دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۷۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام باقر» ثبت شده است

 

...عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ وَ زُرَارَةَ جَمِیعاً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع أَرْسَلَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَخَلَا بِهِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ أَخِی قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع ثُمَّ إِلَى الْحَسَنِ ع ثُمَّ إِلَى الْحُسَیْنِ ع وَ قَدْ قُتِلَ أَبُوکَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ صَلَّى عَلَى رُوحِهِ وَ لَمْ یُوصِ وَ أَنَا عَمُّکَ وَ صِنْوُ أَبِیکَ وَ وِلَادَتِی مِنْ عَلِیٍّ ع فِی سِنِّی وَ قَدِیمِی أَحَقُّ بِهَا مِنْکَ فِی حَدَاثَتِکَ فَلَا تُنَازِعْنِی فِی الْوَصِیَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ لَا تُحَاجَّنِی. فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «یَا عَمِّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِ مَا لَیْسَ لَکَ بِحَقٍ‏ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ‏ إِنَّ أَبِی یَا عَمِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَوْصَى إِلَیَّ قَبْلَ أَنْ یَتَوَجَّهَ إِلَى الْعِرَاقِ وَ عَهِدَ إِلَیَّ فِی ذَلِکَ قَبْلَ أَنْ یُسْتَشْهَدَ بِسَاعَةٍ وَ هَذَا سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدِی فَلَا تَتَعَرَّضْ لِهَذَا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ نَقْصَ الْعُمُرِ وَ تَشَتُّتَ الْحَالِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ فِی عَقِبِ الْحُسَیْنِ ع فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ ذَلِکَ فَانْطَلِقْ بِنَا إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ حَتَّى نَتَحَاکَمَ إِلَیْهِ وَ نَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ.» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ کَانَ الْکَلَامُ بَیْنَهُمَا بِمَکَّةَ فَانْطَلَقَا حَتَّى أَتَیَا الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ لِمُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ: «ابْدَأْ أَنْتَ فَابْتَهِلْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَلْهُ أَنْ یُنْطِقَ لَکَ الْحَجَرَ ثُمَّ سَلْ فَابْتَهَلَ مُحَمَّدٌ فِی الدُّعَاءِ وَ سَأَلَ اللَّهَ ثُمَّ دَعَا الْحَجَرَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «یَا عَمِّ لَوْ کُنْتَ وَصِیّاً وَ إِمَاماً لَأَجَابَکَ.» قَالَ لَهُ مُحَمَّدٌ: فَادْعُ اللَّهَ أَنْتَ یَا ابْنَ أَخِی وَ سَلْهُ. فَدَعَا اللَّهَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع بِمَا أَرَادَ ثُمَّ قَالَ: «أَسْأَلُکَ بِالَّذِی جَعَلَ فِیکَ مِیثَاقَ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِیثَاقَ الْأَوْصِیَاءِ وَ مِیثَاقَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ لَمَّا أَخْبَرْتَنَا مَنِ الْوَصِیُّ وَ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع.» قَالَ: فَتَحَرَّکَ الْحَجَرُ حَتَّى کَادَ أَنْ یَزُولَ عَنْ مَوْضِعِهِ ثُمَّ أَنْطَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ ابْنِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص.» قَالَ: فَانْصَرَفَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ یَتَوَلَّى عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۴۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید، محمد بن حنفیه[1] به دنبال امام سجاد (علیه‌السلام) فرستاد.

او با حضرت خلوت کرد و به ایشان گفت:

ای پسر برادرم! می‌دانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وصیت و امامت بعد از خود را به امیرالمؤمنین سپرد، سپس به امام حسن، سپس به امام حسین (علیهم‌السلام).

پدرت (رضی‌الله‌عنه) کشته شده است، درحالی‌که به کسی (برای امامتِ بعد از خود) وصیت نکرده است. من عموی تو هستم، برادر تنیِ پدرت هستم، فرزند امیرالمؤمنین هستم.

من چه به لحاظ سن و چه به لحاظ قدیمی بودن، بیش از تو که در سن جوانی به سر می‌بری، برای امامت حق دارم.

پس در مورد وصیت و امامت، با من درگیر نشو و بحث و جدل نکن.

امام سجاد (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«عمو! از خدا بترس و ادعای آن‌چه که از آنِ تو نیست را ننما. به تو را پند می‌دهم که از «جاهل»ها[2] نباشی.

عمو! به‌راستی پدرم پیش از آن‌که به عراق حرکت کند، به من وصیت نمود و ساعتی قبل از شهادتش نیز با من در رابطه با امامت عهد بست.

این هم سلاح (شمشیرِ) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که نزد من است.[3]

پس، از این کار (ادعای امامت) دست بردار؛ چراکه می‌ترسم عمرت کوتاه شود و حالت به‌هم‌ریخته گردد.

به‌راستی که خداوند وصیت و امامت را پس از امام حسین (علیه‌السلام) (به صاحب اصلی‌اش) داده است.

حال اگر می‌خواهی علم پیدا کنی، بیا با ما کنار حجرالاسود برویم و داستان را برایش بگوییم و از او بخواهیم (که میان ما قضاوت کند.)»

- این گفتگو در مکه رخ داده بود - پس راه افتادند تا به حجرالاسود رسیدند.

امام سجاد (علیه‌السلام) به محمد بن حنفیه فرمودند:

«اول تو شروع کن. به درگاه خداوند (عزّوجلّ) ناله و زاری کن و از او بخواه که سنگ به نفع تو سخن بگوید. بعد، از سنگ سؤال کن.»

محمد بن حنفیه در دعایش ناله و زاری کرد و حاجتش را از خدا خواست. سپس سنگ را صدا زد، اما سنگ جوابی به او نداد.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند:

«عمو! اگر تو وصی و امام بودی، جوابت را می‌داد.»

محمد بن حنفیه گفت:

ای پسر برادرم! حال تو از خدا بخواه و از سنگ سؤال کن.

امام سجاد (علیه‌السلام) دعایی که می‌خواستند را به درگاه خداوند کردند. سپس (خطاب به سنگ) فرمودند:

«از تو می‌خواهم – قسم به کسی که میثاق انبیاء و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است – وصی و امام بعد از حسین بن علی (علیهماالسلام) را به ما معرفی کنی.»

سنگ به حرکت در آمد، چنان‌که نزدیک بود از جایگاهش بیفتد. سپس خداوند سنگ را با زبان عربیِ آشکاری به سخن در آورد.

سنگ گفت:

«خداوندا! به‌راستی که وصیت و امامت، بعد از حسین بن علی، به «علی»؛ پسرِ حسین پسر علی پسر ابوطالب و پسر فاطمه دختر رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) منتقل شده است.»

