دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عاشورا» ثبت شده است

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُمْرَانَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«لَمَّا کَانَ مِنْ أَمْرِ الْحُسَیْنِ ع مَا کَانَ ضَجَّتِ الْمَلَائِکَةُ إِلَى اللَّهِ بِالْبُکَاءِ وَ قَالَتْ: «یُفْعَلُ هَذَا بِالْحُسَیْنِ صَفِیِّکَ وَ ابْنِ نَبِیِّکَ!»» قَالَ: «فَأَقَامَ اللَّهُ لَهُمْ ظِلَّ الْقَائِمِ ع وَ قَالَ: «بِهَذَا أَنْتَقِمُ لِهَذَا.»»

 الکافی، ج۱، ص۴۶۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که کار امام حسین (علیه‌السلام) چنان شد [و حضرت غریبانه شهید شدند،] فرشتگان با گریه به درگاه خداوند فریاد کشیدند و عرض کردند: «با حسین، برگزیده‌ات و پسر پیامبرت، چنین کردند!»

آن‌گاه خداوند سایه حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) را برافراشت و (به فرشتگان) فرمود: «به‌وسیله این، انتقام آن را می‌گیرم.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ تیر ۰۳ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبَانٍ عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَوْمِ تَاسُوعَاءَ وَ عَاشُورَاءَ مِنْ شَهْرِ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: «تَاسُوعَاءُ یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ ع نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ.» ثُمَّ قَالَ: «وَ أَمَّا یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَى حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ مَا هُوَ یَوْمَ صَوْمٍ وَ مَا هُوَ إِلَّا یَوْمُ حُزْنٍ وَ مُصِیبَةٍ دَخَلَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَوْمُ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ لِابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِیَادٍ وَ أَهْلِ الشَّامِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ ذَلِکَ یَوْمٌ بَکَتْ عَلَیْهِ جَمِیعُ بِقَاعِ الْأَرْضِ خَلَا بُقْعَةِ الشَّامِ فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ مَسْخُوطٌ عَلَیْهِ وَ مَنِ ادَّخَرَ إِلَى مَنْزِلِهِ ذَخِیرَةً أَعْقَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى نِفَاقاً فِی قَلْبِهِ إِلَى یَوْمِ یَلْقَاهُ وَ انْتَزَعَ الْبَرَکَةَ عَنْهُ وَ عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ وُلْدِهِ وَ شَارَکَهُ الشَّیْطَانُ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۴۷

 

از عبدالملک بن حکیم خثعمی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره روزه گرفتن در روز تاسوعا و عاشورای ماه محرم سؤال کردم.[۱]

حضرت فرمودند:

«روز تاسوعا، روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در کربلا محاصره شدند. لشگر سواره‌ی شام جمع شدند و اطرافش اتراق کردند. ابن مرجانه (عبیدالله بن زیاد) از انبوه و فراوانی این سواره‌نظام شادمان شدند.

امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در این روز (تاسوعا) ناتوان شدند و یقین یافتند که یاری‌گری نزد امام حسین (علیه‌السلام) نخواهد آمد و اهل عراق به‌کمک نخواهند رسید. پدرم به‌فدای آن ناتوان‌شده‌ی غریب!»

سپس امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«اما روز عاشورا، روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) دچار مصیبت شد و میان یارانش بر زمین افتاد، درحالی‌که یارانش (پیش‌تر) عریان، در اطرافش نقش بر زمین بودند.

پس آیا برای چنین روزی، روزه (توصیه شده) است؟! هرگز! قسم به پروردگارِ بیت‌الحرام، این روز، روزِ روزه گرفتن نیست؛[۲]

این روز، فقط روز غم و روز مصیبتی است که بر اهل آسمان و اهل زمین و تمام مؤمنین وارد شده است.

این روز، روز شادی ابن مرجانه و آل زیاد و اهالی شام است. خداوند بر آنان و بر نسلشان خشم گیرد!

این روز، روزی است که تمام سرزمین‌ها به‌جز سرزمین شام، بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کردند.

پس هرکس در این روز روزه بگیرد یا (به‌عنوان روزی مبارک) تبرّک جوید، خداوند او را با آل زیاد محشور می‌کند، درحالی‌که قلبش مسخ‌شده است و مورد خشمِ (خداوند) است.

و هرکس در این روز (به‌عنوان تبرّک) در خانه‌اش چیزی (غذایی) ذخیره کند، خداوند او را عقوبت خواهد کرد؛ با نفاقی که در دلش خواهد افتاد، تا روزی که (در قیامت) خداوند را ملاقات می‌کند. همچنین خداوند برکت را از او و اهل خانه‌اش و فرزندانش می‌گیرد و شیطان را در همه آن‌ها با او شریک می‌سازد.»[۳]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] دستگاه سلطنت اموی، به ابتکار عبیدالله بن زیاد، این سنت سیئه را در میان مردم پایه نهاد که روز عاشورا (سال‌روز شهادت امام حسین علیه‌السلام) را روز مبارکی بدانند، جشن برپا کنند، روزه بگیرند و غذای سالشان را در این روز بخرند و ذخیره کنند تا برکت یابد. این سنت شوم، به‌مرور پا گرفت، روایاتی در تأییدش ساخته شد و - به‌ویژه در میان اهل‌سنت - تبدیل به یک مستحب مؤکّد شد.

[۲] هرچند روزه گرفتن در روز عاشورا به‌شدت نهی شده است، اما امساک (پرهیز از غذا خوردن و اکتفای به خوراکی مختصر) توصیه شده است.

[۳] خرید و ذخیره کردن غذا در این روز فقط با نیت تبرّک جستن، حرام است و عقوبت دارد. بنابراین انجام خریدهای روزمره برای منزل اشکالی ندارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۳ ، ۲۰:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مَصْقَلَةَ الطَّحَّانِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع أَقَامَتِ امْرَأَتُهُ الْکَلْبِیَّةُ عَلَیْهِ مَأْتَماً وَ بَکَتْ وَ بَکَیْنَ النِّسَاءُ وَ الْخَدَمُ حَتَّى جَفَّتْ دُمُوعُهُنَّ وَ ذَهَبَتْ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذَا رَأَتْ جَارِیَةً مِنْ جَوَارِیهَا تَبْکِی وَ دُمُوعُهَا تَسِیلُ فَدَعَتْهَا فَقَالَتْ لَهَا: «مَا لَکِ أَنْتِ مِنْ بَیْنِنَا تَسِیلُ دُمُوعُکِ؟» قَالَتْ: إِنِّی لَمَّا أَصَابَنِی الْجَهْدُ شَرِبْتُ شَرْبَةَ سَوِیقٍ قَالَ فَأَمَرَتْ بِالطَّعَامِ وَ الْأَسْوِقَةِ فَأَکَلَتْ وَ شَرِبَتْ وَ أَطْعَمَتْ وَ سَقَتْ وَ قَالَتْ: «إِنَّمَا نُرِیدُ بِذَلِکِ أَنْ نَتَقَوَّى عَلَى الْبُکَاءِ عَلَى الْحُسَیْنِ ع.»» قَالَ: «وَ أُهْدِیَ إِلَى الْکَلْبِیَّةِ جُوناً لِتَسْتَعِینَ بِهَا عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ ع فَلَمَّا رَأَتِ الْجُونَ قَالَتْ: «مَا هَذِهِ؟» قَالُوا: هَدِیَّةٌ أَهْدَاهَا فُلَانٌ لِتَسْتَعِینِی عَلَى مَأْتَمِ الْحُسَیْنِ. فَقَالَتْ: «لَسْنَا فِی عُرْسٍ فَمَا نَصْنَعُ بِهَا.» ثُمَّ أَمَرَتْ بِهِنَّ فَأُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ فَلَمَّا أُخْرِجْنَ مِنَ الدَّارِ لَمْ یُحَسَّ لَهَا حِسٌّ کَأَنَّمَا طِرْنَ بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ یُرَ لَهُنَّ بِهَا بَعْدَ خُرُوجِهِنَّ مِنَ الدَّارِ أَثَرٌ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۶۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند، آن همسر ایشان که از قبیله بنو کلب بود،[۱] مجلس عزایی برگزار کرد. خودش می‌گریست و زنان و خدمت‌کاران گریه می‌کردند. [آن‌قدر گریه کردند] تا این‌که اشک‌هاشان خشک شد.

