دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۷۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودک» ثبت شده است

 

…عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلشَّامِیِّ قَالَ: أَخْبَرَنِی صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ قَالَ: سَمِعْتُ اَلْعَبْدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ.» ثُمَّ قَالَ: «مَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ إِلَّا هَکَذَا.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۱

 

از صالح بن عُقبه نقل شده است:

از امام کاظم (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«قُدّگیریِ کودک در خردسالی، پسندیده است؛ چراکه او در بزرگ‌سالی بردبار خواهد شد.»

سپس فرمودند:

«شایسته نیست که کودک جز این باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در بعضی نسخه‌های کتاب شریف کافی و بعضی کتب دیگر، در متن حدیث به‌جای «عرامة»، کلمه «غرامة» آمده است که به معنای شیطنت، خراب‌کاری و کارهای شرورانه است. معمولاً این حدیث را چنین معنا کرده‌اند.

اما در کتب و نسخه‌های معتبرتر، کلمه «عرامة» آمده که در معنایش خودرأیی، سرسختی، نفوذناپذیری، حرف‌گوش‌نکردن، تکبر، یک‌دندگی و کله‌شقی نهفته است. این ویژگی‌ها می‌تواند شیطنت، خراب‌کاری و شرارت را نیز در پی داشته باشد.

این خصوصیات که کم‌وبیش در کودکان دیده می‌شود، برای بزرگ‌سالان ناپسند است، اما برای کودکان طبیعی - بلکه پسندیده - است. برعکس، هرچه کودک حرف‌گوش‌کن‌تر و آرام‌تر باشد، غیرطبیعی‌تر است.

دانستن این نکته از امام کاظم (علیه‌السلام)، کمک می‌کند تا والدین برخی رفتارهای آزاردهنده فرزندانشان را تحمل کنند و امیدوار باشند که آن‌ها در آینده بردبار خواهند بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

کودکان ذاتاً کنجکاو هستند. آن‌ها در سنین مختلف با ناشناخته‌ها و نادانسته‌هایی مواجه می‌شوند و برای کسب شناخت و آگاهی، گاه تجربه می‌کنند و گاه از کسانی که احساس می‌کنند از آن‌ها آگاه‌ترند، پرسش می‌کنند.

روحیه خدادادیِ پرسش‌گری، روحیه‌ی بسیار مفیدی است که در حدیث زیر به یکی از فواید آن اشاره شده است:

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ سَأَلَ فِی صِغَرِهِ أَجَابَ فِی کِبَرِهِ.»

 عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۷

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه در خردسالی سؤال کند، در بزرگ‌سالی پاسخ خواهد داد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کسی که سؤالات و ابهامات خودش رفع شده باشد، می‌تواند تجربیاتش را از راهی که رفته برای دیگران بازگو کند و سؤالات و ابهامات آن‌ها را نیز رفع کند.

اگر بخواهیم عکس‌العمل والدین در قبال این روحیه کودکان را آسیب‌شناسی کنیم، می‌توانیم در این رابطه به سه آسیب اشاره نماییم:

۱) بعضی پدر و مادرها، به‌خاطر مشغله زیاد، بی‌حوصلگی یا تصور این‌که کودک نباید زیاد سؤال بپرسد و فضول بار بیاید، از سؤالات فرزندشان سَرسَری عبور می‌کنند یا اصلاً پاسخ نمی‌دهند. در نتیجه این روحیه را در فرزندان خود از بین می‌برند.

۲) بعضی‌ها پاسخ می‌دهند، اما غلط پاسخ می‌دهند. این پدر و مادرها توجه ندارند که ذهن کودک خالی است و پاسخشان، چون اولین پاسخ است، در ذهن آن‌ها ثبت خواهد شد. بنابراین والدین باید توجه داشته باشند که به کودکشان پاسخ غلط ندهند و اگر چیزی را نمی‌دانند، یا از کودکشان فرصت بگیرند تا در مورد آن تحقیق کنند و بعد پاسخش را بدهند یا کودک را به فرد آگاه و مورد اعتمادی ارجاع دهند.

۳) آسیب قابل ذکر دیگر، این است که بعضی والدین از آن‌طرف بام می‌افتند! یعنی پاسخ کودک را خیلی سریع و تمام و کمال می‌دهند. به این ترتیب، این فرصت را از فرزندشان می‌گیرند که به تأمل و تفکر و کنجکاویشان ادامه دهند و خود به پاسخ برسند. این والدین در واقع، به طریق دیگری روحیه کنجکاوی را در فرزندشان می‌خشکانند.

بنابراین رفتار صحیح در قبال پرسش‌گری کودک، این است که والدین برای سؤالات کودک اهمیت قائل باشند، اما پاسخ را به‌شکل لقمه‌های جویده‌شده در دهان او نگذارند، بلکه با سرنخ‌هایی که به او می‌دهند، کمکش کنند تا خود به پاسخ برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که از نبوغشان بهره برده باشند، با اراده قوی و سخت‌کوشی به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ‏ یَنْبُلْ‏ فِی‏ کِبَرِهِ.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۶۰۶

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی‌که در خردسالی سخت‌کوش نباشد، در بزرگ‌سالی به موفقیت دست نخواهد یافت.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای این‌که فرزندانی موفق و پیشرو تربیت کنیم، باید آن‌ها را بااراده و سخت‌کوش بار آوریم. برای این منظور باید از ابزاری کمک گرفت؛ تشویق، تنبیه، ایجاد رقابت صحیح (بدون تحقیر) با هم‌سالان، معرفی الگو، بیان شعرها و داستان‌هایی با این مضمون و...

البته در این رابطه باید ملاحظاتی که در پنج مطلب با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» مطرح شد را نیز در نظر داشت؛ باید دانست که در هر سنی چه کارهایی باید از کودک بخواهیم، با چه شیوه‌ای از او بخواهیم و چه میزان بر او فشار بیاوریم؟

بدیهی است که در هفت سال نخست، که دوره بازی و رهایی کودک است، نمی‌توان چندان از او چیزی خواست.

اما در هفت سال دوم که دوره اطاعت و آموزش است و نیز در هفت سال سوم که دوره همراهی فرزند با والدین و کارآموزی آن‌هاست، باید متناسب با سنشان مسؤولیت‌هایی از آن‌ها خواست و بر انجام صحیح و کامل این وظایف تأکید نمود.

امید است که فرزندانی سخت‌کوش و موفق تربیت کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۰۷:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین ذکر شد که لازم است کودکان پیش از رسیدن به سن تکلیف، به امور عبادی امر شوند تا آمادگی‌های لازم در آن‌ها ایجاد شود.

همچنین بیان شد که در دوره آماده‌سازی نباید به کودکان سخت گرفت، بلکه تا آن‌جا که ممکن است باید با آن‌ها راه آمد تا آن عبادت را به کلی ترک ننمایند.

