دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۱۵۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «والدین» ثبت شده است

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَمْرِ بَنَاتِهِ وَ أَنَّهُ لاَ یَجِدُ أَحَداً مِثْلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ بَنَاتِکَ وَ أَنَّکَ لاَ تَجِدُ أَحَداً مِثْلَکَ فَلاَ تَنْظُرْ فِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اَللَّهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ «إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ».»»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷

 

از علی بن مهزیار نقل شده است:

علی بن أسباط نامه‌ای به امام جواد (علیه‌السلام) نوشت و این مشکلش را با حضرت در میان گذاشت که: برای دخترانش کسی را پیدا نمی‌کند که مثل خودش (مثل علی بن أسباط) باشد.

حضرت در پاسخ نوشتند:

«آن‌چه درباره دخترانت ذکر کردی؛ که هیچ‌کس را مثل خودت (برای آن‌ها) پیدا نمی‌کنی، متوجه شدم.

چنین عقیده‌ای نداشته باش، خدا رحمتت کند!

چراکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«اگر کسی که اخلاق و دینش را می‌پسندید، (برای خواستگاری) نزد شما آمد، (دخترتان را) به ازدواج او درآورید؛ «که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین روی خواهد داد.»[انفال:۷۳]»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] علی بن أسباط، از بزرگان شیعه، عالم و صاحب تألیفاتی بوده است. او دوست داشته دخترش را به ازدواج شخصی مثل خودش درآورد. وی توجه نداشته که اولاً هیچ‌کس مثل دیگری نیست. ثانیاً یک جوان چگونه می‌تواند در جایگاه اجتماعی یا علمیِ مردی به سن او باشد. ثالثاً اگر باشد هم معلوم نیست به تور هم بخورند. رابعاً شاید دخترش سلیقه دیگری داشته باشد.

امثال این حساسیت‌های بی‌جا، سبب می‌شود ازدواج دختران به تأخیر بیفتد و همان‌طور که پیامبر فرموده‌اند، فتنه و فساد در زمین رخ دهد.

[۲] ملاکِ بارزی که در روایات، برای پذیرفتن خواستگار، مورد تأکید قرار گرفته است، «پسندیدن اخلاق و دینِ» خواستگار است. ممکن است اشکال شود که در این‌صورت فقط باید به تیپ خاصی از مردان جواب مثبت داد.

نکته این است که هر خانواده‌ای، با هر سطحی از تدین و هر طرز فکری، تیپ خاصی را می‌پسندند (چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ دینی) و معنای «کفویت» هم همین است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ زَوَّجَ‏ کَرِیمَتَهُ‏ بِفَاسِقٍ‏ نَزَلَ عَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ أَلْفُ لَعْنَةٍ وَ لَا یَصْعَدُ لَهُ عَمَلٌ إِلَى السَّمَاءِ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ دُعَاؤُهُ وَ لَا یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَ لَا عَدْلٌ.»

 إرشاد القلوب، ج‏۱، ص۱۷۴

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس دختر گرامی‌اش را به ازدواج مردی فاسق[۱] درآورد؛

- در هر روز هزار لعن بر او فرود می‌آید،

- اعمال (عبادی)اش به آسمان نمی‌رود (مقبول واقع نمی‌شود)،

- دعایش مستجاب نمی‌شود

- و واجبات و مستحبات از او پذیرفته نمی‌شوند.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] فسق، در لغت به معنای خروج آسیب‌آفرین از دایره شرع، عقل یا عرف است. فاسق، کسی است که به مقررات دینی، عقلی یا عرفی پای‌بند نیست و به‌این‌ترتیب نه‌تنها به خودش، بلکه به دیگران نیز آسیب می‌رساند.

[۲] معلوم است که اگر - با هر انگیزه‌ای؛ از جمله تمکن مالی مرد یا فشار عرف یا… - دخترمان را به ازدواج چنین فردی در آوریم، دین و دنیای او و نسل پس از او آسیب خواهد دید و مسؤول این خسارت کسانی‌اند که عامل این خسارت بوده‌اند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

نکته قابل توجه این است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌طور مطلق نفرموده‌اند که دخترتان را به ازدواج چنین کسی در نیاورید، بلکه فرموده‌اند «دختر کریمه‌تان را…»؛ چراکه زن و شوهر باید کفو و همتای یکدیگر باشند.

چنان‌که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ...»

نور:۲۶

«زنان آلوده و فرومایه برای مردان آلوده و فرومایه‌اند

و مردان آلوده و فرومایه برای زنان آلوده و فرومایه‌اند

و زنان پاکیزه و نیکو برای مردان پاکیزه و نیکویند

و مردان پاکیزه و نیکو برای زنان پاکیزه و نیکویند...»

و نیز می‌فرماید:

«الزَّانِی لَا یَنْکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لَا یَنْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»

نور:۳

«مرد زناکار نباید جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج کند

و زن زناکار نباید جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج کند

و این [ازدواج] بر مؤمنان حرام شده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۱ ، ۱۰:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

گاهی در بیان بعضی موضوعات باید خجالت را کنار گذاشت و مسأله را رُک و راست مطرح کرد. همان‌طور که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز در جای خودش چنین می‌کردند.

موضوعی که در این مطلب بیان می‌شود نیز از این دست موضوعات است.

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ‏ رَجُلًا غَشِیَ‏ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَةً کَانَتْ زَانِیَةً وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۰۰

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر مردی با همسرش همبستر شود و در اتاق، کودکی بیدار باشد که آن‌دو را ببیند و صدایشان را و صدای نَفَس‌هایشان را بشنود، هرگز سعادتمند نخواهد شد؛

اگر پسربچه باشد، زناکار می‌شود و اگر دختربچه باشد، زناکار می‌شود.

امام سجاد (علیه‌السلام) هرگاه قصد این کار را می‌نمود، درب را قفل می‌کرد، پرده‌ها را می‌انداخت و خدمتکاران را بیرون می‌کرد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در بعضی روایات نیز نقل شده است: در صورتی که همبستری در جایی انجام شود که کودکی آن‌جا باشد، بیم آن می‌رود که فرزندی که حاصل آن همبستری است، به فسق و فجور شهرت یابد. (طب‌الأئمة، ص۱۳۳) بنابراین، مسأله مسأله‌ی خطیری است و اگر این مراقبت‌های لازم صورت نگیرد، عواقب شومی برای فرزندانمان در پی خواهد داشت.

