دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۷۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تربیت» ثبت شده است

 

همان‌طور که می‌دانید «جمعه» یکی از اعیاد مسلمان‌ها است و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تأکید زیادی بر نظافت شخصی، عطر زدن، پوشیدن لباس پاکیزه، عبادت و انجام کارهای نیک در این روز داشته‌اند.

بزرگداشت این عید باید در محیط خانه و در میان فرزندان نیز نمود داشته باشد؛ تا هم بر این‌که این روز، روز خاصی است، تأکید شود و هم خاطره خوشی از آن در ذهن اعضای خانواده ثبت شود.

 

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَطْرِفُوا أَهَالِیَکُمْ‏ فِی کُلِّ جُمُعَةٍ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْفَاکِهَةِ أَوِ اللَّحْمِ حَتَّى یَفْرَحُوا بِالْجُمُعَةِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۹۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«خانواده‌هایتان را در تمام روز‌های جمعه، با مقداری میوه یا گوشت شگفت‌زده کنید تا در روز جمعه شادمان باشند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در متن این حدیث از واژه «إطراف» استفاده شده است. معنای این واژه این است که چیزی نو، جالب، دل‌پذیر و بی‌همتا به کسی داده شود تا او شگفت‌زده و خوشحال گردد.

با توجه به شرایط آب و هواییِ شبه جزیره عربستان، نبود امکان تجارت خوراکی‌های فاسدشدنی و نیز تنگ‌دستی مردم در عصر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، مردم کم‌تر می‌توانستند میوه و گوشت برای خانواده خود تهیه کنند، لذا این خوراکی‌ها برای افراد خانواده جالب و جذاب بوده است.

[۲] معمولاً پدرها در هر سطح از استطاعت مالی، سعی می‌کنند در حد توانشان، چیزهایی تهیه کنند که همسر و فرزندانشان با آن‌ها غافل‌گیر و خوشحال شوند؛ میوه‌ای نوبر، خوراکی‌ای با طعم جدید یا...

چه خوب است این شگفتانه را در روزهای جمعه انجام دهند تا با یک تیر سه نشان بزنند؛ هم به دستور پیامبر عمل کرده باشند، هم این عید را بزرگ داشته باشند و هم خانواده‌شان را خوش‌حال کرده باشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۱ ، ۰۷:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص یَأْمُرُ الصِّبْیَانَ یَجْمَعُونَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ وَ یَقُولُ: «هُوَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَنَامُوا عَنْهَا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از فُضیل بن یَسار نقل شده است:

امام سجاد (صلوات‌الله‌علیه) به کودکانشان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و می‌فرمودند:

«این‌که نمازهایشان را با هم بخوانند، بهتر است از این که بخوابند و نمازشان قضا شود.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ کَانَ یَأْخُذُ مَنْ عِنْدِهِ مِنَ اَلصِّبْیَانِ فَیَأْمُرُهُمْ بِأَنْ یُصَلُّوا اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ اَلْمَغْرِبَ وَ اَلْعِشَاءَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ: «هُوَ أَخَفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَجْدَرُ أَنْ یُسَارِعُوا إِلَیْهَا وَ لاَ یُضَیِّعُوهَا وَ یَنَامُوا عَنْهَا وَ یَشْتَغِلُوا.» وَ کَانَ لاَ یَأْخُذُهُمْ بِغَیْرِ اَلصَّلاَةِ اَلْمَکْتُوبَةِ وَ یَقُولُ: «إِذَا أَطَاقُوا اَلصَّلاَةَ فَلاَ تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ اَلْمَکْتُوبَةِ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۱، ص۱۹۳

 

نقل شده است که امام سجاد (علیه‌السلام) کودکانی که نزدشان بودند را فرا می‌خواندند و به آن‌ها امر می‌کردند که نماز ظهر و عصر را در یک زمان (با هم) بخوانند و نماز مغرب و عشا را نیز در یک زمان بخوانند.

از ایشان در مورد این کارشان سؤال شد. حضرت فرمودند:

«این‌کار برایشان راحت‌تر است و موجب می‌شود کودکان به نماز خواندن شتاب گیرند، آن را ضایع نکنند، از نماز خواب نمانند و از خواندنش غافل نشوند.»

همچنین نقل شده است که ایشان کودکان را برای غیر از نمازهای واجب (نمازهای نافله) فرا نمی‌خواندند و می‌فرمودند:

«اگر توان نماز خواندن دارند، آن‌ها را از خواندن نمازهای واجب عقب نیندازید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فهم بهتر این روایات، ذکر چند مقدمه لازم است:

[۱] آن‌چه مطلوب است، این است که نمازهای یومیه در پنج وعده اقامه شوند؛ صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. اهل‌سنت جدا خواندن نمازهای یومیه را واجب می‌دانند، ولی شعیان هرچند این جدا خواندن را مستحب مؤکّد می‌دانند، اما واجب نمی‌دانند و معتقدند جایز است نماز عصر بلافاصله بعد از نماز ظهر، و نماز عشاء بلافاصله بعد از نماز مغرب خوانده شود. به‌هرحال در زمان صدور این حدیث، مردم (از جمله شیعیان) به خواندن این نمازها در وقت خود، اهتمام داشته‌اند؛ در شبانه‌روز پنج بار به مسجد می‌رفتند و نمازها را جداگانه می‌خواندند.

[۲] در مذهب تشیع و با تأسی به دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خواندن نمازهای نافله (همان ۳۴ رکعت نماز مستحبی که در شبانه‌روز خوانده می‌شوند) از مستحبات مؤکّد است و بر اساس حدیث معروف زیارت اربعین که از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) صادر شده است، یکی از پنج علامت برای شناخت شیعیان شمرده شده است. در عصر معصومان، شیعیان خواندن نمازهای نافله را بر خود لازم می‌دانستند.

[۳] در روزگار قدیم که از برق و وسایل مشغله‌آور امروزی خبری نبود، مردمِ خسته از فعالیت روزانه، با تاریکی هوا می‌خوابیدند و صبح‌ها زود از خواب برمی‌خواستند.

[۴] در متن حدیث گفته شده که امام «صِبیانِ»شان را چنان امر می‌فرمودند. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکانی است که به بلوغ نرسیده‌اند. در مطالب پیشین ذکر شد که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) کودکانشان را چندسال قبل از این‌که به سن بلوغ برسند، به نماز و روزه امر می‌کرده‌اند تا به این عبادات عادت کنند و به‌مرور توان انجام آن‌ها را به‌دست آورند.

حال، بعد از ذکر این نکات، این روایات از امام سجاد (علیه‌السلام) بهتر فهمیده می‌شود...

از آن‌جا که بعد از نماز مغرب (تاریکی هوا) کودکان (که از صبح زود برخواسته و به کار و بازی مشغول بوده‌اند) از شدت خستگی به خواب می‌رفتند، حضرت به آنان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشایشان را (علی‌رغم مخالفت با تأکید شرع و عرف) با هم بخوانند. درحالی‌که توقع این بود که ایشان سخت‌گیری کنند و کودکان را وادارند که بیدار باشند و نماز عشایشان را در وقت فضیلتش بخوانند.