حال، به حدیث زیر توجه کنید:

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ: مَتَى یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابُ عَلَى الصَّائِمِ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْرِ؟ فَقَالَ: «إِذَا اعْتَرَضَ‏ الْفَجْرُ وَ کَانَ کَالْقُبْطِیَّةِ الْبَیْضَاءِ فَثَمَّ یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ یَحِلُّ الصِّیَامُ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْر.» قُلْتُ: فَلَسْنَا فِی وَقْتٍ إِلَى أَنْ یَطْلُعَ شُعَاعُ الشَّمْسِ؟ فَقَالَ: «هَیْهَاتَ أَیْنَ تَذْهَبُ تِلْکَ صَلَاةُ الصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۹۹

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

از چه زمانی خوردن و آشامیدن بر روزه‌دار حرام می‌شود و می‌شود نماز صبح را خواند؟

حضرت فرمودند:

«هنگامی‌که فجر (در آسمان) گسترده شود و مانند پیراهن قبطی، سفید شود (هنگام اذان صبح)، در آن هنگام، خوردن بر حرام می‌شود و می‌توان روزه گرفت و نماز صبح را خواند.»

عرض کردم:

آیا (برای نماز صبح) تاوقتی‌که خورشید طلوع کند، فرصت نداریم؟

حضرت فرمودند:

«(این حرف از تو) بعید است! این چه حرفی بود؟! آن وقت، (وقتِ) نماز کودکان نابالغ است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، امام صادق (علیه‌السلام) تأکید می‌کنند که نماز صبح باید در ابتدای وقتش خوانده شود، اما کودکانی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، جایز است که نمازشان تا زمان طلوع آفتاب به تأخیر بیفتد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۰۶:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تُرَقِّصُ اِبْنَهَا حَسَناً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تَقُولُ: «أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ، وَ اِخْلَعْ عَنِ اَلْحَقِّ اَلرَّسَنَ، وَ اُعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ، وَ لاَ تُوَالِ ذَا اَلْإِحَنِ.» وَ قَالَتْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی، لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍّ.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۹

 

نقل شده است که حضرت زهرا پسرشان امام حسن (علیهماالسلام) را بالا و پایین می‌انداختند و (این شعر را) می‌فرمودند:

«أَشْبِهْ‏ أَبَاکَ‏ یَا حَسَنُ / وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ

و اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ / وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ»

«شبیه پدرت باش، ای حسن! و ریسمان را از (پای) حق باز کن.

خداوندِ بخشنده را عبادت کن و از کینه‌توز پیروی مکن.»

و برای امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی / لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍ»

«تو شبیه پدرم هستی، شبیه علی (علیه‌السلام) نیستی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه صحنه زیبا و عبرت‌آموزی!

مادر، با نشاط و محبتِ سرشارش کودکان را پرواز می‌دهد،

برایشان شعر می‌خواند،

محبتش را به آن‌ها ابراز می‌کند،

پدرشان را در چشمشان بزرگ می‌کند،

برایشان الگوهایی می‌سازد،

آن‌ها را به خوبی‌ها فرا می‌خواند

و از بدی‌ها باز می‌دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۰:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ.»

 الکافی، ج۶، ص۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزندان پسر، نعمت هستند و فرزندان دختر، حسنه (نیکی) اند

و خداوند [در روز قیامت] در باره‌ی نعمات، سؤال (بازخواست) می‌کند[۱] و در ازای حسنات، پاداش می‌دهد.[۲]»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره‌ای است به آیه شریفه:

«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» [تکاثر:۸]

«سپس در آن روز (قیامت) قطعاً از نعمت‌ها[یی که به شما داده شده است] سؤال (بازخواست) خواهید شد.»

[۲] می‌تواند اشاره‌ای باشد به آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا…» [نمل:۸۹]

«هرکس [در روز قیامت] حسنه (نیکی‌)ای بیاورد، برای او [پاداشی] بهتر از آن خواهد بود…»

و این آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا…» [انعام:۱۶۰]

«هرکس حسنه (نیکی)ای بیاورد، برای او ده‌برابر آن پاداش خواهد بود…»

و نیز این آیه شریفه:

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا» [نساء:۴۰]

«به‌راستی خداوند [به هیچ‌کس، ولو] به‌قدر ذره‌ای ظلم نمی‌کند و اگر آن ذره حسنه باشد، خداوند آن را دوچندان می‌کند و از نزد خود پاداشی بزرگ عطا می‌فرماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

…أَحَادِیثِ اَللَّیْثِ بْنِ سَعْدٍ: أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی یَوْماً فِی فِئَةٍ وَ اَلْحُسَیْنُ صَغِیرٌ بِالْقُرْبِ مِنْهُ وَ کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا سَجَدَ جَاءَ اَلْحُسَیْنُ فَرَکِبَ ظَهْرَهُ ثُمَّ حَرَّکَ رِجْلَیْهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» وَ إِذَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُ فَوَضَعَهُ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا سَجَدَ عَادَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» فَلَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ ذَلِکَ حَتَّى فَرَغَ اَلنَّبِیُّ مِنْ صَلاَتِهِ فَقَالَ یَهُودِیٌّ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکُمْ لَتَفْعَلُونَ بِالصِّبْیَانِ شَیْئاً مَا نَفْعَلُهُ نَحْنُ. فَقَالَ اَلنَّبِیُّ: «أَمَا لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ اَلصِّبْیَانَ.» قَالَ: فَإِنِّی أُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ فَأَسْلَمَ لَمَّا رَأَى کَرَمَهُ مِنْ عِظَمِ قَدْرِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۴، ص۷۲

 

نقل شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان گروهی نماز می‌خواندند و امام حسین (علیه‌السلام) که کوچک بود، کنار ایشان بود.

وقتی پیامبر به سجده رفتند، امام حسین بر پشت ایشان سوار شد. سپس پاهایش را تکان داد و گفت: «برو! برو!»

وقتی رسول خدا خواستند سر از سجده بردارند، ایشان را گرفتند و کنار خود گذاشتند.

وقتی حضرت دوباره به سجده رفتند، امام حسین دوباره بر پشت پیامبر سوار شد و گفت: «برو! برو!»

این‌کار را ادامه داد تا پیامبر نمازشان تمام شد.

یهودی‌ای (که این صحنه را دیده بود، به پیامبر) عرض کرد:

ای محمد! شما (مسلمانان) با کودکان طوری رفتار می‌کنید که ما (یهودیان) چنین نمی‌کنیم!

پیامبر فرمودند:

«بدان! شما نیز اگر به خدا و فرستاده‌اش ایمان داشتید، با کودکان مهربانی می‌کردید.»

یهودی عرض کرد:

پس من به خدا و فرستاده‌اش ایمان آوردم.

آن یهودی به‌این‌خاطر که دید پیامبر علی‌رغم مرتبه والایشان، چنان بزرگوارانه رفتار می‌کنند، مسلمان شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

عَبْدُ الْعَزِیزِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص‌ أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَلَمَّا رَآهُمَا النَّبِیُّ قَامَ لَهُمَا وَ اسْتَبْطَأَ بُلُوغَهُمَا إِلَیْهِ فَاسْتَقْبَلَهُمَا وَ حَمَلَهُمَا عَلَى کَتِفَیْهِ وَ قَالَ: «نِعْمَ الْمَطِیُّ مَطِیُّکُمَا وَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ أَنْتُمَا وَ أَبُوکُمَا خَیْرٌ مِنْکُمَا.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۸

 

نقل شده است: پیامبر نشسته بودند که امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) پیش آمدند.

