دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۸۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گناه» ثبت شده است

 

...عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «مَا لَکُمْ تَسُوءُونَ رَسُولَ اللَّهِ ص؟» فَقَالَ رَجُلٌ: کَیْفَ نَسُوؤُهُ؟ فَقَالَ: «أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیْهِ فَإِذَا رَأَى فِیهَا مَعْصِیَةً سَاءَهُ ذَلِکَ فَلَا تَسُوءُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ سُرُّوهُ.»

 الکافی، ج۱، ص۲۱۹

 

سماعة بن مهران گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«شما را چه شده است که به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بد می‌کنید؟»

مردی عرض کرد:

«چگونه به ایشان بد می‌کنیم؟»

حضرت فرمودند:

«مگر نمی‌دانید که اعمال شما به ایشان عرضه می‌شود؛ آن‌گاه اگر در اعمال شما معصیت ببینند، ایشان را آزرده می‌سازد؟ پس رسول خدا را ناراحت نکنید، ایشان را شاد کنید.»

 

 

جالب است بدانید که این مسأله، مستند قرآنی دارد و در روایات متعدد به آن اشاره شده است.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ الزَّیَّاتِ وَ کَانَ مَکِیناً عِنْدَ الرِّضَا ع قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع: ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی. فَقَالَ: «أَ وَ لَسْتُ أَفْعَلُ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ‏ عَلَیَ‏ فِی‏ کُلِ‏ یَوْمٍ‏ وَ لَیْلَةٍ.» قَالَ: فَاسْتَعْظَمْتُ ذَلِکَ. فَقَالَ لِی: «أَ مَا تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»» قَالَ: «هُوَ وَ اللَّهِ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع.»

 الکافی، ج۱، ص۲۱۹

 

عبدالله‌بن‌ابانِ زیتون‌فروش، که نزد امام رضا (علیه‌السلام) دارای شأن و مرتبه بود، گوید:

به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کردم:

برای من و خانواده‌ام نزد خداوند دعا کنید.

حضرت فرمودند:

«مگر دعا نمی‌کنم؟! به خدا قسم، اعمالتان در هر روز و شب بر من عرضه می‌شود.»

عبدالله بن ابان گوید: این سخن را بزرگ (و نشدنی) شمردم.

آن‌گاه حضرت به من فرمودند:

«مگر کتاب خداوند (عزّوجلّ) را نخوانده‌ای: «اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» [توبه:۱۰۵]؛ «عمل کنید؛ که خداوند و رسولش و مؤمنان، به‌زودی عمل شما را خواهند دید.»»

(بعد) فرمودند:

«او - به خدا قسم - علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است.»

 

 

ذکر نام مولی‌الموحدین امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام)، به‌عنوان اولین مصداق «مؤمنان»ی است که اعمال بر آنان عرضه می‌گردد و الا سایر ائمه (علیهم‌السلام) نیز از مصادیق این عنوان هستند.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ شُعَیْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»‏ قَالَ: «هُمُ الْأَئِمَّةُ.»

 الکافی، ج۱، ص۲۱۹

 

یعقوب بن شعیب گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد این سخن خداوند (عزّوجلّ) سؤال کردم:

«اعْمَلُوا فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ» [توبه:۱۰۵]؛ «عمل کنید؛ که خداوند و رسولش و مؤمنان، به‌زودی عمل شما را خواهند دید.»

حضرت فرمودند:

«آن‌ها، ائمه هستند.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

فکرش را بکنید… بسیار تکان‌دهنده است؛ این‌که در کمتر از یک شبانه‌روز اعمال ما به رسول خدا و اهل‌بیت (صلوات‌الله‌علیهم) عرضه می‌شود. از اعمال زشت ما ناراحت و از اعمال زیبایمان شادمان می‌شوند. حتی بدون این‌که بخواهیم، برایمان دعا می‌کنند.

به خودم می‌گویم: کمی شرم و حیا هم بد نیست!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۹ ، ۰۷:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کَانَ لِی جَارٌ یَتَّبِعُ السُّلْطَانَ فَأَصَابَ مَالًا فَأَعَدَّ قِیَاناً وَ کَانَ یَجْمَعُ الْجَمِیعَ إِلَیْهِ وَ یَشْرَبُ الْمُسْکِرَ وَ یُؤْذِینِی فَشَکَوْتُهُ إِلَى نَفْسِهِ غَیْرَ مَرَّةٍ فَلَمْ یَنْتَهِ فَلَمَّا أَنْ أَلْحَحْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا هَذَا أَنَا رَجُلٌ مُبْتَلًى وَ أَنْتَ رَجُلٌ مُعَافًى فَلَوْ عَرَضْتَنِی لِصَاحِبِکَ رَجَوْتُ أَنْ یُنْقِذَنِیَ اللَّهُ بِکَ فَوَقَعَ ذَلِکَ لَهُ فِی قَلْبِی فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ذَکَرْتُ لَهُ حَالَهُ فَقَالَ لِی إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْکُوفَةِ سَیَأْتِیکَ فَقُلْ لَهُ یَقُولُ لَکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ دَعْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْمَنَ لَکَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَى الْکُوفَةِ أَتَانِی فِیمَنْ أَتَى فَاحْتَبَسْتُهُ عِنْدِی حَتَّى خَلَا مَنْزِلِی ثُمَّ قُلْتُ لَهُ یَا هَذَا إِنِّی ذَکَرْتُکَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع فَقَالَ لِی إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْکُوفَةِ سَیَأْتِیکَ فَقُلْ لَهُ یَقُولُ لَکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ دَعْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْمَنَ لَکَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ قَالَ فَبَکَى ثُمَّ قَالَ لِیَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ لَکَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ هَذَا قَالَ فَحَلَفْتُ لَهُ أَنَّهُ قَدْ قَالَ لِی مَا قُلْتُ فَقَالَ لِی حَسْبُکَ وَ مَضَى فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ أَیَّامٍ بَعَثَ إِلَیَّ فَدَعَانِی وَ إِذَا هُوَ خَلْفَ دَارِهِ عُرْیَانٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ لَا وَ اللَّهِ مَا بَقِیَ فِی مَنْزِلِی شَیْ‏ءٌ إِلَّا وَ قَدْ أَخْرَجْتُهُ وَ أَنَا کَمَا تَرَى قَالَ فَمَضَیْتُ إِلَى إِخْوَانِنَا فَجَمَعْتُ لَهُ مَا کَسَوْتُهُ بِهِ ثُمَّ لَمْ تَأْتِ عَلَیْهِ أَیَّامٌ یَسِیرَةٌ حَتَّى بَعَثَ إِلَیَّ أَنِّی عَلِیلٌ فَأْتِنِی فَجَعَلْتُ أَخْتَلِفُ إِلَیْهِ وَ أُعَالِجُهُ حَتَّى نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَکُنْتُ عِنْدَهُ جَالِساً وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ غَشْیَةً ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَى صَاحِبُکَ لَنَا ثُمَّ قُبِضَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَلَمَّا حَجَجْتُ أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَلَمَّا دَخَلْتُ قَالَ لِیَ ابْتِدَاءً مِنْ دَاخِلِ الْبَیْتِ وَ إِحْدَى رِجْلَیَ فِی الصَّحْنِ وَ الْأُخْرَى فِی دِهْلِیزِ دَارِهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَیْنَا لِصَاحِبِکَ.

 الکافی، ج‏۱، ص۴۷۴

 

از ابوبصیر نقل شده است:

[در کوفه] همسایه‌ای داشتم که خدمتگزار سلطان بود و (به‌این‌واسطه) ثروتی به او رسیده بود. کنیزانِ خواننده‌ای فراهم کرده بود و آن‌ها را دور خود جمع می‌کرد و شراب می‌نوشید و (این وضعیت) مایه آزار من بود. بارها شکایتش را نزد خودش بردم اما این آزارها را پایان نمی‌داد.

وقتی که شکایت‌ها و اصرارم زیاد شد، به من گفت: فلانی! من مردی مبتلا (به گناه) هستم و تو مردی سالم. کاش (وضعیت) مرا به هم‌نشینت (امام صادق علیه‌السلام) بگویی، که امید دارم خداوند مرا به‌وسیله تو (از این وضعیت) برهاند و نجات دهد.

این حرف او در دلم بود تا این‌که (روزی به مدینه رفتم و) خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم و وضعیت او را برای ایشان ذکر کردم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «وقتی به کوفه برگردی، همسایه‌ات نزد تو می‌آید. آن‌گاه به او بگو: جعفربن‌محمد به تو می‌گوید: آن‌چه را که در آن گرفتار شده‌ای رها کن و من [در مقابل] بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم که خداوند روزی‌ات کند.»

وقتی به کوفه برگشتم، با دیگران به دیدار من آمد، اما من چیزی به او نگفتم تا (دیگران بروند و) خانه خالی شود. بعد به او گفتم: فلانی! من تو را نزد امام صادق (علیه‌السلام) یاد کردم. به من فرمودند: «وقتی به کوفه برگردی، او نزد تو می‌آید. به او بگو: جعفربن‌محمد به تو می‌گوید: آن‌چه را که در آن گرفتار شده‌ای رها کن و من [در مقابل] بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم که خداوند روزی‌ات کند.»

(مدتی) گریه کرد و بعد گفت: تو را به خدا، مطمئن باشم امام صادق این را به تو فرمود؟ من نیز برایش قسم خوردم که مطمئن باش ایشان به من فرمودند. گفت: بس است و (از پیشم) رفت.

چندروز بعد، پیغام فرستاد و مرا نزد خود خواند. وقتی رفتم، ناگهان او را دیدم که پشت خانه‌اش عریان است. به من گفت: ای ابوبصیر! نه به خدا قسم! دیگر چیزی در خانه‌ام نمانده، مگر این‌که آن را بیرون انداخته‌ام. (وضعیت) خودم نیز همین‌طور است که می‌بینی.

من نزد برادران شیعه‌مان رفتم لباس‌هایی برایش جمع کردم تا او را بپوشانم. چندروز بیش‌تر نگذشته بود که به من پیغام داد که من بیمارم، پیش من بیا. من نیز مکرر نزد او می‌رفتم و به درمان او می‌پرداختم، تا این‌که مرگش فرا رسید.

من نزد او نشسته بودم که در حال جان دادن بود. یک‌بار از هوش رفت و بعد به هوش آمد و به من گفت: ای ابوبصیر! هم‌نشینت (امام صادق علیه‌السلام) به وعده‌اش به ما وفا کرد. سپس جان داد. خداوند رحمتش کند.

وقتی به حج مشرف شدم، نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و اجازه خواستم خدمتشان برسم. وقتی وارد شدم، همان ابتدا - وقتی یک پایم در صحن خانه بود و پای دیگرم در راهرو - از داخل اتاق به من فرمودند: «ای ابوبصیر! ما به وعده‌مان در مورد هم‌نشینت وفا کردیم.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ماجرایی شبیه به این را در مورد یکی از لات‌های تهران نیز تعریف کرده‌اند؛ که توسط آقاسیدمهدی قوام متحول شد و نزد آیت‌الله بروجردی (رحمةالله‌علیهم) توبه کرد.

ماجرای توبه پاکبازانه‌ی «مصطفی دیوونه» و مرگ زیبایش را از زبان حجت‌الاسلام عالی بشنوید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هَارُونَ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: کُنَّا مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع بِالْحِیرَةِ حِینَ قَدِمَ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ الْمَنْصُورِ فَخَتَنَ بَعْضُ الْقُوَّادِ ابْناً لَهُ وَ صَنَعَ طَعَاماً وَ دَعَا النَّاسَ وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِیمَنْ دُعِیَ فَبَیْنَا هُوَ عَلَى الْمَائِدَةِ یَأْکُلُ وَ مَعَهُ عِدَّةٌ عَلَى‏ الْمَائِدَةِ فَاسْتَسْقَى‏ رَجُلٌ مِنْهُمْ مَاءً فَأُتِیَ بِقَدَحٍ فِیهِ شَرَابٌ لَهُمْ فَلَمَّا أَنْ صَارَ الْقَدَحُ فِی یَدِ الرَّجُلِ قَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْمَائِدَةِ فَسُئِلَ عَنْ قِیَامِهِ فَقَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَى مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۶۸

 

از هارون بن جَهم نقل شده است:

ما همراه امام صادق (علیه‌السلام) بودیم که ایشان در شهر حیره[۱] بر ابوجعفر منصور (دوانیقی) وارد شدند.

(همان‌موقع) یکی از فرماندهان لشگرِ (بنی‌عباس) پسرش را ختنه کرده بود و (به این مناسبت) غذایی تهیه کرده بود و مردم را به آن دعوت نموده بود. امام صادق نیز جزء دعوت‌شدگان بود.

هنگامی که امام با عده‌ای دیگر بر سر سفره نشسته بودند و غذا می‌خوردند، مردی مقداری آب از آنان (پذیرایی‌کنندگان) خواست. برایش قَدَحی[۲] آوردند که در آن شراب بود.

تا آن قدح را در دست آن مرد گذاشتند، امام صادق (علیه‌السلام) از سفره برخواستند. از ایشان درباره علت بلندشدنشان سؤال شد.

امام فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«ملعون است[۳] کسی که بر سفره‌ای بنشیند که در آن شراب باشد.»»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ

[۱] حیره: شهری است نزدیک کوفه که امام صادق (علیه‌السلام) در دو سال ابتدایی حکومت بنی‌عباس، آن‌جا ساکن شده بودند.

[۲] قدح: ظرف آبی که تا نیمه پر باشد. (عرب به ظرف آبی که پر باشد، «کأس» می‌گوید.)

