دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

…عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یَقُولُ:

«أَشْکُو إِلَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَحْدَتِی وَ تَقَلْقُلِی بَیْنَ أَهْلِ اَلْمَدِینَةِ حَتَّى تَقْدَمُوا وَ أَرَاکُمْ وَ آنَسَ بِکُمْ فَلَیْتَ هَذِهِ اَلطَّاغِیَةَ أَذِنَ لِی فَأَتَّخِذَ قَصْراً فِی اَلطَّائِفِ فَسَکَنْتُهُ وَ أَسْکَنْتُکُمْ مَعِیَ وَ أَضْمَنَ لَهُ أَنْ لاَ یَجِیءَ مِنْ نَاحِیَتِنَا مَکْرُوهٌ أَبَداً.»

 الکافی، ج۸، ص۲۱۵

 

از عنبسة بن مُصعب نقل شده است:

شنیدم که امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرمودند:

«به درگاه خداوند (عزّوجلّ) شکایت می‌برم از تنهایی و ناآرامی‌ام در میان اهل مدینه.[۱]

[این تنهایی و ناآرامی ادامه دارد،] تا زمانی که شما (شیعیان، به مدینه) بیایید و به‌واسطه (حضورِ) شما آرام بگیرم.[۲]

کاش این طاغوت[۳] به من اجازه می‌داد تا کاخی در طائف[۴] اختیار کنم، آن‌جا ساکن شوم و شما را نیز به‌همراه خود ساکن گردانم.

در مقابل، به او (خلیفه عباسی) ضمانت می‌دادم که هرگز از جانب ما (شیعیان) امر ناخوشایندی به [حکومتِ] او نخواهد رسید.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] توضیح آن‌که: هرچند شهر مدینه پایگاه رسول خدا و اهل‌بیت ایشان (صلوات‌الله‌علیهم) بوده است، اما عمده‌ی مردمان این شهر با حضرات هم‌راه نبودند و شیعیان عمدةً در کوفه ساکن بوده‌اند.

[۲] معمولاً اصحاب (که عمدةً در کوفه ساکن بودند) به بهانه حج و عمره به حجاز سفر می‌کردند و مدتی خدمت اهل‌بیت (که در مدینه ساکن بودند) می‌رسیدند و حوائج دینی، علمی و معیشتیِ خود را برطرف می‌ساختند.

[۳] مقصود، خلیفه‌ی وقت عباسی است و احتمالاً منصور دوانیقی مراد است.

[۴] شهری در ۹۰ کیلومتری جنوب شرقی مکه

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «چرا اهل‌بیت «غریب»اند؟»

- «سال‌های غربت امام سجاد، پس از واقعه عاشورا»

- «غربتِ عجیبِ امام سجاد علیه‌السلام»

- «روزی که فقط یک مؤمن روی کره زمین بود»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۸:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا أَعْتَمَ وَ ذَهَبَ مِنَ اَللَّیْلِ شَطْرُهُ أَخَذَ جِرَاباً فِیهِ خُبْزٌ وَ لَحْمٌ وَ اَلدَّرَاهِمُ فَحَمَلَهُ عَلَى عُنُقِهِ ثُمَّ ذَهَبَ بِهِ إِلَى أَهْلِ اَلْحَاجَةِ مِنْ أَهْلِ اَلْمَدِینَةِ فَقَسَمَهُ فِیهِمْ وَ لاَ یَعْرِفُونَهُ فَلَمَّا مَضَى أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَدُوا ذَلِکَ فَعَلِمُوا أَنَّهُ کَانَ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ.

 الکافی، ج۴، ص۸

 

از هشام بن سالم نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام)، هنگامی که هوا تاریک می‌شد و نیمی از شب می‌گذشت، کیسه‌ای که در آن نان و گوشت و درهم (پول) بود، برمی‌داشتند و بر گردن خود می‌آویختند.

بعد، با آن سراغ نیازمندان اهل مدینه می‌رفتند و بدون این‌که ایشان را بشناسند، آن (غذاها و پول‌ها) را میانشان تقسیم می‌کردند.

زمانی که امام صادق (علیه‌السلام) از دنیا رفتند، این کمک‌ها قطع شد و نیازمندان فهمیدند که او (که نیمه‌شب به کمکشان می‌آمد) امام صادق (علیه‌السلام) بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۰۴ ، ۰۷:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَیَقُولُ یَا رَبِّ ارْزُقْنِی حَتَّى أَفْعَلَ کَذَا وَ کَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَیْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِکَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِیَّةٍ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا یَکْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهُ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ کَرِیمٌ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که بنده‌ی مؤمنِ فقیر می‌گوید: پروردگارا! به من روزی بده تا فلان کار خوب و فلان کار خیر را انجام دهم.

اگر خداوند (عزّوجلّ) بداند که این دعای او با نیتی صادقانه است، برایش همان اجری را می‌نویسد که اگر آن‌کار را انجام داده بود، می‌نوشت.

به‌راستی که خداوند وسعت‌دهنده و کریم است.»

 

 

 

مطلب مرتبط:

«عمل محدود و پاداش و عذاب نامحدود؟!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۰۴ ، ۰۷:۳۶
ابوالفضل رهبر

 

همه ما دوست داریم وقتی خدمت بزرگی می‌رسیم، محبتی که به او داریم را به‌نوعی به او ابراز کنیم؛ تا بداند ما چه‌قدر او را دوست داریم و به او ارادت داریم و محبتش را نیز نسبت به خود بیش‌تر کنیم.

الله اکبر؛ بزرگ‌تر از خداوند که نداریم. خود خدا به ما فرموده که چه‌طور محبتی که به او داریم را ابراز کنیم و این‌نوع ابراز محبت چه دستاوردهایی خواهد داشت…

 

 

…عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: «مَا تَحَبَّبَ إِلَیَّ عَبْدِی بِأَحَبَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۸۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند (تبارک‌وتعالی) فرموده است:
«بنده‌ی من، با چیزی محبوب‌تر از (انجامِ) کارهایی که بر او واجب کرده‌ام، محبتش را به من ابراز نمی‌کند.»»

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

جالب است که بدانید خداوند در مورد کسانی که می‌گویند خدا را دوست داریم، نشانه صحّت این ادعا را پیروی از رسولش می‌داند؛ چراکه پیروی از دستورات پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، پیروی از دستورات خداوند (عزّوجلّ) است…

«قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ»[آل‌عمران:۳۱]؛

«(ای پیامبر! به بندگانم) بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من تبعیت کنید؛ تا خدا هم شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ که خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۰۴ ، ۱۱:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «اعْمَلْ بِفَرَائِضِ اللَّهِ تَکُنْ أَتْقَى النَّاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۲

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«به واجبات خداوند عمل کن؛ پرهیزکارترین مردم باش!»

 

 

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ص: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ خَیْرِ النَّاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۱

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که به آن‌چه خداوند بر او واجب فرموده، عمل کند، او از بهترین مردم است.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: «مَنْ عَمِلَ بِمَا افْتَرَضَ اللَّهُ عَلَیْهِ فَهُوَ مِنْ أَعْبَدِ النَّاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۴

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که به آن‌چه خداوند بر او واجب فرموده، عمل کند، او عابدترین مردم است.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی اَلسَّفَاتِجِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ «اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا» قَالَ: «اِصْبِرُوا عَلَى اَلْفَرَائِضِ وَ صٰابِرُوا عَلَى اَلْمَصَائِبِ وَ رٰابِطُوا عَلَى اَلْأَئِمَّةِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ… فَاتَّقُوا اَللَّهَ رَبَّکُمْ فِیمَا اِفْتَرَضَ عَلَیْکُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۸۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در مورد این سخن خداوند (عزّوجلّ): «اِصْبِرُوا وَ صٰابِرُوا وَ رٰابِطُوا»[آل‌عمران:۲۰۰]؛ «صبر کنید و با صبر غلبه یابید و تمسّک جویید»[*]، فرمودند:

«(یعنی:) بر انجام واجبات صبر (استقامت) بورزید و با صبر، بر مصیبت‌ها غلبه یابید و به ائمه (علیهم‌السلام) تمسّک جویید…

پس در مورد آن‌چه پروردگارتان بر شما واجب فرموده، از او پروا کنید.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] متن کامل آیه: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صَابِرُوا وَ رَابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[آل‌عمران:۲۰۰]؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! صبر کنید و با صبر غلبه یابید و تمسّک جویید و از خداوند پروا کنید؛ باشد که رستگار شوید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند رحمت کند مرحوم آیت‌الله ناصری دولت‌آبادی (رحمه‌الله) را. در جلسات شرح زیارت جامعه کبیره، در مسجد کمرزرین، خاطره‌ای از پدرشان (که ایشان هم از علمای بزرگ و از شاگردان مرحوم رحیم ارباب و مرحوم جهانگیرخان قشقایی بود) نقل می‌فرمودند (نقل به‌مضمون):

در ایام جوانی، در نجف، برای طی مراحل سلوک، به ریاضت‌های سخت روی آورده بودم. وقتی پدرم متوجهِ کارهایم شد، به من گفت: از این کارها دست بردار‍! خودت را به زحمت نیانداز! فقط این دو چیز را رعایت کن؛ «انجام واجبات» و «ترک محرمات»!

