دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۱۵ مطلب با موضوع «قرآن» ثبت شده است

 

اطاعت از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بر همگان واجب است.

برای نمونه…

 

 

…عَنْ بَشِیرٍ اَلْعَطَّارِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«نَحْنُ قَوْمٌ فَرَضَ اَللَّهُ طَاعَتَنَا وَ أَنْتُمْ تَأْتَمُّونَ بِمَنْ لاَ یُعْذَرُ اَلنَّاسُ بِجَهَالَتِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۸۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ما (اهل‌بیت) گروهی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرده است.

اما شما از کسی پیروی می‌کنید که به‌خاطر جهالتش، مردم (در پیروی از او) عذر و بهانه‌ای نخواهند داشت.»

 

 

وجوب این اطاعت از آیات قرآن استخراج شده است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ أَبِی اَلْعَلاَءِ قَالَ: ذَکَرْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَوْلَنَا فِی اَلْأَوْصِیَاءِ إِنَّ طَاعَتَهُمْ مُفْتَرَضَةٌ. قَالَ: فَقَالَ: «نَعَمْ هُمُ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: «أَطِیعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ» وَ هُمُ اَلَّذِینَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «إِنَّمٰا وَلِیُّکُمُ اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا».»

 الکافی، ج۱، ص۱۸۷

 

از حسین بن ابی‌علاء نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) نظر خودمان راجع‌به اوصیاء (جانشینان انبیاء) بیان کردم؛ این‌که اطاعت از آن‌ها واجب است.

حضرت فرمودند:

«بله، آن‌ها همان کسانی هستند که خداوند (تعالی) [درباره‌شان] فرموده است:

«أَطِیعُوا اَللّٰهَ وَ أَطِیعُوا اَلرَّسُولَ وَ أُولِی اَلْأَمْرِ مِنْکُمْ»[نساء:۵۹]؛

«از خداوند و از رسولش و از کسانی از میان خودتان اولی‌الامر هستند، اطاعت کنید.»

و همان کسانی هستند که خداوند (عزّوجلّ) [درباره‌شان] فرموده است:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ»[مائده:۵۵]؛

«ولیّ شما تنها خداست و رسولش و کسانی که ایمان آورده‌اند و نماز را به‌پا می‌دارند و در حال رکوع صدقه می‌دهند.»»

 

 

اما گاهی ما در این خصوص افراط می‌کنیم و خود را - به‌نحو مطلق - عبد و غلام حضرات ائمه (علیهم‌السلام) می‌نامیم.

امام رضا (علیه‌السلام) در این خصوص تذکر داده‌اند…

 

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ اَلطَّبَرِیِّ قَالَ: کُنْتُ قَائِماً عَلَى رَأْسِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِخُرَاسَانَ وَ عِنْدَهُ عِدَّةٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ فِیهِمْ إِسْحَاقُ بْنُ مُوسَى بْنِ عِیسَى اَلْعَبَّاسِیُّ فَقَالَ: «یَا إِسْحَاقُ بَلَغَنِی أَنَّ اَلنَّاسَ یَقُولُونَ إِنَّا نَزْعُمُ أَنَّ اَلنَّاسَ عَبِیدٌ لَنَا لاَ وَ قَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا قُلْتُهُ قَطُّ وَ لاَ سَمِعْتُهُ مِنْ آبَائِی قَالَهُ وَ لاَ بَلَغَنِی عَنْ أَحَدٍ مِنْ آبَائِی قَالَهُ وَ لَکِنِّی أَقُولُ اَلنَّاسُ عَبِیدٌ لَنَا فِی اَلطَّاعَةِ مَوَالٍ لَنَا فِی اَلدِّینِ فَلْیُبَلِّغِ اَلشَّاهِدُ اَلْغَائِبَ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۸۷

 

از محمد بن زید طبری نقل شده است:

من در خراسان بالای سر امام رضا (علیه‌السلام) به‌خدمت ایستاده بودم. جمعی از بنی‌هاشم نزد ایشان بودند و اسحاق بن موسی عباسی نیز در میان آن‌ها بود.

حضرت فرمودند:

«ای اسحاق! به من خبر رسیده که مردم می‌گویند: عقیده ما (اهل‌بیت) این است که مردم بندگان ما هستند.

قسم به قرابتی که با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دارم، من هرگز این سخن را نگفته‌ام و از پدرانم چنین سخنی نشنیده‌ام و به من خبر نرسیده که یکی از پدرانم چنین گفته باشد.

اما من می‌گویم: مردم، بنده‌ی ما هستند در اطاعت (از ما)، و پیروِ ما هستند در (امرِ) دین.

پس حاضران (این سخن را) به غایبان برسانند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۰۳ ، ۱۱:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ! هَلْ یُکْرَهُ اَلْمُؤْمِنُ عَلَى قَبْضِ رُوحِهِ؟ قَالَ: «لاَ وَ اَللَّهِ إِنَّهُ إِذَا أَتَاهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ لِقَبْضِ رُوحِهِ جَزِعَ عِنْدَ ذَلِکَ فَیَقُولُ لَهُ مَلَکُ اَلْمَوْتِ: «یَا وَلِیَّ اَللَّهِ لاَ تَجْزَعْ فَوَ اَلَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَأَنَا أَبَرُّ بِکَ وَ أَشْفَقُ عَلَیْکَ مِنْ وَالِدٍ رَحِیمٍ لَوْ حَضَرَکَ اِفْتَحْ عَیْنَکَ فَانْظُرْ!»» قَالَ: «وَ یُمَثَّلُ لَهُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِهِمْ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ فَیُقَالُ لَهُ: «هَذَا رَسُولُ اَللَّهِ وَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةُ وَ اَلْحَسَنُ وَ اَلْحُسَیْنُ وَ اَلْأَئِمَّةُ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ رُفَقَاؤُکَ.»» قَالَ: «فَیَفْتَحُ عَیْنَهُ فَیَنْظُرُ فَیُنَادِی رُوحَهُ مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ اَلْعِزَّةِ فَیَقُولُ: «یٰا أَیَّتُهَا اَلنَّفْسُ اَلْمُطْمَئِنَّةُ» إِلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ: «اِرْجِعِی إِلىٰ رَبِّکِ رٰاضِیَةً» بِالْوَلاَیَةِ «مَرْضِیَّةً» بِالثَّوَابِ «فَادْخُلِی فِی عِبٰادِی» یَعْنِی مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَیْتِهِ «وَ اُدْخُلِی جَنَّتِی» فَمَا شَیْءٌ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنِ اِسْتِلاَلِ رُوحِهِ وَ اَللُّحُوقِ بِالْمُنَادِی.»

الکافی، ج۳، ص۱۲۷

 

از سَدیٖر صَیرَفی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، ای فرزند رسول خدا! آیا مؤمن از قبض روح خود بدش می‌آید؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«نه، به خدا قسم! به‌راستی هرگاه فرشته‌ی مرگ برای قبض روح نزد مؤمن می‌آید، او در این‌هنگام بی‌تابی می‌کند.

آن‌گاه فرشته‌ی مرگ به او می‌گوید: «ای دوست خدا! بی‌تابی نکن! قسم به خدایی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را فرستاد، قطعاً من نسبت به تو، مهربان‌تر و خیرخواه‌تر از پدر مهربانی هستم که نزدت حاضر باشد. چشمت را باز کن و نگاه کن!»

آن‌گاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن، امام حسین و امامان از نوادگان ایشان (علیهم‌السلام) نزد او ممثَّل (مجسّم) می‌شوند و به او گفته می‌شود: «این رسول خداست و امیرالمؤمنین و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین و امامان از نوادگان ایشان؛ (همگی) رفقای تو هستند.» پس آن مؤمن چشمش را می‌گشاید و نگاه می‌کند.

