دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۹۹ مطلب با موضوع «اهل‌بیت» ثبت شده است

 

...حَدَّثَنِی الْإِمَامُ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ (عَلَیْهِمَا السَّلَامُ) قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی عَلِیُّ بْنُ مُوسَى، قَالَ: حَدَّثَنِی أَبِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ:

«إِنَّ رَجُلًا جَاءَ إِلَى سَیِّدِنَا الصَّادِقِ (عَلَیْهِ السَّلَامُ) فَشَکَا إِلَیْهِ الْفَقْرَ، فَقَالَ: «لَیْسَ الْأَمْرُ کَمَا ذَکَرْتَ وَ مَا أَعْرِفُکَ فَقِیراً.» قَالَ: وَ اللَّهِ یَا سَیِّدِی مَا اسْتَبَیْتُ، وَ ذَکَرَ مِنَ الْفَقْرِ قِطْعَةً وَ الصَّادِقُ یُکَذِّبُهُ، إِلَى أَنْ قَالَ لَهُ: «خَبِّرْنِی لَوْ أُعْطِیتَ بِالْبَرَاءَةِ مِنَّا مِائَةَ دِینَارٍ، کُنْتَ تَأْخُذُ؟» قَالَ: لَا. إِلَى أَنْ ذَکَرَ أُلُوفَ‏ دَنَانِیرَ وَ الرَّجُلُ یَحْلِفُ أَنَّهُ لَا یَفْعَلُ، فَقَالَ لَهُ: «مَنْ مَعَهُ سِلْعَةٌ یُعْطَى بِهَا هَذَا الْمَالَ لَا یَبِیعُهَا هُوَ فَقِیرٌ؟»»

 الأمالی (للطوسی)، ص۲۹۸

 

از امام هادی، از امام جواد، از امام رضا، از امام کاظم (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد سرورمان امام صادق (علیه‌السلام) آمد و از «فقر» به ایشان شکایت کرد. ایشان فرمودند:

«مسأله چنین نیست که تو گفتی. من تو را فقیر نمی‌دانم.»

آن مرد عرض کرد: سرورم! به خدا قسم، نان شب ندارم. بعد شروع کرد از فقرش گفت و امام صادق (علیه‌السلام) او را تکذیب می‌کردند تا این‌که به او فرمودند:

«بگو بدانم اگر صد دینار به تو بدهند تا در ازای آن؛ از ما اهل‌بیت برائت بجویی، آیا قبول می‌کنی؟»

مرد عرض کرد: نه. (حضرت مبلغ را بالا بردند) تا به هزاران‌هزار دینار رسیدند و آن مرد قسم می‌خورد که چنین کاری نمی‌کند. آن‌گاه امام صادق (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«کسی که سرمایه‌ای دارد که در ازای این‌همه پول آن را نمی‌فروشد، آیا چنین کسی فقیر است؟!»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

منْ بَعْضِ کُتُبِ الْمَنَاقِبِ الْمُعْتَبَرَةِ، بِإِسْنَادِهِ عَنْ نَجِیحٍ قَالَ: رَأَیْتُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ ع یَأْکُلُ وَ بَیْنَ یَدَیْهِ کَلْبٌ کُلَّمَا أَکَلَ لُقْمَةً طَرَحَ لِلْکَلْبِ مِثْلَهَا فَقُلْتُ لَهُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَ لَا أَرْجُمُ هَذَا الْکَلْبَ عَنْ طَعَامِکَ؟ قَالَ: «دَعْهُ إِنِّی‏ لَأَسْتَحْیِی‏ مِنَ‏ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَکُونَ ذُو رُوحٍ‏ یَنْظُرُ فِی وَجْهِی وَ أَنَا آکُلُ ثُمَّ لَا أُطْعِمُهُ.»

 بحارالأنوار، ج‏۴۳، ص۳۵۲

 

نجیح گوید:

امام حسن (علیه‌السلام) را دیدم که داشتند غذا می‌خوردند و مقابلشان سگی بود. هروقت خودشان لقمه‌ای می‌خوردند، مثل همان لقمه را برای آن سگ می‌انداختند.

به ایشان عرض کردم:

ای پسر رسول خدا! اجازه نمی‌دهید به این سگ سنگی بزنم و از غذایتان دورش کنم؟

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«رهایش کن! به‌راستی‌که من از خداوند (عزّوجلّ) واقعاً خجالت می‌کشم که جان‌داری درحالی‌که غذا می‌خورم، در صورتم نگاه کند و به او غذا ندهم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...حَدَّثَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیُّ ع قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّهُ قَالَ:

«أَشَدُّ مِنْ‏ یُتْمِ‏ الْیَتِیمِ‏ الَّذِی‏ انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ یُتْمُ یَتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا یَقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیْهِ وَ لَا یَدْرِی کَیْفَ حُکْمُهُ فِیمَا یُبْتَلَى بِهِ مِنْ شَرَائِعِ دِینِهِ أَلَا فَمَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا عَالِماً بِعُلُومِنَا وَ هَذَا الْجَاهِلُ بِشَرِیعَتِنَا الْمُنْقَطِعُ عَنْ مُشَاهَدَتِنَا یَتِیمٌ فِی حَجْرِهِ أَلَا فَمَنْ هَدَاهُ وَ أَرْشَدَهُ وَ عَلَّمَهُ شَرِیعَتَنَا کَانَ مَعَنَا فِی الرَّفِیقِ الْأَعْلَى.»

 الإحتجاج (للطبرسی)، ج‏۱، ص۱۶

 

از امام حسن عسکری از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«سخت‌تر از یتیمیِ یتیمی که از مادر و پدرش جدا شده است، یتیمیِ یتیمی است که از امامش جدا شده و نمی‌تواند به او برسد و نمی‌داند تکلیفش در احکام شرعی‌اش چیست.

آگاه باشید! هرکس از شیعیان ما که به علوم ما (اهل‌بیت) عالم باشد، کسی که نسبت به شریعت ما ناآگاه است و از مشاهده ما محروم است، (مانندِ) یتیمی در دامان او (آن عالم) است.

آگاه باشید! هرکس که او را هدایت کند و رشد دهد و شریعت ما را به او بیاموزد، در بالاترین درجات بهشت همراه ما خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۹۷ ، ۲۳:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

