دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۳۷ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

 

...عَنْ سَدِیرٍ اَلصَّیْرَفِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: وَ اَللَّهِ مَا یَسَعُکَ اَلْقُعُودُ. فَقَالَ: «وَ لِمَ یَا سَدِیرُ؟» قُلْتُ: لِکَثْرَةِ مَوَالِیکَ وَ شِیعَتِکَ وَ أَنْصَارِکَ وَ اَللَّهِ لَوْ کَانَ لِأَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مَا لَکَ مِنَ اَلشِّیعَةِ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْمَوَالِی مَا طَمِعَ فِیهِ تَیْمٌ وَ لاَ عَدِیٌّ. فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ وَ کَمْ عَسَى أَنْ یَکُونُوا؟» قُلْتُ: مِائَةَ أَلْفٍ. قَالَ: «مِائَةَ أَلْفٍ؟» قُلْتُ: نَعَمْ وَ مِائَتَیْ أَلْفٍ. قَالَ: «مِائَتَیْ أَلْفٍ؟» قُلْتُ: نَعَمْ وَ نِصْفَ اَلدُّنْیَا. قَالَ: فَسَکَتَ عَنِّی ثُمَّ قَالَ: «یَخِفُّ عَلَیْکَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى یَنْبُعَ؟» قُلْتُ: نَعَمْ. فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ یُسْرَجَا فَبَادَرْتُ فَرَکِبْتُ اَلْحِمَارَ. فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ أَ تَرَى أَنْ تُؤْثِرَنِی بِالْحِمَارِ؟» قُلْتُ: اَلْبَغْلُ أَزْیَنُ وَ أَنْبَلُ. قَالَ: «اَلْحِمَارُ أَرْفَقُ بِی.» فَنَزَلْتُ فَرَکِبَ اَلْحِمَارَ وَ رَکِبْتُ اَلْبَغْلَ فَمَضَیْنَا فَحَانَتِ اَلصَّلاَةُ فَقَالَ: «یَا سَدِیرُ اِنْزِلْ بِنَا نُصَلِّ.» ثُمَّ قَالَ: «هَذِهِ أَرْضٌ سَبِخَةٌ لاَ تَجُوزُ اَلصَّلاَةُ فِیهَا.» فَسِرْنَا حَتَّى صِرْنَا إِلَى أَرْضٍ حَمْرَاءَ وَ نَظَرَ إِلَى غُلاَمٍ یَرْعَى جِدَاءً فَقَالَ: «وَ اَللَّهِ یَا سَدِیرُ لَوْ کَانَ لِی شِیعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ اَلْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِی اَلْقُعُودُ.» وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّیْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِیَ سَبْعَةَ عَشَرَ.

 الکافی، ج۲، ص۲۴۲

 

از سَدیر بن حُکَیم صَیرفی نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتم و به ایشان عرض کردم:

به خدا قسم، نشستن (قیام نکردنِ) شما خیلی طولانی شده است!

حضرت فرمودند:

«چرا، ای سدیر؟»

عرض کردم:

به‌خاطر فراوانیِ دوست‌داران و پیروان و یارانتان (می‌گویم.) به‌خدا قسم، اگر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) پیروان و یاران و دوست‌دارانِ شما را داشتند، نه قبیله تَیم و نه قبیله عَدی[۱]، در [غصب خلافتِ] ایشان طمع نمی‌کردند.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«ای سدیر! امید است که چه‌قدر باشید؟»

عرض کردم:

صدهزار نفر.

فرمودند:

«صدهزار نفر؟»

عرض کردم:

بله و (حتی) دویست‌هزار نفر.

فرمودند:

«دویست‌هزار نفر؟»

عرض کردم:

بله و (حتی) نیمی از دنیا.

حضرت سکوت کردند و بعد از مدتی فرمودند:

«برایت راحت است که همراه ما به یَنبُع[۲] بیایی؟»

عرض کردم:

بله.

پس حضرت دستور دادند الاغ و قاطری را زین کنند. من پیش‌دستی کردم و سوار الاغ شدم.

حضرت فرمودند:

«ای سَدیر! نظرت چیست که الاغ را به من واگذاری؟»

عرض کردم:

قاطر زیبنده‌تر و آبرومندانه‌تر است.

حضرت فرمودند:

«الاغ با من هم‌راه‌تر است.»

پس پیاده شدم، ایشان سوار الاغ شدند و من بر قاطر سوار گشتم. راه افتادیم تا وقت نماز فرا رسید.

حضرت فرمودند:

«ای سدیر! پیاده شو با هم نماز بخوانیم.»

سپس فرمودند:

«این زمین، شوره‌زار است و نماز در آن جایز نیست.»

پس حرکت کردیم تا به زمینی سرخ (حاصل‌خیز) رسیدیم.

حضرت به پسر نوجوانی که چند ماده‌شتر می‌چرانید، نگاهی انداختند و فرمودند:

«به خدا قسم، ای سدیر! اگر من به تعداد این ماده‌شترها شیعه (پیرو) داشتم، این نشستن (قیام کردن) طولانی نمی‌شد.»

ما پیاده شدیم و نماز خواندیم. وقتی نمازمان تمام شد، رو به شترها کردم و آن‌ها را شمردم. دیدم آن‌ها هفده تا بودند.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] تیْم و عَدِیّ، دو تیره از قبیله قریش بودند. ابوبکر و قُنفُذ، از تیره‌ی تَیم، و عُمربن‌خطاب از تیره‌ی عَدی بودند.

[۲] شهری در ساحل دریای سرخ و در فاصله‌ی ۲۰۰ کیلومتری از مدینه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...حَدَّثَنَا اَلْهَیْثَمُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ اَلرُّمَّانِیُّ قَالَ: سَأَلْتُ عَلِیَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ فَقُلْتُ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لِمَ لَمْ یُجَاهِدْ أَعْدَاءَهُ خَمْساً وَ عِشْرِینَ سَنَةً بَعْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ جَاهَدَ فِی أَیَّامِ وِلاَیَتِهِ؟ فَقَالَ: «لِأَنَّهُ اِقْتَدَى بِرَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی تَرْکِهِ جِهَادَ اَلْمُشْرِکِینَ بِمَکَّةَ بَعْدَ اَلنُّبُوَّةِ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ بِالْمَدِینَةِ تِسْعَةَ عَشَرَ شَهْراً وَ ذَلِکَ لِقِلَّةِ أَعْوَانِهِ عَلَیْهِمْ وَ کَذَلِکَ عَلِیٌّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَرَکَ مُجَاهَدَةَ أَعْدَائِهِ لِقِلَّةِ أَعْوَانِهِ عَلَیْهِمْ فَلَمَّا لَمْ تَبْطُلْ نُبُوَّةُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ مَعَ تَرْکِهِ اَلْجِهَادَ ثَلاَثَ عَشْرَةَ سَنَةً وَ تِسْعَةَ عَشَرَ شَهْراً فَکَذَلِکَ لَمْ تَبْطُلْ إِمَامَةُ عَلِیٍّ مَعَ تَرْکِهِ اَلْجِهَادَ خَمْساً وَ عِشْرِینَ سَنَةً إِذَا کَانَتِ اَلْعِلَّةُ اَلْمَانِعَةُ لَهُمَا وَاحِدَةً.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۸۱

