دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

«یقینِ» ویژه امیرالمؤمنین

دوشنبه, ۵ فروردين ۱۴۰۴، ۰۱:۰۹ ب.ظ

 

…عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ: «لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ وَ أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همواره می‌فرمودند:

«هیچ بنده‌ای طعم ایمان را نمی‌چشد، تا وقتی که بداند:

- آن‌چه برایش رخ می‌دهد، نمی‌شد که به او نرسد

- و آن‌چه برایش رخ نمی‌دهد، نمی‌شد که به او برسد

- و تنها خداوند (عزّوجلّ) است که زیان‌رسان و سودبخش است.»»

 

 

حال، سیره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را نیز ملاحظه بفرمایید...

 

 

…عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص جَلَسَ إِلَى حَائِطٍ مَائِلٍ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لَا تَقْعُدْ تَحْتَ هَذَا الْحَائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص: «حَرَسَ امْرَأً أَجَلُهُ.» فَلَمَّا قَامَ سَقَطَ الْحَائِطُ.» قَالَ: «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مِمَّا یَفْعَلُ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ وَ هَذَا الْیَقِینُ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کنار دیوار کجی نشسته بودند و میان مردم داوری می‌کردند.

یکی از آنان به ایشان عرض کرد: زیر این دیوار ننشینید؛ این دیوار خراب است.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «اجلِ هرکس، از او پاسداری می‌کند.»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از کسانی بودند که چنین کارهایی می‌کردند و این، «یقین»[۱] است.»

 

 

 

…عَنْ سَعِیدِ بْنِ قَیْسٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: نَظَرْتُ یَوْماً فِی الْحَرْبِ إِلَى رَجُلٍ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ فَحَرَّکْتُ فَرَسِی فَإِذَا هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ؟! فَقَالَ: «نَعَمْ یَا سَعِیدَ بْنَ قَیْسٍ! إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ لَهُ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ وَ وَاقِیَةٌ مَعَهُ مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ مِنْ أَنْ یَسْقُطَ مِنْ رَأْسِ جَبَلٍ أَوْ یَقَعَ فِی بِئْرٍ فَإِذَا نَزَلَ الْقَضَاءُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از سعید بن قیس همْدانی نقل شده است:

روزی، در میانه‌ی جنگ چشمم به مردی افتاد که [زره نپوشیده بود و فقط] دو پیراهن به تن داشت! (به‌سویش) حرکت کردم تا ببینم کیست. ناگهان دیدم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است.

عرض کردم: ای امیر مؤمنان! در چنین موقعیتی (چنین پوششی دارید؟)

حضرت فرمودند:

«بله، ای سعید بن قیس! به‌راستی هیچ بنده‌ای نیست مگراین‌که از جانب خداوند، همراه او محافظ و نگه‌داری گماشته شده است؛

دو فرشته‌ای که از او محافظت می‌کنند تا از نوک کوهی سقوط نکند یا در قعر چاهی نیفتد.

هرگاه قضاء[۲] نازل شود، میان او و هر چیز دیگری خالی می‌شود.»[۳]

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَرْزَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِیٍّ یُحِبُّ عَلِیّاً ع حُبّاً شَدِیداً فَإِذَا خَرَجَ عَلِیٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّیْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَیْلَةٍ فَقَالَ: «یَا قَنْبَرُ مَا لَکَ؟» فَقَالَ: جِئْتُ لِأَمْشِیَ خَلْفَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ: «وَیْحَکَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِی أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟» فَقَالَ: لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ. فَقَالَ: «إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا یَسْتَطِیعُونَ لِی شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ!» فَرَجَعَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قنبر، غلام امام علی (علیه‌السلام)، ایشان را به‌شدت دوست می‌داشت. وقتی امام علی (صلوات‌الله‌علیه) بیرون می‌رفتند، با شمشیر به‌دنبال ایشان می‌رفت.

یک شب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را دیدند و فرمودند: «قنبر! (این‌جا) چه می‌کنی؟»

قنبر عرض کرد: آمده‌ام تا پشت شما راه بروم (و از شما محافظت کنم.)

حضرت فرمودند: «وای بر تو! می‌خواهی مرا از اهل آسمان پاسداری کنی یا از اهل زمین؟»

عرض کرد: نه؛ از اهل زمین.

آ‌ن‌گاه حضرت فرمودند: «اهل زمین، جز به اذن خداوند که از آسمان می‌آید، نمی‌توانند آسیبی به من رسانند. پس (به خانه) برگرد!»

قنبر نیز بازگشت.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یقین به این‌که خداوند «فعّال لما یشاء» است و تقدیر هرکس، معیّن و اجلش مشخص است؛ همان که در حدیث نخست ذکر فرمودند.

[۲] قضاء، مرحله‌ای از به‌وقوع‌پیوستنِ حوادث است که در آن خداوند به وقوع حادثه‌ای حکم می‌فرماید و این حکم نهایی خواهد بود. حال، وقتی قضا نازل شود، آن حادثه بلافاصله رخ خواهد داد. هرچند در کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) استثنائاتی نیز ذکر شده است و قضا، ممکن است پیش از نزول بر بنده، تغییر یابد؛ به‌عنوان مثال: «إِنَّ اَلدُّعَاءَ یَرُدُّ اَلْقَضَاءَ.»؛ «دعا، قضا را [پیش از نزول، به آسمان] بازمی‌گرداند.» (الکافی، ج۲، ص۴۶۹)

[۳] یعنی تمام موانعی که میان آن بنده و خطرات در کمینش هستند، کنار می‌روند تا بنده در آغوش آن خطرات و حوادث قرار گیرد.

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی