دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رهبری» ثبت شده است

 

 

بسم الله
چند سال پیش مدیری داشتیم که دنبال یک مدیر میانی‌تر برای یکی از بخش‌های تحت مدیریتش بود.
آگهی زده بود و به این و آن سپرده بود تا کسی پیدا شود و آن بخش را به او بسپارد.
چند نفری آمدند و رفتند، اما چنگی به دل نزدند؛
یا تخصص کافی را نداشتند، یا توانمندی‌های لازم را.
 
تا این‌که یک‌روز آقای الف تماس گرفت و خواست برای مصاحبه بیاید.
من در جلسه‌ی مصاحبه بودم.
آقای الف سال‌ها مدیر بخشی بود، مشابه بخشی که ما برایش در نظر داشتیم، اما در سطحی بالاتر و خیلی حرفه‌ای‌تر.
کاملاً به کار مسلط بود.
خوش‌فکر و صاحب ایده بود.
با توجه به تخصص، تجربه و توانمندی‌هایی که داشت، احتمالاً می‌توانست آن بخش را از این‌رو به آن‌رو کند و رشد فوق‌العاده‌ای دهد.
علی‌القاعده باید به مدیریت بخش مذکور گماشته می‌شد.
 
اما در کمال تعجب، آقای الف برای آن جایگاه انتخاب نشد!
چرا؟
چون مدیر مربوطه ترسید آقای الف بیاید و شاخ شود
یا بیاید و در مدیریت خودش خللی ایجاد کند
یا بیاید و بزرگ‌تر شود از مقداری که برایش در نظر داشت
یا بیاید و کوچکی او را به رخ سایر کارکنان و مدیر ارشدش بکشد

یا...
 

 
بله، چنین است که بعضی مدیران، مجموعه‌ی خود را از نعمت افراد توانمند محروم می‌کنند.
 

 

البته بعضی مدیران هم هستند که دل به دریا می‌زنند؛
کسی مانند آقای الف را به کار می‌گیرند و مدت‌ها در سایه او مدیریت می‌کنند.
در این مدت، همه کارکنان متوجه کوچکی آقای مدیر و بزرگی آن‌دیگری هستند.
نه آقای مدیر دل خوشی از او دارد و نه او برای آقای مدیر تره خرد می‌کند.
 

 

 
اما بعد...
من، از پسِ فروتنی و کرنشی که در این تصاویر می‌بینم
و از پسِ آن توصیه‌ها - به تبعیت و تقویت - که در آن سخنرانی‌های شورانگیز و آن وصیت‌نامه‌ی نورانی می‌یابم،...
بعد از بزرگیِ سردار، بیش‌تر و بیش‌تر، بزرگیِ آقا را می‌بینم.
او که می‌تواند بزرگانی را زیر سایه خود گرد آورد
و آنان را به چنین تواضع خالصانه‌ای وا دارد.
رحمه الله
و حفظه الله
و غفر الله لی و لکم
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۰ ، ۱۶:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «جَاءَتِ امْرَأَةُ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ عُثْمَانَ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً یَحْمِلُ نَعْلَیْهِ حَتَّى جَاءَ إِلَى عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ یُصَلِّی فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِینَ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ: «یَا عُثْمَانُ لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ أَصُومُ وَ أُصَلِّی وَ أَلْمِسُ أَهْلِی فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی وَ مِنْ‏ سُنَّتِیَ‏ النِّکَاحُ‏.»»

 الکافی، ج۵، ص۴۹۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«همسر عثمان بن مظعون[*] نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و [به شکایت] عرض کرد:

ای رسول خدا! عثمان روزها روزه می‌گیرد و شب‌ها (به نماز) برمی‌خیزد.

پس رسول خدا درحالی‌که خشمگین بودند، نعلین خود را به دست گرفتند و [از مسجد] خارج شدند تا به عثمان رسیدند و او را در حال نماز یافتند.

عثمان وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را [در آن حالت] دید، نمازش را تمام کرد.