وقتی پیامبر آن‌دو را دیدند، به‌خاطرشان برخواستند و مکث کردند تا آن‌دو به ایشان برسند.

آن‌گاه به آن‌دو رو کردند، آن‌ها را بغل گرفتند، بر کتف‌هایشان نشاندند و فرمودند:

«چه خوب مَرکبی است مَرکبتان! چه خوب سوارانی هستید شما! و پدرتان از شما بهتر است.»

 

 

در روایتی دیگر، چنین نقل شده است:

 

 

[مُزَرِّدٌ] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَقُولُ: سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدَیْهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ یَقُولُ: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةَ!» قَالَ: فَرَقَا اَلْغُلاَمُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: «اِفْتَحْ فَاکَ!» ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ: «اَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ.»

 بحارالأنوار، ج‏۴۳، ص۲۸۶

 

پیامبر با دستانشان کتف‌های امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) را گرفتند و درحالی‌که پایشان روی پای حضرت بود، فرمودند:

«(از من) بالا بیا، چشم‌کوچولو!»

پس پسربچه بالا آمد تا این‌که پاهایش را روی سینه رسول خدا گذاشت.

سپس حضرت به او فرمودند:

«دهانت را باز کن.»

سپس او را بوسیدند و فرمودند:

«خداوندا! او را دوست بدار که من نیز او را دوست دارم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

بعضی بزرگ‌ترها وقتی با کودکان مواجه می‌شوند، پرستیژ خود را حفظ می‌کنند و با آن‌ها هم‌دل و هم‌راه نمی‌شوند.

حال‌آن‌که...

 

 

 

…وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس کودکی نزدش بود، باید با او کودکی کند.»

 

 

 

…عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا.»

 الکافی ج‏۶، ص۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس فرزندی داشت، (باید با او) کودکی کند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز زیاد مشاهده می‌شود که حضرات وقتی با کودکان مواجه می‌شدند، زانو می‌زدند، آن‌ها را در آغوش می‌گرفتند، بر پشت و شانه‌های مبارک خود می‌نشاندند، مَرکبِ آن‌ها می‌شدند، با آن‌ها بازی می‌کردند و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

«فرزندانتان را بزرگ بدارید و آن‌ها را خوب ادب (تربیت) کنید؛ تا آمرزیده شوید.»

 

 

اما چرا ایشان نسبت به بزرگ‌داشت فرزندان تأکید فرموده‌اند؟

در احادیث زیر به آثار فوق‌العاده‌ی «کرامت نفس» اشاره شده است...

 

 

۱

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۸

«هرکه نفْسِ خود را والا بداند، "دنیا" را پست می‌انگارد.»

 

 

۲

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۵۵

«هرکه نفْس خود را والا بداند، "شهوت"هایش را پست می‌انگارد.»

 

 

۳

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۳۹

«هرکه نفْس خود را والا بداند، آن را با "معصیت" پست نمی‌گرداند.»

 

 

۴

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ‏ شِقَاقُهُ‏ وَ خِلَافُهُ‏.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۶۴

«هرکه نفْسش والا باشد، "دشمنی و ناسازگاری‌اش" (با دیگران) کم خواهد بود.»

 

 

۵

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ نَفْسُهُ‏ اسْتَهَانَ‏ بِالْبَذْلِ وَ الْإِسْعَافِ»

 غررالحکم، ص۶۲۹

«هرکه نفْسش والا باشد، "بخشش به دیگران" و "کمک به نیازمندان" برایش راحت است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شخصیت دادن به کودک»، یکی از اصول مهم تربیتی است. چنان‌چه در احادیث مذکور ملاحظه فرمودید، اگر کسی نفْسِ خود را بزرگ بداند، شأنِ خود را اجل از این می‌داند که دامانش را به پستی‌های دنیا، شهوات و معصیت‌ها آلوده نماید.

چنین کسی، با چنین تربیتی، در رابطه با دیگران نیز کریمانه و بزرگوارانه برخورد خواهد کرد.

امروز زمینه‌های آلودگی به دنیا، شهوات و گناهان گوناگون به‌صورت گسترده‌ای فراهم است و روزبه‌روز نیز در حال گسترش است. فرزندان ما روزگاری را تجربه می‌کنند که این زمینه‌ها بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.

بنابراین لازم است فرزندانی تربیت کنیم که تاب مقاومت در برابر هجمه‌های روزگار خویش را نیز داشته باشند.

به این منظور، یکی از مسائلی که والدین باید مورد توجه قرار دهند و در عمل به آن اهتمام داشته باشند، شخصیت دادن به کودک و بزرگ‌داشتِ اوست.

این، یکی از ابزار مصونیت‌بخش به کودکان، در برابر آن هجمه‌هاست.

 

 

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید فرزندتان متکبر، زورگو و دروغ‌گو نباشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

کانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْطُبُ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ عَلَیْهِمَا قَمِیصَانِ أَحْمَرَانِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمِنْبَرَ فَحَمَلَهُمَا وَ وَضْعَهُمَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «صَدَقَ اللَّهُ‏ «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» فَنَظَرْتُ إِلَى هَذَیْنِ الصَّبِیَّیْنِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَلَمْ أَصْبِرْ حَتَّى قَطَعْتُ حَدِیثِی وَ رَفَعْتُهُمَا.»

 کشف الغمة، ج۱، ص۵۲۲

 

نقل شده است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنرانی می‌کردند که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) درحالی‌که پیراهن‌هایی قرمزرنگ به تن داشتند و [چون کوچک بودند، کمی] راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند، (جلو) آمدند.

رسول خدا از منبر پایین آمدند، آن‌دو را بغل کردند و مقابل خود قرار دادند.

سپس فرمودند:

«خداوند راست گفته است که: «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ»؛ «اموال و فرزندان شما، فقط فتنه هستند.» [تغابن:۱۵]

نگاهم به این دو کودک افتاد که راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند. پس طاقت نیاوردم؛ سخنم را قطع کردم و آن‌دو را از زمین بلند کردم.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند (عزّوجلّ) در آیه‌ی دیگری فرموده است:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا»[کهف:۴۶]؛ «مال و فرزندان زینتِ حیات دنیوی هستند.» 

به همین خاطر است که مال و فرزند برای انسان «فتنه» هستند.

«فتنه»؛ یعنی آزمایشی سختی برای خالص شدن و پاک گشتن. وقتی می‌خواهند از سنگ طلا، طلای خالص به دست آورند، آن را در کوره‌ای داغ قرار می‌دهند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود. به این عمل «فَتْن» گویند.

البته این‌که مال و فرزند، فتنه هستند، به این معنا نیست که باید از آن‌ها دوری کرد و به آن‌ها بی‌اعتنا نمود؛ همان‌طور که در رفتار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌بینیم که نسبت به فرزندانشان مهری سرشار داشته‌اند (چنان‌که نسبت به همه مخلوقات پروردگار، مهربان بوده‌اند.)