 

از هیثم بن عبدالله نقل شده است:

از امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) سؤال کردم:

ای فرزند رسول خدا! به من درباره علی بن ابی‌طالب (علیهماالسلام) خبر دهید که چرا ایشان بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بیست و پنج سال با دشمنانشان نجنگیدند و بعدها در دوران ولایت (حکومتِ) خود جنگیدند؟

حضرت فرمودند:

«امیرالمؤمنین به رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) اقتدا کردند؛ در این‌که پیامبر بعد از نبوت، سیزده سال در مکه و نوزده ماه در مدینه، جهاد با مشرکان را ترک کردند و این، به‌خاطر کم بودنِ یاورانی بود که ایشان را علیه مشرکان یاری کنند.

همین‌طور، حضرت علی (علیه‌السلام) نیز جهاد با دشمنانشان را، به‌خاطر کم بودن یاورانی که ایشان را علیه آنان یاری کنند، ترک کردند.

پس وقتی نبوت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با ترک جهاد به‌مدت ده سال و نوزده ماه، باطل نشد، همان‌طور، امامت حضرت علی (علیه‌السلام) نیز با ترک جهاد به‌مدت بیست و پنج سال باطل نشده است؛ زیرا علتی که مانع (از جهاد) در هر دو مورد شد، یکی بود.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] چنان‌که در این حدیث و احادیث مشابه دیگر ملاحظه می‌فرمایید، علت عدم قیام ائمه (علیهم‌السلام)، شمارِ کمِ یارانِ آماده و پای‌کار بوده است. (در مطالب آتی، دو نمونه از این احادیث ذکر خواهد شد، ان‌شاءالله.)

[۲] امروز نیز علت عدم قیام حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) همین است. خوب است کلاهمان را کمی بالاتر بگذاریم و پیرامون کوتاهی‌های خود و سهمی که در محرومیت بشریت از درک محضر امام عصر (علیه‌السلام) داریم، به تفکر بنشینیم.

[۳] مناسب است که همین‌جا به ضرورت نیروسازی و به ارزش نقش‌های شریف فرزندپروری، مربی‌گری و هدایت‌گری تأکید و تأمل مجددی داشته باشیم. گویا تنها مسیر ایجاد زمینه‌های ظهور و به سعادت رسیدن جامعه، همین مسیر است.

[۴] توجه به این نکته ضروری است که اگر هدف و انگیزه‌مان از تربیت فرزند و متربی، تربیت شیعه‌ای حقیقی و یاوری راستین برای حضرت بقیة الله الاعظم (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه) باشد، رویکرد و شیوه تربیتمان نیز باید متناسب با این هدف تنظیم گردد.

[۵] بیان کامل‌تری از آن‌چه ذکر شد را در سخنان عالمانه و هوشمندانه‌ی استاد حجت‌الاسلام محمدتقی هادی‌زاده که در جمع مربیان و متصدیان تربیتی ایراد شده است، نیوش کنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ خرداد ۰۰ ، ۰۸:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنْ یُقَالَ لِلْإِمَاءِ یَا بِنْتَ کَذَا وَ کَذَا وَ قَالَ: «لِکُلِّ قَوْمٍ نِکَاحٌ.»»

 تهذیب‌الأحکام، ج۷، ص۴۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نهی فرمودند از این‌که به کنیزان گفته شود: "ای دخترِ فلان و بهمان"[۱]

و فرمودند: «هر قومی ازدواجی دارد.»[۲]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود این است که به آن کنیز نسبتِ زنازادگی داده شود. گویا در آن دوران، رایج بوده که غلامان و کنیزان را (با این توجیه که پدر و مادرشان مشرک بوده‌اند و ازدواج شرعی نداشته‌اند،) زنازاده خطاب کنند!

[۲] مقصود این است که هر قومی بر اساس باورها و سنت‌هایش ازدواجی رسمی دارد که اگر بر اساس همان قواعد ازدواج کرده باشند، ازدواجشان رسمی و پذیرفته است. بنابراین کسی حق ندارد با این توجیه که کسی بر اساس شریعت اسلام ازدواج نکرده، او را زناکار و فرزندانش را زنازاده بداند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۰:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْمَاعِیلَ الْبَجَلِیِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنْ لَمْ یَجِئْکَ الْبُکَاءُ فَتَبَاکَ فَإِنْ خَرَجَ مِنْکَ مِثْلُ رَأْسِ الذُّبَابِ فَبَخْ بَخْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اگر گریه‌ات نیامد، تباکی کن (خود را به گریه وادار) که اگر به‌قدر سر مگس اشک از (چشم) تو خارج شود، به به (چه خوب!)»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِأَبِی بَصِیرٍ:

«إِنْ خِفْتَ أَمْراً یَکُونُ أَوْ حَاجَةً تُرِیدُهَا فَابْدَأْ بِاللَّهِ وَ مَجِّدْهُ وَ أَثْنِ عَلَیْهِ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ صَلِّ عَلَى النَّبِیِّ ص وَ سَلْ حَاجَتَکَ وَ تَبَاکَ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ إِنَّ أَبِی ع کَانَ یَقُولُ: «إِنَّ أَقْرَبَ مَا یَکُونُ الْعَبْدُ مِنَ الرَّبِّ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ سَاجِدٌ بَاکٍ.»»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که به ابوبصیر [از اصحاب ایشان که نابینا بوده است] فرمودند:

«اگر از چیزی ترسیدی یا حاجتی داشتی، با خدا آغاز کن[*]؛

او را - آن‌گونه که شایسته‌اش است - تمجید و ستایش کن، بر پیامبر صلوات بفرست، حاجتت را بخواه و خود را به گریه وادار، حتی به‌قدر سر مگس.

پدرم (امام باقر علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«نزدیک‌ترین حالتی که بنده به پروردگار (عزّوجلّ) دارد، حالتی است که او در سجده گریان است.»»

