پرده اول:
تصویر اول، مربوط است به یکی از کاکتوسهای خانهمان.
مدل رشدش اینطور است: ابتدا برگی است بیضیمانند، ضخیم و متصل به ریشه. بعد بالای آن غدهای میروید و بزرگ میشود و میشود یک برگ بیضیمانند ضخیم دیگر. همینطور رشد میکند و بالا میرود.
این بیچارهی کجوکوله، تا چندوقتپیش، توی حیاط، زیر آفتاب و مورد کمتوجهی بود و گاااااهگاااااهی هم پایش آبی ریخته میشد و...
تقدیرش اما این بود که برای زینت مجلس، داخل گلدانِ موجهی کاشته شود و روی اُپن آشپزخانه قرار گیرد.
هوای محیط جدید، مطبوعتر و گلدان، جلوی چشم و آبیاری، فراوان بود.
دیروز دیدم حال و روزش این شده که میبینید:
برگهای جدیدش؛ دیلاق و لاغر و بیرمق و خمیده و رنگپریده و درآستانهیشکستن.
پرده دوم:
تصویر دوم، مربوط به عکسالعمل دلداریدهندهی دوهفتهپیشم است به پست مذمتآمیز یکی از دوستان در مورد آن مراسم عمامهگذاری عجیب و غریب.
فکر میکنم سرنوشت محتومی است برای بسیاری از آقازادهها و پسرحاجیها و بچهپولدارها و نوکیسهها و درنازونعمتبزرگشدهها و تیتیشمامانیها.
و قسعلیهولاء؛ شرکتهای دولتی و نهادهای فربهی فرهنگی و هنرمندان سوگلی و دیگران.
پرده سوم:
تصویر سوم، مربوط است به بخشی از نامه امیر مؤمنان (علیهافضلالصلوات) خطاب به عثمانبنحُنیف، وقتی خبردار شدند که او را که والیِ بصره بوده، به سفرهای رنگین و لاکچری دعوت کرده بودند و نیازمندی را راه نمیدادهاند و او نیز این دعوت را اجابت کرده بود.
حضرت پس از توبیخ عثمان و مذمت شکمبارگی، چنین مرقوم داشتهاند:
«وَ کَأَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً.»
نهجالبلاغة، ص۴۱۸
«گویا گویندهای از میان شما میگوید: ″اگر خوراک پسر ابوطالب این(قدر مختصر) باشد، پس ضعف و ناتوانی باید او را از جنگ با هماوردان و پیکار با پهلوانان، بازدارد!″
آگاه باشید! بهراستیکه درخت بیابانی (که آب کمی به آن میرسد) چوبش سختتر است و درختهای سبز و خرم (که مرتب آبیاری میشوند) پوستشان نازکتر است. گیاهان دشتی (که در طول سال فقط آب باران به آنها میرسد) هیزمهای قویتری هستند و دیرتر خاموش میشوند.»