دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث» ثبت شده است

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ جَعْفَرٍ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: قَالَ لِی:

«یَا سُلَیْمَانُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ نُورِهِ وَ صَبَغَهُمْ فِی رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَایَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِی خُلِقَ مِنْهُ.»

 المحاسن، ج۱، ص۱۳۱

 

از سلیمان بن جعفر نقل شده است:

امام رضا (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«ای سلیمان! به‌راستی که خداوند (تبارک‌وتعالی) مؤمنان را از نور خود آفرید و در رحمت خود رنگ‌آمیزی کرد[۱] و از آنان برای ما (اهل‌بیت) پیمانِ ولایت گرفت.

پس مؤمن، برادرِ [تنیِ] مؤمن است، از یک پدر و مادر؛ پدرش نورِ (الهی) است و مادرش رحمتِ (الهی.)[۲]

پس بپرهیز از فراستِ[۳] مؤمن؛ چراکه او با نور خدا، که از آن خلق شده است، می‌بیند.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در متن حدیث، ماده «صبغ» به‌کار رفته است؛ به این معنا که چیزی را در رنگ بخوابانند تا رنگ در آن نفوذ کند و به آن رنگ در آید.

[۲] به همین دلیل است که در ادبیات دینی مؤمنان برادر ایمانی یکدیگر محسوب می‌شوند؛ پدر مشترکشان نور و مادر مشترکشان رحمت است.

[۳] فراست؛ یعنی توانایی پی بردن به باطن و عمق هرچیز، با نگاه به ظاهر و سطح آن.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس از مطالعه این کلام نورانی حضرت رضا (علیه‌السلام) و توضیحاتی که دوست فاضلم حجت‌الاسلام دین‌پرستی (در کانال «انباز») درباره‌اش مرقوم فرموده بودند، چندروزی درگیر فهم آن بودم و در نهایت «برداشت»هایی به ذهنم رسید که شاید بیانشان خالی از لطف نباشد.

 

ابتدا چهار «مقدمه» خدمتتان عرض می‌کنم و بعد پنج «برداشت» را به‌طور مختصر تقدیم می‌نمایم...

 

 

مقدمه۱:

بر اساس روایتی که ذکر شد، «ایمان» مولودِ پدری است که عبارت است از «نورِ» خدا و مادری که عبارت است از «رحمتِ» او. این نور در رحمت الهی قرار می‌گیرد تا رنگ رحمت را به خود گیرد.

از این بیان چنین برداشت می‌شود که سنخیتی وجود دارد میان «نور» و «نقش پدری» و میان «رحمت» و «نقش مادری».

 

مقدمه۲:

در روایتی که پیش‌تر با عنوان «حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل» منتشر شده بود، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شد که: خلقتِ «عقل»، فرشته‌ای است که به تعداد تمام مخلوقات سر دارد و به هر انسانی سری تعلق دارد و هر سر صورتی دارد و روی آن صورت نام آن انسان نوشته شده است. در انتها نیز فرمودند که: مَثَلِ «عقل» در «قلب»، مَثَلِ چراغ است در وسط خانه. [علل‌الشرائع، ج۱، ص۹۸]

بر اساس این حدیث نبوی، «عقل» یک وجود واحد است که در «قلبِ» هر انسانی، شعبه‌ای دارد؛ مثل ژنراتوری که از آن به تک‌تک خانه‌ها سیم‌کشی شده و با نیروی آن، در هر خانه‌ای چراغی روشن شده‌است و صاحب این خانه، به نسبتِ اندازه و کیفیتِ چراغی که در خانه‌ی دلش دارد، می‌تواند اطراف خود را ببیند و بشناسد.

 

مقدمه۳:

بر اساس روایات متعدد (همان‌طور که انسان از خاک خلق شده است و جن از آتش،) «خلقت فرشتگان از نور است.» [تفسیرفرات‌، ج۱، ص۵۶]

با توجه به این مقدمه و مقدمه اول، «عقل» از جنسِ «نور» است؛ چراکه عقل فرشته‌ای است و جنس فرشتگان از نور هستند.

 

مقدمه۴:

از آیات قرآن و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) چنین برداشت می‌شود که «قلب» که مرکز احساسات و عواطف و هیجانات روحی است، مثل یک ظرف عمل می‌کند و مظروف‌هایش عبارت‌اند از: ایمان، علم و عواطفی مثل حب و بغض، خوف و رجا، اضطراب و اطمینان و...

این ظرف می‌تواند از مظروف خود اثر (خوب یا بد) بپذیرد یا بر آن اثر (خوب یا بد) بگذارد؛ آن را تقویت کند یا موجب فسادش گردد. [معناشناسی قلب در قرآن؛ شعبان نصرتی]

 

 

برداشت۱:

با کنار هم قرار دادن مقدماتی که ذکر شد، سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان نور الهی، نور، چراغ، پرتوافکنی، عقل، عقلانیت، بینش، روشن‌گری، پدر و نقش پدری

و همچنین سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان رحمت الهی، رنگ، خانه، لطافت، قلب (دل)، مهربانی، گرایش، مهرورزی، مادر و نقش مادری

و اگر دقت کنید سنخیت و شباهت‌هایی می‌یابید میان:

- خوابانیده شدن نور الهی در رحمت الهی و تلطیف شدن نور با رنگ،

- استقرار عقل در خانه‌ی دل (قلب) و تلطیف عقلانیت با عواطف قلبی،

- قرار گرفتن چراغ در وسط خانه و پرتوافکنی‌ای که در خانه دارد و رنگی که فضای خانه به پرتوهای نور می‌بخشند،

- آمیخته شدن بینش و گرایش، و تعادل و کمالی که حاصل خواهد شد،

- نسبت میان مرد با زن، پدر با مادر، نقش پدری با نقش مادری؛ ورود پدر به خانه و آوردن رزق و آگاهی، با خانه‌داری مادر و مهرپراکنی و تلطیف و رنگ‌آمیزی و زیبایی‌بخشی او، [نسبتی که در مراحل تولید مثل مرد و زن و حتی در دخول اسپرم در تخمک و اثرگذاری و اثرپذیریشان نیز قابل درک است]

و در نتیجه تربیت فرزندانی صالح که حاصل این دو وجود هستند.

 

برداشت۲:

«ایمان»، حاصل آمیختن «نور عقل» و «رحمت قلب» است، ترکیبی از «عقلانیت» و «مهربانی»؛ عقلانیتی که در مهربانی خوابانده شده تا به رنگ آن درآید. پس «مؤمن» این دو خصلت را توأمان دارد.

 

برداشت۳:

برای پرورش فرزندی مؤمن، پدری لازم است که رفتارش عاقلانه و گفتارش روشنی‌بخش باشد، و مادری پرمهر که عواطف و احساساتش تنظیم باشند.

 

برداشت۴:

تأکیدی که در آموزه‌های دینی بر حفظ و حراست از نقش اصیل مرد و نقش اصیل زن در خانواده شده، حکمی است منطبق با عالم تکوین. مرد و زن ویژگی‌هایی دارند و به نسبت این ویژگی‌ها، نقش‌هایی را می‌پذیرند. جنگیدن با این ویژگی‌ها و نپذیرفتن نقش خود - چه از جانب مرد و چه از جانب زن - نه فقط جنگیدن با تشریع شارع، بلکه در افتادن با تکوین و طبیعت خویش نیز هست.

