دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قلب» ثبت شده است

 

...عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلْإِمَامِ یَعْلَمُ اَلْغَیْبَ؟ فَقَالَ: «لاَ وَ لَکِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ اَلشَّیْءَ أَعْلَمَهُ اَللَّهُ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۱، ص۲۵۷

 

از عمّار ساباطی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

آیا امام غیب می‌داند؟

حضرت فرمودند:

«نه، اما هرگاه قصد کند که چیزی را بداند، خداوند او را به آن‌چیز آگاه می‌سازد.»

 

 

حال، سؤال این است که خداوند از چه طریق امام را آگاه می‌سازد؟

در حدیث زیر به بعضی از این طرق اشاره شده است...

 

 

...عَنِ اَلْحَارِثِ اَلنَّصْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): اَلَّذِی یُسْأَلُ عَنْهُ اَلْإِمَامُ وَ لَیْسَ عِنْدَهُ فِیهِ شَیْءٌ مِنْ أَیْنَ یَعْلَمُهُ؟ قَالَ: «یُنْکَتُ فِی اَلْقَلْبِ نَکْتاً أَوْ یُنْقَرُ فِی اَلْأُذُنِ نَقْراً.» وَ قِیلَ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ): إِذَا سُئِلْتَ کَیْفَ تُجِیبُ؟ قَالَ: «إِلْهَامٌ وَ سَمَاعٌ وَ رُبَّمَا کَانَا جَمِیعاً.»

 الأمالی(للطوسی)، ج۱، ص۴۰۸

 

از حارث نصری نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مطلبی که درباره آن از امام سؤال می‌شود و پاسخی در آن‌باره نزد امام نیست، ایشان از کجا علم پیدا می‌کند (تا بتواند پاسخش را دهد؟)

حضرت فرمودند:

«به شکل خاصی در دلِ (امام) الهام می‌شود یا به نحو خاصی در گوشِ (او) بیان می‌شود.»

از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد:

وقتی از شما سؤال می‌شود، چه‌طور پاسخ می‌دهید؟

حضرت فرمودند:

«(از راهِ) الهام و (یا از راهِ) شنیدن و گاهی نیز از هر دو طریق.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۹ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «سَتُصِیبُکُمْ شُبْهَةٌ فَتَبْقَوْنَ بِلاَ عَلَمٍ یُرَى وَ لاَ إِمَامٍ هُدًى وَ لاَ یَنْجُو مِنْهَا إِلاَّ مَنْ دَعَا بِدُعَاءِ اَلْغَرِیقِ.» قُلْتُ: کَیْفَ دُعَاءُ اَلْغَرِیقِ؟ قَالَ: «یَقُولُ: «یَا اَللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».» فَقُلْتُ: یَا اَللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ. قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ مُقَلِّبُ اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْصَارِ وَ لَکِنْ قُلْ کَمَا أَقُولُ لَکَ؛ «یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».»

 کمال‌الدین‌وتمام‌النعمة، ج۲، ص۳۵۱

 

از عبدالله بن سنان نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «به‌زودی دچار شبهه‌ای می‌شوید و بدون این‌که عَلَمی[۱] را ببینید و امام هدایت‌گری را. (انسان در آن‌هنگام) نجات نمی‌یابد، مگر این‌که (خداوند را) با «دعای غریق» بخواند.»

عرض کردم: دعای غریق چگونه است؟

حضرت فرمودند: «می‌گوید: «یَا اَللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ»؛ «ای خدا! ای خداوند رحمان! ای خداوند رحیم! ای که دل‌ها را دگرگون می‌سازی! دل مرا بر دین خودت استوار ساز.»»

عبدالله بن سنان گوید: من (دعا را چنین) گفتم: «یَا اَللَّهُ یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ وَ اَلْأَبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ.»

