دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دوست» ثبت شده است

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مَنْ عَرَضَ لِأَخِیهِ الْمُسْلِمِ الْمُتَکَلِّمِ فِی حَدِیثِهِ فَکَأَنَّمَا خَدَشَ وَجْهَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۶۰

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرکس در میان سخن برادر مسلمانش که در حال سخن گفتن است بپرد، مانند این است که به صورتش خنج زده باشد!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۳ ، ۰۷:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مطلبی با عنوان «حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل» به نوعی از یکپارچکی میان «عقل»ها - و به همین واسطه - نوعی ارتباط میان «قلب»ها اشاره شد.

همچنین در مطلبی با عنوان «قاعده «دل به دل راه داره!»» ذکر شد که انسان می‌تواند با مراجعه به قلبش بفهمد که دیگری او را دوست دارد یا نه؛ اگر محبت آن شخص در دلش بود، پس محبت خودش نیز در دل آن شخص هست.

در این مطلب نیز به ارتباط میان «قلب»ها اشاره شده است…

 

 

 

…عَنْ جَرَّاحٍ الْمَدَائِنِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «انْظُرْ قَلْبَکَ فَإِنْ أَنْکَرَ صَاحِبَکَ فَاعْلَمْ أَنَّ أَحَدَکُمَا قَدْ أَحْدَثَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به قلبت نگاه کن؛ اگر نسبت به دوستت کدورتی داشت، بدان که از یکی از شما چیز تازه‌ای سر زده.»[۱]

 

 

 

…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْجَهْمِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع: لَا تَنْسَنِی مِنَ الدُّعَاءِ. قَالَ: «أَ وَ تَعْلَمُ أَنِّی أَنْسَاکَ؟» قَالَ: فَتَفَکَّرْتُ فِی نَفْسِی وَ قُلْتُ: هُوَ یَدْعُو لِشِیعَتِهِ وَ أَنَا مِنْ شِیعَتِهِ، قُلْتُ: لَا لَا تَنْسَانِی. قَالَ: «وَ کَیْفَ عَلِمْتَ ذَلِکَ؟» قُلْتُ: إِنِّی مِنْ شِیعَتِکَ وَ إِنَّکَ لَتَدْعُو لَهُمْ. فَقَالَ: «هَلْ عَلِمْتَ بِشَیْ‏ءٍ غَیْرِ هَذَا؟» قَالَ: قُلْتُ: لَا. قَالَ: «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَا لَکَ عِنْدِی فَانْظُرْ إِلَى مَا لِی عِنْدَکَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۵۲

 

از حسن بن جهم نقل شده است:

به امام کاظم (علیه‌السلام) عرض کردم:

مرا از دعا(ی خود) فراموش نکنید.

حضرت فرمودند:

«آیا می‌دانی که من تو را فراموش می‌کنم؟»

من به فکر فرو رفتم و به خودم گفتم: ایشان برای شیعیانشان دعا می‌کنند و من از شیعیانشان هستم. (آن‌گاه به ایشان) عرض کردم:

نه، شما مرا فراموش نمی‌کنید.

حضرت فرمودند:

«این را چگونه دانستی؟»

عرض کردم:

من از شیعیانتان هستم و شما برای آنان دعا می‌کنید.

حضرت فرمودند:

«آیا از راهی غیر از این طریق نیز دانستی؟»[۲]

عرض کردم:

خیر.

فرمودند:

«هرگاه خواستی بدانی نزد من چه جایگاهی داری، نگاه کن که من نزد تو چه جایگاهی دارم.»[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] شاید مقصود از این اتفاقِ تازه، این باشد که یا از او کار ناراحت‌کننده‌ای سر زده که تو خبر نداری یا تو کاری کرده‌ای که او را ناراحت می‌کند و خودت نمی‌دانی. شاید هم مراد این باشد که در دل یکی از شما به هر دلیلی؛ مثل توهمی فاسد یا وسوسه‌ای شیطانی، نسبت به دیگری کدورتی ایجاد شده، که به دوستی‌تان آسیب می‌زند.

[۲] گویا حضرت می‌خواهند حسن بن جهم را به روشی غیر از این روش عقلی (این قیاس منطقی که امام شیعیان خود را دعا می‌کنند. من نیز از شیعیان ایشان هستم. پس امام مرا هم دعا می‌کنند) رهنمون شوند؛ روشی قلبی! که در جمله بعد ذکر می‌فرمایند.

[۳] یعنی اگر خیلی مرا یاد می‌کنی، من نیز خیلی از تو یاد می‌کنم، اگر گاهی یاد می‌کنی، من نیز چنین‌ام و اگر هیچ‌وقت به یاد من نمی‌افتی، من نیز به یادت نیستم.