[۳] یعنی: از رحمت خدا بسیار دور است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۸ ، ۰۸:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَلَا وَ إِنَّ رُوحَ الْقُدُسِ [قَدْ] نَفَثَ فِی رُوعِی وَ أَخْبَرَنِی أَنْ لَا تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلَنَّکُمُ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِمَعْصِیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ جَلَّ اسْمُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۸۳۱

 

از امام باقر از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«آگاه باشید که روح‌القُدُس بر دل من انداخت و به من خبر داد که:

هیچ‌کس نمی‌میرد، مگراین‌که روزی‌اش را کاملاً دریافت می‌کند.

پس تقوای الهی پیشه کنید و طلبِ (روزی) را - با نیکویی – خلاصه (مختصر) کنید.

مبادا دیر رسیدن بخشی از روزی‌تان، شما را وادارد که با معصیت خداوند به‌دنبال آن بروید؛

زیرا چیزی که نزد خداوند (جلّ اسمه) است، جز با طاعتِ او به‌دست نمی‌آید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَى اللَّهُ فِیهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۴

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای مؤمن شایسته نیست که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت خدا می‌شود و توان تغییر آن وضع را هم ندارد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــ

چندروز پیش دیدم مرکز تنظیم و نشر آثار حضرت آیت‌الله بهجت (رحمةالله‌علیه)، این سؤال و جواب را از ایشان منتشر کرده بودند:

سؤال: معاشرت با دوستانی که مذهبی نیستند و به نماز اهمیت نمی‌دهند و اهل نوار، موسیقی، پاسور و قمار هستند، اما در معاشرت آدم‌های خوبی هستند، چه صورتی دارد؟

جواب: اگر ارشاد و نصیحت آن‌ها اثر ندارد، با آن‌ها معاشرت نکنید تا آن‌ها در شما تأثیر نگذارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْجَعْفَرِیِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ: «مَا لِی رَأَیْتُکَ عِنْدَ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ یَعْقُوبَ.» فَقَالَ: إِنَّهُ خَالِی. فَقَالَ: «إِنَّهُ یَقُولُ فِی اللَّهِ قَوْلًا عَظِیماً یَصِفُ اللَّهَ وَ لَا یُوصَفُ فَإِمَّا جَلَسْتَ مَعَهُ وَ تَرَکْتَنَا وَ إِمَّا جَلَسْتَ مَعَنَا وَ تَرَکْتَهُ.» فَقُلْتُ: هُوَ یَقُولُ مَا شَاءَ أَیُّ شَیْءٍ عَلَیَّ مِنْهُ إِذَا لَمْ أَقُلْ مَا یَقُولُ؟ فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع: «أَ مَا تَخَافُ أَنْ تَنْزِلَ بِهِ نَقِمَةٌ فَتُصِیبَکُمْ جَمِیعاً؟ أَ مَا عَلِمْتَ بِالَّذِی کَانَ مِنْ أَصْحَابِ مُوسَى ع وَ کَانَ أَبُوهُ مِنْ أَصْحَابِ فِرْعَوْنَ فَلَمَّا لَحِقَتْ خَیْلُ فِرْعَوْنَ مُوسَى تَخَلَّفَ عَنْهُ لِیَعِظَ أَبَاهُ فَیُلْحِقَهُ بِمُوسَى فَمَضَى أَبُوهُ وَ هُوَ یُرَاغِمُهُ حَتَّى بَلَغَا طَرَفاً مِنَ الْبَحْرِ فَغَرِقَا جَمِیعاً فَأَتَى مُوسَى ع الْخَبَرُ فَقَالَ: هُوَ فِی رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لَکِنَّ النَّقِمَةَ إِذَا نَزَلَتْ لَمْ یَکُنْ لَهَا عَمَّنْ قَارَبَ الْمُذْنِبَ دِفَاعٌ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۴

 

از بَکر بن محمد نقل شده است:

شنیدم که امام رضا (علیه‌السلام) به شخصی به نام جعفری می‌فرمودند: «چرا تو را نزد عبدالرحمان بن یعقوب می‌بینم؟»

جعفری عرض کرد: او دایی‌ام است.

حضرت فرمودند: «او در مورد خداوند سخن درشتی می‌گوید؛ خداوند را [به‌عنوان چیزی که جسم است،] توصیف می‌کند، درحالی‌که خداوند به وصف نمی‌آید. یا با او نشست و برخواست کن [و ما را رها کن] یا با ما مجالست کن و او را رها کن.»

جعفری عرض کرد: او هر چه می‌خواهد بگوید. از او چه ضرری به من می‌رسد، اگر من به اعتقادات او معتقد نباشم؟

حضرت فرمودند: «آیا نمی‌ترسی که عذابی نازل شود و همه شما (اطرافیان عبدالرحمان) را دچار کند؟ مگر نمی‌دانی آن‌کس که از اصحاب حضرت موسی (علی‌نبیناوآله‌وعلیه‌السلام) بود و پدرش از اصحاب فرعون بود و وقتی اسب‌سوارانِ فرعون به حضرت موسی رسیدند، از او سرپیچی کرد تا پدرش را نصیحت کند تا او را به حضرت موسی ملحق کند. پدرش رفت و او با پدرش ستیزه می‌کرد. تا این‌که به کنار دریا (رود نیل) رسیدند و هردو غرق شدند. خبر به حضرت موسی رسید. فرمود: او در رحمتِ خداوند است، اما عذاب وقتی نازل می‌شود نمی‌شود از کسی که در کنار گناه‌کار است، دفاع کرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۹۸ ، ۰۰:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در ضمن توصیه‌هایشان به ابوذر، فرمودند:

«یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَرَى ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَةٍ یَخَافُ أَنْ تَقَعَ عَلَیْهِ، وَ الْکَافِرَ یَرَى ذَنْبَهُ کَأَنَّهُ ذُبَابٌ مَرَّ عَلَى أَنْفِهِ.»

 الأمالی(للطوسی)، ص۵۲۷

 

«ای ابوذر! به‌راستی که مؤمن گناهش را مانند صخره (تخته‌سنگی بسیار بزرگ) می‌بیند که می‌ترسد [هر آن] روی او بیفتد. اما کافر گناهش را مانند مگسی می‌بیند که از روی بینی‌اش عبور کرده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۱۹:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«انسان گناه می‌کند و از نماز شب محروم می‌شود. کار بد، با شتاب بیشتری از چاقو که در گوشت وارد می‌شود، در [روحِ] کسی که آن را مرتکب می‌شود، وارد می‌گردد.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

تصویر تکان‌دهنده‌ای است از گناه؛ گویی ما با هر کار بد، خنجری در بدنمان فرو می‌کنیم، بلکه آسیب گناه بر روح ما و سرعتِ تأثیرش بر آن، بیش از آسیب آن خنجر بر جسممان و سرعتِ تأثیرش بر آن است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۱۹:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

سال‌ها پیش، دوستی داشتم که می‌گفت: من در ماه رمضان وقتی سفر می‌روم، روزه‌ام را می‌گیرم؛ چون روزه نداشتن در شهری که همه روزه‌اند و رستوران‌ها و اغذیه‌فروشی‌ها غذایی طبخ نمی‌کنند، مشکل است.

