دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث» ثبت شده است

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ اللَّخْمِیِّ قَالَ: وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَةٌ فَدَخَلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَیْکَ أَنْ أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ؟» قَالَ: کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی. قَالَ: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَ لَکَ.» قَالَ: ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ الْغُلَامَ الَّذِی‏ قَتَلَهُ الْعَالِمُ الَّذِی کَانَ مَعَ مُوسَى ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ بِهِ جَارِیَةً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً.»

 الکافی، ج۶، ص۶

 

از حسن بن سعید نقل شده است:

برای یکی از شیعیان دختری متولد شد. او نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفت.

حضرت او را ناراضی یافتند. پس به او فرمودند:

«نظرت چیست: اگر خداوند (تبارک‌وتعالی) به تو وحی کند که [پسر یا دختر بودنِ فرزندت را] او برایت انتخاب کند یا تو برای خودت انتخاب کنی، چه می‌گویی؟»

آن مرد گفت:

عرض می‌کنم: پروردگارا! خودت برایم انتخاب کن.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«خب، خداوند (این دختر را) برای تو انتخاب کرده است.»

سپس حضرت فرمودند:

«آن پسری که عالِمِ همراه حضرت موسی (حضرت خضر علیهماالسلام) [در سفری که با هم داشتند] به قتل رساند[*]، این همان سخن خداوند (عزّوجلّ) است:

«فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً»[کهف:۸۱]؛

«پس ما خواستیم که پروردگارشان برای آن پدر و مادر [فرزندی را] جایگزینِ آن پسر کند که به‌لحاظ پاک بودن از او بهتر باشد و در مهربانی از او نزدیک‌تر باشد.»

خداوند به‌جای آن پسرِ [بدکار]، دختری به پدر و مادرش داد که هفتاد پیامبر از [نسلِ] او متولد شدند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره‌ای است به ماجرای همراهی حضرت موسی با حضرت خضر (علیهماالسلام)، در آن سفر عجیب و آموزنده؛

زمانی که آن‌دو پیامبر خدا پسر نوجوانی را دیدند و حضرت خضر بدون هیچ مقدمه و توضیحی، آن پسر را به کُشت. ایشان بعداً در بیان علت این کار به حضرت موسی چنین فرمودند:

«وَأَمَّا ٱلۡغُلَٰمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَیۡنِ فَخَشِینَآ أَن یُرۡهِقَهُمَا طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗا»[کهف:۸۰]؛

«و اما آن پسر نوجوان؛ پدر و مادرش مؤمن بودند و ترسیدیم که آن‌دو را به طغیان و کفر وادارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۹ ، ۰۸:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى اَلْإِنَاثِ أَرْأَفُ مِنْهُ عَلَى اَلذُّکُورِ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ یُدْخِلُ فَرْحَةً عَلَى اِمْرَأَةٍ بَیْنَهُ وَ بَیْنَهَا حُرْمَةٌ إِلاَّ فَرَّحَهُ اَللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۶، ص۶

 

از امام رضا از رسول خدا (صلوات‌الله علیهما) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) نسبت به زنان از مردان دل‌سوزتر است.

هیچ مردی نیست که شادی‌ای بر دلِ زنی که از محارم اوست، وارد کند، مگراین‌که خداوند (تعالی) در روز قیامت او را شاد گرداند.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در متن حدیث از ماده «فرح» استفاده شده است. «فَرَح» و «سُرور» هردو به‌معنای شادی هستند، با این تفاوت که «فرح» شامل شادیِ کوتاه و زودگذر نیز می‌شود، اما «سرور» شادی ریشه‌ای و بادوام.

عنوان «ادخال سرور در دل مؤمنان» که در روایات متعدد به آن تأکید شده است، معنای خاصی دارد و شامل شاد کردن مؤمنان از طریق رفع مشکلات آن‌هاست؛ مثل رفع گرسنگی، برطرف کردنِ اندوه یا پرداخت بدهی برادران ایمانی.

این‌که در این حدیث از ماده «فرح» استفاده شده، نه از «سرر»، شاید به این معناست که شادی در روز قیامت، پاداشی است برای آقایانی که حتی با یک سخن زیبا، یک هدیه کوچک یا یک شوخی، مادر، خواهر، همسر، دختر یا سایر محارم خود را شاد کنند، ولو این شادی کوتاه و گذرا باشد.

 

مطلب مرتبط پیشین:

«ادخال سرور به چه معناست؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۹۹ ، ۰۹:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جُبَیْرٍ الْعَزْرَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا حَقُّ الزَّوْجِ عَلَى الْمَرْأَةِ؟ قَالَ: «أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ.» فَقَالَتْ: فَخَبِّرْنِی عَنْ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ. فَقَالَ: «لَیْسَ لَهَا أَنْ تَصُومَ إِلَّا بِإِذْنِهِ یَعْنِی تَطَوُّعاً وَ لَا تَخْرُجَ مِنْ بَیْتِهَا إِلَّا بِإِذْنِهِ وَ عَلَیْهَا أَنْ تَطَیَّبَ بِأَطْیَبِ طِیبِهَا وَ تَلْبَسَ أَحْسَنَ ثِیَابِهَا وَ تَزَیَّنَ بِأَحْسَنِ زِینَتِهَا وَ تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَیْهِ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةً وَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ حُقُوقُهُ عَلَیْهَا.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زنی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! حق شوهر بر زن چیست؟

رسول خدا فرمودند:

«بیشتر از آن است [که همه‌اش را بتوانم بیان کنم.]»

آن زن عرض کرد:

پس مرا به مقداری از آن آگاه کنید.

