دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شکر» ثبت شده است

 

…عَنْ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیدِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: «أَ شَکَرْتَ فُلَاناً؟» فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یَا رَبِّ. فَیَقُولُ: «لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ.»» ثُمَّ قَالَ: «أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۹

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند همه قلب‌های غمگین را دوست دارد و همه بندگان شکرگزار را دوست دارد.

خداوند (تبارک‌وتعالی) در روز قیامت به یکی از بندگانش می‌فرماید: «آیا از فلانی تشکر کردی؟»

آن بنده عرض می‌کند: پروردگارا! من تو را شکر گزاردم.

آن‌گاه خداوند می‌فرماید: «چون از او تشکر نکرده‌ای، پس مرا نیز شکر نگزارده‌ای.»»

بعد امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود:

سپاس‌گزارترین شما نسبت به خداوند، سپاس‌گزارترین شما نسبت به مردم است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۴ ، ۱۴:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ فِیمَا أَعْلَمُ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع: «یَا مُوسَى اشْکُرْنِی حَقَّ شُکْرِی!» فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ کَیْفَ أَشْکُرُکَ حَقَّ شُکْرِکَ وَ لَیْسَ مِنْ شُکْرٍ أَشْکُرُکَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ؟! قَالَ: «یَا مُوسَى الْآنَ شَکَرْتَنِی حِینَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ مِنِّی.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در میان آن‌چه خداوند (عزّوجلّ) به حضرت موسی (علیه‌السلام) وحی فرموده است، این فرمایش است که: «ای موسی! مرا آن‌چنان‌که حقش است، شکر بگزار!»

حضرت موسی عرض کرد: پروردگارا! چه‌گونه می‌توانم شکر تو را آن‌گونه که حقش است، به‌جا آورم، درحالی‌که جز این نیست که هر بار تو را شکر می‌گزارم، خودت این نعمت (توفیق شکرگزاری) را به عطا فرموده‌ای.

خداوند فرمود: «ای موسی! الآن که دانستی نعمت شکرگزاری هم از جانب من است، (در واقع آن‌گونه که حقش است) مرا شکر گزاردی.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۴ ، ۱۲:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ فِی سَفَرٍ یَسِیرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَکِبَ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ شَیْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ! فَقَالَ: «نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِی جَبْرَئِیلُ ع فَبَشَّرَنِی بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُکْراً لِکُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سفری، بر ماده‌شتر خود سوار بودند. ناگهان پیاده شدند و پنج سجده به‌جا آوردند.

وقتی سوار شدند، (اصحاب) عرض کردند:

ای رسول خدا! ما دیدیم شما کاری کردید که پیش‌تر چنین نکرده بودید!

پیامبر فرمودند:

«بله، جبرئیل (علیه‌السلام) نزد من آمد و مژده‌هایی از جانب خداوند (عزّوجلّ) به من داد. پس من در ازای هر مژده، سجده‌ای به‌جا آوردم.»»

 

 

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ ع فِی بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِینَةِ إِذْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ! فَقَالَ: «إِنَّنِی ذَکَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکُرَ رَبِّی.»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از هشام بن احمر نقل شده است:

من به‌همراه امام کاظم (علیه‌السلام) در اطراف مدینه در حرکت بودم. ناگهان ایشان بر بالای مَرکبِ خود، پاهاشان را (به‌حالت دوزانو) جمع کردند، به سجده رفتند و سجده‌شان را بسیار طولانی کردند. بعد، سر (از سجده) برآوردند و به مَرکب خود زدند (تا حرکت کند).

به ایشان عرض کردم:

فدایتان شوم! چقدر سجده‌تان طولانی شد!

امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که من یاد نعمتی از نعمت‌هایی که خداوند به من عطا کرده، افتادم و دوست داشتم که پروردگارم را شکر گزارم.»

 

 

 

مطلب مرتبط پیشین:

«سجده‌ی شکر، هنگام یاد آوری نعمت، ولو هنگام رانندگی!!!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا نَظَرْتَ إِلَى الْمُبْتَلَى مِنْ غَیْرِ أَنْ تُسْمِعَهُ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ».» قَالَ: «مَنْ قَالَ ذَلِکَ لَمْ یُصِبْهُ ذَلِکَ الْبَلَاءُ أَبَداً.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه چشمت به کسی افتاد که به بلایی دچار شده، بدون این‌که به گوشش برسانی، سه مرتبه بگو:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ»؛ «حمد خدایی را که مرا از آن‌چه تو را به آن مبتلا کرده، معاف فرموده است، درحالی‌که اگر می‌خواست (مرا نیز مبتلا) کرده بود.»

هرکس چنین بگوید، هرگز به آن بلا دچار نخواهد شد.»

 

 

 

…عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الْبَلَاءِ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ لَا تُسْمِعُوهُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه اهل بلا را دیدید، خدا را حمد گویید، به‌طوری که به گوششان نرسانی؛

چراکه این(که به گوششان برسد) آن‌ها را غمگین می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ حَفْصٍ الْکُنَاسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ یَرَى مُبْتَلًى فَیَقُولُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَدَلَ عَنِّی مَا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ فَضَّلَنِی عَلَیْکَ بِالْعَافِیَةِ اللَّهُمَّ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَهُ بِهِ» إِلَّا لَمْ یُبْتَلَ بِذَلِکَ الْبَلَاءِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ بنده‌ای نیست که شخص مبتلایی را ببیند و بگوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَدَلَ عَنِّی مَا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ فَضَّلَنِی عَلَیْکَ بِالْعَافِیَةِ اللَّهُمَّ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَهُ بِهِ»؛ «حمد خدایی را که آن‌چه تو را به آن مبتلا کرده، از من برگردانیده و مرا با عافیت نسبت به تو برتری داده. خدایا! مرا از آن‌چه او را مبتلا کرده‌ای، معاف دار!»،

مگراین‌که به آن بلا مبتلا نخواهد شد.»