برای توجیه کار خودش، اجتهاد می‌کرد که "قدیم‌ها مسافرت‌ها طولانی و دشوار بوده و خدا برای این‌که به مردم تخفیف دهد، حکم روزه را از مسافر برداشته بوده. اما الآن که مسافرت‌ها آسان شده، این حکم هم دیگر تغییر کرده."

گویا این‌گونه سرپیچی‌ها و توجیه‌ها مربوط به زمان حاضر نیست و در زمان رسول خدا و اهل‌بیت (صلوات‌الله‌علیهم) نیز مطرح بوده است. ملاحظه فرمایید.

 

 

...عَنْ یَحْیَى بْنِ أَبِی الْعَلَاءِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَصُومُ شَهْرَ رَمَضَانَ فِی السَّفَرِ؟ فَقَالَ: «لَا» فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّهُ عَلَیَّ یَسِیرٌ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ تَصَدَّقَ عَلَى مَرْضَى أُمَّتِی وَ مُسَافِرِیهَا بِالْإِفْطَارِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ أَ یُعْجِبُ أَحَدَکُمْ لَوْ تَصَدَّقَ بِصَدَقَةٍ أَنْ تُرَدَّ عَلَیْهِ.»»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۲۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«مردی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! در ماه رمضان، در سفر باید روزه بگیرم؟

حضرت فرمودند:

«نه.»

عرض کرد:

ای رسول خدا! روزه گرفتن در سفر، برایم آسان است.

رسول خدا فرمودند:

«به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) به بیماران و مسافرانِ امتِ من تصدّق فرموده تا روزه‌شان را در ماه رمضان افطار کنند (بخورند.)

آیا هیچ‌یک از شما خوشش می‌آید از این‌که (به کسی) صدقه‌ای دهد و صدقه‌اش رد شود (پذیرفته نشود؟)»»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَکِیمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«لَوْ أَنَّ رَجُلًا مَاتَ صَائِماً فِی السَّفَرِ مَا صَلَّیْتُ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که می‌فرمودند:

«اگر مردی بمیرد درحالی‌که در سفر روزه گرفته است، بر او نماز نخواهم خواند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۸ ، ۱۴:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی دَاوُدَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ:

«دَخَلَ‏ رَجُلَانِ‏ الْمَسْجِدَ أَحَدُهُمَا عَابِدٌ وَ الْآخَرُ فَاسِقٌ فَخَرَجَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْفَاسِقُ صِدِّیقٌ وَ الْعَابِدُ فَاسِقٌ وَ ذَلِکَ أَنَّهُ یَدْخُلُ الْعَابِدُ الْمَسْجِدَ مُدِلًّا بِعِبَادَتِهِ یُدِلُّ بِهَا فَتَکُونُ فِکْرَتُهُ فِی ذَلِکَ وَ تَکُونُ فِکْرَةُ الْفَاسِقِ فِی التَّنَدُّمِ عَلَى فِسْقِهِ وَ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا صَنَعَ مِنَ الذُّنُوبِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۱۴

 

از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) نقل شده است:

«دو مرد وارد مسجد شدند؛ یکی‌شان عابد و دیگری فاسق بود. اما در حالی از مسجد خارج شدند که مرد فاسق، صِدّیق (مؤمنی راستین) و مرد عابد، فاسق گشته بود!

دلیلش این است که مرد عابد در حالی وارد مسجد می‌شود که به عبادتش می‌نازد، پس در همین فکر است.

اما مرد فاسق در فکر پشیمانی از گناهانش است و از خداوند (عزّوجلّ) می‌خواهد گناهانی را که مرتکب شده را بیامرزد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۹۷ ، ۰۶:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۹

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ما دستور دادند که با چهره‌هایی عبوس و در هم با اهل‌معصیت روبه‌رو شویم.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

بسیاری از افراد غیرمتدین، متدینین را افرادی عبوس و اخمو می‌شناسند. شاید این تصور آنان به‌خاطر عمل متدینین به این دستور اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد؛ دستوری که در رساله‌های عملیه نیز (ذیل مراحل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) انعکاس یافته.

علت این دستور این است که ارزش، ارزش باقی بماند و ضدارزش نیز ضدارزش. برای این است که کار بد با ناملایماتی همراه باشد تا فرد بدکار احساس بدی از انجام کارش داشته باشد و کار بدش عادی نشود. برای این است که ضدارزش کم‌کم به ارزش تبدیل نشود یا به تعبیر اهل‌بیت؛ منکر تبدیل به معروف نگردد.

اما در این میان توجه به این نکته هم ضروری است که اگر با گناه‌کاری مواجه شدیم که به هر دلیلی (تربیت، محیط، رسانه یا...) گناه خود را بد نمی‌دانست، بلکه برایش عادی بود، بلکه معتقد بود کاری موجّه و عاقلانه است، این شخص در مرحله «ارشاد الجاهل» است، نه «نهی از منکر».

یعنی اول باید راهنمایی شود و به او فهمانده شود که کارش بد است، بعد اگر ″دانسته″ آن کار را تکرار کرد، باید او را «نهی از منکر» نمود و اولین مرحله «نهی از منکر» هم همین در هم کشیدن چهره خواهد بود. همان‌طور که وقتی فرزند کوچکمان حرف زشتی می‌زند، بدون آن‌که بداند آن حرف زشت است، ابتدا باید به او فهماند که حرفش زشت است. معقول نیست که در همان مرحله اول به او تشر زد یا تنبیهش نمود!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«مَا مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۱۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مردی نیست که تکبر ورزد یا زورگویی کند، جزاین‌که به‌خاطر ذلت و خواری‌ای است که در خود یافته است.»

 

 

 

قَالَ النَّبِیُّ ص:

«لَا یَکْذِبُ الْکَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ.»

 الإختصاص، ص۲۳۲

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«دروغ‌گو دروغ نمی‌گوید، مگر از روی پستی و خواریِ نفسش.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ

نبود «عزت نفس» در انسان، عامل بسیاری از بدی‌ها و پلیدی‌هاست.

در مطلبی که پیش‌تر با عنوان «اندر فوائد احساس کرامت نفس» ذکر شده بود نیز از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل شده بود که: هرکس «نفس» خود را والا بداند، دنیا و شهوات را پست می‌انگارد و «نفس»اش را با آلودگی به معاصی، پست نمی‌گرداند.

