دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷۰ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

 

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ عَنْ أَبِیهِ یَرْفَعُهُ إِلَى زُرَارَةَ بْنِ أَوْفَى قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَقَالَ: «یَا زُرَارَةُ النَّاسُ فِی زَمَانِنَا عَلَى سِتِّ طَبَقَاتٍ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ وَ شَاةٍ فَأَمَّا الْأَسَدُ فَمُلُوکُ الدُّنْیَا یُحِبُّ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ أَنْ یَغْلِبَ وَ لَا یُغْلَبَ وَ أَمَّا الذِّئْبُ فَتُجَّارُکُمْ یَذُمُّونَ إِذَا اشْتَرَوْا وَ یَمْدَحُونَ إِذَا بَاعُوا وَ أَمَّا الثَّعْلَبُ فَهَؤُلَاءِ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ بِأَدْیَانِهِمْ وَ لَا یَکُونُ فِی قُلُوبِهِمْ مَا یَصِفُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ أَمَّا الْکَلْبُ یَهِرُّ عَلَى النَّاسِ بِلِسَانِهِ وَ یُکْرِمُهُ النَّاسُ مِنْ شَرِّ لِسَانِهِ وَ أَمَّا الْخِنْزِیرُ فَهَؤُلَاءِ الْمُخَنَّثُونَ وَ أَشْبَاهُهُمْ لَا یُدْعَوْنَ‏ إِلَى‏ فَاحِشَةٍ إِلَّا أَجَابُوا وَ أَمَّا الشَّاةُ فَالْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ تُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ یُؤْکَلُ لُحُومُهُمْ وَ یُکْسَرُ عَظْمُهُمْ فَکَیْفَ تَصْنَعُ الشَّاةُ بَیْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ کَلْبٍ وَ خِنْزِیرٍ.»

 الخصال، ج‏۱، ص۳۳۹

 

از زرارة بن اَوفَی از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«ای زراره! مردم در زمان ما شش طبقه هستند:

شیرها، گرگ‌ها، روباه‌ها، سگ‌ها، خوک‌ها و گوسفندها!

شیرها؛ پادشاهان دنیا هستند. همه‌شان دوست دارند که (بر همه چیز) غالب باشند و کسی بر آن‌ها غلبه نداشته باشد.

گرگ‌ها؛ تاجران (دادوستدکنندگانِ) شما هستند. هنگامی که (کالایی را) می‌خرند، (از آن) بدگویی می‌کنند و هنگامی که می‌فروشند، (از آن) تعریف می‌کنند.

روباه‌ها؛ کسانی‌اند که از دین‌هایشان نان می‌خورند و آن‌چه را با زبانشان توصیف می‌کنند، در دل‌هایشان نیست.

سگ‌ها؛ با زبانشان (مانند سگ خشمگینی که با ناشناسی روبه‌رو شده) به مردم می‌پرد و مردم برای این‌که از شرِّ زبانشان در امان باشند، به آن‌ها احترام می‌گذارند.

خوک‌ها؛ زن‌صفت‌ها (مردانی که تمایلات زنانه دارند) و امثال آن‌ها هستند. هرگاه به کار زشتی دعوت شوند، قبول می‌کنند.

گوسفندها؛ مؤمنان هستند. کسانی که مویشان را می‌چینند، گوشتشان را می‌خورند و استخوان‌هایشان را می‌شکنند.

(تصور کن که) گوسفندان در میان شیرها، گرگ‌ها، روباه‌ها، سگ‌ها و خوک‌ها چه می‌کنند؟!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

طایفه‌هایی از اهل عرفان و تصوّف هستند که به گونه‌ای پلورالیسم معتقدند؛ همه را حق می‌دانند، کسی را قابل نقد نمی‌دانند، کسی را شماتت نمی‌کنند، از کسی تنفر ندارند و با کسی دشمنی نمی‌کنند، «حتی به‌خاطر خدا»!

 

...عَنْ دُرُسْتَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ‏ مَلَکَیْنِ‏ إِلَى‏ أَهْلِ‏ مَدِینَةٍ لِیَقْلِبَاهَا عَلَى أَهْلِهَا فَلَمَّا انْتَهَیَا إِلَى الْمَدِینَةِ وَجَدَا رَجُلًا یَدْعُو اللَّهَ وَ یَتَضَرَّعُ فَقَالَ أَحَدُ الْمَلَکَیْنِ لِصَاحِبِهِ: أَ مَا تَرَى هَذَا الدَّاعِیَ؟ فَقَالَ: قَدْ رَأَیْتُهُ وَ لَکِنْ أَمْضِی لِمَا أَمَرَ بِهِ رَبِّی. فَقَالَ: لَا وَ لَکِنْ لَا أُحْدِثُ شَیْئاً حَتَّى أُرَاجِعَ رَبِّی فَعَادَ إِلَى اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى. فَقَالَ: یَا رَبِّ إِنِّی انْتَهَیْتُ إِلَى الْمَدِینَةِ فَوَجَدْتُ عَبْدَکَ فُلَاناً یَدْعُوکَ وَ یَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ. فَقَالَ: «امْضِ بِمَا أَمَرْتُکَ بِهِ فَإِنَّ ذَا رَجُلٌ لَمْ یَتَمَعَّرْ وَجْهُهُ غَیْظاً لِی قَطُّ.»»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند (عزّوجلّ) دو فرشته را به‌سوی اهالی شهری فرستاد تا شهر را بر سر اهالی‌اش ویران کنند.

وقتی آن دو فرشته به شهر رسیدند، مردی را دیدند که مشغول دعا و نیایش و زاری با خداوند بود.

یکی از آن دو فرشته به دیگری گفت: آیا این مرد دعاکننده را نمی‌بینی؟

فرشته دیگر گفت: می‌بینم، اما کاری را که پروردگارم دستور داده را انجام می‌دهم.

فرشته اولی گفت: نه، من تا وقتی نزد پروردگارم بازگردم، دست به کاری نمی‌زنم.

پس به سوی خداوند (تبارک‌وتعالی) بازگشت و عرض کرد: پروردگارا! من به آن شهر رفتم و فلان‌بنده‌ات را دیدم که تو را می‌خواند و با تو نیایش می‌کرد و زاری می‌نمود.

خداوند فرمود: «کاری را که به تو دستور داده بودم، انجام بده؛ چراکه او مردی است که تاکنون هرگز به‌خاطر من، رنگ چهره‌اش از روی خشم، دگرگون نشده است.»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

حجت‌الاسلام مرتضی آقاتهرانی نقل می‌کرد: وقتی که قرار شد برای ادامه تحصیل به کانادا بروم، نزد آیت‌الله مصباح یزدی رفتم و عقایدم را به استاد عرضه کردم تا اگر نقصی دارد، آن را تصحیح کنند.

یکی از چیزهایی که به ایشان گفتم، این بود که عرض کردم: «من حالتی دارم که همه را؛ همه مخلوقات خداوند را دوست دارم، از کسی بدم نمی‌آید، با کسی دشمنی ندارم.» (نقل به مضمون)

ایشان این عقیده مرا رد کردند و گفتند: مگر می‌شود مؤمن از هیچ‌کس بدش نیاید و با هیچ‌کس دشمنی نداشته باشد؟! مؤمن به‌خاطر خدا دوستی می‌کند و به‌خاطر خدا دشمنی می‌ورزد. با دوستان خدا و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) دوست است و با دشمنانشان دشمن است. (نقل به مضمون)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۹۷ ، ۰۹:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّةٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۹

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ما دستور دادند که با چهره‌هایی عبوس و در هم با اهل‌معصیت روبه‌رو شویم.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

بسیاری از افراد غیرمتدین، متدینین را افرادی عبوس و اخمو می‌شناسند. شاید این تصور آنان به‌خاطر عمل متدینین به این دستور اهل‌بیت (علیهم‌السلام) باشد؛ دستوری که در رساله‌های عملیه نیز (ذیل مراحل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر) انعکاس یافته.

علت این دستور این است که ارزش، ارزش باقی بماند و ضدارزش نیز ضدارزش. برای این است که کار بد با ناملایماتی همراه باشد تا فرد بدکار احساس بدی از انجام کارش داشته باشد و کار بدش عادی نشود. برای این است که ضدارزش کم‌کم به ارزش تبدیل نشود یا به تعبیر اهل‌بیت؛ منکر تبدیل به معروف نگردد.

اما در این میان توجه به این نکته هم ضروری است که اگر با گناه‌کاری مواجه شدیم که به هر دلیلی (تربیت، محیط، رسانه یا...) گناه خود را بد نمی‌دانست، بلکه برایش عادی بود، بلکه معتقد بود کاری موجّه و عاقلانه است، این شخص در مرحله «ارشاد الجاهل» است، نه «نهی از منکر».

یعنی اول باید راهنمایی شود و به او فهمانده شود که کارش بد است، بعد اگر ″دانسته″ آن کار را تکرار کرد، باید او را «نهی از منکر» نمود و اولین مرحله «نهی از منکر» هم همین در هم کشیدن چهره خواهد بود. همان‌طور که وقتی فرزند کوچکمان حرف زشتی می‌زند، بدون آن‌که بداند آن حرف زشت است، ابتدا باید به او فهماند که حرفش زشت است. معقول نیست که در همان مرحله اول به او تشر زد یا تنبیهش نمود!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۹۷ ، ۰۲:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «قَالَ النَّبِیُّ ص: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعِیفَ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ.» فَقِیلَ لَهُ: وَ مَا الْمُؤْمِنُ الَّذِی لَا دِینَ لَهُ؟ قَالَ: «الَّذِی لَا یَنْهَى عَنِ الْمُنْکَرِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«خداوند (عزّوجلّ) از مؤمنِ ضعیفی که دین ندارد، بدش می‌آید.»

به ایشان عرض شد:

مؤمنی که دین ندارد دیگر چیست؟!

فرمودند:

«مؤمنی که نهی‌ازمنکر نمی‌کند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«مَا مِنْ رَجُلٍ تَکَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِی نَفْسِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۱۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ مردی نیست که تکبر ورزد یا زورگویی کند، جزاین‌که به‌خاطر ذلت و خواری‌ای است که در خود یافته است.»

 

 

 

قَالَ النَّبِیُّ ص:

«لَا یَکْذِبُ الْکَاذِبُ إِلَّا مِنْ مَهَانَةِ نَفْسِهِ.»

 الإختصاص، ص۲۳۲

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«دروغ‌گو دروغ نمی‌گوید، مگر از روی پستی و خواریِ نفسش.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ

نبود «عزت نفس» در انسان، عامل بسیاری از بدی‌ها و پلیدی‌هاست.

در مطلبی که پیش‌تر با عنوان «اندر فوائد احساس کرامت نفس» ذکر شده بود نیز از اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نقل شده بود که: هرکس «نفس» خود را والا بداند، دنیا و شهوات را پست می‌انگارد و «نفس»اش را با آلودگی به معاصی، پست نمی‌گرداند.

همچنین عرض شده بود که: اگر واقعاً قصد تربیت و ارشاد دیگران و باز داشتن آنان از پستی‌ها و آلودگی‌ها را داریم، راهش توسری زدن و تحقیر نیست. برعکس؛ باید به آن‌ها احترام گذاشت و بزرگی و ارزش‌هایشان را به چشمشان آورد، تا «خودشان» به پستی‌ها تن ندهند و طریق رشد را بپیمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۷ ، ۲۳:۴۵
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«عَلَامَةُ رِضَا اللَّهِ تَعَالَى فِی خَلْقِهِ عَدْلُ سُلْطَانِهِمْ وَ رُخْصُ أَسْعَارِهِمْ وَ عَلَامَةُ غَضَبِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ جَوْرُ سُلْطَانِهِمْ وَ غَلَاءُ أَسْعَارِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۱۶۲

 

«نشانه خشنودی خداوند (تعالی) در میان مخلوقاتش؛ عدالت حاکمانشان و پایین بودنِ قیمت‌هایشان است

و نشانه خشم خداوند (تبارک‌وتعالی) بر مخلوقاتش؛ ستم حاکمانشان و بالا بودنِ قیمت‌هایشان است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«غَلَاءُ السِّعْرِ یُسِی‏ءُ الْخُلُقَ‏ وَ یُذْهِبُ الْأَمَانَةَ وَ یُضْجِرُ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۱۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بالا بودن قیمت؛ اخلاق را بد می‌کند، امانت‌داری را از بین می‌برد و فرد مسلمان را دل‌تنگ و ناآرام می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

منْ بَعْضِ کُتُبِ الْمَنَاقِبِ الْمُعْتَبَرَةِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ نَجِیحٍ قَالَ: رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ؟ قَالَ: «دَعْهُ إِنِّی‏ لَأَسْتَحْیِی‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ‏ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ.»

 بحارالأنوار، ج‏۴۳، ص۳۵۲

 

نجیح گوید:

امام حسن (علیه‌السلام) را دیدم که داشتند غذا می‌خوردند و مقابلشان سگی بود. هروقت خودشان لقمه‌ای می‌خوردند، مثل همان لقمه را برای آن سگ می‌انداختند.

به ایشان عرض کردم:

ای پسر رسول خدا! اجازه نمی‌دهید به این سگ سنگی بزنم و از غذایتان دورش کنم؟

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«رهایش کن! به‌راستی‌که من از خداوند (عزّوجلّ) واقعاً خجالت می‌کشم که جان‌داری درحالی‌که غذا می‌خورم، در صورتم نگاه کند و به او غذا ندهم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر گفته شده بود که بعد از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، جز سه نفر، همه مردم مرتد شدند؛ یعنی از راه حق بازگشتند.

یکی از آن سه نفر، «یحیی بن اُمّ طَویل» بوده است. او فرزند دایه امام سجاد (علیه‌السلام) و دوست قدیمی و حامی همیشگی ایشان بوده است.

در احوالات یحیی بن ام‌طویل گفته شده است که او مدافع سرسخت ولایت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است و شخصیةً شجاع و اهل فتوت (به تعبیرِ خودمانی؛ داش‌مشتی!) بوده است.

در ادامه، دو روایت پیرامون شخصیت او نقل می‌شود...

 

...عَنِ الْیَمَانِ بْنِ عُبَیْدِ اللَّهِ قَالَ: رَأَیْتُ یَحْیَى ابْنَ أُمِّ الطَّوِیلِ وَقَفَ بِالْکُنَاسَةِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ مَعْشَرَ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ‏ إِنَّا بُرَآءُ مِمَّا تَسْمَعُونَ‏ مَنْ سَبَّ عَلِیّاً ع فَعَلَیْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَ نَحْنُ بُرَآءُ مِنْ آلِ مَرْوَانَ وَ مَا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ثُمَّ یَخْفِضُ صَوْتَهُ فَیَقُولُ مَنْ سَبَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ فَلَا تُقَاعِدُوهُ وَ مَنْ شَکَّ فِیمَا نَحْنُ عَلَیْهِ فَلَا تُفَاتِحُوهُ وَ مَنِ احْتَاجَ إِلَى مَسْأَلَتِکُمْ مِنْ إِخْوَانِکُمْ فَقَدْ خُنْتُمُوهُ ثُمَّ یَقْرَأُ: «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ‏ یَشْوِی الْوُجُوهَ‏ بِئْسَ الشَّرابُ‏ وَ ساءَتْ‏ مُرْتَفَقاً».

 الکافی، ج‏۲، ص۳۷۹

 

از یَمان بن عُبیدالله نقل شده است:

«یحیی بن اُم‌طَویل» را دیدم که بر محل تجمعی (در حاشیه کوفه) ایستاده بود و با نهایتِ صدایش فریاد می‌زد:

«ای دوستان خدا! ما از دشنام‌هایی که می‌شنوید به علی (علیه‌السلام) داده می‌شود، بی‌زاریم. پس لعنت خداوند بر او (کسی که دشنام دهد) باد. ما از آل‌مروان و هرآن‌چه که جز خدا می‌پرستند، بی‌زاریم.»[1]

سپس صدایش را پایین آورد و گفت:

«ای دوستان خدا! هرکس به اولیاء خدا دشنام دهد، نباید با او نشست و برخواست کنید و هرکس در آن‌چه که ما به آن اعتقاد داریم (ولایت امیرالمؤمنین)، شک دارد، نباید با او معامله کنید...» [الکهف:۲۹]

 

 

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِی الْمِقْدَامِ، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْأَوَّلِ (ع) قَالَ: «أَمَّا یَحْیَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ: فَکَانَ یَظْهَرُ الْفُتُوَّةَ وَ کَانَ إِذَا مَشَى فِی الطَّرِیقِ وَضَعَ الْخَلُوقَ عَلَى رَأْسِهِ وَ یَمْضَغُ اللُّبَانَ وَ یُطَوِّلُ ذَیْلَهُ وَ طَلَبَهُ الْحَجَّاجُ فَقَالَ تَلْعَنُ أَبَا تُرَابٍ وَ أَمَرَ بِقَطْعِ یَدَیْهِ وَ رِجْلَیْهِ وَ قَتَلَهُ...»

 رجال‌الکشی، ص۱۲۳

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«یحیی بن ام‌طویل، فتوت و جوان‌مردی‌اش را آشکار می‌کرد.

وقتی در جاده‌ای راه می‌رفت، به سرش خَلوق[2] می‌زد، کُندُر می‌جوید و دنباله لباسش روی زمین کشیده می‌شد.

حجاج (بن یوسف) او را خواست و گفت: ابو تراب (امیرالمؤمنین) را لعن کن!

(یحیی امتناع کرد، به‌همین‌دلیل) حجاج دستور داد دستان و پاهایش را قطع کنند و او را بکشند.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ

[1] فریاد این جملات، در شرایط اختناق شدید، بسیار عجیب و شجاعانه بوده است؛ سال‌هایی که به دستور معاویه و سایر حاکمان بنی‌امیه، بر منابر به امیرالمؤمنین دشنام می‌دادند و شیعیان ایشان را می‌کشتند و شکنجه می‌کردند.

[2] «خَلوق» عطری است با ترکیب زعفران و چیزهای دیگر که ظاهراً مثل ژلِ سر، جنبه زیبایی نیز داشته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع‏: «...قِیلَ: یَا رَسُولَ‏ اللَّهِ‏ هَلَکَ‏ فُلَانٌ‏ یَعْمَلُ‏ مِنَ الذُّنُوبِ کَیْتَ وَ کَیْتَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «بَلْ قَدْ نَجَا وَ لَا یَخْتِمُ اللَّهُ عَمَلَهُ إِلَّا بِالْحُسْنَى وَ سَیَمْحُو اللَّهُ عَنْهُ السَّیِّئَاتِ وَ یُبَدِّلُهَا مِنْ حَسَنَاتٍ إِنَّهُ کَانَ یَمُرُّ مَرَّةً فِی طَرِیقٍ عَرَضَ لَهُ مُؤْمِنٌ قَدِ انْکَشَفَتْ عَوْرَتُهُ وَ هُوَ لَا یَشْعُرُ فَسَتَرَهَا عَلَیْهِ وَ لَمْ یُخْبِرْهُ بِهَا مَخَافَةَ أَنْ یَخْجَلَ ثُمَّ إِنَّ ذَلِکَ الْمُؤْمِنَ عَرَفَهُ فِی مَهْوَاهُ فَقَالَ لَهُ: أَجْزَلَ اللَّهُ لَکَ الثَّوَابَ وَ أَکْرَمَ لَکَ الْمَآبَ وَ لَا نَاقَشَکَ فِی الْحِسَابِ فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ فِیهِ فَهَذَا الْعَبْدُ لَا یَخْتِمُ اللَّهُ لَهُ إِلَّا بِخَیْرٍ بِدُعَاءِ ذَلُکَ الْمُؤْمِنِ.» فَاتَّصَلَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ ص بِهَذَا الرَّجُلِ فَتَابَ وَ أَنَابَ وَ أَقْبَلَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلَمْ یَأْتِ عَلَیْهِ سَبْعَةُ أَیَّامٍ حَتَّى أُغِیرَ عَلَى سَرْحِ الْمَدِینَةِ فَوَجَّهَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِی أَثَرِهِمْ جَمَاعَةً ذَلِکَ الرَّجُلُ أَحَدُهُمْ فَاسْتُشْهِدَ فِیهِمْ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۲، ص۱۶۹

 

از امام حسن عسکری از امام هادی از امام جواد از امام رضا (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عرض شد: فلانی هلاک است (و امیدی به نجاتش نیست؛ چراکه) فلان‌گناهان و بیسارگناهان را انجام می‌دهد.

رسول خدا فرمودند: «نه، او نجات یافته است. خداوند کارش را ختم به خیر می‌کند و بدی‌هایش را پاک خواهد کرد و آن‌ها را به نیکی تبدیل خواهد کرد.

آن مرد روزی از راهی عبور می‌کرد. با مؤمنی مواجه شد که عورتش پیدا شده بود اما خودش متوجه نبود. عورت آن مؤمن را پوشاند و از ترس این‌که آن مؤمن خجالت بکشد، به او خبر نداد (که من چنین کردم.)

بعد، آن مؤمن او را در راهی که می‌رفت، شناخت (و متوجه شد او این کار را کرده و آبرویش را حفظ نموده.) پس به او گفت: خداوند به تو پاداش دهد و بازگشتت (به سوی خودش، در قیامت) را بزرگ دارد و در حساب‌رسی بر تو سخت نگیرد.

خداوند نیز دعای آن مؤمن را در حق او اجابت کرد و به‌همین‌خاطر است که این بنده، حتماً با دعای آن مؤمن، عاقبت‌به‌خیر خواهد شد.»

این گفته‌ی رسول خدا به (گوشِ) آن مردِ گناه‌کار رسید. پس توبه کرد و (به‌سوی پروردگار) بازگشت و به اطاعت خداوند (عزّوجلّ) روی آورد.

هفت روز (از توبه او) نگذشته بود که به چراگاه مدینه حمله شد. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گروهی را به تعقیب غارت‌گران فرستادند. آن مرد نیز یکی از آن گروه بود که در میان آنان به شهادت رسید.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۷ ، ۱۸:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که به «اجبار» یا به خاطر «رودربایستی» یا – خدای ناکرده – از روی «طمع»، دست به کاری بزنید یا مسؤولیتی را بپذیرید که از همان ابتدا می‌دانید یا بعداً متوجه می‌شوید که: «توانش را ندارید».

 

...عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ‏ أَنْ‏ یُذِلَ‏ نَفْسَهُ‏.» قِیلَ لَهُ: وَ کَیْفَ یُذِلُّ نَفْسَهُ؟ قَالَ: «یَتَعَرَّضُ لِمَا لَا یُطِیقُ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۶۴

 

از داود رِقّی نقل شده است که گفت:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.»

از ایشان سؤال شد:

چگونه خود را ذلیل می‌کند؟

حضرت فرمودند:

«دست به کاری می‌زند که توانش را ندارد.»

 

 

 

...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «لَا یَنْبَغِی لِلْمُؤْمِنِ أَنْ یُذِلَّ نَفْسَهُ.» قُلْتُ: بِمَا یُذِلُّ نَفْسَهُ؟ قَالَ: «یَدْخُلُ فِیمَا یَتَعَذَّرُ مِنْهُ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۶۴

 

از مفضل بن عُمر نیز نقل شده است که گفت:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«شایسته نیست که مؤمن خود را ذلیل کند.»

عرض کردم:

چگونه خود را ذلیل می‌کند؟

حضرت فرمودند:

«در کاری وارد می‌شود که توان تحمل دشواری‌اش را ندارد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

اگر فقط خودمان را مهم می‌دانیم و آسیبی که به مال و جان دیگران وارد می‌شود برایمان مهم نیست، لااقل برای حفظ عزت و آبروی خود هم که شده، هروقت فهمیدیم توان کاری را نداریم، دست از آن بکشیم و راه را برای افراد توانا باز کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ کُلَّ شَیْ‏ءٍ إِلَّا إِذْلَالَ نَفْسِهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۶۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) همه‌چیز را به مؤمن واگذار کرده است، جزاین‌که خود را ذلیل کند.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا أَ مَا تَسْمَعُ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونُ ذَلِیلًا.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ إِنَّ الْجَبَلَ یُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ الْمُؤْمِنَ لَا یُسْتَقَلُ مِنْ دِینِهِ شَیْ‏ءٌ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۶۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) همه امور مؤمن را به خودش واگذار کرده است، اما هرگز این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد.

مگر سخن خداوند (عزّوجلّ) را نشنیده‌ای که می‌فرماید:

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ»؛ «عزت، فقط برای خداست و برای رسولش و برای مؤمنان.» (منافقون:۸)»

پس مؤمن عزیز است، نه ذلیل.»

حضرت سپس فرمودند:

«مؤمن، از کوه عزیزتر است؛ چراکه کوه با تیشه تراشیده می‌شود، اما از دینِ مؤمن چیزی کاسته نمی‌گردد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

گوهر معنایی عزت عبارت است از: استحکام و قدرت، بر برابر زور و فشار.