حضرت فرمودند:

«زن حق ندارد روزه بگیرد مگر با اجازه شوهرش (مقصود ایشان روزه مستحبی بوده است) و از خانه‌اش خارج نشود مگر با اجازه او

و بر او واجب است با بهترین عطرهایش خود را خوش‌بو سازد، زیباترین لباس‌هایش را بپوشد، با زیباترین زیورآلاتش خود را بیاراید و خود را صبح و شام بر او عرضه کند

و حقوق شوهر بر زن بیش از این است.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۹ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی عَمْرٍو الْجَلَّابِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«أَیُّمَا امْرَأَةٍ بَاتَتْ وَ زَوْجُهَا عَلَیْهَا سَاخِطٌ فِی حَقٍّ لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى یَرْضَى عَنْهَا وَ أَیُّمَا امْرَأَةٍ تَطَیَّبَتْ لِغَیْرِ زَوْجِهَا لَمْ تُقْبَلْ مِنْهَا صَلَاةٌ حَتَّى تَغْتَسِلَ مِنْ طِیبِهَا کَغُسْلِهَا مِنْ جَنَابَتِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هر زنی شب بخوابد، درحالی‌که شوهرش به‌خاطر حقی [از حقوقش، که از او ضایع شده] از او خشمگین باشد، هیچ نمازی از او پذیرفته نمی‌شود، تا وقتی که شوهرش از او راضی گردد

و هر زنی که خود را برای غیر شوهرش خوش‌بو سازد، هیچ نمازی از او پذیرفته نمی‌شود، تا وقتی که خود را از آن عطر بشوید، مثل غسلی که برای جنابتش انجام می‌دهد.»[*]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر در مطلبی اشاره شد که «زنا» صورت‌های مختلفی دارد؛ زنای چشم، زنای گوش، زنای زبان، زنای پوست و… شاید بتوان از بخش آخر سخن امام صادق، این معنای لطیف را برداشت کرد که خوش‌بو کردنِ خود برای نامحرم نوعی زنا دادن است و دنبال کردن بوی خوش زن نامحرم از روی لذت‌جویی نیز نوعی زناست.

و الله العالم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۹ ، ۲۰:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «جَاءَتِ امْرَأَةُ عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُونٍ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ عُثْمَانَ یَصُومُ النَّهَارَ وَ یَقُومُ اللَّیْلَ فَخَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُغْضَباً یَحْمِلُ نَعْلَیْهِ حَتَّى جَاءَ إِلَى عُثْمَانَ فَوَجَدَهُ یُصَلِّی فَانْصَرَفَ عُثْمَانُ حِینَ رَأَى رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَهُ: «یَا عُثْمَانُ لَمْ یُرْسِلْنِی اللَّهُ تَعَالَى بِالرَّهْبَانِیَّةِ وَ لَکِنْ بَعَثَنِی بِالْحَنِیفِیَّةِ السَّهْلَةِ السَّمْحَةِ أَصُومُ وَ أُصَلِّی وَ أَلْمِسُ أَهْلِی فَمَنْ أَحَبَّ فِطْرَتِی فَلْیَسْتَنَّ بِسُنَّتِی وَ مِنْ‏ سُنَّتِیَ‏ النِّکَاحُ‏.»»

 الکافی، ج۵، ص۴۹۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«همسر عثمان بن مظعون[*] نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و [به شکایت] عرض کرد:

ای رسول خدا! عثمان روزها روزه می‌گیرد و شب‌ها (به نماز) برمی‌خیزد.

پس رسول خدا درحالی‌که خشمگین بودند، نعلین خود را به دست گرفتند و [از مسجد] خارج شدند تا به عثمان رسیدند و او را در حال نماز یافتند.

عثمان وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را [در آن حالت] دید، نمازش را تمام کرد.

پیامبر به او فرمودند:

«ای عثمان! خداوند (تعالی) مرا با (دعوت به) رهبانیت (ترک دنیا و لذت‌های آن) نفرستاده است، بلکه مرا با دین حنیف (بر اساس فطرت) که آسان‌گیر و روادار است، مبعوث نموده. من روزه می‌گیرم، نماز می‌خوانم و با همسرم همبستر می شوم.

پس کسی که فطرت (سرشتِ) مرا دوست دارد، باید به سنت من اقتدا کند و از جمله سنت‌های من زناشویی است.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] عثمان بن مظعون، از اولین مسلمانان و بزرگ‌ترین اصحاب پیامبر بود. وی از عابدترین اصحاب بود؛ روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت. امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را برادر خود می‌خواندند و یکی از فرزندانشان را به یاد او «عثمان» نام گذاشتند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۹ ، ۱۰:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْجُعْفِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَخَلَ بَیْتَ أُمِّ سَلَمَةَ فَشَمَّ رِیحاً طَیِّبَةً. فَقَالَ: «أَتَتْکُمُ‏ الْحَوْلَاءُ؟» فَقَالَتْ‏: هُوَ ذَا هِیَ‏ تَشْکُو زَوْجَهَا. فَخَرَجَتْ عَلَیْهِ الْحَوْلَاءُ فَقَالَتْ: بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی إِنَّ زَوْجِی عَنِّی مُعْرِضٌ. فَقَالَ: «زِیدِیهِ یَا حَوْلَاءُ.» قَالَتْ: مَا أَتْرُکُ شَیْئاً طَیِّباً مِمَّا أَتَطَیَّبُ لَهُ بِهِ وَ هُوَ عَنِّی مُعْرِضٌ. فَقَالَ: «أَمَا لَوْ یَدْرِی مَا لَهُ بِإِقْبَالِهِ عَلَیْکِ.» قَالَتْ: وَ مَا لَهُ بِإِقْبَالِهِ عَلَیَّ؟ فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهُ إِذَا أَقْبَلَ اکْتَنَفَهُ مَلَکَانِ فَکَانَ کَالشَّاهِرِ سَیْفَهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا هُوَ جَامَعَ تَحَاتُّ عَنْهُ الذُّنُوبُ کَمَا یَتَحَاتُّ وَرَقُ الشَّجَرِ فَإِذَا هُوَ اغْتَسَلَ انْسَلَخَ مِنَ الذُّنُوبِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۴۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد خانه‌ی [همسرشان] ام‌سلمه شدند و بوی خوشی به مشامشان رسید.

[به ام‌سلمه] فرمودند:

«آیا حولاء[*] نزدت آمده؟

ام‌سلمه عرض کرد:

این، بوی اوست. از شوهرش شکایت دارد.

پس حولاء بیرون آمد و نزد پیامبر آمد و عرض کرد:

پدر و مادرم به فدایتان! شوهرم از من روی می‌گرداند.

پیامبر فرمودند:

«ای حولاء! برای او [با محبت یا عطر و آرایش و…] بیشتر مایه بگذار.»