[۲] چه‌بسا این سرنوشت شوم، خدای نکرده با دیدن صحنه‌های مستهجن نیز در انتظار کودکانمان باشد. لازم است والدین در این زمینه نیز مراقبت جدی داشته باشند تا مبادا چنین صحنه‌هایی از طریقی به چشم و گوش کودکانشان بخورد و موجب محرومیت آن‌ها از سعادت گردد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

بعضی پسربچه‌ها از زمانی که به دنیا می‌آیند تا چند سال کنار مادرشان می‌خوابند و بعضی‌شان وقتی بزرگ می‌شوند هم دوست دارند همچنان کنار مادرشان بخوابند.

در بعضی خانواده‌ها نیز بچه‌ها - چه دختر باشند، چه پسر باشند و چه دختر و پسر، - به دلیل کوچک بودن خانه یا به دلیل اُنسشان با یکدیگر یا به هر دلیلی، کنار هم می‌خوابند.

در هر صورت، این روند تا یک سنی می‌تواند ادامه داشته باشد و بعد از آن مفاسدی در پی خواهد داشت.

امام صادق (علیه‌السلام) این سن را بیان فرموده‌اند. ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پسربچه‌ها وقتی به سن ده سالگی رسیدند، باید بسترشان از زنان جدا شود.»

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَیْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ‏ بَیْنَهُمْ‏ فِی‏ الْمَضَاجِعِ‏ لِعَشْرِ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«پسربچه و پسربچه، پسربچه و دختربچه، و نیز دختربچه و دختربچه، در ده‌سالگی، بسترشان باید از هم جدا شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۱۱:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که می‌دانید دختر در نُه‌سالگی به سن تکلیف می‌رسد (هرچند بعضی فقهاء سنین دیگری نیز ذکر کرده‌اند.) در این سن برخی تکالیف بر او واجب می‌گردد. یکی از این تکالیف، دستوراتی است که در مورد رابطه با نامحرم بیان شده.

اما باید توجه داشت که برخی از مراقبت‌ها باید از مدت‌ها پیش از سن تکلیف صورت گیرد.

به احادیث زیر توجه کنید:

 

 

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ عُقْبَةَ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: کَانَ أَبُو اَلْحَسَنِ اَلْمَاضِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ وَالِی مَکَّةَ وَ هُوَ زَوْجُ فَاطِمَةَ بِنْتِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ وَ کَانَتْ لِمُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ بِنْتٌ تُلْبِسُهَا اَلثِّیَابَ وَ تَجِیءُ إِلَى اَلرِّجَالِ فَیَأْخُذُهَا اَلرَّجُلُ وَ یَضُمُّهَا إِلَیْهِ فَلَمَّا تَنَاهَتْ إِلَى أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمْسَکَهَا بِیَدَیْهِ مَمْدُودَتَیْنِ قَالَ «إِذَا أَتَتْ عَلَى اَلْجَارِیَةِ سِتُّ سِنِینَ لَمْ یَجُزْ أَنْ یُقَبِّلَهَا رَجُلٌ لَیْسَ هِیَ بِمَحْرَمٍ لَهُ وَ لاَ یَضُمَّهَا إِلَیْهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۷، ص۴۶۱

 

نقل شده است که امام کاظم (علیه‌السلام) نزد محمدبن‌ابراهیم، حاکمِ مکه بودند. او شوهرِ فاطمه، دختر امام صادق (علیه‌السلام) بود.[۱]

محمدبن‌ابراهیم دختری داشت که به او لباس‌هایی پوشانده بود. دختربچه نزد مردانِ (حاضر در مجلس) آمد. مردان او را می‌گرفتند و بغل می‌کردند.

وقتی دختربچه به امام کاظم (علیه‌السلام) رسید، حضرت با دستانشان که دراز کرده بودند، او را نگه داشتند و فرمودند:

«هرگاه دختربچه شش‌ساله شد، جایز نیست مردی که به او مَحرم نیست، او را ببوسد و در آغوش گیرد.»[۲]

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ یَحْیَى اَلْکَاهِلِیُّ قَالَ سَأَلَ أَحْمَدُ بْنُ اَلنُّعْمَانِ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: فَقَالَ لَهُ عِنْدِی جُوَیْرِیَةٌ لَیْسَ بَیْنِی وَ بَیْنَهَا رَحِمٌ وَ لَهَا سِتُّ سِنِینَ قَالَ «لاَ تَضَعْهَا فِی حَجْرِکَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

همچنین احمد بن نُعمان گوید:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره دختر شش‌ساله‌ی نامحرمی که نزد من بود، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«او را روی پای خود ننشان.»

 

 

 

…عَنْ زَکَرِیَّا اَلْمُؤْمِنِ رَفَعَهُ أَنَّهُ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «إِذَا بَلَغَتِ اَلْجَارِیَةُ سِتَّ سِنِینَ فَلاَ یُقَبِّلُهَا اَلْغُلاَمُ وَ اَلْغُلاَمُ لاَ یُقَبِّلُ اَلْمَرْأَةَ إِذَا جَازَ سَبْعَ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«وقتی دختربچه به شش‌سالگی رسید، پسربچه (نامحرمی) او را نبوسد.

پسربچه نیز هرگاه هفت سالش تمام شد، زن (نامحرمی) را نبوسد.»[۳]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] بنابراین امام کاظم (علیه‌السلام)، داییِ آن دختر بوده‌اند.

[۲] گویا حضرت خواسته‌اند با این کار، از این‌که خواهرزاده‌شان به بغل سایر مردانی که در جلسه حاضر بودند برود، جلوگیری کنند، و الا خودشان به او محرم بوده‌اند.

[۳] همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، این ملاحظات باید از پیش از رسیدن دختر و پسر به سن تکلیف رعایت شود.

اگر به تربیت جنسی فرزندانمان اهتمام کافی نداشته باشیم، خدای ناکرده، در آینده صدمات جبران‌ناپذیری به آن‌ها و جامعه وارد خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۱ ، ۱۱:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

همان‌طور که در مطلب پیشین اشاره شد، ویژگی طبیعی - بلکه پسندیده‌ی - کودک خردسال این است که قُدّ و کله‌شق و اهل شیطنت باشد. چنین کودکی وقتی بزرگ شود، بردبار خواهد بود.

