دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۳۲۸ مطلب با موضوع «اجتماعی» ثبت شده است

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ أَبِی الْحَسَنِ الرِّضَا إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع:

«یَا أَبَا جَعْفَرٍ بَلَغَنِی أَنَّ الْمَوَالِیَ إِذَا رَکِبْتَ أَخْرَجُوکَ مِنَ الْبَابِ الصَّغِیرِ فَإِنَّمَا ذَلِکَ مِنْ بُخْلٍ مِنْهُمْ لِئَلَّا یَنَالَ مِنْکَ أَحَدٌ خَیْراً وَ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَا یَکُنْ مَدْخَلُکَ وَ مَخْرَجُکَ إِلَّا مِنَ الْبَابِ الْکَبِیرِ فَإِذَا رَکِبْتَ فَلْیَکُنْ مَعَکَ ذَهَبٌ وَ فِضَّةٌ ثُمَّ لَا یَسْأَلُکَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا أَعْطَیْتَهُ وَ مَنْ سَأَلَکَ مِنْ عُمُومَتِکَ أَنْ تَبَرَّهُ فَلَا تُعْطِهِ أَقَلَّ مِنْ خَمْسِینَ دِینَاراً وَ الْکَثِیرُ إِلَیْکَ وَ مَنْ سَأَلَکَ مِنْ عَمَّاتِکَ فَلَا تُعْطِهَا أَقَلَّ مِنْ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ دِینَاراً وَ الْکَثِیرُ إِلَیْکَ إِنِّی إِنَّمَا أُرِیدُ بِذَلِکَ أَنْ یَرْفَعَکَ اللَّهُ فَأَنْفِقْ وَ لَا تَخْشَ مِنْ ذِی الْعَرْشِ إِقْتَاراً.»

 الکافی، ج۴، ص۴۳

 

ابن ابی‌نصر بزنطی گوید:

در نامه‌ی امام رضا به امام جواد (علیهماالسلام) خواندم (که نوشته شده بود):

«ای ابو جعفر! به من خبر رسیده که خدمتکاران هرگاه تو را با مرکب جابه‌جا می‌کنند، از درب کوچک (اختصاصی) عبور می‌دهند[*] و این به‌خاطر بُخلِ آن‌هاست؛ تا از تو به کسی خیری نرسد.

از تو می‌خواهم - قسم به حقی که بر گردنت دارم - ورود و خروجت فقط از درب بزرگ (عمومی) باشد

و وقتی سوار بر مرکب عبور می‌کنی، حتماً با خودت (سکه‌های) طلا و نقره همراه داشته باشی و آن‌گاه هرکس از تو چیزی خواست، به او ببخش.

اگر یکی از عموهایت از تو خواست نیکی‌ای به او کنی، کم‌تر از پنجاه دینار (سکه طلا) به او نده و اختیار با خودت است که بیشتر بدهی

و اگر یکی از عمه‌هایت از تو چیزی خواست، کم‌تر از بیست‌وپنج دینار به او نده و اختیار با خودت است که بیشتر بدهی.

قصدم از این توصیه‌ها فقط این است که خداوند (مقامِ) تو را والا گرداند.

پس انفاق کن و از جانب (خداوندِ) صاحب عرش، نگران نباش که (با انفاق) تنگ‌دست شوی.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] امام جواد (علیه‌السلام) در آن روزگار حدود شش هفت سال داشته‌اند و چون فرزند ولی‌عهدِ خلیفه‌ی مسلمین بوده‌اند، یکی از آقازاده‌های روزگار خویش محسوب می‌شدند و با احترام ویژه‌ای با ایشان رفتار می‌شده.

به همین خاطر، امام رضا (علیه‌السلام) توصیه‌های لازم را به فرزندشان اعلام داشته‌اند تا در حلقه‌ی اطرافیان بخیل و تشریفات احمقانه محصور نشوند و چهره‌ی مردمی‌شان تقویت گردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ ارديبهشت ۹۷ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

سیزده‌چهارده‌سالَم بیش‌تر نبود.

تنها، از این‌ور تهران راه افتادم به آن‌ورش، تا فیلم پرسروصدای آن سال را ببینم.

اولین‌باری بود که چنین کاری می‌کردم و آن‌طور که یادم است، اولین‌باری بود که احساس «استقلال» و «قدرت» می‌کردم. این احساس وقتی از سینما بیرون می‌آمدم، چندبرابر شده بود.

خطی که «آژانس» در ذهن من کشید، هیچ فیلم دیگری تا امروز نکشیده است.

نه من، که در ذهن خیلی‌ها؛ براساس چندین نظرسنجی، «آژانس شیشه‌ای» مدال بهترین فیلم بعد از انقلاب را بر سینه دارد. (درود بر ابراهیم حاتمی‌کیا)

 

امروز در سینمای «محمدحسین مهدویان» دوباره بعد از سال‌ها، ردی از آژانس را دیدم.

نه به آن قوت، اما در برهوت این سال‌ها، بسیار بسیار غنیمت است.

امروز احساس کردم چقدر جای «آژانس»ها و «لاتاری»ها در سینمای ایران خالی است.

مردم این‌روزها انگار به این‌ها نیاز دارند؛ نیازی که گویا سال‌هاست انکارش می‌کردند و حالا، با تشویق‌های مدامی که نثار قهرمانان باغیرت داستان، در آن پایان شگفت‌انگیز می‌کنند، میل اصیل خود را لو می‌دهند.

نه‌خیر آقای جیرانی! دوره این حرف‌ها نگذشته. این مردم، همان مردمِ عاشق «قیصر» و «حاج‌کاظم» هستند. همان مردم، با همان «فطرت»، با همان «غیرت».

 

امروز، مردمی که از صندلی‌هایشان بلند می‌شدند و با چشمان تر و لب‌های خندان به سمت درب خروج حرکت می‌کردند، یک‌طور دیگر بودند؛ چشم‌هایشان یک برق دیگری داشت، یک‌طور دیگر راه می‌رفتند.

حسی داشتند شبیه حسی که وقتی بچه بودند، بعد از تماشای فیلم‌های «بروسلی» پیدا می‌کردند.

امروز مردانی را دیدم که موقع خروج، یک‌کتی راه می‌رفتند، دستانشان را دور ناموسشان حلقه کرده بودند و با تیزی نگاهشان چشم بی‌ناموس‌ها را نشانه گرفته بودند.

