دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام علی» ثبت شده است

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ اَلْعَقِیلِیِّ یَرْفَعُهُ قَالَ قَالَ: لَمَّا ضَرَبَ اِبْنُ مُلْجَمٍ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ لِلْحَسَنِ: «یَا بُنَیَّ إِذَا أَنَا مِتُّ فَاقْتُلِ اِبْنَ مُلْجَمٍ وَ اِحْفِرْ لَهُ فِی اَلْکُنَاسَةِ - وَ وَصَفَ اَلْعَقِیلِیُّ اَلْمَوْضِعَ عَلَى بَابِ طَاقِ اَلْمَحَامِلِ مَوْضِعُ اَلشُّوَّاءِ وَ اَلرُّؤَّاسِ - ثُمَّ اِرْمِ بِهِ فِیهِ فَإِنَّهُ وَادٍ مِنْ أَوْدِیَةِ جَهَنَّمَ.»

 الکافی، ج۱، ص۳۰۰

 

از علی بن ابراهیم عقیلی نقل شده است:

زمانی که ابن ملجم (لعنةالله‌علیه) به امیرالمؤمنین ضربت زد، ایشان به امام حسن (علیهماالسلام) فرمودند:

«هرگاه من از دنیا رفتم، ابن ملجم را بکش و برای او گودالی در کُناسه(ی کوفه) بِکَن. سپس او را در آن گودال بینداز؛ که آن‌جا دره‌ای از دره‌های جهنم است.»

عقیلی (راوی حدیث) در توصیف «کُناسه» گفته است:

محله‌ای (در کوفه) بوده که مَحمِل می‌ساخته‌اند و کباب‌پزها و کله‌پزها دکان داشته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ لِعَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «…یَا عَلِیُّ إِنَّ اللَّهَ طَهَّرَنَا وَ اصْطَفَانَا لَمْ یَلْتَقِ لَنَا أَبَوَانِ عَلَى سِفَاحٍ قَطُّ مِنْ لَدُنْ آدَمَ فَلَا یُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَتْ وِلَادَتُهُ…»

 الأمالی(للصدوق)، ص۳۶۷

 

از عبدالله‌بن‌عباس نقل شده است:

رسول خدا خطاب به امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) فرمودند:

«…ای علی! به‌راستی که خداوند ما (اهل‌بیت) را پاک نموده و بر گزیده است.

از زمان حضرت آدم، هیچ پدر و مادری (از میان اجدادمان) هرگز با زنا همبستر نشده‌اند.

پس هیچ‌کس ما را دوست نخواهد داشت، مگر کسی که ولادتش پاک باشد…»

 

 

 

…عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ اَلْمَدَائِنِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «إِذَا بَرَدَ عَلَى قَلْبِ أَحَدِکُمْ حُبُّنَا فَلْیَحْمَدِ اَللَّهَ عَلَى أَوْلَى اَلنِّعَمِ.» قُلْتُ: عَلَى فِطْرَةِ اَلْإِسْلاَمِ؟ قَالَ: «لاَ وَ لَکِنْ عَلَى طِیبِ اَلْمَوْلِدِ إِنَّهُ لاَ یُحِبُّنَا إِلاَّ مَنْ طَابَتْ وِلاَدَتُهُ وَ لاَ یُبْغِضُنَا إِلاَّ اَلْمُلْزَقُ اَلَّذِی یَأْتِی بِهِ أُمُّهُ مِنْ رَجُلٍ آخَرَ فَتُلْزِمُهُ زَوْجَهَا فَیَطَّلِعُ عَلَى عَوْرَاتِهِمْ وَ یَرِثُهُمْ أَمْوَالَهُمْ فَلاَ یُحِبُّنَا ذَلِکَ أَبَداً وَ لاَ یُحِبُّنَا إِلاَّ مَنْ کَانَ صَفْوَةً مِنْ أَیِّ اَلْجِیلِ کَانَ.»

 المحاسن، ج‏۱، ص۱۳۸

 

از ابوعبدالله مدائنی نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«هرگاه کسی خنکای محبت ما (اهل‌بیت) را بر دلش احساس کرد، باید خداوند را به‌خاطر "نعمت نخست" حمد گوید.»

عرض کردم:

منظورتان از نعمت نخست، این است که بر فطرت اسلام است؟

حضرت فرمودند:

«خیر، نعمت نخست این است که ولادتش پاک بوده است. به‌راستی که هیچ‌کس ما را دوست ندارد، مگر کسی که ولادتش پاک باشد

و هیچ‌کس از ما بدش نمی‌آید، مگر کسی که مادرش او را از مرد دیگری حامله شده و به شوهرش نسبت داده باشد.

این مولودِ (زنازاده) به رازهای مگوی آن خانواده [که در واقع خانواده او نیستند] پی می‌برد و از آنان ارث می‌برد.

بنابراین هیچ‌کس هرگز ما را دوست نخواهد داشت، مگر آن که (ولادتش) پاک باشد، از هر گروه و دسته‌ای که باشد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۰۸:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

روِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِمُ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ:

أَتَى رَجُلٌ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ هَلْ أَسْتَأْذِنُ عَلَى أُمِّی إِذَا أَرَدْتُ‏ الدُّخُولَ‏ عَلَیْهَا؟ قَالَ: «نَعَمْ أَ یَسُرُّکَ أَنْ تَرَاهَا عُرْیَانَةً؟» قَالَ: لَا. قَالَ: «فَاسْتَأْذِنْ عَلَیْهَا إِذاً.» قَالَ: فَأُخْتِی یَا رَسُولَ اللَّهِ تَکْشِفُ شَعْرَهَا بَیْنَ یَدَیَّ؟ قَالَ: «لَا.» قَالَ: لِمَ؟ قَالَ: «أَخَافُ عَلَیْکَ إِذَا أَبْدَتْ شَیْئاً مِنْ مَحَاسِنِهَا إِلَیْکَ أَنْ یَسْتَفِزَّکَ الشَّیْطَانُ.»

 دعائم‌الإسلام، ج‏۲، ص۲۰۲

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آمد و عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا هرگاه که می‌خواهم نزد مادرم بروم، باید هنگام ورود از او اجازه بخواهم؟

حضرت فرمودند:

«بله. مگر دوست داری که او را برهنه ببینی؟»

عرض کرد:

خیر

حضرت فرمودند:

«پس اگر چنین است، از او اجازه بگیر.»

آن مرد عرض کرد:

ای رسول خدا! آیا خواهرم (می‌تواند) مویش را جلوی من آشکار کند؟

حضرت فرمودند:

«خیر!»

عرض کرد:

چرا؟!

فرمودند:

«برای تو نگرانم؛ که هرگاه مقداری از زیبایی‌هایش بر تو آشکار شود، شیطان تو را متزلزل سازد.»[*]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] از آن‌جا که بر اساس آیات قرآن (مثل آیه ۳۱ سوره نور) و روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، نگاه کردن به موی محارم جایز است، گویا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) این سخن را به فراخور حالات روحی و روانیِ مخاطب خود بیان فرموده‌اند؛ چنان‌که می‌فرمایند: «من "برای تو" نگرانم که...»