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

«حدیثی ساده و مهم در باب هستی‌شناسی عقل»:

https://dastvar.blog.ir/1396/08/03-5

«قاعده «دل به دل راه داره!»»:

https://dastvar.blog.ir/1398/01/12-1

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۰۳ ، ۰۰:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ: «یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَتَجَنَّبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ الْفَاجِرِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ الْفَاجِرُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنَّکَ مِثْلُهُ وَ لَا یُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَبَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَارٌ عَلَیْکَ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ وَ لَا یُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْکَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ کُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَرَهَا بِأُخْرَى مِثْلِهَا حَتَّى إِنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا یُصَدَّقُ وَ یُفَرِّقُ بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِی الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۹

 

از امام صادق(علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هنگامی که از منبر بالا می‌رفتند، می‌فرمودند:

«برای مسلمان شایسته است که از دوستی با سه نفر کناره گیرد (دوری جوید):

«شوخِ زشت‌کردار»،[*] «احمق (بی‌عقل)» و «دروغ‌گو».

اما «شوخ زشت‌کردار»؛[*]

- کار (زشت)اش را برایت می‌آراید (زیبا جلوه می‌دهد) و دوست دارد که تو هم مثل خودش باشی.

- او تو را نه در امور دنیایی و نه در امور آخرتی کمک نمی‌کند.

- نزدیک شدن به او، (موجب) دور شدن [از خوبی‌ها و زیبایی‌ها] و قساوتِ (قلب) است.

- رفت‌وآمد با او، مایه عیب (ننگِ) خودت است.

اما «احمق»؛

- تو را به خیر (نیکی) رهنمون نمی‌سازد (نمی‌تواند رهنمون سازد.)

- امیدی نیست بدی‌ای را از تو دور کند، حتی اگر تمام تلاشش را به‌کار گیرد.

- چه‌بسا نفع تو را بخواهد، اما به ضرر تو باشد.

- پس مرگ او بهتر از زنده بودنش، سکوتش بهتر از سخن گفتنش و دوری از او بهتر از نزدیک شدن به اوست.

و اما «دروغ‌گو»؛

- زندگی در کنار او برایت خوش نخواهد بود.

- حرف تو را (برای دیگران) نقل می‌کند و حرفِ (دیگران) را برای تو.

- هرگاه افسانه (دروغ)ای را به پایان می‌رساند، بلافاصله افسانه‌ی دیگر را آغاز می‌کند.

- حتی اگر راست بگوید، کسی او را تصدیق نمی‌کند.

- با (ایجادِ) دشمنی، میان مردم تفرقه می‌افکند و در سینه‌ها تخم کینه می‌کارد.

پس تقوای خداوند (عزّوجلّ) را پیشه کنید و مراقبت خودتان باشید.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث، برای توصیف این دسته، از دو کلمه «ماجن» و «فاجر» استفاده شده است.

- «ماجن» یعنی کسی که خیلی شوخی می‌کند و شوخی‌هایش زشت و بی‌شرمانه است.

- «فاجر» هم یعنی کسی که کارهای زشتی می‌کند و زشتی این کارها به‌حدی است که مثل انفجار (که با فاجر هم‌خانواده است)، شدید و جلب‌توجه‌کننده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۳ ، ۰۷:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عُبَیْدِ اللَّهِ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا تَکُونُ الصَّدَاقَةُ إِلَّا بِحُدُودِهَا فَمَنْ کَانَتْ فِیهِ هَذِهِ الْحُدُودُ أَوْ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَانْسُبْهُ إِلَى الصَّدَاقَةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا فَلَا تَنْسُبْهُ إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الصَّدَاقَةِ فَأَوَّلُهَا أَنْ تَکُونَ سَرِیرَتُهُ وَ عَلَانِیَتُهُ لَکَ وَاحِدَةً وَ الثَّانِی أَنْ یَرَى زَیْنَکَ زَیْنَهُ وَ شَیْنَکَ شَیْنَهُ وَ الثَّالِثَةُ أَنْ لَا تُغَیِّرَهُ عَلَیْکَ وِلَایَةٌ وَ لَا مَالٌ وَ الرَّابِعَةُ أَنْ لَا یَمْنَعَکَ شَیْئاً تَنَالُهُ مَقْدُرَتُهُ وَ الْخَامِسَةُ وَ هِیَ تَجْمَعُ هَذِهِ الْخِصَالَ أَنْ لَا یُسْلِمَکَ عِنْدَ النَّکَبَاتِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«دوستی (میان دو نفر) وجود ندارد، مگر با وجود شروط دوستی.

پس کسی که (همه‌ی) این شروط یا بعضی از آن‌ها در او باشد، می‌توانی به او نسبت دوستی دهی

و کسی که هیچ‌یک از این شروط در او نبود، او را به هیچ حدی از دوستی نسبت نده.

- اولین شرط دوستی این است که: پنهان و پیدایش برایت یکی باشد.

- دوم این‌که: زیبایی‌های تو را زیبایی‌های خود بداند و عیب‌های تو را عیب‌های خودش.

- سوم این‌که: (رسیدنش به) مقام و مال، رفتارش (با تو) را تغییر ندهد.

- چهارم این‌که: چیزی (کاری) که توان (انجام)اش را دارد، از تو دریغ نکند.

- پنجمین شرط که همه این شروط را در خود جمع کرده، این است که: هنگام مصیبت‌ها (گرفتاری‌ها) تو را رها نکند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۳ ، ۱۴:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی الزَّعْلَى قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«انْظُرُوا مَنْ تُحَادِثُونَ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ یَنْزِلُ بِهِ الْمَوْتُ إِلَّا مُثِّلَ لَهُ أَصْحَابُهُ إِلَى اللَّهِ إِنْ کَانُوا خِیَاراً فَخِیَاراً وَ إِنْ کَانُوا شِرَاراً فَشِرَاراً وَ لَیْسَ أَحَدٌ یَمُوتُ إِلَّا تَمَثَّلْتُ لَهُ عِنْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۸

 

از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله علیهما) نقل شده است:

«دقت کنید با چه کسی هم‌سخن می‌شوید؛ زیرا هیچ‌کس نیست که مرگش فرا رسد، مگر این‌که هم‌نشینان او برایش ظاهر می‌شوند:

- اگر هم‌نشینانش خوب باشند، برایش خوب است

- و اگر هم‌نشینانش بد باشد، برایش بد می‌شود.

و هیچ‌کس نیست که بمیرد، مگراین‌که من هنگام مرگش بر او ظاهر خواهم شد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۰۳ ، ۱۱:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی الْعُدَیْسِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«یَا صَالِحُ اتَّبِعْ مَنْ یُبْکِیکَ وَ هُوَ لَکَ نَاصِحٌ وَ لَا تَتَّبِعْ مَنْ یُضْحِکُکَ وَ هُوَ لَکَ غَاشٌّ وَ سَتَرِدُونَ عَلَى اللَّهِ جَمِیعاً فَتَعْلَمُونَ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۸

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است که به ابو عُدَیس فرمودند:

«ای صالح!

از کسی پیروی کن که تو را به گریه می‌اندازد، ولی خیرخواه توست

و از کسی پیروی کسی نکن که تو را می‌خنداند، ولی فریبت می‌دهد.

شما، همه‌تان (در قیامت) بر خداوند وارد خواهید شد و [حقیقت را] خواهید دانست.» 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۰۳ ، ۱۵:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«لَا عَلَیْکَ أَنْ تَصْحَبَ ذَا الْعَقْلِ وَ إِنْ لَمْ تَحْمَدْ کَرَمَهُ وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ احْتَرِسْ مِنْ سَیِّئِ أَخْلَاقِهِ وَ لَا تَدَعَنَّ صُحْبَةَ الْکَرِیمِ وَ إِنْ لَمْ تَنْتَفِعْ بِعَقْلِهِ وَ لَکِنِ انْتَفِعْ بِکَرَمِهِ بِعَقْلِکَ وَ افْرِرْ کُلَّ الْفِرَارِ مِنَ اللَّئِیمِ الْأَحْمَقِ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳۸

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«اشکالی ندارد که با فردی صاحب عقل هم‌نشین شوی، هرچند کرامت (اخلاقی)اش را ستایش نمی‌کنی

اما (توجه داشته باش) از عقلش بهره ببر و مراقب خُلق بدش باش.

همچنین هم‌نشینی با کسی که کرامتِ (اخلاقی) دارد را کنار مگذار، هرچند از عقلش بهره‌ای نبری

اما (توجه داشته باش) با بهره‌گیری از کرامتش، به عقلت بهره برسان.

ولی از انسان پَستِ احمق (که نه کرامت دارد و نه عقل) با سرعت فرار کن!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۰۳ ، ۰۶:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…قَالَ اَلْمُجَاشِعِیُّ: حَدَّثْنَاهُ اَلرِّضَا عَلِیُّ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ مُوسَى عَنْ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ (عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ) وَ قَالاَ جَمِیعاً عَنْ آبَائِهِمَا عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ:

«الْمَرْءُ عَلَى دِینِ خَلِیلِهِ، فَلْیَنْظُرْ أَحَدُکُمْ مَنْ یُخَالِلُ.»

 الأمالی(للطوسی)، ص۵۱۸

 

از امام رضا، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله علیهم) نقل شده است:

«انسان، بر دین دوست نزدیکش است. پس هریک از شما مراقب باشد که با چه کسی دوستی نزدیک دارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در زبان عربی، واژگان متعددی برای «دوست» به‌کار می‌رود که با یکدیگر تفاوت‌های ظریفی دارند؛ مانند: صدیق، رفیق، خلیل، صاحب، حبیب، زمیل.

در این حدیث، از واژه «خلیل» استفاده شده است و در مورد مراقبت از معاشرت با چنین دوستی هشدار داده شده است.

«خلیل»؛ یعنی دوستی که به انسان خیلی نزدیک است، از درونِ او خبر دارد و اصطلاحاً جیک‌وپیکش را می‌داند.

فرزندان، به‌ویژه در دوره نوجوانی، با بعضی هم‌سالان خود چنین رابطه‌ای را برقرار می‌کنند؛ با هم درددل می‌کنند، مشورت می‌کنند، رازهایشان را به هم می‌گویند و...

داشتن چنین رابطه‌ای، نیاز نوجوان است و برایش لازم است، اما والدین و مربیان باید مراقب آفت‌های این رابطه باشند.