همچنین عرض شده بود که: اگر واقعاً قصد تربیت و ارشاد دیگران و باز داشتن آنان از پستی‌ها و آلودگی‌ها را داریم، راهش توسری زدن و تحقیر نیست. برعکس؛ باید به آن‌ها احترام گذاشت و بزرگی و ارزش‌هایشان را به چشمشان آورد، تا «خودشان» به پستی‌ها تن ندهند و طریق رشد را بپیمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی الْمَغْرَاءِ عَنْ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «مَنْ کَانَتْ لَهُ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ وَ أَرَادَ أَنْ یَرَانَا وَ أَنْ یَعْرِفَ مَوْضِعَهُ مِنَ اللَّهِ فَلْیَغْتَسِلْ ثَلَاثَ لَیَالٍ یُنَاجِی بِنَا فَإِنَّهُ یَرَانَا وَ یُغْفَرُ لَهُ بِنَا وَ لَا یَخْفَى عَلَیْهِ مَوْضِعُهُ.» قُلْتُ: سَیِّدِی فَإِنَّ رَجُلًا رَآکَ فِی مَنَامِهِ وَ هُوَ یَشْرَبُ النَّبِیذَ؟ قَالَ: «لَیْسَ النَّبِیذُ یُفْسِدُ عَلَیْهِ دِینَهُ إِنَّمَا یُفْسِدُ عَلَیْهِ تَرَکُنَا وَ تَخَلُّفُهُ عَنَّا إِنَّ أَشْقَى أَشْقِیَائِکُمْ مَنْ یُکَذِّبُنَا فِی الْبَاطِنِ بِمَا یُخْبَرُ عَنَّا یُصَدِّقُنَا فِی الظَّاهِرِ وَ یُکَذِّبُنَا فِی الْبَاطِنِ نَحْنُ أَبْنَاءُ نَبِیِّ اللَّهِ وَ أَبْنَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ أَبْنَاءُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ أَحْبَابُ رَبِّ الْعَالَمِینَ نَحْنُ مِفْتَاحُ الْکِتَابِ فَبِنَا نَطَقَ الْعُلَمَاءُ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَخَرَسُوا نَحْنُ رَفَعْنَا الْمَنَارَ وَ عَرَّفْنَا الْقِبْلَةَ نَحْنُ حَجَرُ الْبَیْتِ فِی السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ بِنَا غُفِرَ لآِدَمَ وَ بِنَا ابْتُلِیَ أَیُّوبُ وَ بِنَا افْتُقِدَ یَعْقُوبُ وَ بِنَا حُبِسَ یُوسُفُ وَ بِنَا دُفِعَ الْبَلَاءُ بِنَا أَضَاءَتِ الشَّمْسُ نَحْنُ مَکْتُوبُونَ عَلَى عَرْشِ رَبِّنَا مَکْتُوبُونَ مُحَمَّدٌ خَیْرُ النَّبِیِّینَ وَ عَلِیٌّ سَیِّدُ الْوَصِیِّینَ وَ فَاطِمَةُ سَیِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِیَاءِ أَنَا طَالِبُ الْبَابِ أَنَا صَاحِبُ الصِّفِّینِ أَنَا الْمُنْتَقِمُ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ أَنَا صَاحِبُ کَرْبَلَاءَ مَنْ أَحَبَّنَا وَ تَبَرَّأَ مِنْ عَدُوِّنَا کَانَ مَعَنَا وَ مِمَّنْ فِی الظِّلِّ الْمَمْدُودِ وَ الْمَاءِ الْمَسْکُوبِ.» وَ الْحَدِیثُ طَوِیلٌ وَ فِی آخِرِهِ: «أَنَّ اللَّهَ اشْتَرَکَ بَیْنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْأَوْصِیَاءِ فِی الْعِلْمِ وَ الطَّاعَةِ.» وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: «أَنَّ اللَّهَ خَلَقَنَا قَبْلَ الْخَلْقِ بِأَلْفَیْ أَلْفِ عَامٍ فَسَبَّحْنَا فَسَبَّحَتِ الْمَلَائِکَةُ لِتَسْبِیحِنَا.»

الإختصاص، ص۹۰

 

از ابوالمَغراء (حُمید بن مثنی) نقل شده است:

شنیدم که امام کاظم (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«هرکس حاجتی از خداوند دارد و می‌خواهد ما (اهل‌بیت) را ببیند و جایگاهش را نزد خداوند بداند، سه شب غسل کند و با ما مناجات کند. او ما را می‌بیند و به‌واسطه‌ی ما آمرزیده می‌شود و جایگاهش بر او پوشیده نمی‌ماند.»

ابوالمَغراء گوید: عرض کردم:

سرورم! آیا ممکن است مردی که نبیذ (نوع خفیفی از شراب) می‌خورد، در خوابش شما را ببیند؟

حضرت فرمودند:

«نبیذ دین او را فاسد نخواهد کرد، بلکه آن‌چه دین شخص را فاسد می‌کند، این است که ما (اهل‌بیت) را ترک کند و از ما پیروی نکند.

به‌راستی که گمراه‌ترین گمراهانِ شما کسی است که در درون خود ما را تکذیب کند و در ظاهر ما را تصدیق نماید.

ما فرزندان پیامبر خدا، فرزندان فرستاده خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و دوستان پروردگار عوالم هستیم.

ما کلید کتابِ (آسمانی) هستیم. عالمان به‌واسطه ما سخن گفته‌اند و اگر ما نبودیم، لال می‌شدند. ما عَلَمِ (روشنایی) را برافراشته‌ایم و قبله را شناسانده‌ایم...»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ

این هشدار نگران‌کننده‌ای است که گمراه‌ترین گمراهانِ شیعه، کسی است که در ظاهر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را تصدیق کند و در باطن ایشان را تکذیب نماید، در ظاهر علی‌علی و حسین‌حسین بگوید و در باطن به اهل‌بیت و راه اهل‌بیت اعتقادی نداشته باشد و از آنان پیروی نکند.

نعوذ بالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۹۷ ، ۱۹:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع‏: «...قِیلَ: یَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلَکَ‏ فُلَانٌ‏ یَعْمَلُ‏ مِنَ الذُّنُوبِ کَیْتَ وَ کَیْتَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «بَلْ قَدْ نَجَا وَ لَا یَخْتِمُ اللَّهُ عَمَلَهُ إِلَّا بِالْحُسْنَى وَ سَیَمْحُو اللَّهُ عَنْهُ السَّیِّئَاتِ وَ یُبَدِّلُهَا مِنْ حَسَنَاتٍ إِنَّهُ کَانَ یَمُرُّ مَرَّةً فِی طَرِیقٍ عَرَضَ لَهُ مُؤْمِنٌ قَدِ انْکَشَفَتْ عَوْرَتُهُ وَ هُوَ لَا یَشْعُرُ فَسَتَرَهَا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُخْبِرْهُ بِهَا مَخَافَةَ أَنْ یَخْجَلَ ثُمَّ إِنَّ ذَلِکَ الْمُؤْمِنَ عَرَفَهُ فِی مَهْوَاهُ فَقَالَ لَهُ: أَجْزَلَ اللَّهُ لَکَ الثَّوَابَ وَ أَکْرَمَ لَکَ الْمَآبَ وَ لَا نَاقَشَکَ فِی الْحِسَابِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ فِیهِ فَهَذَا الْعَبْدُ لَا یَخْتِمُ اللَّهُ لَهُ إِلَّا بِخَیْرٍ بِدُعَاءِ ذَلُکَ الْمُؤْمِنِ.» فَاتَّصَلَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص بِهَذَا الرَّجُلِ فَتَابَ وَ أَنَابَ وَ أَقْبَلَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمْ یَأْتِ عَلَیْهِ سَبْعَةُ أَیَّامٍ حَتَّى أُغِیرَ عَلَى سَرْحِ الْمَدِینَةِ فَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی أَثَرِهِمْ جَمَاعَةً ذَلِکَ الرَّجُلُ أَحَدُهُمْ فَاسْتُشْهِدَ فِیهِمْ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۲، ص۱۶۹

