دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجاب» ثبت شده است

 

…رَوَى اَلْأَصْبَغُ بْنُ نُبَاتَةَ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«یَظْهَرُ فِی آخِرِ اَلزَّمَانِ وَ اِقْتِرَابِ اَلسَّاعَةِ - وَ هُوَ شَرُّ اَلْأَزْمِنَةِ - نِسْوَةٌ کَاشِفَاتٌ عَارِیَاتٌ مُتَبَرِّجَاتٌ، مِنَ اَلدِّینِ دَاخِلاَتٌ فِی اَلْفِتَنِ، مَائِلاَتٌ إِلَى اَلشَّهَوَاتِ، مُسْرِعَاتٌ إِلَى اَللَّذَّاتِ، مُسْتَحِلاَّتٌ لِلْمُحَرَّمَاتِ، فِی جَهَنَّمَ خَالِدَات.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۳۹۰

 

از اصبغ بن نُباته نقل شده است: شنیدم که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«در آخرالزمان و زمانی که قیامت نزدیک می‌شود - که این زمان، بدترینِ زمان‌هاست - زنانی ظهور و بروز می‌یابند که کشف‌کننده [موهایشان] و برهنه‌کننده [بدن‌هایشان] هستند و با آرایش و زیورآلاتشان جلب توجه می‌کنند.

آنان از دین خارج می‌شوند و به فتنه‌ها داخل می‌گردند، به شهوات گرایش پیدا می‌کنند، با سرعت به سوی لذت‌ها(ی مادی) می‌روند، محرّمات را حلال می‌شمارند و در جهنم جاودان خواهند بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۰۳ ، ۱۳:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا (اشکال ندارد) خواهرم مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس روایات دیگر، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی مخاطب خود بیان نموده‌اند؛ چنان‌که پیامبر نیز می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای دیگر خانواده را نیز در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۲ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا خواهرم (می‌تواند) مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس آیات قرآن (مثل آیه ۳۱ سوره نور) و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی و روانیِ مخاطب خود بیان فرموده‌اند؛ چنان‌که می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای خانواده را در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که می‌دانید دختر در نُه‌سالگی به سن تکلیف می‌رسد (هرچند بعضی فقهاء سنین دیگری نیز ذکر کرده‌اند.) در این سن برخی تکالیف بر او واجب می‌گردد. یکی از این تکالیف، دستوراتی است که در مورد رابطه با نامحرم بیان شده.

اما باید توجه داشت که برخی از مراقبت‌ها باید از مدت‌ها پیش از سن تکلیف صورت گیرد.

به احادیث زیر توجه کنید:

 

 

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: کَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْمَاضِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَکَّةَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ کَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ تُلْبِسُهَا اَلثِّیَابَ وَ تَجِیءُ إِلَى اَلرِّجَالِ فَیَأْخُذُهَا اَلرَّجُلُ وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمْسَکَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ قَالَ «إِذَا أَتَتْ عَلَى اَلْجَارِیَةِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لاَ یَضُمَّهَا إِلَیْهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۷، ص۴۶۱

 

نقل شده است که امام کاظم (علیه‌السلام) نزد محمدبن‌ابراهیم، حاکمِ مکه بودند. او شوهرِ فاطمه، دختر امام صادق (علیه‌السلام) بود.[۱]

محمدبن‌ابراهیم دختری داشت که به او لباس‌هایی پوشانده بود. دختربچه نزد مردانِ (حاضر در مجلس) آمد. مردان او را می‌گرفتند و بغل می‌کردند.

وقتی دختربچه به امام کاظم (علیه‌السلام) رسید، حضرت با دستانشان که دراز کرده بودند، او را نگه داشتند و فرمودند:

«هرگاه دختربچه شش‌ساله شد، جایز نیست مردی که به او مَحرم نیست، او را ببوسد و در آغوش گیرد.»[۲]

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ یَحْیَى اَلْکَاهِلِیُّ قَالَ سَأَلَ أَحْمَدُ بْنُ اَلنُّعْمَانِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فَقَالَ لَهُ عِنْدِی جُوَیْرِیَةٌ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا رَحِمٌ وَ لَهَا سِتُّ سِنِینَ قَالَ «لاَ تَضَعْهَا فِی حَجْرِکَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

همچنین احمد بن نُعمان گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره دختر شش‌ساله‌ی نامحرمی که نزد من بود، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«او را روی پای خود ننشان.»

 

 

 

…عَنْ زَکَرِیَّا اَلْمُؤْمِنِ رَفَعَهُ أَنَّهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا بَلَغَتِ اَلْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلاَ یُقَبِّلُهَا اَلْغُلاَمُ وَ اَلْغُلاَمُ لاَ یُقَبِّلُ اَلْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی دختربچه به شش‌سالگی رسید، پسربچه (نامحرمی) او را نبوسد.

