و قَالَ الإمَامُ الحَسَنُ العَسْکَرِیُ ع:
«لَا یَشْغَلْکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.»
تحفالعقول، ص۴۸۹
از امام حسن عسکری (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«مبادا روزیای که ضمانت شده، تو را از عملی که واجب شده غافل کند!»
و قَالَ الإمَامُ الحَسَنُ العَسْکَرِیُ ع:
«لَا یَشْغَلْکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَلٍ مَفْرُوضٍ.»
تحفالعقول، ص۴۸۹
از امام حسن عسکری (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«مبادا روزیای که ضمانت شده، تو را از عملی که واجب شده غافل کند!»
...عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع تَعْدِلُ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ أَفْضَلُ مِنْ عِشْرِینَ عُمْرَةً وَ حَجَّةً.»
الکافی، ج۴، ص۵۸۰
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) با بیست حج برابری میکند و از بیست عمره و یک حج بافضیلتتر است.»
...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:
«إِنَّ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ فَلَا یَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَیَّعُوهُ وَ لَا مَرِضَ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا یَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَى جِنَازَتِهِ وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ.»
الکافی، ج۴، ص۵۸۱
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«بهراستی که چهارهزار فرشته کنار قبر امام حسین (علیهالسلام) هستند که آشفتهمو و خاکآلودند و تا روز قیامت برای او گریه میکنند. رئیسشان فرشتهای است که به او «منصور» میگویند.
هیچ زائری، امام حسین (علیهالسلام) را زیارت نمیکند، مگراینکه آن فرشتگان به استقبال او میآیند
و وداع نمیکند، مگراینکه او را بدرقه میکنند
و مریض نمیشود، مگراینکه از او عیادت میکنند
و نمیمیرد، مگراینکه بر جنازهاش دعا میکنند
و بعد از مرگش برای او آمرزش میطلبند.»
...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:
«مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.»
تهذیبالأحکام، ج۶، ص۴۲
محمدبنمسلم (عالم و محدّثِ بزرگِ شیعه) از امام باقر (علیهالسلام) نقل کردهاست:
«شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) امر کنید؛
چراکه انجام اینکار، روزی را افزایش میدهد، عمر را طولانی میکند، از اتفاقات بد جلوگیری میکند.
انجام اینکار بر هر مؤمنی که به امامت از جانب خداوند اقرار داشتهباشد، واجب است.»
...عَنْ قُدَامَةَ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«مَنْ أَرَادَ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا رِیَاءً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ کَمَا یُمَحَّصُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یَبْقَى عَلَیْهِ دَنَسٌ وَ یَکْتُبُ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ کُلِّ مَا رَفَعَ قَدَمَهُ عُمْرَةً.»
تهذیبالأحکام، ج۶، ص۴۴
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شدهاست که فرمودند:
«هرکس قصد زیارت قبر امام حسین (علیهالسلام) را کند،
نه روی سرخوشی و سرمستی و ریا و خودنمایی،
(چنین کسی) گناهانش پاک میشود؛ همانطور که لباس در آب پاک میشود و آلودگیای بر آن نمیماند
و خداوند بهازای هر قدمی که میگذارد، یک حج و بهازای هر قدمی که برمیدارد، یک عمره مینویسد.»
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ ابْنَ آدَمَ کُنْ کَیْفَ شِئْتَ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ مَنْ رَضِیَ مِنَ اللَّهِ بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْیَسِیرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِیَ بِالْیَسِیرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ زَکَتْ مَکْسَبَتُهُ وَ خَرَجَ مِنْ حَدِّ الْفُجُورِ.»
الکافی، ج۲، ص۱۳
از امام صادق، علیهالسلام، نقل شده است که فرمودند:
«در تورات نوشته شده:
ای فرزند آدم!
هرطور خواهی، همانطور باش،
از هر دست دهی، به همان دست میگیری،
هرکس که به روزیِ اندک، از خدا راضی شود، خداوند نیز عمل کماش را از او میپذیرد،
و هرکس به مالِ حلالِ اندک، راضی شود، هزینهاش سبک، و کسبش پاکیزه میشود، و از محدودهی بدکاری خارج میگردد.»
خطَبَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ قَالَ:
«...فَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ لَمْ یُقَرِّبَا أَجَلًا وَ لَمْ یَقْطَعَا رِزْقاً»
الکافی، ج۵، ص۵۷
امیر مؤمنان (علیهالسلام) در ضمن خطبهای فرمودند:
«به معروف (امور پسندیده) امر کنید و از مُنکر (امور ناپسند) نهی کنید و بدانید که امر به معروف و نهی از منکر، هرگز نه مرگ را نزدیک میکنند و نه روزی را قطع میکنند.»
... أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِیُّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ:
«الْقَوْلُ الْحَسَنُ یُثْرِی الْمَالَ وَ یُنْمِی الرِّزْقَ وَ یُنْسِئُ فِی الْأَجَلِ وَ یُحَبِّبُ إِلَى الْأَهْلِ وَ یُدْخِلُ الْجَنَّةَ.»
الخصال، ج۱، ص۳۱۷
... ابوحمزه ثمالی از امام سجاد علیهالسلام نقل میکند که فرمودند:
«زیبا سخن گفتن»؛
«ثروت» را زیاد میکند،
«روزى» را فراوان مىگرداند،
«مرگ» را به تأخیر میاندازد،
(انسان را) نزد خانواده «محبوب» میسازد،
و به «بهشت» وارد مینماید.
...عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: «اشْتَدَّتْ حَالُ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَقَالَتْ لَهُ امْرَأَتُهُ لَوْ أَتَیْتَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَسَأَلْتَهُ فَجَاءَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَلَمَّا رَآهُ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَی أَغْنَاهُ اللَّهُ فَقَالَ الرَّجُلُ مَا یَعْنِی غَیْرِی فَرَجَعَ إِلَی امْرَأَتِهِ فَأَعْلَمَهَا فَقَالَتْ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله بَشَرٌ فَأَعْلِمْهُ فَأَتَاهُ فَلَمَّا رَآهُ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَی أَغْنَاهُ اللَّهُ حَتَّی فَعَلَ الرَّجُلُ ذَلِکَ ثَلَاثاً ثُمَّ ذَهَبَ الرَّجُلُ فَاسْتَعَارَ مِعْوَلًا ثُمَّ أَتَی الْجَبَلَ فَصَعِدَهُ فَقَطَعَ حَطَباً ثُمَّ جَاءَ بِهِ فَبَاعَهُ بِنِصْفِ مُدٍّ مِنْ دَقِیقٍ فَرَجَعَ بِهِ فَأَکَلَهُ ثُمَّ ذَهَبَ مِنَ الْغَدِ فَجَاءَ بِأَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ فَبَاعَهُ فَلَمْ یَزَلْ یَعْمَلُ وَ یَجْمَعُ حَتَّی اشْتَرَی مِعْوَلًا ثُمَّ جَمَعَ حَتَّی اشْتَرَی بَکْرَیْنِ وَ غُلَاماً ثُمَّ أَثْرَی حَتَّی أَیْسَرَ فَجَاءَ إِلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله فَأَعْلَمَهُ کَیْفَ جَاءَ یَسْأَلُهُ وَ کَیْفَ سَمِعَ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقَالَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله قُلْتُ لَکَ مَنْ سَأَلَنَا أَعْطَیْنَاهُ وَ مَنِ اسْتَغْنَی أَغْنَاهُ اللَّهُ.»
الکافی، ج۲، ص۱۳۹
از امام صادق، علیهالسلام، نقل شده است که فرمودند:
وضع (مالی) مردی از اصحاب پیامبر، صلیاللهعلیهوآله، سخت شد. همسرش به او گفت: کاش نزد رسول خدا میرفتی و از او چیزی میخواستی.
آن مرد نزد پیامبر رفت. تا چشم پیامبر به او افتاد، فرمودند:
«هرکه از ما چیزی بخواهد، به او میدهیم و هرکه بینیازی جوید، خداوند بینیازش میکند.»
مرد (پیش خود) گفت: منظورشان من بودم. پس نزد همسرش بازگشت و او را (از آنچه اتفاق افتاده بود) آگاه ساخت. همسرش گفت رسول خدا هم بشری است (مثل ما و غیب نمیداند. برو و از مشکلاتمان) آگاهشان ساز.
پس مرد نزد ایشان رفت و رسول خدا تا او را دیدند، فرمودند:
«هرکه از ما چیزی بخواهد، به او میدهیم و هرکه بینیازی جوید، خداوند بینیازش میکند.»