شاید بتوان چنین جمع‌بندی کرد که آشکار کردن و دیدن موها و بخش‌های متعارف بدن محارم جایز است، اما اگر ترس این باشد که انسان با دیدن زیبایی‌های آنان دچار گناه شود، آشکار کردن و نیز دیدنِ همین مقدار نیز جایز نخواهد بود.

بنابراین خانواده‌ها باید در انتخاب نوع پوشش خود در خانه، شرایط روحی اعضای خانواده را در نظر داشته باشند تا برای وسوسه‌های شیطانی زمینه‌ای فراهم نگردد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

قالَ عَلِیِّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ‏ نَصَبَ‏ نَفْسَهُ‏ لِلنَّاسِ‏ إِمَاماً فَلْیَبْدَأْ بِتَعْلِیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِیمِ غَیْرِهِ وَ لْیَکُنْ تَأْدِیبُهُ بِسِیرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِیبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِم‏.»

 نهج البلاغة، ص۴۸۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه خودش را امامِ[۱] مردم قرار داده است، باید پیش از آن‌که به آموزش دیگران بپردازد، خود را آموزش دهد و پیش از آن‌که با زبانش دیگران را تربیت کند، با رفتارش آن‌ها را تربیت نماید.

کسی که آموزگار خودش و مربیِ خودش است، بیش از کسی که آموزگار مردم و مربی مردم است، شایسته بزرگ‌داشت است.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] امام: پیشوا، کسی که توجه‌ها به اوست، کسی که به او اقتدا می‌شود.

[۲] این تذکر حضرت امیر، شامل تمام کسانی است که حرف و عملشان مورد توجه دیگران است و دیگران به نوعی از آن‌ها پیروی می‌کنند. چه در مقیاس خانواده و چه در مقیاس جامعه، چه والدین کودک و چه خواص جامعه، چه روحانیون و چه دانشگاهیان، چه مسؤولان و چه…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۰۱ ، ۰۸:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ عَلِیِّ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«لِیَتَأَسَّ صَغِیرُکُمْ‏ بِکَبِیرِکُمْ‏ وَ لْیَرْأَفْ کَبِیرُکُمْ بِصَغِیرِکُمْ.»

 نهج‌البلاغة، ص۲۴۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کوچک‌ترهای شما باید از بزرگ‌ترهایتان پیروی کنند و بزرگ‌ترها باید به کوچک‌ترها محبت بورزند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در متن عربی حدیث، حضرت فرموده‌اند کوچک‌ترها باید به بزرگ‌ترها «تأسّی» کنند. معنای دقیق «تأسی» در لغت عرب، عبارت است از پیروی و تمکین از کسی که خیرخواه انسان است و قصد مداوا و اصلاح او را دارد؛ مثل بیماری که از دستورات پزشک پیروی می‌کند تا بهبود یابد.

و در مقابل، فرموده‌اند بزرگ‌ترها باید نسبت به کوچک‌ترها «رأفت» داشته باشند. معنای دقیق «رأفت» نیز در لغت عرب، عبارت است از این‌که انسان نسبت به دیگری مهربانی و دلسوزی خالصانه و شدیدی داشته باشد، به‌نحوی که طاقت درد و رنج او را نداشته باشد و در صدد مداوا و اصلاح او برآید. هرچند این مداوا و اصلاح، خود با درد و رنجِ موقتی همراه باشد.

از آن‌چه گفته شد، برمی‌آید که حضرت رابطه‌ی مطلوب میان بزرگ‌ترها و کوچک‌ترها را چنین ترسیم کرده‌اند که بزرگ‌ترها باید دلسوز کوچک‌ترها باشند و به اصلاح آن‌ها اهتمام داشته باشند. کوچک‌ترها نیز باید خیرخواهی بزرگ‌ترهایشان را بپذیرند و از دستوراتشان پیروی کنند تا کاستی‌هایشان برطرف شود و رشد نمایند.

بدیهی است که این رابطه دوطرفه است و اگر از جانب یکی از طرفین (به‌ویژه بزرگ‌ترها) کوتاهی صورت گیرد، طرف مقابل نیز کوتاهی خواهد کرد؛

- کوچک‌ترها اگر بزرگ‌ترهایشان را مهربان و دلسوز ندانند یا آن‌ها را کاردان و حاذق نیابند، از آن‌ها پیروی نخواهند کرد و رشد نخواهند نمود.

- از طرفی اگر آن‌ها به دلسوزی‌های بزرگ‌ترهایشان توجه نکنند و به توصیه‌هایشان جامه عمل نپوشانند، بزرگ‌ترها نیز کم‌کم دلسرد و بی‌تفاوت می‌شوند و به وظیفه‌شان عمل نخواهند کرد.

اما به‌هرحال، دراین‌میان توقع از بزرگ‌ترها بیش‌تر است. بزرگ‌ترها باید اولاً دلسوز کوچک‌ترها باشند و ثانیاً کاردان و کارشناس باشند تا کوچک‌ترها به آن‌ها اعتماد کنند و توصیه‌هایشان را عملی سازند.

چراکه کودکان تا یک سنی، بزرگ‌ترهای دلسوز اطراف خود (به‌ویژه پدر و مادرشان) را الگوی خود قرار می‌دهند، اما وقتی بیشتر رشد می‌کنند و کاستی‌های بیشتری در الگوهای سابق خود می‌بینند، سراغ الگوهای دیگری می‌روند که شاید الگوهای مناسب و دلسوزی برای آن‌ها نباشند و از این جهت دچار آسیب شوند.

به همین دلیل است که بزرگ‌ترها (به‌ویژه والدین که دلسوزترین افراد نسبت به فرزندانشان هستند) باید دائماً برای رشد خود نیز بکوشند؛ رشد علمی، اخلاقی، معنوی، مهارتی و…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ بهمن ۰۱ ، ۰۹:۳۴
ابوالفضل رهبر

 

گاهی کودکان شروع به گریه می‌کنند، بدون این‌که از دلیلش سر در آوریم.

روح لطیف آن‌ها گاهی چیزهایی را حس می‌کند که ما متوجه نیستیم.

در حدیث ذیل به این مسأله اشاره شده است.

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبِی عَنْ جَدِّی عَنْ آبَائِهِ أَنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«اِغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ اَلْغَمَرِ فَإِنَّ اَلشَّیْطَانَ یَشَمُّ اَلْغَمَرَ فَیَفْزَعُ اَلصَّبِیُّ مِنْ رُقَادِهِ وَ یَتَأَذَّى بِهِ اَلْکَاتِبَانِ.»

 علل‌الشرایع، ج۲، ص۵۵۷

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از امیرالمؤمنین (علیهم‌السلام) نقل شده است:

«کودکانتان را از چربی[۱] بشویید؛ چراکه شیطان چربی را بو می‌کشد و (موجب می‌شود) کودک در بسترش بترسد و (نیز) آن دو فرشته‌ی کاتب[۲] آزرده شوند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود از «غمر» در متن حدیث، چربی و بوی باقی‌مانده از پیه و گوشت است.

[۲] مقصود دو فرشته‌ای هستند که همواره با انسان همراهند و اعمال نیک و بد او را ثبت می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ دی ۰۱ ، ۱۰:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

گاهی فرزندان ما دچار اشتباهاتی می‌شوند که نیاز است به آن‌ها تذکر داده شود تا کارشان را تکرار نکنند.

