دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امانتداری» ثبت شده است

 

یکی از مصادیق امانت‌داری، رعایت امانت در مورد صحبت‌هایی است که در جلسات، نشست‌ها و دیدارهای خصوصی مطرح می‌شوند.

میان بعضی متدیّنین، بر اساس نصوص دینی، این عبارت عربی اصطلاح شده است که: «المجالسُ بالأمانة»؛ «سخنان مطرح‌شده در جلسه‌ها، امانت هستند.»

اما آیا هر حرفی که در جلسات و دیدارها بیان می‌شود امانت است و نمی‌توان برای دیگران نقل کرد؟

امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی شرایط این قانون را ذکر فرموده‌اند…

 

 

 

…عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«[سخنان مطرح‌شده در] مجالس، امانت است

و هیچ‌کس نباید سخنی که همنشینش کتمان (پنهان) می‌کند را (برای دیگران) نقل کند،

مگر با اجازه‌ی او باشد،

مگراین‌که به شخصِ مورد اعتمادی بگوید یا آن سخن، ذکر خیرِ گوینده‌اش باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

از حدیث مذکور می‌توان نتایج ذیل را برداشت کرد:

(۱) نقل کردنِ سخنی که گوینده‌اش آن را کتمان می‌کند و پنهان می‌دارد، از مصادیق «خیانت در امانت» است و ممنوع می‌باشد.

(۲) همان سخنی که گوینده‌اش آن را پنهان می‌کند، با اجازه‌ی خودش امکان نقل دارد.

(۳) اگر از گوینده اجازه هم نگرفته باشیم، در دو صورت اجازه نقل داریم:

الف: فردی که آن سخن را به او می‌گوییم، مورد اعتماد باشد؛ چراکه گوینده آن سخن را از ترس چیزی کتمان می‌کرد و کسی که از این جهت مورد اعتماد و امن باشد، گفتن آن سخن مکتوم اشکالی ندارد.

ب: بیان آن سخن، ذکر خیر گوینده‌اش باشد و احتمالاً گوینده از روی تواضع می‌خواسته آن را پنهان دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۰۳ ، ۱۴:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

زید شحام (قصّاب)، از اصحاب اهل‌بیت و راویان حدیث بوده که اهل کوفه بوده و به سنت سایر اصحاب هرچندوقت‌یک‌بار از کوفه به مدینه می‌آمده و با رعایت ملاحظات امنیتی (که به‌دلیل حساسیت بنی‌امیه و بنی‌عباس نسبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) حاکم شده بوده) نزد ایشان حاضر می‌شده و مدتی از خرمن علم و معرفت ایشان خوشه‌ای می‌چیده و به میان شیعیان کوفه بازمی‌گشته و ره‌آورد سفرش را (با رعایت ملاحظات محرمانگی) به جامعه شیعی کوفه منتقل می‌کرده.

وی یکی از توصیه‌های امام جعفر صادق (علیه‌السلام) را خطاب به شیعیان کوفه چنین نقل کرده است…

 

…عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیْدٍ اَلشَّحَّامِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«اِقْرَأْ عَلَى مَنْ تَرَى أَنَّهُ یُطِیعُنِی مِنْهُمْ وَ یَأْخُذُ بِقَوْلِیَ اَلسَّلاَمَ وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اَلْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ اَلاِجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ وَ طُولِ اَلسُّجُودِ وَ حُسْنِ اَلْجِوَارِ فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِراً فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یَأْمُرُ بِأَدَاءِ اَلْخَیْطِ وَ اَلْمِخْیَطِ صِلُوا عَشَائِرَکُمْ وَ اِشْهَدُوا جَنَائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضَاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذَا وَرِعَ فِی دِینِهِ وَ صَدَقَ اَلْحَدِیثَ وَ أَدَّى اَلْأَمَانَةَ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَلنَّاسِ قِیلَ هَذَا جَعْفَرِیٌّ فَیَسُرُّنِی ذَلِکَ وَ یَدْخُلُ عَلَیَّ مِنْهُ اَلسُّرُورُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ وَ إِذَا کَانَ عَلَى غَیْرِ ذَلِکَ دَخَلَ عَلَیَّ بَلاَؤُهُ وَ عَارُهُ وَ قِیلَ هَذَا أَدَبُ جَعْفَرٍ فَوَ اَللَّهِ لَحَدَّثَنِی أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلرَّجُلَ کَانَ یَکُونُ فِی اَلْقَبِیلَةِ مِنْ شِیعَةِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَیَکُونُ زَیْنَهَا آدَاهُمْ لِلْأَمَانَةِ وَ أَقْضَاهُمْ لِلْحُقُوقِ وَ أَصْدَقَهُمْ لِلْحَدِیثِ إِلَیْهِ وَصَایَاهُمْ وَ وَدَائِعُهُمْ تُسْأَلُ اَلْعَشِیرَةُ عَنْهُ فَتَقُولُ مَنْ مِثْلُ فُلاَنٍ إِنَّهُ لآَدَانَا لِلْأَمَانَةِ وَ أَصْدَقُنَا لِلْحَدِیثِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۶