حولاء عرض کرد:

چیزی از عطریاتی که برایش استفاده می‌کنم، کم نمی‌گذارم.

حضرت فرمودند:

«اگر می‌دانست با روی آوردن به تو، چه پاداشی دارد،...»

حولاء عرض کرد:

با روی آوردن به من، چه پاداشی دارد؟

پیامبر فرمودند:

«وقتی [برای زناشویی، به تو] روی می‌آورد، دو فرشته او را در بر می‌گیرند و [ارزش کارش] مانند [ارزش کارِ] کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است.

وقتی زناشویی می‌کند گناهان، مانند فرو ریختنِ برگ درخت، از او فرو می‌ریزند و وقتی غسل می‌کند، از گناهان جدا می‌شود.»»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] لقب زنی به نام زینب که عطر می‌ساخته و می‌فروخته.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۰۸:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

خداوند، بنا به مصالحی، انسان را چنین خلق کرده است که نسبت به جنس مخالف تمایل دارد و گاهی به‌خاطر اوصاف و ویژگی‌های خاصی که در بعضی از آن‌ها می‌بیند، این کشش بیشتر است؛ انسان مکثی می‌کند، دلش تکانی می‌خورد و به فکر فرو می‌رود... این، «طبیعی» است.

اما فرق انسان رشدیافته‌ای که پایش را از طبیعتش فراتر نهاده و نگاهش را به افق‌های دورتری دوخته است، با انسانِ فرومانده در طبیعت خویش، این است که او اسیر طبیعت نمی‌شود؛ بر آن مسلط می‌شود و شرایط را مدیریت می‌کند.

 

ما در طول روز و شب، در فضاهای حقیقی و مجازی؛ در خیابان‌ها و بازارها و پارک‌ها، در کانال‌های تلویزیونی و سایت‌های اینترنتی و شبکه‌های مجازی، در این سنگ محک قرار می‌گیریم؛

آیا می‌توانیم شرایط را مدیریت کنیم؟ آیا می‌توانیم رشدیافتگی و عبور از طبیعت را تمرین کنیم؟

 

بله، راهکار پیش‌گیرانه، مدیریت نگاه و فرو انداختن چشم از نامحرم است، اما گاهی شرایط چنین رقم می‌خورد که نگاهمان به کسی می‌افتد و مکثی و لرزشی و فکری و...

تمام انسان‌ها در معرض این آزمون هستند و این موقعیت می‌تواند سکویی برای پرش آن‌ها یا مانعی در راه رشدشان باشد.

 

جالب است بدانید که حتی پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز از این امتحان مستثنا نبوده‌اند و مانند سایر انسان‌ها در چنین شرایطی قرار گرفته‌اند.

رفتار ایشان در چنین موقعیتی، نمونه و الگویی است برای رهروان و دوست‌دارانشان.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «رَأَى رَسُولُ اللَّهِ ص امْرَأَةً فَأَعْجَبَتْهُ فَدَخَلَ عَلَى أُمِّ سَلَمَةَ وَ کَانَ یَوْمُهَا فَأَصَابَ مِنْهَا وَ خَرَجَ إِلَى النَّاسِ وَ رَأْسُهُ یَقْطُرُ فَقَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا النَّظَرُ مِنَ الشَّیْطَانِ فَمَنْ وَجَدَ مِنْ ذَلِکَ شَیْئاً فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ.»»

 الکافی، ج۵، ص۴۹۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) زنی را دیدند که ایشان را به شگفتی انداخت. پس نزد [همسرشان] ام‌سلمه که آن‌روز نوبت او بود، رفتند و با او همبستر شدند.

(بعد) درحالی‌که از سرشان آبِ (غسل) می‌چکید، نزد مردم آمدند و فرمودند:

«ای مردم! نگاه [به نامحرم]، از شیطان است. پس هرکس به آن دچار شد، نزد همسرش رود.»»

 

 

توصیه ایشان به کسانی که از نعمتِ داشتن همسر محروم‌اند نیز قابل توجه است...

 

 

...عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثْلُ الَّذِی مَعَ تِلْکَ.» فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ أَهْلٌ فَمَا یَصْنَعُ؟ قَالَ: «فَلْیَرْفَعْ نَظَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ وَ لْیُرَاقِبْهُ وَ لْیَسْأَلْهُ مِنْ فَضْلِهِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۴۹۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هرگاه یکی از شما به زنی زیبا نگاه کرد، نزد همسرش بود؛ چراکه آن‌چه نزد همسرش هست، مانند چیزی است نزد آن زن است.»

مردی بلند شد و عرض کرد:

ای رسول خدا! اگر همسری نداشت، چه کند؟

حضرت فرمودند:

«پس نگاهش را به آسمان بلند کند و مراقب خداوند باشد (از او بترسد) و از خداوند، از فضلش درخواستِ (همسری) کند.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب مرتبط: «به آسمان نگاه کن…»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۹ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ قَالُوا:

«لاَ تُکَذِّبُوا بِحَدِیثٍ أَتَاکُمْ بِهِ مُرْجِئِیٌّ وَ لاَ قَدَرِیٌّ وَ لاَ خَارِجِیٌّ نَسَبَهُ إِلَیْنَا فَإِنَّکُمْ لاَ تَدْرُونَ لَعَلَّهُ شَیْءٌ مِنَ اَلْحَقِّ فَتُکَذِّبُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوْقَ عَرْشِهِ.»

 علل‌الشرایع، ج۲، ص۳۹۵

 

از ابوبصیر از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است:

«حدیثی که یکی از پیروان فرقه مرجئه یا قدریه یا خوارج به شما ارائه کرده و آن را به ما نسبت داده را تکذیب نکنید (دروغ نپندارید)؛

زیرا شما نمی‌دانید؛ شاید آن حدیث بخشی از حقیقت باشد و شما (در صورت تکذیب آن) خداوند (عزّوجلّ) را در بالای عرشش تکذیب کرده باشید.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالب مرتبط را نیز بخوانید:

روایات اهل‌بیت را راحت رد نکنید!

