دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۲۸ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

 

...عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیْلِ قَالا قُلْنَا لَهُ: الصَّلَوَاتُ فِی جَمَاعَةٍ فَرِیضَةٌ هِیَ؟ فَقَالَ: «الصَّلَوَاتُ فَرِیضَةٌ وَ لَیْسَ الِاجْتِمَاعُ بِمَفْرُوضٍ فِی الصَّلَاةِ کُلِّهَا وَ لَکِنَّهَا سُنَّةٌ وَ مَنْ تَرَکَهَا رَغْبَةً عَنْهَا وَ عَنْ جَمَاعَةِ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ غَیْرِ عِلَّةٍ فَلَا صَلَاةَ لَهُ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۷۲

 

از زرارةبن‌اعیَن و فضیل‌بن‌یسار نقل شده است:

به امام صادق (یا امام باقر علیهماالسلام) عرض کردیم:

آیا به جماعت خواندن نماز، فریضه (واجب) است؟

حضرت فرمودند:

«نمازها، فریضه هستند و به جماعت خواندنِ همه‌ی نمازها، فریضه نیست، بلکه سنت است.

(اما) هرکس از روی بی‌میلی و بدون دلیل (بیماری)، نماز جماعت و اجتماع مؤمنان را ترک کند، نمازی برای او نخواهد بود (نمازش پذیرفته نیست.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: مَا یَرْوِی النَّاسُ أَنَّ الصَّلَاةَ فِی جَمَاعَةٍ أَفْضَلُ مِنْ صَلَاةِ الرَّجُلِ وَحْدَهُ بِخَمْسٍ وَ عِشْرِینَ صَلَاةً. فَقَالَ: «صَدَقُوا.» فَقُلْتُ: الرَّجُلَانِ یَکُونَانِ جَمَاعَةً؟ فَقَالَ: «نَعَمْ وَ یَقُومُ الرَّجُلُ عَنْ یَمِینِ الْإِمَامِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۷۱

 

زراره گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

این‌که مردم نقل می‌کنند که "یک نماز در جماعت برتر است از بیست‌وپنج نمازی که انسان به‌تنهایی بخواند" (درست است؟)

حضرت فرمودند:

«درست می‌گویند.»

عرض کردم:

آیا دو نفر هم جماعت محسوب می‌شوند؟

فرمودند:

«بله و (هرگاه نماز جماعتِ دونفری تشکیل شد،) مأموم، سمت راست امام بایستد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ: کَتَبْتُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ شَکَوْتُ إِلَیْهِ کَثْرَةَ الزَّلَازِلِ فِی الْأَهْوَازِ تَرَى لَنَا التَّحَوُّلَ عَنْهَا. فَکَتَبَ: «لَا تَتَحَوَّلُوا عَنْهَا وَ صُومُوا الْأَرْبِعَاءَ وَ الْخَمِیسَ وَ الْجُمُعَةَ وَ اغْتَسِلُوا وَ طَهِّرُوا ثِیَابَکُمْ وَ ابْرُزُوا یَوْمَ الْجُمُعَةِ وَ ادْعُوا اللَّهَ فَإِنَّهُ یَرْفَعُ عَنْکُمْ.» قَالَ: فَفَعَلْنَا فَسَکَنَتِ الزَّلَازِلُ. قَالَ: «وَ مَنْ کَانَ مِنْکُمْ مُذْنِبٌ فَیَتُوبُ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى.» وَ دَعَا لَهُمْ بِخَیْرٍ.

 علل‌الشرائع، ج‏۲، ص۵۵۵

 

از علی‌بن‌مهزیار نقل شده‌است: 

به امام جواد (علیه‌السلام) نامه نوشتم و از فراوانیِ زمین‌لرزه‌ها در اهواز به ایشان شکایت کردم و عرض کردم:

نظرتان چیست که از این شهر جابه‌جا شویم؟

حضرت (در پاسخ) نوشتند:

«از این شهر جابه‌جا نشوید. چهارشنبه، پنج‌شنبه و جمعه را روزه بگیرید. در روز جمعه، غسل کنید، لباس‌هایتان را پاکیزه سازید، (از خانه‌هایتان) خارج شوید و خداوند را بخوانید؛ که او (این مشکل را) از شما برطرف می‌نماید.»

علی‌بن‌مهزیار گوید:

ما این کار را کردیم و زمین‌لرزه‌ها بازایستادند.

حضرت (همچنین) فرمودند:

«و هریک از شما که گناه‌کار است، به سوی خداوند (سبحانه‌وتعالی) توبه نماید.»

