دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دولت» ثبت شده است

 

دوران عاشقی را می‌توان به دو دوره تقسیم کرد:

 

1. دوره‌ای که عاشق در اوج شور و شیدایی است، همه‌چیز را با عینک عشق می‌نگرد و تمام فکر و ذکر و توانش را صرف رسیدن به معشوق می‌کند.

2. دوره‌ای که عاشق شکست می‌خورد و تا مدت‌ها تهِ آن کوچه بن‌بست، در غمی عمیق فرو می‌رود.

 

ویژگی مشترک عاشق در هر دو دوره، غوغای درون و رکود بیرون اوست.

دل عاشق در هر دو دوره غوغاست، اما ناظر بیرونی دیوانه‌ای را می‌بینند که کار و زندگی‌اش را تعطیل کرده و بر امری بیهوده تمرکز نموده.

 

حکایتِ آقای رئیس است؛

چهار سال اول در سودای بستن با کدخدا و در دست گرفتن دستکش مخملی اوباما و فالوده‌خوری با اروپا گذشت و آب و نان و اقتصاد و همه‌چیز در گروی به چنگ آوردن برجام دانسته شد.

چهار سال دوم اما در غم و حیرتِ بی‌اعتباریِ امضای کری و ظاهر شدن پنجه چدنی ترامپ و پاره شدن برجام خواهد گذشت.

 

اقتصاد؟! امنیت؟! فرهنگ؟! بازار؟! تورم؟! بیکاری؟! مردم؟! فقرا؟!

بی‌خیال!

آقای رئیس فعلاً در شُک و ناامیدی به سر می‌برد، هرچند تکبر رقت‌انگیزی برایش باقی مانده و تلاش مذبوحانه‌ای برای ادامه با اروپا.

 

واقعیت ها دارد مردمی که این سال‌ها با آقای رئیس هم‌دل و هم‌راه شده بودند را به هوش می‌آورد تا وضع این عاشق شکست‌خورده و خسته را از بیرون نظاره کنند و این رکود چندین ساله را بالاخره ببینند.

 

علی‌الظاهر وضع هم‌چنان چنین خواهد بود و مردم باید «تا ۱۴۰۰ با روحانی» سر کنند.

 

تنها چاره این است که همه به هم رحم کنند؛ یعنی به خودشان؛ یعنی به خودمان.

صاحب‌خانه، کاسب، دلال، راننده، تولیدکننده، کارگر، کارفرما، کارمند، مدیر، تعمیرکار،...

همه به هم رحم کنیم.

 

رحم نمی‌کنند؟

تو رحم کن!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ تیر ۹۷ ، ۱۹:۳۸
ابوالفضل رهبر

آقای «میم» از دوستان طلبه‌ام است.

مدتی است مواضعش نسبت به انقلاب و نظام تغییر کرده و می‌توان گفت رادیکال شده؛

- در انتخابات شرکت نمی‌کند،

- دائم از همه‌کس و همه‌چیز انتقاد می‌کند،

- از ظلم‌ها و خطاها و از تقصیرها و قصورها می‌گوید،

- می‌گوید حکومت آخوندی بهتر از این نمی‌شود، آقایان اشتباه کردند که انقلاب کردند و حالا جرأت ندارند بگویند غلط کردیم،

- می‌گوید وضع روزبه‌روز بدتر خواهد شد و...

 

آن‌شب در مورد مشکلات و ظلم‌ها، حرف‌هایی زده شد و من در این رابطه، بحثی نکردم؛

- نگفتم که تو فقط تاریکی‌ها را می‌بینی، این روشنی‌ها را هم ببین،

- نگفتم که خیلی از نقل‌قول‌ها و خبرهایی که می‌گویی، سانسورشده، یک‌طرفه و با عینک خودت و هم‌فکرانت است،

- نگفتم که تصور کن اگر انقلاب نمی‌شد، با همان فرمانی که داشتیم می‌رفتیم، وضع چه‌طور بود،

نگفتم؛ چون می‌دانستم این‌ها را بارها شنیده و برایش کلیشه‌ای و گوش‌ندادنی شده.

 

فقط گفتم هر حکومتی سر کار باشد، وضع، کم‌وبیش همین است. مشکل، فرهنگی و از متن جامعه است. آن رؤسا و مدیران هم یکی از ما هستند. (آقای «میم» تأیید کرد.)