در مطلب پیشین اشاره شد که اگر در سرزنش و ملامت افراط شود و این کار چندین بار صورت گیرد، اثر عکس دارد؛ فرد بر دنده لج می‌افتد و برای ناراحت کردن سرزنش‌کننده، کارش را تکرار می‌کند.

در احادیث زیر به این مسأله اشاره شده که کیفیت این تذکر باید به چه نحو باشد؛

اشاره‌وار و با تلویح؟

یا آشکارا و با صراحت؟

 

 

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عُقُوبَةُ الْعُقَلَاءِ التَّلْوِیحُ‏، عُقُوبَةُ الْجُهَلَاءِ التَّصْرِیحُ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۳۳۹

 

«مجازات افراد عاقل، با تلویح[۱] است

مجازات افراد نادان، با تصریح[۲] است.»

 

 

 

همچنین از ایشان نقل شده است:

«تَلْوِیحُ‏ زَلَّةِ الْعَاقِلِ‏ لَهُ أَمَضُّ مِنْ عِتَابِهِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۲۰۱

 

«اشاره تلویحی به لغزش فرد عاقل، برای او دردناک‌تر است از عِتاب کردنش[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] تلویح؛ یعنی اشاره از دور و بیان غیرمستقیم؛ مثل نوری که لحظه‌ای از دور به کسی نشان داده می‌شود.

[۲] تصریح؛ یعنی بیان کاملاً آشکار؛ مثل نور خورشید که کاملاً آشکار و قابل رؤیت است.

[۳] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که همراه با تندی و عصبانیت باشد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

بنابراین نوع تذکر به افراد، با توجه به سطح فهم و درک آن‌ها متفاوت است؛

- فردی که عاقل و اهل تشخیص است، نیاز نیست به‌صورت مستقیم به او تذکر داد، بلکه تذکر مستقیم برای چنین شخصی دردناک و شکننده است.

- اما فردی که نادان است و قدرت تشخیصش کم است، با اشاره غیرمستقیم متوجه اشتباهش نمی‌شود و تذکر اثری بر او ندارد. به چنین شخصی باید به صورت واضح و صریح تذکر داده شود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۰۱ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

امیر مؤمنان در ضمن نامه مهمشان به امام حسن (علیهماالسلام) فرمودند:

«الْإِفْرَاطُ فِی‏ الْمَلَامَةِ یَشُبُّ نِیرَانَ اللَّجَاجِ.»

 تحف‌العقول، ص۸۴

 

«زیاده‌روی در ملامت[۱]، آتشِ لجاجت[۲] را شعله‌ور می‌سازد.»

 

 

 

و نیز از ایشان نقل شده است:

«إِیَّاکَ أَنْ تُکَرِّرَ الْعَتْبَ فَإِنَّ ذَلِکَ یُغْرِی بِالذَّنْبِ وَ یُهَوِّنُ الْعَتْبَ.»

 تصنیف‌غررالحکم، ص۲۲۳

 

«مبادا که عِتاب[۳] را تکرار نمایی؛ چراکه این‌کار او را به گناه تحریک می‌کند و ارزش عتاب را کم می‌کند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ملامت؛ یعنی این‌که انسان، دیگری را به خاطر کاری که انجام داده یا ویژگی‌ای که دارد و از نظرش زشت است، به‌صورت رودررو، مورد انتقاد، سرزنش و نکوهش قرار دهد.

[۲] لجاجت؛ یعنی این‌که شخصی با دیگری ستیزه کند و از سرِ گردن‌کشی و نافرمانی، کاری که او نمی‌پسندد را تکرار کند.

[۳] عتاب؛ یعنی سرزنش و نکوهشی که همراه با تندی و عصبانیت باشد.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

هرچند ممکن است فرزندان یا اطرافیان ما کارهایی انجام دهند که از نظر ما غلط و زشت است و هرچند گاهی تذکر دادن به آن‌ها لازم است و هرچند گاهی لازم است این تذکر همراه با تندی و خشم کنترل‌شده باشد تا اثر بیشتری داشته باشد، اما طبق فرمایش حضرت نباید در ملامت کردن و عِتاب، افراط نمود؛ چراکه با افراط در سرزنش و نکوهشِ او، آتش لجاجتش برافروخته می‌شود، او اشتباه خود را تکرار می‌کند و این ابزار تربیتی (ملامت و عتاب) بی‌اثر می‌شود.

حضرت در این حدیث، لجاجت را به آتش تشبیه کرده‌اند؛ چیزی که می‌سوزد و می‌سازاند. کسی که با دیگری به لجاجت برمی‌خیزد، علاوه بر این‌که طرف مقابل را آزار می‌دهد، خود نیز در آتش این لجاجت خواهد سوخت؛ چراکه قصد لجاجت‌کننده، صِرفاً گردن‌کشی و مخالفت با طرف مقابل است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آذر ۰۱ ، ۱۱:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

از شدت عذابی که برای بعضی کارها در نظر گرفته شده، می‌توان به میزان زشتی و آثار مخرب آن‌ها پی برد.

در دو حدیث زیر به یکی از این کارهای زشت و مخرّب که ممکن است در حق کودکی انجام شود، اشاره شده است.

 

 

 

…عَنْ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی حَدِیثِ اَلْأَرْبَعِمِائَةِ قَالَ:

«مَنْ‏ سَقَى‏ صَبِیّاً مُسْکِراً وَ هُوَ لَا یَعْقِلُ حَبَسَهُ اللَّهُ فِی طِینَةِ خَبَالٍ حَتَّى یَأْتِیَ مِمَّا فَعَلَ بِمَخْرَجٍ.»

 تحف‌العقول، ص۱۲۳

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است که در ضمن حدیث معروف اربعمائه[۱] فرموده‌اند:

«هرکس به کودک نابالغی که عقلش نمی‌رسد،[۲] چیز مست‌کننده‌ای بنوشاند، خداوند او را تا وقتی که برای کارش عذری آورد، در لجن‌زارِ (دوزخ) حبس می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ عَجْلاَنَ أَبِی صَالِحٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ اَلْمَوْلُودُ یُولَدُ فَنَسْقِیهِ مِنَ اَلْخَمْرِ فَقَالَ:

«مَنْ سَقَى مَوْلُوداً خَمْراً أَوْ قَالَ مُسْکِراً سَقَاهُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْحَمِیمِ وَ إِنْ غَفَرَ لَهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۹۷

 

عجلان ابوصالح گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره نوزادی که به او شراب خورانده می‌شود، سؤال کردم.[۳]

حضرت فرمودند:

«هرکس به نوزادی شرابِ (مست‌کننده) بنوشاند، خداوند (عزّوجلّ) از حمیم (آب داغ جوشان جهنم) به او می‌نوشاند، حتی اگر او را آمرزیده باشد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] حدیثی مشتمل بر چهارصد نکته مهم که حضرت در یک جلسه به یارانشان آموختند و فرمودند که رعایت این نکات موجب سلامتِ دین و دنیای هر مسلمان است.

[۲] مقصود، کودکی است که نمی‌فهمد شراب چیست، چه آثاری دارد و خوردنش حرام است.

[۳] گویا در آن روزگار برای تقویت یا مداوای کودک تازه متولد شده، به او شراب می‌نوشانده‌اند!

