شرط جواز خدمت به حکومتهای ظالم (۳)
...عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ اَلْأَنْبَارِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَیْهِ أَرْبَعَ عَشْرَةَ سَنَةً أَسْتَأْذِنُهُ فِی عَمَلِ اَلسُّلْطَانِ فَلَمَّا کَانَ فِی آخِرِ کِتَابٍ کَتَبْتُهُ إِلَیْهِ أَذْکُرُ أَنِّی أَخَافُ عَلَى خَبْطِ عُنُقِی وَ أَنَّ اَلسُّلْطَانَ یَقُولُ لِی إِنَّکَ رَافِضِیٌّ وَ لَسْنَا نَشُکُّ فِی أَنَّکَ تَرَکْتَ اَلْعَمَلَ لِلسُّلْطَانِ لِلرَّفْضِ فَکَتَبَ إِلَیَّ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «قَدْ فَهِمْتُ کِتَابَکَ وَ مَا ذَکَرْتَ مِنَ اَلْخَوْفِ عَلَى نَفْسِکَ فَإِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّکَ إِذَا وُلِّیتَ عَمِلْتَ فِی عَمَلِکَ بِمَا أَمَرَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ تُصَیِّرُ أَعْوَانَکَ وَ کُتَّابَکَ أَهْلَ مِلَّتِکَ فَإِذَا صَارَ إِلَیْکَ شَیْءٌ وَاسَیْتَ بِهِ فُقَرَاءَ اَلْمُؤْمِنِینَ حَتَّى تَکُونَ وَاحِداً مِنْهُمْ کَانَ ذَا بِذَا وَ إِلاَّ فَلاَ.»
الکافی، ج۵، ص۱۱۱
از حسن بن حسین انباری نقل شده است:
چهارده سال بود که به امام رضا (علیهالسلام) نامه مینوشتم که به من اجازه دهند در دستگاه حکومتی مشغول شوم. تا اینکه در آخرین نامهای که به ایشان نوشتم، به ایشان عرض کردم که میترسم [اگر پیشنهادشان را قبول نکنم] گردنم را بزنند. سلطان (حاکم منطقهمان) به من میگوید تو شیعه هستی و بهخاطر شیعه بودنت کار کردن برای سلطان را رها کردهای.
امام رضا (علیهالسلام، در پاسخ) برایم نوشتند:
«متوجه (منظورت در) نامهات و ترسی که بهخاطر جانت داری، شدم. اگر میدانی که هرگاه مسؤولیتی را بهعهده بگیری، بر اساس دستورات رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) عمل میکنی و دستیاران و کاتبانت را از اهل ملّتت (شیعیان) قرار میدهی و هرگاه مالی به تو رسید، آنقدر با فقرای مؤمن تقسیم میکنی که تو نیز (مانند) یکی از آنها شوی[*]، (در اینصورت) اجازه داری (پیشنهادش را بپذیری.) در غیر اینصورت، نه!»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[*] یعنی آنقدر هرچه بهدست میآوری را با آنان تقسیم کنی، که وضع مالیات مثل آنها شود.
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مجموع، از مطالب پیشین میتوان چنین جمعبندی نمود که:
اهلبیت (علیهمالسلام) شیعیان را شدیداً نهی کردهاند از اینکه کوچکترین خدمتی به حکومتهای ظالم ارائه دهند؛ زیرا اگر این خدماتِ ریز و درشت به آنان ارائه نمیشد، امکان ستمورزی از آنان گرفته میشد.
ایشان تنها در صورتی این اجازه را به شیعیان دادهاند که اولاً مضطر شده باشند و ثانیاً هیچ آسیبی به مؤمن (شیعه)ای نرسانند و یاریگر آنها باشند.