آن‌گاه ندادهنده‌ای از جانب خداوندِ بلندمرتبه، خطاب به روح او ندا می‌دهد: «ای نفْسی که به‌واسطه‌ی محمد و اهل‌بیتش (صلوات‌الله‌علیهم) آرامش یافته‌ای! به‌سوی پروردگارت بازگرد، درحالی‌که به ولایت ایشان رضایت داری و با پاداشـ[ـی که به تو داده می‌شود] رضایت می‌یابی. پس در میان بندگان من - یعنی محمد و اهل‌بیتش صلوات‌الله‌علیهم - وارد شو و به بهشت من داخل شو!»[*]

هیچ چیزی برای آن مؤمن دوست‌داشتنی‌تر از خارج شدن روحش (از بدن) و پیوستنش به آن ندادهنده نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره‌ای است به آیات ۲۷ الی ۳۰ سوره مبارکه فجر:

«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً * فَادْخُلِی فِی عِبَادِی * وَادْخُلِی جَنَّتِی»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۰۲ ، ۱۵:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مِنْهَالٍ اَلْقَصَّابِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ اَلسَّفَرَةِ اَلْکِرَامِ اَلْبَرَرَةِ وَ کَانَ اَلْقُرْآنُ حَجِیزاً عَنْهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ یَقُولُ: «یَا رَبِّ إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَایَاکَ.»» قَالَ: «فَیَکْسُوهُ اَللَّهُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ اَلْجَنَّةِ وَ یُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ اَلْکَرَامَةِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: «هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ؟» فَیَقُولُ اَلْقُرْآنُ: «یَا رَبِّ قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا.» فَیُعْطَى اَلْأَمْنَ بِیَمِینِهِ وَ اَلْخُلْدَ بِیَسَارِهِ ثُمَّ یَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ فَیُقَالُ لَهُ: «اِقْرَأْ وَ اِصْعَدْ دَرَجَةً.» ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: «هَلْ بَلَّغْنَا بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ؟» فَیَقُولُ: «نَعَمْ.»» قَالَ: «وَ مَنْ قَرَأَهُ کَثِیراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَیْنِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۰۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس درحالی‌که جوان و مؤمن است، قرآن بخواند [و به آن عمل کند]، قرآن با گوشت و خونش آمیخته می‌شود و خداوند او را با سفیران (فرشتگانِ) بزرگوار و نیک‌رفتار همراه می‌کند و قرآن در روز قیامت او را (از آتش جهنم) حفظ می‌کند؛

می‌گوید: «پروردگارا! هرکس عملی داشت، پاداش عملش به او رسید، به‌جز کسی که به من عمل کرده است. پس کریمانه‌ترین عطایایت را به او برسان.»

خداوندِ عزیزِ جبّار، دو جامه از جامه‌های بهشتی به او می‌پوشاند و تاج کرامت بر سرش می‌نهد و بعد می‌فرماید: «آیا در مورد پاداش او (قاری و عامل به قرآن) راضی‌ات کردیم؟»

قرآن می‌گوید: «پروردگارا! من مایل بودم پاداش او بیش از این باشد.»

آن‌گاه [سندِ] در امان بودن (از جهنم) به دست راستش داده می‌شود و [سندِ] جاودانه شدن (در بهشت) به دست چپش داده می‌شود. بعد وارد بهشت می‌شود و به او خطاب می‌شود: «قرآن بخوان و درجه‌ات را (در بهشت) ارتقاء ببخش.» بعد خطاب به قرآن گفته می‌شود: «آیا پاداش (مناسب)اش به او رسید و از ما راضی شدی؟»

قرآن می‌گوید: «آری.»

هرکس که زیاد قرآن بخواند و علی‌رغم دشواریِ حفظ (نگهداریِ) قرآن، با سختی فراوان، با قرآن هم‌پیمان شود، خداوند (عزّوجلّ) پاداش این کار را دو بار به او خواهد داد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

قیلَ‏ إِنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیَّ عَلَّمَ‏ وَلَدَ الْحُسَیْنِ‏ الْحَمْدُ. فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً. فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ. قَالَ: «وَ أَیْنَ یَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ.» یَعْنِی تَعْلِیمِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب(لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۶۶

 

نقل شده است که عبدالرحمان سُلَمی سوره حمد را به فرزند امام حسین (علیه‌السلام) آموخت.

وقتی سوره حمد را برای پدرش خواند، امام حسین (علیه‌السلام) هزار دینار (سکه طلا) و هزار دست لباس نو به عبدالرحمان داد و دهانش را پر از مروارید درشت کرد.

به ایشان در این رابطه اعتراض شد.

حضرت فرمودند:

«این‌ها کجا، و چیزی که او (به فرزندم) عطا کرده است کجا؟!»

مقصود حضرت، «تعلیم قرآن» بوده است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

حتی اگر این مقدار بخششِ سیدالشهداء (علیه‌السلام) به آن معلم قرآن مبالغه‌آمیز باشد، لااقل فراوانی و شگفت‌آور بودن مبلغ اعطاشده محرز است.

حال در این رابطه چند سؤال از خود بپرسیم:

- آیا قرآن‌آموزیِ فرزندان، در چشمِ پدران و مادرانشان، این‌چنین درخشان هست؟

- معلمان قرآن، نسبت به سایر معلمان، در جامعه چه جایگاهی دارند؟

- ما برای قرآن‌آموزیِ فرزندانمان اهتمام بیشتری داریم، یا برای زبان‌آموزی‌شان یا قبولی‌شان در کنکور یا…؟

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۲ ، ۰۸:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی أَیُّوبَ اَلْخَزَّازِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یَسْتَأْذِنُ‏ الرَّجُلُ‏ إِذَا دَخَلَ‏ عَلَى‏ أَبِیهِ‏ وَ لَا یَسْتَأْذِنُ الْأَبُ عَلَى الِابْنِ وَ یَسْتَأْذِنُ الرَّجُلُ عَلَى ابْنَتِهِ وَ أُخْتِهِ إِذَا کَانَتَا مُتَزَوِّجَتَیْنِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مرد باید هنگام ورود نزد پدرش اجازه بخواهد، اما پدر لازم نیست از پسرش اجازه بخواهد

و نیز مرد باید از دختر و خواهرش، هرگاه ازدواج کردند، اجازه بخواهد.»

 

 

 

…عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لِیَسْتَأْذِنِ‏ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ‏ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ‏ ثَلاثَ مَرَّاتٍ‏ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَنْ‏ بَلَغَ‏ الْحُلُمَ‏ فَلَا یَلِجُ‏ عَلَى أُمِّهِ وَ لَا عَلَى أُخْتِهِ وَ لَا عَلَى خَالَتِهِ وَ لَا عَلَى سِوَى ذَلِکَ إِلَّا بِإِذْنٍ فَلَا تَأْذَنُوا حَتَّى یُسَلِّم‏.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۲۹چ

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسانی که مملوک شما هستند و کسانی از (خانواده‌ی) شما که هنوز بالغ نشده‌اند، باید - همان‌طور که خداوند (عزّوجلّ) به شما دستور داده است - (هنگام آمدن نزد شما) در سه موقع، اجازه بخواهند.[*]

و کسی که بالغ شده است، (اصلاً) نباید بدون اجازه‌ی مادرش، خواهرش، خاله‌اش و دیگران، به (اتاق یا خانه‌ی) آن‌ها وارد شود.

پس (به کسی) اجازه ندهید (که وارد شود)، مگراین‌که (برای اجازه گرفتن) سلام کند.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلرَّجُلُ یَسْتَأْذِنُ عَلَى أَبِیهِ؟ قَالَ: «نَعَمْ قَدْ کُنْتُ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أَبِی وَ لَیْسَتْ أُمِّی عِنْدَهُ إِنَّمَا هِیَ اِمْرَأَةُ أَبِی تُوُفِّیَتْ أُمِّی وَ أَنَا غُلاَمٌ وَ قَدْ یَکُونُ مِنْ خَلْوَتِهِمَا مَا لاَ أُحِبُّ أَنْ أَفْجَأَهُمَا عَلَیْهِ وَ لاَ یُحِبَّانِ ذَلِکَ مِنِّی اَلسَّلاَمُ أَصْوَبُ وَ أَحْسَنُ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۸

 

از محمد بن علی حلبی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

آیا مرد هنگام رفتن نزد پدرش، باید از او اجازه بخواهد؟

حضرت فرمودند:

«بله، من نیز هنگام رفتن نزد پدرم از ایشان اجازه می‌خواستم، درحالی‌که مادرم نزد ایشان نبود، بلکه همسرشان نزدشان بود. مادرم هنگامی که من نوجوان بودم، از دنیا رفته بود.