خدایش رحمت کند. هنوز صدای شیرین و دل‌نشینش در گوشم هست که راه کندن از دنیا و رسیدن به قرب الهی و دست‌یابی به سعادت و تکامل را در همین دو چیز می‌دانستند؛ «انجام واجبات» و «ترک محرمات».

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۴ ، ۱۸:۳۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلْقِهِ ذِکْرُ اللَّهِ کَثِیراً.» ثُمَّ قَالَ: «لَا أَعْنِی سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ وَ إِنْ کَانَ مِنْهُ وَ لَکِنْ ذِکْرَ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ فَإِنْ کَانَ طَاعَةً عَمِلَ بِهَا وَ إِنْ کَانَ مَعْصِیَةً تَرَکَهَا.»

 الکافی، ج۲، ص۸۰

 

از ابوعبیده حذّاء نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«از موردتأکیدترین کارهایی که خداوند بر مخلوقاتش واجب نموده، «زیاد ذکر کردنِ خداوند» است.»

سپس حضرت فرمودند:

«مقصودم (از ذکر کثیر،) «سبحان‌الله و الحمدلله و لاإله‌إلاالله و الله‌أکبر» نیست، هرچند این هم از مصادیق آن (ذکر کثیر) است.

اما (مقصودم از ذکر کثیر،) یاد کردنِ خداوند در زمانی است که (چیزی را) حلال کرده و حرام کرده؛

اگر طاعتِ (خداوند) است، به آن عمل کند

و اگر معصیتِ (خداوند) است، آن را رها کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۱۰:۳۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَکْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِی النَّارَ الْأَجْوَفَانِ الْبَطْنُ وَ الْفَرْجُ.»

 الکافی، ج۲، ص۷۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«بیش‌ترین چیزهایی (عواملی) که امّت من به‌خاطر آن‌ها وارد آتش (جهنم) می‌شوند، دو چیزِ میان‌تهی هستند؛ شکم و فرْج.»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«ثَلَاثٌ أَخَافُهُنَّ عَلَى أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی؛ الضَّلَالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ وَ مَضَلَّاتُ الْفِتَنِ وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.»

 الکافی، ج۲، ص۷۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برای بعد از خودم، از سه چیز (خطر) نسبت به اُمّتم نگرانم؛

گمراهی بعد از شناخت،[۱] فتنه‌های گمراه‌کننده، و شهوت شکم و فرْج.»[۲]

 

 

 

…عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِیرٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«إِنَّ أَفْضَلَ الْعِبَادَةِ عِفَّةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.»

 الکافی، ج۲، ص۷۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که برترین عبادت؛ عفتِ شکم و فرج است.»[۳]

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: إِنِّی ضَعِیفُ الْعَمَلِ قَلِیلُ الصِّیَامِ وَ لَکِنِّی أَرْجُو أَنْ لَا آکُلَ إِلَّا حَلَالًا. قَالَ: فَقَالَ لَهُ: «أَیُّ الِاجْتِهَادِ أَفْضَلُ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ؟!»

 الکافی، ج۲، ص۷۹

 

از ابوبصیر نقل شده است:

مردی به امام باقر (علیه‌السلام) عرض کرد:

من اعمالِ (عبادی)ام ضعیف است و کم روزه می‌گیرم، اما امید دارم جز از حلال نخورم.

حضرت به او فرمودند:

«چه تلاشی برتر از عفتِ شکم و فرج؟!»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، همان انحرافی است که پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) روی داد و عمده‌ی مردم بر خلاف دستور ایشان، به خلافت کسی دیگر تن دادند.

[۲] «شهوت» در لغت، به‌معنای رغبت و میل شدید به لذائذ و جلوه‌های دنیایی است و دو شعبه‌ی مهم و اساسی دارد؛ «شهوت بطن» (شهوت شکمی) و «شهوت فرْج» (شهوت جنسی).

[۳] «عفت» در لغت، به‌معنای خودنگه‌داری و پرهیز از کارهای ناشایست است و دو شعبه‌ی مهم و اساسی دارد؛ «عفت بطن» (خودداری از شکم‌پرستی) و «عفت فرْج» (کنترل میل جنسیِ سرکش).

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شهوت» و «عفت» در زبان عربی و در لسان روایات، دو مفهوم متضاد هستند و همان‌طور که ملاحظه فرمودید؛ دو شعبه‌ی عمده‌شان نیز متناظرِ یکدیگر و مقابلِ هم هستند؛ عفت بطن در مقابل شهوت بطن و عفت فرج در مقابل شهوت فرج.

بطن و فرج، به‌فرموده رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دو آسیب‌گاه مهم سرزمین وجود انسان هستند و شیاطین جنّی و اِنسی در این دو آوردگاه سرمایه‌گذاری سنگینی دارند.

وقتی به وسوسه‌هایی که در قلبمان نفوذ می‌کنند توجه می‌کنیم یا صفحات وسوسه‌انگیزِ فضای مجازی را مرور می‌کنیم، این سرمایه‌گذاری سنگین را درک می‌کنیم.

همین است که انسان را وامی‌دارد برای تأمین خواسته‌های شکمی و زیرشکمی خود به راه‌های حلال اکتفا نکند و به گزینه‌های غیرحلال دست بزند.

در مقابلِ این وسوسه‌ها و شهوات، تنها راه - که سخت‌ترین راه هم هست - عفّت پیشه کردن و خودکنترلی است. اگر انسان در این میدان پیروز شود و عنانِ بطن و فرج خود را به‌دست گیرد، موانعِ عمده‌ی مسیر سلوک خود را پشت‌سر گذاشته و ادامه‌ی راه خیلی آسان‌تر خواهد بود.

به‌همین‌دلیل است که امام باقر (علیه‌السلام) از عفت بطن و فرج به‌عنوان برترین عبادات و ارزشمندترین تلاش‌ها یاد کرده‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: «خَطَبَ رَسُولُ اللَّهِ ع فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ فَقَالَ: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ وَ اللَّهِ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ وَ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ النَّارِ وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ إِلَّا وَ قَدْ نَهَیْتُکُمْ عَنْهُ أَلَا وَ إِنَّ الرُّوحَ الْأَمِینَ نَفَثَ فِی رُوعِی أَنَّهُ لَنْ تَمُوتَ نَفْسٌ حَتَّى تَسْتَکْمِلَ رِزْقَهَا فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَجْمِلُوا فِی الطَّلَبِ وَ لَا یَحْمِلْ أَحَدَکُمْ اسْتِبْطَاءُ شَیْ‏ءٍ مِنَ الرِّزْقِ أَنْ یَطْلُبَهُ بِغَیْرِ حِلِّهِ فَإِنَّهُ لَا یُدْرَکُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِطَاعَتِهِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۷۴

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) در حجّةالوداع سخنرانی‌ای کردند و فرمودند:

«ای مردم! به خدا قسم، هیچ‌چیز نیست که شما را به بهشت نزدیک کند و از آتش (جهنم) دور سازد، مگر این‌که پیش‌تر شما را به آن دستور داده‌ام[۱]

و هیچ‌چیز نیست که شما را به آتش (جهنم) نزدیک کند و از بهشت دور سازد، مگر این‌که پیش‌تر شما را از آن نهی کرده‌ام.[۲]

بدانید! روح‌الامین[۳] در دلم افکند که به‌راستی هیچ‌کس نمی‌میرد، مگراین‌که روزی‌اش را کامل دریافت می‌کند.

پس از خدا بترسید، در طلبِ (روزی) اندازه نگه دارید و دیر رسیدنِ روزی به شما، موجب نشود از راه غیرحلال آن را طلب کنید؛

زیرا آن‌چه (از پاداش‌ها) نزد خداوند است، فقط با اطاعت از او حاصل می‌شود.»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] واجبات و مستحبات.

[۲] محرّمات و مکروهات.