گوهر معنایی ذلت نیز عبارت است از: سستی و ضعف، در برابر زور و فشار.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۲:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الزُّهْرِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ص قَالَ:

«إِذَا أَخَذْتَ‏ أَسِیراً فَعَجَزَ عَنِ الْمَشْیِ وَ لَیْسَ مَعَکَ مَحْمِلٌ فَأَرْسِلْهُ وَ لَا تَقْتُلْهُ فَإِنَّکَ لَا تَدْرِی مَا حُکْمُ الْإِمَامِ فِیهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۵

 

از شِهاب زُهری نقل شده است که امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه اسیری گرفتی که نمی‌توانست راه برود و تو نیز کجاوه‌ای نداشتی (که او را سوار کنی)، رهایش کن و او را نکش؛

چراکه تو نمی‌دانی حکم امام درباره او چیست.»

 

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِطْعَامُ الْأَسِیرِ حَقٌّ عَلَى مَنْ أَسَرَهُ وَ إِنْ کَانَ یُرَادُ مِنَ الْغَدِ قَتْلُهُ فَإِنَّهُ یَنْبَغِی أَنْ یُطْعَمَ وَ یُسْقَى وَ [یُظَلَ‏] وَ یُرْفَقَ بِهِ کَافِراً کَانَ أَوْ غَیْرَهُ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۵

 

از زراره نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«غذا دادن به اسیر، حقی است که به گردن کسی است که او را به اسارت در آورده، حتی اگر بنا باشد فردای آن روز کشته شود.

بنابراین لازم است به اسیر غذا داده شود و سیرآب شود و با او مدارا شود، چه کافر باشد و چه غیر کافر.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۲:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَمَّا بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِبَرَاءَةَ مَعَ عَلِیٍّ ع بَعَثَ مَعَهُ أُنَاساً وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنِ اسْتَأْسَرَ مِنْ غَیْرِ جِرَاحَةٍ مُثْقِلَةٍ فَلَیْسَ مِنَّا.»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حکم برائت از مشرکین را توسط امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) (به مکه) فرستادند، گروهی را نیز با ایشان همراه کردند.

(آن‌گاه) رسول خدا (به آن‌ها) فرمودند:

«هرکس بدون این‌که جراحتِ سنگینی بردارد، اسیر شود، از ما نیست.»»

 

 

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ:

«مَنِ اسْتَأْسَرَ مِنْ غَیْرِ جِرَاحَةٍ مُثْقِلَةٍ فَلَا یُفْدَى مِنْ بَیْتِ الْمَالِ وَ لَکِنْ یُفْدَى مِنْ مَالِهِ إِنْ أَحَبَّ أَهْلُهُ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۴

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«هرکس بدون این‌که جراحتِ سنگینی بردارد، اسیر شود، برای آزاد کردنش نباید از بیت‌المال هزینه کرد، بلکه اگر خانواده‌اش دوست داشتند، باید از اموال خودش هزینه شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۷ ، ۰۲:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ سَرِیَّةً دَعَاهُمْ فَأَجْلَسَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَ لَا صَبِیّاً وَ لَا امْرَأَةً وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَدْنَى الْمُسْلِمِینَ أَوْ أَفْضَلِهِمْ نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَهُوَ جَارٌ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ‏ فَإِنْ تَبِعَکُمْ فَأَخُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ إِنْ أَبَى فَأَبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۲۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه می‌خواستند گروهی را برای جنگ بفرستند، آن‌ها را فرا می‌خواندند، مقابل خود می‌نشاندند و می‌فرمودند:

«با نام خدا، با کمک خدا، در راه خدا و بر اساس سیره و روش رسول خدا حرکت کنید.

از حدود تجاوز نکنید.

آزار و شکنجه نکنید.

پیمان‌شکنی نکنید.

پیران فرتوت و کودکان و زنان را نکشید.

درختی را قطع نکنید مگراین‌که چاره‌ای نداشته باشید.

اگر یکی از مسلمانان – چه از افراد سطح پایین باشد و چه از برترین افراد – به یکی از مشرکین نظر داشت (که در امان باشد)، آن مشرک در امان است، تاوقتی‌که کلام خداوند را بشنود؛ آن‌وقت اگر تبعیت کرد، که برادر دینی‌تان خواهد بود و اگر نپذیرفت، او را به مکانی امن برسانید و از خدا بخواهید او را یاری رساند.»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

آیا رفتاری که بسیاری مدعیان سنت در جنگ‌ها از خود بروز می‌دهند، با سنت نبوی مناسبتی دارد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ النَّبِیُّ ص:

«مَنِ اغْتَابَ‏ مُؤْمِناً غَازِیاً أَوْ آذَاهُ أَوْ خَلَفَهُ فِی أَهْلِهِ بِسُوءٍ نُصِبَ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَیَسْتَغْرِقُ حَسَنَاتِهِ ثُمَّ یُرْکَسُ فِی النَّارِ إِذَا کَانَ الْغَازِی فِی طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۸

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس غیبتِ مؤمنِ رزمنده‌ای را کند یا اذیتش نماید یا در غیابش با خانواده‌اش بدرفتاری کند، روز قیامت به‌خاطر این کار مجازات می‌شود؛

