دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۲۸ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

 

«شرطةالخمیس»، گروهی انتظامی شامل نیروهای وفادار و فداییِ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بوده‌اند که با ایشان بیعت بسته بودند که خالصانه و تا پای جان، برای انجام فرامین ایشان مجاهده کنند؛ در جنگ پیش‌قراول سپاه بودند و در غیر جنگ، حافظ نظم و امنیت شهر و مجری احکام قضایی.

بر اساس روایات موجود، این گروه علاوه بر توانمندی‌های نظامی و اجرایی، جایگاه معنوی خاصی نیز داشته‌اند و افرادی مثل سلمان فارسی، مقداد بن عَمرو، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، سُلیم بن قیس، اصبغ بن نباتة و‌ جابر بن عبدالله انصاری، از سرانشان بوده‌اند.

به چند نمونه از روایات پیرامون این گروه توجه بفرمایید…

 

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در روز جنگ جمل، خطاب به عبدالله بن یحیی حضرمی فرمودند:

«أبشر یا ابن یحیى! فإنک و أباک من شرطة الخمیس حقاً، لقد أخبرنی رسول الله باسمک و اسم أبیک فی شرطة الخمیس، و الله سمّاکم فی السماء شرطة الخمیس على لسان نبیه.»

 رجال‌البرقی، ص۳

 

«بشارت باد بر تو، ای پسر یحیی! چراکه تو و پدرت به‌حق از شرطةالخمیس هستید. به‌راستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از نام تو و پدرت به من خبر داده است که در میان شرطةالخمیس هستند و خداوند شما را در آسمان، از زبان پیامبرش «شرطة الخمیس» نام نهاده است.»

 

 

 

مردی از اصبغ بن نُباته سؤال کرد که چه‌طور شما شرطةالخمیس نام گرفتید؟ اصبغ پاسخ داد:

إنَّا ضَمِنَّا لَهُ اَلذَّبْحَ وَ ضَمِنَ لَنَا اَلْفَتْحَ، یَعْنِی أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ.

 رجال‌الکشی، ج۱، ص۱۰۳

 

ما به امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) ضمانت دادیم که سرمان را (برای انجام دستورات ایشان) بدهیم. ایشان هم پیروزی (سعادتِ) را برای ما تضمین فرمودند.

 

 

 

همچنین (گویا پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام) از اصبغ بن نُباته سؤال شد که جایگاه ایشان نزد شما چه‌گونه بود. اصبغ در پاسخ می‌گوید:

ما أَدْرِی مَا تَقُولُ إِلَّا أَنَّ سُیُوفَنَا کَانَتْ عَلَى عَوَاتِقِنَا فَمَنْ أَوْمَى إِلَیْهِ ضَرَبْنَاهُ بِهَا، وَ کَانَ یَقُولُ لَنَا: «تَشَرَّطُوا فَوَ اللَّهِ مَا اشْتِرَاطُکُمْ لِذَهَبٍ وَ لَا لِفِضَّةٍ وَ مَا اشْتِرَاطُکُمْ إِلَّا لِلْمَوْتِ، إِنَّ قَوْماً مِنْ قَبْلِکُمْ مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ تَشَارَطُوا بَیْنَهُمْ فَمَا مَاتَ أَحَدٌ مِنْهُمْ حَتَّى کَانَ نَبِیَّ قَوْمِهِ أَوْ نَبِیَّ قَرْیَتِهِ أَوْ نَبِیَّ نَفْسِهِ، وَ إِنَّکُمْ لَبِمَنْزِلَتِهِمْ غَیْرَ أَنَّکُمْ لَسْتُمْ بِأَنْبِیَاءَ.»

 رجال‌الکشی، ج۱، ص۵

 

نمی‌دانم چه می‌گویی! فقط این را می‌دانم که شمشیرهایمان روی دوشِمان (آماده) بود و به محض این‌که ایشان به کسی اشاره می‌کردند، او را با شمشیر می‌زدیم.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همواره به ما می‌فرمودند:

«پیمان ببندید! که به خدا قسم، پیمان شما برای (رسیدن به) طلا و نقره (دینار و درهم) نیست؛ پیمان شما فقط برای (رسیدن به) «مرگ» است!

به‌راستی که گروهی از پیشینیان شما از بنی‌اسرائیل، با یکدیگر برای مرگ پیمان بستند. پس هیچ‌یک از آن‌ها از دنیا نرفت مگراین‌که پیامبرِ قوم خود یا پیامبرِ قبیله‌ی خود یا پیامبرِ خودش بود.

شما نیز مانند آن‌ها خواهید بود، با این تفاوت که شما پیامبر نخواهید بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ دی ۰۳ ، ۱۶:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یَجْلِسَ مَجْلِساً یُعْصَى اَللَّهُ فِیهِ وَ لاَ یَقْدِرُ عَلَى تَغْیِیرِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای مؤمن شایسته نیست که در مجلسی بنشیند که در آن معصیت (نافرمانیِ) خداوند می‌شود و او نمی‌تواند (فضای گناه‌آلودِ) مجلس را عوض کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۰۳ ، ۰۸:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع یَقُولُ:

«لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَخِیکَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیَاءِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۲

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«احترامِ[۱] میان خود و برادرت (دوستت) را از میان نبر، بخشی از آن را باقی بگذار؛

چراکه از میان رفتن احترام‌ها، حیاء را از بین می‌برد.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«لَا تَثِقْ بِأَخِیکَ کُلَّ الثِّقَةِ فَإِنَّ صَرْعَةَ الِاسْتِرْسَالِ لَنْ تُسْتَقَالَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به برادرت (دوستت) اعتمادِ تمام و کمال نکن؛[۲]

چراکه زمین خوردن بر اثر اعتمادِ (بی‌جا)، هرگز جبران نمی‌شود.»

 

 

 

…عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالا: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برادران (دوستانِ) خود را با دو ویژگی بیازمایید. اگر این دو ویژگی در آن‌ها بود، (که هیچ) و الا از آن‌ها دوری گزیند و دوری گزیند و دوری گزیند.

(۱) مراقبت بر این‌که نمازها(ی پنج‌گانه) را در وقت خود به‌جا آورده شود

(۲) و نیکی کردن به برادران (دوستان) در سختی‌ها و گشایش‌ها.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در متن حدیث از واژه «حشمت» استفاده شده که مقصود از آن احترام و بزرگی‌ای است که از روی شرم و حیاء باشد.

[۲] مقصود این است که اعتماد بی‌اندازه نداشته باش و همواره احتیاط داشته باش و احتمال بده که ممکن است روزی به تو خیانت کند و مثلاً رازهایت را برملا سازد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۳ ، ۱۴:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا أَحَبَّ أَحَدُکُمْ أَخَاهُ الْمُسْلِمَ فَلْیَسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الْإِخَاءِ أَنْ یَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ وَ إِلَّا فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۱

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«وقتی یکی از شما، برادر مسلمانش را دوست داشت، باید از او درباره نامش، نام پدرش و نام قبیله و عشیره‌اش سؤال کند؛

- زیرا پرسش از این‌ها، از حقوق واجب او و از (مصادیقِ) برادریِ صادقانه است

- و اگر چنین نکند، این (شناخت ناقص)، شناختی احمقانه است.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ قُدَامَةَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَوْماً لِجُلَسَائِهِ: «تَدْرُونَ مَا الْعَجْزُ؟» قَالُوا: اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ. فَقَالَ: «الْعَجْزُ ثَلَاثَةٌ أَنْ یَبْدُرَ أَحَدُکُمْ بِطَعَامٍ یَصْنَعُهُ لِصَاحِبِهِ فَیُخْلِفَهُ وَ لَا یَأْتِیَهُ وَ الثَّانِیَةُ أَنْ یَصْحَبَ الرَّجُلُ مِنْکُمُ الرَّجُلَ أَوْ یُجَالِسَهُ یُحِبُّ أَنْ یَعْلَمَ مَنْ هُوَ وَ مِنْ أَیْنَ هُوَ فَیُفَارِقَهُ قَبْلَ أَنْ یَعْلَمَ ذَلِکَ وَ الثَّالِثَةُ أَمْرُ النِّسَاءِ یَدْنُو أَحَدُکُمْ مِنْ أَهْلِهِ فَیَقْضِی حَاجَتَهُ وَ هِیَ لَمْ تَقْضِ حَاجَتَهَا.» فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَمْرِو بْنِ الْعَاصِ: فَکَیْفَ ذَلِکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ قَالَ: «یَتَحَوَّشُ وَ یَمْکُثُ حَتَّى یَأْتِیَ ذَلِکَ مِنْهُمَا جَمِیعاً.»» قَالَ: وَ فِی حَدِیثٍ آخَرَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِنَّ مِنْ أَعْجَزِ الْعَجْزِ رَجُلًا لَقِیَ رَجُلًا فَأَعْجَبَهُ نَحْوُهُ فَلَمْ یَسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ نَسَبِهِ وَ مَوْضِعِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۱

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«روزی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به حاضران در مجلسشان فرمودند:

«آیا می‌دانید عجز (ناتوانی) چیست؟»

حاضران عرض کردند:

خداوند و رسولش بهتر می‌دانند.

پیامبر فرمودند:

«ناتوانی سه چیز است:

- [مورد اول،] این‌که یکی از شما شروع کند غذایی برای دوستش آماده کند، اما او خلف‌وعده کند و نیاید.

- دوم این‌که مردی از شما با مردی دیگر هم‌راه شود یا با او هم‌نشین شود و دوست داشته باشد که بداند او کیست و از کجاست، اما پیش از آن‌که (این اطلاعات را) بداند، از او جدا شود.

- سوم در مورد زناشویی است؛ این‌که یکی از شما با همسرش نزدیکی کند و نیاز (جنسیِ) خود را برطرف سازد، درحالی‌که همسرش نیازش برطرف نشده.»

عبدالله بن عَمرو بن عاص عرض کرد:

پس چه کند، ای رسول خدا؟

پیامبر فرمودند:

«[کمی] کناره گیرد و مکث کند و منتظر شود تا انزالِ هردو باهم انجام شود.»»

