«مشروبات و مواد مخدّر، فحشا و قمار، اقسام سرگرمیها و... ، همگی ابزار تخدیر، سستی و غفلت مردم هستند.»
چنین جملهای را بارها به انحاء مختلف و از افواه متعدد شنیدهایم.
گاهی به این مقدمه، مقدمهی دیگری نیز اضافه میشود؛
«مستکبران، برای کشیدن مردم جهان به زیر یوغِ[1] بردگی و استثمار آنان، از این روشها بهره میگیرند.»
از طرفی همه میدانیم «بزرگترین تولیدکننده و ترویجکنندهی این ابزار غفلت، غرب و خصوصاً آمریکاست.»
قاعدتاً باید چنین نتیجه گرفت که:
«آمریکا برای استثمار مردم جهان، با موسیقی، تلویزیون، سینما، مواد مخدّر، سکس، مشروبات الکلی، قمار، جلوه های دنیا و انواع سرگرمی ها، آنان را به غفلت، خماری، مستی، بیهودگی، بیرگی و بیحرکتی میکشاند، تا اولاً اهداف اصلیشان را فراموش کنند، ثانیاً نفهمند چه بلایی قرار است سرشان بیاید، ثالثاً اگر فهمیدند، آن را مهم ندانند، رابعاً اگر به فاجعه پی بردند، توانی برای مقابله نداشته باشند.»
...
اینگونه جملات، آن قدر تکرار شدهاند، که به «کلیشه» تبدیل شدهاند.
اما جای این سؤال خالی است که
«مردم آمریکا، پیش و بیش از دیگر مردم جهان در معرض این «غفلتآفرینی» هستند. مگر مدیران جامعهی آمریکا خر هستند که چنین بلایی را سر جامعه خود میآورند؟!»
...
برای این سؤال، پاسخهایی متصور است:
1- «بله، خر هستند.» آنان نمیدانند این سستی و بیتفاوتی، ابتدا گریبان جامعهی آمریکا را خواهد گرفت.
این پاسخ، سادهلوحانه به نظر میرسد.
2- «نه، خر نیستند.» سیاستمداران می خواهند مردم آمریکا را نیز سرگرم کنند، تا در سایه غفلت عمومی، به منافع خود دست یابند.
این پاسخ، تا حدودی درست به نظر می آید، اما با نگاهی کلی، اشکالی به آن وارد است؛
مگر نخبگان، سیاستمداران و مدیران آمریکا در همین جامعه رشد نمی کنند؟ پای همین تلویزیون وقت تلف نمی کنند؟ پا به مراکز قمار و فساد نمی گذارند؟ بنگ و ماری جوانا دود نمی کنند؟ و...
مدیران منگ و مست و غافل چطور میتوانند جامعه – بلکه جهان – را اداره کنند؟!
ممکن است عدهای به این اشکال چنین پاسخ دهند که مدیران پشت صحنه آمریکا، ثروتمندان و پدرسوختههای صهیونیست هستند و رؤسای جمهور و سناتورها و دیگر مسئولین، عروسکی بیش نیستند.
اما مگر این صهیونیستها، در فضایی ایزوله رشد مییابند؟ آنقدر علیهالسلاماند که به هیچ فسادی دچار نمیشوند و به هیچ مسکِر و مخدّری لب نمیزنند؟...
حالآنکه این صهیونیستها اغلب آمریکایی هستند و اگر بزرگشده اسرائیل باشند هم، مگر سرزمینهای اشغالی از این بسطِ غفلت در امان مانده است؟
به نظر میرسد جواب صحیح این باشد:
3- «نه، خر نیستند.» / «بله، خر هستند.»!
توضیح اینکه ...
آنان آنقدر خر نیستند که از ابتدا چنین وضعی را پیشبینی نکرده باشند و آثارش را بر جامعه خود نسنجیده باشند و بدون برنامه پیش رفت باشند.
پس چرا آگاهانه خود را در دام انداختهاند؟ چرا این خریت را مرتکب شدهاند؟
پاسخ را باید در جهانبینی متفکران و فلاسفه متأخر غرب جستوجو کرد؛
از روزی که «انسان» را محورِ عالَم فرض کردند و او را «محدود» به این هفتاد سال نمودند،
از روزی که اصالت را به «لذت» دادند و بهترین راه پیشپای بشر را (به جز خودکشی،) ارضای امیال و لبیک به خواستههای انسانی دانستند،
از روزی که فهمیدند «تفکر» و «تعقل»، «تکلیف» را بهدنبال دارد و تکلیف، «رنج» را،
...
آنوقت بود که سعی کردند با تقویت «غضب»[2]، «شهوت»[3] و «وهم»[4]، «عقل» را در بند کنند،
آنجا بود که متوسل شدند به ابزاری برای فراموشی، برای فرار از فکر، برای دمغنیمتی[5]،
آنگاه بود که زمین را زینت کردند، تا چشمی به آسمان دوخته نشود،
که تماشای زینتهای آسمانی، «عشق»هایی را دنبال داشت و عشق، «گرفتاری»هایی را.
[1] یوغ: چوبی که هنگام شخم زدن زمین، روی گردن جفت گاو میگذارند و گاوآهن را به آن میبندند.
[2] با بازیهای رایانهای خشن، با فیلمهای اکشن و بزنبزن، با آزادی حمل اسلحه، با ترویج ورزشهای خشن و...
[3] اعم از شهوت شکم و زیر شکم، شهوت جاه و مال، و تمام هوسهای نفسانی.
[4] با مخدّرات و مسکرات، با فیلمهای ترسناک و تخیلی، با تبلیغات و ایجاد آرزوهای بلند و...
[5] مقصود، «دم»ی است به طول هفتاد سال!