دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: نَهَى رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَنِ اَلْأَدَبِ عِنْدَ اَلْغَضَبِ.

 الکافی، ج۷، ص۲۶۰

 

نقل شده است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از تنبیه کردن هنگام عصبانیت نهی فرمودند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

تنبیه، یک هوش‌دار جدی است تا طرف مقابل به اشتباه خود پی ببرد و آن را تکرار نکند.

وقتی کودک احساس می‌کند میان رفتاری که انجام داده و مجازاتِ ناخوش‌آیندِ آن، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد و با تکرار آن رفتار، آن مجازات و - به تبع - آن احساس ناخوش‌آیند تکرار خواهد شد، سعی می‌کند آن رفتار را تکرار نکند.

در مراحلی از تربیت یا هنگام بروز بعضی رفتارهای خاص، لازم است از این شیوه تربیتی استفاده نمود.

اما هنگام تنبیه باید به ظرافت‌هایی توجه داشت؛ از جمله این‌که:

- هدف، تربیت کودک است، نه انتقام از او و خالی کردن خود

- آیا کودک می‌دانسته و می‌فهمیده که کارش زشت است؟

- آیا کودک واقعاً مستحق تنبیه است یا کاری که کرده قابل چشم‌پوشی است و باید از روش دیگری بهره برد؟

- چه نوع تنبیهی و چه میزان از آن، با جرم و خطای کودک، با سن او و با شرایط روحی خاصش متناسب است؟

- آیا این نوع تنبیه و این میزان از آن، برای این کودک اثربخش خواهد بود؟

- آیا شرایط محیطی برای تنبیه فراهم است؟ (مثلاً آیا افراد ناکاربلد و نادانی حضور ندارند که با عکس‌العمل غلطشان تنبیه را بی‌اثر یا مضر کنند؟)

- بعد از تنبیه باید چه رفتاری داشته باشیم تا هم تنبیه اثربخش باشد و هم رابطه عاطفی میان والدین و کودک آسیب نبیند؟

با این تفاصیل، اگر بخواهیم تنبیهی صحیح نسبت به فرزندمان اعمال کنیم، این تنبیه باید هدف‌مند و هوش‌مندانه باشد، تا نتیجه مورد نظر حاصل شود.

درحالی‌که انسان وقتی عصبانی است، نمی‌تواند تصمیم درستی بگیرد و رفتار کنترل‌شده‌ای از خود بروز دهد.

به‌همین‌خاطر است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از این‌که تنبیه در حال عصبانیت انجام گیرد، نهی فرموده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ دی ۰۱ ، ۰۸:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: کُنْتُ جَالِساً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ دَخَلَ یُونُسُ بْنُ یَعْقُوبَ فَرَأَیْتُهُ یَئِنُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «مَا لِی أَرَاکَ تَئِنُّ؟» قَالَ: طِفْلٌ‏ لِی‏ تَأَذَّیْتُ‏ بِهِ‏ اللَّیْلَ أَجْمَعَ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «یَا یُونُسُ حَدَّثَنِی أَبِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ عَنْ آبَائِهِ ع عَنْ جَدِّی رَسُولِ اللَّهِ ص أَنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَلَ عَلَیْهِ وَ رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلِیٌّ ص یَئِنَّانِ. فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع: یَا حَبِیبَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ تَئِنُّ؟ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «طِفْلَانِ لَنَا تَأَذَّیْنَا بِبُکَائِهِمَا.» فَقَالَ جَبْرَئِیلُ: مَهْ یَا مُحَمَّدُ فَإِنَّهُ سَیُبْعَثُ لِهَؤُلَاءِ الْقَوْمِ شِیعَةٌ إِذَا بَکَى أَحَدُهُمْ فَبُکَاؤُهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ إِلَى أَنْ یَأْتِیَ عَلَیْهِ سَبْعُ سِنِینَ فَإِذَا جَازَ السَّبْعَ فَبُکَاؤُهُ اسْتِغْفَارٌ لِوَالِدَیْهِ إِلَى أَنْ یَأْتِیَ عَلَى الْحَدِّ فَإِذَا جَازَ الْحَدَّ فَمَا أَتَى مِنْ حَسَنَةٍ فَلِوَالِدَیْهِ وَ مَا أَتَى مِنْ سَیِّئَةٍ فَلَا عَلَیْهِمَا.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۲

 

از محمدبن‌مسلم نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) نشسته بودم که یونس‌بن‌یعقوب وارد شد. دیدم ناله می‌کند.

امام صادق (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«چرا تو را نالان می‌بینم؟»

عرض کرد:

نوزادی دارم که تمام دیشب را به‌خاطر [گریه‌های] او اذیت شدم.

امام به او فرمودند:

«ای یونس! پدرم امام باقر از پدرانش از جدّم رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل کرده است: جبرئیل بر رسول خدا فرود آمد، درحالی‌که ایشان و امام علی (علیهماالسلام) ناله می‌کردند.

جبرئیل عرض کرد: ای حبیب خدا! چرا تو را نالان می‌بینم؟

رسول خدا فرمودند: «ما دو نوزاد داریم که به‌خاطر گریه‌هایشان اذیت شده‌ایم.»

جبرئیل عرض کرد: صبر کن، ای محمد! به‌راستی که برای این قوم شیعیانی بر خواهند آمد که وقتی یکی از آن‌ها گریه کند، تا وقتی به هفت‌سالگی برسد، گریه‌اش (در حکمِ) «لا اله الا الله» است. وقتی هفت‌سالگی را پشت‌سر بگذارد، تا وقتی به حد بلوغ برسد، گریه‌اش (در حکمِ) طلب آمرزش برای پدر و مادرش است. وقتی بلوغ را پشت‌سر گذاشت، کارهای نیکی که انجام می‌دهد، به سود والدینش است، اما کارهای بدی که انجام می‌دهد، به ضرر آن‌ها نخواهد بود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مطلب مرتبط پیشین:
«حکمت اشکی که از چشم، و بزاقی که از دهان نوزاد جاری می‌شود»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۰۱ ، ۱۷:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

گاهی کودکان شروع به گریه می‌کنند، بدون این‌که از دلیلش سر در آوریم.

روح لطیف آن‌ها گاهی چیزهایی را حس می‌کند که ما متوجه نیستیم.

در حدیث ذیل به این مسأله اشاره شده است.