در آن میان، کنیزی از کنیزانش بود که همچنان گریه می‌کرد و اشک‌هایش به‌شدت جاری بود.

همسر امام (رباب)، او را صدا کرد و به او گفت: «چه کرده‌ای که از میان ما فقط اشک‌های تو با این شدت جاری است؟!»

کنیز عرض کرد: وقتی گریه کردن سخت شد، شربت سَویق نوشیدم.

همسر امام دستور داد غذا و شربت سویق آوردند. خودش غذا خورد و شربت نوشید. (به زنان دیگر هم) غذا و شربت داد و گفت: «قصدمان از این خوردن و آشامیدن، فقط همین است که قدرت یابیم بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنیم.»»

امام صادق (علیه‌السلام) همچنین فرموده‌اند:

«برای این همسر امام حسین، یک ″جون″ (پرنده‌ای آوازخوان که شکم و بال‌هایی سیاه دارد) هدیه آوردند تا برای مجلس عزای امام حسین (علیه‌السلام) از آن کمک بگیرد.

وقتی ایشان (رباب) این پرنده را دید، فرمود: «این چیست؟» گفتند: هدیه‌ای است که فلانی آورده تا با آن برای مجلس عزای امام حسین کمک بگیرید. رباب فرمود: «ما که در عروسی نیستیم. پس از آن استفاده نخواهیم کرد.» بعد، به آن زنان (که پرنده را هدیه آورده بودند) دستور داد از خانه بیرون روند. وقتی از خانه خارج شدند، دیگر دیده نشدند. گویا به آسمان پر کشیدند و بعد از خروجشان از خانه، هیچ اثری از آن‌ها دیده نشد.»[۲]

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرحوم علامه مجلسی گوید: این زن، رباب، دختر امرء‌القیس کلبى و مادر سکینه و عبدالله (طفل شیرخوار امام حسین که در آغوش ایشان به شهادت رسید و امروزه به علی اصغر معروف شده) بوده است. از شیخ مفید نقل شده است: امام حسین (علیه‌السلام) شش فرزند داشتند: (۱) «علی اکبر» که کنیه‌شان ابومحمد بوده و نام مادرشان شه‌زنان دختر کسری یزدگرد بوده است. [مقصود امام سجاد است.] (۲) «علی اصغر» که همراه امام در کربلا به شهادت رسیده‌اند و مادرشان لیلی دختر ابی‌مرة ثقفیه بوده است. [ما به ایشان علی اکبر می‌گوییم.] (۳) «جعفر» که در زمان حیات امام از دنیا رفته‌اند و از ایشان نسلی باقی نمانده و مادرشان از قبیله قضاعه بوده است. (۴) «عبدالله» که در سن کم، همراه پدرشان به شهادت رسید. [ما به ایشان علی اصغر می‌گوییم.] (۵) «سکینة» که مادرشاه رباب دختر امرءالقیس بن عدی کلبی بوده است. رباب، مادر عبدالله (علی اصغر) نیز بوده است. (۶) «فاطمة» که مادرشان ام‌اسحاق دختر طلحة بن عبدالله تمیمی بوده است.[ممکن است دختری که او را رقیه می‌نامیم، هم‌ایشان باشند.] (مرآةالعقول، ج۵، ص۳۷۲)

[۲] در مورد این‌که آن زنان که بودند و چرا آن پرنده را آورده بودند، احتمال می‌رود: از فرشتگان یا جنّیان یا ارواحی بوده‌اند که تجسّم یافته بودند و آن پرنده را آورده بودند تا زنان عزادار حاضر در مجلس را مشغول کند و از غم بسیار شدیدی که بر اثر آن مصیبت داشتند بکاهد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ تیر ۰۳ ، ۰۹:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

بنایی بود بلند و استوانه‌ای‌شکل؛

شبیه برج‌های منبع‌آب قدیمی که هنوز وسط بعضی شهرها هستند؛

مثل منبع‌آب محله آذر قم، یا منبع‌آب تربت‌جام یا فریمان یا کردکوی یا گرمسار یا لنگرود یا...

اما خیلی بزرگ‌تر.

 

میان یک بیابانِ خشک و بی‌آب‌وعلف؛

شبیه بیابان‌های آخرالزمانیِ هالیوود.

 

جماعتی انبوه، گِردِ استوانه جمع بودند.

من یکی از آن جماعت بودم، اما صحنه را با فاصله و از بالا می‌دیدم!

 

تعدادمان زیاد بود؛ شاید به‌اندازه جمعیت یک استادیوم آزادی؛

با این تفاوت که اختلافی در بین نبود؛ همه هوادار و دوست‌دار یک نفر بودیم،

هیچ‌یک علیه کسی دشنام نمی‌دادیم؛ اصلاً حرف نمی‌زدیم

و هیچ‌یک تماشاگر نبودیم؛ همه وسط صحنه بودیم.

 

آن‌جا چه می‌کردیم؟

همه به سمت ورودیِ بنای استوانه‌ای هجوم می‌بردیم، بدون این‌که به هم آسیبی برسانیم.

وارد بنای استوانه‌ای می‌شدیم،

از پله‌هایش بالا می‌رفتیم،

وارد ایوان بالای بنا می‌شدیم،

خود را از آن ارتفاع پایین می‌انداختیم

و می‌مردیم!

 

می‌مردیم و بعد زنده می‌شدیم

و باز به سمت استوانه هجوم می‌بردیم و از پله‌هایش بالا می‌رفتیم و از ایوانش خود را پایین می‌انداختیم و می‌مردیم و زنده می‌شدیم و باز...

و باز...

و این چرخه ادامه داشت تا ابد...

 

چرا خود را می‌انداختیم؟

خود را فدای یک نفر می‌کردیم.

یک نفر که خیلی دوستش داشتیم و تا ابد بده‌کارش بودیم.

 

گویا عهد بسته بودیم که اگر هزاران هزار جان داشته باشیم، آن را فدای محبوبمان کنیم

و باز جان بگیریم

و باز فدایش شویم

و باز... و باز...

 

مولای من!

ای کیمیاگر!

ای نور ابدی!

این رؤیای دیرین را به واقعیت بدل نما،

این روسیاه را لایق گَردان،

و این قربانی را بپذیر!

 

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

صلی الله علیک یا اباعبدالله

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۰۱ ، ۰۶:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر فکر می‌کردم انسان هرقدر نسبت به جزئیاتِ مظالمی که در کربلا رخ داده، آگاهی بیش‌تر و تصور دقیق‌تری داشته باشد، شدت مصیبت‌ها را بهتر درک می‌کند و بیش‌تر می‌سوزد.