این اتفاق سه مرتبه تکرار شد.
سپس آن مرد بازگشت و کلنگی عاریه نمود، سپس به کوه رفت و از آن بالا رفت و هیزم کَند و (به شهر) آورد و به نیمپیمانه آرد فروخت. آرد را (به خانه) برگرداند و خورد.
روز بعد نیز رفت و هیزم بیشتری آورد و فروخت و همچنان ادامه داد و (مال) اندوخت، تا اینکه کلنگی خرید.
باز (مال) اندوخت تا اینکه دو شتر نر و یک غلام خرید. سپس مال زیاد کرد تا آنکه ثروتمند گشت.
آنگاه نزد پیامبر رفت و برای ایشان تعریف کرد که چهگونه (نزد ایشان) رفته بود تا چیزی بخواهد و چه شنیده بود.
پیامبر فرمودند:
«من که به تو گفتم؛ هرکه از ما چیزی بخواهد، به او میدهیم و هرکه بینیازی جوید، خداوند بینیازش میکند.»
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
«مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ ابْنَ آدَمَ کُنْ کَیْفَ شِئْتَ کَمَا تَدِینُ تُدَانُ مَنْ رَضِیَ مِنَ اللَّهِ بِالْقَلِیلِ مِنَ الرِّزْقِ قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ الْیَسِیرَ مِنَ الْعَمَلِ وَ مَنْ رَضِیَ بِالْیَسِیرِ مِنَ الْحَلَالِ خَفَّتْ مَئُونَتُهُ وَ زَکَتْ مَکْسَبَتُهُ وَ خَرَجَ مِنْ حَدِّ الْفُجُورِ.»
الکافی، ج۲، ص۱۳۸
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که فرمودند:
«در تورات نوشته شده:
ای فرزند آدم!
هرطور خواهی، همانطور باش،
از هر دست دهی، به همان دست میگیری،
هرکس که به روزیِ اندک، از خدا راضی شود، خداوند نیز عمل کماش را از او میپذیرد،
و هرکس به مالِ حلالِ اندک، راضی شود، هزینهاش سبک، و کسباش پاکیزه میشود، و از محدودهی بدکاری خارج میگردد.»
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» قَالَ:
«هُوَ قَوْلُ الرَّجُلِ لَوْ لَا فُلَانٌ لَهَلَکْتُ وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَمَا أَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا وَ لَوْ لَا فُلَانٌ لَضَاعَ عِیَالِی أَ لَا تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ»
قُلْتُ: فَیَقُولُ لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلَانٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ:
«نَعَمْ لَا بَأْسَ بِهَذَا وَ نَحْوِهِ.»
عدة الداعی و نجاح الساعی، ص۹۹
از امام صادق، علیهالسلام، نقل شدهاست که راجع به این سخن خداوند، تبارکوتعالی؛
«و بیشتر آنان(مردم) به خداوند ایمان نمیآورند، مگر آنکه در همین حال (که ظاهراً ایمان آوردهاند)، مشرکاند»[۱]
فرمودند:
«این، حرف کسی است که (میگوید:)
"اگر فلانی نبود، هلاک شدهبودم."
و "اگر فلانی نبود، فلانچیز و بهمانچیز به من نمیرسید."
و "اگر فلانی نبود، عیالم[۲] تباه شدهبود."
آیا نمیبینی برای خدا، در مُلکش، شریکی قرار داده است که به او روزی میرساند و (ناملایمات را) از او دفع میکند؟!»
راوی گوید عرض کردم:
پس (درستش این است که) بگوید: اگر چنین نبود که خداوند بهوسیله فلانی بر من منت بگذارد، هلاک شدهبودم؟
حضرت فرمودند:
«بله، در آن(چه گفتی) و مانند آن، اشکالی نیست.»
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] یوسف:۱۰۶.
[۲] عیال: افراد تحت تکفل و سرپرستی.
...عن أَبی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:
«إِنَ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَیْرِ
فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ،
إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ.»
الکافی، ج۲، ص۸۵
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند، که فرمودند:
«بندهی مؤمن فقیر میگوید: "پروردگارا، به من روزی دِه، تا [با آن] فلانکارهای خیر را انجام دهم".
