دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خیانت» ثبت شده است

 

یکی از مصادیق امانت‌داری، رعایت امانت در مورد صحبت‌هایی است که در جلسات، نشست‌ها و دیدارهای خصوصی مطرح می‌شوند.

میان بعضی متدیّنین، بر اساس نصوص دینی، این عبارت عربی اصطلاح شده است که: «المجالسُ بالأمانة»؛ «سخنان مطرح‌شده در جلسه‌ها، امانت هستند.»

اما آیا هر حرفی که در جلسات و دیدارها بیان می‌شود امانت است و نمی‌توان برای دیگران نقل کرد؟

امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی شرایط این قانون را ذکر فرموده‌اند…

 

 

 

…عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«[سخنان مطرح‌شده در] مجالس، امانت است

و هیچ‌کس نباید سخنی که همنشینش کتمان (پنهان) می‌کند را (برای دیگران) نقل کند،

مگر با اجازه‌ی او باشد،

مگراین‌که به شخصِ مورد اعتمادی بگوید یا آن سخن، ذکر خیرِ گوینده‌اش باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

از حدیث مذکور می‌توان نتایج ذیل را برداشت کرد:

(۱) نقل کردنِ سخنی که گوینده‌اش آن را کتمان می‌کند و پنهان می‌دارد، از مصادیق «خیانت در امانت» است و ممنوع می‌باشد.

(۲) همان سخنی که گوینده‌اش آن را پنهان می‌کند، با اجازه‌ی خودش امکان نقل دارد.

(۳) اگر از گوینده اجازه هم نگرفته باشیم، در دو صورت اجازه نقل داریم:

الف: فردی که آن سخن را به او می‌گوییم، مورد اعتماد باشد؛ چراکه گوینده آن سخن را از ترس چیزی کتمان می‌کرد و کسی که از این جهت مورد اعتماد و امن باشد، گفتن آن سخن مکتوم اشکالی ندارد.

ب: بیان آن سخن، ذکر خیر گوینده‌اش باشد و احتمالاً گوینده از روی تواضع می‌خواسته آن را پنهان دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۱۴:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

و قَالَ الصَّادِقُ عَلَیْهِ السَّلَامُ:

«لَا تَکُونَنَّ أَوَّلَ مُشِیرٍ، وَ إِیَّاکَ وَ الرَّأْیَ الْفَطِیرَ، وَ تَجَنَّبْ ارْتِجَالَ الْکَلَامِ، وَ لَا تُشِرْ عَلَى مُسْتَبِدٍّ بِرَأْیِهِ، وَ لَا عَلَى وَغْدٍ، وَ لَا عَلَى مُتَلَوِّنٍ، وَ لَا عَلَى لَجُوجٍ. وَ خَفِ اللَّهَ فِی مَوَاقِعِ هَوَى الْمُسْتَشِیرِ، فَإِنَّمَا الْتِمَاسُ مُوَافَقَتِهِ لُؤْمٌ، وَ سُوءُ الِاسْتِمَاعِ مِنْهُ جِنَایَةٌ.»

 نزهةالناظروتنبیه‌الخاطر، ص۱۱۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگز اولین مشورت‌دهنده نباش!

بپرهیز از این‌که نظر خام و ناپخته‌ای دهی!

بپرهیز از این‌که بدون فکر و ناسنجیده سخن گویی!

به کسی که خودرأی است و کسی که بی‌ارزش و بی‌ادب است و کسی که دم‌دمی‌مزاج و چندرنگ است و کسی که لج‌باز است، مشورت نده!

هنگامی که هوا و هوسِ مشورت‌گیرنده به سمتی گرایش دارد، از خدا بترس!

چراکه اگر بخواهی با او موافقت کنی، سزاوار سرزنش خواهی بود و اگر خوب به سخنانش گوش ندهی، جنایب[*] است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] جنایت؛ گناهی است که مستوجب عقوبت و مجازات است. در بعضی منابع نیز «خیانت» ذکر شده است. (ر.ک: الدرةالباهرةمن‌الأصداف‌الطاهرة، ص۳۱)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

چراکه انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند.

اما آنان را (اگر خواستید بیازمایید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" آزمایش کنید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث مشابه دیگری بیان شده است که «به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید...»

این گونه احادیث، هرگز به‌معنای بی‌اهمیت بودن نماز و روزه و عبادت نیست، بلکه مقصود این است که نمازهای طولانی و روزه‌های آن‌چنانی، نمی‌تواند سنجه‌ی ارزش واقعی افراد باشد؛

چراکه این حالات، ممکن است «عادتی کهنه» یا «جوّی گذرا» باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۲ ، ۱۱:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَزِیدَ اَلصَّائِغِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: رَجُلٌ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ إِنْ حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِنِ اُئْتُمِنَ خَانَ مَا مَنْزِلَتُهُ؟ قَالَ: «هِیَ أَدْنَى اَلْمَنَازِلِ مِنَ اَلْکُفْرِ وَ لَیْسَ بِکَافِرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۹۰

 

از یزید صائغ نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردی (معتقد) بر این امر (امامت و ولایت اهل‌بیت) است، اما اگر خبری دهد، دروغ می‌گوید، اگر وعده‌ای دهد، خُلف وعده می‌کند و اگر امانتی به او سپرده شود، خیانت می‌ورزد. جایگاه او چیست؟

حضرت فرمودند:

«جایگاهش نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است، اما کافر نیست.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی (رحمةالله‌علیه) در شرح این حدیث چنین فرموده‌اند:

«کسی که امام را به امامت قبول دارد و شیعه است، ولی این ویژگی‌ها را هم دارد؛ جایگاه او، نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است؛

یعنی یک حرکت دیگر کند، کافر شده!

