دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «بهشت» ثبت شده است

 

…عَنْ مِنْهَالٍ اَلْقَصَّابِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «مَنْ قَرَأَ اَلْقُرْآنَ وَ هُوَ شَابٌّ مُؤْمِنٌ اِخْتَلَطَ اَلْقُرْآنُ بِلَحْمِهِ وَ دَمِهِ وَ جَعَلَهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَ اَلسَّفَرَةِ اَلْکِرَامِ اَلْبَرَرَةِ وَ کَانَ اَلْقُرْآنُ حَجِیزاً عَنْهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ یَقُولُ: «یَا رَبِّ إِنَّ کُلَّ عَامِلٍ قَدْ أَصَابَ أَجْرَ عَمَلِهِ غَیْرَ عَامِلِی فَبَلِّغْ بِهِ أَکْرَمَ عَطَایَاکَ.»» قَالَ: «فَیَکْسُوهُ اَللَّهُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبَّارُ حُلَّتَیْنِ مِنْ حُلَلِ اَلْجَنَّةِ وَ یُوضَعُ عَلَى رَأْسِهِ تَاجُ اَلْکَرَامَةِ ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: «هَلْ أَرْضَیْنَاکَ فِیهِ؟» فَیَقُولُ اَلْقُرْآنُ: «یَا رَبِّ قَدْ کُنْتُ أَرْغَبُ لَهُ فِیمَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْ هَذَا.» فَیُعْطَى اَلْأَمْنَ بِیَمِینِهِ وَ اَلْخُلْدَ بِیَسَارِهِ ثُمَّ یَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ فَیُقَالُ لَهُ: «اِقْرَأْ وَ اِصْعَدْ دَرَجَةً.» ثُمَّ یُقَالُ لَهُ: «هَلْ بَلَّغْنَا بِهِ وَ أَرْضَیْنَاکَ؟» فَیَقُولُ: «نَعَمْ.»» قَالَ: «وَ مَنْ قَرَأَهُ کَثِیراً وَ تَعَاهَدَهُ بِمَشَقَّةٍ مِنْ شِدَّةِ حِفْظِهِ أَعْطَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ هَذَا مَرَّتَیْنِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۰۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس درحالی‌که جوان و مؤمن است، قرآن بخواند [و به آن عمل کند]، قرآن با گوشت و خونش آمیخته می‌شود و خداوند او را با سفیران (فرشتگانِ) بزرگوار و نیک‌رفتار همراه می‌کند و قرآن در روز قیامت او را (از آتش جهنم) حفظ می‌کند؛

می‌گوید: «پروردگارا! هرکس عملی داشت، پاداش عملش به او رسید، به‌جز کسی که به من عمل کرده است. پس کریمانه‌ترین عطایایت را به او برسان.»

خداوندِ عزیزِ جبّار، دو جامه از جامه‌های بهشتی به او می‌پوشاند و تاج کرامت بر سرش می‌نهد و بعد می‌فرماید: «آیا در مورد پاداش او (قاری و عامل به قرآن) راضی‌ات کردیم؟»

قرآن می‌گوید: «پروردگارا! من مایل بودم پاداش او بیش از این باشد.»

آن‌گاه [سندِ] در امان بودن (از جهنم) به دست راستش داده می‌شود و [سندِ] جاودانه شدن (در بهشت) به دست چپش داده می‌شود. بعد وارد بهشت می‌شود و به او خطاب می‌شود: «قرآن بخوان و درجه‌ات را (در بهشت) ارتقاء ببخش.» بعد خطاب به قرآن گفته می‌شود: «آیا پاداش (مناسب)اش به او رسید و از ما راضی شدی؟»

قرآن می‌گوید: «آری.»

هرکس که زیاد قرآن بخواند و علی‌رغم دشواریِ حفظ (نگهداریِ) قرآن، با سختی فراوان، با قرآن هم‌پیمان شود، خداوند (عزّوجلّ) پاداش این کار را دو بار به او خواهد داد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۲ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ اِبْنِ أَبِی لَیْلَى عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«الْزَمُوا مَوَدَّتَنَا أَهْلَ‏ الْبَیْتِ‏ فَإِنَّهُ مَنْ لَقِیَ اللَّهَ وَ هُوَ یَوَدُّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفَاعَتِنَا وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَا یَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إِلَّا بِمَعْرِفَةِ حَقِّنَا.»

 المحاسن، ج‏۱، ص۶۱

 

از امام حسن مجتبی، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«دوست داشتنِ ما اهل بیت را بر خود واجب بدانید و بر آن استوار باشید؛ زیرا کسی که خداوند را ملاقات کند، درحالی‌که ما را دوست دارد، با شفاعت ما وارد

هشت می‌شود.

قسم به آن‌کس که جانم در دست اوست، هیچ بنده‌ای از عمل خود سود نمی‌برد، مگرآن‌که حق ما را بشناسد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی از ابعاد مهم تربیت، که باید از جانب والدین و مربیان مورد توجه قرار گیرد، «تربیت اعتقادی» فرزندان و متربیان است.
شناساندنِ شخصیت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و زیبایی‌های رفتار و کلام ایشان به کودکان، موجب ریشه‌دار شدن محبت اهل‌بیت در دل‌های آن‌ها خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۲ ، ۱۵:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی اَلْأَسْوَدِ قَالَ: قَدِمْتُ اَلرَّبَذَةَ فَدَخَلْتُ عَلَى أَبِی ذَرٍّ جُنْدَبِ بْنِ جُنَادَةَ فَحَدَّثَنِی أَبُو ذَرٍّ قَالَ: دَخَلْتُ ذَاتَ یَوْمٍ فِی صَدْرِ نَهَارِهِ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی مَسْجِدِهِ فَلَمْ أَرَ فِی اَلْمَسْجِدِ أَحَداً مِنَ اَلنَّاسِ إِلاَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى جَانِبِهِ جَالِسٌ، فَاغْتَنَمْتُ خَلْوَةَ اَلْمَسْجِدِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ! بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی، أَوْصِنِی بِوَصِیَّةٍ یَنْفَعُنِی اَللَّهُ بِهَا. فَقَالَ: «…یَا أَبَا ذَرٍّ! یَطَّلِعُ قَوْمٌ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ إِلَى قَوْمٍ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَیَقُولُونَ: مَا أَدْخَلَکُمُ النَّارَ وَ إِنَّمَا دَخَلْنَا الْجَنَّةَ بِفَضْلِ تَأْدِیبِکُمْ وَ تَعْلِیمِکُمْ! فَیَقُولُونَ: إِنَّا کُنَّا نَأْمُرُکُمْ‏ بِالْخَیْرِ وَ لَا نَفْعَلُهُ…»

 الأمالی(للطوسی)، ص۵۲۷

 

از ابوذر نقل شده است که روزی در مسجدالنبی خدمت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسیدم، درحالی‌که هیچ‌کس در مسجد نبود و امیرالمومنین (علیه‌السلام) در کنار السلام نشسته بود. خلوتی مسجد را غنیمت شمردم و به پیامبر عرض کردم:

ای رسول خدا! پدر و مادرم به فدایتان، مرا توصیه‌ای فرمایید که خداوند به واسطه‌اش به من سود رساند.

ایشان فرمودند:

«…ای ابوذر! گروهی از اهل بهشت بر گروهی از اهل جهنم وارد می‌شوند و می‌گویند: چه‌چیز موجب شد وارد آتش شوید، درحالی‌که ما فقط به فضلِ تربیت و تعلیمِ شما بود که به بهشت وارد شدیم؟!

