دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«لَوْ ضَرَبْتُ خَیشُومَ الْمُؤْمِنِ بِسَیفِی هَذَا عَلَی أَنْ یبْغِضَنِی مَا أَبْغَضَنِی وَ لَوْ صَبَبْتُ الدُّنْیا بِجَمَّاتِهَا عَلَی الْمُنَافِقِ عَلَی أَنْ یحِبَّنِی مَا أَحَبَّنِی وَ ذَلِک أَنَّهُ قُضِی فَانْقَضَی عَلَی لِسَانِ النَّبِی الْأُمِّی ص أَنَّهُ قَالَ: «یا عَلِی لَا یبْغِضُک مُؤْمِنٌ وَ لَا یحِبُّک مُنَافِق.»»

 نهج البلاغة، ص۴۷۷، الحکمة۴۵

 

«اگر با همین شمشیرم، بینی مؤمن را از بیخ بزنم تا با من دشمنی کند، دشمنی نخواهد کرد!

و اگر همه دنیا را به پای منافق بریزم تا مرا دوست بدارد، مرا دوست نخواهد داشت!

و این، از آن روست که قضای الهی چنین رقم خورده و بر زبان پیامبر امّی (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) جاری شده‌است که فرمودند:

«ای علی، مؤمن با تو دشمنی نمی‌کند و منافق تو را دوست نمی‌دارد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

کانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یخْرُجُ فِی الْهَاجِرَةِ فِی الْحَاجَةِ قَدْ کفِیهَا یرِیدُ أَنْ یرَاهُ اللَّهُ تَعَالَی یتْعِبُ نَفْسَهُ فِی طَلَبِ الْحَلَالِ.

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۶۳

 

امام علی (علیه‌السلام) در زِلّ آفتاب برای برآوردن حاجتی که نیازی هم به آن نداشت، بیرون می‌رفت و قصدش این بود که خداوند او را ببیند که برای کسب روزی حلال، خود را به رنج می‌اندازد.

 

 

...رُوِی عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ قَالَ دَخَلْنَا عَلَی أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یعْمَلُ فِی حَائِطٍ لَهُ فَقُلْنَا جَعَلَنَا اللَّهُ فِدَاک دَعْنَا نَعْمَلْ لَک أَوْ تَعْمَلْهُ الْغِلْمَانُ. قَالَ:

«لَا دَعُونِی فَإِنِّی أَشْتَهِی أَنْ یرَانِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَعْمَلُ بِیدِی وَ أَطْلُبُ الْحَلَالَ فِی أَذَی نَفْسِی.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۱۶۳

 

از فضل بن ابی‌قُرّه روایت شده‌است که گفت: حضور امام صادق (علیه‌السلام) رسیدیم، درحالی‌که ایشان در باغ خود کار می‌کردند. عرض کردیم: فدایتان شویم، اجازه دهید ما برای شما انجام دهیم یا غلامان انجام دهند. حضرت فرمودند:

«خیر، مرا به حال خود بگذارید؛ چراکه من خوش دارم خداوند (عزّوجلّ) مرا ببیند که با دست خودم کار می‌کنم و با رنج، روزی حلال کسب می‌کنم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۶ ، ۰۰:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:

«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَعْتَقَ أَلْفَ مَمْلُوکٍ مِنْ کَدِّ یَدِهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۷۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به‌راستی امیر مؤمنان (علیه‌السلام) هزار بنده را از دست‌رنج خود (خرید و) آزاد کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

از مصادیق قانون «از هر دست بدهی، با همان دست می‌گیری» که در مطالب پیشین نیز مواردی از آن بیان شده بود؛

 

قال امیر المؤمنین فی وصیته لابنه الحسین (علیهماالسلام):

«مَنْ هَتَک حِجَابَ غَیرِهِ، انْکشَفَتْ عَوْرَاتُ بَیتِهِ.»

 تحف العقول، ص۸۸

 

امیر مؤمنان در وصیتشان به امام حسین (علیهماالسلام) فرمودند:

«هرکس پرده دیگران را بدرد، عیب‌های خانه (خانواده‌ی) خودش آشکار می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

از مصادیق قانون «از هر دست بدهی، با همان دست می‌گیری» که در مطالب پیشین نیز مواردی از آن بیان شده بود؛

 

قال امیر المؤمنین فی وصیته لابنه الحسین (علیهماالسلام):

«مَنْ سَلَّ سَیفَ الْبَغْی قُتِلَ بِهِ وَ مَنْ حَفَرَ بِئْراً لِأَخِیهِ وَقَعَ فِیهَا.»

