دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۰۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام صادق» ثبت شده است

 

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اواخر سال هشتم هجری از همسرشان «ماریه قبطیه» (که از طرف حاکم قبط[1] به ایشان اهداء شده بود) صاحب فرزندی به نام ابراهیم شدند. در این هنگام، یکی دیگر از همسرانشان، ماریه را به کاری زشت متهم کرد.[2] در تفسیر علی‌بن‌ابراهیم‌قمی، ماجرا از زبان امام صادق (علیه‌السلام) چنین نقل شده است:

 

...و قوله: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‏ ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» [فإنها نزلت فی ماریة القبطیة أم إبراهیم ع] «وَ کَانَ‏ سَبَبُ‏ ذَلِکَ‏ أَنَ‏ عَائِشَةَ قَالَتْ‏ لِرَسُولِ اللَّهِ ص إِنَّ إِبْرَاهِیمَ لَیْسَ هُوَ مِنْکَ وَ إِنَّمَا هُوَ مِنْ جَرِیحٍ الْقِبْطِیِّ فَإِنَّهُ یَدْخُلُ إِلَیْهَا فِی کُلِّ یَوْمٍ، فَغَضِبَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ قَالَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع: خُذِ السَّیْفَ وَ أْتِنِی بِرَأْسِ جَرِیحٍ فَأَخَذَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع السَّیْفَ ثُمَّ قَالَ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّکَ إِذَا بَعَثْتَنِی فِی أَمْرٍ أَکُونُ فِیهِ کَالسَّفُّودِ الْمُحْمَاةِ فِی الْوَبَرِ فَکَیْفَ تَأْمُرُنِی أَثْبُتُ فِیهِ أَوْ أَمْضِی عَلَى ذَلِکَ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: بَلْ تَثَبَّتْ، فَجَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِلَى مَشْرَبَةِ أُمِّ إِبْرَاهِیمَ فَتَسَلَّقَ عَلَیْهَا فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ جَرِیحٌ هَرَبَ مِنْهُ وَ صَعِدَ النَّخْلَةَ فَدَنَا مِنْهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ لَهُ انْزِلْ، فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ! اتَّقِ اللَّهَ مَا هَاهُنَا أُنَاسٌ، إِنِّی مَجْبُوبٌ ثُمَّ کَشَفَ عَنْ عَوْرَتِهِ، فَإِذَا هُوَ مَجْبُوبٌ، فَأَتَى بِهِ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: مَا شَأْنُکَ یَا جَرِیحُ! فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ الْقِبْطَ یَجُبُّونَ حَشَمَهُمْ وَ مَنْ یَدْخُلُ إِلَى أَهْلِیهِمْ وَ الْقِبْطِیُّونَ لَا یَأْنَسُونَ إِلَّا بِالْقِبْطِیِّینَ فَبَعَثَنِی أَبُوهَا لِأَدْخُلَ إِلَیْهَا وَ أَخْدُمَهَا وَ أُونِسَهَا- فَأَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» الْآیَة.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۸

 

عایشه به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: ابراهیم فرزند تو نیست، بلکه فرزند جریح قبطی است. او هرروز نزد ماریه می‌رود.

رسول خدا خشمگین شدند و به امیر مؤمنان (علیهماالسلام) فرمودند: «این شمشیر را بگیر و سر جریح را برایم بیاور.»

امیر مؤمنان شمشیر را گرفتند و فرمودند: «پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا. شما اگر مرا دنبال کاری بفرستید، سخت و سریع عمل می‌کنم. دستورتان چه‌گونه است؛ آیا (تحقیق کنم و) وقتی برایم ثابت شد، اقدام کنم یا (بدون تحقیق) کار را به سرانجام رسانم؟»

رسول خدا فرمودند: (تحقیق کن تا) برایت ثابت شود.

امیر مؤمنان به مکان سرسبزی که مادر ابراهیم (ماریه) آن‌جا بود، رفتند و خود را از دیوار بالا کشیدند.

وقتی جریح ایشان را دید، (از ترس) پا به فرار گذاشت و از درخت نخلی بالا رفت.

امیر مؤمنان نزدیک او رفتند و به او گفتند: «پایین بیا.»

جریح به حضرت عرض کرد: ای علی، از خدا بترس، این‌جا کسی نیست، من اخته‌ام. سپس عورتش را آشکار نمود و مشخص شد که او اخته است.

امیر مؤمنان او را نزد رسول خدا بردند.

رسول خدا به او فرمودند: «وضعیتت چطور است، ای جریح؟»

جریح عرض کرد: ای رسول خدا، قبطی‌ها خدمت‌کارانشان و کسانی که در میان خانواده‌شان رفت‌وآمد دارند را اخته می‌کنند. قبطی‌ها فقط با قبطی‌ها انس می‌گیرند. به‌همین‌خاطر، پدر ماریه مرا فرستاد تا نزد او روم، به او خدمت کنم و با او انس گیرم.

