دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «معامله» ثبت شده است

 

...عَنْ عِمْرَانَ بْنِ أَبِی عَاصِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«أَرْبَعَةٌ لاَ یُسْتَجَابُ لَهُمْ دَعْوَةٌ أَحَدُهُمْ رَجُلٌ کَانَ لَهُ مَالٌ فَأَدَانَهُ بِغَیْرِ بَیِّنَةٍ یَقُولُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَ لَمْ آمُرْکَ بِالشَّهَادَةِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۲۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چهار شخص هستند که دعایشان مستجاب نمی‌شود؛

یکی‌شان مردی است که مالی داشته و آن را بدون بیّنه[۱] (به دیگری) قرض داده است.[۲]

خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«مگر به شما امر نکردم که شاهد بگیرید.»[۳]»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود دلیل روشن و محکمه‌پسندی است مبنی بر این‌که فلان‌مبلغ پول به فلانی پرداخت شده است؛ این‌که کسی را شاهد گیرند و قرار و مدارشان را مکتوب کنند.

[۲] در این‌جا، مقصود از مستجاب نبودن دعا، این است که اگر کسی بدون نوشتن و شاهد گرفتن، پولی به کسی قرض دهد و پولش به او بازنگردد، اگر دست‌به‌دعا شود که به پولش برسد، این دعا مستجاب نخواهد شد.

[۳] اشاره‌ای است به آیه ۲۸۲ سوره بقره که خداوند در آن به نوشتن و شاهد گرفتن دستور داده است:

«یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِذَا تَدَاینتُم بِدَینٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاکتُبُوهُ وَلْیکتُب بَّینَکمْ کاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ یأْبَ کاتِبٌ أَنْ یکتُبَ کمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْیکتُبْ وَلْیمْلِلِ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ وَلْیتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ یبْخَسْ مِنْهُ شَیئًا فَإن کانَ الَّذِی عَلَیهِ الْحَقُّ سَفِیهًا أَوْ ضَعِیفًا أَوْ لاَ یسْتَطِیعُ أَن یمِلَّ هُوَ فَلْیمْلِلْ وَلِیهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِیدَینِ من رِّجَالِکمْ فَإِن لَّمْ یکونَا رَجُلَینِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَکرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ یأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَکتُبُوْهُ صَغِیرًا أَو کبِیرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِکمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ»؛

«اى اهل ایمان! چنانچه وامى به یکدیگر تا سر آمد معینى دادید، لازم است آن را بنویسید و باید نویسنده اى [سَنَدش را] در میان خودتان به عدالت بنویسد و نباید هیچ نویسنده اى از نوشتن سند همان گونه که خدا [بر اساس قوانین شرعى] به او آموخته است، دریغ ورزد او باید بنویسد، و کسى که حقْ به عهدۀ اوست باید [کلامش را جهت تنظیم سند براى نویسنده] املا کند، و از خدا که پروردگار اوست پروا نماید و از حق چیزى را نکاهد و اگر کسى که حق به عهدۀ اوست، سفیه یا ناتوان باشد، یا [به علتى] نتواند املا کند، ولىّ و سرپرست او به عدالت املا کند و دو شاهد از مردانتان را [بر این حق] شاهد بگیرید، و اگر دو مرد نبود، یک مرد و دو زن را از میان شاهدانى که مى پسندید شاهد بگیرید، تا اگر یکى از آن دو زن [واقعیت را] فراموش کرد، آن دیگرى او را یادآورى کند و شاهدان هنگامى که [براى اداى شهادت] دعوت شوند [از پاسخ دعوت] امتناع نورزند، و از نوشتن [سندِ وام] تا سرآمد معیّنش، کوچک باشد یا بزرگ، ملول نشوید، این [کار] نزد خدا عادلانه تر و براى اقامه شهادت پابرجاتر، و به اینکه [در جنس وام، اندازۀ آن و زمان پرداختش] شک نکنید [و ستیز و نزاعى پیش نیاید] نزدیک تر است مگر آنکه داد و ستدى نقدى باشد که آن را میان خود دست به دست مى کنید، در این صورت بر شما گناهى نیست که آن را ننویسید و هرگاه داد و ستد کنید شاهد بگیرید و نباید به نویسنده و شاهد زیان برسد و اگر زیان برسانید، خروج از اطاعت خداست که گریبانگیر شما شده است و از خدا پروا کنید و خدا [احکامش را] به شما مى آموزد و خدا به همه چیز داناست.» [ترجمه شیخ حسین انصاریان]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ إِسْحَاقَ اَلْخُدْرِیِّ عَنْ أَبِی صَادِقٍ قَالَ: دَخَلَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ سُوقَ اَلتَّمَّارِینَ فَإِذَا اِمْرَأَةٌ قَائِمَةٌ تَبْکِی وَ هِیَ تُخَاصِمُ رَجُلاً تَمَّاراً فَقَالَ لَهَا: «مَا لَکِ؟» قَالَتْ: یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ اِشْتَرَیْتُ مِنْ هَذَا تَمْراً بِدِرْهَمٍ فَخَرَجَ أَسْفَلُهُ رَدِیّاً لَیْسَ مِثْلَ اَلَّذِی رَأَیْتُ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ: «رُدَّ عَلَیْهَا» فَأَبَى حَتَّى قَالَهَا ثَلاَثاً فَأَبَى فَعَلاَهُ بِالدِّرَّةِ حَتَّى رَدَّ عَلَیْهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ یَکْرَهُ أَنْ یُجَلَّلَ اَلتَّمْرُ.

