دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷۰ مطلب با موضوع «اخلاقی» ثبت شده است

 

...عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«أَقْرِءُوا مَنْ لَقِیتُمْ مِنْ أَصْحَابِکُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ یُقْرِئُکُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا یُنَالُ بِهِ مَا عِنْدَ اَللَّهِ إِنِّی وَ اَللَّهِ مَا آمُرُکُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ إِذَا صَلَّیْتُمُ اَلصُّبْحَ وَ اِنْصَرَفْتُمْ فَبَکِّرُوا فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ وَ اُطْلُبُوا اَلْحَلاَلَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَرْزُقُکُمْ وَ یُعِینُکُمْ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۸

 

از خالد بن نَجیح[*] نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«به دوستانتان که رسیدید، سلام برسانید و بگویید:

«فلانی پسر فلانی [جعفر بن محمد] به شما سلام رساند.»

و به آن‌ها بگویید:

«بر شما باد؛ تقوای خداوند (عزّوجلّ) و بر شما باد؛ هرچه که به‌وسیله آن چیزهایی که نزد خداوند است، به‌دست می‌آید.

من - به خدا قسم - شما را به چیزی دستور می‌دهم که خودمان (نزدیکانمان) را به آن دستور می‌دهم.

پس بر شما باد؛ جدیت و به‌کارگیری نهایت تلاشتان

و این‌که وقتی نماز صبح را به‌جا آوردید و فارغ شدید، صبح زود برای کسب روزی اقدام کنید

و برای کسب مال حلال تلاش کنید؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) به‌خاطر همین (تلاشتان) به شما روزی خواهد داد و یاری‌تان می‌فرماید.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] خالد بن نجیح، از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام)، و از اهالی کوفه بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : أَعْطَى أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَبِی أَلْفاً وَ سَبْعَمِائَةِ دِینَارٍ فَقَالَ لَهُ: «اِتَّجِرْ بِهَا.» ثُمَّ قَالَ: «أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ لِی رَغْبَةٌ فِی رِبْحِهَا وَ إِنْ کَانَ اَلرِّبْحُ مَرْغُوباً فِیهِ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَرَانِیَ اَللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ مُتَعَرِّضاً لِفَوَائِدِهِ.» قَالَ: فَرَبِحْتُ لَهُ فِیهَا مِائَةَ دِینَارٍ ثُمَّ لَقِیتُهُ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ رَبِحْتُ لَکَ فِیهَا مِائَةَ دِینَارٍ قَالَ فَفَرِحَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِذَلِکَ فَرَحاً شَدِیداً فَقَالَ لِی: «أَثْبِتْهَا فِی رَأْسِ مَالِی.» قَالَ فَمَاتَ أَبِی وَ اَلْمَالُ عِنْدَهُ فَأَرْسَلَ إِلَیَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَکَتَبَ: «عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ إِنَّ لِی عِنْدَ أَبِی مُحَمَّدٍ أَلْفاً وَ ثَمَانَمِائَةِ دِینَارٍ أَعْطَیْتُهُ یَتَّجِرُ بِهَا فَادْفَعْهَا إِلَى عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ.» قَالَ: فَنَظَرْتُ فِی کِتَابِ أَبِی فَإِذاً فِیهِ لِأَبِی مُوسَى عِنْدِی أَلْفٌ وَ سَبْعُمِائَةِ دِینَارٍ وَ اُتُّجِرَ لَهُ فِیهَا مِائَةُ دِینَارٍ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سِنَانٍ وَ عُمَرُ بْنُ یَزِیدَ یَعْرِفَانِهِ.

 الکافی، ج۵، ص۷۶

 

از محمد بن عُذافِر صیرفی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) هزار و هفتصد دینار (سکه طلا) به پدرم (عُذافِر بن عیسی صیرفی) دادند و به او فرمودند:

«با آن تجارت کن.»

سپس فرمودند:

«بدان! به‌راستی که من اشتیاقی به سود آن ندارم، هرچند سود، مورد اشتیاق است. اما من دوست دارم خداوند (جلّ‌وعزّ) مرا در حالی که دنبال بهره‌های او هستم، ببیند.»

پدرم گفت:

من با آن مبلغ، برای ایشان صد دینار سود کسب کردم. بعدها ایشان را دیدم و به ایشان عرض کردم: برایتان صد دینار سود کسب کرده‌ام.

امام صادق (علیه‌السلام) با این خبر بسیار خوشحال شدند و به من فرمودند:

«آن را در سرمایه مال من نگه دار.»[۱]

محمد بن عذافر گوید:

پدرم درحالی‌که آن مال نزد او بود، از دنیا رفت.

امام صادق (علیه‌السلام، پیغام‌آوری را) نزد من فرستادند و (در نامه‌شان) نوشته بودند:

«خداوند به ما و شما عافیت دهد. به‌راستی که من نزد [پدرت] ابومحمد هزار و هشتصد دینار دارم که آن را به او داده بودم تا با آن تجارت کند. این مبلغ را به عُمر بن یزید بده.»

محمد بن عذافر گوید:

آن‌گاه من وصیت‌نامه پدرم را نگاه کردم و دیدم که در آن نوشته شده بود: "پدر موسی[۲] نزد من هزار و هفتصد دینار دارد که با آن برایش صد دینار تجارت (سود) کرده‌ام. عبدالله بن سنان و عمر بن یزید او را می‌شناسند."

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یعنی آن صد دینار را به اصل مالشان اضافه کند و باز هم با آن تجارت کند.
[۲] مقصود از موسی، امام کاظم (علیه‌السلام) است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِنْ ظَنَنْتَ أَوْ بَلَغَکَ أَنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ کَائِنٌ فِی غَدٍ فَلاَ تَدَعَنَّ طَلَبَ اَلرِّزْقِ وَ إِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ لاَ تَکُونَ کَلاًّ فَافْعَلْ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۹

 

از شِهاب بن عبدِربّه نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«اگر گمان کردی یا به تو خبر رسید که فردا، این امر (قیام حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه و تشکیل حکومت اسلامی) محقق خواهد شد، هرگز تلاش برای کسب روزی را کنار مگذار!