 

 

 

…عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ وَ قَدِ ابْتُلِیَ وَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ فَقُلِ: «اللَّهُمَّ إِنِّی لَا أَسْخَرُ وَ لَا أَفْخَرُ وَ لَکِنْ أَحْمَدُکَ عَلَى عَظِیمِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ».»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مردی را دیدی که مبتلا به بلایی است و خداوند به تو نعمت داده (که مبتلا به آن بلا نیستی)، بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّی لَا أَسْخَرُ وَ لَا أَفْخَرُ وَ لَکِنْ أَحْمَدُکَ عَلَى عَظِیمِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ»؛ «خدایا! من (او را) مسخره نمی‌کنم و (بر او به‌خاطر نعمتی که به من داده‌ای) فخر نمی‌فروشم، اما تو را به‌خاطر نعمت‌هایی فراوانی که به من داده‌ای، حمد می‌کنم.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۲:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

«استدراج» اصطلاحی است برگرفته از قرآن (آل‌عمران:۱۷۸، قلم:۴۵، أعراف:۱۸۲ و أنعام:۴۴) و در لغت به‌معنای «نزدیک‌شدن تدریجی به چیزی» است.

وقتی کسی علی‌رغم این‌که حق را می‌شناسد و حجت بر او تمام شده، حق را انکار می‌نماید و سرکشی می‌کند، خداوند نعمت‌هایش را یکی‌پس‌ازدیگری بر او نازل می‌کند تا سرش به آن‌ها گرم شود، مغرور شود، از توبه و بازگشت به‌سوی خداوند غافل شود، پله‌پله نزول کند و در نهایت به عذابی شدید گرفتار شود.

 

 

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در پاسخ به سؤالی پیرامون مورد معنای «استدراج» چنین فرمودند:

«هُوَ اَلْعَبْدُ یُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیُمْلَى لَهُ وَ تُجَدَّدُ لَهُ عِنْدَهَا اَلنِّعَمُ فَتُلْهِیهِ عَنِ اَلاِسْتِغْفَارِ مِنَ اَلذُّنُوبِ فَهُوَ مُسْتَدْرَجٌ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۵۲

 

«استدراج این است که بنده گناهی مرتکب می‌شود، اما به او مهلت داده می‌شود (گوش‌مالی نمی‌شود) و هنگام ارتکاب آن گناه، دوباره به او نعمت‌هایی داده می‌شود تا او را از "استغفار از گناهانش" غافل گرداند. پس آن بنده از طریقی که نمی‌فهمد، دچار استدراج شده است.»

 

 

بنابراین وقتی زندگی به‌کام انسان باشد؛ مستمراً به او نعمت داده شود و دچار ابتلائات هم نشود، می‌تواند برای او نگران‌کننده باشد که «نکند دچار سنت الهیِ استدراج شده باشم!»

 

 

چنان‌چه از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۲

 

«ای فرزند آدم! هرگاه دیدی پروردگارت نعمت‌هایش را پی‌درپی بر تو نازل می‌کند، درحالی‌که تو نافرمانی‌اش می‌کنی، از این وضعیت سخت بترس.»

 

 

این نگرانی برای یکی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) نیز ایجاد شده و او این موضوع را با حضرت در میان گذاشته است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرْزُقَنِی مَالًا فَرَزَقَنِی وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً فَرَزَقَنِی وَلَداً وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَرْزُقَنِی دَاراً فَرَزَقَنِی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَالَ: «أَمَا وَ اللَّهِ مَعَ الْحَمْدِ فَلَا.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از عُمر بن یزید نقل شده است: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من از خداوند (عزّوجلّ) خواستی مالی را روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. از خدا خواستم فرزندی روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. از او خواستم خانه‌ای روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. نگران شده‌ام که این وضعیت «استدراج» باشد.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بدان! به خدا قسم، با «حمد کردن»، استدراج نیست.»[۱]

 

 

 

همچنین از امام حسین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اَلاِسْتِدْرَاجُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ اَلنِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ اَلشُّکْرَ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۲۴۶

 

«استدراج بنده از جانب خداوند (سبحانه)، این است که خداوند نعمت‌هایش را بر آن بنده سرازیر کند و او را از شکرگزاری محروم کند.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اگر شکرِ این نعمت‌ها را به‌جا آوری، استدراج نیست.

[۲] بنابراین در صورتی که مانند عُمر بن یزید، نعمت‌ها بر شما سرازیر بود و بلایی هم سرتان نمی‌آمد و نگران شدید که مبادا دچار سنت «استدراج» شده‌اید، تأمل کنید که آیا شما از شاکران و حامدان پروردگار هستید یا خیر؛ چون خداوند کسی را که دچار استدراج کرده باشد، از شکر و حمد محروم می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۴ ، ۰۷:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ لَیَشْرَبُ الشَّرْبَةَ مِنَ الْمَاءِ فَیُوجِبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا الْجَنَّةَ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُ لَیَأْخُذُ الْإِنَاءَ فَیَضَعُهُ عَلَى فِیهِ فَیُسَمِّی ثُمَّ یَشْرَبُ فَیُنَحِّیهِ وَ هُوَ یَشْتَهِیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ یَعُودُ فَیَشْرَبُ ثُمَّ یُنَحِّیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ یَعُودُ فَیَشْرَبُ ثُمَّ یُنَحِّیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ فَیُوجِبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا لَهُ الْجَنَّةَ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که مردی از میان شما مقداری آب می‌نوشد و خداوند به‌خاطر نوشیدن آن آب بهشت را برایش واجب می‌کند!»

سپس حضرت [در توضیح] فرمودند:

«آن مرد، ظرف آب را برمی‌دارد و بر دهانش قرار می‌دهد، آن‌گاه خداوند را [با بسم‌الله…] نام می‌برد.

سپس (کمی از آن آب) می‌نوشد و ظرف آب را از دهانش برمی‌دارد، درحالی‌که هنوز اشتها دارد، آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

سپس ظرف را (به دهانش) برمی‌گرداند و (کمی) می‌نوشد. سپس برمی‌دارد، آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

سپس (به دهان) برمی‌گرداند و می‌نوشد. آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

پس خداوند (عزّوجلّ) به‌خاطر این کارش، بهشت را برایش واجب می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«شُکْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شکر نعمت، پرهیز از محرّمات است

و تمام شکر، این سخن انسان است: «الحمد لله ربّ العالمین».»

 

 

 

…عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی اَلْحَسَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنْ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُکْرَهَا.»