[۳] بعضی گفته‌اند مقصود از روح‌الامین و روح‌القدس، فرشته‌ی مقرّب خداوند؛ حضرت جبرئیل (سلام‌الله‌علیه) است. اما برخی نیز معتقدند این روح، همان «روح» است که در سوره قدر به آن اشاره شده است؛ «تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ». همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید «روح» در این آیه‌ی شریفه، در عرض فرشتگان (ملائکه) ذکر شده و غیر از آنان است. در آیات و روایات متعددی به حضور «روح» در کنار پیامبر و اهل‌بیت (صلوات‌الله‌علیهم) و نقش راهنماگونه‌ی او اشاره شده است. ان‌شاءالله در فرصت مقتضی به این موضوع پرداخته خواهد شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۱۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ص قَالَ: «خَرَجْتُ حَتَّى انْتَهَیْتُ إِلَى هَذَا الْحَائِطِ فَاتَّکَأْتُ عَلَیْهِ فَإِذَا رَجُلٌ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ أَبْیَضَانِ یَنْظُرُ فِی تُجَاهِ وَجْهِی ثُمَّ قَالَ: «یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً؟ أَ عَلَى الدُّنْیَا؟ فَرِزْقُ اللَّهِ حَاضِرٌ لِلْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ.» قُلْتُ: «مَا عَلَى هَذَا أَحْزَنُ وَ إِنَّهُ لَکَمَا تَقُولُ.» قَالَ: «فَعَلَى الْآخِرَةِ؟ فَوَعْدٌ صَادِقٌ یَحْکُمُ فِیهِ مَلِکٌ قَاهِرٌ.» أَوْ قَالَ: قَادِرٌ. قُلْتُ: «مَا عَلَى هَذَا أَحْزَنُ وَ إِنَّهُ لَکَمَا تَقُولُ.» فَقَالَ: «مِمَّ حُزْنُکَ؟» قُلْتُ: «مِمَّا نَتَخَوَّفُ مِنْ فِتْنَةِ ابْنِ الزُّبَیْرِ وَ مَا فِیهِ النَّاسُ.» قَالَ: فَضَحِکَ ثُمَّ قَالَ: «یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ هَلْ رَأَیْتَ أَحَداً دَعَا اللَّهَ فَلَمْ یُجِبْهُ؟» قُلْتُ: «لَا.» قَالَ: «فَهَلْ رَأَیْتَ أَحَداً تَوَکَّلَ عَلَى اللَّهِ فَلَمْ یَکْفِهِ؟» قُلْتُ: «لَا.» قَالَ: «فَهَلْ رَأَیْتَ أَحَداً سَأَلَ اللَّهَ فَلَمْ یُعْطِهِ؟» قُلْتُ: «لَا.» ثُمَّ غَابَ عَنِّی.»

 الکافی، ج۲، ص۶۴

 

از ابوحمزه ثُمالی نقل شده است:

امام سجاد (علیه‌السلام) فرمودند:

«(یک بار از خانه) بیرون رفتم، تا به این دیوار رسیدم و به آن تکیه دادم. ناگهان مردی را دیدم که دو پیراهن سفید بر تن داشت و به صورتم نگاه می‌کرد.

بعد از مدتی، گفت: «ای علی بن الحسین! چرا تو را غمگین و ناراحت می‌بینم؟ آیا برای دنیاست؟ درحالی‌که روزیِ خداوند برای نیکوکار و بدکار حاضر است.»

گفتم: «برای این ناراحت نیستم؛ چراکه همان‌طور است که تو می‌گویی.»

گفت: «پس برای آخرت ناراحتی؟ درحالی‌که آخرت وعده‌ی صادقی است که در آن پادشاهی چیره‌گر حکم‌رانی می‌کند.»

گفتم: «برای این هم ناراحت نیست؛ زیرا همان‌طور است که تو می‌گویی.»

گفت: «پس ناراحتی‌ات برای چیست؟»

گفتم: «به‌خاطر وضعیتی که نگرانم بر اثر فتنه ابن‌زبیر رخ دهد و به‌خاطر فضایی که در میان مردم حاکم است، ناراحتم.»[۱]

او خندید و بعد گفت: «ای علی بن الحسین! آیا کسی را دیده‌ای که خدا را بخواند، ولی خدا جوابش را ندهد؟!»

گفتم: «خیر.»

گفت: «آیا دیده‌ای کسی به خدا توکل کند، ولی خدا او را کفایت نکند؟!»

گفتم: «خیر.»

گفت: «آیا دیده‌ای کسی از خدا چیزی بخواهد، ولی خدا به او ندهد؟!»

گفتم: «خیر.»

(این را گفت و) بعد، از نزد من ناپدید شد.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] گویا مقصود حضرت، تحرکات عبدالله بن زبیر برای به‌دست گرفتن حکومت و تأثیرپذیری مردم از فریب‌کاری‌های اوست.

[۲] مشخص نیست آن مرد، فرشته‌ای بوده که در قالب انسانی تمثّل یافته بوده، یا انسانی الهی (مثل حضرت خضر) بوده. در هر صورت گویا از جانب خداوند مأموریت داشته خدمت حضرت سجاد (علیه‌السلام) برسد و در آن شرایط غربت شدید، به ایشان دلداری بدهد.

 

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «سال‌های غربت امام سجاد، پس از واقعه عاشورا»

- «غربتِ عجیبِ امام سجاد علیه‌السلام»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۱۴:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ صَفْوَانَ الْجَمَّالِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَقُولُ: «لَا یَجِدُ عَبْدٌ طَعْمَ الْإِیمَانِ حَتَّى یَعْلَمَ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ وَ أَنَّ الضَّارَّ النَّافِعَ هُوَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ.»»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است: «امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) همواره می‌فرمودند:

«هیچ بنده‌ای طعم ایمان را نمی‌چشد، تا وقتی که بداند:

- آن‌چه برایش رخ می‌دهد، نمی‌شد که به او نرسد

- و آن‌چه برایش رخ نمی‌دهد، نمی‌شد که به او برسد

- و تنها خداوند (عزّوجلّ) است که زیان‌رسان و سودبخش است.»»

 

 

حال، سیره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را نیز ملاحظه بفرمایید...

 

 

…عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ص جَلَسَ إِلَى حَائِطٍ مَائِلٍ یَقْضِی بَیْنَ النَّاسِ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لَا تَقْعُدْ تَحْتَ هَذَا الْحَائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ. فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص: «حَرَسَ امْرَأً أَجَلُهُ.» فَلَمَّا قَامَ سَقَطَ الْحَائِطُ.» قَالَ: «وَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع مِمَّا یَفْعَلُ هَذَا وَ أَشْبَاهَهُ وَ هَذَا الْیَقِینُ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) کنار دیوار کجی نشسته بودند و میان مردم داوری می‌کردند.

یکی از آنان به ایشان عرض کرد: زیر این دیوار ننشینید؛ این دیوار خراب است.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمودند: «اجلِ هرکس، از او پاسداری می‌کند.»

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) از کسانی بودند که چنین کارهایی می‌کردند و این، «یقین»[۱] است.»

 

 

 

…عَنْ سَعِیدِ بْنِ قَیْسٍ الْهَمْدَانِیِّ قَالَ: نَظَرْتُ یَوْماً فِی الْحَرْبِ إِلَى رَجُلٍ عَلَیْهِ ثَوْبَانِ فَحَرَّکْتُ فَرَسِی فَإِذَا هُوَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فِی مِثْلِ هَذَا الْمَوْضِعِ؟! فَقَالَ: «نَعَمْ یَا سَعِیدَ بْنَ قَیْسٍ! إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ عَبْدٍ إِلَّا وَ لَهُ مِنَ اللَّهِ حَافِظٌ وَ وَاقِیَةٌ مَعَهُ مَلَکَانِ یَحْفَظَانِهِ مِنْ أَنْ یَسْقُطَ مِنْ رَأْسِ جَبَلٍ أَوْ یَقَعَ فِی بِئْرٍ فَإِذَا نَزَلَ الْقَضَاءُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از سعید بن قیس همْدانی نقل شده است:

روزی، در میانه‌ی جنگ چشمم به مردی افتاد که [زره نپوشیده بود و فقط] دو پیراهن به تن داشت! (به‌سویش) حرکت کردم تا ببینم کیست. ناگهان دیدم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است.

عرض کردم: ای امیر مؤمنان! در چنین موقعیتی (چنین پوششی دارید؟)

حضرت فرمودند:

«بله، ای سعید بن قیس! به‌راستی هیچ بنده‌ای نیست مگراین‌که از جانب خداوند، همراه او محافظ و نگه‌داری گماشته شده است؛

دو فرشته‌ای که از او محافظت می‌کنند تا از نوک کوهی سقوط نکند یا در قعر چاهی نیفتد.

هرگاه قضاء[۲] نازل شود، میان او و هر چیز دیگری خالی می‌شود.»[۳]

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْعَرْزَمِیِّ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «کَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِیٍّ یُحِبُّ عَلِیّاً ع حُبّاً شَدِیداً فَإِذَا خَرَجَ عَلِیٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّیْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَیْلَةٍ فَقَالَ: «یَا قَنْبَرُ مَا لَکَ؟» فَقَالَ: جِئْتُ لِأَمْشِیَ خَلْفَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ. قَالَ: «وَیْحَکَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِی أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟» فَقَالَ: لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ. فَقَالَ: «إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا یَسْتَطِیعُونَ لِی شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ!» فَرَجَعَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«قنبر، غلام امام علی (علیه‌السلام)، ایشان را به‌شدت دوست می‌داشت. وقتی امام علی (صلوات‌الله‌علیه) بیرون می‌رفتند، با شمشیر به‌دنبال ایشان می‌رفت.

یک شب امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) او را دیدند و فرمودند: «قنبر! (این‌جا) چه می‌کنی؟»

قنبر عرض کرد: آمده‌ام تا پشت شما راه بروم (و از شما محافظت کنم.)

حضرت فرمودند: «وای بر تو! می‌خواهی مرا از اهل آسمان پاسداری کنی یا از اهل زمین؟»

عرض کرد: نه؛ از اهل زمین.