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مسأله‌ای که در این روایت اشاره شد، شاید غریب و دور از ذهن باشد، اما بد نیست توجه داشته باشید که ظاهراً برای تهیه بعضی داروها و مواد غذایی، از مواد مست‌کننده یا موادی که خوردنشان حرام است استفاده می‌شود که والدین باید در این رابطه دقت کافی داشته باشند.

البته در این مسأله فقهی، ظرایفی مطرح است که بیان آن در این مقال نمی‌گنجد و لازم است هرکس به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مجموعه احادیثی با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» ذکر شد که هفت سال دومِ زندگی کودک، دوره «اطاعت و آموزش» است.

در این دوره کودک به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیت‌های آینده بست.

همچنین بیان شد که باید در این دوره قرآن، حدیث، احکام، جملات حکمت‌آمیز و تجربیات مفید را به او آموخت.

در حدیث زیر به یکی از تعالیمی که باید به کودک منتقل شود، اشاره شده است.

 

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«عَلِّمُوا أَوْلاَدَکُمُ اَلسِّبَاحَةَ وَ اَلرِّمَایَةَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما)‌ نقل شده است:

«به فرزندانتان شنا و تیراندازی را بیاموزید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ورزش‌ها علاوه بر این‌که جسم کودک را پرورش می‌دهند و بر دقت، تمرکز و چابکی او نیز می‌افزایند و به‌خلاف بسیاری از ورزش‌ها، ثمره‌ای عملی - بلکه حیاتی - دارند.

چه خوب است فرزندانمان و حتی خودمان به ورزش‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌هایی مشغول شویم که علاوه بر لذتی که برایمان دارند، ثمره قابل توجهی نیز داشته باشند.

جا دارد تحقیق مفصلی در مورد فواید پرداختن به شنا و تیراندازی (که در احادیث به آن تأکید شده) انجام شود و آثار تربیتی این امور بر جسم و جان انسان، مورد مداقّه قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۰۹:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

کودکان ذاتاً کنجکاو هستند. آن‌ها در سنین مختلف با ناشناخته‌ها و نادانسته‌هایی مواجه می‌شوند و برای کسب شناخت و آگاهی، گاه تجربه می‌کنند و گاه از کسانی که احساس می‌کنند از آن‌ها آگاه‌ترند، پرسش می‌کنند.

روحیه خدادادیِ پرسش‌گری، روحیه‌ی بسیار مفیدی است که در حدیث زیر به یکی از فواید آن اشاره شده است:

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ سَأَلَ فِی صِغَرِهِ أَجَابَ فِی کِبَرِهِ.»

 عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۷

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه در خردسالی سؤال کند، در بزرگ‌سالی پاسخ خواهد داد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کسی که سؤالات و ابهامات خودش رفع شده باشد، می‌تواند تجربیاتش را از راهی که رفته برای دیگران بازگو کند و سؤالات و ابهامات آن‌ها را نیز رفع کند.

اگر بخواهیم عکس‌العمل والدین در قبال این روحیه کودکان را آسیب‌شناسی کنیم، می‌توانیم در این رابطه به سه آسیب اشاره نماییم:

۱) بعضی پدر و مادرها، به‌خاطر مشغله زیاد، بی‌حوصلگی یا تصور این‌که کودک نباید زیاد سؤال بپرسد و فضول بار بیاید، از سؤالات فرزندشان سَرسَری عبور می‌کنند یا اصلاً پاسخ نمی‌دهند. در نتیجه این روحیه را در فرزندان خود از بین می‌برند.

۲) بعضی‌ها پاسخ می‌دهند، اما غلط پاسخ می‌دهند. این پدر و مادرها توجه ندارند که ذهن کودک خالی است و پاسخشان، چون اولین پاسخ است، در ذهن آن‌ها ثبت خواهد شد. بنابراین والدین باید توجه داشته باشند که به کودکشان پاسخ غلط ندهند و اگر چیزی را نمی‌دانند، یا از کودکشان فرصت بگیرند تا در مورد آن تحقیق کنند و بعد پاسخش را بدهند یا کودک را به فرد آگاه و مورد اعتمادی ارجاع دهند.

۳) آسیب قابل ذکر دیگر، این است که بعضی والدین از آن‌طرف بام می‌افتند! یعنی پاسخ کودک را خیلی سریع و تمام و کمال می‌دهند. به این ترتیب، این فرصت را از فرزندشان می‌گیرند که به تأمل و تفکر و کنجکاویشان ادامه دهند و خود به پاسخ برسند. این والدین در واقع، به طریق دیگری روحیه کنجکاوی را در فرزندشان می‌خشکانند.

بنابراین رفتار صحیح در قبال پرسش‌گری کودک، این است که والدین برای سؤالات کودک اهمیت قائل باشند، اما پاسخ را به‌شکل لقمه‌های جویده‌شده در دهان او نگذارند، بلکه با سرنخ‌هایی که به او می‌دهند، کمکش کنند تا خود به پاسخ برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که از نبوغشان بهره برده باشند، با اراده قوی و سخت‌کوشی به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ‏ یَنْبُلْ‏ فِی‏ کِبَرِهِ.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۶۰۶

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی‌که در خردسالی سخت‌کوش نباشد، در بزرگ‌سالی به موفقیت دست نخواهد یافت.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای این‌که فرزندانی موفق و پیشرو تربیت کنیم، باید آن‌ها را بااراده و سخت‌کوش بار آوریم. برای این منظور باید از ابزاری کمک گرفت؛ تشویق، تنبیه، ایجاد رقابت صحیح (بدون تحقیر) با هم‌سالان، معرفی الگو، بیان شعرها و داستان‌هایی با این مضمون و...

البته در این رابطه باید ملاحظاتی که در پنج مطلب با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» مطرح شد را نیز در نظر داشت؛ باید دانست که در هر سنی چه کارهایی باید از کودک بخواهیم، با چه شیوه‌ای از او بخواهیم و چه میزان بر او فشار بیاوریم؟

بدیهی است که در هفت سال نخست، که دوره بازی و رهایی کودک است، نمی‌توان چندان از او چیزی خواست.

اما در هفت سال دوم که دوره اطاعت و آموزش است و نیز در هفت سال سوم که دوره همراهی فرزند با والدین و کارآموزی آن‌هاست، باید متناسب با سنشان مسؤولیت‌هایی از آن‌ها خواست و بر انجام صحیح و کامل این وظایف تأکید نمود.

امید است که فرزندانی سخت‌کوش و موفق تربیت کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۰۷:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تُرَقِّصُ اِبْنَهَا حَسَناً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تَقُولُ: «أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ، وَ اِخْلَعْ عَنِ اَلْحَقِّ اَلرَّسَنَ، وَ اُعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ، وَ لاَ تُوَالِ ذَا اَلْإِحَنِ.» وَ قَالَتْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی، لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍّ.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۹

 

نقل شده است که حضرت زهرا پسرشان امام حسن (علیهماالسلام) را بالا و پایین می‌انداختند و (این شعر را) می‌فرمودند:

«أَشْبِهْ‏ أَبَاکَ‏ یَا حَسَنُ / وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ

و اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ / وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ»

«شبیه پدرت باش، ای حسن! و ریسمان را از (پای) حق باز کن.