پاسخ می‌دهند: ما شما را به خوبی‌ها دستور می‌دادیم، اما خودمان آن‌ها را انجام نمی‌دادیم…»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] آن‌چه ذکر شد، تنها یک فراز از وصیت طولانی‌ای است که ابوالأسود از ابوذر نقل کرده است.

در مطلب بعد به فرازی دیگر از این وصیت ارزشمند اشاره خواهد شد، ان‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۲ ، ۰۹:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

شب نیمه شعبان، یکی از شب‌هایی است که بر احیاء و زنده‌نگه‌داشتنش تأکید شده است.

زید بن علی (فرزند امام سجاد علیه‌السلام) نقل می‌کند که در این شب، در خانه آن‌ها چه خبر بوده است...

 

 

 

روَى زَیْدُ بْنُ عَلِیٍّ ع قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع یَجْمَعُنَا جَمِیعاً لَیْلَةَ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ ثُمَّ یُجَزِّئُ اللَّیْلَ أَجْزَاءً ثَلَاثاً فَیُصَلِّی بِنَا جُزْءاً ثُمَّ یَدْعُو وَ نُؤَمِّنُ عَلَى دُعَائِهِ ثُمَّ یَسْتَغْفِرُ اللَّهَ وَ نَسْتَغْفِرُهُ وَ نَسْأَلُهُ الْجَنَّةَ حَتَّى یَنْفَجِرَ الصُّبْح‏.

 مصباح‌المتهجد، ج‏۲، ص۸۵۳

 

از زید بن علی نقل شده است:

(پدرمان) علی بن الحسین (علیهماالسلام) در شب نیمه شعبان، همه ما را جمع می‌کردند و آن‌گاه شب را به سه بخش تقسیم می‌فرمودند؛

- بخشی از آن را امام جماعت می‌شدند و ما با ایشان نماز می‌خواندیم.

- سپس دعا می‌کردند و ما برای دعای ایشان آمین می‌گفتیم.

- سپس از خداوند طلب آمرزش می‌کردند و ما نیز از خدا طلب آمرزش می‌کردیم و از او بهشت می‌خواستیم.

(این ادامه داشت) تا موقع اذان صبح می‌شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۰۱ ، ۱۱:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنَ‏ لِی‏ أَهْلَ‏ بَیْتٍ‏ وَ هُمْ‏ یَسْمَعُونَ‏ مِنِّی أَ فَأَدْعُوهُمْ إِلَى هَذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۱۱

 

از سلیمان بن خالد نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

خانواده‌ای دارم که به حرفم گوش می‌دهند. آیا آنان را به این امر (ولایت اهل‌بیت) دعوت نمایم؟

حضرت فرمودند:

«بله، خداوند (عزّوجلّ) در کتابش می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

 

 

 

جابِرٌ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «دَخَلَ عَلَى أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ رَجُلٌ، فَقَالَ: رَحِمَکَ اَللَّهُ أُحَدِّثُ أَهْلِی؟ قَالَ: «نَعَمْ، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى یَقُولُ: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ» وَ قَالَ: «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاٰةِ وَ اِصْطَبِرْ عَلَیْهٰا».»»

 الأصول‌الستةعشر، ص۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد پدرم (امام باقر علیه‌السلام) آمد و عرض کرد:

خداوند شما را رحمت کند، آیا برای خانواده‌ام حدیث بخوانم؟

ایشان فرمودند:

«بله؛ خداوند می‌فرماید:

«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ.» [تحریم:۶]

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان و خانواده‌تان را از آتشی که هیزمش مردمان و سنگ‌ها هستند، باز دارید.»»

و نیز فرموده است:

«وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» [طه:۱۳۲]

«خانواده‌ات را به نماز امر کن و بر آن صبر و پافشاری نما.»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب مرتبط پیشین:

«توضیحی پیرامون یک وظیفه سنگین نسبت به خانواده»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۱ ، ۱۲:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَ‏ خَیْرَ مَا وَرَّثَ‏ الْآبَاءُ لِأَبْنَائِهِمُ الْأَدَبُ لَا الْمَالُ فَإِنَّ الْمَالَ یَذْهَبُ وَ الْأَدَبَ یَبْقَى‏.»

 الکافی، ج‏۸، ص۱۵۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهترین چیزی که پدران برای پسرانشان به ارث می‌گذارند، ادب است، نه مال؛

چراکه مال از بین می‌رود ولی ادب باقی می‌ماند.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ قَالَ:

«لَا یَزَالُ‏ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ‏ یُورِثُ‏ أَهْلَ بَیْتِهِ الْعِلْمَ وَ الْأَدَبَ الصَّالِحَ حَتَّى یُدْخِلَهُمُ الْجَنَّةَ جَمِیعاً حَتَّى لَا یَفْقِدَ مِنْهُمْ صَغِیراً وَ لَا کَبِیراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً وَ لَا یَزَالُ الْعَبْدُ الْعَاصِی یُورِثُ أَهْلَ بَیْتِهِ الْأَدَبَ السَّیِّئَ حَتَّى یُدْخِلَهُمُ النَّارَ جَمِیعاً حَتَّى لَا یَفْقِدَ فِیهَا مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ صَغِیراً وَ لَا کَبِیراً وَ لَا خَادِماً وَ لَا جَاراً.»

 دعائم‌الإسلام، ج۱، ص۸۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«همواره بنده‌ی مؤمن برای اهالی خانه‌اش «علم» و «ادب نیکو» به ارث می‌گذارد، تا همه‌شان را وارد بهشت کند و هیچ‌یک را رها نکند؛ نه کوچک را، نه بزرگ را، نه خادم را و نه همسایه را

و همواره بنده‌ی نافرمان برای اهالی خانه‌اش «ادب زشت» به ارث می‌گذارد، تا همه‌شان را وارد آتش کند و هیچ‌یک را رها نکند؛ نه کوچک را، نه بزرگ را، نه خادم را و نه همسایه را.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ادب، میراث ماندگاری است که انسان برای خانواده و اطرافیانش به جا می‌گذارد.

این میراث، تیغی است دولبه؛ ممکن است پربرکت باشد و سبب سربلندی انسان در دنیا و آخرت باشد و ممکن است شوم باشد و تا چند نسل پس از او به جا بماند و عقوبتش او را نیز دچار سازد.

انسان درصورتی می‌تواند «علم» و «ادب نیکو» را برای دیگران به ارث بگذارد که ابتدا خود، به زیور «علم» و «ادب» آراسته باشد؛ تا این دارایی‌های گران‌بها، در چشمان اهالی خانه‌اش بدرخشند و بر دل‌هایشان بنشینند.

اما این کافی نیست. انسان باید علاوه بر این‌که خود اهل علم و ادب است، به تعلیم و تأدیب اهالی خانه نیز اهتمام ورزد و برای این‌کار برنامه عملی داشته باشد. و الّا، بوده‌اند افرادی که خود را به‌خوبی به علم و ادب آراسته‌اند، اما پس از خود، خانواده و فرزندانی ناشایسته به یادگار گذاشته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۱ ، ۰۸:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

والدین همواره سعی می‌کنند فرزندشان را یاری رسانند و آن‌ها را رشد دهند؛ در زمینه جسمی، اخلاقی، درسی، اجتماعی، اقتصادی و...