 

از زید شحّام نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«[وقتی به کوفه بازگشتی،] هرکس را دیدی که از من پیروی می‌کرد و به دستوراتم عمل می‌کرد، سلام مرا به او برسان و [به آن‌ها بگو:]

من شما را توصیه می‌کنم به تقوای خداوند (عزّوجلّ) و ورع (پرهیزکاری) در دینتان و به‌کارگیری تمام توانتان برای خدا و راست‌گویی و امانت‌داری و طولانی کردن سجده و خوب همسایگی کردن؛ چراکه حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای همین آمده است (مبعوث شده است.)

امانت را به کسی که شما را نسبت به آن امانت امین شمرده (به شما اعتماد کرده)، واسپارید؛ چرا که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) همواره دستور می‌دادند که [حتی] نخ و سوزنِ (امانت‌گرفته‌شده) را پس دهید.

با خویشاوندان خود پیوند (صله رحم) داشته باشید و [وقتی مردند، برای تشییع‌جنازه] بر جنازه‌هایشان حاضر شوید و از بیمارانشان عیادت کنید و حقوقشان را ادا کنید؛

زیرا اگر یکی از شما (شیعیان) در دینش ورع (پرهیزکاری) داشته باشد و راست‌گفتار باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش‌اخلاق باشد، گفته می‌شود: «این مرد «جعفری» (پیروِ جعفر بن محمد) است.» و این، مرا خوش‌حال می‌کند و از این کار، شادی بر (قلبِ) من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.»

اما اگر غیر از این باشد [یعنی اگر پرهیزکار و راست‌گفتار و امانت‌دار و خوش‌اخلاق نباشد]، بلا و شرمساریِ این رفتار بر من وارد می‌شود و گفته می‌شود: «این، ادب جعفر (بن محمد) است.»

به خدا قسم، پدرم (امام باقر علیه‌السلام) برای من روایت کرد که مردی از شیعیان امام علی (علیه‌السلام) در قبیله‌ای زندگی می‌کرد. او زینت آن قبیله بود؛ امانت‌دارترین مردم آن قبیله بود، حقوق دیگران را بیش‌تر از دیگران رعایت می‌کرد، در سخن گفتن با دیگران راست‌گوترین بود و مردم وصیت‌ها و ودیعه‌های خود را به او می‌سپردند. وقتی از خویشاوندانش درباره او سؤال می‌شد، می‌گفتند: کسی مثل فلانی نیست؛ به‌راستی که او امانت‌دارترین و راست‌گوترین ماست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

چراکه انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند.

اما آنان را (اگر خواستید بیازمایید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" آزمایش کنید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث مشابه دیگری بیان شده است که «به طولانی بودن رکوع و سجود افراد نگاه نکنید...»

این گونه احادیث، هرگز به‌معنای بی‌اهمیت بودن نماز و روزه و عبادت نیست، بلکه مقصود این است که نمازهای طولانی و روزه‌های آن‌چنانی، نمی‌تواند سنجه‌ی ارزش واقعی افراد باشد؛

چراکه این حالات، ممکن است «عادتی کهنه» یا «جوّی گذرا» باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۲ ، ۱۱:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَزِیدَ اَلصَّائِغِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: رَجُلٌ عَلَى هَذَا اَلْأَمْرِ إِنْ حَدَّثَ کَذَبَ وَ إِنْ وَعَدَ أَخْلَفَ وَ إِنِ اُئْتُمِنَ خَانَ مَا مَنْزِلَتُهُ؟ قَالَ: «هِیَ أَدْنَى اَلْمَنَازِلِ مِنَ اَلْکُفْرِ وَ لَیْسَ بِکَافِرٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۲۹۰

 

از یزید صائغ نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردی (معتقد) بر این امر (امامت و ولایت اهل‌بیت) است، اما اگر خبری دهد، دروغ می‌گوید، اگر وعده‌ای دهد، خُلف وعده می‌کند و اگر امانتی به او سپرده شود، خیانت می‌ورزد. جایگاه او چیست؟

حضرت فرمودند:

«جایگاهش نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است، اما کافر نیست.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحوم آیت‌الله مجتبی تهرانی (رحمةالله‌علیه) در شرح این حدیث چنین فرموده‌اند:

«کسی که امام را به امامت قبول دارد و شیعه است، ولی این ویژگی‌ها را هم دارد؛ جایگاه او، نزدیک‌ترین جایگاه به کفر است؛

یعنی یک حرکت دیگر کند، کافر شده!