یعنی اعمالی که به نظر ما چیزی نیست، بعضی‌شان باد هواست؛ مثل دروغ گفتن، وعده الکی دادن و خیانت در امانت، این‌ها ایمان را می‌سابد و تضعیف می‌کند و یک چیز کوچک دیگری هم اضافه شود، از ایمان خارج می‌شود و به کفر سقوط می‌کند.»

نعوذ بالله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...مُحَمَّدُ بْنُ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَوْ عَمِّهِ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ یُحَاسِبُ وَکِیلاً لَهُ وَ اَلْوَکِیلُ یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ. فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «یَا هَذَا خِیَانَتُکَ وَ تَضْیِیعُکَ عَلَیَّ مَالِی سَوَاءٌ لِأَنَّ [إِلاَّ أَنَّ] اَلْخِیَانَةَ شَرُّهَا عَلَیْکَ.» ثُمَّ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ هَرَبَ مِنْ رِزْقِهِ لَتَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ کَمَا أَنَّهُ إِنْ هَرَبَ مِنْ أَجَلِهِ تَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ مَنْ خَانَ خِیَانَةً حُسِبَتْ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِهِ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا.»»

 الکافی، ج۵، ص۳۰۴

 

محمد بن مُزارِم از پدر یا عمویش نقل کرده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم، درحالی‌که ایشان مشغول حساب و کتاب با یکی از وکلایشان بودند. آن وکیل بسیار می‌گفت: "به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام! به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام!"

امام به او فرمودند:

«فلانی! این‌که خیانت کرده باشی و (یا) این‌که مال مرا [با بی‌تدبیری و سهل‌انگاری‌ات] از بین برده باشی، [برای من] مساوی است (فرقی نمی‌کند)، جزاین‌که اگر خیانت کرده باشی، برای خودت بدتر است.»

سپس فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«اگر یکی از شما از روزیِ خود بگریزد، روزی‌اش او را دنبال می‌کند تا به او برسد؛ همان‌طور که اگر از مرگ خود بگریزد، مرگش او را دنبال می‌کند تا او را دریابد.

هرکس خیانتی مرتکب شود، [آن‌چه با خیانت به‌دست آورده] از روزی‌اش محاسبه [و کسر] می‌گردد و [علاوه بر آن] گناهش نیز برایش نوشته می‌شود.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنْ عَرَفَ مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِ اَللَّهِ کَذِباً إِذَا حَدَّثَ وَ خُلْفاً إِذَا وَعَدَ وَ خِیَانَةً إِذَا اُؤْتُمِنَ ثُمَّ اِئْتَمَنَهُ عَلَى أَمَانَةٍ کَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى أَنْ یَبْتَلِیَهُ فِیهَا ثُمَّ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْهِ وَ لاَ یَأْجُرَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس بنده‌ای از بندگان خداوند را (چنین) بشناسد؛ که وقتی سخن می‌گوید، دروغ می‌گوید، وقتی وعده می‌دهد، خُلف وعده می‌کند و وقتی امانتی به او سپرده می‌شود، خیانت می‌کند،

بعد [از این‌که او را با این ویژگی‌ها شناخت]، او را امین بشمارد و امانتی به او بسپارد،

[دراین‌صورت] خداوند (تعالی) حق دارد که در مورد این امانت او را دچار بلا سازد، بعد هم، آن امانت را به او باز نگرداند و (بابت این ابتلاء) پاداشی هم به او ندهد.»

 

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ:

«لَیْسَ لَکَ أَنْ تَتَّهِمَ مَنِ اِئْتَمَنْتَهُ وَ لاَ تَأْتَمِنَ اَلْخَائِنَ وَ قَدْ جَرَّبْتَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«تو حق نداری کسی را که او را امین شمرده‌ای، متهم سازی

و حق نداری به خیانت‌کننده - در صورتی که او را تجربه کرده‌ای - اعتماد کنی.»

 

 

 

...عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ إِبْرَاهِیمَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ لَهُ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنِ اِئْتَمَنَ غَیْرَ مُؤْتَمَنٍ فَلاَ حُجَّةَ لَهُ عَلَى اَللَّهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

از امام باقر نقل شده است که در ضمن حدیثی، به (فرزندشان) امام صادق (علیهماالسلام) فرمودند:

«هرکس، شخص غیرقابل‌اعتمادی را امین شمارد [و به او امانتی سپارد]، بر خداوند حجتی ندارد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مقصود این است که دیگر حق ندارد از خداوند گله کند که چرا چنین شد یا از او بخواهد که ضررش را جبران کند یا در آخرت از او توقع داشته باشد که در ازای آسیبی که از این بابت دیده است، پاداشی دریافت کند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالعه این مطلب مرتبط که پیش‌تر ارائه شده بود، خالی از لطف نیست:

