دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بیماری» ثبت شده است

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ‏:

«مَنْ أَخَذَ مِنْ شَارِبِهِ وَ قَلَّمَ مِنْ أَظْفَارِهِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ ثُمَّ قَالَ بِسْمِ اللَّهِ عَلَى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ شَعْرَةٍ وَ کُلِّ قُلَامَةٍ عِتْقَ رَقَبَةٍ وَ لَمْ یَمْرَضْ مَرَضاً یُصِیبُهُ إِلَّا مَرَضَ الْمَوْتِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۱۷

 

محمدبن‌علاء گوید: شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«هرکس در روز جمعه، بنابر سنت محمد و آل‌محمد (صلوات‌الله‌علیهم)، سبیلش را کوتاه کند، ناخن‌هایش را بگیرد، سپس بسم‌الله بگوید، خداوند به تعداد هر موی (سبیل)اش و هر ناخن کوتاه‌شده‌اش، (ثوابِ) آزاد کردنِ یک برده را می‌نویسد و او هرگز به مرضی، غیر از مرضِ مرگ، دچار نخواهد شد.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَخْذُ الشَّارِبِ وَ الْأَظْفَارِ وَ غَسْلُ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِیِّ یَوْمَ الْجُمُعَةِ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۱۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«کوتاه کردنِ سبیل و ناخن‌ها و شستنِ سر با گل خطمی در روز جمعه، فقر را دور می‌کند و بر روزی می‌افزاید.»

 

 

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَخْذُ الشَّارِبِ وَ الْأَظْفَارِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ أَمَانٌ مِنَ الْجُذَامِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۱۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«کوتاه کردن سبیل و ناخن‌ها در تمام روزهای جمعه، (موجبِ) در امان بودن از «جُذام» است.»

 

 

 

...عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«غَسْلُ الرَّأْسِ بِالْخِطْمِیِّ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ أَمَانٌ مِنَ الْبَرَصِ وَ الْجُنُونِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۱۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«شستن سر با گل خطمی در تمام روزهای جمعه، (موجبِ) در امان بودن از «پیسی» و «جنون» است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: أَدْنَى مَا یُجْزِئُ الْمَرِیضَ مِنَ التَّسْبِیحِ فِی الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ؟ قَالَ: «تَسْبِیحَةٌ وَاحِدَةٌ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۲۹

 

معاویه بن عمار گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

کمترین مقداری که برای (ذکرِ) تسبیحِ رکوع و سجده‌ی مریض کفایت می‌کند، چیست؟

حضرت فرمودند:

«یک تسبیح (سبحان الله)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۶ ، ۲۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ رَاشِدٍ قَالَ حَدَّثَنِی هِشَامُ بْنُ إِبْرَاهِیمَ‏ أَنَّهُ شَکَا إِلَى أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع سُقْمَهُ وَ أَنَّهُ لَا یُولَدُ لَهُ وَلَدٌ فَأَمَرَهُ أَنْ یَرْفَعَ صَوْتَهُ بِالْأَذَانِ فِی مَنْزِلِهِ قَالَ فَفَعَلْتُ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی سُقْمِی وَ کَثُرَ وُلْدِی قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ رَاشِدٍ وَ کُنْتُ دَائِمَ الْعِلَّةِ مَا أَنْفَکُّ مِنْهَا فِی نَفْسِی وَ جَمَاعَةِ خَدَمِی وَ عِیَالِی فَلَمَّا سَمِعْتُ ذَلِکَ مِنْ هِشَامٍ عَمِلْتُ بِهِ فَأَذْهَبَ اللَّهُ عَنِّی وَ عَنْ عِیَالِیَ الْعِلَلَ.

 الکافی، ج‏۳، ص۳۰۸

 

محمدبن‌راشد گوید: هشام‌بن‌ابراهیم برایم نقل کرد که (روزی) از بیماری‌اش و از این‌که بچه‌دار نمی‌شود، نزد امام رضا (علیه‌السلام) شکایت کرد و حضرت به او دستور دادند: «در خانه‌اش، صدایش را به اذان بلند کند.»

هشام گفت: این کار را کردم؛ بیماری‌ام رفع شد و فرزندانم زیاد شدند.

محمدبن‌راشد گوید: خودم نیز دائماً بیمار بودم و بیماری از من، جمعی از خدمتکاران و خانواده‌ام دور نمی‌شد. 