در این هنگام، این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، اگر فاسقی به شما خبری داد، تحقیق کنید تا گروهی را ناآگاهانه متهم نسازید و به خاطر کارتان پشیمان گردید.»[3]»

 

سؤال این است که چرا رسول خدا با آن‌که از بی‌پایه بودن این تهمت آگاه بودند، خشمگین شدند و دستور قتل متهم را صادر نمودند؟! این سؤال برای عبدالله‌بن‌بکیر، یکی از یاران امام صادق (علیه‌السلام) نیز پیش آمده‌است؛

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَمَرَ بِقَتْلِ الْقِبْطِیِّ وَ قَدْ عَلِمَ‏ أَنَّهَا قَدْ کَذَبَتْ‏ عَلَیْهِ‏، أَوْ لَمْ یَعْلَمْ وَ إِنَّمَا دَفَعَ اللَّهُ عَنِ الْقِبْطِیِّ الْقَتْلَ بِتَثَبُّتِ عَلِیٍّ ع فَقَالَ: «بَلَى قَدْ کَانَ وَ اللَّهِ أَعْلَمَ وَ لَوْ کَانَتْ عَزِیمَةً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص الْقَتْلُ مَا رَجَعَ عَلِیٌّ ع حَتَّى یَقْتُلَهُ، وَ لَکِنْ إِنَّمَا فَعَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِتَرْجِعَ عَنْ ذَنْبِهَا، فَمَا رَجَعَتْ وَ لَا اشْتَدَّ عَلَیْهَا قَتْلُ رَجُلٍ مُسْلِمٍ بِکَذِبِهَا.»

 تفسیر القمی، ج‏۲، ص۳۱۹

 

عبدالله‌بن‌بکیر گوید به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور به قتل آن مرد قبطی دادند، با آن‌که حتماً می‌دانستند عایشه به او دروغ بسته است! یا ایشان نمی‌دانستند و خداوند با تحقیقی که امام علی (علیه‌السلام) کردند، از کشته شدنِ مرد قبطی جلوگیری کرد؟

حضرت فرمودند:

«به خدا قسم، ایشان می‌دانستند و اگر دستور قاطع به قتل او می‌دادند، امام علی قبل از کشتن او بازنمی‌گشتند.

اما رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این کار را کردند تا عایشه (بترسد و) از گناهش منصرف شود، اما برای او سخت نبود که یک مرد مسلمان با دروغ او کشته شود!»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] یکی از اقوام اصیل مصر که مسیحی بوده‌اند.

[2] خداوند در آیات ۱۱ الی ۲۰ سوره نور (که به آیات «اِفک» مشهور است)، به ماجرای این تهمت ناروا اشاره فرموده است.

[3] سوره حجرات، آیه۶.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۱:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ‏ عَظُمَتْ‏ نِعْمَةُ اللَّهِ‏ عَلَیْهِ‏ اشْتَدَّتْ‏ مَئُونَةُ النَّاسِ عَلَیْهِ فَاسْتَدِیمُوا النِّعْمَةَ بِاحْتِمَالِ الْمَئُونَةِ وَ لَا تُعَرِّضُوهَا لِلزَّوَالِ فَقَلَّ مَنْ زَالَتْ عَنْهُ النِّعْمَةُ فَکَادَتْ أَنْ تَعُودَ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرکس نعمت خداوند بر او فراوان گردد، هزینه مردم بر دوشش سنگین‌تر می‌شود.

پس با به‌عهده‌گرفتن این هزینه، نعمت را (برای خود) پایدار کنید و (با بی‌توجهی به نداری‌های دیگران) باعث نشوید نعمت کم‌کم از بین برود؛

زیرا کم پیش می‌آید که نعمت از نزد کسی برود و زود به او بازگردد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

نعمت‌های خداوند به دارایی‌های مادی محدود نمی‌شوند؛ عقل، علم، هوش، استعدادهای گوناگون، جایگاه اجتماعی و خانوادگی و... از نعمت‌های خداوند هستند که برای پایداری‌شان، باید از آن‌ها برای رفع مشکلات دیگران بهره گرفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

سال‌ها پیش، وقتی جوانی نوزده‌بیست‌ساله بودم، در یکی از دانشگاه‌های اصفهان درس می‌خواندم و دوشنبه‌شب‌ها از سیل ناهنجاری‌های محیط تحصیل، به دامان بلند، پرمهر و بابرکتِ آیتِ دوست‌داشتنیِ خدا، ناصری دولت‌آبادی پناه می‌بردم؛ مسجد کمرزرین، مدرسه علمیه حضرت ولی‌عصر (عجل‌الله‌فرجه)، طلبه‌های باصفای درچه‌ای و...

 

یکی از توصیه‌های راه‌گشا و به‌یادماندنی حضرت استاد، این بود که:

«وقتی چشمتان به نامحرم می‌افتد،

به آسمان نگاه کنید و عظمت خدا را ببینید

یا به زمین نگاه کنید و حقارت خودتان را...»

عمرش دراز باد که از چشمه معارف اهل‌بیت (علیهم‌السلام) می‌نوشید و می‌نوشانید؛

 

قالَ الصَّادِقُ ع‏:

«مَنْ‏ نَظَرَ إِلَى‏ امْرَأَةٍ فَرَفَعَ‏ بَصَرَهُ‏ إِلَى السَّمَاءِ أَوْ غَمَّضَ بَصَرَهُ لَمْ یَرْتَدَّ إِلَیْهِ بَصَرُهُ حَتَّى یُزَوِّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ.»

 من لا یحضره الفقیه، ج‏۳، ص۴۷۳

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که نگاهش به زنی (نامحرم) بیفتد و چشمش را به آسمان بلند کند یا پایین اندازد، پیش از آن‌که چشمش (به جای خود) برگردد، خداوند او را به ازدواج حورالعینی درخواهدآورد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

زیْدٌ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ یَقُولُ:

«...إِیَّاکُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَکُمْ إِلَى مَا فِی أَیْدِی أَبْنَاءِ الدُّنْیَا؛ فَمَنْ‏ مَدَّ طَرْفَهُ‏ إِلَى‏ ذَلِکَ‏، طَالَ حُزْنُهُ، وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُهُ، وَ اسْتُصْغِرَ نِعَمُ اللَّهِ عِنْدَهُ، فَیَقِلُّ شُکْرُهُ لِلَّهِ. وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ، فَتَکُونَ لِأَنْعُمِ اللَّهِ شَاکِراً وَ لِمَزِیدِهِ مُسْتَوْجِباً، وَ لِجُودِهِ سَاکِناً.»