یعنی اعمالی که به نظر ما چیزی نیست، بعضی‌شان باد هواست؛ مثل دروغ گفتن، وعده الکی دادن و خیانت در امانت، این‌ها ایمان را می‌سابد و تضعیف می‌کند و یک چیز کوچک دیگری هم اضافه شود، از ایمان خارج می‌شود و به کفر سقوط می‌کند.»

نعوذ بالله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۰۱ ، ۱۳:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...مُحَمَّدُ بْنُ مُرَازِمٍ عَنْ أَبِیهِ أَوْ عَمِّهِ قَالَ: شَهِدْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ یُحَاسِبُ وَکِیلاً لَهُ وَ اَلْوَکِیلُ یُکْثِرُ أَنْ یَقُولَ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ وَ اَللَّهِ مَا خُنْتُ. فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «یَا هَذَا خِیَانَتُکَ وَ تَضْیِیعُکَ عَلَیَّ مَالِی سَوَاءٌ لِأَنَّ [إِلاَّ أَنَّ] اَلْخِیَانَةَ شَرُّهَا عَلَیْکَ.» ثُمَّ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ هَرَبَ مِنْ رِزْقِهِ لَتَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ کَمَا أَنَّهُ إِنْ هَرَبَ مِنْ أَجَلِهِ تَبِعَهُ حَتَّى یُدْرِکَهُ مَنْ خَانَ خِیَانَةً حُسِبَتْ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِهِ وَ کُتِبَ عَلَیْهِ وِزْرُهَا.»»

 الکافی، ج۵، ص۳۰۴

 

محمد بن مُزارِم از پدر یا عمویش نقل کرده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم، درحالی‌که ایشان مشغول حساب و کتاب با یکی از وکلایشان بودند. آن وکیل بسیار می‌گفت: "به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام! به خدا قسم، خیانت نکرده‌ام!"

امام به او فرمودند:

«فلانی! این‌که خیانت کرده باشی و (یا) این‌که مال مرا [با بی‌تدبیری و سهل‌انگاری‌ات] از بین برده باشی، [برای من] مساوی است (فرقی نمی‌کند)، جزاین‌که اگر خیانت کرده باشی، برای خودت بدتر است.»

سپس فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«اگر یکی از شما از روزیِ خود بگریزد، روزی‌اش او را دنبال می‌کند تا به او برسد؛ همان‌طور که اگر از مرگ خود بگریزد، مرگش او را دنبال می‌کند تا او را دریابد.

هرکس خیانتی مرتکب شود، [آن‌چه با خیانت به‌دست آورده] از روزی‌اش محاسبه [و کسر] می‌گردد و [علاوه بر آن] گناهش نیز برایش نوشته می‌شود.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۱ ، ۰۹:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنْ عَرَفَ مِنْ عَبْدٍ مِنْ عَبِیدِ اَللَّهِ کَذِباً إِذَا حَدَّثَ وَ خُلْفاً إِذَا وَعَدَ وَ خِیَانَةً إِذَا اُؤْتُمِنَ ثُمَّ اِئْتَمَنَهُ عَلَى أَمَانَةٍ کَانَ حَقّاً عَلَى اَللَّهِ تَعَالَى أَنْ یَبْتَلِیَهُ فِیهَا ثُمَّ لاَ یُخْلِفَ عَلَیْهِ وَ لاَ یَأْجُرَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس بنده‌ای از بندگان خداوند را (چنین) بشناسد؛ که وقتی سخن می‌گوید، دروغ می‌گوید، وقتی وعده می‌دهد، خُلف وعده می‌کند و وقتی امانتی به او سپرده می‌شود، خیانت می‌کند،

بعد [از این‌که او را با این ویژگی‌ها شناخت]، او را امین بشمارد و امانتی به او بسپارد،

[دراین‌صورت] خداوند (تعالی) حق دارد که در مورد این امانت او را دچار بلا سازد، بعد هم، آن امانت را به او باز نگرداند و (بابت این ابتلاء) پاداشی هم به او ندهد.»

 

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ:

«لَیْسَ لَکَ أَنْ تَتَّهِمَ مَنِ اِئْتَمَنْتَهُ وَ لاَ تَأْتَمِنَ اَلْخَائِنَ وَ قَدْ جَرَّبْتَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«تو حق نداری کسی را که او را امین شمرده‌ای، متهم سازی

و حق نداری به خیانت‌کننده - در صورتی که او را تجربه کرده‌ای - اعتماد کنی.»