آ‌ن‌گاه حضرت فرمودند: «اهل زمین، جز به اذن خداوند که از آسمان می‌آید، نمی‌توانند آسیبی به من رسانند. پس (به خانه) برگرد!»

قنبر نیز بازگشت.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] یقین به این‌که خداوند «فعّال لما یشاء» است و تقدیر هرکس، معیّن و اجلش مشخص است؛ همان که در حدیث نخست ذکر فرمودند.

[۲] قضاء، مرحله‌ای از به‌وقوع‌پیوستنِ حوادث است که در آن خداوند به وقوع حادثه‌ای حکم می‌فرماید و این حکم نهایی خواهد بود. حال، وقتی قضا نازل شود، آن حادثه بلافاصله رخ خواهد داد. هرچند در کلام اهل‌بیت (علیهم‌السلام) استثنائاتی نیز ذکر شده است و قضا، ممکن است پیش از نزول بر بنده، تغییر یابد؛ به‌عنوان مثال: «إِنَّ اَلدُّعَاءَ یَرُدُّ اَلْقَضَاءَ.»؛ «دعا، قضا را [پیش از نزول، به آسمان] بازمی‌گرداند.» (الکافی، ج۲، ص۴۶۹)

[۳] یعنی تمام موانعی که میان آن بنده و خطرات در کمینش هستند، کنار می‌روند تا بنده در آغوش آن خطرات و حوادث قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ فروردين ۰۴ ، ۱۳:۰۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ نَهِیکٍ بَیَّاعِ الْهَرَوِیِّ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «عَبْدِیَ الْمُؤْمِنَ لَا أَصْرِفُهُ فِی شَیْ‏ءٍ إِلَّا جَعَلْتُهُ خَیْراً لَهُ فَلْیَرْضَ بِقَضَائِی وَ لْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمَائِی أَکْتُبْهُ یَا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که خداوند (عزّوجلّ) خطاب به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده است:

«من "بنده‌ی مؤمنِ" خود را در هیچ موقعیتی قرار نمی‌دهم، مگراین‌که آن را برایش خیر قرار می‌دهم.

پس او باید به قضای من راضی باشد؛ بر بلای من صبر ورزد و نعمت‌هایم را شکر گزارد، تا - ای محمد! - او را از زمره‌ی دوستان نزدیکم به‌شمار آورم.»

 

 

 

…عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَنَّ فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع: «یَا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ مَا خَلَقْتُ خَلْقاً أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ عَبْدِیَ‏ الْمُؤْمِنِ فَإِنِّی إِنَّمَا أَبْتَلِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أُعَافِیهِ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَزْوِی عَنْهُ مَا هُوَ شَرٌّ لَهُ لِمَا هُوَ خَیْرٌ لَهُ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَا یَصْلُحُ عَلَیْهِ عَبْدِی فَلْیَصْبِرْ عَلَى بَلَائِی وَ لْیَشْکُرْ نَعْمَائِی وَ لْیَرْضَ بِقَضَائِی أَکْتُبْهُ فِی الصِّدِّیقِینَ عِنْدِی إِذَا عَمِلَ بِرِضَائِی وَ أَطَاعَ أَمْرِی.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که خداوند (عزّوجلّ) خطاب به حضرت موسی (علیه‌السلام) چنین وحی فرموده است:

«ای موسی بن عمران! من هیچ آفریده‌ای را محبوب‌تر از "بنده‌ی مؤمن" نیافریده‌ام.

پس من او را دچار بلایی می‌کنم که خیرش در آن است و او را در عافیتی قرار می‌دهم که خیرش در آن است و آن‌چه شرّش در آن است را از او به چیزی که خیرش در آن است می‌گردانم.

من صلاح بنده‌ام را بهتر می‌دانم.

پس او باید بر بلای من صبر ورزد، نعمت‌هایم را شکر گزارد و به قضایم راضی باشد؛ تا او را از زمره‌ی دوستان نزدیکم برشمارم، هرگاه بر اساس رضایت من عمل کند و از دستورم اطاعت نماید.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «عَجِبْتُ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ لَا یَقْضِی اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ قَضَاءً إِلَّا کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ قُرِضَ بِالْمَقَارِیضِ کَانَ خَیْراً لَهُ وَ إِنْ مَلَکَ مَشَارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبَهَا کَانَ خَیْراً لَهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«از انسان مسلمان تعجب می‌کنم که [در ابتلائات شکایت می‌کند، درحالی‌که] خداوند (عزّوجلّ) امری را برایش قضا نمی‌کند، مگر‌این‌که خیر او در آن است؛

اگر با قیچی‌ها ریز ریز شود، خیرش در آن است و اگر پادشاه شرق و غرب زمین شود، خیرش در آن است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۴ ، ۰۲:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «لَقِیَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ ع عَبْدَ اللَّهِ بْنَ جَعْفَرٍ فَقَالَ: «یَا عَبْدَ اللَّهِ کَیْفَ یَکُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِناً وَ هُوَ یَسْخَطُ قِسْمَهُ وَ یُحَقِّرُ مَنْزِلَتَهُ وَ الْحَاکِمُ عَلَیْهِ اللَّهُ وَ أَنَا الضَّامِنُ لِمَنْ لَمْ یَهْجُسْ فِی قَلْبِهِ إِلَّا الرِّضَا أَنْ یَدْعُوَ اللَّهَ فَیُسْتَجَابَ لَهُ.»»

 الکافی، ج۲، ص۶۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امام حسن بن علی (علیهماالسلام) با عبدالله بن جعفر (پسرعمو و همسر خواهرشان) دیدار کردند و (به او) فرمودند:

«ای عبدالله! چه‌گونه مؤمن، مؤمن است، با آن‌که از قسمتِ خود[۱] ناراضی است و جایگاه خود را پَست می‌شمارد، درحالی‌که حکم‌کننده (به قسمت و جایگاهی که دارد،) خداوند است.[۲]

من ضمانت می‌کنم؛ کسی که جز رضایت (از خداوند) چیزی در قلبش خطور نکند، هرگاه خداوند را بخواند، (خواسته‌اش) مستجاب خواهد شد.»»

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] تقدیری که برای او رقم خورده؛ چه نعمت باشد و چه بلاء.

[۲] در ارتباط با این فرمایش امام حسن مجتبی، نقل این سیره پیامبر از امام صادق (صلوات‌الله‌علیهم) نیز شنیدنی است:

«لَمْ یَکُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص یَقُولُ لِشَیْ‏ءٍ قَدْ مَضَى لَوْ کَانَ غَیْرُهُ.»

 الکافی، ج۲، ص۶۳

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هرگز در مورد اتفاقی که رخ داده بود، نمی‌فرمودند: کاش غیر از این شده بود!»

 

 

مطالب مرتبط پیشین:

- «اگر می‌خواهید مستجاب‌الدعوه شوید…(۱)»

- سایر مطالب مرتبط با «استجابت دعا»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۰۳ ، ۱۱:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ اَلْجَمَّالِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا» فَقَالَ: «أَمَا إِنَّهُ مَا کَانَ ذَهَباً وَ لاَ فِضَّةً وَ إِنَّمَا کَانَ أَرْبَعَ کَلِمَاتٍ: لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَا مَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ لَمْ یَضْحَکْ سِنُّهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْحِسَابِ لَمْ یَفْرَحْ قَلْبُهُ وَ مَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ لَمْ یَخْشَ إِلاَّ اَللّٰهَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۸

 

از صفوان جمّال (شتردار) نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد این سخن خداوند (عزّوجل) سؤال کردم: «وَ أَمَّا اَلْجِدٰارُ فَکٰانَ لِغُلاٰمَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی اَلْمَدِینَةِ وَ کٰانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمٰا»[کهف:۸۲]؛ «و اما آن دیوار؛ برای دو پسربچه یتیم در آن شهر بود و زیر آن دیوار گنجی متعلق به آن‌دو بود.»[*]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بدان که آن گنج طلا و نقره نبود؛ فقط چهار جمله بود:

(۱) هیچ خدایی جز من نیست.

(۲) کسی که به مرگ یقین داشته باشد، خنده‌ی دندان‌نما (قهقهه) نمی‌کند.

(۳) کسی که به محاسبه (در روز قیامت) یقین داشته باشد، دلش دچار فرح (شادی سرخوشانه) نمی‌شود.

(۴) کسی که به تقدیرِ (الهی) یقین داشته باشد، از چیزی جز خداوند نمی‌ترسد.»