 

 

 

...عَنْ سَعِیدِ بْنِ یَسَارٍ بَیَّاعِ السَّابِرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنِّی أَتَبَاکَى فِی الدُّعَاءِ وَ لَیْسَ لِی بُکَاءٌ. قَالَ:

«نَعَمْ وَ لَوْ مِثْلَ رَأْسِ الذُّبَابِ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

از سعید بن یسار پارچه‌فروش نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من در دعا تباکی می‌کنم (خود را به گریه وامی‌دارم)، درحالی‌که گریه ندارم.

حضرت فرمودند:

«بله، (اشکال ندارد.) حتی اگر به‌قدر سر مگس باشد.»

 

 

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: أَکُونُ أَدْعُو فَأَشْتَهِی الْبُکَاءَ وَ لَا یَجِیئُنِی وَ رُبَّمَا ذَکَرْتُ بَعْضَ مَنْ مَاتَ مِنْ أَهْلِی فَأَرِقُّ وَ أَبْکِی فَهَلْ یَجُوزُ ذَلِکَ؟ فَقَالَ:

«نَعَمْ فَتَذَکَّرْهُمْ فَإِذَا رَقَقْتَ فَابْکِ وَ ادْعُ رَبَّکَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۳

 

از اسحاق بن عمار نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

(گاهی) دعا می‌کنم و دوست دارم گریه کنم، اما گریه‌ام نمی‌آید. گاهی به یاد بعضی از اقوامم که مرده است، می‌افتم و دلم نرم می‌شود و گریه می‌کنم. آیا این کار جایز است؟

حضرت فرمودند:

«بله، (ابتدا) از آنان یاد کن و وقتی دلت نرم شد، گریه کن و پروردگارت (تبارک‌وتعالی) را بخوان.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] مقصود این است که پیش از این‌که از دیگری کمک بخواهی، اول خداوند را بخوان.

 

 

مطلب مرتبط:

تأمّلی در معنای «تباکی»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ صَالِحِ بْنِ رَزِینٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ وَ غَیْرِهِمَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا ثَلَاثَةً عَیْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ سَهِرَتْ فِی طَاعَةِ اللَّهِ وَ عَیْنٌ بَکَتْ فِی جَوْفِ اللَّیْلِ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در روز قیامت همه چشم‌ها گریان هستند؛ مگر سه تا؛

- چشمی که (از روی حیا،) از محارم خداوند، فرو انداخته شود،

- چشمی که در اطاعت از خداوند، شب را بیدار بماند

- و چشمی که از ترس خداوند، در دل شب گریه کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مَا مِنْ قَطْرَةٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَةِ دُمُوعٍ فِی سَوَادِ اللَّیْلِ مَخَافَةً مِنَ اللَّهِ لَا یُرَادُ بِهَا غَیْرُهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۲

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ قطره‌ای نزد خداوند دوست‌داشتنی‌تر از قطره اشکی نیست که در سیاهی شب، از خوف خداوند جاری شود و غیر خدا با آن قصد نشده باشد.»

 

 

حال، خداوند در ازای این چیز ارزش‌مند، چه به بنده‌اش عنایت می‌فرماید؟

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلَّا وَ لَهُ‏ کَیْلٌ‏ وَ وَزْنٌ إِلَّا الدُّمُوعُ فَإِنَّ الْقَطْرَةَ تُطْفِئُ بِحَاراً مِنْ نَارٍ فَإِذَا اغْرَوْرَقَتِ الْعَیْنُ بِمَائِهَا لَمْ یَرْهَقْ وَجْهاً قَتَرٌ وَ لَا ذِلَّةٌ فَإِذَا فَاضَتْ حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَى النَّارِ وَ لَوْ أَنَّ بَاکِیاً بَکَى فِی أُمَّةٍ لَرُحِمُوا.»

 الکافی، ج۲، ص۴۸۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چیزی نیست، مگراین‌که پیمانه و وزنی دارد، به‌جز اشک‌ها؛ چراکه یک قطره (اشک)، دریاهایی از آتش را خاموش می‌کند.

وقتی چشم اشک‌آلود می‌شود، هرگز تیرگی و خواری‌ای چهره را آلوده نمی‌سازد و وقتی اشک جاری می‌گردد، خداوند او را بر آتش حرام می‌کند

و اگر در یک امت، یک گریه‌کننده گریه کند، همه‌شان مورد رحمت (الهی) قرار می‌گیرند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«مَنْ أَذْنَبَ ذَنْباً فَعَلِمَ أَنَّ اَللَّهَ مُطَّلِعٌ عَلَیْهِ إِنْ شَاءَ عَذَّبَهُ وَ إِنْ شَاءَ غَفَرَ لَهُ غَفَرَ لَهُ وَ إِنْ لَمْ یَسْتَغْفِرْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که گناهی را مرتکب شود و علم داشته باشد که خداوند بر [کارهای] او واقف است؛ اگر بخواهد، مجازاتش می‌کند و اگر بخواهد، می‌آمرزدش،

خداوند او را می‌آمرزد، هرچند آمرزش نطلبد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

اگر بخواهیم میان این حدیث با احادیث دیگری که شرایط سختی برای پذیرش توبه برشمرده‌اند، جمع کنیم، باید چنین بگوییم که:

گویا علمی که در این حدیث به آن اشاره شده است (علم به این‌که خداوند بر او واقف است و مجازات یا آمرزشش در دست اوست)، به یک دانستنِ ساده خلاصه نمی‌شود؛ نوعی «علم‌الیقین» است که «ذکر دائمی» و «پای‌بندی به لوازم آن علم» را نیز در پی داشته باشد.

 

علامه مجلسی (رحمه‌الله) نیز در شرح این حدیث چنین بیان داشته‌اند:

«شاید مقصود، علمی باشد که در نفس اثر بگذارد و رفتار را به ثمر رساند، و الا، هر مسلمانی به این‌چیزها اقرار دارد و کسی که بخشی از آن را انکار کند، کافر است.

کسی که بر مراقبت از این امور مداومت داشته باشد و درباره‌شان به‌شکل صحیحی فکر کند، گناهی از او سر نمی‌زند، مگر به‌ندرت. اگر هم از او گناهی سر بزند، بعد از ارتکاب گناه، پشیمان است و می‌ترسد...» [مرآة العقول، ج۱۱، ص۲۸۴]

 

در تأیید این فرمایش علامه مجلسی این حدیث نیز قابل توجه است:

 

...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ أَذْنَبَ ذَنْباً فَنَدِمَ عَلَیْهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَسْتَغْفِرَ وَ مَا مِنْ عَبْدٍ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ نِعْمَةً فَعَرَفَ أَنَّهَا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ قَبْلَ أَنْ یَحْمَدَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۷

 

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ بنده‌ای نیست که گناهی مرتکب شود و از آن پشیمان باشد، مگراین‌که خداوند او را می‌آمرزد، پیش از آن‌که آن بنده (به‌خاطر گناهش از خداوند) آمرزش طلبد.