 

 

 

...عَنْ زَکَرِیَّا بْنِ إِبْرَاهِیمَ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثٍ لَهُ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنِ اِئْتَمَنَ غَیْرَ مُؤْتَمَنٍ فَلاَ حُجَّةَ لَهُ عَلَى اَللَّهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

از امام باقر نقل شده است که در ضمن حدیثی، به (فرزندشان) امام صادق (علیهماالسلام) فرمودند:

«هرکس، شخص غیرقابل‌اعتمادی را امین شمارد [و به او امانتی سپارد]، بر خداوند حجتی ندارد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مقصود این است که دیگر حق ندارد از خداوند گله کند که چرا چنین شد یا از او بخواهد که ضررش را جبران کند یا در آخرت از او توقع داشته باشد که در ازای آسیبی که از این بابت دیده است، پاداشی دریافت کند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطالعه این مطلب مرتبط که پیش‌تر ارائه شده بود، خالی از لطف نیست:

«البته حواس‌تان باشد!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ: لَمَّا هَلَکَ أَبِی سَیَابَةُ جَاءَ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ إِلَیَّ فَضَرَبَ اَلْبَابَ عَلَیَّ فَخَرَجْتُ إِلَیْهِ فَعَزَّانِی وَ قَالَ لِی: هَلْ تَرَکَ أَبُوکَ شَیْئاً؟ فَقُلْتُ لَهُ: لاَ. فَدَفَعَ إِلَیَّ کِیساً فِیهِ أَلْفُ دِرْهَمٍ وَ قَالَ لِی: أَحْسِنْ حِفْظَهَا وَ کُلْ فَضْلَهَا. فَدَخَلْتُ إِلَى أُمِّی وَ أَنَا فَرِحٌ فَأَخْبَرْتُهَا فَلَمَّا کَانَ بِالْعَشِیِّ أَتَیْتُ صَدِیقاً کَانَ لِأَبِی فَاشْتَرَى لِی بَضَائِعَ سَابِرِیٍّ وَ جَلَسْتُ فِی حَانُوتٍ فَرَزَقَ اَللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فِیهَا خَیْراً کَثِیراً وَ حَضَرَ اَلْحَجُّ فَوَقَعَ فِی قَلْبِی فَجِئْتُ إِلَى أُمِّی وَ قُلْتُ لَهَا: إِنَّهَا قَدْ وَقَعَ فِی قَلْبِی أَنْ أَخْرُجَ إِلَى مَکَّةَ فَقَالَتْ لِی: فَرُدَّ دَرَاهِمَ فُلاَنٍ عَلَیْهِ فَهَاتِهَا وَ جِئْتُ بِهَا إِلَیْهِ فَدَفَعْتُهَا إِلَیْهِ فَکَأَنِّی وَهَبْتُهَا لَهُ فَقَالَ: لَعَلَّکَ اِسْتَقْلَلْتَهَا فَأَزِیدَکَ؟ قُلْتُ: لاَ وَ لَکِنْ قَدْ وَقَعَ فِی قَلْبِیَ اَلْحَجُّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ یَکُونَ شَیْئُکَ عِنْدَکَ ثُمَّ خَرَجْتُ فَقَضَیْتُ نُسُکِی ثُمَّ رَجَعْتُ إِلَى اَلْمَدِینَةِ فَدَخَلْتُ مَعَ اَلنَّاسِ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ کَانَ یَأْذَنُ إِذْناً عَامّاً فَجَلَسْتُ فِی مَوَاخِیرِ اَلنَّاسِ وَ کُنْتُ حَدَثاً فَأَخَذَ اَلنَّاسُ یَسْأَلُونَهُ وَ یُجِیبُهُمْ فَلَمَّا خَفَّ اَلنَّاسُ عَنْهُ أَشَارَ إِلَیَّ فَدَنَوْتُ إِلَیْهِ فَقَالَ لِی: «أَ لَکَ حَاجَةٌ؟» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَنَا عَبْدُ اَلرَّحْمَنِ بْنُ سَیَابَةَ. فَقَالَ لِی: «مَا فَعَلَ أَبُوکَ؟» فَقُلْتُ: هَلَکَ. قَالَ: فَتَوَجَّعَ وَ تَرَحَّمَ. قَالَ: ثُمَّ قَالَ لِی: «أَ فَتَرَکَ شَیْئاً؟» قُلْتُ: لاَ. قَالَ: «فَمِنْ أَیْنَ حَجَجْتَ؟» قَالَ: فَابْتَدَأْتُ فَحَدَّثْتُهُ بِقِصَّةِ اَلرَّجُلِ. قَالَ: فَمَا تَرَکَنِی أَفْرُغُ مِنْهَا حَتَّى قَالَ لِی: «فَمَا فَعَلْتَ فِی اَلْأَلْفِ؟» قَالَ: قُلْتُ: رَدَدْتُهَا عَلَى صَاحِبِهَا. قَالَ: فَقَالَ لِی: «قَدْ أَحْسَنْتَ؟» وَ قَالَ لِی: «أَ لاَ أُوصِیکَ؟» قُلْتُ: بَلَى جُعِلْتُ فِدَاکَ. فَقَالَ: «عَلَیْکَ بِصِدْقِ اَلْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ تَشْرَکُ اَلنَّاسَ فِی أَمْوَالِهِمْ هَکَذَا.» وَ جَمَعَ بَیْنَ أَصَابِعِهِ. قَالَ: فَحَفِظْتُ ذَلِکَ عَنْهُ فَزَکَّیْتُ ثَلاَثَمِائَةِ أَلْفِ دِرْهَمٍ.

