دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت» ثبت شده است

 

تنبیه بدنی روشی توصیه شده برای برخورد با کودک نیست، بلکه شاید بتوان گفت باید به عنوان راه‌حل پایانی به‌کار گرفته شود.

پیش‌تر در مطلبی با عنوان «به‌جای کتک؛ قهر کن، ولی طولش نده!» از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شد که در پاسخ به شخصی که از یکی از پسرانش به ایشان شکایت داشت، فرمودند: «او را کتک نزن. با او قهر کن، اما طولش نده.» (عُدةالداعی، ص۸۹)

و نیز در مطلبی با عنوان «تنبیه کردن، شرط دارد» نقل شد که «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از تنبیه کردن هنگام عصبانیت نهی فرمودند.» (الکافی، ج‏۷، ص۲۶۰) چراکه تنبیه باید هوش‌مندانه، به‌اندازه و با هدف اصلاح کودک باشد و در حالت عصبانیت، نمی‌توان این ملاحظات را در نظر داشت.

در مورد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز چنین نقل شده است که «ایشان هرگز کسی را - چه غلام و چه آزاد - نزدند، مگر در راه خدا.» (مجموعةورام‏، ج۲، ص۲۶)

اما اگر کسی به هر دلیلی به این نوع تنبیه روی آورد، باید به محدوده آن آگاه باشد.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی أَدَبِ الصَّبِیِّ وَ الْمَمْلُوکِ فَقَالَ: «خَمْسَةٌ أَوْ سِتَّةٌ وَ ارْفُقْ.»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۸

 

حمّاد بن عثمان گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد تنبیه کودک و غلام سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«(حداکثر) پنج یا شش ضربه و با ملایمت.»

 

 

 

...عَنِ النَّبِیِّ فِیمَا أَوْصَى بِهِ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع‏:

«یَا عَلِیُّ… لَا تَضْرِبَنَ‏ أَدَباً فَوْقَ‏ ثَلَاثٍ‏ فَإِنَّکَ إِنْ فَعَلْتَ فَهُوَ قِصَاصٌ یَوْمَ الْقِیَامَة.»

 مجموعة ورام‏، ج۲، ص۱۵۵

 

از رسول خدا نقل شده است که در ضمن توصیه‌هایشان به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«هرگز برای تنبیه، بیش از سه ضربه نزن؛ که اگر چنین کنی، در روز قیامت قصاص خواهی شد.»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَلْقَى صِبْیَانُ الْکُتَّابِ أَلْوَاحَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ لِیَخِیرَ بَیْنَهُمْ فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهَا حُکُومَةٌ وَ الْجَوْرُ فِیهَا کَالْجَوْرِ فِی الْحُکْمِ أَبْلِغُوا مُعَلِّمَکُمْ إِنْ ضَرَبَکُمْ فَوْقَ ثَلَاثِ ضَرَبَاتٍ فِی الْأَدَبِ اقْتُصَّ مِنْهُ.»»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چند کودک که خواندن و نوشتن می‌آموختند، نوشته‌هایشان را نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند تا ایشان بهترینشان را انتخاب کنند.

حضرت فرمودند:

«بدانید که این کار نوعی قضاوت است و بی‌عدالتی در این کار، مثل بی‌عدالتی در قضاوت است.

[بعد فرمودند: از طرف من] به آموزگارتان بگویید: اگر برای تنبیه، بیش از سه ضربه به شما بزند، او را از جانب شما قصاص خواهم کرد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ تیر ۰۲ ، ۱۹:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

در زمان صدر اسلام «شعر» قوی‌ترین و مؤثرترین رسانه محسوب می‌شد و شعرسرایی رونق ویژه‌ای داشت و شاعران میان مردم از محبوبیت و مرجعیت خاصی برخوردار بودند.

حال رفتار امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یکی از شاعران مشهور زمانشان که خطای بزرگی مرتکب شده بود را ملاحظه بفرمایید...