بلکه مال و فرزند، به‌خاطر شیرینی‌ها و جاذبه‌های ذاتی‌شان (این‌که زینتِ زندگی دنیا هستند)، این قابلیت را دارند که ابزار آزمایشی سخت برای انسان باشند.

پس می‌توانیم در عین حال که به فرزندانمان علاقه داریم و مهر می‌ورزیم، مراقب باشیم محبتمان به آن‌ها را بر دستورات خداوند مقدم نداریم و آخرتمان را فدای دنیایمان نکنیم، بلکه محبتمان به آن‌ها را در مسیر امر الهی قرار دهیم.

هنر مؤمن، رعایت این ظرافت‌ها و حرکت بر روی این مرزهاست. اگر در دنیا توانستیم بر این مرزها حرکت کنیم، در آخرت نیز خواهیم توانست از پل باریک صراط عبور نماییم، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

حضور کودکانی که به‌همراه والدینشان یا به‌خاطر دوستانشان در مسجد حاضر می‌شوند و مشغول بازی می‌شوند، برای بعضی نمازگزاران یک معضل است؛ به‌ویژه وقتی امام جماعت تکبیر را می‌گوید و نمازگزاران برای حضور قلب، نیاز به آرامش و تمرکز بیش‌تری دارند.

وقتی این کودکان در کنار گروه هم‌سالانشان به نماز می‌ایستند نیز بعضی نمازگزاران به این‌خاطر که به سن بلوغ نرسیده‌اند و نمازشان صحیح نیست و اتصال جماعت برقرار نمی‌شود، از حضورشان در بین صفوف جلوگیری می‌کنند.

ببینیم توصیه امام باقر (علیه‌السلام) در این خصوص چیست؟

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصِّبْیَانِ إِذَا صَفُّوا فِی‏ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ قَالَ: «لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره کودکان نابالغی که در صفوف نمازهای واجب (یومیه) می‌ایستند، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«آن‌ها را از نماز واجب پس نرانید، بلکه میانشان جدایی بیندازید (بینشان بایستید تا اتصال صفوف جماعت برقرار شود.)»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس توصیه حضرت این است که:

الف) از نماز خواندنشان جلوگیری نکنیم و آن‌ها را به نماز دعوت کنیم. (البته حضرت قید نماز واجب را نیز بیان کرده‌اند؛ شاید (با کمک احادیث دیگری که از سخت‌گیری به کودکان در امور مستحب نهی کرده‌اند) بتوان چنین مفهوم گرفت که این توصیه تنها مربوط به نمازهای واجب است، نه مستحب.

ب) جایشان را جدا از هم و در میان نمازگزاران، تعیین کنیم.

برای این توصیه‌ها فوایدی مترتب است:

۱) با جدا کردنشان از هم و ایستاندنشان کنار بزرگ‌ترها، اولاً اتصال صفوف بر هم نمی‌خورد و نماز جماعت سایر نمازگزاران صحیح خواهد بود و ثانیاً از بازی‌ها و بازی‌گوشی‌هایشان با گروه هم‌سالانشان جلوگیری می‌شود.

۲) با قرار گرفتن کنار والدین و سایر بزرگ‌ترها؛ هم به آن‌ها شخصیت داده‌ایم، هم آرام‌آرام به خواندن نماز عادت می‌کنند، و هم این‌که با تقلید از بزرگ‌ترها کم‌کم آداب و احکام نماز را می‌آموزند.

در مورد «تقلید»، این نکته نیز قابل عرض است که:

- تقلید، از خصلت‌هایی است که خداوند به‌طور طبیعی، از بدو تولد، در انسان‌ها قرار داده است تا خود را ارتقاء دهد و رشد کند. انسان‌ها با دیدن رفتار کسی که او را بزرگ می‌دانند، ناخودآگاه میل دارند از او تقلید کنند. به‌این‌ترتیب کم‌کم در زمینه‌های مختلف رشد می‌کنند.

- البته آسیبی که ممکن است از این ناحیه به انسان وارد شود، این است که در شناخت فرد برتر اشتباه کند و راه غلطی را پی بگیرد. اما به‌هرحال والدین باید این فرصت را غنیمت شمارند و با استفاده از این ابزار، رفتارهای خوب و پسندیده را در فرزندانشان نهادینه کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: «وَ مَا ذَاکَ؟» قَالُوا: خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ‏ الصَّبِیِ‏.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(روزی) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز ظهر را بر مردم امامت کردند. ایشان دو رکعت آخر را مختصر (و سریع) خواندند.

وقتی نمازشان را تمام کردند، مردم به ایشان عرض کردند:

آیا حین نماز اتفاقی رخ داد؟

حضرت فرمودند:

«چه‌طور مگر؟!»

عرض کردند:

دو رکعت آخر را مختصر خواندید.

به آنان فرمودند:

«مگر صدای فریاد آن کودک را نشنیدید؟!»»

 

 

 

…عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لاَ بَأْسَ أَنْ تَحْمِلَ اَلْمَرْأَةُ صَبِیَّهَا وَ هِیَ تُصَلِّی أَوْ تُرْضِعَهُ وَ هِیَ تَتَشَهَّدُ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۳۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اشکالی ندارد که زن در حال نماز، کودکش را بغل گیرد یا در حال تشهد، او را شیر دهد.»

 

 

 

...وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ وَ وَلَدُهَا إِلَى جَنْبِهَا فَیَبْکِی وَ هِیَ قَاعِدَةٌ هَلْ‏ یَصْلُحُ‏ لَهَا أَنْ تَنَاوَلَهُ فَتُقْعِدَهُ فِی حَجْرِهَا تُسْکِتَهُ أَوْ تُرْضِعَهُ. قَالَ: «لَا بَأْسَ.»

 مسائل‌علی‌بن‌جعفر، ص۱۶۵

 

از علی‌بن‌جعفر، برادر امام کاظم (علیهم‌السلام) نقل شده است:

از ایشان در مورد زنی که در حال خواندن نمازِ واجب است و فرزندش کنارش است پرسیدم که اگر ناگهان گریه کند، درحالی‌که مادرش نشسته است، آیا درست است که او را بغل گیرد، بر دامنش بنشاند و آرامش کند یا به او شیر دهد؟

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

احتمالاً حدیث اول را بارها شنیده‌اید، اما محل تأمل است که چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌خاطر گریه و زاری یک کودک، از نماز به روال همیشگی دست کشیدند و نماز مؤمنان کثیری که در نمازشان حاضر بودند را کوتاه‌تر کردند؟

کودک نیازهایی دارد که وقتی نمی‌تواند آن‌ها را از طریق کلام به والدینش منتقل کند، به گریه متوسل می‌شود. کودک مذکور در این حدیث، یا نوزاد بوده و زبان باز نکرده بوده، و یا چون پدر یا مادرش در حال نماز بوده‌اند و جوابش را نمی‌داده‌اند، نمی‌توانسته ارتباط کلامی برقرار کند.

توصیه این است که هرچه سریع‌تر باید به گریه کودک توجه کرد؛ نیازش را برطرف نمود یا حواسش را پرت کرد تا از این بی‌تابی رها شود. حتی بهتر است قبل از این‌که کار به گریه بکشد، نیازش پیش‌بینی شود و برطرف گردد.