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند: «(درست است که) خداوند (عزّوجلّ) دگرگون‌کننده‌ی دل‌ها و دیده‌هاست، اما چنان‌که به تو می‌گویم بگو؛ «یَا مُقَلِّبَ اَلْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ».»

 

 

 

ابن حوشب قال: قیل لأم سلمة زوج النبیّ صلّى اللّه علیه و آله: ما کان أکثر دعاء النبیّ صلّى اللّه علیه و آله؟ قالت: کان أکثر دعائه: «یا مقلّب القلوب، ثبّت قلبى على دینک»، قالت: قلت: یا رسول اللّه، ما أکثر دعاءک: «یا مقلّب القلوب، ثبّت قلبى على دینک»! فقال: «یا أمّ سلمة، لیس من آدمیّ إلاّ و قلبه بین إصبعین من أصابع اللّه، ما شاء أقام، و ما شاء أزاغ.»

 أمالی المرتضی، ج۱، ص۳۱۸

 

از ابن‌حوشب[۲] نقل شده است:

به ام‌سلمه، همسر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) گفته شد: بیشترین دعای پیامبر چه بود؟

ام‌سلمه گفت: بیشترین دعای پیامبر این بود: «یا مقلّبَ القلوب، ثبّت قلبى على دینِک»

(سپس) ام‌سلمه گفت: (به پیامبر) عرض کردم: ای رسول خدا! چقدر زیاد این دعا را می‌خوانید!

حضرت فرمودند: «ای ام‌سلمه! هیچ انسانی نیست، مگر این‌که دل او میان دو انگشت از انگشتان (مشیتِ) خداوند است؛ آن‌چه را بخواهد راست می‌کند (به راه می‌آورد) و آن‌چه را بخواهد کج می‌کند (منحرف می‌سازد.)»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] عَلَم، شیء مرتفعی است که موقعیت مکانی با آن شناخته می‌شود و محور تجمع می‌باشد؛ مانند عَلَمِ علم‌دارِ لشکر در میدان جنگ یا پرچمی که در کاروان‌های زیارتی دست می‌گیرند تا افراد در شلوغی‌ها گم نشوند و حول آن جمع شوند.

[۲] ابن حوشب، از اصحاب رسول خدا و امیر مؤمنان (صلوات‌الله‌علیهما) و مفسّر قرآن و راوی حدیث بوده است. روایات او نزد علمای شیعه و اهل‌سنت مقبول است.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] درسی از روایت اول: توجه داشته باشیم که دستورات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) را عیناً انجام دهیم و از اجتهادات سلیقه‌ای پرهیز کنیم؛ حتی در حد افزودن یک کلمه (و الأبصار) به یک دعای سفارش‌شده.

[۲] درسی از روایت دوم: پیامبر خدا هم که باشیم، باید فقر (و ضعفِ) محض خود و غنا (و قدرتِ) مطلق پروردگارت را باور داشته باشیم؛ چه آن‌که می‌فرماید: 

«ٱللَّهُ یَبۡسُطُ ٱلرِّزۡقَ لِمَن یَشَآءُ وَیَقۡدِرُ» [رعد:۲۶]؛ «خداست که روزی را برای هرکسی که بخواهد وسعت می‌بخش و (یا) تنگ می‌گرداند.»

و نیز می‌فرماید:

«قُلۡ إِنَّ ٱللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَآءُ وَیَهۡدِیٓ إِلَیۡهِ مَنۡ أَنَابَ» [رعد:۲۷]؛ «(ای پیامبر! به خداناباورانی که درخواست معجزه می‌کنند) بگو: به‌راستی خداوند هرکسی که بخواهد را گم‌راه می‌سازد و هرکسی که به سوی او بازگردد را هدایت می‌نماید.»

بنابراین علاوه بر تلاش برای حرکت در مسیر حق، باید مصرّانه هدایت را از خداوند طلب کنیم.