 الکافی، ج۵، ص۱۳۴

 

از عبدالرحمن بن سَیابه نقل شده است:

وقتی پدرم سیابه از دنیا رفت، یکی از دوستان او نزد من آمد و درب خانه‌ام را زد. نزد او رفتم. به من تسلیت گفت و بعد گفت: آیا پدرت چیزی برایت باقی گذاشته؟

گفتم: نه.

آن‌گاه کیسه‌ای به من داد که هزار درهم در آن بود و به من گفت: آن را به نیکی حفظ کن و اضافه‌اش را مصرف کن.

من درحالی‌که شادمان بودم، نزد مادرم رفتم و ماجرا را برایش تعریف کردم.

وقتی شب شد، نزد یکی از دوستان پدرم رفتم و او برایم کالاهای سابری[۱] خرید و من در مغازه‌ای نشستم [و کاسبی کردم.] آن‌گاه خداوند (جلّ‌وعزّ) خیر فراوانی روزی‌ام کرد.

وقتی ایام حج فرا رسید، به دلم افتاد که به حج بروم. پس نزد مادرم رفتم و به او گفتم: به دلم افتاده که به مکه بروم. مادرم گفت: پس درهم‌های فلانی را هم به او پس بده.[۲]

من آن مبلغ را برداشتم، نزد دوست پدرم رفتم و آن را به او دادم؛ انگار من آن پول را به او می‌بخشیدم.

دوست پدرم گفت: اگر فکر می‌کنی کم است، بیش‌ترش کنم؟

گفتم: خیر، اما من به دلم افتاده که به حج بروم، دوست داشتم که مالت پیش خودت باشد.[۳]

بعد، (از شهرم به سوی مکه) خارج شدم و اعمال حجم را به‌جا آوردم. سپس به مدینه برگشتم و همراه مردم نزد امام صادق (علیه‌السلام) که اجازه‌ی جلسه‌ای عمومی را داده بودند، رفتم.

من که یک جوان بودم، در انتهای جمعیت نشستم. مردم از ایشان سؤال می‌کردند و ایشان پاسخشان را می‌دادند.

وقتی جمعیتِ دورشان خلوت شد، به من اشاره فرمودند. من نزدیکشان رفتم. آن‌گاه حضرت به من فرمودند: «آیا حاجتی داری؟»

عرض کردم: فدایتان شوم، من عبدالرحمن پسر سَیابه هستم.

حضرت به من فرمودند: «پدرت چه می‌کند؟»

عرض کردم: از دنیا رفته است.

ایشان ناراحت شدند و بر او رحمت فرستادند. سپس به من فرمودند: «آیا چیزی از خود باقی گذاشته است؟»

عرض کردم: خیر.

فرمودند: «پس، از کجا (آوردی که) حج انجام دادی؟»

من شروع کردم و داستان آن مرد (دوست پدرم) را تعریف کردم.

هنوز سخنم تمام نشده بود که حضرت به من فرمودند: «با آن هزار درهم چه کردی؟»

عرض کردم: آن را به صاحبش بازگرداندم.

حضرت به من فرمودند: «خوب کردی!»

بعد فرمودند: «یک توصیه به تو نکنم؟»

عرض کردم: بفرمایید، فدایتان شوم.

فرمودند: «بر تو باد: "راست‌گویی" و "ادای امانت"؛ که این‌چنین، با مردم در اموالشان شریک می‌شوی.» و حضرت (در همین حین) انگشتانشان را در میان یک‌دیگر قرار دادند.