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«اِغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ اَلْغَمَرِ فَإِنَّ اَلشَّیْطَانَ یَشَمُّ اَلْغَمَرَ فَیَفْزَعُ اَلصَّبِیُّ مِنْ رُقَادِهِ وَ یَتَأَذَّى بِهِ اَلْکَاتِبَانِ.»

 علل‌الشرایع، ج۲، ص۵۵۷

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«کودکانتان را از چربی[۱] بشویید؛ چراکه شیطان چربی را بو می‌کشد و (موجب می‌شود) کودک در بسترش بترسد و (نیز) آن دو فرشته‌ی کاتب[۲] آزرده شوند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از «غمر» در متن حدیث، چربی و بوی باقی‌مانده از پیه و گوشت است.

[۲] مقصود دو فرشته‌ای هستند که همواره با انسان همراهند و اعمال نیک و بد او را ثبت می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۱۰:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

گاهی فرزندان ما دچار اشتباهاتی می‌شوند که نیاز است به آن‌ها تذکر داده شود تا کارشان را تکرار نکنند.

در مطلب پیشین اشاره شد که اگر در سرزنش و ملامت افراط شود و این کار چندین بار صورت گیرد، اثر عکس دارد؛ فرد بر دنده لج می‌افتد و برای ناراحت کردن سرزنش‌کننده، کارش را تکرار می‌کند.

در احادیث زیر به این مسأله اشاره شده که کیفیت این تذکر باید به چه نحو باشد؛

اشاره‌وار و با تلویح؟

یا آشکارا و با صراحت؟

 

 

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عُقُوبَةُ الْعُقَلَاءِ التَّلْوِیحُ‏، عُقُوبَةُ الْجُهَلَاءِ التَّصْرِیحُ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۳۳۹

 

«مجازات افراد عاقل، با تلویح[۱] است

مجازات افراد نادان، با تصریح[۲] است.»

 

 

 

همچنین از ایشان نقل شده است:

«تَلْوِیحُ‏ زَلَّةِ الْعَاقِلِ‏ لَهُ أَمَضُّ مِنْ عِتَابِهِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۲۰۱

 

«اشاره تلویحی به لغزش فرد عاقل، برای او دردناک‌تر است از عِتاب کردنش[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] تلویح؛ یعنی اشاره از دور و بیان غیرمستقیم؛ مثل نوری که لحظه‌ای از دور به کسی نشان داده می‌شود.

[۲] تصریح؛ یعنی بیان کاملاً آشکار؛ مثل نور خورشید که کاملاً آشکار و قابل رؤیت است.

[۳] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که همراه با تندی و عصبانیت باشد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

بنابراین نوع تذکر به افراد، با توجه به سطح فهم و درک آن‌ها متفاوت است؛

- فردی که عاقل و اهل تشخیص است، نیاز نیست به‌صورت مستقیم به او تذکر داد، بلکه تذکر مستقیم برای چنین شخصی دردناک و شکننده است.

- اما فردی که نادان است و قدرت تشخیصش کم است، با اشاره غیرمستقیم متوجه اشتباهش نمی‌شود و تذکر اثری بر او ندارد. به چنین شخصی باید به صورت واضح و صریح تذکر داده شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۱ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان در ضمن نامه مهمشان به امام حسن (علیهماالسلام) فرمودند:

«الْإِفْرَاطُ فِی‏ الْمَلَامَةِ یَشُبُّ نِیرَانَ اللَّجَاجِ.»

 تحف‌العقول، ص۸۴

 

«زیاده‌روی در ملامت[۱]، آتشِ لجاجت[۲] را شعله‌ور می‌سازد.»

 

 

 

و نیز از ایشان نقل شده است:

«إِیَّاکَ أَنْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُغْرِی بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ.»

 تصنیف‌غررالحکم، ص۲۲۳

 

«مبادا که عِتاب[۳] را تکرار نمایی؛ چراکه این‌کار او را به گناه تحریک می‌کند و ارزش عتاب را کم می‌کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ملامت؛ یعنی این‌که انسان، دیگری را به خاطر کاری که انجام داده یا ویژگی‌ای که دارد و از نظرش زشت است، به‌صورت رودررو، مورد انتقاد، سرزنش و نکوهش قرار دهد.

[۲] لجاجت؛ یعنی این‌که شخصی با دیگری ستیزه کند و از سرِ گردن‌کشی و نافرمانی، کاری که او نمی‌پسندد را تکرار کند.

[۳] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که همراه با تندی و عصبانیت باشد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچند ممکن است فرزندان یا اطرافیان ما کارهایی انجام دهند که از نظر ما غلط و زشت است و هرچند گاهی تذکر دادن به آن‌ها لازم است و هرچند گاهی لازم است این تذکر همراه با تندی و خشم کنترل‌شده باشد تا اثر بیشتری داشته باشد، اما طبق فرمایش حضرت نباید در ملامت کردن و عِتاب، افراط نمود؛ چراکه با افراط در سرزنش و نکوهشِ او، آتش لجاجتش برافروخته می‌شود، او اشتباه خود را تکرار می‌کند و این ابزار تربیتی (ملامت و عتاب) بی‌اثر می‌شود.

حضرت در این حدیث، لجاجت را به آتش تشبیه کرده‌اند؛ چیزی که می‌سوزد و می‌سازاند. کسی که با دیگری به لجاجت برمی‌خیزد، علاوه بر این‌که طرف مقابل را آزار می‌دهد، خود نیز در آتش این لجاجت خواهد سوخت؛ چراکه قصد لجاجت‌کننده، صِرفاً گردن‌کشی و مخالفت با طرف مقابل است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

از شدت عذابی که برای بعضی کارها در نظر گرفته شده، می‌توان به میزان زشتی و آثار مخرب آن‌ها پی برد.

در دو حدیث زیر به یکی از این کارهای زشت و مخرّب که ممکن است در حق کودکی انجام شود، اشاره شده است.

 

 

 

…عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثِ اَلْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ:

«مَنْ‏ سَقَى‏ صَبِیّاً مُسْکِراً وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ حَبَسَهُ اللَّهُ فِی طِینَةِ خَبَالٍ حَتَّى یَأْتِیَ مِمَّا فَعَلَ بِمَخْرَجٍ.»