 

 

 

…عَنْ جَابِرٍ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی مَرْیَمَ قَالَ: أُتِیَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالنَّجَاشِیِّ اَلشَّاعِرِ قَدْ شَرِبَ اَلْخَمْرَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَضَرَبَهُ ثَمَانِینَ ثُمَّ حَبَسَهُ لَیْلَةً ثُمَّ دَعَا بِهِ مِنَ اَلْغَدِ فَضَرَبَهُ عِشْرِینَ سَوْطاً فَقَالَ لَهُ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ فَقَدْ ضَرَبْتَنِی فِی شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ هَذِهِ اَلْعِشْرُونَ مَا هِیَ؟ فَقَالَ: «هَذَا لِتَجَرِّیکَ عَلَى شُرْبِ اَلْخَمْرِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ.»

 الکافی، ج۷، ص۲۱۶

 

از جابر بن یزید جعفی، از ابو مریم نقل شده است:

نجاشیِ شاعر را نزد امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) آوردند. او در ماه رمضان شراب نوشیده بود.

حضرت هشتاد ضربه تازیانه به او زدند. بعد، یک شب او را حبس کردند. سپس فردای آن روز او را خواستند و بیست ضربه دیگر به او تازیانه زدند.

نجاشی به حضرت عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! (دیشب) مرا به‌خاطر شراب‌خواری (هشتاد تازیانه) زدید. اما این بیست ضربه برای چه بود؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند:

«این بیست ضربه برای این بود که چنان جسارت به خرج دادی که در ماه رمضان شراب بنوشی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای، در خطبه‌های نمازجمعه روز ‍۱۲ بهمن ۱۳۷۵ این ماجرا را نقل کرده‌اند. مطالعه این ماجرا با بیان و توضیحات ایشان جالب و مفید است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۲ ، ۱۶:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امر فرموده‌اند که میان فرزندان به عدالت رفتار کنید.

به عنوان مثال، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«اعْدِلُوا بَیْنَ‏ أَوْلَادِکُمْ‏ فِی السِّرِّ کَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«(در محبت ورزیدن) میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان‌طور که دوست دارید دیگران نیز میان شما، در نیکی کردن و لطف ورزیدن، به عدالت رفتار کنند.»

 

 

 

همچنین نقل شده است که مردی در مقابل پیامبر یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید.

حضرت به او فرمودند:

«فَهَلَّا سَاوَیْتَ بَیْنَهُمَا.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«چرا میانشان رفتار برابری نداشتی؟!»

 

 

 

اما از طرفی واقعیت این است که در یک خانواده، بعضی فرزندان به‌جهتی نسبت به بعضی دیگر برتری‌هایی دارند و به‌تَبَع محبوب‌ترند.

به روایت زیر توجه بفرمایید:

روَى رِفَاعَةُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ بَنُونَ وَ أُمُّهُمْ لَیْسَتْ بِوَاحِدَةٍ أَ یُفَضِّلُ أَحَدَهُمْ عَلَى اَلْآخَرِ قَالَ: «نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهِ وَ قَدْ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُفَضِّلُنِی عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

رفاعه بن موسی گوید:

از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم:

مردی چند پسر دارد که از یک مادر نیستند. آیا می‌تواند یکی را بر دیگری برتر شمارد؟

حضرت فرمودند:

«بله، اشکالی ندارد. پدرم نیز مرا نسبت به (برادرم) عبدالله برتر می‌شمرد.»