البته این توصیه، به این معنا نیست که اسیر خواسته‌های نابه‌جا و آسیب‌آفرین کودکان شویم و او را بدعادت کنیم یا در معرض آسیب قرار دهیم، اما این هم تصور غلطی است که اگر به گریه نوزاد فوراً عکس‌العمل نشان دهیم، متوقع بار می‌آید و یاد می‌گیرد با این روش از والدین سوءاستفاده کند!

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «مَن بَکى صَبِیٌ لَهُ فَأرضاهُ حَتّى یُسَکِّنَهُ، أعطاهُ اللّه ُ عَزّ وَ جَلَّ مِنَ الجَنَّةِ حَتّى یَرضى.» [الفرودس، ج۳، ص۵۴۹]؛ «کسی که کودک خردسالش گریه کند، آن‌گاه او را راضی (خشنود) کند تا آرام گیرد، خداوند (عزّوجلّ) آن‌قدر از بهشت به او می‌دهد تا راضی شود.»

بعضی پژوهش‌گران نیز برای بی‌توجهی به گریه کودک، آسیب‌هایی برشمرده‌اند؛ از جمله: «عصبی شدن کودک»، «اختلال در سیستم ارتباطی و کاهش رابطه عاطفی میان کودک و والدین»، «تقویت حس بی‌اعتمادی نسبت به والدین»، «ایجاد احساس گناه در والدین» (به‌خاطر پاسخ ندادن به گریه‌های فرزند).

به‌هرحال (چنان‌چه در مطلب پیشین نیز ذکر شد) کودک، والدینش را روزی‌رسان و تنها تکیه‌گاه خود می‌پندارد و اگر قطع امید او از آن‌ها آسیب‌های خطرناکی در پی خواهد داشت که در همان مطلب به آن اشاره شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَدْرُونَ إِلَّا أَنَّکُمْ‏ تَرْزُقُونَهُمْ‏.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«کودکان خردسال را دوست بدارید، با آن‌ها مهربان باشید و هرگاه به آن‌ها وعده‌ی چیزی را دادید، به وعده‌تان وفا کنید؛

چراکه آن‌ها فقط این را می‌دانند که این شمایید که به آن‌ها روزی می‌رسانید.»

 

 

 

...عَنْ کُلَیْبٍ اَلصَّیْدَاوِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِذَا وَعَدْتُمُ اَلصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ اَلَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ اَلصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج۶، ص۵۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه به خردسالان وعده دادید، (به وعده‌تان) به آن‌ها وفا کنید؛

چراکه آن‌ها می‌پندارند شمایید که روزیشان می‌دهید.

به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) نسبت به هیچ‌چیز مانند خشمی که نسبت به (ظلم به) زنان و خردسالان می‌گیرد، خشمگین نمی‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

گر اعتماد فرزندان به کسی که گمان می‌کنند او روزی‌رسانشان است، سلب شود؛

- اولاً از آن شخص ناراحت و ناامید می‌شوند و رابطه‌شان با او دچار اختلال می‌شود. درحالی‌که والدین به رابطه صمیمی با فرزندانشان احتیاج دارند؛ تا راه‌نمایی‌ها و دستوراتشان در مراحل مختلف زندگی، خریدار داشته باشد.

- ثانیاً این تصور در کودکان ایجاد می‌شود که «روزی‌دهنده، ممکن است به وعده‌اش عمل نکند». آن‌گاه وقتی بزرگ‌تر می‌شوند و خالقِ روزی‌دهنده‌شان را می‌شناسند، اعتقادشان به وعده‌های او نیز سست خواهد شد و این - خدای ناکرده - مقدمه‌ی گمراهی‌شان خواهد بود.

نعوذ بالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امر فرموده‌اند که میان فرزندان به عدالت رفتار کنید.

به عنوان مثال، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«اعْدِلُوا بَیْنَ‏ أَوْلَادِکُمْ‏ فِی السِّرِّ کَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«(در محبت ورزیدن) میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان‌طور که دوست دارید دیگران نیز میان شما، در نیکی کردن و لطف ورزیدن، به عدالت رفتار کنند.»

 

 

 

همچنین نقل شده است که مردی در مقابل پیامبر یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید.

حضرت به او فرمودند:

«فَهَلَّا سَاوَیْتَ بَیْنَهُمَا.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«چرا میانشان رفتار برابری نداشتی؟!»

 

 

 

اما از طرفی واقعیت این است که در یک خانواده، بعضی فرزندان به‌جهتی نسبت به بعضی دیگر برتری‌هایی دارند و به‌تَبَع محبوب‌ترند.

به روایت زیر توجه بفرمایید:

روَى رِفَاعَةُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ بَنُونَ وَ أُمُّهُمْ لَیْسَتْ بِوَاحِدَةٍ أَ یُفَضِّلُ أَحَدَهُمْ عَلَى اَلْآخَرِ قَالَ: «نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهِ وَ قَدْ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُفَضِّلُنِی عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

رفاعه بن موسی گوید:

از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم:

مردی چند پسر دارد که از یک مادر نیستند. آیا می‌تواند یکی را بر دیگری برتر شمارد؟

حضرت فرمودند:

«بله، اشکالی ندارد. پدرم نیز مرا نسبت به (برادرم) عبدالله برتر می‌شمرد.»

 

 

 

حال سؤال این است: با توجه به این واقعیت که «بعضی فرزندان نسبت به بقیه برتر و محبوب‌ترند»، چطور می‌توان به این دستور که «میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید» عمل کرد؟

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که یکی از فرزندانشان امام بعدی (و مسلّماً از بقیه برتر و محبوب‌تر) بوده است، چه‌کار می‌کردند؟

به روایت زیر توجه کنید:

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: قَالَ وَالِدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِی وَ أُجْلِسُهُ‏ عَلَى‏ فَخِذِی‏ و أُکْثِرُ لَهُ الْمَحَبَّةُ وَ أُکْثِرُ لَهُ الشُّکْرَ وَ إِنَّ الْحَقَّ لِغَیْرِهِ مِنْ وُلْدِی وَ لَکِنْ مُحَافَظَةً عَلَیْهِ مِنْهُ وَ مِنْ غَیْرِهِ لِئَلَّا یَصْنَعُوا بِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ سُورَةَ یُوسُفَ إِلَّا أَمْثَالًا لِکَیْ لَا یَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً کَمَا حَسَدَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَیْهِ فَجَعَلَهَا حُجَّةً [رَحْمَةً] عَلَى مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا عَلَى مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَةَ.»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۲، ص۱۶۶

 

از امام صادق، از امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، من بعضی فرزندانم را بازی می‌دهم و روی پایم می‌نشانم و به او زیاد محبت می‌کنم و زیاد تحویلش می‌گیرم، درحالی‌که این، حق فرزند دیگرم است.

اما (این کارِ من) به‌خاطر محافظت از فرزند شایسته‌ترم است در برابر این فرزندی که تحویلش می‌گیرم و دیگر فرزندان؛ تا آن‌ها با او کاری را نکنند که برادران یوسف با یوسف کردند.