 تحف‌العقول، ص۱۲۳

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در ضمن حدیث معروف اربعمائه[۱] فرموده‌اند:

«هرکس به کودک نابالغی که عقلش نمی‌رسد،[۲] چیز مست‌کننده‌ای بنوشاند، خداوند او را تا وقتی که برای کارش عذری آورد، در لجن‌زارِ (دوزخ) حبس می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ عَجْلاَنَ أَبِی صَالِحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْمَوْلُودُ یُولَدُ فَنَسْقِیهِ مِنَ اَلْخَمْرِ فَقَالَ:

«مَنْ سَقَى مَوْلُوداً خَمْراً أَوْ قَالَ مُسْکِراً سَقَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْحَمِیمِ وَ إِنْ غَفَرَ لَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۹۷

 

عجلان ابوصالح گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره نوزادی که به او شراب خورانده می‌شود، سؤال کردم.[۳]

حضرت فرمودند:

«هرکس به نوزادی شرابِ (مست‌کننده) بنوشاند، خداوند (عزّوجلّ) از حمیم (آب داغ جوشان جهنم) به او می‌نوشاند، حتی اگر او را آمرزیده باشد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] حدیثی مشتمل بر چهارصد نکته مهم که حضرت در یک جلسه به یارانشان آموختند و فرمودند که رعایت این نکات موجب سلامتِ دین و دنیای هر مسلمان است.

[۲] مقصود، کودکی است که نمی‌فهمد شراب چیست، چه آثاری دارد و خوردنش حرام است.

[۳] گویا در آن روزگار برای تقویت یا مداوای کودک تازه متولد شده، به او شراب می‌نوشانده‌اند!

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مسأله‌ای که در این روایت اشاره شد، شاید غریب و دور از ذهن باشد، اما بد نیست توجه داشته باشید که ظاهراً برای تهیه بعضی داروها و مواد غذایی، از مواد مست‌کننده یا موادی که خوردنشان حرام است استفاده می‌شود که والدین باید در این رابطه دقت کافی داشته باشند.

البته در این مسأله فقهی، ظرایفی مطرح است که بیان آن در این مقال نمی‌گنجد و لازم است هرکس به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مجموعه احادیثی با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» ذکر شد که هفت سال دومِ زندگی کودک، دوره «اطاعت و آموزش» است.

در این دوره کودک به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیت‌های آینده بست.

همچنین بیان شد که باید در این دوره قرآن، حدیث، احکام، جملات حکمت‌آمیز و تجربیات مفید را به او آموخت.

در حدیث زیر به یکی از تعالیمی که باید به کودک منتقل شود، اشاره شده است.

 

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«عَلِّمُوا أَوْلاَدَکُمُ اَلسِّبَاحَةَ وَ اَلرِّمَایَةَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما)‌ نقل شده است:

«به فرزندانتان شنا و تیراندازی را بیاموزید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ورزش‌ها علاوه بر این‌که جسم کودک را پرورش می‌دهند و بر دقت، تمرکز و چابکی او نیز می‌افزایند و به‌خلاف بسیاری از ورزش‌ها، ثمره‌ای عملی - بلکه حیاتی - دارند.

چه خوب است فرزندانمان و حتی خودمان به ورزش‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌هایی مشغول شویم که علاوه بر لذتی که برایمان دارند، ثمره قابل توجهی نیز داشته باشند.

جا دارد تحقیق مفصلی در مورد فواید پرداختن به شنا و تیراندازی (که در احادیث به آن تأکید شده) انجام شود و آثار تربیتی این امور بر جسم و جان انسان، مورد مداقّه قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۰۹:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

پس از مطالعه‌ی حدیثی که در مطلب پیشین ذکر شد، خواندن حدیث زیر نیز جالب توجه است…

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شِرْکِ اَلشَّیْطَانِ قَوْلِهِ: «وَ شٰارِکْهُمْ فِی اَلْأَمْوٰالِ وَ اَلْأَوْلاٰدِ» قَالَ: «مَا کَانَ مِنْ مَالٍ حَرَامٍ فَهُوَ شَرِیکُ اَلشَّیْطَانِ.» قَالَ: «وَ یَکُونُ مَعَ اَلرَّجُلِ حَتَّى یُجَامِعَ فَیَکُونُ مِنْ نُطْفَتِهِ وَ نُطْفَةِ اَلرَّجُلِ إِذَا کَانَ حَرَاماً.»

تفسیرالعیاشی، ج۲، ص۲۹۹

 

محمدبن‌مسلم گوید:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره (چگونگیِ) مشارکتی که در این آیه برای شیطان ذکر شده است، سؤال کردم؛ [آن‌گاه که خداوند خطاب به شیطان می‌فرماید:]

«وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» [إسراء:۶۴]

«در دارایی‌ها و فرزندانِ (بنی‌آدم) با آنان شریک شو!»[۱]

حضرت فرمودند:

«هر مالی که حرام باشد، شیطان در آن شریک است.»

بعد فرمودند:

«شیطان همراه مرد است تا هنگامی که (بخواهد با کسی) همبستر شود؛ پس اگر (این همبستری) حرام (ممنوع) باشد[۲]، فرزندی که حاصل می‌شود هم از نطفه‌ی شیطان است و هم از نطفه آن مرد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] خداوند این جمله را پس از آن می‌فرماید که شیطان از دستور سجده بر حضرت آدم (علیه‌السلام) سرپیچی نمود و مهلتی خواست تا او و فرزندانش را گمراه سازد. خداوند نیز پس از آن‌که او و پیروانش را به جهنم وعده داد، (برای فراهم شدن شرایط آزمایش انسان‌ها) این مهلت را به او داد.

[۲] مقصود این است که همبستری به‌وجهی حرام (ممنوعه) باشد؛ مثل این‌که خدای‌ناکرده زنا باشد یا در زمانی باشد که همبستری با همسر شرعاً حرام است.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در حدیث پیشین اشاره شد که اگر مرد، هنگام همبستری، از خداوند یاد نکند و نام او را نبرد، شیطان در آن نطفه شریک خواهد بود.

بنابراین حتی اگر همبستریِ حلالی صورت گیرد، اما انسان با یاد خداوند شیطان را از خود دور نسازد، شیطان در نطفه‌ای که حاصل می‌شود، شریک است.

هرچند مشارکت شیطان در صورت غفلت از یاد خداوند، نسبت به مشارکت او هنگام زنا، کم‌تر است، اما به‌هرحال اثر شوم خود را در فرزندی که به‌دنیا می‌آید خواهد داشت؛

چراکه شیطان به‌نوعی پدر معنوی آن فرزند محسوب می‌شود و این فرزند ویژگی‌هایی را از شیطان (به‌عنوان یکی از پدرانش) به ارث خواهد برد.