روایات اهل‌بیت را راحت رد نکنید! (۲)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۰۷:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

از امیر مؤمنان نقل شده است که فرمودند:

 

«مَنْ‏ أَسْرَعَ‏ إِلَى‏ النَّاسِ‏ بِمَا یَکْرَهُونَ قَالُوا فِیهِ بِمَا لَا یَعْلَمُون‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۴

 

«کسی که شتاب کند [در بیان یا عمل] به چیزی که مردم از آن بدشان می‌آید، درباره او چیزی می‌گویند که نمی‌دانند.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

طبیعی است مردم از شخصی که حرف‌های ناخوش‌آیندی بگوید یا کارهای ناخوش‌آیندی انجام دهد، بدشان بیاید و علیه کسی که در این امر اصرار کند و شتاب بورزد، چیزهایی بسازند و بگویند.

البته طبیعی بودن این عکس‌العمل، به معنای درست بودن آن نیست، بلکه به این معناست که انسانِ تربیت‌نشده‌ و رشدنایافته‌ای که از عالم طبیعت بالاتر نرفته، اگر کاری خلاف طبعش صورت گیرد، به‌طور طبیعی انصاف را کنار می‌گذارد و برای ارضای هوای نفسش، پا را از بدگویی و غیبت هم فراتر می‌گذارد و به دروغ و تهمت روی می‌آورد.

و البته انسان عاقل که از این عکس‌العمل طبیعی آگاه است، همواره باید با احتیاط رفتار کند و از بیان حرف یا انجام عملی که او را در موضع اتهام قرار می‌دهد، بپرهیزد، مگر این‌که عدم بیان آن حرف و انجام آن عمل مفسده‌ی بزرگتری به‌دنبال داشته باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۹ ، ۰۷:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

رُوِیَ عَنْ مَیْمُونِ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍ ع فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّ فُلَاناً لَهُ عَلَیَّ مَالٌ وَ یُرِیدُ أَنْ یَحْبِسَنِی. فَقَالَ: «وَ اللَّهِ مَا عِنْدِی مَالٌ فَأَقْضِیَ عَنْکَ.» قَالَ: فَکَلِّمْهُ. قَالَ: فَلَبِسَ ع نَعْلَهُ. فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ نَسِیتَ اعْتِکَافَکَ. فَقَالَ لَهُ: «لَمْ أَنْسَ وَ لَکِنِّی سَمِعْتُ أَبِی ع یُحَدِّثُ عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ: «مَنْ سَعَى فِی حَاجَةِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ فَکَأَنَّمَا عَبَدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَةَ آلَافِ سَنَةٍ صَائِماً نَهَارَهُ قَائِماً لَیْلَهُ.»»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۲، ص۱۹۰

 

از مَیمون بن مهران نقل شده است:

نزد امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) نشسته بودم که مردی نزد امام آمد و به ایشان عرض کرد:

ای پسر رسول خدا! فلان‌شخص مبلغی از من طلب‌کار است و می‌خواهد مرا به زندان بیاندازد.

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«به خدا قسم، نزدم پولی نیست که بدهی‌ات را بپردازم.»

آن مرد عرض کرد:

پس با او صحبت کنید.

حضرت کفششان را پوشیدند [تا نزد طلب‌کار بروند.]

(مَیمون گوید:) به ایشان عرض کردم:

ای پسر رسول خدا! مگر اعتکافتان را فراموش کرده‌اید؟!

حضرت فرمودند:

«فراموش نکرده‌ام، اما از پدرم (امیرالمؤمنین) شنیدم که از جدم رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) روایت می‌کردند:

«کسی که برای (رفع) نیاز برادر مسلمانش تلاش کند، مانند این است که خداوند (عزّوجلّ) را نه‌هزار سال که روزهایش را روزه گرفته و شب‌هایش را (به نماز) ایستاده، عبادت کرده است.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۹ ، ۱۴:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

«استخاره» در لغت به معنای «طلب خیر» است؛ این‌که انسان دنبال کار نیک و بهتر باشد. استخاره (طلب خیر) از خداوند نیز به این معناست که انسان از خداوند بخواهد آن‌چه خیر و صلاحش است را برایش مقدّر گرداند.

آن‌چه امروزه با شنیدن واژه «استخاره» به ذهن متبادر می‌شود، این است که وقتی برای انجام کاری مردد شدیم (که آیا انجامش به صلاح است یا خیر)، به سراغ کسی رویم تا با تسبیح یا قرآن استخاره‌ای گیرد و تکلیف ما را در آن مسأله روشن کند.

اما در ادبیات دینی ما، آن‌چه در اکثر موارد از واژه «استخاره» اراده شده است، چیزی است که در ادامه ملاحظه می‌فرمایید...

 

 

رَوَى هَارُونُ بْنُ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَمْراً فَلَا یُشَاوِرْ فِیهِ أَحَداً مِنَ النَّاسِ حَتَّى یَبْدَأَ فَیُشَاوِرَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى» قَالَ قُلْتُ: وَ مَا مُشَاوَرَةُ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ قَالَ: «یَبْدَأُ فَیَسْتَخِیرُ اللَّهَ فِیهِ أَوَّلًا ثُمَّ یُشَاوِرُ فِیهِ فَإِنَّهُ إِذَا بَدَأَ بِاللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَجْرَى لَهُ الْخِیَرَةَ عَلَى لِسَانِ مَنْ یَشَاءُ مِنَ الْخَلْقِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۲

 

از هارون بن خارجه نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه یکی از شما قصد انجام کاری را نمود، پیش از آن‌که از خداوند (تبارک‌وتعالی) مشورت جوید، از هیچ‌کس مشورت نگیرد.»

عرض کردم:

مشورت گرفتن از خداوند (تبارک‌وتعالی) چیست، فدایتان شوم؟

حضرت فرمودند:

«ابتدا از خداوند، در مورد آن کار، طلب خیر کند، سپس در موردش (از دیگران) مشورت گیرد؛

زیرا هرگاه او با خداوند (تبارک‌وتعالی) آغاز کند، خداوند آن‌چه برایش خیر است را بر زبان هریک از مخلوقات که بخواهد، جاری می‌نماید.»