 تحف العقول، ص۸۸

 

امیر مؤمنان در وصیتشان به امام حسین (علیهماالسلام) فرمودند:

«هرکس شمشیر ستم از غلاف درکشد، با آن به قتل می‌رسد و هرکس برای برادر مؤمنش چاه بکند، در آن می‌افتد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۹۶ ، ۰۳:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ:

«بِأَهْلِ الْمَعْرُوفِ مِنَ الْحَاجَةِ إِلَى اصْطِنَاعِهِ أَکْثَرُ مِمَّا بِأَهْلِ الرَّغْبَةِ إِلَیْهِمْ فِیهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُمْ فِیهِ ثَنَاءَهُ وَ أَجْرَهُ وَ ذِکْرَهُ وَ مَنْ فَعَلَ مَعْرُوفاً فَإِنَّمَا صَنَعَ الْخَیْرَ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَطْلُبُ مِنْ غَیْرِهِ شُکْرَ مَا أَوْلَاهُ لِنَفْسِهِ وَ لَکِنْ عَلَى مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْهِ أَنْ یَشْکُرَ النِّعْمَةَ لِمُنْعِمِهَا فَإِنْ لَمْ یَفْعَلْ فَقَدْ کَفَرَهَا.»

 دعائم الإسلام، ج۲، ص۳۲۰

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«نیکوکاران بیش از کسانی که به آنان مراجعه می‌کنند، به کار نیک خود، احتیاج دارند؛

زیرا آنان با کاری که می‌کنند،

هم مورد ستایش قرار می‌گیرند

هم اجر می‌برند

و هم (به نیکی) یاد می‌شوند.

کسی که کار پسندیده‌ای انجام می‌دهد، در واقع به خودش نیکی کرده‌است و نباید از دیگران انتظار داشته باشد به‌خاطر چیزی که بیش‌تر به نفع خودش است، از او تشکر کنند.

البته کسی که به او نیکی شده، وظیفه دارد از کسی که به او نیکی کرده، تشکر کند؛ که اگر چنین نکند، کفران نعمت کرده‌است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۹۶ ، ۰۲:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ‏ ع:

«إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ‏ فِی‏ أَمْوَالِ‏ الْأَغْنِیَاءِ أَقْوَاتَ‏ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِیٌّ وَ اللَّهُ تَعَالَى سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۳۳، حکمة۳۲۸

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«خداوند سبحان، در دارائی ثروتمندان، خوراک فقرا را واجب گردانده. پس هیچ فقیری گرسنه نمی‌شود، مگر این‌که ثروتمندی از سهم او بهره برده‌است و خداوند (تعالی) آنان را دراین‌باره بازخواست می‌کند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برخی معتقدند هرکس ثروتی کسب کرده، لزوماً با ظلم به دیگران و از راه حرام بوده‌است و به این جمله‌ی منتسب به حضرت امیر استناد می‌کنند که «هیچ کاخی ساخته نمی‌شود مگر با تخریب کوخی» یا «هیچ مالی جمع نمی‌شود، مگر با تضییع حقی».

اما باید گفت که این جملات در میان روایات یافت نشده‌اند و حتی برخی مدعی‌اند در سالیان اخیر توسط کمونیست‌ها جعل/تحریف شده‌اند.

بلکه آن‌چه مورد تأکید قرآن و احادیث است، این است که هرکس مالی دارد، در میان اموالش، برای فقرا و نیازمندان سهمی هست که پرداخت آن واجب است و الّا بازخواست خواهد شد.

چنان‌چه خداوند در قرآن می‌فرماید: 

«وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛ «و در میان اموال آنان (باتقوایان) حقّى براى سائل و محروم بود.» [سوره ذاریات، آیه۱۹]

و یا می‌فرماید:

«وَ الَّذِینَ فىِ أَمْوَالهِمْ حَقٌّ مَّعْلُومٌ لِّلسَّائلِ وَ الْمَحْرُومِ»؛ «و (نمازگزاران حقیقی) آنان‌اند که در میان اموالشان حقّى معلوم است، براى سائل و محروم» [سوره معارج، آیه۲۴و۲۵]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۶ ، ۲۲:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در نامه‌ای به حارث همدانی فرمودند:

«خَادِعْ‏ نَفْسَکَ‏ فِی‏ الْعِبَادَةِ وَ ارْفُقْ بِهَا وَ لَا تَقْهَرْهَا وَ خُذْ عَفْوَهَا وَ نَشَاطَهَا إِلَّا مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ فَإِنَّهُ لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ تَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا»

 نهج البلاغة، ص۴۶۰، نامه۶۹

 

«نفس خود را در (مورد انجام) عبادت بفریب؛ با او ملایمت نما، به او زور نگو و او را هنگام فراغت و نشاطش به کار گیر،

مگر این‌که آن عبادت بر تو واجب باشد؛ که در این‌صورت چاره‌ای جز انجام آن و وفای به آن در وقتش نیست.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: 

«أ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِلْمٍ لَیْسَ فِیهِ تَفَهُّمٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی قِرَاءَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَدَبُّرٌ أَلَا لَا خَیْرَ فِی عِبَادَةٍ لَیْسَ فِیهَا تَفَکُّر»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۶

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهماالسلام) نقل کرده‌اند:

«بدان! در علمی که در آن «تفهّم»[1] نباشد، هیچ خیری نیست.