 الکافی، ج۵، ص۲۳۰

 

از ابوصادق أزدی کوفی نقل شده است:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وارد بازار خرمافروشان شدند. ناگهان با زنی مواجه شدند که ایستاده بود و گریه می‌کرد و با مردی خرمافروش دعوا می‌کرد.

حضرت به آن زن فرمودند:

«مشکلت چیست؟»

زن عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! از این مرد مقداری خرما، به یک درهم خریدم. [بعد که به خانه رفتم،] خرماهای زیرین که خارج شدند، خراب بودند و مثل خرماهایی که دیده بودم، نبودند.

حضرت به خرمافروش فرمودند:

«(پولش را) به زن برگردان!»

خرمافروش نپذیرفت. حضرت سه بار فرمانشان را تکرار کردند، اما او سرپیچی کرد.

حضرت تازیانه‌شان را بلند کردند تا آن مرد پول زن را پس داد.

راوی گوید:

امام علی (علیه‌السلام) بدشان می‌آمد از این‌که خرما آراسته شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۰۰ ، ۱۰:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَسْأَلُهُ عَنْ رَجُلٍ لَهُ خَشَبٌ فَبَاعَهُ مِمَّنْ یَتَّخِذُ مِنْهُ بَرَابِطَ فَقَالَ: «لاَ بَأْسَ.» وَ عَنْ رَجُلٍ لَهُ خَشَبٌ فَبَاعَهُ مِمَّنْ یَتَّخِذُهُ صُلْبَانَ قَالَ: «لاَ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۶

 

از عُمَر بن اُذَینه نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) نامه نوشتم و از ایشان در مورد مردی سؤال کردم که چوبی دارد و آن را به کسی می‌فروشد که با آن بربط[*] می‌سازد.

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد.»

همچنین از ایشان در مورد مردی سؤال کردم که چوبی دارد و آن را به کسی می‌فروشد که با آن صلیب می‌سازد.

حضرت فرمودند:

«نه (نباید به او بفروشد.)»

 

 

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جَرِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنِ اَلتُّوتِ أَبِیعُهُ یُصْنَعْ بِهِ اَلصَّلِیبُ وَ اَلصَّنَمُ قَالَ: «لاَ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۶

 

از عَمرو بن جَریر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد (چوب) درخت توت سؤال کردم که آیا (می‌توانم) آن را بفروشم تا با آن صلیب یا بت ساخته شود؟

حضرت فرمودند:

«نه (اجازه نداری.)»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] بربط (بربت) که اعراب به آن عود هم می‌گویند، از سازهای زهی ایرانی است که نواختن آن در خاورمیانه رایج بوده است. شاید به این دلیل فروختن چوب به کسی که این آلت موسیقی را می‌سازد، جایز است که این ساز (به‌قول علما) از آلات مشترکه است؛ یعنی هم می‌توان با آن موسیقی حلال نواخت و هم موسیقی حرام.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَحَدَهُمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ عَنْ شِرَاءِ اَلْخِیَانَةِ وَ اَلسَّرِقَةِ فَقَالَ:

«لاَ إِلاَّ أَنْ یَکُونَ قَدِ اِخْتَلَطَ مَعَهُ غَیْرُهُ فَأَمَّا اَلسَّرِقَةُ بِعَیْنِهَا فَلاَ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ مِنْ مَتَاعِ اَلسُّلْطَانِ فَلاَ بَأْسَ بِذَلِکَ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد خریدن (مالِ) خیانت[۱] و دزدی[۲] سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«نه (جایز نیست)، مگراین‌که با مالی که چنین نباشد مخلوط شده باشد. اما چیزی که (می‌دانی) عیناً دزدی است[۳]، (خریدنش) جایز نیست، مگراین‌که از کالاهای سلطانِ (ستم‌گر) باشد[۴] که دراین‌صورت (خریدنش) اشکالی ندارد.»