 

 

رَوَى مُرَازِمٌ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ شَیْئاً فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ ثُمَّ لْیَحْمَدِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لْیُثْنِ عَلَیْهِ وَ لْیُصَلِّ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ یَقُولُ: «اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَیْراً لِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ فَیَسِّرْهُ لِی وَ قَدِّرْهُ لِی وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ فَاصْرِفْهُ عَنِّی.»» قَالَ مُرَازِمٌ: فَسَأَلْتُ: أَیُّ شَیْ‏ءٍ یُقْرَأُ فِیهِمَا؟ فَقَالَ: «اقْرَأْ فِیهِمَا مَا شِئْتَ إِنْ شِئْتَ فَاقْرَأْ فِیهِمَا بِـ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» وَ «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ‏» وَ «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» تَعْدِلُ ثُلُثَ الْقُرْآنِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۲

 

از مُزارِم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه یکی از شما قصد کاری را نمود،

دو رکعت نماز بخواند، سپس خداوند (عزّوجلّ) را حمد کند و او را ستایش نماید و بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) درود فرستد و بگوید:

«اللَّهُمَّ إِنْ کَانَ هَذَا الْأَمْرُ خَیْراً لِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ فَیَسِّرْهُ لِی وَ قَدِّرْهُ لِی وَ إِنْ کَانَ غَیْرَ ذَلِکَ فَاصْرِفْهُ عَنِّی»؛ «خدایا! اگر این کار، در دین و دنیایم، برای من خیر است، آن را برایم میسَّر (آسان‌شده) نما و اگر چنین نیست، آن را از من دور گردان.»»

مُزارم گوید: پرسیدم:

در آن دو رکعت چه (سوره‌ای بعد از حمد) بخواند؟

حضرت فرمودند:

«هرچه می‌خواهد، در آن دو رکعت بخواند و اگر خواست، (سوره‌های) «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» و «قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ‏» و «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» را در آن دو بخواند؛ که معادل یک‌سوم قرآن است.»

 

 

سَأَلَ مُحَمَّدُ بْنُ خَالِدٍ الْقَسْرِیُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع‏ عَنِ الِاسْتِخَارَةِ. فَقَالَ: «اسْتَخِرِ اللَّهَ فِی آخِرِ رَکْعَةٍ مِنْ صَلَاةِ اللَّیْلِ وَ أَنْتَ سَاجِدٌ مِائَةَ مَرَّةٍ وَ مَرَّةً.» قَالَ: کَیْفَ أَقُولُ؟ قَالَ: «تَقُولُ: «أَسْتَخِیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ أَسْتَخِیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ.»»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۲

 

محمد بن خالد قَسری، در مورد استخاره از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال کرد.

حضرت فرمودند:

«در آخرین رکعت از نماز شب، در حالی که در سجده هستی، صد و یک بار از خداوند طلب خیر کن.»

عرض کرد:

چگونه بگویم؟

فرمودند:

«می‌گویی: «أَسْتَخِیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ أَسْتَخِیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ»؛ «از خداوند، به‌واسطه رحمتش، طلب خیر می‌کنم.»»

 

 

رَوَى مُعَاوِیَةُ بْنُ مَیْسَرَةَ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ: «مَا اسْتَخَارَ اللَّهَ عَبْدٌ سَبْعِینَ مَرَّةً بِهَذِهِ الِاسْتِخَارَةِ إِلَّا رَمَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِالْخِیَرَةِ یَقُولُ: «یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ خِرْ لِی فِی کَذَا وَ کَذَا.»»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۱، ص۵۶۳

 

از معاویه بن مَیسره نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هیچ بنده‌ای نیست که با این (عبارات)، استخاره (طلب خیر) کند، مگر این‌که خداوند (عزّوجلّ) خیر را برایش رقم خواهد زد. می‌گوید:

«یَا أَبْصَرَ النَّاظِرِینَ وَ یَا أَسْمَعَ السَّامِعِینَ وَ یَا أَسْرَعَ الْحَاسِبِینَ وَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ وَ یَا أَحْکَمَ الْحَاکِمِینَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ خِرْ لِی فِی کَذَا وَ کَذَا»؛ «ای بیناترین بینندگان! و ای شنواترین شنوندگان! و ای سریع‌ترین حساب‌گران! بهترین حکم‌کنندگان! بر محمد و اهل بیتش درود بفرست و برای من در فلان موضوع خیر را مقدر فرما!»» [به‌جای «کذا و کذا» در دعا، کاری که قرار است انجام شود، ذکر می‌شود.]

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، شیوه‌ی «استخاره»ای که در این روایات تبیین شده است، با شیوه‌ی رایج، متفاوت است. نه‌این‌که روایتی در خصوص روش استخاره با قرآن یا نوشتن روی کاغذ وارد نشده است، اما آن‌چه در اکثر روایاتِ مربوط به استخاره به آن اشاره شده، همین است که ذکر شد.

در این نوع استخاره، انسان متوقف نمی‌شود؛ از خداوند خیر را طلب می‌کند و پیش می‌رود، با اطمینان به این‌که اگر صلاح او در این کار باشد، خداوند کارها را طوری پیش می‌برد که به‌راحتی فراهم شود و اگر صلاحش در آن نباشد، به‌نحوی او را از آن منصرف می‌سازد.

یکی از سبب‌هایی که خداوند خیر و صلاحِ استخاره‌کننده را به‌وسیله آن جاری می‌کند، این است که بر دلش می‌اندازد آن کار را انجام دهد یا ندهد. یکی از سبب‌ها نیز می‌تواند مشورت باشد؛ انسان بعد از استخاره (طلب خیر) با نماز و دعا، با مشاوری دانا و دلسوز مشورت می‌کند و خداوند راه‌نمایی مناسب را بر زبان او جاری می‌کند تا در نهایت برای استخاره‌کننده خیر رقم بخورد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۹ ، ۰۸:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مورد آغاز دوران ترسیم مرزهای هویتی شیعه توسط امام باقر (علیه‌السلام) مطالبی (اینجا و اینجا) ارائه شده بود.

در این حدیث، ویژگی‌هایی که امام باقر در بُعد اجتماعی برای شیعیان ترسیم می‌فرمایند را ملاحظه می‌فرمایید...