و اگر توانستی [طوری اقدام کنی که] سربارِ (دیگران) نباشی، چنین کن!»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در کتب رجالی، شهاب بن عبدربه را از راویان احادیث امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) و از ثروتمندان کوفه برشمرده‌اند. بنابراین او فردی فقیر و نیازمند نبوده است. تأکید امام صادق به شهاب این است که هرچند بنا باشد همین فردا، قیام رخ دهد و حکومت اسلامی تشکیل شود و نیاز باشد که به خدمت این حکومت در آیی، با این‌که تو فرد متمولی هم هستی، اما با این‌حال - ولو برای یک روز - نباید فعالیت خود را متوقف کنی و دچار بطالت و سکون گردی.

[۲] همچنین این فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) تأکیدی است بر ضرورت تلاش برای کسب روزی و جلوگیری از دچار شدن به موقعیتی که انسان توانایی تأمین معاش خود را نداشته باشد و برای گذران زندگی، به دیگران محتاج گردد. بنابراین کسب سرمایه برای روزگاری که انسان - به هر دلیل - از کار افتاد و توانایی کسب درآمد نداشت، ضروری است و دنیاگرایی محسوب نمی‌شود؛ چراکه با آن می‌تواند زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشد و سربار دیگران نباشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«لَا خَیْرَ فِی مَنْ لَا یُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ یَکُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ یَقْضِی بِهِ دَیْنَهُ وَ یَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ خیری نیست در کسی که دوست نداشته باشد که از راه حلال، مال جمع کند؛ تا با آن:

آبروی خود را حفظ کند،

بدهی‌اش را بپردازد

و به اقوامش صله دهد.[*]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر نیز عرض شده بود که «صله رحم» معنایی وسیع‌تر از دید و بازدید با اقوام دارد و شامل دست‌گیری و کمک و هدیه و سایر محبت‌های مالی نیز می‌شود؛ هرآن‌چه موجب تقویت پیوندهای خانوادگی شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که عالم، هرگاه به علمش عمل نکند، پندش از دل‌ها فرو می‌لغزد [و در آن‌ها نفوذ نمی‌کند]؛

همان‌طور که قطره باران از روی سنگ صیقلی فرو می‌لغزد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْعِلْمُ‏ مَقْرُونٌ إِلَى الْعَمَلِ‏ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ‏ عَنْهُ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«علم و عمل، درهم‌تنیده‌اند؛ پس کسی که علم داشته باشد، عمل می‌کند و کسی که عمل کند، علم می‌یابد.

علم (انسان را) به عمل کردن فرا می‌خواند؛ پس اگر آن را اجابت کند، [آن علم، می‌ماند و زیاد می‌شود] و الا، از پیش او کوچ می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یُحَدِّثُ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ فِی کَلَامٍ لَهُ‏:

«الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ آخِذٌ بِعِلْمِهِ فَهَذَا نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِکٌ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِیَ النَّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امیرالمؤمنین از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«عالمان دو دسته‌اند؛ عالمی که به علمش عمل می‌کند؛ که او نجات می‌یابد، و عالمی که علمش را رها می‌کند؛ که او هلاک می‌شود.

به‌راستی که اهل جهنم، از بوی عالمی که علمش را رها کرده اذیت می‌شوند

و به‌راستی که پشیمان‌ترین و حسرت‌زده‌ترینِ اهل جهنم، مردی است که بنده‌ای را به‌سوی خداوند فراخوانده و آن بنده اجابت نموده، حرفش را پذیرفته، از خداوند اطاعت کرده و خداوند او را وارد بهشت نموده و آن دعوت‌کننده را به‌خاطر رها کردنِ علمش و تبعیت از هوای نفسش و درازی آرزویش، به آتش وارد نموده.

تبعیت از هوای نفس، (انسان) را از حق بازمی‌دارد و درازی آرزو، موجب فراموشی آخرت می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: هَذِهِ رِسَالَةُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ:

«...وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِکَ فِی صَلاَتِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ اَلسِّفَارَةَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَکَلَّمَ عَنْکَ وَ لَمْ تَتَکَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَکَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ کَفَاکَ هَوْلَ اَلْمُقَامِ بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ کَانَ بِهِ نَقْصٌ کَانَ بِهِ دُونَکَ وَ إِنْ کَانَ تَمَاماً کُنْتَ شَرِیکَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَلَیْکَ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَکَ بِنَفْسِهِ وَ صَلاَتَکَ بِصَلاَتِهِ فَتَشْکُرُ لَهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ...»

 الخصال، ج۲، ص۵۶۴

 

در رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام) ذکر شده است:

«...اما حق امام تو در نمازت (امامت جماعت) این است که بدانی او وساطت میان تو و پروردگارت (عزّوجلّ) را بر عهده گرفته؛

او از جانب تو سخن می‌گوید و تو از جانب او سخن نمی‌گویی، او برای تو دعا می‌کند و تو برای او دعا نمی‌کنی، و اوست که هراس ایستادن در مقابل خداوند (عزّوجلّ) را از جانب تو متحمل می‌شود.

پس اگر [در نمازش] نقصی باشد، بر او وارد است، نه تو، اما اگر [نمازش] تمام (و بدون نقص) باشد، تو شریک او [در نمازش] هستی و او بر تو برتری‌ای (در ثواب) ندارد.

او با جانش جان تو را حفظ کرده و با نمازش نماز تو را. پس به همین اندازه، سپاس‌گزار او باش...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

خداوند متعال در ابتدای سوره طلاق، دستور جالب و غریبی برای بعد از طلاق صادر فرموده است:

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِکَ أَمْرًا»[طلاق:۱]؛ «از خداوند، پروردگارتان، پروا کنید؛ آن‌ها (زنانی که طلاق داده‌اید) را از خانه‌هایتان بیرون نکنید و آن‌ها هم (از خانه‌هایتان) بیرون نروند. مگر این‌که کار زشت آشکاری مرتکب شوند. این دستورات، مرزها (خط قرمزهای) خداوند است و هرکس از مرزهای خدا تجاوز کند، قطعاً به خودش ظلم کرده است. تو نمی‌دانی! شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

 

 

گویا این دستور (که رعایت آن هم برای مرد و هم برای زن واجب است)، برای این است که طوفان خشمی که موجب تصمیم به طلاق شده بود، فرو نشیند، مجدداً میانشان انس و الفتی شکل گیرد، امکان رجوع مرد به همسرش تسهیل شود و این جدایی به پیوندی دوباره بدل گردد.