بدان! در قرآن خواندنی که در آن «تدبّر»[2] نباشد، هیچ خیری نیست.

بدان! در عبادتی که در آن «تفکّر»[3] نباشد، هیچ خیری نیست.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «تفهّم»: فهمِ جرعه‌جرعه و تدریجی.

[2] «تدبّر»: توجه به پشت صحنه و آخر و عاقبت یک چیز.

[3] «تفکّر»: توجه به مقدمات و دلائل، برای فهمیدن مسئله‌ای که نمی‌دانیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

قال امیر المؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام):

«إِنْ لَمْ تَکُنْ حَلِیماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَکَ أَنْ یَکُونَ مِنْهُم‏.»

 

 نهج‌البلاغة، ص۵۰۶، الحکمة۲۰۷

 

امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب (روحی‌له‌الفداء) فرموده‌اند:

«اگر بردبار نیستی، خود را به بردباری وادار، زیرا کم اتفاق می‌افتد کسی خود را شبیه گروهی کند، مگرآن‌که به‌زودی از آن‌ها شود.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

[1] این حکمت نغز را می‌توان در موارد دیگری نیز به کار بست؛ هرگاه قصد داریم یک «صفت» را در خود بپرورانیم و تثبیت کنیم (اصطلاحاً آن را «ملکه نفس» گردانیم)، کافی است «رفتار» کسی که دارای آن صفت هست را انجام دهیم. به این ترتیب کم‌کم آن صفت از مرتبه ظاهر عبور می‌کند و به باطن راه می‌یابد.

[3] سازوکار این فرآیند، این‌گونه است که «صفات نفسانی» و «رفتار ظاهری» رابطه و تأثیری متقابل دارند؛ وقتی صفتی در نفس حاضر باشد، در ظاهر نیز رفتاری متناسب با آن صفت، از انسان صادر می‌شود و بالعکس، وقتی رفتاری از انسان صادر می‌شود، به مرور، صفت متناسب با آن رفتار در نفس راسخ می‌گردد.

[3] دلیل اهمیت «سبک زندگی» نیز همین نکته است؛ سبک زندگی (که عبارت است از «رفتار» و «سلوک» انسان‌ها در زندگی) - چه خوب باشد و چه بد - در مرتبه ظاهر باقی نمی‌ماند و کم‌کم «صفتی» متناسب با آن رفتار در نفس شکل می‌گیرد و به تَبَع، آثار آن صفت نیز جاری می‌گردد.

[4] پیش‌تر نیز در حدیثی با عنوان «سبک زندگی‌مان چگونه نباشد؟»، از امام صادق (علیه‌السلام) ذکر شده‌بود که اگر انسان مانند دشمنان خدا لباس بپوشد، غذا بخورد و رفتار کند، «دشمن خدا» خواهد بود! نعوذ بالله...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ فروردين ۹۶ ، ۲۳:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«لَا کَلَامَ وَ الْإِمَامُ یَخْطُبُ وَ لَا الْتِفَاتَ إِلَّا کَمَا یَحِلُّ فِی الصَّلَاةِ وَ إِنَّمَا جُعِلَتِ الْجُمُعَةُ رَکْعَتَیْنِ مِنْ أَجْلِ الْخُطْبَتَیْنِ جُعِلَتَا مَکَانَ الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَهِیَ صَلَاةٌ حَتَّى یَنْزِلَ الْإِمَامُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۴۱۶

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) فرمودند:

«هنگامی که امام(جمعه) خطبه می‌خواند، نباید حرفی زد و نباید (از قبله) روی برگرداند، مگر همان‌قدر که در نماز جایز است.

نمازجمعه دو رکعت قرار داده‌شده، فقط به خاطر دو خطبه‌ای که به جای دو رکعتِ سوم و چهارم تعیین شده‌است.