شنیده بودم خداوند - مِن‌باب ترحّم - پرده‌ای بر این اتفاقات می‌اندازد که محبّان آل‌الله علیهم‌السلام از شدت غم هلاک نشوند.

حالا اما این‌طور می‌فهمم که هرقدر انسان نسبت به عظمت اهل‌بیت علیهم‌السلام و جایگاه و نقش این انوار مقدسه در عوالم هستی بیش‌تر معرفت یابد، عمق غربت ایشان در این دنیا و عظمت مصیبت‌های واردشده بر آن‌ها را بیش‌تر درک خواهد کرد و در این غم بسیار بیش‌تر خواهد سوخت.

عقوبت رفتار شرم‌آور ما مسلمانان با حجت‌های زمانمان، غیبت حجت از میان ماست

و خدا می‌داند این عقوبت تا کِی به طول خواهد انجامید!

 

 

پانوشت:

مدتی است به امر مادر بزرگوارم، در دورهمی‌های هفتگیِ خانه پدری، جلسه معرفتی مختصری راه انداخته‌ایم.

پیشنهاد دادم (و جمع پذیرفتند که) حدیث‌خوانی کنیم.

همچنین قرار شد از بخش «آسمان و جهانِ» کتاب شریف بحارالانوار و از ابوابی که پیرامون مراحل خلقت عوالم گوناگون هستی و تاریخ زندگی مخلوقات ساکن در این عوالم و جایگاه اهل‌بیت علیهم‌السلام در این میان است، آغاز کنیم.

هرچه بیش‌تر می‌خوانیم و پیش‌تر می‌رویم، به جایگاه اعجاب‌برانگیز اهل‌بیت علیهم‌السلام در عوالم هستی بیش‌تر پی می‌بریم؛

جایگاه عظیمی که نه‌تنها به وصف، که به فهم نیز نیاید!

این روزها و شب‌ها از طرفی، با یادآوریِ فهمِ جدیدی که از این جایگاه یافته‌ام و از طرفی دیگر، با تصور مصیبت‌هایی که در این دنیای دنیّ بر این وجودهای نورانی روا داشته شده، لایه‌ی جدیدی از عظمت این مصیبت را تجربه می‌کنم.

مصیبةً ما أعظمها!

پروردگارا! در عصر غیبت مولایمان و در ایام یتیمیِ ما، معرفت به خودت، رسولت و حجتت را به ما عنایت فرما؛ تا از دینمان گم‌راه نگردیم.

 

 

اشاره:

از زرارةبن‌أعیَن نقل شده است که حضرت صادق علیه‌السلام به او توصیه فرمودند در ایام غیبت حجت خدا به این دعا پناه ببرید:

«اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ؛

فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِیَّکَ

اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ؛

فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ

اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ؛

فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی»

 الکافی، ج۱، ص۳۳۷

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۹:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَوْمِ تَاسُوعَاءَ وَ عَاشُورَاءَ مِنْ شَهْرِ الْمُحَرَّمِ. فَقَالَ: «تَاسُوعَاءُ یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ ع نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ!» ثُمَّ قَالَ: «وَ أَمَّا یَوْمُ عَاشُورَاءَ فَیَوْمٌ أُصِیبَ فِیهِ الْحُسَیْنُ ع صَرِیعاً بَیْنَ أَصْحَابِهِ وَ أَصْحَابُهُ صَرْعَى حَوْلَهُ عُرَاةً أَ فَصَوْمٌ یَکُونُ فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ؟! کَلَّا وَ رَبِّ الْبَیْتِ الْحَرَامِ مَا هُوَ یَوْمَ صَوْمٍ وَ مَا هُوَ إِلَّا یَوْمُ حُزْنٍ وَ مُصِیبَةٍ دَخَلَتْ عَلَى أَهْلِ السَّمَاءِ وَ أَهْلِ الْأَرْضِ وَ جَمِیعِ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَوْمُ فَرَحٍ وَ سُرُورٍ لِابْنِ مَرْجَانَةَ وَ آلِ زِیَادٍ وَ أَهْلِ الشَّامِ غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ عَلَى ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ ذَلِکَ یَوْمٌ بَکَتْ عَلَیْهِ جَمِیعُ بِقَاعِ الْأَرْضِ خَلَا بُقْعَةِ الشَّامِ فَمَنْ صَامَهُ أَوْ تَبَرَّکَ بِهِ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَ آلِ زِیَادٍ مَمْسُوخُ الْقَلْبِ مَسْخُوطٌ عَلَیْهِ وَ مَنِ ادَّخَرَ إِلَى مَنْزِلِهِ ذَخِیرَةً أَعْقَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى نِفَاقاً فِی قَلْبِهِ إِلَى یَوْمِ یَلْقَاهُ وَ انْتَزَعَ الْبَرَکَةَ عَنْهُ وَ عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ وُلْدِهِ وَ شَارَکَهُ الشَّیْطَانُ فِی جَمِیعِ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۴۷

 

از عبدالملک بن حکیم خثعمی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره روزه‌ی تاسوعا (روز نهم) و عاشورا (روز دهم) از ماه محرم سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«تاسوعا؛ روزی است که امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) در کربلا محاصره شدند و سواران اهل شام گرد ایشان جمع شدند و ایشان را زمین‌گیر کردند.

ابن‌مرجانه (عبیدالله بن زیاد) و عمر بن سعد از پیاپی بودن و کثرت سواران شادمان شدند و امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) و یارانش (رضی‌الله‌عنهم) را در این روز ناتوان شمردند و یقین کردند که هیچ یاری‌گری نزد امام حسین (علیه‌السلام) نخواهد آمد و اهل عراق ایشان را یاری نخواهند کرد.

پدرم فدای آن ضعیف‌شده‌ی غریب!»

سپس حضرت فرمودند:

«اما روز عاشورا؛ روزی است که در آن، امام حسین (علیه‌السلام) دچارِ (بلا) شد، درحالی‌که در میان یارانش نقش بر زمین بود. یارانش نیز اطراف او، عریان، نقش بر زمین بودند.

پس آیا در چنین روزی روزه گرفتن جایز است؟! هرگز!

به پروردگار بیت‌الحرام قسم، عاشورا، روزِ روزه نیست. این روز، فقط روزِ اندوه و مصیبتی است که بر اهل آسمان و اهل زمین و همه‌ی مؤمنان وارد شده است.

این روز، روزِ شادمانی و خوشحالی برای ابن‌مرجانه و آل‌زیاد و اهل شام است، که خداوند بر آن‌ها و نوادگانشان غضب فرماید!

روز عاشورا روزی است که تمام سرزمین‌ها، جز سرزمین شام، بر امام حسین (علیه‌السلام) گریستند.

پس هرکس در این روز روزه بگیرد و به آن تبرک جوید، خداوند او را با آل‌زیاد محشور می‌گرداند، درحالی‌که قلبش مسخ‌شده است و مورد غضبِ (خداوند) است.

و هرکس (در روز عاشورا، به نیت تبرک جستن) اندوخته‌ای در منزلش ذخیره کند، خداوند تا روزی که او را (در روز قیامت) ملاقات کند، با قرار دادنِ نفاق در قلبش، عقوبتش خواهد کرد و برکت را از او و خانواده و فرزندانش خواهد ستاند و شیطان را در تمام آن‌چه اندوخته است، شریک خواهد نمود.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چنان‌که می‌دانید؛ روزه گرفتن، در اعیاد و روزهای مبارک توصیه شده است و گویا رسم بوده است که در چنین روزهایی مسلمانان برای خانه‌شان خریدهایی می‌کردند تا به این مناسبت پربرکت باشند.