وقتی دستور امام رضا (علیه‌السلام) را از هشام شنیدم، به آن عمل کردم. پس بیماری از خودم و خانواده‌ام دور شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

عنْ دُرُسْتَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع یقُولُ:

«إِذَا مَرِضَ الْمُؤْمِنُ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی صَاحِبِ الشِّمَالِ لَا تَکتُبْ عَلَی عَبْدِی مَا دَامَ فِی حَبْسِی وَ وَثَاقِی ذَنْباً وَ یوحِی إِلَی صَاحِبِ الْیمِینِ أَنِ اکتُبْ لِعَبْدِی مَا کنْتَ تَکتُبُهُ فِی صِحَّتِهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۴

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرگاه مؤمن بیمار می‌شود، خداوند (عزّوجلّ)

به (فرشته‌ی) همراه سمت چپش وحی می‌فرماید که تا وقتی بنده‌ام در زندان و بند من است، گناهی ننویس

و به (فرشته‌ی) همراه سمت راستش وحی می‌فرماید که برای بنده‌ام همان حسناتی را که در زمان سلامتی‌اش می‌نوشتی، بنویس.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع:

«إِذَا مَرِضَ‏ أَحَدُکُمْ‏ فَلْیَأْذَنْ‏ لِلنَّاسِ‏ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۱۷

 

یونس‌بن‌عبدالرحمان از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده‌است:

«هرگاه یکی از شما بیمار شد، مردم را خبر کنید تا نزدش بیایند؛

زیرا هیچ‌کس نیست، مگراین‌که دعایی مستجاب دارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«تَمَامُ الْعِیَادَةِ لِلْمَرِیضِ أَنْ‏ تَضَعَ‏ یَدَکَ‏ عَلَى‏ ذِرَاعِهِ‏ وَ تُعَجِّلَ الْقِیَامَ مِنْ عِنْدِهِ فَإِنَّ عِیَادَةَ النَّوْکَى أَشَدُّ عَلَى الْمَرِیضِ مِنْ وَجَعِهِ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«عیادت کامل بیمار، این است که دستت را بر ساعدش بگذاری و زود از پیشش برخیزی؛

چراکه عیادت احمق‌ها، برای بیمار، از دردی که دارد، سخت‌تر است.»

 

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَال:َ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص قَالَ:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْعُوَّادِ أَجْراً عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَنْ إِذَا عَادَ أَخَاهُ خَفَّفَ الْجُلُوسَ إِلَّا أَنْ یَکُونَ الْمَرِیضُ یُحِبُّ ذَلِکَ وَ یُرِیدُهُ وَ یَسْأَلُهُ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهماالسلام) نقل فرموده‌اند:

«به‌راستی، از میان عیادت‌کنندگان، یکی از کسانی که بیشترین پاداش را نزد خداوند (عزّوجلّ) دارد،

کسی است که وقتی به عیادت برادر(ایمانی)اش می‌رود، نشستن (نزد او) را کوتاه کند،

مگراین‌که مریض دوست داشته‌باشد او (بیشتر) بنشیند و این را از او بخواهد.»

 

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا عِیَادَةَ فِی وَجَعِ الْعَیْنِ وَ لَا تَکُونُ عِیَادَةٌ فِی أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فَإِذَا وَجَبَتْ فَیَوْمٌ وَ یَوْمٌ لَا فَإِذَا طَالَتِ الْعِلَّةُ تُرِکَ الْمَرِیضُ وَ عِیَالَهُ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«برای کسی که چشم‌درد دارد، عیادتی نیست

و در فاصله کمتر از سه روز نباید عیادت کرد، اما اگر لازم شد، یک روز در میان انجام شود

و هرگاه بیماری طولانی شد، مریض و خانواده‌اش را رها کنید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...قَالَ أَبُو زَیْدٍ: أَخْبَرَنِی مَوْلًى لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: مَرِضَ بَعْضُ مَوَالِیهِ فَخَرَجْنَا إِلَیْهِ نَعُودُهُ وَ نَحْنُ عِدَّةٌ مِنْ مَوَالِی جَعْفَرٍ فَاسْتَقْبَلَنَا جَعْفَرٌ ع فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ. فَقَالَ لَنَا: «أَیْنَ تُرِیدُونَ؟» فَقُلْنَا: نُرِیدُ فُلَاناً نَعُودُهُ. فَقَالَ لَنَا: «قِفُوا!» فَوَقَفْنَا. فَقَالَ: «مَعَ أَحَدِکُمْ تُفَّاحَةٌ أَوْ سَفَرْجَلَةٌ أَوْ أُتْرُجَّةٌ أَوْ لَعْقَةٌ مِنْ طِیبٍ أَوْ قِطْعَةٌ مِنْ عُودِ بَخُورٍ؟» فَقُلْنَا: مَا مَعَنَا شَیْ‏ءٌ مِنْ هَذَا. فَقَالَ: «أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ الْمَرِیضَ یَسْتَرِیحُ إِلَى کُلِّ مَا أُدْخِلَ بِهِ عَلَیْهِ؟»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

یکی از غلامان امام جعفربن‌محمد صادق (علیهماالسلام) نقل کرده‌است:

یکی (دیگر) از غلامان حضرت مریض شد. ما، جمعی از غلامان امام صادق (علیه‌السلام)، برای عیادت او (از خانه) خارج شدیم و در راه با امام صادق (علیه‌السلام) مواجه گشتیم.

حضرت فرمودند: «کجا می‌روید؟»

عرض کردیم: به عیادت فلانی می‌رویم.

فرمودند: «بایستید!»

ایستادیم.

فرمودند: «آیا سیبی، گلابی‌ای، بالنگی یا مقداری عطر یا تکه‌ای عودِ دودکردنی همراه یکی از شما هست؟»

عرض کردیم: چیزی از آن‌چه فرمودید، همراه نداریم.