پسربچه نیز هرگاه هفت سالش تمام شد، زن (نامحرمی) را نبوسد.»[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بنابراین امام کاظم (علیه‌السلام)، داییِ آن دختر بوده‌اند.

[۲] گویا حضرت خواسته‌اند با این کار، از این‌که خواهرزاده‌شان به بغل سایر مردانی که در جلسه حاضر بودند برود، جلوگیری کنند، و الا خودشان به او محرم بوده‌اند.

[۳] همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، این ملاحظات باید از پیش از رسیدن دختر و پسر به سن تکلیف رعایت شود.

اگر به تربیت جنسی فرزندانمان اهتمام کافی نداشته باشیم، خدای ناکرده، در آینده صدمات جبران‌ناپذیری به آن‌ها و جامعه وارد خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۱ ، ۱۱:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

خداوند متعال در ابتدای سوره طلاق، دستور جالب و غریبی برای بعد از طلاق صادر فرموده است:

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِکَ أَمْرًا»[طلاق:۱]؛ «از خداوند، پروردگارتان، پروا کنید؛ آن‌ها (زنانی که طلاق داده‌اید) را از خانه‌هایتان بیرون نکنید و آن‌ها هم (از خانه‌هایتان) بیرون نروند. مگر این‌که کار زشت آشکاری مرتکب شوند. این دستورات، مرزها (خط قرمزهای) خداوند است و هرکس از مرزهای خدا تجاوز کند، قطعاً به خودش ظلم کرده است. تو نمی‌دانی! شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

 

 

گویا این دستور (که رعایت آن هم برای مرد و هم برای زن واجب است)، برای این است که طوفان خشمی که موجب تصمیم به طلاق شده بود، فرو نشیند، مجدداً میانشان انس و الفتی شکل گیرد، امکان رجوع مرد به همسرش تسهیل شود و این جدایی به پیوندی دوباره بدل گردد.

با این مقدمه، احادیث زیر جالب توجه‌اند...

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«اَلْمُطَلَّقَةُ تَکْتَحِلُ وَ تَخْتَضِبُ وَ تَطَیَّبُ وَ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ اَلثِّیَابِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً» لَعَلَّهَا أَنْ تَقَعَ فِی نَفْسِهِ فَیُرَاجِعَهَا.»

 الکافی، ج۶، ص۹۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زنی که طلاق داده شده است، سرمه بکشد، (مو و بدنش را) خضاب کند، عطر بزند و هر لباسی که خواست را بپوشد؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»[طلاق:۱]؛ «شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

شاید آن زن (با این کار) در دل مرد جای گیرد و مرد به او رجوع[۱] کند.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلْمُطَلَّقَةِ:

«تَعْتَدُّ فِی بَیْتِهَا وَ تُظْهِرُ لَهُ زِینَتَهَا «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»

 الکافی، ج۶، ص۹۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد زن مطلَّقه فرمودند:

«زن در خانه‌اش عِدّه نگه دارد[۲] و آرایش و زینتش را برای مرد آشکار کند؛ «شاید خداوند بعد از این، اتفاقی رقم بزند.»[۳]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرد پس از طلاق دادنِ همسرش، تا زمانی که او در عدّه است، می‌تواند به او رجوع کند؛ یعنی اگر از طلاق دادنِ همسرش پشیمان شد، با نشان دادنِ کوچک‌ترین تمایلی به او، طلاق را باطل کند و بدون جاری کردن صیغه‌ی عقد ازدواج، به زندگی با او برگردد.

[۲] زن پس از جاری شدن صیغه‌ی طلاق، باید تا مدتی (که جزئیاتش در رساله‌های توضیح‌المسایل ذکر شده است،) عِدّه نگه دارد؛ یعنی حق ازدواج با دیگری یا پذیرش خواستگار را ندارد. او باید در این مدت در خانه‌ی مرد بماند و آن‌جا را ترک نکند، مگر این‌که ضرورتی در میان باشد. در این مدت، حجاب داشتن در برابر شوهر بر زن واجب نیست، بلکه او وظیفه دارد خود را برای او بیاراید! همچنین بر اساس احکام اسلامی، در ایام عده، نفقه‌ی زن به‌عهده‌ی مرد است و زن حتی برای خروج موقت از خانه نیز باید از مرد اجازه داشته باشد!

[۳] باز هم اشاره‌ای است به همان آیه‌ی شریفه.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروزه متأسفانه این دستور الهی رعایت نمی‌شود و خانواده زن معمولاً با آغوشی باز دختر خود را می‌پذیرند و زمینه آشتی و بازگشت به زندگی را از بین می‌برند.