 

 

 

...عَنْ جَرَّاحٍ اَلْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«لاَ یَصْلُحُ شِرَاءُ اَلسَّرِقَةِ وَ اَلْخِیَانَةِ إِذَا عُرِفَتْ.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خریدن (مالِ) دزدی و خیانت، در صورتی که شناسایی شده باشد، درست نیست.»

 

 

 

...عَنِ اِبْنِ أَبِی نَجْرَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنِ اِشْتَرَى سَرِقَةً وَ هُوَ یَعْلَمُ فَقَدْ شَرِکَ فِی عَارِهَا وَ إِثْمِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۲۲۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس (مال) دزدی‌ای را بخرد، درحالی‌که می‌داند (دزدی است)، در رسوایی و گناه آن دزدی شریک است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از خرید خیانت، خریدن مالی است که با خیانت در امانت، از چنگش دیگری در آمده باشد؛ اعم از این‌که مال شخصی بوده باشد یا به بیت‌المال تعلق داشته باشد.

[۲] مقصود از خرید سرقت نیز خریدن مالی است که از دیگری به سرقت رفته است.

[۳] مثلاً بدانی که این موبایل یا این وسیله یا این خوراکی‌ها، عیناً از دیگری به سرقت رفته و چیز دیگری قاطیِ آن نیست.

[۴] یعنی بدانی که این کالاها از سلطان ستم‌گری به سرقت رفته است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«شَکَا رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلْحُرْفَةَ فَقَالَ: «اُنْظُرْ بُیُوعاً فَاشْتَرِهَا ثُمَّ بِعْهَا فَمَا رَبِحْتَ فِیهِ فَالْزَمْهُ.»»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از شغلش شکایت کرد.

ایشان فرمودند:

«کالاها را بررسی کن و آن‌ها را بخر،[۱] سپس آن‌ها را بفروش؛ در هرکدامشان که سود کردی، در (فروشِ) همان کالا ثابت‌قدم باش.»[۲]»

 

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِذَا نَظَرَ اَلرَّجُلُ فِی تِجَارَةٍ فَلَمْ یَرَ فِیهَا شَیْئاً فَلْیَتَحَوَّلْ إِلَى غَیْرِهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه انسان به یک تجارت (کسب و کار) رو آورد و در آن خیری ندید،[۳] باید تجارتش را تغییر دهد.»

 

 

 

...عَنْ بَشِیرٍ اَلنَّبَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِذَا رُزِقْتَ فِی شَیْءٍ فَالْزَمْهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه در چیزی روزی به تو رسید، در همان (زمینه) ثابت‌قدم باش.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود این است که ابتدا در مورد کالاهایی که امکان فروششان هست، تحقیق و بررسی کن؛ که شرایط خودت، شرایط بازار و ویژگی‌های هر کالا چگونه است و بعد از بررسی همه‌جانبه، تصمیم بگیر که چه کالایی را خرید و فروش کنی و وارد چه شغلی شوی.

[۲] مقصود این است که پس از این‌که متوجه شدی در چه کاری موفق هستی، دیگر از این شاخه به آن شاخه نپر و به همان شغل بچسب!

[۳] مقصود این است که اگر به هر دلیلی (مثل مناسب نبودن شرایط بازار یا تناسب نداشتن با علایق، استعدادها و توانایی‌های خودت) در یک زمینه کاری موفق نبودی، آن را رها کن و به شغلی دیگر روی بیاور تا چیزی که در آن موفق خواهی بود را پیدا کنی.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به نظر می‌رسد این قاعده شامل تمام مشاغل می‌شود؛ زیرا:

اولاً آن‌چه خرید و فروش می‌شود، لزوماً یک کالای فیزیکی نیست، بلکه فروش خدمات نیز نوعی خرید و فروش محسوب می‌شود

و ثانیاً در بعضی روایات به این نکته اشاره شده است که هر کاری که انسان از طریق آن روزی کسب کند، نوعی تجارت است؛

به‌عنوان مثال از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کُلُّ مَا اِفْتَتَحَ بِهِ اَلرَّجُلُ رِزْقَهُ فَهُوَ تِجَارَةٌ.»

 الکافی، ج۵، ص۳۰۵

«هرکاری که انسان با آن روزی‌اش را (بر خود) بگشاید، آن کار (نوعی) تجارت است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«اَلْجَالِبُ مَرْزُوقٌ وَ اَلْمُحْتَکِرُ مَلْعُونٌ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۵

 

از امام صادق از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«کسی که مشتری جلب می‌کند، روزی داده می‌شود

و کسی که احتکار می‌کند، مورد لعنت[*] است.»