فرمودند: «مگر نمی‌دانید بیمار از چیزی که برایش برده می‌شود، آرامش می‌یابد؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

خداوند برای کسانی که می خواهد آنان را مورد رحمت خود قرار دهد، چگونه دنیایی تدارک می بیند؟

دنیای آن ها را که قصد عذابشان را دارد، چگونه طراحی می کند؟

 

 

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:

«وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَرْحَمَهُ حَتَّى أَسْتَوْفِیَ مِنْهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسُقْمٍ فِی جَسَدِهِ وَ إِمَّا بِضِیقٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِخَوْفٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ شَدَّدْتُ عَلَیْهِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أُعَذِّبَهُ حَتَّى أُوَفِّیَهُ کُلَّ حَسَنَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسَعَةٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِصِحَّةٍ فِی جِسْمِهِ وَ إِمَّا بِأَمْنٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ هَوَّنْتُ عَلَیْهِ بِهَا اَلْمَوْتَ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۴۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) از خداوند (عزّوجلّ) نقل شده است:

 

«قسم به عزت و جلالم،

هیچ بنده‌ای که بخواهم به او رحم کنم را از دنیا خارج نمی‌کنم،

مگر این‌که هر خطایی که کرده، (عوضش را قبل از مرگش) از او استیفا می‌کنم؛

- یا با بیماری‌ای در جسمش،

- یا با تنگی‌ای در روزی‌اش،

- یا با هراسی در دنیایش،

- و اگر (باز هم از خطاهایش) چیزی باقی مانده باشد، مرگ را بر او سخت می‌کنم.

 

قسم به عزت و جلالم،

هیچ بنده‌ای که بخواهم او را عذاب کنم را از دنیا خارج نمی‌کنم،

مگر این‌که هر کار نیکی انجام داده، (عوضش را قبل از مرگش) به او می‌دهم؛

- یا با وسعتی در روزی‌اش،

- یا با سلامتی‌ای در جسمش،

- یا با امنیت (آسودگی خاطر) در دنیایش،

- و اگر (باز هم از کارهای نیکش) چیزی باقی مانده باشد، به‌واسطه کار نیکش، مرگش را بر او راحت می‌گیرم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۲ ، ۰۲:۲۵
ابوالفضل رهبر

نور قرمز چراغ‌های پیزُری اتوبوس، سرخی صورتم را پوشانده بود. انگار قلب، تمام خون را به سرم پمپ می‌کرد. ترمز اتوبوس، ایستاده‌ها را کمی به جلو هُل داد. چشم‌هایم را بُراق کردم و برای چندمین بار به مردی که ایستگاه قبلی سوار شده بود، زُل زدم، شاید ذره‌ای خجالت در صورتش پیدا کنم. راننده صدایش را بلند کرد «آقا یه کم برید عقب، این بنده‌خداها سوار شن». 

 

جا نبود، اما سعی کردم بیشتر خودم را عقب بکشم. مردک باز هم تکانی به خودش نداد. میله صندلی مقابلش را چسبیده بود و خودش را جلو کشیده بود تا دیگران را ترغیب کرده باشد به عقب رفتن. نمی‌خواست پنجره‌فولادی را که تازه به آن رسیده بود، رها کند! یک نفر به سختی رد شد تا جایی باز کند برای جمعیتی که از بیرون ناامیدانه به ما نگاه می‌کردند. نفر دوم هم با شنیدن صدای فِسِّ درب اتوبوس، منصرف شد. 

 

اتوبوس راه افتاد و نگاهم آن بیچاره‌های بازمانده در ایستگاه را که حالا در تاریکی فرو رفته بودند، رها کرد. دوباره شروع کردم به بررسی توجیهات و احتمالات؛ «جلویش جا نیست»، که خیلی هم هست. «کر و کور است، صدای راننده را نمی‌شنود و هجوم جمعیت را نمی‌بیند»، پس چرا خودش را جلو کشیده، تا بقیه رد شوند! «شب است و خسته است و حال ندارد»، خُب مگر بقیه خسته نیستند؟!، «می‌خواهد ایستگاه بعدی پیاده شود»، خب بیاید این طرف‌تر، موقع پیاده شدن راهی برایش باز می‌شود. تو نیکی می‌کن و در دجله انداز...

 

تنها احتمال باقی‌مانده این بود که «مردکِ بی شعور! خرش از پل گذشته و حالا که خودش سوار شده، بقیه به درَک!»

قضاوتم را کرده بودم، که متهم شروع کرد به جواب دادن به بغل دستی‌اش. مثل این‌که پرونده، شاکی هم داشت.

 

«شرمنده، دستم درد می‌کنه، نمی‌تونم میله‌های بالایی رو بگیرم. اون‌ور‌تر هم صندلیِ نزدیکی نیست که میله‌اش رو بگیرم.»

 

آب سردی بود که رویم ریخت.

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پانوشت: خواندن قضاوت دکتر حسام‌الدین آشنا راجع به شیخ هادی، امام جماعت بدون وضوی مسجدشان هم خالی از لطف نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۰۳:۱۰
ابوالفضل رهبر