«البته حواس‌تان باشد!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَنْ شِرَاءِ اَلْخِیَانَةِ وَ اَلسَّرِقَةِ فَقَالَ:

«لاَ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ قَدِ اِخْتَلَطَ مَعَهُ غَیْرُهُ فَأَمَّا اَلسَّرِقَةُ بِعَیْنِهَا فَلاَ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ مِنْ مَتَاعِ اَلسُّلْطَانِ فَلاَ بَأْسَ بِذَلِکَ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد خریدن (مالِ) خیانت[۱] و دزدی[۲] سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«نه (جایز نیست)، مگراین‌که با مالی که چنین نباشد مخلوط شده باشد. اما چیزی که (می‌دانی) عیناً دزدی است[۳]، (خریدنش) جایز نیست، مگراین‌که از کالاهای سلطانِ (ستم‌گر) باشد[۴] که دراین‌صورت (خریدنش) اشکالی ندارد.»

 

 

 

...عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَصْلُحُ شِرَاءُ اَلسَّرِقَةِ وَ اَلْخِیَانَةِ إِذَا عُرِفَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خریدن (مالِ) دزدی و خیانت، در صورتی که شناسایی شده باشد، درست نیست.»

 

 

 

...عَنِ اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنِ اِشْتَرَى سَرِقَةً وَ هُوَ یَعْلَمُ فَقَدْ شَرِکَ فِی عَارِهَا وَ إِثْمِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس (مال) دزدی‌ای را بخرد، درحالی‌که می‌داند (دزدی است)، در رسوایی و گناه آن دزدی شریک است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از خرید خیانت، خریدن مالی است که با خیانت در امانت، از چنگش دیگری در آمده باشد؛ اعم از این‌که مال شخصی بوده باشد یا به بیت‌المال تعلق داشته باشد.

[۲] مقصود از خرید سرقت نیز خریدن مالی است که از دیگری به سرقت رفته است.

[۳] مثلاً بدانی که این موبایل یا این وسیله یا این خوراکی‌ها، عیناً از دیگری به سرقت رفته و چیز دیگری قاطیِ آن نیست.

[۴] یعنی بدانی که این کالاها از سلطان ستم‌گری به سرقت رفته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اِمْرَأَةٌ بِالْمَدِینَةِ کَانَ اَلنَّاسُ یَضَعُونَ عِنْدَهَا اَلْجَوَارِیَ فَتُصْلِحُهُنَّ وَ قُلْنَا مَا رَأَیْنَا مِثْلَ مَا صُبَّ عَلَیْهَا مِنَ اَلرِّزْقِ. فَقَالَ: «إِنَّهَا صَدَقَتِ اَلْحَدِیثَ وَ أَدَّتِ اَلْأَمَانَةَ وَ ذَلِکَ یَجْلِبُ اَلرِّزْقَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از حَفص بن قُرط نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

زنی در مدینه بود که مردم دخترکان (کنیزان) را نزد او می‌گذاشتند تا تربیتشان کند. ما می‌گفتیم: کسی را ندیده‌ایم که مانند او از روزی سرشار باشد.

حضرت فرمودند:

«به‌راستی که آن زن راست‌گفتار است و امانت را ادا می‌کند؛

و این است که روزی را (به‌سوی او) گرد می‌آورد.»

 

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ أَخْلَفَ بِالْأَمَانَةِ.» وَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «اَلْأَمَانَةُ تَجْلِبُ اَلرِّزْقَ وَ اَلْخِیَانَةُ تَجْلِبُ اَلْفَقْرَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«از ما اهل‌بیت نیست؛ کسی که در (ادای) امانت، خُلفِ (وعده) کند.»

همچنین از ایشان نقل شده است:

«(ادای) امانت، روزی را (به‌سوی انسان) گرد می‌آورد

و خیانت (در امانت)، فقر را (به‌سوی او) گرد می‌آورد.»

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۰ ، ۱۴:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْغَفَّارِ اَلْجَازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ. قَالَ: «إِنْ کَانَ أُتِیَ عَلَى یَدَیْهِ مِنْ غَیْرِ فَسَادٍ لَمْ یُؤَاخِذْهُ اَللَّهُ [عَلَیْهِ] إِذَا عَلِمَ بِنِیَّتِهِ [اَلْأَدَاءَ] إِلاَّ مَنْ کَانَ لاَ یُرِیدُ أَنْ یُؤَدِّیَ عَنْ أَمَانَتِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلسَّارِقِ وَ کَذَلِکَ اَلزَّکَاةُ أَیْضاً وَ کَذَلِکَ مَنِ اِسْتَحَلَّ أَنْ یَذْهَبَ بِمُهُورِ اَلنِّسَاءِ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۹

 

از عبدالغفار جازی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد مردی سؤال کردم که مرده است و بدهی‌ای به گردنش است [آیا خداوند او را عقوبت خواهد کرد؟]

حضرت فرمودند:

«اگر آن پول را در راه باطلی مصرف نکرده باشد، خداوند بداند که قصد پرداختش را داشته است، او را مؤاخذه نخواهد کرد،

مگر کسی که قصد نداشته باشد امانتش را ادا کند؛ که او به منزله‌ی سارق است.

