با مسئولان خائن چه باید کرد؟
امیر مؤمنان، علی بن ابیطالب (علیهالسلام) هنگامی که مالک اشتر را به فرمانرواییِ مصر برگزیدند، در نامهای خطاب به وی نوشتند:
«...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ...»
نهجالبلاغة، ص۴۳۵
«...آنگاه نواقص کارهای کارگزارانت را بررسی کن و خبرچینهایی راستگو و وفادار برای نظارت بر کارشان بفرست؛
زیرا سرکشیِ پنهانِ تو بر کارهای آنان، (مانند آواز مخصوصی که شتربان برای حرکت دادن و هدایتِ شتران میخواند،) آنان را به رعایت امانت، نرمخویی با مردم و نظارت بر دستیارانشان وا میدارد.
اما اگر یک نفر از آنان دست به خیانتی دراز کرد که گزارشهای همهی خبرچینهایت آن خیانت را تأیید میکرد؛
به همان گزارشها، بهعنوان شاهد، اکتفا کن
و او را تنبیه بدنی کن
و آنچه (از اموال) که با کار (خائنانه)اش بهدست آورده، از او بگیر.
سپس او را به مقامی بگمار که موجب خواریاش شود
و داغ خیانت بر پیشانیاش بزن (او را به خیانتکاری معروف کن)
و حلقهی ننگِ تهمت را بر گردنش بیاویز (کاری کن که دیگران همواره او را متهم کنند و به او اعتماد ننمایند)...»
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِوَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا عَلِی