 

 

سال‌ها بعد، علی بن اَسباط در مورد محتوای این گنج، سخنی از امام رضا (علیه‌السلام) نقل می‌کند که چون امام آن را به او املاء کرده است و او در همان مجلس مکتوب کرده است، قابل‌اتکاتر است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع یَقُولُ: «کَانَ فِی الْکَنْزِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما» کَانَ فِیهِ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ وَ عَجِبْتُ لِمَنْ رَأَى الدُّنْیَا وَ تَقَلُّبَهَا بِأَهْلِهَا کَیْفَ یَرْکَنُ إِلَیْهَا وَ یَنْبَغِی لِمَنْ عَقَلَ عَنِ اللَّهِ أَنْ لَا یَتَّهِمَ اللَّهَ فِی قَضَائِهِ وَ لَا یَسْتَبْطِئَهُ فِی رِزْقِهِ.»» فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أُرِیدُ أَنْ أَکْتُبَهُ. قَالَ: فَضَرَبَ وَ اللَّهِ یَدَهُ إِلَى الدَّوَاةِ لِیَضَعَهَا بَیْنَ یَدَیَّ فَتَنَاوَلْتُ یَدَهُ فَقَبَّلْتُهَا وَ أَخَذْتُ الدَّوَاةَ فَکَتَبْتُهُ.

 الکافی، ج۲، ص۵۹

 

از علی بن اَسباط نقل شده است:

از امام ابوالحسن رضا (علیه‌السلام) شنیدم که می‌فرمودند:

«در آن گنجی که خداوند (عزّوجلّ) فرمود: «وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما»؛ «زیر آن (دیوار) گنجی بود.»[*]، نوشته شده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم

(۱) تعجب می‌کنم از کسی که یقین به مرگ دارد؛ که چگونه فرح‌ناک می‌شود؟!

(۲) تعجب می‌کنم از کسی که یقین به تقدیر دارد؛ که چگونه غم‌گین می‌شود؟!

(۳) تعجب می‌کنم از کسی که دنیا را و دگرگونی‌هایش نسبت به اهلش را می‌بیند؛ که چگونه به دنیا اتکا می‌کند؟!

(۴) شایسته است برای کسی که پیرامون خداوند تعقّل می‌کند؛ که خداوند را در قضایش متهم نسازد و او را در روزی‌رسانی‌اش به کُندی نسبت ندهد.»»

عرض کردم: فدایتان شوم، می‌خواهم آن‌چه فرمودید را بنویسم.

آن‌گاه - به خدا قسم - حضرت به دوات دست بردند تا آن را به‌دست من دهند. من نیز دست ایشان را گرفتم و بوسیدم و دوات را از ایشان گرفتم و فرمایششان را نوشتم.

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] اشاره دارد به فرمایش حضرت خضر خطاب به حضرت موسی (علیهماالسلام) در مورد حکمت تخریب و بازسازی دیواری که متعلق به دو بچه‌یتیم بود:

«وَ أَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کَانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُمَا وَ کَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنْزَهُمَا رَحْمَةً مِنْ رَبِّکَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْرًا» [کهف:۸۲]

«و اما آن دیوار از دو نوجوان یتیم در این شهر بود، و زیرش گنجی متعلق به آن دو قرار داشت، و پدرشان مردی شایسته بود، پس پروردگارت خواست که آن دو یتیم به حد رشد رسند و گنجشان را به سبب مِهر[ی که] پروردگارت [به آن دو] داشت بیرون آورند؛ و من این را از پیش خود انجام ندادم. این است تفسیر و علت آن‌چه نتوانستی بر آن شکیبایی ورزی.» (ترجمه حسین انصاریان)

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه فرمودید، حدیث دوم نسبت به حدیث اول کمی متفاوت، و از آن کامل‌تر است. این، تفاوت نقل شفاهی و نقل مکتوب است.

هرچند این نقل شفاهی مربوط به امام صادق، و این نقل مکتوب مربوط به امام رضا (علیهماالسلام) است، اما از آن‌جا که متن آن گنج یکی بوده، احتمالاً تفاوت در متن دو حدیث، به این دلیل است که صفوان جمّال (راوی حدیث نخست) همان‌موقع آن را مکتوب نکرده و تا آن را ثبت و ضبط کند، بخشی از عبارات از ذهنش رفته.

این نکته قابل توجه است که تفاوت میراث حدیثی شیعه و اهل‌سنت در همین مکتوب بودن و شفاهی بودن است؛

مکتوب کردنِ احادیث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) - به‌دستور خلفای خبیث و جاهل - تا حدود سال صد هجری ممنوع بوده است و همین امر موجب شده احادیث ایشان تا حداقل سه نسل از راویان، به‌صورت شفاهی و دهان‌به‌دهان نقل شود.

برعکس؛ اهل‌بیت (علیهم‌السلام) از همان ابتدایی که امکان بیان حدیث را یافتند، اصحاب را به مکتوب کردن احادیث خود و تدوین آن‌ها در قالب کتاب تشویق و ملزم می‌کردند. به‌مرور این فرهنگ در میان اصحاب جا افتاد که حتی‌الامکان کاغذ و قلم همراه داشته باشند و فرمایشات ایشان را فی‌المجلس مکتوب کنند یا اگر امکانش نبود، بلافاصله پس از مراجعت به منزل آن را بنویسند.

همین امر موجب شد احادیث اهل‌بیت (علیهم‌السلام) با دقت ثبت و ضبط گردند و نسبت به میراث حدیثی اهل‌سنت، بسیار بسیار کم‌تر دچار آسیب (فراموشی، تحریف، دسیسه و…) شوند.

بر اساس تحقیقات صورت‌گرفته بخش عمده‌ی احادیث شیعه به‌صورت مکتوب و در قالب کتاب ثبت و منتقل شده‌اند و تنها آسیبی که آن را تهدید می‌کرده، خطاهای نسخه‌برداران یا استهلاک نسخه‌ها بوده است.

علمای شیعه این مشکل را هم تا حدودی حل کرده بودند و روشی که در نقل کتاب پیش گرفته بودند، اختلاف در نقل مکتوب را نیز به حداقل می‌رساند؛ به این ترتیب که راوی کتاب حدیثی، احادیث آن کتاب را برای راوی بعدی املاء می‌کرد و او می‌نوشت و مجدداً برای استاد خود می‌خواند و راوی اول تأیید می‌کرد و در نهایت اجازه نقل آن کتاب را به شاگردش می‌داد. یک کتاب حدیثی، به این شکل از استاد به شاگرد منتقل می‌شده.

باری، سخن در این زمینه تفصیل دارد و در این مقال نمی‌گنجد!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۰۳ ، ۲۲:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

أبُو اَلْقَاسِمِ اَلْکُوفِیُّ فِی کِتَابِ اَلتَّبْدِیلِ : أَنَّ إِسْحَاقَ اَلْکِنْدِیَّ کَانَ فَیْلَسُوفَ اَلْعِرَاقِ فِی زَمَانِهِ أَخَذَ فِی تَأْلِیفِ تَنَاقُضِ اَلْقُرْآنِ وَ شَغَلَ نَفْسَهُ بِذَلِکَ وَ تَفَرَّدَ بِهِ فِی مَنْزِلِهِ وَ أَنَّ بَعْضَ تَلاَمِذَتِهِ دَخَلَ یَوْماً عَلَى اَلْإِمَامِ اَلْحَسَنِ اَلْعَسْکَرِیِّ فَقَالَ لَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ «أَمَا فِیکُمْ رَجُلٌ رَشِیدٌ یَرْدَعُ أُسْتَاذَکُمْ اَلْکِنْدِیَّ عَمَّا أَخَذَ فِیهِ مِنْ تَشَاغُلِهِ بِالْقُرْآنِ.» فَقَالَ اَلتَّلْمِیذُ: نَحْنُ مِنْ تَلاَمِذَتِهِ کَیْفَ یَجُوزُ مِنَّا اَلاِعْتِرَاضُ عَلَیْهِ فِی هَذَا أَوْ فِی غَیْرِهِ؟ فَقَالَ لَهُ أَبُو مُحَمَّدٍ: «أَ تُؤَدِّی إِلَیْهِ مَا أُلْقِیهِ إِلَیْکَ؟» قَالَ: نَعَمْ. قَالَ: «فَصِرْ إِلَیْهِ وَ تَلَطَّفْ فِی مُؤَانَسَتِهِ وَ مَعُونَتِهِ عَلَى مَا هُوَ بِسَبِیلِهِ فَإِذَا وَقَعَتِ اَلْأُنْسَةُ فِی ذَلِکَ فَقُلْ قَدْ حَضَرَتْنِی مَسْأَلَةٌ أَسْأَلُکَ عَنْهَا فَإِنَّهُ یَسْتَدْعِی ذَلِکَ مِنْکَ فَقُلْ لَهُ: إِنْ أَتَاکَ هَذَا اَلْمُتَکَلِّمُ بِهَذَا اَلْقُرْآنِ هَلْ یَجُوزُ أَنْ یَکُونَ مُرَادُهُ بِمَا تَکَلَّمَ مِنْهُ غَیْرَ اَلْمَعَانِی اَلَّتِی قَدْ ظَنَنْتَهَا أَنَّکَ ذَهَبْتَ إِلَیْهَا فَإِنَّهُ سَیَقُولُ لَکَ إِنَّهُ مِنَ اَلْجَائِزِ لِأَنَّهُ رَجُلٌ یَفْهَمُ إِذَا سَمِعَ فَإِذَا أَوْجَبَ ذَلِکَ فَقُلْ لَهُ: فَمَا یُدْرِیکَ لَعَلَّهُ قَدْ أَرَادَ غَیْرَ اَلَّذِی ذَهَبْتَ أَنْتَ إِلَیْهِ فَیَکُونُ وَاضِعاً لِغَیْرِ مَعَانِیهِ.» فَصَارَ اَلرَّجُلُ إِلَى اَلْکِنْدِیِّ وَ تَلَطَّفَ إِلَى أَنْ أَلْقَى عَلَیْهِ هَذِهِ اَلْمَسْأَلَةَ فَقَالَ لَهُ: أَعِدْ عَلَیَّ فَأَعَادَ عَلَیْهِ فَتَفَکَّرَ فِی نَفْسِهِ وَ رَأَى ذَلِکَ مُحْتَمَلاً فِی اَللُّغَةِ وَ سَائِغاً فِی اَلنَّظَرِ فَقَالَ: أَقْسَمْتُ إِلَیْکَ إِلاَّ أَخْبَرْتَنِی مِنْ أَیْنَ لَکَ؟ فَقَالَ: إِنَّهُ شَیْءٌ عَرَضَ بِقَلْبِی فَأَوْرَدْتُهُ عَلَیْکَ. فَقَالَ: کَلاَّ مَا مِثْلُکَ مَنِ اِهْتَدَى إِلَى هَذَا وَ لاَ مَنْ بَلَغَ هَذِهِ اَلْمَنْزِلَةَ فَعَرِّفْنِی مِنْ أَیْنَ لَکَ هَذَا؟ فَقَالَ: أَمَرَنِی بِهِ أَبُو مُحَمَّدٍ فَقَالَ: اَلْآنَ جِئْتَ بِهِ وَ مَا کَانَ لِیَخْرُجَ مِثْلُ هَذَا إِلاَّ مِنْ ذَلِکَ اَلْبَیْتِ ثُمَّ إِنَّهُ دَعَا بِالنَّارِ وَ أَحْرَقَ جَمِیعَ مَا کَانَ أَلَّفَهُ.

