…عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی اَلْمِقْدَامِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ اَلْعَاصِمِیُّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَصْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: فِی رِسَالَةِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:
«لاَ تُمَلِّکِ اَلْمَرْأَةَ مِنَ اَلْأَمْرِ مَا یُجَاوِزُ نَفْسَهَا فَإِنَّ ذَلِکَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا فَإِنَّ اَلْمَرْأَةَ رَیْحَانَةٌ[۱] و لَیْسَتْ بِقَهْرَمَانَةٍ[۲]…»
الکافی، ج۵، ص۵۱۰
از امام باقر و امام صادق، نقل شده است که در (بخشی از) نامهی امیرالمؤمنین به (فرزندشان) امام حسن (علیهمالسلام)[۳] چنین آمده است:
«به زن، کارهای غیر مربوط به خودش را وامگذار!
با انجام این توصیه، حالش بهتر، خاطرش آسودهتر و زیباییاش ماندگارتر خواهد بود؛
چراکه زن [مانند] یک شاخه از گیاهی خوشرایحه است، نه پیشکار خانه…»
...حَدَّثَنَا یَسَارٌ مَوْلَى أخی أَنَسِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أَنَسٍ عَنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ:
«حُبِّبَ إِلَیَّ مِنْ دُنْیَاکُمُ[۴] النِّسَاءُ وَ اَلطِّیبُ[۵] و جُعِلَ قُرَّةُ عَیْنِی[۶] فی اَلصَّلاَةِ.»
الخصال، ج۱، ص۱۶۵
از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نقل شده است:
«از دنیای شما، «زنها» و «چیزهای خوشرایحه» برای من دوستداشتنی شدهاند
و شادی و آرامش چشمان من، در نماز قرار داده شده است.»
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] «الرَّیحان: نَبْتٌ طَیِّبُ الرَّائحَةِ، أو کُلُّ نَبْتٍ کذلک، أو أطْرافُه، أو ورَقُهُ.» (القاموس المحیط، ص۳۰۷) / «الرَّیحان: کلُّ بَقْل طیّب الرِّیح، واحدته رَیْحَانة، و الجمع رَیاحِین.» (کتاب الماء، ج۲، ص۱۸۵)؛ «ریحان» عبارت است از هر گیاهی که خوشرایحه و خوشعطر است و «ریحانه» به یک شاخه از چنین گیاهی گفته میشود.
[۲] «القَهْرَمَانُ: الخازن، الوکیل، الموهوب، المتسلِّط، رئیس الخدم، صاحب الحکم الآمر، المسیطر الحفیظ على من تحت یده، من أمناء الملک و خاصته، القائم بأموره، من الفارسیة.» (المعجم المفصل فی المعرب و الدخیل، ص۳۸۱)؛ «قهرمان» که در اصل واژهای فارسی بوده، به کسی گفته میشود که مسئول کل امور منزل است؛ سرپرست خدمتکاران است، حافظ مایملک است، به امور مالی رسیدگی میکند، دخل و خرج خانه را تدبیر میکند، خرید مایحتاج را مدیریت میکند و…
[۳] در سند دیگری که مرحوم کلینی ذکر کرده است، همین عبارات از اصبغ بن نباته، از امیرالمؤمنین نقل شده، اما نه خطاب به امام حسن (علیهماالسلام)، بلکه خطاب به فرزند دیگراشان؛ محمد بن حنفیه. این امکان هست که نامه در دو نسخه و خطاب به هر دو فرزند ارسال شده باشد.
[۴] «حَبَّبَ الشى ءَ إِلیه: جعله یُحبُّه. و فى التنزیل العزیز: «وَ لٰکِنَّ اَللّٰهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ اَلْإِیمٰانَ» [حجرات:۷].» (المعجم الوسیط، ج۱، ص۱۵۰)؛ گویا فاعلِ فعل مجهولِ «حُبِّبَ» خداوند است و مقصود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) این است که این «خداوند» است که محبت این دو وجود را در دل من کاشته و آنها را محبوب من ساخته است.