 

از امام حسن عسکری از امام هادی از امام جواد از امام رضا (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض شد: فلانی هلاک است (و امیدی به نجاتش نیست؛ چراکه) فلان‌گناهان و بیسارگناهان را انجام می‌دهد.

رسول خدا فرمودند: «نه، او نجات یافته است. خداوند کارش را ختم به خیر می‌کند و بدی‌هایش را پاک خواهد کرد و آن‌ها را به نیکی تبدیل خواهد کرد.

آن مرد روزی از راهی عبور می‌کرد. با مؤمنی مواجه شد که عورتش پیدا شده بود اما خودش متوجه نبود. عورت آن مؤمن را پوشاند و از ترس این‌که آن مؤمن خجالت بکشد، به او خبر نداد (که من چنین کردم.)

بعد، آن مؤمن او را در راهی که می‌رفت، شناخت (و متوجه شد او این کار را کرده و آبرویش را حفظ نموده.) پس به او گفت: خداوند به تو پاداش دهد و بازگشتت (به سوی خودش، در قیامت) را بزرگ دارد و در حساب‌رسی بر تو سخت نگیرد.

خداوند نیز دعای آن مؤمن را در حق او اجابت کرد و به‌همین‌خاطر است که این بنده، حتماً با دعای آن مؤمن، عاقبت‌به‌خیر خواهد شد.»

این گفته‌ی رسول خدا به (گوشِ) آن مردِ گناه‌کار رسید. پس توبه کرد و (به‌سوی پروردگار) بازگشت و به اطاعت خداوند (عزّوجلّ) روی آورد.

هفت روز (از توبه او) نگذشته بود که به چراگاه مدینه حمله شد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گروهی را به تعقیب غارت‌گران فرستادند. آن مرد نیز یکی از آن گروه بود که در میان آنان به شهادت رسید.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

مُوسَى بْنُ سَیَّارٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا ع وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَى حِیطَانِ طُوسٍ وَ سَمِعْتُ وَاعِیَةً فَاتَّبَعْتُهَا فَإِذَا نَحْنُ بِجَنَازَةٍ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهَا رَأَیْتُ سَیِّدِی وَ قَدْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ فَرَسِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ نَحْوَ الْجَنَازَةِ فَرَفَعَهَا ثُمَّ أَقْبَلَ یَلُوذُ بِهَا کَمَا تَلُوذُ السَّخْلَةُ بِأُمِهَّا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ مَنْ شَیَّعَ جَنَازَةَ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَیْهِ.» حَتَّى إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ عَلَى شَفِیرِ قَبْرِهِ رَأَیْتُ سَیِّدِی قَدْ أَقْبَلَ فَأَفْرَجَ النَّاسُ عَنِ الْجَنَازَةِ حَتَّى بَدَا لَهُ الْمَیِّتُ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ فَلَا خَوْفَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذِهِ السَّاعَةِ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَلْ تَعْرِفُ الرَّجُلِ فَوَ اللَّهِ؟ إِنَّهَا بُقْعَةٌ لَمْ تَطَأْهَا قَبْلَ یَوْمِکَ هَذَا! فَقَالَ لِی: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ شِیعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا کَانَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لِصَاحِبِهِ.»

 مناقب آل‌أبی‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۳۴۱

 

از موسی‌بن‌سیّار نقل شده است:

من همراه امام رضا (علیه‌السلام) بودم که ایشان به حومه طوس وارد شدند. صدای شیون و زاری‌ای شنیدم. صدا را دنبال کردم تا به جنازه‌ای رسیدیم.

وقتی چشمم به جنازه افتاد، دیدم که آقایم (امام رضا علیه‌السلام) از اسب پیاده شدند. سپس به سوی جنازه رفتند، آن را بلند کردند و مثل برّه‌ای که به مادرش می‌چسبد، آن را به خود چسباندند.

سپس رو به من کردند و فرمودند:

«ای موسی‌بن‌سیّار! کسی که جنازه یکی از یارانِ ما را تشییع کند، از گناهانش جدا می‌شود؛ مثل روزی که از مادرش او را زاییده، گناهانی به گردنش نخواهد بود.»

(جنازه را تشییع کردیم) تا این‌که آن مرد را کنار قبرش گذاشتند. دیدم مولایم (امام رضا علیه‌السلام) جلو رفتند و مردم را که دور میّت جمع بودند، کنار زدند. دستشان را بر سینه او گذاشتند.

سپس (به میت) فرمودند:

«ای فلانی پسر فلانی! بهشت را به تو مژده می‌دهم. پس، از این ساعت به بعد، ترسی نخواهی داشت.»

موسی‌بن‌سیّار گوید: عرض کردم:

فدایتان شوم، مگر این مرد را می‌شناسید؟ به خدا قسم، شما تا امروز به این منطقه قدم نگذاشته بودید!

حضرت بن من فرمودند:

«ای موسی‌بن‌سیّار! مگر نمی‌دانی که همه ما امامان، اعمال شیعیانمان، هنگام طلوع آفتاب و غروب آن، بر ما عرضه می‌شود.

اگر کوتاهی‌ای در اعمالشان باشد، از خداوندِ بلندمرتبه می‌خواهیم از گناهان صاحبش درگذرد و اگر نیکی‌ای در آن باشد، از خداوند می‌خواهیم شاکرِ صاحبش باشد.»[*]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر یادداشتی درباره این‌که خداوند چگونه شاکرِ نیکیِ بنده‌اش است، نوشته بودم که علاقه‌مندان را به مطالعه آن دعوت می‌کنم.

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

حواسمان باشد که امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) تک‌تک شیعیانشان را به‌خوبی می‌شناسند.

اول روز، اعمال شب گذشته و آخر روز، اعمال همان روزشان به حضرت عرضه می‌شود.