 

برداشت۵:

می‌توانیم از این منظر به احادیثی که در آن‌ها زنان ناقص‌العقل معرفی شده‌اند، نگاهی دوباره بیاندازیم. جنس «مرد» به‌خاطر نقشی که قرار است ایفا کند، با «عقلانیت» سازگاری بیش‌تری دارد و جنس «زن» به‌همین‌خاطر، با «رحمانیت». بنابراین عقلانیت در مرد بیش‌تر تجلی می‌یابد و رحمانیت در زن بیش‌تر.

نزد خداوند کسی مقرب‌تر است که ویژگی‌ها و اهداف خود و عالم هستی را بشناسد، نقشش را در این عالم بپذیرد و در راستای وظیفه‌اش بکوشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۰۹:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

و حَکَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ اَلْبَاقِرُ علیهماالسلام أَنَّهُ قَالَ:

«کَانَ فِی اَلْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اَللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا فَدُونَکُمُ اَلْآخَرَ فَتَمَسَّکُوا بِهِ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلَّذِی رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَمَّا اَلْأَمَانُ اَلْبَاقِی فَالاِسْتِغْفَارُ قَالَ اَللَّهُ تَعَالَى: «وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»»

 نهج البلاغة، ص۴۸۳

 

از امام باقر نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) فرمودند:

«بر روی زمین، دو امان (پناه) از عذاب خداوند بود که یکی از آن‌دو از دست رفته و دیگری باقی مانده است. پس به آن [امانی که در دسترس است،] چنگ زنید؛

آن امانی که از دست رفته است، رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود

و امانی که باقی مانده، استغفار است.

خداوند (تعالی) فرموده است:

«وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ مٰا کٰانَ اَللّٰهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ»[انفال:۳۳]؛ «خداوند بر آن نیست که آنان را عذاب کند، درحالی‌که تو [ای پیامبر] در میانشان هستی و خداوند بر آن نیست که عذاب‌کننده‌ی آنان باشد، درحالی‌که آنان استغفار می‌کنند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۰۰ ، ۰۸:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

و قَالَ [الإمام الباقر] عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا مِفْتَاحُ کُلِّ شَرٍّ مَنْ کَسِلَ لَمْ یُؤَدِّ حَقّاً وَ مَنْ ضَجِرَ لَمْ یَصْبِرْ عَلَى حَقٍّ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۲۹۵

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز؛ چراکه این‌دو، کلید تمام شرّها هستند.

کسی که تنبلی کند، حقی را ادا نخواهد کرد

و کسی که بی‌حوصلگی ورزد، بر [انجامِ] حق صبر نخواهد نمود.»

 

 

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِی خَلَفٍ عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ لِبَعْضِ وُلْدِهِ:

«إِیَّاکَ وَ اَلْکَسَلَ وَ اَلضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا یَمْنَعَانِکَ مِنْ حَظِّکَ مِنَ اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۵

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

پدرم (امام صادق علیه‌السلام) به یکی از فرزندانش فرمود:

«از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز؛ چراکه این‌دو تو را از بهره بردن از دنیا و آخرت باز می‌دارند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۰ ، ۱۳:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«کَثْرَةُ اَلنَّوْمِ مَذْهَبَةٌ لِلدِّینِ وَ اَلدُّنْیَا.»

 الکافی، ج۵، ص۸۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خواب زیاد، موجب از بین رفتن دین و دنیاست.»

 

 

 

...عَنْ بَشِیرٍ اَلدَّهَّانِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا اَلْحَسَنِ مُوسَى عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِنَّ اَللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ یُبْغِضُ اَلْعَبْدَ اَلنَّوَّامَ اَلْفَارِغَ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۴

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (جلّ‌وعزّ) از بنده‌ای که بسیار بخوابد و بی‌کار باشد، بدش می‌آید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۰ ، ۰۷:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

حتماً برای شما بسیار اتفاق افتاده که یک رزق مادی یا معنوی، از جایی که فکرش را نمی‌کردید، نصیبتان شود.

این سنت خداوند است که روزی را از جایی بفرستد که پیش‌تر حساب نشده است. ملاحظه بفرمایید...

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«أَبَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلاَّ أَنْ یَجْعَلَ أَرْزَاقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُونَ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند (عزّوجلّ) روزی‌های مؤمنان را فقط از جایی می‌رساند که گمان نمی‌کنند.»

 

 

 

اما خداوند چرا چنین سنتی دارد؟ چرا از طریقی مشخص که قابل پیش‌بینی باشد، روزی نمی‌رساند؟

امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی به حکمت این سنت اشاره فرموده‌اند...

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلسَّرِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ أَرْزَاقَ اَلْمُؤْمِنِینَ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُونَ وَ ذَلِکَ أَنَّ اَلْعَبْدَ إِذَا لَمْ یَعْرِفْ وَجْهَ رِزْقِهِ کَثُرَ دُعَاؤُهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند (عزّوجلّ) روزی‌های مؤمنان از جایی که گمان نمی‌کنند، می‌رساند؛

و این، برای این است که بنده هرگاه جهتِ روزی‌اش را نداند، دعایش (به درگاه خدا) زیاد می‌شود.»

 

 

 

البته باید توجه داشت که آن‌چه ذکر شد، به این معنا نیست که انسان تلاش را رها کند، با این خیال که معلوم نیست روزی‌ام از کجا برسد و برای چه در کاری تلاش کنم که معلوم نیست از آن‌جا چیزی نصیبم شود.

خیر! خداوند از ما خواسته که در انجام وظایفی که بر عهده داریم، سخت بکوشیم و از طرفی دستمان به درگاهش دراز باشد و روزی‌مان را از او بخواهیم، آن‌وقت روزیِ مقدّرمان را به ما خواهد رساند. به روایت زیر توجه بفرمایید…

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اَلْعَزِیزِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «مَا فَعَلَ عُمَرُ بْنُ مُسْلِمٍ؟» قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَقْبَلَ عَلَى اَلْعِبَادَةِ وَ تَرَکَ اَلتِّجَارَةَ فَقَالَ: «وَیْحَهُ أَ مَا عَلِمَ أَنَّ تَارِکَ اَلطَّلَبِ لاَ یُسْتَجَابُ لَهُ إِنَّ قَوْماً مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لَمَّا نَزَلَتْ «وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّٰهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَحْتَسِبُ» أَغْلَقُوا اَلْأَبْوَابَ وَ أَقْبَلُوا عَلَى اَلْعِبَادَةِ وَ قَالُوا قَدْ کُفِینَا فَبَلَغَ ذَلِکَ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَأَرْسَلَ إِلَیْهِمْ فَقَالَ مَا حَمَلَکُمْ عَلَى مَا صَنَعْتُمْ قَالُوا: یَا رَسُولَ اَللَّهِ تُکُفِّلَ لَنَا بِأَرْزَاقِنَا فَأَقْبَلْنَا عَلَى اَلْعِبَادَةِ فَقَالَ: «إِنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِکَ لَمْ یُسْتَجَبْ لَهُ عَلَیْکُمْ بِالطَّلَبِ.»»