پس محمد بن حنفیه بازگشت، درحالی‌که (معتقد) به ولایت امام سجاد (علیه‌السلام) بود.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] محمد بن حنفیه، یکی از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بوده و به‌واسطه لقب مادرش «خوله حنفیه»، به محمد بن حنفیه معروف گشته است.

[2] از این تعبیر امام سجاد (علیه‌السلام) فهمیده می‌شود که ادعای محمد بن حنفیه از روی جهل و نادانی بوده، نه غرض و مرض؛ چنان‌چه پس از آن‌که حقیقت را فهمید، ولایت امام سجاد را پذیرفت. او فکر می‌کرده عَلَمِ امامت باید به دست کسی برافراشته می‌شده و مسؤولیت به عهده خودش است، که برادرِ کوچکترِ امام حسین (علیه‌السلام) است. امام سجاد (علیه‌السلام) نیز به‌خاطر خفقان موجود، تقیه می‌کردند و امامتشان را پنهان می‌کردند.

[3] یکی از نشانه‌های امامت، داشتنِ شمشیر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. این شمشیر بین ائمه دست‌به‌دست می‌شده و اینک نزد امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۱:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر نیز مطلبی با این عنوان منتشر شده بود. آن‌جا نیز عرض شد که گاهی وقتی روایتی نقل می‌شود که به نظرمان عجیب می‌آید، خیلی راحت آن را رد می‌کنیم؛ مثلاً می‌گوییم: «لابد ساختگی است» یا «امام نمی‌تواند چنین حرفی زده باشد» یا...

حدیث زیر نیز تأکیدی است بر این مسأله است که این‌قدر راحت نظر دادن، و جعلی و غلط خواندنِ روایات، صحیح نیست...

 

...عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکُمْ وَ أَنْکَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ وَ إِلَى‏ الرَّسُولِ‏ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِکُ أَنْ یُحَدِّثَ أَحَدُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ لَا یَحْتَمِلُهُ فَیَقُولَ وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ الْإِنْکَارُ هُوَ الْکُفْرُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۴۰۱

 

از امام باقر از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«به‌راستی‌که حدیث آل‌محمد (صلوات‌الله‌علیهم)، هم فهمیدنشان سخت است و هم پذیرفتن و عمل به آن‌ها. هیچ‌کس به آن ایمان نمی‌آورد، به‌جز فرشته‌ای که مقرّب باشد، یا پیامبری که مرسل باشد، یا بنده‌ای که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده باشد.

پس اگر حدیثی از آل‌محمد (صلوات‌الله‌علیهم) به شما رسید که دل‌هایتان با آن سازگار بود و (صحتِ) آن را می‌شناختید، قبولش کنید و حدیثی که برای دل‌هایتان ناسازگار و ناخوشایند بود، آن را (جعلی و غلط ندانید، بلکه) به خدا و رسول خدا و عالمی از آل‌محمد (ائمه اطهار علیهم‌السلام) برگردانید.

هلاک‌شونده، کسی است که یکی از شما برایش حدیثی نقل کند که تحملِ (پذیرش یا عمل به) آن را نداشته باشد و به‌همین‌خاطر بگوید: "به‌خداقسم چنین نیست، به‌خداقسم چنین نیست." درحالی‌که انکارِ (چیزی که از آن اطلاع ندارید)، همان کفر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

اگر در موقعیتی قرار گیرید که مجبور باشید یکی از این دو گزینه را انتخاب کنید، «اولویت»تان کدام است؟

- نجات شیعه‌ای که «جان»اش در خطر است
- نجات شیعه‌ای که «دین»اش در خطر است
کدام را انتخاب می‌کنید؟

 

سُئِلَ الْبَاقِرُ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ ع: إِنْقَاذُ الْأَسِیرِ الْمُؤْمِنِ مِنْ مُحِبِّینَا مِنْ یَدِ النَّاصِبِ یُرِیدُ أَنْ یُضِلَّهُ بِفَضْلِ لِسَانِهِ وَ بَیَانِهِ أَفْضَلُ، أَمْ إِنْقَاذُ الْأَسِیرِ مِنْ أَیْدِی [أَهْلِ‏] الرُّومِ؟ قَالَ الْبَاقِرُ ع لِلرَّجُلِ: «أَخْبِرْنِی أَنْتَ عَمَّنْ رَأَى رَجُلًا مِنْ خِیَارِ الْمُؤْمِنِینَ یَغْرَقُ وَ عُصْفُورَةٌ تَغْرَقُ لَا یَقْدِرُ عَلَى‏ تَخْلِیصِهِمَا بِأَیِّهِمَا اشْتَغَلَ فَاتَهُ الْآخَرُ أَیُّهُمَا أَفْضَلُ أَنْ یُخَلِّصَهُ؟» قَالَ الرَّجُلُ مِنْ خِیَارِ الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ ع: «فَبُعْدُ مَا سَأَلْتَ فِی الْفَضْلِ أَکْثَرُ مِنْ بُعْدِ مَا بَیْنَ هَذَیْنِ، إِنَّ ذَاکَ یُوَفِّرُ عَلَیْهِ دِینَهُ وَ جِنَانَ رَبِّهِ وَ یُنْقِذُهُ مِنَ النِّیرَانِ، وَ هَذَا الْمَظْلُومُ إِلَى الْجِنَانِ یَصِیرُ.»

 التفسیر المنسوب إلى الإمام الحسن العسکری، ص۳۴۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) سؤال شد:

آیا آزاد کردنِ اسیری که از محبّین شماست و به دست فردی ناصبی (دشمنِ سرسختِ اهل‌بیت) افتاده که می‌خواهد او را با خوش‌زبانی و کلامش گمراه کند، پرفضیلت‌تر است یا آزاد کردنِ (شیعه‌ی) اسیری که به دستِ رومیان اسیر است (و قصد کشتنش را دارند)؟

امام باقر (علیه‌السلام) به سؤال‌کننده فرمودند:

«تو خودت اگر یکی از بهترین مؤمنین در حال غرق شدن باشد و از طرفی یک گنجشنگ در حال غرق شدن باشد، و نتوانی هردو آن‌ها را نجات دهی، سراغ کدام‌یک می‌روی و دیگری را رها می‌کنی تا بمیرد؟ نجات دادنِ کدام‌یک اولویت دارد؟»

آن مرد عرض کرد:

(معلوم است؛ نجات دادنِ) یکی از بهترین مؤمنین.

حضرت فرمودند:

«فاصله فضیلتِ نجات دادنِ یکی از بهترین مؤمنین و نجات دادن گنجشک، بیشتر است از فاصله فضیلتِ نجات دادنِ شیعه‌ای است که در دست آن ناصبی اسیر است و شیعه‌ای که در دست رومی‌هاست؛ زیرا:

آن (کسی که محبّ ما را از دست ناصبی نجات می‌دهد،) دین او و بهشتش را حفظ می‌کند و او را از آتش جهنم می‌رهاند

و این (مسلمانی که در دست رومیان اسیر است،) مظلومی است که به بهشت منتقل می‌شود.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

شاید اگر به عقل ناقص ما باشد، بگوییم نجات جان اولویت دارد؛ چراکه تا جان در بدن نباشد، نوبت به دین و ایمان نمی‌رسد.