همین‌طور کسی که زکات به گردنش است و نیز کسی که نپرداختن مهریه زنان را حلال بشمارد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۰۹:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی ثُمَامَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَلْزَمَ مَکَّةَ أَوِ اَلْمَدِینَةَ وَ عَلَیَّ دَیْنٌ فَمَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «اِرْجِعْ فَأَدِّهِ إِلَى مُؤَدَّى دَیْنِکَ وَ اُنْظُرْ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ لَیْسَ عَلَیْکَ دَیْنٌ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ یَخُونُ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۴

 

از ابوثُمامه نقل شده است:

به امام جواد (علیه‌السلام) عرض کردم:

من قصد دارم مدتی در مکه یا مدینه بمانم، اما بدهی‌ای به گردنم است. شما چه می‌فرمایید؟

حضرت فرمودند:

«(به شهرت) برگرد و بدهی‌ات را به طلب‌کار بپرداز

و چنان تدبیر کن که خداوند (تعالی) را در حالی ملاقات کنی که بدهی‌ای به گردنت نباشد؛

به‌راستی که مؤمن خیانت نمی‌کند.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که مشخص است، ابوثمانه پس از انجام اعمال حج و زیارت رسول خدا، بر سر دوراهی گیر کرده بوده که مدتی در این دو شهر مقیم شود یا به شهرش برگردد تا بدهی‌اش که مدتش سر رسیده بوده را صاف کند.

امام به او تذکر می‌دهند که پس ندادن بدهی، نوعی خیانت (در امانت) است، هرچند به بهانه اقامت در شهرهای زیارتی باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۰۸:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

دَسَّ مُعَاوِیَةُ إِلَى عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ وَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ إِلَى حُجْرِ بْنِ الْحَارِثِ وَ شَبَثِ بْنِ رِبْعِیٍّ دَسِیساً أَفْرَدَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِعَیْنٍ مِنْ عُیُونِهِ أَنَّکَ إِنْ قَتَلْتَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَلَکَ مِائَتَا أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ جُنْدٌ مِنْ أَجْنَادِ الشَّامِ وَ بِنْتٌ مِنْ بَنَاتِی فَبَلَغَ الْحَسَنَ ع فَاسْتَلْأَمَ وَ لَبِسَ دِرْعاً وَ کَفَرَهَا وَ کَانَ یَحْتَرِزُ وَ لَا یَتَقَدَّمُ لِلصَّلَاةِ بِهِمْ إِلَّا کَذَلِکَ فَرَمَاهُ أَحَدُهُمْ فِی الصَّلَاةِ بِسَهْمٍ فَلَمْ یَثْبُتْ فِیهِ لِمَا عَلَیْهِ مِنَ اللَّأْمَةِ فَلَمَّا صَارَ فِی مُظْلَمِ سَابَاطَ ضَرَبَهُ أَحَدُهُمْ بِخَنْجَرٍ مَسْمُومٍ فَعَمِلَ فِیهِ الْخَنْجَرُ فَأَمَرَ ع أَنْ یُعْدَلَ بِهِ إِلَى بَطْنِ جُرَیْحَى وَ عَلَیْهَا عَمُّ الْمُخْتَارِ بْنِ أَبِی عُبَیْدِ بْنِ مَسْعُودِ بْنِ قَیْلَةَ فَقَالَ الْمُخْتَارُ لِعَمِّهِ تَعَالَ حَتَّى نَأْخُذَ الْحَسَنَ وَ نُسَلِّمَهُ إِلَى مُعَاوِیَةَ فَیَجْعَلَ لَنَا الْعِرَاقَ فَنَذِرَ بِذَلِکَ الشِّیعَةُ مِنْ قَوْلِ الْمُخْتَارِ لِعَمِّهِ فَهَمُّوا بِقَتْلِ الْمُخْتَارِ فَتَلَطَّفَ عَمُّهُ لِمَسْأَلَةِ الشِّیعَةِ بِالْعَفْوِ عَنِ الْمُخْتَارِ فَفَعَلُوا فَقَالَ الْحَسَنُ ع: «وَیْلَکُمْ وَ اللَّهِ إِنَّ مُعَاوِیَةَ لَا یَفِی لِأَحَدٍ مِنْکُمْ بِمَا ضَمِنَهُ فِی قَتْلِی وَ إِنِّی أَظُنُّ أَنِّی إِنْ وَضَعْتُ یَدِی فِی یَدِهِ فَأُسَالِمُهُ لَمْ یَتْرُکْنِی أَدِینُ لِدِینِ جَدِّی ص وَ إِنِّی أَقْدِرُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدِی وَ لَکِنِّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى أَبْنَائِکُمْ وَاقِفِینَ عَلَى أَبْوَابِ أَبْنَائِهِمْ یَسْتَسْقُونَهُمْ وَ یَسْتَطْعِمُونَهُمْ بِمَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُمْ فَلَا یُسْقَوْنَ وَ لَا یُطْعَمُونَ فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِمَا کَسَبَتْهُ أَیْدِیهِمْ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.» فَجَعَلُوا یَعْتَذِرُونَ بِمَا لَا عُذْرَ لَهُمْ فِیهِ فَکَتَبَ الْحَسَنُ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِکَ إِلَى مُعَاوِیَةَ: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَطْبِی انْتَهَى إِلَى الْیَأْسِ مِنْ حَقٍّ أُحْیِیهِ وَ بَاطِلٍ أُمِیتُهُ وَ خَطْبُکَ خَطْبُ مَنِ انْتَهَى إِلَى مُرَادِهِ وَ إِنَّنِی أَعْتَزِلُ هَذَا الْأَمْرَ وَ أُخَلِّیهِ لَکَ وَ إِنْ کَانَ تَخْلِیَتِی إِیَّاهُ شَرّاً لَکَ فِی مَعَادِکَ وَ لِی شُرُوطٌ أَشْتَرِطُهَا لَا تَبْهَظَنَّکَ إِنْ وَفَیْتَ لِی بِهَا بِعَهْدٍ وَ لَا تَخِفُّ إِنْ غَدَرْتَ.» وَ کَتَبَ الشُّرُوطَ فِی کِتَابٍ آخَرَ فِیهِ یُمَنِّیهِ بِالْوَفَاءِ وَ تَرْکِ الْغَدْرِ وَ سَتَنْدَمُ: «یَا مُعَاوِیَةُ کَمَا نَدِمَ غَیْرُکَ مِمَّنْ نَهَضَ فِی الْبَاطِلِ أَوْ قَعَدَ عَنِ الْحَقِّ حِینَ لَمْ یَنْفَعِ النَّدَمُ وَ السَّلَامُ.»