گاهی پدرم و همسرش خلوتی داشتند که من دوست نداشتم در آن زمان، ناگهان بر آن‌ها وارد شوم. آن‌ها نیز چنین رفتاری را از من نمی‌پسندیدند.

(برای اجازه خواستن در چنین مواقعی) ″سلام کردن″ مناسب‌ترین و زیباترین (لفظ) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره حضرت به آیه ۵۸ سوره مبارکه نور است:

«یَـٰۤأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُوا۟ لِیَسۡتَـٔۡذِنکُمُ ٱلَّذِینَ مَلَکَتۡ أَیۡمَـٰنُکُمۡ وَ ٱلَّذِینَ لَمۡ یَبۡلُغُوا۟ ٱلۡحُلُمَ مِنکُمۡ ثَلَـٰثَ مَرَّ ٰ⁠تࣲ مِّن قَبۡلِ صَلَوٰةِ ٱلۡفَجۡرِ وَ حِینَ تَضَعُونَ ثِیَابَکُم مِّنَ ٱلظَّهِیرَةِ وَ مِنۢ بَعۡدِ صَلَوٰةِ ٱلۡعِشَاۤءِ ثَلَـٰثُ عَوۡرَ ٰ⁠تࣲ لَّکُمۡ لَیۡسَ عَلَیۡکُمۡ وَ لَا عَلَیۡهِمۡ جُنَاحُۢ بَعۡدَهُنَّ طَوَّ ٰ⁠فُونَ عَلَیۡکُم بَعۡضُکُمۡ عَلَىٰ بَعۡضࣲ کَذَ ٰ⁠لِکَ یُبَیِّنُ ٱللَّهُ لَکُمُ ٱلۡـَٔایَـٰتِ وَ ٱللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمࣱ»

«اى اهل ایمان! باید بردگانتان و کسانى از شما که به مرز بلوغ نرسیده‌اند [هنگام ورود به خلوت خانۀ شخصى شما] سه بار [در سه زمان] از شما اجازه بگیرند؛ «پیش از نماز صبح» و «هنگام [استراحتِ] نیم‌روز که جامه هایتان را کنار مى‌نهید» و «پس از نماز عشا». [این زمان ها] سه زمان خلوت شماست، بعد از این سه زمان بر شما و آنان گناهى نیست [که بدون اجازه وارد شوند؛ زیرا آنان] همواره نزد شما در رفت و آمدند و با یکدیگر نشست و برخاست دارید این‌گونه خدا آیاتش را براى شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.» (ترجمه شیخ حسین انصاریان)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۰۲ ، ۱۱:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

خداوند در سوره مبارکه اسراء، پس از آن‌که به مسلمانان قاطعانه دستور می‌دهد:

«وَ قَضى‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ»

«پروردگارت حکم قطعی داده است که جز او را نپرستید.»

بعد بلافاصله می‌فرماید:

«وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ کِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً کَریماً وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی‏ صَغیراً» [اسراء:۲۳و۲۴]

«و به پدر و مادر احسان کنید. هرگاه یکى از آن‌ها یا هردوشان در کنارت به پیرى رسیدند، به آن‌ها اُف مگوی و بر آن‌ها پرخاش مکن و با آنان محترمانه سخن بگو و از روی مهربانی، برایشان فروتنی نما و بگو: پروردگارا! آن‌دو را به پاس آن‌که مرا در کودکى پرورش دادند، مورد رحمت قرار ده.»

در تفسیر این آیات، روایتی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنْ أَبِی وَلاَّدٍ اَلْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ بِالْوٰالِدَیْنِ إِحْسٰاناً» مَا هَذَا اَلْإِحْسَانُ؟ فَقَالَ: «اَلْإِحْسَانُ أَنْ تُحْسِنَ صُحْبَتَهُمَا وَ أَنْ لاَ تُکَلِّفَهُمَا أَنْ یَسْأَلاَکَ شَیْئاً مِمَّا یَحْتَاجَانِ إِلَیْهِ وَ إِنْ کَانَا مُسْتَغْنِیَیْنِ أَ لَیْسَ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «لَنْ تَنٰالُوا اَلْبِرَّ حَتّٰى تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ»» قَالَ: ثُمَّ قَالَ: أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «وَ أَمَّا قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِمّٰا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ اَلْکِبَرَ أَحَدُهُمٰا أَوْ کِلاٰهُمٰا فَلاٰ تَقُلْ لَهُمٰا أُفٍّ وَ لاٰ تَنْهَرْهُمٰا» قَالَ: «إِنْ أَضْجَرَاکَ فَلاَ تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَ لاَ تَنْهَرْهُمَا إِنْ ضَرَبَاکَ.» قَالَ: «وَ قُلْ لَهُمٰا قَوْلاً کَرِیماً» قَالَ: «إِنْ ضَرَبَاکَ فَقُلْ لَهُمَا غَفَرَ اَللَّهُ لَکُمَا فَذَلِکَ مِنْکَ قَوْلٌ کَرِیمٌ.» قَالَ: «وَ اِخْفِضْ لَهُمٰا جَنٰاحَ اَلذُّلِّ مِنَ اَلرَّحْمَةِ» قَالَ: «لاَ تَمْلَأْ عَیْنَیْکَ مِنَ اَلنَّظَرِ إِلَیْهِمَا إِلاَّ بِرَحْمَةٍ وَ رِقَّةٍ وَ لاَ تَرْفَعْ صَوْتَکَ فَوْقَ أَصْوَاتِهِمَا وَ لاَ یَدَکَ فَوْقَ أَیْدِیهِمَا وَ لاَ تَقَدَّمْ قُدَّامَهُمَا.»

 الکافی، ج۲، ص۱۵۷

 

از ابووَلّاد حنّاط نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این سخن خداوند؛ «وَ بِالْوٰالِدَیْنِ إِحْسٰاناً...» سوال کردم؛ که (مقصود از) این «احسان» چیست؟

حضرت فرمودند:

«مقصود از «احسان» این است که با آن‌ها به نیکویی همنشینی نمایی و آن‌ها را به زحمت نیاندازی که آن‌چه نیاز دارند را از تو بخواهند، حتی اگر توان‌گر باشند.[*]

و این سخن خداوند که: «هرگاه یکى از آن‌ها یا هردوشان در کنارت به پیرى رسیدند، به آن‌ها اُف نگو و بر آن‌ها پرخاش نکن»؛ یعنی حتی اگر تو را به ستوه آوردند، به آن‌ها اُف نگو و اگر تو را کتک زدند، بر آن‌ها پرخاش نکن.»

و [این بخش از آیه که:] «و با آنان محترمانه سخن بگو»؛ یعنی اگر تو را کتک زدند، به آن‌ها بگو: «خداوند شما را بیامرزد!» این[گونه سخن گفتن]، سخن گفتنِ محترمانه است.»

و [این‌که می‌فرماید:] «از روی مهربانی، برایشان فروتنی نما»؛ یعنی چشمانت را به آن‌ها خیره نکن، مگر از روی مهربانی و دلسوزی، و صدایت را از صدای آن‌ها بالاتر نبر، و دستت را بالای دستشان قرار نده، و (هنگام راه رفتن) بر آن‌ها پیشی نگیر.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مقصود این است که حتی اگر فقیر یا ناتوان نیستند و توانایی رفع نیازهایشان را دارند، پیش‌قدم شو و نیازهایشان را برطرف نما؛ تا خودشان به زبان نیاورند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۰۲ ، ۰۸:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّا نُسَمِّی بِأَسْمَائِکُمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِکُمْ فَیَنْفَعُنَا ذَلِکَ؟ فَقَالَ: «إِی وَ اَللَّهِ وَ هَلِ اَلدِّینُ إِلاَّ اَلْحُبُّ؟ قَالَ اَللَّهُ: «إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۱، ص۱۶۷

 

ربعی‌بن‌عبدالله گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض شد:

فدایتان شوم، ما(شیعیان) فرزندانمان را به نام‌های شما و پدرانتان نام‌گذاری می‌کنیم. آیا این برایمان سودی دارد؟

حضرت فرمودند:

«بله، به خدا قسم. مگر دین، چیزی جز محبت است؟!