حَدَّثَنَا یُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَیَّارٍ عَنْ أَبَوَیْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَسْکَرِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ ع: «أَنَّ الرِّضَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى ع لَمَّا جَعَلَهُ الْمَأْمُونُ وَلِیَّ عَهْدِهِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَجَعَلَ بَعْضُ حَاشِیَةِ الْمَأْمُونِ وَ الْمُتَعَصِّبِینَ عَلَى الرِّضَا یَقُولُونَ: انْظُرُوا لَمَّا جَاءَنَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى ع وَ صَارَ وَلِیَّ عَهِدْنَا فَحَبَسَ اللَّهُ عَنَّا الْمَطَرَ وَ اتَّصَلَ ذَلِکَ بِالْمَأْمُونِ فَاشْتَدَّ عَلَیْهِ فَقَالَ لِلرِّضَا ع: قَدِ احْتُبِسَ الْمَطَرُ فَلَوْ دَعَوْتَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُمْطِرَ النَّاسَ فَقَالَ الرِّضَا ع «نَعَمْ.» قَالَ: فَمَتَى تَفْعَلُ ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ قَالَ: «یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَتَانِی الْبَارِحَةَ فِی مَنَامِی وَ مَعَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیٌّ ع وَ قَالَ: «یَا بُنَیَّ انْتَظِرْ یَوْمَ الْإِثْنَیْنِ فَابْرُزْ إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ اسْتَسْقِ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى سَیَسْقِیهِمْ وَ أَخْبِرْهُمْ بِمَا یُرِیکَ اللَّهُ مِمَّا لَا یَعْلَمُونَ مِنْ حَالِهِمْ لِیَزْدَادَ عِلْمُهُمْ بِفَضْلِکَ وَ مَکَانِکَ مِنْ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ.»» فَلَمَّا کَانَ یَوْمُ الْإِثْنَیْنِ غَدَا إِلَى الصَّحْرَاءِ وَ خَرَجَ الْخَلَائِقُ یَنْظُرُونَ فَصَعِدَ الْمِنْبَرَ فَحَمِدَ اللَّهَ وَ أَثْنَى عَلَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «اللَّهُمَّ یَا رَبِّ أَنْتَ عَظَّمْتَ حَقَّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ فَتَوَسَّلُوا بِنَا کَمَا أَمَرْتَ وَ أَمَّلُوا فَضْلَکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ تَوَقَّعُوا إِحْسَانَکَ وَ نِعْمَتَکَ فَاسِقِهِمْ سَقْیاً نَافِعاً عَامّاً غَیْرَ رَائِثٍ وَ لَا ضَائِرٍ وَ لْیَکُنْ ابْتِدَاءُ مَطَرِهِمْ بَعْدَ انْصِرَافِهِمْ مِنْ مَشْهَدِهِمْ هَذَا إِلَى مَنَازِلِهِمْ وَ مَقَارِّهِمْ.» قَالَ: «فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَقَدْ نَسَجَتِ الرِّیَاحُ فِی الْهَوَاءِ الْغُیُومَ وَ أَرْعَدَتْ وَ أَبْرَقَتْ وَ تَحَرَّکَ النَّاسُ کَأَنَّهُمْ یُرِیدُونَ التَّنَحِّیَ عَنِ الْمَطَرِ فَقَالَ الرِّضَا ع: «عَلَى رِسْلِکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ فَلَیْسَ هَذَا الْغَیْمُ لَکُمْ إِنَّمَا هُوَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا.» فَمَضَتِ السَّحَابَةُ وَ عَبَرَتْ ثُمَّ جَاءَتْ سَحَابَةٌ أُخْرَى تَشْتَمِلُ عَلَى رَعْدٍ وَ بَرْقٍ فَتَحَرَّکُوا فَقَالَ: «عَلَى رِسْلِکُمْ فَمَا هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا.» فَمَا زَالَتْ حَتَّى جَاءَتْ عَشْرُ سَحَابَةٍ وَ عَبَرَتْ وَ یَقُولُ عَلِیُّ بْنُ مُوسَى الرِّضَا ع فِی کُلِّ وَاحِدَةٍ: «عَلَى رِسْلِکُمْ لَیْسَتْ هَذِهِ لَکُمْ إِنَّمَا هِیَ لِأَهْلِ بَلَدِ کَذَا.» ثُمَّ أَقْبَلَتْ سَحَابَةُ حَادِیَةَ عَشَرَ فَقَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ هَذِهِ سَحَابَةٌ بَعَثَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَکُمْ فَاشْکُرُوا اللَّهَ عَلَى تَفَضُّلِهِ عَلَیْکُمْ وَ قُومُوا إِلَى مَقَارِّکُمْ وَ مَنَازِلِکُمْ فَإِنَّهَا مسامة [مُسَامِتَةٌ] لَکُمْ وَ لِرُءُوسِکُمْ مُمْسِکَةٌ عَنْکُمْ إِلَى أَنْ تَدْخُلُوا إِلَى مَقَارِّکُمْ ثُمَّ یَأْتِیکُمْ مِنَ الْخَیْرِ مَا یَلِیقُ بِکَرَمِ اللَّهِ تَعَالَى وَ جَلَالِهِ وَ نَزَلَ على [مِنَ‏] الْمِنْبَرِ وَ انْصَرَفَ النَّاسُ فَمَا زَالَتِ السَّحَابَةُ مُمْسِکَةً إِلَى أَنْ قَرُبُوا مِنْ مَنَازِلِهِمْ ثُمَّ جَاءَتْ بِوَابِلِ الْمَطَرِ فَمُلِئَتِ الْأَوْدِیَةُ وَ الْحِیَاضُ وَ الْغُدْرَانُ وَ الْفَلَوَاتُ فَجَعَلَ النَّاسُ یَقُولُونَ هَنِیئاً لِوَلَدِ رَسُولِ اللَّهِ ص کَرَامَاتُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ...»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۲، ص۱۶۸

 

از امام حسن عسکری از امام هادی از امام جواد (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که مأمون امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) را به‌عنوان ولی‌عهدش منصوب کرد، بارش باران (تا مدت‌ها) قطع شد.

به‌همین‌خاطر بعضی اطرافیان مأمون و مخالفان سرسختِ امام رضا می‌گفتند: ببینید، از زمانی که علی‌بن‌موسی آمده است و ولی‌عهد شده است، خداوند باران را از ما دریغ داشته.

این سخن به (گوش) مأمون رسید و برایش سنگین آمد. پس به امام رضا (علیه‌السلام) گفت: مدتی است باران نمی‌بارد. کاش از خداوند (عزّوجلّ) بخواهی که بر مردم باران نازل کند.

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «باشد.»

مأمون گفت: کِی این کار را انجام می‌دهی؟ - آن‌روز جمعه بود-

امام فرمودند: روز دوشنبه. چراکه رسول خدا به‌همراه امیرالمؤمنین علی (صلوات‌الله‌علیهما) دیشب به خوابم آمدند و پیامبر فرمودند:

«پسرم! تا روز دوشنبه صبر کن و در آن‌روز به صحرا برو و طلب باران کن. به‌راستی‌که خداوند (تعالی) آنان را سیرآب می‌کند. (آن‌گاه) مردم را از آن‌چه خداوند برای تو خواسته و آنان نمی‌دانند آگاه نما، تا آگاهی مردم نسبت به برتری تو و جایگاهت نزد پروردگارت (عزّوجلّ) بیشتر شود.»»

وقتی روز دوشنبه فرارسید، امام رضا (علیه‌السلام) سپیده‌دم به صحرای بیرون شهر رفتند و مردم نیز همراه ایشان از شهر خارج شدند و ایشان را نظاره می‌کردند.

حضرت بر بالای منبر رفتند و خدا را حمد و ستایش کردند و فرمودند: «خداوندا! پروردگارا! تو حق ما اهل‌بیت را عظیم گردانده‌ای. آنان (مردم) همان‌طور که خودت دستور داده‌ای، به ما توسل کرده‌اند و به فضل و مهربانی تو امید بسته‌اند و انتظارِ احسان و نعمتت را می‌کشند. پس بر آنان بارانی سودمند و همگانی و شدید نازل کند که به آنان زیانی نرساند و بعد از این‌که از این‌جا به‌سوی منزل‌ها و مَقَرّهای رفتند شروع شود.»

(امام جواد (علیه‌السلام) فرموده‌اند:) قسم به خدایی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به‌حق به پیامبری برگزید، بادهای تندی در آسمان ابری وزیدن گرفتند و رعد و برق شروع شد و مردم برای فرار از باران به جنب‌وجوش افتادند.

آن‌گاه امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند: «آرام باشید، ای مردم! این ابر برای شما نیست، بلکه برای اهالیِ فلان‌شهر است.» آن ابر عبور کرد و رفت.

سپس ابر دیگری آمد که رعد و برق نیز به همراه داشت. مردم به حرکت در آمدند.

حضرت فرمودند: «آرام باشید! این ابر نیز برای شما نیست، بلکه برای اهالی فلان‌شهر است.»

به‌همین‌ترتیب ده ابر آمد و رفت و امام رضا (علیه‌السلام) در مورد هرکدامشان می‌فرمودند: «آرام باشید! این برای شما نیست، بلکه برای اهالی فلان‌شهر است.»

تا این‌که ابر یازدهم نمایان شد. حضرت فرمودند: «این، ابری است که خداوند (عزّوجلّ) برای شما فرستاده است. پس خداوند را به‌خاطر بخشش‌اش شکر کنید و به سوی منزل‌ها و مقرّهایتان بروید؛ که این ابر بالای سرتان قرار می‌گیرد و تا وقتی به مقرهایتان وارد نشده‌اید، نمی‌بارد. آن‌گاه خیر (و برکت)، به‌قدر کَرَمِ الهی، بر شما نازل می‌شود.»