اگر آن دوست نزدیک، از اعتقادات و روحیات خوبی برخوردار نباشد یا اگر کم و کیفِ این رابطه متعادل نباشد، یقیناً فرزند دچار آسیب خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ دی ۰۲ ، ۰۷:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ الْکِنْدِیِّ عَمَّنْ حَدَّثَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص إِذَا صَعِدَ الْمِنْبَرَ قَالَ: «یَنْبَغِی لِلْمُسْلِمِ أَنْ یَجْتَنِبَ مُوَاخَاةَ ثَلَاثَةٍ الْمَاجِنِ وَ الْأَحْمَقِ وَ الْکَذَّابِ فَأَمَّا الْمَاجِنُ فَیُزَیِّنُ لَکَ فِعْلَهُ وَ یُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مِثْلَهُ وَ لَا یُعِینُکَ عَلَى أَمْرِ دِینِکَ وَ مَعَادِکَ وَ مُقَارَنَتُهُ جَفَاءٌ وَ قَسْوَةٌ وَ مَدْخَلُهُ وَ مَخْرَجُهُ عَلَیْکَ عَارٌ وَ أَمَّا الْأَحْمَقُ فَإِنَّهُ لَا یُشِیرُ عَلَیْکَ بِخَیْرٍ وَ لَا یُرْجَى لِصَرْفِ السُّوءِ عَنْکَ وَ لَوْ أَجْهَدَ نَفْسَهُ وَ رُبَّمَا أَرَادَ مَنْفَعَتَکَ فَضَرَّکَ فَمَوْتُهُ خَیْرٌ مِنْ حَیَاتِهِ وَ سُکُوتُهُ خَیْرٌ مِنْ نُطْقِهِ وَ بُعْدُهُ خَیْرٌ مِنْ قُرْبِهِ وَ أَمَّا الْکَذَّابُ فَإِنَّهُ لَا یَهْنِئُکَ مَعَهُ عَیْشٌ یَنْقُلُ حَدِیثَکَ وَ یَنْقُلُ إِلَیْکَ الْحَدِیثَ کُلَّمَا أَفْنَى أُحْدُوثَةً مَطَّهَا بِأُخْرَى حَتَّى إِنَّهُ یُحَدِّثُ بِالصِّدْقِ فَمَا یُصَدَّقُ وَ یُغْرِی بَیْنَ النَّاسِ بِالْعَدَاوَةِ فَیُنْبِتُ السَّخَائِمَ فِی الصُّدُورِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ انْظُرُوا لِأَنْفُسِکُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۶

 

از امام صادق نقل شده است که امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) هنگامی که از منبر بالا رفتند، چنین فرمودند:

«برای مسلمان شایسته است که از دوستی با سه گروه دوری نماید؛ لااُبالی[1]، احمق[2] و دروغ‌گو.

- اما لااُبالی؛ کارهایش را برای تو زیبا جلوه می‌دهد، دوست دارد تو هم مثل خودش باشی، تو را در امور دین و آخرتت یاری نمی‌کند، کنار او بودن موجب دوری و قساوت است و رفت‌وآمد با او مایه‌ی ننگت خواهد بود.

- اما احمق؛ تو را به کار خوبی راهنمایی نمی‌کند، امید نیست که بدی‌ای را از تو دور نماید، چه‌بسا سودت را بخواهد اما به تو ضرر رساند. پس مرگش بهتر از حیاتش است، سکوتش بهتر از سخن گفتنش و دوری از او بهتر از نزدیکی به او.

- اما دروغ‌گو؛ زندگی با او برایت گوارا نخواهد بود، سخنت را (برای دیگران) نقل می‌کند و سخن (دیگران) را برای تو نقل می‌کند و هرگاه از بافته‌ای فارغ شود به بافته‌ای دیگر می‌چسباند، اگر راست گوید تصدیق نمی‌شود، میان مردم دشمنی می‌اندازد و در سینه‌ها کینه می‌رویاند.
پس از خدا بترسید و مراقب خودتان باشید.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــ

[1] در متن عربی حدیث، واژه «ماجن» به‌کار رفته است. «ماجن» یعنی پررو و بی‌باک، بی‌شرم‌وحیا، مسخره و کسی که شوخی‌های رکیک می‌کند.

[2] «حُمق» ضدِ «فهم» است و «احمق» کسی است که عقلش ضعیف و فهمش ناقص است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ أَوْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ ع قَالَ: «قَالَ لِی عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص: «یَا بُنَیَّ انْظُرْ خَمْسَةً فَلَا تُصَاحِبْهُمْ وَ لَا تُحَادِثْهُمْ وَ لَا تُرَافِقْهُمْ فِی طَرِیقٍ.» فَقُلْتُ: «یَا أَبَهْ مَنْ هُمْ؟» قَالَ: «إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْکَذَّابِ فَإِنَّهُ بِمَنْزِلَةِ السَّرَابِ یُقَرِّبُ لَکَ الْبَعِیدَ وَ یُبَاعِدُ لَکَ الْقَرِیبَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْفَاسِقِ فَإِنَّهُ بَائِعُکَ بِأُکْلَةٍ أَوْ أَقَلَّ مِنْ ذَلِکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْبَخِیلِ فَإِنَّهُ یَخْذُلُکَ فِی مَالِهِ أَحْوَجَ مَا تَکُونُ إِلَیْهِ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ یُرِیدُ أَنْ یَنْفَعَکَ فَیَضُرُّکَ وَ إِیَّاکَ وَ مُصَاحَبَةَ الْقَاطِعِ لِرَحِمِهِ فَإِنِّی وَجَدْتُهُ مَلْعُوناً فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِی ثَلَاثَةِ مَوَاضِعَ...»»