خداوند می‌فرماید:

«إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللّٰهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اَللّٰهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» [آل‌عمران:۳۱]

«اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

دین چیزی جز محبت نیست؛ محبت به خدا، محبت به رسول خدا، محبت به اهل‌بیت رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم).

کسی که محبتش واقعی است، این محبت در گوشه‌گوشه زندگی‌اش و در تمام حرکات و سکنات و تصمیماتش بروز می‌یابد.

او همان‌طور که در عمل تابع دستورات خدا و رسول و اهل‌بیت می‌شود، هنگام نام‌گذاری فرزندانش نیز نام محبوب‌هایش را برایشان برمی‌گزیند.

چنین می‌شود که محبت ایشان نیز به ما افزون می‌شود، شفاعتشان ما را نیز فرا می‌گیرد و گناهان و آلودگی‌هایمان آمرزیده می‌شود، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۹:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِنَّ اَللَّهَ حَرَّمَ اَلْجَنَّةَ عَلَى کُلِّ فَحَّاشٍ بَذِیءٍ قَلِیلِ اَلْحَیَاءِ لاَ یُبَالِی مَا قَالَ وَ لاَ مَا قِیلَ لَهُ فَإِنَّکَ إِنْ فَتَّشْتَهُ لَمْ تَجِدْهُ إِلاَّ لِغَیَّةٍ أَوْ شِرْکِ شَیْطَانٍ.» فَقِیلَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ فِی اَلنَّاسِ شِرْکُ شَیْطَانٍ؟! فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «أَ مَا تَقْرَأُ قَوْلَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ شٰارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۲۳

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«به‌راستی که خداوند (ورود به) بهشت را بر هر بددهانِ ناسزاگوی بی‌حیایی که برایش مهم نیست چه می‌گوید و چه درباره‌اش می‌گویند، ممنوع کرده است

به‌راستی که اگر در موردش تحقیق کنی، درمی‌یابی که یا از طریق غیرحلال متولد شده است و یا شیطان در او شریک است!»

به ایشان عرض شد:

ای رسول خدا! مگر در میان مردم کسی هست که شیطان در او شریک باشد؟!

حضرت فرمودند:

«مگر این سخن خداوند (عزّوجلّ) را نخوانده‌ای که [خطاب به شیطان فرمود]:

«وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» [اسراء:۶۴]

«در دارایی‌ها و فرزندانِ (آدم) شریک شو.»؟»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در مطالب پیشین عرض شد که گاهی شیطان هنگام انعقاد نطفه با والدین شریک می‌شود و به‌نوعی والدِ آن فرزند محسوب می‌شود. این ویژگی‌های پلید (بددهانی، ناسزاگویی و لااُبالی‌گری) نیز از همین طریق از شیطان به فرزند انسان منتقل می‌شود.
بعضی از اسباب شراکت شیطان در اولاد، عبارت‌اند از: بسته شدن نطفه با زنا، همبستری در هنگام حیض، یاد نکردن از خداوند هنگام همبستری و…

 

مطالب مرتبط پیشین:

«آداب و ادعیه درس‌آموزی که برای شب زفاف توصیه شده است»

«مبادا شیطان در مال و فرزندانمان با ما شریک شود!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

یکی از زمان‌هایی که همبستری زوجین در آن نهی شده است، ایام حیض (عادت ماهانه) است.[۱]

اگر خدای‌ناکرده به سبب نزدیکی در این ایام فرزندی متولد شود،[۲] این فرزند دچار مشکلاتی خواهد بود که در زیر به چند نمونه اشاره می‌شود.

 

 

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«لَا یُبْغِضُنَا إِلَّا مَنْ‏ خَبُثَتْ‏ وِلَادَتُهُ أَوْ حَمَلَتْ بِهِ أُمُّهُ فِی حَیْضِهَا.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی از ما (اهل‌بیت) بدش نمی‌آید، مگر آن که ولادتش ناپاک باشد[۳] یا مادرش او را در ایام حیضش حمل کرده باشد.»[۴]

 

 

 

سئِلَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْمُشَوَّهِینَ فِی خَلْقِهِمْ. فَقَالَ:

«هُمُ الَّذِینَ یَأْتِی آبَاؤُهُمْ نِسَاءَهُمْ فِی الطَّمْثِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد کسانی که چهره‌شان زشت خلق شده است، سؤال شد.

حضرت فرمودند:

«آن‌ها کسانی‌اند که اجدادشان در ایام حیض به زنانشان همبستر می‌شدند.»

 

 

 

قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ جَامَعَ امْرَأَتَهُ وَ هِیَ حَائِضٌ فَخَرَجَ الْوَلَدُ مَجْذُوماً أَوْ أَبْرَصَ فَلَا یَلُومَنَّ إِلَّا نَفْسَهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۹۶

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«اگر کسی با همسرش درحالی‌که حائض است، همبستر شد و (به‌این‌سبب) فرزندی متولد شد که به جذام و پیسی مبتلا بود، نباید کسی را جز خودش سرزنش کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] خداوند در آیه ۲۲۲ سوره مبارکه بقره صریحاً به این مسأله اشاره فرموده است:

«وَ یَسۡـَٔلُونَکَ عَنِ ٱلۡمَحِیضِ قُلۡ هُوَ أَذࣰى فَٱعۡتَزِلُوا۟ ٱلنِّسَاۤءَ فِی ٱلۡمَحِیضِ وَ لَا تَقۡرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ یَطۡهُرۡنَ…»

«از تو دربارۀ حیض مى‌پرسند، بگو: حیض، حالت ناملایم و زیان‌بارى است؛ پس در زمان حیض از [آمیزش با] زنان کناره‌گیرى کنید و با آنان نزدیکى ننمایید تا پاک شوند.» (ترجمه شیخ حسین انصاریان)

[۲] برخی گمان می‌کنند اگر نزدیکی در ایام حیض صورت گیرد، امکان بچه‌دار شدن نیست (چون در این ایام تخمک قبلی از بدن زن خارج شده). درحالی‌که این باور غلط است و امکان این اتفاق هرچند کم است، اما وجود دارد؛ چراکه نطفه مرد می‌تواند تا یک هفته در رحم زن، زنده و سالم باقی بماند و در این مدت امکان تولید تخمک در بدن زن هست.

[۳] یعنی حاصل زنا باشد.

[۴] تعبیر حضرت در این‌باره بسیار دقیق است؛ همان‌طور که در پاورقی دوم اشاره شد، درست است که در ایام حیض تخمک در بدن زن نیست، اما این امکان هست که رحم زن، نطفه مرد را تا یک هفته نگه دارد و وقتی تخمک جدید تولید شد، انعقاد نطفه صورت گیرد. لذا حضرت فرموده‌اند: مادرش او را در این ایام حمل کند؛ یعنی در خود نگه دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۰۲ ، ۰۸:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی أَیُّوبَ اَلْخَزَّازِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یَسْتَأْذِنُ‏ الرَّجُلُ‏ إِذَا دَخَلَ‏ عَلَى‏ أَبِیهِ‏ وَ لَا یَسْتَأْذِنُ الْأَبُ عَلَى الِابْنِ وَ یَسْتَأْذِنُ الرَّجُلُ عَلَى ابْنَتِهِ وَ أُخْتِهِ إِذَا کَانَتَا مُتَزَوِّجَتَیْنِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مرد باید هنگام ورود نزد پدرش اجازه بخواهد، اما پدر لازم نیست از پسرش اجازه بخواهد

و نیز مرد باید از دختر و خواهرش، هرگاه ازدواج کردند، اجازه بخواهد.»