 الکافی، ج۲، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس خداوند به او نعمتی دهد و آن نعمت را با قلبش بشناسد، شکر آن را به‌جا آورده است.»

 

 

 

…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِنَ الْمَسْجِدِ وَ قَدْ ضَاعَتْ دَابَّتُهُ فَقَالَ: «لَئِنْ رَدَّهَا اللَّهُ عَلَیَّ لَأَشْکُرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکْرِهِ.» قَالَ: فَمَا لَبِثَ أَنْ أُتِیَ بِهَا فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ قُلْتَ لَأَشْکُرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکْرِهِ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَ لَمْ تَسْمَعْنِی قُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ؟»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از حمّاد بن عثمان نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) از مسجد خارج شدند و (دیدند) مَرکَبشان نیست.

پس فرمودند:

«اگر خداوند آن را به من برگرداند، قطعاً خدا را شکر خواهم کرد؛ آن‌طور که حق شکرش است.»

حماد گوید:

مدتی نگذشت که آن چهارپا [پیدا شد و آن] را برایشان آوردند.

حضرت فرمودند:

«الحمد لله»

شخصی به ایشان عرض کرد:

فدایتان شوم، مگر نفرمودید خدا را آن‌طور که حق شکرش است، شکر خواهم کرد؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«مگر نشنیدی که گفتم «الحمد لله»؟»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مجموع می‌توان گفت: «شکر نعمت» در سه مرتبه است:

- شکر قلبی؛ این‌که انسان با قلبش آن نعمت را بشناسد.

- شکر زبانی؛ این‌که انسان به‌زبان خداوند را حمد گوید.

- شکر عملی؛ این‌که انسان از محرّمات پرهیز کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ: «اشْکُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَکَرَکَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُکِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا کُفِرَتْ الشُّکْرُ زِیَادَةٌ فِی النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِیَرِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۴

 

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:

«در تورات نوشته شده است:

«سپاس‌گزار (شاکرِ) کسی باش که به تو نعمت داده و به کسی که از تو سپاس‌گزاری می‌کند، نعمت ببخش (انعام کن!)؛

زیرا نعمت‌ها از بین نمی‌روند، اگر شکر شوند و باقی نمی‌مانند، اگر کفران شوند.

شکر موجب زیاد شدن نعمت‌ها و در امان بودن از دیگران است.»»

 

 

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا سَمِعَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ظَاهِراً بِلِسَانِهِ فَتَمَّ کَلَامُهُ حَتَّى یُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزِیدِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هر نعمتی که خداوند به بنده‌ای دهد، که آن بنده آن نعمت را با دلش بشناسد و در ظاهر با زبانش خداوند را حمد گوید، وقتی کلامش (حمد زبانی) تمام شود، برایش (از جانب خداوند) دستور می‌رسد به زیاد شدنِ (نعمت.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ نَهِیکٍ بَیَّاعِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ لَا أَصْرِفُهُ فِی شَیْ‏ءٍ إِلَّا جَعَلْتُهُ خَیْراً لَهُ فَلْیَرْضَ بِقَضَائِی وَ لْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمَائِی أَکْتُبْهُ یَا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که خداوند (عزّوجلّ) خطاب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است:

«من "بنده‌ی مؤمنِ" خود را در هیچ موقعیتی قرار نمی‌دهم، مگراین‌که آن را برایش خیر قرار می‌دهم.

پس او باید به قضای من راضی باشد؛ بر بلای من صبر ورزد و نعمت‌هایم را شکر گزارد، تا - ای محمد! - او را از زمره‌ی دوستان نزدیکم به‌شمار آورم.»

 

 

 

…عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَنَّ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع: «یَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ‏ الْمُؤْمِنِ فَإِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَزْوِی عَنْهُ مَا هُوَ شَرٌّ لَهُ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَلَیْهِ عَبْدِی فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِی وَ أَطَاعَ أَمْرِی.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که خداوند (عزّوجلّ) خطاب به حضرت موسی (علیه‌السلام) چنین وحی فرموده است:

«ای موسی بن عمران! من هیچ آفریده‌ای را محبوب‌تر از "بنده‌ی مؤمن" نیافریده‌ام.

پس من او را دچار بلایی می‌کنم که خیرش در آن است و او را در عافیتی قرار می‌دهم که خیرش در آن است و آن‌چه شرّش در آن است را از او به چیزی که خیرش در آن است می‌گردانم.

من صلاح بنده‌ام را بهتر می‌دانم.

پس او باید بر بلای من صبر ورزد، نعمت‌هایم را شکر گزارد و به قضایم راضی باشد؛ تا او را از زمره‌ی دوستان نزدیکم برشمارم، هرگاه بر اساس رضایت من عمل کند و از دستورم اطاعت نماید.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا یَقْضِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَکَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا کَانَ خَیْراً لَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از انسان مسلمان تعجب می‌کنم که [در ابتلائات شکایت می‌کند، درحالی‌که] خداوند (عزّوجلّ) امری را برایش قضا نمی‌کند، مگر‌این‌که خیر او در آن است؛

اگر با قیچی‌ها ریز ریز شود، خیرش در آن است و اگر پادشاه شرق و غرب زمین شود، خیرش در آن است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۲:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنِّی لَأَلْحَسُ أَصَابِعِی مِنَ الْأُدْمِ حَتَّى أَخَافَ أَنْ یَرَانِی خَادِمِی فَیَرَى أَنَّ ذَلِکَ مِنَ التَّجَشُّعِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ قَوْماً أُفْرِغَتْ عَلَیْهِمُ النِّعْمَةُ وَ هُمْ أَهْلُ الثَّرْثَارِ فَعَمَدُوا إِلَى مُخِّ الْحِنْطَةِ فَجَعَلُوهَا خُبْزاً هَجَاءً وَ جَعَلُوا یُنَجُّونَ بِهِ صِبْیَانَهُمْ حَتَّى اجْتَمَعَ مِنْ ذَلِکَ جَبَلٌ عَظِیمٌ قَالَ فَمَرَّ بِهِمْ رَجُلٌ صَالِحٌ وَ إِذَا امْرَأَةٌ وَ هِیَ تَفْعَلُ ذَلِکَ‏ بِصَبِیٍّ لَهَا فَقَالَ لَهُمْ وَیْحَکُمْ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تُغَیِّرُوا مَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَقَالَتْ لَهُ کَأَنَّکَ تُخَوِّفُنَا بِالْجُوعِ أَمَّا مَا دَامَ ثَرْثَارُنَا تَجْرِی فَإِنَّا لَا نَخَافُ الْجُوعَ قَالَ فَأَسِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَضْعَفَ لَهُمُ الثَّرْثَارَ وَ حَبَسَ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ نَبَاتَ الْأَرْضِ قَالَ فَاحْتَاجُوا إِلَى ذَلِکَ الْجَبَلِ وَ أَنَّهُ کَانَ یُقْسَمُ بَیْنَهُمْ بِالْمِیزَانِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که من باقی‌مانده غذا بر انگشتانم را می‌لیسم، آن‌قدر که می‌ترسم خدمتکارم مرا ببیند و گمان کن این کار من از روی حرص است، درحالی‌که چنین نیست.[۱]