جالب است بدانید این تلاش برای ارتقاء فرزند، حتی پس مرگ او نیز می‌تواند ادامه داشته باشد.

 

 

 

أبُو اَلْقَاسِمِ اَلْکُوفِیُّ فِی کِتَابِ اَلْأَخْلاَقِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ:

«إِنَّ الْعَبْدَ لَیُرْفَعُ لَهُ دَرَجَةٌ فِی الْجَنَّةِ لَا یَعْرِفُهَا مِنْ‏ أَعْمَالِهِ‏ فَیَقُولُ: رَبِّ أَنَّى لِی هَذِهِ؟ فَیَقُولُ: بِاسْتِغْفَارِ وَالِدَیْکَ لَکَ مِنْ بَعْدِکَ.»

 مستدرک الوسائل، ج‏۶، ص۴۳۹

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که فرمودند:

«به‌راستی (گاهی) بنده‌ای درجه‌اش در بهشت ارتقاء می‌یابد، اما (عامل این ارتقاء را) در اعمالش نمی‌یابد.

عرض می‌کند:

پروردگارا! این از کجا (به من رسیده است)؟!

خداوند می‌فرماید:

«به‌واسطه طلب آمرزشی که پدر و مادرت، بعد از تو انجام داده‌اند.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه خوب است عزیزانمان را وقتی نیاز به یاری دارند و دستشان کوتاه است، فراموش نکنیم و آن‌ها را با دعایی مختصر و هدایایی معنوی مهمان سازیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۱ ، ۱۱:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَوْ یَعْلَمُ اَلنَّاسُ مَا فِی زِیَارَةِ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مِنَ اَلْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَیْهِ حَسَرَاتٍ.» قُلْتُ: وَ مَا فِیهِ؟ قَالَ: «مَنْ أَتَاهُ تَشَوُّقاً کَتَبَ اَللَّهُ لَهُ أَلْفَ حِجَّةٍ مُتَقَبَّلَةٍ وَ أَلْفَ عُمْرَةٍ مَبْرُورَةٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ شَهِیدٍ مِنْ شُهَدَاءِ بَدْرٍ وَ أَجْرَ أَلْفِ صَائِمٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ صَدَقَةٍ مَقْبُولَةٍ وَ ثَوَابَ أَلْفِ نَسَمَةٍ أُرِیدَ بِهَا وَجْهُ اَللَّهِ وَ لَمْ یَزَلْ مَحْفُوظاً سَنَتَهُ مِنْ کُلِّ آفَةٍ أَهْوَنُهَا اَلشَّیْطَانُ وَ وُکِّلَ بِهِ مَلَکٌ کَرِیمٌ یَحْفَظُهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمِهِ فَإِنْ مَاتَ سَنَتَهُ حَضَرَتْهُ مَلاَئِکَةُ اَلرَّحْمَةِ یَحْضُرُونَ غُسْلَهُ وَ أَکْفَانَهُ وَ اَلاِسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یُشَیِّعُونَهُ إِلَى قَبْرِهِ بِالاِسْتِغْفَارِ لَهُ وَ یُفْسَحُ لَهُ فِی قَبْرِهِ مَدَّ بَصَرِهِ وَ یُؤْمِنُهُ اَللَّهُ مِنْ ضَغْطَةِ اَلْقَبْرِ وَ مِنْ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ أَنْ یروعانه [یُرَوِّعَاهُ] - وَ یُفْتَحُ لَهُ بَابٌ إِلَى اَلْجَنَّةِ وَ یُعْطَى کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ وَ یُعْطَى لَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ نورا[نُورٌ]یُضِیءُ لِنُورِهِ مَا بَیْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ وَ یُنَادِی مُنَادٍ هَذَا مَنْ زَارَ اَلْحُسَیْنَ شَوْقاً إِلَیْهِ فَلاَ یَبْقَى أَحَدٌ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ إِلاَّ تَمَنَّى یَوْمَئِذٍ أَنَّهُ کَانَ مِنْ زُوَّارِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.»

 کامل‌الزیارات، ج۱، ص۱۴۲

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر مردم بدانند که زیارت مزار امام حسین (علیه‌السلام) چه‌قدر فضیلت دارد، از شوق جان می‌دادند و در حسرت زیارت ایشان عمرشان کوتاه می‌شد.»

عرض کردم:

زیارت ایشان چه فضیلت‌هایی دارد؟

امام فرمودند:

«کسی که با شوق به زیارت ایشان برود؛

خداوند برای او هزار حج و هزار عمره‌ی مقبوله می‌نویسد و نیز اجر هزار شهیدی که از شهدای جنگ بدر باشد و اجر هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه‌ی مقبوله و ثواب هزار غلامی که تنها برای رضای خدا [آزاد شده] باشند

و زائر مزار امام حسین (علیه‌السلام) تا یک‌سال، از هر آسیبی که کم‌ترینش [تسلطِ] شیطان است، محفوظ خواهد بود و خداوند فرشته بزرگواری را مأمور می‌کند تا او را از پیش و پس و راست و چپ و بالا و پایین محافظت کند

و اگر در آن‌سال، مرگش فرا برسد، فرشتگان مهربانی نزد او حاضر می‌شوند تا هنگام غسل و تکفینش حاضر باشند و برایش طلب آمرزش کنند و او را با طلب آمرزش تا محل قبرش مشایعت کنند و [پس از دفن] تا جایی که چشمش کار می‌کند، قبرش را فراخ می‌نمایند

و خداوند او را از فشار قبر و از این‌که منکر و نکیر او را بترسانند، ایمن می‌دارد و برای او دربی به‌سوی بهشت می‌گشاید و نامه‌اش به دست راستش داده می‌شود و در روز قیامت، نوری در اختیارش قرار می‌گیرد که با آن نور فاصله میان شرق تا غربِ [عالَم] برایش روشن می‌شود

و ندا دهنده‌ای ندا می‌دهد: «این شخص، کسی است که با اشتیاق، به زیارت حسین رفته است.» پس در روز قیامت هیچ‌کس نیست، مگراین‌که آرزو می‌کند کاش از زیارت‌کنندگانِ امام حسین (علیه‌السلام) می‌بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین نقل شد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) والدین را تشویق کرده‌اند که فرزندانشان را یاری کنند تا واجد خصلت «برّ الوالدین» باشند؛ یعنی به والدینشان نیکی کنند. همچنین در حدیث دیگری از ایشان، چهار ابزار برای ایجاد این خصلت در فرزندان معرفی شد.

در حدیث زیر، امام صادق (علیه‌السلام) پس از نقل آن حدیث نبوی، در پاسخ به یکی از اصحاب، چگونگی این کار را تبیین فرموده‌اند و در انتها هشدار مهمی داده‌اند.

 

 

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَى بِرِّهِ.»» قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ یُعِینُهُ عَلَى بِرِّهِ؟ قَالَ: «یَقْبَلُ مَیْسُورَهُ وَ یَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ وَ لاَ یُرْهِقُهُ وَ لاَ یَخْرَقُ بِهِ فَلَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَنْ یَصِیرَ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اَلْکُفْرِ إِلاَّ أَنْ یَدْخُلَ فِی عُقُوقٍ أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «اَلْجَنَّةُ طَیِّبَةٌ طَیَّبَهَا اَللَّهُ وَ طَیَّبَ رِیحَهَا یُوجَدُ رِیحُهَا مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفَیْ عَامٍ وَ لاَ یَجِدُ رِیحَ اَلْجَنَّةِ عَاقٌّ وَ لاَ قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لاَ مُرْخِی اَلْإِزَارِ خُیَلاَءَ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۰

 

یونس بن رِباط گوید:

امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل فرمودند:

«خداوند رحمت کند بنده‌ای را که فرزندش را یاری رساند تا با او رفتار نیکویی داشته باشد.»