 

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«اَلْحُکْرَةُ فِی اَلْخِصْبِ أَرْبَعُونَ یَوْماً وَ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلْبَلاَءِ ثَلاَثَةُ أَیَّامٍ فَمَا زَادَ عَلَى اَلْأَرْبَعِینَ یَوْماً فِی اَلْخِصْبِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ وَ مَا زَادَ عَلَى ثَلاَثَةِ أَیَّامٍ فِی اَلْعُسْرَةِ فَصَاحِبُهُ مَلْعُونٌ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«احتکار کردن در زمان فراوانی، چهل روز است و در زمان سختی (نایاب شدن کالا) و بلا، سه روز است.

کسی که در زمان فراوانی، بیش از چهل روز احتکار کند، ملعون است و کسی که در زمان سختی بیش از سه روز احتکار کند، ملعون است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «لعن» به‌معنای راندن و دور کردنِ همراه با ناراحتی است. لعن از جانب خداوند، به‌معنای قطع رحمت و توفیق دنیوی و جلب عذاب اخروی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«نَفِدَ اَلطَّعَامُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَتَاهُ اَلْمُسْلِمُونَ فَقَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ قَدْ نَفِدَ اَلطَّعَامُ وَ لَمْ یَبْقَ مِنْهُ شَیْءٌ إِلاَّ عِنْدَ فُلاَنٍ فَمُرْهُ یَبِیعُهُ اَلنَّاسَ. قَالَ: فَحَمِدَ اَللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا فُلاَنُ إِنَّ اَلْمُسْلِمِینَ ذَکَرُوا أَنَّ اَلطَّعَامَ قَدْ نَفِدَ إِلاَّ شَیْئاً عِنْدَکَ فَأَخْرِجْهُ وَ بِعْهُ کَیْفَ شِئْتَ وَ لاَ تَحْبِسْهُ.»»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، غذا (مواد غذایی) نایاب شد.

مسلمانان نزد ایشان رفتند و عرض کردند:

ای رسول خدا! غذا نایاب شده و جز نزد فلانی چیزی باقی نمانده است. پس به او دستور دهید که آن را به مردم بفروشد.

پیامبر [نزد کسی که مواد غذایی داشت، رفتند،] حمد و ثنای خداوند را به‌جا آوردند و (به او) فرمودند:

«فلانی! مسلمانان گفتند غذا نایاب شده و فقط نزد تو است. آن را (از انبارت) بیرون بیاور و هرطور می‌خواهی بفروش، ولی (نزد خودت) نگه ندار.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «اَلْحُکْرَةُ أَنْ یَشْتَرِیَ طَعَاماً لَیْسَ فِی اَلْمِصْرِ غَیْرُهُ فَیَحْتَکِرَهُ فَإِنْ کَانَ فِی اَلْمِصْرِ طَعَامٌ أَوْ یُبَاعُ غَیْرُهُ فَلاَ بَأْسَ بِأَنْ یَلْتَمِسَ بِسِلْعَتِهِ اَلْفَضْلَ.» قَالَ: وَ سَأَلْتُهُ عَنِ اَلزَّیْتِ فَقَالَ: «إِنْ کَانَ عِنْدَ غَیْرِکَ فَلاَ بَأْسَ بِإِمْسَاکِهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۴

 

از عُبیدالله بن علی حلبی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«احتکار، این است که (شخصی) غذایی که جز آن در شهر نیست را بخرد و نگه دارد (تا گران شود.) اما اگر در شهر غذا موجود باشد یا شخص دیگری بفروشد، اشکالی ندارد که به‌واسطه‌ی کالایش سودی کسب کند.»

از ایشان درباره روغن زیتون سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«اگر نزد شخصی غیر از تو موجود باشد، اشکالی ندارد که آن را نگه داری.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی اَلْفَضْلِ سَالِمٍ اَلْحَنَّاطِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَا عَمَلُکَ؟» قُلْتُ: حَنَّاطٌ وَ رُبَّمَا قَدِمْتُ عَلَى نَفَاقٍ وَ رُبَّمَا قَدِمْتُ عَلَى کَسَادٍ فَحَبَسْتُ. فَقَالَ: «فَمَا یَقُولُ مَنْ قِبَلَکَ فِیهِ؟» قُلْتُ: یَقُولُونَ مُحْتَکِرٌ. فَقَالَ: «یَبِیعُهُ أَحَدٌ غَیْرُکَ؟» قُلْتُ: مَا أَبِیعُ أَنَا مِنْ أَلْفِ جُزْءٍ جُزْءاً قَالَ: «لاَ بَأْسَ إِنَّمَا کَانَ ذَلِکَ رَجُلٌ مِنْ قُرَیْشٍ یُقَالُ لَهُ حَکِیمُ بْنُ حِزَامٍ وَ کَانَ إِذَا دَخَلَ اَلطَّعَامُ اَلْمَدِینَةَ اِشْتَرَاهُ کُلَّهُ فَمَرَّ عَلَیْهِ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقَالَ: «یَا حَکِیمَ بْنَ حِزَامٍ إِیَّاکَ أَنْ تَحْتَکِرَ.»»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۵