اگر آن رزمنده مطیعِ خداوند (عزّوجلّ) باشد، کارهای نیکش از بین می‌روند و در آتش افکنده می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:‏

«کَتَبَ اللَّهُ الْجِهَادَ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ فَجِهَادُ الرَّجُلِ‏ بَذْلُ‏ مَالِهِ‏ وَ نَفْسِهِ‏ حَتَّى یُقْتَلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ أَنْ تَصْبِرَ عَلَى مَا تَرَى مِنْ أَذَى زَوْجِهَا وَ غَیْرَتِهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۹

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است: 

«خداوند «جهاد» را (هم) برای مردان و (هم) برای زنان واجب نموده است؛

جهاد مرد؛ این است که مال و جانش را ارزانی دارد تا در راه خدا کشته شود

و جهاد زن؛ این است که بر «اذیت»های شوهرش و «غیرتِ» او صبر کند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــ

ساخت مرد و روحیات او، متناسب با وظایفی است که در دنیا به عهده دارد.

خداوند در قرآن، وظیفه مردان در قبال زنان را چنین بیان فرموده است: «الرِّجالُ‏ قَوَّامُونَ‏ عَلَى النِّساءِ» (نساء:۳۴)

- او برای «تأمین نیازهای خانواده‌اش»، بیرون منزل مشغول کارهای سخت و سروکله زدن با دیگران است و طبیعةً باید «جسمی ستبر» و «روحیه‌ای مستحکم» داشته باشد.

- از طرفی برای «حفظ سلامتِ خانواده‌اش» در برابر آسیب‌هایی که آن‌ها را تهدید می‌کند، باید متّصف به «صفت غیرت» باشد.

بنابراین مردان، بالقوه در معرض این آسیب هست که نتواند برخوردشان را با همسرشان کنترل کنند و رفتار معتدلی با آن‌ها داشته باشند.

به‌همین‌خاطر است که زنان به‌طور معمول، در معرض چنین آزارهایی هستند و امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) صبر بر این آزارها و نیز صبر بر ابراز غیرت مردان را «جهاد زنان» اعلام فرموده‌اند؛

جهادی که هم «واجب» است و هم «پاداش فوق‌العاده‌ای» در پی دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِمَامِ مَتَى یَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ حِینَ یَبْلُغُهُ أَنَّ صَاحِبَهُ قَدْ مَضَى أَوْ حِینَ یَمْضِی مِثْلَ أَبِی الْحَسَنِ قُبِضَ بِبَغْدَادَ وَ أَنْتَ هَاهُنَا؟ قَالَ: «یَعْلَمُ ذَلِکَ حِینَ یَمْضِی صَاحِبُهُ.» قُلْتُ: بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ؟ قَالَ: «یُلْهِمُهُ اللَّهُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۸۱

 

از صفوان بن یحیی نقل شده است که گفت:

به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کردم:

مرا آگاه کنید که امام چه زمانی می‌فهمد که او امام است؟ زمانی که به او خبر می‌رسد امام قبلی از دنیا رفته است؟ یا زمانی که او از دنیا رفت؟ مثل وقتی که (پدرتان) امام کاظم (علیه‌السلام) در بغداد از دنیا رفت و شما این‌جا (در مدینه) بودید؟

حضرت فرمودند:

«زمانی که امام قبلی از دنیا برود، متوجه می‌شود.»

عرض کردم:

به چه وسیله‌ای؟

حضرت فرمودند:

«خداوند به او الهام می‌کند.»

 

 

 

...عَنْ هَارُونَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِی الْیَوْمِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ ع» فَقِیلَ لَهُ: وَ کَیْفَ عَرَفْتَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِی ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَکُنْ أَعْرِفُهَا.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۸۱

 

از هارون بن فضل نقل شده است که گفت:

امام هادی (علیه‌السلام) را در روزی که (پدرشان) امام جواد (علیه‌السلام) از دنیا رفت، دیدم.

حضرت فرمودند:

«إنا لله و إنا إلیه راجعون. (پدرم) امام جواد از دنیا رفت.»

به ایشان عرض شد:

چگونه متوجه شدید؟!

حضرت فرمودند:

«زیرا چنان ذلتی در برابر خداوند به من دست داد، که تاکنون آن را در خود ندیده بودم.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

فکر می‌کنید چرا خداوند هنگام انتقال این مسؤولیت سنگین و این مقام والا، «ذلت در برابر پروردگار» را در امام به اوج می‌رساند؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