مطالعه ادامه این آیه (آیات ابتدایی سوره طلاق) و مشاهده دستورات متعالی خداوند در برخورد با خانم‌هایی که طلاق داده شده‌اند، خالی از لطف نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۶:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ: «فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا اَلَّذِی أَبْکَاکَ؟» فَقَالَ: «یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَى دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ اَلْحَمِیمُ یُصَبُّ فِی حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِثَدْیَیْهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ اَلنَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلاَهَا إِلَى یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ اَلْجُذَامِ وَ اَلْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ اَلْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ اَلْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا وَ اَلْمَلاَئِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ.» فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: «حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِیرَتُهُنَّ حَتَّى وَضَعَ اَللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا اَلْعَذَابَ؟» فَقَالَ: «یَا بُنَیَّتِی أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لاَ تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا اَلَّتِی شُدَّ یَدَاهَا إِلَى رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ اَلْوَضُوءِ قَذِرَةَ اَلثِّیَابِ وَ کَانَتْ لاَ تَغْتَسِلُ مِنَ اَلْجَنَابَةِ وَ اَلْحَیْضِ وَ لاَ تَنْتَظِفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلاَةِ وَ أَمَّا اَلصَّمَّاءُ اَلْعَمْیَاءُ اَلْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ اَلزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَى اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ اَلْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً.» ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «وَیْلٌ لاِمْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لاِمْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۰

 

 

از عبدالعظیم حسنی، از امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرانشان...، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«من و فاطمه (علیهاالسلام) نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و دیدیم ایشان به‌شدت گریه می‌کنند.

به ایشان عرض کردم:

«پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا! چه‌چیز موجب گریه شما شده است؟»

فرمودند:

«ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند، زنانی از امتم را دیدم که در عذابی شدید بودند. پس وضعیت آن‌ها را نپذیرفتم و از شدت عذابی که برایشان دیدم، به گریه افتادم:

زنی را دیدم که از مویش آویزان بود و مغز سرش می‌جوشید.

زنی را دیدم که از زبانش آویزان بود و آب جوش در گلویش می‌ریختند.

زنی را دیدم که از سینه‌هایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت بدن خودش را می‌خورد و آتش از زیر او شعله می‌کشید.

زنی را دیدم که پاهایش را محکم به دستانش بسته بودند و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند.

زنی را دیدم که کر و کور و لال، در صندوقی از آتش بود، مغز سرش از بینی‌اش بیرون می‌آمده و بدنش بر اثر جذام و پیسی تکه‌تکه شده بود.

زنی را دیدم که در تنوری از آتش، از پاهایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت تنش، از پس و پیش، با قیچی‌هایی از آتش بریده می‌شد.

زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش آتش گرفته بود و روده‌های خودش را می‌خورد.

زنی را دیدم که سرش سر خوک، و بدنش بدن الاغ بود و دچار هزار هزار نوع عذاب بود.

زنی را دیدم که به صورت سگ بود، آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت و فرشتگان با میله‌هایی از آتش، بر سر و بدنش می‌زدند.»

 

آن‌گاه فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد:

«ای حبیب من! و ای نور چشمم! به من خبر دهید عمل و شیوه‌ی (زندگیِ) آن زنان چه بوده که خداوند چنین عذابی برایشان تعیین کرده است؟»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«دخترم!

زنی که از مویش آویزان بود، کسی بود که مویش را از مردان نمی‌پوشاند.

زنی که از زبانش آویزان بود، کسی بود که [با زبانش] همسرش را آزار می‌داد.

زنی که از سینه‌هایش آویزان بود، کسی بود که از همبستری با شوهرش امتناع می‌کرد.

زنی که از پاهایش آویزان بود، کسی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه‌اش خارج می‌شد.

زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد، کسی بود که بدنش را برای مردم می‌آراست.

زنی که دستانش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند، کسی بود که وضو گرفتنش تمیز نبود، لباس‌هایش کثیف بود، بعد از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد، نظافت نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد.

زنی که کر و کور و لال بود، کسی بود که از طریق زنا [حامله شده بود و] بچه زاییده بود و آن را به گردن شوهرش انداخته بود.

زنی که گوشت تنش با قیچی‌ها بریده می‌شد، کسی بود که خود را به مردان عرضه می‌کرد (نمایش می‌داد.)

زنی که صورتش و بدنش آتش گرفته بود و روده‌هایش را می‌خورد، کسی بود که واسطه‌ی زنا بود (کارش این بود که زنان را برای زنا به مردان معرفی کند.)

زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، کسی بود که سخن‌چین و دروغ‌گو بود.

زنی که به صورت سگ بود و آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت، کسی بود که [در مجالس شادی] آوازه‌خوان (رقّاص) و [در مجالس عزا] نوحه‌گر (ناله‌کننده) بود و حسادت می‌ورزید.»

 

سپس پیامبر فرمودند:

«وای بر زنی که شوهرش را خشمگین سازد و خوشابه‌حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پناه می‌بریم به خداوند رحیم، از کارهایی که جلوه‌ای زیبا و لذتی گذرا دارند، اما حقیقت زشت و عاقبت دردناکشان از چشمان ظاهربین و نفس‌های کوته‌نگرمان پنهان است!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

حدَّثَتْنِی سَعِیدَةُ وَ مِنَّةُ أُخْتَا مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ بَیَّاعِ اَلسَّابِرِیِّ قَالَتَا: دَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْنَا تَعُودُ اَلْمَرْأَةُ أَخَاهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْنَا: تُصَافِحُهُ؟ قَالَ: «مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ.» قَالَتْ إِحْدَاهُمَا: إِنَّ أُخْتِی هَذِهِ تَعُودُ إِخْوَتَهَا. قَالَ: «إِذَا عُدْتِ إِخْوَتَکِ فَلاَ تَلْبَسِی اَلْمُصَبَّغَةَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۶

 

از سعیده و مِنّه، دو خواهر محمد بن ابی‌عمیر پارچه‌فروش[۱] نقل شده است:

ما نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتیم و عرض کردیم:

آیا زن می‌تواند از برادرِ (ایمانی)اش عیادت کند؟

امام فرمودند:

«بله.»

عرض کردیم:

(می‌تواند) با او مصافحه[۲] کند؟

حضرت فرمودند:

«(فقط) از پشت لباس.»[۳]

یکی از آن دو خواهر عرض کرد:

این خواهرم به عیادت برادرانِ (ایمانی)اش می‌رود.

حضرت فرمودند:

«هرگاه برادر (ایمانی)ات را عیادت کردی، لباس‌های رنگین نپوش.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] سعیده و منه، از معدود زنان راوی حدیث و خواهران محمد بن ابی‌عمیر (از بزرگ‌ترین عالمان و راویان شیعه‌ی ساکن بغداد) بوده‌اند. در کتب رجالی نقل شده است: وقتی ابن ابی‌عمیر به این جرم که از بزرگان شیعه است و وجودش مضر به حکومت بنی‌عباس است، به زندان افتاد، خواهرش کتاب‌های حدیثی او را (که بیش از ۹۰ جلد بودند) پنهان کرد، اما همه آن کتاب‌ها بر اثر رطوبت پوسیدند و از بین رفتند.

[۲] مصافحه؛ همان دست دادن هنگام دیدار با دیگران است.

[۳] یعنی دستشان نباید با هم تماس پیدا کند و با مانعی مثل لباس باشد. در روایات دیگر چنین بیان شده که دست دادن از پشت لباس نباید صمیمانه و تحریک‌آمیز باشد؛ مثلاً نباید دست یکدیگر را بفشارند. ملاحظه بفرمایید...

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مُصَافَحَةِ اَلرَّجُلِ اَلْمَرْأَةَ. قَالَ: «لاَ یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یُصَافِحَ اَلْمَرْأَةَ إِلاَّ اِمْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا أُخْتٌ أَوْ بِنْتٌ أَوْ عَمَّةٌ أَوْ خَالَةٌ أَوِ اِبْنَةُ أُخْتٍ أَوْ نَحْوُهَا فَأَمَّا اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِی یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا فَلاَ یُصَافِحْهَا إِلاَّ مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ وَ لاَ یَغْمِزْ کَفَّهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۵

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مصافحه (دست دادنِ) مرد با زن سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«حلال نیست که مرد با زن مصافحه کند، مگر با زنی که ازدواج با او برایش حرام باشد (از محارمش باشد)؛ خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر و مانند این‌ها.

اما زنی که ازدواج با او برای مرد حلال است (به او محرم نیست)، با آن‌ها مصافحه نکند، مگر این‌که از پشت لباس باشد و نباید دستش را بفشارد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

لازم به ذکر است که دست دادن با نامحرم هرچند با رعایت شرایطی مجاز شمرده شده، اما خلاف سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است و ایشان بارها تصریح کرده‌اند که با زنان مصافحه نمی‌کنند.

نکته مهم دیگری که لازم است در این رابطه ذکر گردد، این است که هر عملی که با قصد لذت‌جویی یا با ترس از به‌گناه‌افتادن همراه باشد، حرام است.