 

از سالم حنّاط نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«چه می‌کنی؟»

عرض کردم:

حنّاط (گندم‌فروش) هستم؛ گاهی (بازار) رونق دارد و گاهی کساد[۱] است. [وقتی بازار کساد است،] من گندم را نگه می‌دارم (نمی‌فروشم.)

حضرت فرمودند:

«(مردم) در مورد این کار تو چه می‌گویند؟»

عرض کردم:

می‌گویند محتکر هستم.

حضرت فرمودند:

«آیا غیر از تو نیز کسی آن را می‌فروشد؟»

عرض کردم:

من یک‌هزارمِ (آن‌چه در بازار است) را هم نمی‌فروشم.

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد. مردی از قریش بود به نام حکیم بن حزام. وقتی غذا (مواد غذایی) [توسط تاجران] وارد مدینه می‌شد، همه‌اش را می‌خرید.

پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نزد او رفتند و فرمودند:

«بر حذر باش از این‌که احتکار کنی!»»

 

 

 

...عَنْ غِیَاثِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَیْسَ اَلْحُکْرَةُ إِلاَّ فِی اَلْحِنْطَةِ وَ اَلشَّعِیرِ وَ اَلتَّمْرِ وَ اَلزَّبِیبِ وَ اَلسَّمْنِ[۲][۳]

 الکافی، ج۵، ص۱۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«احتکار، فقط در مورد گندم، جو، خرما، کشمش و روغن است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یعنی خرید و فروش (به هر علتی) کم است و رونقی ندارد.

[۲] سمن، روغنی است که از شیر (گاو، گوسفند یا…) گرفته می‌شود.

[۳] آن‌چه حضرت ذکر کرده‌اند، مواد اولیه غذایی و قوت غالب مردم بوده است. انبار کردن و نفروختن هرآن‌چه که امروز در سفره مردم چنین نقشی دارد نیز شامل حکم «احتکار» می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۰۰ ، ۰۸:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلْفَزَارِیِّ قَالَ: دَعَا أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَوْلًى لَهُ یُقَالُ لَهُ مُصَادِفٌ فَأَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ قَالَ لَهُ: «تَجَهَّزْ حَتَّى تَخْرُجَ إِلَى مِصْرَ فَإِنَّ عِیَالِی قَدْ کَثُرُوا.» قَالَ: فَتَجَهَّزَ بِمَتَاعٍ وَ خَرَجَ مَعَ اَلتُّجَّارِ إِلَى مِصْرَ فَلَمَّا دَنَوْا مِنْ مِصْرَ اِسْتَقْبَلَتْهُمْ قَافِلَةٌ خَارِجَةٌ مِنْ مِصْرَ فَسَأَلُوهُمْ عَنِ اَلْمَتَاعِ اَلَّذِی مَعَهُمْ مَا حَالُهُ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کَانَ مَتَاعَ اَلْعَامَّةِ فَأَخْبَرُوهُمْ أَنَّهُ لَیْسَ بِمِصْرَ مِنْهُ شَیْءٌ فَتَحَالَفُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَى أَنْ لاَ یَنْقُصُوا مَتَاعَهُمْ مِنْ رِبْحِ اَلدِّینَارِ دِینَاراً فَلَمَّا قَبَضُوا أَمْوَالَهُمْ وَ اِنْصَرَفُوا إِلَى اَلْمَدِینَةِ فَدَخَلَ مُصَادِفٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ وَ مَعَهُ کِیسَانِ فِی کُلِّ وَاحِدٍ أَلْفُ دِینَارٍ فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَذَا رَأْسُ اَلْمَالِ وَ هَذَا اَلْآخَرُ رِبْحٌ فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا اَلرِّبْحَ کَثِیرٌ وَ لَکِنْ مَا صَنَعْتَهُ فِی اَلْمَتَاعِ؟» فَحَدَّثَهُ کَیْفَ صَنَعُوا وَ کَیْفَ تَحَالَفُوا. فَقَالَ: «سُبْحَانَ اَللَّهِ تَحْلِفُونَ عَلَى قَوْمٍ مُسْلِمِینَ أَلاَّ تَبِیعُوهُمْ إِلاَّ رِبْحَ اَلدِّینَارِ دِینَاراً؟!» ثُمَّ أَخَذَ أَحَدَ اَلْکِیسَیْنِ فَقَالَ: «هَذَا رَأْسُ مَالِی وَ لاَ حَاجَةَ لَنَا فِی هَذَا اَلرِّبْحِ.» ثُمَّ قَالَ: «یَا مُصَادِفُ! مُجَادَلَةُ اَلسُّیُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ اَلْحَلاَلِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۱