 الأصول الستة عشر، ص۲۰۹

 

زید نَرسی گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«بپرهیزید از این‌که گوشه‌چشمی به آن‌چه در دستان اهل‌دنیاست، بیندازید؛

زیرا کسی که گوشه‌چشمی به آن بیندازد، اندوهش طولانی می‌شود، خشم(ناراحتی)اش فرونمی‌نشیند، نعمت‌های خداوند را که نزدش است، کوچک می‌شمارد، درنتیجه شکرش نسبت به خداوند کم خواهدشد.

به کسی که (وضعیت مالی‌اش) پایین‌تر از خودت است، نگاه کن؛

دراین‌صورت شکرگزار نعمت‌های خداوند خواهی‌بود، مستوجب نعمت بیشترش می‌گردی و مشمول بخشندگی‌اش خواهی‌شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ الدَّیْلَمِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ شِیعَتَکَ تَقُولُ إِنَّ الْإِیمَانَ مُسْتَقَرُّ وَ مُسْتَوْدَعٌ‏ فَعَلِّمْنِی شَیْئاً إِذَا أَنَا قُلْتُهُ اسْتَکْمَلْتُ الْإِیمَانَ.

قالَ: «قُلْ فِی دُبُرِ کُلِّ صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ «رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً وَ بِالْإِسْلَامِ دِیناً وَ بِالْقُرْآنِ کِتَاباً وَ بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً وَ بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ إِمَاماً وَ بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ اللَّهُمَ‏ إِنِّی‏ رَضِیتُ‏ بِهِمْ‏ أَئِمَّةً فَارْضَنِی لَهُمْ‏ إِنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.»»
 تهذیب الأحکام، ج‏2، ص109

 

محمدبن‌سلیمان‌دیلمی گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، شیعیانتان می‌گویند ایمان (دو گونه است؛) مستقر (پایدار) و مستودع (ناپایدار). چیزی به من بیاموزید که با گفتنش، ایمانم را کامل کنم.

حضرت فرمودند:
«بعد از هر نماز واجبی بگو:

«رَضِیتُ بِاللَّهِ رَبّاً
از خداوند، به‌عنوان پروردگار، خشنودم

و بِمُحَمَّدٍ نَبِیّاً
و از حضرت محمد (ص)، به‌عنوان پیامبر، خشنودم)

و بِالْإِسْلَامِ دِیناً
و از اسلام، به‌عنوان دین، خشنودم)

و بِالْقُرْآنِ کِتَاباً
و از قرآن، به‌عنوان کتاب (آسمانی)، خشنودم)

و بِالْکَعْبَةِ قِبْلَةً
و از کعبه، به‌عنوان قبله، خشنودم)

و بِعَلِیٍّ وَلِیّاً وَ إِمَاماً
و از حضرت علی (ع)، به‌عنوان ولی و امام، خشنودم)

و بِالْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ وَ الْأَئِمَّةِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ
و از امام حسن و امام حسین و (دیگر) امامان (درود خداوند بر آنان باد))

اللَّهُمَ‏ إِنِّی‏ رَضِیتُ‏ بِهِمْ‏ أَئِمَّةً
خداوندا، به‌راستی که من از آنان، به‌عنوان امام، خشنودم

فارْضَنِی لَهُمْ‏
پس تو نیز به‌خاطر آنان از من خشنود باش

إنَّکَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.
به‌حق که تو بر هرچیزی توانایی».»

 

پایداری ایمان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۹۶ ، ۰۰:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏:

«مِنْ‏ تَکْرِمَةِ الرَّجُلِ‏ لِأَخِیهِ‏ الْمُسْلِمِ‏ أَنْ‏ یَقْبَلَ‏ تُحْفَتَهُ‏ وَ یُتْحِفَهُ بِمَا عِنْدَهُ وَ لَا یَتَکَلَّفَ لَهُ شَیْئاً.»

 الکافی، ج۵، ص۱۴۳

 

امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل فرموده‌اند:

«از (مصادیق) احترام مرد به برادر مسلمانش این است که:

هدیه او را بپذیرد

و از هرآن‌چه دارد، به او هدیه دهد و برای این‌کار خود را به زحمت نیندازد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۶ ، ۰۲:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«تَهَادَوْا تَحَابُّوا تَهَادَوْا فَإِنَّهَا تَذْهَبُ‏ بِالضَّغَائِنِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۴۴

 

امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل فرموده‌اند:

«به یکدیگر هدیه دهید؛ تا نسبت به هم محبت پیدا کنید.

به یکدیگر هدیه دهید؛ چراکه هدیه کینه‌ها را از میان می‌برد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

از امام صادق از پدرانشان از امیر مؤمنان از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده‌است:

 

«إِذَا أَعْسَرَ أَحَدُکُمْ‏ فَلْیَخْرُجْ‏ مِنْ‏ بَیْتِهِ‏ وَ لِیَضْرِبْ فِی‏ الْأَرْضِ یَبْتَغِی مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ لَا یَغُمَّ نَفْسَهُ وَ أَهْلَهُ.»

 دعائم‌الإسلام، ج۲، ص۱۳

 

«هرگاه یکی از شما تنگ‌دست شد،

باید از خانه‌اش خارج شود،

راه بیفتد و با دقت (دنبال کسب‌وکار) بگردد،

از فضل خدا بخواهد،

و (با ماندن در خانه) خود و خانواده‌اش را غمگین نسازد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

...فِی وَصِیَّةِ الْمُفَضَّلِ:

سمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

«لَا یَفْتَرِقُ رَجُلَانِ عَلَى الْهِجْرَانِ‏ إِلَّا اسْتَوْجَبَ‏ أَحَدُهُمَا الْبَرَاءَةَ وَ اللَّعْنَةَ وَ رُبَّمَا اسْتَحَقَّ ذَلِکَ کِلَاهُمَا.»

