همانطور که امروزه کفتربازی کار مذمومی محسوب میشود، در گذشته نیز چنین بوده است. احتمالاً بهخاطر بیهودگیِ این کار و مزاحمتهایی که افراد کفترباز معمولاً برای دیگران ایجاد میکنند.
پیشتر نیز در مطلبی که با عنوان «فقط علما و کفتربازها بخوانند!»، دیدیم که وقتی برخی از اصحاب میخواستند نزد امام صادق (علیهالسلام) از «مُفضّل بن عُمر» بد بگویند، گفتند که «او با اراذل و کفتربازان و شرابخواران نشست و برخواست دارد.»
در حدیثی که در این مطلب ارائه میگردد نیز میبینید که یکی از اصحاب امام باقر (علیهالسلام) با همین پیشزمینه فکری، از اینکه نوهاش کبوترانی نگه میداشته عصبانی میشود و آنها را سر میبُرد. ادامه ماجرا را بخوانید...
...حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ کَرَامَةَ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُّ قَالَ: کَانَتْ لِابْنِ ابْنَتِی حَمَامَاتٌ فَذَبَحْتُهُنَّ غَضَباً ثُمَّ خَرَجْتُ إِلَى مَکَّةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ مُحَمَّدٍ الْبَاقِرِ ع قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ فَلَمَّا طَلَعَتْ رَأَیْتُ فِیهَا حَمَاماً کَثِیراً قَالَ: قُلْتُ: أَسْأَلُهُ مَسَائِلَ وَ أَکْتُبُ مَا یُجِیبُنِی عَنْهَا وَ قَلْبِی مُتَفَکِّرٌ مِمَّا صَنَعْتُ بِالْکُوفَةِ وَ ذَبْحِی لِتِلْکَ الْحَمَامَاتِ مِنْ غَیْرِ مَعْنًى وَ قُلْتُ فِی نَفْسِی لَوْ لَمْ یَکُنْ فِی الْحَمَامِ خَیْرٌ لَمَا أَمْسَکَهُنَّ. فَقَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ ع: «مَا لَکَ یَا أَبَا حَمْزَةَ؟» قُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ خَیْرٌ. قَالَ: «کَانَ قَلْبُکَ فِی مَکَانٍ آخَرَ.» قُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ وَ قَصَصْتُ عَلَیْهِ الْقِصَّةَ وَ حَدَّثْتُهُ بِأَنِّی ذَبَحْتُهُنَّ فَالْآنَ أَنَا أَعْجَبُ بِکَثْرَةِ مَا عِنْدَکَ مِنْهَا. قَالَ: فَقَالَ الْبَاقِرُ ع: «بِئْسَ مَا صَنَعْتَ یَا أَبَا حَمْزَةَ! أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ إِذَا کَانَ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ عبثا [عَبَثٌ] بِصِبْیَانِنَا یُدْفَعُ عَنْهُمُ الضَّرَرُ بِانْتِفَاضِ الْحَمَامِ وَ أَنَّهُنَّ یُؤْذِنَ بِالصَّلَاةِ فِی آخِرِ اللَّیْلِ فَتَصَدَّقْ عَنْ کُلِّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ دِینَاراً فَإِنَّکَ قَتَلْتَهُنَّ غَضَباً.»
طبالأئمة، ص۱۱۲
از ابو حمزه ثمالی نقل شده است که گفت:
پسرِ دخترم چند کبوتر داشت. آنها را از روی خشم سر بریدم.
بعدها [از کوفه] به مکه رهسپار شدم. قبل از طلوع خورشید خدمت امام محمد باقر (علیهالسلام) رسیدم. وقتی خورشید طلوع کرد، دیدم در منزل ایشان کبوترهای بسیاری هستند.
پیش خود گفتم: چند مسأله [فقهی] باید از ایشان سؤال کنم و جوابشان را مکتوب نمایم. در این میان، دلم بهخاطر کاری که در کوفه انجام دادم و اینکه بیسبب کبوترها را سر بریدم، در تب و تاب بود. با خود گفتم: اگر در کبوتر خیری نبود، امام آنها را نگه نمیداشت.
امام باقر (علیهالسلام) به من فرمودند: «تو را چه شده است، ای ابوحمزه؟»
عرض کردم: خیر است، ای پسر رسول خدا!
حضرت فرمودند: «دلت جای دیگری است.»
عرض کردم: بله، به خدا قسم. آنگاه داستان را برای ایشان تعریف کردم و گفتم: من آنها را ذبح کردم، اما الآن از کبوترهای زیادی که نزد شما هستند، تعجب کردم.
امام باقر (علیهالسلام) فرمودند: «کار بدی کردی، ای ابوحمزه! مگر نمیدانی که هرگاه بعضی از [موجودات پلیدِ] اهل زمین بخواهند با بچههای ما درآمیزند، با پر زدنِ کبوترها، آسیب از بچهها دور میشود؟ و مگر نمیدانی که کبوترها در آخر شب، برای نماز اذان میگویند (دیگران را خبر میکنند؟) پس در ازای هریک از کبوترهایی که سر بریدی، یک دینار(سکه طلا) صدقه بده؛ زیرا تو آنها را از روی خشم کشتهای.»
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ
بنابراین لازم است «نگهداری از کبوتر» را از «کفتربازی و پرداختنِ بیش از حد به کبوتر و ایجاد مزاحت برای دیگران» تفکیک نمود.
پیشتر نیز در مطلبی با عنوان «خُب بهجای سگ و گربه، یک جفت کبوتر در خانه نگه دارید»، از فواید نگهداری از کبوتر گفته شد و دیدیم که کبوترداری سنت اهلبیت (علیهمالسلام) بوده است و ایشان کبوتر را حتی در خانه و زندگی خود راه میدادهاند.