همچنین شاید چون شیطان خود را در این فرزند شریک می‌داند، به‌صورت ویژه برای تربیت او (البته به سبک خودش!) اقدام کند.

این، مسأله‌ی هولناکی است که هر مرد و زن دلسوزی باید نسبت به آن حساس باشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۰۱ ، ۰۹:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا تَزَوَّجَ أَحَدُکُمْ کَیْفَ یَصْنَعُ؟» قُلْتُ: لاَ أَدْرِی. قَالَ: «إِذَا هَمَّ بِذَلِکَ فَلْیُصَلِّ رَکْعَتَیْنِ وَ لْیَحْمَدِ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ یَقُولُ: «اَللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ اَلنِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلْهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی.»» قَالَ: «فَإِذَا دَخَلَتْ إِلَیْهِ فَلْیَضَعْ یَدَهُ عَلَى نَاصِیَتِهَا وَ لْیَقُلِ: «اَللَّهُمَّ عَلَى کِتَابِکَ تَزَوَّجْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِهَا شَیْئاً فَاجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیّاً وَ لاَ تَجْعَلْهُ شِرْکَ شَیْطَانٍ.» قَالَ: قُلْتُ: وَ کَیْفَ یَکُونُ شِرْکَ شَیْطَانٍ؟ قَالَ: «إِنْ ذَکَرَ اِسْمَ اَللَّهِ تَنَحَّى اَلشَّیْطَانُ وَ إِنْ فَعَلَ وَ لَمْ یُسَمِّ أَدْخَلَ ذَکَرَهُ وَ کَانَ اَلْعَمَلُ مِنْهُمَا جَمِیعاً وَ اَلنُّطْفَةُ وَاحِدَةٌ.»

 الکافی، ج۵، ص۵۰۱

 

از ابوبصیر نقل شده است:

امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«وقتی یکی از شما (شیعیان) ازدواج می‌کند، (می‌دانی) باید چه کند؟»

عرض کردم:

نمی‌دانم.

حضرت فرمودند:

«هرگاه قصد آن کار (همبستری) را نمود، باید دو رکعت نماز بخواند و خداوند را حمد کند و بگوید:

«اَللَّهُمَّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَتَزَوَّجَ فَقَدِّرْ لِی مِنَ اَلنِّسَاءِ أَعَفَّهُنَّ فَرْجاً وَ أَحْفَظَهُنَّ لِی فِی نَفْسِهَا وَ مَالِی وَ أَوْسَعَهُنَّ رِزْقاً وَ أَعْظَمَهُنَّ بَرَکَةً وَ قَدِّرْ لِی وَلَداً طَیِّباً تَجْعَلْهُ خَلَفاً صَالِحاً فِی حَیَاتِی وَ بَعْدَ مَوْتِی.»

«خداوندا! من می‌خواهم ازدواج کنم. برای من، از میان زنان، همسری را مقدَّر فرما که پاکدامن‌ترینشان باشد، در حفظ خودش و حفظ اموالم بهترین باشد و از بقیه روزی‌اش بیشتر و برکتش افزون‌تر باشد. و نیز فرزندی پاک برایم مقدّر فرما که او را برای من؛ چه در زمان حیاتم و چه بعد از مرگم، جانشینی سالم قرار دهی.»

بعد، هرگاه زن نزد مرد آمد، مرد دستش را روی پیشانی همسرش بگذارد و بگوید:

«اَللَّهُمَّ عَلَى کِتَابِکَ تَزَوَّجْتُهَا وَ فِی أَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اِسْتَحْلَلْتُ فَرْجَهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی فِی رَحِمِهَا شَیْئاً فَاجْعَلْهُ مُسْلِماً سَوِیّاً وَ لاَ تَجْعَلْهُ شِرْکَ شَیْطَانٍ.»

«خداوندا! من بر اساس کتاب (دستورِ) تو با او ازدواج کردم و بر این اساس که او را به‌امانت به من دادی، او را (به همسری) گرفتم و با کلماتِ (آموخته‌شده از) تو دامانش را بر خود حلال نمودم. پس اگر قضای تو بر این شد که در رَحِمِ او چیزی (نطفه‌ای) قرار دهی، آن را مُسلِم و سالم قرار ده و برای شیطان شراکتی در آن قرار نده!»

ابوبصیر گوید: عرض کردم:

نطفه، چگونه می‌شود که شیطان در آن شریک شود؟!

حضرت فرمودند:

«اگر (در زمان انعقاد نطفه) نام خداوند ذکر شود، شیطان [از آن‌دو] دور می‌شود. اما اگر بدون نام بردن از خداوند (بسم‌الله گفتن) کارش را انجام دهد، شیطان آلتش را داخل می‌کند و آن‌چه حاصل می‌شود، - هرچند یک نطفه است - اما از آنِ هر دوی آن‌ها (مرد و شیطان) است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۱ ۲۸ آبان ۰۱ ، ۰۷:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

اگر پای درد دل بعضی جوانان بنشینید، می‌شنوید که دختری را می‌خواهند، اما پدر یا مادرشان راضی نیستند یا شخص دیگری را برایش در نظر دارند.

گویا این مشکل، تاریخی است و در زمان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز وجود داشته است!

ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنِّی‏ أُرِیدُ أَنْ‏ أَتَزَوَّجَ‏ امْرَأَةً وَ إِنَّ أَبَوَیَّ أَرَادَا غَیْرَهَا قَالَ: «تَزَوَّجِ الَّتِی هَوِیتَ وَ دَعِ الَّتِی یَهْوَى أَبَوَاکَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۴۰۱

 

از عبدالله بن ابی‌یعفور نقل شده است:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من می‌خواهم با زنی ازدواج کنم، اما پدر و مادرم شخص دیگری را در نظر دارند. (تکلیف چیست؟)

حضرت فرمودند:

«با کسی ازدواج کن که خودت می‌خواهی و کسی که پدر و مادرت می‌خواهند را رها کن.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

به‌هرحال والدین باید توجه داشته باشند که ملاک، رضایت کسی است که قرار است سال‌ها با آن زن زندگی کند و به قول معروف «علف باید به دهان بزی شیرین بیاید!» آن‌ها حق ندارند کسی را که فرزندشان نمی‌پسندد، به زور به او تحمیل کنند و او را یک عمر در عذاب قرار دهند. هرچند وظیفه دارند نسبت به فرزند کم‌تجربه‌شان خیرخواهی داشته باشند و به او مشورت دهند.