حضرت از منبر پایین آمدند و مردم برگشتند. اما تا وقتی که مردم به منزل‌هایشان برسند، آن ابر نبارید. سپس باران شدیدی بارید، به‌حدّی‌که درّه‌ها و حوض‌ها و آبگیرها و بیابان‌ها پر از آب شد. آن‌گاه مردم گفتند: گوارا باد بر فرزند رسول خدا، کرامت‌های خداوند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۷ ، ۲۱:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ وَ زُرَارَةَ جَمِیعاً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «لَمَّا قُتِلَ الْحُسَیْنُ ع أَرْسَلَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَنَفِیَّةِ إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع فَخَلَا بِهِ فَقَالَ لَهُ یَا ابْنَ أَخِی قَدْ عَلِمْتَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص دَفَعَ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ مِنْ بَعْدِهِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع ثُمَّ إِلَى الْحَسَنِ ع ثُمَّ إِلَى الْحُسَیْنِ ع وَ قَدْ قُتِلَ أَبُوکَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ صَلَّى عَلَى رُوحِهِ وَ لَمْ یُوصِ وَ أَنَا عَمُّکَ وَ صِنْوُ أَبِیکَ وَ وِلَادَتِی مِنْ عَلِیٍّ ع فِی سِنِّی وَ قَدِیمِی أَحَقُّ بِهَا مِنْکَ فِی حَدَاثَتِکَ فَلَا تُنَازِعْنِی فِی الْوَصِیَّةِ وَ الْإِمَامَةِ وَ لَا تُحَاجَّنِی. فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «یَا عَمِّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لَا تَدَّعِ مَا لَیْسَ لَکَ بِحَقٍ‏ إِنِّی أَعِظُکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْجاهِلِینَ‏ إِنَّ أَبِی یَا عَمِّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَوْصَى إِلَیَّ قَبْلَ أَنْ یَتَوَجَّهَ إِلَى الْعِرَاقِ وَ عَهِدَ إِلَیَّ فِی ذَلِکَ قَبْلَ أَنْ یُسْتَشْهَدَ بِسَاعَةٍ وَ هَذَا سِلَاحُ رَسُولِ اللَّهِ ص عِنْدِی فَلَا تَتَعَرَّضْ لِهَذَا فَإِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ نَقْصَ الْعُمُرِ وَ تَشَتُّتَ الْحَالِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ فِی عَقِبِ الْحُسَیْنِ ع فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ ذَلِکَ فَانْطَلِقْ بِنَا إِلَى الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ حَتَّى نَتَحَاکَمَ إِلَیْهِ وَ نَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ.» قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: وَ کَانَ الْکَلَامُ بَیْنَهُمَا بِمَکَّةَ فَانْطَلَقَا حَتَّى أَتَیَا الْحَجَرَ الْأَسْوَدَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ لِمُحَمَّدِ بْنِ الْحَنَفِیَّةِ: «ابْدَأْ أَنْتَ فَابْتَهِلْ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَلْهُ أَنْ یُنْطِقَ لَکَ الْحَجَرَ ثُمَّ سَلْ فَابْتَهَلَ مُحَمَّدٌ فِی الدُّعَاءِ وَ سَأَلَ اللَّهَ ثُمَّ دَعَا الْحَجَرَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «یَا عَمِّ لَوْ کُنْتَ وَصِیّاً وَ إِمَاماً لَأَجَابَکَ.» قَالَ لَهُ مُحَمَّدٌ: فَادْعُ اللَّهَ أَنْتَ یَا ابْنَ أَخِی وَ سَلْهُ. فَدَعَا اللَّهَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع بِمَا أَرَادَ ثُمَّ قَالَ: «أَسْأَلُکَ بِالَّذِی جَعَلَ فِیکَ مِیثَاقَ الْأَنْبِیَاءِ وَ مِیثَاقَ الْأَوْصِیَاءِ وَ مِیثَاقَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ لَمَّا أَخْبَرْتَنَا مَنِ الْوَصِیُّ وَ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع.» قَالَ: فَتَحَرَّکَ الْحَجَرُ حَتَّى کَادَ أَنْ یَزُولَ عَنْ مَوْضِعِهِ ثُمَّ أَنْطَقَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ فَقَالَ: «اللَّهُمَّ إِنَّ الْوَصِیَّةَ وَ الْإِمَامَةَ بَعْدَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع إِلَى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ ابْنِ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص.» قَالَ: فَانْصَرَفَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ وَ هُوَ یَتَوَلَّى عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۴۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زمانی که امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسید، محمد بن حنفیه[1] به دنبال امام سجاد (علیه‌السلام) فرستاد.

او با حضرت خلوت کرد و به ایشان گفت:

ای پسر برادرم! می‌دانی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وصیت و امامت بعد از خود را به امیرالمؤمنین سپرد، سپس به امام حسن، سپس به امام حسین (علیهم‌السلام).

پدرت (رضی‌الله‌عنه) کشته شده است، درحالی‌که به کسی (برای امامتِ بعد از خود) وصیت نکرده است. من عموی تو هستم، برادر تنیِ پدرت هستم، فرزند امیرالمؤمنین هستم.

من چه به لحاظ سن و چه به لحاظ قدیمی بودن، بیش از تو که در سن جوانی به سر می‌بری، برای امامت حق دارم.

پس در مورد وصیت و امامت، با من درگیر نشو و بحث و جدل نکن.

امام سجاد (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«عمو! از خدا بترس و ادعای آن‌چه که از آنِ تو نیست را ننما. به تو را پند می‌دهم که از «جاهل»ها[2] نباشی.

عمو! به‌راستی پدرم پیش از آن‌که به عراق حرکت کند، به من وصیت نمود و ساعتی قبل از شهادتش نیز با من در رابطه با امامت عهد بست.

این هم سلاح (شمشیرِ) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است که نزد من است.[3]

پس، از این کار (ادعای امامت) دست بردار؛ چراکه می‌ترسم عمرت کوتاه شود و حالت به‌هم‌ریخته گردد.

به‌راستی که خداوند وصیت و امامت را پس از امام حسین (علیه‌السلام) (به صاحب اصلی‌اش) داده است.

حال اگر می‌خواهی علم پیدا کنی، بیا با ما کنار حجرالاسود برویم و داستان را برایش بگوییم و از او بخواهیم (که میان ما قضاوت کند.)»

- این گفتگو در مکه رخ داده بود - پس راه افتادند تا به حجرالاسود رسیدند.

امام سجاد (علیه‌السلام) به محمد بن حنفیه فرمودند:

«اول تو شروع کن. به درگاه خداوند (عزّوجلّ) ناله و زاری کن و از او بخواه که سنگ به نفع تو سخن بگوید. بعد، از سنگ سؤال کن.»

محمد بن حنفیه در دعایش ناله و زاری کرد و حاجتش را از خدا خواست. سپس سنگ را صدا زد، اما سنگ جوابی به او نداد.

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند:

«عمو! اگر تو وصی و امام بودی، جوابت را می‌داد.»

محمد بن حنفیه گفت:

ای پسر برادرم! حال تو از خدا بخواه و از سنگ سؤال کن.

امام سجاد (علیه‌السلام) دعایی که می‌خواستند را به درگاه خداوند کردند. سپس (خطاب به سنگ) فرمودند:

«از تو می‌خواهم – قسم به کسی که میثاق انبیاء و اوصیاء و همه مردم را در تو قرار داده است – وصی و امام بعد از حسین بن علی (علیهماالسلام) را به ما معرفی کنی.»

سنگ به حرکت در آمد، چنان‌که نزدیک بود از جایگاهش بیفتد. سپس خداوند سنگ را با زبان عربیِ آشکاری به سخن در آورد.

سنگ گفت:

«خداوندا! به‌راستی که وصیت و امامت، بعد از حسین بن علی، به «علی»؛ پسرِ حسین پسر علی پسر ابوطالب و پسر فاطمه دختر رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) منتقل شده است.»

پس محمد بن حنفیه بازگشت، درحالی‌که (معتقد) به ولایت امام سجاد (علیه‌السلام) بود.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] محمد بن حنفیه، یکی از فرزندان امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بوده و به‌واسطه لقب مادرش «خوله حنفیه»، به محمد بن حنفیه معروف گشته است.

[2] از این تعبیر امام سجاد (علیه‌السلام) فهمیده می‌شود که ادعای محمد بن حنفیه از روی جهل و نادانی بوده، نه غرض و مرض؛ چنان‌چه پس از آن‌که حقیقت را فهمید، ولایت امام سجاد را پذیرفت. او فکر می‌کرده عَلَمِ امامت باید به دست کسی برافراشته می‌شده و مسؤولیت به عهده خودش است، که برادرِ کوچکترِ امام حسین (علیه‌السلام) است. امام سجاد (علیه‌السلام) نیز به‌خاطر خفقان موجود، تقیه می‌کردند و امامتشان را پنهان می‌کردند.

[3] یکی از نشانه‌های امامت، داشتنِ شمشیر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است. این شمشیر بین ائمه دست‌به‌دست می‌شده و اینک نزد امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۷ ، ۱۱:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر نیز مطلبی با این عنوان منتشر شده بود. آن‌جا نیز عرض شد که گاهی وقتی روایتی نقل می‌شود که به نظرمان عجیب می‌آید، خیلی راحت آن را رد می‌کنیم؛ مثلاً می‌گوییم: «لابد ساختگی است» یا «امام نمی‌تواند چنین حرفی زده باشد» یا...

حدیث زیر نیز تأکیدی است بر این مسأله است که این‌قدر راحت نظر دادن، و جعلی و غلط خواندنِ روایات، صحیح نیست...