 المناقب ج ۴، ص ۴۲۴

 

از ابوالقاسم کوفی نقل شده است:

اسحاق کِندی، از فلاسفه زمان خود در عراق بود. او به تألیف (کتابی به‌نام) «تناقض‌گویی قرآن» روی آورده بود و به‌تنهایی در خانه‌اش، مشغول به این کار شده بود. روزی یکی از شاگردانش نزد امام حسن عسکری (علیه‌السلام) رفت.

امام عسکری (علیه‌السلام) به او فرمودند: «آیا در میان شما مرد توانایی نیست که استادتان کِندی را در کاری که در مورد قرآن مشغولش شده، بازدارد؟!»

آن شاگرد عرض کرد: ما شاگردان او هستیم. چه‌طور می‌توانیم در مورد این کار یا کارهای دیگرش به او اعتراض کنیم؟!

امام به او فرمودند: «آیا می‌توانی چیزی که به تو می‌آموزم را به او برسانی؟»

عرض کرد: بله.

امام فرمودند: «نزد او برو و با لطف و مهربانی با او انس بگیر و در کاری که به آن مشغول شده (نوشتن آن کتاب) کمکش کن. وقتی در آن کار، میانتان انس و الفتی شکل گرفت، به او بگو: برایم سؤالی پیش آمده. آیا آن را از تو بپرسم؟ او نیز خواسته‌ات را می‌پذیرد.

آن‌گاه به او بگو: اگر گوینده‌ی این قرآن نزد شما بیاید [و به‌سخن درآید]، آیا ممکن است قصدش از کلامی که گفته، غیر از چیزی باشد که شما گمان کرده‌اید و بر اساس آن چنین برداشت کرده‌اید که آیات قرآن تناقض دارند؟ او به تو خواهد گفت که این امر امکان دارد؛ زیرا او مردی است که اگر [این سخن را] بشنود، می‌فهمد.

آن‌گاه وقتی این را پذیرفت، به او بگو: پس شما چه‌می‌دانید؛ شاید گوینده قرآن معنایی، غیر از آن‌چه شما برداشت کرده‌اید را اراده کرده است و دراین‌صورت نظریه شما وضع‌کننده‌ی معنایی غیر از معنای قرآن خواهد بود.»

آن مرد نزد کندی رفت و با او ملاطفت کرد تا این‌که این سؤال (که امام به او آموخته بود) را به او عرضه کرد. کندی به او گفت: سؤالت را تکرار کن! شاگرد مجدداً سؤال را مطرح کرد. کندی به فکر فرو رفت و به این نتیجه رسید که آن سخن در کلام محتمل است و در نظر پذیرفته.

آن‌گاه به شاگردش گفت: تو را قسم می‌دهم؛ به من بگو که این را از کجا یاد گرفته‌ای؟! شاگرد گفت: چیزی بود که به دلم افتاده بود و آن را به زبان آوردم. کندی گفت: امکان ندارد! کسی مثل تو، به چنین سخنی رهنمون نمی‌شود و چنین منزلتی نمی‌یابد. پس به من بگو این سخن را از کجا آورده‌ای؟

شاگرد گفت: ابومحمد (امام حسن عسکری علیه‌السلام) چنین به من دستور دادند. کندی گفت: الآن راست گفتی. چنین سخنی فقط از این خانه (خاندان اهل‌بیت علیهم‌السلام) خارج می‌شود.

بعد، کندی آتشی درخواست کرد و تمام نوشته‌هایش را سوزاند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۰۳ ، ۱۶:۲۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: «إِنِّی لَأَلْحَسُ أَصَابِعِی مِنَ الْأُدْمِ حَتَّى أَخَافَ أَنْ یَرَانِی خَادِمِی فَیَرَى أَنَّ ذَلِکَ مِنَ التَّجَشُّعِ وَ لَیْسَ ذَلِکَ کَذَلِکَ إِنَّ قَوْماً أُفْرِغَتْ عَلَیْهِمُ النِّعْمَةُ وَ هُمْ أَهْلُ الثَّرْثَارِ فَعَمَدُوا إِلَى مُخِّ الْحِنْطَةِ فَجَعَلُوهَا خُبْزاً هَجَاءً وَ جَعَلُوا یُنَجُّونَ بِهِ صِبْیَانَهُمْ حَتَّى اجْتَمَعَ مِنْ ذَلِکَ جَبَلٌ عَظِیمٌ قَالَ فَمَرَّ بِهِمْ رَجُلٌ صَالِحٌ وَ إِذَا امْرَأَةٌ وَ هِیَ تَفْعَلُ ذَلِکَ‏ بِصَبِیٍّ لَهَا فَقَالَ لَهُمْ وَیْحَکُمْ اتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا تُغَیِّرُوا مَا بِکُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَقَالَتْ لَهُ کَأَنَّکَ تُخَوِّفُنَا بِالْجُوعِ أَمَّا مَا دَامَ ثَرْثَارُنَا تَجْرِی فَإِنَّا لَا نَخَافُ الْجُوعَ قَالَ فَأَسِفَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَضْعَفَ لَهُمُ الثَّرْثَارَ وَ حَبَسَ عَنْهُمْ قَطْرَ السَّمَاءِ وَ نَبَاتَ الْأَرْضِ قَالَ فَاحْتَاجُوا إِلَى ذَلِکَ الْجَبَلِ وَ أَنَّهُ کَانَ یُقْسَمُ بَیْنَهُمْ بِالْمِیزَانِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که من باقی‌مانده غذا بر انگشتانم را می‌لیسم، آن‌قدر که می‌ترسم خدمتکارم مرا ببیند و گمان کن این کار من از روی حرص است، درحالی‌که چنین نیست.[۱]

به‌راستی قومی بودند که نعمت بر آنان سرازیر شده بود. آنان «اهل ثرثار»[۲] بودند که به مغز گندم روی آورده بودند و با آن نانی درست می‌کردند که برای رفع گرسنگی مناسب بود، اما با آن [مثل دستمال دستشویی] کودکانشان را از آلودگی پاک می‌کردند، تا جایی که از آن نان‌های آلوده، کوهی بزرگ تشکیل شده بود.

روزی مرد صالحی بر آن قوم عبور کرد و دید زنی با کودک خردسالش همان‌کار را می‌کند. به آنان گفت: وای بر شما! تقوای خداوند (عزّوجلّ) را پیشه کنید و نعمتی که به شما داده شده است را واژگون نکنید!

آن زن به او گفت: گویا تو می‌ترسی ما دچار گرسنگی شویم، اما تا زمانی که رودخانه‌مان ثرثار جاری است، ما از گرسنگی هراسی نداریم.

آن‌گاه خداوند (عزّوجلّ) خشم گرفت و جریان ثرثار را بر آنان ناچیز گرداند و بارش باران و رویش گیاهان را بر آنان متوقف کرد.