 الکافی، ج۲، ص۳۷۶

 

از امام صادق از امام باقر نقل شده است:

«پدرم امام سجاد (علیهم‌السلام) به من فرمودند:

«پسرم! مراقب پنج گروه باش. با آنان نه هم‌نشین شو، نه هم‌سخن و نه هم‌سفر.»

امام باقر (علیه‌السلام) گویند: عرض کردم:

«پدر! آنان چه کسانی‌اند؟»

ایشان فرمودند:

«مبادا با «دروغ‌گو» هم‌نشینی کنی؛ چراکه او مانند سراب است. دور را برای تو نزدیک می‌نماید و نزدیک را دور.

مبادا با «فاسق»[1] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او تو را به یک لقمه یا کمتر از آن می‌فروشد.

مبادا با «بخیل»[2] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او تو را زمانی که به مالش نیازمند شوی، رها می‌کند.

مبادا با «احمق»[3] هم‌نشینی کنی؛ چراکه او می‌خواهد به تو سود رساند اما به تو ضرر می‌رساند.

مبادا با «قاطع رَحِم»[4] هم‌نشینی کنی؛ چراکه من سه جا در کتاب خداوند (عزّوجلّ) دیده‌ام که مورد لعن قرار گرفته است...»»[5]

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «فاسق» کسی است که از دایره دستورات الهی خارج شود، به‌نحوی که موجب فساد و ضرر (به دیگران) شود.

[2] «بخیل» کسی است که از پرداخت واجبات مالی‌اش دریغ می‌کند.

[3] «احمق» کسی است که عقلش ضعیف و فهمش ناقص است.

[4] «قاطع رحم» کسی است که ارتباطش را با خویشاوندانش قطع کرده است. (این ارتباط اعم است از رفت‌وآمد و کمک مالی)

[5] در ادامه حضرت این سه آیه را قرائت می‌فرمایند: آیه۲۳ سوره محمد، آیه۲۴ سوره رعد و آیه۲۷ سوره بقره.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۹۸ ، ۲۰:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ صَالِحِ بْنِ الْحَکَمِ قَالَ: سَمِعْتُ رَجُلًا یَسْأَلُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: الرَّجُلُ یَقُولُ أَوَدُّکَ فَکَیْفَ أَعْلَمُ أَنَّهُ یَوَدُّنِی؟ فَقَالَ: «امْتَحِنْ قَلْبَکَ فَإِنْ کُنْتَ تَوَدُّهُ فَإِنَّهُ یَوَدُّکَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۵۲

 

از صالح بن حَکَم نقل شده است:

شنیدم که مردی از امام صادق (علیه‌السلام) پرسید:

فلان‌مرد (به من) می‌گوید: به تو علاقه دارم. چگونه بفهمم که او واقعاً به من علاقه دارد؟

حضرت فرمودند:

«دلت را امتحان کن؛ اگر خودت به او علاقه داری، پس او نیز به تو علاقه دارد.»

 

 

 

...حَدَّثَنَا مَسْعَدَةُ بْنُ الْیَسَعِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع: إِنِّی وَ اللَّهِ لَأُحِبُّکَ. فَأَطْرَقَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ فَقَالَ: «صَدَقْتَ یَا أَبَا بِشْرٍ سَلْ قَلْبَکَ عَمَّا لَکَ فِی قَلْبِی مِنْ حُبِّکَ فَقَدْ أَعْلَمَنِی قَلْبِی عَمَّا لِی فِی قَلْبِکَ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۵۲

 

از مسعدة بن یَسَع نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من، به خدا قسم، شما را دوست دارم.

حضرت [لحظاتی] ساکت شدند و چشم به زیر انداختند. سپس سرشان را بلند کردند و فرمودند:

«راست گفتی ای ابوبِشر! از دلت بپرس که من چقدر در دلم تو را دوست دارم. [من نیز وقتی به دلم رجوع کردم،] دلم مرا آگاه نمود که در دل تو نسبت به من چیست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۸ ، ۱۰:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر حدیثی با این عنوان بارگذاری شده بود: «به رفیقت بگو که دوستش داری».

حدیث زیر نیز تأکیدی است بر این موضوع.

 

...عَنْ یَحْیَى بْنِ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی الْبِلَادِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ: مَرَّ رَجُلٌ‏ فِی‏ الْمَسْجِدِ وَ أَبُو جَعْفَرٍ ع جَالِسٌ وَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع. فَقَالَ لَهُ بَعْضُ جُلَسَائِهِ: وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ هَذَا الرَّجُلَ. قَالَ لَهُ أَبُو جَعْفَرٍ: «أَلَا فَأَعْلِمْهُ فَإِنَّهُ أَبْقَى لِلْمَوَدَّةِ وَ خَیْرٌ فِی الْأُلْفَةِ.»