درست است که امام نسبت به شیعیانشان شدیداً مهربان‌اند، اما حیای گربه کجاست؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۹:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: نَزَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «یَا مَیْمُونُ! مَنْ یَرْقُدُ مَعَکَ بِاللَّیْلِ؟ أَ مَعَکَ غُلَامٌ؟» قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَلَا تَنَمْ وَحْدَکَ فَإِنَّ أَجْرَأَ مَا یَکُونُ الشَّیْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

عبدالله بن مَیمون از پدرش نقل کرده است:

نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم. حضرت فرمودند:

«ای مَیمون! شب‌ها چه کسی پیشت می‌خوابد؟ آیا پسربچه‌ای همراهت هست؟»

عرض کردم:

خیر.

حضرت فرمودند:

«تنها نخواب! زیرا پرجرأت‌ترین حالتِ شیطان نسبت به انسان، زمانی است که او تنها می‌خوابد.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَ‏ الشَّیْطَانَ‏ أَشَدَّ مَا یَهُمُ‏ بِالْإِنْسَانِ‏ حِینَ یَکُونُ وَحْدَهُ خَالِیاً لَا أَرَى أَنْ یَرْقُدَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شیطان، در زمانی که انسان در تنهایی دچار اوهام می‌شود، (از هر زمان دیگری) نیرومندتر است. صلاح نمی‌دانم که کسی تنها بخوابد.»

 

 

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَبِیتُ فِی بَیْتٍ وَحْدَهُ فَقَالَ: «إِنِّی لَأَکْرَهُ ذَلِکَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ وَ لَکِنْ یُکْثِرُ ذِکْرَ اللَّهِ فِی مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

سماعة بن مِهران گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی که شب را در اتاقی تنها بگذراند، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«من از این کار خوشم نمی‌آید.

البته اگر کسی مجبور به این کار شد، اشکالی ندارد، اما تا جایی که می‌تواند، ذکر خداوند را در رختخوابش زیاد بگوید.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

از مجموع این روایات، می‌توان چنین نتیجه گرفت که: تنها خوابیدن در شب، زمینه‌ای است برای اوهام و خیالات باطلی که به ذهن انسان خطور می‌کنند و این اوهام و خیالات، بستری هستند برای وسوسه‌های شیطانی.

پس بهتر است حتی‌الامکان از قرار گرفتن در چنین موقعیتی پرهیز کرد و در صورت ضرورت، ذهنمان را با زیاد یاد کردن از خداوند، از اوهام به‌دور داریم و مانع وسوسه‌های شیطان شویم.

 

بعداً نوشتـــــــــــــــــــــــــ

پس از نشر مطلب بالا، گویا برای بعضی از مخاطبان این ابهام پیش آمد که اگر لازم بود در اتاقی تنها باشیم، چه معنا دارد پسربچه‌ای را با خود همراه کنیم؟

توضیح آن‌که مثلاً آقایی که مجرد است، شب‌ها در یک اتاق، تنها نخوابد، بلکه با برادر کوچکترش در آن اتاق بخوابد.

یا مثلاً اگر در منزل شخصی مهمان است و اتاق مستقلی در اختیارش قرار داده‌اند، تنها نخوابد، بلکه پسر صاحبخانه را نیز با خود همراه کند.

تنها سپری کردن شب، آن‌قدر مذموم است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای عبادت‌های شبانه‌شان هم کودکی را در عبادت‌گاه شخصی‌شان با خود همراه می‌کردند...

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کَانَ لِعَلِیٍّ ع بَیْتٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا فِرَاشٌ وَ سَیْفٌ وَ مُصْحَفٌ وَ کَانَ یُصَلِّی فِیه‏.»

 المحاسن، ج‏۲، ص۶۱۲

 

«امام علی (علیه‌السلام) اتاقی داشتند که جز زیرانداز و شمشیر و قرآن، چیزی در آن نبود و ایشان در آن اتاق نماز می‌خواندند.»

 

 

 

همچنین از ایشان نقل شده است:

«کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَدِ اتَّخَذَ بَیْتاً فِی‏ دَارِهِ، لَیْسَ بِالْکَبِیرِ وَ لَا بِالصَّغِیرِ، وَ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصَلِّیَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِیّاً لَا یَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ یَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِکَ الْبَیْتِ فَیُصَلِّی.»

 قرب‌الإسناد، ص۱۶۱

 

«امام علی (علیه‌السلام) در خانه‌شان اتاقی را (برای نماز خواندن) برمی‌گزیدند که نه بزرگ بود و نه کوچک. و هرگاه می‌خواستند آخرشب نماز بخوانند، کودکی را که از (هیبتِ) ایشان خجالت نمی‌کشید، همراه خود به آن اتاق می‌بردند و به نماز می‌ایستادند.»

 

[این حدیث، در کتاب المحاسن (ج۲، ص۶۱۲) چنین نقل شده است که «هرگاه شب فرا می‌رسید، ایشان کودکی را با خود به این اتاق می‌بردند تا در کنارشان بخوابد و ایشان به نماز بایستند.» پس قید خجالت نکشیدن، برای این است که آن کودک راحت باشد و از خجالت حضرت، خوابش به‌هم نخورد.]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۱
ابوالفضل رهبر


...عَنْ أَبِی خَدِیجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ: إِنِّی قَدْ وَلَدْتُ بِنْتاً وَ رَبَّیْتُهَا حَتَّى إِذَا بَلَغَتْ فَأَلْبَسْتُهَا وَ حَلَّیْتُهَا ثُمَّ جِئْتُ‏ بِهَا إِلَى‏ قَلِیبٍ‏ فَدَفَعْتُهَا فِی جَوْفِهِ وَ کَانَ آخِرُ مَا سَمِعْتُ مِنْهَا وَ هِیَ تَقُولُ یَا أَبَتَاهْ. فَمَا کَفَّارَةُ ذَلِکَ؟ قَالَ: «أَ لَکَ أُمٌّ حَیَّةٌ؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَلَکَ خَالَةٌ حَیَّةٌ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَابْرَرْهَا فَإِنَّهَا بِمَنْزِلَةِ الْأُمِّ یُکَفِّرْ عَنْکَ مَا صَنَعْتَ.»» قَالَ أَبُو خَدِیجَةَ: فَقُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: مَتَى کَانَ هَذَا؟ فَقَالَ: «کَانَ فِی الْجَاهِلِیَّةِ وَ کَانُوا یَقْتُلُونَ الْبَنَاتِ مَخَافَةَ أَنْ یُسْبَیْنَ فَیَلِدْنَ فِی قَوْمٍ آخَرِینَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۶۲

 

ابوخدیجه از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است:

«مردی نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد: برای من دختری به دنیا آمد، او را پرورش دادم تا بالغ شد. پس بر او لباس پوشانیدم و زینتش کردم، سپس او را کنار چاهی قدیمی بردم و داخل چاه انداختم. آخرین صدایی که از او شنیدم، این بود که (با التماس) می‌گفت: "ای پدر!". کفاره (جبران) این کار چیست؟

پیامبر به او فرمودند: «آیا مادری داری که زنده باشد؟»

عرض کرد: خیر.