 

اما راستش امروز وقتی از راهروهای خروجی، وارد خیابان شدم و نور خورشید به صورتم پاشید، ناگهان به خود آمدم که فیلم تمام شد و حالا داری به دنیای واقعی پا می‌گذاری. قانونِ آن تو با این بیرون فرق دارد؛ این بیرون دولتی روی کار است که ماقبل «لاتاری» است، ماقبل «آژانس» است، حتی ماقبل «قیصر».

برای همین، سر صدور پروانه ساخت و اعطای جوایز فجر مشتش را آن‌قدر سفت کرده بود.

اما نااُمید نیستم؛ چون هنوز صدای تشویق‌های مردم برای سکانس غرورآفرین پایانی، در گوشم هست.

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 

پانوشت۱: امروز در راه خانه، هوس کردم دوباره «آژانس» را ببینم.

پانوشت۲: به سازمان اوج هم بابت موفقیت‌های پی‌در‌پیِ امسالشان که حاصل «تلاش» و «صبر»شان است، تبریک می‌گویم.

پانوشت۳: چه مُصادفتِ معناداری بود برای من؛ تماشای لاتاری با «روز پاسدار».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۱:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که می‌دانید اهل‌بیت تأکید کرده‌اند که درخواستِ هیچ سائل(گدایی) را رد نکنیم.

گاهی پیش می‌آید که در روز چندین نفر جلوی ما را می‌گیرند و درخواست کمک می‌کنند. 

و گاهی وقتی بعضی‌شان را رد می‌کنیم، دچار عذاب وجدان می‌شویم.

آیا باید درخواست همه‌شان را اجابت کنیم؟

 

...عَنِ الْوَلِیدِ بْنِ صَبِیحٍ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَجَاءَهُ سَائِلٌ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَأَعْطَاهُ ثُمَّ جَاءَهُ آخَرُ فَقَالَ: «یَسَعُ اللَّهُ عَلَیْکَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۶

 

ولید بن صَبیح نقل می‌کند:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که...

سائلی نزد ایشان آمد و حضرت به او چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت به او نیز چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت باز به او چیزی بخشیدند.

سپس شخص دیگری آمد و حضرت (این‌بار) به او فرمودند:

«خداوند به تو وسعتِ (روزی) دهد.»

 

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ فِی السُّؤَّالِ: «أَطْعِمُوا ثَلَاثَةً إِنْ شِئْتُمْ أَنْ تَزْدَادُوا فَازْدَادُوا وَ إِلَّا فَقَدْ أَدَّیْتُمْ حَقَّ یَوْمِکُمْ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که درمورد درخواستِ سائل‌ها فرمودند:

«به سه نفر غذا دهید. اگر خواستید، به افراد بیشتری بدهید

و الّا (اگر نخواستید، گناهی بر شما نیست؛ زیرا) شما حقی را که آن روز بر گردنتان بوده، ادا کرده‌اید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

آیا چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنَّ لِی ضَیْعَةً بِالْجَبَلِ أَسْتَغِلُّهَا فِی کُلِّ سَنَةٍ ثَلَاثَ آلَافِ دِرْهَمٍ فَأُنْفِقُ عَلَى عِیَالِی مِنْهَا أَلْفَیْ دِرْهَمٍ وَ أَتَصَدَّقُ مِنْهَا بِأَلْفِ دِرْهَمٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ. فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع: «إِنْ کَانَتِ الْأَلْفَانِ تَکْفِیهِمْ فِی جَمِیعِ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لِسَنَتِهِمْ فَقَدْ نَظَرْتَ لِنَفْسِکَ وَ وُفِّقْتَ لِرُشْدِکَ وَ أَجْرَیْتَ نَفْسَکَ فِی حَیَاتِکَ بِمَنْزِلَةِ مَا یُوصِی بِهِ الْحَیُّ عِنْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۱

 

محمد بن مسلم نقل کرده است:

مردی به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

من مزرعه‌ای در کوهستان دارم که سالانه (به اندازه‌ی) سه‌هزار درهم از آن محصول برداشت می‌کنم. از این مقدار، دوهزار درهم را خرج اهل و عیالم می‌کنم و هرسال، هزار درهمش را صدقه می‌دهم.

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند:

«اگر آن دوهزار درهم، برای همه نیازمندی‌های[*] سالانه اهل و عیالت کافی باشد، (با صدقه‌ای که می‌دهی) به خودت یاری رسانده‌ای و برای هدایت خودت توفیق یافته‌ای و آن‌چه را که دیگران هنگام مرگ وصیت می‌کنند [که مثلاً فلان مقدار از دارایی‌هایم را خرج فلان کار خیر کنید]، تو در زمان حیاتت به جا آورده‌ای.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متن حدیث، از واژه «احتیاج» استفاده شده است. شاید اگر این واژه، درست ترجمه گردد و توضیح داده شود، سؤالات و ابهامات پیرامون این مسأله، برطرف شود؛ این‌که حد و مرز «تأمین احتیاجات شخصی» و «اهتمام به گرفتاری‌های دیگران»، که هردو مورد تأکید اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده‌اند، کجاست؟

ابن‌فارس، ریشه‌ی این واژه را «الاضطرار إلى الشى‏ء» می‌داند؛ یعنی: «نیاز ضروری». (معجم‌مقاییس‌اللغة، ج۲، ص۱۱۴)

در دیگر کتب لغویِ دقیق نیز، گوهر معناییِ این واژه «نقصان» (کمبود) دانسته شده است.

بنابراین تأمین احتیاجات ضروریِ خود و خانواده (که نبودشان کمبودی در زندگی محسوب می‌شود) بر اهتمام به گرفتاری‌های دیگران و تأمین احتیاجات برادران ایمانی، اولویت دارد و بعد از تأمین آن احتیاجاتِ ضروری، رسیدگی به امور دیگران در اولویت قرار می‌گیرد.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سالیانی است بعضی می‌گویند: «چراغی که به خانه رواست، به سوریه حرام است.»