 

 

 

حال سؤال این است: با توجه به این واقعیت که «بعضی فرزندان نسبت به بقیه برتر و محبوب‌ترند»، چطور می‌توان به این دستور که «میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید» عمل کرد؟

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که یکی از فرزندانشان امام بعدی (و مسلّماً از بقیه برتر و محبوب‌تر) بوده است، چه‌کار می‌کردند؟

به روایت زیر توجه کنید:

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: قَالَ وَالِدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِی وَ أُجْلِسُهُ‏ عَلَى‏ فَخِذِی‏ و أُکْثِرُ لَهُ الْمَحَبَّةُ وَ أُکْثِرُ لَهُ الشُّکْرَ وَ إِنَّ الْحَقَّ لِغَیْرِهِ مِنْ وُلْدِی وَ لَکِنْ مُحَافَظَةً عَلَیْهِ مِنْهُ وَ مِنْ غَیْرِهِ لِئَلَّا یَصْنَعُوا بِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ سُورَةَ یُوسُفَ إِلَّا أَمْثَالًا لِکَیْ لَا یَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً کَمَا حَسَدَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَیْهِ فَجَعَلَهَا حُجَّةً [رَحْمَةً] عَلَى مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا عَلَى مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَةَ.»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۲، ص۱۶۶

 

از امام صادق، از امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، من بعضی فرزندانم را بازی می‌دهم و روی پایم می‌نشانم و به او زیاد محبت می‌کنم و زیاد تحویلش می‌گیرم، درحالی‌که این، حق فرزند دیگرم است.

اما (این کارِ من) به‌خاطر محافظت از فرزند شایسته‌ترم است در برابر این فرزندی که تحویلش می‌گیرم و دیگر فرزندان؛ تا آن‌ها با او کاری را نکنند که برادران یوسف با یوسف کردند.

خداوند سوره یوسف را نازل فرمود فقط برای این‌که نمونه‌ای باشد که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسادت نورزیم، همان‌طور که برادران یوسف نسبت به او حسادت ورزیدند و بر او جنایت روا داشتند.

خداوند این سوره را حجتی قرار داده است بر کسانی که از ما پیروی می‌کنند، محبت ما را برگزیده‌اند و دشمنان ما را که به جنگ و دشمنی با ما همت گمارده‌اند، انکار می‌کنند.»

 

 

بنابراین هرچند ممکن است یک فرزند (به هر دلیلی) از بقیه فرزندان محبوب‌تر باشد، اما والدین برای این‌که میان آن‌ها حسادت، کینه و دشمنی ایجاد نشود، باید مراقب باشند که آن‌چه در دل دارند را بروز ندهند و رعایت ظاهر را بنمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ثَلاَثَةُ أَشْیَاءَ یَحْتَاجُ اَلنَّاسُ طُرّاً إِلَیْهَا اَلْأَمْنُ وَ اَلْعَدْلُ وَ اَلْخِصْبُ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۳۱۵

 

«سه چیز هستند که مردم، همه‌شان به آن‌ها نیاز دارند؛

امنیت، عدالت و پیشرفت.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «خصب» را که سومین نیاز جامعه شمرده شده است، در لغت چنین معنا کرده‌اند: فراوانی، رشد و بالندگی، برکت، حاصل‌خیزی، سلامت از عیوب و نواقص، توسعه‌یافتگی (در همه ابعاد) و…

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به نظر می‌رسد ترتیب ذکر این سه نیاز، معنادار است و ما را به رعایت اولویت‌ها در تأمین آن‌ها راهنمایی می‌کند؛

- اولیه‌ترین و مهم‌ترین نیاز جامعه «امنیت» است؛ چراکه عدالت و پیشرفت، تنها در سایه امنیت محقق خواهند شد.

- بعد از تأمین امنیت، باید عدالت میان احاد جامعه برقرار باشد؛ هرچیز در جای خود باشد، حق به حق‌دار برسد و در هیچ بُعدی و هیچ سطحی ظلمی صورت نگیرد.

- بعد از تحقق این دو نیاز ضروری، نوبت به تأمین سومین نیاز می‌رسد. اساساً اگر امنیت در جامعه حاکم نباشد و عدالت در روابط و ساختارها جاری نگردد، پیشرفت، رشد و بالندگی در ابعاد گوناگون، امکان تحقق نخواهد داشت.