اما اگر توجه داشته باشیم که دنیا فقط یک معبر کوتاه است که باید به سلامت از آن عبور کرد، نظرات و تصمیمات و رفتارهایمان بالکل تغییر کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

از محمدبن‌مسلم نقل شده است که از امام باقر یا امام صادق (علیهماالسلام) درباره خوابیدنِ بعد از نماز صبح سؤال کرد. حضرت فرمودند:

«إِنَّ الرِّزْقَ یُبْسَطُ تِلْکَ السَّاعَةَ فَأَنَا أَکْرَهُ أَنْ یَنَامَ الرَّجُلُ تِلْکَ السَّاعَةَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۵۰۱

 

«روزی، در همین ساعت گسترده(پخش) می‌شود.

به‌همین‌خاطر است که من خوش ندارم کسی در این ساعت بخوابد.»

 

 

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که درباره این کلام خداوند (عزّوجلّ)؛ «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً»؛ «سوگند به فرشتگانی که چیزها (روزی‌ها) را تقسیم می‌کنند.» (ذاریات:۴)، فرمودند:

«الْمَلَائِکَةُ تُقَسِّمُ أَرْزَاقَ بَنِی آدَمَ مَا بَیْنَ طُلُوعِ الْفَجْرِ إِلَى طُلُوعِ الشَّمْسِ فَمَنْ نَامَ فِیمَا بَیْنَهُمَا نَامَ عَنْ رِزْقِهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۱۳۹

 

«فرشتگان، روزیِ انسان‌ها را بین طلوع فجر و طلوع خورشید تقسیم می‌کنند.

پس کسی که در بین‌الطلوعین خواب بماند، از روزی‌اش خواب مانده (محروم شده است.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۷ ، ۱۳:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«النَّوْمُ أَوَّلَ النَّهَارِ خُرْقٌ وَ الْقَائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ‏ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَیْنَ الْعِشَاءَیْنِ یَحْرِمُ الرِّزْقَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۵۰۲

 

«خوابیدن در ابتدای روز؛ خُرق[*] است،

خواب قیلوله؛ نعمت است،

خوابیدن بعد از (وقت فضیلتِ نمازِ) عصر؛ حماقت است

و خوابیدن بین (نمازهای) مغرب و عشاء؛ انسان را از رزق محروم می‌کند.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] برای این واژه، معانیِ متعددی برشمرده‌اند که بنده به صحتِ هیچ‌یک اطمینان نیافتم؛ حماقت، ضعفِ عقل، فقر، محرومیت و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۷ ، ۲۱:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْهَیْثَمِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: صَنَعَ لَنَا أَبُو حَمْزَةَ طَعَاماً وَ نَحْنُ جَمَاعَةٌ فَلَمَّا حَضَرْنَا رَأَى رَجُلًا یَنْهَکُ عَظْماً فَصَاحَ بِهِ فَقَالَ لَا تَفْعَلْ فَإِنِّی سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ: «لَا تَنْهَکُوا الْعِظَامَ فَإِنَّ فِیهَا لِلْجِنِّ نَصِیباً وَ إِنْ فَعَلْتُمْ ذَهَبَ مِنَ الْبَیْتِ مَا هُوَ خَیْرٌ مِنْ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۲۲

 

از هیثم بن عروة تمیمی نقل شده است:

ابوحمزه ثمالی غذایی برای ما درست کرده بود. وقتی بر سر سفره حاضر شدیم، ابوحمزه مردی را دید که داشت استخوان را کاملاً پاک می‌کرد.

او را صدا زد و گفت: این کار را نکن؛ چراکه من از امام سجاد (علیه‌السلام) شنیده‌ام که می‌فرمودند:

«در تمیز کردن استخوان، زیاده‌روی نکنید؛ زیرا جن‌ها سهمی در آن دارند و اگر این کار را انجام دهید، از خانه‌تان چیزی می‌رود که بهتر از این (ته‌مانده استخوان) است.»

 

البته، با توجه به روایتی دیگر، این‌کار حرام نیست، بلکه مکروه است...

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ‏ عَنِ‏ الْعَظْمِ‏ أَنْهَکُهُ‏. قَالَ: «نَعَمْ.»

 المحاسن، ج۲، ص۴۷۲

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره تمیز کردنِ کاملِ استخوان سؤال کردم که آیا (جایز است) این کار را دهم؟

حضرت فرمودند: «بله (اشکالی ندارد.)»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

برخی گفته‌اند که مقصود، خوردن مغز استخوان است. و الله العالم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۳:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: نَزَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «یَا مَیْمُونُ! مَنْ یَرْقُدُ مَعَکَ بِاللَّیْلِ؟ أَ مَعَکَ غُلَامٌ؟» قُلْتُ: لَا. قَالَ: «فَلَا تَنَمْ وَحْدَکَ فَإِنَّ أَجْرَأَ مَا یَکُونُ الشَّیْطَانُ عَلَى الْإِنْسَانِ إِذَا کَانَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

عبدالله بن مَیمون از پدرش نقل کرده است:

نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتم. حضرت فرمودند:

«ای مَیمون! شب‌ها چه کسی پیشت می‌خوابد؟ آیا پسربچه‌ای همراهت هست؟»

عرض کردم:

خیر.

حضرت فرمودند:

«تنها نخواب! زیرا پرجرأت‌ترین حالتِ شیطان نسبت به انسان، زمانی است که او تنها می‌خوابد.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَ‏ الشَّیْطَانَ‏ أَشَدَّ مَا یَهُمُ‏ بِالْإِنْسَانِ‏ حِینَ یَکُونُ وَحْدَهُ خَالِیاً لَا أَرَى أَنْ یَرْقُدَ وَحْدَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شیطان، در زمانی که انسان در تنهایی دچار اوهام می‌شود، (از هر زمان دیگری) نیرومندتر است. صلاح نمی‌دانم که کسی تنها بخوابد.»

 

 

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ یَبِیتُ فِی بَیْتٍ وَحْدَهُ فَقَالَ: «إِنِّی لَأَکْرَهُ ذَلِکَ وَ إِنِ اضْطُرَّ إِلَى ذَلِکَ فَلَا بَأْسَ وَ لَکِنْ یُکْثِرُ ذِکْرَ اللَّهِ فِی مَنَامِهِ مَا اسْتَطَاعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۳۳

 

سماعة بن مِهران گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مردی که شب را در اتاقی تنها بگذراند، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«من از این کار خوشم نمی‌آید.

