پشتی که دیگر گرم نیست
چند ماه پیش بود که به سرم زده بود برگردم.
داشتم چرتکه میانداختم و دودوتاچهارتا میکردم که برگردم یا قم بمانم.
به چند نفر سپرده بودم که اگر در زادگاهم موقعیت شغلی یا تبلیغیای سراغ داشتند، خبرم کنند.
با چند نفر هم مشغول مشورت بودم تا کاری نکنم که پشیمان شوم.
حاج آقامجتبی، که سالهاست آستین بالا زده و عمرش را گذاشته پای تربیت نسل آینده انقلاب و بهبود وضعیت مجموعههای تربیتمحور، گلِ حرفش این بود:
«ببین فلانی! امروز اون مربیکانونه، وقتی در مورد متربیش به مشکلی برمیخوره که نمیدونه باید چیکار کنه، برمیگرده عقبش رو نگاه میکنه؛ ببینه کی میدونه چیکار باید کرد.
از مسؤولکانونشون میپرسه. مسؤولکانونه هم وقتی نمیدونه، برمیگرده عقبش رو نگاه میکنه؛ میاد از مسؤول توانمندسازیِ ما میپرسه.
مسؤول توانمندسازی ما هم وقتی نمیدونه، برمیگرده به من نگاه میکنه که چی جواب بده.
من هم که نمیدونم، برمیگردم عقبم رو نگاه میکنم.
به خدا فلانی! نگاه میکنم میبینم یکیدو نفر بیشتر نیستند؛ کسانی که بروند اصول و قواعد و راهکارهای درستِ تربیتی رو از آیات و روایات بکشند بیرون و به من بگن.
ما از اینها میخوایم. اینها کماند.
باور کن یهوقتهای تنم میلرزه که یه روز برگردم ببینم پشتم کسی نیست!
فکر کن ببین اگه وایستی، میتونی یکی از اینها بشی یا نه؟»
یکی از آنها که آنروز حاجآقامجتبی نام برد، مرحوم «آیتالله حائری شیرازی» بود.
امروز پشت حاجآقامجتبی خالیتر شده.
پشت ما گرما و استواریِ سابق را ندارد.
حسّم در این یکیدو روز، همین است.
میدانم جای خالیاش هرگز پر نخواهد شد.
که نقل است امیر مؤمنان (علیهالسلام) میفرمودند:
«إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»
المحاسن، ج۱، ص۲۳۳
«هرگاه عالِم بمیرد، رخنهای در اسلام ایجاد میشود که هیچچیز تا روز قیامت آن را پر نخواهد کرد.»
پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد ابعاد و جلوههای گوناگونی که از این آیت خدا دیده و شنیدهام، گفتنیهایی شنیدنی دارم، اما راستش به قول «نقاش فقیر» دل و دماغی برای بیانش نیست.
مهمانش کنیم به صلوات و فاتحهای.