البته این جمله از مصادیق مسأله بالا نیست و در واقع یک مغالطه است. از کسانی که چنین جملاتی می‌گویند، باید پرسید: «اگر این چراغ در سوریه روشن نشود، آیا خانه‌ای می‌ماند که بخواهیم روشنش کنیم؟»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ الصَّیْرَفِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أُطْعِمُ سَائِلًا لَا أَعْرِفُهُ مُسْلِماً؟ فَقَالَ: «نَعَمْ أَعْطِ مَنْ لَا تَعْرِفُهُ بِوَلَایَةٍ وَ لَا عَدَاوَةٍ لِلْحَقِّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً» وَ لَا تُطْعِمْ مَنْ نَصَبَ لِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْحَقِّ أَوْ دَعَا إِلَى شَیْ‏ءٍ مِنَ الْبَاطِلِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۳

 

سدیر بن حکیم صَیرَفی گوید:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

آیا به درخواست‌کننده(گدا)ای که نمی‌دانم مسلمان است یا نه، غذا بدهم؟

حضرت فرمودند:

«بله، به کسی که نمی‌دانی ولایت دارد یا با حق دشمنی دارد، کمک کن؛ به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید: «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً»[1]؛ «با مردم زیبا سخن بگویید.»[2]

اما به کسی که (می‌دانی) با حقی دشمنی دارد یا به باطلی دعوت می‌کند، غذا نده.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ السَّائِلِ یَسْأَلُ وَ لَا یُدْرَى مَا هُوَ؟ قَالَ: «أَعْطِ مَنْ وَقَعَتْ لَهُ الرَّحْمَةُ فِی قَلْبِکَ.» وَ قَالَ: «أَعْطِ دُونَ الدِّرْهَمِ.» قُلْتُ: أَکْثَرُ مَا یُعْطَى؟ قَالَ: «أَرْبَعَةُ دَوَانِیقَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۴

فضل بن عبدالله نوفلی گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد:

در مورد درخواست‌کننده(گدا)ای که هویتش مشخص نیست، تکلیف چیست؟

حضرت فرمودند:

«به کسی که دلت نسبت به او به رحم آمد، کمک کن»

و فرمودند:

«کمتر از یک درهم (سکه نقره) کمک کن.»

راوی گوید: عرض کردم:

حداکثر چقدر بدهم؟

فرمودند:

«دوسومِ درهم.[3]»[4]

 

پاورقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره بقره، آیه۸۳.

[2] شاید ارتباط آیه با فرمایش امام این باشد که: جواب رد دادن به درخواست‌کننده (که جزئی از مردم است)، با «زیبا سخن گفتن» تعارض دارد و یکی از مصادیق زیبا سخن گفتن، این است که به کسی که درخواستی دارد، جواب رد ندهیم، هرچند غریبه‌ای باشد که او را نشناسیم.

[3] اگر هر درهم؛ معادل دو و نیم گرم نقره باشد و هر گرم نقره؛ حدود ۲۳۰۰تومان، حداکثر مقداری که می‌توان به چنین کسی کمک کرد، چیزی کمتر از ۴۰۰۰تومان است.

[4] پس به کسی که او را نمی‌شناسیم، نباید کمکِ زیادی کنیم. از طرفی اگر دلمان به حالش سوخت، نباید او را رد کنیم؛ شاید به این دلیل که به نوعی تکلیف به گردنمان می‌آید یا به این دلیل که اگر به کسی که دلمان به حالش سوخته، کمک نکنیم، کم‌کم سنگ‌دل می‌شویم و باب احسان بسته می‌شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۹:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان، علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) هنگامی که مالک اشتر را به فرمانرواییِ مصر برگزیدند، در نامه‌ای خطاب به وی نوشتند:

 

«...ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُیُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَیْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَکَ فِی السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِیَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ یَدَهُ إِلَى خِیَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَیْهِ عِنْدَکَ أَخْبَارُ عُیُونِکَ اکْتَفَیْتَ بِذَلِکَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَیْهِ الْعُقُوبَةَ فِی بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِیَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ...»

 نهج‌البلاغة، ص۴۳۵

 

«...آن‌گاه نواقص کارهای کارگزارانت را بررسی کن و خبرچین‌هایی راستگو و وفادار برای نظارت بر کارشان بفرست؛

زیرا سرکشیِ پنهانِ تو بر کارهای آنان، (مانند آواز مخصوصی که شتربان برای حرکت دادن و هدایتِ شتران می‌خواند،) آنان را به رعایت امانت، نرم‌خویی با مردم و نظارت بر دستیارانشان وا می‌دارد.

اما اگر یک نفر از آنان دست به خیانتی دراز کرد که گزارش‌های همه‌ی خبرچین‌هایت آن خیانت را تأیید می‌کرد؛

به همان گزارش‌ها، به‌عنوان شاهد، اکتفا کن

و او را تنبیه بدنی کن

و آن‌چه (از اموال) که با کار (خائنانه)اش به‌دست آورده، از او بگیر.

سپس او را به مقامی بگمار که موجب خواری‌اش شود

و داغ خیانت بر پیشانی‌اش بزن (او را به خیانتکاری معروف کن)

و حلقه‌ی ننگِ تهمت را بر گردنش بیاویز (کاری کن که دیگران همواره او را متهم کنند و به او اعتماد ننمایند)...»

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

کلُّ هَمٍّ وَ غَمٍّ سَیَنْجَلِی بِوَلَایَتِکَ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا عَلِی‏

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۴۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص: أَیُّ الصَّدَقَةِ أَفْضَلُ؟ قَالَ: عَلَى ذِی الرَّحِمِ الْکَاشِحِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سؤال شد:

کدام صدقه بهتر است؟

حضرت فرمودند:

«صدقه به خویشاوندی که (با تو) دشمنیِ پنهانی دارد!»»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] براساس احادیث، صدقه به خویشاوندان، از صدقه به دیگران؛ هم واجب‌تر است و هم بافضیلت‌تر. تاجایی‌که بیان شده: تا وقتی در میان خویشاوندان نیازمندی هست، صدقه به دیگران معنا ندارد (من‌لایحضره‌الفقیه، ج۲، ص۶۸) و یا گفته شده: صدقه دادن به خویشاوند از صدقه دادن به کسی که درب خانه را زده، اجر بیشتری دارد (ثواب‌الأعمال‌وعقاب‌الأعمال، ص۱۴۲)

[2] صدقه به خویشاوندی که با انسان دشمنیِ پنهانی دارد، به نوعی «یک تیر و چند نشان» است؛ هم نیاز نیازمندی برطرف می‌شود، هم ثواب صدقه را می‌بریم، هم از دشمنی او کاسته می‌شود (شاید هم تبدیل به محبت شود) و هم از آسیب‌های احتمالیِ این دشمنی در امان می‌مانیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی جَمِیلَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«تَصَدَّقُوا وَ لَوْ بِصَاعٍ مِنْ تَمْرٍ وَ لَوْ بِبَعْضِ صَاعٍ وَ لَوْ بِقَبْضَةٍ وَ لَوْ بِبَعْضِ قَبْضَةٍ وَ لَوْ بِتَمْرَةٍ وَ لَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَبِکَلِمَةٍ لَیِّنَةٍ فَإِنَّ أَحَدَکُمْ لَاقٍ اللَّهَ فَقَائِلٌ لَهُ «أَ لَمْ أَفْعَلْ بِکَ؟ أَ لَمْ أَجْعَلْکَ سَمِیعاً بَصِیراً؟ أَ لَمْ أَجْعَلْ لَکَ مَالًا وَ وَلَداً؟» فَیَقُولُ: بَلَى. فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «فَانْظُرْ مَا قَدَّمْتَ لِنَفْسِکَ.» قَالَ: فَیَنْظُرُ قُدَّامَهُ وَ خَلْفَهُ وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ فَلَا یَجِدُ شَیْئاً یَقِی بِهِ وَجْهَهُ مِنَ النَّارِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۴