با این مقدمه، احادیث زیر جالب توجه‌اند...

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«اَلْمُطَلَّقَةُ تَکْتَحِلُ وَ تَخْتَضِبُ وَ تَطَیَّبُ وَ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ اَلثِّیَابِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً» لَعَلَّهَا أَنْ تَقَعَ فِی نَفْسِهِ فَیُرَاجِعَهَا.»

 الکافی، ج۶، ص۹۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زنی که طلاق داده شده است، سرمه بکشد، (مو و بدنش را) خضاب کند، عطر بزند و هر لباسی که خواست را بپوشد؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»[طلاق:۱]؛ «شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

شاید آن زن (با این کار) در دل مرد جای گیرد و مرد به او رجوع[۱] کند.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلْمُطَلَّقَةِ:

«تَعْتَدُّ فِی بَیْتِهَا وَ تُظْهِرُ لَهُ زِینَتَهَا «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»

 الکافی، ج۶، ص۹۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد زن مطلَّقه فرمودند:

«زن در خانه‌اش عِدّه نگه دارد[۲] و آرایش و زینتش را برای مرد آشکار کند؛ «شاید خداوند بعد از این، اتفاقی رقم بزند.»[۳]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرد پس از طلاق دادنِ همسرش، تا زمانی که او در عدّه است، می‌تواند به او رجوع کند؛ یعنی اگر از طلاق دادنِ همسرش پشیمان شد، با نشان دادنِ کوچک‌ترین تمایلی به او، طلاق را باطل کند و بدون جاری کردن صیغه‌ی عقد ازدواج، به زندگی با او برگردد.

[۲] زن پس از جاری شدن صیغه‌ی طلاق، باید تا مدتی (که جزئیاتش در رساله‌های توضیح‌المسایل ذکر شده است،) عِدّه نگه دارد؛ یعنی حق ازدواج با دیگری یا پذیرش خواستگار را ندارد. او باید در این مدت در خانه‌ی مرد بماند و آن‌جا را ترک نکند، مگر این‌که ضرورتی در میان باشد. در این مدت، حجاب داشتن در برابر شوهر بر زن واجب نیست، بلکه او وظیفه دارد خود را برای او بیاراید! همچنین بر اساس احکام اسلامی، در ایام عده، نفقه‌ی زن به‌عهده‌ی مرد است و زن حتی برای خروج موقت از خانه نیز باید از مرد اجازه داشته باشد!

[۳] باز هم اشاره‌ای است به همان آیه‌ی شریفه.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروزه متأسفانه این دستور الهی رعایت نمی‌شود و خانواده زن معمولاً با آغوشی باز دختر خود را می‌پذیرند و زمینه آشتی و بازگشت به زندگی را از بین می‌برند.

مطالعه ادامه این آیه (آیات ابتدایی سوره طلاق) و مشاهده دستورات متعالی خداوند در برخورد با خانم‌هایی که طلاق داده شده‌اند، خالی از لطف نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۶:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الرَّیَّانِ بْنِ شَبِیبٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى الرِّضَا ع فِی أَوَّلِ یَوْمٍ مِنَ الْمُحَرَّمِ فَقَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ أَ صَائِمٌ أَنْتَ؟» قُلْتُ: لَا. فَقَالَ: «إِنَّ هَذَا الْیَوْمَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی دَعَا فِیهِ زَکَرِیَّا ع رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ» فَاسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَنَادَتْ زَکَرِیَّا وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیى‏ فَمَنْ صَامَ هَذَا الْیَوْمَ ثُمَّ دَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ کَمَا اسْتَجَابَ اللَّهُ لِزَکَرِیَّا.» ثُمَّ قَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیَّةِ یُحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیِّهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیَّتَهُ‏ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِکَ أَبَداً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کَمَا یُذْبَحُ الْکَبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ ثَمَانِیَةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکَتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِهِ وَ لَقَدْ نَزَلَ إِلَى الْأَرْضِ مِنَ الْمَلَائِکَةِ أَرْبَعَةُ آلَافٍ لِنَصْرِهِ فَلَمْ یُؤْذَنْ لَهُمْ فَهُمْ عِنْدَ قَبْرِهِ شُعْثٌ غُبْرٌ إِلَى أَنْ یَقُومَ الْقَائِمُ ع فَیَکُونُونَ مِنْ أَنْصَارِهِ وَ شِعَارُهُمْ یَا لَثَارَاتِ الْحُسَیْنِ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ لَقَدْ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع أَنَّهُ لَمَّا قُتِلَ جَدِّیَ الْحُسَیْنُ ص أَمْطَرَتِ السَّمَاءُ دَماً وَ تُرَاباً أَحْمَرَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ بَکَیْتَ عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى تَصِیرَ دُمُوعُکَ عَلَى خَدَّیْکَ غَفَرَ اللَّهُ لَکَ کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتَهُ صَغِیراً کَانَ أَوْ کَبِیراً قَلِیلًا کَانَ أَوْ کَثِیراً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ ع یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ ص فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلَ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُ‏ یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَکُونَ مَعَنَا فِی الدَّرَجَاتِ الْعُلَى مِنَ الْجِنَانِ فَاحْزَنْ لِحُزْنِنَا وَ افْرَحْ لِفَرَحِنَا وَ عَلَیْکَ بِوَلَایَتِنَا فَلَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَعَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۲۹۹

 

از ریّان بن شَبیب نقل شده است:

در اولین روز محرم نزد امام رضا (علیه‌السلام) رفتم.

حضرت فرمودند:

«ای پسر شبیب! روزه‌ای؟»

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«امروز روزی است که زکریّا پروردگارش (عزّوجلّ) را خواند و عرض کرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»[آل‌عمران:۳۸]؛ «پروردگارا! به من نسلی پاک عطا فرما. تو شنونده دعاها هستی.»

آن‌گاه خداوند دعایش را مستجاب فرمود و به فرشتگان دستور داد تا هنگامی که زکریا در محراب به نماز ایستاده بود، به او بگویند: خداوند تو را به (فرزندی به نامِ) یحیی بشارت می‌دهد.

پس هرکس این روز (اول محرم) را روزه بگیرد، سپس خداوند را بخواند، خداوند دعایش را مستجاب می‌فرماید، همان‌طور که دعای زکریا را مستجاب فرمود.»