 

 

...عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَ‏ الشِّیعَةَ عِنْدَنَا کَثِیرٌ. فَقَالَ: «فَهَلْ یَعْطِفُ الْغَنِیُّ عَلَى الْفَقِیرِ وَ هَلْ یَتَجَاوَزُ الْمُحْسِنُ عَنِ الْمُسِی‏ءِ وَ یَتَوَاسَوْنَ؟» فَقُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «لَیْسَ هَؤُلَاءِ شِیعَةً الشِّیعَةُ مَنْ یَفْعَلُ هَذَا.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۷۳

 

از ابو اسماعیل نقل شده است:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، نزد ما [در کوفه]، شیعه فراوان است.

حضرت فرمودند:

«آیا غنی به فقیر محبت می‌کند؟

آیا نیکوکار از (بدیِ) بدکار گذشت می‌کند؟

آیا دردهای یکدیگر را التیام می‌بخشند؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«آنان شیعه نیستند! شیعه کسی است که این (کارها) را انجام دهد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۹ ، ۱۵:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْکَاهِلِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ یَعْقُوبَ ع لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْیَامِینُ نَادَى: «یَا رَبِّ أَ مَا تَرْحَمُنِی أَذْهَبْتَ عَیْنَیَّ وَ أَذْهَبْتَ ابْنَیَّ.» فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «لَوْ أَمَتُّهُمَا لَأَحْیَیْتُهُمَا لَکَ حَتَّى أَجْمَعَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمَا وَ لَکِنْ تَذْکُرُ الشَّاةَ الَّتِی ذَبَحْتَهَا وَ شَوَیْتَهَا وَ أَکَلْتَ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ إِلَى جَانِبِکَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَیْئاً.»»

وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى قَالَ: «فَکَانَ بَعْدَ ذَلِکَ یَعْقُوبُ ع یُنَادِی مُنَادِیهِ کُلَّ غَدَاةٍ مِنْ مَنْزِلِهِ عَلَى فَرْسَخٍ: «أَلَا مَنْ أَرَادَ الْغَدَاءَ فَلْیَأْتِ‏ إِلَى‏ یَعْقُوبَ‏» وَ إِذَا أَمْسَى نَادَى: «أَلَا مَنْ أَرَادَ الْعَشَاءَ فَلْیَأْتِ‏ إِلَى‏ یَعْقُوبَ‏.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی حضرت یعقوب، بنیامین را از دست داد[*]، (خطاب به خداوند) ندا سر داد:

«پروردگارا! به من رحم نمی‌کنی؟ دو چشمم را و دو پسرم را بردی!»

خداوند (تبارک‌وتعالی) به او وحی فرمود:

«اگر آن‌دو را میرانده باشم، برایت زنده‌شان خواهم کرد تا آن‌ها را به تو ملحق کنم،

اما به یاد بیاور گوسفندی که آن را ذبح کردی و کباب کردی و خوردی، درحالی‌که فلانی و فلانی در جوارت روزه بودند و چیزی از آن را به آن‌ها ندادی.»»

 

در روایت دیگری از ایشان نقل شده است:

«بعد از این (وحی)، یعقوب جارچی‌اش، هر نیم‌روز، تا فاصله یک فرسخ از خانه، ندا می‌داد: «آگاه باشید! هرکس ناهار می‌خواهد، نزد یعقوب رود.» و وقتی غروب می‌شد، ندا می‌داد: «آگاه باشید! هرکس شام می‌خواهد، نزد یعقوب رود.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره به زمانی است که حضرت یوسف برادرش بنیامین را در مصر نگه داشت و سایر برادران را نزد پدرشان حضرت یعقوب بازگرداند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۹ ، ۱۱:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»: «رِضْوَانُ اللَّهِ وَ الْجَنَّةُ فِی الْآخِرَةِ وَ الْمَعَاشُ وَ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ فِی‏ الدُّنْیَا.»

 الکافی، ج۵، ص۷۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که درباره این سخن خداوند (عزّوجلّ)؛

«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»[بقره:۲۰۱]؛ «پروردگارا! در دنیا به ما نیکویی بده و در آخرت به ما نیکویی بده»،

فرمودند:

«رضوان خداوند[۱] و بهشت، در آخرت

و معاش[۲] و خوش‌خلقی، در دنیا.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «رضوان»: رضایت خداوند

[۲] «معاش»: وسیله زندگی، روزی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۳:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«غِنًى‏ یَحْجُزُکَ‏ عَنِ الظُّلْمِ خَیْرٌ مِنْ فَقْرٍ یَحْمِلُکَ عَلَى الْإِثْمِ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«غناء(بی‌نیازی)ای که تو را از ظلم باز دارد، از فقر(نیازمندی)ای که تو را به گناه بیاندازد، بهتر است.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید بتوان این عبارت را نیز از این حدیث نتیجه گرفت: فقری که تو را از گناه باز دارد، از بی‌نیازی‌ای که موجب ظلم تو (به خود یا دیگران) شود، بهتر است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۹ ، ۱۵:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَا الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا؟ قَالَ: «وَیْحَکَ حَرَامَهَا فَتَنَکَّبْهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۰

 

از سکونی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

"زهد نسبت به دنیا" چیست؟

حضرت فرمودند:

«این‌که از حرامِ دنیا بترسی و (به‌تبع) از آن روی برگردانی.»

 

 

 

...عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «لَیْسَ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا بِإِضَاعَةِ الْمَالِ وَ لَا تَحْرِیمِ الْحَلَالِ بَلِ الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا أَنْ لَا تَکُونَ بِمَا فِی یَدِکَ أَوْثَقَ مِنْکَ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۰

 

از امام صادق نقل شده است:

«زهد نسبت به دنیا، به از "بین بردن ثروت" و "حرام کردن حلال" نیست، بلکه زهد نسبته به دنیا این است که:

تو به آن‌چه در دست داری بیش از آن‌چه نزد خداوند (عزّوجلّ) است، اعتماد نداشته باشی.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی الطُّفَیْلِ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ: «الزُّهْدُ فِی الدُّنْیَا قَصْرُ الْأَمَلِ وَ شُکْرُ کُلِّ نِعْمَةٍ وَ الْوَرَعُ عَنْ کُلِّ مَا حَرَّمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۱