 

از امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«صدقه دهید، حتی به‌اندازه یک پیمانه خرما یا کمتر از یک پیمانه، حتی به‌اندازه یک مشت خرما یا کمتر از یک مشت، حتی به‌اندازه یک نصفه خرما.

اگر کسی همین مقدار را هم نداشت، «سخنی مهربانانه» بگوید.

به‌راستی یکی از شما خداوند را ملاقات می‌کند و خداوند به او می‌فرماید:

«آیا من کاری برای تو نکردم؟ آیا من تو را شنوا و بینا ننمودم؟ آیا به تو ثروت و فرزند ندادم؟»

می‌گوید:

بله.

خداوند (تبارک‌وتعالی) می‌فرماید:

«پس ببین چه چیز (از دنیا) برای (آخرتِ) خودت پیش‌فرستاده‌ای!»

نگاه می‌کند به روبه‌رویش، پشت‌سرش، سمت راستش و سمت چپش، اما چیزی پیدا نمی‌کند تا با آن خود را از آتش حفظ کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مَرَّ یَهُودِیٌّ بِالنَّبِیِّ ص فَقَالَ: السَّامُ عَلَیْکَ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «عَلَیْکَ» فَقَالَ أَصْحَابُهُ: إِنَّمَا سَلَّمَ عَلَیْکَ بِالْمَوْتِ؛ قَالَ الْمَوْتُ عَلَیْکَ. قَالَ النَّبِیُّ ص: «وَ کَذَلِکَ رَدَدْتُ.» ثُمَّ قَالَ النَّبِیُّ ص: «إِنَّ هَذَا الْیَهُودِیَّ یَعَضُّهُ أَسْوَدُ فِی قَفَاهُ فَیَقْتُلُهُ.»» قالَ: «فَذَهَبَ الْیَهُودِیُّ فَاحْتَطَبَ حَطَباً کَثِیراً فَاحْتَمَلَهُ ثُمَّ لَمْ یَلْبَثْ أَنِ انْصَرَفَ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص: «ضَعْهُ.» فَوَضَعَ الْحَطَبَ فَإِذَا أَسْوَدُ فِی جَوْفِ الْحَطَبِ عَاضٌّ عَلَى عُودٍ. فَقَالَ: «یَا یَهُودِیُّ! مَا عَمِلْتَ الْیَوْمَ؟» قَالَ: مَا عَمِلْتُ عَمَلًا إِلَّا حَطَبِی هَذَا احْتَمَلْتُهُ فَجِئْتُ بِهِ وَ کَانَ مَعِی کَعْکَتَانِ فَأَکَلْتُ وَاحِدَةً وَ تَصَدَّقْتُ بِوَاحِدَةٍ عَلَى مِسْکِینٍ. فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «بِهَا دَفَعَ اللَّهُ عَنْهُ.» وَ قَالَ: «إِنَّ الصَّدَقَةَ تَدْفَعُ مِیتَةَ السَّوْءِ عَنِ الْإِنْسَانِ.»»

 الکافی، ج‏۴، ص۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«مردی یهودی از کنار پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) عبور کرد و گفت:

«سام علیک»

رسول خدا فرمودند:

«علیک»

یاران ایشان عرض کردند:

آن یهودی با مرگ به شما سلام کرد و گفت: «مرگ بر تو باد!»

پیامبر فرمودند:

«من نیز مثل خودش جواب دادم.»

سپس فرمودند:

«ماری سیاه این یهودی را از پشت گردن می‌گزد و می‌کشد.»»

امام صادق فرمودند:

«آن یهودی (به صحرا) رفت، مقدار زیادی هیزم جمع کرد، آن‌ها را به دوش کشید و دیری نگذشت که (سالم به شهر) بازگشت.

رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به او فرمودند:

«آن را زمین بگذار.»

مرد یهودی هیزم‌ها را زمین گذاشت. ناگهان ماری سیاه از میان هیزم‌ها بیرون آمد، درحالی‌که شاخه‌ای را به دندان گرفته بود.

پیامبر فرمودند:

«ای یهودی! امروز چه کرده‌ای؟»

عرض کرد:

کاری نکرده‌ام، جز این‌که این هیزم‌ها را جمع کردم و بار زدم و آوردم. دو نان همراهم بود؛ یکی را خوردم و یکی را به یک مسکین (فقیر درمانده) صدقه دادم.

رسول خدا فرمودند:

«خداوند به‌خاطر صدقه‌اش (بلاء) را از او دفع کرد.

و فرمودند:

«صدقه دادن، مرگِ بد را از انسان دور می‌کند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«الصَّدَقَةُ بِالْیَدِ تَقِی مِیتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِینَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ تُفَکُّ عَنْ لُحِیِّ سَبْعِینَ شَیْطَاناً کُلُّهُمْ یَأْمُرُهُ أَنْ لَا یَفْعَلَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«صدقه دادن با دست خود، (انسان را) از مرگ بد حفظ می‌کند، هفتاد نوع از انواع بلاء را دفع می‌کند و از دهان هفتاد شیطان که همگی به او می‌گویند: «این کار را نکن»، رها می‌سازد.»