یونس گوید: (به امام صادق علیه‌السلام) عرض کردم:

چگونه یاری‌اش کند تا با او نیکو رفتار کند؟

حضرت فرمودند:

«(منظور این است که) آن‌چه (انجامش برای فرزندش) آسان است را از او بپذیرد و از آن‌چه (انجامش برای او) سخت است درگذرد و او را به کاری که توانش را ندارد وادار نکند و با تندی مجبورش نسازد؛

چراکه فاصله او(فرزند) و وارد شدنش به مرزهایی از کفر، این است که (با پدر و مادرش) بدرفتاری کند یا با خویشاوندانش قطع رابطه کند.

سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«بهشت پاکیزه است. خداوند بهشت را پاکیزه نموده و بوی آن را چنان خوش نموده که از فاصله(ای که در طول) هزار سال (طی می‌شود) استشمام می‌شود.

اما کسی که (از والدینش) نافرمانی می‌کند و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه می‌نماید و کسی که از روی خودبزرگ‌پنداری لباسی بلند می‌پوشد، بوی بهشت را احساس نمی‌کنند.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این نکته بسیار مهمی است که والدین نباید در تربیت فرزندشان (در هر سنی که هستند) چنان سخت‌گیری کنند که موجب شود شکاف‌های عمیقی میان آن‌ها و فرزندانشان ایجاد شود، به نحوی که فرزندشان نسبت به آن‌ها سرکش شوند و قطع رابطه صورت گیرد و خدای ناکرده به مرزهای «کفر» وارد شوند و حتی بوی بهشت را نیز استشمام نکنند.

[۲] باید توجه داشت که استعدادها و توانایی‌های هریک از فرزندانمان متفاوت است و اگر می‌خواهیم آن‌ها به خصلت‌های خوبی متصف شوند، باید ویژگی‌های تک‌تکِ آن‌ها را در نظر بگیریم و بیش از توانشان بر آن‌ها بار نکنیم.

[۳] والدینی که با فرزندشان با مدارا و مهربانی رفتار نکنند و با این کوتاهی‌شان، موجب شوند فرزندشان سرکش و بدرفتار شوند و اصطلاحاً «عاقّ الوالدین» شود و به تعبیر امام صادق (علیه‌السلام) به مرزهای کفر برسند و بوی بهشت را هم استشمام نکنند، در این‌صورت پدر و مادر در این گناه و عقوبت فرزندشان شریک خواهند بود!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ‏ قَبَّلَ‏ وَلَدَهُ‏ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند (عزّوجلّ) برای او حسنه‌ای می‌نویسد

و هرکس فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد می‌گرداند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در روایات متعددی به بوسیدن و محبت کردن به فرزندان توصیه شده است و برای این کار پاداش‌هایی وعده داده شده است. این توصیه‌ها و پاداش‌ها، علاوه بر این‌که نشان می‌دهد این کار برای والدین مفید است و سبب ارتقاء درجه آن‌ها می‌گردد، گویا به نیاز شدید کودک به مورد محبت قرار گرفتن و شاد شدن نیز اشاره دارد.

بنابراین شاید بتوان از این دسته روایات فهمید که کودکان نیز در فرآیند رشد صحیح خود، نیاز دارند که به آن‌ها محبت شود، مورد توجه قرار گیرند، مورد احترام باشند، با آن‌ها بازی شود، بوسیده شوند، شاد شوند و…

[۲] حضرت در فراز دیگری از همین حدیث، چنین فرموده‌اند: «...وَ مَنْ عَلَّمَهُ اَلْقُرْآنَ دُعِیَ بِالْأَبَوَیْنِ فَیُکْسَیَانِ حُلَّتَیْنِ یُضِیءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ.»؛ «و هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، [در بهشت] پدر و مادرش را دعوت می‌کنند و دو ردای بلند به آن‌ها می‌پوشانند که از نور آن رداها، چهره‌ی اهل بهشت نورانی می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ‏ ابْنَةً فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ مُؤْمِنَةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَیْنِ ابْنٍ فَکَأَنَّمَا بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ اللَّهُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.»

 الأمالی(للصدوق)، ص۵۷۷

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس به بازار برود و هدیه‌هایی بخرد و برای خانواده‌اش ببرد، مانند کسی است که صدقه‌هایی را برای افراد نیازمند حمل می‌کند.

(وقتی خواست هدیه‌ها را بدهد،) قبل از این‌که به پسرها بدهد، به دخترها و زنان بدهد؛

زیرا کسی که دختری را شادمان سازد، مثل این است که کنیز مؤمنی از نسل اسماعیل (علیه‌السلام) را در راه خدا آزاد نموده

و کسی که پسری را خوشحال کند، مثل این است که از ترس خداوند (عزّوجلّ) گریسته است

و کسی که از ترس خدا بگرید، خداوند او را به بهشت‌های پرنعمت وارد می‌گرداند.»

 

 

 

در روایات دیگر نیز به روحیه لطیف دختران اشاره شده است.

به عنوان مثال:

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ‏ مُفَلِّیَاتٌ‏.»

 الکافی، ج۶، ص۵

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«چه خوب فرزندانی هستند دخترها؛ لطیف، کمک‌کار، انس‌گیرنده، بابرکت و پاکیزه.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ لِعَلِیٍّ ع بَیْتٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا فِرَاشٌ وَ سَیْفٌ وَ مُصْحَفٌ وَ کَانَ یُصَلِّی فِیهِ.»

 المحاسن، ج‏۲، ص۶۱۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امام علی (علیه‌السلام) اتاقی داشتند که چیزی (وسیله‌ای) در آن نبود، به‌جز یک زیرانداز، یک شمشیر و یک قرآن. ایشان در آن اتاق نماز می‌خواندند.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:

«کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَدِ اتَّخَذَ بَیْتاً فِی دَارِهِ، لَیْسَ بِالْکَبِیرِ وَ لَا بِالصَّغِیرِ، وَ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصَلِّیَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِیّاً لَا یَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ یَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِکَ الْبَیْتِ فَیُصَلِّی»

 قرب‌الإسناد، ص۱۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امام علی (علیه‌السلام) اتاقی در خانه‌شان که نه بزرگ بود و نه کوچک را اختیار کرده بودند و هرگاه در آخر شب قصد نماز می‌کردند، کودکی که از ایشان خجالت نکشد را با خود همراه می‌کردند و با او به آن اتاق (نمازخانه) می‌رفتند و نماز می‌خواندند.»[*]

 

 

 

…عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: کَتَبَ إِلَیَّ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِنِّی أُحِبُّ لَکَ أَنْ تَتَّخِذَ فِی دَارِکَ مَسْجِداً فِی بَعْضِ بُیُوتِکَ ثُمَّ تَلْبَسَ ثَوْبَیْنِ طِمْرَیْنِ غَلِیظَیْنِ ثُمَّ تَسْأَلَ اللَّهَ أَنْ یُعْتِقَکَ مِنَ النَّارِ وَ أَنْ یُدْخِلَکَ الْجَنَّةَ وَ لَا تَتَکَلَّمَ بِکَلِمَةِ بَاطِلٍ وَ لَا بِکَلِمَةِ بَغْیٍ.»