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زهد نسبت به دنیا؛ (عبارت است از:) کوتاه کردن آرزو و شکر هر نعمتی و پرهیز شدید از هرچه خداوند (عزّوجلّ) حرام نموده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۹ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِی الْحَسَنِ الْبَصْرِیِ قَالَ: لَمَّا قَدِمَ عَلَیْنَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع الْبَصْرَةَ... ثُمَّ مَشَى حَتَّى دَخَلَ سُوقَ الْبَصْرَةِ فَنَظَرَ إِلَى‏ النَّاسِ‏ یَبِیعُونَ‏ وَ یَشْتَرُونَ‏ فَبَکَى ع بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ: «یَا عَبِیدَ الدُّنْیَا وَ عُمَّالَ أَهْلِهَا! إِذَا کُنْتُمْ بِالنَّهَارِ تَحْلِفُونَ وَ بِاللَّیْلِ فِی فُرُشِکُمْ تَنَامُونَ وَ فِی خِلَالِ ذَلِکَ عَنِ الْآخِرَةِ تَغْفُلُونَ فَمَتَى تُحْرِزُونَ الزَّادَ وَ تُفَکِّرُونَ فِی الْمَعَادِ؟!» فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ! إِنَّهُ لَا بُدَّ لَنَا مِنَ الْمَعَاشِ فَکَیْفَ نَصْنَعُ؟ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «إِنَّ طَلَبَ الْمَعَاشِ مِنْ حِلِّهِ لَا یَشْغَلُ عَنْ عَمَلِ الْآخِرَةِ فَإِنْ قُلْتَ لَا بُدَّ لَنَا مِنَ الِاحْتِکَارِ لَمْ تَکُنْ مَعْذُوراً.» فَوَلَّى الرَّجُلُ بَاکِیاً فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «أَقْبِلْ عَلَیَّ أَزِدْکَ بَیَاناً.» فَعَادَ الرَّجُلُ إِلَیْهِ فَقَالَ لَهُ: «اعْلَمْ یَا عَبْدَ اللَّهِ! أَنَّ کُلَّ عَامِلٍ فِی الدُّنْیَا لِلْآخِرَةِ لَا بُدَّ أَنْ یُوَفَّى أَجْرَ عَمَلِهِ فِی الْآخِرَةِ وَ کُلُّ عَامِلِ دینا [دُنْیَا] لِلدُّنْیَا عُمَالَتُهُ فِی الْآخِرَةِ نَارُ جَهَنَّمَ.» ثُمَّ تَلَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَوْلَهُ تَعَالَى: «فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى»

 الأمالی(للمفید)، ص۱۱۸

 

از حسن بن یسار بصری نقل شده است:

زمانی که امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) به بصره آمدند،...

سپس راه افتادند تا وارد بازار بصره شدند. پس به مردم نگاه کردند که می‌فروختند و می‌خریدند.

پس به‌شدت گریه کردند و بعد فرمودند:

«ای بندگان دنیا و کارگران اهل‌دنیا! وقتی روزها قسم می‌خورید و شب‌ها در بسترهایتان می‌خوابید و در این میان از آخرت غافل‌اید، پس کِی مراقب توشه (آخرت) هستید و درباره معاد می‌اندیشید؟!»

مردی به ایشان عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! ما ناچار از معاش (به‌دست آوردن وسایل زندگی) هستیم. پس چه کنیم؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که تلاش برای به‌دست آوردن معاش از راه حلال، (شما را) از عمل (برای) آخرت باز نمی‌دارد. پس اگر بگویی ناچار هستیم از احتکار[*]، هرگز معذور نخواهید بود.»

آن مرد در حالی که گریه می‌کرد، پشت کرد (که برود.)

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«به من رو کن تا چیزی به تو اضافه کنم!»

مرد به سوی ایشان برگشت.

حضرت به او فرمودند:

«بدان، ای بنده خدا! هرکس در دنیا برای آخرت عمل کند، به‌ناچار اجر عملش، تمام و کمال در آخرت به او داده می‌شود و هرکس در دنیا برای دنیا عمل کند، دست‌مزدش در آخرت آتش جهنم خواهد بود.»

سپس امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) این سخن خداوند تعالی را تلاوت فرمودند:

«فَأَمَّا مَنْ طَغى‏ وَ آثَرَ الْحَیاةَ الدُّنْیا فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوى»[نازعات:۳۷الی۳۹]؛ «اما کسی که طغیان کند و زندگی دنیوی را ترجیح دهد، به‌راستی جهنم جایگاهش خواهد بود.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] این‌که کالاها را ذخیره کنند تا در بازار نایاب و گران شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۹ ، ۱۳:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «لَا خَیْرَ فِی مَنْ لَا یُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ یَکُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ یَقْضِی بِهِ دَیْنَهُ وَ یَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ خیری نیست در کسی که دوست ندارد از راه حلال مال جمع کند؛ تا آبرویش را حفظ کند، بدهی‌اش را بپردازد و صله رحم[۱] کند.»

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَطْلُبُ الدُّنْیَا وَ نُحِبُّ أَنْ نُؤْتَاهَا. فَقَالَ: «تُحِبُّ أَنْ تَصْنَعَ بِهَا مَا ذَا؟» قَالَ: أَعُودُ بِهَا عَلَی نَفْسِی وَ عِیَالِی وَ أَصِلُ بِهَا وَ أَتَصَدَّقُ بِهَا وَ أَحُجُّ وَ أَعْتَمِرُ. فَقَالَ ع: «لَیْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْیَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۲

 

از عبدالله بن ابی‌یعفور نقل شده است:

مردی به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد:

به خدا قسم، ما واقعاً دنیا را طلب[۲] می‌کنیم و دوست داریم که دنیا به ما داده شود.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«دوست داری با آن چه‌کار کنی؟»

عرض کرد:

(دوست دارم) با آن، به خود و خانواده‌ام نفعی برسانم، صله[۳] انجام دهم و حج و عمره به‌جا آورم.

حضرت فرمودند:

«این، طلبِ دنیا نیست؛ طلبِ آخرت است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «صله رحم» اعم است از دیدار با خویشاوندان و شامل هدیه و کمک مالی و اصولاً هرچیزی که پیوندهای خویشاوندی را محکم‌تر می‌کند، می‌شود.

