...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: إِنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بَیْنَا هُوَ ذَاتَ یَوْمٍ عِنْدَ عَائِشَةَ إِذَا اِسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ رَجُلٌ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «بِئْسَ أَخُو اَلْعَشِیرَةِ.» فَقَامَتْ عَائِشَةُ فَدَخَلَتِ اَلْبَیْتَ وَ أَذِنَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِلرَّجُلِ فَلَمَّا دَخَلَ أَقْبَلَ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ وَ بِشْرُهُ إِلَیْهِ یُحَدِّثُهُ حَتَّى إِذَا فَرَغَ وَ خَرَجَ مِنْ عِنْدِهِ قَالَتْ عَائِشَةُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ بَیْنَا أَنْتَ تَذْکُرُ هَذَا اَلرَّجُلَ بِمَا ذَکَرْتَهُ بِهِ إِذْ أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ بِوَجْهِکَ وَ بِشْرِکَ فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عِنْدَ ذَلِکَ: «إِنَّ مِنْ شَرِّ عِبَادِ اَللَّهِ مَنْ تُکْرَهُ مُجَالَسَتُهُ لِفُحْشِهِ.»
الکافی، ج۲، ص۳۲۶
امام صادق(ع) فرمودند: روزى پیامبر(ص) نزد عایشه بود، که مردى اجازه شرفیابى خواست.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود:
«بد مردى است از عشیرهاش.»
پس عایشه برخاست و به درون اتاق رفت، و رسول خدا به آن مرد اجازه ورود داد.
همینکه وارد شد، حضرت با روى باز و خوشرویی با او برخورد فرمود.
به گفتگو با او پرداخت، تا وقتی که آن مرد فارغ شد و از نزد ایشان بیرون رفت.
عایشه عرض کرد: اى رسول خدا! شما این مرد را آنچنان یاد کردید، آنگاه با روى باز و خوشرویی با او برخورد کردید؟!
حضرت فرمود:
«از بدترین بندگان خدا کسى است که مردم بهخاطر بددهانیاش، از همنشینى با او اکراه داشته باشند.»
علامه مجلسى(ره) در شرح این حدیث میفرماید: این حدیث دلالت بر جواز مدارا کردن با فاسق و جواز غیبتِ او را دارد، و گفته شده نام آن مرد "عیینة بن حصن فزارى" یکى از سران شرور عرب بوده است.