رَوَى إِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ أَنَّ مُحَمَّدَ بْنَ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ کَانَ رَجُلًا بَزَّازاً فَذَهَبَ مَالُهُ وَ افْتَقَرَ وَ کَانَ لَهُ عَلَى رَجُلٍ عَشَرَةُ آلَافِ دِرْهَمٍ فَبَاعَ دَاراً لَهُ کَانَ یَسْکُنُهَا بِعَشَرَةِ آلَافِ دِرْهَمٍ وَ حَمَلَ الْمَالَ إِلَى بَابِهِ فَخَرَجَ إِلَیْهِ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ فَقَالَ: مَا هَذَا؟ قَالَ: هَذَا مَالُکَ الَّذِی لَکَ عَلَیَّ. قَالَ: وَرِثْتَهُ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: وُهِبَ لَکَ؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَقَالَ: فَهُوَ ثَمَنُ ضَیْعَةٍ بِعْتَهَا؟ قَالَ: لَا. قَالَ: فَمَا هُوَ؟ قَالَ: بِعْتُ دَارِیَ الَّتِی أَسْکُنُهَا لِأَقْضِیَ دَیْنِی. فَقَالَ مُحَمَّدُ بْنُ أَبِی عُمَیْرٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ: حَدَّثَنِی ذَرِیحٌ الْمُحَارِبِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: «لَا یُخْرَجُ‏ الرَّجُلُ‏ عَنْ‏ مَسْقَطِ رَأْسِهِ‏ بِالدَّیْنِ‏» ارْفَعْهَا فَلَا حَاجَةَ لِی فِیهَا وَ اللَّهِ إِنِّی مُحْتَاجٌ فِی وَقْتِی هَذَا إِلَى دِرْهَمٍ وَ مَا یَدْخُلُ مِلْکِی مِنْهَا دِرْهَمٌ.

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۱۹۰

 

از ابراهیم بن هاشم نقل شده است:

«محمد بن ابی‌عُمَیر» بزّاز (پارچه‌فروش) بود. اموالش را از دست داد و فقیر شد.

او از مردی ده‌هزار درهم طلب داشت. آن مرد خانه‌اش را که در آن زندگی می‌کرد، ده‌هزار درهم فروخت و پولش را نزد محمد بن ابی‌عمیر آورد.

ابن ابی‌عمیر از خانه بیرون آمد و پرسید: این چیست؟

مرد گفت: این پول خودت است که از من طلب داشتی.

پرسید: آن را به ارث برده‌ای؟

گفت: نه.

 پرسید: کسی به تو بخشیده است؟

گفت: نه.

 پرسید: پس پول زمین کشاورزی‌ات است که فروخته‌ای؟

گفت: نه.

ابن ابی‌عمیر: پس چیست؟

مرد گفت: خانه‌ام را که در آن زندگی می‌کردم، فروختم تا بدهی‌ام را بپردازم.

محمد بن ابی‌عمیر (رضی‌الله‌عنه) گفت: ذَریح مُحاربی از امام صادق (علیه‌السلام) برایم نقل کرده است که حضرت فرمودند:

«نباید کسی به‌خاطر بدهی از زادگاهش بیرون شود.»

این پول را بردار! نیاز من در آن نیست. به خدا سوگند، الآن به یک درهم محتاجم، اما از این پول یک درهم هم برنخواهم داشت.

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

«محمد بن ابی‌عمیر»؛ از بزرگ‌ترین و معتبرترین فقها و محدثان شیعه بوده که محضر سه امام را درک کرده است؛ امام کاظم، امام رضا و امام جواد (علیهم‌السلام).

بنا به نقل شیخ مفید از این ماجرا، علت تنگ‌دستیِ ابن ابی‌عمیر، حبس هفده‌ساله او (توسط خلیفه عباسی) بوده است. (الإختصاص، ص۸۶) 

همان‌طور که می‌دانید شیعیان، به‌ویژه امامان و بزرگانشان، به شدت تحت فشار خلفای جائر وقت بوده‌اند و به شدت تقیه می‌کرده‌اند.

ابن‌ابی‌عمیر نیز، هم در زمان هارون الرشید و هم در زمان مأمون (البته بعد از شهادت امام رضا علیه‌السلام) دچار زندان و شکنجه شده بود و اموالش به تاراج رفته بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ قَالَ: دَخَلَ الْحُسَیْنُ ع عَلَى أُسَامَةَ بْنَ زَیْدٍ وَ هُوَ مَرِیضٌ وَ هُوَ یَقُولُ: وَا غَمَّاهْ! فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع: «وَ مَا غَمُّکَ یَا أَخِی؟» قَالَ: دَیْنِی وَ هُوَ سِتُّونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «هُوَ عَلَیَّ.» قَالَ: إِنِّی أَخْشَى أَنْ أَمُوتَ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «لَنْ تَمُوتَ حَتَّى أَقْضِیَهَا عَنْکَ.» قَالَ: فَقَضَاهَا قَبْلَ مَوْتِهِ.

 مناقب آل‌أبی‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۶۵

 

از عَمرو بن دینار نقل شده است:

(روزی) امام حسین (علیه‌السلام) بر «اسامة بن زید» که در بستر بیماری بود، وارد شد.

اسامه می‌گفت: وای از این غم!

امام حسین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «غمت چیست برادرم؟»

عرض کرد: بدهی‌ای دارم که شصت‌هزار درهم است.

حضرت فرمودند: «بدهی‌ات با من.»

اسامه عرض کرد: می‌ترسم بمیرم (و تا وقتی بدهی‌ام پرداخت شود، در عذاب باشم.)

حضرت فرمودند: «قبل از این‌که بمیری، بدهی‌ات را پرداخت می‌کنم.»

عَمرو بن دینار گوید: امام حسین (علیه‌السلام) قبل از مرگ اسامه، بدهی‌اش را پرداخت کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۲۳
ابوالفضل رهبر