 

...عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِنَّ حَدِیثَ آلِ مُحَمَّدٍ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یُؤْمِنُ بِهِ إِلَّا مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَانِ فَمَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَدِیثِ آلِ مُحَمَّدٍ ص فَلَانَتْ لَهُ قُلُوبُکُمْ وَ عَرَفْتُمُوهُ فَاقْبَلُوهُ وَ مَا اشْمَأَزَّتْ مِنْهُ قُلُوبُکُمْ وَ أَنْکَرْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ‏ إِلَى‏ اللَّهِ‏ وَ إِلَى‏ الرَّسُولِ‏ وَ إِلَى الْعَالِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ إِنَّمَا الْهَالِکُ أَنْ یُحَدِّثَ أَحَدُکُمْ بِشَیْ‏ءٍ مِنْهُ لَا یَحْتَمِلُهُ فَیَقُولَ وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ اللَّهِ مَا کَانَ هَذَا وَ الْإِنْکَارُ هُوَ الْکُفْرُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۴۰۱

 

از امام باقر از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«به‌راستی‌که حدیث آل‌محمد (صلوات‌الله‌علیهم)، هم فهمیدنشان سخت است و هم پذیرفتن و عمل به آن‌ها. هیچ‌کس به آن ایمان نمی‌آورد، به‌جز فرشته‌ای که مقرّب باشد، یا پیامبری که مرسل باشد، یا بنده‌ای که خداوند قلبش را برای ایمان آزموده باشد.

پس اگر حدیثی از آل‌محمد (صلوات‌الله‌علیهم) به شما رسید که دل‌هایتان با آن سازگار بود و (صحتِ) آن را می‌شناختید، قبولش کنید و حدیثی که برای دل‌هایتان ناسازگار و ناخوشایند بود، آن را (جعلی و غلط ندانید، بلکه) به خدا و رسول خدا و عالمی از آل‌محمد (ائمه اطهار علیهم‌السلام) برگردانید.

هلاک‌شونده، کسی است که یکی از شما برایش حدیثی نقل کند که تحملِ (پذیرش یا عمل به) آن را نداشته باشد و به‌همین‌خاطر بگوید: "به‌خداقسم چنین نیست، به‌خداقسم چنین نیست." درحالی‌که انکارِ (چیزی که از آن اطلاع ندارید)، همان کفر است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۷ ، ۲۱:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا أَرَادَ أَنْ یَبْعَثَ سَرِیَّةً دَعَاهُمْ فَأَجْلَسَهُمْ بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ یَقُولُ سِیرُوا بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ لَا تَغُلُّوا وَ لَا تُمَثِّلُوا وَ لَا تَغْدِرُوا وَ لَا تَقْتُلُوا شَیْخاً فَانِیاً وَ لَا صَبِیّاً وَ لَا امْرَأَةً وَ لَا تَقْطَعُوا شَجَراً إِلَّا أَنْ تُضْطَرُّوا إِلَیْهَا وَ أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَدْنَى الْمُسْلِمِینَ أَوْ أَفْضَلِهِمْ نَظَرَ إِلَى رَجُلٍ مِنَ الْمُشْرِکِینَ فَهُوَ جَارٌ حَتَّى یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ‏ فَإِنْ تَبِعَکُمْ فَأَخُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ إِنْ أَبَى فَأَبْلِغُوهُ مَأْمَنَهُ وَ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۲۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگاه می‌خواستند گروهی را برای جنگ بفرستند، آن‌ها را فرا می‌خواندند، مقابل خود می‌نشاندند و می‌فرمودند:

«با نام خدا، با کمک خدا، در راه خدا و بر اساس سیره و روش رسول خدا حرکت کنید.

از حدود تجاوز نکنید.

آزار و شکنجه نکنید.

پیمان‌شکنی نکنید.

پیران فرتوت و کودکان و زنان را نکشید.

درختی را قطع نکنید مگراین‌که چاره‌ای نداشته باشید.

اگر یکی از مسلمانان – چه از افراد سطح پایین باشد و چه از برترین افراد – به یکی از مشرکین نظر داشت (که در امان باشد)، آن مشرک در امان است، تاوقتی‌که کلام خداوند را بشنود؛ آن‌وقت اگر تبعیت کرد، که برادر دینی‌تان خواهد بود و اگر نپذیرفت، او را به مکانی امن برسانید و از خدا بخواهید او را یاری رساند.»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

آیا رفتاری که بسیاری مدعیان سنت در جنگ‌ها از خود بروز می‌دهند، با سنت نبوی مناسبتی دارد؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَقِیَ عَبَّادٌ الْبَصْرِیُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ص فِی طَرِیقِ مَکَّةَ فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ تَرَکْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِینَتِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجِیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» فَقَالَ لَهُ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «أَتِمَ‏ الْآیَةَ.» فَقَالَ: «التَّائِبُونَ‏ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع: «إِذَا رَأَیْنَا هَؤُلَاءِ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ.»»

 الکافی، ج‏۵، ص۲۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عَبّاد بصری[1] در راه مکه امام سجاد (علیه‌السلام) را دید و به ایشان گفت:

ای علی بن الحسین! جهاد و سختی‌هایش را رها کرده‌ای و به حج و راحتی‌هایش روی آورده‌ای؟ خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«به‌راستی‌که خداوند جان و مال مؤمنان را در ازای بهشت از آن‌ها می‌خرد. آن‌ها در راه خدا می‌کشند و کشته می‌شوند. این وعده‌ای حق است بر عهده‌ی خداوند، در تورات و انجیل و قرآن. چه کسی بیش از خداوند به عهدش وفادار است؟ پس شادمان باشید، به‌خاطر معامله‌ای که انجام داده‌اید. این، همان رستگاری بزرگ است.» (توبه:۱۱۱)

امام سجاد (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«آیه را کامل کن!»

آن‌گاه (آیه بعد را تلاوت) فرمودند:

«(این مؤمنان) کسانی‌اند که توبه‌کننده و عابد و ستایش‌کننده و حمدکننده و روزه‌گیرنده و رکوع‌کننده و سجده‌کننده و امربه‌معروف‌کننده و نهی‌ازمنکرکننده و محافظت‌کننده از حدود الهی هستند. به این مؤمنان بشارت بده.» (توبه:۱۱۲)

سپس فرمودند:

«هروقت ما افرادی را ببینیم که این ویژگی‌ها را داشته باشند، جهاد به‌همراه این افراد از حج برتر خواهد بود.»[2]»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ظاهراً منظور، عَبّاد بن کثیر بصری است که از صوفیان و عابدان معروف مکه بوده است. لابد او حضرت زین‌العابدین (علیه‌السلام) را در عبادت رقیب خود می‌دیده و می‌خواسته طعنه‌ای به ایشان زده باشد.

[2] کنایه به حاکمان غاصب و کارگزارانِ بی‌صفتِ بنی‌امیه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی سَعِیدٍ عَقِیصَا قَالَ: لَمَّا صَالَحَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ دَخَلَ عَلَیْهِ النَّاسُ فَلَامَهُ بَعْضُهُمْ عَلَى بَیْعَتِهِ فَقَالَ ع: «وَیْحَکُمْ مَا تَدْرُونَ مَا عَمِلْتُ وَ اللَّهِ الَّذِی عَمِلْتُ خَیْرٌ لِشِیعَتِی مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ أَوْ غَرَبَتْ أَ لَا تَعْلَمُونَ أَنَّنِی إِمَامُکُمْ مُفْتَرَضُ الطَّاعَةِ عَلَیْکُمْ وَ أَحَدُ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ بِنَصٍّ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَیّ؟»َ قَالُوا: بَلَى. قَالَ: «أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنَّ الْخَضِرَ ع لَمَّا خَرَقَ السَّفِینَةَ وَ أَقَامَ الْجِدَارَ وَ قَتَلَ الْغُلَامَ کَانَ ذَلِکَ سَخَطاً لِمُوسَى بْنِ عِمْرَانَ إِذْ خَفِیَ عَلَیْهِ وَجْهُ الْحِکْمَةِ فِی ذَلِکَ وَ کَانَ ذَلِکَ عِنْدَ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ حِکْمَةً وَ صَوَاباً أَ مَا عَلِمْتُمْ‏ أَنَّهُ‏ مَا مِنَّا أَحَدٌ إِلَّا وَ یَقَعُ‏ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ لِطَاغِیَةِ زَمَانِهِ إِلَّا الْقَائِمُ الَّذِی یُصَلِّی رُوحُ اللَّهِ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ ع خَلْفَهُ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُخْفِی وِلَادَتَهُ وَ یُغَیِّبُ شَخْصَهُ لِئَلَّا یَکُونَ لِأَحَدٍ فِی عُنُقِهِ بَیْعَةٌ إِذَا خَرَجَ ذَلِکَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِ أَخِی الْحُسَیْنِ ابْنِ سَیِّدَةِ الْإِمَاءِ یُطِیلُ اللَّهُ عُمُرَهُ فِی غَیْبَتِهِ ثُمَّ یُظْهِرُهُ بِقُدْرَتِهِ فِی صُورَةِ شَابٍّ دُونَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ذَلِکَ لِیُعْلَمَ‏ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ.»