سپس حضرت برای آنان (اهالی اهواز) دعای خیر کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۹:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مَنْ عَزَّى حَزِیناً کُسِیَ فِی الْمَوْقِفِ حُلَّةً یُحَبَّرُ بِهَا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۰۵

 

امام صادق از پدرانشان از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل فرموده‌اند:

«کسی‌که اندوه‌گینی را دلداری دهد، در روز قیامت لباسی فاخر بر او پوشانده می‌شود که به سبب آن آراسته و شادمان می‌گردد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...أَخْبَرَنَا أَبُو بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‏:

«أَیُّمَا رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا اسْتَعَانَ بِهِ رَجُلٌ مِنْ إِخْوَانِهِ فِی حَاجَةٍ فَلَمْ یُبَالِغْ فِیهَا بِکُلِّ جُهْدٍ فَقَدْ خَانَ‏ اللَّهَ‏ وَ رَسُولَهُ‏ وَ الْمُؤْمِنِینَ‏» قَالَ أَبُو بَصِیرٍ قُلْتُ- لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَا تَعْنِی بِقَوْلِکَ «وَ الْمُؤْمِنِینَ‏» قَالَ «مِنْ لَدُنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى آخِرِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۶۲

 

از ابوبصیر نقل شده‌است:

از امام صادق (علیه‌السلام) شنیدم که فرمودند:

«هریک از اصحاب ما[1] که مردی در مورد حاجتی از او یاری بخواهد، اما تمامِ نهایت تلاشش[2] را در مورد حاجت او به کار نبندد، به راستی به خداوند و رسولش و مؤمنین خیانت[3] کرده است.»

ابو بصیر گوید به امام صادق (علیه السلام) عرض کردم:

منظورتان از این‌که فرمودید «و مؤمنین» چیست؟

حضرت فرمودند:

«(اهل‌بیت؛) از امیر مؤمنان تا آخرینشان» (علیهم‌السلام)

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] اصحاب: دوستان، رفقاء، هم‌نشینان.

[2] جهد: انجام کار با مشقّت و جدیت، به کار بستن نهایت تلاش برای رسیدن به مقصود.

[3] خیانت: کم گذاشتن، بدعهدی، کوتاهی در امانت‌داری، ضایع کردن حق دیگری.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَمِیرَانِ وَ لَیْسَا بِأَمِیرَیْنِ لَیْسَ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَةً أَنْ یَرْجِعَ حَتَّى یُدْفَنَ أَوْ یُؤْذَنَ لَهُ وَ رَجُلٌ یَحُجُّ مَعَ امْرَأَةٍ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَنْفِرَ حَتَّى تَقْضِیَ نُسُکَهَا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۷۱

امام صادق از رسول خدا نقل فرموده‌اند: 

«کسی که به دنبال جنازه‌ای می‌رود، حق ندارد برگردد، تاوقتی‌که (جنازه) دفن شود، یا (از طرف صاحب‌عزا) به او اجازه داده‌شود.»

 

حال، به روایت زیر توجه فرمایید:

 

...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: حَضَرَ أَبُو جَعْفَرٍ ع جَنَازَةَ رَجُلٍ مِنْ قُرَیْشٍ وَ أَنَا مَعَهُ وَ کَانَ فِیهَا عَطَاءٌ فَصَرَخَتْ صَارِخَةٌ فَقَالَ عَطَاءٌ: لَتَسْکُتِنَّ أَوْ لَنَرْجِعَنَّ قَالَ فَلَمْ تَسْکُتْ فَرَجَعَ عَطَاءٌ قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ عَطَاءً قَدْ رَجَعَ قَالَ: «وَ لِمَ؟» قُلْتُ: صَرَخَتْ هَذِهِ الصَّارِخَةُ فَقَالَ لَهَا لَتَسْکُتِنَّ أَوْ لَنَرْجِعَنَّ فَلَمْ تَسْکُتْ فَرَجَعَ. فَقَالَ: «امْضِ بِنَا فَلَوْ أَنَّا إِذَا رَأَیْنَا شَیْئاً مِنَ الْبَاطِلِ مَعَ الْحَقِّ تَرَکْنَا لَهُ الْحَقَّ لَمْ نَقْضِ حَقَّ مُسْلِمٍ» قَالَ: فَلَمَّا صَلَّى عَلَى الْجِنَازَةِ قَالَ وَلِیُّهَا لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: ارْجِعْ مَأْجُوراً رَحِمَکَ اللَّهُ فَإِنَّکَ لَا تَقْوَى عَلَى الْمَشْیِ. فَأَبَى أَنْ یَرْجِعَ قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: قَدْ أَذِنَ لَکَ فِی الرُّجُوعِ وَ لِی حَاجَةٌ أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْهَا. فَقَالَ: «امْضِ فَلَیْسَ بِإِذْنِهِ جِئْنَا وَ لَا بِإِذْنِهِ نَرْجِعُ إِنَّمَا هُوَ فَضْلٌ وَ أَجْرٌ طَلَبْنَاهُ فَبِقَدْرِ مَا یَتْبَعُ الْجَنَازَةَ الرَّجُلُ یُؤْجَرُ عَلَى ذَلِکَ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۷۱

 

از زراره نقل شده است: امام باقر (علیه‌السلام) برای تشییع‌جنازه‌ی مردی از قریش حاضر شدند. من نیز همراه ایشان بودم. در این تشییع‌جنازه، «عَطاء»[1] نیز بود.

زنی شروع به ناله و فریاد کرد. عطاء گفت: یا او را ساکت کنید یا ما برمی‌گردیم! آن زن ساکت نشد و عطاء (تشییع‌جنازه را ترک کرد و) برگشت.