در حدیث دیگری نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«به‌راستی که بیشترین درجه‌ی عجز و ناتوانی، این است که مردی، مرد دیگری را ملاقات کند و از منش او خوشش بیاید، اما هرگز از او درباره نامش و نسبش و جایگاهش سؤال نکند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۱۷:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقْسِمُ لَحَظَاتِهِ بَیْنَ أَصْحَابِهِ فَیَنْظُرُ إِلَى ذَا وَ یَنْظُرُ إِلَى ذَا بِالسَّوِیَّةِ.» قَالَ: «وَ لَمْ یَبْسُطْ رَسُولُ اللَّهِ ص رِجْلَیْهِ بَیْنَ أَصْحَابِهِ قَطُّ وَ إِنْ کَانَ لَیُصَافِحُهُ الرَّجُلُ فَمَا یَتْرُکُ رَسُولُ اللَّهِ ص یَدَهُ مِنْ یَدِهِ حَتَّى یَکُونَ هُوَ التَّارِکَ فَلَمَّا فَطَنُوا لِذَلِکَ کَانَ الرَّجُلُ إِذَا صَافَحَهُ قَالَ بِیَدِهِ فَنَزَعَهَا مِنْ یَدِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۱

 

از جمیل بن درّاج نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نگاه‌های خود را میان اصحاب (هم‌نشینانِ) خود تقسیم می‌کردند. پس به‌طور مساوی به این شخص و آن شخص نگاه می‌فرمودند.»

امام صادق (علیه‌السلام) همچنین فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگز پاهای خود را در میان اصحابشان دراز نمی‌کردند.

وقتی مردی به ایشان دست می‌داد، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) تا زمانی که او دست خود را نمی‌کشید، دستش را رها نمی‌کردند. وقتی مردم این (اخلاق پیامبر) را متوجه شدند، وقتی مردی به ایشان دست می‌داد، خودش دستش را می‌کشید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۰۳ ، ۱۶:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع: «أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع صَاحَبَ رَجُلًا ذِمِّیّاً فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: أَیْنَ تُرِیدُ یَا عَبْدَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «أُرِیدُ الْکُوفَةَ.» فَلَمَّا عَدَلَ الطَّرِیقُ بِالذِّمِّیِّ عَدَلَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: أَ لَسْتَ زَعَمْتَ أَنَّکَ تُرِیدُ الْکُوفَةَ؟ فَقَالَ لَهُ: «بَلَى.» فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: فَقَدْ تَرَکْتَ الطَّرِیقَ. فَقَالَ لَهُ: «قَدْ عَلِمْتُ.» قَالَ: فَلِمَ عَدَلْتَ مَعِی وَ قَدْ عَلِمْتَ ذَلِکَ؟ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «هَذَا مِنْ تَمَامِ حُسْنِ الصُّحْبَةِ أَنْ یُشَیِّعَ الرَّجُلُ صَاحِبَهُ هُنَیْئَةً إِذَا فَارَقَهُ وَ کَذَلِکَ أَمَرَنَا نَبِیُّنَا ص.» فَقَالَ لَهُ الذِّمِّیُّ: هَکَذَا قَالَ؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قَالَ الذِّمِّیُّ: لَا جَرَمَ أَنَّمَا تَبِعَهُ مَنْ تَبِعَهُ لِأَفْعَالِهِ الْکَرِیمَةِ فَأَنَا أُشْهِدُکَ أَنِّی عَلَى دِینِکَ وَ رَجَعَ الذِّمِّیُّ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَلَمَّا عَرَفَهُ أَسْلَمَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۷۰

 

از امام صادق، از پدرانشان (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) با یک مرد ذِمّی[۱] هم‌راه شدند.

مرد ذمّی به ایشان عرض کرد: قصد داری کجا بروی، ای بنده‌ی خدا؟

حضرت فرمودند: «قصد کوفه دارم.»

وقتی ذمّی راه کج کرد (تا به‌سوی مقصد خود برود)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز راه کج کردند.

ذمّی به ایشان عرض کرد: مگر نمی‌خواستی به کوفه بروی؟

حضرت فرمودند: «بله»

ذمّی عرض کرد: از راه کوفه خارج شدی!

حضرت به او فرمودند: «خودم می‌دانم.»

عرض کرد: حال که می‌دانی، پس چرا همراهِ من راه کج کردی؟

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «این، از (مصادیقِ) تکمیل [ادبِ] «هم‌راهیِ نیکو» است؛ این‌که انسان وقتی از هم‌راهِ خود جدا می‌شود، او را با خوش و گوارایی، (مقداری) مشایعت کند. پیامبر ما (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، این‌چنین به ما دستور داده است.»

ذمّی به ایشان عرض کرد: پیامبرتان چنین گفته؟

حضرت فرمودند: «بله.»

ذمّی عرض کرد: مشخص است که هرکس از او پیروی کرده، به‌خاطر کارهای کریمانه‌اش بوده. پس من گواهی می‌دهد که بر دین تو هستم.