 

از ابوجعفر فَزاری نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) یکی از غلامان خود به‌نام مصادف را فراخواندند، به او هزار دینار (سکه طلا) دادند و فرمودند:

«خود را آماده کن و (برای تجارت با این پول) به مصر برو؛ چراکه نان‌خورهای من زیاد شده‌اند.»

مصادف، کالایی تهیه کرد و به‌همراه تاجرانِ (دیگری)، به مصر رفت. وقتی نزدیک مصر شدند، قافله‌ای که از مصر خارج می‌شدند، به استقبال آن‌ها آمدند. از آن قافله درباره کالایی که همراهشان (به مصر) آورده بودند، سؤال کردند؛ که وضعیت آن کالا - که کالایی مورد استفاده و نیاز عموم بود - در شهر چگونه است.

اهل قافله به آنان خبر دادند که در مصر از این کالا یافت نمی‌شود. پس مصادف و همراهانش با یکدیگر هم‌قَسَم و هم‌پیمان شدند که هیچ‌کدامشان از سود یک دینار برای هر دینار (سود صددرصدی) کم‌تر نگیرند.

وقتی [کالاها را به دو برابر قیمت فروختند،] اموالشان را برداشتند و به مدینه بازگشتند، مصادف درحالی‌که دو کیسه همراه داشت که در هرکدام هزار دینار بود، نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفت و عرض کرد:

فدایتان شوم، ای کیسه سرمایه اولیه شماست و این کیسه نیز سود آن است.

حضرت فرمودند:

«به‌راستی که این سود خیلی زیاد است! مگر با آن کالا چه کردی؟!»

مصادف برای امام تعریف کرد که چگونه عمل کردند و چگونه هم‌قسم شدند و…

حضرت فرمودند:

«سبحان الله! با یکدیگر علیه گروهی از مسلمانان هم‌قسم شدید که آن کالا را نفروشید، مگر با سود یک دینار برای هر دینار؟!»

سپس حضرت یکی از کیسه‌ها را برداشتند و فرمودند:

«این سرمایه اولیه من است. ما نیازی به آن سود نداریم.»

بعد فرمودند:

«ای مصادف! جنگ شمشیرها (جنگ تن به تن)، از دنبال مال حلال رفتن، آسان‌تر است!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۰۰ ، ۰۷:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ اَلْحَمِیدِ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«ثَلاَثَةٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ تَعَالَى إِلَیْهِمْ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ أَحَدُهُمْ رَجُلٌ اِتَّخَذَ اَللَّهَ بِضَاعَةً لاَ یَشْتَرِی إِلاَّ بِیَمِینٍ وَ لاَ یَبِیعُ إِلاَّ بِیَمِینٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۲

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه گروه هستند که خداوند (تعالی) در روز قیامت به هیچ‌یک از آنان نظرِ [رحمت] نمی‌کند؛

یکی از آنان، مردی است که خداوند را مال‌التجاره‌ی خود می‌کند؛ چیزی را نمی‌خرد مگر با قسم (به خدا) و چیزی را نمی‌فروشد مگر با قسم (به خدا.)»

 

 

 

...عَنْ أَبِی إِسْمَاعِیلَ رَفَعَهُ عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّهُ کَانَ یَقُولُ:

«إِیَّاکُمْ وَ اَلْحَلْفَ فَإِنَّهُ یُنَفِّقُ اَلسِّلْعَةَ وَ یَمْحَقُ اَلْبَرَکَةَ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۲

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بر حذر باشید از قسم خوردن (هنگام معامله)؛ چراکه این‌کار، آن کالایتان را تبلیغ می‌کند، ولی برکت را از بین می‌برد.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ رَفَعَهُ قَالَ: قَامَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى دَارِ اِبْنِ أَبِی مُعَیْطٍ وَ کَانَ یُقَامُ فِیهَا اَلْإِبِلُ فَقَالَ:

«یَا مَعَاشِرَ اَلسَّمَاسِرَةِ! أَقِلُّوا اَلْأَیْمَانَ فَإِنَّهَا مَنْفَقَةٌ لِلسِّلْعَةِ مَمْحَقَةٌ لِلرِّبْحِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۲