خداوندِ بخشنده را عبادت کن و از کینه‌توز پیروی مکن.»

و برای امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی / لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍ»

«تو شبیه پدرم هستی، شبیه علی (علیه‌السلام) نیستی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه صحنه زیبا و عبرت‌آموزی!

مادر، با نشاط و محبتِ سرشارش کودکان را پرواز می‌دهد،

برایشان شعر می‌خواند،

محبتش را به آن‌ها ابراز می‌کند،

پدرشان را در چشمشان بزرگ می‌کند،

برایشان الگوهایی می‌سازد،

آن‌ها را به خوبی‌ها فرا می‌خواند

و از بدی‌ها باز می‌دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۰:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

بعضی بزرگ‌ترها وقتی با کودکان مواجه می‌شوند، پرستیژ خود را حفظ می‌کنند و با آن‌ها هم‌دل و هم‌راه نمی‌شوند.

حال‌آن‌که...

 

 

 

…وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس کودکی نزدش بود، باید با او کودکی کند.»

 

 

 

…عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا.»

 الکافی ج‏۶، ص۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس فرزندی داشت، (باید با او) کودکی کند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز زیاد مشاهده می‌شود که حضرات وقتی با کودکان مواجه می‌شدند، زانو می‌زدند، آن‌ها را در آغوش می‌گرفتند، بر پشت و شانه‌های مبارک خود می‌نشاندند، مَرکبِ آن‌ها می‌شدند، با آن‌ها بازی می‌کردند و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

«فرزندانتان را بزرگ بدارید و آن‌ها را خوب ادب (تربیت) کنید؛ تا آمرزیده شوید.»

 

 

اما چرا ایشان نسبت به بزرگ‌داشت فرزندان تأکید فرموده‌اند؟

در احادیث زیر به آثار فوق‌العاده‌ی «کرامت نفس» اشاره شده است...

 

 

۱

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۸

«هرکه نفْسِ خود را والا بداند، "دنیا" را پست می‌انگارد.»

 

 

۲

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۵۵

«هرکه نفْس خود را والا بداند، "شهوت"هایش را پست می‌انگارد.»

 

 

۳

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۳۹

«هرکه نفْس خود را والا بداند، آن را با "معصیت" پست نمی‌گرداند.»

 

 

۴

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ‏ شِقَاقُهُ‏ وَ خِلَافُهُ‏.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۶۴

«هرکه نفْسش والا باشد، "دشمنی و ناسازگاری‌اش" (با دیگران) کم خواهد بود.»

 

 

۵

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ نَفْسُهُ‏ اسْتَهَانَ‏ بِالْبَذْلِ وَ الْإِسْعَافِ»

 غررالحکم، ص۶۲۹

«هرکه نفْسش والا باشد، "بخشش به دیگران" و "کمک به نیازمندان" برایش راحت است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شخصیت دادن به کودک»، یکی از اصول مهم تربیتی است. چنان‌چه در احادیث مذکور ملاحظه فرمودید، اگر کسی نفْسِ خود را بزرگ بداند، شأنِ خود را اجل از این می‌داند که دامانش را به پستی‌های دنیا، شهوات و معصیت‌ها آلوده نماید.

چنین کسی، با چنین تربیتی، در رابطه با دیگران نیز کریمانه و بزرگوارانه برخورد خواهد کرد.

امروز زمینه‌های آلودگی به دنیا، شهوات و گناهان گوناگون به‌صورت گسترده‌ای فراهم است و روزبه‌روز نیز در حال گسترش است. فرزندان ما روزگاری را تجربه می‌کنند که این زمینه‌ها بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.

بنابراین لازم است فرزندانی تربیت کنیم که تاب مقاومت در برابر هجمه‌های روزگار خویش را نیز داشته باشند.

به این منظور، یکی از مسائلی که والدین باید مورد توجه قرار دهند و در عمل به آن اهتمام داشته باشند، شخصیت دادن به کودک و بزرگ‌داشتِ اوست.

این، یکی از ابزار مصونیت‌بخش به کودکان، در برابر آن هجمه‌هاست.

 

 

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید فرزندتان متکبر، زورگو و دروغ‌گو نباشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

امیرالمؤمنین در ضمن نامه معروفشان به امام حسن (علیهماالسلام)، خطاب به فرزندشان نوشتند:

«...إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ‏ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْ‏ءٍ قَبِلَتْهُ فَبَادَرْتُکَ بِالْأَدَبِ قَبْلَ أَنْ یَقْسُوَ قَلْبُکَ وَ یَشْتَغِلَ لُبُّکَ لِتَسْتَقْبِلَ بِجِدِّ رَأْیِکَ مِنَ الْأَمْرِ مَا قَدْ کَفَاکَ أَهْلُ التَّجَارِبِ بُغْیَتَهُ وَ تَجْرِبَتَهُ فَتَکُونَ قَدْ کُفِیتَ مَئُونَةَ الطَّلَبِ وَ عُوفِیتَ مِنْ عِلَاجِ التَّجْرِبَةِ فَأَتَاکَ مِنْ ذَلِکَ مَا قَدْ کُنَّا نَأْتِیهِ وَ اسْتَبَانَ لَکَ مَا رُبَّمَا أَظْلَمَ عَلَیْنَا مِنْه...‏»

 نهج‌البلاغة، ص۳۹۳

 

«به‌راستی که دل نوجوان مانند زمینی خالی است که هرچه در آن کاشته شود، می‌پذیرد.

به‌همین‌خاطر من پیش از آن‌که دلت سخت گردد و خِرَدت [به آلودگی‌ها] مشغول گردد، در تأدیبِ تو شتاب ورزیدم؛

تا با نهایتِ توان به استقبال کارهایی روی که اهل‌تجربه در پِی‌اش رفته‌اند و تجربه کرده‌اند و دیگر لازم نیست خودت تجربه کنی.

در این‌صورت از هزینه کردن برای انجام این کارها، بی‌نیاز می‌شوی و از این‌که خودت (پس از انجامشان) تجربه اندوزی، معاف می‌گردی.

حال، آن‌چه ما (پیشینیان) به آن رسیده‌ایم (و تجربه کرده‌ایم) در اختیار توست و فضایی که چه‌بسا برای ما تاریک بوده، برای تو روشن شده است...»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

شش «مقدمه» و در نهایت یک «نتیجه»:

۱) همان‌طور که حضرت امیر (علیه‌السلام) فرموده‌اند، ای سن، سنِ حسّاسی است و باید برای «تأدیبِ» فرزندان، دغدغه و برنامه داشت.

۲) در این حدیث، حضرت می‌فرمایند با «انتقال حاصل تجربیاتِ» خود، بر این کار همت گمارده‌اند.

۳) در حدیثی (که پیش‌تر ذکر شده است) ایشان فرموده‌اند: «جملات حکمت‌آمیز» را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوش‌یاری و (صحتِ) نظر می‌گردد.

۴) در حدیثی دیگر (که آن نیز پیش‌تر ذکر گردیده) امام صادق (علیه‌السلام) فرموده‌اند: پیش از آن‌که صاحبان تفکرات انحرافی در جذب فرزندان (نوجوانانتان) از شما پیشی گیرند، با استفاده از «حدیث» (معارف اهل‌بیت علیهم‌السلام)، نسبت به حفظ آنان شتاب ورزید.