من این توصیه را از ایشان حفظ کردم[۴] و بر اثر (عمل به) آن، سیصدهزار درهم زکاتِ (اموالم) را پرداخت کردم.[۵]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[‍۱] سابر، عربی‌شده‌ی شاپور، شهری در ولایت فارس بوده است. فارس نیز منطقه‌ای وسیع بوده و شامل استان‌های فارس، بوشهر، هرمزگان، کهگیلویه‌وبویراحمد، یزد و بخشی از خوزستان کنونی می‌شده است.

[۲] معلوم می‌شود که در آن مدت، به‌واسطه‌ی کسب و کارش، اوضاع مالی‌اش آن‌قدر بهبوده یافته بوده که مستطیع شود و بتواند مخارج حج را تأمین کند.

[۳] قصدش این بوده که دینی گردنش نباشد و وقتی به زیارت خانه خدا می‌رود، حق‌الناسی به‌عهده‌اش نباشد.

[۴] یعنی به‌خاطر سپردم و به آن عمل کردم.

[۵] یعنی بر اثر عمل به این دو سفارش حضرت امام صادق (علیه‌السلام)، آن‌قدر ثروتش زیاد شده بود که سیصد برابر آن‌چه دوست پدرش به او داده بود، زکاتِ اموالش شده بود.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

ارتباط عمل به این دو سفارش (راست‌گویی و امانت‌داری) این است که سرمایه اصلی کاسب، در درازمدت، "اعتماد مردم" و "اعتماد بازار" است.

آن‌چه موجب این اعتماد عمیق و این یگانگی (مثل انگشتان دو دست که در هم فرو رفته‌اند) می‌شود، "صداقت" و "امانت" است؛

این‌که دیگران ببینند او "صادق" است؛ حرفش حق است و دروغ و نیرنگی در کارش نیست

و این‌که ببینند او "امین" است؛ می‌شود رویش حساب کرد و به او اعتماد نمود.

این‌چنین است که:

- مشتریانش زیاد می‌شوند و خود، تبلیغ او را خواهند کرد و فروشش به‌صورت تصاعدی زیاد خواهد شد

- و بازاریان نیز به او اعتماد می‌کنند، روی حرفش حساب می‌کنند، حرفش برایشان تضمین خواهد بود، جنسش را تأمین می‌کنند، چکش را برگشت نمی‌زنند، اگر دچار مشکلی شود، دستش را می‌گیرند و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۰۰ ، ۰۸:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: اِمْرَأَةٌ بِالْمَدِینَةِ کَانَ اَلنَّاسُ یَضَعُونَ عِنْدَهَا اَلْجَوَارِیَ فَتُصْلِحُهُنَّ وَ قُلْنَا مَا رَأَیْنَا مِثْلَ مَا صُبَّ عَلَیْهَا مِنَ اَلرِّزْقِ. فَقَالَ: «إِنَّهَا صَدَقَتِ اَلْحَدِیثَ وَ أَدَّتِ اَلْأَمَانَةَ وَ ذَلِکَ یَجْلِبُ اَلرِّزْقَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از حَفص بن قُرط نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

زنی در مدینه بود که مردم دخترکان (کنیزان) را نزد او می‌گذاشتند تا تربیتشان کند. ما می‌گفتیم: کسی را ندیده‌ایم که مانند او از روزی سرشار باشد.

حضرت فرمودند:

«به‌راستی که آن زن راست‌گفتار است و امانت را ادا می‌کند؛

و این است که روزی را (به‌سوی او) گرد می‌آورد.»

 

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ أَخْلَفَ بِالْأَمَانَةِ.» وَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «اَلْأَمَانَةُ تَجْلِبُ اَلرِّزْقَ وَ اَلْخِیَانَةُ تَجْلِبُ اَلْفَقْرَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«از ما اهل‌بیت نیست؛ کسی که در (ادای) امانت، خُلفِ (وعده) کند.»

همچنین از ایشان نقل شده است:

«(ادای) امانت، روزی را (به‌سوی انسان) گرد می‌آورد

و خیانت (در امانت)، فقر را (به‌سوی او) گرد می‌آورد.»

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۰۰ ، ۱۴:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ:

«أَدُّوا اَلْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ وُلْدِ اَلْأَنْبِیَاءِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«امانت را ادا کنید (بازگردانید)، حتی به قاتل فرزندان انبیاء.»