همچنین از آن‌جا که خواندن نمازهای نافله برای کودکان دشوار است و موجب زدگی آن‌ها از نماز می‌شود، حضرت آن‌ها را به خواندن این نماز دعوت نمی‌کردند.

بنابراین هرچند امر کردنِ فرزندان به نماز (مدتی پیش از بلوغ) لازم است، اما سخت‌گیری جایز نیست و باید حتی‌الامکان نرمش به خرج داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۱ ، ۰۹:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَ [عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ] یَقْضِی مَا فَاتَهُ مِنْ صَلاَةِ نَافِلَةِ اَلنَّهَارِ فِی اَللَّیْلِ وَ یَقُولُ: «یَا بُنَیَّ لَیْسَ هَذَا عَلَیْکُمْ بِوَاجِبٍ وَ لَکِنْ أَحَبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عَادَةً مِنَ اَلْخَیْرِ أَنْ یَدُومَ عَلَیْهَا.» وَ کَانَ لاَ یَدَعُ صَلاَةَ اَللَّیْلِ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ.

 کشف‌الغمة، ج‏۲، ص۷۵

 

امام سجاد (علیه‌السلام) آن نمازهای نافله‌ی روز که از ایشان فوت می‌شد را شب قضاء می‌کردند و (به فرزندانشان) می‌فرمودند:

«فرزندانِ من! این کار (قضاء کردنِ نمازهای نافله) بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که اگر یکی از شما خود را به کار نیکی عادت داد، بر آن مداومت داشته باشد.»

ایشان، چه در سفر و چه در حضر، نماز (نافله‌ی) شب را ترک نمی‌کردند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] همان‌طور که ملاحظه فرمودید؛

- اولاً امام سجاد (علیه‌السلام) ابتدا خود قضای نمازهای نافله روزشان را به‌جا می‌آوردند، بعد به فرزندانشان تذکر می‌دادند.

- ثانیاً در جمله‌ای که از ایشان نقل شده است، به آنان می‌فرمایند: «این کار بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که...»

یکی از راه‌کارهای ترغیب فرزندان به کارهای خوب، بهره بردن از محبت موجود میان خود و آنان و تحریک عواطفشان است. کودکی که پدر و مادرش را دوست داشته باشد، سعی می‌کند کارهایی را انجام دهد که پدر و مادرش دوست دارند و از انجامش خوشحال می‌شوند.

بدیهی است هرچه محبت میان والدین و فرزندان بیشتر باشد، این راه‌کار اثربخش‌تر خواهد بود.

[۲] توصیه نهایی حضرت به فرزندانشان این است که وقتی به کار نیک مستمری مشغول می‌شوند، بر آن مداومت داشته باشند و اگر روزی به‌هردلیلی نتوانستند آن کار را انجام دهند، جبران کنند.

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به «مداومت در انجام کارها» توصیه اکید کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قَلِیلٌ یَدُومُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مُنْقَطِعٍ.»

 عیون‌الحکم، ج۱، ص۳۷۰

«کارِ کمی که مداوم باشد، بهتر از کار زیادی است که نیمه‌کاره رها شود.»

مداومت بر کارهای نیک، علاوه بر این‌که موجب ماندگاری آن در جان انسان می‌شود، در تقویت اراده و پشتکار انسان نیز مؤثر است.

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که نبوغشان بهره برده باشند، با اراده و پشتکارشان به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۰۹:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از امام صادق، از پدرشان امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«ما (اهل بیت) کودکانمان را هرگاه پنچ‌ساله شوند، به نماز امر می‌کنیم. شما نیز کودکانتان را وقتی هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید.

ما کودکانمان را هرگاه هفت‌ساله شوند، به روزه امر می‌کنیم، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند؛ چه به قدرِ نصف روز باشد، یا بیشترِ روز یا کمی از آن

و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار می‌کنند، تا به این ترتیب به روزه‌گرفتن عادت کنند و طاقتِ روزه را بیابند.

شما نیز کودکانتان را وقتی نُه‌ساله شدند، به روزه امر کنید، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند و هرگاه تشنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار کنند.»

 

 

 

روِیَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ قَارِنٍ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَوْ سُئِلَ وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الرَّجُلِ یَخْتِنُ وَلَدَهُ وَ هُوَ لَا یُصَلِّی الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ. فَقَالَ: «وَ کَمْ أَتَى عَلَى الْغُلَامِ؟» فَقَالَ: ثَمَانِیَ سِنِینَ. فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ یَتْرُکُ الصَّلَاةَ؟» قَالَ: قُلْتُ: یُصِیبُهُ الْوَجَعُ. قَالَ: «یُصَلِّی عَلَى نَحْوِ مَا یَقْدِرُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۲۸۱

 

از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد:

مردی فرزندش را ختنه کرده و او یکی‌دو روز نماز نمی‌خواند (آیا اشکالی دارد؟)

حضرت فرمودند:

«مگر آن پسربچه چند سال دارد؟»

عرض شد:

هشت سال.

حضرت فرمودند:

«سبحان الله! نمازش را ترک می‌کند؟!»

عرض شد:

(وقتی نماز می‌خواند) دچار درد می‌شود.

فرمودند:

«به حالتی که می‌تواند (دچار درد نمی‌شود) نماز بخواند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در متن حدیث اول گفته شده «صِبیانِ»تان را در این سنین به نماز و روزه امر کنید. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکی است که به سن بلوغ نرسیده.

امام باقر (علیه‌السلام) دلیل این‌که کودکان باید پیش از بلوغ به نماز و روزه امر شوند را این دانسته‌اند که آن‌ها کم‌کم برای انجام عبادات آماده شوند.

به تجربه ثابت شده است؛ کسانی که این آمادگی را در فرزندشان ایجاد نکرده‌اند و مثلاً از روز جشن تکلیف به او گفته‌اند باید از این به بعد، همه نمازهایت را بخوانی و روزه‌هایت را بگیری، گویا ناگهان باری سنگین بر دوش فرزندشان قرار داده‌اند که توانایی حمل آن را ندارد.

کودک برای این‌که هم به لحاظ جسمی و روحی برای عبادت آماده شود و هم کم‌کم آداب و احکام عبادات را در عمل بیاموزد، نیاز به زمان دارد و اگر این زمان آماده‌سازی برای او فراهم نشود، آسیب خواهد دید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۱ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

بعضی جملات از کودکی آویزه گوش ما می‌شوند و وقتی بزرگ‌تر می‌شویم، در بزنگاهی به ذهنمان خطور می‌کنند و در تصمیم مهمی مؤثر واقع می‌شوند.

این‌گونه جملات طلایی - چه خوب و چه بد - در وجود کودکان ثبت می‌شوند و حتی اگر در یادشان نمانند، در ناخودآگاهشان باقی می‌مانند و روزی سراغشان می‌روند.