لذا دست دادن با نامحرم، هرچند با رعایت شرایط مذکور باشد، در صورتی که با قصد لذت جنسی یا با ترس افتادن به گناه همراه باشد، جایز نخواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۵:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَهَى عَنِ اَلْقَنَازِعِ وَ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ عَلَى اَلرَّاحَةِ وَ قَالَ: «إِنَّمَا هَلَکَتْ نِسَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ قِبَلِ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نهی کرده بودند از این‌که (خانم‌ها) مویشان را بالای سرشان جمع کنند و این‌که مویشان را (از دو طرف) ببافند[۱] و این‌که با خضاب بر کف دستشان نقش ببندند.[۲]

ایشان فرموده‌اند:

«زنان بنی‌اسرائیل فقط به‌خاطر جمع کردن مو بالای سرشان و نقش بستن با خضاب، هلاک شدند.»»

 

 

...عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لاَ تَحِلُّ لاِمْرَأَةٍ حَاضَتْ أَنْ تَتَّخِذَ قُصَّةً أَوْ جُمَّةً.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۰

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای زنی که حایض می‌شود،[۳] حلال نیست که مویش را (از دو طرف) ببافد[۱] یا [پشت سرش] جمع کند.[۴]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را ببافند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

[۲] در میان زنان عرب مرسوم بوده (و هست) که برای زینت، با حنا بر کف دستشان طرحی را نقاشی می‌کردند.

[۳] منظور زنی است که هنوز به سن یائسگی و پیری نرسیده.

[۴] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را جمع کند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۷:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«سُئِلَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَا زِینَةُ اَلْمَرْأَةِ لِلْأَعْمَى؟ قَالَ: «اَلطِّیبُ وَ اَلْخِضَابُ فَإِنَّهُ مِنْ طِیبِ اَلنَّسَمَةِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد:

زینت (آرایشِ) زن برای (شوهرِ) نابینا چیست؟

ایشان فرمودند:

«عطر و خضاب؛ چراکه خضاب از عطرهای انسان است.[*]»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] خضاب کردن؛ همان حنا گذاشتن است و چون حنا معطر است و انسان با خضاب کردن بوی خوش می‌گیرد، از عطرها و زینت‌ها محسوب می‌گردد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آراستن خود برای همسر، آن‌قدر اهمیت دارد که حتی از گردن خانمی که شوهرش نابیناست نیز ساقط نمی‌گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۰۰ ، ۱۹:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مِسْمَعٍ أَبِی سَیَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «فِیمَا أَخَذَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مِنَ اَلْبَیْعَةِ عَلَى اَلنِّسَاءِ أَنْ لاَ یَحْتَبِینَ وَ لاَ یَقْعُدْنَ مَعَ اَلرِّجَالِ فِی اَلْخَلاَءِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از جمله مواردی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هنگام بیعت زنان با ایشان از آن‌ها عهد می‌گرفتند، این بود که: [در جمع‌ها] به حالت احتباء[۱] ننشینند و با مردان در جای خلوت[۲] ننشینند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نشستن به این صورت که پاها را در شکم جمع کنند و دست‌ها را دور پاها قلاب نمایند.

[۲] یعنی با مردان در جایی خلوت، تنها ننشینند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ اَلْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْکَشِفَ بَیْنَ یَدَیِ اَلْیَهُودِیَّةِ وَ اَلنَّصْرَانِیَّةِ فَإِنَّهُنَّ یَصِفْنَ ذَلِکَ لِأَزْوَاجِهِنَّ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای زن شایسته نیست که در مقابل زن یهودی و زن مسیحی حجابش را بردارد؛

چراکه زنان یهودی و مسیحی او را برای شوهرانشان توصیف می‌کنند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حکم‌هایی که در آیات و روایات بیان می‌شوند، وقتی علتِ حکم بیان می‌شود، آن حکم محدود به مصداق مورد اشاره نیست و به مصادیق دیگری که آن علت در آن‌ها جاری است نیز تسرّی می‌یابد.

مثلاً اگر معصوم (علیه‌السلام) فرموده باشد: «شراب نخورید؛ چون مست‌کننده است»، می‌توان این‌طور برداشت نمود که «باید از استعمال هرچه که مست‌کننده است، اجتناب کرد.»