 المحاسن، ج‏۲، ص۶۱۲

 

از مِسمَع بن عبدالملک نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام، در نامه‌ای) خطاب به من نوشتند:

«من دوست دارم که تو در یکی از اتاق‌های خانه‌ات مسجد (نمازخانه)ای اختیار کنی، سپس دو پیراهن کهنه، ضخیم و زبر بپوشی. آن‌گاه از خداوند بخواهی تو را از آتش رها سازد و به بهشت وارد نماید و (در آن اتاق) هیچ سخن بیهوده و هیچ سخن گناه‌آلودی نگویی.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] گویا علت این‌که حضرت کودکی را در عبادت‌گاهشان با خود همراه می‌کردند، کراهتِ «شب را به‌تنهایی صبح کردن در یک اتاق» است. در روایات متعددی، در خصوص خطر غلبه شیطان در چنین مواقعی هشدار داده شده است.

ان‌شاءالله در مطلب بعدی چند روایت در این خصوص ذکر خواهد شد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] شاید سرّ توصیه اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به ایجاد یک عبادت‌گاه یا نمازخانه‌ی خانگی، این باشد که انسان فارغ از هیاهوها و شلوغی‌های شبانه‌روزش و به‌دور چشم دیگران (که ممکن است از خلوص کارهایش بکاهد) ساعاتی را با توجه، به عبادت بپردازد.

چنان‌که از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«مَنْ صَلَّى رَکْعَتَیْنِ فِی خَلَاءٍ لَا یَرَاهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْمَلَائِکَةُ کَانَتْ لَهُ بَرَاءَةً مِنَ النَّار.» [مجموعة ورام، ج‏۱، ص۵]

«هرکس دو رکعت نماز در مکانی که خالی (از دیگران) باشد و او را جز خداوند (عزّوجلّ) و فرشتگان نبینند، بخواند، برای او (تضمینی مبنی بر) رهایی از آتش (جهنم) خواهد بود.»

[۲] در خانه‌ها و زندگی‌های امروزی، اختصاص یک اتاق جداگانه برای عبادت، برای کمتر کسی میسّر است. اما با توجه به غرض اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از این توصیه، می‌توان در گوشه‌ای از خانه، جای دِنجی (ولو با پرده یا پارتیشن) فراهم نمود تا به دور از چشم دیگران و دور از آن‌چه موجب غفلت است، به عبادت پرداخت. باز هم اگر فراهم کردن چنین فضایی در خانه‌ای ممکن نبود، می‌توان ساعتی از شبانه‌روز که خانه خلوت است را به این امر اختصاص داد.

خداوند همه‌مان را موفق به پیروی از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) و انجام عبادات خالصانه گرداند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۰۱ ، ۰۹:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ: کَانَ لِی صَدِیقٌ مِنْ کُتَّابِ بَنِی أُمَیَّةَ فَقَالَ لِی: اسْتَأْذِنْ لِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَاسْتَأْذَنْتُ لَهُ عَلَیْهِ فَأَذِنَ لَهُ فَلَمَّا أَنْ دَخَلَ سَلَّمَ وَ جَلَسَ ثُمَّ قَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی کُنْتُ فِی دِیوَانِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ فَأَصَبْتُ مِنْ دُنْیَاهُمْ مَالًا کَثِیراً وَ أَغْمَضْتُ فِی مَطَالِبِهِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «لَوْ لَا أَنَّ بَنِی أُمَیَّةَ وَجَدُوا مَنْ یَکْتُبُ لَهُمْ وَ یَجْبِی لَهُمُ الْفَیْ‏ءَ وَ یُقَاتِلُ عَنْهُمْ وَ یَشْهَدُ جَمَاعَتَهُمْ لَمَا سَلَبُونَا حَقَّنَا وَ لَوْ تَرَکَهُمُ النَّاسُ وَ مَا فِی أَیْدِیهِمْ مَا وَجَدُوا شَیْئاً إِلَّا مَا وَقَعَ فِی أَیْدِیهِمْ.» قَالَ: فَقَالَ الْفَتَى: جُعِلْتُ فِدَاکَ فَهَلْ لِی مَخْرَجٌ مِنْهُ؟ قَالَ: «إِنْ قُلْتُ لَکَ تَفْعَلُ؟» قَالَ: أَفْعَلُ. قَالَ لَهُ: «فَاخْرُجْ مِنْ جَمِیعِ مَا اکْتَسَبْتَ فِی دِیوَانِهِمْ فَمَنْ عَرَفْتَ مِنْهُمْ رَدَدْتَ عَلَیْهِ مَالَهُ وَ مَنْ لَمْ تَعْرِفْ تَصَدَّقْتَ بِهِ وَ أَنَا أَضْمَنُ لَکَ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ الْجَنَّةَ.» قَالَ فَأَطْرَقَ الْفَتَى رَأْسَهُ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ: قَدْ فَعَلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ. قَالَ ابْنُ أَبِی حَمْزَةَ: فَرَجَعَ الْفَتَى مَعَنَا إِلَى الْکُوفَةِ فَمَا تَرَکَ شَیْئاً عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا خَرَجَ مِنْهُ حَتَّى ثِیَابَهُ الَّتِی کَانَتْ عَلَى بَدَنِهِ. قَالَ: فَقَسَمْتُ لَهُ قِسْمَةً وَ اشْتَرَیْنَا لَهُ ثِیَاباً وَ بَعَثْنَا إِلَیْهِ بِنَفَقَةٍ. قَالَ: فَمَا أَتَى عَلَیْهِ إِلَّا أَشْهُرٌ قَلَائِلُ حَتَّى مَرِضَ فَکُنَّا نَعُودُهُ. قَالَ: فَدَخَلْتُ عَلَیْهِ یَوْماً وَ هُوَ فِی السَّوْقِ. قَالَ: فَفَتَحَ عَیْنَیْهِ ثُمَّ قَالَ: لِی یَا عَلِیُّ وَفَى لِی وَ اللَّهِ صَاحِبُکَ. قَالَ: ثُمَّ مَاتَ فَتَوَلَّیْنَا أَمْرَهُ فَخَرَجْتُ حَتَّى دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیَّ قَالَ: «یَا عَلِیُّ وَفَیْنَا وَ اللَّهِ لِصَاحِبِکَ.» قَالَ: فَقُلْتُ: صَدَقْتَ جُعِلْتُ فِدَاکَ هَکَذَا وَ اللَّهِ قَالَ لِی عِنْدَ مَوْتِهِ.

 الکافی، ج۵، ص۱۰۶

 

از علی بن ابی‌حمزه بطائنی نقل شده است:

من دوستی داشتم که از کاتبانِ [امور مالیِ] بنی‌امیه بود. به من گفت:

برای من از امام صادق (علیه‌السلام) اجازه(ی ملاقات) بگیر.

برایش اجازه خواستم و حضرت به او اجازه دادند. وقتی نزد ایشان آمد، سلام کرد و نشست. بعد، عرض کرد:

فدایتان شوم، من در دیوانِ این قوم (بنی‌امیه) شاغل بودم و (به این واسطه) از دنیای آن‌ها اموال فراوانی به من رسیده است و من چشم خود را بر این مسائل بسته بودم. [حال چه می‌فرمایید؟]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر بنی‌امیه کسی را پیدا نمی‌کردند که [حساب و کتاب‌هایشان را] برایشان بنویسد، مالیات‌ها را برایشان جمع کند، در رکابشان بجنگد و [برای تأییدشان] در (نماز) جماعت‌هایشان شرکت کند، (دراین‌صورت) هرگز حق ما (اهل‌بیت) را سلب نمی‌کردند.