از طرفی، اگر بخواهیم این حدیث را با احادیث دیگری که بر لزوم اطاعت از والدین و حفظ احترام آن‌ها تأکید دارند، جمع کنیم، شاید بتوان گفت: پیروی نکردن از خواست والدین، زمانی جایز است که اولاً منجر به عاقّ والدین (نافرمانیِ گستاخانه نسبت به پدر و مادر) نشود و ثانیاً تبعیت از نظر آن‌ها مفسده‌ی بزرگ‌تری در پی داشته باشد. و الله العالم.

این امکان نیز وجود دارد که امام صادق (علیه‌السلام) با توجه به شخصیت مخاطب چنین دستوری داده‌اند؛ احتمال دارد ابن‌ابی‌یعفور در زمان این ماجرا جوانی خام نبوده، بلکه مثلاً عالمی جاافتاده‌ای بوده و امام با توجه به ویژگی‌های او و اطمینانی که به انتخابش داشته، چنین به او فرموده‌اند. و الله العالم.

درهرصورت رعایت نکردن خواست پدر و مادر در انتخاب همسر، نباید با بی‌احترامی و ایجاد کدورت نسبت به آن‌ها همراه باشد و پسران جوان باید نهایت تلاش خود را بنمایند تا والدینشان را با خود همراه کنند، در غیر این‌صورت زندگیِ سخت و پرچالشی پیش‌رویشان خواهد بود و ممکن است در نهایت منجر به جدایی شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۰۱ ، ۰۸:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ: «یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ إِنَّ الْأَبْکَارَ مِنَ النِّسَاءِ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ فَإِذَا أَیْنَعَ الثَّمَرُ فَلَا دَوَاءَ لَهُ إِلَّا اجْتِنَاؤُهُ وَ إِلَّا أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ غَیَّرَتْهُ الرِّیحُ وَ إِنَّ الْأَبْکَارَ إِذَا أَدْرَکْنَ مَا یُدْرِکْنَ النِّسَاءُ فَلَا دَوَاءَ لَهُنَّ إِلَّا الْبُعُولُ وَ إِلَّا لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِنَّ الْفِتْنَةُ.» فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ النَّاسَ ثُمَّ أَعْلَمَهُمْ مَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ فَقَالُوا: مِمَّنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «مِنَ الْأَکْفَاءِ.» فَقَالُوا: وَ مَنِ الْأَکْفَاءُ؟ فَقَالَ: «الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکْفَاءُ بَعْضٍ.» ثُمَّ لَمْ یَنْزِلْ حَتَّى زَوَّجَ ضُبَاعَةَ بِنْتَ زُبَیْرِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لِمِقْدَادِ بْنِ أَسْوَدَ ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا زَوَّجْتُ ابْنَةَ عَمِّی الْمِقْدَادَ لِیَتَّضِعَ النِّکَاحُ.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۲۸۹

 

از ابوحیّون، غلام امام رضا (علیه‌السلام) [از ایشان] نقل شده است:

«جبرئیل بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد و عرض کرد:

ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید:

«زنان دوشیزه، مانند میوه‌ی بر درخت هستند. میوه وقتی برسد، برایش جز چیدن دارویی نیست، وگرنه خورشید آن را فاسد می‌کند و باد آن را دگرگون می‌سازد.

دوشیزگان نیز وقتی آن‌چه را که زنان می‌بینند، ببینند،[۱] برایشان دارویی جز شوهر کردن نیست، وگرنه از فتنه در امان نخواهند بود.»

آن‌گاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر فراز منبر رفتند و برای مردم سخنرانی کردند و آنان را از دستور خداوند آگاه ساختند.

مردم عرض کردند:

ای رسول خدا! از میان چه کسانی (برایشان شوهر برگزینیم)؟

پیامبر فرمودند:

«از میان کفوها (همتایانشان).»

عرض کردند:

کفوهای آن‌ها چه کسانی‌اند؟

حضرت فرمودند:

«بعضی از مؤمنین کفو (همتای) بعضی دیگر هستند.»[۲]

آن‌گاه پیامبر از منبر پایین نیامدند، تا زمانی که «ضُباعه» دخترِ «زبیر بن عبدالمطلب» را به ازدواج «مقداد» در آوردند و فرمودند:

«ای مردم! من دختر عمویم را به ازدواج مقداد در آوردم، فقط برای این‌که ازدواج را (میان شما) آسان گردانم.»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، بالغ شدن و بروز عادت ماهانه است.

[۲] در مطلب پیشین از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شد: «اگر کسی که اخلاق و دینش را می‌پسندید، (برای خواستگاری) نزد شما آمد، (دخترتان را) به ازدواج او در آورید.» (الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷) و توضیح داده شد که هر خانواده‌ای با هر سطحی از تدین و هر طرز فکری، تیپ خاصی را می‌پسندند و معنای «کفویت» همین است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۱ ، ۱۷:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَمْرِ بَنَاتِهِ وَ أَنَّهُ لاَ یَجِدُ أَحَداً مِثْلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ بَنَاتِکَ وَ أَنَّکَ لاَ تَجِدُ أَحَداً مِثْلَکَ فَلاَ تَنْظُرْ فِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اَللَّهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ «إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ».»»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷

 

از علی بن مهزیار نقل شده است:

علی بن أسباط نامه‌ای به امام جواد (علیه‌السلام) نوشت و این مشکلش را با حضرت در میان گذاشت که: برای دخترانش کسی را پیدا نمی‌کند که مثل خودش (مثل علی بن أسباط) باشد.

حضرت در پاسخ نوشتند:

«آن‌چه درباره دخترانت ذکر کردی؛ که هیچ‌کس را مثل خودت (برای آن‌ها) پیدا نمی‌کنی، متوجه شدم.

چنین عقیده‌ای نداشته باش، خدا رحمتت کند!

چراکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«اگر کسی که اخلاق و دینش را می‌پسندید، (برای خواستگاری) نزد شما آمد، (دخترتان را) به ازدواج او درآورید؛ «که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین روی خواهد داد.»[انفال:۷۳]»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] علی بن أسباط، از بزرگان شیعه، عالم و صاحب تألیفاتی بوده است. او دوست داشته دخترش را به ازدواج شخصی مثل خودش درآورد. وی توجه نداشته که اولاً هیچ‌کس مثل دیگری نیست. ثانیاً یک جوان چگونه می‌تواند در جایگاه اجتماعی یا علمیِ مردی به سن او باشد. ثالثاً اگر باشد هم معلوم نیست به تور هم بخورند. رابعاً شاید دخترش سلیقه دیگری داشته باشد.

امثال این حساسیت‌های بی‌جا، سبب می‌شود ازدواج دختران به تأخیر بیفتد و همان‌طور که پیامبر فرموده‌اند، فتنه و فساد در زمین رخ دهد.

[۲] ملاکِ بارزی که در روایات، برای پذیرفتن خواستگار، مورد تأکید قرار گرفته است، «پسندیدن اخلاق و دینِ» خواستگار است. ممکن است اشکال شود که در این‌صورت فقط باید به تیپ خاصی از مردان جواب مثبت داد.

نکته این است که هر خانواده‌ای، با هر سطحی از تدین و هر طرز فکری، تیپ خاصی را می‌پسندند (چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ دینی) و معنای «کفویت» هم همین است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ زَوَّجَ‏ کَرِیمَتَهُ‏ بِفَاسِقٍ‏ نَزَلَ عَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ أَلْفُ لَعْنَةٍ وَ لَا یَصْعَدُ لَهُ عَمَلٌ إِلَى السَّمَاءِ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ دُعَاؤُهُ وَ لَا یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَ لَا عَدْلٌ.»

 إرشاد القلوب، ج‏۱، ص۱۷۴

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس دختر گرامی‌اش را به ازدواج مردی فاسق[۱] درآورد؛

- در هر روز هزار لعن بر او فرود می‌آید،

- اعمال (عبادی)اش به آسمان نمی‌رود (مقبول واقع نمی‌شود)،

- دعایش مستجاب نمی‌شود

- و واجبات و مستحبات از او پذیرفته نمی‌شوند.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] فسق، در لغت به معنای خروج آسیب‌آفرین از دایره شرع، عقل یا عرف است. فاسق، کسی است که به مقررات دینی، عقلی یا عرفی پای‌بند نیست و به‌این‌ترتیب نه‌تنها به خودش، بلکه به دیگران نیز آسیب می‌رساند.

[۲] معلوم است که اگر - با هر انگیزه‌ای؛ از جمله تمکن مالی مرد یا فشار عرف یا… - دخترمان را به ازدواج چنین فردی در آوریم، دین و دنیای او و نسل پس از او آسیب خواهد دید و مسؤول این خسارت کسانی‌اند که عامل این خسارت بوده‌اند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

نکته قابل توجه این است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌طور مطلق نفرموده‌اند که دخترتان را به ازدواج چنین کسی در نیاورید، بلکه فرموده‌اند «دختر کریمه‌تان را…»؛ چراکه زن و شوهر باید کفو و همتای یکدیگر باشند.

چنان‌که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ...»

نور:۲۶

«زنان آلوده و فرومایه برای مردان آلوده و فرومایه‌اند

و مردان آلوده و فرومایه برای زنان آلوده و فرومایه‌اند

و زنان پاکیزه و نیکو برای مردان پاکیزه و نیکویند

و مردان پاکیزه و نیکو برای زنان پاکیزه و نیکویند...»

و نیز می‌فرماید:

«الزَّانِی لَا یَنْکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لَا یَنْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»

نور:۳

«مرد زناکار نباید جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج کند

و زن زناکار نباید جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج کند

و این [ازدواج] بر مؤمنان حرام شده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۱ ، ۱۰:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

گاهی در بیان بعضی موضوعات باید خجالت را کنار گذاشت و مسأله را رُک و راست مطرح کرد. همان‌طور که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز در جای خودش چنین می‌کردند.

موضوعی که در این مطلب بیان می‌شود نیز از این دست موضوعات است.

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ‏ رَجُلًا غَشِیَ‏ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَةً کَانَتْ زَانِیَةً وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۰۰

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر مردی با همسرش همبستر شود و در اتاق، کودکی بیدار باشد که آن‌دو را ببیند و صدایشان را و صدای نَفَس‌هایشان را بشنود، هرگز سعادتمند نخواهد شد؛

اگر پسربچه باشد، زناکار می‌شود و اگر دختربچه باشد، زناکار می‌شود.

امام سجاد (علیه‌السلام) هرگاه قصد این کار را می‌نمود، درب را قفل می‌کرد، پرده‌ها را می‌انداخت و خدمتکاران را بیرون می‌کرد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در بعضی روایات نیز نقل شده است: در صورتی که همبستری در جایی انجام شود که کودکی آن‌جا باشد، بیم آن می‌رود که فرزندی که حاصل آن همبستری است، به فسق و فجور شهرت یابد. (طب‌الأئمة، ص۱۳۳) بنابراین، مسأله مسأله‌ی خطیری است و اگر این مراقبت‌های لازم صورت نگیرد، عواقب شومی برای فرزندانمان در پی خواهد داشت.

[۲] چه‌بسا این سرنوشت شوم، خدای نکرده با دیدن صحنه‌های مستهجن نیز در انتظار کودکانمان باشد. لازم است والدین در این زمینه نیز مراقبت جدی داشته باشند تا مبادا چنین صحنه‌هایی از طریقی به چشم و گوش کودکانشان بخورد و موجب محرومیت آن‌ها از سعادت گردد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

بعضی پسربچه‌ها از زمانی که به دنیا می‌آیند تا چند سال کنار مادرشان می‌خوابند و بعضی‌شان وقتی بزرگ می‌شوند هم دوست دارند همچنان کنار مادرشان بخوابند.

در بعضی خانواده‌ها نیز بچه‌ها - چه دختر باشند، چه پسر باشند و چه دختر و پسر، - به دلیل کوچک بودن خانه یا به دلیل اُنسشان با یکدیگر یا به هر دلیلی، کنار هم می‌خوابند.

در هر صورت، این روند تا یک سنی می‌تواند ادامه داشته باشد و بعد از آن مفاسدی در پی خواهد داشت.

امام صادق (علیه‌السلام) این سن را بیان فرموده‌اند. ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پسربچه‌ها وقتی به سن ده سالگی رسیدند، باید بسترشان از زنان جدا شود.»