دشمنان اهل‌بیت، این روز را مبارک می‌دانستند و در آن، شادمان بودند و روزه می‌گرفتند.

به همین خاطر از روزه‌داری در روز عاشورا، که روز مصیبت زمین و زمان است، نهی شده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۰۰ ، ۰۰:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ: قَالَ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «إِنَّ اَلْمُحَرَّمَ شَهْرٌ کَانَ أَهْلُ اَلْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ اَلْقِتَالَ فَاسْتُحِلَّتْ فِیهِ دِمَاؤُنَا وَ هُتِکَ فِیهِ حُرْمَتُنَا وَ سُبِیَ فِیهِ ذَرَارِیُّنَا وَ نِسَاؤُنَا وَ أُضْرِمَتِ اَلنِّیرَانُ فِی مَضَارِبِنَا وَ اُنْتُهِبَ مَا فِیهَا مِنْ ثَقَلِنَا وَ لَمْ تُرْعَ لِرَسُولِ اَللَّهِ حُرْمَةٌ فِی أَمْرِنَا إِنَّ یَوْمَ اَلْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا وَ أَذَلَّ عَزِیزَنَا بِأَرْضِ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ وَ أَوْرَثَتْنَا [یَا أَرْضَ کَرْبٍ وَ بَلاَءٍ أَوْرَثْتِنَا] اَلْکَرْبَ [وَ] اَلْبَلاَءَ إِلَى یَوْمِ اَلاِنْقِضَاءِ فَعَلَى مِثْلِ اَلْحُسَیْنِ فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ فَإِنَّ اَلْبُکَاءَ یَحُطُّ اَلذُّنُوبَ اَلْعِظَامَ.» ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «کَانَ أَبِی عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ اَلْمُحَرَّمِ لاَ یُرَى ضَاحِکاً وَ کَانَتِ اَلْکِئَابَةُ تَغْلِبُ عَلَیْهِ حَتَّى یَمْضِیَ مِنْهُ عَشَرَةُ أَیَّامٍ فَإِذَا کَانَ یَوْمُ اَلْعَاشِرِ کَانَ ذَلِکَ اَلْیَوْمُ یَوْمَ مُصِیبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکَائِهِ وَ یَقُولُ: «هُوَ اَلْیَوْمُ اَلَّذِی قُتِلَ فِیهِ اَلْحُسَیْنُ عَلَیْهِ السَّلاَمُ.»»

 الأمالی (للصدوق)، ج۱، ص۱۲۸

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که محرّم ماهی است که اهل جاهلیت جنگ در آن را حرام می‌دانستند، اما در این ماه [ریختنِ] خون ما (اهل‌بیت) را حلال شمرده شد، حرمت ما هتک شد، فرزندان و زنانمان اسیر شدند، در خیمه‌هایمان آتش افروخته شد، اموالمان که در آن‌ها بود غارت شد و [لااقل] به‌خاطر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) حرمتمان اصلاً رعایت نشد.

به‌راستی که روز [شهادتِ] امام حسین (علیه‌السلام) ریشه‌هایمان را زخمی کرد، اشک‌هایمان را جاری کرد، عزیزمان را در سرزمین کرب‌وبلاء خوار کرد و این زمین تا روز قیامت برای ما کرب (اندوه) و بلاء به ارث گذاشت.

پس گریه‌کنندگان باید برای کسی مثل امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنند؛ چراکه این گریه، گناهان بزرگ را [مثل برگ پاییزی] فرو می‌ریزد.»

امام رضا (علیه‌السلام) سپس فرمودند:

«پدرم (امام کاظم علیه‌السلام)، وقتی ماه محرم فرا می‌رسید، کسی ایشان را خندان نمی‌دید و تا روز دهم، اندوه بر ایشان غالب می‌شد.

وقتی روز دهم فرا می‌رسید، این روز، روز مصیبت و غم و گریه‌ی ایشان بود و می‌فرمود: «این، روزی است که حسین (علیه‌السلام) در آن کشته شده است.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟» قُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَکَرِیَّا.» ثُمَّ قَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ‏ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ص أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُ‏ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۲۹۹

 

از ریّان بن شَبیب نقل شده است:

در اولین روز محرم نزد امام رضا (علیه‌السلام) رفتم.

حضرت فرمودند:

«ای پسر شبیب! روزه‌ای؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«امروز روزی است که زکریّا پروردگارش (عزّوجلّ) را خواند و عرض کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»[آل‌عمران:۳۸]؛ «پروردگارا! به من نسلی پاک عطا فرما. تو شنونده دعاها هستی.»

آن‌گاه خداوند دعایش را مستجاب فرمود و به فرشتگان دستور داد تا هنگامی که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، به او بگویند: خداوند تو را به (فرزندی به نامِ) یحیی بشارت می‌دهد.

پس هرکس این روز (اول محرم) را روزه بگیرد، سپس خداوند را بخواند، خداوند دعایش را مستجاب می‌فرماید، همان‌طور که دعای زکریا را مستجاب فرمود.»

امام رضا (علیه‌السلام) سپس فرمود:

«ای پسر شبیب! به‌راستی‌که محرم، ماهی است که اهل جاهلیت ظلم و جنگ را در آن ممنوع کرده بودند. اما این امت حرمت این ماه را و حرمت پیامبرشان را نشناختند؛ در همین ماه، خاندان او را کشتند، ناموسش را به اسارت بردند و اموالش را غارت کردند. خداوند این کارشان را هرگز نیامرزد.

ای پسر شبیب! هرگاه از چیزی گریان شدی، برای امام حسین (علیه‌السلام) گریه کن؛ چراکه او ذبح شد، همان‌طور که یک گوسفند ذبح می‌شود و همراه او هجده مرد از خانواده‌اش را نیز به قتل رساندند؛ کسانی که بر روی زمین نظیری نداشتند. آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها برای کشته شدن او گریستند و چهارهزار فرشته برای یاریِ او به زمین فرود آمدند، اما به آن‌ها اجازه داده نشد. پس آن‌ها ژولیده و غبارآلود، نزد مزار امام حسین (علیه‌السلام) هستند، تا زمانی که حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) قیام نماید، که در آن زمان از یاوران او خواهند بود و شعارشان «یا لثارات الحسین» (ای خون‌خواهان حسین!) خواهد بود.

ای پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش (امام سجاد علیهم‌السلام) برای من نقل کرده است که زمانی که جدّم امام حسین (علیه‌السلام) کشته شد، آسمان، خون و خاک سرخ بارش کرد.

ای پسر شبیب! اگر بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنی و اشک‌هایت بر گونه‌هایت جاری شود، خداوند همه گناهانت را می‌آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که خداوند را در حالی ملاقات کنی که گناهی به گردنت نیست، پس امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در بهترین اتاق‌هایی که در بهشت بنا شده‌اند، همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشی، پس قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) را لعنت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که ثوابی مثل ثوابِ کسی که همراه امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیده است داشته باشی، پس هرگاه که یادت افتاد، بگو: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛ «ای کاش من هم همراه آنان بودم تا به پیروزی عظیم دست یابم.»