۵) همچنین در سلسله‌مطالب «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک»، زمان «تأدیبِ کودک» و «آموزش قرآن به او»، دوره هفت‌ساله دوم زندگی او بیان شده است.

۶) باید توجه داشت (همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد،) «تأدیب کودک» اعم است از «انتقال معلومات به کودک» و «واداشتن او به به‌کارگیری این معلومات در عمل».

نتیجه: در مجموع می‌توان گفت در دوره هفت‌ساله دومِ زندگیِ کودک، که دوره «اطاعت و آموزش» است، باید با آموزش قرآن، معارف اهل‌بیت، سخنان حکمت‌آمیز و نیز با انتقال تجربیات، و بعد واداشتن کودک به به‌کارگیری این دانسته‌ها، به تأدیبِ کودک پرداخت.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

بعضی جملات از کودکی آویزه گوش ما می‌شوند و وقتی بزرگ‌تر می‌شویم، در بزنگاهی به ذهنمان خطور می‌کنند و در تصمیم مهمی مؤثر واقع می‌شوند.

این‌گونه جملات طلایی - چه خوب و چه بد - در وجود کودکان ثبت می‌شوند و حتی اگر در یادشان نمانند، در ناخودآگاهشان باقی می‌مانند و روزی سراغشان می‌روند.

 

 

...عَنِ الْمِقْدَامِ بْنِ شُرَیْحِ قَالَ: سَأَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع ابْنَهُ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ فَقَالَ: «یَا بُنَیَّ مَا الْعَقْلُ؟» قَالَ: «حِفْظُ قَلْبِکَ مَا اسْتَوْدَعْتَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْحَزْمُ؟» قَالَ: «أَنْ تَنْتَظِرَ فُرْصَتَکَ وَ تُعَاجِلَ مَا أَمْکَنَکَ.» قَالَ: «فَمَا الْمَجْدُ؟» قَالَ: «حَمْلُ الْمَغَارِمِ وَ ابْتِنَاءُ الْمَکَارِمِ.» قَالَ: «فَمَا السَّمَاحَةُ؟» قَالَ: «إِجَابَةُ السَّائِلِ وَ بَذْلُ النَّائِلِ.» قَالَ: «فَمَا الشُّحُّ؟» قَالَ: «أَنْ تَرَى الْقَلِیلَ سَرَفاً وَ مَا أَنْفَقْتَ تَلَفاً.» قَالَ: «فَمَا الرِّقَّةُ؟» قَالَ: «طَلَبُ الْیَسِیرِ وَ مَنْعُ الْحَقِیرِ.» قَالَ: «فَمَا الْکُلْفَةُ؟» قَالَ: «التَّمَسُّکُ بِمَنْ لَا یُؤْمِنُکَ وَ النَّظَرُ فِیمَا لَا یَعْنِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْجَهْلُ؟» قَالَ: «سُرْعَةُ الْوُثُوبِ عَلَى الْفُرْصَةِ قَبْلَ الِاسْتِمْکَانِ مِنْهَا وَ الِامْتِنَاعُ عَنِ الْجَوَابِ وَ نِعْمَ الْعَوْنُ الصَّمْتُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَ إِنْ کُنْتَ فَصِیحاً.» ثُمَّ أَقْبَلَ ص عَلَى الْحُسَیْنِ ابْنِهِ ع فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ مَا السُّؤْدَدُ؟» قَالَ: «اصْطِنَاعُ الْعَشِیرَةِ وَ احْتِمَالُ الْجَرِیرَةِ.» قَالَ: «فَمَا الْغِنَى؟» قَالَ: «قِلَّةُ أَمَانِیِّکَ وَ الرِّضَا بِمَا یَکْفِیکَ.» قَالَ: «فَمَا الْفَقْرُ؟» قَالَ: «الطَّمَعُ وَ شِدَّةُ الْقُنُوطِ.» قَالَ: «فَمَا اللُّؤْمُ؟» قَالَ: «إِحْرَازُ الْمَرْءِ نَفْسَهُ وَ إِسْلَامُهُ عِرْسَهُ.» قَالَ: «فَمَا الْخُرْقُ؟» قَالَ: «مُعَادَاتُکَ أَمِیرَکَ وَ مَنْ یَقْدِرُ عَلَى ضَرِّکَ وَ نَفْعِکَ.» ثُمَّ الْتَفَتَ الْحَارِثُ الْأَعْوَرُ فَقَالَ: «یَا حَارِثُ عَلِّمُوا هَذِهِ الْحِکَمَ أَوْلَادَکُمْ فَإِنَّهَا زِیَادَةٌ فِی الْعَقْلِ وَ الْحَزْمِ وَ الرَّأْیِ.»

 معانی‌الأخبار، ص۴۰۱

 

نقل شده است که روزی امیر مؤمنان از فرزندانشان امام حسن و امام حسین (علیهم‌السلام)، به‌نوبت درباره معنای چند کلمه سؤال کردند و آن دو بزرگوار نیز در پاسخ جملاتی حکمت‌آمیزی که پیش‌تر آموخته بودند را بیان کردند.

به عنوان نمونه:

امیرالمؤمنین پرسیدند: «ای پسرم! عقل چیست؟»

حضرات پاسخ دادند: «این‌که قلبت را نسبت به چیزی که در آن به ودیعه نهاده شده، حفظ کنی.»

پرسیدند: «حزم (هوش‌یاری) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که چشم‌انتظار فرصت‌هایت باشی و در مورد آن‌چه برایت امکان دارد، شتاب ورزی.»

پرسیدند: «جهل چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که قبل از آن‌که امکان استفاده از فرصت‌ها باشد، به آن‌ها یورش بری.»

پرسیدند: «شُحّ (بخل و حرص) چیست؟»

پاسخ دادند: «این‌که (مصرفِ) اندک را اسراف بدانی و آن‌چه انفاق کرده‌ای را تلف‌شده پنداری.»

 

پس از این‌که این سؤال‌وجواب‌ها رد و بدل شد، حضرت به یار نزدیکشان، حارث همْدانی، رو کردند و فرمودند:

«ای حارث! این حکمت‌ها را به فرزندانتان بیاموزید؛ چراکه موجب افزایش عقل، هوشیاری و (صحتِ) نظر [در تصمیم‌گیری‌ها] خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۰۱ ، ۱۲:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ تَعَلَّمَ فِی شَبَابِهِ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْوَشْمِ فِی الْحَجَرِ وَ مَنْ تَعَلَّمَ‏ وَ هُوَ کَبِیرٌ کَانَ بِمَنْزِلَةِ الْکِتَابِ عَلَى وَجْهِ الْمَاءِ.»

 النوادر(للراوندی)، ص۱۸

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«کسی که در جوانی (دانشی) بیاموزد، (این دانش) مانند نگاره‌ای است که بر سنگ حک شده است

و کسی که (دانشی را) در بزرگسالی بیاموزد، مانند نوشته‌ای است بر سطح آب!»

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«الْعِلْمُ فِی الصِّغَرِ کَالنَّقْشِ فِی الْحَجَرِ.»