پیامبر به او فرمودند:

«ای عثمان! خداوند (تعالی) مرا با (دعوت به) رهبانیت (ترک دنیا و لذت‌های آن) نفرستاده است، بلکه مرا با دین حنیف (بر اساس فطرت) که آسان‌گیر و روادار است، مبعوث نموده. من روزه می‌گیرم، نماز می‌خوانم و با همسرم همبستر می شوم.

پس کسی که فطرت (سرشتِ) مرا دوست دارد، باید به سنت من اقتدا کند و از جمله سنت‌های من زناشویی است.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] عثمان بن مظعون، از اولین مسلمانان و بزرگ‌ترین اصحاب پیامبر بود. وی از عابدترین اصحاب بود؛ روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را برادر خود می‌خواندند و یکی از فرزندانشان را به یاد او «عثمان» نام گذاشتند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

لینک

 

یک عدّه سعی نکنند چهره ی آمریکا را بزک کنند،
آرایش کنند،
زشتی ها و وحشت آفرینی ها و خشونت ها را از چهره ی آمریکا بزدایند،
در مقابل ملّت ما، به عنوان یک دولت علاقه مند، انسان دوست معرفی کنند؛
اگر سعی هم بکنند، سعی شان بی فایده است!

بیانات در دیدار مردم آذربایجان
28 اسفند 92

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۲ ، ۲۱:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

تبدیل تهدید(وادادگی "بعضی"ها) به فرصت(عبرت گیری مردم)

 

  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۲ ، ۰۰:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

یوزهای محصور ایرانی

 

 

یکی‌دو هفته پیش، به لطف برنامه­‌ی «روزی یک ساعت تلویزیونِ» بچه­‌ها، انیمیشنی از شبکه پویا تماشا کردیم به نام «یوز». قسمتی بود از یک مجموعه انیمیشن، که با هدف جلوگیری از شکار یوزپلنگ ایرانی توسط کودکان امروز و شکارچیان فردا ساخته شده است.[۱]

قسمتی که آن­ روز پخش شد، داستان بچه‌­یوزپلنگی بود که روباهی حقه‌­باز قصد فریبش را داشت؛ او را به خارج از منطقه حفاظت شده بکشاند تا به ­دست انسان­‌ها گیر بیفتد. پدر و مادر بچه‌­یوز همیشه او را از رفتن به جاهای «ناشناخته» و خارج از قلمرو نهی می­‌کردند، اما وسوسه­‌های روباه و کنجکاوی کودکانه کار خودش را کرد. خلاصه این‌­که بچه‌­یوز رفت و سرش به سنگ خورد و برگشت و فهمید که باید حرف پدر و مادرش را گوش می‌­کرده و به جاهای «ناشناخته» قدم نمی­‌گذاشته.

 

غارنشینان کاشف آمریکایی

 

 

دو سه روز بعد از تماشای انیمیشن «یوز»، فرصت شد تا بعد از خوابیدن بچه­‌ها، دی­وی­دی انیمیشن «غارنشینان» (The Croods 2013) را که یکی دو ماهی در صف انتظار بود، در دستگاه بگذارم و تماشا کنم.

«غارنشینان»، داستان دختری را روایت می‌­کند که در عصر ماقبل تاریخ با خانواده‌­ای غارنشین زندگی می­‌کند. پدری مهربان و قوی دارد که به­‌دلیل زندگی در محیطی خطرناک (با حیواناتی وحشی و عظیم‌­الجثه)، بسیار محافظه‌کار است. او برای حفظ خانواده‌­اش (که تنها خانواده باقی­‌مانده در آن منطقه است،) قوانین سختی وضع کرده است. آن­‌ها هر دو سه روز یک‌بار، تنها برای تهیه غذا، با هم از غار تاریک خود خارج می‌­شوند، قبل از غروب آفتاب به آن برمی‌­گردند و ورودی غار را با سنگ بزرگی می­‌بندند. پدر همیشه خانواده‌اش را از نزدیک شدن به چیزهای «جدید» و «ناشناخته» پرهیز می‌­دهد و شب­‌ها برای آن‌­ها داستان حیواناتی را تعریف می­‌کند که حرف پدر و مادرشان را گوش نکرده‌­اند؛ به جاهای ناشناخته رفته‌­اند و به­‌طرز وحشت­ناکی کشته شده‌­اند.