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در درجات والای بهشت، همراه ما (اهل‌بیت) باشی، برای غمِ ما غمگین باش و برای شادیِ ما شادمان باش و باید ولایت (پشتیبانی و تبعیت از) ما را داشته باشی.

زیرا اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند (عزّوجلّ) او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می‌نماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

یک...

شبکه قرآن، محمود کریمی دارد مدحی در وصفت می‌خواند...

دوربین می‌چرخد و روی زیبای مشتاقانت را شکار می‌کند...

حرارتی در دل‌ها و اشکی بر گونه‌هاشان جاری است...

- «بابا مگه شهادته؟! بزن یه جا که شاد بخونه...»

 


 

دو...

همان‌موقع دارم لپ‌تاپ را باز می‌کنم تا برای کانال، حدیثی مناسب ولادتت پیدا کنم...

مستقیم می‌روم سراغ کافی... جلد اول... کتاب الحجة... ابواب التأریخ... باب مولد الحسین بن علی ع...

چندبار بالا و پایین می‌کنم...

جا می‌خورم...

چیزی پیدا نمی‌کنم...

خب کلینی چه گناهی دارد؟ که ولادتت هم حزن‌آمیز است...

- اولین حدیثِ بابِ ولادتت، با قبض روح مطهرت آغاز می‌شود؛ «قُبضَ الحسینُ بن علی ع یومَ عاشوراء...»

- دیگری و دیگری از این می‌گویند که جبرئیل خبر قتلت به‌دست امت جدت را به مادرت می‌دهد و این‌که مادرت (صلوات‌الله‌علیکم) به‌خلاف هر مادری، از ولادتت خوش‌حال که نیست، هیچ؛ بلکه خوش ندارد چنین حملی را [در میان چنین امتی] به دنیا آورد...

راستش تابه‌حال از این زاویه به موقعیت و احساس حضرت مادر توجه نکرده بودم؛ پس از شنیدن خبر و هنگام ولادتت...

خیلی سنگین است...

خیلی عجیب است...

خیلی غریب است...

فدایت شوم...

فدای دل مادرت...

سینه‌ام سنگین است...

خسته‌ام ولی خوابم نمی‌برد...

گفتم بنویسم، کمی سبک شوم...

گفتم شاید دلی هم‌راه شود...

دوسه‌شب‌پیش جایی می‌خواندم که فرق عشق زمینی و عشق آسمانی این است که در عشق زمینی، انسان می‌خواهد معشوقش را برای خودش نگه‌دارد و دیگران را از او منع کند و در عشق آسمانی، آدم دوست دارد عشقش را جار بزند، معشوقش را به دیگران هم بشناساند و همه را عاشق او گرداند...

 

 

و تمام...

نمی‌توانم ادامه دهم...

کلمه کم آورده‌ام...

کلمات کم آورده‌اند...

اصلاً این حرف‌ها را با کلمه نمی‌فهمانند...

به قول خاقانی: «قلم این‌جا رسید و سر بشکست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

...وَ قَالَ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع: اذْکُرْ حَاجَاتِکَ الثَّلَاثَ اللَّاتِی وَعَدْتُکَ بِقَضَائِهِنَّ. فَقَالَ لَهُ: «الْأُولَى أَنْ تُرِیَنِی وَجْهَ سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ وَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ ع فَأَتَزَوَّدَ مِنْهُ وَ الثَّانِیَةُ أَنْ تَرُدَّ عَلَیْنَا مَا أُخِذَ مِنَّا وَ الثَّالِثَةُ إِنْ کُنْتَ عَزَمْتَ عَلَى قَتْلِی أَنْ تُوَجِّهَ مَعَ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةِ مَنْ یَرُدُّهُنَّ إِلَى حَرَمِ جَدِّهِنَّ ص.» فَقَالَ: أَمَّا وَجْهُ أَبِیکَ فَلَنْ تَرَاهُ أَبَداً وَ أَمَّا قَتْلُکَ فَقَدْ عَفَوْتُ عَنْکَ وَ أَمَّا النِّسَاءُ فَمَا یَرُدُّهُنَّ غَیْرُکَ إِلَى الْمَدِینَةِ وَ أَمَّا مَا أُخِذَ مِنْکُمْ فَأَنَا أُعَوِّضُکُمْ عَنْهُ أَضْعَافَ قِیمَتِهِ. فَقَالَ‏ ع: «أَمَّا مَالُکَ فَلَا نُرِیدُهُ وَ هُوَ مُوَفَّرٌ عَلَیْکَ وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ مَا أُخِذَ مِنَّا لِأَنَّ فِیهِ مِغْزَلَ فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ ص وَ مِقْنَعَتَهَا وَ قِلَادَتَهَا وَ قَمِیصَهَا.» فَأَمَرَ بِرَدِّ ذَلِکَ وَ زَادَ فِیهِ مِنْ عِنْدِهِ مِائَتَیْ دِینَارٍ. فَأَخَذَهَا زَیْنُ الْعَابِدِینَ ع وَ فَرَّقَهَا فِی الْفُقَرَاءِ ثُمَّ أَمَرَ بِرَدِّ الْأُسَارَى وَ سَبَایَا الْحُسَیْنِ ع إِلَى أَوْطَانِهِنَّ بِمَدِینَةِ الرَّسُولِ ص.

 اللهوف‌على‌قتلى‌الطفوف، ص۱۹۵

 

[زمانی که کاروان اسرا در شام بودند، پس از آن‌که ورق برگشت و یزیدبن‌معاویه (لعنةالله‌علیهما) مجبور به همراهی با خاندان رسالت شد،] یزید به امام سجاد (علیه‌السلام) گفت: سه حاجتت را بگو تا به تو وعده دهم که برآورده‌شان کنم.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند: «اول این‌که صورت آقا و مولا و پدرم حسین (علیه‌السلام) را به من نشان دهی تا از آن توشه برگیرم. دوم این‌که آن‌چه از ما غارت شده است را به ما پس دهید. سوم این‌که اگر قصد داری مرا بکشی، شخصی [مورد اعتماد] را همراه این زنان بفرست تا آنان را به‌سوی حرم جدّشان (در مدینه) بازگرداند.»

یزید (لعنةالله‌علیه) گفت: صورت پدرت را که هرگز نخواهی دید. از کشتنت نیز صرف‌نظر کردم و تو را بخشیدم. زنان را کسی جز خودت به مدینه بازنمی‌گرداند. اما آن‌چه از شما غارت شده است، به‌جای آن‌ها، چندبرابر قیمتشان را به شما می‌پردازم.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند: «مال تو را نمی‌خواهیم، نزد خودت انباشته باشد. فقط همان‌چه از ما غارت شده است را می‌خواهم؛ چراکه در میان آن اموال، نخی ریسیده‌شده توسط فاطمه دختر پیامبر (صلوات‌الله‌علیهما) هست و همچنین مقنعه، گردن‌بند و پیراهن ایشان.»

پس یزید دستور داد آن (وسایل مربوط به حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)) را برگردانند. دویست دینار نیز رویش گذاشت.