برای تحقق این سه نیاز جامعه، هم «حاکمان جامعه»، هم «نخبگان و خواص» و هم «عموم مردم» نقش خاص خود را بر عهده دارند و نسبت به آن مسؤول‌اند.

شاید بتوان گفت حاکمیت، پرچمدار و مجری اصلی تأمین امنیت، عدالت و پیشرفت در سطح جامعه و برای عموم مردم می‌باشد.

بعد از حاکمیت نیز نخبگان و خواصِ جامعه، در اصلاح و هدایت حاکمیت و مردم، نقشی کلیدی ایفا می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۱ ، ۱۱:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَمَرَ قَنْبَرَ أَنْ یَضْرِبَ رَجُلًا حَدّاً فَغَلُظَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ فَأَقَادَهُ عَلِیٌّ ع مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ.»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«امیر مؤمنان (علیه‌السلام) به قنبر (غلامشان) دستور دادند که حدّ مردی را جاری کند.

قنبر زیاده‌روی کرد و سه ضربه تازیانه اضافه زد.

حضرت علی (علیه‌السلام) قنبر را با سه ضربه تازیانه قصاص کرد.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۴
ابوالفضل رهبر

آقای «میم» از دوستان طلبه‌ام است.

مدتی است مواضعش نسبت به انقلاب و نظام تغییر کرده و می‌توان گفت رادیکال شده؛

- در انتخابات شرکت نمی‌کند،

- دائم از همه‌کس و همه‌چیز انتقاد می‌کند،

- از ظلم‌ها و خطاها و از تقصیرها و قصورها می‌گوید،

- می‌گوید حکومت آخوندی بهتر از این نمی‌شود، آقایان اشتباه کردند که انقلاب کردند و حالا جرأت ندارند بگویند غلط کردیم،

- می‌گوید وضع روزبه‌روز بدتر خواهد شد و...

 

آن‌شب در مورد مشکلات و ظلم‌ها، حرف‌هایی زده شد و من در این رابطه، بحثی نکردم؛

- نگفتم که تو فقط تاریکی‌ها را می‌بینی، این روشنی‌ها را هم ببین،

- نگفتم که خیلی از نقل‌قول‌ها و خبرهایی که می‌گویی، سانسورشده، یک‌طرفه و با عینک خودت و هم‌فکرانت است،

- نگفتم که تصور کن اگر انقلاب نمی‌شد، با همان فرمانی که داشتیم می‌رفتیم، وضع چه‌طور بود،

نگفتم؛ چون می‌دانستم این‌ها را بارها شنیده و برایش کلیشه‌ای و گوش‌ندادنی شده.

 

فقط گفتم هر حکومتی سر کار باشد، وضع، کم‌وبیش همین است. مشکل، فرهنگی و از متن جامعه است. آن رؤسا و مدیران هم یکی از ما هستند. (آقای «میم» تأیید کرد.)

گفتم به قول آن بزرگ: «ما همه فرعونیم، مصرهایمان کوچک و بزرگ است.» هرکس، هرجا که هست، آن‌قدر که سلطه و نفوذ دارد و آن‌قدر که دستش می‌رسد، ظلم می‌کند؛ راننده، کاسب، کارمند، کارفرما، پدر، مادر، برادرِ بزرگ‌تر و... (آقای «میم» با سر و زبان تأیید کرد.)

 

کات | چند دقیقه بعد...

 

بحث عوض شده بود؛

آقای «میم» از این گفت که برای امتحانات شفاهیِ درس خارج، سر درسی نرفته و با فلان استادِ درسِ خارج که با او آشناست، صحبت کرده و تأییدیه چهارسال را گرفته که در درس او شرکت می‌کرده.

(طلاب مقطع درس خارج، در درس استادی شرکت می‌کنند و آخر سال از آن استاد تأییدیه حضور در آن درس را می‌گیرند، تا بتوانند امتحان شفاهی دهند و از یک مقطع تحصیلی عبور کنند.)