 

 

...عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ شُرَیْحِ قَالَ: سَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ابْنَهُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَالَ: «یَا بُنَیَّ مَا الْعَقْلُ؟» قَالَ: «حِفْظُ قَلْبِکَ مَا اسْتَوْدَعْتَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْحَزْمُ؟» قَالَ: «أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَکَ.» قَالَ: «فَمَا الْمَجْدُ؟» قَالَ: «حَمْلُ الْمَغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَکَارِمِ.» قَالَ: «فَمَا السَّمَاحَةُ؟» قَالَ: «إِجَابَةُ السَّائِلِ وَ بَذْلُ النَّائِلِ.» قَالَ: «فَمَا الشُّحُّ؟» قَالَ: «أَنْ تَرَى الْقَلِیلَ سَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.» قَالَ: «فَمَا الرِّقَّةُ؟» قَالَ: «طَلَبُ الْیَسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیرِ.» قَالَ: «فَمَا الْکُلْفَةُ؟» قَالَ: «التَّمَسُّکُ بِمَنْ لَا یُؤْمِنُکَ وَ النَّظَرُ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْجَهْلُ؟» قَالَ: «سُرْعَةُ الْوُثُوبِ عَلَى الْفُرْصَةِ قَبْلَ الِاسْتِمْکَانِ مِنْهَا وَ الِامْتِنَاعُ عَنِ الْجَوَابِ وَ نِعْمَ الْعَوْنُ الصَّمْتُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ إِنْ کُنْتَ فَصِیحاً.» ثُمَّ أَقْبَلَ ص عَلَى الْحُسَیْنِ ابْنِهِ ع فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ مَا السُّؤْدَدُ؟» قَالَ: «اصْطِنَاعُ الْعَشِیرَةِ وَ احْتِمَالُ الْجَرِیرَةِ.» قَالَ: «فَمَا الْغِنَى؟» قَالَ: «قِلَّةُ أَمَانِیِّکَ وَ الرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْفَقْرُ؟» قَالَ: «الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ.» قَالَ: «فَمَا اللُّؤْمُ؟» قَالَ: «إِحْرَازُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ وَ إِسْلَامُهُ عِرْسَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْخُرْقُ؟» قَالَ: «مُعَادَاتُکَ أَمِیرَکَ وَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى ضَرِّکَ وَ نَفْعِکَ.» ثُمَّ الْتَفَتَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ فَقَالَ: «یَا حَارِثُ عَلِّمُوا هَذِهِ الْحِکَمَ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّهَا زِیَادَةٌ فِی الْعَقْلِ وَ الْحَزْمِ وَ الرَّأْیِ.»

 معانی‌الأخبار، ص۴۰۱

 

نقل شده است که روزی امیر مؤمنان از فرزندانشان امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام)، به‌نوبت درباره معنای چند کلمه سؤال کردند و آن دو بزرگوار نیز در پاسخ جملاتی حکمت‌آمیزی که پیش‌تر آموخته بودند را بیان کردند.

به عنوان نمونه:

امیرالمؤمنین پرسیدند: «ای پسرم! عقل چیست؟»

حضرات پاسخ دادند: «این‌که قلبت را نسبت به چیزی که در آن به ودیعه نهاده شده، حفظ کنی.»

پرسیدند: «حزم (هوش‌یاری) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که چشم‌انتظار فرصت‌هایت باشی و در مورد آن‌چه برایت امکان دارد، شتاب ورزی.»

پرسیدند: «جهل چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که قبل از آن‌که امکان استفاده از فرصت‌ها باشد، به آن‌ها یورش بری.»

پرسیدند: «شُحّ (بخل و حرص) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که (مصرفِ) اندک را اسراف بدانی و آن‌چه انفاق کرده‌ای را تلف‌شده پنداری.»

 

پس از این‌که این سؤال‌وجواب‌ها رد و بدل شد، حضرت به یار نزدیکشان، حارث همْدانی، رو کردند و فرمودند:

«ای حارث! این حکمت‌ها را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوشیاری و (صحتِ) نظر [در تصمیم‌گیری‌ها] خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۱ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

روِیَ عَنِ النَّبِیِّ ص‏ أَنَّهُ نَظَرَ إِلَى بَعْضِ الْأَطْفَالِ فَقَالَ: «وَیْلٌ لِأَوْلَادِ آخِرِ الزَّمَانِ مِنْ آبَائِهِمْ.» فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ مِنْ آبَائِهِمُ الْمُشْرِکِینَ؟ فَقَالَ: «لَا مِنْ آبَائِهِمُ الْمُؤْمِنِینَ لَا یُعَلِّمُونَهُمْ شَیْئاً مِنَ الْفَرَائِضِ وَ إِذَا تَعَلَّمُوا أَوْلَادُهُمْ مَنَعُوهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُمْ بِعَرَضٍ‏ یَسِیرٍ مِنَ‏ الدُّنْیَا فَأَنَا مِنْهُمْ بَرِی‏ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بِرَاءٌ.»

 جامع‌الأخبار، ج۱، ص۱۰۶

 

نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به چند کودک خردسال نگاه انداختند و فرمودند:

«وای بر فرزندان آخرالزمان، از دست پدرانشان!»

به ایشان عرض شد:

ای رسول خدا! از دست پدران مشرکشان؟

حضرت فرمودند:

«خیر، از دست پدران مؤمنشان! که:

چیزی از واجبات را به فرزندانشان نمی‌آموزند

و اگر فرزندانشان نیز بیاموزند، نمی‌گذارند انجام دهند

و همین‌که فرزندانشان بهره ناچیزی از دنیا داشته باشند، از آنان راضی‌اند.

پس من از آنان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] چه زمانه‌ی هولناکی و چه تهدید هولناک‌تری؛ بیزاری رسول خدا و بیزاری از رسول خدا! امید است والدین جامعه ما، با اهتمام به تعلیم آموزه‌های دینی به فرزندانشان و یاری آنان به انجام این آموزه‌ها، مراقب باشند خدای ناکرده مشمول این بیزاری نشوند.

[۲] این‌که مؤمنان - و نه مشرکان - در آخرالزمان چنین مشی لااُبالی‌گرایانه‌ای را در تربیت فرزندانشان پیش می‌گیرند نیز بسیار عجیب و قابل تأمل است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«بَادِرُوا أَوْلَادَکُمْ بِالْحَدِیثِ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَکُمْ إِلَیْهِمُ الْمُرْجِئَةُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پیش از آن‌که «مُرجِئه» در (جذب) فرزندانتان از شما پیشی گیرند، با (استفاده از) «حدیث»، نسبت به (تربیتِ) آنان شتاب ورزید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

اصطلاح «مُرجئه» در مورد سه گروه به کار رفته است:

۱) کسانی که پس از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، افراد بی‌صلاحیت را بر امیر مؤمنان (علیه‌السلام) مقدم می‌دانند و ایشان را خلیفه آخر حساب می‌کنند.

۲) کسانی که وفای خداوند به «وعید» (وعده عذاب) را واجب نمی‌دانند و (علی‌رغم صراحت کلام خداوند و اهل‌بیت) گمان می‌کنند ممکن است اصلاً عذابی در کار نباشد.

۳) کسانی که به نوعی «اباحه‌گری» معتقدند و گمان می‌کنند «معصیت خداوند» خللی در «ایمان» ایجاد نمی‌کند، بلکه «ایمان» منحصر است در ایمانِ قلبی و زبانی (و نه عملی). تفکری که می‌گوید «دلت پاک باشد، عملت هرچه می‌خواهد باشد!» شعبه‌ای از این تفکر است.