فقَالَ لَهُ مُعَتِّبٌ:

جعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ هَذَا الظَّالِمُ فَمَا بَالُ الْمَظْلُومِ؟!

قالَ:

«لِأَنَّهُ لَا یَدْعُو أَخَاهُ إِلَى صِلَتِهِ وَ لَا یَتَغَامَسُ لَهُ عَنْ کَلَامِهِ.

سمِعْتُ أَبِی یَقُولُ:

«إِذَا تَنَازَعَ اثْنَانِ فَعَازَّ أَحَدُهُمَا الْآخَرَ فَلْیَرْجِعِ الْمَظْلُومُ إِلَى صَاحِبِهِ حَتَّى یَقُولَ لِصَاحِبِهِ أَیْ أَخِی أَنَا الظَّالِمُ حَتَّى یَقْطَعَ الْهِجْرَانَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ صَاحِبِهِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى حَکَمٌ عَدْلٌ یَأْخُذُ لِلْمَظْلُومِ مِنَ الظَّالِمِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۳۴۴

 

در وصیت مفضّل‌بن‌عمر آمده‌است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«هیچ‌گاه دو مرد با حالت قهر از هم جدا نمی‌شوند، مگر این‌که یکی از آن‌دو سزاوار برائت و لعنت (خداوند) باشد و چه‌بسا هردو آن‌ها سزاوار برائت و لعنت باشند.»

معتّب (یکی از اصحاب حضرت) به ایشان عرض کرد:

خداوند مرا فدایتان گرداند، (از میان آن‌دو) ظالم، سزاوار برائت و لعنت است، اما مظلوم دیگر چرا؟!

حضرت فرمودند:

«زیرا او برادرش را به برقراری رابطه دعوت نمی‌کند و از سخن (بد) او چشم‌پوشی نمی‌کند.

از پدرم (امام باقر علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«هرگاه دو نفر با هم درگیر شدند و یکی‌شان بر دیگری غلبه یافت، کسی که به او ظلم شده، باید نزد رفیق (ظالم)اش برود و به او بگوید: "ای برادر، من (به تو) ظلم کرده‌ام." تا قهر و جدایی میانشان برطرف شود؛ زیرا خداوند به‌راستی داور عادلی است که حق مظلوم را از ظالم می‌ستاند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُخْرِجُ الصَّدَقَةَ یُرِیدُ أَنْ یُعْطِیَهَا السَّائِلَ فَلَا یَجِدُهُ قَالَ:

«فَلْیُعْطِهَا غَیْرَهُ‏ وَ لَا یَرُدَّهَا فِی‏ مَالِهِ‏.»

 تهذیب الأحکام، ج۹، ص۱۵۷

 

امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی که (از خانه) بیرون می‌رود تا به فقیری که کمک خواسته، کمک کند، اما او را پیدا نمی‌کند، فرمودند:

«آن‌چه می‌خواست بدهد را به (فقیر) دیگری دهد و به مالش برنگرداند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، به توصیه اکید اهل بیت (علیهم‌السلام) به «کتمان حدیث و افشاء نکردن آن نزد نامحرمان» اشاره شد.

حال به سرانجام خطرناک بی‌توجهی به این توصیه توجه فرمایید:

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا قَتَلَنَا مَنْ أَذَاعَ حَدِیثَنَا قَتْلَ خَطَإٍ وَ لَکنْ قَتَلَنَا قَتْلَ عَمْدٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«کسی که حدیث ما (اهل‌بیت) را افشاء کند، ما را به‌اشتباه نکشته‌است، بلکه به‌عمد کشته‌است!»

 

جالب است بدانید این مسئله در زمان پیامبران پیشین نیز سابقه داشته است.

به حدیث زیر توجه نمایید:

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ تَلَا هَذِهِ الآیةَ «ذلِک بِأَنَّهُمْ کانُوا یکفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ یقْتُلُونَ النَّبِیینَ بِغَیرِ الْحَقِّ ذلِک بِما عَصَوْا وَ کانُوا یعْتَدُونَ» قَالَ:

«وَ اللَّهِ مَا قَتَلُوهُمْ بِأَیدِیهِمْ وَ لَا ضَرَبُوهُمْ بِأَسْیافِهِمْ وَ لَکنَّهُمْ سَمِعُوا أَحَادِیثَهُمْ فَأَذَاعُوهَا فَأُخِذُوا عَلَیهَا فَقُتِلُوا فَصَارَ قَتْلًا وَ اعْتِدَاءً وَ مَعْصِیةً.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که این آیه را تلاوت کردند:

«(بنی‌اسرائیل ذلیل شدند و مورد خشم خداوند قرار گرفتند؛) به‌این‌خاطر که آیات خداوند را منکر شدند و پیامبران را به‌ناحق کشتند، به‌این‌خاطر که معصیت کردند و (از حدود) تجاوز کردند.» (بقره:61)

و فرمودند:

«به خدا قسم، آنان پیامبران را نه با دستانشان کشتند و نه با ضربه شمشیرهایشان، بلکه احادیث پیامبران را شنیدند و آن‌ها را افشاء کردند و به‌این‌ترتیب پیامبران دستگیر شدند و به قتل رسیدند. این کار موجب قتل، تجاوز (از حدود) و معصیت شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۲:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

کتمان احادیث اهل بیت (علیهم‌السلام)[1] و بازگو نکردن آن‌ها برای نامحرمان، لازمه شرایط سخت تقیه بوده‌است. این کار، برای کم کردن حساسیت دشمنان و کج‌اندیشان انجام می‌شده‌است.