به‌راستی قومی بودند که نعمت بر آنان سرازیر شده بود. آنان «اهل ثرثار»[۲] بودند که به مغز گندم روی آورده بودند و با آن نانی درست می‌کردند که برای رفع گرسنگی مناسب بود، اما با آن [مثل دستمال دستشویی] کودکانشان را از آلودگی پاک می‌کردند، تا جایی که از آن نان‌های آلوده، کوهی بزرگ تشکیل شده بود.

روزی مرد صالحی بر آن قوم عبور کرد و دید زنی با کودک خردسالش همان‌کار را می‌کند. به آنان گفت: وای بر شما! تقوای خداوند (عزّوجلّ) را پیشه کنید و نعمتی که به شما داده شده است را واژگون نکنید!

آن زن به او گفت: گویا تو می‌ترسی ما دچار گرسنگی شویم، اما تا زمانی که رودخانه‌مان ثرثار جاری است، ما از گرسنگی هراسی نداریم.

آن‌گاه خداوند (عزّوجلّ) خشم گرفت و جریان ثرثار را بر آنان ناچیز گرداند و بارش باران و رویش گیاهان را بر آنان متوقف کرد.

آن‌گاه آنان به همان کوه (تلنبار شده از نان‌های آلوده) محتاج شدند و با ترازو آن را میان خود تقسیم می‌کردند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مشخص است که امام نیز توصیه به کار خلاف عرف روابط اجتماعی نمی‌کنند و این کار را که در واقع ارزشمند است، اما در عرف خوشایند نیست، در تنهایی انجام می‌دهند. غرض این است که انسان تا می‌تواند این آداب را رعایت کند و اگر این آداب، خلاف عرف جامعه بود، آن را از دیگران پنهان کند و اگر نتوانست انجام دهد، نزد خود و خدایش، نیتش انجام آن باشد؛ که «نیّةُ المؤمنِ خیرٌ مِن عملِه.»

[۲] ثرثار: نام دریاچه‌ای بزرگ و عمیق در عراق (شمال استان انبار و جنوب سامراء). بعضی نیز گفته‌اند مربوط به قوم سبأ و در یمن بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع‏ یَقُولُ:

«مَنْ أَکَلَ فِی مَنْزِلِهِ طَعَاماً فَسَقَطَ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فَلْیَتَنَاوَلْهُ وَ مَنْ أَکَلَ فِی الصَّحْرَاءِ أَوْ خَارِجاً فَلْیَتْرُکْهُ لِلطَّیْرِ وَ السَّبُعِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که در خانه‌اش غذایی می‌خورد و بخشی از آن (بر زمین) می‌افتد، باید آن را برای خود بردارد

و کسی که در بیابان یا خارج از خانه (غذایی) می‌خورد (و بخشی از آن بر زمین می‌افتد)، باید آن را برای پرندگان و درندگان باقی بگذارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ وَجَدَ کِسْرَةً فَأَکَلَهَا کَانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ وَجَدَهَا فِی قَذَرٍ فَغَسَلَهَا ثُمَّ رَفَعَهَا کَانَتْ لَهُ سَبْعُونَ حَسَنَةً.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس تکه‌نانی پیدا کند و آن را بخورد، یک حسنه دارد

و هرکس تکه‌نانی را در یک آلودگی [مثلاً در زباله] پیدا کند و آن را بشوید و بر بلندی بگذارد، هفتاد حسنه دارد.»

 

 

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى عَائِشَةَ فَرَأَى کِسْرَةً کَادَ أَنْ یَطَأَهَا فَأَخَذَهَا فَأَکَلَهَا ثُمَّ قَالَ: «یَا حُمَیْرَاءُ أَکْرِمِی جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکِ فَإِنَّهَا لَمْ تَنْفِرْ مِنْ قَوْمٍ فَکَادَتْ تَعُودُ إِلَیْهِمْ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر عایشه وارد شدند و دیدند که نزدیک است بر تکه‌نانی (که بر زمین افتاده) پا بگذارد. ایشان آن تکه‌نان را برداشتند و خوردند.

سپس فرمودند:

«ای حمیراء! گوشه‌های نعمت‌های خداوند (عزّوجلّ) بر خودت را گرامی بدار؛ چراکه نعمت خداوند از نزد هیچ قومی کوچ نکرده است که به‌زودی به آنان بازگردد.»»

 

 

 

…عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ.» فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا إِکْرَامُهُ؟ قَالَ: «إِذَا وُضِعَ لَمْ یُنْتَظَرْ بِهِ غَیْرُهُ.» وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «وَ مِنْ کَرَامَتِهِ أَنْ لَا یُوطَأَ وَ لَا یُقْطَعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«نان را گرامی بدارید!»

به ایشان عرض شد:

ای رسول خدا! اکرام نان چگونه است؟

حضرت فرمودند:

«وقتی بر سفره گذاشته شد، نباید منتظر غذاهای دیگر ماند.»

ایشان همچنین فرمودند:

«و از گرامی‌داشت نان این است که زیر پا نماند و بریده نشود.»