 

کات | چند دقیقه بعد...

 

آقای «میم» گفت خانمم دارد دکترا می‌خواند و من چند مقاله به نام او نوشته‌ام، تا از آزمون جامع دکتری معاف شود.

(دانشجویان مقطع دکترا، پس از گذراندن واحدهای آموزشی، در آزمونی شرکت می‌کنند، تا بتوانند در صورت قبولی، پایان‌نامه بنویسند و مدرک دکترا بگیرند.)

خانم آقای «میم» شاغل است و ارتقاء مدرک، منجر به افزایش حقوقش می‌شود.

 

کات | پایان!

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشت۱: چند ماجرای دیگر هم از این قبیل در ذهنم هست؛ این، ماجرای «ما»ست.

پانوشت۲: غرضم از این یادداشت، مُبرّا دانستن و عقل‌کل جا زدن خودم نبود. من هم فرعونی هستم، در قدوقواره خودم. قصدم این بود که به عمق مشکل هم نگاهی بیاندازیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۷:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) هنگامی که مالک اشتر را به فرمانرواییِ مصر برگزیدند، در نامه‌ای خطاب به وی نوشتند:

 

«...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۵

 

«...آن‌گاه نواقص کارهای کارگزارانت را بررسی کن و خبرچین‌هایی راستگو و وفادار برای نظارت بر کارشان بفرست؛

زیرا سرکشیِ پنهانِ تو بر کارهای آنان، (مانند آواز مخصوصی که شتربان برای حرکت دادن و هدایتِ شتران می‌خواند،) آنان را به رعایت امانت، نرم‌خویی با مردم و نظارت بر دستیارانشان وا می‌دارد.

اما اگر یک نفر از آنان دست به خیانتی دراز کرد که گزارش‌های همه‌ی خبرچین‌هایت آن خیانت را تأیید می‌کرد؛

به همان گزارش‌ها، به‌عنوان شاهد، اکتفا کن

و او را تنبیه بدنی کن

و آن‌چه (از اموال) که با کار (خائنانه)اش به‌دست آورده، از او بگیر.

سپس او را به مقامی بگمار که موجب خواری‌اش شود

و داغ خیانت بر پیشانی‌اش بزن (او را به خیانتکاری معروف کن)

و حلقه‌ی ننگِ تهمت را بر گردنش بیاویز (کاری کن که دیگران همواره او را متهم کنند و به او اعتماد ننمایند)...»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِوَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا عَلِی‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ عَمْرٍو الْأَحْوَلِ قَالَ: تَلَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع هَذِهِ الْآیَةَ «وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً» قَالَ: فَأَخَذَ قَبْضَةً مِنْ‏ حَصًى‏ وَ قَبَضَهَا بِیَدِهِ‏ فَقَالَ: «هَذَا الْإِقْتَارُ الَّذِی ذَکَرَهُ اللَّهُ فِی کِتَابِهِ.» ثُمَّ قَبَضَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى کَفَّهُ کُلَّهَا ثُمَّ قَالَ: «هَذَا الْإِسْرَافُ.» ثُمَّ أَخَذَ قَبْضَةً أُخْرَى فَأَرْخَى بَعْضَهَا وَ أَمْسَکَ بَعْضَهَا وَ قَالَ: «هَذَا الْقَوَامُ.»

 الکافی، ج۴، ص۵۴

 

از عبدالملک‌بن‌عَمرو نقل شده‌است که امام صادق (علیه‌السلام) این آیه را تلاوت کردند:

«وَ الَّذِینَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً»؛ «(بندگان خداوند رحمان) کسانی‌اند که هرگاه انفاق می‌کنند، نه (زیاده‌روی و) اسراف می‌کنند و نه (بخل می‌ورزند و) تنگ می‌گیرند، (بلکه روشِ) انفاقشان، میانِ این دو روش و عادلانه است.» (فرقان:۶۷)

سپس حضرت مشتی سنگ‌ریزه برداشتند و آن را با دستشان محکم گرفتند و فرمودند:

«این (حالت)، همان تنگ گرفتن است که خداوند در کتابش ذکر فرموده.»