 

 

 

...عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبِی حَفْصٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«اِتَّقُوا اَللَّهَ وَ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ إِلَى مَنِ اِئْتَمَنَکُمْ وَ لَوْ أَنَّ قَاتِلَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اِئْتَمَنَنِی عَلَى أَمَانَةٍ لَأَدَّیْتُهَا إِلَیْهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«تقوای خداوند را پیشه کنید و بر شما باد بازگرداندن امانت به کسی که شما را امین دانسته. اگر قاتل علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) مرا امین بداند و امانتی به من بسپارد، آن را به او باز خواهم گرداند.»

 

 

 

...عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی وَصِیَّةٍ لَهُ:

«اِعْلَمْ أَنَّ ضَارِبَ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالسَّیْفِ وَ قَاتِلَهُ لَوِ اِئْتَمَنَنِی وَ اِسْتَنْصَحَنِی وَ اِسْتَشَارَنِی ثُمَّ قَبِلْتُ ذَلِکَ مِنْهُ لَأَدَّیْتُ إِلَیْهِ اَلْأَمَانَةَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در (ضمنِ) توصیه‌ای، به عمار بن مروان فرمودند:

«بدان! کسی که با شمشیر به حضرت علی (علیه‌السلام) ضربه زد و ایشان را کشت، اگر مرا امین بداند، از من نصیحت بخواهد و با من مشورت کند، آن‌گاه من (امانتی) از او بپذیرم، امانت را به او باز خواهم گرداند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۰۰ ، ۱۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ مُصْعَبٍ اَلْهَمْدَانِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«ثَلاَثَةٌ لاَ عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا أَدَاءُ اَلْأَمَانَةِ إِلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ اَلْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى اَلْبَرِّ وَ اَلْفَاجِرِ وَ بِرُّ اَلْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۳۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«سه چیز است که هیچ‌کس در مورد آن‌ها عذری ندارد:

- ادای امانت؛ به نیکوکار و بدکار،

- وفای به عهد؛ به نیکوکار و بدکار

- و نیکی به والدین؛ چه نیکوکار باشند و چه بدکار.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۰۰ ، ۱۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْغَفَّارِ اَلْجَازِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ عَلَیْهِ دَیْنٌ. قَالَ: «إِنْ کَانَ أُتِیَ عَلَى یَدَیْهِ مِنْ غَیْرِ فَسَادٍ لَمْ یُؤَاخِذْهُ اَللَّهُ [عَلَیْهِ] إِذَا عَلِمَ بِنِیَّتِهِ [اَلْأَدَاءَ] إِلاَّ مَنْ کَانَ لاَ یُرِیدُ أَنْ یُؤَدِّیَ عَنْ أَمَانَتِهِ فَهُوَ بِمَنْزِلَةِ اَلسَّارِقِ وَ کَذَلِکَ اَلزَّکَاةُ أَیْضاً وَ کَذَلِکَ مَنِ اِسْتَحَلَّ أَنْ یَذْهَبَ بِمُهُورِ اَلنِّسَاءِ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۹

 

از عبدالغفار جازی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد مردی سؤال کردم که مرده است و بدهی‌ای به گردنش است [آیا خداوند او را عقوبت خواهد کرد؟]

حضرت فرمودند:

«اگر آن پول را در راه باطلی مصرف نکرده باشد، خداوند بداند که قصد پرداختش را داشته است، او را مؤاخذه نخواهد کرد،

مگر کسی که قصد نداشته باشد امانتش را ادا کند؛ که او به منزله‌ی سارق است.

همین‌طور کسی که زکات به گردنش است و نیز کسی که نپرداختن مهریه زنان را حلال بشمارد.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۰۹:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی ثُمَامَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ اَلثَّانِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَلْزَمَ مَکَّةَ أَوِ اَلْمَدِینَةَ وَ عَلَیَّ دَیْنٌ فَمَا تَقُولُ؟ فَقَالَ: «اِرْجِعْ فَأَدِّهِ إِلَى مُؤَدَّى دَیْنِکَ وَ اُنْظُرْ أَنْ تَلْقَى اَللَّهَ تَعَالَى وَ لَیْسَ عَلَیْکَ دَیْنٌ إِنَّ اَلْمُؤْمِنَ لاَ یَخُونُ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۴

 

از ابوثُمامه نقل شده است:

به امام جواد (علیه‌السلام) عرض کردم:

من قصد دارم مدتی در مکه یا مدینه بمانم، اما بدهی‌ای به گردنم است. شما چه می‌فرمایید؟

حضرت فرمودند:

«(به شهرت) برگرد و بدهی‌ات را به طلب‌کار بپرداز

و چنان تدبیر کن که خداوند (تعالی) را در حالی ملاقات کنی که بدهی‌ای به گردنت نباشد؛

به‌راستی که مؤمن خیانت نمی‌کند.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که مشخص است، ابوثمانه پس از انجام اعمال حج و زیارت رسول خدا، بر سر دوراهی گیر کرده بوده که مدتی در این دو شهر مقیم شود یا به شهرش برگردد تا بدهی‌اش که مدتش سر رسیده بوده را صاف کند.