 کمال‌الدین‌وتمام‌النعمة، ج‏۱، ص۳۱۶

 

از ابوسعید عقیصا نقل شده است که گفت:

زمانی که امام حسن بن علی (علیهماالسلام) با معاویه بن ابی‌سفیان (علیهمااللعنة) صلح کردند، مردم نزد حضرت آمدند و ایشان را به‌خاطر بیعتشان (با معاویه) ملامت کردند.

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«وای بر شما! شما آن‌چه من می‌دانم را درک نمی‌کنید. به خدا قسم، کاری که من کردم، برای شیعیانم بهتر است از هرآن‌چه که خورشید بر آن طلوع نموده و غروب کرده.

مگر شما نمی‌دانید که من امام شما هستم و اطاعت من بر شما واجب است؟ مگر نمی‌دانید که من، به فرموده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، یکی از دو سرور جوانان اهل بهشت هستم؟»

مردم گفتند:

بله.

حضرت فرمودند:

«مگر نمی‌دانید که حضرت خِضر (علیه‌السلام) زمانی که آن کشتی را سوراخ کرد و آن دیوار را از نو ساخت و آن پسربچه را کُشت، این کارهایش موجب خشم موسی بن عمران (علیه‌السلام) شد؟

چراکه حکمت این کارها بر حضرت موسی پوشیده بود، درحالی‌که این کارها نزد خداوند (تعالی‌ذکره) حکمت و حقیقتی داشته‌اند.

مگر نمی‌دانید که هیچ‌یک از ما (اهل‌بیت) نیست،‌ مگراین‌که یبعتِ طاغوتِ زمانه‌اش به گردنش است، به‌جز آن قائمی (عجل‌الله‌تعالی) که عیسی بن مریم (علیهما‌السلام) پشت‌سر او نماز می‌خواند.

به‌همین‌خاطر است که خداوند (عزّوجلّ) ولادتش را مخفی می‌نماید و شخصش را غایب می‌کند تا هیچ بیعتی به گردنش نباشد.

هرگاه آن فرزند نهم از نوادگان برادرم امام حسین (علیه‌السلام) به امامت برسد، خداوند عمرش را در زمان غیبتش طولانی می‌گرداند، سپس با قدرتش او را به شکل جوانی زیرِ چهل‌ساله ظاهر می‌نماید، تا معلوم شود خداوند بر هر کاری تواناست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ:

«...وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ‏ مُتَعَلِّقٌ‏ بِهِ یَقُولُ یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ...»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در ضمن حدیثی طولانی فرموده‌اند:

«...به‌راستی که امام حسین (علیه‌السلام) از جانب راست عرش، به آن معلّق است. می‌فرماید:

«پروردگارا! وعده‌ای که به من داده‌ای را عملی ساز. آن‌گاه به زائرانشان نگاه می‌اندازند.»

ایشان زائرانشان، نام آن‌ها را، نام پدرانشان را و آن‌چه در خورجین‌هایشان است را بهتر از فرزندانشان می‌شناسند.

بعد نگاه می‌کنند به کسی که برای ایشان گریه می‌کند، پس برایش طلب مغفرت می‌کنند و از پدرشان (امیرالمؤمنین علیه‌السلام) نیز می‌خواهند برای او طلب مغفرت کنند.

بعد به او می‌فرمایند:

«ای گریه‌کن! اگر می‌دانستی که خداوند چه پاداشی برایت آماده کرده است، شادی‌ات بیش از حزنت می‌بود...»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۲۰
ابوالفضل رهبر

 

یکی از گوشه‌های مغفولِ تاریخ اسلام، سفر مهم و سرنوشت‌سازِ امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به یمن، برای فرمانروایی بر آن منطقه است.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) پس از آن‌که افرادی را به یمن فرستادند که موفق نبودند، امیرالمؤمنین را برای نزدیک یک سال به میان یمنی‌های تازه‌مسلمان فرستادند.

پیامبر هنگام فرستادن امیرالمؤمنین توصیه مهمی به ایشان کردند و اهل‌بیت (علیهم‌السلام) میوه‌ی عمل ایشان به این توصیه را سال‌ها بعد چیدند. (در پانوشت به آثار این سفر اشاره می‌گردد.)

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ:

«بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْیَمَنِ وَ قَالَ لِی: «یَا عَلِیُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِیُّ.»»

 الکافی، ج‏۵، ص۲۸

 

از امام صادق از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مرا به یمن فرستادند و به من فرمودند:

«ای علی! هیچ‌کس را نکش مگراین‌که او را (به اسلام) دعوت کرده باشی.

به خدا قسم، قطعاً چنین است که اگر خداوند یک نفر را با دستان تو هدایت کند، برای تو بهتر است از (داشتنِ) هرآن‌چه که خورشید بر آن طلوع می‌کند و غروب می‌نماید

و ولایتش نیز از آنِ تو خواهد بود.»»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) چنان در این سفر موفق عمل کردند و چنان بذر محبت خود را در دل مردم یمن کاشتند که سال‌ها بعد همین یمنی‌ها دور ایشان جمع شدند و ایشان را به خلافت رساندند و در حکومت یاری کردند.

مالک اشتر، کمیل بن زیاد و بسیاری از اصحاب بزرگ امیرالمؤمنین یمنی بوده‌اند. علوی‌های ساکن کوفه عمدةً یمنی بوده‌اند. کوفه تا چندین قرن پایگاه شیعه بوده است.

یاران ائمه بعدی، عمدةً یمنی بوده‌اند. کوفه مرکز فقه و حدیث شیعه بوده است. قم، که امروز پایگاه فقه شیعه است، توسط عشری‌های کوفیِ یمنی‌الاصل شیعه شدند و تحدیث و فقاهت توسط مهاجران کوفی به قم وارد شد.

هنوز یمن پایگاه محبین اهل‌بیت است و هنگام ظهور امام زمان (عجل‌الله‌فرجه‌الشریف) بخش مهمی از یاران حضرت یمنی خواهند بود.

همه این‌ها، از ثمراتِ عملِ امیرالمؤمنین به توصیه پیامبر (صلوات‌الله‌علیهما) و تلاش ایشان برای هدایت انسان‌هاست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۹۷ ، ۲۲:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ صَفْوَانَ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع أَخْبِرْنِی عَنِ الْإِمَامِ مَتَى یَعْلَمُ أَنَّهُ إِمَامٌ حِینَ یَبْلُغُهُ أَنَّ صَاحِبَهُ قَدْ مَضَى أَوْ حِینَ یَمْضِی مِثْلَ أَبِی الْحَسَنِ قُبِضَ بِبَغْدَادَ وَ أَنْتَ هَاهُنَا؟ قَالَ: «یَعْلَمُ ذَلِکَ حِینَ یَمْضِی صَاحِبُهُ.» قُلْتُ: بِأَیِّ شَیْ‏ءٍ؟ قَالَ: «یُلْهِمُهُ اللَّهُ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۸۱

 

از صفوان بن یحیی نقل شده است که گفت:

به امام رضا (علیه‌السلام) عرض کردم:

مرا آگاه کنید که امام چه زمانی می‌فهمد که او امام است؟ زمانی که به او خبر می‌رسد امام قبلی از دنیا رفته است؟ یا زمانی که او از دنیا رفت؟ مثل وقتی که (پدرتان) امام کاظم (علیه‌السلام) در بغداد از دنیا رفت و شما این‌جا (در مدینه) بودید؟

حضرت فرمودند:

«زمانی که امام قبلی از دنیا برود، متوجه می‌شود.»

عرض کردم:

به چه وسیله‌ای؟

حضرت فرمودند:

«خداوند به او الهام می‌کند.»

 

 

 

...عَنْ هَارُونَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ: رَأَیْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ فِی الْیَوْمِ الَّذِی تُوُفِّیَ فِیهِ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَقَالَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‏ مَضَى أَبُو جَعْفَرٍ ع» فَقِیلَ لَهُ: وَ کَیْفَ عَرَفْتَ؟ قَالَ: «لِأَنَّهُ تَدَاخَلَنِی ذِلَّةٌ لِلَّهِ لَمْ أَکُنْ أَعْرِفُهَا.»