گفتم به قول آن بزرگ: «ما همه فرعونیم، مصرهایمان کوچک و بزرگ است.» هرکس، هرجا که هست، آن‌قدر که سلطه و نفوذ دارد و آن‌قدر که دستش می‌رسد، ظلم می‌کند؛ راننده، کاسب، کارمند، کارفرما، پدر، مادر، برادرِ بزرگ‌تر و... (آقای «میم» با سر و زبان تأیید کرد.)

 

کات | چند دقیقه بعد...

 

بحث عوض شده بود؛

آقای «میم» از این گفت که برای امتحانات شفاهیِ درس خارج، سر درسی نرفته و با فلان استادِ درسِ خارج که با او آشناست، صحبت کرده و تأییدیه چهارسال را گرفته که در درس او شرکت می‌کرده.

(طلاب مقطع درس خارج، در درس استادی شرکت می‌کنند و آخر سال از آن استاد تأییدیه حضور در آن درس را می‌گیرند، تا بتوانند امتحان شفاهی دهند و از یک مقطع تحصیلی عبور کنند.)

 

کات | چند دقیقه بعد...

 

آقای «میم» گفت خانمم دارد دکترا می‌خواند و من چند مقاله به نام او نوشته‌ام، تا از آزمون جامع دکتری معاف شود.

(دانشجویان مقطع دکترا، پس از گذراندن واحدهای آموزشی، در آزمونی شرکت می‌کنند، تا بتوانند در صورت قبولی، پایان‌نامه بنویسند و مدرک دکترا بگیرند.)

خانم آقای «میم» شاغل است و ارتقاء مدرک، منجر به افزایش حقوقش می‌شود.

 

کات | پایان!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشت۱: چند ماجرای دیگر هم از این قبیل در ذهنم هست؛ این، ماجرای «ما»ست.

پانوشت۲: غرضم از این یادداشت، مُبرّا دانستن و عقل‌کل جا زدن خودم نبود. من هم فرعونی هستم، در قدوقواره خودم. قصدم این بود که به عمق مشکل هم نگاهی بیاندازیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۹۲ ، ۰۵:۳۸
ابوالفضل رهبر

نهادهای بین‌المللی، در فاصله سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲، مبالغ زیر را برای کنترل جمعیت ایران، مرحمت فرموده‌اند! 

 

 

1- ۱۵۰ میلیون دلار مساعدت یونسکو و سازمان ملل در امر کنترل جمعیت در روستاهای ایران، در سال ۱۳۶۸؛

2- اعطای 4 میلیون دلار کمک برای کنترل جمعیت در سال ۱۳۷۱؛

3- مصوبه کمک ۱۰ میلیون دلاری صندوق جمعیت ملل متحد برای ایران در ژنو (در چارچوب این طرح، وسایل پیشگیری از بارداری در اختیار وزارت بهداشت ایران قرار گرفته است.)؛

4- سرمایه‌گذاری ۴ میلیون دلاری صندوق جمعیت سازمان ملل متحد برای انجام پروژه‌های آموزشی و تحقیقاتی کنترل جمعیت در ایران، در سال ۱۳۷۱؛

5- وام ۱۵۰ میلیون دلاری صندوق جمعیت ملل متحد برای تنظیم خانواده در ایران، در سال ۱۳۷۲ و انتخاب ایران به عنوان مرکزی برای آموزش کنترل جمعیت کشورهای آسیای میانه؛

6- قرار گرفتن کمک ۱/۸ میلیون دلاری به ایران در محورهای برنامه پنج‌ساله یونیسف، در سال ۱۳۷۲؛

منبع: نشریه عهد ، شماره ۱۹

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۲:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

لینک

 

یک عدّه سعی نکنند چهره ی آمریکا را بزک کنند،
آرایش کنند،
زشتی ها و وحشت آفرینی ها و خشونت ها را از چهره ی آمریکا بزدایند،
در مقابل ملّت ما، به عنوان یک دولت علاقه مند، انسان دوست معرفی کنند؛
اگر سعی هم بکنند، سعی شان بی فایده است!

بیانات در دیدار مردم آذربایجان
28 اسفند 92

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۱۳
ابوالفضل رهبر