 

 

 

…عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا أُوتِیتُمْ بِالْخُبْزِ وَ اللَّحْمِ فَابْدَءُوا بِالْخُبْزِ فَسُدُّوا بِهِ خِلَالَ الْجُوعِ ثُمَّ کُلُوا اللَّحْمَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه به شما نان و گوشت داده شد، با نان شروع کنید و با آن رفع گرسنگی کنید، بعد گوشت را بخورید.»

 

 

 

…عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِیَّاکُمْ أَنْ تَشَمُّوا الْخُبْزَ کَمَا تَشَمُّهُ السِّبَاعُ فَإِنَّ الْخُبْزَ مُبَارَکٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَ لَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَى وَ بِهِ صَلَّیْتُمْ وَ بِهِ صُمْتُمْ وَ بِهِ حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُمْ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«نان را آن‌طور که درندگان می‌بویند، بو نکشید؛ چراکه نان مبارک است.

خداوند (عزّوجلّ) برای آن، باران نازل کرده و زراعتگاه‌ها را رویانیده.

به‌واسطه (قوتی که می‌گیرید با) آن، نماز می‌خوانید، روزه می‌گیرید و حج خانه پروردگارتان را به‌جا می‌آورید.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ قَالَ: تَغَدَّى عِنْدِی أَبُو الْحَسَنِ ع فَجِی‏ءَ بِقَصْعَةٍ وَ تَحْتَهَا خُبْزٌ فَقَالَ: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ أَنْ لَا یَکُونَ تَحْتَهَا» وَ قَالَ لِی: «مُرِ الْغُلَامَ أَنْ یُخْرِجَ الرَّغِیفَ مِنْ تَحْتِ الْقَصْعَةِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۴

 

از فضل بن یونس نقل شده است:

امام کاظم (علیه‌السلام) نزد من صبحانه می‌خوردند. کاسه‌ای آورده شد که زیرش تکه‌نانی بود.

حضرت فرمودند:

«نان را گرامی بدارید و زیر کاسه قرار ندهید.»

و به من فرمودند:

«به خدمتکار دستور بده نان را از زیر کاسه بردارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

بعد از صرف غذا، تهِ سفره چیزهایی باقی می‌ماند؛ خرده‌های نان، دانه‌های برنج یا…

ما معمولاً باقی‌مانده‌های در سفره را با دستمال تمیز می‌کنیم و آن‌ها را در ظرف نان‌خشک می‌ریزیم یا برای پرندگان کنار می‌گذاریم یا - خدای نکرده - دور می‌ریزیم!

در فرهنگ دینی این کار از مصادیق کفرانِ نعمت است و از آن نهی شده است. در مقابل؛ خوردن باقی‌مانده‌های در سفره، سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است و برای این کار (که از مصادیق شکر نعمت است) آثار مثبتی شمرده شده است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: تَعَشَّیْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَتَمَةً فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ عَشَائِهِ حَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ: «هَذَا عَشَائِی وَ عَشَاءُ آبَائِی.» فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ تَقَمَّمَ مَا سَقَطَ مِنْهُ ثُمَّ أَلْقَاهُ إِلَى فِیهِ.

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از داود بن کثیر رِقّی نقل شده است:

شبی شام را نزد امام صادق(علیه‌السلام) بودم.

ایشان از خوردن شام فارغ شدند، خداوند (عزّوجلّ) را حمد کردند و فرمودند:

«این، شام من و شام پدران من است.»

آن‌گاه [گوشه‌های] سفره را بلند کردند و خرده‌های باقی‌مانده در آن را جمع کردند و در دهان گذاشتند.

 

 

 

…عَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یَأْکُلُ فَرَأَیْتُهُ یَتَتَبَّعُ مِثْلَ السِّمْسِمِ مِنَ الطَّعَامِ مَا سَقَطَ مِنَ الْخِوَانِ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ تَتَبَّعُ هَذَا؟! فَقَالَ: «یَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا رِزْقُکَ فَلَا تَدَعْهُ أَمَا إِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۱

 

از عبدالله اَرَّجانی نقل شده است:

من نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم، درحالی‌که غذا می‌خوردند. دیدم ایشان دنبال چیزهایی از غذا؛ مثل کنجد، که بر سفره ریخته بود، می‌گشتند.

عرض کردم:

فدایتان شوم، دنبال این‌چیزها می‌گردید؟!

حضرت فرمودند:

«ای عبدالله! این، روزی توست؛ پس آن را رها نکن!

بدان! به‌راستی که در این‌ها شفای هر دردی است.»

 

 

 

…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَکَلْنَا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ لَقَطَ مَا وَقَعَ مِنْهُ فَأَکَلَهُ ثُمَّ قَالَ لَنَا: «إِنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یُکْثِرُ الْوَلَدَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از معاویة بن وهب نقل شده است:

ما (چند نفر از اصحاب) نزد امام صادق (علیه‌السلام) غذا می‌خوردیم. وقتی (گوشه‌های) سفره بلند شد، آن‌چه بر آن باقی مانده بود را به دهان گذاشتند و خوردند.

سپس فرمودند:

«این کار فقر را برطرف می‌کند و فرزندان را زیاد می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«کُلُوا مَا یَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۹۹

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«خرده‌ریزهاى باقی‌مانده بر سفره را بخورید؛ چراکه این، به اذن خداوند (عزّوجلّ)، شفای هر دردی است، برای کسی که شفا بخواهد.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ الْخَثْعَمِیِّ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَجَعَ الْخَاصِرَةِ. فَقَالَ: «عَلَیْکَ بِمَا یَسْقُطُ مِنْ الْخِوَانِ فَکُلْهُ.» قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَذَهَبَ عَنِّی. قَالَ إِبْرَاهِیمُ: قَدْ کُنْتُ وَجَدْتُ ذَلِکَ فِی الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ وَ الْأَیْسَرِ فَأَخَذْتُ ذَلِکَ فَانْتَفَعْتُ بِهِ.

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از ابراهیم بن عبدالحمید، از عبدالله بن صالح خثعمی نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) از درد خاصره (پایین کمر) شکایت کردم.

حضرت فرمودند: «بر تو باد آن‌چه ته سفره باقی می‌ماند؛ آن را بخور!»

عبدالله گفت: به دستور امام صادق (علیه‌السلام) عمل کردم و دردم برطرف شد.