این‌که امام صادق (علیه‌السلام) به کدام‌یک از این گروه‌ها اشاره دارند، مشخص نیست، اما به‌هرحال:

اولاً: حضرت هوش‌دار داده‌اند که تفکرات انحرافی، فرزندانِ ما را هدف قرار داده‌اند و با توجه به خالی بودن زمین دلِ کودکان و آماده بودن ذهن آن‌ها برای پذیرش افکار گوناگون، باید نسبت به تعلیم و تربیت آن‌ها شتاب ورزید و سستی ننمود، تا پیش از تصرف قلب و ذهنشان توسط تفکرات انحرافی، با معارف ناب آشنا شوند و از نجات‌یافتگان باشند.

ثانیاً: راه‌کار ایشان برای پیشگیری و مقابله با تفکرات انحرافی، بهره‌گیری از سخنان شیرین و گیرای اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است. هرچند در هر سنی، باید این معارف را با توجه به شرایط خاص آن سن، انتخاب نمود و با شیوه‌ای مناسب آن سن، انتقال داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۰۱ ، ۰۸:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ‏ وَ هُوَ کَبِیرٌ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْکِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ.»

 النوادر(للراوندی)، ص۱۸

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«کسی که در جوانی (دانشی) بیاموزد، (این دانش) مانند نگاره‌ای است که بر سنگ حک شده است

و کسی که (دانشی را) در بزرگسالی بیاموزد، مانند نوشته‌ای است بر سطح آب!»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«الْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ.»

 کنزالفوائد، ج۱، ص۳۱۹

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«علم (اگر) در خردسالی (آموخته شود)، مانند نقشی است که بر سنگ، حَک می‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ویژگی در کودک، هم فرصت است و هم تهدید؛

- از طرفی، فرصتی را فراهم می‌سازد تا آموزه‌های مفیدی به‌صورت تضمینی در جان کودک ثبت گردد و او را در راهی که - چه در این دنیا و چه در عوالم دیگری که - پیشِ روی دارد، یاری کند

- و از طرفی، احتمال این خطر نیز هست که آموزه‌ای غلط در جان کودک ماندگار شود و او را از مسیر اصیلش منحرف نماید یا اساساً از حرکت باز دارد.

به‌هرحال هرآن‌چه کودک از راه شنیدن یا دیدن می‌آموزد، در وجودش ثبت می‌شود و در سرنوشتش مؤثر است.

 

 

 

مطلب مرتبط:

پیش‌تر یک خاطره مرتبط با این احادیث نوشته بودم که خواندنش خالی از لطف نیست:

«آن غروب خلوت و آن سیگار روشن و آن جمله‌ی پدر»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۱۱:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«کَسْبُ اَلْحَرَامِ یَبِینُ فِی اَلذُّرِّیَّةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۲۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(اثرِ) کسب حرام، در نسل آشکار می‌گردد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

توجه به این نکته بسیار ضروری است که اثرِ سوءِ کسب‌وکار حرام و استفاده از مالی که از این طریق به‌دست آمده، نه‌تنها در خود فرد و نه‌تنها در فرزندان او، بلکه در نسل و دودمان او نیز آشکار خواهد شد و این، بار ما را در آخرت بسیار بسیار سنگین خواهد کرد.

نعوذ بالله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۰۱ ، ۱۱:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ‏ قَبَّلَ‏ وَلَدَهُ‏ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ حَسَنَةً وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ...»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس فرزندش را ببوسد، خداوند (عزّوجلّ) برای او حسنه‌ای می‌نویسد

و هرکس فرزندش را شاد کند، خداوند در روز قیامت او را شاد می‌گرداند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در روایات متعددی به بوسیدن و محبت کردن به فرزندان توصیه شده است و برای این کار پاداش‌هایی وعده داده شده است. این توصیه‌ها و پاداش‌ها، علاوه بر این‌که نشان می‌دهد این کار برای والدین مفید است و سبب ارتقاء درجه آن‌ها می‌گردد، گویا به نیاز شدید کودک به مورد محبت قرار گرفتن و شاد شدن نیز اشاره دارد.

بنابراین شاید بتوان از این دسته روایات فهمید که کودکان نیز در فرآیند رشد صحیح خود، نیاز دارند که به آن‌ها محبت شود، مورد توجه قرار گیرند، مورد احترام باشند، با آن‌ها بازی شود، بوسیده شوند، شاد شوند و…

[۲] حضرت در فراز دیگری از همین حدیث، چنین فرموده‌اند: «...وَ مَنْ عَلَّمَهُ اَلْقُرْآنَ دُعِیَ بِالْأَبَوَیْنِ فَیُکْسَیَانِ حُلَّتَیْنِ یُضِیءُ مِنْ نُورِهِمَا وُجُوهُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ.»؛ «و هرکس به فرزندش قرآن بیاموزد، [در بهشت] پدر و مادرش را دعوت می‌کنند و دو ردای بلند به آن‌ها می‌پوشانند که از نور آن رداها، چهره‌ی اهل بهشت نورانی می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «نَظَرُ الْوَالِدِ إِلَى وَلَدِهِ حُبّاً لَهُ عِبَادَةٌ.»

 مستدرک‌الوسائل، ج‏۱۵، ص۱۷۰ [نقل از «الجعفریات»]

 

از امام صادق، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«نگاه محبت‌آمیز پدر به فرزندش، عبادت است.»[۱]

 

 

 

...عَنْ مُوسَى بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «إِذَا نَظَرَ اَلْوَالِدُ إِلَى وَلَدِهِ فَسَرَّهُ کَانَ لِلْوَالِدِ عِتْقُ نَسَمَةٍ.» قِیلَ: یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ إِنْ نَظَرَ سِتِّینَ وَ ثَلاَثَمِائَةِ نَظْرَةٍ؟ قَالَ: «اَللَّهُ أَکْبَرُ.»

 بحار الأنوار، ج۷۱، ص۸۰ [نقل از «الإمامةوالتبصرة»]

 

از امام کاظم، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«هرگاه پدری به فرزندش نگاه کند و (این نگاه کردن) او را شاد نماید، برای پدر، (ثوابِ) آزاد کردنِ یک برده خواهد بود.»[۱]

عرض شد:

ای رسول خدا! اگر سیصد و شصت نگاه باشد، چه؟

حضرت فرمودند:

«خداوند، بزرگ‌تر است.»[۲]

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] از آن‌جا که در این روایت و روایت دیگر، از واژه «والد» استفاده شده است، احتمالاً مقصود از آن، هم پدر و هم مادر می‌باشد، هرچند این واژه مذکر است.

[۲] مقصود این است که خداوند بزرگ‌تر از آن است که به وصف آید و در درگاه او، این ثواب‌ها چیزی نیست و هربار که انسان با نگاه محبت‌آمیز به فرزندش نگاهی بیاندازد و دل‌شاد شود، این ثواب برای او نوشته می‌شود، حتی اگر این نگاه بارها تکرار شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

انسان، در طول زندگی، گاه با نور عقل قدم برمی‌دارد و گاه در تاریکیِ نادانی راه گم می‌کند. همه ما این حرکت سینوسی بین عقلانیت و حماقت، و میان حق و باطل را تجربه کرده‌ایم؛

این‌که ایامی سر در راه داشته‌ایم و در نورانیت سیر کرده‌ایم و ایامی دور افتاده‌ایم و تعفنِ پندار و رفتارمان، حتی خودمان را نیز آزار داده است.