 المحاسن، ج۱، ص۲۶۶

 

نقل شده است که امام باقر و امام صادق (علیه‌السلام) در مسجد نشسته بودند، که مردی از کنارشان عبور کرد. یکی از افراد حاضر در جلسه گفت: به خدا قسم، من این مرد را واقعاً دوست دارم.

امام باقر (علیه‌السلام) به او فرمودند: «حتماً او را به این‌که دوستش داری، آگاه کن؛ چراکه این‌کار موجب بقای بیشتر دوستی میان شما می‌شود و هم‌دلی‌تان را بهبود می‌بخشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِذَا أَحَبَ‏ أَحَدُکُمْ‏ أَخَاهُ‏ الْمُسْلِمَ فَلْیَسْأَلْهُ عَنِ اسْمِهِ وَ اسْمِ أَبِیهِ وَ اسْمِ قَبِیلَتِهِ وَ عَشِیرَتِهِ فَإِنَّ مِنْ حَقِّهِ الْوَاجِبِ وَ صِدْقِ الْإِخَاءِ أَنْ یَسْأَلَهُ عَنْ ذَلِکَ وَ إِلَّا فَإِنَّهَا مَعْرِفَةُ حُمْقٍ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۷۱

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه یکی از شما، برادر مسلمانش را دوست داشت، از او نام خودش، نام پدرش و نام قبیله و عشیره‌اش را بپرسد؛

چراکه از جمله حقوق واجب و (نشانه‌های) صداقت در دوستی، این است که این‌ها را از او بپرسد، و الّا (شناخت‌های دیگر) شناخت احمقانه است.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــ

جایی شنیده بودم که یکی از عادت‌های زشت عصر ما، این است که وقتی قصد آشنایی با کسی را داریم، ابتدا از شغل او سؤال می‌کنیم. وقتی شغلش را گفت، طبقه اجتماعی‌اش را می‌شناسیم، بعد فکر می‌کنیم که آیا او هم‌سطح ما هست و لیاقت دوستی و ادامه معاشرت با ما را دارد یا نه!

وقتی از نام و خانواده و تبار و قومیتِ کسی که به او علاقه‌مند شده‌ایم و قصد ادامه رابطه با او را داریم، سؤال می‌کنیم، در واقع به خود شخص اهمیت می‌دهیم و به ریشه‌هایش توجه می‌کنیم. مهم‌ترین بخش هویت انسان، خود او و ریشه‌هایش هستند که خواه‌ناخواه رَدّی در او باقی گذاشته است.

این سؤالات، مهم و عاقلانه هستند. سؤالات و اطلاعات دیگر، متفرقه، غیرریشه‌ای و احمقانه‌اند. این‌ها هستند که شناخت‌ها را عمق می‌بخشند، نگاه‌ها را جهت می‌دهند و صمیمیت‌ها را می‌افزایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَمْرِو بْنِ نُعْمَانَ الْجُعْفِیِّ قَالَ: کَانَ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع صَدِیقٌ لَا یَکَادُ یُفَارِقُهُ إِذَا ذَهَبَ مَکَاناً فَبَیْنَمَا هُوَ یَمْشِی مَعَهُ فِی الْحَذَّاءِینَ وَ مَعَهُ غُلَامٌ لَهُ سِنْدِیٌّ یَمْشِی خَلْفَهُمَا إِذَا الْتَفَتَ الرَّجُلُ یُرِیدُ غُلَامَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَلَمْ یَرَهُ فَلَمَّا نَظَرَ فِی الرَّابِعَةِ قَالَ: یَا ابْنَ الْفَاعِلَةِ أَیْنَ کُنْتَ؟ قَالَ: فَرَفَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَدَهُ فَصَکَّ بِهَا جَبْهَةَ نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ کُنْتُ أَرَى أَنَّ لَکَ وَرَعاً فَإِذَا لَیْسَ لَکَ وَرَعٌ.» فَقَالَ: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ أُمَّهُ سِنْدِیَّةٌ مُشْرِکَةٌ. فَقَالَ: «أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِکُلِّ أُمَّةٍ نِکَاحاً؟ تَنَحَّ عَنِّی.» قَالَ: فَمَا رَأَیْتُهُ یَمْشِی مَعَهُ حَتَّى فَرَّقَ الْمَوْتُ بَیْنَهُمَا.

 الکافی، ج‏۲، ص۳۲۴

 

از نُعمان جُعفی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) دوستی داشتند که هرگاه حضرت جایی می‌رفتند، همیشه همراه ایشان بود.

روزی همراه حضرت در بازار کفاش‌ها راه می‌رفت. یک غلام سِندیّ نیز داشت که دنبال آن‌ها حرکت می‌کرد.

آن مرد با غلامش کار داشت. سه بار نگاه کرد، اما او را ندید. وقتی بار چهارم نگاه کرد، گفت: زنازاده! کجایی؟!

امام صادق (علیه‌السلام) دستشان را بلند کردند و محکم به پیشانی‌شان زدند و فرمودند: «سبحان‌الله! به مادرش تهمت زدی؟! من پیش‌تر گمان می‌کردم تو پرهیزکاری. اما (الآن می‌بینم) پرهیزکار نیستی.»