امام رضا (علیه‌السلام) سپس فرمود:

«ای پسر شبیب! به‌راستی‌که محرم، ماهی است که اهل جاهلیت ظلم و جنگ را در آن ممنوع کرده بودند. اما این امت حرمت این ماه را و حرمت پیامبرشان را نشناختند؛ در همین ماه، خاندان او را کشتند، ناموسش را به اسارت بردند و اموالش را غارت کردند. خداوند این کارشان را هرگز نیامرزد.

ای پسر شبیب! هرگاه از چیزی گریان شدی، برای امام حسین (علیه‌السلام) گریه کن؛ چراکه او ذبح شد، همان‌طور که یک گوسفند ذبح می‌شود و همراه او هجده مرد از خانواده‌اش را نیز به قتل رساندند؛ کسانی که بر روی زمین نظیری نداشتند. آسمان‌های هفت‌گانه و زمین‌ها برای کشته شدن او گریستند و چهارهزار فرشته برای یاریِ او به زمین فرود آمدند، اما به آن‌ها اجازه داده نشد. پس آن‌ها ژولیده و غبارآلود، نزد مزار امام حسین (علیه‌السلام) هستند، تا زمانی که حضرت قائم (عجل‌الله‌فرجه) قیام نماید، که در آن زمان از یاوران او خواهند بود و شعارشان «یا لثارات الحسین» (ای خون‌خواهان حسین!) خواهد بود.

ای پسر شبیب! پدرم از پدرش از جدش (امام سجاد علیهم‌السلام) برای من نقل کرده است که زمانی که جدّم امام حسین (علیه‌السلام) کشته شد، آسمان، خون و خاک سرخ بارش کرد.

ای پسر شبیب! اگر بر امام حسین (علیه‌السلام) گریه کنی و اشک‌هایت بر گونه‌هایت جاری شود، خداوند همه گناهانت را می‌آمرزد؛ کوچک باشد یا بزرگ، کم باشد یا زیاد.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که خداوند را در حالی ملاقات کنی که گناهی به گردنت نیست، پس امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در بهترین اتاق‌هایی که در بهشت بنا شده‌اند، همراه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشی، پس قاتلان امام حسین (علیه‌السلام) را لعنت کن.

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که ثوابی مثل ثوابِ کسی که همراه امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیده است داشته باشی، پس هرگاه که یادت افتاد، بگو: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛ «ای کاش من هم همراه آنان بودم تا به پیروزی عظیم دست یابم.»

ای پسر شبیب! اگر دوست داری که در درجات والای بهشت، همراه ما (اهل‌بیت) باشی، برای غمِ ما غمگین باش و برای شادیِ ما شادمان باش و باید ولایت (پشتیبانی و تبعیت از) ما را داشته باشی.

زیرا اگر کسی سنگی را هم دوست داشته باشد، خداوند (عزّوجلّ) او را در روز قیامت با آن سنگ محشور می‌نماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

خداوند در قرآن کریم تکلیفی بر عهده‌ی مؤمنان گذاشته است که انجام آن حقیقةً دشوار به نظر می‌رسد؛

«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ عَلَیْهَا مَلَائِکَةٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ»[تحریم:۶]؛

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان را و خانواده‌هایتان را حفظ کنید؛ از آتشی که هیزمش مردم و سنگ‌ها است و فرشتگان خشن و سخت‌گیری بر آن گمارده شده‌اند که از دستوراتی که خداوند به آن‌ها می‌دهد، سرپیچی نمی‌کنند و به آن‌چه به آن‌ها امر می‌شود، عمل می‌کنند.»

نجات خانواده و حفظ آن‌ها از آتش، حقیقةً وظیفه‌ای سنگین است و جالب است بدانید از بدو نزول این آیه شریفه سنگینی این وظیفه احساس شده است و رسول خدا و اهل‌بیتشان (صلوات‌الله‌علیهم) در مورد آن توضیحاتی داشته‌اند.

ملاحظه بفرمایید...

 

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ اَلْآیَةُ: «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً» جَلَسَ رَجُلٌ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ یَبْکِی وَ قَالَ: أَنَا عَجَزْتُ عَنْ نَفْسِی کُلِّفْتُ أَهْلِی فَقَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «حَسْبُکَ أَنْ تَأْمُرَهُمْ بِمَا تَأْمُرُ بِهِ نَفْسَکَ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا تَنْهَى عَنْهُ نَفْسَکَ.»»

 الکافی، ج۵، ص۶۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که این آیه نازل شد: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان را و خانواده‌هایتان را از آتش حفظ کنید»، مردی از میان مسلمانان نشست، (شروع به) گریه کرد و گفت:

من در مورد خودم ناتوانم، حال به (حفظِ) خانواده‌ام مکلَّف شده‌ام.

رسول خدا (صلی‌الله‌عیله‌وآله) فرمودند:

«این‌که همان‌چه به خودت امر می‌کنی، به آن‌ها هم امر کنی و همان‌چه خودت را از آن‌ها نهی می‌کنی، آن‌ها را نیز نهی کنی، برایت کافی است.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً» قُلْتُ: کَیْفَ أَقِیهِمْ؟ قَالَ: «تَأْمُرُهُمْ بِمَا أَمَرَ اَللَّهُ وَ تَنْهَاهُمْ عَمَّا نَهَاهُمُ اَللَّهُ فَإِنْ أَطَاعُوکَ کُنْتَ قَدْ وَقَیْتَهُمْ وَ إِنْ عَصَوْکَ کُنْتَ قَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْکَ.»

 الکافی، ج۵، ص۶۲

 

از ابوبصیر نقل شده است:

در مورد این سخن خداوند (عزّوجلّ): «خودتان را و خانواده‌هایتان را از آتش حفظ کنید»، به امام (علیه‌السلام) عرض کردم:

چه‌طور آن‌ها را (از آتش) حفظ کنم؟

حضرت فرمودند:

«آن‌ها را به آن‌چه خداوند امر کرده است، امر کن و از آن‌چه خداوند نهی کرده است، نهی کن؛ اگر از تو اطاعت کردند، در این‌صورت آن‌ها را حفظ کرده‌ای و اگر از تو سرپیچی کردند، تو وظیفه‌ات را انجام داده‌ای.»