[۳] پاسخ به یک سؤال احتمالی: اگر این سؤال به ذهنتان خطور می‌کند که «مگر می‌شود خداوند «بخواهد» کسی را گمراه کند؟!»، این پاسخ را که برگرفته از بیانات حضرت آیت‌الله جوادی آملی است، ملاحظه بفرمایید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۹ ، ۲۳:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حُمْرَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:‏

«إِذَا کَانَ الرَّجُلُ عَلَى یَمِینِکَ عَلَى رَأْیٍ ثُمَّ تَحَوَّلَ إِلَى یَسَارِکَ فَلَا تَقُلْ إِلَّا خَیْراً وَ لَا تَبَرَّأْ مِنْهُ حَتَّى تَسْمَعَ مِنْهُ مَا سَمِعْتَ وَ هُوَ عَلَى یَمِینِکَ فَإِنَّ الْقُلُوبَ بَیْنَ‏ إِصْبَعَیْنِ‏ مِنْ‏ أَصَابِعِ اللَّهِ یَقْلِبُهَا کَیْفَ یَشَاءُ سَاعَةً کَذَا وَ سَاعَةً کَذَا وَ إِنَّ الْعَبْدَ رُبَّمَا وُفِّقَ لِلْخَیْرِ.»

 علل‌الشرائع، ج‏۲، ص۶۰۴

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که می‌فرمودند:

«هرگاه شخصی سمت راست تو بود و عقیده‌ای (باطل) داشت، سپس به سمت چپ تو رفت، تا زمانی که همان (عقیده باطل) را که در سمت راست تو داشت، (مجدداً) از او نشنیده‌ای، جز خیر (درباره او) نگو و از او تبرّی (بی‌زاری) مجوی؛

چراکه «دل»ها میان دو انگشت از سرانگشتانِ (مشیّتِ) خداوند هستند و خداوند هرطور بخواهد دل‌ها را دگرگون می‌سازد؛ ساعتی چنین و ساعتی چنان. و چه‌بسا بنده به خیر موفق گردد.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] دست به دعا برداریم و از خداوند بخواهیم دل‌هایمان را به سویی که خود می‌پسندد، بگرداند. به‌ویژه در این روزگار یتیمی که شبهات و ابهامات ما را فرا گرفته‌اند و توفیق کسب مستقیم فیض از امام هدایت‌شده‌ی هدایتگرمان نیز از ما سلب شده است. (ان‌شاءالله در مطلب بعدی، دعایی که امام صادق (علیه‌السلام) در این خصوص توصیه فرموده‌اند، ذکر می‌گردد.)

[۲] دیدن این دو کلیپ (+ و +) نیز خالی از لطف نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مهر ۹۹ ، ۱۴:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ صَالِحِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: الرَّجُلُ یَقُولُ أَوَدُّکَ فَکَیْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنِی؟ فَقَالَ: «امْتَحِنْ قَلْبَکَ فَإِنْ کُنْتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ یَوَدُّکَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۵۲

 

از صالح بن حَکَم نقل شده است:

شنیدم که مردی از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید:

فلان‌مرد (به من) می‌گوید: به تو علاقه دارم. چگونه بفهمم که او واقعاً به من علاقه دارد؟

حضرت فرمودند:

«دلت را امتحان کن؛ اگر خودت به او علاقه داری، پس او نیز به تو علاقه دارد.»

 

 

 

...حَدَّثَنَا مَسْعَدَةُ بْنُ الْیَسَعِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: إِنِّی وَ اللَّهِ لَأُحِبُّکَ. فَأَطْرَقَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: «صَدَقْتَ یَا أَبَا بِشْرٍ سَلْ قَلْبَکَ عَمَّا لَکَ فِی قَلْبِی مِنْ حُبِّکَ فَقَدْ أَعْلَمَنِی قَلْبِی عَمَّا لِی فِی قَلْبِکَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۵۲

 

از مسعدة بن یَسَع نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من، به خدا قسم، شما را دوست دارم.