 

 

 

…عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لِیَسْتَأْذِنِ‏ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ‏ وَ الَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ‏ ثَلاثَ مَرَّاتٍ‏ کَمَا أَمَرَکُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ وَ مَنْ‏ بَلَغَ‏ الْحُلُمَ‏ فَلَا یَلِجُ‏ عَلَى أُمِّهِ وَ لَا عَلَى أُخْتِهِ وَ لَا عَلَى خَالَتِهِ وَ لَا عَلَى سِوَى ذَلِکَ إِلَّا بِإِذْنٍ فَلَا تَأْذَنُوا حَتَّى یُسَلِّم‏.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۲۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسانی که مملوک شما هستند و کسانی از (خانواده‌ی) شما که هنوز بالغ نشده‌اند، باید - همان‌طور که خداوند (عزّوجلّ) به شما دستور داده است - (هنگام آمدن نزد شما) در سه موقع، اجازه بخواهند.[*]

و کسی که بالغ شده است، (اصلاً) نباید بدون اجازه‌ی مادرش، خواهرش، خاله‌اش و دیگران، به (اتاق یا خانه‌ی) آن‌ها وارد شود.

پس (به کسی) اجازه ندهید (که وارد شود)، مگراین‌که (برای اجازه گرفتن) سلام کند.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْحَلَبِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اَلرَّجُلُ یَسْتَأْذِنُ عَلَى أَبِیهِ؟ قَالَ: «نَعَمْ قَدْ کُنْتُ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أَبِی وَ لَیْسَتْ أُمِّی عِنْدَهُ إِنَّمَا هِیَ اِمْرَأَةُ أَبِی تُوُفِّیَتْ أُمِّی وَ أَنَا غُلاَمٌ وَ قَدْ یَکُونُ مِنْ خَلْوَتِهِمَا مَا لاَ أُحِبُّ أَنْ أَفْجَأَهُمَا عَلَیْهِ وَ لاَ یُحِبَّانِ ذَلِکَ مِنِّی اَلسَّلاَمُ أَصْوَبُ وَ أَحْسَنُ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۸

 

از محمد بن علی حلبی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

آیا مرد هنگام رفتن نزد پدرش، باید از او اجازه بخواهد؟

حضرت فرمودند:

«بله، من نیز هنگام رفتن نزد پدرم از ایشان اجازه می‌خواستم، درحالی‌که مادرم نزد ایشان نبود، بلکه همسرشان نزدشان بود. مادرم هنگامی که من نوجوان بودم، از دنیا رفته بود.

گاهی پدرم و همسرش خلوتی داشتند که من دوست نداشتم در آن زمان، ناگهان بر آن‌ها وارد شوم. آن‌ها نیز چنین رفتاری را از من نمی‌پسندیدند.

(برای اجازه خواستن در چنین مواقعی) ″سلام کردن″ مناسب‌ترین و زیباترین (لفظ) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره حضرت به آیه ۵۸ سوره مبارکه نور است:

«یَا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظَّهیرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلى بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللهُ لَکُمُ الْآیاتِ وَ اللهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»

«اى اهل ایمان! باید بردگانتان و کسانى از شما که به مرز بلوغ نرسیده‌اند [هنگام ورود به خلوت خانۀ شخصى شما] سه بار [در سه زمان] از شما اجازه بگیرند؛ «پیش از نماز صبح» و «هنگام [استراحتِ] نیم‌روز که جامه هایتان را کنار مى‌نهید» و «پس از نماز عشا». [این زمان ها] سه زمان خلوت شماست، بعد از این سه زمان بر شما و آنان گناهى نیست [که بدون اجازه وارد شوند؛ زیرا آنان] همواره نزد شما در رفت و آمدند و با یکدیگر نشست و برخاست دارید این‌گونه خدا آیاتش را براى شما بیان می‌کند، و خدا دانا و حکیم است.» (ترجمه شیخ حسین انصاریان)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۰۲ ، ۱۵:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

از سال‌ها پیش، وقتی در کتب درسی مدرسه، دانشگاه و حوزه می‌خواندم که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علاوه بر پیامبری، «امامت» نیز داشته‌اند، گمان می‌کردم تنظیم‌کنندگان این کتب، احتراماً چنین مطلبی را بیان می‌کنند یا با این استدلال چنین می‌گویند که: ایشان مقامشان از سایر انبیاء بالاتر است و وقتی بر اساس آیات قرآن، حضرت ابراهیم به چنین مقامی رسیده بودند، پس ایشان نیز - به طریق اولی - امامت داشته‌اند.

علت این گمانم این بود که هرچه از معلمان و اساتید می‌پرسیدم و در جزوات و کتاب‌ها جستجو می‌کردم، آیه یا حدیثی دال بر این مطلب نمی‌یافتم!

تا این‌که چندروز پیش که داشتم «کتاب الحجة» کافی را مرور می‌کردم، احادیثی دال بر این مطلب یافتم و مجهول چندساله‌ام حل شد و بسی مشعوف گشتم!

خواستم شما را نیز در این شعف شریک گردانم…

 

 

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ وَ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«الْأَنْبِیَاءُ وَ الْمُرْسَلُونَ عَلَى أَرْبَعِ طَبَقَاتٍ فَنَبِیٌّ مُنَبَّأٌ فِی نَفْسِهِ لَا یَعْدُو غَیْرَهَا وَ نَبِیٌّ یَرَى فِی النَّوْمِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا یُعَایِنُهُ فِی الْیَقَظَةِ وَ لَمْ یُبْعَثْ إِلَى أَحَدٍ وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ مِثْلُ مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ عَلَى لُوطٍ ع وَ نَبِیٌّ یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ الْمَلَکَ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَى طَائِفَةٍ قَلُّوا أَوْ کَثُرُوا کَیُونُسَ قَالَ اللَّهُ لِیُونُسَ: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ» قَالَ: یَزِیدُونَ ثَلَاثِینَ أَلْفاً وَ عَلَیْهِ إِمَامٌ وَ الَّذِی یَرَى فِی نَوْمِهِ وَ یَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ یُعَایِنُ فِی الْیَقَظَةِ وَ هُوَ إِمَامٌ مِثْلُ أُولِی الْعَزْمِ وَ قَدْ کَانَ إِبْرَاهِیمُ ع نَبِیّاً وَ لَیْسَ بِإِمَامٍ حَتَّى قَالَ اللَّهُ: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی» فَقَالَ اللَّهُ: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» مَنْ عَبَدَ صَنَماً أَوْ وَثَناً لَا یَکُونُ إِمَاماً.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«انبیاء و رسولان، چهار طبقه هستند؛

۱- پیامبری که درون خودش به او خبرهایی داده می‌شود و [آن‌چه به او تکلیف می‌شود، فقط در رابطه با خودش است؛] به دیگران تجاوز نمی‌کند.

۲- پیامبری که در خواب می‌بیند و در بیداری صدا را می‌شنود ولی او (فرشته‌ی صاحب صدا) را نمی‌بیند. چنین پیامبری، بر هیچ‌کس مبعوث نمی‌شود، بلکه خود، امامی دارد [که باید از او پیروی کند]؛ مانند حضرت ابراهیم که امام حضرت لوط (علیهماالسلام) بود.

۳- پیامبری که در خوابش می‌بیند و (در بیداری) صدا را می‌شنود و فرشته را می‌بیند و به‌سوی گروهی فرستاده می‌شود؛ چه این گروه کوچک باشند و چه بزرگ؛ مانند حضرت یونس (علیه‌السلام). خداوند در مورد حضرت یونس می‌فرماید: «وَ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ یَزِیدُونَ»[صافات:۱۴۷]؛ «ما او را به‌سوی [قومی] صدهزار نفری، بلکه بیشتر، فرستادیم.» این جمعیتِ بیشتر؛ سی‌هزار نفر بودند. [در مجموع صدوسی‌هزار نفر] بر این دسته از انبیاء هم [مانند دسته دوم] امامی هست.

۴- پیامبری که در خوابش می‌بیند و در بیداری صدا(ی فرشته‌ی وحی) را می‌شنود و او را می‌بیند. او، «امام» است؛ مانند (پیامبرانِ) «اولوالعزم». حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) «نبی» بود، اما «امام» نبود. تا زمانی که خداوند (به او) فرمود: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی»[بقره:۱۲۴]؛ «من تو را برای همه مردم «امام» قرار دادم. [حضرت ابراهیم] عرض کرد: از نسل و دودمان من نیز امام قرار خواهی داد؟» خداوند در پاسخ فرمود: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ»؛ «پیمان من (امامت) به ظلم‌کنندگان نمی‌رسد.» [یعنی] کسی که صنم یا بتی را پرستیده باشد، نمی‌تواند امام باشد.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«سَادَةُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سرور انبیاء و رسولان، پنج نفر هستند و آنان، از میان رسولان، (پیامبرانِ) «اولوالعزم» هستند. سنگ آسیابِ [نبوت و رسالت] بر محور آنان می‌چرخد.