 علل‌الشرائع، ج‏۱، ص۲۲۱

 

معاویه مخفیانه نزد «عمرو بن حریث» و «اشعث بن قیس« و «حجر بن حجر» و «شبث بن ربعی» مأمورانی علی‌حده و جداگانه فرستاد و به هرکدام نوید داد اگر حسن‌بن‌علی (علیهماالسلام) را بکشید دویست هزار درهم خواهید گرفت و علاوه بر آن سرکرده لشکری از لشکریان شام شده و دختری از دخترانم را به شما خواهم داد.

این خبر به سمع مبارک امام حسن (علیه‌السلام) رسید پس از آن تاریخ زره به تن مبارک نموده و آن را زیر لباس مخفی می‌کردند و حتّی‌الامکان از اجتماعات احتراز می‌فرمودند و در نماز جماعت حاضر نمی‌شدند، مگر با زره.

در یکی از روزها شخصی در هنگام نماز تیری به حضرتش پرتاب کرد ولی به واسطه داشتن زره آن تیر اصابت به بدن امام (علیه‌السلام) نکرد. بار دیگر وقتی امام (علیه‌السلام) در تاریکی ساباط (مدائن) عبور می‌کردند شخصی که در تعقیب آن حضرت بود با خنجری مسموم حمله کرد و ضربتی به امام (علیه‌السلام) زد. ضربت کارگر واقع شد.

 

لذا حضرت امر فرمودند که او را به قبیله جریحی که حاکم بر آن‌ها عموی «مختار بن ابی‌عبید بن مسعود بن قیله» بود، ببرند. حضرت را به آن‌جا انتقال دادند.

مختار به عموی خود گفت: حسن را بگیر و تسلیم معاویه کن، او عراق را به ما خواهد داد. شیعیان از گفتار مختار به عمویش به هم برآمدند پس قصد کردند مختار را بکشند. عمویش از شیعیان عذرخواهی نمود و تقاضا کرد او را ببخشند. شیعیان از کشتنش درگذشتند.

 

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«وای بر شما، به خدا قسم معاویه به آنچه در مقابل کشتن من به شما وعده داده وفا نخواهد کرد و من تصور می‌کنم اگر دستم را در دست او گذارده و با وی صلح کنم مرا به حال خود نمی‌گذارد تا به آئین جدّم عمل کنم.

من می‌توانم به تنهایی خدای عزّ و جلّ را پرستش کنم، ولی آینده شما را می‌بینم که پسرانتان بر در خانه‌های پسران آن‌ها ایستاده و از آن‌ها نان و آبی که خداوند برایشان مقرّر کرده را مطالبه می‌کنند، ولی آنها توجّهی به خواسته ایشان نکرده و نان و آبی به آنها نمی‌دهند.

پس دوری و هلاکت بر ایشان و رفتارشان باد و به‌زودی آن‌ها که ستم می‌کنند خواهند دانست که به چه جایگاهی باز خواهند گشت.»

پس مردم عذرخواهی کرده ولی عذری نداشتند.

 

سپس امام حسن (علیه‌السلام) نامه‌ای به این شرح به معاویه مرقوم فرمودند:

«امّا بعد؛ کار من منتهی شد به این که مأیوس گشتم از حقّی که احیاء کرده و باطلی که از بین ببرم آن را. ولی کار تو بر وفق مرادت گردید و من از این امر (خلافت) کناره گرفته و آن را برای تو می‌گذارم، اگر چه واگذاری من به ضرر قیامت و معاد تو می‌باشد.

شروطی را پیشنهاد می‌کنم که وفاء به آن‌ها بر تو گران و سنگین نبوده و از این‌که با تو غدر و حیله کرده باشم در هراس و بیم مباش.»