اگر خدا بداند او با نیتی صادق این را میگوید، اجری مانند اجر کسی که آن [کارهای خیر] را انجام داده، برایش مینویسد.
که خداوند، وسعت بخش و کریم است.»
پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ
این روزی، اعم است از روزیهای مادی و غیرمادی؛ ثروت، قدرتِ جسمی و یا روحی، علم، موقعیت اجتماعی، اولاد صالح و...
...عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ تَعَالَى: «وَ مٰا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّٰهِ إِلاّٰ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» قَالَ: «هُوَ قَوْلُ اَلرَّجُلِ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَهَلَکْتُ وَ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَمَا أَصَبْتُ کَذَا وَ کَذَا وَ لَوْ لاَ فُلاَنٌ لَضَاعَ عِیَالِی أَ لاَ تَرَى أَنَّهُ قَدْ جَعَلَ لِلَّهِ شَرِیکاً فِی مُلْکِهِ یَرْزُقُهُ وَ یَدْفَعُ عَنْهُ.» قُلْتُ: فَیَقُولُ لَوْ لاَ أَنَّ اَللَّهَ مَنَّ عَلَیَّ بِفُلاَنٍ لَهَلَکْتُ؟ قَالَ: «نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهَذَا وَ نَحْوِهِ.»
عدةالداعی، ج۱، ص۹۹
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است که راجع به آیه شریفه «وَ مٰا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللّٰهِ إِلاّٰ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ»[یوسف:۱۰۶]؛ «و بیشتر آنان (مردم) به خداوند ایمان نمیآورند، مگراینکه در همینحال (که ظاهراً ایمان آوردهاند)، مشرکاند»، فرمودند:
«این، حرف کسی است که (می گوید:) "اگر فلانی نبود، هلاک شده بودم." و "اگر فلانی نبود، فلان چیز و بهمان چیز به من نمی رسید." و "اگر فلانی نبود، عیالم[*] تباه شده بود."
آیا نمیبینی که او برای خدا در مُلکش شریکی قرار داده است که روزی می دهد و (ناملایمات را از او) دفع می کند؟!»
راوی گوید عرض کردم:
پس بگوییم: "اگر چنین نبود که خداوند به وسیله فلانی بر من منت بگذارد، هلاک شده بودم"؟
حضرت فرمودند:
«بله، این (جمله) و شبیه آن، اشکالی ندارد.»
پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] عیال: افراد تحت تکفّل و سرپرستیِ فرد.
از امیرالمؤمنین (علیهالسلام) نقل شده است:
«یَا ابْنَ آدَمَ، الرِّزْقُ رِزْقَانِ: رِزْقٌ تَطْلُبُهُ، وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ، فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ؛ فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِکَ عَلَى هَمِّ یَوْمِکَ، کَفَاکَ کُلُّ یَوْمٍ عَلَى مَا فِیهِ؛ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ، فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَیُؤْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ جَدِیدٍ مَا قَسَمَ لَکَ، وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ، فَمَا تَصْنَعُ بِالْهَمِّ فِیمَا لَیْسَ لَکَ؛ وَ لَنْ یَسْبِقَکَ إِلَى رِزْقِکَ طَالِبٌ، وَ لَنْ یَغْلِبَکَ عَلَیْهِ غَالِبٌ، وَ لَنْ یُبْطِئَ عَنْکَ مَا قَدْ قُدِّرَ لَکَ.»
نهجالبلاغة، ص۵۴۳
«اى فرزند آدم!
روزى دو گونه است؛
یکى آنکه تو در جستجوى آن هستى،
و دیگر آنکه تو را مىجوید، که اگر به دنبال آن نروى به سراغ تو میآید.
بنابراین فکر و اندوه سال آیندهات را بر فکر و اندوه امروزت اضافه مکن، که رسیدگى به مشکلات هر روز براى آن روز کافى است.
اگر سال آینده جزء عمرت باشد، خداوند هر روزِ تازه، روزىِ تازه مىدهد،
و اگر از عمرت نیست چرا غم و اندوه چیزى را بخورى که مربوط به تو نیست.
و (بدان،) کسى، پیش از تو به روزىِ تو نمىرسد و آن را از دست تو بیرون نتواند آورد و آن چه براى تو مقدّر شده، هرگز تأخیر نخواهد کرد.»