در حدیث مذکور نیز چنین است؛ حضرت فرموده‌اند: «چون آن‌ها اوصاف شما را برای شوهرانشان بیان می‌کنند، نزد آنان پوشیده باشید.» بنابراین می‌توان این‌طور برداشت کرد که خانم‌ها باید جلوی خانم‌های بی‌قید دیگری که این حریم‌ها را رعایت نمی‌کنند و اوصافشان را نزد مردان نامحرم بیان می‌کنند، خود را بپوشانند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَیُّ اِمْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ ثُمَّ خَرَجَتْ مِنْ بَیْتِهَا فَهِیَ تُلْعَنُ حَتَّى تَرْجِعَ إِلَى بَیْتِهَا مَتَى مَا رَجَعَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هر زنی که خود را عطرآگین کند و بعد، از خانه‌اش خارج شود، تا زمانی که به خانه‌اش بازگردد، مورد لعنت است.»[*]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «لعن» به‌معنای راندن و دور کردنِ همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خداوند، به‌معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و عذاب اخروی است. لعن از سوی انسان نیز نوعی نفرین و بدخواهی برای دیگری است.

لعن و مشتقات آن، ۳۷ مرتبه در قرآن ذکر شده است. کافران، ظالمان، منافقان، آزاررسانندگان به خدا و رسول، آن‌ها که قتل عمد انجام می‌دهند و کسانی که حقایق را کتمان می‌کنند و مردم را به اشتباه می‌اندازند، در قرآن مورد لعنت قرار گرفته‌اند.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز دشمنان رسالت، مشرکان، منافقان و برخی از [به‌اصطلاح] صحابه را لعن کرده‌اند. در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز غلوکنندگان و عاملان قتل سیدالشهداء (علیه‌السلام) لعن شده‌اند. [منبع: ویکی‌شیعه، مدخل «لعن»]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۰ ، ۱۸:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لَیْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَوَاتِ اَلطَّرِیقِ شَیْءٌ وَ لَکِنَّهَا تَمْشِی فِی جَانِبِ اَلْحَائِطِ وَ اَلطَّرِیقِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«زنان نباید از قسمت‌های مرتفعِ راه[۱] عبور کنند؛ بلکه باید از کنار دیوار و کناره‌ی راه عبور کنند.»[۲]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود قسمت‌هایی از مسیر است که بیشتر در چشم است و توجهات را بیشتر جلب می‌کند.

[۲] غرض این است که گرد و خاکی به پا نشود، در چشمی فرو نرود و دلی گرفتار نگردد که خدای ناکرده زندگی یا زندگی‌هایی خراب شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۰۰ ، ۰۷:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

احتمالاً این حدیث را در مورد حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) شنیده‌اید:

 

...عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع أَنَّهُ قَالَ: «اسْتَأْذَنَ‏ أَعْمَى‏ عَلَى‏ فَاطِمَةَ ع فَحَجَبَتْهُ. فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ع: «لِمَ تَحْجُبِینَهُ وَ هُوَ لَا یَرَاکِ؟» قَالَتْ: «یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنْ لَمْ یَکُنْ یَرَانِی فَإِنِّی أَرَاهُ وَ هُوَ یَشَمُّ الرِّیحَ؟» فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: «أَشْهَدُ أَنَّکِ بَضْعَةٌ مِنِّی.»»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۱۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«مرد نابینایی از حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) اجازه(ی ورود) خواست. حضرت زهرا خود را از او پوشاندند.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «چرا خود را از او پوشاندی، حال‌آن‌که او تو را نمی‌بیند؟»

حضرت زهرا فرمودند: «ای رسول خدا! اگر او مرا نمی‌بیند، من او را می‌بینم و او بوی مرا استشمام می‌کند.»

پیامبر فرمودند: «گواهی می‌دهم که تو پاره‌ی تن من هستی.»»

 

حالا این روایت را هم مطالعه بفرمایید:

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: اسْتَأْذَنَ ابْنُ أُمِّ مَکْتُومٍ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ عِنْدَهُ عَائِشَةُ وَ حَفْصَةُ فَقَالَ لَهُمَا: «قُومَا فَادْخُلَا الْبَیْتَ.» فَقَالَتَا: إِنَّهُ أَعْمَى. فَقَالَ: «إِنْ‏ لَمْ‏ یَرَکُمَا فَإِنَّکُمَا تَرَیَانِهِ‏.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۳۴

 

از احمد بن محمد بن خالد برقی نقل شده است:

پسر امّ‌مکتوم از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) اجازه(ی ورود) خواست، درحالی‌که عایشه (دختر ابوبکر) و حفصه (دختر عُمر) نزد ایشان بودند.

پیامبر به همسرانشان فرمودند: «بلند شوید و داخل اتاق بروید.»

آن‌دو گفتند: او نابیناست.