شروط[*] را حضرت در نامه‌ای دیگر مرقوم نموده و در آن آرزو کردند معاویه به آن‌ها وفاء کرده و طریق حیله و مکر را پیش نگیرد.

سپس در پایان نامه نوشتند:

«ای معاویه به زودی پشیمان می‌شوی همان‌طوری که دیگران که در باطل قدم گذارده یا عدول از حقّ نمودند پشیمان شدند. ولی این پشیمانی زمانی بود که نفعی به حالشان نداشت. والسلام.»

(ترجمه مرحوم سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی)

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد مواد صلح‌نامه امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) با معاویه (علیه‌اللعنة)، نقل‌های تاریخی، مختلف است.

در این فایل، بخشی از کتاب «حیات فکرى و سیاسى ائمه» نوشته محقق گرامی، حجت‌الاسلام رسول جعفریان، که تحقیقی در این رابطه است، آماده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۹:۴۲
ابوالفضل رهبر

 


...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ: هَذِهِ ابْنَةُ عَمِّی وَ امْرَأَتِی لَا أَعْلَمُ إِلَّا خَیْراً وَ قَدْ أَتَتْنِی بِوَلَدٍ شَدِیدِ السَّوَادِ مُنْتَشِرِ الْمَنْخِرَیْنِ جَعْدٍ قَطَطٍ أَفْطَسِ الْأَنْفِ لَا أَعْرِفُ شِبْهَهُ فِی أَخْوَالِی وَ لَا فِی أَجْدَادِی. فَقَالَ لِامْرَأَتِهِ: «مَا تَقُولِینَ؟» قَالَتْ: لَا وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا أَقْعَدْتُ مَقْعَدَهُ مِنِّی مُنْذُ مَلَکَنِی أَحَداً غَیْرَهُ. قَالَ: فَنَکَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَأْسِهِ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ: «یَا هَذَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ آدَمَ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ عِرْقاً کُلُّهَا تَضْرِبُ فِی النَّسَبِ فَإِذَا وَقَعَتِ النُّطْفَةُ فِی الرَّحِمِ اضْطَرَبَتْ تِلْکَ الْعُرُوقُ تَسْأَلُ اللَّهَ الشُّبْهَةَ لَهَا فَهَذَا مِنْ تِلْکَ الْعُرُوقِ الَّتِی لَمْ یُدْرِکْهَا أَجْدَادُکَ وَ لَا أَجْدَادُ أَجْدَادِکَ خُذْ إِلَیْکَ ابْنَکَ.» فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ: فَرَّجْتَ عَنِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۶۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی از انصار نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

این زن، دخترعمو و همسر من است. من جز خوبی (از او) چیزی نمی‌دانم، اما فرزندی برایم (به دنیا) آورده که بسیار سیاه‌رو است، سوراخ بینی‌اش بزرگ است، موهایش فرفری هستند و بینی‌اش پهن است. من نه در میان دایی‌هایم و نه در اجدادم کسی را نمی‌شناسم که شبیه او باشد.

حضرت به همسر آن مرد فرمودند:

«تو چه می‌گویی؟»

زن عرض کرد:

نه، قسم به خدایی که تو را به حق به عنوان پیامبر فرستاده است، از زمانی که مرا اختیار کرده است، هیچ‌کس جز او را جایگزینش نکرده‌ام.

رسول خدا مدتی طولانی سرشان را پایین انداختند. سپس نگاهشان را به آسمان بلند کردند، رو به آن مرد کردند و فرمودند:

«ای مرد! هیچ انسانی نیست، مگراین‌که میان او و حضرت آدم، نود و نه رگ و ریشه است که همگی در نَسَب نقش دارند. وقتی نطفه در رَحِم قرار می‌گیرد، این رگ‌ها به تکاپو می‌افتند و از خداوند می‌خواهند نطفه شبیه آنان شود. این فرزند از آن رگ‌هایی است که نه اجداد تو و نه اجداد اجدادت از آن‌ها نبوده‌اند. پسرت را بگیر (بپذیر.)»

زن عرض کرد:

مشکلم را برطرف نمودید، ای رسول خدا!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۶:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

نقل است که رسول خدا در ضمن توصیه‌هایی به امیر مؤمنان (صلوات‌الله‌علیهما) فرموده‌اند:

«یَا عَلِیُّ لَا تُجَامِعِ امْرَأَتَکَ بِشَهْوَةِ امْرَأَةِ غَیْرِکَ فَإِنِّی أَخْشَى إِنْ قُضِیَ بَیْنَکُمَا وَلَدٌ أَنْ‏ یَکُونَ‏ مُخَنَّثاً أَوْ مُؤَنَّثاً مُخَبَّلًا»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۵۵۲

 

«ای علی! با شهوت زن دیگری، با همسر خود آمیزش نکن؛ چراکه من بیم دارم (از این آمیزش) فرزندی برایتان متولد شود که مُخَنَّث[1] باشد یا دختری که مُخَبَّل[2] باشد.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مُخَنَّث: مردی که سست است و دارای حالات و اطوار زنانه است.