ابراهیم (ناقل حدیث از عبدالله) گوید: من نیز این درد را در سمت راست و چپم احساس کردم. پس به دستور امام عمل کردم و از آن بهره بردم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

«اخلاص در عمل» (انجام کارها فقط برای رضای خدا)، شرط پذیرش عبادت و اعطای پاداش است.

اما در بعضی روایات، اعطای پاداش در ازای ترک بعضی گناهان، مشروط به اخلاص نشده؛ به این معنا که اگر انسان با انگیزه غیر الهی و برای صیانت از خودش آن گناه را ترک کند، پاداش اخروی خواهد داشت.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ رُزَیْقٍ ، عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

«مَنْ تَرَکَ اَلْخَمْرَ لِلنَّاسِ لاَ لِلَّهِ، صِیَانَةً لِنَفْسِهِ، أَدْخَلَهُ اَللَّهُ اَلْجَنَّةَ.»

 الأمالی(للطوسی)، ج۱، ص۶۹۵

 

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس شراب را ترک کند، برای مردم، نه برای خدا؛ (بلکه) برای حفظ [سلامتی و جان] خودش، خداوند او را وارد بهشت می‌کند.»

 

 

 

…عَنْهُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «یَا عَلِیُّ مَنْ تَرَکَ اَلْخَمْرَ لِغَیْرِ اَللَّهِ سَقَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلرَّحِیقِ اَلْمَخْتُومِ.» فَقَالَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «لِغَیْرِ اَللَّهِ؟!» قَالَ: «نَعَمْ وَ اَللَّهِ صِیَانَةً لِنَفْسِهِ یَشْکُرُهُ اَللَّهُ عَلَى ذَلِکَ.»

 جامع‌الأخبار، ج۱، ص۱۵۱

 

از رسول خدا نقل شده است که به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«ای علی! هرکس شراب را برای غیرخدا ترک کند، خداوند او را با رحیق مختوم (شراب بهشتی) سیراب می‌کند.»

امام علی (علیه‌السلام) عرض کرد:

«برای غیر خدا؟!»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«بله، به خدا قسم؛ برای حفظ خودش. خداوند برای این کارش، با رحیق مختوم از او تشکر می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۰۳ ، ۰۸:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: عَطَسَ رَجُلٌ‏ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَلَمْ یُسَمِّتْهُ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ قَالَ: «نَقَصَنَا حَقَّنَا.» ثُمَّ قَالَ: «إِذَا عَطَسَ أَحَدُکُمْ فَلْیَقُلِ «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ».» قَالَ: فَقَالَ الرَّجُلُ فَسَمَّتَهُ أَبُو جَعْفَرٍ.

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از یکی از اصحاب نقل شده است:

مردی نزد امام باقر (علیه‌السلام) عطسه کرد و گفت: «الحمد لله».

امام باقر (علیه‌السلام) [با آنکه جواب ذکرش واجب است] در پاسخ، ذکری نفرمودند و فرمودند:

«از حق ما (اهل‌بیت) کاستی!»

بعد فرمودند:

«هرگاه یکی از شما عطسه کرد، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ».»

آن مرد این ذکر را گفت و امام باقر (علیه‌السلام، نیز در پاسخ) ذکری فرمودند.

 

 

 

…عَنِ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ النَّاسَ یَکْرَهُونَ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاطِنَ عِنْدَ الْعَطْسَةِ وَ عِنْدَ الذَّبِیحَةِ وَ عِنْدَ الْجِمَاعِ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «مَا لَهُمْ وَیْلَهُمْ نَافَقُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از فُضیل بن یَسار نقل شده است:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردم در سه موقعیت خوششان نمی‌آید از این صلوات بر حضرت محمد و آل او (صلوات‌الله‌علیهم) صلوات بفرستند؛ هنگام عطسه کردن، هنگام ذبح کردن و هنگام همبستری.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«آنان را چه شده است؟! وای بر آنان! نفاق می‌ورزند! خدا لعنتشان کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۰۳ ، ۰۷:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِذَا عَطَسَ الرَّجُلُ فَلْیَقُلِ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ» وَ إِذَا سَمَّتَ الرَّجُلُ فَلْیَقُلْ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ» وَ إِذَا رَدَدْتَ فَلْیَقُلْ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ وَ لَنَا» فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص سُئِلَ عَنْ آیَةٍ أَوْ شَیْ‏ءٍ فِیهِ ذِکْرُ اللَّهِ فَقَالَ: «کُلُّمَا ذُکِرَ اللَّهُ فِیهِ فَهُوَ حَسَنٌ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مردی عطسه کرد، بگوید: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ»

و هرگاه آن مرد این ذکر را گفت، به او گفته شود: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ»

و هرگاه به آن مرد (عطسه‌کننده) پاسخ داده شد، بگوید: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ وَ لَنَا»

چراکه از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در مورد یک آیه‌ای یا یک موضوعی که در آن «ذکر خداوند» بود، سؤال شد.

ایشان فرمودند: «هرآن‌چه که در آن خداوند ذکر شود، نیکو است.»»

 

 

 

…عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ قَالَ: کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِذَا عَطَسَ فَقِیلَ لَهُ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ» قَالَ: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُمْ» وَ إِذَا عَطَسَ عِنْدَهُ إِنْسَانٌ قَالَ: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از سعد بن ابی‌خَلَف نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) وقتی عطسه می‌کردند، به ایشان گفته می‌شد: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ».

ایشان نیز می‌فرمودند: «یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ وَ یَرْحَمُکُمْ».

همچنین وقتی انسانی نزد ایشان عطسه می‌کرد، می‌فرمودند: «یَرْحَمُکَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ».

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «عَطَسَ غُلَامٌ لَمْ یَبْلُغِ الْحُلُمَ عِنْدَ النَّبِیِّ ص فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص: «بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ».»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پسربچه‌ای که به سن بلوغ نرسیده بود، نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عطسه کرد و گفت: «الْحَمْدُ لِلَّهِ».

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز به او فرمودند: «بَارَکَ اللَّهُ فِیکَ».»