 کنزالفوائد، ج۱، ص۳۱۹

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«علم (اگر) در خردسالی (آموخته شود)، مانند نقشی است که بر سنگ، حَک می‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ویژگی در کودک، هم فرصت است و هم تهدید؛

- از طرفی، فرصتی را فراهم می‌سازد تا آموزه‌های مفیدی به‌صورت تضمینی در جان کودک ثبت گردد و او را در راهی که - چه در این دنیا و چه در عوالم دیگری که - پیشِ روی دارد، یاری کند

- و از طرفی، احتمال این خطر نیز هست که آموزه‌ای غلط در جان کودک ماندگار شود و او را از مسیر اصیلش منحرف نماید یا اساساً از حرکت باز دارد.

به‌هرحال هرآن‌چه کودک از راه شنیدن یا دیدن می‌آموزد، در وجودش ثبت می‌شود و در سرنوشتش مؤثر است.

 

 

 

مطلب مرتبط:

پیش‌تر یک خاطره مرتبط با این احادیث نوشته بودم که خواندنش خالی از لطف نیست:

«آن غروب خلوت و آن سیگار روشن و آن جمله‌ی پدر»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۰۱ ، ۱۱:۴۴
ابوالفضل رهبر

 

انسان، در طول زندگی، گاه با نور عقل قدم برمی‌دارد و گاه در تاریکیِ نادانی راه گم می‌کند. همه ما این حرکت سینوسی بین عقلانیت و حماقت، و میان حق و باطل را تجربه کرده‌ایم؛

این‌که ایامی سر در راه داشته‌ایم و در نورانیت سیر کرده‌ایم و ایامی دور افتاده‌ایم و تعفنِ پندار و رفتارمان، حتی خودمان را نیز آزار داده است.

کشمکش میان عقل و نادانی، جدالی همیشگی است، اما این جدال، در هجده سال نخست زندگی انسان، از حساسیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است. ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«لَا یَزَالُ‏ الْعَقْلُ‏ وَ الْحُمْقُ‏ یَتَغَالَبَانِ عَلَى الرَّجُلِ إِلَى ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَهَا غَلَبَ عَلَیْهِ أَکْثَرُهُمَا فِیهِ.»

 کنزالفوائد، ج‏۱، ص۲۰۰

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عقل و حماقت، تا هجده‌سالگی بر سر (تسلط بر) انسان، بر یکدیگر چیرگی می‌جویند.

آن‌گاه که به هجده‌سالگی رسید، آن‌چه در وجود انسان بیش از دیگری است، [برای همیشه] بر او چیره می‌گردد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این نکته مهم که امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به آن اشاره فرموده‌اند، هوش‌داری است به پدرها، مادرها، معلمان، مربیان و نهادهای متصدی تعلیم و تربیت، تا برای این دوره طلایی به‌طور جدی تأمل کنند و برنامه‌ریزی ویژه‌ای داشته باشند؛ چراکه سهل‌انگاری در این خصوص نتایج جبران‌ناپذیری برای فرد و جامعه در پی خواهد داشت.

مسلماً جامعه‌ای که در آن رفتار افراد بر پایه عقلانیت باشد، جامعه‌ای سالم و پیش‌رو است و جامعه‌ای که حماقت بر آن غالب باشد، رو به افول خواهد بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۱ ، ۰۷:۳۳
ابوالفضل رهبر

 

۱- مقدمه

یکی از مسائل اساسی در تربیت فرزند، توجه به مراحل رشد اوست. از آن‌جا که ویژگی‌های انسان در مراحل مختلف عمر متفاوت است، باید در هر مرحله‌ای، روش خاص آن مرحله را در نیز پیش گرفت.

در میان احادیث تربیتیِ اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، گروهی از روایات راهبردهای کلانی در مورد مراحل مختلف رشد کودک بیان کرده‌اند و به‌همین‌خاطر مورد توجه صاحب‌نظران قرار گرفته‌اند.

در این دسته از روایات، سه مرحله‌ی شش یا هفت ساله برای کودک در نظر گرفته شده است، ویژگی‌های کودک در هر یک از این مراحل بیان شده است و توصیه‌هایی برای برخورد با او در هر مرحله ذکر گردیده است.

البته این احادیث به‌لحاظ سندی نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند. بنابراین لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پس از ذکر دو نمونه‌ی متفاوت از این احادیث، در ادامه، هر دوره به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار می‌گیرد و در نهایت یک جمع‌بندی ارائه می‌گردد.

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزند، هفت سال بازی می‌کند، هفت سال کتاب (قرآن) می‌آموزد و هفت سال حلال و حرام را یاد می‌گیرد.»

 

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند، هفت سال ادب بیاموزد و هفت سال او را همواره با خودت همراه کن.

آن‌گاه اگر در مسیر صلاح قرار گرفت، (که چه خوب) و الا از کسانی خواهد بود که خیری در آن‌ها نیست.»

 

 

 

 

۲- هفت سال نخست

در مطلب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

در این مطلب، به بررسی دوره هفت‌ساله نخست می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال اول زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزندت را هفت سال رها کن تا بازی کند.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۶

 

 

«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ...»

«به فرزندت مهلت بده تا زمانی که شش‌ساله شود.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزند هفت سال بازی می‌کند.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«الْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«فرزند، هفت سال صاحب‌اختیار (فرمان‌دِه) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«یُرْخَى الصَّبِیُّ سَبْعاً...»

«با فرزند هفت سال با انعطاف برخورد می‌شود.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۳

 

 

در مجموع، با توجه به معنای دقیق واژگانِ به‌کاررفته در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال نخست، عبارت است از:

- مهلت دادن، میدان دادن، رها کردن کودک برای بازی، شتاب نکردن در موظف کردن کودک به کاری غیر از بازی؛

- نرمی، انعطاف، برخوردِ همراه با سکون و وقار؛

- سیادت کودک و اطاعت از او؛

 

 

 

 

۳- هفت سال دوم

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر دوره هفت‌ساله نخست بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره دوم می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال دوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«...وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و فرزندت هفت‌سال تأدیب می‌شود.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

 

«...ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی الْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ...»

«سپس فرزندت را هفت سال به کتاب (قرآن) ادب نما.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال باید کتاب (قرآن) را بیاموزد.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

«...وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال عبد (فرمان‌بر) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال دوم، عبارت است از:

- آزاد نبودن و مطیع و خاضع بودن؛

- آموختن قرآن؛

- ادب‌آموزی؛

 

 

 

 

۴- هفت سال سوم

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر دوره هفت‌ساله اول و دوم بررسی شد و در این مطلب، به بررسی دوره سوم می‌پردازیم.

 

 

عبارات متعددی در مورد هفت‌سال سوم زندگی کودک بیان شده است که به طور خلاصه از این قرارند:

 

 

«...وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و او را هفت سال همواره با خودت همراه کن.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج۳، ص۴۹۲

 

 

«...ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ...»

«سپس هفت سال او را با خودت همراه کن تا به اخلاقت مؤدّب گردد.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال باید حلال و حرام را بیاموزد.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

 

«...وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ...»

«و هفت سال وزیر (کمک‌کار) است.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

«...وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً...»