[2] مُخَبَّل: دیوانه، ضعیف، بیمار، تباه، کسی که از شدت درد نمی‌تواند راه رود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۶:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) هنگامی که مالک اشتر را به فرمانرواییِ مصر برگزیدند، در نامه‌ای خطاب به وی نوشتند:

 

«...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۵

 

«...آن‌گاه نواقص کارهای کارگزارانت را بررسی کن و خبرچین‌هایی راستگو و وفادار برای نظارت بر کارشان بفرست؛

زیرا سرکشیِ پنهانِ تو بر کارهای آنان، (مانند آواز مخصوصی که شتربان برای حرکت دادن و هدایتِ شتران می‌خواند،) آنان را به رعایت امانت، نرم‌خویی با مردم و نظارت بر دستیارانشان وا می‌دارد.

اما اگر یک نفر از آنان دست به خیانتی دراز کرد که گزارش‌های همه‌ی خبرچین‌هایت آن خیانت را تأیید می‌کرد؛

به همان گزارش‌ها، به‌عنوان شاهد، اکتفا کن

و او را تنبیه بدنی کن

و آن‌چه (از اموال) که با کار (خائنانه)اش به‌دست آورده، از او بگیر.

سپس او را به مقامی بگمار که موجب خواری‌اش شود

و داغ خیانت بر پیشانی‌اش بزن (او را به خیانتکاری معروف کن)

و حلقه‌ی ننگِ تهمت را بر گردنش بیاویز (کاری کن که دیگران همواره او را متهم کنند و به او اعتماد ننمایند)...»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِوَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا عَلِی‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...أَخْبَرَنَا أَبُو بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

«أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَةٍ فَلَمْ یُبَالِغْ فِیهَا بِکُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خَانَ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏ وَ الْمُؤْمِنِینَ‏» قَالَ أَبُو بَصِیرٍ قُلْتُ- لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَعْنِی بِقَوْلِکَ «وَ الْمُؤْمِنِینَ‏» قَالَ «مِنْ لَدُنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى آخِرِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۶۲

 

از ابوبصیر نقل شده‌است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

«هریک از اصحاب ما[1] که مردی در مورد حاجتی از او یاری بخواهد، اما تمامِ نهایت تلاشش[2] را در مورد حاجت او به کار نبندد، به راستی به خداوند و رسولش و مؤمنین خیانت[3] کرده است.»

ابو بصیر گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:

منظورتان از این‌که فرمودید «و مؤمنین» چیست؟

حضرت فرمودند:

«(اهل‌بیت؛) از امیر مؤمنان تا آخرینشان» (علیهم‌السلام)

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] اصحاب: دوستان، رفقاء، هم‌نشینان.

[2] جهد: انجام کار با مشقّت و جدیت، به کار بستن نهایت تلاش برای رسیدن به مقصود.

[3] خیانت: کم گذاشتن، بدعهدی، کوتاهی در امانت‌داری، ضایع کردن حق دیگری.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص رَجُلًا یَنْظُرُ إِلَى‏ فَرْجِ‏ امْرَأَةٍ لَا تَحِلُ‏ لَهُ‏ وَ رَجُلًا خَانَ أَخَاهُ فِی امْرَأَتِهِ وَ رَجُلًا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَى نَفْعِهِ فَسَأَلَهُمُ الرِّشْوَةَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۵۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام)‌ نقل شده‌است که فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله سه گروه را) لعنت کردند:

مردی که به عورت زنی که بر او حرام است، نگاه کند

مردی که به برادر (ایمانی)اش در مورد زنش خیانت کند

مردی که مردم به خدمتش نیاز داشته‌باشند و او از آنان رشوه بخواهد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: یَکُونُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بَخِیلًا؟ قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ قُلْتُ: فَیَکُونُ جَبَاناً؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: فَیَکُونُ کَذَّاباً؟ قَالَ: «لَا وَ لَا جَافِیاً.» ثُمَّ قَالَ: «یُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَى کُلِّ طَبِیعَةٍ إِلَّا الْخِیَانَةَ وَ الْکَذِبَ.»

 الإختصاص، ص۲۳۱

 

حسن‌بن‌محبوب گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: مؤمن بخیل می‌شود؟

فرمودند: «بله»

عرض کردم: ترسو می‌شود؟

فرمودند: «بله»

عرض کردم: دروغ‌گو می‌شود؟

فرمودند: «نه دروغگو می‌شود و نه بدقِلِق(ناسازگار)»

سپس فرمودند: «مؤمن به هر خلق‌وخویی متّصف می‌شود، جز "خیانت" و "دروغ".»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

یکی از قوانین کلی و غیرقابل‌تغییر عالَم، این است که «از هر دست بدهی، با همان دست می‌گیری» یا به تعبیر روایی: «کَمَا تَدِینُ تُدَانُ».

یکی از شاخه‌های این قانون، «رعایت حرمت ناموس دیگران» است. در زیر به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:

 

مفضل بن عمر جُعفی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده‌است که فرمودند:

«ای مفضل! آیا می‌دانی چرا گفته‌شده‌است «کسی که زنا کند، با او زنا می‌شود.»؟»

عرض کردم: نه، فدایتان شوم.

حضرت فرمودند:

«در میان بنی‌اسرائیل، زنی زناکار بود و مردی که زیاد نزد او می‌رفت. آخرین باری که مرد نزد او رفت، خداوند بر زبان زن این حرف را جاری کرد که: «بدان که نزد همسرت باز می‌گردی و مردی را با او خواهی‌یافت.»