پس تا وقتی که امام (بعد از ایراد خطبه) بنشیند، نماز محسوب می‌شود.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــ

البته ائمه‌جمعه نیز باید مراعات مأمومین را بنمایند و خطبه‌ها را مختصر و مفید بیان کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۵ ، ۲۳:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْأَصْبَغِ بْن‏ نُبَاتَةَ قَالَ:

قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع لِلْحَسَنِ ابْنِهِ ع یَا بُنَیَّ «أَ لَا أُعَلِّمُکَ أَرْبَعَ خِصَالٍ تَسْتَغْنِی بِهَا عَنِ الطِّبِّ؟» فَقَالَ «بَلَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ.» قَالَ: «لَا تَجْلِسْ عَلَى الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ جَائِعٌ وَ لَا تَقُمْ عَنِ الطَّعَامِ إِلَّا وَ أَنْتَ تَشْتَهِیهِ وَ جَوِّدِ الْمَضْغَ وَ إِذَا نِمْتَ فَاعْرِضْ نَفْسَکَ عَلَى الْخَلَاءِ فَإِذَا اسْتَعْمَلْتَ هَذَا اسْتَغْنَیْتَ عَنِ الطِّبِّ.»

 الخصال، ج‏۱، ص۲۲۹

 

از اصبغ بن نُباته نقل شده‌است:

امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب، به فرزندش امام حسن (علیهم‌السلام) فرمودند:

«فرزندم! آیا چهار نکته به تو یاد ندهم که با آن‌ها از طبابت بی‌نیاز شوی؟»

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«بله، ای امیرالمؤمنین!»

 

حضرت فرمودند:

1- «بر (سفره) غدا منشین، مگراین‌که گرسنه باشی،

2- از (سفره) غذا بلند نشو، مگراین‌که (هنوز) به آن اشتها داشته‌باشی،

3- جویدن غذا را خوب انجام بده،

4- هرگاه خواستی بخوابی، دستشویی برو.

اگر این نکات را به کار بندی، از طبابت بی‌نیاز خواهی شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۵ ، ۱۲:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

خطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ:

«...فَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَمْ یُقَرِّبَا أَجَلًا وَ لَمْ یَقْطَعَا رِزْقاً»

 

 الکافی، ج‏۵، ص۵۷

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در ضمن خطبه‌ای فرمودند:

«به معروف (امور پسندیده) امر کنید و از مُنکر (امور ناپسند) نهی کنید و بدانید که امر به معروف و نهی از منکر، هرگز نه مرگ را نزدیک می‌کنند و نه روزی را قطع می‌کنند.»

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۵ ، ۱۷:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

گاهی وقتی روایتی نقل می‌شود که به نظرمان عجیب می‌آید، خیلی راحت آن را رد می‌کنیم؛ مثلا می‌گوییم «لابد ساختگی است» یا «امام نمی‌تواند چنین حرفی زده باشد» یا...

حال ببینیم خود اهل بیت (علیهم‌السلام) در این رابطه چه نظری دارند...

 

ابوعبیده حذّاء گوید: از امام باقر (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمود:

«به خدا قسم، محبوب‌ترین یارانم نزد من، کسی است که از گناهان بیشتر دوری کند و کسی که فقیه‌تر باشد و کسی که احادیث ما را بیشتر کتمان کند[1] و بدترین و مغضوب‌ترین‌شان نزد من کسی است که وقتی حدیثی را که به ما نسبت داده‌شده و از ما روایت شده‌است می‌شنود، قبول نمی‌کند و از آن بیزاری می‌جوید و انکارش می‌کند و کسی را که به آن معتقد باشد را تکفیر می‌کند، درحالی‌که نمی‌فهمد ممکن است آن حدیث از ما صادر شده‌باشد. او با این کار از ولایت ما خارج می‌شود.»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۲۳

 

همچنین به این حدیث توجه کنید:

 

سفیان بن سِمط گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم! مردی از جانب شما نزد ما می‌آید که ما او را به دروغ می‌شناسیم و حدیثی (از شما) نقل می‌کند که ما آن را ناپسند می‌دانیم. (در این مواقع چه باید کنیم؟) 

حضرت فرمودند:

«آیا به تو می‌گوید که من گفته‌ام شب، روز است و روز، شب؟»

عرض کردم: نه. 

فرمودند:

«(حتی) اگر گفت من این را گفته ام، باز هم آن را تکذیب نکن، که دراین‌صورت مرا تکذیب کرده‌ای.»

 مختصر البصائر، ص۲۳۳

 

البته این به این معنا نیست که به هر حدیثی، ولو اینکه در کتابی نامعتبر باشد یا از طریق فردی کذّاب نقل شده باشد، عمل کنیم، بلکه مقصود این است که آن را جعلی و ساختگی ندانیم.

 

امیر مؤمنان (علیه‌السلام) در ضمن حدیث معروف اربع‌مائة فرموده‌اند:
«اگر حدیثی ناآشنا شنیدید، آن را به ما برگردانید[2] و در مورد آن توقف کنید[3] و تسلیم باشید، تا حقیقت بر شما آشکار گردد و خبرپَراکَن و عجول نباشید.»