عرض کرد: فدایتان شوم، مادرش یک زن سِندیِ مشرک بوده است.

حضرت فرمودند: «مگر نمی‌دانی که هر امتی ازدواجی دارد؟ از من دور شو!»

نعمان جُعفی گوید: من دیگر ندیدم که با حضرت راه برود، تا این‌که مرگ میانشان فاصله انداخت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۸ ، ۱۳:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

از امام رضا، علیه‌السلام، نقل شده‌است که فرمودند:

 

«اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ،

وَ الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ،

وَ الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ،

وَ الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ.»[۱]

 

«با سلطان، با «حَذَر» (احتیاط) هم‌نشینی کن،

و با دوست، با «تواضع»،

و با دشمن، با «احتراز» (تحفّظ)،

و با مردم، با «خوش‌رویی».»

 

 

در ادامه، در مورد هر یک از این فرازها، توضیحاتی ارائه می‌گردد،[۲] اما پیش از آن، دو نکته کلی:

۱- «مصاحبت»، به معنای ملازمت، هم‌راهی، هم‌نشینی، هم‌صحبتی و... است.

۲- امام در این حدیث، به «مصاحبت» با این چهار گروه «اَمر» فرموده‌اند. بنابراین، لازم است که در صورت فراهم بودن شرایط، و نبود مفسده‌ای بزرگتر، با تیپ‌های مختلف، مصاحبت داشت؛ با سلطان، دوست، دشمن و با توده‌ی مردم. این صحیح نیست که انسان، دایره ارتباطاتش را به قشر خاصی محدود نماید و با سایرین کاری نداشته باشد، بلکه با ملاحظات و قیود خاصی، مصاحبت با تیپ‌های مختلف لازم است.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با سلطان؛

 

«اصْحَبِ السُّلْطَانَ بِالْحَذَرِ»

«با سلطان، با «حذر» (احتیاط) هم‌نشینی کن»

 

- سلطان: کسی است که با قهر و غلبه بر مجموعه‌ی تحت اختیارش تسلط دارد.

- حَذَر: احتراز از چیز ترسناک، احتیاط، هوش‌یاری، حالت آمادگی برای دفع ضرری که در کمین است.

(فرض کنید قرار است در یک اتاق تاریک که پر از شیشه خرده است، قدم بگذارید. چطور با احتیاط گام برمی‌دارید؛ ابتدا مطمئن می‌شوید که زیر پایتان شیشه نیست، بعد گام بعدی را بر می‌دارید؟

یا فرض کنید هنگام جنگ، نگهبانِ شب هستید. چطور هوش‌یاری خود را حفظ می‌کنید و هر لحظه آماده عکس‌العمل در مقابل خطر احتمالی هستید؟

به این حالت «حَذَر» گفته می‌شود.)

 

در مصاحبت با سلطان باید چنین حالتی داشت.

آقابالاسری که او تعیین تکلیف می‌کند، اما حاضر شده ما را به مصاحبت بپذیرد، نه باید از آن طرف بام افتاد و دوری کرد و روابط را تیره نمود، و نه باید از این طرف بام افتاد و خودمانی شد و رو بازی کرد.

چرا که سلطان می‌خواهد تسلطش را همچنان حفظ کند و اگر کوچک‌ترین خطری احساس کند، به ما آسیب می‌رساند.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با دوست؛

  

«[اصْحَبِ] الصَّدِیقَ بِالتَّوَاضُعِ»

«با دوست، با «تواضع» هم‌نشینی کن»

 

- صدیق: دوست نزدیک، کسی که با انسان رو راست است، اهل دروغ و دو رویی و دو رنگی نیست. (البته این حالت دو طرفه است. کسانی صدیقِ یکدیگرند که هر دو نسبت به هم چنین باشند.)

- تواضع: خواری، فروتنی، پایین آوردن.

 

نسبت به دوستان نزدیک باید تواضع داشت. نه این‌که فخر فروخت و افاده داشت و از سوابق درخشان و مدارک و اموال و امکانات خود گفت.

چرا که...

اولاً بقاءِ دوستی، وابسته به تواضع است و چه بسیار دوستی‌هایی که با تکبّرها از بین رفته‌اند.

و ثانیاً تواضع موجب دفع حساسیت‌ها، جلوگیری از حسادت‌ها، و در نتیجه؛ حفظ انسان از آسیب‌دیدگی‌ها می‌شود.

 

اما این «تواضع» باید واقعی باشد، نه ساختگی.

برای این منظور، وقتی خود را نسبت به دوست‌مان برتر می‌یابیم، به این نکات نیز توجه داشته باشیم که:

- شاید امکاناتِ او، کمتر از امکاناتِ من بوده و او به‌نسبت داشته‌هایش، در این زمینه رشد بهتری داشته. امکاناتی مانند هوش و ذکاوت، مال و سرمایه، موقعیت خانوادگی و اجتماعی، خُلقیات و ویژگی هایی که به ارث می‌رسند، و...

- شاید او در زمینه‌های دیگری برتر باشد؛ زمینه‌هایی که من از آن ناآگاهم.

- من گناهانی مرتکب شده‌ام که او انجام نداده. (هرکس به کردار خود به‌خوبی آگاه است.)