البته اگر کسی مجبور به این کار شد، اشکالی ندارد، اما تا جایی که می‌تواند، ذکر خداوند را در رختخوابش زیاد بگوید.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

از مجموع این روایات، می‌توان چنین نتیجه گرفت که: تنها خوابیدن در شب، زمینه‌ای است برای اوهام و خیالات باطلی که به ذهن انسان خطور می‌کنند و این اوهام و خیالات، بستری هستند برای وسوسه‌های شیطانی.

پس بهتر است حتی‌الامکان از قرار گرفتن در چنین موقعیتی پرهیز کرد و در صورت ضرورت، ذهنمان را با زیاد یاد کردن از خداوند، از اوهام به‌دور داریم و مانع وسوسه‌های شیطان شویم.

 

بعداً نوشتـــــــــــــــــــــــــ

پس از نشر مطلب بالا، گویا برای بعضی از مخاطبان این ابهام پیش آمد که اگر لازم بود در اتاقی تنها باشیم، چه معنا دارد پسربچه‌ای را با خود همراه کنیم؟

توضیح آن‌که مثلاً آقایی که مجرد است، شب‌ها در یک اتاق، تنها نخوابد، بلکه با برادر کوچکترش در آن اتاق بخوابد.

یا مثلاً اگر در منزل شخصی مهمان است و اتاق مستقلی در اختیارش قرار داده‌اند، تنها نخوابد، بلکه پسر صاحبخانه را نیز با خود همراه کند.

تنها سپری کردن شب، آن‌قدر مذموم است که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) برای عبادت‌های شبانه‌شان هم کودکی را در عبادت‌گاه شخصی‌شان با خود همراه می‌کردند...

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کَانَ لِعَلِیٍّ ع بَیْتٌ لَیْسَ فِیهِ شَیْ‏ءٌ إِلَّا فِرَاشٌ وَ سَیْفٌ وَ مُصْحَفٌ وَ کَانَ یُصَلِّی فِیه‏.»

 المحاسن، ج‏۲، ص۶۱۲

 

«امام علی (علیه‌السلام) اتاقی داشتند که جز زیرانداز و شمشیر و قرآن، چیزی در آن نبود و ایشان در آن اتاق نماز می‌خواندند.»

 

 

 

همچنین از ایشان نقل شده است:

«کَانَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَدِ اتَّخَذَ بَیْتاً فِی‏ دَارِهِ، لَیْسَ بِالْکَبِیرِ وَ لَا بِالصَّغِیرِ، وَ کَانَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یُصَلِّیَ مِنْ آخِرِ اللَّیْلِ أَخَذَ مَعَهُ صَبِیّاً لَا یَحْتَشِمُ مِنْهُ، ثُمَّ یَذْهَبُ مَعَهُ إِلَى ذَلِکَ الْبَیْتِ فَیُصَلِّی.»

 قرب‌الإسناد، ص۱۶۱

 

«امام علی (علیه‌السلام) در خانه‌شان اتاقی را (برای نماز خواندن) برمی‌گزیدند که نه بزرگ بود و نه کوچک. و هرگاه می‌خواستند آخرشب نماز بخوانند، کودکی را که از (هیبتِ) ایشان خجالت نمی‌کشید، همراه خود به آن اتاق می‌بردند و به نماز می‌ایستادند.»

 

[این حدیث، در کتاب المحاسن (ج۲، ص۶۱۲) چنین نقل شده است که «هرگاه شب فرا می‌رسید، ایشان کودکی را با خود به این اتاق می‌بردند تا در کنارشان بخوابد و ایشان به نماز بایستند.» پس قید خجالت نکشیدن، برای این است که آن کودک راحت باشد و از خجالت حضرت، خوابش به‌هم نخورد.]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۲:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ صَالِحٍ الثَّوْرِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع أَمَرَ قَنْبَرَ أَنْ یَضْرِبَ رَجُلًا حَدّاً فَغَلُظَ قَنْبَرٌ فَزَادَهُ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ فَأَقَادَهُ عَلِیٌّ ع مِنْ قَنْبَرٍ ثَلَاثَةَ أَسْوَاطٍ.»

 الکافی، ج‏۷، ص۲۶۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«امیر مؤمنان (علیه‌السلام) به قنبر (غلامشان) دستور دادند که حدّ مردی را جاری کند.

قنبر زیاده‌روی کرد و سه ضربه تازیانه اضافه زد.

حضرت علی (علیه‌السلام) قنبر را با سه ضربه تازیانه قصاص کرد.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۷ ، ۲۲:۰۴
ابوالفضل رهبر

 


...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَتَى رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ: هَذِهِ ابْنَةُ عَمِّی وَ امْرَأَتِی لَا أَعْلَمُ إِلَّا خَیْراً وَ قَدْ أَتَتْنِی بِوَلَدٍ شَدِیدِ السَّوَادِ مُنْتَشِرِ الْمَنْخِرَیْنِ جَعْدٍ قَطَطٍ أَفْطَسِ الْأَنْفِ لَا أَعْرِفُ شِبْهَهُ فِی أَخْوَالِی وَ لَا فِی أَجْدَادِی. فَقَالَ لِامْرَأَتِهِ: «مَا تَقُولِینَ؟» قَالَتْ: لَا وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا أَقْعَدْتُ مَقْعَدَهُ مِنِّی مُنْذُ مَلَکَنِی أَحَداً غَیْرَهُ. قَالَ: فَنَکَسَ رَسُولُ اللَّهِ ص بِرَأْسِهِ مَلِیّاً ثُمَّ رَفَعَ بَصَرَهُ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَى الرَّجُلِ فَقَالَ: «یَا هَذَا إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ آدَمَ تِسْعَةٌ وَ تِسْعُونَ عِرْقاً کُلُّهَا تَضْرِبُ فِی النَّسَبِ فَإِذَا وَقَعَتِ النُّطْفَةُ فِی الرَّحِمِ اضْطَرَبَتْ تِلْکَ الْعُرُوقُ تَسْأَلُ اللَّهَ الشُّبْهَةَ لَهَا فَهَذَا مِنْ تِلْکَ الْعُرُوقِ الَّتِی لَمْ یُدْرِکْهَا أَجْدَادُکَ وَ لَا أَجْدَادُ أَجْدَادِکَ خُذْ إِلَیْکَ ابْنَکَ.» فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ: فَرَّجْتَ عَنِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۶۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی از انصار نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

این زن، دخترعمو و همسر من است. من جز خوبی (از او) چیزی نمی‌دانم، اما فرزندی برایم (به دنیا) آورده که بسیار سیاه‌رو است، سوراخ بینی‌اش بزرگ است، موهایش فرفری هستند و بینی‌اش پهن است. من نه در میان دایی‌هایم و نه در اجدادم کسی را نمی‌شناسم که شبیه او باشد.