کشمکش میان عقل و نادانی، جدالی همیشگی است، اما این جدال، در هجده سال نخست زندگی انسان، از حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«لَا یَزَالُ‏ الْعَقْلُ‏ وَ الْحُمْقُ‏ یَتَغَالَبَانِ عَلَى الرَّجُلِ إِلَى ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَهَا غَلَبَ عَلَیْهِ أَکْثَرُهُمَا فِیهِ.»

 کنزالفوائد، ج‏۱، ص۲۰۰

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عقل و حماقت، تا هجده‌سالگی بر سر (تسلط بر) انسان، بر یکدیگر چیرگی می‌جویند.

آن‌گاه که به هجده‌سالگی رسید، آن‌چه در وجود انسان بیش از دیگری است، [برای همیشه] بر او چیره می‌گردد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نکته مهم که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن اشاره فرموده‌اند، هوش‌داری است به پدرها، مادرها، معلمان، مربیان و نهادهای متصدی تعلیم و تربیت، تا برای این دوره طلایی به‌طور جدی تأمل کنند و برنامه‌ریزی ویژه‌ای داشته باشند؛ چراکه سهل‌انگاری در این خصوص نتایج جبران‌ناپذیری برای فرد و جامعه در پی خواهد داشت.

مسلماً جامعه‌ای که در آن رفتار افراد بر پایه عقلانیت باشد، جامعه‌ای سالم و پیش‌رو است و جامعه‌ای که حماقت بر آن غالب باشد، رو به افول خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

۱- مقدمه

یکی از مسائل اساسی در تربیت فرزند، توجه به مراحل رشد اوست. از آن‌جا که ویژگی‌های انسان در مراحل مختلف عمر متفاوت است، باید در هر مرحله‌ای، روش خاص آن مرحله را در نیز پیش گرفت.

در میان احادیث تربیتیِ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، گروهی از روایات راهبردهای کلانی در مورد مراحل مختلف رشد کودک بیان کرده‌اند و به‌همین‌خاطر مورد توجه صاحب‌نظران قرار گرفته‌اند.

در این دسته از روایات، سه مرحله‌ی شش یا هفت ساله برای کودک در نظر گرفته شده است، ویژگی‌های کودک در هر یک از این مراحل بیان شده است و توصیه‌هایی برای برخورد با او در هر مرحله ذکر گردیده است.

البته این احادیث به‌لحاظ سندی نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند. بنابراین لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پس از ذکر دو نمونه‌ی متفاوت از این احادیث، در ادامه، هر دوره به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد و در نهایت یک جمع‌بندی ارائه می‌گردد.

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزند، هفت سال بازی می‌کند، هفت سال کتاب (قرآن) می‌آموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد می‌گیرد.»

 

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند، هفت سال ادب بیاموزد و هفت سال او را همواره با خودت همراه کن.

آن‌گاه اگر در مسیر صلاح قرار گرفت، (که چه خوب) و الا از کسانی خواهد بود که خیری در آن‌ها نیست.»

 

 

 

 

۲- هفت سال نخست

در مطلب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

در این مطلب، به بررسی دوره هفت‌ساله نخست می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال اول زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۶

 

 

«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ...»

«به فرزندت مهلت بده تا زمانی که شش‌ساله شود.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزند هفت سال بازی می‌کند.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزند، هفت سال صاحب‌اختیار (فرمان‌دِه) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«یُرْخَى الصَّبِیُّ سَبْعاً...»

«با فرزند هفت سال با انعطاف برخورد می‌شود.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۳

 

 

در مجموع، با توجه به معنای دقیق واژگانِ به‌کاررفته در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال نخست، عبارت است از:

- مهلت دادن، میدان دادن، رها کردن کودک برای بازی، شتاب نکردن در موظف کردن کودک به کاری غیر از بازی؛

- نرمی، انعطاف، برخوردِ همراه با سکون و وقار؛

- سیادت کودک و اطاعت از او؛

 

 

 

 

۳- هفت سال دوم

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر دوره هفت‌ساله نخست بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره دوم می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال دوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«...وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و فرزندت هفت‌سال تأدیب می‌شود.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

 

«...ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی الْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ...»

«سپس فرزندت را هفت سال به کتاب (قرآن) ادب نما.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال باید کتاب (قرآن) را بیاموزد.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

«...وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال عبد (فرمان‌بر) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال دوم، عبارت است از:

- آزاد نبودن و مطیع و خاضع بودن؛

- آموختن قرآن؛

- ادب‌آموزی؛

 

 

 

 

۴- هفت سال سوم

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر دوره هفت‌ساله اول و دوم بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره سوم می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال سوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«...وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و او را هفت سال همواره با خودت همراه کن.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۴۹۲

 

 

«...ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ...»

«سپس هفت سال او را با خودت همراه کن تا به اخلاقت مؤدّب گردد.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال باید حلال و حرام را بیاموزد.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«...وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال وزیر (کمک‌کار) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً...»

«و هفت سال به خدمت گرفته می‌شود.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۳

 

 

در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال سوم، عبارت است از:

- همراهی و پیوستگی با والدین؛

- آموختنِ حلال و حرام؛

- پذیرش بار مسؤولیت و انجام کارهای محوّل‌شده؛

 

 

 

 

۵- جمع‌بندی

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر هر سه دوره هفت‌ساله به طور مستقل بررسی شد و در این مطلب، به جمع‌بندی راهبرد کلانی تربیتی در مراحل مختلف زندگی کودک می‌پردازیم.

با توجه به این‌که در این احادیث ویژگی‌های هر دوره در کنار ویژگی‌های دو دوره دیگر قرار گرفته‌اند، می‌توان نتیجه گرفت که حد و مرز شیوه برخورد در هر دوره، با توجه به بایسته‌های برخورد در دو دوره دیگر مشخص می‌گردد.

بنابراین با توجه به نکاتی که در مورد هر یک از سه دوره ذکر گردید، راهبرد کلان در برخورد با کودک در سه مرحله از رشدش، از این قرار است:

 

 

هفت سال اول؛ دوره بازی و رهایی

ویژگی اصلی دوره اول، آزاد بودن در بازی، نرمش تام با او و نافذ بودن خواست اوست. اگر ویژگی‌های دو دوره بعد را از این دوره نفی کنیم، بدین معناست که اولاً لازم نیست مطیع خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد، ثانیاً لازم نیست همواره کنار والدین باشد، حلال و حرام بیاموزد و بار مسؤولیتی را به دوش گیرد.

اگرچه این دوره، دوره بازی و رهایی است، اما این به معنای آزادی مطلق نیست، بلکه به این معناست که نیاز نیست مطیع باشد، آموزش رسمی ببیند و مسؤولیت بپذیرد؛ چراکه کودک در این سن هنوز برای این کارها آماده نیست.