[این پنج نفر عبارت‌اند از:] «نوح»، «ابراهیم»، «موسی»، «عیسی» و «محمد» درود خداوند بر او و خاندانش و بر همه انبیاء باد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که در حدیث اول ملاحظه فرمودید، از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شد که پیامبران اولوالعزم که بالاترین رتبه انبیاء هستند، به مقام امامت نائل شده‌اند.

در حدیث دوم نیز از ایشان نقل شد که حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) یکی از پیامبران اولوالعزم است.

در مطلب پیشین نیز ملاحظه کردید که رسالت مقام و مسؤولیتی بالاتر و گسترده‌تر از نبوت است و پیامبر اسلام، پیش از آن‌که به رسالت مبعوث شوند، دارای مقام نبوت بوده‌اند.

بنابراین رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بالاترین طبقات انبیاء و جامع مقامات نبوت، رسالت و امامت می‌باشند. (روحی فداه)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۱ ، ۱۷:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْأَحْوَلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الرَّسُولِ وَ النَّبِیِّ وَ الْمُحَدَّثِ. قَالَ: «الرَّسُولُ الَّذِی یَأْتِیهِ جَبْرَئِیلُ قُبُلًا فَیَرَاهُ وَ یُکَلِّمُهُ فَهَذَا الرَّسُولُ وَ أَمَّا النَّبِیُّ فَهُوَ الَّذِی یَرَى فِی مَنَامِهِ نَحْوَ رُؤْیَا إِبْرَاهِیمَ وَ نَحْوَ مَا کَانَ رَأَى رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ أَسْبَابِ النُّبُوَّةِ قَبْلَ الْوَحْیِ حَتَّى أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ ع مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِالرِّسَالَةِ وَ کَانَ مُحَمَّدٌ ص حِینَ جُمِعَ لَهُ النُّبُوَّةُ وَ جَاءَتْهُ الرِّسَالَةُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ یَجِیئُهُ بِهَا جَبْرَئِیلُ وَ یُکَلِّمُهُ بِهَا قُبُلًا وَ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ مَنْ جُمِعَ لَهُ النُّبُوَّةُ وَ یَرَى فِی مَنَامِهِ وَ یَأْتِیهِ الرُّوحُ وَ یُکَلِّمُهُ وَ یُحَدِّثُهُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَکُونَ یَرَى فِی الْیَقَظَةِ وَ أَمَّا الْمُحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِی یُحَدَّثُ فَیَسْمَعُ وَ لَا یُعَایِنُ وَ لَا یَرَى فِی مَنَامِهِ.»

 الکافی، ج۱، ص۱۷۶

 

از محمد بن علی بن نُعمان أحول نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره (تفاوت میان) «رسول»، «نبی» و «محدِّث» سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

- ««رسول»؛ کسی است که جبرئیل از رو‌به‌رو نزد او می‌آید و با او سخن می‌گوید. این، «رسول» است.

- اما «نبی»؛ کسی است که در خواب می‌بیند؛ مانند رؤیای حضرت ابراهیم (علیه‌السلام)[۱] و نیز مانند خواب‌هایی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، قبل از اینکه به ایشان وحی شود، از اسباب نبوتشان می‌دیدند، تا این‌که جبرئیل از جانب خداوند با (پیام) رسالت، نزد ایشان آمد.

حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، هنگامی که نبوت داشتند و رسالت نیز از جانب خداوند بر ایشان وارد شد، جبرئیل نزدشان می‌آمد و از روبه‌رو با این سخن می‌گفت.

از میان انبیاء، بعضی هستند که نبوت دارند و در خواب هم می‌بینند و «روح»[۲] نیز نزد آنان می‌آید و با آنان سخن می‌گوید، بی‌آن‌که (فرشته‌ای را) در بیداری ببینند.

- و اما «محدِّث»؛ کسی است که (در بیداری) با او سخن گفته می‌شود و او می‌شنود، اما (کسی را) نمی‌بیند. در خواب هم (چیزی) نمی‌بیند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره‌ای است به رؤیای حضرت ابراهیم که در آن به ایشان وحی شد که فرزندشان اسماعیل (علیهماالسلام) را ذبح کند. همان‌طور که خداوند می‌فرماید:

«…إِنِّی أَرَىٰ فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ…»[صافات:۱۰۲]

«…[پسرم!] من در خواب می‌بینم که تو را ذبح می‌کنم…»

[۲] «روح»؛ موجودی است غیر از فرشته و بزرگ‌تر از جبرئیل و میکائیل، که همراه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بوده؛ به ایشان خبرهایی می‌داده و راهنمایی‌شان می‌کرده. روح، بعد از رحلت رسول خدا، ملازم ائمه اطهار (صلوات‌الله‌علیهم) است. خداوند در آیاتی از قرآن کریم، به این موجودِ ذی‌شرافت اشاره فرموده است؛ از جمله در سوره قدر، آن‌جا که اشاره می‌فرماید: روح به‌همراه فرشتگان در شب قدر نازل می‌شود. در مورد روح، سخن بسیار است که در مقال نمی‌گنجد. (در ابوابی از کتاب کافی، احادیثی در این رابطه ذکر شده است.)

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که امام باقر فرمودند، رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) پیش از آن‌که در چهل‌سالگی به رسالت مبعوث شوند، به مقام نبوت رسیده بودند و در خواب به ایشان القائاتی می‌شد و خبرهایی داده می‌شد تا برای رسالت خود آماده شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۰۱ ، ۱۷:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَ‏ لِی‏ أَهْلَ‏ بَیْتٍ‏ وَ هُمْ‏ یَسْمَعُونَ‏ مِنِّی أَ فَأَدْعُوهُمْ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۱۱

 

از سلیمان بن خالد نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

خانواده‌ای دارم که به حرفم گوش می‌دهند. آیا آنان را به این امر (ولایت اهل‌بیت) دعوت نمایم؟

حضرت فرمودند:

«بله، خداوند (عزّوجلّ) در کتابش می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

 

 

 

جابِرٌ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «دَخَلَ عَلَى أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ، فَقَالَ: رَحِمَکَ اَللَّهُ أُحَدِّثُ أَهْلِی؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ» وَ قَالَ: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاٰةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْهٰا».»»

 الأصول‌الستةعشر، ص۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد پدرم (امام باقر علیه‌السلام) آمد و عرض کرد:

خداوند شما را رحمت کند، آیا برای خانواده‌ام حدیث بخوانم؟

ایشان فرمودند:

«بله؛ خداوند می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

و نیز فرموده است:

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» [طه:۱۳۲]

«خانواده‌ات را به نماز امر کن و بر آن صبر و پافشاری نما.»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب مرتبط پیشین:

«توضیحی پیرامون یک وظیفه سنگین نسبت به خانواده»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

پس از مطالعه‌ی حدیثی که در مطلب پیشین ذکر شد، خواندن حدیث زیر نیز جالب توجه است…

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ قَوْلِهِ: «وَ شٰارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ» قَالَ: «مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ.» قَالَ: «وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حَتَّى یُجَامِعَ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ اَلرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً.»

تفسیرالعیاشی، ج۲، ص۲۹۹

 

محمدبن‌مسلم گوید:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره (چگونگیِ) مشارکتی که در این آیه برای شیطان ذکر شده است، سؤال کردم؛ [آن‌گاه که خداوند خطاب به شیطان می‌فرماید:]

«وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» [إسراء:۶۴]

«در دارایی‌ها و فرزندانِ (بنی‌آدم) با آنان شریک شو!»[۱]

حضرت فرمودند:

«هر مالی که حرام باشد، شیطان در آن شریک است.»