 الخصال، ج‏۲، ص۶۲۷

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در زمان خلافت دشمنان اهل بیت، به خاطر حساسیت آنان نسبت به مرجعیت اهل بیت، اصحاب دستور داشتند احادیث ایشان (به خصوص احادیث اختلافی و حساسیت‌برانگیز) را کتمان کنند تا مبادا آب‌باریکه‌ی اسلام اصیل، به‌کلی بخشکد.
[2] یعنی برای تأیید، آن را به ما عرضه کنید. (در زمان غیبت که دسترسی به اهل بیت مقدور نیست، این‌گونه احادیث را باید به دیگر احادیث ایشان عرضه کنیم تا با کمک آن‌ها به فهم صحیحی دست یابیم. اگر باز هم به نتیجه‌ای نرسیدیم، باید در مورد آن توقف کنیم و صبر کنیم تا شاید آیندگان به فهم صحیحی برسند و الّا، بعد از ظهور، به حضرت (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) عرضه کنیم و از صحت و سقم آن مطلع شویم. در هر صورت، این کار ما نیست که خیلی راحت یک حدیث را جعلی بخوانیم.)
[3] مقصود از توقف این است که به آن عمل نکنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۵ ، ۱۴:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«نهَى رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ یُؤْکَلُ مَا تَحْمِلُ النَّمْلَةُ بِفِیهَا وَ قَوَائِمِهَا.»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۰۷

امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
«رسول خدا (صلى الله علیه و آله) از خوردن چیزى که مورچه با دهان و پاهایش حمل مى‌کند، نهى فرمودند.»

 

حال به این کلام امیر مؤمنان (علیه السلام) توجه کنید:

 
«وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِیتُ الْأَقَالِیمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاکِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِیَ اللَّهَ فِی نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِیرَةٍ مَا فَعَلْتُه‏»

 نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص۳۴۷

«به خدا قسم! اگر هفت اقلیم[1] با هرآن‌چه زیر فلک‌هایشان است، به من داده شود،[2] تا (در مقابل،) با گرفتن پوست یک دانه جو از مورچه‌ای، خداوند را نافرمانی کنم، چنین نخواهم کرد.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] مقصود از «هفت اقلیم» (الاقالیم السبعة)، هفت سرزمین پهناوری است که در گذشته تمام کره زمین را فرا می‌گرفتند؛ این هفت اقلیم عبارتند از: «ایران»، «روم و صقلاب»، «چین و ماچین»، «عربستان و حبشستان»، «مصر و شام»، «ترک و یأجوج» و «هندوستان». بعضی محققین معتقدند مقصود از «زمین‌های هفت‌گانه» (الارضین السبع) که در قرآن و احادیث به آن‌ها اشاره شده است، همین «هفت اقلیم» است. (محمدی‌ری‌شهری محمد، گزیده حکمت نامه پیامبر اعظم، ص۳۶۸)
[2] بنابراین مقصود حضرت، زمین و آسمان‌ها و هرآن‌چیزی است که بین آنهاست؛ تمام دنیا.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت: کمی تأمل کنیم که: «قیمت ما چقدر است؟»

 

رسول مهربانی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۱:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ عَرَضَ وَلَایَتَنَا عَلَى أَهْلِ الْأَمْصَارِ فَلَمْ یَقْبَلْهَا إِلَّا أَهْلُ الْکُوفَةِ وَ إِنَّ إِلَى جَانِبِهَا قَبْراً لَا یَأْتِیهِ مَکْرُوبٌ فَیُصَلِّی عِنْدَهُ أَرْبَعَ رَکَعَاتٍ إِلَّا رَجَّعَهُ اللَّهُ مَسْرُوراً بِقَضَاءِ حَاجَتِهِ.»

 

 کامل الزیارات، ص۱۶۸

 

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند:
«خداوند ولایت ما (اهل بیت) را بر اهالی شهرها عرضه کرد، اما جز اهل کوفه، هیچ‌یک نپذیرفتند. به‌راستی کنار کوفه قبری است که هر غم‌دیده‌ای نزد آن رود و چهار رکعت نماز بخواند، خداوند او را با برآوردن حاجتش، شادمان (به شهرش) بر می‌گرداند.»

 

کیمیای حرم شاه نجف

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِمَا السَلَام‏:

«إِذَا حَدَّثْتُمْ بِحَدِیثٍ فَأَسْنِدُوهُ إِلَى الَّذِی حَدَّثَکُمْ فَإِنْ کَانَ حَقّاً فَلَکُمْ وَ إِنْ کَانَ کَذِباً فَعَلَیْهِ.»
 

 الکافی، ج‏۱، ص۵۲

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهما السلام) نقل کرده‌اند:
«وقتی حدیثی نقل می‌کنید، آن را به کسی که حدیث را برایتان نقل کرده است، نسبت دهید. دراین‌صورت، اگر آن حدیث حق باشد، به نفع شماست، و اگر دروغ باشد، به عهده اوست.»