 

 

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنَّ لِی أَهْلَ بَیْتٍ وَ هُمْ یَسْمَعُونَ مِنِّی أَ فَأَدْعُوهُمْ إِلَى هَذَا اَلْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ فِی کِتَابِهِ «یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نٰاراً وَقُودُهَا اَلنّٰاسُ وَ اَلْحِجٰارَةُ»

 الکافی، ج۲، ص۲۱۱

 

از سلیمان بن خالد نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من خانواده‌ای دارم که از من حرف‌شنوی دارند. آیا آن‌ها را به این امر (پذیرش ولایت شما) دعوت کنم؟

حضرت فرمودند:

«بله. به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) در کتابش می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خودتان را و خانواده‌هایتان را از آتشی که هیزمش مردم و سنگ‌ها است، حفظ کنید.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

بنابراین وظیفه‌ی اهل ایمان این است که از اعضای خانواده‌شان بخواهند به دستورات الهی عمل کنند، اما باید توجه داشت که:

- اولاً برای این‌که این امر و نهی بر دل آن‌ها بنشیند، باید زمینه‌اش را نیز فراهم کنند

- و ثانیاً این امر و نهی را باید در جای خود و به شکل مناسب بیان کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۰ ، ۲۱:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ عَمْرٍو عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ لَنَا ذَاتَ یَوْمٍ: «تَجِدُ اَلرَّجُلَ لاَ یُخْطِئُ بِلاَمٍ وَ لاَ وَاوٍ خَطِیباً مِصْقَعاً وَ لَقَلْبُهُ أَشَدُّ ظُلْمَةً مِنَ اَللَّیْلِ اَلْمُظْلِمِ وَ تَجِدُ اَلرَّجُلَ لاَ یَسْتَطِیعُ یُعَبِّرُ عَمَّا فِی قَلْبِهِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبُهُ یَزْهَرُ کَمَا یَزْهَرُ اَلْمِصْبَاحُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۲۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که روزی فرمودند:

«شخصی را می‌بینید که هیچ خطایی در (ادای حروف) لام و واو، از او سر نمی‌زند و سخن‌وری تواناست، اما دلش تاریک‌تر از شب تار است.

(از طرفی) شخصی را می‌بینید که نمی‌تواند آن‌چه در دل دارد را به زبان آورد، اما دلش مانند چراغ نورافشانی می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۰ ، ۰۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ اَلرَّیَّانِ بْنِ اَلصَّلْتِ رَفَعَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیراً مَا یَقُولُ فِی خُطْبَتِهِ: «یَا أَیُّهَا اَلنَّاسُ دِینَکُمْ دِینَکُمْ فَإِنَّ اَلسَّیِّئَةَ فِیهِ خَیْرٌ مِنَ اَلْحَسَنَةِ فِی غَیْرِهِ وَ اَلسَّیِّئَةُ فِیهِ تُغْفَرُ وَ اَلْحَسَنَةُ فِی غَیْرِهِ لاَ تُقْبَلُ.»»

 الکافی، ج۲، ص۴۶۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در سخنرانی‌هایش زیاد این را می‌فرمودند:

«ای مردم! دینتان را! دینتان را (دریابید!)؛ چراکه کار بد در دین، بهتر از کار خوب در غیر دین است؛

[زیرا] کار بد در آن بخشیده می‌شود و کار خوب در غیر آن پذیرفته نمی‌شود.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هِشَامِ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الرَّجُلِ یُشْرِکُ أَبَاهُ وَ أَخَاهُ وَ قَرَابَتَهُ فِی حَجِّهِ فَقَالَ:

«إِذاً یُکْتَبَ لَکَ حَجٌّ مِثْلُ حَجِّهِمْ وَ تَزْدَادَ أَجْراً بِمَا وَصَلْتَ.»

 الکافی، ج۴، ص۳۱۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد مردی که پدر و برادر و نزدیکانش را در (ثوابِ) حجش شریک کرده بود، فرمودند:

«دراین‌صورت برای تو هم مثل حج آن‌ها، حج نوشته می‌شود و به‌خاطر این صله(رحم)ات، اجرت بیشتر خواهد بود.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] همان‌طور که ملاحظه فرمودید، شریک کردن خویشاوندان در ثواب حج، از مصادیق «صله رحم» شمرده شده است. پیش‌تر نیز عرض شده است که صله‌رحم به معنای هرگونه اتصال و ارتباط با خویشاوندان و یاری و دست‌گیری آنان است و به دیدار با آنان محدود نیست.

[۲] اگر از «بخل»مان بکاهیم، به اطرافیانمان مهر بورزیم و آنان را در لحظات زیبای معنوی‌مان شریک نماییم، نه از ثواب عمل ما و نه از خزانه بی‌انتهای رحمت الهی، چیزی کاسته نخواهد شد؛ همه مورد عنایت حضرت کریم (تبارک‌وتعالی) واقع خواهیم شد و همه بهره خواهیم برد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۰ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

بعضی افراد استطاعت انجام حج واجب را دارند، اما با این توجیه که مثلاً "امسال فلان کار پیش آمده (یا پیش خواهد آمد)، بگذار آن را تمام کنم، سال بعد می‌روم"، حج خود را به تأخیر می‌اندازند.

غافل از این‌‌که…

 

قالَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ یُؤْثِرُ عَلَى اَلْحَجِّ حَاجَةً مِنْ حَوَائِجِ اَلدُّنْیَا إِلاَّ نَظَرَ إِلَى اَلْمُحَلِّقِینَ قَدِ اِنْصَرَفُوا قَبْلَ أَنْ تُقْضَى لَهُ تِلْکَ اَلْحَاجَةُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۲، ص۲۲۰

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیج بنده‌ای نیست که حاجتی از حوائج دنیا را بر حجِّ (واجب) مقدم دارد، مگر این‌که (حاجیانِ) سرتراشیده را می‌بیند که پیش از آن‌که آن حاجتش (که به خاطر آن حج را ترک کرده بود،) برآورده شود، باز می‌گردند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«لِیَحْذَرْ أَحَدُکُمْ أَنْ یُعَوِّقَ أَخَاهُ مِنَ اَلْحَجِّ فَتُصِیبَهُ فِتْنَةٌ فِی دُنْیَاهُ مَعَ مَا یُدَّخَرُ لَهُ فِی اَلْآخِرَةِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۲، ص۲۲۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هریک از شما باید خیلی حذر کند از این‌که برادرش را از حج باز دارد؛ چراکه (دراین‌صورت) علاوه بر عقوبتی که در آخرت برایش ذخیره می‌شود، در دنیا هم دچار فتنه‌ای می‌شود.»