دختر خانواده در سن بلوغ است و سنت­‌شکنی­‌اش گل کرده. او از زندگی با چنین خانواده‌­ای زجر می­‌کشد. به­‌دنبال چیزهای جدید و شیفته­‌ی نور است. تا این­‌که با پسری جسور آشنا می‌شود که برای مواجهه با مشکلات، از فکر خود کمک می­‌گیرد. او چیزهای جدیدی کشف کرده، می­‌تواند آتش تهیه کند، از جاهای دیگر خبر دارد، از زلزله‌­ای که قرار است ویرانی ایجاد کند خبر دارد و ... همه این‌­ها برای دخترک، جذاب و راضی‌کننده است.

با ورود پسر، روال زندگی غارنشینان به­‌هم می­‌خورد. خانواده که به کارآمدی فکر، به درستی حرف‌­های پسرک و به خطرناک نبودن همه­‌ی چیزهای جدید، پی برده­‌اند از دور پدر پراکنده می‌شوند و به پسر اقتدا می­‌کنند. آن­‌ها با طی سختی­‌ها و خطرات فراوان، به سرزمینی جدید پای می­‌گذارند تا از نابودی محتوم خود بگریزند.

در آخر این پدر است که با درک شرائط جدید و پی بردن به حقیقت، روش خود را تغییر می­‌دهد و با آن­‌ها همراه می­‌شود.[۲]

 

دو یادآمدِ همین‌­جوری!

۱- با دیدن این دو انیمیشن، بلافاصله یاد فرمایشی از رهبر انقلاب افتادم که از سال­‌ها قبل در ذهنم مانده بود. ایشان با تأکید بر لزوم تبادل فرهنگی، نقاط مثبتی از فرهنگ غربی را ذکر کردند؛ «خطرپذیری»، «ریسک­‌پذیری»، «پشت‌کار» و...[۳]

۲- امروز هم که داشتم می‌­نوشتم، یاد حرف خطرناک و ساده­‌لوحانه یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری ۹۲ افتادم که در مناظره فرهنگی-اجتماعی می­‌گفت دولت نمی‌­تواند و نباید دست به فرهنگ بزند. مردم خود بلدند فرهنگ خود را حفظ کنند و ارتقاء دهند!

 



[۱] مصاحبه با کارگردان مجموعه را این­­جا بخوانید.

[۲] «غارنشینان» جزئیات و حرف­‌های زیادی دارد و نقدهای بسیاری بر آن نوشته شده است. (به‌­عنوان مثال)

[۳] خواندن دیگر فرازهای این سخنرانی و ملاحظه عنوان «تبادل فرهنگی» در بخش جستار سایت خامنه‌­ای‌­دات­‌آی­‌آر را توصیه می­‌کنم. فعلاً این را علی­‌الحساب بخوانید: «یک روز عدّه‌اى غرب­‌زده چشم­‌هاى خود را بستند و گفتند ما باید همه­‌چیز را از غرب بگیریم. آن­‌ها چه­‌چیزى را از غرب گرفتند؟ یکى از خصوصیات خوبى که اروپایی­‌ها دارند، خطرپذیرى است. منشأ عمده موفقیت­‌هاى آن‌ها این بوده است. آیا غرب­‌زده‌هاى ما این را گرفتند و به ایران آوردند؟ آیا ایرانی­‌ها ریسک‌پذیر شدند؟ خصوصیت خوب دیگر آن­‌ها عبارت از پشت‌کار و از کار نگریختن است. آیا آن را به ایران آوردند؟ بزرگ‌­ترین و ماهرترین مکتشفان و دانشمندان غربى کسانى‌اند که سال­‌هاى متمادى با زندگی­‌هاى سخت در اتاق خود نشستند و چیزى را کشف کردند. انسان وقتى زندگى آن­‌ها را مى‌خواند، مى‌بیند چگونه زندگى کردند. آیا این روحیه تلاشِ خستگى‌ناپذیرِ فقط براى علم را به ایران آوردند؟ این‌­ها بخش­‌هاى خوب فرهنگ غربى بود. این‌­ها را که نیاوردند؛ پس چه‌­چیزى را آوردند؟ اختلاط زن و مرد و آزادىِ عیّاشى و پشت­‌میزنشینى و ارزش کردن لذّات و شهوات را آوردند!» (بیانات در دیدار جوانان و فرهنگیان در مصلّاى رشت‌، ۱۲ اردیبهشت۱۳۸۰)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۹۲ ، ۱۱:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