 

 

 

هفت سال دوم؛ دوره اطاعت و آموزش

ویژگی اصلی دوره دوم، اطاعت و آموختن علم و قرآن و ادب است. اگر ویژگی‌های دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، یعنی اولاً کودک را در این سن نباید آزاد گذاشت و نباید در این راه با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً درعین‌حال لازم نیست پیوسته همراه والدین باشد و حلال و حرام بیاموزد و مسؤولیتی تام بپذیرد.

کودک در این سن به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیت‌های آینده بست.

 

 

 

هفت سال سوم؛ دوره همراهی و کارآموزی

ویژگی محوری دوره سوم، همراه بودن با والدین، آموختن حلال و حرام و پذیرش مسؤولیت است. اگر ویژگی دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، بدین معناست که اولاً کودک را نباید در بازی آزاد گذاشت و نباید با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً لازم نیست مطیع و خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد.

در این دوره فرزند با همراهی والدین خود، یک دوره کارآموزی عملی می‌گذراند. او بازی‌گوشی‌هایش را کرده و آموختنی‌ها را نیز به صورت تئوری آموخته است. حال مثل شاگردی که باید به دست استادش نگاه کند تا بتواند تئوری‌ها را در عمل پیاده کند، باید با والدینش همراه شود در حین زندگی از آنان ادب و اخلاق و احکام بیاموزد.

لازمه موفقیت در این مرحله آن است که والدین صلاحیت انتقال این حالت و معارف را داشته باشند و این مستلزم آن است که از سال‌ها پیش به خودسازی پرداخته باشند.

البته در صورت وجود نواقصی در والدین، چاره این است که فرد صالحی جایگزین آن‌ها گردد؛ مربیِ دلسوز، پاک و کاردانی که فرزندشان با او همراه شود، از او بیاموزد و فضائلش به او منتقل شود.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای تهیه مطلب حاضر، از مقاله‌ی ارزشمند استاد عباس پسندیده با عنوان «روایات «سبع سنین» در فرزندپروری، گونه‌‌ها و تحلیل درونی آن‌ها» که در سال ۱۳۹۵، در فصل‌نامه «علوم حدیث» به چاپ رسیده، بهره گرفته شده است.

 

 

متن کامل احادیث مذکور

 

...عَنْ یُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«دَعِ اِبْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلاَّ فَإِنَّهُ مِمَّنْ لاَ خَیْرَ فِیهِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۶

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

«یُرَبَّى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ مُنْتَهَى طُولِهِ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ سَنَةً وَ عَقْلِهِ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَةً وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۳

 

 

قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ رَضِیتَ أَخْلاَقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ إِلاَّ فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

...عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«اِحْمِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیْهِ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی اَلْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

...عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«یُرْخَى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ یَنْتَهِی طُولُهُ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ وَ عَقْلُهُ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۳

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَوْلَادُنَا أَکْبَادُنَا؛ صُغَرَاؤُهُمْ أُمَرَاؤُنَا، کُبَرَاؤُهُمْ أَعْدَاؤُنَا، وَ إِنْ عَاشُوا فَتَنُونَا، وَ إِنْ مَاتُوا حَزَنُونَا.»

 جامع‌الأخبار، ص۱۰۵

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«فرزندان ما جگرگوشه‌های ما هستند؛ (به‌همین‌خاطر...)

- کوچک‌هایشان بر ما حکم‌رانی می‌کنند،

- بزرگ‌هایشان با ما دشمنی می‌ورزند،

- وقتی زنده‌اند، ما را دچار فتنه می‌نمایند،

- و وقتی می‌میرند، اندوهگینمان می‌سازند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در این حدیث، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به «شدت محبت والدین به فرزندان» اشاره دارند؛

- این‌که: آن‌ها تا کوچک‌اند، رعایت بزرگی والدینشان را نمی‌کنند، بلکه امر و نهی می‌کنند و توقع انجام درخواست‌هایشان را دارند، ولو با گریه. والدین نیز به‌خاطر شدت علاقه‌شان به آن‌ها، رفتارشان را تحمل می‌کنند و تا جایی که ممکن باشد، درخواستشان را اجابت می‌نمایند.

- این‌که: وقتی رشد می‌کنند، به سن نوجوانی و جوانی می‌رسند و روحیه استقلال‌طلبی و سرکشی در آن‌ها سبز می‌شود، با والدینشان رفتار ملایمی ندارند و نافرمانی و پرخاش می‌کنند. والدین اما باز تحمل می‌کنند و همچنان محبت می‌ورزند.

- این‌که: تا زنده‌اند، والدین به‌خاطر علاقه‌شان به آن‌ها دچار امتحانات و آزمایش‌هایی می‌شوند. به‌همین‌خاطر والدین باید برای رضایت پروردگار، پا بر علایقشان بگذارند و از آن‌ها چشم بپوشند؛ چنان‌چه خداوند در سوره کهف می‌فرماید: «الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا» [کهف:۴۶]؛ «مال و فرزندان، زینتِ زندگی دنیا هستند.» و در سوره انفال می‌فرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ» [أنفال:۲۸]؛ «بدانید؛ اموال و فرزندانتان فقط فتنه (وسیله آزمایش در دنیا) هستند و این، خداوند است که پاداش بزرگ نزد اوست.»

- و در نهایت، این‌که: وقتی می‌میرند، این پدر و مادر هستند که بیش از دیگران در غم فرزندشان غمگین می‌شوند و می‌سوزند.

بنازیم حکمت پروردگارمان را که چنین محبتی را در دل‌های پدران و مادران کاشته است، و الا جز آن‌دو چه کسی چنین موجودی را به دنیا می‌آورد و در آغوش می‌گیرد و سرپرستی‌اش را عهده‌دار می‌شود؛ سال‌ها او را نگهداری می‌کند، تحمل می‌کند و مهر می‌ورزد؟!

موجودی که تا کوچک است، دستور می‌دهد و وقتی بزرگ شد، سرکشی می‌کند

موجودی که تا زنده است، موجب گرفتاری است و وقتی می‌میرد، اندوه به‌جای می‌گذارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعِیدِ بْنِ جُبَیْرٍ عَنِ اِبْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتَرَى تُحْفَةً فَحَمَلَهَا إِلَى عِیَالِهِ کَانَ کَحَامِلِ صَدَقَةٍ إِلَى قَوْمٍ مَحَاوِیجَ وَ لْیَبْدَأْ بِالْإِنَاثِ قَبْلَ الذُّکُورِ فَإِنَّ مَنْ فَرَّحَ‏ ابْنَةً فَکَأَنَّمَا أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ إِسْمَاعِیلَ مُؤْمِنَةً فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَیْنِ ابْنٍ فَکَأَنَّمَا بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ بَکَى مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَدْخَلَهُ اللَّهُ فِی جَنَّاتِ النَّعِیمِ.»

 الأمالی(للصدوق)، ص۵۷۷

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس به بازار برود و هدیه‌هایی بخرد و برای خانواده‌اش ببرد، مانند کسی است که صدقه‌هایی را برای افراد نیازمند حمل می‌کند.