 

 

 

...عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«یُسْتَحَبُّ لِلْمَرِیضِ أَنْ یُعْطِیَ السَّائِلَ بِیَدِهِ وَ یَأْمُرَ السَّائِلَ أَنْ یَدْعُوَ لَهُ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«برای مریض مستحب است که با دست خودش به فقیری که درخواست کمک دارد، چیزی دهد و به او بگوید برای(سلامتی)اش دعا کند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچند کمک به نیازمندان از طریق واسطه (افراد و تشکل‌ها) هم خوب است، اما کمک مستقیم و بدون واسطه، مطلوب‌تر است؛

چنان‌چه امیر مؤمنان و فرزندانشان (علیهم‌السلام)، خود کیسه به دوش می‌گرفتند و درب خانه نیازمندان شهر می‌رفتند، درحالی‌که می‌توانستند گروهی از یاران را مأمور سازند و در پشت‌صحنه آنان را هدایت نمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: دَخَلَ رَجُلٌ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَشَکَا إِلَیْهِ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِهِ فَلَمْ یَلْبَثْ أَنْ جَاءَ الْمَشْکُوُّ فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «مَا لِفُلَانٍ‏ یَشْکُوکَ؟» فَقَالَ‏ لَهُ: یَشْکُونِی أَنِّی اسْتَقْضَیْتُ مِنْهُ حَقِّی. قَالَ: فَجَلَسَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُغْضَباً ثُمَّ قَالَ: «کَأَنَّکَ إِذَا اسْتَقْضَیْتَ حَقَّکَ لَمْ تُسِئْ أَ رَأَیْتَ مَا حَکَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی کِتَابِهِ «یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» أَ تَرَى أَنَّهُمْ خَافُوا اللَّهَ أَنْ یَجُورَ عَلَیْهِمْ لَا وَ اللَّهِ مَا خَافُوا إِلَّا الِاسْتِقْضَاءَ فَسَمَّاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ سُوءَ الْحِسَابِ فَمَنِ اسْتَقْضَى بِهِ فَقَدْ أَسَاءَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۱۰۰

 

از حمّاد بن عثمان نقل شده است:

مردی خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و از یکی از اصحاب حضرت به آن ایشان شکایت کرد.

چیزی نگذشت که شخصی که از او شکایت شده بود هم آمد.

حضرت به او فرمودند:

«چرا فلانی از تو شکایت می‌کند؟»

به امام عرض کرد:

شکایتش از من این است که (چرا) از او خواسته‌ام حقم (بدهی‌اش) را بپردازد.

حضرت با حالت خشم نشستند، سپس فرمودند:

«گمان کرده‌ای اگر حقت را از او طلب کنی، بدی نکرده‌ای؟!

آیا دیده‌ای آن‌چه خداوند (عزّوجلّ) در کتابش (در مورد خردمندان) نقل کرده است:

«یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»؛ «از بدحسابیِ (خداوند) می‌ترسند»[*]؟

گمان می‌کنی آن‌ها می‌ترسند که خداوند (در حساب و کتاب) به آن‌ها ظلم کند؟!

نه، به خدا قسم!

آن‌ها از این می‌ترسند که خداوند حقش را (به‌طور کامل) طلب کند.

خداوند (عزّوجلّ) این کار را «بدحسابی» نامیده است.

پس کسی که این‌گونه حقش را طلب کند، بد کرده است.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] سوره رعد، آیه۲۱.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکِینِ».

قالَ: «الْفَقِیرُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ النَّاسَ وَ الْمِسْکِینُ أَجْهَدُ مِنْهُ وَ الْبَائِسُ أَجْهَدُهُمْ فَکُلُّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکَ فَإِعْلَانُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِسْرَارِهِ وَ کُلُّ مَا کَانَ تَطَوُّعاً فَإِسْرَارُهُ أَفْضَلُ مِنْ إِعْلَانِهِ وَ لَوْ أَنَّ رَجُلًا یَحْمِلُ زَکَاةَ مَالِهِ عَلَى عَاتِقِهِ فَقَسَمَهَا عَلَانِیَةً کَانَ ذَلِکَ حَسَناً جَمِیلًا.»

 الکافی، ج‏۳، ص۵۰۱

 

ابوبصیر گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این کلام خداوند سؤال کردم:

«صدقه‌ها (زکات‌ها) مخصوص فقیرها و مسکین‌ها و... است.»[1]

حضرت فرمودند:

«فقیر، کسی است که از مردم درخواست (کمک) نمی‌کند، مِسکین، کسی است که وضعش از فقیر هم بدتر است و بائِس، کسی است که وضعش از هردو این‌ها بدتر است.

هرآن‌چه خداوند (عزّوجلّ) بر تو واجب نموده، آشکار کردنش بهتر از پنهان کردنش است[2]

و هرآن‌چه داوطلبانه است، پنهان کردنش بهتر از آشکار کردنش است[3]

و اگر مردی زکات مالش را که به گردنش است، آشکارا بپردازد، این کار، خوب و زیبا است.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره توبه، آیه۶۰.

[2] حتمالاً به این دلیل که بندگیِ خداوند ترویج گردد و سرکشی در برابرش عادی نگردد.

[3] احتمالاً به این دلیل که انسان دچار خودپسندی نشود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۹۶ ، ۱۳:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ سَابَاطَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِعَمَّارٍ السَّابَاطِیِ‏: «یَا عَمَّارُ أَنْتَ رَبُّ مَالٍ کَثِیرٍ؟» قَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ. قَالَ: «فَتُؤَدِّی مَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْکَ مِنَ الزَّکَاةِ؟» فَقَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَتُخْرِجُ الْحَقَّ الْمَعْلُومَ مِنْ مَالِکَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَتَصِلُ قَرَابَتَکَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «وَ تَصِلُ إِخْوَانَکَ؟» قَالَ: نَعَمْ. فَقَالَ: «یَا عَمَّارُ إِنَّ الْمَالَ یَفْنَى وَ الْبَدَنَ یَبْلَى وَ الْعَمَلَ یَبْقَى وَ الدَّیَّانَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ یَا عَمَّارُ إِنَّهُ مَا قَدَّمْتَ فَلَنْ یَسْبِقَکَ وَ مَا أَخَّرْتَ فَلَنْ یَلْحَقَکَ‏.»

 الکافی، ج‏۳، ص۵۰۱

 

نقل شده است که امام صادق (علیه‌السلام) به عمّار ساباطی فرمودند:

«ای عمار! تو مال زیادی داری؟»

عمار عرض کرد:

بله، فدایتان شوم.

فرمودند:

«آیا آن مقدار که خداوند بابت زکات واجب نموده را پرداخت می‌کنی؟»

عرض کرد:

بله.

فرمودند:

«آیا «حق معلوم»[1] را نیز از اموالت کنار می‌گذاری؟»

عرض کرد:

بله.

فرمودند:

«آیا به خویشاوندانت صِله[2] می‌دهی؟»

عرض کرد:

بله.

فرمودند:

«به برادران(ایمانی)ات نیز صله می‌دهی؟»

عرض کرد:

بله.