آن ذمّی همراهِ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از راه خود (به‌سمت کوفه) برگشت و وقتی ایشان را شناخت، اسلام آورد.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «کافر ذمی» در مقابل کافر حربی، به آن‌دسته از اهل‌کتاب گفته می‌شود که در سرزمین‌های اسلامی زندگی می‌کنند و با حاکم اسلامی قرارداد «ذِمّه» بسته‌اند. ذمّه، قراردادی است که در آن اهل‌کتاب اجازه پیدا می‌کنند در مقابل پرداخت جِزیه، بر دین خود باقی بمانند و در امان حکومت اسلامی باشند. فقیهان، پیروان ادیان یهودیت و مسیحیت و زرتشتی را اهل‌کتاب محسوب می‌کنند. (به نقل از ویکی‌شیعه)

[۲] با توجه به این‌که مقصد امام کوفه بوده است، احتمالاً این ماجرا مربوط به سال‌های خلافت ایشان بوده است. صلوات‌الله‌علیه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۳ ، ۰۷:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مَا اصْطَحَبَ اثْنَانِ إِلَّا کَانَ أَعْظَمُهُمَا أَجْراً وَ أَحَبُّهُمَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْفَقَهُمَا بِصَاحِبِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هیچ‌گاه دو نفر با هم هم‌نشین نمی‌شوند، مگراین‌که از بین آن‌دو، کسی اجرش بیش‌تر است و نزد خداوند (عزّوجلّ) محبوب‌تر است که نسبت به هم‌نشینش مدارا و هم‌راهیِ بیش‌تری داشته باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۰۳ ، ۰۷:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مورد «همسایه» احادیثی ذکر شده بود.

انسان در قبال همسایه‌اش وظایفی دارد و در صورتی که وظایف خود را در قبال همسایه‌اش انجام دهد، پاداش‌هایی دنیوی و اخروی خواهد داشت.

اما منظور از همسایه دقیقاً چیست؟

 

 

 

…عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«حَدُّ الْجِوَارِ أَرْبَعُونَ دَاراً مِنْ کُلِّ جَانِبٍ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«محدوده‌ی همسایگی، (تا) چهل خانه است، از هر جهت؛ (چهل خانه) از مقابل، (چهل خانه) از پشت، (چهل خانه) از سمت راست و (چهل خانه) از سمت چپ.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْکَاهِلِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنَّ یَعْقُوبَ ع لَمَّا ذَهَبَ مِنْهُ بِنْیَامِینُ نَادَى: «یَا رَبِّ أَ مَا تَرْحَمُنِی أَذْهَبْتَ عَیْنَیَّ وَ أَذْهَبْتَ ابْنَیَّ.» فَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «لَوْ أَمَتُّهُمَا لَأَحْیَیْتُهُمَا لَکَ حَتَّى أَجْمَعَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُمَا وَ لَکِنْ تَذْکُرُ الشَّاةَ الَّتِی ذَبَحْتَهَا وَ شَوَیْتَهَا وَ أَکَلْتَ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ إِلَى جَانِبِکَ صَائِمٌ لَمْ تُنِلْهُ مِنْهَا شَیْئاً.»» وَ فِی رِوَایَةٍ أُخْرَى قَالَ: «فَکَانَ بَعْدَ ذَلِکَ یَعْقُوبُ ع یُنَادِی مُنَادِیهِ کُلَّ غَدَاةٍ مِنْ مَنْزِلِهِ عَلَى فَرْسَخٍ أَلَا مَنْ أَرَادَ الْغَدَاءَ فَلْیَأْتِ إِلَى یَعْقُوبَ وَ إِذَا أَمْسَى نَادَى أَلَا مَنْ أَرَادَ الْعَشَاءَ فَلْیَأْتِ إِلَى یَعْقُوبَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که بنیامین نیز از نزد یعقوب (علیه‌السلام) رفت (و از مصر بازنگشت،) یعقوب ندا داد:

«پروردگارا! به من رحم نمی‌کنی؟! (بیناییِ) دو چشمم را از من گرفتی، دو پسرم را نیز از من گرفتی!»

خداوند (تبارک‌وتعالی) وحی فرمود:

«اگر آن‌دو را میرانده باشم، قطعاً برایت زنده‌شان خواهم کرد، تا تو و آن‌دو را گرد هم آورم.

اما آن گوسفندی را به یاد آور که آن را ذبح کردی و بریان کردی و خوردی، درحالی‌که فلانی و فلانی در همسایگی‌ات روزه‌دار بودند و تو از آن غذا چیزی به آن‌ها ندادی!»»

در روایت دیگری از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بعد از آن (وحی الهی)، هر روز صبح، ندادهنده‌ای از جانب حضرت یعقوب (علیه‌السلام) تا یک فرسخیِ خانه‌اش ندا می‌داد که: آگاه باشید! هرکس صبحانه می‌خواهد، نزد یعقوب بیاید و وقتی شب می‌شد، آن ندادهنده ندا می‌داد: آگاه باشید! هرکس شام می‌خواهد، نزد یعقوب آید.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۰۳ ، ۱۰:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِیَّاکُمْ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ مَهَابَةِ الرِّجَالِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بپرهیزید از شوخی[*]؛ چراکه شوخی آبرو را می‌برد و هیبت مردان را از بین می‌برد.»