 

 

 

…عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ: عَطَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ» ثُمَّ جَعَلَ إِصْبَعَهُ عَلَى أَنْفِهِ فَقَالَ: «رَغِمَ أَنْفِی لِلَّهِ رَغْماً دَاخِراً.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۵

 

از مِسمع بن عبدالملک نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) عطسه کردند و فرمودند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ»

بعد، انگشت خود را روی بینی‌شان گذاشتند و فرمودند: «رَغِمَ أَنْفِی لِلَّهِ رَغْماً دَاخِراً»؛ «بینی‌ام در برابر خداوند برخاک‌مالیده است، مالیده‌شدنی همراه با خواری.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۰۳ ، ۱۴:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

احتمالاً این حدیث را شنیده‌اید که:

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ:

«التَّثَاؤُبُ مِنَ الشَّیْطَانِ وَ الْعَطْسَةُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خمیازه از جانب شیطان است و عطسه از جانب خداوند (عزّوجلّ)»

 

 

اما چرا عطسه کردن از جانب خداوند است؟

 

 

…عَنْ صَالِحِ بْنِ أَبِی حَمَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ الْعَالِمَ ع عَنِ الْعَطْسَةِ وَ مَا الْعِلَّةُ فِی الْحَمْدِ لِلَّهِ عَلَیْهَا. فَقَالَ: «إِنَّ لِلَّهِ نِعَماً عَلَى عَبْدِهِ فِی صِحَّةِ بَدَنِهِ وَ سَلَامَةِ جَوَارِحِهِ وَ إِنَّ الْعَبْدَ یَنْسَى ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى ذَلِکَ وَ إِذَا نَسِیَ أَمَرَ اللَّهُ الرِّیحَ فَتَجَاوَزَ فِی بَدَنِهِ ثُمَّ یُخْرِجُهَا مِنْ أَنْفِهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ عَلَى ذَلِکَ فَیَکُونُ حَمْدُهُ عِنْدَ ذَلِکَ شُکْراً لِمَا نَسِیَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۴

 

از صالح بن ابی‌حماد نقل شده است:

از امام کاظم (علیه‌السلام) درباره عطسه کردن و علت این‌که هنگام عطسه حمد خداوند ذکر می‌شود، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«به‌راستی که خداوند نعمت‌هایی بر بنده‌اش دارد؛ از جمله صحت بدنش و سلامت اعضای آن.

بنده، [گاهی] ذکر خداوند (عزّوجلّ) برای (شکرِ) این نعمت را فراموش می‌کند.

هرگاه فراموش کرد، خداوند به باد (هوای داخل بدن) فرمان می‌دهد که با شدت در بدنش حرکت کند. بعد، آن را از بینی‌اش خارج می‌کند.

آن‌گاه آن بنده، خداوند را برای نعمت سلامتی‌اش حمد می‌کند (″الحمدلله″ می‌گوید.)

پس حمدش هنگام عطسه کردن، شکر چیزی است که آن را فراموش کرده بود. (سلامت بدنش)»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این‌که عطسه کردن از جانب خداوند است، در حدیث دوم ذکر شد. اما چرا خمیازه از جانب شیطان است؟

در این مطلب ذکر شد و در مطالب آینده نیز بیان خواهد شد که «عطسه» نشانه «سلامت» است. در مقابل، می‌دانیم که «خمیازه» نشانه «کسالت» است.

شیطان، دوست‌دار کسالت است؛ چراکه انسانِ کسل، نشاط عمل ندارد، حال عبادت ندارد، آمادگی فهم ندارد و از همه مهم‌تر: قلبش دچار «غفلت» است و از حالت «ذکر» دور است.

جالب است بدانید دانشمندان هنوز به علت مشخصی برای خمیازه نرسیده‌اند. مُسری بودن خمیازه و این‌که حتی با فکر کردن به آن خمیازه می‌کشیم، نشانه‌ای است بر این‌که علت خمیازه احتمالاً روانی است، نه فیزیولوژیک.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۰۳ ، ۱۱:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَا مِنْ رَجُلٍ یَجْمَعُ عِیَالَهُ وَ یَضَعُ مَائِدَةً بَیْنَ یَدَیْهِ وَ یُسَمِّی وَ یُسَمُّونَ فِی أَوَّلِ الطَّعَامِ وَ یَحْمَدُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِی آخِرِهِ فَتَرْتَفِعُ الْمَائِدَةُ حَتَّى یُغْفَرَ لَهُمْ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۹۶

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هیچ مردی نیست که خانواده‌اش را جمع کند

و سفره‌ای مقابلش پهن کند

و در اول غذا خودش بسم‌الله بگوید

و خانواده‌اش نیز بسم‌الله بگویند

و در آخرِ غذا، خدا را حمد کنند

و سفره را جمع کنند،

مگراین‌که (او و خانواده‌اش) آمرزیده خواهند شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۳۰
ابوالفضل رهبر

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیٖمِ

 

صبح، برای نماز از خواب بیدار شدم.

بعد از نماز، کمی قرآن خواندم.

با کنار هم قرار گرفتنِ آیات صفحه‌ای که اتفاقی باز شده بود و روایاتی که چند روز پیش خوانده بودم، نکته‌ی شیرینی دریافت کردم که دلم را روشن کرد.

بعد، کتابی که پریشب از کمد کتاب‌ها جلوی دست آورده بودم را تورّقی کردم و کنار گذاشتم.

 

لابه‌لای وسایلی که از دیشب کف خانه پهن مانده بود، صحنه‌ی جالبی شکارم شد؛

کتاب‌هایی که هرکدامشان را یکی از اعضای خانواده دست گرفته‌اند که بخوانند.

زیبا و دل‌گرم‌کننده بود.

خوش‌حال شدم.

 

 

کات|فلش‌بک|هشت ساعت قبل

دیشب دیر رسیدم خانه؛ حدود ده و نیم.

دیدم همسرم ظرف‌های چینی را از کابینت در آورده و روی اوپن چیده.

فکر کردم آن‌ها را شسته یا می‌خواهد مرتبشان کند.

ناباورانه تعریف کرد که پایه‌های کابینت شکسته و همه چینی‌ها نقش زمین شده، ولی هیچ‌کدامشان خال بر نداشته!

چرخیدم سمت آشپزخانه و دیدم یکی از کابینت‌ها دَمَر روی زمین افتاده.

هر دو پایه‌ی پلاستیکیِ جلویش به‌خاطر سنگینی بیش از حد، شکسته بودند.