حضرت [لحظاتی] ساکت شدند و چشم به زیر انداختند. سپس سرشان را بلند کردند و فرمودند:

«راست گفتی ای ابوبِشر! از دلت بپرس که من چقدر در دلم تو را دوست دارم. [من نیز وقتی به دلم رجوع کردم،] دلم مرا آگاه نمود که در دل تو نسبت به من چیست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

یکی از مباحثی که معرکه‌ی آرای فلاسفه قرار گرفته، «چیستی عقل» و «مکانیزم تعقل» است؟

یکی از معماها این است که چگونه میان انسان‌ها مفاهمه صورت می‌گیرد؟ آیا انسان‌ها ریشه‌های مشترکی دارند که منجر به فهم مشترک میانشان می‌شود.

شاید حدیث زیر که ابتداءاً عجیب به نظر می‌رسد، بتواند گوشه‌ای از حقیقت را نمایان سازد:

 

...عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع‏:

«أَنَّ النَّبِیَّ ص سُئِلَ مِمَّا خَلَقَ اللَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ الْعَقْلَ؟ قَالَ: «خَلْقُهُ‏ مَلَکٌ‏ لَهُ‏ رُءُوسٌ‏ بِعَدَدِ الْخَلَائِقِ‏ مَنْ خُلِقَ وَ مَنْ یُخْلَقُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لِکُلِّ رَأْسٍ وَجْهٌ وَ لِکُلِّ آدَمِیٍّ رَأْسٌ مِنْ رُءُوسِ الْعَقْلِ وَ اسْمُ ذَلِکَ الْإِنْسَانِ عَلَى وَجْهِ ذَلِکَ الرَّأْسِ مَکْتُوبٌ وَ عَلَى کُلِّ وَجْهٍ سِتْرٌ مُلْقًى لَا یُکْشَفُ ذَلِکَ السِّتْرُ مِنْ ذَلِکَ الْوَجْهِ حَتَّى یُولَدَ هَذَا الْمَوْلُودُ وَ یَبْلُغَ حَدَّ الرِّجَالِ أَوْ حَدَّ النِّسَاءِ فَإِذَا بَلَغَ کُشِفَ ذَلِکَ السِّتْرُ فَیَقَعُ فِی قَلْبِ هَذَا الْإِنْسَانِ نُورٌ فَیَفْهَمُ الْفَرِیضَةَ وَ السُّنَّةَ وَ الْجَیِّدَ وَ الرَّدِیَّ أَلَا وَ مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیْتِ.»»

 علل‌الشرائع، ج۱، ص۹۸

 

عمربن‌علی از پدرش علی‌بن‌ابی‌طالب (علیهم‌السلام) نقل کرده‌است:

«از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد:

خداوند عقل را از چه آفریده‌است؟

حضرت فرمودند:

«خلقتِ عقل، فرشته‌ای است که به تعداد مخلوقات سر دارد؛ (به تعداد) آن‌ها که خلق شده‌اند و آن‌ها که تا روز قیامت خلق خواهندشد.

و برای هر سَری، صورتی هست و به هر انسانی، یکی از سرهای عقل تعلق دارد و اسم آن انسان، بر صورت آن سر نوشته شده‌است.

بر هر صورتی، پوششی انداخته شده که از آن صورت برداشته نمی‌شود، تا وقتی آن انسان متولد شود و (اگر پسر است) به حد مردان یا (اگر دختر است) به حد زنان برسد (بالغ شود.)

پس هرگاه به آن حد رسید، آن پوشش برداشته می‌شود و نوری در قلب آن انسان جای می‌گیرد که (با آن) فریضه (واجبات) و سنت (مستحبات) و خوب و بد را تشخیص می‌دهد.

آگاه باشید که مَثَلِ عقل در قلب، مَثَلِ چراغ است در وسط خانه.»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

چنان‌چه ملاحظه می‌فرمایید، در این حدیث نبوی، عقل، یک وجود واحد است که در قلب هر انسانی، شعبه‌ای دارد.