 

 

اتفاقی که برای اسحاق بن عمار افتاد نیز جالب توجه است:

 

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّ رَجُلاً اِسْتَشَارَنِی فِی اَلْحَجِّ وَ کَانَ ضَعِیفَ اَلْحَالِ فَأَشَرْتُ إِلَیْهِ أَنْ لاَ یَحُجَّ. فَقَالَ: «مَا أَخْلَقَکَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً.» قَالَ: فَمَرِضْتُ سَنَةً.

 الکافی، ج۴، ص۲۷۱

 

از اسحاق بن عمار صیرفی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

مردی ضعیف‌الحال درباره حج (رفتن یا نرفتن) با من مشورت کرد. به او گفتم: حج نرود.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«سزاوار است که (به‌خاطر این حرفت) یک سال مریض شوی.»

اسحاق گوید:

پس از آن، یک سال مریض شدم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۰۰ ، ۱۲:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَلْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ اَلرِّضَا عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَى رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ: «فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا اَلَّذِی أَبْکَاکَ؟» فَقَالَ: «یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَى اَلسَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِشَعْرِهَا یُغْلَى دِمَاغُ رَأْسِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِلِسَانِهَا وَ اَلْحَمِیمُ یُصَبُّ فِی حَلْقِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِثَدْیَیْهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا وَ اَلنَّارُ تُوقَدُ مِنْ تَحْتِهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً قَدْ شُدَّ رِجْلاَهَا إِلَى یَدَیْهَا وَ قَدْ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً صَمَّاءَ عَمْیَاءَ خَرْسَاءَ فِی تَابُوتٍ مِنْ نَارٍ یَخْرُجُ دِمَاغُ رَأْسِهَا مِنْ مَنْخِرِهَا وَ بَدَنُهَا مُتَقَطِّعٌ مِنَ اَلْجُذَامِ وَ اَلْبَرَصِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً مُعَلَّقَةً بِرِجْلَیْهَا فِی تَنُّورٍ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً تُقَطَّعُ لَحْمُ جَسَدِهَا مِنْ مُقَدَّمِهَا وَ مُؤَخَّرِهَا بِمَقَارِیضَ مِنْ نَارٍ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً یُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ یَدَاهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً رَأْسُهَا رَأْسُ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنُ اَلْحِمَارِ وَ عَلَیْهَا أَلْفُ أَلْفِ لَوْنٍ مِنَ اَلْعَذَابِ وَ رَأَیْتُ اِمْرَأَةً عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا وَ اَلْمَلاَئِکَةُ یَضْرِبُونَ رَأْسَهَا وَ بَدَنَهَا بِمَقَامِعَ مِنْ نَارٍ.» فَقَالَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ: «حَبِیبِی وَ قُرَّةُ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ وَ سِیرَتُهُنَّ حَتَّى وَضَعَ اَللَّهُ عَلَیْهِنَّ هَذَا اَلْعَذَابَ؟» فَقَالَ: «یَا بُنَیَّتِی أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لاَ تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَمْتَنِعُ مِنْ فِرَاشِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا اَلَّتِی شُدَّ یَدَاهَا إِلَى رِجْلَیْهَا وَ سُلِّطَ عَلَیْهَا اَلْحَیَّاتُ وَ اَلْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ اَلْوَضُوءِ قَذِرَةَ اَلثِّیَابِ وَ کَانَتْ لاَ تَغْتَسِلُ مِنَ اَلْجَنَابَةِ وَ اَلْحَیْضِ وَ لاَ تَنْتَظِفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلاَةِ وَ أَمَّا اَلصَّمَّاءُ اَلْعَمْیَاءُ اَلْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ اَلزِّنَاءِ فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَى اَلرِّجَالِ وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ تُحْرَقُ وَجْهُهَا وَ بَدَنُهَا وَ هِیَ تَأْکُلُ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ اَلْخِنْزِیرِ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ اَلْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا اَلَّتِی کَانَتْ عَلَى صُورَةِ اَلْکَلْبِ وَ اَلنَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً.» ثُمَّ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «وَیْلٌ لاِمْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَى لاِمْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۰

 

 

از عبدالعظیم حسنی، از امام جواد، از پدرشان امام رضا، از پدرانشان...، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«من و فاطمه (علیهاالسلام) نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفتیم و دیدیم ایشان به‌شدت گریه می‌کنند.

به ایشان عرض کردم:

«پدر و مادرم به فدایتان، ای رسول خدا! چه‌چیز موجب گریه شما شده است؟»

فرمودند:

«ای علی! شبی که مرا به آسمان بردند، زنانی از امتم را دیدم که در عذابی شدید بودند. پس وضعیت آن‌ها را نپذیرفتم و از شدت عذابی که برایشان دیدم، به گریه افتادم:

زنی را دیدم که از مویش آویزان بود و مغز سرش می‌جوشید.

زنی را دیدم که از زبانش آویزان بود و آب جوش در گلویش می‌ریختند.

زنی را دیدم که از سینه‌هایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت بدن خودش را می‌خورد و آتش از زیر او شعله می‌کشید.

زنی را دیدم که پاهایش را محکم به دستانش بسته بودند و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند.

زنی را دیدم که کر و کور و لال، در صندوقی از آتش بود، مغز سرش از بینی‌اش بیرون می‌آمده و بدنش بر اثر جذام و پیسی تکه‌تکه شده بود.

زنی را دیدم که در تنوری از آتش، از پاهایش آویزان بود.

زنی را دیدم که گوشت تنش، از پس و پیش، با قیچی‌هایی از آتش بریده می‌شد.

زنی را دیدم که صورت و دست‌هایش آتش گرفته بود و روده‌های خودش را می‌خورد.

زنی را دیدم که سرش سر خوک، و بدنش بدن الاغ بود و دچار هزار هزار نوع عذاب بود.

زنی را دیدم که به صورت سگ بود، آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت و فرشتگان با میله‌هایی از آتش، بر سر و بدنش می‌زدند.»