و هیچ بنده‌ای نیست که خداوند به او نعمت دهد و بفهمد که آن نعمت از جانب خداست، مگراین‌که خداوند (گناهش) را می‌پوشاند، پیش از آن‌که آن بنده او را (به‌خاطر نعمتش) حمد کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام یَقُولُ: «إِنَّهُ وَ اللَّهِ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ بِإِصْرَارٍ وَ مَا خَرَجَ عَبْدٌ مِنْ ذَنْبٍ إِلَّا بِإِقْرَارٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، چنین است که:

بنده با اصرار (بر گناه) از گناه خارج نمی‌شود

و او از گناه خارج نمی‌شود، مگر با اقرار (به گناهش).»

 

 

 

...عَنْ عَلِیٍّ الْأَحْمَسِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: «وَ اللَّهِ مَا یَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ.» قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «کَفَی بِالنَّدَمِ تَوْبَةً.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۶

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، از گناه نجات نمی‌یابد، به‌جز کسی که به آن اقرار کند.»

همچنین ایشان فرمودند:

«پشیمانی، برای توبه کافی است.»

 

 

 

...عَنْ رِبْعِیٍّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص: «إِنَّ النَّدَمَ عَلَی الشَّرِّ یَدْعُو إِلَی تَرْکِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۷

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«به‌راستی که پشیمانی از بدی، [انسان را] به ترک آن بدی فرا می‌خواند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۰۰ ، ۲۰:۰۰
ابوالفضل رهبر

امشب کمی کسالت داشتم. راستش حال دعا نداشتم.

گفتم بگذار امشب را بر اساس توصیه معروف به «مذاکره علم» در شب قدر، در احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) غور کنم.

یک مقدار هم برای این بود که همیشه وقتی بعد از مدتی دعا یا زیارتی را می‌خوانم، حال خیلی خوشی دست می‌دهد و اگر فردایش به سراغ آن دعا یا زیارت بروم، دیگر آن حال را ندارم.

گفتم بگذار این حال خوش را در شب بیست و سوم که محتمل‌تر است، خرج کنم...

...که ناگاه با نقل‌قولی از حضرت آیت‌الله شبیری زنجانی (حفظه‌الله) روبه‌رو شدم

و بهانه از دستم گرفته شد...

 

فرموده‌اند:

"شیخ صدوق متفرداتی دارد که نظر شخصی خود اوست و‌ در جای دیگری نیامده است. از جمله گفته که مستحب است احیای شب‌های بیست و یکم و بیست و سوم رمضان برای «مذاکره علم» باشد و این افضل است.

او این را نسبت به کسی نمی‌دهد و نه در کتاب «ثواب الاعمال» و نه در «کتاب من لایحضره الفقیه» که مهم‌ترین کتابش است و کتاب فتوایی هم هست چیزی نقل نکرده است. در کتاب «امالی» هم از ادله خودش استفاده کرده و گفته که «مذاکره علم» افضل است.

پس چون حدیثی در کار نیست و شم‌الفقاهه خود ایشان است، برای ما حجت نیست. درست است که کلیاتی از ثواب علم آمده است، ولی نگفته‌اند در این شب‌های قدر افضل از بقیه اعمال است.

پس این دعاها که خوانده می‌شود باید محفوظ شود و نباید متروک شود. نباید طلبه از اینها جدا شود."

 

تااااا شب بیست‌ویکم و تاااااااااا شب بیست‌وسوم،

کی مرده، کی زنده؟!

نقد را بچسبیم!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «إِنَّ الرَّجُلَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُدْخِلُهُ اللَّهُ بِهِ الْجَنَّةَ.» قُلْتُ: یُدْخِلُهُ اللَّهُ بِالذَّنْبِ الْجَنَّةَ؟! قَالَ: «نَعَمْ إِنَّهُ لَیُذْنِبُ فَلَا یَزَالُ مِنْهُ خَائِفاً مَاقِتاً لِنَفْسِهِ فَیَرْحَمُهُ اللَّهُ فَیُدْخِلُهُ الْجَنَّةَ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۶

 

عمرو بن عثمان از یکی از شیعیان نقل کرده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«به‌راستی که انسان گناهی مرتکب می‌شود و خداوند به‌خاطر آن گناه او را به بهشت وارد می‌کند.»

عرض کردم:

خداوند او را به‌خاطر گناه به بهشت وارد می‌کند؟!

حضرت فرمودند:

«بله، به‌راستی که او گناهی مرتکب می‌شود و دائماً از خداوند می‌ترسد و از خودش بدش می‌آید. پس خداوند به او رحم می‌کند و او را وارد بهشت می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۸:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:

«لَا وَ اللَّهِ مَا أَرَادَ اللَّهُ تَعَالَی مِنَ النَّاسِ إِلَّا خَصْلَتَیْنِ أَنْ یُقِرُّوا لَهُ بِالنِّعَمِ فَیَزِیدَهُمْ وَ بِالذُّنُوبِ فَیَغْفِرَهَا لَهُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۶

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«نه به خدا قسم، خداوند جز دو خصلت از مردم چیزی نخواسته است:

این‌که به نعمت‌ها(ی خود) اقرار کنند؛ که (دراین‌صورت نعمت‌های) آن‌ها را زیاد می‌کند

و این‌که به گناهانِ (خود) اقرار کنند؛ که (دراین‌صورت گناهانشان را می‌آمرزد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مرحوم علامه مجلسی (رحمه‌الله) در توضیح این حدیث چنین بیان داشته‌اند:

«منظور از «اقرار به نعمت‌ها»، شناخت نعمت‌دهنده و شناخت قدر نعمت او و دانستن این‌که آن نعمت تفضّلی از جانب اوست؛ و این، همان شکر است و شکر، موجب زیادتِ [نعمت] است؛ به‌خاطر این سخن خداوند که: «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ»[إبراهیم:۷]؛ «اگر شکر کنید، [خداوند نعمت‌های] شما را زیاد می‌کند.»