بعد، مشتی دیگر برداشتند و دستشان را کامل باز کردند و فرمودند:

«این، اسراف است.»

آن‌گاه مشتی دیگر برداشتند و بخشی از مشتشان را باز کردند و بخشی را نگه داشتند و فرمودند:

«این، روش عادلانه است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ مُحَمَّدٍ النَّخَعِیِّ قَالَ: سَأَلَ الْفَهْفَکِیُّ أَبَا مُحَمَّدٍ ع‏:

ما بَالُ الْمَرْأَةِ الْمِسْکِینَةِ الضَّعِیفَةِ تَأْخُذُ سَهْماً وَاحِداً وَ یَأْخُذُ الرَّجُلُ سَهْمَیْنِ؟!

فقَالَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع:

«إِنَّ الْمَرْأَةَ لَیْسَ عَلَیْهَا جِهَادٌ وَ لَا نَفَقَةٌ وَ لَا عَلَیْهَا مَعْقُلَةٌ إِنَّمَا ذَلِکَ عَلَى الرِّجَالِ.»

فقُلْتُ فِی نَفْسِی:

قدْ کَانَ قِیلَ لِی إِنَّ ابْنَ أَبِی الْعَوْجَاءِ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةِ فَأَجَابَهُ بِهَذَا الْجَوَابِ.

فأَقْبَلَ أَبُو مُحَمَّدٍ ع عَلَیَّ فَقَالَ:

«نَعَمْ هَذِهِ الْمَسْأَلَةُ مَسْأَلَةُ ابْنِ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ الْجَوَابُ مِنَّا وَاحِدٌ إِذَا کَانَ مَعْنَى الْمَسْأَلَةِ وَاحِداً جَرَى لآِخِرِنَا مَا جَرَى لِأَوَّلِنَا وَ أَوَّلُنَا وَ آخِرُنَا فِی الْعِلْمِ سَوَاءٌ وَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَضْلُهُمَا.»

 الکافی، ج‏۷، ص۸۵

 

اسحاق‌بن‌محمد نخعی گوید: فهفکی از ابومحمد (امام حسن عسکری علیهماالسلام) پرسید:

چطور می‌شود یک زن مسکین[1] و ضعیف، یک سهم (از ارث) ببرد ولی مرد، دو سهم؟!

امام حسن عسکری (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که زن، نه جهادی بر او واجب است، نه نفقه‌ای[2] به گردنش است و نه پرداخت دیه قتل خطایی[3]، بلکه این‌ها بر عهده مردان است.»

اسحاق‌بن‌محمد گوید:

با خود گفتم: شنیده‌ام ابن‌ابی‌العوجاء[4] نیز از امام صادق (علیه‌السلام) همین مسأله را پرسیده‌است و ایشان نیز همین پاسخ را داده‌اند.

(در این فکر بودم که) امام حسن عسکری (علیه‌السلام) رو به من کردند و فرمودند:

«بله، این، همان مسأله (شبهه‌ی) ابن‌ابی‌العوجاء است و جواب ما (اهل بیت) هم یکی است. هرگاه معنای مسائل یکی باشد، پاسخ آخرین فرد ما نیز، همان پاسخ اولینِ ماست.[5]

اولین و آخرین ما در علم برابریم، هرچند رسول خدا و امیر مؤمنان (صلوات‌الله‌علیهما) فضیلت خاص خود را دارند.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «مسکین» به کسی گفته می‌شود که از شدت فقر، بی‌چاره و درمانده شده‌باشد.

[2] «نفقه» مالی است که برای ادامه زندگی، صرف مخارج ضروری همسر، فرزندان، خویشاوندان و مانند آن‌ها می‌‏شود؛ اعم از خوراک، پوشاک، مسکن و غیره.