خفقان شدید پس از شهادت امام حسین، سخت‌ترین شرایط تقیه را برای امام سجاد (علیهماالسلام) و شیعیان فراهم کرده‌بود؛

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ ع قَالَ:

«وَدِدْتُ وَ اللَّهِ أَنِّی افْتَدَیتُ خَصْلَتَینِ فِی الشِّیعَةِ لَنَا بِبَعْضِ لَحْمِ سَاعِدِی النَّزَقَ وَ قِلَّةَ الْکتْمَان.»

 الکافی، ج۲، ص۲۲۱

 

ابوحمزه ثمالی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل می‌کند که فرمودند:

«به خدا قسم، دوست دارم برای دو خصلتی در شیعیان ما هست، بخشی از گوشت ساعدم را فدیه[2] دهم (تا دیگر چنین نباشند)؛ شتاب‌زدگی و کم کتمان کردن.»

 

شرایط سخت تقیه، منحصر به عصر امام سجاد نبوده‌است، بلکه در طول عصر حضور، ادامه داشته‌است.

به نمونه‌ای از توصیه‌های اکید امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) به «کتمان حدیث» توجه فرمایید:

 

توصیه امام باقر به «کتمان حدیث»:

 

...عَنْ أَبِی عُبَیدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یقُولُ:

«وَ اللَّهِ إِنَّ أَحَبَّ أَصْحَابِی إِلَی أَوْرَعُهُمْ وَ أَفْقَهُهُمْ وَ أَکتَمُهُمْ لِحَدِیثِنَا.»

 الکافی، ج۲، ص۲۲۳

 

ابوعبیده حذّاء گوید از امام باقر (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به خدا قسم، محبوب‌ترین یارانم نزد من، پرهیزگارترین، فقیه‌ترین و کتمان‌کننده‌ترین آن‌ها نسبت به احادیث ماست.»

 

توصیه امام صادق به «کتمان حدیث»:

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ حَدِیثٍ کثِیرٍ. فَقَالَ: «هَلْ کتَمْتَ عَلَی شَیئاً قَطُّ؟» فَبَقِیتُ أَتَذَکرُ. فَلَمَّا رَأَی مَا بِی قَالَ: «أَمَّا مَا حَدَّثْتَ بِهِ أَصْحَابَک فَلَا بَأْسَ إِنَّمَا الْإِذَاعَةُ أَنْ تُحَدِّثَ بِهِ غَیرَ أَصْحَابِک.»

 المحاسن، ج۱، ص۲۵۸

 

ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره نقل فراوان حدیث سؤال کردم. حضرت فرمودند:

«آیا هرگز چیزی (از احادیث ما) را کتمان کرده‌ای؟»

درنگی کردم تا یادم بیاید. وقتی مرا در این حال دیدند، فرمودند:

«آن‌چه برای یارانت (که مورد اعتمادند) نقل کرده‌ای، اشکالی ندارد. مقصود از افشاء حدیث، این است که برای غیر یارانت نقل کنی.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] مقصود از احادیث اهل بیت، مجموعه سخنان ایشان است، نه صِرفاً کلمات قصار یا فتواهای رسمی‌شان.

[2] فدیه: تاوان، غرامت، مالی که در قبال رهایی یک چیز (مثل آزاد کردن اسیر) یا جبران عملی فوت‌شده (مثل جبران برخی گناهان) پرداخت می‌شود. مقصود امام سجاد (علیه‌السلام) در این حدیث، آن است که «حاضرم جسمم را فدا کنم تا این دو خصلت در شیعیان نباشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۱:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«إِذَا کَانَ الرَّجُلُ عَلَى عَمَلٍ‏ فَلْیَدُمْ‏ عَلَیْهِ‏ سَنَةً ثُمَّ یَتَحَوَّلُ عَنْهُ إِنْ شَاءَ إِلَى غَیْرِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ یَکُونُ فِیهَا فِی عَامِهِ ذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکُونَ.»

 الکافی ، ج‏۲، ص۸۲

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه مردی عملی (نیک) پیش می‌گیرد، باید یک سال بر آن مداومت ورزد، سپس اگر خواست، به عمل (نیک) دیگری بپردازد. زیرا شب قدر - که خداوند در آن هرچه بخواهد مقرر می‌کند - در آن یک سال واقع می‌شود.»

 

 

...قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِیَّاکَ أَنْ تَفْرِضَ عَلَى نَفْسِکَ فَرِیضَةً فَتُفَارِقَهَا اثْنَیْ عَشَرَ هِلَالًا.»

 الکافی، ج‏۲، ص۸۳

 
امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«مبادا کاری را بر خود واجب گردانی و تا (پیش از) دوازده ماه از آن دست برداری.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ تیر ۹۶ ، ۰۱:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یخْرُجُ فِی الْهَاجِرَةِ فِی الْحَاجَةِ قَدْ کفِیهَا یرِیدُ أَنْ یرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی یتْعِبُ نَفْسَهُ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ.

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۶۳

 

امام علی (علیه‌السلام) در زِلّ آفتاب برای برآوردن حاجتی که نیازی هم به آن نداشت، بیرون می‌رفت و قصدش این بود که خداوند او را ببیند که برای کسب روزی حلال، خود را به رنج می‌اندازد.