خداوند سوره یوسف را نازل فرمود فقط برای این‌که نمونه‌ای باشد که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسادت نورزیم، همان‌طور که برادران یوسف نسبت به او حسادت ورزیدند و بر او جنایت روا داشتند.

خداوند این سوره را حجتی قرار داده است بر کسانی که از ما پیروی می‌کنند، محبت ما را برگزیده‌اند و دشمنان ما را که به جنگ و دشمنی با ما همت گمارده‌اند، انکار می‌کنند.»

 

 

بنابراین هرچند ممکن است یک فرزند (به هر دلیلی) از بقیه فرزندان محبوب‌تر باشد، اما والدین برای این‌که میان آن‌ها حسادت، کینه و دشمنی ایجاد نشود، باید مراقب باشند که آن‌چه در دل دارند را بروز ندهند و رعایت ظاهر را بنمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

امیرالمؤمنین در ضمن نامه معروفشان به امام حسن (علیهماالسلام)، خطاب به فرزندشان نوشتند:

«...إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ‏ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْه...‏»

 نهج‌البلاغة، ص۳۹۳

 

«به‌راستی که دل نوجوان مانند زمینی خالی است که هرچه در آن کاشته شود، می‌پذیرد.

به‌همین‌خاطر من پیش از آن‌که دلت سخت گردد و خِرَدت [به آلودگی‌ها] مشغول گردد، در تأدیبِ تو شتاب ورزیدم؛

تا با نهایتِ توان به استقبال کارهایی روی که اهل‌تجربه در پِی‌اش رفته‌اند و تجربه کرده‌اند و دیگر لازم نیست خودت تجربه کنی.

در این‌صورت از هزینه کردن برای انجام این کارها، بی‌نیاز می‌شوی و از این‌که خودت (پس از انجامشان) تجربه اندوزی، معاف می‌گردی.

حال، آن‌چه ما (پیشینیان) به آن رسیده‌ایم (و تجربه کرده‌ایم) در اختیار توست و فضایی که چه‌بسا برای ما تاریک بوده، برای تو روشن شده است...»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شش «مقدمه» و در نهایت یک «نتیجه»:

۱) همان‌طور که حضرت امیر (علیه‌السلام) فرموده‌اند، ای سن، سنِ حسّاسی است و باید برای «تأدیبِ» فرزندان، دغدغه و برنامه داشت.

۲) در این حدیث، حضرت می‌فرمایند با «انتقال حاصل تجربیاتِ» خود، بر این کار همت گمارده‌اند.

۳) در حدیثی (که پیش‌تر ذکر شده است) ایشان فرموده‌اند: «جملات حکمت‌آمیز» را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوش‌یاری و (صحتِ) نظر می‌گردد.

۴) در حدیثی دیگر (که آن نیز پیش‌تر ذکر گردیده) امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: پیش از آن‌که صاحبان تفکرات انحرافی در جذب فرزندان (نوجوانانتان) از شما پیشی گیرند، با استفاده از «حدیث» (معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام)، نسبت به حفظ آنان شتاب ورزید.

۵) همچنین در سلسله‌مطالب «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک»، زمان «تأدیبِ کودک» و «آموزش قرآن به او»، دوره هفت‌ساله دوم زندگی او بیان شده است.

۶) باید توجه داشت (همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد،) «تأدیب کودک» اعم است از «انتقال معلومات به کودک» و «واداشتن او به به‌کارگیری این معلومات در عمل».

نتیجه: در مجموع می‌توان گفت در دوره هفت‌ساله دومِ زندگیِ کودک، که دوره «اطاعت و آموزش» است، باید با آموزش قرآن، معارف اهل‌بیت، سخنان حکمت‌آمیز و نیز با انتقال تجربیات، و بعد واداشتن کودک به به‌کارگیری این دانسته‌ها، به تأدیبِ کودک پرداخت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ: کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص یَأْمُرُ الصِّبْیَانَ یَجْمَعُونَ بَیْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ وَ یَقُولُ: «هُوَ خَیْرٌ مِنْ أَنْ یَنَامُوا عَنْهَا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از فُضیل بن یَسار نقل شده است:

امام سجاد (صلوات‌الله‌علیه) به کودکانشان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشاء را با هم بخوانند و می‌فرمودند:

«این‌که نمازهایشان را با هم بخوانند، بهتر است از این که بخوابند و نمازشان قضا شود.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ أَنَّهُ کَانَ یَأْخُذُ مَنْ عِنْدِهِ مِنَ اَلصِّبْیَانِ فَیَأْمُرُهُمْ بِأَنْ یُصَلُّوا اَلظُّهْرَ وَ اَلْعَصْرَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ وَ اَلْمَغْرِبَ وَ اَلْعِشَاءَ فِی وَقْتٍ وَاحِدٍ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ: «هُوَ أَخَفُّ عَلَیْهِمْ وَ أَجْدَرُ أَنْ یُسَارِعُوا إِلَیْهَا وَ لاَ یُضَیِّعُوهَا وَ یَنَامُوا عَنْهَا وَ یَشْتَغِلُوا.» وَ کَانَ لاَ یَأْخُذُهُمْ بِغَیْرِ اَلصَّلاَةِ اَلْمَکْتُوبَةِ وَ یَقُولُ: «إِذَا أَطَاقُوا اَلصَّلاَةَ فَلاَ تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ اَلْمَکْتُوبَةِ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۱، ص۱۹۳

 

نقل شده است که امام سجاد (علیه‌السلام) کودکانی که نزدشان بودند را فرا می‌خواندند و به آن‌ها امر می‌کردند که نماز ظهر و عصر را در یک زمان (با هم) بخوانند و نماز مغرب و عشا را نیز در یک زمان بخوانند.

از ایشان در مورد این کارشان سؤال شد. حضرت فرمودند:

«این‌کار برایشان راحت‌تر است و موجب می‌شود کودکان به نماز خواندن شتاب گیرند، آن را ضایع نکنند، از نماز خواب نمانند و از خواندنش غافل نشوند.»

همچنین نقل شده است که ایشان کودکان را برای غیر از نمازهای واجب (نمازهای نافله) فرا نمی‌خواندند و می‌فرمودند:

«اگر توان نماز خواندن دارند، آن‌ها را از خواندن نمازهای واجب عقب نیندازید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فهم بهتر این روایات، ذکر چند مقدمه لازم است:

[۱] آن‌چه مطلوب است، این است که نمازهای یومیه در پنج وعده اقامه شوند؛ صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء. اهل‌سنت جدا خواندن نمازهای یومیه را واجب می‌دانند، ولی شعیان هرچند این جدا خواندن را مستحب مؤکّد می‌دانند، اما واجب نمی‌دانند و معتقدند جایز است نماز عصر بلافاصله بعد از نماز ظهر، و نماز عشاء بلافاصله بعد از نماز مغرب خوانده شود. به‌هرحال در زمان صدور این حدیث، مردم (از جمله شیعیان) به خواندن این نمازها در وقت خود، اهتمام داشته‌اند؛ در شبانه‌روز پنج بار به مسجد می‌رفتند و نمازها را جداگانه می‌خواندند.