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَیْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ‏ بَیْنَهُمْ‏ فِی‏ الْمَضَاجِعِ‏ لِعَشْرِ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«پسربچه و پسربچه، پسربچه و دختربچه، و نیز دختربچه و دختربچه، در ده‌سالگی، بسترشان باید از هم جدا شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۱۱:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که می‌دانید دختر در نُه‌سالگی به سن تکلیف می‌رسد (هرچند بعضی فقهاء سنین دیگری نیز ذکر کرده‌اند.) در این سن برخی تکالیف بر او واجب می‌گردد. یکی از این تکالیف، دستوراتی است که در مورد رابطه با نامحرم بیان شده.

اما باید توجه داشت که برخی از مراقبت‌ها باید از مدت‌ها پیش از سن تکلیف صورت گیرد.

به احادیث زیر توجه کنید:

 

 

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: کَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْمَاضِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَکَّةَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ کَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ تُلْبِسُهَا اَلثِّیَابَ وَ تَجِیءُ إِلَى اَلرِّجَالِ فَیَأْخُذُهَا اَلرَّجُلُ وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمْسَکَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ قَالَ «إِذَا أَتَتْ عَلَى اَلْجَارِیَةِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لاَ یَضُمَّهَا إِلَیْهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۷، ص۴۶۱

 

نقل شده است که امام کاظم (علیه‌السلام) نزد محمدبن‌ابراهیم، حاکمِ مکه بودند. او شوهرِ فاطمه، دختر امام صادق (علیه‌السلام) بود.[۱]

محمدبن‌ابراهیم دختری داشت که به او لباس‌هایی پوشانده بود. دختربچه نزد مردانِ (حاضر در مجلس) آمد. مردان او را می‌گرفتند و بغل می‌کردند.

وقتی دختربچه به امام کاظم (علیه‌السلام) رسید، حضرت با دستانشان که دراز کرده بودند، او را نگه داشتند و فرمودند:

«هرگاه دختربچه شش‌ساله شد، جایز نیست مردی که به او مَحرم نیست، او را ببوسد و در آغوش گیرد.»[۲]

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ یَحْیَى اَلْکَاهِلِیُّ قَالَ سَأَلَ أَحْمَدُ بْنُ اَلنُّعْمَانِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فَقَالَ لَهُ عِنْدِی جُوَیْرِیَةٌ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا رَحِمٌ وَ لَهَا سِتُّ سِنِینَ قَالَ «لاَ تَضَعْهَا فِی حَجْرِکَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

همچنین احمد بن نُعمان گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره دختر شش‌ساله‌ی نامحرمی که نزد من بود، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«او را روی پای خود ننشان.»

 

 

 

…عَنْ زَکَرِیَّا اَلْمُؤْمِنِ رَفَعَهُ أَنَّهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا بَلَغَتِ اَلْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلاَ یُقَبِّلُهَا اَلْغُلاَمُ وَ اَلْغُلاَمُ لاَ یُقَبِّلُ اَلْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی دختربچه به شش‌سالگی رسید، پسربچه (نامحرمی) او را نبوسد.

پسربچه نیز هرگاه هفت سالش تمام شد، زن (نامحرمی) را نبوسد.»[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بنابراین امام کاظم (علیه‌السلام)، داییِ آن دختر بوده‌اند.

[۲] گویا حضرت خواسته‌اند با این کار، از این‌که خواهرزاده‌شان به بغل سایر مردانی که در جلسه حاضر بودند برود، جلوگیری کنند، و الا خودشان به او محرم بوده‌اند.

[۳] همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، این ملاحظات باید از پیش از رسیدن دختر و پسر به سن تکلیف رعایت شود.

اگر به تربیت جنسی فرزندانمان اهتمام کافی نداشته باشیم، خدای ناکرده، در آینده صدمات جبران‌ناپذیری به آن‌ها و جامعه وارد خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۱ ، ۱۱:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که در مطلب پیشین اشاره شد، ویژگی طبیعی - بلکه پسندیده‌ی - کودک خردسال این است که قُدّ و کله‌شق و اهل شیطنت باشد. چنین کودکی وقتی بزرگ شود، بردبار خواهد بود.

اما این، به این معنا نیست که کودک اجازه داشته باشد، بدون هیچ ترسی، در برابر والدین خود گستاخ باشد و حدنگه‌دار نباشد.

 

 

 

قالَ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ فِی صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ‏ فِی‏ کِبَرِهِ‏.»

 تحف‌العقول، ص۴۸۹

 

از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) نقل شده است:

«جرأت (گستاخیِ) فرزند نسبت به پدر [یا مادرَ]ش در خردسالی، به نافرمانی و پرده‌دری (نسبت به آن‌ها) در بزرگ‌سالی می‌انجامد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

- در بعضی خانواده‌ها، با این توجیه که می‌خواهیم دوست فرزندمان باشیم، او را طوری عادت می‌دهند و تربیت می‌کنند که احترامی برای پدر و مادرش قائل نیست، (به‌خلاف آموزه‌های دینی) آن‌ها را با نام کوچک صدا می‌زند، اگر عصبانی شود، - بدون این‌که احساس کند کارش بد است - به آن‌ها پرخاش می‌کند و…

- بعضی خانواده‌ها نیز از آن طرف بام می‌افتند و چنان سخت‌گیری می‌کنند که جرأت نفس کشیدن را هم از فرزندشان سلب می‌کنند، شخصیت او را خرد می‌کنند و به این ترتیب، فاصله و شکاف عمیقی میان خود و فرزندشان ایجاد می‌کنند.

به نظر می‌رسد رعایت اعتدال در این مورد به صواب نزدیک‌تر باشد؛ نه آن‌قدر سهل‌گیری که کودک کاملاً آزاد باشد و هیچ احترامی برای پدر و مادش قائل نباشد و نه آن‌قدر سخت‌گیری که موجب شود کودک نتواند با والدین خود رابطه عاطفی برقرار کند.

این نکته هم قابل توجه است که طبیعی بودن و مطلوب بودنِ شیطنت‌های کودک در خردسالی، به این معنا نیست که والدین هیچ عکس‌العملی نشان ندهند و برای تربیت و تأدیب او قدمی برندارند. غرض این است که والدین بدانند که کودک به‌طور طبیعی چنین است و امید داشته باشند در آینده بردبار خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۱ ، ۰۸:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلشَّامِیِّ قَالَ: أَخْبَرَنِی صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ قَالَ: سَمِعْتُ اَلْعَبْدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ.» ثُمَّ قَالَ: «مَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ إِلَّا هَکَذَا.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۱

 

از صالح بن عُقبه نقل شده است:

از امام کاظم (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«قُدّگیریِ کودک در خردسالی، پسندیده است؛ چراکه او در بزرگ‌سالی بردبار خواهد شد.»