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانوشت: بنابراین لازم است وقتی قصد داریم حدیثی از معصومان (علیهم السلام) نقل کنیم، آدرس یا سند حدیث را ذکر کنیم یا بگوییم «از معصوم نقل شده است...»، «در فلان کتاب از معصوم نقل شده است...»، «فلانی از معصوم نقل کرده است...» یا تعبیراتی این چنین.

 

حدیث اهل بیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ دی ۹۵ ، ۰۰:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

هر مسلمان در هر شبانه روز، بارها سوره حمد را قرائت می کند. اگر آیات نورانی این سوره با توجه به معانی بلندشان خوانده شوند، اثراتی خواهد داشت که در ادامه ذکر می شود...

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:

«قَسَمْتُ فَاتِحَةَ الْکِتَابِ بَیْنِی وَ بَیْنَ عَبْدِی فَنِصْفُهَا لِی وَ نِصْفُهَا لِعَبْدِی وَ لِعَبْدِی مَا سَأَلَ إِذَا قَالَ الْعَبْدُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ بَدَأَ عَبْدِی بِاسْمِی وَ حَقٌّ عَلَیَّ أَنْ أُتَمِّمَ لَهُ أُمُورَهُ وَ أُبَارِکَ لَهُ فِی أَحْوَالِهِ فَإِذَا قَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ حَمِدَنِی عَبْدِی وَ عَلِمَ أَنَّ النِّعَمَ الَّتِی لَهُ مِنْ عِنْدِی وَ أَنَّ الْبَلَایَا الَّتِی دَفَعْتُ عَنْهُ فَبِطَوْلِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی أُضِیفُ لَهُ إِلَى نِعَمِ الدُّنْیَا نِعَمَ الْآخِرَةِ وَ أَدْفَعُ عَنْهُ بَلَایَا الْآخِرَةِ کَمَا دَفَعْتُ عَنْهُ بَلَایَا الدُّنْیَا فَإِذَا قَالَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ شَهِدَ لِی عَبْدِی أَنِّی الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ أُشْهِدُکُمْ لَأُوَفِّرَنَّ مِنْ رَحْمَتِی حَظَّهُ وَ لَأُجْزِلَنَّ مِنْ عَطَائِی نَصِیبَهُ فَإِذَا قَالَ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ قَالَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ أُشْهِدُکُمْ کَمَا اعْتَرَفَ أَنِّی أَنَا مَالِکُ یَوْمِ الدِّینِ لَأُسَهِّلَنَّ یَوْمَ الْحِسَابِ حِسَابَهُ وَ لَأَتَجَاوَزَنَّ عَنْ سَیِّئَاتِهِ فَإِذَا قَالَ إِیَّاکَ نَعْبُدُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ صَدَقَ عَبْدِی إِیَّایَ یَعْبُدُ أُشْهِدُکُمْ لَأُثِیبَنَّهُ عَلَى عِبَادَتِهِ ثَوَاباً یَغْبِطُهُ کُلُّ مَنْ خَالَفَهُ فِی عِبَادَتِهِ لِی فَإِذَا قَالَ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِیَ اسْتَعَانَ عَبْدِی وَ الْتَجَأَ إِلَیَّ أُشْهِدُکُمْ لَأُعِینَنَّهُ عَلَى أَمْرِهِ وَ لَأُغِیثَنَّهُ فِی شَدَائِدِهِ وَ لَآخُذَنَّ بِیَدِهِ یَوْمَ نَوَائِبِهِ فَإِذَا قَالَ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ إِلَى آخِرِ السُّورَةِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ هَذَا لِعَبْدِی وَ لِعَبْدِی مَا سَأَلَ فَقَدِ اسْتَجَبْتُ لِعَبْدِی وَ أَعْطَیْتُهُ مَا أَمَّلَ وَ آمَنْتُهُ مِمَّا مِنْهُ وَجِلَ»

قَالَ وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَخْبِرْنَا عَنْ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَ هِیَ مِنْ فَاتِحَةِ الْکِتَابِ فَقَالَ:

«نَعَمْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْرَؤُهَا وَ یَعُدُّهَا آیَةً مِنْهَا وَ یَقُولُ فَاتِحَةُ الْکِتَابِ هِیَ السَّبْعُ الْمَثَانِی.»[1]

 

شیخ صدوق از امام حسن عسکری نقل کرده است که ایشان از پدرشان امام هادی، از پدرشان امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرشان امام کاظم از پدرشان امام صادق از پدرشان امام باقر از پدرشان امام سجاد، از پدرشان امام حسین، ار پدرشان امام علی، از پیامبر خدا (صلوات الله علیهم) نقل فرمودند:

خداوند (عزّ و جلّ) فرمود[2]:

«فاتحة الکتاب(سوره حمد) را میان خود و بنده ام تقسیم کردم؛ نصفش برای خودم، و نصفش برای بنده ام. و بنده ام هرچه بخواهد به او می دهم.