اگر مردم آن‌ها را و آن‌چه در دست دارند را رها کنند، جز آن‌چه در دستشان بود، چیزی برایشان باقی نمی‌ماند.»

آن جوان عرض کرد:

فدایتان شوم، آیا برای من راه خروجی (از این وضعیت) هست؟

امام فرمودند:

«اگر (راهش) را به تو بگویم، عمل می‌کنی؟»

عرض کرد:

عمل می‌کنم.

حضرت فرمودند:

«خود را از هرآن‌چه در دستگاه آن‌ها به‌دست آورده‌ای بیرون آور. [از میان کسانی که به‌واسطه شغلت از آن‌ها مالی دریافت شده] کسانی را که می‌شناسی، مالشان را به آن‌ها برگردان و کسانی را که نمی‌شانسی، مبلغش را (از جانب آن‌ها) صدقه بده.

[دراین‌صورت] من از جانب خداوند (عزّوجلّ) بهشت را برایت تضمین می‌کنم.»

آن جوان مدتی طولانی سرش را پایین انداخت و بعد عرض کرد:

فدایتان شوم (دستورتان را) عمل می‌کنم.

علی بن ابی‌حمزه گوید:

آن جوان با ما به کوفه برگشت و خود را از هرآن‌چه بر زمین داشت، حتی از پیراهنی که بر تن داشت، به‌در آورد. من مبلغی برای آن جوان جمع کردم و پیراهنی برای او خریدم و به‌همراه مقداری خرجی، برایش فرستادم.

چند ماه بیش‌تر بر او نگذشته بود که مریض شد و ما به عیادتش رفتیم. وقتی بر او وارد شدیم، در حال احتضار بود.

چشمانش را باز کرد و بعد گفت: ای علی! به خدا قسم، هم‌نشینت (امام صادق علیه‌السلام، به عهدش) وفا کرد.

سپس جان داد و ما کارهای (کفن و دفنِ) او را به‌عهده گرفتیم.

بعدها (از کوفه) خارج شدم و نزد امام صادق (در مدینه) رفتم.

ایشان وقتی مرا دیدند، فرمودند:

«ای علی! به‌خدا قسم، به (عهدم با) هم‌نشینت وفا کردم.»

عرض کردم:

درست می‌فرمایید، فدایتان شوم. او نیز هنگام مرگش همین را به من گفت.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ماجرای مشابه در مطلبی که پیش‌تر ارائه شده بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۰۰ ، ۰۹:۴۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یُحَدِّثُ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ فِی کَلَامٍ لَهُ‏:

«الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ آخِذٌ بِعِلْمِهِ فَهَذَا نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِکٌ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِیَ النَّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امیرالمؤمنین از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«عالمان دو دسته‌اند؛ عالمی که به علمش عمل می‌کند؛ که او نجات می‌یابد، و عالمی که علمش را رها می‌کند؛ که او هلاک می‌شود.

به‌راستی که اهل جهنم، از بوی عالمی که علمش را رها کرده اذیت می‌شوند

و به‌راستی که پشیمان‌ترین و حسرت‌زده‌ترینِ اهل جهنم، مردی است که بنده‌ای را به‌سوی خداوند فراخوانده و آن بنده اجابت نموده، حرفش را پذیرفته، از خداوند اطاعت کرده و خداوند او را وارد بهشت نموده و آن دعوت‌کننده را به‌خاطر رها کردنِ علمش و تبعیت از هوای نفسش و درازی آرزویش، به آتش وارد نموده.

تبعیت از هوای نفس، (انسان) را از حق بازمی‌دارد و درازی آرزو، موجب فراموشی آخرت می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

حدَّثَنَا إِسْمَاعِیلُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ رَزِینٍ اِبْنُ أَخِی دِعْبِلِ بْنِ عَلِیٍّ اَلْخُزَاعِیِّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْإِمَامُ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ تَلاَ هَذِهِ اَلْآیَةَ «لاٰ یَسْتَوِی أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ وَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمُ اَلْفٰائِزُونَ» فَقَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: أَصْحَابُ اَلْجَنَّةِ مَنْ أَطَاعَنِی وَ سَلَّمَ لِعَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ بَعْدِی وَ أَقَرَّ بِوَلاَیَتِهِ وَ أَصْحَابُ اَلنَّارِ مَنْ سَخِطَ اَلْوَلاَیَةَ وَ نَقَضَ اَلْعَهْدَ وَ قَاتَلَهُ بَعْدِی.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۱، ص۲۸۰

 

از امام رضا، از پدرشان امام کاظم، از پدرشان امام صادق، از پدرشان امام باقر، از پدرشان امام سجاد، از پدرشان امام حسین، از پدرشان امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این آیه را تلاوت فرمودند:

«لاٰ یَسْتَوِی أَصْحٰابُ اَلنّٰارِ وَ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ أَصْحٰابُ اَلْجَنَّةِ هُمُ اَلْفٰائِزُونَ»[حشر:۲۰]؛

«اهل آتش و اهل بهشت برابر نیستند؛ این، اهل بهشت هستند که رستگارند.»

بعد فرمودند:

«اهل بهشت، کسی است که از من اطاعت کند، بعد از من تسلیم علی‌بن‌ابی‌طالب باشد و به ولایت او اقرار داشته باشد

و اهل جهنم کسی است که از ولایتِ [علی] خشمگین باشد، پیمانش را [با او] بشکند و بعد از من با او بجنگد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«ثَلاَثَةٌ «لاٰ یُکَلِّمُهُمُ اَللّٰهُ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ وَ لاٰ یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ» اَلشَّیْخُ اَلزَّانِی وَ اَلدَّیُّوثُ وَ اَلْمَرْأَةُ تُوطِئُ فِرَاشَ زَوْجِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه نفر هستند که «خداوند در روز قیامت با آنان سخن نمی‌گوید، آن‌ها را پاکیزه نمی‌کند[۱] و عذابی دردناک خواهند داشت»[۲]؛

- پیرمردی که زنا کند،

- مرد دیّوث[۳]

- و زنی که در بستر همسرش (به دیگری) زنا دهد.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«حُرِّمَتِ اَلْجَنَّةُ عَلَى اَلدَّیُّوثِ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهشت، بر دیّوث[۳] حرام شده است.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بر اساس آموزه‌های اسلامی، بسیاری از گناه‌کاران، بعد از این‌که - به نسبت سنگینی گناهشان، - مدتی عذاب می‌شوند، با این عذاب‌ها پاک می‌شوند و در نهایت به بهشت می‌روند. اما بعضی گناه‌کاران نیز هستند که آن‌قدر جرمشان سنگین است که تا ابد در جهنم خواهند ماند.

[۲] اشاره به بخشی از آیه ۱۷۴ سوره بقره.