 الکافی، ج۵، ص۸۴

 

از علی بن عبدالعزیز نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«عُمر بن مُسلم چه‌کار می‌کند؟»

عرض کردم:

فدایتان شوم! به عبادت روی آورده و تجارت (کسب و کار) را رها کرده است.

حضرت فرمودند:

«وای بر او! مگر نمی‌داند کسی که طلب کردنِ (روزی) را رها کند، دعایش مستجاب نمی‌شود؟

گروهی از اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، وقتی (آیه‌ی) «وَ مَنْ یَتَّقِ اَللّٰهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاٰ یَحْتَسِبُ»[طلاق:۲و۳]؛ «و هرکس از (عذابِ) خداوند پروا کند، خداوند راه خروج (از مشکلات) را برایش قرار می‌دهد * و از جایی که گمان نمی‌کنند، روزی‌اش را می‌رساند»، نازل شد، درب‌ها را بستند، رو به عبادت آوردند و گفتند: ای رسول خدا! روزی‌های ما ضمانت شده، به‌همین‌خاطر به عبادت روی آورده‌ایم.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: «به‌راستی کسی که چنین کند، دعایش مستجاب نمی‌شود. بر شما واجب است که طلبِ (روزی) نمایید.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) تبیین و تفسیر کلام الله (تبارک‌وتعالی) است. اگر دقت کنید، گویا آن‌چه ذکر شد نیز تبیین و تفسیر این جملات از کلام خداوند (تبارک و تعالی) است:

«وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا» [طلاق:۲و۳]

«و هرکس از (عذابِ) خداوند پروا کند، خداوند راه خروج (از مشکلات) را برایش قرار می‌دهد و از جایی که گمان نمی‌کنند، روزی‌اش را می‌رساند. و هرکس به خداوند توکل کند، همان خدا برایش کافی است. به‌راستی که خداوند امر (مقدّرات)اش را محقق خواهد کرد. به‌یقین خداوند برای هرچیزی قدری (مقدار و اندازه معینی) قرار داده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۰۰ ، ۰۸:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

معمولاً وقتی یک عالم دینی از دنیا می‌رود، این جمله زیاد بیان می‌شود که: «وقتی عالمی از دنیا می‌رود آسیبی به اسلام وارد می‌شود که جبران نمی‌شود.»

این جمله، ریشه در امثال حدیث زیر دارد:

 

 

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ الْفَقِیهُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مؤمنِ فقیه بمیرد، رخنه‌ای در اسلام ایجاد می‌شود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد.»

 

 

 

امام کاظم (علیه‌السلام) با تشبیهی این صدمه را بیشتر توضیح داده‌اند:

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ:

«إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَ یُصْعَدُ فِیهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مؤمن بمیرد، فرشتگان و قطعه‌هایی از زمین که (آن مؤمن) خداوند را بر روی آن‌ها عبادت کرده و درهایی از آسمان که او با اعمالش به آن‌ها صعود کرده است، بر او می‌گریند

و در اسلام شکافی ایجاد می‌شود که چیزی جایش را پر نخواهد کرد؛ چراکه مؤمنانِ فقیه، حصار قلعه‌ی اسلام هستند؛ مانند حصاری که شهر را احاطه کرده.»

 

 

 

امام باقر (علیه‌السلام) در حدیثی علت ایجاد این رخنه را ذکر فرموده‌اند:

 

 

 

...عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِنَّ أَبِی کَانَ یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَا یَقْبِضُ الْعِلْمَ بَعْدَ مَا یُهْبِطُهُ وَ لَکِنْ یَمُوتُ الْعَالِمُ فَیَذْهَبُ بِمَا یَعْلَمُ فَتَلِیهِمُ الْجُفَاةُ فَیَضِلُّونَ وَ یُضِلُّونَ وَ لَا خَیْرَ فِی شَیْ‏ءٍ لَیْسَ لَهُ أَصْلٌ.»»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پدرم (امام باقر علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«به‌راستی که خداوند (عزّوجلّ) علم را بعد از این‌که آن را فرو فرستاد، پس نمی‌گیرد.

اما عالم می‌میرد و معلموماتش را (با خود) می‌برد و به‌دنبال او افراد ستم‌گرِ سنگ‌دلی می‌آیند که گم‌راه هستند و گم‌راه می‌کنند

و در چیزی که ریشه‌ای ندارد، خیری نیست.»»

 

 

 

بله، علم ریشه است و انسانِ ریشه‌دار است که گم‌راه نمی‌شود و مردم را از گم‌راهی باز می‌دارد.

با این توضیحات، حکمتِ بیان امام صادق (علیه‌السلام) در حدیث زیر بهتر مشخص می‌شود:

 

 

 

...عَنْ مُدْرِکِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ‏:

«إِذَا کَانَ یَوْمُ الْقِیَامَةِ جَمَعَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ النَّاسَ فِی صَعِیدٍ وَاحِدٍ وَ وُضِعَتِ الْمَوَازِینُ فَتُوزَنُ دِمَاءُ الشُّهَدَاءِ مَعَ مِدَادِ الْعُلَمَاءِ فَیَرْجَحُ مِدَادُ الْعُلَمَاءِ عَلَى دِمَاءِ الشُّهَدَاءِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۴، ص۳۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی روز قیامت فرا رسد، خداوند (عزّوجلّ) مردم را در یک سرزمین جمع می‌کند و ترازوها[ی سنجش اعمال] را [در میان] می‌گذارد.

آن‌گاه "خون شهدا" را با "مُرکّب علما"[۱] وزن می‌کند،[۲] پس مرکّب علما نسبت به خون شهدا سنگین‌تر خواهد بود.»

 

 

 

آری، در پیشگاه خداوند، تلاش علمی علمای دین، از مجاهده شهدا، مؤثرتر و - بالتبع - ارزش‌مندتر است.

به همین‌خاطر است که…

 

 

 

...عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مرگ هیچ‌یک از مؤمنان برای ابلیس، دوست‌داشتنی‌تر از مرگ یک فقیه نیست.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرکّب، همان جوهری است که قلم را در آن می‌زنند تا رنگ گیرد و با آن روی کاغذ بنویسند. مقصود، در این‌جا، تلاش علمی عالمان برای ثبت اندوخته‌های علمی و انتشار آن‌ها می‌باشد.