اما این، به این معنا نیست که کودک اجازه داشته باشد، بدون هیچ ترسی، در برابر والدین خود گستاخ باشد و حدنگه‌دار نباشد.

 

 

 

قالَ أَبُو مُحَمَّدٍ اَلْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلَى وَالِدِهِ فِی صِغَرِهِ تَدْعُو إِلَى الْعُقُوقِ‏ فِی‏ کِبَرِهِ‏.»

 تحف‌العقول، ص۴۸۹

 

از امام حسن عسکری (علیه‌السلام) نقل شده است:

«جرأت (گستاخیِ) فرزند نسبت به پدر [یا مادرَ]ش در خردسالی، به نافرمانی و پرده‌دری (نسبت به آن‌ها) در بزرگ‌سالی می‌انجامد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

- در بعضی خانواده‌ها، با این توجیه که می‌خواهیم دوست فرزندمان باشیم، او را طوری عادت می‌دهند و تربیت می‌کنند که احترامی برای پدر و مادرش قائل نیست، (به‌خلاف آموزه‌های دینی) آن‌ها را با نام کوچک صدا می‌زند، اگر عصبانی شود، - بدون این‌که احساس کند کارش بد است - به آن‌ها پرخاش می‌کند و…

- بعضی خانواده‌ها نیز از آن طرف بام می‌افتند و چنان سخت‌گیری می‌کنند که جرأت نفس کشیدن را هم از فرزندشان سلب می‌کنند، شخصیت او را خرد می‌کنند و به این ترتیب، فاصله و شکاف عمیقی میان خود و فرزندشان ایجاد می‌کنند.

به نظر می‌رسد رعایت اعتدال در این مورد به صواب نزدیک‌تر باشد؛ نه آن‌قدر سهل‌گیری که کودک کاملاً آزاد باشد و هیچ احترامی برای پدر و مادش قائل نباشد و نه آن‌قدر سخت‌گیری که موجب شود کودک نتواند با والدین خود رابطه عاطفی برقرار کند.

این نکته هم قابل توجه است که طبیعی بودن و مطلوب بودنِ شیطنت‌های کودک در خردسالی، به این معنا نیست که والدین هیچ عکس‌العملی نشان ندهند و برای تربیت و تأدیب او قدمی برندارند. غرض این است که والدین بدانند که کودک به‌طور طبیعی چنین است و امید داشته باشند در آینده بردبار خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۰۱ ، ۰۸:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی سَعِیدٍ اَلشَّامِیِّ قَالَ: أَخْبَرَنِی صَالِحُ بْنُ عُقْبَةَ قَالَ: سَمِعْتُ اَلْعَبْدَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ: «تُسْتَحَبُّ عَرَامَةُ الصَّبِیِ فِی صِغَرِهِ لِیَکُونَ حَلِیماً فِی کِبَرِهِ.» ثُمَّ قَالَ: «مَا یَنْبَغِی أَنْ یَکُونَ إِلَّا هَکَذَا.»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۱

 

از صالح بن عُقبه نقل شده است:

از امام کاظم (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«قُدّگیریِ کودک در خردسالی، پسندیده است؛ چراکه او در بزرگ‌سالی بردبار خواهد شد.»

سپس فرمودند:

«شایسته نیست که کودک جز این باشد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در بعضی نسخه‌های کتاب شریف کافی و بعضی کتب دیگر، در متن حدیث به‌جای «عرامة»، کلمه «غرامة» آمده است که به معنای شیطنت، خراب‌کاری و کارهای شرورانه است. معمولاً این حدیث را چنین معنا کرده‌اند.

اما در کتب و نسخه‌های معتبرتر، کلمه «عرامة» آمده که در معنایش خودرأیی، سرسختی، نفوذناپذیری، حرف‌گوش‌نکردن، تکبر، یک‌دندگی و کله‌شقی نهفته است. این ویژگی‌ها می‌تواند شیطنت، خراب‌کاری و شرارت را نیز در پی داشته باشد.

این خصوصیات که کم‌وبیش در کودکان دیده می‌شود، برای بزرگ‌سالان ناپسند است، اما برای کودکان طبیعی - بلکه پسندیده - است. برعکس، هرچه کودک حرف‌گوش‌کن‌تر و آرام‌تر باشد، غیرطبیعی‌تر است.

دانستن این نکته از امام کاظم (علیه‌السلام)، کمک می‌کند تا والدین برخی رفتارهای آزاردهنده فرزندانشان را تحمل کنند و امیدوار باشند که آن‌ها در آینده بردبار خواهند بود.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۱ ، ۱۰:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

کودکان ذاتاً کنجکاو هستند. آن‌ها در سنین مختلف با ناشناخته‌ها و نادانسته‌هایی مواجه می‌شوند و برای کسب شناخت و آگاهی، گاه تجربه می‌کنند و گاه از کسانی که احساس می‌کنند از آن‌ها آگاه‌ترند، پرسش می‌کنند.

روحیه خدادادیِ پرسش‌گری، روحیه‌ی بسیار مفیدی است که در حدیث زیر به یکی از فواید آن اشاره شده است:

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ سَأَلَ فِی صِغَرِهِ أَجَابَ فِی کِبَرِهِ.»

 عیون الحکم و المواعظ، ص۴۴۷

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکه در خردسالی سؤال کند، در بزرگ‌سالی پاسخ خواهد داد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

کسی که سؤالات و ابهامات خودش رفع شده باشد، می‌تواند تجربیاتش را از راهی که رفته برای دیگران بازگو کند و سؤالات و ابهامات آن‌ها را نیز رفع کند.

اگر بخواهیم عکس‌العمل والدین در قبال این روحیه کودکان را آسیب‌شناسی کنیم، می‌توانیم در این رابطه به سه آسیب اشاره نماییم:

۱) بعضی پدر و مادرها، به‌خاطر مشغله زیاد، بی‌حوصلگی یا تصور این‌که کودک نباید زیاد سؤال بپرسد و فضول بار بیاید، از سؤالات فرزندشان سَرسَری عبور می‌کنند یا اصلاً پاسخ نمی‌دهند. در نتیجه این روحیه را در فرزندان خود از بین می‌برند.