وقتی بنده می گوید «بسم الله الرحمن الرحیم»[3]، خداوند (جلّ جلاله) می گوید: بنده ام با نام من آغاز کرد و بر من حق دارد که اُمورش را به انجام رسانم و به احوالش برکت دهم.

و آنگاه که بگوید «الحمد لله رب العالمین»[4]، خداوند (جلّ جلاله) می گوید: بنده ام مرا ستایش کرد و دانست که نعمت هایی که دارد، از جانب من است و بلایی که از او دور شده، به سبب فضل و بخشش من بوده. شما را شاهد می گیرم که نعمت های آخرت را نیز به نعمت های دنیایش می افزایم و همانطور که بلایای دنیا را از او دور ساختم، بلایای آخرت را نیز از او دور خواهم ساخت.

و آنگاه که بگوید «الرحمن الرحیم»[5]، خداوند (جلّ جلاله) می گوید: بنده ام برایم شهادت داد که من رحمان و رحیم هستم. شما را شاهد می گیرم که بهره ی او از رحمتم را فزونی خواهم بخشید و بهره اش را از آنچه به او بخشیده ام، زیاد خواهم نمود.

و آنگاه که بگوید «مالک یوم الدین»[6]، خداوند (جلّ جلاله) می گوید: شما را شاهد می گیرم همانطور که (بنده ام) اعتراف کرد که من مالک روز جزاء هستم، حسابرسیِ روز حساب را بر او آسان می گیرم و از بدی هایش در خواهم گذشت.

و آنگاه که بگوید «ایاک نعبد»[7]، خداوند (عزّ و جلّ) می گوید: بنده ام راست گفت؛ فقط مرا عبادت می کند. شما را شاهد می گیرم که به خاطر عبادتش ثوابی به او خواهم داد که هرکس با او به خاطر عبادت من مخالفت می ورزد، به این ثواب غبطه بخورد.

و آنگاه که بگوید «ایاک نستعین»[8]، خداوند (عزّ و جلّ) می گوید: بنده ام از من کمک خواسته و به من پناه آورده است. شما را شاهد می گیرم که در کارش یاری اش رسانم و در سختی ها فریادرس اش باشم و در روزی که پیشامدی برایش حاصل شود، دستش را بگیرم.

و آنگاه که بگوید «اهدنا الصراط المستقیم...» تا آخر سوره[9]، خداوند (عزّ و جلّ) می گوید: این برای بنده ام است و بنده ام هرچه بخواهد خواهد داشت. به راستی که آن را برای بنده ام مستجاب کردم و آنچه آرزو داشت را به او دادم و او را از آنچه هراس داشت، ایمن خواهم داشت.»

همچنین نقل شده است که به امیر مؤمنان گفته شد: ای امیر مؤمنان! به ما بفرمایید که آیا «بسم الله الرحمن الرحیم» جزءِ سوره ی «فاتحة الکتاب» است؟

حضرت فرمودند: «بله، پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) آن را قرائت می کردند و جزئی از سوره محسوب می کردند و می فرمودند: سوره فاتحة الکتاب، «سبع المثانی»[10] است.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص300.

[2] به احادیثی که آنها را امامان شیعه (علیهم السلام) به ترتیب از پدرانشان نقل می فرمایند و سلسله سندشان به خداوند (تبارک و تعالی) ختم می شود، اصطلاحاً «سلسلة الذهب» گفته می شود؛ یعنی حدیثی که سلسله ی سندش مانند طلا، گرانبها و ارزشمند است.

[3] «به نام خداوند بخشنده بخشایشگر»؛ سوره حمد، آیه1، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[4] «ستایش مخصوص خداوندى است که پروردگار جهانیان است»؛ سوره حمد، آیه2، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[5] «(خداوندى که) بخشنده و بخشایشگر است (و رحمت عام و خاصش همگان را فرا گرفته)»؛ سوره حمد، آیه3، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[6] «(خداوندى که) مالک روز جزاست»؛ سوره حمد، آیه4، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[7] «(پروردگارا!) تنها تو را می پرستیم»؛ سوره حمد، آیه5، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[8] «(پروردگارا!) تنها از تو یارى می جوییم»؛ سوره حمد، آیه5، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی.