 

 

...رُوِی عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یعْمَلُ فِی حَائِطٍ لَهُ فَقُلْنَا جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاک دَعْنَا نَعْمَلْ لَک أَوْ تَعْمَلْهُ الْغِلْمَانُ. قَالَ:

«لَا دَعُونِی فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ یرَانِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِیدِی وَ أَطْلُبُ الْحَلَالَ فِی أَذَی نَفْسِی.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۶۳

 

از فضل بن ابی‌قُرّه روایت شده‌است که گفت: حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسیدیم، درحالی‌که ایشان در باغ خود کار می‌کردند. عرض کردیم: فدایتان شویم، اجازه دهید ما برای شما انجام دهیم یا غلامان انجام دهند. حضرت فرمودند:

«خیر، مرا به حال خود بگذارید؛ چراکه من خوش دارم خداوند (عزّوجلّ) مرا ببیند که با دست خودم کار می‌کنم و با رنج، روزی حلال کسب می‌کنم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:

«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۷۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به‌راستی امیر مؤمنان (علیه‌السلام) هزار بنده را از دست‌رنج خود (خرید و) آزاد کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُبَیدِ بْنِ زُرَارَةَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یقُولُ:

«إِنَّ مِمَّا أَعَانَ اللَّهُ بِهِ عَلَی الْکذَّابِینَ النِّسْیانَ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۴۱

 

عبیدبن‌زراره گوید از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به‌راستی از چیزهایی که خداوند به‌وسیله آن مردم را در برابر دروغ‌گویان یاری می‌رساند، «فراموشی» است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا یَکُونُ بَیْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِی دَیْنٍ أَوْ مِیرَاثٍ فَتَحَاکَمَا إِلَى السُّلْطَانِ أَوْ إِلَى الْقُضَاةِ أَ یَحِلُّ ذَلِکَ؟ فَقَالَ: «مَنْ تَحَاکَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ فَحَکَمَ لَهُ فَإِنَّمَا یَأْخُذُ سُحْتاً وَ إِنْ کَانَ حَقُّهُ ثَابِتاً لِأَنَّهُ أَخَذَ بِحُکْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ یُکْفَرَ بِهِ.» قُلْتُ: کَیْفَ یَصْنَعَانِ؟ قَالَ: «انْظُرُوا إِلَى مَنْ کَانَ مِنْکُمْ قَدْ رَوَى حَدِیثَنَا وَ نَظَرَ فِی حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْکَامَنَا فَارْضَوْا بِهِ حَکَماً فَإِنِّی قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَیْکُمْ حَاکِماً فَإِذَا حَکَمَ بِحُکْمِنَا فَلَمْ یَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا بِحُکْمِ اللَّهِ قَدِ اسْتَخَفَّ وَ عَلَیْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَیْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْکِ بِاللَّهِ.»
 الکافی، ج‏۷، ص۴۱۲

 

عمربن‌حنظله گوید از امام صادق (علیه‌السلام) درباره دو نفر از اصحابشان که بر سر بدهی یا ارثیه اختلاف داشتند و شکایتشان را نزد سلطان وقت یا قاضی‌ها(ی او) برده‌بودند،[1] سؤال کردم که آیا (پولی که با قضاوت آن‌ها به یکی از آن‌دو می‌رسد) حلال است؟

حضرت فرمودند:

«هرکس شکایتش را نزد طاغوت[2] ببرد و حکم به نفع او صادر شود، پولی که به او می‌رسد، حرام است، هرچند واقعاً حق با او باشد؛ چراکه او حکم طاغوت را پذیرفته‌است، درحالی‌که خداوند دستور داده‌است به طاغوت کفر ورزیده شود.»[3]

عمربن‌حنظله گوید عرض کردم:

پس چه باید کنند؟

حضرت فرمودند:

«از میان خودتان کسی را که احادیث ما (اهل‌بیت علیهم‌السلام) را نقل می‌کند[4] و در حلال و حرام ما دقت دارد و احکام ما را می‌شناسد و چنین می‌پسندد که طبق آن حکم کند، برگزینید؛ که من او را میان شما حاکم قرار دادم. پس اگر مطابق حکم ما، حکم کند و شخصی آن را نپذیرد، به‌راستی که (آن شخص) حکم خداوند را کوچک شمرده و ما را نپذیرفته‌است و کسی که ما را نپذیرد، خدا را نپذیرفته‌است و چنین شخصی در مرز شرک به خداوند قرار دارد.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در آن زمان که حاکمان ظالم و غاصب حکم‌فرما بودند، قاضی‌ها نیز از جانب آنان نصب می‌شدند. این قُضات علاوه‌براین‌که طبق مذهب اهل‌بیت (علیهم‌السلام) قضاوت نمی‌کردند، ازآنجاکه دست‌نشانده طاغوت بودند، قضاوتشان از جانب ایشان مشروعیت نداشت.

[2] طاغوت، کسی است که (در برابر خداوند) بسیار طغیان و سرکشی دارد.

[3] اشاره به آیه۶۰ سوره نساء: «أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُریدُونَ أَنْ یَتَحاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَ یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعیداً»

[4] مقصود، فقیه حدیث‌شناس است، نه هرکس که حدیث نقل کند؛ چراکه در گذشته نقل حدیث ضوابط خاصی داشت و به هرکسی اجازه نقل داده نمی‌شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: یَکُونُ‏ الْمُؤْمِنُ‏ بَخِیلًا؟ قَالَ: «نَعَمْ» قَالَ قُلْتُ: فَیَکُونُ جَبَاناً؟ قَالَ: «نَعَمْ» قُلْتُ: فَیَکُونُ کَذَّاباً؟ قَالَ: «لَا وَ لَا جَافِیاً.» ثُمَّ قَالَ: «یُجْبَلُ الْمُؤْمِنُ عَلَى کُلِّ طَبِیعَةٍ إِلَّا الْخِیَانَةَ وَ الْکَذِبَ.»