امام به او تذکر می‌دهند که پس ندادن بدهی، نوعی خیانت (در امانت) است، هرچند به بهانه اقامت در شهرهای زیارتی باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آبان ۰۰ ، ۰۸:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ رِبَاطٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«مَنْ کَانَ عَلَیْهِ دَیْنٌ فَیَنْوِی قَضَاءَهُ کَانَ مَعَهُ مِنَ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَافِظَانِ یُعِینَانِهِ عَلَى اَلْأَدَاءِ عَنْ أَمَانَتِهِ فَإِنْ قَصُرَتْ نِیَّتُهُ عَنِ اَلْأَدَاءِ قَصُرَا عَنْهُ مِنَ اَلْمَعُونَةِ بِقَدْرِ مَا قَصُرَ مِنْ نِیَّتِهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که بدهی‌ای به گردنش است و قصد پرداخت آن را دارد، از جانب خداوند (عزّوجلّ) دو (فرشته‌ی) محافظ همراهش خواهند بود که او را یاری می‌کنند تا امانتش را ادا نماید.

اما اگر از نیتش (پرداخت بدهی) کوتاه بیاید، آن‌دو نیز به همان اندازه‌ای که او کوتاهی کرده، در یاری‌اش کوتاهی می‌کنند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۰۰ ، ۰۹:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«غَلَاءُ السِّعْرِ یُسِی‏ءُ الْخُلُقَ‏ وَ یُذْهِبُ الْأَمَانَةَ وَ یُضْجِرُ الْمَرْءَ الْمُسْلِمَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۱۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بالا بودن قیمت؛ اخلاق را بد می‌کند، امانت‌داری را از بین می‌برد و فرد مسلمان را دل‌تنگ و ناآرام می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْمَجَالِسُ بِالْأَمَانَةِ وَ لَیْسَ لِأَحَدٍ أَنْ یُحَدِّثَ بِحَدِیثٍ یَکْتُمُهُ صَاحِبُهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِلَّا أَنْ یَکُونَ ثِقَةً أَوْ ذِکْراً لَهُ بِخَیْرٍ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«مجالس(نشست‌ها) امانت هستند و کسی حق ندارد حرفی را که هم‌نشینش آن را پنهان می‌کند، بدون اجازه‌اش، بازگو کند.

مگراین‌که (به کسی بگوید که) کاملاً مورد اعتماد باشد یا ذکر خیری از هم‌نشینش باشد.»

 

شرح این حدیث، از زبان رسای رهبر انقلاب دل‌نشین‌تر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۹۶ ، ۰۱:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«لَا تَغْتَرُّوا بِصَلَاتِهِمْ وَ لَا بِصِیَامِهِمْ فَإِنَّ‏ الرَّجُلَ‏ رُبَّمَا لَهِجَ‏ بِالصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ‏ حَتَّى لَوْ تَرَکَهُ اسْتَوْحَشَ وَ لَکِنِ اخْتَبِرُوهُمْ عِنْدَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۴

 

از امام صادق، علیه‌السلام، نقل شده‌است، که فرمودند:

«با نمازشان و با روزه‌شان، فریب نخورید!

که همانا انسان گاهی چنان نسبت به نماز و روزه حرص می‌ورزد که اگر آن را ترک کند، وحشت می‌کند،

اما آنان را (اگر خواستید بیازمائید؛) هنگام "راست‌گفتاری" و "ادای امانت" بیازمائید.»

 

 

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــ

چنین برداشت نشود که نماز و روزه اهمیتی ندارند، و راست‌گوی امانت‌دارِ بی‌نمازِ روزه‌خوار، در این آزمون سربلند است!

بلکه اهمیت به نماز و روزه لازم است، اما کافی نیست، و ملاک هم نیست، چراکه ممکن است عادتی کهنه، یا جوّی گذرا باشد.

 

پیش‌تر نیز در مطلبی ذکر شده بود که:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وقتی محمد حنفیه را به فرمان‌رواییِ مصر گماشتند، در ضمن عهدنامه‌ای به وی فرمودند:

«بدان، ای محمد! همه‌ی کارهایت از «نماز»ت تبعیت می‌کند،

و بدان، هرکه در «نماز» کوتاهی کند، در غیر«نماز» بیش‌تر کوتاهی می‌کند.»

 الغارات، ج۱، ص۱۴۱

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۲
ابوالفضل رهبر