سپس فرمودند:

«شایسته نیست که کودک جز این باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در بعضی نسخه‌های کتاب شریف کافی و بعضی کتب دیگر، در متن حدیث به‌جای «عرامة»، کلمه «غرامة» آمده است که به معنای شیطنت، خراب‌کاری و کارهای شرورانه است. معمولاً این حدیث را چنین معنا کرده‌اند.

اما در کتب و نسخه‌های معتبرتر، کلمه «عرامة» آمده که در معنایش خودرأیی، سرسختی، نفوذناپذیری، حرف‌گوش‌نکردن، تکبر، یک‌دندگی و کله‌شقی نهفته است. این ویژگی‌ها می‌تواند شیطنت، خراب‌کاری و شرارت را نیز در پی داشته باشد.

این خصوصیات که کم‌وبیش در کودکان دیده می‌شود، برای بزرگ‌سالان ناپسند است، اما برای کودکان طبیعی - بلکه پسندیده - است. برعکس، هرچه کودک حرف‌گوش‌کن‌تر و آرام‌تر باشد، غیرطبیعی‌تر است.

دانستن این نکته از امام کاظم (علیه‌السلام)، کمک می‌کند تا والدین برخی رفتارهای آزاردهنده فرزندانشان را تحمل کنند و امیدوار باشند که آن‌ها در آینده بردبار خواهند بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

کودکان ذاتاً کنجکاو هستند. آن‌ها در سنین مختلف با ناشناخته‌ها و نادانسته‌هایی مواجه می‌شوند و برای کسب شناخت و آگاهی، گاه تجربه می‌کنند و گاه از کسانی که احساس می‌کنند از آن‌ها آگاه‌ترند، پرسش می‌کنند.

روحیه خدادادیِ پرسش‌گری، روحیه‌ی بسیار مفیدی است که در حدیث زیر به یکی از فواید آن اشاره شده است:

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ سَأَلَ فِی صِغَرِهِ أَجَابَ فِی کِبَرِهِ.»

 عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۷

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه در خردسالی سؤال کند، در بزرگ‌سالی پاسخ خواهد داد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کسی که سؤالات و ابهامات خودش رفع شده باشد، می‌تواند تجربیاتش را از راهی که رفته برای دیگران بازگو کند و سؤالات و ابهامات آن‌ها را نیز رفع کند.

اگر بخواهیم عکس‌العمل والدین در قبال این روحیه کودکان را آسیب‌شناسی کنیم، می‌توانیم در این رابطه به سه آسیب اشاره نماییم:

۱) بعضی پدر و مادرها، به‌خاطر مشغله زیاد، بی‌حوصلگی یا تصور این‌که کودک نباید زیاد سؤال بپرسد و فضول بار بیاید، از سؤالات فرزندشان سَرسَری عبور می‌کنند یا اصلاً پاسخ نمی‌دهند. در نتیجه این روحیه را در فرزندان خود از بین می‌برند.

۲) بعضی‌ها پاسخ می‌دهند، اما غلط پاسخ می‌دهند. این پدر و مادرها توجه ندارند که ذهن کودک خالی است و پاسخشان، چون اولین پاسخ است، در ذهن آن‌ها ثبت خواهد شد. بنابراین والدین باید توجه داشته باشند که به کودکشان پاسخ غلط ندهند و اگر چیزی را نمی‌دانند، یا از کودکشان فرصت بگیرند تا در مورد آن تحقیق کنند و بعد پاسخش را بدهند یا کودک را به فرد آگاه و مورد اعتمادی ارجاع دهند.

۳) آسیب قابل ذکر دیگر، این است که بعضی والدین از آن‌طرف بام می‌افتند! یعنی پاسخ کودک را خیلی سریع و تمام و کمال می‌دهند. به این ترتیب، این فرصت را از فرزندشان می‌گیرند که به تأمل و تفکر و کنجکاویشان ادامه دهند و خود به پاسخ برسند. این والدین در واقع، به طریق دیگری روحیه کنجکاوی را در فرزندشان می‌خشکانند.

بنابراین رفتار صحیح در قبال پرسش‌گری کودک، این است که والدین برای سؤالات کودک اهمیت قائل باشند، اما پاسخ را به‌شکل لقمه‌های جویده‌شده در دهان او نگذارند، بلکه با سرنخ‌هایی که به او می‌دهند، کمکش کنند تا خود به پاسخ برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که از نبوغشان بهره برده باشند، با اراده قوی و سخت‌کوشی به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ‏ یَنْبُلْ‏ فِی‏ کِبَرِهِ.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۶۰۶

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی‌که در خردسالی سخت‌کوش نباشد، در بزرگ‌سالی به موفقیت دست نخواهد یافت.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای این‌که فرزندانی موفق و پیشرو تربیت کنیم، باید آن‌ها را بااراده و سخت‌کوش بار آوریم. برای این منظور باید از ابزاری کمک گرفت؛ تشویق، تنبیه، ایجاد رقابت صحیح (بدون تحقیر) با هم‌سالان، معرفی الگو، بیان شعرها و داستان‌هایی با این مضمون و...

البته در این رابطه باید ملاحظاتی که در پنج مطلب با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» مطرح شد را نیز در نظر داشت؛ باید دانست که در هر سنی چه کارهایی باید از کودک بخواهیم، با چه شیوه‌ای از او بخواهیم و چه میزان بر او فشار بیاوریم؟

بدیهی است که در هفت سال نخست، که دوره بازی و رهایی کودک است، نمی‌توان چندان از او چیزی خواست.

اما در هفت سال دوم که دوره اطاعت و آموزش است و نیز در هفت سال سوم که دوره همراهی فرزند با والدین و کارآموزی آن‌هاست، باید متناسب با سنشان مسؤولیت‌هایی از آن‌ها خواست و بر انجام صحیح و کامل این وظایف تأکید نمود.

امید است که فرزندانی سخت‌کوش و موفق تربیت کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۰۷:۳۵
ابوالفضل رهبر