 الإختصاص، ص۲۳۱

 

حسن‌بن‌محبوب گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: مؤمن بخیل می‌شود؟

فرمودند: «بله»

عرض کردم: ترسو می‌شود؟

فرمودند: «بله»

عرض کردم: دروغ‌گو می‌شود؟

فرمودند: «نه دروغگو می‌شود و نه بدقِلِق(ناسازگار)»

سپس فرمودند: «مؤمن به هر خلق‌وخویی متّصف می‌شود، جز "خیانت" و "دروغ".»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ الصَّادِقُ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): «احْذَرُوا عَلَى شَبَابِکُمْ الْغُلَاةَ لَا یُفْسِدُونَهُمْ، فَإِنَّ الْغُلَاةَ شَرُّ خَلْقِ اللَّهِ، یُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللَّهِ، وَ یَدَّعُونَ الرُّبُوبِیَّةَ لِعِبَادِ اللَّهِ، وَ اللَّهِ إِنَّ الْغُلَاةَ شَرٌّ مِنَ الْیَهُودِ وَ النَّصارى‏ وَ الْمَجُوسَ وَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا.»

ثُمَّ قَالَ (عَلَیْهِ السَّلَامُ): «إِلَیْنَا یَرْجِعُ الْغَالِی فَلَا نَقْبَلُهُ وَ بِنَا یَلْحَقُ الْمُقَصِّرُ فَنَقْبَلُهُ.»

فَقِیلَ لَهُ: کَیْفَ ذَلِکَ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ؟!

قَالَ: «لِأَنَّ الْغَالِیَ قَدِ اعْتَادَ تَرْکَ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصِّیَامِ وَ الْحَجِّ، فَلَا یَقْدِرُ عَلَى تَرْکِ عَادَتِهِ، وَ عَلَى الرُّجُوعِ إِلَى طَاعَةِ اللَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) أَبَداً، وَ إِنَّ الْمُقَصِّرُ إِذَا عَرَفَ عَمِلَ وَ أَطَاعَ.»

 الأمالی (للطوسی)، ص۶۵۰

 

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌شدت نسبت به جوانانتان هوش‌یار باشید که غُلُوکنندگان[*] آن‌ها را فاسد نکنند، چراکه غلوکنندگان بدترین مخلوقات خداوند هستند؛ عظمت خداوند را کوچک می‌شمارند و درمورد بندگان خداوند ادعای نبوت می‌کنند. به خدا قسم، غلوکنندگان بدتر از یهودیان و مسیحیان و مجوسان و مشرکان هستند.»

حضرت سپس فرمودند:

«وقتی غلوکننده به‌سوی ما بازمی‌گردد، او را نمی‌پذیریم، اما وقتی مقصّر (گناه‌کار) نزد ما می‌آید، او را می‌پذیریم.»

به حضرت عرض شد:

ای فرزند رسول خدا! چطور؟!

فرمودند:

«زیرا غلوکننده به ترک نماز و زکات و روزه و حج عادت کرده‌است و نمی‌تواند عادتش را ترک کند و به طاعت خداوند (عزّوجلّ) روی آورد، اما مقصّر (گناه‌کار)، اگر (حقیقت را) بشناسد، عمل می‌کند و (از خداوند) فرمان می‌برد.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] غلوکنندگان (غالیان/ غُلات) کسانی بوده‌اند که در اعتقاد به مقام اهل بیت (علیهم‌السلام) افراط می‌کردند و در عمل به واجبات دینی تفریط؛ آنان از طرفی اهل بیت را به حد پیامبری یا خدایی می‌رساندند و از طرفی نماز و زکات و روزه و حج را به بهانه‌هایی ترک می‌کردند.

امروزه نیز برخی رسماً چنین اعتقادی دارند و برخی بی‌آن‌که جزء فرقه خاصی باشند، مانند غلوکنندگان می‌اندیشند و مانند آنان رفتار می‌کنند. این‌ها، امیدی به بازگشتشان نیست و نزد اهل بیت نیز جای‌گاهی ندارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۱
ابوالفضل رهبر

...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِی جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ حَرَّمَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى الْخَمْرَ وَ الْمَیْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِیرِ؟

فقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لَمْ یُحَرِّمْ ذَلِکَ عَلَى عِبَادِهِ وَ أَحَلَّ لَهُمْ سِوَاهُ رَغْبَةً مِنْهُ فِیمَا حَرَّمَ عَلَیْهِمْ وَ لَا زُهْداً فِیمَا أَحَلَّ لَهُمْ وَ لَکِنَّهُ خَلَقَ الْخَلْقَ وَ عَلِمَ عَزَّ وَ جَلَّ مَا تَقُومُ بِهِ أَبْدَانُهُمْ وَ مَا یُصْلِحُهُمْ فَأَحَلَّهُ لَهُمْ وَ أَبَاحَهُ تَفَضُّلًا مِنْهُ عَلَیْهِمْ بِهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَصْلَحَتِهِمْ وَ عَلِمَ مَا یَضُرُّهُمْ فَنَهَاهُمْ عَنْهُ وَ حَرَّمَهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ أَبَاحَهُ لِلْمُضْطَرِّ وَ أَحَلَّهُ لَهُ فِی الْوَقْتِ الَّذِی لَا یَقُومُ بَدَنُهُ إِلَّا بِهِ فَأَمَرَهُ أَنْ یَنَالَ مِنْهُ بِقَدْرِ الْبُلْغَةِ لَا غَیْرِ ذَلِکَ.»

ثمَّ قَالَ: «أَمَّا الْمَیْتَةُ فَإِنَّهُ لَا یُدْمِنُهَا أَحَدٌ إِلَّا ضَعُفَ بَدَنُهُ وَ نَحَلَ جِسْمُهُ وَ ذَهَبَتْ قُوَّتُهُ‏ وَ انْقَطَعَ نَسْلُهُ وَ لَا یَمُوتُ آکِلُ الْمَیْتَةِ إِلَّا فَجْأَةً وَ أَمَّا الدَّمُ فَإِنَّهُ یُورِثُ آکِلَهُ الْمَاءَ الْأَصْفَرَ وَ یُبْخِرُ الْفَمَ وَ یُنَتِّنُ الرِّیحَ وَ یُسِی‏ءُ الْخُلُقَ وَ یُورِثُ الْکَلَبَ‏ وَ الْقَسْوَةَ فِی الْقَلْبِ وَ قِلَّةَ الرَّأْفَةِ وَ الرَّحْمَةِ حَتَّى لَا یُؤْمَنَ أَنْ یَقْتُلَ وَلَدَهُ وَ وَالِدَیْهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى حَمِیمِهِ وَ لَا یُؤْمَنَ عَلَى مَنْ یَصْحَبُهُ وَ أَمَّا لَحْمُ الْخِنْزِیرِ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَسَخَ قَوْماً فِی صُوَرٍ شَتَّى شِبْهِ الْخِنْزِیرِ وَ الْقِرْدِ وَ الدُّبِّ وَ مَا کَانَ مِنَ الْمُسُوخِ ثُمَّ نَهَى عَنْ أَکْلِهِ لِلْمَثُلَةِ لِکَیْلَا یَنْتَفِعَ النَّاسُ بِهَا وَ لَا یُسْتَخَفَّ بِعُقُوبَتِهَا وَ أَمَّا الْخَمْرُ فَإِنَّهُ حَرَّمَهَا لِفِعْلِهَا وَ لِفَسَادِهَا.»

و قَالَ: «مُدْمِنُ الْخَمْرِ کَعَابِدِ وَثَنٍ تُورِثُهُ الِارْتِعَاشَ وَ تَذْهَبُ بِنُورِهِ وَ تَهْدِمُ مُرُوءَتَهُ وَ تَحْمِلُهُ عَلَى أَنْ یَجْسُرَ عَلَى الْمَحَارِمِ مِنْ سَفْکِ الدِّمَاءِ وَ رُکُوبِ الزِّنَا فَلَا یُؤْمَنُ إِذَا سَکِرَ أَنْ یَثِبَ عَلَى حَرَمِهِ وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ ذَلِکَ وَ الْخَمْرُ لَا یَزْدَادُ شَارِبُهَا إِلَّا کُلَّ سُوءٍ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۴۲

 

مفضّل بن عُمر گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، مرا آگاه کنید که چرا خداوند شراب و مردار و خون و گوشت خوک را حرام کرده‌است؟

حضرت فرمودند: 

«به‌راستی خداوند (سبحانه‌وتعالی) هرگز این‌ها را بر بندگانش حرام نکرده و دیگرچیزها را برایشان حلال نکرده، تا به چیزهای حرام رغبت یابند و چیزهای حلال را ترک کنند؛

بلکه خداوند مخلوقات را آفرید و دانست چه‌چیز بدن‌هایشان را نیرومند می‌سازد و چه‌چیز به صلاحشان است، پس از روی فضلی که بر آنان داشت، برای مصلحتشان، آن‌چیز را برایشان حلال نمود.

و دانست چه‌چیز به ضررشان است، پس آنان را از آن نهی کرد و آن را بر آنان حرام نمود.

سپس چیزهای حرام را برای کسی که مضطرّ (ناچار) است، مباح نمود و در زمانی که بدنش فقط با چیز حرام نیرو می‌گیرد، حلال فرمود و دستور داد به قدر نیاز کفایت کند، نه بیش‌تر.»

 

حضرت سپس فرمودند:

«اما «مردار» (گوشت حیوانی که ذبح نشده)؛ هیچ‌کس بر خوردن آن مداومت نکرد، مگر این‌که بدنش ضعیف شد و جسمش لاغر و بیمار گشت و نیرویش از بین رفت و نسلش قطع شد. و هیچ مردارخواری نمرد، مگر به مرگ ناگهانی.

اما «خون»؛ کسی که خون می‌خورد، دچار زردآب (سیروز کبدی) می‌شود و دهان و بدن را بدبو می‌کند و اخلاق را بد می‌سازد و موجب کَلَب (نوعی جنون) و سنگ‌دلی و نامهربانی و بی‌رحمی می‌شود. تاآن‌جاکه ایمن نیست از این‌که فرزندش و پدر و مادرش و دوست نزدیکش و هم‌نشینش را بکشد.

اما «گوشت خوک»؛ خداوند (تبارک‌وتعالی) قومی را به صورت‌های مختلفی مسخ نمود؛ شبیه خوک، میمون، خرس و... سپس (مردم را) به خاطر شباهتشان از خوردن آن‌ها نهی فرمود تا مردم از آن‌ها بهره نبرند و عقوبت آن‌ها را کوچک نشمارند.

اما «شراب»؛ خداوند آن را به‌خاطر آثارش و فسادی که ایجاد می‌کند، حرام کرده است. دائم الخمر، مانند بت‌پرست، دچار رعشه می‌شود و نور(وجود)ش از بین می‌رود و مردانگی‌اش نابود می‌گردد و او را به قتل و زنای محارم وامی‌دارد. پس وقتی مست شود، ایمن نیست از این‌که بی‌آن‌که بفمد به خانواده‌اش حمله کند. شراب برای خورنده‌اش فقط موجب شرّ می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۱۶
ابوالفضل رهبر