آن‌گاه آنان به همان کوه (تلنبار شده از نان‌های آلوده) محتاج شدند و با ترازو آن را میان خود تقسیم می‌کردند.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مشخص است که امام نیز توصیه به کار خلاف عرف روابط اجتماعی نمی‌کنند و این کار را که در واقع ارزشمند است، اما در عرف خوشایند نیست، در تنهایی انجام می‌دهند. غرض این است که انسان تا می‌تواند این آداب را رعایت کند و اگر این آداب، خلاف عرف جامعه بود، آن را از دیگران پنهان کند و اگر نتوانست انجام دهد، نزد خود و خدایش، نیتش انجام آن باشد؛ که «نیّةُ المؤمنِ خیرٌ مِن عملِه.»

[۲] ثرثار: نام دریاچه‌ای بزرگ و عمیق در عراق (شمال استان انبار و جنوب سامراء). بعضی نیز گفته‌اند مربوط به قوم سبأ و در یمن بوده است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۰۳ ، ۰۸:۳۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع‏ یَقُولُ:

«مَنْ أَکَلَ فِی مَنْزِلِهِ طَعَاماً فَسَقَطَ مِنْهُ شَیْ‏ءٌ فَلْیَتَنَاوَلْهُ وَ مَنْ أَکَلَ فِی الصَّحْرَاءِ أَوْ خَارِجاً فَلْیَتْرُکْهُ لِلطَّیْرِ وَ السَّبُعِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از امام کاظم (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که در خانه‌اش غذایی می‌خورد و بخشی از آن (بر زمین) می‌افتد، باید آن را برای خود بردارد

و کسی که در بیابان یا خارج از خانه (غذایی) می‌خورد (و بخشی از آن بر زمین می‌افتد)، باید آن را برای پرندگان و درندگان باقی بگذارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۰۳ ، ۰۹:۲۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «مَنْ وَجَدَ کِسْرَةً فَأَکَلَهَا کَانَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَ مَنْ وَجَدَهَا فِی قَذَرٍ فَغَسَلَهَا ثُمَّ رَفَعَهَا کَانَتْ لَهُ سَبْعُونَ حَسَنَةً.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس تکه‌نانی پیدا کند و آن را بخورد، یک حسنه دارد

و هرکس تکه‌نانی را در یک آلودگی [مثلاً در زباله] پیدا کند و آن را بشوید و بر بلندی بگذارد، هفتاد حسنه دارد.»

 

 

 

…عَنْ عَمْرِو بْنِ جُمَیْعٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَلَى عَائِشَةَ فَرَأَى کِسْرَةً کَادَ أَنْ یَطَأَهَا فَأَخَذَهَا فَأَکَلَهَا ثُمَّ قَالَ: «یَا حُمَیْرَاءُ أَکْرِمِی جِوَارَ نِعَمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْکِ فَإِنَّهَا لَمْ تَنْفِرْ مِنْ قَوْمٍ فَکَادَتْ تَعُودُ إِلَیْهِمْ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر عایشه وارد شدند و دیدند که نزدیک است بر تکه‌نانی (که بر زمین افتاده) پا بگذارد. ایشان آن تکه‌نان را برداشتند و خوردند.

سپس فرمودند:

«ای حمیراء! گوشه‌های نعمت‌های خداوند (عزّوجلّ) بر خودت را گرامی بدار؛ چراکه نعمت خداوند از نزد هیچ قومی کوچ نکرده است که به‌زودی به آنان بازگردد.»»

 

 

 

…عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَیْدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ.» فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا إِکْرَامُهُ؟ قَالَ: «إِذَا وُضِعَ لَمْ یُنْتَظَرْ بِهِ غَیْرُهُ.» وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «وَ مِنْ کَرَامَتِهِ أَنْ لَا یُوطَأَ وَ لَا یُقْطَعَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«نان را گرامی بدارید!»

به ایشان عرض شد:

ای رسول خدا! اکرام نان چگونه است؟

حضرت فرمودند:

«وقتی بر سفره گذاشته شد، نباید منتظر غذاهای دیگر ماند.»

ایشان همچنین فرمودند:

«و از گرامی‌داشت نان این است که زیر پا نماند و بریده نشود.»

 

 

 

…عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِذَا أُوتِیتُمْ بِالْخُبْزِ وَ اللَّحْمِ فَابْدَءُوا بِالْخُبْزِ فَسُدُّوا بِهِ خِلَالَ الْجُوعِ ثُمَّ کُلُوا اللَّحْمَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه به شما نان و گوشت داده شد، با نان شروع کنید و با آن رفع گرسنگی کنید، بعد گوشت را بخورید.»

 

 

 

…عَنِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «إِیَّاکُمْ أَنْ تَشَمُّوا الْخُبْزَ کَمَا تَشَمُّهُ السِّبَاعُ فَإِنَّ الْخُبْزَ مُبَارَکٌ أَرْسَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ السَّمَاءَ مِدْرَاراً وَ لَهُ أَنْبَتَ اللَّهُ الْمَرْعَى وَ بِهِ صَلَّیْتُمْ وَ بِهِ صُمْتُمْ وَ بِهِ حَجَجْتُمْ بَیْتَ رَبِّکُمْ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۳

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«نان را آن‌طور که درندگان می‌بویند، بو نکشید؛ چراکه نان مبارک است.

خداوند (عزّوجلّ) برای آن، باران نازل کرده و زراعتگاه‌ها را رویانیده.

به‌واسطه (قوتی که می‌گیرید با) آن، نماز می‌خوانید، روزه می‌گیرید و حج خانه پروردگارتان را به‌جا می‌آورید.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَضْلِ النَّوْفَلِیِّ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ یُونُسَ قَالَ: تَغَدَّى عِنْدِی أَبُو الْحَسَنِ ع فَجِی‏ءَ بِقَصْعَةٍ وَ تَحْتَهَا خُبْزٌ فَقَالَ: «أَکْرِمُوا الْخُبْزَ أَنْ لَا یَکُونَ تَحْتَهَا» وَ قَالَ لِی: «مُرِ الْغُلَامَ أَنْ یُخْرِجَ الرَّغِیفَ مِنْ تَحْتِ الْقَصْعَةِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۴

 

از فضل بن یونس نقل شده است:

امام کاظم (علیه‌السلام) نزد من صبحانه می‌خوردند. کاسه‌ای آورده شد که زیرش تکه‌نانی بود.

حضرت فرمودند:

«نان را گرامی بدارید و زیر کاسه قرار ندهید.»

و به من فرمودند:

«به خدمتکار دستور بده نان را از زیر کاسه بردارد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

بعد از صرف غذا، تهِ سفره چیزهایی باقی می‌ماند؛ خرده‌های نان، دانه‌های برنج یا…

ما معمولاً باقی‌مانده‌های در سفره را با دستمال تمیز می‌کنیم و آن‌ها را در ظرف نان‌خشک می‌ریزیم یا برای پرندگان کنار می‌گذاریم یا - خدای نکرده - دور می‌ریزیم!

در فرهنگ دینی این کار از مصادیق کفرانِ نعمت است و از آن نهی شده است. در مقابل؛ خوردن باقی‌مانده‌های در سفره، سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است و برای این کار (که از مصادیق شکر نعمت است) آثار مثبتی شمرده شده است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ: تَعَشَّیْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَتَمَةً فَلَمَّا فَرَغَ مِنْ عَشَائِهِ حَمِدَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَالَ: «هَذَا عَشَائِی وَ عَشَاءُ آبَائِی.» فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ تَقَمَّمَ مَا سَقَطَ مِنْهُ ثُمَّ أَلْقَاهُ إِلَى فِیهِ.

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از داود بن کثیر رِقّی نقل شده است:

شبی شام را نزد امام صادق(علیه‌السلام) بودم.

ایشان از خوردن شام فارغ شدند، خداوند (عزّوجلّ) را حمد کردند و فرمودند:

«این، شام من و شام پدران من است.»

آن‌گاه [گوشه‌های] سفره را بلند کردند و خرده‌های باقی‌مانده در آن را جمع کردند و در دهان گذاشتند.

 

 

 

…عَنِ الْأَصَمِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ الْأَرَّجَانِیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ یَأْکُلُ فَرَأَیْتُهُ یَتَتَبَّعُ مِثْلَ السِّمْسِمِ مِنَ الطَّعَامِ مَا سَقَطَ مِنَ الْخِوَانِ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ تَتَبَّعُ هَذَا؟! فَقَالَ: «یَا عَبْدَ اللَّهِ هَذَا رِزْقُکَ فَلَا تَدَعْهُ أَمَا إِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۱

 

از عبدالله اَرَّجانی نقل شده است:

من نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم، درحالی‌که غذا می‌خوردند. دیدم ایشان دنبال چیزهایی از غذا؛ مثل کنجد، که بر سفره ریخته بود، می‌گشتند.

عرض کردم:

فدایتان شوم، دنبال این‌چیزها می‌گردید؟!

حضرت فرمودند:

«ای عبدالله! این، روزی توست؛ پس آن را رها نکن!

بدان! به‌راستی که در این‌ها شفای هر دردی است.»