زراره گوید:

به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کردم: عطاء برگشت.

امام فرمودند:

«چرا؟»

عرض کردم:

این زن ناله و فریاد کرد، او گفت یا ساکتش کنید یا ما برمی‌گردیم، ساکت نشد و او نیز برگشت.

امام فرمودند:

«با ما بیا! (تشییع را ادامه دهیم) ما اگر باطلی را ببینیم که همراهِ حق است[2] و به‌خاطر ترک باطل، بخواهیم حق را ترک کنیم، دراین‌صورت حق مسلمان را ادا نکرده‌ایم.»[3]

زراره گوید: وقتی نماز (میت) بر جنازه خوانده‌شد، صاحب‌عزا به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

برگردید، شما اجرتان را بردید، خداوند شما را رحمت کند. شما توان پیاده‌روی ندارید.[4]

امام از برگشتن خودداری کردند.

به حضرت عرض کردم:

او به شما اجازه داد که برگردید. من نیز حاجتی دارم که می‌خواهم از شما درخواست کنم.[5]

امام فرمودند:

«بیا! ما با اجازه او نیامده‌ایم و با اجازه او برنمی‌گردیم. ما فقط برای کسب فضل و اجر آمده‌ایم و انسان به‌مقداری که دنبال جنازه برود، برای این کار اجر می‌گیرد.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۷۱

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «عطاءبن‌ابی‌رباح»؛ از علمای مورد احترام بنی‌امیه.

[2] از این‌که حضرت شیون و فریادِ زنان پشت جنازه را «باطل» دانسته‌اند، معلوم می‌شود این‌کار (لااقل درصورتی‌که به گوش نامحرم برسد) جایز نیست.

[3] این هم درسی است که انسان حق ندارد به بهانه وجود یک باطل، حقی که نسبت به برادر مؤمنش دارد را ادا نکند و در این‌گونه موارد، ادای حق برادر مؤمن، ترجیح دارد.

[4] شاید به این خاطر باشد امام باقر (علیه‌السلام) درشت‌هیکل بوده‌اند؛ چنان‌چه امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیثی پدرشان را چنین توصیف کرده‌اند: «کَانَ رَجُلًا بَادِناً ثَقِیلًا»؛ «ایشان، مردی درشت‌هیکل و سنگین‌وزن بودند» (الکافی، ج۵، ص۷۳) 

[5] «زراةبن‌أعیَن» از فقها و محدثانِ بزرگ شیعه بوده‌است و احتمالاً از امام، سؤالی علمی داشته‌است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یَزِیدَ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«تَزَاوَرُوا فَإِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ إِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِأَحَادِیثِنَا وَ أَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَى بَعْضٍ فَإِنْ أَخَذْتُمْ بِهَا رَشَدْتُمْ وَ نَجَوْتُمْ وَ إِنْ تَرَکْتُمُوهَا ضَلَلْتُمْ وَ هَلَکْتُمْ فَخُذُوا بِهَا وَ أَنَا بِنَجَاتِکُمْ زَعِیمٌ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به دیدار یکدیگر بروید؛ چراکه دیدار شما(شیعیان)، (موجبِ) زنده‌کردنِ دل‌هایتان و یادآوری احادیثِ ما(اهل‌بیت) است.

احادیث ما، شما را نسبت به یکدیگر نزدیک (و متمایل) می‌کند. 

آن‌گاه اگر به آن‌ها عمل کنید، به مسیر صحیح هدایت می‌شوید و نجات می‌یابید 

و اگر آن‌ها را ترک کنید، گم‌راه می‌شوید و از بین می‌روید. 

پس به آن‌ها عمل کنید و من ضامن نجات شما خواهم بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِی: «أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟» فَقُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا. فَقَالَ: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ فَأَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸۷

 

میسِّربن‌عبدالعزیز گوید: امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند: 

«آیا شما (شیعیان) با هم خلوت[1] می‌کنید و با هم حرف می‌زنید و هرچه می‌خواهید[2] می‌گویید؟» 

عرض کردم: 

بله، به خدا قسم، ما با هم خلوت می‌کنیم و حرف می‌زنیم و هرچه می‌خواهیم می‌گوییم. 

حضرت فرمودند: 

«بدانید که به خدا قسم، دوست داشتم در بعضی از این مکان‌ها همراهِ شما باشم. 

بدانید که به خدا قسم، من بوی شما و جان‌های شما را دوست دارم. 

به‌راستی که شما پیروِ دین خدا و دین فرشتگان خدا هستید. 

پس با پرهیزگاری و تلاشِ زیاد، (دین خدا را) یاری کنید.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در شرایط سخت تقیه، که شیعیان سخت تحت فشار بودند و عقاید خود را مخفی می‌کردند، لازم بود که جلساتی مخفیانه، بدون حضور مخالفان و دشمنان تشکیل دهند تا دلشان با دیدار یکدیگر گرم شود، عقایدشان مستحکم گردد، از اخبار اطلاع یابند، از احکام و احادیث جدید آگاه شوند و...