حضرت به همسر آن مرد فرمودند:

«تو چه می‌گویی؟»

زن عرض کرد:

نه، قسم به خدایی که تو را به حق به عنوان پیامبر فرستاده است، از زمانی که مرا اختیار کرده است، هیچ‌کس جز او را جایگزینش نکرده‌ام.

رسول خدا مدتی طولانی سرشان را پایین انداختند. سپس نگاهشان را به آسمان بلند کردند، رو به آن مرد کردند و فرمودند:

«ای مرد! هیچ انسانی نیست، مگراین‌که میان او و حضرت آدم، نود و نه رگ و ریشه است که همگی در نَسَب نقش دارند. وقتی نطفه در رَحِم قرار می‌گیرد، این رگ‌ها به تکاپو می‌افتند و از خداوند می‌خواهند نطفه شبیه آنان شود. این فرزند از آن رگ‌هایی است که نه اجداد تو و نه اجداد اجدادت از آن‌ها نبوده‌اند. پسرت را بگیر (بپذیر.)»

زن عرض کرد:

مشکلم را برطرف نمودید، ای رسول خدا!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مهر ۹۷ ، ۰۶:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

رَوَى مُحَمَّدُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ:

«لِلْمُصَلِّی‏ ثَلَاثُ‏ خِصَالٍ‏ إِذَا هُوَ قَامَ فِی صَلَاتِهِ: حَفَّتْ بِهِ الْمَلَائِکَةُ مِنْ قَدَمَیْهِ إِلَى أَعْنَانِ السَّمَاءِ وَ یَتَنَاثَرُ الْبِرُّ عَلَیْهِ مِنْ أَعْنَانِ السَّمَاءِ إِلَى مَفْرِقِ رَأْسِهِ وَ مَلَکٌ مُوَکَّلٌ بِهِ یُنَادِی لَوْ یَعْلَمُ الْمُصَلِّی مَنْ یُنَاجِی مَا انْفَتَلَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۲۱۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«نمازگزار وقتی به نماز می‌ایستد، سه ویژگی دارد:

- فرشتگان از زیر پاهایش تا کرانه‌های آسمان دور او گرد می‌آیند،

- خیر و نیکی از کرانه‌های آسمان بر فرق سرش می‌بارد

- و فرشته‌ای بر او گماشته می‌شود که ندا می‌دهد: اگر این نمازگزار می‌دانست با چه کسی راز و نیاز می‌کند، (از نماز) فاصله نمی‌گرفت.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

عجب صحنه باشکوهی!!!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۲:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: «دَخَلَ سَدِیرٌ عَلَى أَبِی ع فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَقَالَ یَا سَدِیرُ هَلْ تَدْرِی أَیُّ اللَّیَالِی هَذِهِ فَقَالَ نَعَمْ فِدَاکَ أَبِی هَذِهِ لَیَالِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَمَا ذَاکَ فَقَالَ لَهُ أَ تَقْدِرُ عَلَى أَنْ تُعْتِقَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ مِنْ هَذِهِ اللَّیَالِی عَشْرَ رَقَبَاتٍ‏ مِنْ‏ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ فَقَالَ لَهُ سَدِیرٌ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی لَا یَبْلُغُ مَالِی ذَاکَ فَمَا زَالَ یَنْقُصُ حَتَّى بَلَغَ بِهِ رَقَبَةً وَاحِدَةً فِی کُلِّ ذَلِکَ یَقُولُ لَا أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَقَالَ لَهُ فَمَا تَقْدِرُ أَنْ تُفَطِّرَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ رَجُلًا مُسْلِماً فَقَالَ لَهُ بَلَى وَ عَشَرَةً فَقَالَ لَهُ أَبِی ع فَذَاکَ الَّذِی أَرَدْتُ یَا سَدِیرُ إِنَّ إِفْطَارَکَ أَخَاکَ الْمُسْلِمَ یَعْدِلُ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ ع.»

 الکافی، ج‏۴، ص۶۸

 

«(روزی) سَدیر بن حُکیم در ماه رمضان نزد پدرم (امام باقر علیه‌السلام) آمد.

ایشان فرمودند:

«ای سدیر! می‌دانی این شب‌ها، چه شب‌هایی است؟»

سدیر عرض کرد:

بله، پدرم به فدایتان! این شب‌ها، شب‌های ماه رمضان است. چطور مگر؟

حضرت به او فرمودند:

«آیا می‌توانی در هر شب از این شب‌ها، ده برده از فرزندان اسماعیل آزاد کنی؟»

سدیر به ایشان عرض کرد:

پدر و مادرم به فدایتان! آن‌قدر مال ندارم که بتوانم چنین کنم.

امام باقر (علیه‌السلام) همین‌طور (سؤالشان را تکرار کردند و از تعداد برده‌ها) کم کردند تا به «یک برده در هر شب» رسیدند.

سدیر گفت:

یک برده را هم نمی‌توانم آزاد کنم.

حضرت به او فرمودند:

«آیا نمی‌توانی در هر شب (از ماه رمضان) یک مرد مسلمان را افطار دهی؟»

عرض کرد:

بله و (می‌توانم هرشب) ده نفر (را افطار دهم.)

پدرم به سدیر فرمودند:

«منظورم همین بود، ای سدیر!

به‌راستی این‌که برادر مسلمانت را افطار دهی، با آزاد کردن یک برده از فرزندان اسماعیل برابری می‌کند.»»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ:

«لَا تَقُولُوا رَمَضَانَ‏ وَ لَکِنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضانَ‏ فَإِنَّکُمْ لَا تَدْرُونَ مَا رَمَضَانُ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۶۹

 

از امام صادق از پدرشان از امیر مؤمنان (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«نگویید "رمضان"، بلکه بگویید "ماه رمضان"؛ که شما نمی‌دانید رمضان چه ماهی است!»

 

 

...عَنْ سَعْدٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: کُنَّا عِنْدَهُ ثَمَانِیَةَ رِجَالٍ فَذَکَرْنَا رَمَضَانَ فَقَالَ:

«لَا تَقُولُوا هَذَا رَمَضَانُ وَ لَا ذَهَبَ رَمَضَانُ وَ لَا جَاءَ رَمَضَانُ فَإِنَّ رَمَضَانَ اسْمٌ مِنْ أَسْمَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَجِی‏ءُ وَ لَا یَذْهَبُ وَ إِنَّمَا یَجِی‏ءُ وَ یَذْهَبُ الزَّائِلُ وَ لَکِنْ قُولُوا شَهْرُ رَمَضانَ‏ فَإِنَّ الشَّهْرَ مُضَافٌ إِلَى الِاسْمِ وَ الِاسْمُ اسْمُ اللَّهِ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ‏ جَعَلَهُ مَثَلًا وَ عِیداً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۶۹

 

از سعد بن طَریف نقل شده است: ما - هشتاد نفر مرد - نزد امام باقر (علیه‌السلام) بودیم که ذکر "رمضان" به میان آمد.