فرمودند:

«ای عمار! مال از بین می‌رود و بدن فرسوده می‌شود، اما عمل باقی می‌ماند و آن حکم‌کننده‌ی مطلق، زنده است و نمی‌میرد.

ای عمار! به‌راستی آن‌چه پیش می‌فرستی، هرگز از دست نخواهی داد و آن‌چه باقی می‌گذاری، هرگز به تو نخواهد رسید.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] «حق معلوم»، مقدار مشخصی از مال است که در قرآن (سوره معارج، آیه۲۴) و روایات متعددی توصیه شده است برای نیازمندان کنار گذاشته شود و به آنان پرداخت گردد؛ مثل این‌که انسان خود را مُلزم کند ماهیانه مقدار معینی پول به خانواده‌ای بی‌بضاعت کمک کند. این پول غیر از واجبات مالی (زکات، خمس، دست‌گیریِ اقوام و دوستان و...) است.

[2] «صله»، تنها به معنای دید و بازدید نیست، بلکه بخشی از معنایش، کمک مالی و هدیه دادن نیز هست. رابطه‌ی صِرف با اقوام و دوستان، کفایت نمی‌کند و لازم است در صورت امکان و صلاح، دست‌به‌جیب هم شد و گره‌هایی را نیز باز کرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۱:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ قُثَمَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنِ الزَّکَاةِ کَیْفَ صَارَتْ مِنْ کُلِّ أَلْفٍ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ لَمْ تَکُنْ أَقَلَّ أَوْ أَکْثَرَ مَا وَجْهُهَا؟ فَقَالَ: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْخَلْقَ کُلَّهُمْ فَعَلِمَ صَغِیرَهُمْ وَ کَبِیرَهُمْ وَ غَنِیَّهُمْ وَ فَقِیرَهُمْ فَجَعَلَ‏ مِنْ‏ کُلِ‏ أَلْفِ‏ إِنْسَانٍ‏ خَمْسَةً وَ عِشْرِینَ مِسْکِیناً وَ لَوْ عَلِمَ أَنَّ ذَلِکَ لَا یَسَعُهُمْ لَزَادَهُمْ لِأَنَّهُ خَالِقُهُمْ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِهِمْ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۵۰۸

 

از قُثَم نقل شده است که گفت:

به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

فدایتان شوم، مرا در مورد زکات آگاه کنید که چه‌طور (نصابش) بیست‌وپنج از هر هزار (یک‌چهلم) است، نه کمتر و نه بیشتر؟ علتش چیست؟

حضرت فرمودند:

«به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) همه مخلوقات را آفرید و کوچک و بزرگشان و غنی و فقیرشان را شناخت

و از هر هزار انسان، بیست‌وپنج نفر[1] را مسکین[2] قرار داد

و اگر می‌دانست این مقدار زکات کفافشان را نمی‌دهد، بر سهمشان می‌افزود؛ چراکه او آفریننده‌شان است و اوست که به آنان آگاه‌تر است.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] یعنی یک‌چهلم.

[2] «مسکین»: کسی که از شدت فقر، بی‌چاره و درمانده شده‌باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ فِی کَمْ تَجِبُ الزَّکَاةُ مِنَ الْمَالِ فَقَالَ لَهُ: «الزَّکَاةَ الظَّاهِرَةَ أَمِ الْبَاطِنَةَ تُرِیدُ؟» فَقَالَ: أُرِیدُهُمَا جَمِیعاً. فَقَالَ: «أَمَّا الظَّاهِرَةُ فَفِی کُلِّ أَلْفٍ خَمْسَةٌ وَ عِشْرُونَ وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَلَا تَسْتَأْثِرْ عَلَى أَخِیکَ بِمَا هُوَ أَحْوَجُ إِلَیْهِ مِنْکَ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۵۰۰

 

مفضّل‌بن‌عمر گوید:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که مردی از ایشان پرسید:

زکات در چه مقدار از مال واجب است؟

حضرت به او فرمودند:

«منظورت زکات ظاهری است یا باطنی؟»

عرض کرد:

هردو را می‌خواهم (بدانم.)

حضرت فرمودند:

«زکات ظاهری، (نصابش) در هر هزار، بیست‌وپنج است (یک‌چهلم)

و زکات باطنی، این است که چیزی را که برادر (ایمانی)ات از تو به آن نیازمندتر است، به خود اختصاص ندهی و از او دریغ نداری.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۱۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُبَارَکٍ الْعَقَرْقُوفِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع:

«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الزَّکَاةَ قُوتاً لِلْفُقَرَاءِ وَ تَوْفِیراً لِأَمْوَالِکُمْ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۹۸

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است که فرمودند:

«به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) زکات را (سببِ) «سیر شدنِ فقرا» و «فراوانیِ اموالتان» قرار داده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۶ ، ۲۰:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ حُمْرَانُ أَوْ أَنَا وَ بُکَیْرٌ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: إِنَّا نَمُدُّ الْمِطْمَارَ قَالَ: «وَ مَا الْمِطْمَارُ؟» قُلْتُ: التُّرُّ فَمَنْ وَافَقَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ تَوَلَّیْنَاهُ وَ مَنْ خَالَفَنَا مِنْ عَلَوِیٍّ أَوْ غَیْرِهِ بَرِئْنَا مِنْهُ فَقَالَ لِی: «یَا زُرَارَةُ قَوْلُ اللَّهِ أَصْدَقُ مِنْ قَوْلِکَ فَأَیْنَ الَّذِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطِیعُونَ حِیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبِیلًا أَیْنَ الْمُرْجَوْنَ‏ لِأَمْرِ اللَّهِ‏ أَیْنَ الَّذِینَ‏ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً أَیْنَ‏ أَصْحابُ الْأَعْرافِ‏ أَیْنَ‏ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ‏.»

 الکافی، ج‏۲، ص۳۸۲

 

از زراره نقل شده است: من همراه با حُمران یا بُکیر نزد امام باقر (علیه‌السلام) رفتیم و عرض کردیم:

ما با نخ بنّایی[1] اندازه‌گیری می‌کنیم.

حضرت فرمودند:

«این نخ بنایی چیست؟»

عرض کردیم:

شاقولی (که با آن مردم را می‌سنجیم) هرکس با (عقیده‌ی) ما (شیعیان) موافق بود؛ چه علویّ و چه غیرعلوی، او را دوست می‌داریم و هرکس با (عقیده‌ی) ما مخالف بود، از او دوری می‌جوییم.