و منظور از «اقرار به گناهان» نیز اقرارِ اجمالی و تفصیلی به گناهان است و این، همان پشیمانی از گناهان است و پشیمانی، همان توبه است و توبه، موجب آمرزش گناهان است...» [مرآة العقول، ج۱۱، ص۲۸۳]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ سَعِیدٍ اللَّخْمِیِّ قَالَ: وُلِدَ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا جَارِیَةٌ فَدَخَلَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَرَآهُ مُتَسَخِّطاً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَ رَأَیْتَ لَوْ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَوْحَى إِلَیْکَ أَنْ أَخْتَارُ لَکَ أَوْ تَخْتَارُ لِنَفْسِکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ؟» قَالَ: کُنْتُ أَقُولُ یَا رَبِّ تَخْتَارُ لِی. قَالَ: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدِ اخْتَارَ لَکَ.» قَالَ: ثُمَّ قَالَ: «إِنَّ الْغُلَامَ الَّذِی‏ قَتَلَهُ الْعَالِمُ الَّذِی کَانَ مَعَ مُوسَى ع وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» أَبْدَلَهُمَا اللَّهُ بِهِ جَارِیَةً وَلَدَتْ سَبْعِینَ نَبِیّاً.»

 الکافی، ج۶، ص۶

 

از حسن بن سعید نقل شده است:

برای یکی از شیعیان دختری متولد شد. او نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفت.

حضرت او را ناراضی یافتند. پس به او فرمودند:

«نظرت چیست: اگر خداوند (تبارک‌وتعالی) به تو وحی کند که [پسر یا دختر بودنِ فرزندت را] او برایت انتخاب کند یا تو برای خودت انتخاب کنی، چه می‌گویی؟»

آن مرد گفت:

می‌گویم: پروردگارا! خودت برایم انتخاب کن.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«خب، خداوند (فرزند دختر را) برای تو انتخاب کرده است.»

سپس حضرت فرمودند:

«آن پسری که عالِمِ همراه حضرت موسی (حضرت خضر علیهماالسلام) او را به قتل رساند،*⃣ و این، سخن خداوند (عزّوجلّ) است که:

«فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما خَیْراً مِنْهُ زَکاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً» [کهف:۸۱]؛

«پس ما خواستیم که پروردگارشان برای آن پدر و مادر [فرزندی را] جایگزینِ آن پسر کند که به‌لحاظ پاک بودن از او بهتر باشد و در مهربانی از او صمیمی‌تر باشد»،

خداوند به‌جای آن پسرِ [بدکار]، دختری به پدر و مادرش داد که هفتاد پیامبر از [نسلِ] او متولد شدند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

اشاره‌ای است به ماجرای همراهی حضرت موسی با حضرت خضر (علیهماالسلام)، در آن سفر عجیب و آموزنده؛

زمانی که آن‌دو پیامبر خدا پسر نوجوانی را دیدند و حضرت خضر بدون هیچ مقدمه و توضیحی، آن پسر را به کُشت. ایشان بعداً در بیان علت این کار به حضرت موسی چنین فرمودند:

«وَأَمَّا ٱلۡغُلَٰمُ فَکَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَیۡنِ فَخَشِینَآ أَن یُرۡهِقَهُمَا طُغۡیَٰنٗا وَکُفۡرٗا» [کهف:۸۰]؛

«و اما آن پسر نوجوان؛ پدر و مادرش مؤمن بودند و ترسیدیم که آن‌دو را به طغیان و کفر وادارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

...عنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: «اَلْمَرِیضُ فِی سِجْنِ اَللَّهِ مَا لَمْ یَشْکُ إِلَى عُوَّادِهِ تُمْحَى سَیِّئَاتُهُ وَ أَیُّ مُؤْمِنٍ مَاتَ مَرِیضاً مَاتَ شَهِیداً وَ کُلُّ مُؤْمِنٍ شَهِیدٌ وَ کُلُّ مُؤْمِنَةٍ حَوْرَاءُ وَ أَیُّ مِیتَةٍ مَاتَ بِهَا اَلْمُؤْمِنُ فَهُوَ شَهِیدٌ.» وَ تَلاَ قَوْلَ اَللَّهِ جَلَّ ذِکْرُهُ: «وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّٰهِ وَ رُسُلِهِ أُولٰئِکَ هُمُ اَلصِّدِّیقُونَ وَ اَلشُّهَدٰاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ»»

 دعائم‌الإسلام، ج۱، ص۲۱۷

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بیمار، در زندانِ خداست و تا وقتی که نزد عیادت‌کنندگانش (از وضعیت خود) شکایت نکند، گناهانش محو می‌شود.

هر مؤمنی که در حال بیماری بمیرد، شهید مرده است.

هر مرد مؤمنی شهید است و هر زن مؤمنی حوریه است.

مؤمن به هر مرگی بمیرد، شهید است.»

بعد حضرت این سخن خداوند (جلّ‌ذکره) را تلاوت فرمودند:

«وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا بِاللّٰهِ وَ رُسُلِهِ أُولٰئِکَ هُمُ اَلصِّدِّیقُونَ وَ اَلشُّهَدٰاءُ عِنْدَ رَبِّهِمْ»[حدید:۱۹]؛

«و کسانی که به خداوند و پیامبرانش ایمان آورده‌اند، همین‌ها هستند که «صدّیق»[۱] هستند و نزد پروردگارشان «شهید»[۲] اند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «صدّیق»: کسی که تمام عقاید، افکار، رفتار و گفتارش مطابق واقع است.

[۲] «شهید»: کسی که به‌عنوان شاهد در دادگاه حاضر می‌دهد تا علیه یا لهِ کسی گواهی دهد. در این‌جا مقصود کسی است که در روز قیامت، در پیشگاه خداوند، به صحت یا عدم صحت عقاید و اعمال مردم گواهی می‌دهد.

  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۰ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «یُسْتَحَبُّ لِلصَّائِمِ إِنْ قَوِیَ عَلَى ذَلِکَ أَنْ یُصَلِّیَ قَبْلَ أَنْ یُفْطِرَ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«برای روزه‌دار مستحب است که اگر توان دارد، پیش از آن‌که افطار کند، نماز بخواند.»

 

 

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سُئِلَ عَنِ اَلْإِفْطَارِ قَبْلَ اَلصَّلاَةِ أَوْ بَعْدَهَا؟ قَالَ: «إِنْ کَانَ مَعَهُ قَوْمٌ یَخْشَى أَنْ یَحْبِسَهُمْ عَنْ عَشَائِهِمْ فَلْیُفْطِرْ مَعَهُمْ وَ إِنْ کَانَ غَیْرُ ذَلِکَ فَلْیُصَلِّ وَ لْیُفْطِرْ.»

