از سرِ شکمسیری، کفران نعمت نکنیم تا دچار گرسنگی نشویم!
…عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنِّی لَأَلْحَسُ أَصَابِعِی مِنَ الْأُدْمِ حَتَّى أَخَافَ أَنْ یَرَانِی خَادِمِی فَیَرَى أَنَّ ذَلِکَ مِنَ التَّجَشُّعِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ قَوْماً أُفْرِغَتْ عَلَیْهِمُ النِّعْمَةُ وَ هُمْ أَهْلُ الثَّرْثَارِ فَعَمَدُوا إِلَى مُخِّ الْحِنْطَةِ فَجَعَلُوهَا خُبْزاً هَجَاءً وَ جَعَلُوا یُنَجُّونَ بِهِ صِبْیَانَهُمْ حَتَّى اجْتَمَعَ مِنْ ذَلِکَ جَبَلٌ عَظِیمٌ قَالَ فَمَرَّ بِهِمْ رَجُلٌ صَالِحٌ وَ إِذَا امْرَأَةٌ وَ هِیَ تَفْعَلُ ذَلِکَ بِصَبِیٍّ لَهَا فَقَالَ لَهُمْ وَیْحَکُمْ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تُغَیِّرُوا مَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَقَالَتْ لَهُ کَأَنَّکَ تُخَوِّفُنَا بِالْجُوعِ أَمَّا مَا دَامَ ثَرْثَارُنَا تَجْرِی فَإِنَّا لَا نَخَافُ الْجُوعَ قَالَ فَأَسِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَضْعَفَ لَهُمُ الثَّرْثَارَ وَ حَبَسَ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ نَبَاتَ الْأَرْضِ قَالَ فَاحْتَاجُوا إِلَى ذَلِکَ الْجَبَلِ وَ أَنَّهُ کَانَ یُقْسَمُ بَیْنَهُمْ بِالْمِیزَانِ.»
الکافی، ج۶، ص۳۰۱
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«بهراستی که من باقیمانده غذا بر انگشتانم را میلیسم، آنقدر که میترسم خدمتکارم مرا ببیند و گمان کن این کار من از روی حرص است، درحالیکه چنین نیست.[۱]
بهراستی قومی بودند که نعمت بر آنان سرازیر شده بود. آنان «اهل ثرثار»[۲] بودند که به مغز گندم روی آورده بودند و با آن نانی درست میکردند که برای رفع گرسنگی مناسب بود، اما با آن [مثل دستمال دستشویی] کودکانشان را از آلودگی پاک میکردند، تا جایی که از آن نانهای آلوده، کوهی بزرگ تشکیل شده بود.
روزی مرد صالحی بر آن قوم عبور کرد و دید زنی با کودک خردسالش همانکار را میکند. به آنان گفت: وای بر شما! تقوای خداوند (عزّوجلّ) را پیشه کنید و نعمتی که به شما داده شده است را واژگون نکنید!
آن زن به او گفت: گویا تو میترسی ما دچار گرسنگی شویم، اما تا زمانی که رودخانهمان ثرثار جاری است، ما از گرسنگی هراسی نداریم.
آنگاه خداوند (عزّوجلّ) خشم گرفت و جریان ثرثار را بر آنان ناچیز گرداند و بارش باران و رویش گیاهان را بر آنان متوقف کرد.
آنگاه آنان به همان کوه (تلنبار شده از نانهای آلوده) محتاج شدند و با ترازو آن را میان خود تقسیم میکردند.»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] مشخص است که امام نیز توصیه به کار خلاف عرف روابط اجتماعی نمیکنند و این کار را که در واقع ارزشمند است، اما در عرف خوشایند نیست، در تنهایی انجام میدهند. غرض این است که انسان تا میتواند این آداب را رعایت کند و اگر این آداب، خلاف عرف جامعه بود، آن را از دیگران پنهان کند و اگر نتوانست انجام دهد، نزد خود و خدایش، نیتش انجام آن باشد؛ که «نیّةُ المؤمنِ خیرٌ مِن عملِه.»
[۲] ثرثار: نام دریاچهای بزرگ و عمیق در عراق (شمال استان انبار و جنوب سامراء). بعضی نیز گفتهاند مربوط به قوم سبأ و در یمن بوده است.