 

 

 

…عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع أَنَّهُ قَالَ فِی وَصِیَّةٍ لَهُ لِبَعْضِ وُلْدِهِ أَوْ قَالَ: قَالَ أَبِی لِبَعْضِ وُلْدِهِ: «إِیَّاکَ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَذْهَبُ بِنُورِ إِیمَانِکَ وَ یَسْتَخِفُّ بِمُرُوءَتِکَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۵

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است که در وصیت خود به یکی از فرزندانشان فرمودند:

پدرم (امام صادق علیه‌السلام) به یکی از فرزندانش فرمودند:

«بپرهیز از شوخی؛ چراکه شوخی نور ایمانت را از بین می‌برد و از مردانگی‌ات می‌کاهد.»

 

 

 

…عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «لَا تُمَارِ فَیَذْهَبَ بَهَاؤُکَ وَ لَا تُمَازِحْ فَیُجْتَرَأَ عَلَیْکَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(با دیگران) مِراء (بگومگو) نکن؛ چراکه ارزشت را از بین می‌برد

و (با دیگران) شوخی نکن؛ چراکه آنان را نسبت به تو جسور می‌کند.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «إِیَّاکُمْ وَ الْمِزَاحَ فَإِنَّهُ یَجُرُّ السَّخِیمَةَ وَ یُورِثُ الضَّغِینَةَ وَ هُوَ السَّبُّ الْأَصْغَرُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۴

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«بپرهیزید از شوخی؛ چراکه شوخی موجب دشمنی می‌شود و کینه بر جای می‌گذارد.

شوخی همان دشنام کوچک است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] با توجه به مجموع روایات پیرامون شوخی، آن‌چه حضرت صادق (علیه‌السلام) از آن نهی فرموده‌اند، شوخی‌های نهی‌شده و مذموم است؛ «شوخی زیاد»، «شوخی زشت»، «شوخی توهین‌آمیز»، «شوخی جنسی»، «شوخی مستلزم حرام» و…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۰۳ ، ۱۱:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَکُونُ مَعَ الْقَوْمِ فَیَجْرِی بَیْنَهُمْ کَلَامٌ یَمْزَحُونَ وَ یَضْحَکُونَ. فَقَالَ: «لَا بَأْسَ مَا لَمْ یَکُنْ فَظَنَنْتُ أَنَّهُ عَنَى الْفُحْشَ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یَأْتِیهِ الْأَعْرَابِیُّ فَیُهْدِی لَهُ الْهَدِیَّةَ ثُمَّ یَقُولُ: مَکَانَهُ أَعْطِنَا ثَمَنَ هَدِیَّتِنَا فَیَضْحَکُ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ کَانَ إِذَا اغْتَمَّ یَقُولُ: «مَا فَعَلَ الْأَعْرَابِیُّ لَیْتَهُ أَتَانَا.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۳

 

از مُعمَّر بن خلّاد نقل شده است:

به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم! مردی همراه گروهی است و میانشان سخنی درمی‌گیرد؛ شوخی می‌کنند و می‌خندند. [اشکالی ندارد؟]

حضرت فرمودند:

«تا زمانی که احساس نکنی این شوخی‌ها فحش (حرف یا کار زشت) است، اشکالی ندارد.»

بعد فرمودند:

«گاهی یک اعرابی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌آمد و هدیه‌ای به ایشان می‌داد. بعد می‌گفت: قیمتِ هدیه‌مان را بدهید! آن‌گاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌خندیدند.

ایشان گاهی که غمگین می‌شدند، می‌فرمودند: «آن اعرابی چه کرد! کاش نزد ما می‌آمد.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۳ ، ۱۰:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَا مِنْ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَ فِیهِ دُعَابَةٌ.» قُلْتُ: وَ مَا الدُّعَابَةُ؟ قَالَ: «الْمِزَاحُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مؤمنی نیست، مگراین‌که در [منشِ] او شوخی هست.»

 

 

 

…عَنْ یُونُسَ الشَّیْبَانِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «کَیْفَ مُدَاعَبَةُ بَعْضِکُمْ بَعْضاً؟» قُلْتُ: قَلِیلٌ. قَالَ: «فَلَا تَفْعَلُوا فَإِنَّ الْمُدَاعَبَةَ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ وَ إِنَّکَ لَتُدْخِلُ بِهَا السُّرُورَ عَلَى أَخِیکَ وَ لَقَدْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُدَاعِبُ الرَّجُلَ یُرِیدُ أَنْ یَسُرَّهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۳

 

از یونس شیبانی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«شوخی‌های شما با یک‌دیگر چه‌گونه است؟»

عرض کردم:

کم است.

حضرت فرمودند:

«چنین نکنید؛ چراکه شوخی از [مصادیقِ] حُسن‌خُلق است و تو باید با شوخی، برادر (مؤمن)ات را شاد کنی.

به‌راستی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با مردی شوخی می‌کرد تا او را شاد کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آبان ۰۳ ، ۰۷:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَکْثَرَ مَا یَجْلِسُ تُجَاهَ الْقِبْلَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیشتر وقت‌ها رو به قبله می‌نشستند.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِیرَةِ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا دَخَلَ مَنْزِلًا قَعَدَ فِی أَدْنَى الْمَجْلِسِ إِلَیْهِ حِینَ یَدْخُلُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه وارد خانه‌ای می‌شدند، در بدو ورود، در نزدیک‌ترین جای (خالی برای) نشستن می‌نشستند.

 

 

 

…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَجْلِسُ فِی بَیْتِهِ عِنْدَ بَابِ بَیْتِهِ قُبَالَةَ الْکَعْبَةِ.

 الکافی، ج۲، ص۶۶۲

 

از حماد بن عثمان نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) را دیدم که در خانه (اتاق)شان، کنار درب خانه (اتاق) و رو به کعبه می‌نشستند.

 

 

 

…عَنْ أَبِی سُلَیْمَانَ الزَّاهِدِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَنْ رَضِیَ بِدُونِ التَّشَرُّفِ مِنَ الْمَجْلِسِ لَمْ یَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَلَائِکَتُهُ یُصَلُّونَ عَلَیْهِ حَتَّى یَقُومَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که راضی باشد به این‌که پایین مجلس بنشیند، خداوند (عزّوجلّ) و فرشتگانش تا زمانی که (از جایش) برخیزد، پیوسته بر او درود می‌فرستند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۰۳ ، ۰۷:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس در میان سخن برادر مسلمانش که در حال سخن گفتن است بپرد، مانند این است که به صورتش خنج زده باشد!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۰۷:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا کَانَ الْقَوْمُ ثَلَاثَةً فَلَا یَتَنَاجَى مِنْهُمُ اثْنَانِ دُونَ صَاحِبِهِمَا فَإِنَّ فِی ذَلِکَ مَا یَحْزُنُهُ وَ یُؤْذِیهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه گروهی از شما سه نفر بودید، مبادا دو نفر از آن‌ها بدون دیگری با هم نجوا کنند (درِگوشی سخن بگویند)؛

چراکه این کار موجب غمگین شدن و آزار دیدنِ نفر سوم می‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

طبیعی است که در یک جمع خلوتِ سه‌نفره، اگر دو نفر در گوشِ هم نجوا کنند، نفر سوم تک می‌افتد و به او احساس ناراحتی دست می‌دهد و آزرده می‌شود. اگر تعداد، بالاتر باشد و نفر سوم بتواند با نفر چهارمی صحبت کند، میزان این آزردگی کم خواهد شد یا اصلاً رخ نمی‌دهد.

اما با توجه به این‌که ملاکِ نهی از این‌کار، ناراحتی و آزارگیِ دیگران بیان شده است، شاید بتوان نتیجه گرفت که در جمع‌های بیش از سه نفر نیز اگر شرایط طوری باشد که درِ گوشی صحبت کردنِ گروهی، موجب ناراحتی و اذیت دیگران شود، باز هم باید از این‌کار پرهیز نمود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۰۳ ، ۰۹:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

یکی از مصادیق امانت‌داری، رعایت امانت در مورد صحبت‌هایی است که در جلسات، نشست‌ها و دیدارهای خصوصی مطرح می‌شوند.

میان بعضی متدیّنین، بر اساس نصوص دینی، این عبارت عربی اصطلاح شده است که: «المجالسُ بالأمانة»؛ «سخنان مطرح‌شده در جلسه‌ها، امانت هستند.»

اما آیا هر حرفی که در جلسات و دیدارها بیان می‌شود امانت است و نمی‌توان برای دیگران نقل کرد؟

امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی شرایط این قانون را ذکر فرموده‌اند…

 

 

 

…عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«[سخنان مطرح‌شده در] مجالس، امانت است

و هیچ‌کس نباید سخنی که همنشینش کتمان (پنهان) می‌کند را (برای دیگران) نقل کند،

مگر با اجازه‌ی او باشد،

مگراین‌که به شخصِ مورد اعتمادی بگوید یا آن سخن، ذکر خیرِ گوینده‌اش باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

از حدیث مذکور می‌توان نتایج ذیل را برداشت کرد:

(۱) نقل کردنِ سخنی که گوینده‌اش آن را کتمان می‌کند و پنهان می‌دارد، از مصادیق «خیانت در امانت» است و ممنوع می‌باشد.

(۲) همان سخنی که گوینده‌اش آن را پنهان می‌کند، با اجازه‌ی خودش امکان نقل دارد.

(۳) اگر از گوینده اجازه هم نگرفته باشیم، در دو صورت اجازه نقل داریم:

الف: فردی که آن سخن را به او می‌گوییم، مورد اعتماد باشد؛ چراکه گوینده آن سخن را از ترس چیزی کتمان می‌کرد و کسی که از این جهت مورد اعتماد و امن باشد، گفتن آن سخن مکتوم اشکالی ندارد.

ب: بیان آن سخن، ذکر خیر گوینده‌اش باشد و احتمالاً گوینده از روی تواضع می‌خواسته آن را پنهان دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۱۴:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ یَرْدُدْنَ عَلَیْهِ السَّلَامَ وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یُسَلِّمُ عَلَى النِّسَاءِ وَ کَانَ یَکْرَهُ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَى الشَّابَّةِ مِنْهُنَّ وَ یَقُولُ: «أَتَخَوَّفُ أَنْ یُعْجِبَنِی صَوْتُهَا فَیَدْخُلَ عَلَیَّ أَکْثَرُ مِمَّا أَطْلُبُ مِنَ الْأَجْرِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به زنان سلام می‌کردند و آنان نیز به ایشان جواب سلام می‌دادند.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نیز به زنان سلام می‌کردند، اما خوش نداشتند که به زنان جوان سلام دهند.[۱]

ایشان می‌فرمودند: «نگرانم که صدای آن زن جوان، مرا به هیجان وادارد و به‌این‌واسطه بیش از ثوابی که قصدش را دارم، دچارِ (گناه) شوم.»»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] گویا مقصود حضرت «ابتدا به سلام» است، و الا جواب سلام که واجب است.

[۲] مقصودشان این است که ابتدا به سلام مستحب است و من برای اجر بردن و به‌دست آوردنِ حسنه، به آن مشتاقم. اما نگرانم نکند شنیدن صدای آن زن جوان مرا دچار گناهی کند که نه‌تنها آن اجر را ضایع کند، بلکه سیئه‌ای هم نصیبم کند؛ یعنی ضررش بیش از سودش باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۰۳ ، ۲۱:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

پیشی گرفتن در سلام کردن، سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است، مستحب است و ثواب بیش‌تری دارد.

اما هر چیزی آدابی دارد و شایسته است انسان این آداب را بداند و به آن پای‌بند باشد.

 

 

 

…عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«یُسَلِّمُ الصَّغِیرُ عَلَى الْکَبِیرِ وَ الْمَارُّ عَلَى الْقَاعِدِ وَ الْقَلِیلُ عَلَى الْکَثِیرِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کوچک(تر)، به بزرگ (تر) سلام می‌کند،

عبورکننده، به (کسی که در مسیرش) نشسته

و (جمعیت) کم(تر) به (جمعیت) زیاد(تر).»

 

 

 

…عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْقَلِیلُ یَبْدَءُونَ الْکَثِیرَ بِالسَّلَامِ وَ الرَّاکِبُ یَبْدَأُ الْمَاشِیَ وَ أَصْحَابُ الْبِغَالِ یَبْدَءُونَ أَصْحَابَ الْحَمِیرِ وَ أَصْحَابُ الْخَیْلِ یَبْدَءُونَ أَصْحَابَ الْبِغَالِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ابتدا، (جمعیت) کم(تر) به(جمعیت) زیاد(تر) سلام می‌کند،

کسی که سوار بر مرکب است، به کسی که پیاده می‌رود،

کسی که سوار بر قاطر است، به کسی که سوار بر الاغ است

و کسی که سوار بر اسب است، به کسی که سوار بر قاطر است.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«یُسَلِّمُ الرَّاکِبُ عَلَى الْمَاشِی وَ الْمَاشِی عَلَى الْقَاعِدِ وَ إِذَا لَقِیَتْ جَمَاعَةٌ جَمَاعَةً سَلَّمَ الْأَقَلُّ عَلَى الْأَکْثَرِ وَ إِذَا لَقِیَ وَاحِدٌ جَمَاعَةً سَلَّمَ الْوَاحِدُ عَلَى الْجَمَاعَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که سواره می‌رود، به کسی که پیاده می‌رود، سلام می‌کند

و کسی که پیاده می‌رود، به کسی که (در مسیرش) نشسته است.

وقتی گروهی به گروه دیگری می‌رسند، گروهی که کم‌تر هستند، به گروهی که بیشترند، سلام می‌کنند

و وقتی یک نفر به گروهی می‌رسد، آن یک نفر به آن گروه سلام می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ عُمَرَ بْنِ عَبْدِ الْعَزِیزِ عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا کَانَ قَوْمٌ فِی مَجْلِسٍ ثُمَّ سَبَقَ قَوْمٌ فَدَخَلُوا فَعَلَى الدَّاخِلِ أَخِیراً إِذَا دَخَلَ أَنْ یُسَلِّمَ عَلَیْهِمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی گروهی در مجلسی هستند، بعد، گروه دیگری وارد می‌شوند، بر گروهی که دیرتر وارد شده‌اند، لازم است که هنگام ورود، بر گروه اول سلام کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۳ ، ۱۳:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَّ أَعْرَابِیّاً مِنْ بَنِی تَمِیمٍ أَتَى النَّبِیَّ ص فَقَالَ لَهُ: أَوْصِنِی فَکَانَ مِمَّا أَوْصَاهُ: «تَحَبَّبْ إِلَى النَّاسِ یُحِبُّوکَ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بادیه‌نشینی از بنی‌تمیم نزد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و به ایشان عرض کرد:

به من توصیه(هایی) بفرمایید.