به قول استاد گران‌قدرم «حجةالاسلام شعبان نصرتی»؛ مثل ژنراتوری که از آن به تک‌تک خانه‌ها سیم‌کشی شده و با نیروی آن، در هر خانه‌ای چراغی روشن شده‌است.

صاحب این خانه، به نسبتِ اندازه و کیفیتِ چراغی که در خانه‌ی دلش دارد، می‌تواند اطراف خود را ببیند و بشناسد.

شاید بتوان رگه‌هایی از این تمثیل را در نظریه یکی از شاگردان فروید نیز یافت؛ آن‌جا که برای کوه‌های یخی که استادش برای ضمیر ناخودآگاه انسان‌ها فرض کرده‌بود، ریشه‌ای مشترک تصویر می‌کند و علت اشتراکات انسانی را همان ریشه‌های مشترک می‌داند.

اما چه می‌شود کرد که اگر روان‌شناسی غربی، نظریه‌ای را مطرح کند، مورد توجه قرار می‌گیرد، اما اگر چهارده قرن پیش، حقیقتی توسط پیامبر اسلام بیان شده‌باشد و در کتابی قدیمی آمده‌باشد، مورد ریش‌خند قرار می‌گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

از وصایای رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ابوذر:

«یَا أَبَا ذَرٍّ، إِنَّ اللَّهَ (تَبَارَکَ وَ تَعَالَى) لَا یَنْظُرُ إِلَى‏ صُوَرِکُمْ‏ وَ لَا إِلَى أَمْوَالِکُمْ وَ لَکِنْ یَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِکُمْ وَ أَعْمَالِکُمْ.»

 الأمالی (للطوسی)، ص۵۳۶

 

«ای ابوذر! خداوند (تبارک‌وتعالی) نه به ظاهرتان نگاه می‌کند و نه به دارایی‌های‌تان، بلکه به دل‌ها و کارهای‌تان می‌نگرد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۶ ، ۲۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّ فِیکَ خَیْراً فَانْظُرْ إِلَى قَلْبِکَ فَإِنْ کَانَ یُحِبُّ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ یُبْغِضُ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفِیکَ خَیْرٌ وَ اللَّهُ یُحِبُّکَ وَ إِنْ کَانَ یُبْغِضُ أَهْلَ طَاعَةِ اللَّهِ وَ یُحِبُّ أَهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فِیکَ خَیْرٌ وَ اللَّهُ یُبْغِضُکَ وَ الْمَرْءُ مَعَ مَنْ أَحَبَّ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۲۶

 

جابر بن یزید جعفی از امام باقر، علیه‌السلام، نقل می‌کند، که فرمودند:

«هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست، به قلبت بنگر؛

اگر (قلبت) کسانی را که اهل فرمان‌برداری از خداوند بودند را دوست داشت، و از کسانی که اهل نافرمانی از خداوند بودند بَدَش می‌آمد، در این صورت در تو خیری هست و خداوند تو را دوست دارد،

و اگر از کسانی که اهل فرمان‌برداری از خداوند بودند بَدَش می‌آمد و کسانی را که اهل نافرمانی از خداوند بودند را دوست داشت، در این صورت در تو خیری نیست و خداوند از تو بَدَش می‌آید،

و هرکس، همراهِ کسی است که دوستش دارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دقت کنیم که از میان اقوام، دوستان، آشنایان، مسئولین، مشاهیر و...، کدام‌ها را دوست داریم و از کدام‌ها بَدِمان می‌آید؟

آیا کسانی را دوست داریم که فرمان‌بردار خداوند هستند، یا کسانی را که از فرمانش سر می‌پیچند؟

ملاک‌مان برای «دوست‌داشتن» و «دوست‌نداشتن» دیگران چیست؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۴ ، ۲۳:۱۸
ابوالفضل رهبر