۲) بعضی‌ها پاسخ می‌دهند، اما غلط پاسخ می‌دهند. این پدر و مادرها توجه ندارند که ذهن کودک خالی است و پاسخشان، چون اولین پاسخ است، در ذهن آن‌ها ثبت خواهد شد. بنابراین والدین باید توجه داشته باشند که به کودکشان پاسخ غلط ندهند و اگر چیزی را نمی‌دانند، یا از کودکشان فرصت بگیرند تا در مورد آن تحقیق کنند و بعد پاسخش را بدهند یا کودک را به فرد آگاه و مورد اعتمادی ارجاع دهند.

۳) آسیب قابل ذکر دیگر، این است که بعضی والدین از آن‌طرف بام می‌افتند! یعنی پاسخ کودک را خیلی سریع و تمام و کمال می‌دهند. به این ترتیب، این فرصت را از فرزندشان می‌گیرند که به تأمل و تفکر و کنجکاویشان ادامه دهند و خود به پاسخ برسند. این والدین در واقع، به طریق دیگری روحیه کنجکاوی را در فرزندشان می‌خشکانند.

بنابراین رفتار صحیح در قبال پرسش‌گری کودک، این است که والدین برای سؤالات کودک اهمیت قائل باشند، اما پاسخ را به‌شکل لقمه‌های جویده‌شده در دهان او نگذارند، بلکه با سرنخ‌هایی که به او می‌دهند، کمکش کنند تا خود به پاسخ برسد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۰۱ ، ۰۷:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

اکثر قریب به اتفاقِ انسان‌های موفق، بیش از آن‌که از نبوغشان بهره برده باشند، با اراده قوی و سخت‌کوشی به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند.

 

 

 

قالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ:

«مَنْ لَمْ یُجْهِدْ نَفْسَهُ فِی صِغَرِهِ لَمْ‏ یَنْبُلْ‏ فِی‏ کِبَرِهِ.»

 غررالحکم‌ودررالکلم، ص۶۰۶

 

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی‌که در خردسالی سخت‌کوش نباشد، در بزرگ‌سالی به موفقیت دست نخواهد یافت.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای این‌که فرزندانی موفق و پیشرو تربیت کنیم، باید آن‌ها را بااراده و سخت‌کوش بار آوریم. برای این منظور باید از ابزاری کمک گرفت؛ تشویق، تنبیه، ایجاد رقابت صحیح (بدون تحقیر) با هم‌سالان، معرفی الگو، بیان شعرها و داستان‌هایی با این مضمون و...

البته در این رابطه باید ملاحظاتی که در پنج مطلب با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» مطرح شد را نیز در نظر داشت؛ باید دانست که در هر سنی چه کارهایی باید از کودک بخواهیم، با چه شیوه‌ای از او بخواهیم و چه میزان بر او فشار بیاوریم؟

بدیهی است که در هفت سال نخست، که دوره بازی و رهایی کودک است، نمی‌توان چندان از او چیزی خواست.

اما در هفت سال دوم که دوره اطاعت و آموزش است و نیز در هفت سال سوم که دوره همراهی فرزند با والدین و کارآموزی آن‌هاست، باید متناسب با سنشان مسؤولیت‌هایی از آن‌ها خواست و بر انجام صحیح و کامل این وظایف تأکید نمود.

امید است که فرزندانی سخت‌کوش و موفق تربیت کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مهر ۰۱ ، ۰۷:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

در مطالب پیشین ذکر شد که لازم است کودکان پیش از رسیدن به سن تکلیف، به امور عبادی امر شوند تا آمادگی‌های لازم در آن‌ها ایجاد شود.

همچنین بیان شد که در دوره آماده‌سازی نباید به کودکان سخت گرفت، بلکه تا آن‌جا که ممکن است باید با آن‌ها راه آمد تا آن عبادت را به کلی ترک ننمایند.

حال، به حدیث زیر توجه کنید:

 

 

 

...عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ: مَتَى یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ الشَّرَابُ عَلَى الصَّائِمِ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْرِ؟ فَقَالَ: «إِذَا اعْتَرَضَ‏ الْفَجْرُ وَ کَانَ کَالْقُبْطِیَّةِ الْبَیْضَاءِ فَثَمَّ یَحْرُمُ الطَّعَامُ وَ یَحِلُّ الصِّیَامُ وَ تَحِلُّ الصَّلَاةُ صَلَاةُ الْفَجْر.» قُلْتُ: فَلَسْنَا فِی وَقْتٍ إِلَى أَنْ یَطْلُعَ شُعَاعُ الشَّمْسِ؟ فَقَالَ: «هَیْهَاتَ أَیْنَ تَذْهَبُ تِلْکَ صَلَاةُ الصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۹۹

 

از ابوبصیر نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) پرسیدم:

از چه زمانی خوردن و آشامیدن بر روزه‌دار حرام می‌شود و می‌شود نماز صبح را خواند؟

حضرت فرمودند:

«هنگامی‌که فجر (در آسمان) گسترده شود و مانند پیراهن قبطی، سفید شود (هنگام اذان صبح)، در آن هنگام، خوردن بر حرام می‌شود و می‌توان روزه گرفت و نماز صبح را خواند.»

عرض کردم:

آیا (برای نماز صبح) تاوقتی‌که خورشید طلوع کند، فرصت نداریم؟

حضرت فرمودند:

«(این حرف از تو) بعید است! این چه حرفی بود؟! آن وقت، (وقتِ) نماز کودکان نابالغ است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، امام صادق (علیه‌السلام) تأکید می‌کنند که نماز صبح باید در ابتدای وقتش خوانده شود، اما کودکانی که به سن بلوغ نرسیده‌اند، جایز است که نمازشان تا زمان طلوع آفتاب به تأخیر بیفتد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۰۱ ، ۰۶:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

و کَانَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهَا السَّلاَمُ تُرَقِّصُ اِبْنَهَا حَسَناً عَلَیْهِ السَّلاَمُ وَ تَقُولُ: «أَشْبِهْ أَبَاکَ یَا حَسَنُ، وَ اِخْلَعْ عَنِ اَلْحَقِّ اَلرَّسَنَ، وَ اُعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ، وَ لاَ تُوَالِ ذَا اَلْإِحَنِ.» وَ قَالَتْ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی، لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍّ.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۹

 

نقل شده است که حضرت زهرا پسرشان امام حسن (علیهماالسلام) را بالا و پایین می‌انداختند و (این شعر را) می‌فرمودند:

«أَشْبِهْ‏ أَبَاکَ‏ یَا حَسَنُ / وَ اخْلَعْ عَنِ الْحَقِّ الرَّسَنَ

و اعْبُدْ إِلَهاً ذَا مِنَنٍ / وَ لَا تُوَالِ ذَا الْإِحَنِ»

«شبیه پدرت باش، ای حسن! و ریسمان را از (پای) حق باز کن.