[2] مقصود این است که در غیاب مخالفان و دشمنان، راحت و بدون محدودیت، سخن بگویند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

أنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع کَانَ یَوْماً قَدْ خَرَجَ مِنْ سُرَّ مَنْ رَأَى إِلَى قَرْیَةٍ لِمُهِمٍّ عَرَضَ لَهُ فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ یَطْلُبُهُ فَقِیلَ لَهُ قَدْ ذَهَبَ إِلَى الْمَوْضِعِ الْفُلَانِیِّ فَقَصَدَهُ فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ قَالَ لَهُ مَا حَاجَتُکَ فَقَالَ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَعْرَابِ الْکُوفَةِ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَاءِ جَدِّکَ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ قَدْ رَکِبَنِی دَیْنٌ فَادِحٌ أَثْقَلَنِی حَمْلُهُ وَ لَمْ أَرَ مَنْ أَقْصُدُهُ لِقَضَائِهِ سِوَاکَ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ طِبْ نَفْساً وَ قَرَّ عَیْناً ثُمَّ أَنْزَلَهُ فَلَمَّا أَصْبَحَ ذَلِکَ الْیَوْمَ قَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ أُرِیدُ مِنْکَ حَاجَةً اللَّهَ اللَّهَ أَنْ تُخَالِفَنِی فِیهَا فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ لَا أُخَالِفُکَ فَکَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ وَرَقَةً بِخَطِّهِ مُعْتَرِفاً فِیهَا أَنَّ عَلَیْهِ لِلْأَعْرَابِیِّ مَالًا عَیَّنَهُ فِیهَا یَرْجَحُ عَلَى دَیْنِهِ وَ قَالَ خُذْ هَذَا الْخَطَّ فَإِذَا وَصَلْتُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى أَحْضِرْ إِلَیَّ وَ عِنْدِی جَمَاعَةً فَطَالِبْنِی بِهِ وَ أَغْلِظِ الْقَوْلَ عَلَیَّ فِی تَرْکِ إِیفَائِکَ إِیَّاهُ اللَّهَ اللَّهَ فِی مُخَالَفَتِی فَقَالَ أَفْعَلُ وَ أَخَذَ الْخَطَّ فَلَمَّا وَصَلَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى وَ حَضَرَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ کَثِیرُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْخَلِیفَةِ وَ غَیْرِهِمْ حَضَرَ ذَلِکَ الرَّجُلُ وَ أَخْرَجَ الْخَطَّ وَ طَالَبَهُ وَ قَالَ کَمَا أَوْصَاهُ فَأَلَانَ أَبُو الْحَسَنِ لَهُ الْقَوْلَ وَ رَفَقَهُ وَ جَعَلَ یَعْتَذِرُ إِلَیْهِ وَ وَعَدَهُ بِوَفائِهِ وَ طَیْبَةِ نَفْسِهِ فَنُقِلَ ذَلِکَ إِلَى الْخَلِیفَةِ الْمُتَوَکِّلِ فَأَمَرَ أَنْ یُحْمَلَ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَلَمَّا حُمِلَتْ إِلَیْهِ تَرَکَهَا إِلَى أَنْ جَاءَ الرَّجُلُ فَقَالَ خُذْ هَذَا الْمَالَ فَاقْضِ مِنْهُ دَیْنَکَ وَ أَنْفِقِ الْبَاقِیَ عَلَى عِیَالِکَ وَ أَهْلِکَ وَ أَعْذِرْنَا فَقَالَ لَهُ الْأَعْرَابِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ إِنَّ أَمَلِی کَانَ یَقْصُرُ عَنْ ثُلُثِ هَذَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالاتِهِ وَ أَخَذَ الْمَالَ وَ انْصَرَفَ.

 کشف‌الغمةفی‌معرفة‌الأئمة، ج‏۲، ص۳۷۴

 

روزی امام هادی (علیه‌السلام) کار مهمی که برایشان پیش آمده‌بود، از سامرا خارج شدند. 

مردی عرب دنبال ایشان می‌گشت. به او گفتند امام به فلان‌جا رفته‌است. به‌سمت امام حرکت کرد. 

وقتی به امام رسید، ایشان فرمودند: «حاجتت چیست؟»

گفت: من مردی از اعراب کوفه و از شیعیان جدتان، علی‌بن‌ابی‌طالب هستم. دچار بدهیِ بزرگی شده‌ام که توان پرداختش را ندارم. جز شما کسی را ندارم که برای پرداختش به او مراجعه کنم.

امام هادی (علیه‌السلام) به او فرمودند: «ناراحت نباش و امیدوار باش.»

سپس حضرت آن مرد را در محلی که بودند اسکان دادند و وقتی صبح شد، به او فرمودند: «از تو درخواستی دارم. تو را به خدا، دراین‌رابطه با من مخالفت نکن.»

مرد عرب عرض کرد: نه، با شما مخالفت نمی‌کنم.