بعد فرمودند:

«شیطان همراه مرد است تا هنگامی که (بخواهد با کسی) همبستر شود؛ پس اگر (این همبستری) حرام (ممنوع) باشد[۲]، فرزندی که حاصل می‌شود هم از نطفه‌ی شیطان است و هم از نطفه آن مرد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] خداوند این جمله را پس از آن می‌فرماید که شیطان از دستور سجده بر حضرت آدم (علیه‌السلام) سرپیچی نمود و مهلتی خواست تا او و فرزندانش را گمراه سازد. خداوند نیز پس از آن‌که او و پیروانش را به جهنم وعده داد، (برای فراهم شدن شرایط آزمایش انسان‌ها) این مهلت را به او داد.

[۲] مقصود این است که همبستری به‌وجهی حرام (ممنوعه) باشد؛ مثل این‌که خدای‌ناکرده زنا باشد یا در زمانی باشد که همبستری با همسر شرعاً حرام است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث پیشین اشاره شد که اگر مرد، هنگام همبستری، از خداوند یاد نکند و نام او را نبرد، شیطان در آن نطفه شریک خواهد بود.

بنابراین حتی اگر همبستریِ حلالی صورت گیرد، اما انسان با یاد خداوند شیطان را از خود دور نسازد، شیطان در نطفه‌ای که حاصل می‌شود، شریک است.

هرچند مشارکت شیطان در صورت غفلت از یاد خداوند، نسبت به مشارکت او هنگام زنا، کم‌تر است، اما به‌هرحال اثر شوم خود را در فرزندی که به‌دنیا می‌آید خواهد داشت؛

چراکه شیطان به‌نوعی پدر معنوی آن فرزند محسوب می‌شود و این فرزند ویژگی‌هایی را از شیطان (به‌عنوان یکی از پدرانش) به ارث خواهد برد.

همچنین شاید چون شیطان خود را در این فرزند شریک می‌داند، به‌صورت ویژه برای تربیت او (البته به سبک خودش!) اقدام کند.

این، مسأله‌ی هولناکی است که هر مرد و زن دلسوزی باید نسبت به آن حساس باشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۱ ، ۰۹:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ.»

 الکافی، ج۶، ص۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزندان پسر، نعمت هستند و فرزندان دختر، حسنه (نیکی) اند

و خداوند [در روز قیامت] در باره‌ی نعمات، سؤال (بازخواست) می‌کند[۱] و در ازای حسنات، پاداش می‌دهد.[۲]»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره‌ای است به آیه شریفه:

«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» [تکاثر:۸]

«سپس در آن روز (قیامت) قطعاً از نعمت‌ها[یی که به شما داده شده است] سؤال (بازخواست) خواهید شد.»

[۲] می‌تواند اشاره‌ای باشد به آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا…» [نمل:۸۹]

«هرکس [در روز قیامت] حسنه (نیکی‌)ای بیاورد، برای او [پاداشی] بهتر از آن خواهد بود…»

و این آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا…» [انعام:۱۶۰]

«هرکس حسنه (نیکی)ای بیاورد، برای او ده‌برابر آن پاداش خواهد بود…»

و نیز این آیه شریفه:

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا» [نساء:۴۰]

«به‌راستی خداوند [به هیچ‌کس، ولو] به‌قدر ذره‌ای ظلم نمی‌کند و اگر آن ذره حسنه باشد، خداوند آن را دوچندان می‌کند و از نزد خود پاداشی بزرگ عطا می‌فرماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«...کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیرَ اَلذِّکْرِ لَقَدْ کُنْتُ أَمْشِی مَعَهُ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ آکُلُ مَعَهُ اَلطَّعَامَ وَ إِنَّهُ لَیَذْکُرُ اَللَّهَ وَ لَقَدْ کَانَ یُحَدِّثُ اَلْقَوْمَ وَ مَا یَشْغَلُهُ ذَلِکَ عَنْ ذِکْرِ اَللَّهِ وَ کُنْتُ أَرَى لِسَانَهُ لاَزِقاً بِحَنَکِهِ یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ وَ کَانَ یَجْمَعُنَا فَیَأْمُرُنَا بِالذِّکْرِ حَتَّى تَطْلُعَ اَلشَّمْسُ وَ یَأْمُرُ بِالْقِرَاءَةِ مَنْ کَانَ یَقْرَأُ مِنَّا وَ مَنْ کَانَ لاَ یَقْرَأُ مِنَّا أَمَرَهُ بِالذِّکْرِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ وَ تَحْضُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَهْجُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ وَ یُضِیءُ لِأَهْلِ اَلسَّمَاءِ کَمَا یُضِیءُ اَلْکَوْکَبُ اَلدُّرِّیُّ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ وَ اَلْبَیْتُ اَلَّذِی لاَ یُقْرَأُ فِیهِ اَلْقُرْآنُ وَ لاَ یُذْکَرُ اَللَّهُ فِیهِ تَقِلُّ بَرَکَتُهُ وَ تَهْجُرُهُ اَلْمَلاَئِکَةُ وَ تَحْضُرُهُ اَلشَّیَاطِینُ...»

 الکافی، ج‏۲، ص۴۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) کثیرالذکر بود (بسیار اهل ذکر بود.) من با او راه می‌رفتم، خداوند را ذکر می‌کرد. با او غذا می‌خوردم، خداوند را ذکر می‌کرد. با مردم سخن می‌گفت، اما این کار، او را از ذکر خداوند غافل نمی‌کرد. من همواره می‌دیدم که زبانش به کامش چسبیده بود و لاإله‌إلاالله می‌گفت.

پدرم [سنتش این بود که پس از نماز صبح] ما (فرزندان) را جمع می‌کرد و به ذکرِ (خداوند) دستور می‌داد، تا زمانی که خورشید طلوع کند؛ از میان ما، کسی که قرآن قرائت می‌کرد (می‌توانست قرائت کند) را به قرائت قرآن دستور می‌داد و کسی که قرآن قرائت نمی‌کرد (نمی‌توانست قرائت کند) را به ذکر گفتن دستور می‌داد.

خانه‌ای که قرآن در آن قرائت می‌شود و خداوند (عزّوجلّ) در آن ذکر (یاد) می‌شود، برکت آن خانه زیاد می‌گردد، فرشتگان آن‌جا حاضر می‌شوند، شیاطین آن را رها می‌کنند و آن خانه، مانند ستاره‌ی درخشانی که برای اهل زمین می‌درخشد، برای اهل آسمان می‌درخشد

و خانه‌ای که قرآن در آن قرائت نمی‌شود و خداوند در آن ذکر (یاد) نمی‌شود، برکت آن کم می‌شود، فرشتگان آن را ترک می‌کنند و شیاطین آن‌جا حاضر می‌شوند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۲۲
ابوالفضل رهبر

در قرآن و احادیث، به آموختن و خواندنِ قرآن و انس با آن تأکید بسیاری شده و برای آن برکات زیادی شمرده شده است.

بهره‌مند ساختن خانه‌ها از نور قرآن نیز برکاتی برای خانه و اهالی‌اش در پی دارد که در حدیث زیر به آن اشاره شده است.

 

 

...عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَفَعَهُ إِلَى اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ‏ سُکَّانُهُ‏ فِی‏ زِیَادَةٍ وَ إِذَا لَمْ یُقْرَأْ فِیهِ الْقُرْآنُ ضُیِّقَ عَلَى أَهْلِهِ وَ قَلَّ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی نُقْصَانٍ.»

 عدة الداعی، ص۲۸۷

 

از امام رضا، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای خانه‌هایتان بهره‌ای از قرآن قرار دهید؛

زیرا اگر در خانه، قرآن خوانده شود، کارها بر اهالی آن خانه آسان می‌شود، خیرِ آن خانه زیاد می‌شود و ساکنانش در فزونیِ (برکت) خواهند بود.