پیامبر فرمودند: «اگر او شما را نمی‌بیند، شما که او را می‌بینید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۷ ، ۲۳:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا یَنْبَغِی لِلْمَرْأَةِ أَنْ تَنْکَشِفَ بَیْنَ یَدَیِ الْیَهُودِیَّةِ وَ النَّصْرَانِیَّةِ فَإِنَّهُنَّ یَصِفْنَ ذَلِکَ لِأَزْوَاجِهِنَّ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«شایسته نیست زن (مسلمان) در مقابل زن یهودی و زن مسیحی بی‌حجاب باشد‌؛ چراکه آنان اوصاف او را برای همسرانشان بیان می‌کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

- "چیزی به نام «هنر اسلامی» وجود ندارد. آثاری که از دوران اسلامی به جا مانده است را باید «هنر مسلمین» نامید؛ یعنی هنری که به دست مسلمین خلق شده است. چراکه پیامبر اسلام آورنده دین اسلام بوده است و دین اسلام مجموعه‌ای است از دستورات اخلاقی و فقهی، نه نکات فُرمیک در باب رشته‌های هنری. اصلاً در زمان ایشان اثر هنری‌ای خلق نشده است و با هنرهایی مثل موسیقی، نقاشی و مجسمه‌سازی، مخالفت صریح صورت گرفته است."

 

- "به عکس، آنچه از مسلمین به جا مانده است، بر آمده از روحی است که اسلام در جامعه مسلمین دمیده است. اساساً «هنر قبل از هر چیز انعکاس روح هنرمند و چکیده‌ی نمایان نیروهایی‌ است که آن را رهبری می‌کند.»[۱] لذا آثار هنری مسلمین، متأثر از آموزه‌های اسلامی است و نه تنها نمی‌توان آن را جدا از اسلام تحلیل کرد، بلکه باید آن را «هنر اسلامی» نامید."

 

***

 

در میان محققین هنر جوامع اسلامی، چنین نزاعی وجود دارد. در این رابطه، نکاتی به نظر می‌رسد؛

 

* نظریه اول، به وضوح، دور از عقل و انصاف است. هرچند در مکتب اسلام، دستورات تخصصی هنری ذکر نشده است، اما...

مگر هنر برآمده از دستورات و قواعد خاصی است؟!

مگر کسانی که مکتب هنری مشخصی را پایه گذاری کرده‌اند، و یا بالاتر، کسانی که هنر جدیدی را اساس نهاده‌اند[۲]، از دستورات خاصی پیروی کرده‌اند؟!

آثار هنری، انعکاس دنیای درون هنرمند است و این دنیای درون، متشکل از اعتقادات و اخلاقیات و احساسات هنرمند است و نیز متأثر از جامعه‌ای است که هنرمند در آن نفس می‌کشد.

  

* نظریه دوم صحیح‌تر به نظر می‌رسد، اما نه مطلقاً. از دلیلی که طرف‌داران این نظریه می‌آورند (مثل آن‌چه گُدار ذکر می‌کند و آن‌چه در رد نظریه اول ذکر شد) نمی‌توان نتیجه گرفت «هرآن‌چه توسط مسلمین خلق شده است، اسلامی است.»

کلیت این حرف پذیرفتنی است که آثار هنری انعکاس روح هنرمند است و روح هنرمند در اختیار قوای درونی‌ای است که آن را رهبری می‌کنند، اما...

مگر روح هنرمندِ مسلمان، کاملاً تسلیم دستورات اسلام بوده است؟!

مگر آثار به‌جامانده از مسلمین، همگی به دست مسلمانانِ تربیت یافته در مکتب خالص اسلامی، خلق شده است؟!

مگر روح هنرمند و ناخودآگاهِ او، از قطعات دیگری (غیر از قطعه اسلامی بودنش) تشکیل نشده است؛ مثل هویت ملی و تاریخیِ او، هوای نفس شیطانی‌اش، تأثیرش از محیط و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند؟!

مگر مسلمانی که ریشه‌ی ایرانی یا رومی دارد، می‌تواند بُعد ایرانی یا رومی روحش را که در او و جامعه‌اش ریشه‌ی عمیقی دوانده، دور بیاندازد؟!

آیا معماری، شهرسازی، نقاشی، فیلم‌سازی و دیگر هنرهایی که این سال‌ها در ایران و توسط هنرمندان مسلمان خلق شده است هنر اسلامی است؟

آیا تفاوت هنرمندان خالق این آثار و هنرمندان خالق مسجد سید و مسجد شیخ لطف الله، به دلیل تفاوت در میزان پایبندی به اسلام و میزان تأثر از آموزه‌های اسلامی و نیز تفاوت در سبک زندگی آنان نیست؟

ایمان هنرمندان و زیست اسلامی‌شان، در دوره‌های مختلف تاریخی، در شهرهای مختلف، تحت تأثیر تربیت خانواده‌ها، عالمان و حاکمان مختلف، در یک سطح نبوده است، فراز و فرودهایی داشته است.