امام سجاد (علیه‌السلام) نیز آن دویست دینار را میان فقرا تقسیم کردند. سپس دستور دادند زنان و مردان اسیرشده را به وطنشان در مدینه بازگردانده شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الحسین [الْحَسَنِ‏] عَنْ أُمِّهِ فَاطِمَةَ بِنْتِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: «دَخَلَتِ الْغَانِمَةُ [الْعَامَّةُ] عَلَیْنَا الْفُسْطَاطَ وَ أَنَا جَارِیَةٌ صَغِیرَةٌ وَ فِی رِجْلِی خَلْخَالانِ مِنْ ذَهَبٍ فَجَعَلَ رَجُلٌ یَفُضُّ الْخَلْخَالَیْنِ مِنْ رِجْلِی وَ هُوَ یَبْکِی. فَقُلْتُ: مَا یُبْکِیکَ یَا عَدُوَّ اللَّهِ؟ فَقَالَ: کَیْفَ لَا أَبْکِی وَ أَنَا أَسْلُبُ ابْنَةَ رَسُولِ اللَّهِ. فَقُلْتُ: لَا تَسْلُبْنِی. قَالَ: أَخَافُ أَنْ یَجِی‏ءَ غَیْرِی، فَیَأْخُذَهُ.» قَالَتْ: «وَ انْتَهَبُوا مَا فِی الْأَبْنِیَةِ حَتَّى کَانُوا یَنْزِعُونَ الْمَلَاحِفَ عَنْ ظُهُورِنَا.»

 الأمالی (للصدوق)، ص۱۶۴

 

عبدالله بن حسین[۱] از مادرش فاطمه[۲]، دختر امام حسین (علیهماالسلام) نقل کرده است:

«غارتگران به خیمه ما هجوم آوردند، درحالی‌که من دختر کوچکی بودم که دو خلخال از طلا به پایم بود. مردی آن دو خلخال را از پایم شکست تا ببرد و در همان‌حال گریه می‌کرد.

گفتم: چه چیز تو را به گریه واداشته است، ای دشمن خدا؟

گفت: چه‌طور گریه نکنم، درحالی‌که دختر رسول خدا را غارت می‌کنم.

گفتم: (خب) مرا غارت نکن.

گفت: می‌ترسم دیگری بیاید و آن را ببرد.»

آن‌گاه مادرم گفت:

«هرچه در خیمه‌ها بود را با زور چپاول کردند، حتی روپوش‌ها(چادرها)یمان را نیز از دوشمان کشیدند.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در بعضی نسخه‌ها نام او «عبدالله بن حسن» ذکر شده که ظاهراً این صحیح است. مقصود از «حسن» نیز «حسن مثنی»، فرزند امام حسن است که با فاطمه دختر امام حسین (علیهم‌السلام) ازدواج کرده است و ثمره ازدواجشان عبدالله، ابراهیم، حسن و زینب بوده است.

[۲] فاطمه، بزرگ‌ترین دختر امام حسین از یکی از همسرانشان به نام «ام اسحاق» (دختر طلحة بن عبیدالله تیمی، از اصحاب پیامبر) بوده است. ام‌اسحاق ابتدا همسر امام حسن بوده و پس از شهادت ایشان به عقد امام حسین در می‌آید و اولین فرزندی که از امام حسین به دنیا می‌آورد، فاطمه بوده است. (صلوات‌الله‌علیهم)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۹ ، ۱۲:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ رَزِینٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «لَمَّا ضُرِبَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالسَّیْفِ فَسَقَطَ رَأْسُهُ ثُمَّ اُبْتُدِرَ لِیُقْطَعَ رَأْسُهُ نَادَى مُنَادٍ مِنْ بُطْنَانِ اَلْعَرْشِ: «أَلاَ أَیَّتُهَا اَلْأُمَّةُ اَلْمُتَحَیِّرَةُ اَلضَّالَّةُ بَعْدَ نَبِیِّهَا لاَ وَفَّقَکُمُ اَللَّهُ لِأَضْحًى وَ لاَ لِفِطْرٍ.» قَالَ: ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فَلاَ جَرَمَ وَ اَللَّهِ مَا وُفِّقُوا وَ لاَ یُوَفَّقُونَ حَتَّى یَثْأَرَ ثَائِرُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۷۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) با شمشیر ضربه خورد و (افتاد و) سرش به زمین خورد و بعد به او هجوم آوردند تا سرش را جدا کنند، ندادهنده‌ای از میانه عرش ندا سر داد:

«آگاه باشید، ای امتی که بعد از پیامبرتان سرگردان و گمراه شدید! خداوند شما را به [درک حقیقت] هیچ عید قربان و هیچ عید فطری موفق نخواهد داشت.»»

راوی گوید: سپس امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«پس ناگزیر  به خدا قسم – آنان [به این فیض] موفق نشدند و موفق نخواهند شد، تا زمانی که خون‌خواه امام حسین (علیهماالسلام) به انتقام خونش قیام کند.»

 

برای روشن شدن مقصود از مخاطبان این ندا، به روایتی از امام جواد (علیه‌السلام) توجه بفرمایید...

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الرَّازِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا تَقُولُ فِی الصَّوْمِ فَإِنَّهُ قَدْ رُوِیَ أَنَّهُمْ لَا یُوَفَّقُونَ لِصَوْمٍ. فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهُ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَةُ الْمَلَکِ فِیهِمْ.» قَالَ: فَقُلْتُ: وَ کَیْفَ ذَلِکَ جُعِلْتُ فِدَاکَ؟ قَالَ: «إِنَّ النَّاسَ لَمَّا قَتَلُوا الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَمَرَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مَلَکاً یُنَادِی أَیَّتُهَا الْأُمَّةُ الظَّالِمَةُ الْقَاتِلَةُ عِتْرَةَ نَبِیِّهَا لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِصَوْمٍ وَ لَا لِفِطْرٍ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۶۹

 

محمدبن‌اسماعیل‌رازی گوید: به امام جواد (علیه‌السلام) عرض کردم: فدایتان شوم، در این مورد چه می‌فرمایید؛ که (از شما اهل‌بیت) روایت شده است که آنان (اهل سنت) موفق به [درک حقیقت] هیچ روزه‌ای نمی‌شوند.

ایشان فرمودند: «بدان! به‌راستی که دعای آن فرشته در مورد آنان اجابت شده است.»

عرض کردم: چه‌گونه دعایی بوده است، فدایتان شوم؟

امام جواد (علیه‌السلام) فرمودند: «زمانی که مردم امام حسین (صلوات‌الله‌علیه) را به قتل رساندند، خداوند (تبارک و تعالی) به فرشته‌ای دستور داد که ندا سر دهد (اعلام کند که:)

«ای امت ظالمی که قاتلِ عترت (فرزندانِ) پیامبرتان هستید! خداوند شما را موفق نخواهد داشت به [درک حقیقت] هیچ روزه‌ای و هیچ (عید) فطری.»»

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این ندای شوم، دامان تمام مسلمانان منحرفی را گرفته و خواهد گرفت که مستقیماً یا غیرمستقیم سبب قتل سیدالشهدا (علیه‌السلام) شدند یا بعدها آمدند و به کار پیشینیان خود رضایت داشتند. آنان هستند که از این توفیق محروم‌اند.

ممکن است سؤال شود فهم محرومیت مسببین شهادت سیدالشهدا واضح است، اما آیندگانشان دیگر چرا از این فیض محروم خواهند بود؟ و مگر خداوند نفرموده است: «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى» [انعام:۱۴۴]؛ «هیچ گنه‌کارى، گناه دیگرى را متحمل نمی‌شود.»

در پاسخ باید مطلبی را که پیش‌تر با عنوان «چرا امام زمان نسل قاتلان امام حسین را به خاطر کار پدرانشان مجازات می‌کند؟!» منتشر شده بود را یادآوری نمایم.