[۲] ترازوهای قدیمی را تصور کنید که دو کفه داشت و برای مقایسه وزن دو کالا به‌کار می‌رفت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سُلَیْمَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى وَسَّعَ فِی أَرْزَاقِ اَلْحَمْقَى لِیَعْتَبِرَ اَلْعُقَلاَءُ وَ یَعْلَمُوا أَنَّ اَلدُّنْیَا لَیْسَ یُنَالُ مَا فِیهَا بِعَمَلٍ وَ لاَ حِیلَةٍ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خداوند (تعالی) روزی‌های افراد کم‌عقل را وسعت داده است تا عاقل‌ها عبرت گیرند و بدانند چیزهایی که در دنیا هست، با کار کردن و زرنگی نمودن حاصل نمی‌شود.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ کَانَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ کَثِیراً مَا یَقُولُ:

«اِعْلَمُوا عِلْماً یَقِیناً أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَجْعَلْ لِلْعَبْدِ وَ إِنِ اِشْتَدَّ جَهْدُهُ وَ عَظُمَتْ حِیلَتُهُ وَ کَثُرَتْ مُکَابَدَتُهُ أَنْ یَسْبِقَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی اَلذِّکْرِ اَلْحَکِیمِ وَ لَمْ یَحُلْ مِنَ اَلْعَبْدِ فِی ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِیلَتِهِ أَنْ یَبْلُغَ مَا سُمِّیَ لَهُ فِی اَلذِّکْرِ اَلْحَکِیمِ أَیُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لَنْ یَزْدَادَ اِمْرُؤٌ نَقِیراً بِحِذْقِهِ وَ لَمْ یَنْتَقِصِ اِمْرُؤٌ نَقِیراً لِحُمْقِهِ فَالْعَالِمُ لِهَذَا اَلْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ رَاحَةً فِی مَنْفَعَتِهِ وَ اَلْعَالِمُ لِهَذَا اَلتَّارِکُ لَهُ أَعْظَمُ اَلنَّاسِ شُغُلاً فِی مَضَرَّتِهِ...»

 الکافی، ج۵، ص۸۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) بسیار می‌فرمودند:

«یقین داشته باشید که قطعاً خداوند (عزّوجلّ)، علی‌رغم تلاش فراوانی که بنده می‌کند و زرنگی فراوانی که به خرج می‌دهد و رنج فراوانی که به جان می‌خرد، هرگز چنین برای آن بنده رقم نمی‌زند که از آن‌چه در «ذکر حکیم» (لوح محفوظ) برایش مشخص شده، پیشی گیرد و (همچنین) برای بنده‌ای که ضعیف است و زرنگی‌اش کم است، هرگز اجازه نمی‌دهد که [در اختصاص روزی به او] از آن‌چه در «ذکر حکیم» مشخص شده، تجاوز گردد.

ای مردم! هیچ‌کس به‌خاطر زیرکی‌اش (به‌اندازه‌ی) هسته خرمایی (بر مالش) نیافزوده و هیچ‌کس به‌خاطر کم‌عقلی‌اش هسته خرمایی را از دست نداده است.

پس کسی که به این واقعیت آگاه است و به آگاهی‌اش عمل می‌کند، آسوده‌ترین مردم در (رسیدن به) منفعتش است و کسی که این واقعیت را می‌داند و (در عمل) آن را رها کرده است، پرمشغله‌ترین مردم در ضرر کردنش است...»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اگر در احوالات اطرافیان خود دقت کنید، احتمالاً نمونه‌هایی از این دست خواهید یافت؛ زرنگ‌هایی که خیلی به این‌در و آن‌در زده‌اند ولی هنوز باری نبسته‌اند و اندر خم یک کوچه‌اند، و کسانی را که خیلی بی‌خیال به نظر می‌رسند و کمی به‌نظرمان احمق می‌آمده‌اند، اما تقّی به توقّی خورده و بارشان را بسته‌اند و وضع مالی خوبی دارند.

[۲] مدت‌هاپیش پادکستی را می‌شنیدم که گزارشی بود از یک پژوهش با عنوان «اگر خیلی باهوشی، پس چرا پول‌دار نیستی؟ شاید همه‌اش شانس باشد». بر اساس این پژوهش، افراد بسیار موفق (ثروتمندان) آن‌هایی نیستند که بسیار باهوش‌اند، بلکه آن‌هایی هستند که بسیار خوش‌شانس بوده‌اند.

همچنین پادکست دیگری را می‌شنیدم که گزارشی بود از کتابی با عنوان «استثنایی‌ها؛ داستان موفقیت». نویسنده با بررسی زندگی انسان‌های موفق به نتایجی رسیده بود؛ از جمله این‌که نقش عوامل «تصادفی» در موفقیت این افراد، معمولاً دست‌کم گرفته می‌شود.

البته ما می‌دانیم که در عالم هستی، هر اتفاقی به تدبیر پروردگارِ حکیم و با اراده‌ی خالقِ قادر رخ می‌دهد و هیچ اتفاقی، بر اساس «شانس» یا «تصادف» رخ نمی‌دهد. اما گاهی انسان وقتی علت چیزی را نمی‌فهمد، آن را به «شانس» نسبت می‌دهد.

این پژوهش‌گران، بر اساس روش‌ها و آزمایش‌های تجربی، این را دریافته‌اند که بر خلاف آن‌چه معمولاً تصور می‌شود، موفقیت در کارها از جمله در امور اقتصادی، ارتباط معناداری با عقل و هوش ندارد، اما چون نتوانسته‌اند علت اصلی را دریابد، آن را به «شانس» و «تصادف» نسبت داده‌اند.

پروردگار قادر حکیم، بر اساس مصالحی که می‌داند، روزی مخلوقاتش را مقدّر فرموده است و آن را به‌موقع، میان آنان تقسیم خواهد نمود. یکی از این مصالح، چیزی است که صادق آل محمد (صلوات‌الله‌علیهم) در حدیث مذکور فرموده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۰۰ ، ۰۸:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: ذُکِرَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ غَلاَءُ اَلسِّعْرِ فَقَالَ: «وَ مَا عَلَیَّ مِنْ غَلاَئِهِ إِنْ غَلاَ فَهُوَ عَلَیْهِ وَ إِنْ رَخُصَ فَهُوَ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۱

 

از ابوحمزه ثمالی نقل شده است:

نزد امام سجاد (علیه‌السلام) نقل گرانی قیمت‌ها شد.

ایشان فرمودند:

«گرانی قیمت‌ها، چه ضرری برای من دارد؟

اگر گران شود، (روزی‌ام) بر عهده او (خداوند) است

و اگر ارزان شود، (روزی‌ام) بر عهده او (خداوند) است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نمی‌دانم خاطرتان هست یا نه؛ سال‌ها پیش، طرح خوشه‌بندی اقتصادی خانواده‌ها مطرح شده بود تا مبلغ یارانه‌ی دریافتی هر خانواده بر همین مبنا تعیین شود و میان آن‌ها توزیع گردد. پیامکی هم برای سرپرستان خانوار می‌آمد که شما در فلان خوشه هستید. این، شده بود بحث رایج میان مردم؛ که ما در فلان خوشه هستیم و اشتباه شده و…

یادم است همان ایام در درس استاد فاضلی حاضر می‌شدم و اتفاقاً پچ‌پچ‌های این بحث، در کلاس ایشان هم میان طلبه‌ها پیچیده بود. استاد وقتی متوجه پچ‌پچ‌ها شدند، جمله‌ای گفتند که در ذهنم ماند و به دلم نشست؛ «این‌ها بازی‌های دنیاست. چهارتا عدد است. روزیِ ما که دست این‌ها نیست. درستان را بخوانید.»