[9] «(پروردگارا!) ما را به راه راست هدایت کن؛ راه کسانى که آنان را مشمول نعمت خود ساختى، نه کسانى که بر آنان غضب کرده اى و نه گمراهان»؛ سوره حمد، آیه5، ترجمه آیت الله مکارم شیرازی. این بخش از سوره دعاست و بنده خواسته اش را از خداوند می خواهد.

[10] «سبع المثانی» یکی از نام های سوره حمد است و گفته می شود به این معنا اشاره دارد: «سوره ای که هفت آیه دارد و دو بار نازل شده است». بنابراین باید «بسم الله الرحمن الرحیم» را نیز جزء سوره دانست، تا با شش آیه دیگر، در مجموع هفت آیه شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

بسیاری از ما از مرگ هراسی نداریم، چرا که متوجه نیستیم که مرگ یعنی پایان فرصت جمع آوریِ توشه برای سفری طولانی و طاقت فرسا، یعنی «برگه ها بالا! هرچه تا حالا نوشته اید، بس است!»

اما آنان که به این واقعیت توجه دارند، اگر خود را برای این زمان آماده نکرده باشند، همواره نگران خواهند بود. چگونه می توان برای این لحظه ی حساس کسب آمادگی کرد تا هراسی باقی نماند؟

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ قَالَ:

قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ مَا الِاسْتِعْدَادُ لِلْمَوْتِ قَالَ «أَدَاءُ الْفَرَائِضِ وَ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ الِاشْتِمَالُ عَلَى الْمَکَارِمِ ثُمَّ لَا یُبَالِی أَنْ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَوِ الْمَوْتُ وَقَعَ عَلَیْهِ وَ اللَّهِ لَا یُبَالِی ابْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنْ وَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أَوِ الْمَوْتُ وَقَعَ عَلَیْهِ».[1]

 

شیخ صدوق با دو واسطه از امام حسن عسکری نقل کرده است که ایشان از پدرشان امام هادی، از پدرشان امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرشان امام کاظم از پدرشان امام صادق از پدرشان امام باقر از پدرشان امام سجاد (علیهم السلام) نقل فرمودند:

به امیر مؤمنان(علیه السلام) گفته شد: «آمادگی برای مرگ»، چگونه است؟

حضرت فرمودند:

«انجام واجبات و پرهیز از محرمات و متلبس شدن به مکارم (اخلاق)،

در این صورت (برای انسان) فرقی نمی کند که مرگ به سراغش آید یا او به سراغ مرگ رود.

به خدا قسم! برای فرزند ابوطالب فرقی ندارد که به سراغ مرگ رود یا مرگ به سراغش آید.»

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏1، ص297.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

 این مطلب پیش تر در قدس آنلاین منتشر شده است.

 

ما گاهی در میزبانی از دیگران، طوری عمل می کنیم که هم خود را و هم مهمان را به زحمت می اندازیم. این زحمت ها، به تدریج، رفت و آمدها را کم می کند و روابط را به سردی می کشاند. عمل به دستورات اهل بیت (علیهم السلام) برای پیشگیری از این معضل اجتماعی مؤثر خواهد بود.

 

...حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع أَنَّهُ دَعَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ ع: «عَلَى أَنْ تَضْمَنَ لِی ثَلَاثَ خِصَالٍ.» قَالَ وَ مَا هِیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ: «لَا تُدْخِلُ عَلَیْنَا شَیْئاً مِنْ خَارِجٍ وَ لَا تَدَّخِرُ عَنَّا شَیْئاً فِی الْبَیْتِ وَ لَا تُجْحِفُ بِالْعِیَالِ.» قَالَ: ذَلِکَ لَکَ. فَأَجَابَهُ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.[۱]

 

شیخ صدوق در کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام»، از امام رضا از پدرشان از پدرانشان (علیهم السلام) نقل کرده است:

مردی علی بن ابی طالب (علیه السلام) را (به خانه اش) دعوت کرد.

امیر مؤمنان به او فرمودند: «به شرطی که سه چیز را برایم تضمین کنی!»

مرد گفت: آن شرط ها چیست، ای امیر مؤمنان؟[۲]

حضرت فرمودند:

«۱- از خارج (از منزل) برایمان چیزی نیاوری،

۲- آن چه در خانه داری را از ما دریغ نکنی،

۳- (به خاطر ما) در حق خانواده ات اجحاف[۳] ننمایی.»

مرد گفت: تضمین می کنم. علی بن ابی طالب (علیه السلام) نیز دعوتش را پذیرفتند.

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج‏۱، ص۲۵۹.

[۲] از اینکه آن مرد حضرت را «امیرالمؤمنین» خطاب کرده است، مشخص می شود که ماجرا مربوط به ایام خلافت ایشان بوده است.

[۳] اجحاف: دیگری را به زیان یا سختیِ بیش از حد انداختن.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۴ ، ۱۵:۱۳
ابوالفضل رهبر