خداوندِ بخشنده را عبادت کن و از کینه‌توز پیروی مکن.»

و برای امام حسین (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«أَنْتَ شَبِیهٌ بِأَبِی / لَسْتَ شَبِیهاً بِعَلِیٍ»

«تو شبیه پدرم هستی، شبیه علی (علیه‌السلام) نیستی.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چه صحنه زیبا و عبرت‌آموزی!

مادر، با نشاط و محبتِ سرشارش کودکان را پرواز می‌دهد،

برایشان شعر می‌خواند،

محبتش را به آن‌ها ابراز می‌کند،

پدرشان را در چشمشان بزرگ می‌کند،

برایشان الگوهایی می‌سازد،

آن‌ها را به خوبی‌ها فرا می‌خواند

و از بدی‌ها باز می‌دارد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۰۱ ، ۱۰:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْبَنُونَ نَعِیمٌ وَ الْبَنَاتُ حَسَنَاتٌ وَ اللَّهُ یَسْأَلُ عَنِ النَّعِیمِ وَ یُثِیبُ عَلَى الْحَسَنَاتِ.»

 الکافی، ج۶، ص۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«فرزندان پسر، نعمت هستند و فرزندان دختر، حسنه (نیکی) اند

و خداوند [در روز قیامت] در باره‌ی نعمات، سؤال (بازخواست) می‌کند[۱] و در ازای حسنات، پاداش می‌دهد.[۲]»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره‌ای است به آیه شریفه:

«ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» [تکاثر:۸]

«سپس در آن روز (قیامت) قطعاً از نعمت‌ها[یی که به شما داده شده است] سؤال (بازخواست) خواهید شد.»

[۲] می‌تواند اشاره‌ای باشد به آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَیْرٌ مِنْهَا…» [نمل:۸۹]

«هرکس [در روز قیامت] حسنه (نیکی‌)ای بیاورد، برای او [پاداشی] بهتر از آن خواهد بود…»

و این آیه شریفه:

«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا…» [انعام:۱۶۰]

«هرکس حسنه (نیکی)ای بیاورد، برای او ده‌برابر آن پاداش خواهد بود…»

و نیز این آیه شریفه:

«إِنَّ اللَّهَ لَا یَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضَاعِفْهَا وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِیمًا» [نساء:۴۰]

«به‌راستی خداوند [به هیچ‌کس، ولو] به‌قدر ذره‌ای ظلم نمی‌کند و اگر آن ذره حسنه باشد، خداوند آن را دوچندان می‌کند و از نزد خود پاداشی بزرگ عطا می‌فرماید.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

…أَحَادِیثِ اَللَّیْثِ بْنِ سَعْدٍ: أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی یَوْماً فِی فِئَةٍ وَ اَلْحُسَیْنُ صَغِیرٌ بِالْقُرْبِ مِنْهُ وَ کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا سَجَدَ جَاءَ اَلْحُسَیْنُ فَرَکِبَ ظَهْرَهُ ثُمَّ حَرَّکَ رِجْلَیْهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» وَ إِذَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُ فَوَضَعَهُ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا سَجَدَ عَادَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» فَلَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ ذَلِکَ حَتَّى فَرَغَ اَلنَّبِیُّ مِنْ صَلاَتِهِ فَقَالَ یَهُودِیٌّ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکُمْ لَتَفْعَلُونَ بِالصِّبْیَانِ شَیْئاً مَا نَفْعَلُهُ نَحْنُ. فَقَالَ اَلنَّبِیُّ: «أَمَا لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ اَلصِّبْیَانَ.» قَالَ: فَإِنِّی أُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ فَأَسْلَمَ لَمَّا رَأَى کَرَمَهُ مِنْ عِظَمِ قَدْرِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۴، ص۷۲

 

نقل شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان گروهی نماز می‌خواندند و امام حسین (علیه‌السلام) که کوچک بود، کنار ایشان بود.

وقتی پیامبر به سجده رفتند، امام حسین بر پشت ایشان سوار شد. سپس پاهایش را تکان داد و گفت: «برو! برو!»

وقتی رسول خدا خواستند سر از سجده بردارند، ایشان را گرفتند و کنار خود گذاشتند.

وقتی حضرت دوباره به سجده رفتند، امام حسین دوباره بر پشت پیامبر سوار شد و گفت: «برو! برو!»

این‌کار را ادامه داد تا پیامبر نمازشان تمام شد.

یهودی‌ای (که این صحنه را دیده بود، به پیامبر) عرض کرد:

ای محمد! شما (مسلمانان) با کودکان طوری رفتار می‌کنید که ما (یهودیان) چنین نمی‌کنیم!

پیامبر فرمودند:

«بدان! شما نیز اگر به خدا و فرستاده‌اش ایمان داشتید، با کودکان مهربانی می‌کردید.»

یهودی عرض کرد:

پس من به خدا و فرستاده‌اش ایمان آوردم.

آن یهودی به‌این‌خاطر که دید پیامبر علی‌رغم مرتبه والایشان، چنان بزرگوارانه رفتار می‌کنند، مسلمان شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

عَبْدُ الْعَزِیزِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص‌ أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَلَمَّا رَآهُمَا النَّبِیُّ قَامَ لَهُمَا وَ اسْتَبْطَأَ بُلُوغَهُمَا إِلَیْهِ فَاسْتَقْبَلَهُمَا وَ حَمَلَهُمَا عَلَى کَتِفَیْهِ وَ قَالَ: «نِعْمَ الْمَطِیُّ مَطِیُّکُمَا وَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ أَنْتُمَا وَ أَبُوکُمَا خَیْرٌ مِنْکُمَا.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۸

 

نقل شده است: پیامبر نشسته بودند که امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) پیش آمدند.