حضرت فرمودند: «خاله‌ای داری که زنده باشد؟»

عرض کرد: بله.

فرمودند: «پس به او نیکی کن؛ چراکه خاله، به‌منزله مادر است. این کار، گناهت را جبران می‌کند.»»

 

ابوخدیجه گوید: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

این اتفاق (زنده‌به‌گور کردن دختر) کِی اتفاق افتاده است؟

حضرت فرمودند:

«در زمان جاهلیت اتفاق افتاده است. آنان دخترانشان را از ترس این‌که اسیر شوند و در میان قومی دیگر بچه بزایند، می‌کشتند.»

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۶:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیث طولانی‌ای که در چند جلسه، پیرامون آفرینش جهان و شگفتی‌ها و حکمت‌های آن، برای مفضّل‌بن‌عمر املاء کردند و مفضّل نیز آن را در کتابی به نام «التوحید» (معروف به «توحید مفضل») گرد آورده است، فرموده‌اند:

«...فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ فَلِمَ صَارَتْ هَذِهِ الْأَرْضُ تُزَلْزَلُ قِیلَ لَهُ إِنَّ الزَّلْزَلَةَ وَ مَا أَشْبَهَهَا مَوْعِظَةٌ وَ تَرْهِیبٌ یُرَهَّبُ بِهَا النَّاسُ لِیَرْعَوُوا وَ یَنْزِعُوا عَنِ الْمَعَاصِی وَ کَذَلِکَ مَا یَنْزِلُ بِهِمْ مِنَ الْبَلَاءِ فِی أَبْدَانِهِمْ وَ أَمْوَالِهِمْ یَجْرِی فِی التَّدْبِیرِ عَلَى مَا فِیهِ صَلَاحُهُمْ وَ اسْتِقَامَتُهُمْ وَ یُدَّخَرُ لَهُمْ إِنْ صَلَحُوا مِنَ الثَّوَابِ وَ الْعِوَضِ فِی الْآخِرَةِ مَا لَا یَعْدِلُهُ شَیْ‏ءٌ مِنْ أُمُورِ الدُّنْیَا وَ رُبَّمَا عُجِّلَ ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا إِذَا کَانَ ذَلِکَ فِی الدُّنْیَا صَلَاحاً لِلْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّة.»

 توحید المفضل، ص۱۴۴

 

«اگر کسی بگوید:

"چرا این زمین می‌لرزد؟"،

به او گفته می‌شود:

«به‌راستی که زلزله و (بلاهای) شبیه آن، پند و هشداری است که مردم با آن ترسانده می‌شوند تا مراقب باشند و از نافرمانی‌ها دست بکشند.

همچنین بلایی که به بدن‌ها و اموالشان وارد می‌شود، بر اساس این تدبیر[1] جاری می‌شود که صلاح[2] و استقامت[3] آنان در آن است

و به این خاطر است که اگر (در این آزمایش‌ها) سالم به در آمدند، برایشان ثواب و جایگزینی در آخرت ذخیره شود که هیچ چیز از امور دنیا با آن برابری نمی‌کند

و ممکن است وقوع زلزله، هرگاه به صلاح عوام و خواص مردم باشد، در دنیا جلو انداخته شود.[4]»»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی ما از چیزی بدمان می‌آید درحالی‌که برایمان خوب است و گاهی از چیزی خوشمان می‌آید که برایمان بد است و این خداست که می‌داند و این ماییم که نمی‌دانیم؛

«عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[5]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] تدبیر: دیدنِ پشت‌صحنه و عاقبت امور، نه ظاهر آن‌ها.

[2] صلاح: سلامت از فساد و تباهی.

[3] استقامت: همواره در راه بودن، پیمودنِ دائمیِ راه حق.

[4] گویا لرزش زمین اوقات مشخصی دارد که گاهی به‌خاطر مصلحت مردم جلو انداخته می‌شود.

[5] سوره بقره، آیه۲۱۶.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۲:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ بَکْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ لِأَصْحَابِهِ: «مَنْ أَقَامَ الصَّلَاةَ وَ قَالَ قَبْلَ أَنْ یُحْرِمَ وَ یُکَبِّرَ «یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِی‏ءُ وَ قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِی‏ءِ وَ أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِی‏ءُ فَبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی» فَیَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى مَلَائِکَتِی اشْهَدُوا أَنِّی قَدْ عَفَوْتُ عَنْهُ وَ أَرْضَیْتُ عَنْهُ أَهْلَ تَبِعَاتِهِ.»»

 فلاح‌السائل‌ونجاح‌المسائل، ص۱۵۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که امیر مؤمنان (علیه‌السلام) به یارانشان می‌فرمود:

«هرکس نماز بخواند و پیش از آن‌که تکبیرة‌الاحرام بگوید، این (دعا) را بگوید،

خداوند (تعالی) می‌فرماید:

«ای فرشتگانِ من! شاهد باشید که من از (گناهان) او چشم پوشیدم و کسانی که حقی بر او دارند را راضی نمودم.»

[آن دعا این است:]

 

«یَا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ الْمُسِی‏ءُ 

ای (خداوندِ) نیکوکار! بدکاری نزد تو آمده‌است!

 

و قَدْ أَمَرْتَ الْمُحْسِنَ أَنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسِی‏ءِ 

و تو (خودت) به نیکوکاران دستور داده‌ای از بدکاران درگذرند،

 

و أَنْتَ الْمُحْسِنُ وَ أَنَا الْمُسِی‏ءُ 

و تو (خودت) نیکوکار هستی و من بدکارم،

 

فبِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

پس به حق محمد و خاندانِ محمد،

 

صلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ 

بر محمد و خاندان محمد درود فرست،

 

و تَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا تَعْلَمُ مِنِّی»

و از کارهای زشتی که از من می‌دانی، درگذر.»»

 

یا محسن

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

عنْ دُرُسْتَ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا إِبْرَاهِیمَ ع یقُولُ:

«إِذَا مَرِضَ الْمُؤْمِنُ أَوْحَی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَی صَاحِبِ الشِّمَالِ لَا تَکتُبْ عَلَی عَبْدِی مَا دَامَ فِی حَبْسِی وَ وَثَاقِی ذَنْباً وَ یوحِی إِلَی صَاحِبِ الْیمِینِ أَنِ اکتُبْ لِعَبْدِی مَا کنْتَ تَکتُبُهُ فِی صِحَّتِهِ مِنَ الْحَسَنَاتِ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۴

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرگاه مؤمن بیمار می‌شود، خداوند (عزّوجلّ)

به (فرشته‌ی) همراه سمت چپش وحی می‌فرماید که تا وقتی بنده‌ام در زندان و بند من است، گناهی ننویس

و به (فرشته‌ی) همراه سمت راستش وحی می‌فرماید که برای بنده‌ام همان حسناتی را که در زمان سلامتی‌اش می‌نوشتی، بنویس.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۳۱
ابوالفضل رهبر