 الکافی، ج‏۱، ص۳۸۱

 

از هارون بن فضل نقل شده است که گفت:

امام هادی (علیه‌السلام) را در روزی که (پدرشان) امام جواد (علیه‌السلام) از دنیا رفت، دیدم.

حضرت فرمودند:

«إنا لله و إنا إلیه راجعون. (پدرم) امام جواد از دنیا رفت.»

به ایشان عرض شد:

چگونه متوجه شدید؟!

حضرت فرمودند:

«زیرا چنان ذلتی در برابر خداوند به من دست داد، که تاکنون آن را در خود ندیده بودم.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

فکر می‌کنید چرا خداوند هنگام انتقال این مسؤولیت سنگین و این مقام والا، «ذلت در برابر پروردگار» را در امام به اوج می‌رساند؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

عَمْرُو بْنُ دِینَارٍ قَالَ: دَخَلَ الْحُسَیْنُ ع عَلَى أُسَامَةَ بْنَ زَیْدٍ وَ هُوَ مَرِیضٌ وَ هُوَ یَقُولُ: وَا غَمَّاهْ! فَقَالَ لَهُ الْحُسَیْنُ ع: «وَ مَا غَمُّکَ یَا أَخِی؟» قَالَ: دَیْنِی وَ هُوَ سِتُّونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «هُوَ عَلَیَّ.» قَالَ: إِنِّی أَخْشَى أَنْ أَمُوتَ. فَقَالَ الْحُسَیْنُ: «لَنْ تَمُوتَ حَتَّى أَقْضِیَهَا عَنْکَ.» قَالَ: فَقَضَاهَا قَبْلَ مَوْتِهِ.

 مناقب آل‌أبی‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۶۵

 

از عَمرو بن دینار نقل شده است:

(روزی) امام حسین (علیه‌السلام) بر «اسامة بن زید» که در بستر بیماری بود، وارد شد.

اسامه می‌گفت: وای از این غم!

امام حسین (علیه‌السلام) به او فرمودند: «غمت چیست برادرم؟»

عرض کرد: بدهی‌ای دارم که شصت‌هزار درهم است.

حضرت فرمودند: «بدهی‌ات با من.»

اسامه عرض کرد: می‌ترسم بمیرم (و تا وقتی بدهی‌ام پرداخت شود، در عذاب باشم.)

حضرت فرمودند: «قبل از این‌که بمیری، بدهی‌ات را پرداخت می‌کنم.»

عَمرو بن دینار گوید: امام حسین (علیه‌السلام) قبل از مرگ اسامه، بدهی‌اش را پرداخت کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ آبان ۹۷ ، ۲۱:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا کَانَ‏ النِّصْفُ‏ مِنْ‏ شَعْبَانَ‏ نَادَى مُنَادٍ مِنَ الْأُفُقِ الْأَعْلَى أَلَا زَائِرِی قَبْرِ الْحُسَیْنِ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ وَ ثَوَابُکُمْ عَلَى رَبِّکُمْ وَ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکُمْ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه نیمه ماه شعبان فرا رسد، ندادهنده‌ای از جانب افق اعلی، ندا سرمی‌دهد:

«ای زائران مزار حسین! (به خانه‌هایتان) بازگردید، درحالی‌که آمرزیده شده‌اید و پاداشتان بر عهده پروردگارتان و پیامبرتان محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۳:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَمِعْتُهُ یَقُولُ: «لِمَوْضِعِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع حُرْمَةٌ مَعْلُومَةٌ مَنْ عَرَفَهَا وَ اسْتَجَارَ بِهَا أُجِیرَ.» قُلْتُ: صِفْ‏ لِی‏ مَوْضِعَهَا. قَالَ: «امْسَحْ مِنْ مَوْضِعِ قَبْرِهِ الْیَوْمَ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ ذِرَاعاً مِنْ قُدَّامِهِ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ ذِرَاعاً عِنْدَ رَأْسِهِ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ ذِرَاعاً مِنْ نَاحِیَةِ رِجْلَیْهِ وَ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ ذِرَاعاً مِنْ خَلْفِهِ وَ مَوْضِعُ قَبْرِهِ مِنْ یَوْمَ دُفِنَ رَوْضَةٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ مِنْهُ مِعْرَاجٌ یُعْرَجُ مِنْهُ بِأَعْمَالِ زُوَّارِهِ إِلَى السَّمَاءِ وَ لَیْسَ مِنْ مَلَکٍ وَ لَا نَبِیٍّ فِی السَّمَاوَاتِ إِلَّا وَ هُمْ یَسْأَلُونَ اللَّهَ أَنْ یَأْذَنَ لَهُمْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَفَوْجٌ یَنْزِلُ وَ فَوْجٌ یَعْرُجُ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۸

 

از اسحاق بن عمّار نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«برای مکان قبر امام حسین (علیه‌السلام) حرمتِ مشخصی هست که اگر کسی این حرمت را بشناسد و به قبر ایشان پناه ببرد، پناه داده می‌شود.»

اسحاق گوید: عرض کردم:

این مکان را برای من توصیف فرمایید.

حضرت فرمودند:

«امروز از محل قبر ایشان، (این چهار جهت را) اندازه بگیر: بیست و پنج ذِراع (حدود ده‌دوازده متر) از ناحیه مقابل قبر (سمت قبله)، بیست و پنج ذراع از ناحیه بالای سر مبارک، بیست و پنج ذراع از ناحیه پایین پا و بیست و پنج ذراع از ناحیه پشت قبر.

مزار ایشان از روزی که دفن شده‌اند، باغی است از باغ‌های بهشت و معراجی است که اعمال زائرانش از آن‌جا به آسمان صعود می‌کند.

هیچ فرشته‌ای و هیچ پیامبری در آسمان‌ها نیست، مگر‌آن‌که از خداوند درخواست می‌کنند که به آن‌ها اجازه دهد به زیارت مزار امام حسین (علیه‌السلام) روند.

پس (همواره) دسته‌ی عظیمی (بر مزار ایشان) فرود می‌آیند و دسته عظیمی (از فرشتگان و پیامبران، پس از زیارت) به آسمان می‌روند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۲۰:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

مُوسَى بْنُ سَیَّارٍ قَالَ: کُنْتُ مَعَ الرِّضَا ع وَ قَدْ أَشْرَفَ عَلَى حِیطَانِ طُوسٍ وَ سَمِعْتُ وَاعِیَةً فَاتَّبَعْتُهَا فَإِذَا نَحْنُ بِجَنَازَةٍ فَلَمَّا بَصُرْتُ بِهَا رَأَیْتُ سَیِّدِی وَ قَدْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ فَرَسِهِ ثُمَّ أَقْبَلَ نَحْوَ الْجَنَازَةِ فَرَفَعَهَا ثُمَّ أَقْبَلَ یَلُوذُ بِهَا کَمَا تَلُوذُ السَّخْلَةُ بِأُمِهَّا ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیَّ وَ قَالَ: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ مَنْ شَیَّعَ جَنَازَةَ وَلِیٍّ مِنْ أَوْلِیَائِنَا خَرَجَ مِنْ ذُنُوبِهِ کَیَوْمَ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ لَا ذَنْبَ عَلَیْهِ.» حَتَّى إِذَا وُضِعَ الرَّجُلُ عَلَى شَفِیرِ قَبْرِهِ رَأَیْتُ سَیِّدِی قَدْ أَقْبَلَ فَأَفْرَجَ النَّاسُ عَنِ الْجَنَازَةِ حَتَّى بَدَا لَهُ الْمَیِّتُ فَوَضَعَ یَدَهُ عَلَى صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ أَبْشِرْ بِالْجَنَّةِ فَلَا خَوْفَ عَلَیْکَ بَعْدَ هَذِهِ السَّاعَةِ.» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ هَلْ تَعْرِفُ الرَّجُلِ فَوَ اللَّهِ؟ إِنَّهَا بُقْعَةٌ لَمْ تَطَأْهَا قَبْلَ یَوْمِکَ هَذَا! فَقَالَ لِی: «یَا مُوسَى بْنَ سَیَّارٍ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّا مَعَاشِرَ الْأَئِمَّةِ تُعْرَضُ عَلَیْنَا أَعْمَالُ شِیعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاءً فَمَا کَانَ مِنَ التَّقْصِیرِ فِی أَعْمَالِهِمْ سَأَلْنَا اللَّهَ تَعَالَى الصَّفْحَ لِصَاحِبِهِ وَ مَا کَانَ مِنَ الْعُلُوِّ سَأَلْنَا اللَّهَ الشُّکْرَ لِصَاحِبِهِ.»