«یکى از برکات همین مذاکرات اخیر این بود که دشمنى آمریکایى‌ها و مسئولین دولت ایالات متّحده‌ى آمریکا با ایران و ایرانى، با اسلام و مسلمین آشکار شد، براى همه مدلّل شد، همه این را فهمیدند.»[۱]

 

عمق فاجعه این نیست که عده‌­ای بعد از شش دهه و با صرف هزینه­‌های کلان، گزاره‌­ای بدیهی[۲] را نفهمند.[۳]

 

عمق فاجعه این است که این امکان فراهم است که این عده بر ما حاکم شوند!

 

[۱] بیانات ره­بر انقلاب، ۱۹ دی­ماه ۱۳۹۲: سال­‌روز قیام مردم آگاه قم در سال ۱۳۵۶.

[۲] که «آمریکا دشمن ایران و اسلام است.»

[۳] اگر بفهمند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۲ ، ۰۷:۱۶
ابوالفضل رهبر

چندروزپیش نشریه «عهد» را دست گرفته بودم به مرور. پرونده ویژه‌اش سومین سال‌روز سفر رهبر انقلاب بود به آشیانه آل‌محمد(ص) در پائیز۸۹. صفحه آخر گفتاری از آیت الله کعبی با عنوان «گعده‌های طلبگی» درج شده بود، پیرامون دیدارهای غیررسمی رهبری با علما و مراجع تقلید.

 

گوشه بالای صفحه، سمت چپ، عنوان جذابی داشت؛ «آیت‌الله صافی به رهبری چه گفت؟» در پاراگراف دوم، نکته قابل تأملی ذهن شلوغم را شلوغ‌تر کرد.

 

 

«آیت الله العظمی صافی گلپایگانی اقتدار نظام و سیاست استکبارستیزی نظام را ستودند. در مسائل داخلی هم بر تحکیم هویت اسلامی تأکید کردند. آقا هم گفتند که این عزت بین‌المللی از آثار تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل هست که آیت‌الله العظمی گلپایگانی نیز تأکید کردند که بله این‌ها به هم مربوط است.»

 

حقیقت این است که نمی‌توان آمار دقیقی از میزان تمسک مردم به ارزش‌های اسلامی به‌دست آورد، اما می‌توان گفت از عرصه‌های بروز هویت اسلامی یک ملت، انتخاب‌هایش است. و این‌جاست که ارتباط "عزت بین‌المللی" و "تمسک به ارزش‌های اسلامی در داخل" آشکار می‌شود.

 

مردم بر اساس بینش‌های خود دولتی را به وکالت می‌گیرند. دولتی که پیشانی وجهه بین‌المللی آن‌هاست. دولتی که می‌تواند برای موکلین خود عزت و اقتدار بین‌المللی بیافریند یا که نه. دولتی که می‌تواند مجسمه استکبارستیزی باشد یا نباشد. دولتی که...

 

دیشب، بعد از عزای قاسم بن الحسن(ع)، تماشای دل و قلوه‌هایی که روی میز میان ظریف و کری ریخته بود، آزاردهنده بود.

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۰۴:۳۹
ابوالفضل رهبر