حضرت فرمودند:

«نگویید "الآن رمضان است"، "رمضان رفت"، "رمضان آمد"؛

چراکه رمضان یکی از نام‌های خداوند (عزّوجلّ) است که نه می‌آید و نه می‌رود. این فقط چیزهای نابودشدنی هستند که می‌آیند و می‌روند.

بلکه بگویید "ماه رمضان"؛ چراکه "ماه" مضاف به اسم است و اسم، اسم خداوند (عزّذکره) است.

این ماه، ماهی است که قرآن در آن نازل شده است و خداوند آن را مَثَل و عید قرار داده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۱۴:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ:

«إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.»

 الکافی، ج۳، ص۴۰۹

 

از امام صادق از پدرشان (امام باقر علیهماالسلام) نقل شده است:

«ما (اهل بیت) کودکانمان را هرگاه پنچ‌ساله شوند، به نماز امر می‌کنیم.

شما نیز کودکانتان را وقتی هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید.

ما کودکانمان را هرگاه هفت‌ساله شوند، به روزه امر می‌کنیم، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند؛ چه به قدرِ نصف روز باشد، یا بیشترِ روز یا کمی از آن و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار می‌کنند، تا به این ترتیب به روزه‌گرفتن عادت کنند و طاقتِ روزه را بیابند.

شما نیز کودکانتان را وقتی نُه‌ساله شدند، به روزه امر کنید، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند و هرگاه تشنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار کنند.»

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۶:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ أَیْمَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ:

«یَا حُسَیْنُ أَنْفِقْ وَ أَیْقِنْ بِالْخَلَفِ مِنَ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَمْ یَبْخَلْ عَبْدٌ وَ لَا أَمَةٌ بِنَفَقَةٍ فِیمَا یُرْضِی اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا أَنْفَقَ أَضْعَافَهَا فِیمَا یُسْخِطُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۴، ص۴۳

 

حسین بن اَیمَن گوید:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«ای حسین! انفاق کن و به جبران آن از سوی خداوند یقین داشته باش؛

چراکه هیچ بنده‌ی مرد یا زنی نیست که در انفاق در مواردی که خداوند (عزّوجلّ) می‌پسندد، بُخل ورزد،

مگراین‌که چندین برابر آن (مبلغ) را در مواردی که خداوند (عزّوجلّ) بدش می‌آید، مصرف می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیش، ذکر شد که اگر انسان بدون این‌که واقعاً نیازمند باشد، از دیگری درخواست کمک مالی کند، چه عواقبی دارد.

حال، اگر نیازمند باشد، چه؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«یَا مُحَمَّدُ لَوْ یَعْلَمُ السَّائِلُ مَا فِی الْمَسْأَلَةِ مَا سَأَلَ أَحَدٌ أَحَداً وَ لَوْ یَعْلَمُ الْمُعْطِی مَا فِی الْعَطِیَّةِ مَا رَدَّ أَحَدٌ أَحَداً.»

 الکافی، ج۴، ص۲۰

 

محمد بن مسلم گوید:

امام باقر ( علیه‌السلام) فرمودند:

«ای محمد! اگر سائل (درخواسته‌کننده) می‌دانست که درخواست‌اش چه اثری دارد، هیچ‌کس از دیگری درخواستی نمی‌کرد

و اگر بخشنده (کمک‌کننده) می‌دانست که بخشش‌اش چه اثری دارد، هیچ‌کس درخواست دیگری را رد نمی‌کرد.»

 

 

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ حَمَّادٍ عَمَّنْ سَمِعَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«إِیَّاکُمْ وَ سُؤَالَ النَّاسِ فَإِنَّهُ ذُلٌّ فِی الدُّنْیَا وَ فَقْرٌ تُعَجِّلُونَهُ وَ حِسَابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۴، ص۲۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«مبادا از مردم درخواستی کنید؛

چراکه این درخواست، (موجبِ)

خواری در دنیا،‎

فقر زودرس

و طولانی شدن حساب‌و‌کتاب در روز قیامت است.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سؤال: پس اگر نیازمند شدیم، چه کنیم؟

جواب: این مطلب مرتبط را مطالعه فرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۰:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

آیا چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ لِی ضَیْعَةً بِالْجَبَلِ أَسْتَغِلُّهَا فِی کُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثَ آلَافِ دِرْهَمٍ فَأُنْفِقُ عَلَى عِیَالِی مِنْهَا أَلْفَیْ دِرْهَمٍ وَ أَتَصَدَّقُ مِنْهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «إِنْ کَانَتِ الْأَلْفَانِ تَکْفِیهِمْ فِی جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لِسَنَتِهِمْ فَقَدْ نَظَرْتَ لِنَفْسِکَ وَ وُفِّقْتَ لِرُشْدِکَ وَ أَجْرَیْتَ نَفْسَکَ فِی حَیَاتِکَ بِمَنْزِلَةِ مَا یُوصِی بِهِ الْحَیُّ عِنْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۱

 

محمد بن مسلم نقل کرده است:

مردی به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

من مزرعه‌ای در کوهستان دارم که سالانه (به اندازه‌ی) سه‌هزار درهم از آن محصول برداشت می‌کنم. از این مقدار، دوهزار درهم را خرج اهل و عیالم می‌کنم و هرسال، هزار درهمش را صدقه می‌دهم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر آن دوهزار درهم، برای همه نیازمندی‌های[*] سالانه اهل و عیالت کافی باشد، (با صدقه‌ای که می‌دهی) به خودت یاری رسانده‌ای و برای هدایت خودت توفیق یافته‌ای و آن‌چه را که دیگران هنگام مرگ وصیت می‌کنند [که مثلاً فلان مقدار از دارایی‌هایم را خرج فلان کار خیر کنید]، تو در زمان حیاتت به جا آورده‌ای.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث، از واژه «احتیاج» استفاده شده است. شاید اگر این واژه، درست ترجمه گردد و توضیح داده شود، سؤالات و ابهامات پیرامون این مسأله، برطرف شود؛ این‌که حد و مرز «تأمین احتیاجات شخصی» و «اهتمام به گرفتاری‌های دیگران»، که هردو مورد تأکید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده‌اند، کجاست؟

ابن‌فارس، ریشه‌ی این واژه را «الاضطرار إلى الشى‏ء» می‌داند؛ یعنی: «نیاز ضروری». (معجم‌مقاییس‌اللغة، ج۲، ص۱۱۴)

در دیگر کتب لغویِ دقیق نیز، گوهر معناییِ این واژه «نقصان» (کمبود) دانسته شده است.