 مناقب آل‌أبی‌طالب (لابن‌شهرآشوب)، ج‏۴، ص۳۴۱

 

از موسی‌بن‌سیّار نقل شده است:

من همراه امام رضا (علیه‌السلام) بودم که ایشان به حومه طوس وارد شدند. صدای شیون و زاری‌ای شنیدم. صدا را دنبال کردم تا به جنازه‌ای رسیدیم.

وقتی چشمم به جنازه افتاد، دیدم که آقایم (امام رضا علیه‌السلام) از اسب پیاده شدند. سپس به سوی جنازه رفتند، آن را بلند کردند و مثل برّه‌ای که به مادرش می‌چسبد، آن را به خود چسباندند.

سپس رو به من کردند و فرمودند:

«ای موسی‌بن‌سیّار! کسی که جنازه یکی از یارانِ ما را تشییع کند، از گناهانش جدا می‌شود؛ مثل روزی که از مادرش او را زاییده، گناهانی به گردنش نخواهد بود.»

(جنازه را تشییع کردیم) تا این‌که آن مرد را کنار قبرش گذاشتند. دیدم مولایم (امام رضا علیه‌السلام) جلو رفتند و مردم را که دور میّت جمع بودند، کنار زدند. دستشان را بر سینه او گذاشتند.

سپس (به میت) فرمودند:

«ای فلانی پسر فلانی! بهشت را به تو مژده می‌دهم. پس، از این ساعت به بعد، ترسی نخواهی داشت.»

موسی‌بن‌سیّار گوید: عرض کردم:

فدایتان شوم، مگر این مرد را می‌شناسید؟ به خدا قسم، شما تا امروز به این منطقه قدم نگذاشته بودید!

حضرت بن من فرمودند:

«ای موسی‌بن‌سیّار! مگر نمی‌دانی که همه ما امامان، اعمال شیعیانمان، هنگام طلوع آفتاب و غروب آن، بر ما عرضه می‌شود.

اگر کوتاهی‌ای در اعمالشان باشد، از خداوندِ بلندمرتبه می‌خواهیم از گناهان صاحبش درگذرد و اگر نیکی‌ای در آن باشد، از خداوند می‌خواهیم شاکرِ صاحبش باشد.»[*]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر یادداشتی درباره این‌که خداوند چگونه شاکرِ نیکیِ بنده‌اش است، نوشته بودم که علاقه‌مندان را به مطالعه آن دعوت می‌کنم.

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــ

حواسمان باشد که امام زمان (عجل‌الله‌فرجه) تک‌تک شیعیانشان را به‌خوبی می‌شناسند.

اول روز، اعمال شب گذشته و آخر روز، اعمال همان روزشان به حضرت عرضه می‌شود.

درست است که امام نسبت به شیعیانشان شدیداً مهربان‌اند، اما حیای گربه کجاست؟!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۷ ، ۱۹:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع یَقُولُ:

«یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ ابْنِی مُوسَى اسْمُهُ اسْمُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَیُدْفَنُ فِی أَرْضِ طُوسَ وَ هِیَ بِخُرَاسَانَ یُقْتَلُ فِیهَا بِالسَّمِّ فَیُدْفَنُ فِیهَا غَرِیباً مَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ أَعْطَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْرَ مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ وَ قاتَلَ»

 الأمالی(للصدوق)، ص۱۱۸

 

از حسین‌بن‌یزید از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«از میان فرزندانِ پسرم موسى (علیه‌السلام)، مردى (از مدینه) خارج می‌شود که هم‌نام امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است. در سرزمین طوس که در خراسان است، دفن می‌شود. در آن‌جا با زهر کشته می‌شود و درحالی‌که غریب است، دفن می‌شود.

هرکس او را زیارت کند، درحالی‌که حقش (حقانیتِ امامتش) را می‌شناسد، خداوند (عزّوجلّ) پاداش کسی که پیش از فتحِ (مکه؛ یعنی پیش از قدرت گرفتن اسلام، برای پیروزی اسلام) انفاق کرده باشد و جنگیده باشد را به او می‌دهد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آبان ۹۷ ، ۱۳:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

دَسَّ مُعَاوِیَةُ إِلَى عَمْرِو بْنِ حُرَیْثٍ وَ الْأَشْعَثِ بْنِ قَیْسٍ وَ إِلَى حُجْرِ بْنِ الْحَارِثِ وَ شَبَثِ بْنِ رِبْعِیٍّ دَسِیساً أَفْرَدَ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ بِعَیْنٍ مِنْ عُیُونِهِ أَنَّکَ إِنْ قَتَلْتَ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَلَکَ مِائَتَا أَلْفِ دِرْهَمٍ وَ جُنْدٌ مِنْ أَجْنَادِ الشَّامِ وَ بِنْتٌ مِنْ بَنَاتِی فَبَلَغَ الْحَسَنَ ع فَاسْتَلْأَمَ وَ لَبِسَ دِرْعاً وَ کَفَرَهَا وَ کَانَ یَحْتَرِزُ وَ لَا یَتَقَدَّمُ لِلصَّلَاةِ بِهِمْ إِلَّا کَذَلِکَ فَرَمَاهُ أَحَدُهُمْ فِی الصَّلَاةِ بِسَهْمٍ فَلَمْ یَثْبُتْ فِیهِ لِمَا عَلَیْهِ مِنَ اللَّأْمَةِ فَلَمَّا صَارَ فِی مُظْلَمِ سَابَاطَ ضَرَبَهُ أَحَدُهُمْ بِخَنْجَرٍ مَسْمُومٍ فَعَمِلَ فِیهِ الْخَنْجَرُ فَأَمَرَ ع أَنْ یُعْدَلَ بِهِ إِلَى بَطْنِ جُرَیْحَى وَ عَلَیْهَا عَمُّ الْمُخْتَارِ بْنِ أَبِی عُبَیْدِ بْنِ مَسْعُودِ بْنِ قَیْلَةَ فَقَالَ الْمُخْتَارُ لِعَمِّهِ تَعَالَ حَتَّى نَأْخُذَ الْحَسَنَ وَ نُسَلِّمَهُ إِلَى مُعَاوِیَةَ فَیَجْعَلَ لَنَا الْعِرَاقَ فَنَذِرَ بِذَلِکَ الشِّیعَةُ مِنْ قَوْلِ الْمُخْتَارِ لِعَمِّهِ فَهَمُّوا بِقَتْلِ الْمُخْتَارِ فَتَلَطَّفَ عَمُّهُ لِمَسْأَلَةِ الشِّیعَةِ بِالْعَفْوِ عَنِ الْمُخْتَارِ فَفَعَلُوا فَقَالَ الْحَسَنُ ع: «وَیْلَکُمْ وَ اللَّهِ إِنَّ مُعَاوِیَةَ لَا یَفِی لِأَحَدٍ مِنْکُمْ بِمَا ضَمِنَهُ فِی قَتْلِی وَ إِنِّی أَظُنُّ أَنِّی إِنْ وَضَعْتُ یَدِی فِی یَدِهِ فَأُسَالِمُهُ لَمْ یَتْرُکْنِی أَدِینُ لِدِینِ جَدِّی ص وَ إِنِّی أَقْدِرُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدِی وَ لَکِنِّی کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى أَبْنَائِکُمْ وَاقِفِینَ عَلَى أَبْوَابِ أَبْنَائِهِمْ یَسْتَسْقُونَهُمْ وَ یَسْتَطْعِمُونَهُمْ بِمَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَهُمْ فَلَا یُسْقَوْنَ وَ لَا یُطْعَمُونَ فَبُعْداً وَ سُحْقاً لِمَا کَسَبَتْهُ أَیْدِیهِمْ وَ سَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ.» فَجَعَلُوا یَعْتَذِرُونَ بِمَا لَا عُذْرَ لَهُمْ فِیهِ فَکَتَبَ الْحَسَنُ مِنْ فَوْرِهِ ذَلِکَ إِلَى مُعَاوِیَةَ: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَطْبِی انْتَهَى إِلَى الْیَأْسِ مِنْ حَقٍّ أُحْیِیهِ وَ بَاطِلٍ أُمِیتُهُ وَ خَطْبُکَ خَطْبُ مَنِ انْتَهَى إِلَى مُرَادِهِ وَ إِنَّنِی أَعْتَزِلُ هَذَا الْأَمْرَ وَ أُخَلِّیهِ لَکَ وَ إِنْ کَانَ تَخْلِیَتِی إِیَّاهُ شَرّاً لَکَ فِی مَعَادِکَ وَ لِی شُرُوطٌ أَشْتَرِطُهَا لَا تَبْهَظَنَّکَ إِنْ وَفَیْتَ لِی بِهَا بِعَهْدٍ وَ لَا تَخِفُّ إِنْ غَدَرْتَ.» وَ کَتَبَ الشُّرُوطَ فِی کِتَابٍ آخَرَ فِیهِ یُمَنِّیهِ بِالْوَفَاءِ وَ تَرْکِ الْغَدْرِ وَ سَتَنْدَمُ: «یَا مُعَاوِیَةُ کَمَا نَدِمَ غَیْرُکَ مِمَّنْ نَهَضَ فِی الْبَاطِلِ أَوْ قَعَدَ عَنِ الْحَقِّ حِینَ لَمْ یَنْفَعِ النَّدَمُ وَ السَّلَامُ.»