(وقتی خواست هدیه‌ها را بدهد،) قبل از این‌که به پسرها بدهد، به دخترها و زنان بدهد؛

زیرا کسی که دختری را شادمان سازد، مثل این است که کنیز مؤمنی از نسل اسماعیل (علیه‌السلام) را در راه خدا آزاد نموده

و کسی که پسری را خوشحال کند، مثل این است که از ترس خداوند (عزّوجلّ) گریسته است

و کسی که از ترس خدا بگرید، خداوند او را به بهشت‌های پرنعمت وارد می‌گرداند.»

 

 

 

در روایات دیگر نیز به روحیه لطیف دختران اشاره شده است.

به عنوان مثال:

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«نِعْمَ الْوَلَدُ الْبَنَاتُ مُلْطِفَاتٌ مُجَهِّزَاتٌ مُونِسَاتٌ مُبَارَکَاتٌ‏ مُفَلِّیَاتٌ‏.»

 الکافی، ج۶، ص۵

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«چه خوب فرزندانی هستند دخترها؛ لطیف، کمک‌کار، انس‌گیرنده، بابرکت و پاکیزه.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ:

«لاَ تَجْعَلَنَّ أَکْثَرَ شُغُلِکَ بِأَهْلِکَ وَ وَلَدِکَ فَإِنْ یَکُنْ أَهْلُکَ وَ وَلَدُکَ أَوْلِیَاءَ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ لاَ یُضِیعُ أَوْلِیَاءَهُ وَ إِنْ یَکُونُوا أَعْدَاءَ اَللَّهِ فَمَا هَمُّکَ وَ شُغُلُکَ بِأَعْدَاءِ اَللَّهِ؟!»

 نهج‌البلاغة، ص۵۳۶

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که به یکی از یارانشان فرمودند:

«مبادا بیشترین مشغله‌ات را به [تأمین دنیای] خانواده و فرزندت اختصاص دهی!

زیرا اگر خانواده و فرزندت از اولیاء (دوستانِ) خداوند باشد، خداوند دوستانش را درمانده رها نخواهد کرد

و اگر آنان از دشمنان خداوند باشند، پس اهتمام و اشتغالت نسبت به [تأمین دنیای] دشمنان خدا برای چیست؟!»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

وقتی در احوالات خود یا اطرافیانمان دقت می‌کنیم، گاهی متوجه می‌شویم که ما هم دچار این خطای فاحش هستیم؛

آن‌قدر دغدغه‌ی دنیای همسر و فرزندانمان را داریم که آخرت خود و آن‌ها را فراموش می‌کنیم،

آن‌قدر سرگرم تأمین نیازهای مادی خانواده‌مان می‌شویم، که از نیازهای معنوی خود و آن‌ها غافل می‌شویم

و آن‌قدر نگران این هستیم که بعد از ما چه خواهند داشت و چگونه امرار معاش خواهند کرد، که حیات معنوی و زندگی جاودان خود و آن‌ها را در نظر نمی‌گیریم.

بدتر این‌که:

گاهی دینمان را فدای دنیایمان می‌کنیم،

نیازهای مادی‌مان را به نیاز‌های معنوی‌مان ترجیح می‌دهیم

و در نهایت، چیزی که بعد از خود باقی می‌گذاریم، نسلی است که از دین و معنویت بهره‌ای ناچیز دارد.

چه خوش فرموده است امیر کلام، امیر مؤمنان، علی علیه‌السلام که:

«خَیْرُ مَا وَرَّثَ اَلْآبَاءُ اَلْأَبْنَاءَ اَلْأَدَبُ.»

 غررالحکم، ج۱، ص۳۵۹

«بهترین چیزی که پدران برای فرزندان به ارث می‌گذارند، ادب (تربیت) است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۰۱ ، ۱۷:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ أَبِی قُرَّةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع بِقَبْرٍ یُعَذَّبُ صَاحِبُهُ ثُمَّ مَرَّ بِهِ مِنْ قَابِلٍ فَإِذَا هُوَ لَا یُعَذَّبُ فَقَالَ: یَا رَبِّ مَرَرْتُ بِهَذَا الْقَبْرِ عَامَ أَوَّلَ فَکَانَ یُعَذَّبُ وَ مَرَرْتُ بِهِ الْعَامَ فَإِذَا هُوَ لَیْسَ یُعَذَّبُ. فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِ أَنَّهُ أَدْرَکَ لَهُ وَلَدٌ صَالِحٌ فَأَصْلَحَ طَرِیقاً وَ آوَى یَتِیماً فَلِهَذَا غَفَرْتُ لَهُ بِمَا فَعَلَ ابْنُهُ.» ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «مِیرَاثُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَبْدِهِ اَلْمُؤْمِنِ وَلَدٌ یَعْبُدُهُ مِنْ بَعْدِهِ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«عیسی بن مریم (علیهماالسلام) از کنار قبری گذر کرد که صاحبش در حال عذاب کشیدن بود. سال بعد نیز از کنار همان قبر عبور کرد، اما صاحبش دیگر عذاب نمی‌کشید.

عیسی (علیه‌السلام) عرض کرد:

«پروردگارا! سال اول که از کنار این قبر عبور کردم، عذاب می‌شد، اما امسال که عبور می‌کنم، عذاب نمی‌شود!»

خداوند به او وحی فرمود:

«او فرزند صالحی داشت که جاده‌ای را تعمیر کرد و یتیمی را سرپرستی نمود. به‌همین‌خاطر او را در عوض کاری که پسرش انجام داد، آمرزیدم.»

میراث خداوند (عزّوجلّ) از بنده‌ی مؤمنش؛ فرزندی است که بعد از او، خداوند را بندگی کند.»[*]

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«وَلَدُ السَّوْءِ یَعَرُّ الشَّرَفَ وَ یَشِینُ السَّلَفَ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۵۰۳

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزند بد، به شرافتِ (فرد) آسیب می‌رساند و پیشینه خانوادگی را لکه‌دار می‌سازد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] تعبیر لطیفی است؛

فرزند صالح عابد، ارثی است که خداوندِ عالَم، پس از مرگ بنده‌ی مؤمنش، از او می‌برد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ خرداد ۰۱ ، ۱۵:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...رَوَى فُضَیْلُ بْنُ عُثْمَانَ اَلْأَعْوَرُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

«مَا مِنْ مَوْلُودٍ یُولَدُ إِلاَّ عَلَى اَلْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ اَللَّذَانِ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ...»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۲، ص۴۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ نوزادی نیست، مگراین‌که بر پایه "فطرت" متولد شده است.

اما این، پدر و مادرش هستند که او را یهودی، مسیحی و زردشتی می‌گردانند.»

 

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: ...سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قٰالُوا بَلىٰ» اَلْآیَةَ. قَالَ: «أَخْرَجَ مِنْ ظَهْرِ آدَمَ ذُرِّیَّتَهُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ فَخَرَجُوا کَالذَّرِّ فَعَرَّفَهُمْ وَ أَرَاهُمْ نَفْسَهُ وَ لَوْ لاَ ذَلِکَ لَمْ یَعْرِفْ أَحَدٌ رَبَّهُ.» وَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «کُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ» یَعْنِی اَلْمَعْرِفَةَ بِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَالِقُهُ کَذَلِکَ قَوْلُهُ: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اَللّٰهُ».»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۲

 

از زرارة بن أعین نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) در مورد این سخن خداوند (عزّوجلّ) سؤال کردم:

«وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنِی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَٰذَا غَافِلِینَ» [أعراف:۱۷۲]

«و (ای پیامبر! یاد کن) آن‌گاه که پروردگارت از فرزندان آدم؛ از پشت‌هاشان، نسلشان را برگرفت و آنان را بر خودشان گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: بله، شهادت دادیم. (خداوند این گواهی را گرفت) تا (جلوگیری کند از این‌که) در روز قیامت بگویید: به‌راستی ما از این (که خداوند پروردگار ماست،) غافل بودیم.»

حضرت [در پاسخ] فرمودند:

«خداوند از پشتِ آدم، نسلش - تا روز قیامت - را خارج نمود. آن‌ها مانند ذره‌هایی خارج شدند. آن‌گاه خود را به آن‌ها شناساند و نشان داد. اگر چنین نبود، هیچ‌کس پروردگار خود را نمی‌شناخت.»

آن‌گاه حضرت فرمودند:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«هر نوزادی بر پایه "فطرت" متولد می‌شود.»

منظور پیامبر (از فطرت) این است که (نوزاد اعتقاد دارد:) "الله" (عزّوجلّ) خالقِ اوست؛

چنان‌چه خداوند می‌فرماید:

«وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اَللّٰهُ» [لقمان:۲۵]

«و اگر از آنان (مشرکان) سؤال کنی "چه کسی آسمان‌ها و زمین را خلق کرده‌است؟"، حتماً خواهند گفت: "الله".»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند از ابتدا در لوح دل فرزندان ما، پایه سعادت را کاشته است و این ماییم که یا آن را آب‌یاری می‌کنیم و مراقبت می‌کنیم و پرورش می‌دهیم، یا بی‌توجهی می‌نماییم و صدمه می‌زنیم و ضایع می‌کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لَا تَضْرِبُوا أَطْفَالَکُمْ‏ عَلَى‏ بُکَائِهِمْ فَإِنَّ بُکَاءَهُمْ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ شَهَادَةُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِیِّ وَ آلِهِ وَ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ الدُّعَاءُ لِوَالِدَیْهِ.»

 التوحید(للصدوق)، ص۳۳۱

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«نوزادانتان را به‌خاطر گریه‌هایشان نزنید؛ زیرا گریه‌های آن‌ها:

چهار ماه (اول)، شهادت به این است که «هیچ خدایی جز الله (عزّوجلّ) نیست»

چهار ماه (دوم)، صلوات بر پیامبر و خاندانش (صلوات‌الله‌علیهم) است

و چهار ماه (سوم)، دعا در حق پدر و مادرش است.»

 

  

همچنین باید توجه داشت که گریه برای نوزادان مفید است و خداوند او را چنین خلق کرده تا از این طریق بیماری‌هایی را از آنان دفع کند و به آن‌ها سلامت ببخشد.

امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن سخنانشان به مفضل‌بن‌عمر که در کتاب «توحید مفضل» جمع‌آوری شده است، به این مطلب اشاره فرموده‌اند...

 

«...اِعْرِفْ یَا مُفَضَّلُ مَا لِلْأَطْفَالِ فِی اَلْبُکَاءِ مِنَ اَلْمَنْفَعَةِ وَ اِعْلَمْ أَنَّ فِی أَدْمِغَةِ اَلْأَطْفَالِ رُطُوبَةً إِنْ بَقِیَتْ فِیهَا أَحْدَثَتْ عَلَیْهِمْ أَحْدَاثاً جَلِیلَةً وَ عِلَلاً عَظِیمَةً مِنْ ذَهَابِ اَلْبَصَرِ وَ غَیْرِهِ وَ اَلْبُکَاءُ یُسِیلُ تِلْکَ اَلرُّطُوبَةَ مِنْ رُءُوسِهِمْ فَیُعْقِبُهُمْ ذَلِکَ اَلصِّحَّةَ فِی أَبْدَانِهِمْ وَ اَلسَّلاَمَةَ فِی أَبْصَارِهِمْ أَ فَلَیْسَ قَدْ جَازَ أَنْ یَکُونَ اَلطِّفْلُ یَنْتَفِعُ بِالْبُکَاءِ وَ وَالِدَاهُ لاَ یَعْرِفَانِ ذَلِکَ فَهُمَا دَائِبَانِ لِیُسْکِتَانِهِ وَ یَتَوَخَّیَانِ فِی اَلْأُمُورِ مَرْضَاتَهُ لِئَلاَّ یَبْکِیَ وَ هُمَا لاَ یَعْلَمَانِ أَنَّ اَلْبُکَاءَ أَصْلَحُ لَهُ وَ أَجْمَلُ عَاقِبَةً...»

 توحیدالمفضل، ج۱، ص۵۳

 

«ای مفضّل! منفعتی که در گریه نوزادان هست را بشناس و بدان که در مغز نوزادان رطوبتی هست که اگر در آن باقی بماند، پیشامدهای بزرگ و بیماری‌های سختی، مثل از بین رفتن بینایی، برایشان رخ خواهد داد.

گریه، این رطوبت را از سرِ نوزادان جاری می‌کند تا سلامتی در بدن‌ها و چشم‌هایشان را برای آن‌ها به دنبال داشته باشد.

آیا نوزاد از گریه کردن سود نمی‌برد؟ حال‌آن‌که پدر و مادرش این را نمی‌دانند، به‌همین‌خاطر دائماً سعی می‌کنند تا گریه‌اش را ساکت کنند و در کارهایشان، تلاش می‌کنند رضایت او را جلب کنند تا گریه نکند، درحالی‌که والدین نمی‌دانند که گریه کردن برای سلامتی او بهتر است و آثار خوش‌تری در پی دارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۰۱ ، ۱۹:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ وُلِدَ لَهُ مَوْلُودٌ فَلْیُؤَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْیُمْنَى بِأَذَانِ الصَّلَاةِ وَ لْیُقِمْ‏ فِی‏ الْیُسْرَى‏ فَإِنَّهَا عِصْمَةٌ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ.»

 الکافی، ج۶، ص۲۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس برایش فرزندی متولد شد، در گوش راستش اذانِ نماز را بگوید و در گوش چپش اقامه را؛

زیرا این‌کار موجب محفوظ بودن از شیطانِ رانده‌شده است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کاش اثر این عصمت ابتدایی که در طلیعه عمر فرزندانمان با صوت دل‌نشینِ اذان و اقامه بر جان‌هایشان گسترده می‌شود، با اصوات ناسالم و تربیت‌های ناصحیح ما، زائل نگردد!

کاش امانت‌دار خوبی باشیم؛ فرزندانی پاک پرورش دهیم، برای خود باقیات‌الصالحاتی فراهم نماییم و در درگاه پروردگارمان سرافکنده نباشیم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۱ ، ۱۸:۰۱
ابوالفضل رهبر