بنابراین تأمین احتیاجات ضروریِ خود و خانواده (که نبودشان کمبودی در زندگی محسوب می‌شود) بر اهتمام به گرفتاری‌های دیگران و تأمین احتیاجات برادران ایمانی، اولویت دارد و بعد از تأمین آن احتیاجاتِ ضروری، رسیدگی به امور دیگران در اولویت قرار می‌گیرد.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سالیانی است بعضی می‌گویند: «چراغی که به خانه رواست، به سوریه حرام است.»

البته این جمله از مصادیق مسأله بالا نیست و در واقع یک مغالطه است. از کسانی که چنین جملاتی می‌گویند، باید پرسید: «اگر این چراغ در سوریه روشن نشود، آیا خانه‌ای می‌ماند که بخواهیم روشنش کنیم؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین، از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شد که «برای مرد شایسته است که هرگاه بر نعمتش افزوده شد، (در هزینه کردن) برای اهل و عیالش نیز وسعت بخشد.»

از آن‌طرف خانم هم باید رعایت جیب همسرش را بنماید و اگر می‌داند دستش تنگ است، شرمنده‌اش نکند. به حدیث زیر توجه کنید:

 

...عَنْ نَجْمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «إِنَّ فَاطِمَةَ ع ضَمِنَتْ لِعَلِیٍّ ع عَمَلَ الْبَیْتِ وَ الْعَجِینَ وَ الْخُبْزَ وَ قَمَّ الْبَیْتِ وَ ضَمِنَ لَهَا عَلِیٌّ ع مَا کَانَ خَلْفَ الْبَابِ نَقْلَ الْحَطَبِ وَ أَنْ یَجِی‏ءَ بِالطَّعَامِ فَقَالَ لَهَا یَوْماً یَا فَاطِمَةُ هَلْ عِنْدَکِ شَیْ‏ءٌ قَالَتْ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ مَا کَانَ عِنْدَنَا مُنْذُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ شَیْ‏ءٌ نَقْرِیکَ بِهِ قَالَ أَ فَلَا أَخْبَرْتِنِی قَالَتْ کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص نَهَانِی أَنْ أَسْأَلَکَ شَیْئاً فَقَالَ لَا تَسْأَلِینَ ابْنَ عَمِّکِ شَیْئاً إِنْ جَاءَکِ بِشَیْ‏ءٍ [عَفْوٍ] وَ إِلَّا فَلَا تَسْأَلِیهِ قَالَ فَخَرَجَ ع فَلَقِیَ رَجُلًا فَاسْتَقْرَضَ مِنْهُ دِینَاراً ثُمَّ أَقْبَلَ بِهِ وَ قَدْ أَمْسَى فَلَقِیَ مِقْدَادَ بْنَ الْأَسْوَدِ فَقَالَ لِلْمِقْدَادِ مَا أَخْرَجَکَ فِی هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَ الْجُوعُ وَ الَّذِی عَظَّمَ حَقَّکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع وَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَیٌّ قَالَ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص حَیٌّ قَالَ فَهُوَ أَخْرَجَنِی وَ قَدِ اسْتَقْرَضْتُ دِینَاراً وَ سَأُوثِرُکَ بِهِ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ فَأَقْبَلَ فَوَجَدَ رَسُولَ اللَّهِ ص جَالِساً وَ فَاطِمَةُ تُصَلِّی وَ بَیْنَهُمَا شَیْ‏ءٌ مُغَطًّى فَلَمَّا فَرَغَتْ اجْتَرَّتْ ذَلِکَ الشَّیْ‏ءَ فَإِذَا جَفْنَةٌ مِنْ خُبْزٍ وَ لَحْمٍ قَالَ یَا فَاطِمَةُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِمَثَلِکَ وَ مَثَلِهَا قَالَ بَلَى قَالَ مَثَلُکَ مَثَلُ زَکَرِیَّا إِذَا دَخَلَ عَلَى مَرْیَمَ الْمِحْرَابَ فَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ فَأَکَلُوا مِنْهَا شَهْراً وَ هِیَ الْجَفْنَةُ الَّتِی یَأْکُلُ مِنْهَا الْقَائِمُ ع وَ هِیَ عِنْدَنَا.»

 تفسیر العیاشی، ج‏۱، ص۱۷۱

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«حضرت فاطمه به امام علی (علیهماالسلام) تعهد دادند که کارهای خانه؛ (مثل:) خمیر کردن آرد و پختن نان و جارو کردن منزل را انجام دهند و امام علی نیز به حضرت زهرا تعهد دادند که کارهای پشت درِ خانه؛ (مثل:) آوردن هیزم و تهیه غذا را انجام دهند.

روزی امیر مؤمنان به ایشان فرمودند:

«فاطمه! آیا در خانه چیزی (برای خوردن) هست؟»

حضرت زهرا فرمودند:

«قسم به خدایی که حقِ تو را بزرگ گردانیده، سه روز است که چیزی نزد ما (من و فرزندانمان) نیست، غیر از چیزی که (در روزهای گذشته) از خود دریغ داشتم و به شما دادم.»

امیر مؤمنان فرمودند:

«پس چرا به من خبر ندادی (تا غذایی تهیه کنم)؟!»

حضرت زهرا فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مرا نهی کرده‌اند از این‌که از تو چیزی بخواهم و فرموده‌اند:

«از پسرعمویت چیز طلب نکن؛ اگر خودش برایت چیزی آورد، اشکال ندارد، و الا، از او چیزی نخواه!»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در ادامه، امام باقر (علیه‌السلام) بقیه ماجرا را نیز نقل می‌کنند؛ خلاصه این‌که:

امیر مؤمنان (علیهماالسلام) از خانه خارج شدند و دیناری قرض کردند تا غذایی تهیه کنند.

در راه بازگشت مقداد را دیدند که او هم برای تهیه غذا از خانه خارج شده بود و حضرت یک دینار را به مقداد دادند و دست خالی به خانه برگشتند.

آن‌گاه دیدند که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در خانه‌شان نشسته‌اند و حضرت زهرا (علیهاالسلام) نماز می‌خوانند و ظرفی سرپوشیده نیز میانشان است.

وقتی نماز حضرت زهرا تمام شد، پیامبر به ایشان فرمودند: آن ظرف را بیاور و...

ادامه ماجرا، پیش‌تر در این مطلب نقل شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ:

«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: یَا فَاطِمَةُ! أَ تَدْرِینَ لِمَ سُمِّیتِ فَاطِمَةَ؟ فَقَالَ عَلِیٌّ ع: یَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ سُمِّیَتْ؟ قَالَ: لِأَنَّهَا فُطِمَتْ هِیَ وَ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ.»