[۵] «الطِّیبُ: کلُّ ذی رائحةٍ ذَکِیَّةٍ یُتَّخذُ للشَّمِّ، و تَطَیَّبَ: استعملَهُ.» (الطراز الأول، ج۲، ص۲۵۶)؛ هرچیز خوشرایحهای که از آن بهعنوان عطر استفاده میشود.
[۶] «قَرَّ عَیْنُه: سُرَّ و رضى، فهو قریر العین. و یقال: قَرَّ بهذا الأَمر عینًا. و فى التنزیل العزیز: «کَیْ تَقَرَّ عَیْنُهٰا وَ لاٰ تَحْزَنَ»[قصص:۱۳].» (المعجم الوسیط، ج۲، ص۷۲۴)؛ در نماز است که رسول «قرار» مییابد، از غمها رها میشود و نور آرامش و برق شادی در چشمان مبارکش نمایان میگردد.
پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ
چنانچه ملاحظه فرمودید:
- در حدیث نخست، برای توصیف «زن»، از واژه «ریحان» (گیاه خوشرایحه)، استفاده شده است
- و در حدیث دوم، جنس «زن» در کنار «طِیب» (چیزهای خوشرایحه)، از دوستداشتنیترین موجودات دنیا برای رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) شمرده شده. آنهم نه اینکه علاقه - نعوذ بالله - از روی هوس یا سلیقهای شخصی باشد؛ بلکه این محبت فوقالعاده را خداوند در دل رسولش کاشته است.
وجود «زن»، وجودی «روحانی» و از جنس «رایحهای خوش» است.
«ریحان» از ماده «ر و ح»؛ عنصری است که علاوه بر اینکه خوشرایحه، دلپذیر و حالخوبکن است، مانند «نسیمی دلانگیز»؛ لطیف، سیّال، منعطف، شکلپذیر، منتشرشونده و نافذ است؛
«الرَّاءُ وَالْوَاوُ وَالْحَاءُ، یَدُلُّ عَلَى سَعَةٍ وَفُسْحَةٍ وَاطِّرَادٍ. وَأَصْلُ [ذَلِکَ] کُلِّهِ الرِّیحُ… فَالرُّوحُ رُوحُ الْإِنْسَانِ، وَإِنَّمَا هُوَ مُشْتَقٌّ مِنَ الرِّیحِ، وَکَذَلِکَ الْبَابُ کُلُّهُ. وَالرَّوْحُ: نَسِیمُ الرِّیحِ. وَیُقَالُ أَرَاحَ الْإِنْسَانُ، إِذَا تَنَفَّسَ… وَیُقَالُ أَرْوَحَ الْمَاءُ وَغَیْرُهُ: تَغَیَّرَتْ رَائِحَتُهُ… وَقَدْ رِیحَ الْغَدِیرُ: أَصَابَتْهُ الرِّیحُ. وَأَرَاحَ الْقَوْمُ: دَخَلُوا فِی الرِّیحِ… وَالدُّهْنُ الْمُرَوَّحُ: الْمُطَیَّبُ… وَأَرْوَحْتُ مِنْ فُلَانٍ طِیبًا. وَکَانَ الْکِسَائِیُّ یَقُولُ: "لَمْ یُرِحْ رَائِحَةَ الْجَنَّةِ" مِنْ أَرَحْتُ.» (معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۴۵۴)
چنین وجودی، بهواسطه نوع خلقتش، اقتضائات خاص خود را دارد.
بنابراین همانطور که خداوند در تعریف نقش زن در دنیا، اقتضائات وجودیِ او را لحاظ کرده است؛
- هم مردان باید زنان را بهدرستی بشناسند و مطابق خلقت لطیفشان با آنان مواجه شوند
- و هم زنان باید خلقت خود را پاس بدارند و رفتاری متناسب با نوع خلقت خود بروز دهند.
سخن در اینرابطه بسیار است و مجال ضیق. تو خود حدیث مُفصّل بخوان از این مُجمَل…
مطالب مرتبط:
- «تأملی پیرامون پدر و مادر مشترک همه مؤمنین»