امام رضا (علیه‌السلام) در پاسخ به این پرسش اباصلت، فرمودند:

«کسانی که از نسل قاتلان امام حسین (علیه السلام) هستند، از کارهای پدرانشان راضی هستند و به آن افتخار می‌کنند.

هرکس از کاری راضی باشد، مانند کسی است که آن را انجام داده باشد. حتی اگر مردی در شرق عالم کشته شود و مردی در غرب عالم به کشته شدن او راضی باشد، کسی که راضی است، نزد خداوند (عزّ و جلّ)، با قاتل شریک است.

حضرت قائم (علیه السلام) نیز وقتی قیام کند، آنان را به خاطر رضایتشان (از کشته شدن امام حسین توسط پدرانشان) خواهد کشت.»

[۲] در مورد معنای این عبارت که «آنان موفق به روزه نمی‌شوند»، برخی از شارحان گفته‌اند مقصود این است که اهل‌سنت چون احکام صحیح روزه را نمی‌دانند، موفق به گرفتن روزه صحیح نمی‌شوند و در مورد «موفق نشدن به عید فطر» نیز چنین توضیح داده‌اند که آنان همواره در مشاهده هلال شوال و تشخیص زمان عید فطر در خطا هستند.

این احتمالات ضعیف به نظر می‌رسند و گویا معنای این «عدم توفیق» فراتر از این لایه‌های ظاهری است. و الله العالم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

مرحوم شیخ صدوق در روز عاشورای سال ۳۶۸، در مجلسی که برای املای احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) برگزار شده بود، این حدیث را نقل کرده است:

 

...عَنْ أَبِی الْجَارُودِ وَ ابْنِ بُکَیْرٍ وَ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ:

«أُصِیبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع وَ وُجِدَ بِهِ ثَلَاثُمِائَةٍ وَ بضعا [بِضْعٌ‏] وَ عشرین [عِشْرُونَ‏] طَعْنَةً بِرُمْحٍ أَوْ ضَرْبَةً بِسَیْفٍ أَوْ رَمْیَةً بِسَهْمٍ فَرُوِیَ أَنَّهَا کَانَتْ کُلُّهَا فِی مُقَدَّمِهِ لِأَنَّهُ ع کَانَ لَا یُوَلِّی.»

 الأمالی (للصدوق)، ص۱۶۴

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«امام حسین (علیه‌السلام) دچار آن مصیبت شدند، در حالی که سیصد و بیست و چند زخمِ نیزه و شمشیر و تیر بر (پیکر مطهر) ایشان یافت می‌شد.

روایت شده است که تمام این زخم‌ها بر جلوی بدنشان نشسته بود؛ چراکه ایشان (به دشمن) پشت نمی‌کردند (فرار نمی‌کردند.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۹ ، ۰۷:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الْمَلِکِ بْنِ أَعْیَنَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى النَّصْرَ عَلَى الْحُسَیْنِ ع حَتَّى کَانَ مَا بَیْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ ثُمَّ خُیِّرَ النَّصْرَ أَوْ لِقَاءَ اللَّهِ فَاخْتَارَ لِقَاءَ اللَّهِ تَعَالَى.»

 الکافی، ج‏۱، ص۲۶۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند نصرت و پیروزی (بر دشمن) را بر امام حسین (علیه‌السلام) فرو فرستاد تا این‌که میان آسمان و زمین رسید (متوقف شد.)

آن‌گاه به ایشان اختیار داد که از میان "نصرت" یا "دیدار خداوند" (یکی را) انتخاب کند.

پس ایشان دیدار خداوند را برگزید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۸ ، ۰۸:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟» قُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَکَرِیَّا.» ثُمَّ قَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ‏ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ص أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُ‏ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۲۹۹

 

از ریّان بن شَبیب نقل شده است:

در اولین روز محرم نزد امام رضا (علیه‌السلام) رفتم.

حضرت فرمودند:

«ای پسر شبیب! روزه‌ای؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«امروز روزی است که زکریّا پروردگارش (عزّوجلّ) را خواند و عرض کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»؛ «پروردگارا! به من نسلی پاک عطا فرما. تو شنونده دعاها هستی.» (آل‌عمران:۳۸)

آن‌گاه خداوند دعایش را مستجاب فرمود و به فرشتگان دستور داد تا هنگامی که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، به او بگویند: خداوند تو را به (فرزندی به نامِ) یحیی بشارت می‌دهد.

پس هرکس این روز (اول محرم) را روزه بگیرد، سپس خداوند را بخواند، خداوند دعایش را مستجاب می‌فرماید، همان‌طور که دعای زکریا را مستجاب فرمود.»

امام رضا (علیه‌السلام) سپس فرمود:

«ای پسر شبیب! به‌راستی‌که محرم، ماهی است که اهل جاهلیت ظلم و جنگ را در آن ممنوع کرده بودند. اما این امت حرمت این ماه را و حرمت پیامبرشان را نشناختند؛ در همین ماه، خاندان او را کشتند، ناموسش را به اسارت بردند و اموالش را غارت کردند. خداوند این کارشان را هرگز نیامرزد.

ای پسر شبیب! هرگاه از چیزی گریان شدی، برای امام حسین (علیه‌السلام) گریه کن؛ چراکه او ذبح شد، همان‌طور که یک گوسفند ذبح می‌شود و همراه او هجده مرد از خانواده‌اش را نیز به قتل رساندند؛ کسانی که بر روی زمین نظیری نداشتند.

آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها برای کشته شدن او گریستند و چهارهزار فرشته برای یاریِ او به زمین فرود آمدند، اما به آن‌ها اجازه داده نشد. پس آن‌ها ژولیده و غبارآلود، نزد مزار امام حسین (علیه‌السلام) هستند، تا زمانی که حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) قیام نماید، که در آن زمان از یاوران او خواهند بود و شعارشان «یا لثارات الحسین» خواهد بود.

ای پسر شبیب! پدر از جدش و او نیز از جدش، برای من نقل کرده است که زمانی که جدّم امام حسین (علیه‌السلام) کشته شد، آسمان، خون و خاک سرخ بارید.

ای پسر شبیب! اگر بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنی و اشک‌هایت بر گونه‌هایت جاری شود، خداوند همه گناهانت را می‌آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که خداوند را در حالی ملاقات کنی که گناهی به گردنت نیست، پس امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در بهترین اتاق‌هایی که در بهشت بنا شده‌اند، همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشی، پس قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) را لعنت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که ثوابی مثل ثوابِ کسی که همراه امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیده است داشته باشی، پس هرگاه که یادت افتاد، بگو: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛ «ای کاش من هم همراه آنان بودم تا به پیروزی عظیم دست یابم.»

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در درجات والای بهشت، همراه ما (اهل‌بیت) باشی، برای غمِ ما غمگین باش و برای شادیِ ما شادمان باش و باید ولایت (پشتیبانی و تبعیت از) ما را داشته باشی.

چراکه اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند (عزّوجلّ) او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می‌نماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ شهریور ۹۸ ، ۱۱:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«لِیَشْرَبْ‏ سَاقِی‏ الْقَوْمِ‏ آخِرَهُمْ

 المحاسن، ج2، ص452

 

امام صادق از پدرانشان از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل فرموده‌اند:

«آب دهنده‌ی گروه، باید آخر از همه آب بنوشد.»

 

 

ادب ساقی گری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ دی ۹۶ ، ۱۱:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدٍ الْکَابُلِیُّ وَ یَحْیَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ وَ جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُرُوا.»