 الکافی، ج۴، ص۱۰۱

 

از عبیدالله بن علی حلبی نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره افطار کردن سؤال شد؛ که قبل از نماز باشد یا بعد از آن؟

ایشان فرمودند:

«اگر عده‌ای همراهش بودند که می‌ترسید مانع (خوردنِ) شامشان شود، با آن‌ها افطار کند و در غیر این‌صورت نماز بخواند و (بعد) افطار کند.»

 

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ وَ فُضَیْلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فِی رَمَضَانَ تُصَلِّی ثُمَّ تُفْطِرُ إِلاَّ أَنْ تَکُونَ مَعَ قَوْمٍ یَنْتَظِرُونَ اَلْإِفْطَارَ فَإِنْ کُنْتَ مَعَهُمْ فَلاَ تُخَالِفْ عَلَیْهِمْ وَ أَفْطِرْ ثُمَّ صَلِّ وَ إِلاَّ فَابْدَأْ بِالصَّلاَةِ.» قُلْتُ: وَ لِمَ ذَلِکَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ قَدْ حَضَرَکَ فَرْضَانِ اَلْإِفْطَارُ وَ اَلصَّلاَةُ فَابْدَأْ بِأَفْضَلِهِمَا وَ أَفْضَلُهُمَا اَلصَّلاَةُ.» ثُمَّ قَالَ: «تُصَلِّی وَ أَنْتَ صَائِمٌ فَتُکْتَبُ صَلاَتُکَ تِلْکَ فَتَخْتِمُ بِالصَّوْمِ أَحَبُّ إِلَیَّ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۸

 

از زرارةبن‌أعیَن و فُضَیل‌بن‌یسار نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«در ماه رمضان، (اول) نماز بخوان، بعد افطار کن، مگراین‌که با عده‌ای بودی که در انتظار افطار بودند. پس اگر با آن‌ها بودی، با آنان مخالفت نکن؛ (اول) افطار کن، بعد نماز بخوان. اما اگر چنین نبود، نماز را اول بخوان.»

عرض کردم:

چرا چنین کنم؟

ایشان فرمودند:

«زیرا [هنگام اذان مغرب] دو فریضه متوجه تو خواهد بود؛ افطار و نماز. دراین‌صورت باید از بافضیلت‌ترینِ این‌دو آغاز کنی و بافضیلت‌ترینشان نماز است.»

سپس فرمودند:

«اگر در حالی که روزه هستی، نماز بخوانی و این نمازت (در نامه اعمالت) نوشته شود و آن را با روزه مُهر بزنی، این برای من دوست‌داشتنی‌تر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ وَ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَا یُنْشَدُ الشِّعْرُ بِلَیْلٍ وَ لَا یُنْشَدُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَیْلٍ وَ لَا نَهَارٍ.» فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِیلُ: یَا أَبَتَاهْ فَإِنَّهُ فِینَا. قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ فِینَا.»

 الکافی، ج۴، ص۸۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در شب، شعر خوانده نشود و در ماه رمضان نه در شب و نه در روز شعر خوانده نشود.»

اسماعیل (فرزند بزرگ امام صادق) به ایشان عرض کرد:

پدر! به‌راستی که این (شعر خواندن) در مورد ما (اهل‌بیت) است.

حضرت فرمودند:

«هرچند در مورد ما اهل‌بیت باشد.»[۱]

 

 

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «یُکْرَهُ رِوَایَةُ اَلشِّعْرِ لِلصَّائِمِ وَ لِلْمُحْرِمِ وَ فِی اَلْحَرَمِ وَ فِی یَوْمِ اَلْجُمُعَةِ وَ أَنْ یُرْوَى بِاللَّیْلِ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ؟ قَالَ: «وَ إِنْ کَانَ شِعْرَ حَقٍّ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج۴، ص۱۹۵

 

حماد بن عثمان گوید:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«روایت کردنِ شعر (برای دیگران) کراهت دارد؛ برای روزه‌دار، برای مُحرِم[۲]، برای کسی که در حَرَم است[۳]، در روز جمعه و این‌که در شب خوانده شود.»

حماد گوید: عرض کردم:

اگر چه شعر حقّی باشد؟[۴]

حضرت فرمودند:

«هرچند شعر حقی باشد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرحوم علامه مجلسی در شرح این حدیث چنین بیان داشته‌اند: «این حدیث دلالت دارد بر این‌که شعر خواندن در شب، مطلقاً مرجوح است (بهتر است انجام نشود) و در ماه رمضان نیز چه در شب و چه در روز، بهتر است انجام نشود، هرچند در مدح ائمه (علیهم‌السلام) باشد. شاید شعر خواندن در مدح اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، برگردد به این‌که ثوابش نسبت به زمان‌های دیگر کم‌تر است.» [مرآةالعقول، ج۱۶، ص۲۴۹]

[۲] کسی که برای انجام اعمال حج یا عمره، مُحرِم شده است.

[۳] کسی که در محدوده حرم الهی (محدوده‌ی مشخص پیرامون مسجدالحرام) است، چه مُحرِم باشد و چه نباشد.

[۴] حق، ضد باطل است و «شعر حق»، شعری است که مضمون باطلی نداشته باشد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

آن‌چه از این دو حدیث صحیح‌السند برداشت می‌شود، این است که این زمان‌ها، زمان‌های مبارکی هستند که باید مغتنم دانسته شوند و بهتر است از این فرصت‌ها به بهترین‌شکل بهره جست؛ با خواندن نماز، قرائت قرآن، دعا، ذکر و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۰۰ ، ۱۴:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِذَا صُمْتَ فَلْیَصُمْ سَمْعُکَ وَ بَصَرُکَ وَ شَعْرُکَ وَ جِلْدُکَ.» وَ عَدَّدَ أَشْیَاءَ غَیْرَ هَذَا وَ قَالَ: «لَا یَکُونُ یَوْمُ صَوْمِکَ کَیَوْمِ فِطْرِکَ.»

 الکافی، ج۴، ص۸۷

 

از محمد بن مسلم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه روزه گرفتی، گوشَت، چشمت، مویت و پوستت هم باید روزه باشند.»

محمد بن مسلم گوید:

حضرت غیر از این‌ها، اعضای دیگری را نیز برشمردند و (بعد) فرمودند:

«روزی که روزه‌دار هستی، نباید مثل روزی باشد که روزه نگرفته‌ای.»

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ: «یَا جَابِرُ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ مَنْ صَامَ نَهَارَهُ وَ قَامَ وِرْداً مِنْ لَیْلِهِ وَ عَفَّ بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ وَ کَفَّ لِسَانَهُ خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَخُرُوجِهِ مِنَ الشَّهْرِ.» فَقَالَ: جَابِرٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَحْسَنَ هَذَا الْحَدِیثَ! فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «یَا جَابِرُ وَ مَا أَشَدَّ هَذِهِ الشُّرُوطَ!»»

