شیوه برگزاری مراسم روضه در خانه حضرت رباب
…عَنْ مَصْقَلَةَ الطَّحَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکَلْبِیَّةُ عَلَیْهِ مَأْتَماً وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذَا رَأَتْ جَارِیَةً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکِی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهَا: «مَا لَکِ أَنْتِ مِنْ بَیْنِنَا تَسِیلُ دُمُوعُکِ؟» قَالَتْ: إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِیقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَکَلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ: «إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکِ أَنْ نَتَقَوَّى عَلَى الْبُکَاءِ عَلَى الْحُسَیْنِ ع.»» قَالَ: «وَ أُهْدِیَ إِلَى الْکَلْبِیَّةِ جُوناً لِتَسْتَعِینَ بِهَا عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ ع فَلَمَّا رَأَتِ الْجُونَ قَالَتْ: «مَا هَذِهِ؟» قَالُوا: هَدِیَّةٌ أَهْدَاهَا فُلَانٌ لِتَسْتَعِینِی عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ. فَقَالَتْ: «لَسْنَا فِی عُرْسٍ فَمَا نَصْنَعُ بِهَا.» ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ فَأُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ فَلَمَّا أُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ لَمْ یُحَسَّ لَهَا حِسٌّ کَأَنَّمَا طِرْنَ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ یُرَ لَهُنَّ بِهَا بَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ الدَّارِ أَثَرٌ.»
الکافی، ج۱، ص۴۶۶
از امام صادق (علیهالسلام) نقل شده است:
«زمانی که امام حسین (علیهالسلام) به شهادت رسیدند، آن همسر ایشان که از قبیله بنو کلب بود،[۱] مجلس عزایی برگزار کرد. خودش میگریست و زنان و خدمتکاران گریه میکردند. [آنقدر گریه کردند] تا اینکه اشکهاشان خشک شد.
در آن میان، کنیزی از کنیزانش بود که همچنان گریه میکرد و اشکهایش بهشدت جاری بود.
همسر امام (رباب)، او را صدا کرد و به او گفت: «چه کردهای که از میان ما فقط اشکهای تو با این شدت جاری است؟!»
کنیز عرض کرد: وقتی گریه کردن سخت شد، شربت سَویق نوشیدم.
همسر امام دستور داد غذا و شربت سویق آوردند. خودش غذا خورد و شربت نوشید. (به زنان دیگر هم) غذا و شربت داد و گفت: «قصدمان از این خوردن و آشامیدن، فقط همین است که قدرت یابیم بر امام حسین (علیهالسلام) گریه کنیم.»»
امام صادق (علیهالسلام) همچنین فرمودهاند:
«برای این همسر امام حسین، یک ″جون″ (پرندهای آوازخوان که شکم و بالهایی سیاه دارد) هدیه آوردند تا برای مجلس عزای امام حسین (علیهالسلام) از آن کمک بگیرد.
وقتی ایشان (رباب) این پرنده را دید، فرمود: «این چیست؟» گفتند: هدیهای است که فلانی آورده تا با آن برای مجلس عزای امام حسین کمک بگیرید. رباب فرمود: «ما که در عروسی نیستیم. پس از آن استفاده نخواهیم کرد.» بعد، به آن زنان (که پرنده را هدیه آورده بودند) دستور داد از خانه بیرون روند. وقتی از خانه خارج شدند، دیگر دیده نشدند. گویا به آسمان پر کشیدند و بعد از خروجشان از خانه، هیچ اثری از آنها دیده نشد.»[۲]
پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ
[۱] مرحوم علامه مجلسی گوید: این زن، رباب، دختر امرءالقیس کلبى و مادر سکینه و عبدالله (طفل شیرخوار امام حسین که در آغوش ایشان به شهادت رسید و امروزه به علی اصغر معروف شده) بوده است. از شیخ مفید نقل شده است: امام حسین (علیهالسلام) شش فرزند داشتند: (۱) «علی اکبر» که کنیهشان ابومحمد بوده و نام مادرشان شهزنان دختر کسری یزدگرد بوده است. [مقصود امام سجاد است.] (۲) «علی اصغر» که همراه امام در کربلا به شهادت رسیدهاند و مادرشان لیلی دختر ابیمرة ثقفیه بوده است. [ما به ایشان علی اکبر میگوییم.] (۳) «جعفر» که در زمان حیات امام از دنیا رفتهاند و از ایشان نسلی باقی نمانده و مادرشان از قبیله قضاعه بوده است. (۴) «عبدالله» که در سن کم، همراه پدرشان به شهادت رسید. [ما به ایشان علی اصغر میگوییم.] (۵) «سکینة» که مادرشاه رباب دختر امرءالقیس بن عدی کلبی بوده است. رباب، مادر عبدالله (علی اصغر) نیز بوده است. (۶) «فاطمة» که مادرشان اماسحاق دختر طلحة بن عبدالله تمیمی بوده است.[ممکن است دختری که او را رقیه مینامیم، همایشان باشند.] (مرآةالعقول، ج۵، ص۳۷۲)
[۲] در مورد اینکه آن زنان که بودند و چرا آن پرنده را آورده بودند، احتمال میرود: از فرشتگان یا جنّیان یا ارواحی بودهاند که تجسّم یافته بودند و آن پرنده را آورده بودند تا زنان عزادار حاضر در مجلس را مشغول کند و از غم بسیار شدیدی که بر اثر آن مصیبت داشتند بکاهد.