...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی اَلْبِلاَدِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:
«لَیْسَ مِنْ نَفْسٍ إِلاَّ وَ قَدْ فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا رِزْقَهَا حَلاَلاً یَأْتِیهَا فِی عَافِیَةٍ وَ عَرَضَ لَهَا بِالْحَرَامِ مِنْ وَجْهٍ آخَرَ، فَإِنْ هِیَ تَنَاوَلَتْ مِنَ اَلْحَرَامِ شَیْئاً قَاصَّهَا بِهِ مِنَ اَلْحَلاَلِ اَلَّذِی فَرَضَ اَللَّهُ لَهَا...»
تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۳۹
از امام باقر، علیهالسلام، نقل شدهاست که فرمودند:
«هیچکس نیست، جز آنکه خداوند روزیاش را از حلال برایش معیّن فرموده، تا به نیکویی نزدش حاضر شود،
و از طریقی دیگر، بهواسطهٔ امری حرام، به او عرضه میگردد،
اگر از حرام بهره جست، خداوند تقاصِ آن را از روزی حلالی که برایش معیّن فرموده، میگیرد.»[*]
پاورقیــــــــــــــــــــــ
[*] یعنی عوض همان مقدار که از حرام خورده باشد، از روزیِ حلالش کم میکند.
...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّ النَّوْمَ بَعْدَ الْفَجْرِ مَکْرُوهٌ لِأَنَّ الْأَرْزَاقَ تُقَسَّمُ فِی ذَلِکَ الْوَقْتِ فَقَالَ:
«الْأَرْزَاقُ مَوْظُوفَةٌ مَقْسُومَةٌ وَ لِلَّهِ فَضْلٌ یَقْسِمُهُ مِنْ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ: «وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ».» ثُمَّ قَالَ: «وَ ذِکْرُ اللَّهِ بَعْدَ طُلُوعِ الْفَجْرِ أَبْلَغُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ مِنَ الضَّرْبِ فِی الْأَرْضِ.»
تفسیرالعیاشی، ج۱، ص۲۴۰
از حسین بن مسلم نقل شده است:
به امام باقر (علیهالسلام) عرض کردم:
فدایتان شوم، آنها (اهلسنت) میگویند "خواب بعد از فجر(اذان صبح) مکروه است، زیرا روزیها در آن زمان تقسیم میشوند."
حضرت فرمودند:
«روزیها مقدّر و تقسیمشده هستند.
و خداوند را فضل و زیادتی است که آن را از طلوع فجر تا طلوع خورشید(بینالطلوعین) تقسیم میکند.
این، همان سخن خداوند است که:
«وَ اسْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ» [نساء:۳۲]
از خداوند، از فضل او بخواهید.»»
سپس فرمودند:
«بعد از طلوع فجر، «یاد خدا»، از «کسبوکار»، در طلب روزی، نتیجهبخشتر است.»[*]
پاورقیــــــــــــــــــــ
[*] ظاهراً مقصود این است که اگر انسان در فرصت بینالطلوعین به ذکر و یاد خدا مشغول باشد، به روزی نزدیکتر است، تا اینکه در این فرصت سراغ کسبوکار رود، هرچند در روایات، توصیه شده است که انسان صبحِ خیلیزود به پیگیری حوایجش مبادرت ورزد، که فزونیِ نعمت و روزی را در پی خواهد داشت.
خداوند برای کسانی که می خواهد آنان را مورد رحمت خود قرار دهد، چگونه دنیایی تدارک می بیند؟
دنیای آن ها را که قصد عذابشان را دارد، چگونه طراحی می کند؟
...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ:
«وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أَرْحَمَهُ حَتَّى أَسْتَوْفِیَ مِنْهُ کُلَّ خَطِیئَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسُقْمٍ فِی جَسَدِهِ وَ إِمَّا بِضِیقٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِخَوْفٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ شَدَّدْتُ عَلَیْهِ عِنْدَ اَلْمَوْتِ وَ عِزَّتِی وَ جَلاَلِی لاَ أُخْرِجُ عَبْداً مِنَ اَلدُّنْیَا وَ أَنَا أُرِیدُ أَنْ أُعَذِّبَهُ حَتَّى أُوَفِّیَهُ کُلَّ حَسَنَةٍ عَمِلَهَا إِمَّا بِسَعَةٍ فِی رِزْقِهِ وَ إِمَّا بِصِحَّةٍ فِی جِسْمِهِ وَ إِمَّا بِأَمْنٍ فِی دُنْیَاهُ فَإِنْ بَقِیَتْ عَلَیْهِ بَقِیَّةٌ هَوَّنْتُ عَلَیْهِ بِهَا اَلْمَوْتَ.»