امام هادی (علیه‌السلام) یادداشتی به خطِ خودشان نوشتند و در آن اعتراف کردند که مالی به اعرابی بدهکارند و مبلغی بیش از بدهیِ مرد عرب تعیین کردند. 

به مرد عرب فرمودند: «این یادداشت را بگیر و وقتی من به سامرا رفتم و گروهی نزد من بودند، پیشِ من بیا و با استناد به این یادداشت، پولت را مطالبه کن و بر من سخت بگیر و با سخنانی درشت، از من بخواه حقت را بدهم. تو را به خدا، با من مخالفت نکن.»

آن مرد این کار را کرد و یادداشت را گرفت و در سامرا، خدمت امام رسید، در حالی که تعداد زیادی از یاران خلیفه (متوکل عباسی) و دیگران، پیش امام بودند.

مرد عرب آمد و یادداشت را در آورد و آن را مطالبه کرد و همان‌طور که حضرت توصیه کرده‌بودند، حرف زد.

امام هادی (علیه‌السلام) با نرمی و ملایمت با او برخورد کردند و معذرت خواهی کردند و به او قول دادند که دینشان را بپردازند و او را از ناراحتی در آورند.

این ماجرا برای خلیفه، متوکل عباسی نقل شد، پس دستور داد سی‌هزاردرهم به امام هادی (علیه‌السلام) پرداخت شود.

وقتی پول را به امام دادند، آن را کنار گذاشتند تا آن مرد بیاید.

آن‌گاه به او فرمودند: «این پول را بگیر و با آن بدهی‌ات را پرداخت کن و بقیه‌اش را برای اهل و عیالت خرج کن و ما را معذور بدار.»

مرد عرب عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! به خدا قسم، خواسته‌ی من کمتر از یک‌سومِ این مبلغ بود، اما خداوند بهتر می‌داند رسالتش را در چه جایی (خاندانی) قرار دهد.

پول گرفت و از نزد امام رفت.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ذکر این نکته ضروری است که امام هادی (علیه‌السلام) با این کار، نه‌فقط قصد کمک به آن شیعه‌ی بدهکار را داشتند، بلکه احتمالاً می‌خواسته‌اند حساسیت حکومت را نسبت به خود و وجوهاتی که از اقصی‌نقاط جهان از طرف شیعیان و از طریق شبکه‌ی مخفیِ وکالت، به ایشان می‌رسید، بکاهند.

به‌هرحال، حکومت‌ها از قدرتمند شدنِ افراد هراس دارند و امام هادی احتمالاً با این ترفند می‌خواسته‌اند طوری وانمود کنند که حتی در پرداخت بدهی‌های خودشان درمانده‌اند.

شبکه‌ی وکالت، شبکه‌ی مخفیِ هرمی شکلی است که از زمان امام باقر و امام صادق کم‌کم شکل گرفت. در رأس آن، امام قرار داشت و شاخه‌شاخه می‌شد و به صورتِ مویرگی، به نمایندگان امام در اقصی‌نقاط جهان می‌رسید.

این شبکه، در زمانی شکل گرفت که شیعه، مذهبی ممنوعه بود و ائمه مجبور بودند از این طریق، راهی ارتباطی میان خود و شیعیانشان ایجاد کنند.

از طریق این شبکه، دستوراتِ لازم و احکام و معارف، از بالا به پایین می‌رفت. مردم نیز وجوهات شرعی‌شان را به امام می‌رساندند و امام مجدداً آن را از طریق همین شبکه، در جاهایی که لازم بود، مصرف می‌کردند.

برای دانستن پیرامون جزئیات این شبکه، به کتاب «سازمان وکالت» نوشته حجت‌الاسلام محمدرضا جباری مراجعه کنید.

 

بعداًنوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی از مخاطبان، در مورد مطلب اخیر نکته‌ای فرمودند که خوب است توضیح دهم.

آیا کسی در این ماجرا دروغ گفته‌است؟

خیر، اگر دقت کرده‌باشید، امام اول خود را به آن مرد بدهکار کردند و بر روی کاغذی به این بدهکاری اعتراف نمودند. بعد از این بود که مرد طلبش را از امام خواست.

در آخر هم وقتی مبلغ را به او دادند، فرمودند: «أعذرنا»؛ ما را معذور بدار.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۸:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَعْدِ بْنِ طَرِیفٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «مَنْ غَسَّلَ مَیِّتاً فَأَدَّى فِیهِ الْأَمَانَةَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ.» قُلْتُ: وَ کَیْفَ یُؤَدِّی فِیهِ الْأَمَانَةَ؟ قَالَ: «لَا یُحَدِّثُ بِمَا یَرَى.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۶۴

 

سعدبن‌طَریف گوید: امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که مرده‌ای را غسل دهد و در این کار، امانت‌دار باشد، خداوند (گناهانِ) او را می‌آمرزد.»

عرض کردم: 

چگونه در این کار امانت‌داری کند؟!