 

از ابوحمزه ثمالی نقل شده است:

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بر فراز محله ابن‌ابی‌مُعَیط که شتران را [برای خرید و فروش] آن‌جا نگه‌داری می‌کردند، ایستادند و فرمودند:

«ای جماعت دلّال! قَسَم‌خوردن‌هایتان را کم کنید؛ چراکه قسم خوردن، کالایتان را تبلیغ می‌کند، ولی سودتان را از بین می‌برد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که در مطلب پیشین اشاره شد، «غِش در معامله» این است که فروشنده خریدار را به نحوی فریب دهد؛ مثل این‌که کالایش را بهتر از آن‌چه هست، نمایش دهد یا کالای بدلی یا قلابی را جای کالای اصل جا بزند یا چیزی ناخالص را به جای چیزی خالص به خریدار بفروشد...

 

 

 

...عَنْ عُبَیْسِ بْنِ هِشَامٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: دَخَلَ عَلَیْهِ رَجُلٌ یَبِیعُ اَلدَّقِیقَ فَقَالَ: «إِیَّاکَ وَ اَلْغِشَّ فَإِنَّ مَنْ غَشَّ غُشَّ فِی مَالِهِ فَإِنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ مَالٌ غُشَّ فِی أَهْلِهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۰

 

نقل شده است: مردی که آرد می‌فروخت، نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفت.

حضرت به او فرمودند:

«بر حذر باش از غشّ [در معاملاتت]؛ زیرا کسی که غشّ کند، در مالش غش می‌شود[۱] و اگر مالی نداشته باشد، در خانواده‌اش غش صورت می‌گیرد.[۲]»

 

 

 

...عَنْ هِشَامِ بْنِ اَلْحَکَمِ قَالَ: کُنْتُ أَبِیعُ اَلسَّابِرِیَّ فِی اَلظِّلاَلِ فَمَرَّ بِی أَبُو اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ لِی: «یَا هِشَامُ إِنَّ اَلْبَیْعَ فِی اَلظِّلِّ غِشٌّ وَ إِنَّ اَلْغِشَّ لاَ یَحِلُّ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۰

 

از هشام بن حکم نقل شده است: من کالاهای سابری[۳] را در سایه می‌فروختم. امام کاظم (علیه‌السلام) از کنار من عبور می‌کردند.

به من فرمودند:

«ای هشام! فروختنِ (کالا) در سایه، غشّ است و به‌راستی که غشّ (در معامله) حلال نیست.[۴]»

 

 

 

...عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِرَجُلٍ یَبِیعُ اَلتَّمْرَ: «یَا فُلاَنُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ لَیْسَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ مَنْ غَشَّهُمْ.»»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به مردی که خرما می‌فروخت، فرمودند:

«فلانی! مگر نمی‌دانی کسی که با مسلمانان غشّ کند، از آن‌ها نیست؟![۵]»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] شاید مقصود این باشد که در مالش عیب و ایراد و ناخالصی‌های ناآشکاری ایجاد می‌شود که متوجه آن نمی‌شود و در نهایت دچار ضرر می‌گردد.

[۲] شاید مقصود این باشد که در خانواده‌اش عیب و ایراد و کج‌روی‌هایی ایجاد می‌شود که متوجه آن نمی‌شود و بعدها می‌فهمد که آن‌طور که فکر می‌کرده خانواده‌ی سالم و بی عیب و نقصی ندارد.

[۳] گویا سابر، عربی‌شده‌ی شاپور و شهری در ولایت فارس بوده است. فارس نیز منطقه‌ای وسیع بوده و شامل استان‌های فارس، بوشهر، هرمزگان، کهگیلویه‌وبویراحمد، یزد و بخشی از خوزستان کنونی می‌شده است.

[۴] مقصود این است که فروش کالا در جایی که تاریک است و مشتری نمی‌تواند آن را به‌درستی ببیند، ورانداز کند، محاسن و معایبش را تشخیص دهد و در نهایت با آگاهی از ویژگی‌هایش آن را بخرد، جایز نیست.