[۳] «دیّوث» مردی است که - نعوذ بالله - نسبت به خانواده‌اش غیرت نمی‌ورزد و از این‌که مورد تعرض واقع شوند، ناراحت نمی‌شود و گاهی استقبال نیز می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ تیر ۰۰ ، ۰۸:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ.» قُلْتُ: یُدْخِلُهُ اللَّهُ بِالذَّنْبِ الْجَنَّةَ؟! قَالَ: «نَعَمْ إِنَّهُ لَیُذْنِبُ فَلَا یَزَالُ مِنْهُ خَائِفاً مَاقِتاً لِنَفْسِهِ فَیَرْحَمُهُ اللَّهُ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۶

 

عمرو بن عثمان از یکی از شیعیان نقل کرده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به‌راستی که انسان گناهی مرتکب می‌شود و خداوند به‌خاطر آن گناه او را به بهشت وارد می‌کند.»

عرض کردم:

خداوند او را به‌خاطر گناه به بهشت وارد می‌کند؟!

حضرت فرمودند:

«بله، به‌راستی که او گناهی مرتکب می‌شود و دائماً از خداوند می‌ترسد و از خودش بدش می‌آید. پس خداوند به او رحم می‌کند و او را وارد بهشت می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که (گویا در سفر معراج دیده‌اند): بیشتر بهشتیان، «ابله»اند!

کتب لغت، ابله را با این واژگان معنا کرده‌اند: کم‌عقل، ساده‌لوح، غافل، اهمال‌کار، فراموش‌کار و…

بعضی استعمالات این واژه نیز قابل توجه است؛

مثلاً عرب می‌گوید: «خیرُ اولادِنا الأبلهُ العَقولُ»؛ «بهترین فرزندان ما، آن است که ابلهِ عاقل باشد!» و منظورشان فرزندی است که از شدت حیا، مانند ابله‌ها رفتار می‌کند.

همچنین عرب می‌گوید: «شبابٌ ابلهُ»؛ «جوانان ابله» به این‌خاطر که بی‌تجربه‌اند و در آن‌ها نوعی سادگی و ساده‌لوحی به چشم می‌خورد.

این‌که چرا بیشتر بهشتیان این ویژگی را دارند، از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شده و در کتب حدیثی ما انعکاس یافته است.

توجه بفرمایید:

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «دَخَلْتُ اَلْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ أَکْثَرَ أَهْلِهَا اَلْبُلْهَ» قَالَ قُلْتُ: مَا اَلْبُلْهُ؟ فَقَالَ: «اَلْعَاقِلُ فِی اَلْخَیْرِ اَلْغَافِلُ عَنِ اَلشَّرِّ اَلَّذِی یَصُومُ فِی کُلِّ شَهْرٍ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ.»

 معانی‌الأخبار، ج۱، ص۲۰۳

 

مَسعدة بن صدقه از امام صادق نقل کرده است که ایشان از پدرشان امام باقر، از پدرانشان، از پیامبر (صلوات‌الله‌علیهم) نقل فرمودند:

«من وارد بهشت شدم و دیدم که بیشتر اهل بهشت ابله‌ها هستند.»

مسعدة گوید: عرض کردم:

(مقصود از این) ابله چیست؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که در امور خیر عاقل است و از امور شرّ غافل[۱] است. کسی است که در هر ماه سه روز روزه می‌گیرد.»[۲]

 

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: «أَکْثَرُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اَلْبُلْهُ.» قَالَ قُلْتُ: هَؤُلاَءِ اَلْمُصَابُونَ اَلَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ؟ فَقَالَ لِی: «لاَ اَلَّذِینَ یَتَغَافَلُونَ عَمَّا یُکْرَهُونَ یَتَبَالَهُونَ عَنْهُ.»

 السرائر، ج۳، ص۵۶۶

 

از مَسعدة بن صدقه نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بیشتر اهل بهشت، ابله‌ها هستند.»

مسعدة گوید: عرض کردم:

(مقصود از) آن‌ها، دیوانه‌هایی هستند که عقل ندارند؟

حضرت فرمودند:

«خیر، کسانی‌اند که نسبت به چیزی که ناپسند است، غفلت می‌ورزند و خود را ابله جلوه می‌دهند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «غفلت» را در لغت چنین معنا کرده‌اند: بی‌توجهی، اهمال ورزیدن، رها کردن چیزی؛ سهواً یا عمداً.

[۲] گویا اشاره‌ای است به استحباب روزه گرفتن در اولین و آخرین پنجشنبه ماه و چهارشنبه وسط ماه. (مطلب مرتبط پیشین:

«چرا روزه پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه سنت شده است؟»)

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید این تعبیر پیامبر پاسخی باشد به باورهای غلط یا کنایه‌های برخی بدخواهان مبنی بر این‌که اهل ایمان به‌نوعی کم‌عقل و ساده‌لوح‌اند یا در باغ نیستند و قاطی دارند!

چنان‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در بخشی از خطبه متقین، در توصیف اهل تقوا، خطاب به همّام می‌فرمایند:

«قَدْ بَرَاهُمُ اَلْخَوْفُ بَرْیَ اَلْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ اَلنَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ»

 نهج‌البلاغة، ص۳۰۳

«ترسِ (خداوند)، باتقوایان را مانند تیر، تراشیده و لاغر کرده، (چنان‌که وقتی) کسی به آن‌ها نگاه کند، گمان می‌کند بیمارند، درحالی‌که این جماعت بیمار نیستند

و می‌گویند آنان قاطی کرده‌اند. اما در واقع امری عظیم آنان را به هم ریخته است.»

حقیقت این است که مؤمنان و پرهیزکاران، موقعیت خود را در عالم هستی به‌درستی دریافته‌اند؛ زندگی خود را محدود به این دنیا نمی‌دانند و به زندگی جاوادان پس از دنیا باور دارند، توجه خود را به آخرت مصروف می‌دارند و بر انجام کارهای نیک تمرکز می‌کنند. به‌همین‌خاطر نسبت به کارهایی که در واقع بیهوده یا بد هستند، بی‌توجه‌اند و از آن‌ها غافل‌اند.

به همین خاطر اهل دنیا نمی‌توانند با دودوتاچهارتاهای دنیاییِ خود، رفتار آنان را هضم کنند. پس آنان را نادان و ساده‌لوح می‌پندارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۰۵:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»: «رِضْوَانُ اللَّهِ وَ الْجَنَّةُ فِی الْآخِرَةِ وَ الْمَعَاشُ وَ حُسْنُ‏ الْخُلُقِ‏ فِی‏ الدُّنْیَا.»

 الکافی، ج۵، ص۷۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که درباره این سخن خداوند (عزّوجلّ)؛

«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً»[بقره:۲۰۱]؛ «پروردگارا! در دنیا به ما نیکویی بده و در آخرت به ما نیکویی بده»،

فرمودند:

«رضوان خداوند[۱] و بهشت، در آخرت

و معاش[۲] و خوش‌خلقی، در دنیا.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «رضوان»: رضایت خداوند