اما اگر در خانه، اصلاً قرآن خوانده نشود، کارها بر اهل خانه سخت می‌شود، خیرِ آن خانه کم می‌شود و ساکنانش در کمبودِ (برکت) خواهند بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۱ ، ۲۱:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ عَلَّمَ‏ وَلَدَهُ‏ الْقُرْآنَ‏ فَکَأَنَّمَا حَجَّ الْبَیْتَ عَشَرَةَ آلَافِ حِجَّةٍ وَ اعْتَمَرَ عَشَرَةَ آلَافِ عُمْرَةٍ وَ أَعْتَقَ عَشَرَةَ آلَافِ رَقَبَةٍ مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ ع وَ غَزَا عَشَرَةَ آلَافِ غَزْوَةٍ وَ أَطْعَمَ عَشَرَةَ آلَافِ مِسْکِینٍ مُسْلِمٍ جَائِعٍ وَ کَأَنَّمَا کَسَى عَشَرَةَ آلَافِ عَارٍ مُسْلِمٍ وَ یُکْتَبُ لَهُ بِکُلِّ حَرْفٍ عَشْرُ حَسَنَاتٍ وَ یُمْحَى عَنْهُ عَشْرُ سَیِّئَاتٍ وَ یَکُونُ مَعَهُ فِی قَبْرِهِ حَتَّى یُبْعَثَ وَ یَثْقُلُ مِیزَانُهُ وَ یُجَاوَزُ بِهِ عَلَى الصِّرَاطِ کَالْبَرْقِ الْخَاطِفِ وَ لَمْ یُفَارِقْهُ الْقُرْآنُ حَتَّى یَنْزِلَ بِهِ مِنَ الْکَرَامَةِ أَفْضَلَ مَا یَتَمَنَّى.»

 جامع الأخبار، ص۴۹

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، مثل این است که:

- ده‌هزار حج و ده‌هزار عمره به‌جا آورده

- ده‌هزار برده از نسل اسماعیل (علیه‌السلام) را آزاده کرده

- در ده‌هزار جنگ (در راه خدا) جنگیده

- ده‌هزار مسلمانِ مسکینِ گرسنه را غذا داده

- و به ده‌هزار مسلمانِ برهنه لباس پوشانده است.

و به ازای هر حرفی (از قرآن که به فرزندش آموخته)؛

- ده حَسَنه برایش نوشته می‌شود

- و ده سیئه از او محو می‌شود.

این ثواب‌ها با او در قبرش می‌مانند، تا وقتی که (در روز قیامت) برانگیخته شود و (کفه اعمال نیکِ) ترازویش سنگین شود و از (پلِ) صراط مانند برق سریع عبور کند

و قرآن هرگز از او جدا نمی‌شود، تا وقتی که در بالاترین جایگاهی که انتظارش را داشته، قرار گیرد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاداش‌هایی که خداوند در ازای بعضی اعمال وعده می‌دهد، صرفاً نشان‌دهنده مورد علاقه بودنِ آن اعمال نزد خداوند نیست، بلکه حاکی از مطلوبیت و فایده‌شان برای فرد یا جامعه نیز هست.

هرچه پاداش وعده‌داده‌شده در ازای یک عمل بزرگ‌تر باشد، هم مطلوبیتِ آن عمل نزد خداوند بیشتر است و هم آثار و فوایدش برای فردِ عامل و کسانی که متأثر از انجام آن عمل هستند، بیشتر خواهد بود.

اگر به تک‌تکِ پاداش‌هایی که برای تعلیم قرآن به فرزندان ذکر شده، توجه کنیم، پی به اهمیت این عمل خواهیم برد. آن‌وقت شاید تصمیمی جدی برای آموزش قرآن به فرزندانمان اتخاذ کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۰۱ ، ۱۸:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ‏ قَبَّلَ‏ وَلَدَهُ‏ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند (عزّوجلّ) برای او حسنه‌ای می‌نویسد

و هرکس فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد می‌گرداند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در روایات متعددی به بوسیدن و محبت کردن به فرزندان توصیه شده است و برای این کار پاداش‌هایی وعده داده شده است. این توصیه‌ها و پاداش‌ها، علاوه بر این‌که نشان می‌دهد این کار برای والدین مفید است و سبب ارتقاء درجه آن‌ها می‌گردد، گویا به نیاز شدید کودک به مورد محبت قرار گرفتن و شاد شدن نیز اشاره دارد.

بنابراین شاید بتوان از این دسته روایات فهمید که کودکان نیز در فرآیند رشد صحیح خود، نیاز دارند که به آن‌ها محبت شود، مورد توجه قرار گیرند، مورد احترام باشند، با آن‌ها بازی شود، بوسیده شوند، شاد شوند و…

[۲] حضرت در فراز دیگری از همین حدیث، چنین فرموده‌اند: «...وَ مَنْ عَلَّمَهُ اَلْقُرْآنَ دُعِیَ بِالْأَبَوَیْنِ فَیُکْسَیَانِ حُلَّتَیْنِ یُضِیءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ.»؛ «و هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، [در بهشت] پدر و مادرش را دعوت می‌کنند و دو ردای بلند به آن‌ها می‌پوشانند که از نور آن رداها، چهره‌ی اهل بهشت نورانی می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَوْلَادُنَا أَکْبَادُنَا؛ صُغَرَاؤُهُمْ أُمَرَاؤُنَا، کُبَرَاؤُهُمْ أَعْدَاؤُنَا، وَ إِنْ عَاشُوا فَتَنُونَا، وَ إِنْ مَاتُوا حَزَنُونَا.»

 جامع‌الأخبار، ص۱۰۵

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«فرزندان ما جگرگوشه‌های ما هستند؛ (به‌همین‌خاطر...)

- کوچک‌هایشان بر ما حکم‌رانی می‌کنند،

- بزرگ‌هایشان با ما دشمنی می‌ورزند،

- وقتی زنده‌اند، ما را دچار فتنه می‌نمایند،

- و وقتی می‌میرند، اندوهگینمان می‌سازند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در این حدیث، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به «شدت محبت والدین به فرزندان» اشاره دارند؛

- این‌که: آن‌ها تا کوچک‌اند، رعایت بزرگی والدینشان را نمی‌کنند، بلکه امر و نهی می‌کنند و توقع انجام درخواست‌هایشان را دارند، ولو با گریه. والدین نیز به‌خاطر شدت علاقه‌شان به آن‌ها، رفتارشان را تحمل می‌کنند و تا جایی که ممکن باشد، درخواستشان را اجابت می‌نمایند.

- این‌که: وقتی رشد می‌کنند، به سن نوجوانی و جوانی می‌رسند و روحیه استقلال‌طلبی و سرکشی در آن‌ها سبز می‌شود، با والدینشان رفتار ملایمی ندارند و نافرمانی و پرخاش می‌کنند. والدین اما باز تحمل می‌کنند و همچنان محبت می‌ورزند.

- این‌که: تا زنده‌اند، والدین به‌خاطر علاقه‌شان به آن‌ها دچار امتحانات و آزمایش‌هایی می‌شوند. به‌همین‌خاطر والدین باید برای رضایت پروردگار، پا بر علایقشان بگذارند و از آن‌ها چشم بپوشند؛ چنان‌چه خداوند در سوره کهف می‌فرماید: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» [کهف:۴۶]؛ «مال و فرزندان، زینتِ زندگی دنیا هستند.» و در سوره انفال می‌فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» [أنفال:۲۸]؛ «بدانید؛ اموال و فرزندانتان فقط فتنه (وسیله آزمایش در دنیا) هستند و این، خداوند است که پاداش بزرگ نزد اوست.»

- و در نهایت، این‌که: وقتی می‌میرند، این پدر و مادر هستند که بیش از دیگران در غم فرزندشان غمگین می‌شوند و می‌سوزند.

بنازیم حکمت پروردگارمان را که چنین محبتی را در دل‌های پدران و مادران کاشته است، و الا جز آن‌دو چه کسی چنین موجودی را به دنیا می‌آورد و در آغوش می‌گیرد و سرپرستی‌اش را عهده‌دار می‌شود؛ سال‌ها او را نگهداری می‌کند، تحمل می‌کند و مهر می‌ورزد؟!

موجودی که تا کوچک است، دستور می‌دهد و وقتی بزرگ شد، سرکشی می‌کند

موجودی که تا زنده است، موجب گرفتاری است و وقتی می‌میرد، اندوه به‌جای می‌گذارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۰۶
ابوالفضل رهبر