 

آن‌گاه فاطمه (علیهاالسلام) عرض کرد:

«ای حبیب من! و ای نور چشمم! به من خبر دهید عمل و شیوه‌ی (زندگیِ) آن زنان چه بوده که خداوند چنین عذابی برایشان تعیین کرده است؟»

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«دخترم!

زنی که از مویش آویزان بود، کسی بود که مویش را از مردان نمی‌پوشاند.

زنی که از زبانش آویزان بود، کسی بود که [با زبانش] همسرش را آزار می‌داد.

زنی که از سینه‌هایش آویزان بود، کسی بود که از همبستری با شوهرش امتناع می‌کرد.

زنی که از پاهایش آویزان بود، کسی بود که بدون اجازه شوهرش از خانه‌اش خارج می‌شد.

زنی که گوشت بدن خود را می‌خورد، کسی بود که بدنش را برای مردم می‌آراست.

زنی که دستانش به پاهایش بسته شده بود و مارها و عقرب‌ها او را فرا گرفته بودند، کسی بود که وضو گرفتنش تمیز نبود، لباس‌هایش کثیف بود، بعد از جنابت و حیض غسل نمی‌کرد، نظافت نمی‌کرد و نماز را سبک می‌شمرد.

زنی که کر و کور و لال بود، کسی بود که از طریق زنا [حامله شده بود و] بچه زاییده بود و آن را به گردن شوهرش انداخته بود.

زنی که گوشت تنش با قیچی‌ها بریده می‌شد، کسی بود که خود را به مردان عرضه می‌کرد (نمایش می‌داد.)

زنی که صورتش و بدنش آتش گرفته بود و روده‌هایش را می‌خورد، کسی بود که واسطه‌ی زنا بود (کارش این بود که زنان را برای زنا به مردان معرفی کند.)

زنی که سرش سر خوک و بدنش بدن الاغ بود، کسی بود که سخن‌چین و دروغ‌گو بود.

زنی که به صورت سگ بود و آتش در پشتش وارد می‌شد و از دهانش خارج می‌گشت، کسی بود که [در مجالس شادی] آوازه‌خوان (رقّاص) و [در مجالس عزا] نوحه‌گر (ناله‌کننده) بود و حسادت می‌ورزید.»

 

سپس پیامبر فرمودند:

«وای بر زنی که شوهرش را خشمگین سازد و خوشابه‌حال زنی که شوهرش از او خشنود باشد.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پناه می‌بریم به خداوند رحیم، از کارهایی که جلوه‌ای زیبا و لذتی گذرا دارند، اما حقیقت زشت و عاقبت دردناکشان از چشمان ظاهربین و نفس‌های کوته‌نگرمان پنهان است!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدَانَ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «أَ تَدْرِی کَیْفَ بَایَعَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلنِّسَاءَ؟» قُلْتُ: اَللَّهُ أَعْلَمُ وَ اِبْنُ رَسُولِهِ أَعْلَمُ. قَالَ: «جَمَعَهُنَّ حَوْلَهُ ثُمَّ دَعَا بِتَوْرِ بِرَامٍ فَصَبَّ فِیهِ نَضُوحاً ثُمَّ غَمَسَ یَدَهُ فِیهِ ثُمَّ قَالَ: «اِسْمَعْنَ یَا هَؤُلاَءِ أُبَایِعُکُنَّ عَلَى أَنْ لاَ تُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئاً وَ لاَ تَسْرِقْنَ وَ لاَ تَزْنِینَ وَ لاَ تَقْتُلْنَ أَوْلاَدَکُنَّ وَ لاَ تَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ تَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیکُنَّ وَ أَرْجُلِکُنَّ وَ لاَ تَعْصِینَ بُعُولَتَکُنَّ فِی مَعْرُوفٍ أَقْرَرْتُنَّ؟» قُلْنَ: نَعَمْ. فَأَخْرَجَ یَدَهُ مِنَ اَلتَّوْرِ ثُمَّ قَالَ لَهُنَّ: «اِغْمِسْنَ أَیْدِیَکُنَّ.» فَفَعَلْنَ فَکَانَتْ یَدُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرَةُ أَطْیَبَ مِنْ أَنْ یَمَسَّ بِهَا کَفَّ أُنْثَى لَیْسَتْ لَهُ بِمَحْرَمٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۶

 

از سعدان بن مسلم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«آیا می‌دانی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) چه‌طور با زنان بیعت کردند؟»

عرض کردم:

خداوند بهتر می‌داند و فرزند رسول خدا بهتر می‌داند.

حضرت فرمودند:

«ایشان زنان را دور خود جمع کردند. سپس یک ظرف آب خواستند. پس در آن عطر ریختند.[۱] سپس دستشان را در آن قرار دادند و فرمودند:

«گوش کنید خانم‌ها! با شما بیعت می‌کنم بر این‌که هیچ‌چیز را با خداوند شریک نسازید، دزدی نکنید، زنا نکنید، فرزندانتان را نکشید،[۲] از این‌طرف و آن‌طرف بهتان و افترا نیاورید و از شوهرانتان در کارهای پسندیده[۳] سرپیچی نکنید. آیا می‌پذیرید؟»

زن‌ها گفتند: بله.

پس حضرت دستشان را از ظرف آب بیرون آوردند و به آن‌ها فرمودند:

«دستانتان را در آب بگذارید.»

آن‌ها نیز چنین کردند. پس دست پاکیزه‌ی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه و آله) پاک‌تر از آن بود که ایشان با آن، دست زنانی که به او محرم نبودند را لمس کنند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این دقت و ظرافت حضرت در برخورد با خانم‌ها هم جالب توجه است. رسول خدا و اهل بیتشان (صلوات‌الله‌علیهم) متناسب با روحیه خانم‌ها، دقت‌هایی داشته‌اند و به مسلمانان نیز توصیه کرده‌اند؛ مثل موردی که از رسول خدا نقل شده است وقتی می‌خواهید هدیه‌هایی را که برای خانواده‌تان خریده‌اید بدهید، خانم‌ها را مقدم کنید؛ اول به دختران و زنان بدهید، بعد به پسران.

[۲] اشاره‌ای است به زنده‌به‌گور کردن دختران در آن زمان.