[3] توضیح مختصر آن‌که: اگر کسی مرتکب قتلی کاملاً غیرعمد شود، پرداخت دیه‌ی مقتول، به‌عهده‌ی عاقله‌ی قاتل (بستگان نسبی ذکور قاتل) است، بنابراین بستگان مؤنث قاتل (؛ همسر، دختر، مادر یا...) از پرداخت دیه معاف‌اند.

[4] از اندیشمندان ملحِدِ قرن دوم که در سرزمین‌های اسلامی به نشر عقائد کفرآمیز خود می‌پرداخته و چندین گفتگو نیز با امام صادق (علیه‌السلام) و شاگردانشان داشته‌است.

[5] در حدیثی دیگر از امام رضا (علیه‌السلام) نیز پاسخی با همین مضمون داده شده‌است:

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع کَتَبَ إِلَیْهِ فِی جَوَابِ مَسَائِلِه:

«...وَ عِلَّةُ إِعْطَاءِ النِّسَاءِ نِصْفَ‏ مَا یُعْطَى‏ الرِّجَالُ‏ مِنَ الْمِیرَاثِ لِأَنَّ الْمَرْأَةَ إِذَا تَزَوَّجَتْ أَخَذَتْ وَ الرَّجُلَ یُعْطِی فَلِذَلِکَ وُفِّرَ عَلَى الرِّجَالِ وَ عِلَّةٌ أُخْرَى فِی إِعْطَاءِ الذَّکَرِ مِثْلَیْ مَا یُعْطَى الْأُنْثَى لِأَنَّ الْأُنْثَى فِی عِیَالِ الذَّکَرِ إِنِ احْتَاجَتْ وَ عَلَیْهِ أَنْ یَعُولَهَا وَ عَلَیْهِ نَفَقَتُهَا وَ لَیْسَ عَلَى الْمَرْأَةِ أَنْ تَعُولَ الرَّجُلَ وَ لَا تُؤْخَذُ بِنَفَقَتِهِ إِنِ احْتَاجَ فَوَفَّرَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى الرِّجَالِ لِذَلِکَ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ‏»[النساء:۳۴].»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۲، ص۹۸

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۹۶ ، ۱۱:۴۸
ابوالفضل رهبر

 
...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«ثَلَاثَةٌ هُمْ أَقْرَبُ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى یَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ رَجُلٌ لَمْ تَدْعُهُ قُدْرَةٌ فِی حَالِ غَضَبِهِ إِلَى أَنْ یَحِیفَ عَلَى مَنْ تَحْتَ یَدِهِ وَ رَجُلٌ مَشَى بَیْنَ اثْنَیْنِ فَلَمْ یَمِلْ مَعَ أَحَدِهِمَا عَلَى الْآخَرِ بِشَعِیرَةٍ وَ رَجُلٌ قَالَ بِالْحَقِّ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۴۵

 

...محمد بن مسلم از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده‌است که فرمودند:

«سه شخص در روز قیامت از همه‌ی خلائق به خداوند نزدیک‌ترند، تا زمانی که از حساب‌رسی فارغ شوند؛

- مردی که در حال خشم، قدرت، او را وا ندارد که در مورد زیردستِ خود بی‌عدالتی کند،

- و مردی که میان دو نفر میانجی‌گری کند و به اندازه‌ی دانه‌ی کوچک جویی، از یکی‌شان به ضرر دیگری، طرف‌داری ننماید،

- و مردی که حق را بگوید، چه به نفعش باشد، و چه به ضررش.» 

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آنان که همواره به عدالت رفتار کرده‌اند و با حق همراه بوده‌اند، در روز قیامِ عدل و هنگامه‌ی احقاق حق، به خالق عدل و حق نزدیک‌ترند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۹۴ ، ۱۸:۳۷
ابوالفضل رهبر