 الکافی، ج۴، ص۸۷

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند:

«ای جابر! این ماه، ماه رمضان است. هرکس در روزهایش روزه بگیرد، بخشی از شب‌هایش را (به عبادت) برخیزد، شکم و عورتش (از کارهای ناروا) خودداری کنند و زبانش را (از گناه) باز دارد، از گناهانش خارج می‌شود، همان‌طور که از این ماه خارج می‌شود.»

جابر بن عبدالله عرض کرد:

ای رسول خدا! چه‌قدر این سخن زیباست!

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«ای جابر! و چه‌قدر (رعایت) این شرط‌ها دشوار است!»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۰۰ ، ۱۲:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

در منابع روایی شیعه و اهل‌سنت، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که (گویا در سفر معراج دیده‌اند): بیشتر بهشتیان، «ابله»اند!

کتب لغت، ابله را با این واژگان معنا کرده‌اند: کم‌عقل، ساده‌لوح، غافل، اهمال‌کار، فراموش‌کار و…

بعضی استعمالات این واژه نیز قابل توجه است؛

مثلاً عرب می‌گوید: «خیرُ اولادِنا الأبلهُ العَقولُ»؛ «بهترین فرزندان ما، آن است که ابلهِ عاقل باشد!» و منظورشان فرزندی است که از شدت حیا، مانند ابله‌ها رفتار می‌کند.

همچنین عرب می‌گوید: «شبابٌ ابلهُ»؛ «جوانان ابله» به این‌خاطر که بی‌تجربه‌اند و در آن‌ها نوعی سادگی و ساده‌لوحی به چشم می‌خورد.

این‌که چرا بیشتر بهشتیان این ویژگی را دارند، از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شده و در کتب حدیثی ما انعکاس یافته است.

توجه بفرمایید:

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «دَخَلْتُ اَلْجَنَّةَ فَرَأَیْتُ أَکْثَرَ أَهْلِهَا اَلْبُلْهَ» قَالَ قُلْتُ: مَا اَلْبُلْهُ؟ فَقَالَ: «اَلْعَاقِلُ فِی اَلْخَیْرِ اَلْغَافِلُ عَنِ اَلشَّرِّ اَلَّذِی یَصُومُ فِی کُلِّ شَهْرٍ ثَلاَثَةَ أَیَّامٍ.»

 معانی‌الأخبار، ج۱، ص۲۰۳

 

مَسعدة بن صدقه از امام صادق نقل کرده است که ایشان از پدرشان امام باقر، از پدرانشان، از پیامبر (صلوات‌الله‌علیهم) نقل فرمودند:

«من وارد بهشت شدم و دیدم که بیشتر اهل بهشت ابله‌ها هستند.»

مسعدة گوید: عرض کردم:

(مقصود از این) ابله چیست؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که در امور خیر عاقل است و از امور شرّ غافل[۱] است. کسی است که در هر ماه سه روز روزه می‌گیرد.»[۲]

 

 

 

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: «أَکْثَرُ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اَلْبُلْهُ.» قَالَ قُلْتُ: هَؤُلاَءِ اَلْمُصَابُونَ اَلَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ؟ فَقَالَ لِی: «لاَ اَلَّذِینَ یَتَغَافَلُونَ عَمَّا یُکْرَهُونَ یَتَبَالَهُونَ عَنْهُ.»

 السرائر، ج۳، ص۵۶۶

 

از مَسعدة بن صدقه نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بیشتر اهل بهشت، ابله‌ها هستند.»

مسعدة گوید: عرض کردم:

(مقصود از) آن‌ها، دیوانه‌هایی هستند که عقل ندارند؟

حضرت فرمودند:

«خیر، کسانی‌اند که نسبت به چیزی که ناپسند است، غفلت می‌ورزند و خود را ابله جلوه می‌دهند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] «غفلت» را در لغت چنین معنا کرده‌اند: بی‌توجهی، اهمال ورزیدن، رها کردن چیزی؛ سهواً یا عمداً.

[۲] گویا اشاره‌ای است به استحباب روزه گرفتن در اولین و آخرین پنجشنبه ماه و چهارشنبه وسط ماه. (مطلب مرتبط پیشین:

«چرا روزه پنجشنبه اول و آخر ماه و چهارشنبه وسط ماه سنت شده است؟»)

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شاید این تعبیر پیامبر پاسخی باشد به باورهای غلط یا کنایه‌های برخی بدخواهان مبنی بر این‌که اهل ایمان به‌نوعی کم‌عقل و ساده‌لوح‌اند یا در باغ نیستند و قاطی دارند!

چنان‌که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در بخشی از خطبه متقین، در توصیف اهل تقوا، خطاب به همّام می‌فرمایند:

«قَدْ بَرَاهُمُ اَلْخَوْفُ بَرْیَ اَلْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ اَلنَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ وَ یَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِیمٌ»

 نهج‌البلاغة، ص۳۰۳

«ترسِ (خداوند)، باتقوایان را مانند تیر، تراشیده و لاغر کرده، (چنان‌که وقتی) کسی به آن‌ها نگاه کند، گمان می‌کند بیمارند، درحالی‌که این جماعت بیمار نیستند

و می‌گویند آنان قاطی کرده‌اند. اما در واقع امری عظیم آنان را به هم ریخته است.»

حقیقت این است که مؤمنان و پرهیزکاران، موقعیت خود را در عالم هستی به‌درستی دریافته‌اند؛ زندگی خود را محدود به این دنیا نمی‌دانند و به زندگی جاوادان پس از دنیا باور دارند، توجه خود را به آخرت مصروف می‌دارند و بر انجام کارهای نیک تمرکز می‌کنند. به‌همین‌خاطر نسبت به کارهایی که در واقع بیهوده یا بد هستند، بی‌توجه‌اند و از آن‌ها غافل‌اند.