[۳] در متن حدیث از واژه «معروف» استفاده شده؛ کارهایی که مورد پسند و پذیرش هستند و ناپسند و ناپذیرفتنی محسوب نمی‌شوند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۰۰ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

حدَّثَتْنِی سَعِیدَةُ وَ مِنَّةُ أُخْتَا مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ بَیَّاعِ اَلسَّابِرِیِّ قَالَتَا: دَخَلْنَا عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقُلْنَا تَعُودُ اَلْمَرْأَةُ أَخَاهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ.» قُلْنَا: تُصَافِحُهُ؟ قَالَ: «مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ.» قَالَتْ إِحْدَاهُمَا: إِنَّ أُخْتِی هَذِهِ تَعُودُ إِخْوَتَهَا. قَالَ: «إِذَا عُدْتِ إِخْوَتَکِ فَلاَ تَلْبَسِی اَلْمُصَبَّغَةَ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۶

 

از سعیده و مِنّه، دو خواهر محمد بن ابی‌عمیر پارچه‌فروش[۱] نقل شده است:

ما نزد امام صادق (علیه‌السلام) رفتیم و عرض کردیم:

آیا زن می‌تواند از برادرِ (ایمانی)اش عیادت کند؟

امام فرمودند:

«بله.»

عرض کردیم:

(می‌تواند) با او مصافحه[۲] کند؟

حضرت فرمودند:

«(فقط) از پشت لباس.»[۳]

یکی از آن دو خواهر عرض کرد:

این خواهرم به عیادت برادرانِ (ایمانی)اش می‌رود.

حضرت فرمودند:

«هرگاه برادر (ایمانی)ات را عیادت کردی، لباس‌های رنگین نپوش.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] سعیده و منه، از معدود زنان راوی حدیث و خواهران محمد بن ابی‌عمیر (از بزرگ‌ترین عالمان و راویان شیعه‌ی ساکن بغداد) بوده‌اند. در کتب رجالی نقل شده است: وقتی ابن ابی‌عمیر به این جرم که از بزرگان شیعه است و وجودش مضر به حکومت بنی‌عباس است، به زندان افتاد، خواهرش کتاب‌های حدیثی او را (که بیش از ۹۰ جلد بودند) پنهان کرد، اما همه آن کتاب‌ها بر اثر رطوبت پوسیدند و از بین رفتند.

[۲] مصافحه؛ همان دست دادن هنگام دیدار با دیگران است.

[۳] یعنی دستشان نباید با هم تماس پیدا کند و با مانعی مثل لباس باشد. در روایات دیگر چنین بیان شده که دست دادن از پشت لباس نباید صمیمانه و تحریک‌آمیز باشد؛ مثلاً نباید دست یکدیگر را بفشارند. ملاحظه بفرمایید...

 

...عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ مُصَافَحَةِ اَلرَّجُلِ اَلْمَرْأَةَ. قَالَ: «لاَ یَحِلُّ لِلرَّجُلِ أَنْ یُصَافِحَ اَلْمَرْأَةَ إِلاَّ اِمْرَأَةً یَحْرُمُ عَلَیْهِ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا أُخْتٌ أَوْ بِنْتٌ أَوْ عَمَّةٌ أَوْ خَالَةٌ أَوِ اِبْنَةُ أُخْتٍ أَوْ نَحْوُهَا فَأَمَّا اَلْمَرْأَةُ اَلَّتِی یَحِلُّ لَهُ أَنْ یَتَزَوَّجَهَا فَلاَ یُصَافِحْهَا إِلاَّ مِنْ وَرَاءِ اَلثَّوْبِ وَ لاَ یَغْمِزْ کَفَّهَا.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۵

 

از سماعة بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره مصافحه (دست دادنِ) مرد با زن سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«حلال نیست که مرد با زن مصافحه کند، مگر با زنی که ازدواج با او برایش حرام باشد (از محارمش باشد)؛ خواهر، دختر، عمه، خاله، دختر خواهر و مانند این‌ها.

اما زنی که ازدواج با او برای مرد حلال است (به او محرم نیست)، با آن‌ها مصافحه نکند، مگر این‌که از پشت لباس باشد و نباید دستش را بفشارد.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

لازم به ذکر است که دست دادن با نامحرم هرچند با رعایت شرایطی مجاز شمرده شده، اما خلاف سنت اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است و ایشان بارها تصریح کرده‌اند که با زنان مصافحه نمی‌کنند.

نکته مهم دیگری که لازم است در این رابطه ذکر گردد، این است که هر عملی که با قصد لذت‌جویی یا با ترس از به‌گناه‌افتادن همراه باشد، حرام است.

لذا دست دادن با نامحرم، هرچند با رعایت شرایط مذکور باشد، در صورتی که با قصد لذت جنسی یا با ترس افتادن به گناه همراه باشد، جایز نخواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۰ ، ۱۵:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ نَهَى عَنِ اَلْقَنَازِعِ وَ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ عَلَى اَلرَّاحَةِ وَ قَالَ: «إِنَّمَا هَلَکَتْ نِسَاءُ بَنِی إِسْرَائِیلَ مِنْ قِبَلِ اَلْقُصَصِ وَ نَقْشِ اَلْخِضَابِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۵۱۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نهی کرده بودند از این‌که (خانم‌ها) مویشان را بالای سرشان جمع کنند و این‌که مویشان را (از دو طرف) ببافند[۱] و این‌که با خضاب بر کف دستشان نقش ببندند.[۲]

ایشان فرموده‌اند:

«زنان بنی‌اسرائیل فقط به‌خاطر جمع کردن مو بالای سرشان و نقش بستن با خضاب، هلاک شدند.»»

 

 

...عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«لاَ تَحِلُّ لاِمْرَأَةٍ حَاضَتْ أَنْ تَتَّخِذَ قُصَّةً أَوْ جُمَّةً.»

 الکافی، ج۵، ص۵۲۰

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای زنی که حایض می‌شود،[۳] حلال نیست که مویش را (از دو طرف) ببافد[۱] یا [پشت سرش] جمع کند.[۴]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را ببافند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

[۲] در میان زنان عرب مرسوم بوده (و هست) که برای زینت، با حنا بر کف دستشان طرحی را نقاشی می‌کردند.

[۳] منظور زنی است که هنوز به سن یائسگی و پیری نرسیده.

[۴] احتمالاً مقصود این است که به‌نحوی مویش را جمع کند که از زیر پوشش سرشان مشخص باشد یا برجستگی‌اش جلب توجه کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۰ ، ۰۷:۵۶
ابوالفضل رهبر