 

از نقاشی های میرحسین موسوی (دیگر کارهایش)

 

* لذا به نظر می‌رسد حق این است که نه نظریه اول صحیح است و نه نظریه دوم را می‌توان مطلقاً پذیرفت.

درست است که در کل، آثار هنری مسلمین، متأثر از آموزه‌ها و معارف اسلامی و تأثیراتی که این آموزه‌ها بر روح هنرمند مسلمان می‌گذارد، می‌باشد، اما نمی‌توان این آثار را «صد در صد اسلامی» دانست. چرا که آن‌چه هنرمند خلق می‌کند، برآمده از حالت روحی اوست و هنرمند مسلمان الزاماً ایمانِ صد در صدی ندارد که انتظار خلق اثر صد در صد اسلامی از او برود.

 

* آن‌چه گفته شد، راجع به کلیت آثار هنری مسلمانان است، و الا می‌توان به‌صورت مصداقی راجع به تک‌تک آثار بحث کرد، که مثلاً فلان اثر هنری که در دوره‌ی خاصی خلق شده است، به دلیل شرایط حاکم بر آن دوره، فلان ویژگی‌ها را دارد، یا آن‌یکی به‌دلیل قدرت زیاد معماری رومی، بیش‌تر از فرهنگ رومی تأثیر گرفته تا فرهنگ اسلامی، یا فلان‌اثر که به دست فلان‌عارف پاک و خالص بنا شده، اسلامی‌تر از دیگر آثار عصر خود است، یا...

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] آندره گُدار، مسائلی در تاریخ معماری اسلامی، ص۳۴۴.

[۲] مثلاً «سینما».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۳ ، ۲۲:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

جمله حکیمانه‌ای از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که حضرت می‌فرمایند:

«خذ الحکمة ممّن أتاک بها و انظر إلى‏ ما قال و لا تنظر إلى من‏ قال‏»

 غرر الحکم و درر الکلم، ص۳۶۱

 

«حکمت را از کسی که برایت می‌آورد، بپذیر

و نگاه کن به [ارزشِ] آن‌چه می‌گوید.

نگاه نکن به [شخصیتِ] گوینده»

 

 

معمولاً از این جمله چنین استفاده می‌شود که؛

«حرف درست را بپذیر، ولو از آدم نااهل و نامعتبر.»

اما می‌توان عکس آن را نیز استنباط کرد که؛

«حرف غلط را نپذیر، ولو از آدم اهل و معتبر.»

 

نمونه‌اش جمله قصاری است که ده‌ها سال بر دیوارها و پوسترها نقش بسته است و توسط گویندگان در شبکه‌های صدا و سیما و از منابر تبلیغ شده است و پای صف صبح‌گاه مدارس دخترانه تبیین می‌شود،

جمله‌ای از «شهید مطهری» (رحمة الله علیه):

«حجاب مصونیت است، نه محدودیت»

 

 

حجاب مصونیت است، اما انصافاً محدودیت هم هست.

برای دریافت هر فایده‌ای باید هزینه هم کرد و هزینه‌ی مصونیت، «محدودیت» است.

داشتن حجاب، چه به لحاظ انجام فعالیت‌های فیزیکی و چه به لحاظ حضور در عرصه‌های اجتماعی، محدودیت‌هایی به‌همراه دارد.

 

هزاران نفری که این جمله را تکرار کرده‌اند و می‌کنند،

- یا معنای حجاب را نفهمیده‌اند،

- یا درکی از محدودیت ندارند!،

- و یا به اعتبار گوینده‌اش و بی‌توجه به معنایش، آن را بر زبان و قلم جاری می‌کنند.

 

یکی از آثار زیان‌بار ترویج این جمله، باور به این اعتقاد غلط بوده است؛ که زنان می‌توانند، بدون هیچ محدودیتی، با حفظ پوشش، در تمام عرصه‌ها وارد شوند؛ در انواع و اقسام مسابقات ورزشی و بر سر مشاغل گوناگون حاضر شوند، در بازار و کوچه و خیابان رژه بروند و...

 

 

بگذریم که بعضی سیاست‌مداران، ساده‌لوحانه، حضور زنان در این عرصه‌ها را افتخاری برای نظام می‌دانند و حجاب را زرهی توصیف می‌کنند که از آسیب‌های حضورِ این‌چنینیِ زنان در جامعه، جلوگیری می‌کند.

و بگذریم از این‌که بعضی، با توضیح غیرمنطقی بودن این شعار و تمسخر آن، اصل «حجاب» را زیر سؤال می‌برند. جستجویی در فضای مجازی بفرمائید!

 

...شقشقة هدرت ثم قرّت...

 
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۲۷
ابوالفضل رهبر