 

 

 

…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُعَاوِیَةَ بْنِ وَهْبٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: أَکَلْنَا عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَلَمَّا رُفِعَ الْخِوَانُ لَقَطَ مَا وَقَعَ مِنْهُ فَأَکَلَهُ ثُمَّ قَالَ لَنَا: «إِنَّهُ یَنْفِی الْفَقْرَ وَ یُکْثِرُ الْوَلَدَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از معاویة بن وهب نقل شده است:

ما (چند نفر از اصحاب) نزد امام صادق (علیه‌السلام) غذا می‌خوردیم. وقتی (گوشه‌های) سفره بلند شد، آن‌چه بر آن باقی مانده بود را به دهان گذاشتند و خوردند.

سپس فرمودند:

«این کار فقر را برطرف می‌کند و فرزندان را زیاد می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

«کُلُوا مَا یَسْقُطُ مِنَ الْخِوَانِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ بِإِذْنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ یَسْتَشْفِیَ بِهِ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۲۹۹

 

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«خرده‌ریزهاى باقی‌مانده بر سفره را بخورید؛ چراکه این، به اذن خداوند (عزّوجلّ)، شفای هر دردی است، برای کسی که شفا بخواهد.»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ صَالِحٍ الْخَثْعَمِیِّ قَالَ: شَکَوْتُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَجَعَ الْخَاصِرَةِ. فَقَالَ: «عَلَیْکَ بِمَا یَسْقُطُ مِنْ الْخِوَانِ فَکُلْهُ.» قَالَ: فَفَعَلْتُ ذَلِکَ فَذَهَبَ عَنِّی. قَالَ إِبْرَاهِیمُ: قَدْ کُنْتُ وَجَدْتُ ذَلِکَ فِی الْجَانِبِ الْأَیْمَنِ وَ الْأَیْسَرِ فَأَخَذْتُ ذَلِکَ فَانْتَفَعْتُ بِهِ.

 الکافی، ج‏۶، ص۳۰۰

 

از ابراهیم بن عبدالحمید، از عبدالله بن صالح خثعمی نقل شده است:

نزد امام صادق (علیه‌السلام) از درد خاصره (پایین کمر) شکایت کردم.

حضرت فرمودند: «بر تو باد آن‌چه ته سفره باقی می‌ماند؛ آن را بخور!»

عبدالله گفت: به دستور امام صادق (علیه‌السلام) عمل کردم و دردم برطرف شد.

ابراهیم (ناقل حدیث از عبدالله) گوید: من نیز این درد را در سمت راست و چپم احساس کردم. پس به دستور امام عمل کردم و از آن بهره بردم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۰۳ ، ۱۰:۴۲
ابوالفضل رهبر

 

از نگاه اهل‌بیت (علیهم‌السلام)، تفکّر موجب بیداریِ قلب است و ساعتی را به تفکر نشستن، برتر است از شبی را به عبادت برخاستن.

اما این چه تفکری است که موجب بیداری دل می‌شود؟

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ أَبَانٍ عَنِ الْحَسَنِ الصَّیْقَلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَمَّا یَرْوِی النَّاسُ «أَنَّ تَفَکُّرَ سَاعَةٍ خَیْرٌ مِنْ قِیَامِ لَیْلَةٍ.» قُلْتُ: کَیْفَ یَتَفَکَّرُ؟ قَالَ: «یَمُرُّ بِالْخَرِبَةِ أَوْ بِالدَّارِ فَیَقُولُ أَیْنَ سَاکِنُوکِ أَیْنَ‏ بَانُوکِ مَا بَالُکِ لَا تَتَکَلَّمِینَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۴

 

از حسن بن زیاد صَیقل نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) درباره حدیثی که مردم (اهل‌سنت) [از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله] نقل می‌کنند، سؤال کردم؛ این‌که: «ساعتی تفکر، بهتر است از (به عبادت) برخاستنِ یک شب.»

به ایشان عرض کردم:

(انسان) چه‌گونه تفکر کند؟

حضرت فرمودند:

«از خرابه‌ای یا خانه‌ای (متروکه) عبور کند و (خطاب به آن خانه‌ی خرابه) بگوید: کسی که در تو ساکن بود، کجاست؟ کسی که تو را ساخت، کجاست؟ تو را چه شده است که سخن نمی‌گویی؟»

 

 

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ إِدْمَانُ التَّفَکُّرِ فِی اللَّهِ وَ فِی قُدْرَتِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«بهترین عبادت، تفکرِ پیوسته درباره خداوند و درباره قدرت اوست.»

 

 

 

…عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع یَقُولُ: «لَیْسَ الْعِبَادَةُ کَثْرَةَ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ إِنَّمَا الْعِبَادَةُ التَّفَکُّرُ فِی أَمْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۵

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«عبادت، نماز و روزه‌ی زیاد نیست، بلکه عبادت، تفکر کردن در امر (کارهای) خداوند (عزّوجلّ) است.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

البته باید توجه داشت: این‌که ساعتی تفکر، از شبی به عبادت برخاستن برتر است، به این معنا نیست که تفکر، می‌تواند جای‌گزین شب‌زنده‌داری شود. هر دو باید در کنار هم باشند؛

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«نَبِّهْ بِالتَّفَکُّرِ قَلْبَکَ وَ جَافِ عَنِ اللَّیْلِ جَنْبَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ رَبَّکَ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۴

«قلبت را با تفکّر (از خواب غفلت) بیدار کن و پهلویت را از بستر شب دور کن (شب‌زنده‌داری کن) و از (عذابِ) خداوند؛ پروردگارت، بترس.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

چرا این‌قدر به «تفکر» توصیه شده است؟

از امام صادق، از امیرالمؤمنین (علیهماالسلام) نقل شده است:

«إِنَّ التَّفَکُّرَ یَدْعُو إِلَى الْبِرِّ وَ الْعَمَلِ بِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۵۵

«تفکر، (انسان را) به نیکی و عمل به نیکی دعوت می‌کند.»


مطلب مرتبط پیشین:

«معجزه تفکر (۱)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۰۳ ، ۱۳:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ» فَقَالَ: «نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ ص.» قُلْتُ: کَیْفَ صَارُوا أُولِی الْعَزْمِ؟ قَالَ: «لِأَنَّ نُوحاً بُعِثَ بِکِتَابٍ وَ شَرِیعَةٍ وَ کُلُّ مَنْ جَاءَ بَعْدَ نُوحٍ أَخَذَ بِکِتَابِ نُوحٍ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ إِبْرَاهِیمُ ع بِالصُّحُفِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ کِتَابِ نُوحٍ لَا کُفْراً بِهِ فَکُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ إِبْرَاهِیمَ ع أَخَذَ بِشَرِیعَةِ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنْهَاجِهِ وَ بِالصُّحُفِ حَتَّى جَاءَ مُوسَى بِالتَّوْرَاةِ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ الصُّحُفِ وَ کُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ مُوسَى ع أَخَذَ بِالتَّوْرَاةِ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ الْمَسِیحُ ع بِالْإِنْجِیلِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ شَرِیعَةِ مُوسَى وَ مِنْهَاجِهِ فَکُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ الْمَسِیحِ أَخَذَ بِشَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ مُحَمَّدٌ ص فَجَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلَى‏ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَهَؤُلَاءِ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ ع.»

 الکافی، ج۲، ص۱۷

 

از سماعه بن مهران نقل شده است:

از امام صادق (علیه‌السلام) در مورد [مصادیق «اولوالعزم» در] این سخن خداوند (عزّوجلّ) سؤال کردم: «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»؛ «پس (ای پیامبر!) صبر کن! همان‌طور که رسولان اولوالعزم صبر کردند.» [أحقاف:۳۵]

حضرت فرمودند:

«نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و محمد (صلوات‌الله‌علیهم)»

عرض کردم:

چه‌گونه اولوالعزم شدند؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«زیرا حضرت نوح (علیه‌السلام) با کتاب و شریعتی مبعوث شد و هر کسی (پیامبری) بعد از نوح آمد، به کتاب و شریعت و سیره‌ی نوح عمل کرد…

- تا زمانی که حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) با صُحُف و با عزم (تصمیمِ) ترک کتاب نوح آمد. [البته] نه‌این‌که ترک کتاب نوح از روی کفر به آن بوده باشد [، بلکه به‌دلیل کامل شدن آن با صحف ابراهیم بوده است.] پس هر پیامبری بعد از ابراهیم آمد، به شریعت و سیره و صحف ابراهیم عمل کرد…

- تا زمانی که حضرت موسی (علیه‌السلام) با تورات و شریعت و سیره‌اش و با عزمِ ترک صُحُف آمد. هر پیامبری که بعد از موسی آمد، به تورات و شریعت و سیره‌ی موسی عمل کرد…

- تا زمانی که حضرت مسیح (علیه‌السلام) با انجیل و عزمِ ترک شریعت موسی و سیره‌اش آمد. پس هر پیامبری که بعد از مسیح آمد، به شریعت و سیره‌ی مسیح عمل کرد…

- تا زمانی که حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) با قرآن و شریعت و سیره‌اش آمد. پس حلال رسول خدا تا روز قیامت حلال است و حرام ایشان تا روز قیامت حرام است.

آن‌ها رسولان اولوالعزم هستند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۰۳ ، ۱۶:۴۷
ابوالفضل رهبر