وقتی پیامبر آن‌دو را دیدند، به‌خاطرشان برخواستند و مکث کردند تا آن‌دو به ایشان برسند.

آن‌گاه به آن‌دو رو کردند، آن‌ها را بغل گرفتند، بر کتف‌هایشان نشاندند و فرمودند:

«چه خوب مَرکبی است مَرکبتان! چه خوب سوارانی هستید شما! و پدرتان از شما بهتر است.»

 

 

در روایتی دیگر، چنین نقل شده است:

 

 

[مُزَرِّدٌ] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَقُولُ: سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدَیْهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ یَقُولُ: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةَ!» قَالَ: فَرَقَا اَلْغُلاَمُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: «اِفْتَحْ فَاکَ!» ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ: «اَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ.»

 بحارالأنوار، ج‏۴۳، ص۲۸۶

 

پیامبر با دستانشان کتف‌های امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) را گرفتند و درحالی‌که پایشان روی پای حضرت بود، فرمودند:

«(از من) بالا بیا، چشم‌کوچولو!»

پس پسربچه بالا آمد تا این‌که پاهایش را روی سینه رسول خدا گذاشت.

سپس حضرت به او فرمودند:

«دهانت را باز کن.»

سپس او را بوسیدند و فرمودند:

«خداوندا! او را دوست بدار که من نیز او را دوست دارم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

بعضی بزرگ‌ترها وقتی با کودکان مواجه می‌شوند، پرستیژ خود را حفظ می‌کنند و با آن‌ها هم‌دل و هم‌راه نمی‌شوند.

حال‌آن‌که...

 

 

 

…وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس کودکی نزدش بود، باید با او کودکی کند.»

 

 

 

…عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا.»

 الکافی ج‏۶، ص۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس فرزندی داشت، (باید با او) کودکی کند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز زیاد مشاهده می‌شود که حضرات وقتی با کودکان مواجه می‌شدند، زانو می‌زدند، آن‌ها را در آغوش می‌گرفتند، بر پشت و شانه‌های مبارک خود می‌نشاندند، مَرکبِ آن‌ها می‌شدند، با آن‌ها بازی می‌کردند و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

«فرزندانتان را بزرگ بدارید و آن‌ها را خوب ادب (تربیت) کنید؛ تا آمرزیده شوید.»

 

 

اما چرا ایشان نسبت به بزرگ‌داشت فرزندان تأکید فرموده‌اند؟

در احادیث زیر به آثار فوق‌العاده‌ی «کرامت نفس» اشاره شده است...

 

 

۱

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۸

«هرکه نفْسِ خود را والا بداند، "دنیا" را پست می‌انگارد.»

 

 

۲

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۵۵

«هرکه نفْس خود را والا بداند، "شهوت"هایش را پست می‌انگارد.»

 

 

۳

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۳۹

«هرکه نفْس خود را والا بداند، آن را با "معصیت" پست نمی‌گرداند.»

 

 

۴

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ‏ شِقَاقُهُ‏ وَ خِلَافُهُ‏.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۶۴

«هرکه نفْسش والا باشد، "دشمنی و ناسازگاری‌اش" (با دیگران) کم خواهد بود.»

 

 

۵

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ نَفْسُهُ‏ اسْتَهَانَ‏ بِالْبَذْلِ وَ الْإِسْعَافِ»

 غررالحکم، ص۶۲۹

«هرکه نفْسش والا باشد، "بخشش به دیگران" و "کمک به نیازمندان" برایش راحت است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شخصیت دادن به کودک»، یکی از اصول مهم تربیتی است. چنان‌چه در احادیث مذکور ملاحظه فرمودید، اگر کسی نفْسِ خود را بزرگ بداند، شأنِ خود را اجل از این می‌داند که دامانش را به پستی‌های دنیا، شهوات و معصیت‌ها آلوده نماید.

چنین کسی، با چنین تربیتی، در رابطه با دیگران نیز کریمانه و بزرگوارانه برخورد خواهد کرد.

امروز زمینه‌های آلودگی به دنیا، شهوات و گناهان گوناگون به‌صورت گسترده‌ای فراهم است و روزبه‌روز نیز در حال گسترش است. فرزندان ما روزگاری را تجربه می‌کنند که این زمینه‌ها بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.

بنابراین لازم است فرزندانی تربیت کنیم که تاب مقاومت در برابر هجمه‌های روزگار خویش را نیز داشته باشند.

به این منظور، یکی از مسائلی که والدین باید مورد توجه قرار دهند و در عمل به آن اهتمام داشته باشند، شخصیت دادن به کودک و بزرگ‌داشتِ اوست.

این، یکی از ابزار مصونیت‌بخش به کودکان، در برابر آن هجمه‌هاست.

 

 

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید فرزندتان متکبر، زورگو و دروغ‌گو نباشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

کانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْطُبُ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ عَلَیْهِمَا قَمِیصَانِ أَحْمَرَانِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمِنْبَرَ فَحَمَلَهُمَا وَ وَضْعَهُمَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «صَدَقَ اللَّهُ‏ «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» فَنَظَرْتُ إِلَى هَذَیْنِ الصَّبِیَّیْنِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَلَمْ أَصْبِرْ حَتَّى قَطَعْتُ حَدِیثِی وَ رَفَعْتُهُمَا.»

 کشف الغمة، ج۱، ص۵۲۲

 

نقل شده است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنرانی می‌کردند که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) درحالی‌که پیراهن‌هایی قرمزرنگ به تن داشتند و [چون کوچک بودند، کمی] راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند، (جلو) آمدند.

رسول خدا از منبر پایین آمدند، آن‌دو را بغل کردند و مقابل خود قرار دادند.