به همین خاطر اهل دنیا نمی‌توانند با دودوتاچهارتاهای دنیاییِ خود، رفتار آنان را هضم کنند. پس آنان را نادان و ساده‌لوح می‌پندارند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۰۰ ، ۰۵:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الصَّادِقِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) قَالَ:

«إِذَا اسْتَفْتَحَ الْعَبْدُ صَلَاتَهُ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ وَ وَکَّلَ بِهِ مَلَکاً یَلْتَقِطُ الْقُرْآنَ مِنْ فِیهِ الْتِقَاطاً فَإِنْ أَعْرَضَ عَنْ صَلَاتِهِ أَعْرَضَ عَنْهُ وَ وَکَلَهُ إِلَى الْمَلَکِ وَ إِنْ أَقْبَلَ عَلَى صَلَاتِهِ بِکُلِّهِ أَقْبَلَ اللَّهُ عَلَیْهِ بِوَجْهِهِ الْکَرِیمِ حَتَّى تُرْفَعَ صَلَاتُهُ کَامِلَةً وَ إِنْ سَهَا فِیهَا أَوْ غَفَلَ أَوْ شُغِلَ بِشَیْ‏ءٍ غَیْرِهَا رُفِعَ مِنْ صَلَاتِهِ بِقَدْرِ مَا أَقْبَلَ عَلَیْهِ مِنْهَا وَ لَا یُعْطَى الْقَلْبُ الْغَافِلُ شَیْئاً.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۳۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هنگامی که بنده نمازش را آغاز می‌کند، خداوند با چهره‌ی کریمش به او رو می‌کند و فرشته‌ای را وکیلِ (خود) می‌نماید تا قرآن را از دهان بنده‌اش برگیرد.

اما وقتی (آن بنده حواسش پرت شود و) از نمازش روی برگرداند، خداوند نیز از او روی برمی‌گرداند و او را به همان فرشته وامی‌گذارد.

اگر با تمام وجودش به نمازش متوجه شود، خداوند تا زمانی که نمازش به‌طور کامل بالا رود، با چهره‌ی کریمش به او توجه می‌نماید.

اما اگر در نمازش دچار سهو یا غفلت شود یا به چیزی غیر از نماز مشغول گردد، آن مقدار از نمازش بالا می‌رود (مقبول می‌شود) که به آن توجه داشته است و به قلب غافل چیزی داده نمی‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مَنْ أَصْغَى إِلَى نَاطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ فَإِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللَّهَ وَ إِنْ کَانَ النَّاطِقُ یُؤَدِّی عَنِ الشَّیْطَانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیْطَانَ.»

 الکافی، ج۶، ص۴۳۴

 

از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس به گوینده‌ای گوش می‌سپارد، در حقیقت او را عبادت می‌کند؛

پس اگر آن گوینده از جانب خداوند (عزّوجلّ) سخن گوید، در حقیقت خداوند را عبادت کرده است

و اگر گوینده از جانب شیطان سخن گوید، در حقیقت شیطان را عبادت کرده است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در متن عربی حدیث، برای «گوش سپردن» از ماده «صغی» استفاده شده. گوهر معنایی این ماده، «میل و گرایش» است. لذا این گوش سپردن، گوش سپردنی است انفعالی، که در آن درجاتی از فروتنی، تمکین، انقیاد و پذیرش در برابر طرف مقابل، وجود دارد. به‌همین‌خاطر است که این گوش سپردن، نوعی عبادت محسوب می‌شود و این‌جاست که امام جواد (علیه‌السلام) این هوش‌دار را به ما می‌دهند.

[۲] آن‌چه نسبت به آن هوش‌دار داده شده است، گوش سپردنِ منفعلانه است. اگر گوشمان را به کسی بسپاریم که خودش و سخنش خدایی است، این، خود عبادت خداوند محسوب می‌شود، اما اگر به کسی گوش بسپاریم که شیطان بر او مسلط است و سخنش را بر زبان او جاری می‌کند، این گوش سپردن، عبادت شیطان خواهد بود.

[۳] شنیدن سخن دیگران، اگر فعالانه باشد؛ یعنی با این پیش‌فرض باشد که این سخنان قطعی نیست و معلوم نیست درست باشد و قرار نیست من آن را بپذیرم و بر اساس آن عمل کنم و...، در این‌صورت این‌گونه شنیدن، عبادت محسوب نمی‌شود و خطرش کم‌تر خواهد بود.

[۴] این‌که مطالعه کتب ضالّه و تماشای شبکه‌های معاند و قرار گرفتن در معرض شبهات متعدد، برای عامه مردم جایز نیست، به همین دلیل است. اما آن عالمِ باتقوای هوش‌یاری که به مبانی دین آگاه است و با حقه‌های شیاطین آشناست و از فریب معاندان به‌دور است، با هدف پاسخ به شبهات و جلوگیری از فساد جامعه، نه‌تنها جایز است که سخن شیطان‌صفتان را بشنود، بلکه واجب نیز هست.

[۵] مرحوم کلینی (رحمه‌الله) این حدیث را در باب غناء (آواز آهنگین) ذکر کرده است. لذا این احتمال زیاد است که امام جواد (علیه‌السلام) این سخن را ناظر بر همین موضوع فرموده باشند. بنابراین سخن ایشان در مورد گوش سپردن به آوازهای آهنگین نیز صادق است.

درهرصورت، مراقب باشیم که به چه کسانی گوش فرا می‌دهیم و دل می‌سپاریم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۰ ، ۰۷:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَاسِرٍ الْخَادِمِ وَ نَادِرٍ جَمِیعاً قَالا قَالَ لَنَا أَبُو الْحَسَنِ ع: «إِنْ قُمْتُ عَلَى رُءُوسِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَأْکُلُونَ فَلَا تَقُومُوا حَتَّى تَفْرُغُوا.» وَ لَرُبَّمَا دَعَا بَعْضَنَا فَیُقَالُ لَهُ هُمْ یَأْکُلُونَ فَیَقُولُ: «دَعْهُمْ حَتَّى یَفْرُغُوا.»

 الکافی، ج۶، ص۲۹۸

 

از یاسرِ خادم و نادر (خدمت‌کاران امام رضا علیه‌السلام) نقل شده است:

امام رضا (علیه‌السلام) به ما فرمودند:

«اگر من کاری از شما خواستم و شما مشغول خوردنِ بودید، تا وقتی (از خوردن) فارغ نشده‌اید، (از جایتان) برنخیزید.»

گاهی ایشان یکی از ما (خدمت‌کاران) را صدا می‌زدند و به ایشان گفته می‌شد: دارند غذا می‌خورند. آن‌گاه می‌فرمودند:

«رهایشان کنید تا (از خوردن) فارغ شوند.»

 

 

 

...عَنْ نَادِرٍ الْخَادِمِ قَالَ: کَانَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِذَا أَکَلَ أَحَدُنَا لَا یَسْتَخْدِمُهُ حَتَّى یَفْرُغَ مِنْ طَعَامِهِ.

 الکافی، ج۶، ص۲۹۸

 

از نادر خادم نقل شده است:

هرگاه یکی از ما (خدمت‌کاران) در حال خوردن بود، امام رضا (علیه‌السلام) تا وقتی از غذایش فارغ نشود، او را برای کار نمی‌خواستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۰۰ ، ۰۴:۴۵
ابوالفضل رهبر