قرار شد برایش پایه‌های فلزی بخرم.

 

موقع شام، دختر بزرگم سراغ کتابی که به مادرش معرفی کرده بود را گرفت؛ که تا کجا خوانده‌ای و...

با هم از این صحبت کردند که کتاب‌خواندن چقدر آرامش‌دهنده و لذت‌بخش است.

 

بعد از شام، وقتی دور هم نشسته بودیم، دختر دیگرم سرش در کتاب بود و توجهی به اطراف نداشت.

دیدم دارد رمان «پینوکیو» را می‌خواند.

 

تلویزیون را روشن کردیم.

رفتیم روی فلش، تا یک قسمت دیگر از سریال «سلطان و شبان» که تازه دانلودش کرده‌ام را ببینیم.

 

پسر کوچکم کتابی را از روی راحتی برداشت.

انداختش روی زمین و خودش جای آن دراز کشید!

 

آخرشب خسته بودیم.

قبل از این‌که خانه را مرتب کنیم، خوابیدیم.

 

صبح، برای نماز از خواب بیدار شدم.

بعد از نماز...

 

وَ الْحَمْدُ للهِ عَلَی کُلِّ حَالٍ

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

«إِنَّ اللَّهَ لَیُصْلِحُ بِصَلَاحِ الرَّجُلِ الْمُؤْمِنِ وُلْدَهُ وَ وُلْدَ وُلْدِهِ وَ یَحْفَظُهُ فِی دُوَیْرَتِهِ وَ دُوَیْرَاتٍ حَوْلَهُ فَلَا یَزَالُونَ فِی‏ حِفْظِ اللَّهِ‏ لِکَرَامَتِهِ‏ عَلَى اللَّهِ.» ثُمَّ ذَکَرَ الْغُلَامَیْنِ فَقَالَ: ««وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ شَکَرَ صَلَاحَ أَبَوَیْهِمَا لَهُمَا.»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۲، ص۳۳۷

 

از اسحاق بن عمّار نقل شده است:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«به‌راستی که خداوند، به‌خاطر سلامتِ مرد مؤمن (از فساد)، قطعاً فرزندانش را و فرزندانِ فرزندانش را اصلاح می‌کند و او را در میان همسایگانش و هم‌محله‌ای‌هایش محفوظ می‌دارد.

پس آنان (فرزندان و نوه‌ها)، به‌خاطر احترامی که آن مؤمن نزد خداوند دارد، همواره در (کنفِ) حفاظت خداوند قرار دارند.»

سپس حضرت ماجرای آن دو پسربچه [که حضرت خضر و حضرت موسی (علیهماالسلام) دیوارشان را بازسازی کردند تا گنجی که پدر مؤمنشان برای آینده‌شان مخفی کرده بود، محفوظ بماند] را یادآوری کردند و آن‌گاه فرمودند:

««وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً» [کهف:۸۲]؛ «پدرِ آن‌دو (پسربچه)، صالح (سالم از فساد) بود.»

آیا توجه نکرده‌ای که خداوند صلاح (سلامتِ) پدر آن‌دو را شکر گزارد[۱] و برای فرزندانش جبران نمود؟»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] پیش‌تر در مطلبی ذکر شده بود که یکی از صفاتی که برای خداوند (عزّوجلّ) ذکر شده است، «شاکر» است و شاکر بودنِ خداوند به این معناست که او نیکیِ بنده‌اش را بی‌اثر نمی‌گذارد و ضایع نمی‌کند؛ در جای مناسب و به شکل صحیحی به کار می‌گیرد و برای او جبران می‌کند.

«قابل توجه تشنگانِ «ممبر» و «فالوور»! و نیز «منبری»هایی که در مجالس زیرِ چندهزار نفر سخنرانی نمی‌کنند!»

در این ماجرا نیز خداوند نیکی‌های پدر آن دو پسربچه را شکر گزارده و پس از مرگش این نیکی را با نیکی‌ای به فرزندانش جبران فرموده است.

[۲] پدران و مادران دغدغه‌مند، تمام تلاش خود را برای صلاح و سلامت فرزندانشان به کار می‌گیرند، اما به‌هرحال قصورات و تقصیراتی نیز در این امر دارند. همچنین آنان در همه زمان‌ها و همه مکان‌ها، کنار فرزندانشان نیستند و توان مراقبت دائمی نسبت به آنان را ندارند.

اما خداوندِ دائمِ حاضرِ ناظرِ عالمِ راحمِ شاکرِ...، همواره با خلقش است، بر آنان تسلط دارد و امورشان را تدبیر می‌فرماید.

بنابراین خوب است با پروردگار خود عهد ببندیم؛ که اگر ما در تربیت فرزندانمان کوتاهی‌ها و اشتباهاتی داریم، اگر آنان در محیط سالمی رشد نمی‌کنند، اگر هجمه شیاطین جنی و انسی بر آن‌ها سنگین است، اگر در بسیاری ساعات و حالات از آنان غائبیم، اگر روزی رسید که از این دنیا کوچ کردیم و دیگر کنار آن‌ها نبودیم، اگر...

با پروردگارمان عهد ببندیم که پروردگارا! ما به سوی تو بازمی‌گردیم و تسلیم تو می‌شویم؛ سعی می‌کنیم از هوس‌ها و وسوسه‌ها چشم بپوشیم و از آلودگی‌ها و گناه‌ها دوری کنیم. در عوض، تو نیز قصورها و تقصیرهای ما را جبران کن، جای خالی ما را پر کن و همیشه و همه‌جا، حافظ فرزندان و نسلمان در برابر وسوسه‌ها، هجمه‌ها، آسیب‌ها و نابودی‌ها باش.

و همواره دعایمان این باشد که:

«رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ اَلَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلىٰ وٰالِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صٰالِحاً تَرْضٰاهُ وَ أَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ» [الأحقاف:۱۵]

«پروردگارا! چنین برایم مقدّر فرما که شکرگزار نعمتی که بر من و والدینم ارزانی داشتی، باشم و اعمال صالحی که تو می‌پسندی را انجام دهم و برای من، نسلم را صالح گردان. من به سوی تو بازگشتم و من از تسلیمانِ محضِ (دستوراتِ تو) هستم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۰۱ ، ۲۲:۲۳
ابوالفضل رهبر