حضرت به من فرمودند:

«ای زراره! گفته‌ی خداوند از گفته‌ی تو درست‌تر است. پس آن دسته افرادی که خداوند (در قرآن) از آنان نام برده، کجا(ی محاسبه شما) هستند؟!؛

- «مردان و زنان و کودکانی که (توسط دیگران یا محیطشان) ناتوان شده‌اند و هیچ چاره‌ای ندارند و هیچ راهی نمی‌یابند»[2] کجا هستند؟!

- «آن اعرابی‌ها(ی بادیه‌نشین و دور از معارفی) که امرشان به خداوند واگذار شده؛ که عذابشان کند یا توبه‌شان را بپذیرد»[3] کجا هستند؟!

- «آن اعرابی‌هایی که به گناهانشان اعتراف دارند و کار نیک را با کار بد درآمیخته‌اند و امید است خداوند توبه‌شان را بپذیرد»[4] کجا هستند؟!

- «اصحاب اعراف (که در میان بهشت و جهنم، منتظر رحمت خداوند هستند)»[5] کجا هستند؟!

- «کفارِ تازه‌مسلمان و سست‌ایمانی که باید دل‌هایشان را (حتی با پول) پیوند داد»[6] کجا هستند؟!»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] بنّاها نخی دارند که با آن فاصله‌ها، هم‌ترازی، بلندی و پستی و کجی و راستی را می‌سنجند.

[2] «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا یَسْتَطیعُونَ حیلَةً وَ لا یَهْتَدُونَ سَبیلاً»؛ سوره نساء، آیه۹۸.

[3] «وَ آخَرُونَ مُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ إِمَّا یُعَذِّبُهُمْ وَ إِمَّا یَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ»؛ سوره توبه، آیه۱۰۶.

[4] «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ»؛ سوره توبه، آیه۱۰۲.

[5] «أَصْحابُ الْأَعْرافِ»؛ سوره اعراف، آیه۴۸.

[6] «الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ»؛ سوره توبه، آیه۶۰.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مورد علی بن یقطین عرض شد که وی از اصحاب امام صادق و امام کاظم (علیهماالسلام) بود، با تأیید ایشان به وزارت هارون‌الرشید رسیده بود، مذهبش را با تقیه پنهان می‌کرد و از این طریق خدماتی به شیعیان ارائه می‌نمود.

حال جالب است بدانید نخست‌وزیرِ پادشاهی که تقریباً بر نیمی از کره زمین حکومت می‌کرد، چرا از یک شتردار خواست پا روی صورتش بگذارد؟!

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الصُّوفِیِّ قَالَ‏: اسْتَأْذَنَ إِبْرَاهِیمُ الْجَمَّالُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ الْوَزِیرِ فَحَجَبَهُ فَحَجَّ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ فِی تِلْکَ السَّنَّةِ فَاسْتَأْذَنَ بِالْمَدِینَةِ عَلَى مَوْلَانَا مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ فَحَجَبَهُ فَرَآهُ ثَانِیَ یَوْمِهِ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ یَا سَیِّدِی مَا ذَنْبِی فَقَالَ: «حَجَبْتُکَ لِأَنَّکَ حَجَبْتَ أَخَاکَ إِبْرَاهِیمَ الْجَمَّالَ وَ قَدْ أَبَى اللَّهُ أَنْ یَشْکُرَ سَعْیَکَ أَوْ یَغْفِرَ لَکَ إِبْرَاهِیمُ الْجَمَّالُ.» فَقُلْتُ: سَیِّدِی وَ مَوْلَایَ مَنْ لِی بِإِبْرَاهِیمَ الْجَمَّالِ فِی هَذَا الْوَقْتِ وَ أَنَا بِالْمَدِینَةِ وَ هُوَ بِالْکُوفَةِ. فَقَالَ: «إِذَا کَانَ اللَّیْلُ فَامْضِ إِلَى الْبَقِیعِ وَحْدَکَ مِنْ غَیْرِ أَنْ یَعْلَمَ بِکَ أَحَدٌ مِنْ أَصْحَابِکَ وَ غِلْمَانِکَ وَ ارْکَبْ نَجِیباً هُنَاکَ مُسْرَجاً.» قَالَ: فَوَافَى الْبَقِیعَ وَ رَکِبَ النَّجِیبَ وَ لَمْ یَلْبَثْ أَنْ أَنَاخَهُ عَلَى بَابِ إِبْرَاهِیمَ الْجَمَّالِ بِالْکُوفَةِ فَقَرَعَ الْبَابَ وَ قَالَ: أَنَا عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ فَقَالَ إِبْرَاهِیمُ الْجَمَّالُ مِنْ دَاخِلِ الدَّارِ وَ مَا یَعْمَلُ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ الْوَزِیرُ بِبَابِی فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ یَا هَذَا إِنَّ أَمْرِی عَظِیمٌ وَ آلَى عَلَیْهِ أَنْ یَأْذَنَ لَهُ فَلَمَّا دَخَلَ قَالَ یَا إِبْرَاهِیمُ إِنَّ الْمَوْلَى ع أَبَى أَنْ یَقْبَلَنِی أَوْ تَغْفِرَ لِی فَقَالَ: یَغْفِرُ اللَّهُ لَکَ فَآلَى عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ عَلَى إِبْرَاهِیمَ الْجَمَّالِ أَنْ یَطَأَ خَدَّهُ فَامْتَنَعَ إِبْرَاهِیمُ مِنْ ذَلِکَ فَآلَى عَلَیْهِ ثَانِیاً فَفَعَلَ فَلَمْ یَزَلْ إِبْرَاهِیمُ یَطَأُ خَدَّهُ وَ عَلِیُّ بْنُ یَقْطِینٍ یَقُولُ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ ثُمَّ انْصَرَفَ وَ رَکِبَ النَّجِیبَ وَ أَنَاخَهُ مِنْ لَیْلَتِهِ بِبَابِ الْمَوْلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع بِالْمَدِینَةِ فَأَذِنَ لَهُ وَ دَخَلَ عَلَیْهِ فَقَبِلَهُ.

 عیون‌المعجزات، ص۱۰۱

 

نقل شده است: ابراهیم جمّال(شتردار) از علی‌بن‌یقطین که وزیر (هارون‌الرشید) بود، اجازه خواست که نزدش برود، اما علی‌بن‌یقطین او را راه نداد.

در همان‌سال، علی‌بن‌یقطین به حج رفت و وقتی (پس از انجام حج، برای تجدید بیعت با اهل‌بیت) به مدینه رفت، از امام کاظم (علیه‌السلام) اجازه خواست نزد ایشان برود، اما امام او را راه نداد!