«و هفت سال به خدمت گرفته می‌شود.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۳

 

 

در مجموع، با توجه به دستورات ذکر شده در این احادیث، راهبرد کلان در برخورد با کودک در هفت سال سوم، عبارت است از:

- همراهی و پیوستگی با والدین؛

- آموختنِ حلال و حرام؛

- پذیرش بار مسؤولیت و انجام کارهای محوّل‌شده؛

 

 

 

 

۵- جمع‌بندی

در مطالب پیشین، به گروهی از احادیث که مراحل رشد کودک را به سه دوره هفت‌ساله تقسیم می‌کرد، اشاره شد و بیان گشت که این روایات نقل‌های متعددی دارند و به لحاظ محتوایی نیز دارای تفاوت‌هایی هستند و لازم است بررسی دقیقی در موردشان صورت گیرد.

پیش‌تر هر سه دوره هفت‌ساله به طور مستقل بررسی شد و در این مطلب، به جمع‌بندی راهبرد کلانی تربیتی در مراحل مختلف زندگی کودک می‌پردازیم.

با توجه به این‌که در این احادیث ویژگی‌های هر دوره در کنار ویژگی‌های دو دوره دیگر قرار گرفته‌اند، می‌توان نتیجه گرفت که حد و مرز شیوه برخورد در هر دوره، با توجه به بایسته‌های برخورد در دو دوره دیگر مشخص می‌گردد.

بنابراین با توجه به نکاتی که در مورد هر یک از سه دوره ذکر گردید، راهبرد کلان در برخورد با کودک در سه مرحله از رشدش، از این قرار است:

 

 

هفت سال اول؛ دوره بازی و رهایی

ویژگی اصلی دوره اول، آزاد بودن در بازی، نرمش تام با او و نافذ بودن خواست اوست. اگر ویژگی‌های دو دوره بعد را از این دوره نفی کنیم، بدین معناست که اولاً لازم نیست مطیع خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد، ثانیاً لازم نیست همواره کنار والدین باشد، حلال و حرام بیاموزد و بار مسؤولیتی را به دوش گیرد.

اگرچه این دوره، دوره بازی و رهایی است، اما این به معنای آزادی مطلق نیست، بلکه به این معناست که نیاز نیست مطیع باشد، آموزش رسمی ببیند و مسؤولیت بپذیرد؛ چراکه کودک در این سن هنوز برای این کارها آماده نیست.

 

 

 

هفت سال دوم؛ دوره اطاعت و آموزش

ویژگی اصلی دوره دوم، اطاعت و آموختن علم و قرآن و ادب است. اگر ویژگی‌های دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، یعنی اولاً کودک را در این سن نباید آزاد گذاشت و نباید در این راه با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً درعین‌حال لازم نیست پیوسته همراه والدین باشد و حلال و حرام بیاموزد و مسؤولیتی تام بپذیرد.

کودک در این سن به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیت‌های آینده بست.

 

 

 

هفت سال سوم؛ دوره همراهی و کارآموزی

ویژگی محوری دوره سوم، همراه بودن با والدین، آموختن حلال و حرام و پذیرش مسؤولیت است. اگر ویژگی دو دوره دیگر را از آن نفی کنیم، بدین معناست که اولاً کودک را نباید در بازی آزاد گذاشت و نباید با نرمی تام با او برخورد نمود، ثانیاً لازم نیست مطیع و خاضع باشد و کتاب و ادب بیاموزد.

در این دوره فرزند با همراهی والدین خود، یک دوره کارآموزی عملی می‌گذراند. او بازی‌گوشی‌هایش را کرده و آموختنی‌ها را نیز به صورت تئوری آموخته است. حال مثل شاگردی که باید به دست استادش نگاه کند تا بتواند تئوری‌ها را در عمل پیاده کند، باید با والدینش همراه شود در حین زندگی از آنان ادب و اخلاق و احکام بیاموزد.

لازمه موفقیت در این مرحله آن است که والدین صلاحیت انتقال این حالت و معارف را داشته باشند و این مستلزم آن است که از سال‌ها پیش به خودسازی پرداخته باشند.

البته در صورت وجود نواقصی در والدین، چاره این است که فرد صالحی جایگزین آن‌ها گردد؛ مربیِ دلسوز، پاک و کاردانی که فرزندشان با او همراه شود، از او بیاموزد و فضائلش به او منتقل شود.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای تهیه مطلب حاضر، از مقاله‌ی ارزشمند استاد عباس پسندیده با عنوان «روایات «سبع سنین» در فرزندپروری، گونه‌‌ها و تحلیل درونی آن‌ها» که در سال ۱۳۹۵، در فصل‌نامه «علوم حدیث» به چاپ رسیده، بهره گرفته شده است.

 

 

متن کامل احادیث مذکور

 

...عَنْ یُونُسَ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«دَعِ اِبْنَکَ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعاً فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلاَّ فَإِنَّهُ مِمَّنْ لاَ خَیْرَ فِیهِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۶

 

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَمِّهِ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«الْغُلَامُ یَلْعَبُ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْکِتَابَ سَبْعَ سِنِینَ وَ یَتَعَلَّمُ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ یَعْقُوبَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«أَمْهِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ لَهُ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷ و تهذیب‌الأحکام، ج۸، ص۱۱۱

 

 

قالَ اَلصَّادِقُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«دَعِ ابْنَکَ یَلْعَبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ یُؤَدَّبْ سَبْعَ سِنِینَ وَ أَلْزِمْهُ نَفْسَکَ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ أَفْلَحَ وَ إِلَّا فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا خَیْرَ فِیهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۲

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ :

«یُرَبَّى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ مُنْتَهَى طُولِهِ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ سَنَةً وَ عَقْلِهِ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ سَنَةً وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۹۳

 

 

قالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«اَلْوَلَدُ سَیِّدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ عَبْدٌ سَبْعَ سِنِینَ وَ وَزِیرٌ سَبْعَ سِنِینَ فَإِنْ رَضِیتَ أَخْلاَقَهُ لِإِحْدَى وَ عِشْرِینَ وَ إِلاَّ فَاضْرِبْ عَلَى جَنْبِهِ فَقَدْ أَعْذَرْتَ إِلَى اَللَّهِ تَعَالَى.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

...عَنِ اَلصَّادِقِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«اِحْمِلْ صَبِیَّکَ حَتَّى یَأْتِیَ عَلَیْهِ سِتُّ سِنِینَ ثُمَّ أَدِّبْهُ فِی اَلْکِتَابِ سِتَّ سِنِینَ ثُمَّ ضُمَّهُ إِلَیْکَ سَبْعَ سِنِینَ فَأَدِّبْهُ بِأَدَبِکَ فَإِنْ قَبِلَ وَ صَلَحَ وَ إِلاَّ فَخَلِّ عَنْهُ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

 

...عَنْ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ:

«یُرْخَى اَلصَّبِیُّ سَبْعاً وَ یُؤَدَّبُ سَبْعاً وَ یُسْتَخْدَمُ سَبْعاً وَ یَنْتَهِی طُولُهُ فِی ثَلاَثٍ وَ عِشْرِینَ وَ عَقْلُهُ فِی خَمْسٍ وَ ثَلاَثِینَ وَ مَا کَانَ بَعْدَ ذَلِکَ فَبِالتَّجَارِبِ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۳

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ خرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۶
ابوالفضل رهبر