فرمودند:

«آن‌چه را می‌بیند، (برای دیگران) نقل نکند.»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هنگام تغسیل و تکفینِ میت، هم بخش‌های خصوصی بدن او آشکار می‌شود و هم ممکن است حَدَثی از او خارج شود و به‌هرحال، صحنه‌های ناخوش‌آیندی مشاهده شود. بازگو کردن این مشاهدات، موجب تحقیر مؤمن و رفتنِ آبروی او نزد دیگران است و جایز نیست.

به نظر می‌رسد با وجود تأکید بر امانت‌داریِ غسل‌دهنده‌ی میت (در مورد آن‌چه دیده‌است)، شرایطی که در بعضی غسّال‌خانه‌ها مهیا شده‌است تا مردم بتوانند از پشت شیشه، تغسیل و تکفین میت را تماشا کنند، چندان معقول و مشروع نیست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۸:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ وَ یُونُسَ بْنِ ظَبْیَانَ قَالا قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«دو ویژگی را در برادران(ایمانی)تان آزمایش کنید؛ 

اگر آن دو ویژگی در آن‌ها بودند، (که به دوستی‌تان ادامه دهید)، و الا، (از آن‌ها) شدیداً دوری گزینید:

- مواظبت بر نمازها، در وقتشان

- نیکی به برادران(ایمانی) در سختی و گشایش.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«لَا تَثِقْ بِأَخِیکَ کُلَّ الثِّقَةِ فَإِنَّ صَرْعَةَ الِاسْتِرْسَالِ لَنْ تُسْتَقَالَ‏.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۷۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به برادر(ایمانی)ات اعتمادِ کامل نکن! 

زیرا زمین‌خوردنی که از روی سهل‌گیری باشد، هرگز جبران نمی‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۴۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى ع یَقُولُ:

«لَا تُذْهِبِ الْحِشْمَةَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَ أَخِیکَ أَبْقِ مِنْهَا فَإِنَّ ذَهَابَهَا ذَهَابُ الْحَیَاءِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۶۷۲

 

از امام کاظم نقل شده‌است که فرمودند:

«حرمت میان خود و برادر(ایمانی)ات را از بین مبر، مقداری از آن را باقی بگذار؛ 

چراکه از بین رفتنِ این حرمت، از بین رفتنِ حیاست.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

و من کتاب له ع کتبه للأشتر النخعی لما ولاه‏ على‏ مصر:

«...وَ اجْعَلْ لِذَوِی الْحَاجَاتِ مِنْکَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِیهِ شَخْصَکَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِیهِ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَکَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَکَ وَ أَعْوَانَکَ مِنْ أَحْرَاسِکَ وَ شُرَطِکَ حَتَّى یُکَلِّمَکَ مُتَکَلِّمُهُمْ غَیْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَإِنِّی سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص یَقُولُ فِی غَیْرِ مَوْطِنٍ: «لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا یُؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِیِّ غَیْرَ مُتَتَعْتِعٍ.» ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِیَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّیقَ وَ الْأَنَفَ یَبْسُطِ اللَّهُ عَلَیْکَ بِذَلِکَ أَکْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ یُوجِبْ لَکَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَیْتَ هَنِیئاً وَ امْنَعْ فِی إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۹

 

بخشی از نامه‌ای که امیر مؤمنان زمانی که مالک اشتر را به ولایت مصر گماشتند، برای او نوشتند:

«...مقداری از وقتت را برای کسانی که حاجتی از تو دارند، قرار ده. به این نحو که:

(از کارهای دیگرت دست بکشی و) خودت را در اختیار آنان قرار دهی،

در جلسه‌ای عمومی نزدشان بنشینی و در آن جلسه - به‌خاطر خدایی که تو را آفریده - فروتنی نمایی. 

سربازان و یارانت را که از محافظان و نگهبانانت هستند، از مردم دور بدار؛ تا کسی که سخن می‌گوید، بدون این‌که (از روی ترس) دچار لکنت زبان شود، سخنش را به تو بگوید.

چراکه من نه یک‌بار (که بارها) از رسول خدا شنیدم که می‌فرمودند: 

«امتی که در آن، حق ضعیف، بدون لکنت زبان، از قوی گرفته نشود، هرگز مقدس (پاک و آراسته) نمی‌گردد.»

سپس (وقتی شروع به انتقاد کردند،) درشت‌خویی و ناتوانی‌شان را در سخن گفتن تحمل کن و در برخورد با آنان کم‌حوصلگی و تکبر نداشته باش. 

که اگر چنین کنی، خداوند مرزهای رحمتش را بر تو می‌گشاید و پاداش فرمانبری‌اش را برایت واجب می‌گرداند. 

(آن‌گاه اگر با خواسته‌اش موافق بودی،) آن‌چه را به او می‌دهی، طوری بده که لذت ببرد و گوارایش شود، 

و (اگر با خواسته‌اش موافق نبودی،) به زیبایی و با عذرخواهی او را از آن‌چه خواسته‌است، منع کن...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

و من کتاب له ع کتبه للأشتر النخعی لما ولاه‏ على‏ مصر:

«...ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ‏ الْجَوْرِ وَ الْخِیَانَةِ وَ تَوَخَ‏ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَیَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ‏ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَافاً وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۵

 

بخشی از نامه‌ای که امیر مؤمنان زمانی که مالک اشتر را به ولایت مصر گماشتند، برای او نوشتند:

«...در امور کارگزارانت دقت داشته باش.