الکافی، ج۲، ص۴۴۴
از امام صادق از رسول خدا (صلواتاللهعلیهما) از خداوند (عزّوجلّ) نقل شده است:
«قسم به عزت و جلالم،
هیچ بندهای که بخواهم به او رحم کنم را از دنیا خارج نمیکنم،
مگر اینکه هر خطایی که کرده، (عوضش را قبل از مرگش) از او استیفا میکنم؛
- یا با بیماریای در جسمش،
- یا با تنگیای در روزیاش،
- یا با هراسی در دنیایش،
- و اگر (باز هم از خطاهایش) چیزی باقی مانده باشد، مرگ را بر او سخت میکنم.
قسم به عزت و جلالم،
هیچ بندهای که بخواهم او را عذاب کنم را از دنیا خارج نمیکنم،
مگر اینکه هر کار نیکی انجام داده، (عوضش را قبل از مرگش) به او میدهم؛
- یا با وسعتی در روزیاش،
- یا با سلامتیای در جسمش،
- یا با امنیت (آسودگی خاطر) در دنیایش،
- و اگر (باز هم از کارهای نیکش) چیزی باقی مانده باشد، بهواسطه کار نیکش، مرگش را بر او راحت میگیرم.»
دو سه سال است از آن ماجرا میگذرد. تابستان گرمی بود و مثل هر سال همسایه برای فرار از قم و دیدار با قوم، به زادگاهش رفته بود. فرصت مناسبی بود تا تنوعی به زندگی بدهیم و شام را در حیاط بخوریم. غروب حیاط را آبپاشی کرده بودم تا گرما را از سنگهای مرمر پس بگیرم و با مولکولهای آب دوباره به هوا بفرستم. سرِ شب همسرم گفت: «حالا که بیرون میریم، سور و سات رو کامل کن، برای شام کباب بخر.»
دو سه روز داشتیم تا اول ماه و 15 هزار تومان بیشتر ته جیبم نبود. آخرین باری هم که کباب خریده بودم، ۱۲ تومان شده بود. پنج سیخ کوبیده، دو سیخ گوجه، یک نان سنگک، ریحان و پیاز، برای دو نفر و نصفی آدم. فکر کردم «اگر خرج کنم و در این دو سه روز اتفاقی بیافتد، چه؟ اگر بچه مریض شود، اگر چیزی نیاز شود، اگر...» این شد که جواب منفی دادم. دلیلش را گفتم و او هم پذیرفت.
دو سه ساعت بعد، کوکوسبزیمان را خورده بودیم و احتمالاً داشتیم چیز دیگری میخوردیم، که کسی زنگ زد. از شیشهی مات وسط درِ حیاط، معلوم بود که زنی چادری است. زیرانداز را که جلوی در انداخته بودم کمی جمع کردم، تا همسرم در را باز کند.
دو سه دقیقه با زنِ جلوی در پچپچ کرد. در را بست و آمد توی حیاط. مقداری پول کف دستم گذاشت و توضیح داد که «خانم میم بود. یادته با بچهش پشت در مونده بودند، آقای میم هم شهرستان بود، زنگ زدند، کلیدساز بردی، درِشون رو باز کردی؟ ۷ تومن برای اون داد. من هم اونموقع که برام همراه اول خریدی، ایرانسلم ۵ تومن شارژ داشت، منتقل کردم به ایرانسلش. خلاصه ۱۲ تومن اوردهبود بده.»
دو سه ثانیه به هم خیره شدیم. به این فکر میکردیم که از کجا فهمیده بود هزینه باز کردن درِشان ۷ هزار تومان شده بود؟ چرا بعد از چند ماه تازه یاد بدهیاش افتاده بود؟ چرا آنوقت شب آمده بود بدهیاش را بدهد؟
چرا دقیقاً همانشب؟! چرا دقیقاً همان ۱۲ هزار تومان؟!