سپس فرمودند:

«خداوند راست گفته است که: «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ»؛ «اموال و فرزندان شما، فقط فتنه هستند.» [تغابن:۱۵]

نگاهم به این دو کودک افتاد که راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند. پس طاقت نیاوردم؛ سخنم را قطع کردم و آن‌دو را از زمین بلند کردم.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند (عزّوجلّ) در آیه‌ی دیگری فرموده است:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا»[کهف:۴۶]؛ «مال و فرزندان زینتِ حیات دنیوی هستند.» 

به همین خاطر است که مال و فرزند برای انسان «فتنه» هستند.

«فتنه»؛ یعنی آزمایشی سختی برای خالص شدن و پاک گشتن. وقتی می‌خواهند از سنگ طلا، طلای خالص به دست آورند، آن را در کوره‌ای داغ قرار می‌دهند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود. به این عمل «فَتْن» گویند.

البته این‌که مال و فرزند، فتنه هستند، به این معنا نیست که باید از آن‌ها دوری کرد و به آن‌ها بی‌اعتنا نمود؛ همان‌طور که در رفتار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌بینیم که نسبت به فرزندانشان مهری سرشار داشته‌اند (چنان‌که نسبت به همه مخلوقات پروردگار، مهربان بوده‌اند.)

بلکه مال و فرزند، به‌خاطر شیرینی‌ها و جاذبه‌های ذاتی‌شان (این‌که زینتِ زندگی دنیا هستند)، این قابلیت را دارند که ابزار آزمایشی سخت برای انسان باشند.

پس می‌توانیم در عین حال که به فرزندانمان علاقه داریم و مهر می‌ورزیم، مراقب باشیم محبتمان به آن‌ها را بر دستورات خداوند مقدم نداریم و آخرتمان را فدای دنیایمان نکنیم، بلکه محبتمان به آن‌ها را در مسیر امر الهی قرار دهیم.

هنر مؤمن، رعایت این ظرافت‌ها و حرکت بر روی این مرزهاست. اگر در دنیا توانستیم بر این مرزها حرکت کنیم، در آخرت نیز خواهیم توانست از پل باریک صراط عبور نماییم، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

حضور کودکانی که به‌همراه والدینشان یا به‌خاطر دوستانشان در مسجد حاضر می‌شوند و مشغول بازی می‌شوند، برای بعضی نمازگزاران یک معضل است؛ به‌ویژه وقتی امام جماعت تکبیر را می‌گوید و نمازگزاران برای حضور قلب، نیاز به آرامش و تمرکز بیش‌تری دارند.

وقتی این کودکان در کنار گروه هم‌سالانشان به نماز می‌ایستند نیز بعضی نمازگزاران به این‌خاطر که به سن بلوغ نرسیده‌اند و نمازشان صحیح نیست و اتصال جماعت برقرار نمی‌شود، از حضورشان در بین صفوف جلوگیری می‌کنند.

ببینیم توصیه امام باقر (علیه‌السلام) در این خصوص چیست؟

 

 

 

...عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصِّبْیَانِ إِذَا صَفُّوا فِی‏ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ قَالَ: «لَا تُؤَخِّرُوهُمْ عَنِ الصَّلَاةِ الْمَکْتُوبَةِ وَ فَرِّقُوا بَیْنَهُمْ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۴۰۹

 

از جابر بن یزید جُعفی نقل شده است:

از امام باقر (علیه‌السلام) درباره کودکان نابالغی که در صفوف نمازهای واجب (یومیه) می‌ایستند، سؤال کردم.

حضرت فرمودند:

«آن‌ها را از نماز واجب پس نرانید، بلکه میانشان جدایی بیندازید (بینشان بایستید تا اتصال صفوف جماعت برقرار شود.)»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

پس توصیه حضرت این است که:

الف) از نماز خواندنشان جلوگیری نکنیم و آن‌ها را به نماز دعوت کنیم. (البته حضرت قید نماز واجب را نیز بیان کرده‌اند؛ شاید (با کمک احادیث دیگری که از سخت‌گیری به کودکان در امور مستحب نهی کرده‌اند) بتوان چنین مفهوم گرفت که این توصیه تنها مربوط به نمازهای واجب است، نه مستحب.

ب) جایشان را جدا از هم و در میان نمازگزاران، تعیین کنیم.

برای این توصیه‌ها فوایدی مترتب است:

۱) با جدا کردنشان از هم و ایستاندنشان کنار بزرگ‌ترها، اولاً اتصال صفوف بر هم نمی‌خورد و نماز جماعت سایر نمازگزاران صحیح خواهد بود و ثانیاً از بازی‌ها و بازی‌گوشی‌هایشان با گروه هم‌سالانشان جلوگیری می‌شود.

۲) با قرار گرفتن کنار والدین و سایر بزرگ‌ترها؛ هم به آن‌ها شخصیت داده‌ایم، هم آرام‌آرام به خواندن نماز عادت می‌کنند، و هم این‌که با تقلید از بزرگ‌ترها کم‌کم آداب و احکام نماز را می‌آموزند.

در مورد «تقلید»، این نکته نیز قابل عرض است که:

- تقلید، از خصلت‌هایی است که خداوند به‌طور طبیعی، از بدو تولد، در انسان‌ها قرار داده است تا خود را ارتقاء دهد و رشد کند. انسان‌ها با دیدن رفتار کسی که او را بزرگ می‌دانند، ناخودآگاه میل دارند از او تقلید کنند. به‌این‌ترتیب کم‌کم در زمینه‌های مختلف رشد می‌کنند.

- البته آسیبی که ممکن است از این ناحیه به انسان وارد شود، این است که در شناخت فرد برتر اشتباه کند و راه غلطی را پی بگیرد. اما به‌هرحال والدین باید این فرصت را غنیمت شمارند و با استفاده از این ابزار، رفتارهای خوب و پسندیده را در فرزندانشان نهادینه کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۱ ، ۰۷:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: «وَ مَا ذَاکَ؟» قَالُوا: خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ‏ الصَّبِیِ‏.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(روزی) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز ظهر را بر مردم امامت کردند. ایشان دو رکعت آخر را مختصر (و سریع) خواندند.

وقتی نمازشان را تمام کردند، مردم به ایشان عرض کردند:

آیا حین نماز اتفاقی رخ داد؟

حضرت فرمودند:

«چه‌طور مگر؟!»

عرض کردند:

دو رکعت آخر را مختصر خواندید.