آن مرد با بدحالی از نزد زن خارج شد و با حالتی که سابقه نداشت به خانه‌اش وارد شد. او همیشه با اجازه وارد می‌شد، اما آن روز بدون اجازه. ناگهان در بسترش مردی را یافت. آن‌گاه هر دو نزاعشان را نزد حضرت موسی (علیه‌السلام) بردند.

جبرئیل بر حضرت موسی نازل شد و گفت: «ای موسی! کسی که زنا کند، روزی با او زنا می‌شود.»

حضرت موسی به آن دو نگریست و فرمود: «عفت پیشه کنید، تا نسبت به زنانتان عفت پیشه شود.»» [عفت: خود داری از امیال و شهوات نفسانی و کارهای زشت]

 

 الکافی، ج‏۵، ص۵۵۳

 

 

نسبت به این مسئله، هنگام «انتخاب همسر» نیز هشدار داده شده‌است؛ چنان‌چه امام کاظم از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل فرموده‌اند:

 

«تَزَوَّجُوا إِلَى آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ عَفُّوا فَعَفَّتْ نِسَاؤُهُمْ وَ لَا تَزَوَّجُوا إِلَى آلِ فُلَانٍ فَإِنَّهُمْ بَغَوْا فَبَغَتْ نِسَاؤُهُمْ وَ قَالَ مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ ... أَیُّهَا النَّاسُ لَا تَزْنُوا فَتَزْنِیَ نِسَاؤُکُمْ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ.»

الکافی، ج‏۵، ص۵۵۴

«از فلان قبیله زن بگیرید؛ زیرا آن‌ها عفت پیشه می‌کنند، پس زنانشان نیز عفت پیشه می‌کنند و از فلان قبیله زن نگیرید؛ زیرا آن‌ها زنا می‌کنند، پس زنانشان نیز زنا می‌کنند.

در تورات نوشته شده‌است: «...ای مردم! زنا نکنید، که زنانتان زنا می‌کنند. از هر دست بدهی، با همان دست می‌گیری.»»

 

 

نکته: باید توجه داشت که زنا، صورت‌های مختلفی دارد؛

زنای چشم (نگاه حرام به نامحرم)
زنای گوش (گوش دادن به صدای حرام نامحرم)
زنای زبان (گفتگوی حرام با نامحرم)
زنای پوست (لمس بدن نامحرم) و...

که اگر خدای ناکرده، به هر صورتی انجام شود، به همان صورت به فرد بازخواهدگشت؛ چنان‌چه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است:

 

«أَ مَا یَخْشَى الَّذِینَ یَنْظُرُونَ فِی أَدْبَارِ النِّسَاءِ أَنْ یُبْتَلَوْا بِذَلِکَ فِی نِسَائِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۵۳

«آیا کسانی که به پشت زنان نگاه می‌کنند، نمی‌ترسند که در مورد زنان خودشان، همین‌گونه مبتلا شوند.»

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کاش هنگام چشم‌چرانی و متلک‌پرانی و شوخی‌های کلامی و دیدن عکس‌ها و کلیپ‌های خصوصی و دست‌اندازی به ناموس دیگری و دیگر حالات این‌چنینی، عاقبت آن را نیز در ذهن مرور نماییم و لااقل به ناموس خود رحم کنیم. نعوذ بالله...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۶ ، ۰۹:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«أَرْبَعٌ‏ لَا تَدْخُلُ‏ بَیْتاً وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ إِلَّا خَرِبَ وَ لَمْ یُعْمَرْ بِالْبَرَکَةِ الْخِیَانَةُ وَ السَّرِقَةُ وَ شُرْبُ الْخَمْرِ وَ الزِّنَاءُ.»

 

 الأمالی( للصدوق)، ص۳۹۸

 

از امام صادق از پدرانشان از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:
«چهار چیز هستند که به خانه‌ای وارد نمی‌شوند، مگراین‌که (آن خانه) خراب می‌شود و با برکت نیز تعمیر نخواهد شد:
خیانت، دزدی، شراب‌خواری و زنا.»

 

مهمان‌هایی که

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

که همانا انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند،

اما آنان را (اگر خواستید بیازمائید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" بیازمائید.»

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

چنین برداشت نشود که نماز و روزه اهمیتی ندارند، و راست‌گوی امانت‌دارِ بی‌نمازِ روزه‌خوار، در این آزمون سربلند است!

بلکه اهمیت به نماز و روزه لازم است، اما کافی نیست، و ملاک هم نیست، چراکه ممکن است عادتی کهنه، یا جوّی گذرا باشد.

 

پیش‌تر نیز در مطلبی ذکر شده بود که:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی محمد حنفیه را به فرمان‌رواییِ مصر گماشتند، در ضمن عهدنامه‌ای به وی فرمودند:

«بدان، ای محمد! همه‌ی کارهایت از «نماز»ت تبعیت می‌کند،

و بدان، هرکه در «نماز» کوتاهی کند، در غیر«نماز» بیش‌تر کوتاهی می‌کند.»

 الغارات، ج۱، ص۱۴۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۲
ابوالفضل رهبر