یکی از توصیه‌هایی که به او فرمودند این بود:

«به مردم مهربانی نما (اظهار محبت کن) تا تو را دوست بدارند.»»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«التَّوَدُّدُ إِلَى النَّاسِ نِصْفُ الْعَقْلِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«مهرورزی به مردم، نصف عقل است.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مُجَامَلَةُ النَّاسِ ثُلُثُ الْعَقْلِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برخورد زیبا با مردم، یک‌سوّم عقل است.»

 

 

 

اما مقصود از «مهرورزی به مردم» چیست؟

مصادیقی از آن را ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«ثَلَاثٌ یُصْفِینَ وُدَّ الْمَرْءِ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ یَلْقَاهُ بِالْبِشْرِ إِذَا لَقِیَهُ وَ یُوَسِّعُ لَهُ فِی الْمَجْلِسِ إِذَا جَلَسَ إِلَیْهِ وَ یَدْعُوهُ بِأَحَبِّ الْأَسْمَاءِ إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«سه چیز است که «مهرورزیِ خالصانه‌ی انسان به برادر مسلمانش» محسوب می‌شود:

- هنگامی‌که با او دیدار می‌کند، با خوش‌رویی برخورد کند،

- وقتی در مجلسی پیش او می‌نشیند، برایش جا باز کند

- و او را با نامی که خود او بیشتر دوستش دارد، صدا زند.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] احتمالاً شما هم دوست یا قوم‌وخویشی دارید که به هر دلیلی از نام یا نام‌خانوادگی‌اش خوشش نمی‌آید یا دوست دارد او را با نام دیگری صدا بزنند.

بر اساس توصیه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، یکی از مصادیق مهربانی کردن با مردم و اظهار محبت به آنان (که نیمی از عقلانیت می‌باشد،) این است که آن‌ها را به همان نامی صدا بزنیم که خودش بیشتر دوست دارد.

گاهی ما از سر لجاجت، شیطنت یا عادت، دیگران را با نامی که خودش دوست ندارد، صدا می‌زنیم که خلاف عقل است.

أعاذنا اللهَ من شرور أنفسنا!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۰۳ ، ۲۰:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ: «یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَجَنَّبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ الْفَاجِرِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ الْفَاجِرُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنَّکَ مِثْلُهُ وَ لَا یُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَبَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَارٌ عَلَیْکَ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ وَ لَا یُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْکَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ کُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَرَهَا بِأُخْرَى مِثْلِهَا حَتَّى إِنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا یُصَدَّقُ وَ یُفَرِّقُ بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِی الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۹

 

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هنگامی که از منبر بالا می‌رفتند، می‌فرمودند:

«برای مسلمان شایسته است که از دوستی با سه نفر کناره گیرد (دوری جوید):

«شوخِ زشت‌کردار»،[*] «احمق (بی‌عقل)» و «دروغ‌گو».

اما «شوخ زشت‌کردار»؛[*]

- کار (زشت)اش را برایت می‌آراید (زیبا جلوه می‌دهد) و دوست دارد که تو هم مثل خودش باشی.

- او تو را نه در امور دنیایی و نه در امور آخرتی کمک نمی‌کند.

- نزدیک شدن به او، (موجب) دور شدن [از خوبی‌ها و زیبایی‌ها] و قساوتِ (قلب) است.

- رفت‌وآمد با او، مایه عیب (ننگِ) خودت است.

اما «احمق»؛

- تو را به خیر (نیکی) رهنمون نمی‌سازد (نمی‌تواند رهنمون سازد.)

- امیدی نیست بدی‌ای را از تو دور کند، حتی اگر تمام تلاشش را به‌کار گیرد.

- چه‌بسا نفع تو را بخواهد، اما به ضرر تو باشد.

- پس مرگ او بهتر از زنده بودنش، سکوتش بهتر از سخن گفتنش و دوری از او بهتر از نزدیک شدن به اوست.

و اما «دروغ‌گو»؛

- زندگی در کنار او برایت خوش نخواهد بود.

- حرف تو را (برای دیگران) نقل می‌کند و حرفِ (دیگران) را برای تو.

- هرگاه افسانه (دروغ)ای را به پایان می‌رساند، بلافاصله افسانه‌ی دیگر را آغاز می‌کند.

- حتی اگر راست بگوید، کسی او را تصدیق نمی‌کند.

- با (ایجادِ) دشمنی، میان مردم تفرقه می‌افکند و در سینه‌ها تخم کینه می‌کارد.

پس تقوای خداوند (عزّوجلّ) را پیشه کنید و مراقبت خودتان باشید.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث، برای توصیف این دسته، از دو کلمه «ماجن» و «فاجر» استفاده شده است.

- «ماجن» یعنی کسی که خیلی شوخی می‌کند و شوخی‌هایش زشت و بی‌شرمانه است.

- «فاجر» هم یعنی کسی که کارهای زشتی می‌کند و زشتی این کارها به‌حدی است که مثل انفجار (که با فاجر هم‌خانواده است)، شدید و جلب‌توجه‌کننده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۰۷:۴۱
ابوالفضل رهبر