[۲] «معاش»: وسیله زندگی، روزی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آذر ۹۹ ، ۱۳:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: کَانَ لِی جَارٌ یَتَّبِعُ السُّلْطَانَ فَأَصَابَ مَالًا فَأَعَدَّ قِیَاناً وَ کَانَ یَجْمَعُ الْجَمِیعَ إِلَیْهِ وَ یَشْرَبُ الْمُسْکِرَ وَ یُؤْذِینِی فَشَکَوْتُهُ إِلَى نَفْسِهِ غَیْرَ مَرَّةٍ فَلَمْ یَنْتَهِ فَلَمَّا أَنْ أَلْحَحْتُ عَلَیْهِ فَقَالَ لِی یَا هَذَا أَنَا رَجُلٌ مُبْتَلًى وَ أَنْتَ رَجُلٌ مُعَافًى فَلَوْ عَرَضْتَنِی لِصَاحِبِکَ رَجَوْتُ أَنْ یُنْقِذَنِیَ اللَّهُ بِکَ فَوَقَعَ ذَلِکَ لَهُ فِی قَلْبِی فَلَمَّا صِرْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ذَکَرْتُ لَهُ حَالَهُ فَقَالَ لِی إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْکُوفَةِ سَیَأْتِیکَ فَقُلْ لَهُ یَقُولُ لَکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ دَعْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْمَنَ لَکَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ فَلَمَّا رَجَعْتُ إِلَى الْکُوفَةِ أَتَانِی فِیمَنْ أَتَى فَاحْتَبَسْتُهُ عِنْدِی حَتَّى خَلَا مَنْزِلِی ثُمَّ قُلْتُ لَهُ یَا هَذَا إِنِّی ذَکَرْتُکَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ ع فَقَالَ لِی إِذَا رَجَعْتَ إِلَى الْکُوفَةِ سَیَأْتِیکَ فَقُلْ لَهُ یَقُولُ لَکَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ دَعْ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَضْمَنَ لَکَ عَلَى اللَّهِ الْجَنَّةَ قَالَ فَبَکَى ثُمَّ قَالَ لِیَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ لَکَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ هَذَا قَالَ فَحَلَفْتُ لَهُ أَنَّهُ قَدْ قَالَ لِی مَا قُلْتُ فَقَالَ لِی حَسْبُکَ وَ مَضَى فَلَمَّا کَانَ بَعْدَ أَیَّامٍ بَعَثَ إِلَیَّ فَدَعَانِی وَ إِذَا هُوَ خَلْفَ دَارِهِ عُرْیَانٌ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ لَا وَ اللَّهِ مَا بَقِیَ فِی مَنْزِلِی شَیْ‏ءٌ إِلَّا وَ قَدْ أَخْرَجْتُهُ وَ أَنَا کَمَا تَرَى قَالَ فَمَضَیْتُ إِلَى إِخْوَانِنَا فَجَمَعْتُ لَهُ مَا کَسَوْتُهُ بِهِ ثُمَّ لَمْ تَأْتِ عَلَیْهِ أَیَّامٌ یَسِیرَةٌ حَتَّى بَعَثَ إِلَیَّ أَنِّی عَلِیلٌ فَأْتِنِی فَجَعَلْتُ أَخْتَلِفُ إِلَیْهِ وَ أُعَالِجُهُ حَتَّى نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَکُنْتُ عِنْدَهُ جَالِساً وَ هُوَ یَجُودُ بِنَفْسِهِ فَغُشِیَ عَلَیْهِ غَشْیَةً ثُمَّ أَفَاقَ فَقَالَ لِی یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَى صَاحِبُکَ لَنَا ثُمَّ قُبِضَ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ فَلَمَّا حَجَجْتُ أَتَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَلَمَّا دَخَلْتُ قَالَ لِیَ ابْتِدَاءً مِنْ دَاخِلِ الْبَیْتِ وَ إِحْدَى رِجْلَیَ فِی الصَّحْنِ وَ الْأُخْرَى فِی دِهْلِیزِ دَارِهِ یَا أَبَا بَصِیرٍ قَدْ وَفَیْنَا لِصَاحِبِکَ.

 الکافی، ج‏۱، ص۴۷۴

 

از ابوبصیر نقل شده است:

[در کوفه] همسایه‌ای داشتم که خدمتگزار سلطان بود و (به‌این‌واسطه) ثروتی به او رسیده بود. کنیزانِ خواننده‌ای فراهم کرده بود و آن‌ها را دور خود جمع می‌کرد و شراب می‌نوشید و (این وضعیت) مایه آزار من بود. بارها شکایتش را نزد خودش بردم اما این آزارها را پایان نمی‌داد.

وقتی که شکایت‌ها و اصرارم زیاد شد، به من گفت: فلانی! من مردی مبتلا (به گناه) هستم و تو مردی سالم. کاش (وضعیت) مرا به هم‌نشینت (امام صادق علیه‌السلام) بگویی، که امید دارم خداوند مرا به‌وسیله تو (از این وضعیت) برهاند و نجات دهد.

این حرف او در دلم بود تا این‌که (روزی به مدینه رفتم و) خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم و وضعیت او را برای ایشان ذکر کردم.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «وقتی به کوفه برگردی، همسایه‌ات نزد تو می‌آید. آن‌گاه به او بگو: جعفربن‌محمد به تو می‌گوید: آن‌چه را که در آن گرفتار شده‌ای رها کن و من [در مقابل] بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم که خداوند روزی‌ات کند.»

وقتی به کوفه برگشتم، با دیگران به دیدار من آمد، اما من چیزی به او نگفتم تا (دیگران بروند و) خانه خالی شود. بعد به او گفتم: فلانی! من تو را نزد امام صادق (علیه‌السلام) یاد کردم. به من فرمودند: «وقتی به کوفه برگردی، او نزد تو می‌آید. به او بگو: جعفربن‌محمد به تو می‌گوید: آن‌چه را که در آن گرفتار شده‌ای رها کن و من [در مقابل] بهشت را برای تو ضمانت می‌کنم که خداوند روزی‌ات کند.»

(مدتی) گریه کرد و بعد گفت: تو را به خدا، مطمئن باشم امام صادق این را به تو فرمود؟ من نیز برایش قسم خوردم که مطمئن باش ایشان به من فرمودند. گفت: بس است و (از پیشم) رفت.

چندروز بعد، پیغام فرستاد و مرا نزد خود خواند. وقتی رفتم، ناگهان او را دیدم که پشت خانه‌اش عریان است. به من گفت: ای ابوبصیر! نه به خدا قسم! دیگر چیزی در خانه‌ام نمانده، مگر این‌که آن را بیرون انداخته‌ام. (وضعیت) خودم نیز همین‌طور است که می‌بینی.

من نزد برادران شیعه‌مان رفتم لباس‌هایی برایش جمع کردم تا او را بپوشانم. چندروز بیش‌تر نگذشته بود که به من پیغام داد که من بیمارم، پیش من بیا. من نیز مکرر نزد او می‌رفتم و به درمان او می‌پرداختم، تا این‌که مرگش فرا رسید.

من نزد او نشسته بودم که در حال جان دادن بود. یک‌بار از هوش رفت و بعد به هوش آمد و به من گفت: ای ابوبصیر! هم‌نشینت (امام صادق علیه‌السلام) به وعده‌اش به ما وفا کرد. سپس جان داد. خداوند رحمتش کند.

وقتی به حج مشرف شدم، نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و اجازه خواستم خدمتشان برسم. وقتی وارد شدم، همان ابتدا - وقتی یک پایم در صحن خانه بود و پای دیگرم در راهرو - از داخل اتاق به من فرمودند: «ای ابوبصیر! ما به وعده‌مان در مورد هم‌نشینت وفا کردیم.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ماجرایی شبیه به این را در مورد یکی از لات‌های تهران نیز تعریف کرده‌اند؛ که توسط آقاسیدمهدی قوام متحول شد و نزد آیت‌الله بروجردی (رحمةالله‌علیهم) توبه کرد.

ماجرای توبه پاکبازانه‌ی «مصطفی دیوونه» و مرگ زیبایش را از زبان حجت‌الاسلام عالی بشنوید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۱۹
ابوالفضل رهبر