[۲] «طلب» در لغت: تلاش برای به‌دست آوردن.

[۳] اعم از «صله ارحام» و «صله اخوان»؛ یعنی هدیه و کمک مالی به خویشاوندان و برادران ایمانی.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در احادیث متعددی، «مال‌دوستی»، «ثروت‌اندوزی» و «دوست داشتن دنیا» مذموم دانسته شده‌اند و برایشان آثار نامطلوبی ذکر شده است.

در مقابل، احادیثی مثل احادیث مذکور، «علاقه به جمع کردن ثروت»، «علاقه به دنیا» و «تلاش برای به‌دست آوردن دنیا» اموری ممدوح دانسته شده‌اند.

با جمع این دو دسته از احادیث، در می‌یابیم که مطلقِ علاقه به مال و دنیا، آثار سوءی در پی دارد و به‌همین‌خاطر مذموم دانسته شده است.

اما اگر علاقه به مال و دنیا، مقید به نیتی صالح باشد و تلاش برای به‌دست آوردنشان، وسیله‌ای باشد برای تأمین هدفی عالی، ممدوح خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۹ ، ۰۷:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَقِیصَا قَالَ: لَمَّا صَالَحَ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ دَخَلَ عَلَیْهِ اَلنَّاسُ فَلاَمَهُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَیْعَتِهِ فَقَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اَللَّهِ لَلَّذِی عَمِلْتُ لِشِیعَتِی خَیْرٌ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ اَلشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لاَ تَعْلَمُونَ أَنِّی إِمَامُکُمْ وَ مُفْتَرَضُ اَلطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ عَلَیَّ؟» قَالُوا: بَلَى. قَالَ: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ اَلْخَضِرَ لَمَّا خَرَقَ اَلسَّفِینَةَ وَ أَقَامَ اَلْجِدَارَ وَ قَتَلَ اَلْغُلاَمَ کَانَ ذَلِکَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذْ خَفِیَ عَلَیْهِ وَجْهُ اَلْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ عِنْدَ اَللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ حِکْمَةً وَ صَوَاباً؟ أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّهُ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلاَّ یَقَعُ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلاَّ اَلْقَائِمُ عج اَلَّذِی یُصَلِّی خَلْفَهُ رُوحُ اَللَّهِ عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ؟ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلاَدَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلاَّ یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ. ذَاکَ اَلتَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی اَلْحُسَیْنِ اِبْنُ سَیِّدَةِ اَلْإِمَاءِ یُطِیلُ اَللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ذَلِکَ لِیُعْلَمَ أَنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ.»

 الاحتجاج، ج۲، ص۲۸۹

 

از ابوسعید عقیصا نقل شده است:

وقتی حسن بن علی بن ابی‌طالب (علیهم‌السلام) با معاویه بن ابی‌سفیان صلح کرد، مردم نزد ایشان آمدند و بعضی‌شان ایشان را به‌خاطر بیعتشان ملامت می‌کردند.

حضرت فرمودند:

«وای بر شما! نمی‌فهمید که من چه کردم! به خدا قسم، کاری که من برای شیعیانم کردم، بهتر از هر آن‌چیزی است که خورشید بر آن تابیده یا غروب کرده است.

مگر نمی‌دانید که من امام شما هستم، اطاعتم بر شما واجب است و به فرموده رسول خدا، یکی از آن دو سرور جوانان اهل بهشت هستم؟»

گفتند:

بله (قبول داریم.)

حضرت فرمودند:

«مگر نمی‌دانید که خضر (علیه‌السلام) وقتی آن کشتی را سوراخ کرد و آن دیوار را استوار ساخت و آن جوان را کشت، این کار برای موسی بن عمران (علیه‌السلام) ناخوش‌آیند بود؛ چراکه وجه حکمت آن کارها بر او پوشیده بود، درحالی‌که آن کارها نزد خداوند (تعالی‌ذکره) حکمت و صواب بود؟

مگر نمی‌دانید هیچ‌یک از ما اهل‌بیت نیست، مگراین‌که بیعت با طاغوت زمانش بر گردنش است، به‌جز حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) که روح‌الله عیسی‌بن‌مریم پشت او نماز می‌خواند؟

پس به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) ولادت او را مخفی می‌کند و شخص او را غایب می‌نماید؛ تا هنگامی که خروج می‌کند، بیعت هیچ‌کس بر گردنش نباشد.

او نهمین فرزند از اولاد برادرم حسین پسر بانوی کنیزان (حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها) است که خداوند عمر او را در زمان غیبتش طولانی می‌کند سپس با قدرتش او را به‌صورت جوانی زیر چهل‌ساله ظاهر می‌کند. این برای آن است که خداوند بر هر چیز تواناست.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۸ آبان ۹۹ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ طَلَبَ مَرْضَاةَ النَّاسِ بِمَا یُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ کَانَ حَامِدُهُ مِنَ النَّاسُ ذَامّاً وَ مَنْ آثَرَ طَاعَةَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا یُغْضِبُ النَّاسَ کَفَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَدَاوَةَ کُلِّ عَدُوٍّ وَ حَسَدَ کُلِّ حَاسِدٍ وَ بَغْیَ کُلِّ بَاغٍ وَ کَانَ اللَّهُ لَهُ نَاصِراً وَ ظَهِیراً.»

 الکافی، ج۵، ص۶۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هرکس با کاری که موجب ناخشنودی خداوند (عزّوجلّ) می‌شود، برای به‌دست آوردن خشنودی مردم تلاش کند، [حتی به خشنودی مردم هم دست نخواهد یافت؛] ستایش‌کننده‌اش - از میان مردم - او را مذمت خواهد کرد

و هرکس اطاعت از خداوند (عزّوجلّ) را بر کاری که موجب خشم مردم می‌شود، ترجیح دهد، خداوند (عزّوجلّ) او را در برابر دشمنی هر دشمنی و حسادت هر حسودی و ظلم هر ظالمی، کفایت خواهد کرد و خداوند یاور و پشتیبان او خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۹۹ ، ۱۱:۰۱
ابوالفضل رهبر