- شاید او باتقواتر باشد و نزد خداوند جای‌گاه بهتری داشته باشد.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با دشمن؛

 

«[اصْحَبِ] الْعَدُوَّ بِالتَّحَرُّزِ»

«با دشمن، با «احتراز» (تحفّظ) هم‌نشینی کن»

 

- عدو: دشمن، کسی که اهل تجاوز و تعدّی به حقوق یا اموال انسان است، کسی که نسبت به انسان کینه دارد.

- تحرّز: تحفُّظ، پنهان‌کاری، پرهیز، خودداری، چیزی را محکم و پنهان نگاه‌داشتن.

(حِرز: جایگاهی امن، محفوظ از دید دیگران و مصون از سرقت؛ مانند گاوصندوق، کمدِ قفل دار، جیبِ داخل لباس)

 

مصاحبت با دشمن نیز، اگر منفعتش بیش از ضررش باشد، لازم است،

چرا که فوائدی دارد؛ در این مصاحبت می‌توان

- دشمن را شناسائی کرد،

- به نقشه‌ها و نقاط ضعف و قوتش پی برد،

- شاید بتوان نقشه‌هایش را خنثی کرد، یا از کینه و دشمنی‌اش کاست،

- بلکه ممکن است او را از دشمنی منصرف کرد و با خود همراه نمود.

 

البته نباید فراموش کرد که او دشمن است و اهل کینه و تجاوز است. لذا همان طور که امام امر فرمودند، این مصاحبت باید همراه با تحرُّز باشد. باید سعی کنیم که خود را در حِرز قرار دهیم، نه آن که شل شویم و رو بازی کنیم، بلکه پنهان کاری نماییم تا دشمن به نقشه‌ها و نقاط ضعف و قوت‌مان پی نبرد و غافل‌گیرمان نسازد.

 

نکته: فرق است میان «سلطان» و «دشمن»؛

سلطان، لزوماً دشمن نیست. او می‌خواهد سلطه‌اش را حفظ کند و تا وقتی خیالش از این بابت راحت باشد، آسیبی نخواهد رساند. (مگر این‌که این سلطان به دشمنی با ما برخواسته باشد.)

دشمن، هرچند هم رده‌ی ما باشد و تسلطی نداشته باشد، اما از روی کینه و دشمنی، می‌خواهد در اولین فرصت حمله‌ای کند و صدمه‌ای بزند.

 

 

چگونگی هم‌نشینی با مردم؛

 

«[اصْحَبِ] الْعَامَّةَ بِالْبِشْرِ»

«با مردم، با «خوش‌رویی» هم‌نشینی کن.»

 

- عامة: عموم مردم، توده‌ی مردم.

- بِشر: خوش‌رویی، گشاده‌رویی، بشاشت.

 

با مردم نیز باید با روی خوش هم‌نشین شد. مصاحبت و هم‌نشینی، غیر از برخوردِ عادی و گذراست. لازم است که با عموم مردم هم‌نشین شد،

چرا که هم‌نشینی با روی خوش؛

- محبت‌ها را جلب می‌کند،[۳]

- کینه‌ها را از میان برمی‌دارد،[۴]

- دوستان‌مان را زیاد می‌کند،

- و ارتباطات‌مان را گسترده می‌نماید.

به این ترتیب، هم فعالیت‌هامان در جامعه سهل‌تر می‌شود، و هم زمینه‌ای برای تأثیرگذاریِ مثبت بر دیگران و تربیت آنان فراهم می‌شود.

 

 

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] نزهة‌الناظروتنبیه‌الخاطر،ص۱۳۳/ العددالقویة‌لدفع‌المخاوف‌الیومیة،ص۲۹۹/ الدرة‌الباهرة‌من‌الأصداف‌الطاهرة،ص۳۸

[۲] توضیحاتی که پیرامون این حدیث ذکر می‌شود، برگرفته از بیانات استاد حجت‌الاسلام امیر غنوی می‌باشد.

[۳] قال علی (علیه‌السلام): «سَبَبُ المَحَبَّةِ البِشرُ.» ؛ «خوش‌رویی، سببِ محبت است.» (غررالحکم،ج۴،ص۱۲۶)

[۴] قال رسول الله (صلّی الله علیه و آله)‏: «حُسْنُ‏ الْبِشْرِ یَذْهَبُ بِالسَّخِیمَةِ.» ؛ «خوش‌رویی، کینه را از بین می‌برد.» (الکافی،ج‏۲،ص۱۰۴)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آذر ۹۴ ، ۱۹:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا أَحْبَبْتَ رَجُلًا فَأَخْبِرْهُ بِذَلِکَ فَإِنَّهُ أَثْبَتُ لِلْمَوَدَّةِ بَیْنَکُمَا»

 الکافی، ج‏۲، ص ۶۴۴

 

هشام بن سالم از امام صادق، علیه السلام، نقل می کند، که فرمودند:

«اگر مردی را دوست داشتی، او را به این (دوست داشتن) آگاه کن،

که این کار، برای پابرجا شدن دوستی میان شما دو نفر، مؤثرتر است.»

  

به رفیقت بگو که دوستش داری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۹:۵۵
ابوالفضل رهبر