[۵] یعنی کسی که به مسلمانان خیانت کند و آن‌ها را بفریبد، دیگر از مسلمانان محسوب نمی‌شود (مگر این‌که جبران کند و بازگردد.)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ بهمن ۰۰ ، ۰۸:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُوسَى بْنِ بَکْرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَإِذَا دَنَانِیرُ مَصْبُوبَةٌ بَیْنَ یَدَیْهِ فَنَظَرَ إِلَى دِینَارٍ فَأَخَذَهُ بِیَدِهِ ثُمَّ قَطَعَهُ بِنِصْفَیْنِ ثُمَّ قَالَ لِی: «أَلْقِهِ فِی اَلْبَالُوعَةِ حَتَّى لاَ یُبَاعَ شَیْءٌ فِیهِ غِشٌّ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۶۰

 

از موسی بن بَکر نقل شده است:

نزد امام کاظم (علیه‌السلام) بودیم. چندین دینار (سکه طلا) مقابل ایشان روی زمین قرار داشت. حضرت به یکی از دینارها نگاهی انداختند. آن را به دست گرفتند. بعد شکستند و دو نیم کردند.

بعد به من فرمودند:

«این را در چاه مستراح بیانداز تا چیزی که در آن غِشّ[*] است، فروخته نشود.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «غش» در معامله، این است که فروشنده خریدار را به نحوی فریب دهد؛ مثل این‌که کالایش را بهتر از آن‌چه هست، نمایش دهد یا کالای بدلی یا قلابی را جای کالای اصل جا بزند یا چیزی ناخالص را به جای چیزی خالص به خریدار بفروشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۰ ، ۱۵:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«أَیُّمَا عَبْدٍ أَقَالَ مُسْلِماً فِی بَیْعٍ أَقَالَهُ اَللَّهُ تَعَالَى عَثْرَتَهُ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۱۵۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هر بنده‌ای که در معامله، با مسلمانی اقاله (چشم‌پوشی)[*] کند، خداوند (تعالی) در روز قیامت از لغزش‌هایش چشم‌پوشی می‌کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] «اقاله» عبارت است از: درخواست موافقت طرف معامله با فسخ آن و بازگرداندن کالا و بهایش به فروشنده و خریدار.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: دَعَانِی جَعْفَرٌ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: «بَاعَ فُلاَنٌ أَرْضَهُ؟» فَقُلْتُ: نَعَمْ. قَالَ: «مَکْتُوبٌ فِی اَلتَّوْرَاةِ أَنَّهُ مَنْ بَاعَ أَرْضاً أَوْ مَاءً وَ لَمْ یَضَعْهُ فِی أَرْضٍ أَوْ مَاءٍ ذَهَبَ ثَمَنُهُ مَحْقاً.»

 الکافی، ج۵، ص۹۱

 

از ابان بن عثمان نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) مرا فراخواندند و فرمودند:

«فلانی زمینش را فروخت؟»

عرض کردم:

بله.

فرمودند:

«در تورات نوشته شده است: هرکس زمین یا آبی[۱] را بفروشد و (بهای) آن را برای خریدِ زمین یا آبی (دیگر) صرف نکند، پولی که گرفته است، از بین خواهد رفت.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی إِبْرَاهِیمَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «ثَمَنُ اَلْعَقَارِ مَمْحُوقٌ إِلاَّ أَنْ یُجْعَلَ فِی عَقَارٍ مِثْلِهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۲

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهای مِلک[۲]، از بین می‌رود، مگراین‌که برای خرید مِلکی مثل خودش صرف شود.»

 

 

 

...عَنْ مِسْمَعٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنَّ لِی أَرْضاً تُطْلَبُ مِنِّی وَ یُرَغِّبُونِّی. فَقَالَ لِی: «یَا أَبَا سَیَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ مَنْ بَاعَ اَلْمَاءَ وَ اَلطِّینَ ذَهَبَ مَالُهُ هَبَاءً؟» قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی أَبِیعُ بِالثَّمَنِ اَلْکَثِیرِ وَ أَشْتَرِی مَا هُوَ أَوْسَعُ رُقْعَةً مِمَّا بِعْتُ. قَالَ: «فَلاَ بَأْسَ.»

 الکافی، ج۵، ص۹۲

 

از مِسمَع بن عبدالملک نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من زمینی دارم که می‌خواهند آن را از من (بخرند) و مرا (به فروشش) ترغیب می‌کنند.

حضرت به من فرمودند:

«ای ابوسیّار! مگر نمی‌دانی کسی که آب یا خاک را بفروشد، مالش به باد می‌رود؟»

عرض کردم:

فدایتان شوم، من آن را به بهایی زیاد می‌فروشم و (با پولش) قطعه‌زمینی بزرگ‌تر از آن‌چه می‌فروشم، می‌خرم.

حضرت فرمودند:

«در این‌صورت اشکالی ندارد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، حق‌آبه است؛ سهم کشاورز از آبِ چاه، قنات، رودخانه یا...

[۲] در متن حدیث از کلمه «عَقار» استفاده شده است که به معنای اموال غیرمنقول است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۰۰ ، ۱۲:۲۴
ابوالفضل رهبر