 الإختصاص، ص۲۰۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«(همه‌ی) مردم، پس از امام حسین (علیه‌السلام) مرتد شدند (از راه حق برگشتند)، به‌جز سه نفر؛ ابوخالدکابلی، یحیی‌بن‌ام‌طَویل و جُبیربن‌مُطعِم.

بعدها مردم (به راه حق) پیوستند و زیاد شدند.»

 

 

روَی أَبُو عَمْرٍو النَّهْدِی قَالَ: سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ:

«مَا بِمَکةَ وَ الْمَدِینَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا یحِبُّنَا!»

 شرح‌نهج‌البلاغة(لابن أبی الحدید)، ج۴، ص۱۰۴

 

ابن‌ابی‌الحدید نیز از امام سجاد نقل کرده‌است که فرمودند:

«در مکه و مدینه، بیست نفر نیستند که ما (اهل‌بیت) را دوست داشته‌باشند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فهم علت این مسئله، دانستن چند نکته مفید است:

[1] مردم مکه و مدینه، به‌طور سنتی، طرف‌دارانِ خلیفه‌ی اول و دوم بودند، چنان‌چه مردم بصره، طرف‌دارِ خلیفه سوم بودند.

[2] برترین مردان روزگار و ناب‌ترین شیعیان، همراه با امام حسین، در صحرای کربلا به شهادت رسیده‌بودند. آن‌ها که به یاری امامشان نشتافته‌بودند و زنده مانده‌بودند، کسانی بودند که از حق فاصله داشتند.

[3] امام سجاد (علیه‌السلام) به اندازه ائمه‌ی قبلی، شناخته‌شده نبود و (لااقل در آغاز امامت) جایگاه اجتماعی آنان را نداشت. (هرچند تمام ائمه از حیث مقام علمی و معنوی یکسان هستند.)

[4] یکی از دلائل عدم محبوبیت امام سجاد (علیه‌السلام) در میان مردم زمانه‌شان، شرکت نکردن در قیام‌هایی است که علیه حکومت یزید شکل گرفته بود. ایشان برای قطع نشدنِ خط هدایت مردم، حتی در قیام «حرّه» نیز شرکت نکردند و از جانب مردم مدینه، که توسط لشکر یزید، شدیداً سرکوب و تحقیر شدند، مورد طعن و کنایه بودند. لذا گزارش ابن‌ابی‌الحدید، چندان دور از واقعیت نیست.

[5] بعدها با تلاش گسترده امام سجاد، کار به جایی رسید که در اواخر عمر شریفشان، مدینه پر شده‌بود از موالیِ ایشان. همین صبر و استقامت امام و تمرکزشان بر تربیت شیعیان، باعث شد که جبهه‌ی حق، که تعدادشان تقریباً به صفر رسیده‌بود، کم‌کم تقویت شود و شرایط برای فعالیت امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فراهم گردد.

 

دراین‌رابطه، گفتنی بسیار است، که در این مجال نمی‌گنجد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع‏:

«أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى. فَقَالَ لَهُ: «مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ؟» قَالَ: «أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ.» فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ ع: «إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‏ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ.»

 الأمالی (للصدوق)، ص۱۱۶

 

امام صادق از پدرشان، از جدشان، امام سجاد (علیهم‌السلام) نقل فرموده‌اند:

«روزی امام حسین نزد امام حسن (علیهماالسلام) آمدند و وقتی چشمشان به ایشان افتاد، گریه کردند. 

امام حسن (علیه‌السلام) به ایشان فرمودند:

«چه‌چیز تو را به گریه انداخته است، ای اباعبدالله؟»

 

امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: 

«به‌خاطر کاری که با تو کرده‌اند گریه می‌کنم.»

 

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که مرا مسموم کرده‌است، بر من خدعه نموده و من با آن سم کشته خواهم شد. 

اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روزی مانند روز (شهادتِ) تو نیست، ای اباعبدالله!

سی‌هزار نفر به سوی تو هجوم می‌آورند.

ادعا می‌کنند از امّتِ جدمان، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند 

و خود را به دین اسلام نسبت می‌دهند.

دست‌به‌یکی می‌کنند تا:

تو را بکشند، 

خونت را بریزند، 

حرمتت را هتک کنند، 

فرزندان و زنانت را اسیر کنند 

و اموالت را به زور غارت کنند.

در آن زمان است که:

لعن بر بنی‌امیه حلال می‌شود،

از آسمان خاکستر و خون می‌بارد 

و همه‌چیز بر تو گریه می‌کنند، حتی حیوانات در بیابان‌ها و ماهی‌ها در دریاها.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی:

«یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ ع وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۶

 

داود رِقّی گوید: نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که حضرت درخواست آب کردند.

وقتی نوشیدند، دیدم که حضرت بغض کردند و چشمانشان پر از اشک شد.

سپس به من فرمودند:

«ای داود! خداوند لعنت کند قاتل حسین (علیه‌السلام) را. هیچ بنده‌ای نیست که آب بنوشد و از حسین (علیه‌السلام) یاد کند و قاتلش را لعنت کند، مگراین‌که خداوند:

- صدهزار حسنه برای او می‌نویسد،

- صدهزار سیئه را از (کارنامه عملِ) او محو می‌کند،

- (مقامِ) او را صدهزار درجه بالا می‌برد،

- گویا صدهزار غلام را آزاد کرده‌است،

- و خداوند (تعالی) او را با دلی آرام و شاد محشور می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«بَکَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَى أَبِیهِ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ‏ إِلَّا بَکَى عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ قَالَ‏ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ لِذَلِکَ.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: 

«علی‌بن‌الحسین (امام سجاد علیه‌السلام) بیست یا چهل سال برای پدرش، حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) گریه کرد. 

هر غذایی مقابل او گذاشته می‌شد، برای امام حسین گریه می‌کرد. 

تا این‌که یکی از غلامانش به ایشان عرض کرد:

فدایتان شوم، ای پسر رسول خدا! من می‌ترسم که شما هلاک شوید. 

فرمود:

««إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[یوسف:۸۶]؛ «درددل و اندوه خود را فقط نزد خداوند می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»

هیچ‌وقت نمی‌شود که قتلگاه فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) را به یاد آورم و بغض گلویم را نفشارد.»»

 

در روایتی دیگر نقل شده‌است: وقتی امام سجاد (علیه‌السلام) در محل سرپوشیده‌ی مخصوصشان در حال سجده و گریه بودند، یکی از غلامان به ایشان عرض کرد:

 

آقای من! ای علی‌بن‌الحسین! آیا وقت آن نرسیده که به اندوهتان پایان دهید؟

حضرت سرشان را بلند کردند و فرمودند:

«وَیْلَکَ أَوْ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَکَا یَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِی أَقَلَّ مِمَّا رَأَیْتَ حَتَّى قَالَ‏ یا أَسَفى‏ عَلى‏ یُوسُفَ‏ أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَیْتُ أَبِی وَ جَمَاعَةَ أَهْلِ بَیْتِی یُذْبَحُونَ حَوْلِی.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

«وای بر تو! 

به خدا قسم، حضرت یعقوب، به خاطر مصیبتی کمتر آن‌چه می‌بینی، به پروردگار شکوا می‌کرد و می‌گفت: «بسی تأسف برای یوسف!» درحالی‌که که تنها یک فرزند از دست داده‌بود، 

اما من (خودم) دیدم که پدرم را و جماعتی از خانواده‌ام را پیش خودم سر بریدند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۰
ابوالفضل رهبر