آنان را بعد از آن‌که آزمودی، به کار گیر،

نه به‌خاطر نزدیکی (به خودت)

و نه از روی علاقه؛ 

چراکه این دو، از شاخه‌های بی‌عدالتی و خیانت هستند.

 

آنان را از میان افراد باتجربه و خویشتن‌دار انتخاب کن، از میان خانواده‌های سالمی که در اسلام پیش‌گام بوده‌اند؛

زیرا آنان

- اخلاقشان کریمانه‌تر است، 

- حیثیت و آبرویشان بی‌نقص‌تر است، 

- به‌خاطر شرافتشان، کمتر دچار طمع می‌شوند 

- و در عاقبت کارها، دقت‌نظر بیشتری دارند...»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

الإمامُ الصّادقُ علیه السلام:

«الْجَهْلُ فِی ثَلَاثٍ:

فی تَبَدُّلِ الْإِخْوَانِ

و الْمُنَابَذَةِ بِغَیرِ بَیانٍ

و التَّجَسُّسِ عَمَّا لَا یعْنِی.»

 تحف‌العقول، ص۳۱۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است:

«نادانی در سه چیز است:

عوض کردن دوستان،

برهم‌زدنِ رابطه، بدون بیان (دلیل)

و تجسّس در مورد امور بی‌فایده.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: کُنْتُ حَاضِراً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ! ذَکَرْتَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ یَلْبَسُ‏ الْقَمِیصَ‏ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ‏ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ وَ نَرَى عَلَیْکَ اللِّبَاسَ الْجَیِّدَ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ:

«إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ یَلْبَسُ ذَلِکَ فِی زَمَانٍ لَا یُنْکَرُ وَ لَوْ لَبِسَ مِثْلَ ذَلِکَ الْیَوْمَ لَشُهِرَ بِهِ فَخَیْرُ لِبَاسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ غَیْرَ أَنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ لَبِسَ لِبَاسَ عَلِیٍّ ع وَ سَارَ بِسِیرَتِهِ.»

 الکافی، ج۶، ص۴۴۴

 

حمادبن‌عثمان گوید: نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که مردی به ایشان عرض کرد:

اصلحک‌الله! فرمودید که علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) لباس زبر به تن می‌کرد، پیراهن چهار درهمی می‌پوشید و امثال این‌ها، درحالی‌که ما لباسی خوب و زیبا بر تن شما می‌بینیم!

حضرت به او فرمودند:

«به‌راستی‌که علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) در زمانی این‌گونه می‌پوشید که ناپسند نبود

و اگر چنین لباسی را امروز می‌پوشید، موجب می‌شد انگشت‌نما شود.

پس بهترین لباسِ هر زمانه‌ای، لباسِ اهلِ همان زمان است.

به‌جز قائمِ ما (عجلّ‌الله‌فرجه) که وقتی قیام می‌کند، لباس علی (علیه‌السلام) را می‌پوشد و به سیره‌ی او عمل می‌کند.»

 

 

قالَ الإمَامُ الرِّضَا ع:

«إِنَ‏ أَهْلَ‏ الضَّعْفِ‏ مِنْ‏ مَوَالِیَ‏ یُحِبُّونَ‏ أَنْ أَجْلِسَ عَلَى اللُّبُودِ وَ أُلْبِسَ الْخَشِنَ وَ لَیْسَ یَتَحَمَّلُ الزَّمَانُ ذَلِکَ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۹۸

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«برخی یاران کوته‌اندیشم دوست دارند که من بر زیرانداز نمدین بنشینم و لباس زبر بپوشم،

درحالی‌که زمانه(ما) چنین‌چیزی را نمی‌پذیرد.»

 

با این حال، جالب است بدانید:

 

...عَنْ أَبِی عَبَّادٍ قَالَ:

کانَ‏ جُلُوسُ‏ الرِّضَا ع‏ فِی‏ الصَّیْفِ‏ عَلَى حَصِیرٍ وَ فِی الشِّتَاءِ عَلَى مِسْحٍ وَ لُبْسُهُ الْغَلِیظَ مِنَ الثِّیَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَیَّنَ لَهُمْ.