[۲] در مذهب تشیع و با تأسی به دستور رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، خواندن نمازهای نافله (همان ۳۴ رکعت نماز مستحبی که در شبانه‌روز خوانده می‌شوند) از مستحبات مؤکّد است و بر اساس حدیث معروف زیارت اربعین که از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) صادر شده است، یکی از پنج علامت برای شناخت شیعیان شمرده شده است. در عصر معصومان، شیعیان خواندن نمازهای نافله را بر خود لازم می‌دانستند.

[۳] در روزگار قدیم که از برق و وسایل مشغله‌آور امروزی خبری نبود، مردمِ خسته از فعالیت روزانه، با تاریکی هوا می‌خوابیدند و صبح‌ها زود از خواب برمی‌خواستند.

[۴] در متن حدیث گفته شده که امام «صِبیانِ»شان را چنان امر می‌فرمودند. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکانی است که به بلوغ نرسیده‌اند. در مطالب پیشین ذکر شد که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) کودکانشان را چندسال قبل از این‌که به سن بلوغ برسند، به نماز و روزه امر می‌کرده‌اند تا به این عبادات عادت کنند و به‌مرور توان انجام آن‌ها را به‌دست آورند.

حال، بعد از ذکر این نکات، این روایات از امام سجاد (علیه‌السلام) بهتر فهمیده می‌شود...

از آن‌جا که بعد از نماز مغرب (تاریکی هوا) کودکان (که از صبح زود برخواسته و به کار و بازی مشغول بوده‌اند) از شدت خستگی به خواب می‌رفتند، حضرت به آنان دستور می‌دادند که نماز مغرب و عشایشان را (علی‌رغم مخالفت با تأکید شرع و عرف) با هم بخوانند. درحالی‌که توقع این بود که ایشان سخت‌گیری کنند و کودکان را وادارند که بیدار باشند و نماز عشایشان را در وقت فضیلتش بخوانند.

همچنین از آن‌جا که خواندن نمازهای نافله برای کودکان دشوار است و موجب زدگی آن‌ها از نماز می‌شود، حضرت آن‌ها را به خواندن این نماز دعوت نمی‌کردند.

بنابراین هرچند امر کردنِ فرزندان به نماز (مدتی پیش از بلوغ) لازم است، اما سخت‌گیری جایز نیست و باید حتی‌الامکان نرمش به خرج داد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ تیر ۰۱ ، ۰۹:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَ [عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ] یَقْضِی مَا فَاتَهُ مِنْ صَلاَةِ نَافِلَةِ اَلنَّهَارِ فِی اَللَّیْلِ وَ یَقُولُ: «یَا بُنَیَّ لَیْسَ هَذَا عَلَیْکُمْ بِوَاجِبٍ وَ لَکِنْ أَحَبُّ لِمَنْ عَوَّدَ مِنْکُمْ نَفْسَهُ عَادَةً مِنَ اَلْخَیْرِ أَنْ یَدُومَ عَلَیْهَا.» وَ کَانَ لاَ یَدَعُ صَلاَةَ اَللَّیْلِ فِی اَلسَّفَرِ وَ اَلْحَضَرِ.

 کشف‌الغمة، ج‏۲، ص۷۵

 

امام سجاد (علیه‌السلام) آن نمازهای نافله‌ی روز که از ایشان فوت می‌شد را شب قضاء می‌کردند و (به فرزندانشان) می‌فرمودند:

«فرزندانِ من! این کار (قضاء کردنِ نمازهای نافله) بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که اگر یکی از شما خود را به کار نیکی عادت داد، بر آن مداومت داشته باشد.»

ایشان، چه در سفر و چه در حضر، نماز (نافله‌ی) شب را ترک نمی‌کردند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] همان‌طور که ملاحظه فرمودید؛

- اولاً امام سجاد (علیه‌السلام) ابتدا خود قضای نمازهای نافله روزشان را به‌جا می‌آوردند، بعد به فرزندانشان تذکر می‌دادند.

- ثانیاً در جمله‌ای که از ایشان نقل شده است، به آنان می‌فرمایند: «این کار بر شما واجب نیست، اما من دوست دارم که...»

یکی از راه‌کارهای ترغیب فرزندان به کارهای خوب، بهره بردن از محبت موجود میان خود و آنان و تحریک عواطفشان است. کودکی که پدر و مادرش را دوست داشته باشد، سعی می‌کند کارهایی را انجام دهد که پدر و مادرش دوست دارند و از انجامش خوشحال می‌شوند.

بدیهی است هرچه محبت میان والدین و فرزندان بیشتر باشد، این راه‌کار اثربخش‌تر خواهد بود.

[۲] توصیه نهایی حضرت به فرزندانشان این است که وقتی به کار نیک مستمری مشغول می‌شوند، بر آن مداومت داشته باشند و اگر روزی به‌هردلیلی نتوانستند آن کار را انجام دهند، جبران کنند.

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) به «مداومت در انجام کارها» توصیه اکید کرده‌اند؛ به‌عنوان مثال از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قَلِیلٌ یَدُومُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ مُنْقَطِعٍ.»

 عیون‌الحکم، ج۱، ص۳۷۰

«کارِ کمی که مداوم باشد، بهتر از کار زیادی است که نیمه‌کاره رها شود.»

مداومت بر کارهای نیک، علاوه بر این‌که موجب ماندگاری آن در جان انسان می‌شود، در تقویت اراده و پشتکار انسان نیز مؤثر است.

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که نبوغشان بهره برده باشند، با اراده و پشتکارشان به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ تیر ۰۱ ، ۰۹:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَلَیْهِمَا اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّا نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی خَمْسِ سِنِینَ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ بِالصَّلَاةِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ وَ نَحْنُ نَأْمُرُ صِبْیَانَنَا بِالصَّوْمِ إِذَا کَانُوا بَنِی سَبْعِ سِنِینَ بِمَا أَطَاقُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ إِنْ کَانَ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ أَوْ أَکْثَرَ مِنْ ذَلِکَ أَوْ أَقَلَّ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ وَ الْغَرَثُ أَفْطَرُوا حَتَّى یَتَعَوَّدُوا الصَّوْمَ وَ یُطِیقُوهُ فَمُرُوا صِبْیَانَکُمْ إِذَا کَانُوا بَنِی تِسْعِ سِنِینَ بِالصَّوْمِ مَا اسْتَطَاعُوا مِنْ صِیَامِ الْیَوْمِ فَإِذَا غَلَبَهُمُ الْعَطَشُ أَفْطَرُوا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از امام صادق، از پدرشان امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«ما (اهل بیت) کودکانمان را هرگاه پنچ‌ساله شوند، به نماز امر می‌کنیم. شما نیز کودکانتان را وقتی هفت‌ساله شدند، به نماز امر کنید.

ما کودکانمان را هرگاه هفت‌ساله شوند، به روزه امر می‌کنیم، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند؛ چه به قدرِ نصف روز باشد، یا بیشترِ روز یا کمی از آن

و هرگاه تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار می‌کنند، تا به این ترتیب به روزه‌گرفتن عادت کنند و طاقتِ روزه را بیابند.

شما نیز کودکانتان را وقتی نُه‌ساله شدند، به روزه امر کنید، به مقداری که طاقت روزه‌ی یک روز را داشته باشند و هرگاه تشنگی بر آنان غالب گشت، روزه‌شان را افطار کنند.»