 علل‌الشرائع، ج۱، ص۱۷۹

 

امام صادق از پدرشان امام باقر (علیهماالسلام) نقل می‌فرمایند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

ای فاطمه! آیا می‌دانی چرا فاطمه نامیده شده‌ای؟

امیر مؤمنان (که آن‌جا حضور داشته‌اند) فرمودند:

ای رسول خدا! چرا (به این نام) نامیده شده است؟

رسول خدا فرمودند:

چراکه او و شیعیانش[1] از آتش جدا شده‌اند.[2]»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «شیعیانِ یک شخص»؛ یعنی کسانی که (اولاً) آن شخص را دوست دارند، (ثانیاً) از او پیروی می‌کنند و (ثالثاً) به او یاری می‌رسانند.

[2] «فِطام»؛ یعنی بچه را از شیر گرفتن و «فَطیم»؛ یعنی بچه‌ای که او را از شیر گرفته‌اند.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که جدا شدنِ کودک از شیر مادر (به‌خاطر اُنسی که با آن دارد،) دشوار و دردناک است، جدا شدن از آتشِ دنیاپرستی و هواخواهی نیز برای انسان دشوار خواهد بود.

اما چه می‌شود کرد؟! کسی که آن‌قدر بزرگ شده که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را مراد خود می‌داند و می‌خواهد از او پِی‌روی کند و یاری‌گرِ آرمانِ او باشد، تغذیه از مطامعِ دنیا دیگر کفاف راهش را نمی‌دهد.

همان‌طور که کودک وقتی دو ساله شد و به پاهایی قوی برای پیمودنِ راه‌های سخت نیاز داشت، باید از شیر مادر جدا می‌شد و با غذایی مناسب‌تر تغذیه می‌شد.

کاش ما نیز از پِی‌روان راهش باشیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«قَالَ النَّبِیُّ ص لِفَاطِمَةَ ع یَا فَاطِمَةُ قُومِی فَأَخْرِجِی تِلْکَ الصَّحْفَةَ فَقَامَتْ فَأَخْرَجَتْ صَحْفَةً فِیهَا ثَرِیدٌ وَ عُرَاقٌ یَفُورُ فَأَکَلَ النَّبِیُّ ص وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ثَلَاثَةَ عَشَرَ یَوْماً ثُمَّ إِنَّ أُمَّ أَیْمَنَ رَأَتِ الْحُسَیْنَ مَعَهُ شَیْ‏ءٌ فَقَالَتْ لَهُ مِنْ أَیْنَ لَکَ هَذَا قَالَ إِنَّا لَنَأْکُلُهُ مُنْذُ أَیَّامٍ فَأَتَتْ أُمُّ أَیْمَنَ فَاطِمَةَ فَقَالَتْ یَا فَاطِمَةُ إِذَا کَانَ عِنْدَ أُمِّ أَیْمَنَ شَیْ‏ءٌ فَإِنَّمَا هُوَ لِفَاطِمَةَ وَ وُلْدِهَا وَ إِذَا کَانَ عِنْدَ فَاطِمَةَ شَیْ‏ءٌ فَلَیْسَ لِأُمِّ أَیْمَنَ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فَأَخْرَجَتْ لَهَا مِنْهُ فَأَکَلَتْ مِنْهُ أُمُّ أَیْمَنَ وَ نَفِدَتِ الصَّحْفَةُ فَقَالَ لَهَا النَّبِیُّ ص أَمَا لَوْ لَا أَنَّکِ أَطْعَمْتِهَا لَأَکَلْتِ مِنْهَا أَنْتِ وَ ذُرِّیَّتُکِ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ.» ثُمَّ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «وَ الصَّحْفَةُ عِنْدَنَا یَخْرُجُ بِهَا قَائِمُنَا ع فِی زَمَانِهِ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۴۶۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«پیامبر به حضرت فاطمه (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«ای فاطمه! برخیز و آن دیس را بیاور.»

ایشان برخواست و دیسی آورد که در آن ترید[1] و گوشت داغی بود.

پیامبر و حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام) سیزده روز (از آن ظرف پر از غذا) خوردند.

سپس اُمّ اَیمَن[2] امام حسین را دید که چیزی در دست دارند. به ایشان عرض کرد:

این را از کجا آورده‌ای؟

امام حسین فرمودند:

«ما چند روز است که این غذا را می‌خوریم.»

ام ایمن نزد حضرت فاطمه رفت و عرض کرد:

ای فاطمه! اگر چیزی نزد ام ایمن باشد، برای فاطمه و فرزندانش است، اما اگر چیزی نزد نزد فاطمه و فرزندانش باشد، ام ایمن سهمی در آن ندارد؟

پس حضرت زهرا از آن غذا برای او آوردند و ام ایمن از آن خورد و آن دیس خالی شد.

پیامبر به حضرت زهرا فرمودند:

«بدان! اگر به ام ایمن غذا نمی‌دادی، خودت و نسلت می‌توانستید تا روز قیامت از آن بخورید.»»

آن‌گاه امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«آن دیس نزد ما (اهل‌بیت) است. قائمِ ما (عجل‌الله‌فرجه) در زمان خودش آن را خواهد آورد.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ترید (ثرید): نانی که در آبگوشت یا خورش خرده شده باشد.

[2] امّ اَیمَن: نام همسر پیامبر.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا مُنِعَتِ الزَّکَاةُ مَنَعَتِ الْأَرْضُ بَرَکَاتِهَا.»»

 الکافی، ج‏۳، ص۵۰۵

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«در کتاب علی[*] (علیه‌السلام) دیدم که (نوشته بود:)

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هرگاه از پرداخت زکات خودداری شود، زمین برکاتش را دریغ می‌دارد.»»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] یکی از اشیائی که از صدر اسلام میان ائمه (علیهم‌السلام) دست‌به‌دست شده است و اکنون نزد امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) است، کتابی است معروف به «کتاب علی».

وقتی آیات قرآن بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل می‌شد، ایشان آن آیات را برای اصحاب املاء می‌کردند و بعضی اصحاب که باسواد بودند، می‌نوشتند.

ایشان علاوه بر بیان آیات قرآن، توضیحات مربوط به هر آیه را نیز می‌فرمودند تا مسلمانان معنای آیه آیه‌ی این کتاب آسمانی را بدانند و بعد از ایشان دچار اختلاف و گم‌راهی نشوند.

یکی از کاتبانِ وحی، امیر مؤمنان بوده‌اند. خصوصیت نسخه‌ای از قرآن که حضرت امیر نوشته‌اند، این است که علاوه بر آیات قرآن، شامل توضیحاتِ رسول خدا را نیز می‌باشد.

نقل است وقتی پس از رحلت رسول خدا، اصحاب خواستند قرآن را که روی تکه‌های پوست و استخوان‌های تخت نوشته شده بودند، گردآوری کنند، امیر مؤمنان این کتاب را به مسلمانان عرضه کرد، اما حاکمان وقت نپذیرفتند و شد آن‌چه شد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۴۶
ابوالفضل رهبر