[۲] ذکر این‌دست احادیث و بیان این‌گونه توصیه‌ها (که انسان باید تلاشش را بکند و نگران نباشد، خداوند هم روزی‌اش را می‌رساند و…)، به این منظور نیست که خیانت‌ها و کوتاهی‌ها و کوته‌نظری‌ها را توجیه کنم. هرکس، در هر جایگاهی، باید وظیفه خود را به بهترین وجه انجام دهد؛ مسؤولان، ثروتمندان، صاحبان بنگاه‌های اقتصادی، کاسب‌ها، کارگرها، کارمندها، کشاورزها، خانه‌دارها، معلم‌ها، طلاب، دانشجویان، دانش‌آموزان و…

یک خاطره دیگر هم عرض کنم؛ سال‌ها پیش در یک مؤسسه فرهنگی‌تبلیغی که راویان سیره شهدا را آموزش می‌داد تا در مناطق عملیاتی دفاع مقدس روایت‌گری کنند، مشغول بودم. قرار بود جمعی از طلاب به شهری دوردست اعزام شوند. با توجه به محدودیت بودجه، بحث سر انتخاب وسیله نقلیه بود. یکی از دوستان می‌گفت با یک اتوبوس معمولی ببریم، طلبه‌ها هم کار تبلیغی می‌کنند، کارشان برای خداست و نباید به کیفیت وسیله نقلیه اعتراض کنند.

اما دوستی دیگر، نظر خیلی خوبی داشت که به یادم ماند و فرد مقابل را هم قانع کرد؛ «هرکس باید وظیفه خودش را، برای رضای خدا، درست انجام دهد؛ آن طلبه باید کار خودش را بکند و متوجه تنگناها باشد و غُر نزند. منِ مسؤول هم باید تمام تلاشم را بکنم تا بهترین خدمات را به او بدهم، باید به این‌در و آن‌در بزنم و بهترین امکانات را برایش فراهم کنم تا در آسایش باشد.»

لذا هرکس در هر جایگاهی اگر کوتاهی کند، هم در این دنیا باید به حسابش رسید و هم در آخرت به حسابش رسیدگی خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی حَجَّةِ اَلْوَدَاعِ: «أَلاَ إِنَّ اَلرُّوحَ اَلْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لاَ تَمُوتُ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَجْمِلُوا فِی اَلطَّلَبِ وَ لاَ یَحْمِلَنَّکُمُ اِسْتِبْطَاءُ شَیْءٍ مِنَ اَلرِّزْقِ أَنْ تَطْلُبُوهُ بِشَیْءٍ مِنْ مَعْصِیَةِ اَللَّهِ فَإِنَّ اَللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى قَسَمَ اَلْأَرْزَاقَ بَیْنَ خَلْقِهِ حَلاَلاً وَ لَمْ یَقْسِمْهَا حَرَاماً فَمَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَبَرَ أَتَاهُ اَللَّهُ بِرِزْقِهِ مِنْ حِلِّهِ وَ مَنْ هَتَکَ حِجَابَ اَلسِّتْرِ وَ عَجَّلَ فَأَخَذَهُ مِنْ غَیْرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِنْ رِزْقِهِ اَلْحَلاَلِ وَ حُوسِبَ عَلَیْهِ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ.»

 الکافی، ج۵، ص۸۰

 

از امام باقر نقل شده است که رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) در حجةالوداع فرمودند:

«آگاه باشید که روح‌الامین[۱] در دلم الهام نمود که:

هیچ‌کس تا وقتی روزی‌اش را کامل دریافت نکرده، نخواهد مرد. پس از (معصیتِ) خداوند (عزّوجلّ) بپرهیزید و در طلب کردنِ (روزی) اجمال[۲] بورزید

و این‌که دیر رسیدنِ بخشی از روزی(تان)، نباید شما را وادار کند که بخواهید آن را با معصیت خداوند طلب کنید؛ زیرا خداوند (تبارک‌وتعالی) روزی‌ها را، از نوع حلال، میان مخلوقاتش تقسیم کرده است؛

پس کسی که از (معصیتِ) خداوند (عزّوجلّ) پرهیز کند و [هنگام دیر رسیدنِ روزی‌اش] صبر نماید، خداوند رزقش را از حلال به او خواهد داد،

اما کسی که پرده‌دری کند و عجله بورزد، آن را از غیرحلال به‌دست خواهد آورد و به تقاصِ (همان‌مقدار که از حرام به‌دست آورده) از روزیِ حلالش کم می‌شود و در روز قیامت (نیز) به ضررش محاسبه خواهد شد.»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بسیاری از مفسران معتقدند مقصود از «روح الامین»، که در قرآن نیز ذکر شده است، حضرت جبرئیل (علیه‌السلام) است.

[۲] اجمال: کاری را مختصر و مفید انجام دادن.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خیلی جالب و تأمل برانگیز است؛

کسی که از راه رشوه و دزدی و اختلاس و گران‌فروشی و حق‌خوری و… مالی به‌دست بیاورد و به ثروت و تمکّنی برسد و فلان خانه و ماشین و ملک را بخرد و ساکن شود، اگر صبر می‌کرد، قطعاً همان ثروت را از راه حلال به‌دست می‌آورد. آن‌گاه هم در دنیا عزت می‌داشت و هم در آخرت مجازات نمی‌شد.

به خداوند پناه می‌بریم از جهل و طمع و عجله و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

خداوند بندگانش را به طلب رزق (تلاش برای کسب روزی) دستور داده و وعده داده است که در این‌صورت روزی‌شان را می‌رساند و یاری‌شان می‌نماید.

حضرات معصومین (علیهم‌السلام) حداقل کاری که در این خصوص، بر انسان واجب است را بیان فرموده‌اند...

 

 

...عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: أَیُّ شَیْءٍ عَلَى اَلرَّجُلِ فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ؟ فَقَالَ: «إِذَا فَتَحْتَ بَابَکَ وَ بَسَطْتَ بِسَاطَکَ فَقَدْ قَضَیْتَ مَا عَلَیْکَ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۹

 

از سدیر بن حکیم صیرفی نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

برای طلب روزی، چه کاری بر انسان واجب است؟

حضرت فرمودند:

«وقتی دربِ (مغازه)ات را باز کردی و بساطت را پهن نمودی، آن‌چه بر عهده‌ات بوده را انجام داده‌ای.»

 

 

 

...عَنِ اَلطَّیَّارِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «أَیَّ شَیْءٍ تُعَالِجُ أَیَّ شَیْءٍ تَصْنَعُ؟» فَقُلْتُ: مَا أَنَا فِی شَیْءٍ. قَالَ: «فَخُذْ بَیْتاً وَ اُکْنُسْ فِنَاهُ وَ رُشَّهُ وَ اُبْسُطْ فِیهِ بِسَاطاً فَإِذَا فَعَلْتَ ذَلِکَ فَقَدْ قَضَیْتَ مَا وَجَبَ عَلَیْکَ.» قَالَ: فَقَدِمْتُ فَفَعَلْتُ فَرُزِقْتُ.

 الکافی، ج۵، ص۷۹

 

از طیّار نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«چه مهارتی داری و چه‌کار می‌کنی؟»

عرض کردم:

مشغول کاری نیستم.

حضرت فرمودند:

«اتاق (مغازه)ای تهیه کن، حیاط (مقابل)اش را جارو کن و آب بپاش و بساطت را پهن کن؛ که هرگاه چنین کردی، به‌راستی که آن‌چه بر تو واجب است را به‌جا آورده‌ای»

طیار گوید:

پس من اقدام کردم و این کار را انجام دادم و به من روزی داده شد.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

انسان یاد آن لطیفه می‌افتد که ساده‌دلی ضریح امام رضا (علیه‌السلام) را چسبیده بود و از ایشان می‌خواست او را در قرعه‌کشی بانک برنده کند. چندین روز چنین کرد تا حضرت به خوابش آمدند و فرمودند: اول برو یک حساب در بانک افتتاح کن، بعد بیا حاجت بخواه!

کافی است انسان زمینه گشایش روزی را فراهم آورد، در طلب روزی تلاش کند و از خدا بخواهد؛ تا درهای روزی بر او گشوده شود.

به قول معروف؛ «از تو حرکت، از خدا برکت.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«أَقْرِءُوا مَنْ لَقِیتُمْ مِنْ أَصْحَابِکُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ إِنَّ فُلاَنَ بْنَ فُلاَنٍ یُقْرِئُکُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُولُوا لَهُمْ عَلَیْکُمْ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَا یُنَالُ بِهِ مَا عِنْدَ اَللَّهِ إِنِّی وَ اَللَّهِ مَا آمُرُکُمْ إِلاَّ بِمَا نَأْمُرُ بِهِ أَنْفُسَنَا فَعَلَیْکُمْ بِالْجِدِّ وَ اَلاِجْتِهَادِ وَ إِذَا صَلَّیْتُمُ اَلصُّبْحَ وَ اِنْصَرَفْتُمْ فَبَکِّرُوا فِی طَلَبِ اَلرِّزْقِ وَ اُطْلُبُوا اَلْحَلاَلَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَرْزُقُکُمْ وَ یُعِینُکُمْ عَلَیْهِ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۸

 

از خالد بن نَجیح[*] نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«به دوستانتان که رسیدید، سلام برسانید و بگویید:

«فلانی پسر فلانی [جعفر بن محمد] به شما سلام رساند.»

و به آن‌ها بگویید:

«بر شما باد؛ تقوای خداوند (عزّوجلّ) و بر شما باد؛ هرچه که به‌وسیله آن چیزهایی که نزد خداوند است، به‌دست می‌آید.

من - به خدا قسم - شما را به چیزی دستور می‌دهم که خودمان (نزدیکانمان) را به آن دستور می‌دهم.

پس بر شما باد؛ جدیت و به‌کارگیری نهایت تلاشتان

و این‌که وقتی نماز صبح را به‌جا آوردید و فارغ شدید، صبح زود برای کسب روزی اقدام کنید

و برای کسب مال حلال تلاش کنید؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) به‌خاطر همین (تلاشتان) به شما روزی خواهد داد و یاری‌تان می‌فرماید.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] خالد بن نجیح، از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام)، و از اهالی کوفه بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ : أَعْطَى أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَبِی أَلْفاً وَ سَبْعَمِائَةِ دِینَارٍ فَقَالَ لَهُ: «اِتَّجِرْ بِهَا.» ثُمَّ قَالَ: «أَمَا إِنَّهُ لَیْسَ لِی رَغْبَةٌ فِی رِبْحِهَا وَ إِنْ کَانَ اَلرِّبْحُ مَرْغُوباً فِیهِ وَ لَکِنِّی أَحْبَبْتُ أَنْ یَرَانِیَ اَللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ مُتَعَرِّضاً لِفَوَائِدِهِ.» قَالَ: فَرَبِحْتُ لَهُ فِیهَا مِائَةَ دِینَارٍ ثُمَّ لَقِیتُهُ فَقُلْتُ لَهُ قَدْ رَبِحْتُ لَکَ فِیهَا مِائَةَ دِینَارٍ قَالَ فَفَرِحَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِذَلِکَ فَرَحاً شَدِیداً فَقَالَ لِی: «أَثْبِتْهَا فِی رَأْسِ مَالِی.» قَالَ فَمَاتَ أَبِی وَ اَلْمَالُ عِنْدَهُ فَأَرْسَلَ إِلَیَّ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَکَتَبَ: «عَافَانَا اَللَّهُ وَ إِیَّاکَ إِنَّ لِی عِنْدَ أَبِی مُحَمَّدٍ أَلْفاً وَ ثَمَانَمِائَةِ دِینَارٍ أَعْطَیْتُهُ یَتَّجِرُ بِهَا فَادْفَعْهَا إِلَى عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ.» قَالَ: فَنَظَرْتُ فِی کِتَابِ أَبِی فَإِذاً فِیهِ لِأَبِی مُوسَى عِنْدِی أَلْفٌ وَ سَبْعُمِائَةِ دِینَارٍ وَ اُتُّجِرَ لَهُ فِیهَا مِائَةُ دِینَارٍ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ سِنَانٍ وَ عُمَرُ بْنُ یَزِیدَ یَعْرِفَانِهِ.

 الکافی، ج۵، ص۷۶

 

از محمد بن عُذافِر صیرفی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) هزار و هفتصد دینار (سکه طلا) به پدرم (عُذافِر بن عیسی صیرفی) دادند و به او فرمودند:

«با آن تجارت کن.»

سپس فرمودند:

«بدان! به‌راستی که من اشتیاقی به سود آن ندارم، هرچند سود، مورد اشتیاق است. اما من دوست دارم خداوند (جلّ‌وعزّ) مرا در حالی که دنبال بهره‌های او هستم، ببیند.»

پدرم گفت:

من با آن مبلغ، برای ایشان صد دینار سود کسب کردم. بعدها ایشان را دیدم و به ایشان عرض کردم: برایتان صد دینار سود کسب کرده‌ام.

امام صادق (علیه‌السلام) با این خبر بسیار خوشحال شدند و به من فرمودند:

«آن را در سرمایه مال من نگه دار.»[۱]

محمد بن عذافر گوید:

پدرم درحالی‌که آن مال نزد او بود، از دنیا رفت.

امام صادق (علیه‌السلام، پیغام‌آوری را) نزد من فرستادند و (در نامه‌شان) نوشته بودند:

«خداوند به ما و شما عافیت دهد. به‌راستی که من نزد [پدرت] ابومحمد هزار و هشتصد دینار دارم که آن را به او داده بودم تا با آن تجارت کند. این مبلغ را به عُمر بن یزید بده.»

محمد بن عذافر گوید:

آن‌گاه من وصیت‌نامه پدرم را نگاه کردم و دیدم که در آن نوشته شده بود: "پدر موسی[۲] نزد من هزار و هفتصد دینار دارد که با آن برایش صد دینار تجارت (سود) کرده‌ام. عبدالله بن سنان و عمر بن یزید او را می‌شناسند."

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یعنی آن صد دینار را به اصل مالشان اضافه کند و باز هم با آن تجارت کند.
[۲] مقصود از موسی، امام کاظم (علیه‌السلام) است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۰۰ ، ۱۵:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ شِهَابِ بْنِ عَبْدِ رَبِّهِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِنْ ظَنَنْتَ أَوْ بَلَغَکَ أَنَّ هَذَا اَلْأَمْرَ کَائِنٌ فِی غَدٍ فَلاَ تَدَعَنَّ طَلَبَ اَلرِّزْقِ وَ إِنِ اِسْتَطَعْتَ أَنْ لاَ تَکُونَ کَلاًّ فَافْعَلْ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۹

 

از شِهاب بن عبدِربّه نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«اگر گمان کردی یا به تو خبر رسید که فردا، این امر (قیام حضرت مهدی عجل‌الله‌فرجه و تشکیل حکومت اسلامی) محقق خواهد شد، هرگز تلاش برای کسب روزی را کنار مگذار!

و اگر توانستی [طوری اقدام کنی که] سربارِ (دیگران) نباشی، چنین کن!»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در کتب رجالی، شهاب بن عبدربه را از راویان احادیث امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) و از ثروتمندان کوفه برشمرده‌اند. بنابراین او فردی فقیر و نیازمند نبوده است. تأکید امام صادق به شهاب این است که هرچند بنا باشد همین فردا، قیام رخ دهد و حکومت اسلامی تشکیل شود و نیاز باشد که به خدمت این حکومت در آیی، با این‌که تو فرد متمولی هم هستی، اما با این‌حال - ولو برای یک روز - نباید فعالیت خود را متوقف کنی و دچار بطالت و سکون گردی.

[۲] همچنین این فرمایش امام صادق (علیه‌السلام) تأکیدی است بر ضرورت تلاش برای کسب روزی و جلوگیری از دچار شدن به موقعیتی که انسان توانایی تأمین معاش خود را نداشته باشد و برای گذران زندگی، به دیگران محتاج گردد. بنابراین کسب سرمایه برای روزگاری که انسان - به هر دلیل - از کار افتاد و توانایی کسب درآمد نداشت، ضروری است و دنیاگرایی محسوب نمی‌شود؛ چراکه با آن می‌تواند زندگی آبرومندانه‌ای داشته باشد و سربار دیگران نباشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«لَا خَیْرَ فِی مَنْ لَا یُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ یَکُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ یَقْضِی بِهِ دَیْنَهُ وَ یَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ.»

 الکافی، ج۵، ص۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ خیری نیست در کسی که دوست نداشته باشد که از راه حلال، مال جمع کند؛ تا با آن:

آبروی خود را حفظ کند،

بدهی‌اش را بپردازد

و به اقوامش صله دهد.[*]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] پیش‌تر نیز عرض شده بود که «صله رحم» معنایی وسیع‌تر از دید و بازدید با اقوام دارد و شامل دست‌گیری و کمک و هدیه و سایر محبت‌های مالی نیز می‌شود؛ هرآن‌چه موجب تقویت پیوندهای خانوادگی شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ الْعَالِمَ إِذَا لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ زَلَّتْ مَوْعِظَتُهُ عَنِ الْقُلُوبِ کَمَا یَزِلُّ الْمَطَرُ عَنِ الصَّفَا.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که عالم، هرگاه به علمش عمل نکند، پندش از دل‌ها فرو می‌لغزد [و در آن‌ها نفوذ نمی‌کند]؛

همان‌طور که قطره باران از روی سنگ صیقلی فرو می‌لغزد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۰۰ ، ۲۳:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْعِلْمُ‏ مَقْرُونٌ إِلَى الْعَمَلِ‏ فَمَنْ عَلِمَ عَمِلَ وَ مَنْ عَمِلَ عَلِمَ وَ الْعِلْمُ یَهْتِفُ بِالْعَمَلِ فَإِنْ أَجَابَهُ وَ إِلَّا ارْتَحَلَ‏ عَنْهُ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«علم و عمل، درهم‌تنیده‌اند؛ پس کسی که علم داشته باشد، عمل می‌کند و کسی که عمل کند، علم می‌یابد.

علم (انسان را) به عمل کردن فرا می‌خواند؛ پس اگر آن را اجابت کند، [آن علم، می‌ماند و زیاد می‌شود] و الا، از پیش او کوچ می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۰ ، ۰۷:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سُلَیْمِ بْنِ قَیْسٍ الْهِلَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع یُحَدِّثُ عَنِ النَّبِیِّ ص أَنَّهُ قَالَ فِی کَلَامٍ لَهُ‏:

«الْعُلَمَاءُ رَجُلَانِ رَجُلٌ عَالِمٌ آخِذٌ بِعِلْمِهِ فَهَذَا نَاجٍ وَ عَالِمٌ تَارِکٌ لِعِلْمِهِ فَهَذَا هَالِکٌ وَ إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَیَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِیحِ الْعَالِمِ التَّارِکِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِیَ النَّارَ بِتَرْکِهِ عِلْمَهُ وَ اتِّبَاعِهِ الْهَوَى وَ طُولِ الْأَمَلِ أَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَیَصُدُّ عَنِ الْحَقِّ وَ طُولُ الْأَمَلِ یُنْسِی الْآخِرَةَ.»

 الکافی، ج۱، ص۴۴

 

از امیرالمؤمنین از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«عالمان دو دسته‌اند؛ عالمی که به علمش عمل می‌کند؛ که او نجات می‌یابد، و عالمی که علمش را رها می‌کند؛ که او هلاک می‌شود.

به‌راستی که اهل جهنم، از بوی عالمی که علمش را رها کرده اذیت می‌شوند

و به‌راستی که پشیمان‌ترین و حسرت‌زده‌ترینِ اهل جهنم، مردی است که بنده‌ای را به‌سوی خداوند فراخوانده و آن بنده اجابت نموده، حرفش را پذیرفته، از خداوند اطاعت کرده و خداوند او را وارد بهشت نموده و آن دعوت‌کننده را به‌خاطر رها کردنِ علمش و تبعیت از هوای نفسش و درازی آرزویش، به آتش وارد نموده.

تبعیت از هوای نفس، (انسان) را از حق بازمی‌دارد و درازی آرزو، موجب فراموشی آخرت می‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۰۳
ابوالفضل رهبر

 

پیش از مطالعه‌ی این حدیث، فضای صدور آن را تصور کنید؛ روزگاری که شیعیان در اقلیت بودند و شیعه مذهبی ممنوعه بوده است.

با این مقدمه، حدیث زیر را می‌توان توصیه‌ای برای تحکیم اعتقادات شیعی و عاملی برای حفظ هویت و انسجام جامعه شیعه فهم نمود.

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«شِیعَتُنَا اَلرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ اَلَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اَللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اَللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اَللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ اَلشَّیْطَانُ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۸۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شیعیان ما در میان خود (با یک‌دیگر) مهربان‌اند.

آنان هرگاه (با هم) خلوت می‌کنند، خداوند را یاد می‌کنند. به‌راستی که یاد ما (اهل‌بیت نیز)، از (مصادیقِ) یاد خداست.

به‌راستی که هرگاه از ما یاد شود، از خداوند یاد شده است و هرگاه از دشمن ما یاد شود، از شیطان یاد شده است.»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروزه نیز با توجه به فضای غالب جامعه و دشوار بودن حفظ ایمان برای مؤمنان و خانواده‌هایشان، این توصیه امام صادق (علیه‌السلام) راه‌گشا خواهد بود؛ انسجام درونی، داشتن جمع‌های خصوصی با هم‌فکران و با محوریت یاد خداوند (تبارک‌وتعالی) و اهل‌بیت (علیهم‌السلام).

شاید تشکیل و برپایی هیئاتِ جمع‌وجورِ خانوادگی یا دوستانه، یا روضه‌های خانگی، با رعایت شرایط لازم و مراقبت از آسیب‌های احتمالی‌اش، بتواند راه‌کار مناسبی برای تأمین این امر ضروری باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۰ ، ۱۰:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی حَمْزَةَ اَلثُّمَالِیِّ قَالَ: هَذِهِ رِسَالَةُ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ إِلَى بَعْضِ أَصْحَابِهِ:

«...وَ أَمَّا حَقُّ إِمَامِکَ فِی صَلاَتِکَ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ قَدْ تَقَلَّدَ اَلسِّفَارَةَ فِیمَا بَیْنَکَ وَ بَیْنَ رَبِّکَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَکَلَّمَ عَنْکَ وَ لَمْ تَتَکَلَّمْ عَنْهُ وَ دَعَا لَکَ وَ لَمْ تَدْعُ لَهُ وَ کَفَاکَ هَوْلَ اَلْمُقَامِ بَیْنَ یَدَیِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنْ کَانَ بِهِ نَقْصٌ کَانَ بِهِ دُونَکَ وَ إِنْ کَانَ تَمَاماً کُنْتَ شَرِیکَهُ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَلَیْکَ فَضْلٌ فَوَقَى نَفْسَکَ بِنَفْسِهِ وَ صَلاَتَکَ بِصَلاَتِهِ فَتَشْکُرُ لَهُ عَلَى قَدْرِ ذَلِکَ...»

 الخصال، ج۲، ص۵۶۴

 

در رساله حقوق امام سجاد (علیه‌السلام) ذکر شده است:

«...اما حق امام تو در نمازت (امامت جماعت) این است که بدانی او وساطت میان تو و پروردگارت (عزّوجلّ) را بر عهده گرفته؛

او از جانب تو سخن می‌گوید و تو از جانب او سخن نمی‌گویی، او برای تو دعا می‌کند و تو برای او دعا نمی‌کنی، و اوست که هراس ایستادن در مقابل خداوند (عزّوجلّ) را از جانب تو متحمل می‌شود.

پس اگر [در نمازش] نقصی باشد، بر او وارد است، نه تو، اما اگر [نمازش] تمام (و بدون نقص) باشد، تو شریک او [در نمازش] هستی و او بر تو برتری‌ای (در ثواب) ندارد.

او با جانش جان تو را حفظ کرده و با نمازش نماز تو را. پس به همین اندازه، سپاس‌گزار او باش...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۰۰ ، ۰۸:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

خداوند متعال در ابتدای سوره طلاق، دستور جالب و غریبی برای بعد از طلاق صادر فرموده است:

«وَ اتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُیُوتِهِنَّ وَ لَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَنْ یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُبَیِّنَةٍ وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِکَ أَمْرًا»[طلاق:۱]؛ «از خداوند، پروردگارتان، پروا کنید؛ آن‌ها (زنانی که طلاق داده‌اید) را از خانه‌هایتان بیرون نکنید و آن‌ها هم (از خانه‌هایتان) بیرون نروند. مگر این‌که کار زشت آشکاری مرتکب شوند. این دستورات، مرزها (خط قرمزهای) خداوند است و هرکس از مرزهای خدا تجاوز کند، قطعاً به خودش ظلم کرده است. تو نمی‌دانی! شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

 

 

گویا این دستور (که رعایت آن هم برای مرد و هم برای زن واجب است)، برای این است که طوفان خشمی که موجب تصمیم به طلاق شده بود، فرو نشیند، مجدداً میانشان انس و الفتی شکل گیرد، امکان رجوع مرد به همسرش تسهیل شود و این جدایی به پیوندی دوباره بدل گردد.

با این مقدمه، احادیث زیر جالب توجه‌اند...

 

 

...عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«اَلْمُطَلَّقَةُ تَکْتَحِلُ وَ تَخْتَضِبُ وَ تَطَیَّبُ وَ تَلْبَسُ مَا شَاءَتْ مِنَ اَلثِّیَابِ لِأَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً» لَعَلَّهَا أَنْ تَقَعَ فِی نَفْسِهِ فَیُرَاجِعَهَا.»

 الکافی، ج۶، ص۹۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«زنی که طلاق داده شده است، سرمه بکشد، (مو و بدنش را) خضاب کند، عطر بزند و هر لباسی که خواست را بپوشد؛ چراکه خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»[طلاق:۱]؛ «شاید خداوند بعد از این(که زن پس از طلاق در خانه‌ات ماند)، اتفاقی رقم بزند.»

شاید آن زن (با این کار) در دل مرد جای گیرد و مرد به او رجوع[۱] کند.»

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَحَدِهِمَا عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ فِی اَلْمُطَلَّقَةِ:

«تَعْتَدُّ فِی بَیْتِهَا وَ تُظْهِرُ لَهُ زِینَتَهَا «لَعَلَّ اَللّٰهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذٰلِکَ أَمْراً»

 الکافی، ج۶، ص۹۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد زن مطلَّقه فرمودند:

«زن در خانه‌اش عِدّه نگه دارد[۲] و آرایش و زینتش را برای مرد آشکار کند؛ «شاید خداوند بعد از این، اتفاقی رقم بزند.»[۳]»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مرد پس از طلاق دادنِ همسرش، تا زمانی که او در عدّه است، می‌تواند به او رجوع کند؛ یعنی اگر از طلاق دادنِ همسرش پشیمان شد، با نشان دادنِ کوچک‌ترین تمایلی به او، طلاق را باطل کند و بدون جاری کردن صیغه‌ی عقد ازدواج، به زندگی با او برگردد.

[۲] زن پس از جاری شدن صیغه‌ی طلاق، باید تا مدتی (که جزئیاتش در رساله‌های توضیح‌المسایل ذکر شده است،) عِدّه نگه دارد؛ یعنی حق ازدواج با دیگری یا پذیرش خواستگار را ندارد. او باید در این مدت در خانه‌ی مرد بماند و آن‌جا را ترک نکند، مگر این‌که ضرورتی در میان باشد. در این مدت، حجاب داشتن در برابر شوهر بر زن واجب نیست، بلکه او وظیفه دارد خود را برای او بیاراید! همچنین بر اساس احکام اسلامی، در ایام عده، نفقه‌ی زن به‌عهده‌ی مرد است و زن حتی برای خروج موقت از خانه نیز باید از مرد اجازه داشته باشد!

[۳] باز هم اشاره‌ای است به همان آیه‌ی شریفه.

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

امروزه متأسفانه این دستور الهی رعایت نمی‌شود و خانواده زن معمولاً با آغوشی باز دختر خود را می‌پذیرند و زمینه آشتی و بازگشت به زندگی را از بین می‌برند.

مطالعه ادامه این آیه (آیات ابتدایی سوره طلاق) و مشاهده دستورات متعالی خداوند در برخورد با خانم‌هایی که طلاق داده شده‌اند، خالی از لطف نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۰ ، ۱۶:۱۴
ابوالفضل رهبر