به آنان فرمودند:

«مگر صدای فریاد آن کودک را نشنیدید؟!»»

 

 

 

…عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لاَ بَأْسَ أَنْ تَحْمِلَ اَلْمَرْأَةُ صَبِیَّهَا وَ هِیَ تُصَلِّی أَوْ تُرْضِعَهُ وَ هِیَ تَتَشَهَّدُ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۳۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اشکالی ندارد که زن در حال نماز، کودکش را بغل گیرد یا در حال تشهد، او را شیر دهد.»

 

 

 

...وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ وَ وَلَدُهَا إِلَى جَنْبِهَا فَیَبْکِی وَ هِیَ قَاعِدَةٌ هَلْ‏ یَصْلُحُ‏ لَهَا أَنْ تَنَاوَلَهُ فَتُقْعِدَهُ فِی حَجْرِهَا تُسْکِتَهُ أَوْ تُرْضِعَهُ. قَالَ: «لَا بَأْسَ.»

 مسائل‌علی‌بن‌جعفر، ص۱۶۵

 

از علی‌بن‌جعفر، برادر امام کاظم (علیهم‌السلام) نقل شده است:

از ایشان در مورد زنی که در حال خواندن نمازِ واجب است و فرزندش کنارش است پرسیدم که اگر ناگهان گریه کند، درحالی‌که مادرش نشسته است، آیا درست است که او را بغل گیرد، بر دامنش بنشاند و آرامش کند یا به او شیر دهد؟

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

احتمالاً حدیث اول را بارها شنیده‌اید، اما محل تأمل است که چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌خاطر گریه و زاری یک کودک، از نماز به روال همیشگی دست کشیدند و نماز مؤمنان کثیری که در نمازشان حاضر بودند را کوتاه‌تر کردند؟

کودک نیازهایی دارد که وقتی نمی‌تواند آن‌ها را از طریق کلام به والدینش منتقل کند، به گریه متوسل می‌شود. کودک مذکور در این حدیث، یا نوزاد بوده و زبان باز نکرده بوده، و یا چون پدر یا مادرش در حال نماز بوده‌اند و جوابش را نمی‌داده‌اند، نمی‌توانسته ارتباط کلامی برقرار کند.

توصیه این است که هرچه سریع‌تر باید به گریه کودک توجه کرد؛ نیازش را برطرف نمود یا حواسش را پرت کرد تا از این بی‌تابی رها شود. حتی بهتر است قبل از این‌که کار به گریه بکشد، نیازش پیش‌بینی شود و برطرف گردد.

البته این توصیه، به این معنا نیست که اسیر خواسته‌های نابه‌جا و آسیب‌آفرین کودکان شویم و او را بدعادت کنیم یا در معرض آسیب قرار دهیم، اما این هم تصور غلطی است که اگر به گریه نوزاد فوراً عکس‌العمل نشان دهیم، متوقع بار می‌آید و یاد می‌گیرد با این روش از والدین سوءاستفاده کند!

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «مَن بَکى صَبِیٌ لَهُ فَأرضاهُ حَتّى یُسَکِّنَهُ، أعطاهُ اللّه ُ عَزّ وَ جَلَّ مِنَ الجَنَّةِ حَتّى یَرضى.» [الفرودس، ج۳، ص۵۴۹]؛ «کسی که کودک خردسالش گریه کند، آن‌گاه او را راضی (خشنود) کند تا آرام گیرد، خداوند (عزّوجلّ) آن‌قدر از بهشت به او می‌دهد تا راضی شود.»

بعضی پژوهش‌گران نیز برای بی‌توجهی به گریه کودک، آسیب‌هایی برشمرده‌اند؛ از جمله: «عصبی شدن کودک»، «اختلال در سیستم ارتباطی و کاهش رابطه عاطفی میان کودک و والدین»، «تقویت حس بی‌اعتمادی نسبت به والدین»، «ایجاد احساس گناه در والدین» (به‌خاطر پاسخ ندادن به گریه‌های فرزند).

به‌هرحال (چنان‌چه در مطلب پیشین نیز ذکر شد) کودک، والدینش را روزی‌رسان و تنها تکیه‌گاه خود می‌پندارد و اگر قطع امید او از آن‌ها آسیب‌های خطرناکی در پی خواهد داشت که در همان مطلب به آن اشاره شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَدْرُونَ إِلَّا أَنَّکُمْ‏ تَرْزُقُونَهُمْ‏.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«کودکان خردسال را دوست بدارید، با آن‌ها مهربان باشید و هرگاه به آن‌ها وعده‌ی چیزی را دادید، به وعده‌تان وفا کنید؛

چراکه آن‌ها فقط این را می‌دانند که این شمایید که به آن‌ها روزی می‌رسانید.»

 

 

 

...عَنْ کُلَیْبٍ اَلصَّیْدَاوِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِذَا وَعَدْتُمُ اَلصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ اَلَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ اَلصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج۶، ص۵۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه به خردسالان وعده دادید، (به وعده‌تان) به آن‌ها وفا کنید؛

چراکه آن‌ها می‌پندارند شمایید که روزیشان می‌دهید.

به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) نسبت به هیچ‌چیز مانند خشمی که نسبت به (ظلم به) زنان و خردسالان می‌گیرد، خشمگین نمی‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

گر اعتماد فرزندان به کسی که گمان می‌کنند او روزی‌رسانشان است، سلب شود؛

- اولاً از آن شخص ناراحت و ناامید می‌شوند و رابطه‌شان با او دچار اختلال می‌شود. درحالی‌که والدین به رابطه صمیمی با فرزندانشان احتیاج دارند؛ تا راه‌نمایی‌ها و دستوراتشان در مراحل مختلف زندگی، خریدار داشته باشد.

- ثانیاً این تصور در کودکان ایجاد می‌شود که «روزی‌دهنده، ممکن است به وعده‌اش عمل نکند». آن‌گاه وقتی بزرگ‌تر می‌شوند و خالقِ روزی‌دهنده‌شان را می‌شناسند، اعتقادشان به وعده‌های او نیز سست خواهد شد و این - خدای ناکرده - مقدمه‌ی گمراهی‌شان خواهد بود.

نعوذ بالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۱۶
ابوالفضل رهبر