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۷۸

 

از ابی‌عَبّاد نقل شده‌است:

امام رضا (علیه‌السلام) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر زیراندازی مویین می‌نشستند. لباس زبر و ضخیم می‌پوشیدند،

اما وقتی میان مردم ظاهر می‌شدند، خود را برای آنان می‌آراستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ یُونُسَ قَالَ قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع:

«إِذَا مَرِضَ‏ أَحَدُکُمْ‏ فَلْیَأْذَنْ‏ لِلنَّاسِ‏ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِ فَإِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا وَ لَهُ دَعْوَةٌ مُسْتَجَابَةٌ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۱۱۷

 

یونس‌بن‌عبدالرحمان از امام رضا (علیه‌السلام) نقل کرده‌است:

«هرگاه یکی از شما بیمار شد، مردم را خبر کنید تا نزدش بیایند؛

زیرا هیچ‌کس نیست، مگراین‌که دعایی مستجاب دارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«تَمَامُ الْعِیَادَةِ لِلْمَرِیضِ أَنْ‏ تَضَعَ‏ یَدَکَ‏ عَلَى‏ ذِرَاعِهِ‏ وَ تُعَجِّلَ الْقِیَامَ مِنْ عِنْدِهِ فَإِنَّ عِیَادَةَ النَّوْکَى أَشَدُّ عَلَى الْمَرِیضِ مِنْ وَجَعِهِ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«عیادت کامل بیمار، این است که دستت را بر ساعدش بگذاری و زود از پیشش برخیزی؛

چراکه عیادت احمق‌ها، برای بیمار، از دردی که دارد، سخت‌تر است.»

 

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَال:َ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص قَالَ:

«إِنَّ مِنْ أَعْظَمِ الْعُوَّادِ أَجْراً عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَمَنْ إِذَا عَادَ أَخَاهُ خَفَّفَ الْجُلُوسَ إِلَّا أَنْ یَکُونَ الْمَرِیضُ یُحِبُّ ذَلِکَ وَ یُرِیدُهُ وَ یَسْأَلُهُ ذَلِکَ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

امام صادق از امیر مؤمنان (علیهماالسلام) نقل فرموده‌اند:

«به‌راستی، از میان عیادت‌کنندگان، یکی از کسانی که بیشترین پاداش را نزد خداوند (عزّوجلّ) دارد،

کسی است که وقتی به عیادت برادر(ایمانی)اش می‌رود، نشستن (نزد او) را کوتاه کند،

مگراین‌که مریض دوست داشته‌باشد او (بیشتر) بنشیند و این را از او بخواهد.»

 

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«لَا عِیَادَةَ فِی وَجَعِ الْعَیْنِ وَ لَا تَکُونُ عِیَادَةٌ فِی أَقَلَّ مِنْ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فَإِذَا وَجَبَتْ فَیَوْمٌ وَ یَوْمٌ لَا فَإِذَا طَالَتِ الْعِلَّةُ تُرِکَ الْمَرِیضُ وَ عِیَالَهُ.»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«برای کسی که چشم‌درد دارد، عیادتی نیست

و در فاصله کمتر از سه روز نباید عیادت کرد، اما اگر لازم شد، یک روز در میان انجام شود

و هرگاه بیماری طولانی شد، مریض و خانواده‌اش را رها کنید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۶
ابوالفضل رهبر

 

...قَالَ أَبُو زَیْدٍ: أَخْبَرَنِی مَوْلًى لِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: مَرِضَ بَعْضُ مَوَالِیهِ فَخَرَجْنَا إِلَیْهِ نَعُودُهُ وَ نَحْنُ عِدَّةٌ مِنْ مَوَالِی جَعْفَرٍ فَاسْتَقْبَلَنَا جَعْفَرٌ ع فِی بَعْضِ الطَّرِیقِ. فَقَالَ لَنَا: «أَیْنَ تُرِیدُونَ؟» فَقُلْنَا: نُرِیدُ فُلَاناً نَعُودُهُ. فَقَالَ لَنَا: «قِفُوا!» فَوَقَفْنَا. فَقَالَ: «مَعَ أَحَدِکُمْ تُفَّاحَةٌ أَوْ سَفَرْجَلَةٌ أَوْ أُتْرُجَّةٌ أَوْ لَعْقَةٌ مِنْ طِیبٍ أَوْ قِطْعَةٌ مِنْ عُودِ بَخُورٍ؟» فَقُلْنَا: مَا مَعَنَا شَیْ‏ءٌ مِنْ هَذَا. فَقَالَ: «أَ مَا تَعْلَمُونَ أَنَّ الْمَرِیضَ یَسْتَرِیحُ إِلَى کُلِّ مَا أُدْخِلَ بِهِ عَلَیْهِ؟»

 الکافی، ج۳، ص۱۱۸

 

یکی از غلامان امام جعفربن‌محمد صادق (علیهماالسلام) نقل کرده‌است:

یکی (دیگر) از غلامان حضرت مریض شد. ما، جمعی از غلامان امام صادق (علیه‌السلام)، برای عیادت او (از خانه) خارج شدیم و در راه با امام صادق (علیه‌السلام) مواجه گشتیم.

حضرت فرمودند: «کجا می‌روید؟»

عرض کردیم: به عیادت فلانی می‌رویم.

فرمودند: «بایستید!»

ایستادیم.

فرمودند: «آیا سیبی، گلابی‌ای، بالنگی یا مقداری عطر یا تکه‌ای عودِ دودکردنی همراه یکی از شما هست؟»

عرض کردیم: چیزی از آن‌چه فرمودید، همراه نداریم.

فرمودند: «مگر نمی‌دانید بیمار از چیزی که برایش برده می‌شود، آرامش می‌یابد؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۰۰:۰۳
ابوالفضل رهبر