فردای آن روز علی‌بن‌یقطین امام را دید و به ایشان عرض کرد: ای سرور من! گناه من چیست؟

حضرت فرمودند: «تو را راه ندادم، زیرا تو برادرت، ابراهیم جمّال را راه ندادی و خداوند ابا دارد از این‌که سعی تو را در (حج) سپاس گذارد، مگراین‌که ابراهیم جمّال تو را ببخشد.»

علی‌بن‌یقطین گوید: عرض کردم: ای سرور و مولای من! من ابراهیم جمّال را در این وقت از کجا پیدا کنم؟! من در مدینه‌ام و او در کوفه است!

حضرت فرمودند: «هرگاه شب شد، بدون این‌که کسی از یاران و غلامانت بفهمد، تنها به بقیع برو و با مرکب (شترِ) خوب و زین‌شده‌ای که آن‌جا هست، حرکت کن.»

علی‌بن‌یقطین گوید: (وقتی سوار شدم،) چیزی نگذشت که مرکب را جلوی درب خانه‌ی ابراهیم جمّال در کوفه، به زانو نشاندم. درب خانه‌اش را زدم و گفتم: من علی‌بن‌یقطین هستم.

ابراهیم جمّال از داخلِ خانه گفت: علی‌بن‌یقطین وزیر، دربِ خانه‌ی من چه کار دارد؟!

علی‌بن‌یقطین گفت: ای مرد! کار مهمی دارم.
و او را قسم داد که اجازه دهد وارد شود.

وقتی وارد شد، گفت: ای ابراهیم! مولایمان ابا دارد که مرا بپذیرد، مگراین‌که تو مرا ببخشی.

ابراهیم گفت: خداوند تو را ببخشد.

علی‌بن‌یقطین، ابراهیم جمال را قسم داد که پا روی گونه‌اش بگذارد.

ابراهیم از این‌کار خودداری کرد.

بار دوم او را قسم داد.

ابراهیم چنین کرد و وقتی پای ابراهیم روی گونه‌اش بود، علی‌بن‌یقطین گفت: «خدایا! شاهد باش!»

سپس از خانه‌اش خارج شد و سوار بر آن مرکب شد و در همان شب آن را جلوی درب خانه امام کاظم (علیه‌السلام) در مدینه، به زانو نشاند. از حضرت اجازه ورود خواست و وارد شد.

حضرت نیز او را پذیرفتند.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بیان این حدیث از زبان شیرین مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی و درس عملی‌ زیبایی که به مسلمانان می‌دهند، دیدنی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۶ ، ۱۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«یُحْسَبُ لَکَ إِذَا دَخَلْتَ مَعَهُمْ وَ إِنْ لَمْ تَقْتَدِ بِهِمْ مِثْلُ مَا یُحْسَبُ لَکَ إِذَا کُنْتَ مَعَ مَنْ تَقْتَدِی بِهِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۳۷۳

 

حفص‌بن‌بَختری از امام صادق (علیه‌السلام) نقل کرده است:

«اگر در جمع آن‌ها (اهل‌سنت) وارد شوی، حتی اگر به آن‌ها اقتدا نکنی (و نمازت را به نیت فُرادی بخوانی)، مانند وقتی برایت محاسبه می‌شود که نمازت را با کسی بخوانی که (با رضایت قلبی) به او اقتدا می‌کنی.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۴:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

چند ماه پیش بود که به سرم زده بود برگردم.

داشتم چرتکه می‌انداختم و دودوتاچهارتا می‌کردم که برگردم یا قم بمانم.

به چند نفر سپرده بودم که اگر در زادگاهم موقعیت شغلی یا تبلیغی‌ای سراغ داشتند، خبرم کنند.

با چند نفر هم مشغول مشورت بودم تا کاری نکنم که پشیمان شوم.

 

حاج آقامجتبی، که سال‌هاست آستین بالا زده و عمرش را گذاشته پای تربیت نسل آینده انقلاب و بهبود وضعیت مجموعه‌های تربیت‌محور، گلِ حرفش این بود:

«ببین فلانی! امروز اون مربی‌کانونه، وقتی در مورد متربی‌ش به مشکلی برمی‌خوره که نمی‌دونه باید چی‌کار کنه، برمی‌گرده عقبش رو نگاه می‌کنه؛ ببینه کی می‌دونه چی‌کار باید کرد.

از مسؤول‌کانون‌شون می‌پرسه. مسؤول‌کانونه هم وقتی نمی‌دونه، برمی‌گرده عقبش رو نگاه می‌کنه؛ میاد از مسؤول توان‌مندسازیِ ما می‌پرسه.

مسؤول توان‌مندسازی ما هم وقتی نمی‌دونه، برمی‌گرده به من نگاه می‌کنه که چی جواب بده.

من هم که نمی‌دونم، برمی‌گردم عقبم رو نگاه می‌کنم.

به خدا فلانی! نگاه می‌کنم می‌بینم یکی‌دو نفر بیشتر نیستند؛ کسانی که بروند اصول و قواعد و راه‌کارهای درستِ تربیتی رو از آیات و روایات بکشند بیرون و به من بگن.

ما از این‌ها می‌خوایم. این‌ها کم‌اند.

باور کن یه‌وقت‌های تنم می‌لرزه که یه روز برگردم ببینم پشتم کسی نیست!

فکر کن ببین اگه وایستی، می‌تونی یکی از این‌ها بشی یا نه؟»

 

یکی از آن‌ها که آن‌روز حاج‌آقامجتبی نام برد، مرحوم «آیت‌الله حائری شیرازی» بود.

امروز پشت حاج‌آقامجتبی خالی‌تر شده.

پشت ما گرما و استواریِ سابق را ندارد.

حسّم در این یکی‌دو روز، همین است.

می‌دانم جای خالی‌اش هرگز پر نخواهد شد.

 

که نقل است امیر مؤمنان (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«إِذَا مَاتَ الْعَالِمُ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‏ءٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ.»

 المحاسن، ج۱، ص۲۳۳

 

«هرگاه عالِم بمیرد، رخنه‌ای در اسلام ایجاد می‌شود که هیچ‌چیز تا روز قیامت آن را پر نخواهد کرد.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مورد ابعاد و جلوه‌های گوناگونی که از این آیت خدا دیده و شنیده‌ام، گفتنی‌هایی شنیدنی دارم، اما راستش به قول «نقاش فقیر» دل و دماغی برای بیانش نیست.

 

مهمانش کنیم به صلوات و فاتحه‌ای.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۶ ، ۱۳:۵۴
ابوالفضل رهبر