 علل‌الشرائع، ج‏۱، ص۲۲۱

 

معاویه مخفیانه نزد «عمرو بن حریث» و «اشعث بن قیس« و «حجر بن حجر» و «شبث بن ربعی» مأمورانی علی‌حده و جداگانه فرستاد و به هرکدام نوید داد اگر حسن‌بن‌علی (علیهماالسلام) را بکشید دویست هزار درهم خواهید گرفت و علاوه بر آن سرکرده لشکری از لشکریان شام شده و دختری از دخترانم را به شما خواهم داد.

این خبر به سمع مبارک امام حسن (علیه‌السلام) رسید پس از آن تاریخ زره به تن مبارک نموده و آن را زیر لباس مخفی می‌کردند و حتّی‌الامکان از اجتماعات احتراز می‌فرمودند و در نماز جماعت حاضر نمی‌شدند، مگر با زره.

در یکی از روزها شخصی در هنگام نماز تیری به حضرتش پرتاب کرد ولی به واسطه داشتن زره آن تیر اصابت به بدن امام (علیه‌السلام) نکرد. بار دیگر وقتی امام (علیه‌السلام) در تاریکی ساباط (مدائن) عبور می‌کردند شخصی که در تعقیب آن حضرت بود با خنجری مسموم حمله کرد و ضربتی به امام (علیه‌السلام) زد. ضربت کارگر واقع شد.

 

لذا حضرت امر فرمودند که او را به قبیله جریحی که حاکم بر آن‌ها عموی «مختار بن ابی‌عبید بن مسعود بن قیله» بود، ببرند. حضرت را به آن‌جا انتقال دادند.

مختار به عموی خود گفت: حسن را بگیر و تسلیم معاویه کن، او عراق را به ما خواهد داد. شیعیان از گفتار مختار به عمویش به هم برآمدند پس قصد کردند مختار را بکشند. عمویش از شیعیان عذرخواهی نمود و تقاضا کرد او را ببخشند. شیعیان از کشتنش درگذشتند.

 

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«وای بر شما، به خدا قسم معاویه به آنچه در مقابل کشتن من به شما وعده داده وفا نخواهد کرد و من تصور می‌کنم اگر دستم را در دست او گذارده و با وی صلح کنم مرا به حال خود نمی‌گذارد تا به آئین جدّم عمل کنم.

من می‌توانم به تنهایی خدای عزّ و جلّ را پرستش کنم، ولی آینده شما را می‌بینم که پسرانتان بر در خانه‌های پسران آن‌ها ایستاده و از آن‌ها نان و آبی که خداوند برایشان مقرّر کرده را مطالبه می‌کنند، ولی آنها توجّهی به خواسته ایشان نکرده و نان و آبی به آنها نمی‌دهند.

پس دوری و هلاکت بر ایشان و رفتارشان باد و به‌زودی آن‌ها که ستم می‌کنند خواهند دانست که به چه جایگاهی باز خواهند گشت.»

پس مردم عذرخواهی کرده ولی عذری نداشتند.

 

سپس امام حسن (علیه‌السلام) نامه‌ای به این شرح به معاویه مرقوم فرمودند:

«امّا بعد؛ کار من منتهی شد به این که مأیوس گشتم از حقّی که احیاء کرده و باطلی که از بین ببرم آن را. ولی کار تو بر وفق مرادت گردید و من از این امر (خلافت) کناره گرفته و آن را برای تو می‌گذارم، اگر چه واگذاری من به ضرر قیامت و معاد تو می‌باشد.

شروطی را پیشنهاد می‌کنم که وفاء به آن‌ها بر تو گران و سنگین نبوده و از این‌که با تو غدر و حیله کرده باشم در هراس و بیم مباش.»

شروط[*] را حضرت در نامه‌ای دیگر مرقوم نموده و در آن آرزو کردند معاویه به آن‌ها وفاء کرده و طریق حیله و مکر را پیش نگیرد.

سپس در پایان نامه نوشتند:

«ای معاویه به زودی پشیمان می‌شوی همان‌طوری که دیگران که در باطل قدم گذارده یا عدول از حقّ نمودند پشیمان شدند. ولی این پشیمانی زمانی بود که نفعی به حالشان نداشت. والسلام.»

(ترجمه مرحوم سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی)

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد مواد صلح‌نامه امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) با معاویه (علیه‌اللعنة)، نقل‌های تاریخی، مختلف است.

در این فایل، بخشی از کتاب «حیات فکرى و سیاسى ائمه» نوشته محقق گرامی، حجت‌الاسلام رسول جعفریان، که تحقیقی در این رابطه است، آماده شده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۹:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: یَأْخُذُ الْإِنْسَانُ‏ مِنْ‏ طِینِ‏ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَیَنْتَفِعُ بِهِ وَ یَأْخُذُ غَیْرُهُ وَ لَا یَنْتَفِعُ بِهِ! فَقَالَ: «لَا وَ اللَّهِ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ، مَا یَأْخُذُهُ أَحَدٌ وَ هُوَ یَرَى أَنَّ اللَّهَ یَنْفَعُهُ بِهِ إِلَّا نَفَعَهُ بِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۸

 

از عبدالله بن ابی‌یعفور نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

بعضی افراد از خاک قبر امام حسین (علیه‌السلام) برمی‌دارند و از آن بهره می‌برند، اما بعضی دیگر آن را برمی‌دارند، اما بهره‌ای نمی‌برند!

حضرت فرمودند:

«نه، قسم به خداوند که خدایی جز او نیست، هیچ‌کس نیست که خاک قبر امام حسین (علیه‌السلام) را برگیرد و اعتقاد داشته باشد که خداوند به‌واسطه‌ی آن به او بهره می‌رساند، مگرآن‌که از آن بهره‌مند خواهد شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۹:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ الرَّبِیعِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: «إِنَ‏ عِنْدَ رَأْسِ‏ الْحُسَیْنِ‏ ع لَتُرْبَةً حَمْرَاءَ فِیهَا شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ إِلَّا السَّامَ.» قَالَ: فَأَتَیْنَا الْقَبْرَ بَعْدَ مَا سَمِعْنَا هَذَا الْحَدِیثَ فَاحْتَفَرْنَا عِنْدَ رَأْسِ الْقَبْرِ فَلَمَّا حَفَرْنَا قَدْرَ ذِرَاعٍ ابْتَدَرَتْ عَلَیْنَا مِنْ رَأْسِ الْقَبْرِ مِثْلُ السِّهْلَةِ حَمْرَاءَ قَدْرَ الدِّرْهَمِ فَحَمَلْنَاهَا إِلَى الْکُوفَةِ فَمَزَجْنَاهُ وَ أَقْبَلْنَا نُعْطِی النَّاسَ یَتَدَاوَوْنَ بِهَا.

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۸

 

از یونس بن ربیع نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«نزد (جایگاهِ) سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام) خاکِ سرخی است که شفای هر دردی در آن است، به‌جز مرگ.»

ما بعد از آن‌که این حدیث را شنیدیم، نزد مزار سیدالشهداء رفتیم و بالای سر قبر را حفر کردیم.

وقتی به اندازه یک ذِراع (حدود نیم‌متر) کندیم، به‌مقدار یک درهم گِلِ شُلِ سرخ‌رنگی به طرف ما پرتاب شد که آن را به کوفه بردیم و با آب مخلوط کردیم و نگه داشتیم.

آن‌گاه آن را به مردم می‌دادیم تا (بیماری‌هایشان را) با آن مداوا کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آبان ۹۷ ، ۱۹:۳۴
ابوالفضل رهبر