 

 

 

روِیَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ قَارِنٍ أَنَّهُ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَوْ سُئِلَ وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الرَّجُلِ یَخْتِنُ وَلَدَهُ وَ هُوَ لَا یُصَلِّی الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ. فَقَالَ: «وَ کَمْ أَتَى عَلَى الْغُلَامِ؟» فَقَالَ: ثَمَانِیَ سِنِینَ. فَقَالَ: «سُبْحَانَ اللَّهِ یَتْرُکُ الصَّلَاةَ؟» قَالَ: قُلْتُ: یُصِیبُهُ الْوَجَعُ. قَالَ: «یُصَلِّی عَلَى نَحْوِ مَا یَقْدِرُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۱، ص۲۸۱

 

از امام رضا (علیه‌السلام) سؤال شد:

مردی فرزندش را ختنه کرده و او یکی‌دو روز نماز نمی‌خواند (آیا اشکالی دارد؟)

حضرت فرمودند:

«مگر آن پسربچه چند سال دارد؟»

عرض شد:

هشت سال.

حضرت فرمودند:

«سبحان الله! نمازش را ترک می‌کند؟!»

عرض شد:

(وقتی نماز می‌خواند) دچار درد می‌شود.

فرمودند:

«به حالتی که می‌تواند (دچار درد نمی‌شود) نماز بخواند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در متن حدیث اول گفته شده «صِبیانِ»تان را در این سنین به نماز و روزه امر کنید. صبیان، جمعِ «صَبی» و به معنای کودکی است که به سن بلوغ نرسیده.

امام باقر (علیه‌السلام) دلیل این‌که کودکان باید پیش از بلوغ به نماز و روزه امر شوند را این دانسته‌اند که آن‌ها کم‌کم برای انجام عبادات آماده شوند.

به تجربه ثابت شده است؛ کسانی که این آمادگی را در فرزندشان ایجاد نکرده‌اند و مثلاً از روز جشن تکلیف به او گفته‌اند باید از این به بعد، همه نمازهایت را بخوانی و روزه‌هایت را بگیری، گویا ناگهان باری سنگین بر دوش فرزندشان قرار داده‌اند که توانایی حمل آن را ندارد.

کودک برای این‌که هم به لحاظ جسمی و روحی برای عبادت آماده شود و هم کم‌کم آداب و احکام عبادات را در عمل بیاموزد، نیاز به زمان دارد و اگر این زمان آماده‌سازی برای او فراهم نشود، آسیب خواهد دید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۰۱ ، ۰۸:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

بعضی جملات از کودکی آویزه گوش ما می‌شوند و وقتی بزرگ‌تر می‌شویم، در بزنگاهی به ذهنمان خطور می‌کنند و در تصمیم مهمی مؤثر واقع می‌شوند.

این‌گونه جملات طلایی - چه خوب و چه بد - در وجود کودکان ثبت می‌شوند و حتی اگر در یادشان نمانند، در ناخودآگاهشان باقی می‌مانند و روزی سراغشان می‌روند.

 

 

...عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ شُرَیْحِ قَالَ: سَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ابْنَهُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَالَ: «یَا بُنَیَّ مَا الْعَقْلُ؟» قَالَ: «حِفْظُ قَلْبِکَ مَا اسْتَوْدَعْتَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْحَزْمُ؟» قَالَ: «أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَکَ.» قَالَ: «فَمَا الْمَجْدُ؟» قَالَ: «حَمْلُ الْمَغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَکَارِمِ.» قَالَ: «فَمَا السَّمَاحَةُ؟» قَالَ: «إِجَابَةُ السَّائِلِ وَ بَذْلُ النَّائِلِ.» قَالَ: «فَمَا الشُّحُّ؟» قَالَ: «أَنْ تَرَى الْقَلِیلَ سَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.» قَالَ: «فَمَا الرِّقَّةُ؟» قَالَ: «طَلَبُ الْیَسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیرِ.» قَالَ: «فَمَا الْکُلْفَةُ؟» قَالَ: «التَّمَسُّکُ بِمَنْ لَا یُؤْمِنُکَ وَ النَّظَرُ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْجَهْلُ؟» قَالَ: «سُرْعَةُ الْوُثُوبِ عَلَى الْفُرْصَةِ قَبْلَ الِاسْتِمْکَانِ مِنْهَا وَ الِامْتِنَاعُ عَنِ الْجَوَابِ وَ نِعْمَ الْعَوْنُ الصَّمْتُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ إِنْ کُنْتَ فَصِیحاً.» ثُمَّ أَقْبَلَ ص عَلَى الْحُسَیْنِ ابْنِهِ ع فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ مَا السُّؤْدَدُ؟» قَالَ: «اصْطِنَاعُ الْعَشِیرَةِ وَ احْتِمَالُ الْجَرِیرَةِ.» قَالَ: «فَمَا الْغِنَى؟» قَالَ: «قِلَّةُ أَمَانِیِّکَ وَ الرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْفَقْرُ؟» قَالَ: «الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ.» قَالَ: «فَمَا اللُّؤْمُ؟» قَالَ: «إِحْرَازُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ وَ إِسْلَامُهُ عِرْسَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْخُرْقُ؟» قَالَ: «مُعَادَاتُکَ أَمِیرَکَ وَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى ضَرِّکَ وَ نَفْعِکَ.» ثُمَّ الْتَفَتَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ فَقَالَ: «یَا حَارِثُ عَلِّمُوا هَذِهِ الْحِکَمَ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّهَا زِیَادَةٌ فِی الْعَقْلِ وَ الْحَزْمِ وَ الرَّأْیِ.»

 معانی‌الأخبار، ص۴۰۱

 

نقل شده است که روزی امیر مؤمنان از فرزندانشان امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام)، به‌نوبت درباره معنای چند کلمه سؤال کردند و آن دو بزرگوار نیز در پاسخ جملاتی حکمت‌آمیزی که پیش‌تر آموخته بودند را بیان کردند.

به عنوان نمونه:

امیرالمؤمنین پرسیدند: «ای پسرم! عقل چیست؟»

حضرات پاسخ دادند: «این‌که قلبت را نسبت به چیزی که در آن به ودیعه نهاده شده، حفظ کنی.»

پرسیدند: «حزم (هوش‌یاری) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که چشم‌انتظار فرصت‌هایت باشی و در مورد آن‌چه برایت امکان دارد، شتاب ورزی.»

پرسیدند: «جهل چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که قبل از آن‌که امکان استفاده از فرصت‌ها باشد، به آن‌ها یورش بری.»

پرسیدند: «شُحّ (بخل و حرص) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که (مصرفِ) اندک را اسراف بدانی و آن‌چه انفاق کرده‌ای را تلف‌شده پنداری.»

 

پس از این‌که این سؤال‌وجواب‌ها رد و بدل شد، حضرت به یار نزدیکشان، حارث همْدانی، رو کردند و فرمودند:

«ای حارث! این حکمت‌ها را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوشیاری و (صحتِ) نظر [در تصمیم‌گیری‌ها] خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۱ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر