دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

 

…عَنِ اَلْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ قَالَ: قَرَأْتُ هَذِهِ اَلرِّسَالَةَ عَلَی‌ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ اَلثَّانِی بِخَطِّهِ:

«بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ یَا عَلِیُّ أَحْسَنَ اَللَّهُ جَزَاکَ وَ أَسْکَنَکَ جَنَّتَهُ وَ مَنَعَکَ مِنَ اَلْخِزْیِ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ وَ حَشَرَکَ اَللَّهُ مَعَنَا یَا عَلِیُّ قَدْ بَلَوْتُکَ وَ خَبَرْتُکَ فِی اَلنَّصِیحَةِ وَ اَلطَّاعَةِ وَ اَلْخِدْمَةِ وَ اَلتَّوْقِیرِ وَ اَلْقِیَامِ بِمَا یَجِبُ عَلَیْکَ فَلَوْ قُلْتَ: «إِنِّی لَمْ أَرَ مِثْلَکَ» لَرَجَوْتُ أَنْ أَکُونَ صَادِقاً فَجَزَاکَ اَللَّهُ جَنَّاتِ اَلْفِرْدَوْسِ نُزُلاً فَمَا خَفِیَ عَلَیَّ مَقَامُکَ وَ لاَ خِدْمَتُکَ فِی اَلْحَرِّ وَ اَلْبَرْدِ فِی اَللَّیْلِ وَ اَلنَّهَارِ فَأَسْأَلُ اَللَّهَ إِذَا جَمَعَ اَلْخَلاَئِقَ لِلْقِیَامَةِ أَنْ یُحِبُّوکَ بِرَحْمَةٍ تَغْتَبِطُ بِهَا إِنَّهُ سَمِیعُ اَلدُّعَاءِ.»

 الغیبة(للطوسی)، ج۱، ص۳۴۹

 

از حسن بن شمّون نقل شده است:

این نامه را از امام جواد (علیه‌السلام) و به خط ایشان، خطاب به علی بن مهزیار خواندم (که این‌طور مرقوم فرموده بودند):

«بسم الله الرحمن الرحیم

ای علی! خداوند پاداش نیکو به تو دهد و تو را در بهشتش ساکن گرداند و از خواری در دنیا و آخرت دور نماید و با ما (اهل‌بیت) محشور فرماید.

ای علی! من تو را با بلاها امتحان کردم و تو را آزمودم؛ با آن‌چه خداوند بر تو واجب فرموده بود: (در هنگامه‌ی) نصیحت، اطاعت، خدمت، احترام و قیام.

پس من اگر بگویم «به‌راستی کسی را مثل تو ندیده‌ام»، حتماً امید دارم که این سخنم راست باشد. (خلاف واقع نباشد.)

پس خداوند سکونت در باغ‌های فردوس را به تو پاداش دهد.

مقام تو و خدماتت در گرما و سرما بر من پوشیده نیست.

پس از خداوند می‌خواهم آن‌گاه که مخلوقات را در روز قیامت گرد آورد، تو را آن‌چنان از روی رحمتش مورد محبت قرار دهد که دیگران به این (محبت خداوند نسبت به تو) غبطه بخورند.

به‌راستی که او دعا(ها) را می‌شنود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۰۴ ، ۰۹:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ قَالَ: کَانَ اَلنَّجَاشِیُّ وَ هُوَ رَجُلٌ مِنَ اَلدَّهَاقِینِ عَامِلاً عَلَى اَلْأَهْوَازِ وَ فَارِسَ فَقَالَ بَعْضُ أَهْلِ عَمَلِهِ لِأَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: إِنَّ فِی دِیوَانِ اَلنَّجَاشِیِّ عَلَیَّ خَرَاجاً وَ هُوَ مُؤْمِنٌ یَدِینُ بِطَاعَتِکَ فَإِنْ رَأَیْتَ أَنْ تَکْتُبَ لِی إِلَیْهِ کِتَاباً قَالَ: فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ سُرَّ أَخَاکَ یَسُرَّکَ اَللَّهُ.» قَالَ: فَلَمَّا وَرَدَ اَلْکِتَابُ عَلَیْهِ دَخَلَ عَلَیْهِ وَ هُوَ فِی مَجْلِسِهِ فَلَمَّا خَلاَ نَاوَلَهُ اَلْکِتَابَ وَ قَالَ: هَذَا کِتَابُ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَى عَیْنَیْهِ وَ قَالَ لَهُ: مَا حَاجَتُکَ؟ قَالَ: خَرَاجٌ عَلَیَّ فِی دِیوَانِکَ. فَقَالَ لَهُ: وَ کَمْ هُوَ؟ قَالَ: عَشَرَةُ آلاَفِ دِرْهَمٍ. فَدَعَا کَاتِبَهُ وَ أَمَرَهُ بِأَدَائِهَا عَنْهُ ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْهَا وَ أَمَرَ أَنْ یُثْبِتَهَا لَهُ لِقَابِلٍ. ثُمَّ قَالَ لَهُ: سَرَرْتُکَ؟ فَقَالَ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ. ثُمَّ أَمَرَ لَهُ بِمَرْکَبٍ وَ جَارِیَةٍ وَ غُلاَمٍ وَ أَمَرَ لَهُ بِتَخْتِ ثِیَابٍ فِی کُلِّ ذَلِکَ یَقُولُ لَهُ: هَلْ سَرَرْتُکَ؟ فَیَقُولُ: نَعَمْ جُعِلْتُ فِدَاکَ. فَکُلَّمَا قَالَ: نَعَمْ زَادَهُ حَتَّى فَرَغَ. ثُمَّ قَالَ لَهُ: اِحْمِلْ فُرُشَ هَذَا اَلْبَیْتِ اَلَّذِی کُنْتُ جَالِساً فِیهِ حِینَ دَفَعْتَ إِلَیَّ کِتَابَ مَوْلاَیَ اَلَّذِی نَاوَلْتَنِی فِیهِ وَ اِرْفَعْ إِلَیَّ حَوَائِجَکَ. قَالَ: فَفَعَلَ وَ خَرَجَ اَلرَّجُلُ فَصَارَ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بَعْدَ ذَلِکَ فَحَدَّثَهُ اَلرَّجُلُ بِالْحَدِیثِ عَلَى جِهَتِهِ فَجَعَلَ یُسَرُّ بِمَا فَعَلَ فَقَالَ اَلرَّجُلُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ کَأَنَّهُ قَدْ سَرَّکَ مَا فَعَلَ بِی. فَقَالَ: «إِی وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَرَّ اَللَّهَ وَ رَسُولَهُ.»

 الکافی ج ۲، ص ۱۹۰

 

از محمد بن جمهور نقل شده است:

نجاشی، مردی بود از خوانین و تجارِ (ایرانی)، که کاردارِ (حکومت بنی‌عباس) در منطقه اهواز و فارس شده بود. یکی از رعایای تحت ولایتِ او (نزد امام صادق علیه‌السلام آمد و) به ایشان عرض کرد:

در دفاتر حساب‌وکتاب نجاشی، خراج (مالیات سنگین)ی برای من نوشته شده است. او مؤمن است و به اطاعت از شما اعتقاد دارد. اگر صلاح می‌دانید، برای من خطاب به او (سفارش)نامه‌ای بنویسید [تا تخفیفی دهد.]

امام صادق (علیه‌السلام) خطاب به نجاشی نوشتند:

«بسم الله الرحمن الرحیم. برادرت را خوشحال کن تا خدا تو را خوشحال کند.»

وقتی نامه‌ی امام به دستش رسید، آن را نزد نجاشی برد. نجاشی در جلسه‌ای بود. وقتی دورش خلوت شد، نامه را به او داد و گفت: این نامه‌ی امام صادق (علیه‌السلام) است.

نجاشی نامه را بوسید و بر چشمانش گذاشت و به او گفت: حاجتت چیست؟

مرد گفت: در دفترِ تو خراجی به‌عهده من است.

نجاشی گفت: این خراج چه‌قدر است؟

گفت: ده‌هزار درهم.

نجاشی کاتب (دفتردارِ) خود را فراخواند و به او دستور داد بدهیِ او را از حساب خودش پرداخت کند. بعد، آن را از دفتر پاک کند. و دستور داد این کار را برای سال آینده هم انجام دهد. بعد، به آن مرد گفت: تو را خوشحال کردم؟

آن مرد گفت: بله، فدایت شوم!

بعد، دستور داد مرکَب و کنیز و غلامی به او داده شود و دستور داد یک کمد لباس به او داده شود. و هر بار که چیزی می‌داد، به او می‌گفت: آیا تو را خوشحال کردم؟

او نیز می‌گفت: بله، فدایت شوم!

هر بار هم که می‌گفت: «بله»، نجاشی چیز دیگری به او می‌بخشید (و همین‌طور ادامه داد…) تا این‌که از بخشش به او فارغ شد.

بعد به او گفت: فرش این اتاق را که وقتی نامه مولایم را به من دادی، روی آن نشسته بودم را نیز با خود ببر و (از این پس) حوائجت را به خودم بگو!

آن مرد فرش را برداشت و از نزد نجاشی رفت و بعدها خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسید و آن‌چه رخ داده بود را برای ایشان تعریف کرد. وقتی امام ماجرا را شنید، از کاری که نجاشی کرده بود، خوشحال شد.

مرد عرض کرد:

ای فرزند رسول خدا! گویا نجاشی با کاری که برای من کرده، شما را خوشحال کرده است.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بله، به خدا قسم. به‌راستی که او خدا و رسولش را نیز خوشحال کرده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۰۴ ، ۰۰:۴۶
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْهِ وَ حُسْنِ الْبِشْرِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است که خطاب به خویشان خود فرمودند:

«ای فرزندان عبدالمطلب! به‌راستی شما نمی‌توانید به اموالتان برای مردم گشایش (راحتی در زندگی) ایجاد کنید؛ پس با آنان با گشاده‌رویی و خوش‌رویی برخورد نمایید.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«ثَلَاثٌ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِوَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ أَوْجَبَ اللَّهُ لَهُ الْجَنَّةَ الْإِنْفَاقُ مِنْ إِقْتَارٍ وَ الْبِشْرُ لِجَمِیعِ الْعَالَمِ وَ الْإِنْصَافُ مِنْ نَفْسِهِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۳

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«سه چیز است که اگر کسی یکی از آن‌ها را نزد خداوند ببرد، خداوند بهشت را بر او واجب می‌گرداند؛

انفاق در تنگدستی، خوش‌رویی با همه‌ی عالَمیان و از خود انصاف[۱] (بروز) دادن.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَتَى رَسُولَ اللَّهِ ص رَجُلٌ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ أَوْصِنِی. فَکَانَ فِیمَا أَوْصَاهُ أَنْ قَالَ: «الْقَ أَخَاکَ بِوَجْهٍ مُنْبَسِطٍ.»»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۳

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مردی نزد رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رفت و عرض کرد:

ای رسول خدا! مرا توصیه‌ای بفرمایید!

از جمله توصیه‌هایی که ایشان فرمودند، این بود که:

«با برادر (ایمانی)ات با روی گشاده برخورد کن.»»

 

 

 

…عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ: مَا حَدُّ حُسْنِ الْخُلُقِ؟ قَالَ: «تُلِینُ جَنَاحَکَ وَ تُطِیبُ کَلَامَکَ وَ تَلْقَى أَخَاکَ بِبِشْرٍ حَسَنٍ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۳

 

حسن بن محبوب از یکی از اصحاب نقل کرده است که به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کرد:

مرزِ خوش‌اخلاقی[۲] چیست؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«نرم‌خو باش[۳]، خوش‌کلام باش و با برادر (ایمانی‌)ات با خوش‌رویی برخورد کن.»

 

 

 

…عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«حُسْنُ الْبِشْرِ یَذْهَبُ بِالسَّخِیمَةِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۳

 

از امام کاظم، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«خوش‌رویی، کینه را از میان می‌برد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] انصاف؛ یعنی حق را پذیرفتن و از آن تبعیت کردن و آن را بروز دادن، به‌عدالت قضاوت کردن، به‌عدالت رفتار کردن.

[۲] حد و مرز خوش‌اخلاقی؛ یعنی حداقل چیزی که انسان با رعایت آن، از مصادیق خوش‌اخلاق‌ها خواهد بود. یا خط قرمزهایی که اگر کسی از آن‌ها عبور کند و آن‌ها را رعایت نکند، به او خوش‌اخلاق گفته نمی‌شود.

[۳] در متن حدیث از واژه «تلین الجناح» استفاده شده؛ یعنی بال‌هایت نرم باشد! علامه مجلسی در توضیح این عبارت احتمالاتی را مطرح می‌کند: (۱) کنایه از این است که انسان اطرافیان و هم‌نشینان و هم‌صحبت‌های خود را آزار نرساند و با آنان با خشونت برخورد نکند و اگر کسی از کنارش رد می‌شود، پَرَش به او نگیرد. (۲) یا کنایه از این است که نسبت به دیگران دلسوز و مهربان باشد؛ همان‌طور که پرنده جوجه‌هایش را با بال‌هایش زیر خود می‌گیرد و آن‌ها را در برابر خطرات و آسیب‌ها و ناملایمات حفظ می‌کند. چنان‌که خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا»[إسراء:۲۴]؛ «و برای هر دو از روی مهر و محبت، بال فروتنی فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آنکه مرا در کودکی تربیت کردند، مورد رحمت قرار ده.» (ترجمه انصاریان)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۵۵
ابوالفضل رهبر

…عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«إِنَّ أَکْمَلَ الْمُؤْمِنِینَ إِیمَاناً أَحْسَنُهُمْ خُلُقاً.»

 الکافی، ج۲، ص۹۹

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که کامل‌ترین مؤمنان، از حیث ایمان، خوش‌اخلاق‌ترین آن‌هاست.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ الْمَدِینَةِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«مَا یُوضَعُ فِی مِیزَانِ امْرِئٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الْخُلُقِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۹

 

از امام سجاد، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«روز قیامت، در ترازوی (اعمالِ) هیچ‌کس، چیزی باارزش‌تر از خوش‌اخلاقی قرار نمی‌گیرد.»

 

 

 

…عَنْ أَبِی وَلَّادٍ الْحَنَّاطِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«أَرْبَعٌ مَنْ کُنَّ فِیهِ کَمَلَ إِیمَانُهُ وَ إِنْ کَانَ مِنْ قَرْنِهِ إِلَى قَدَمِهِ ذُنُوباً لَمْ یَنْقُصْهُ ذَلِکَ قَالَ وَ هُوَ الصِّدْقُ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ الْحَیَاءُ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«چهار چیز است که در هرکس باشند، ایمان او کامل است. حتی اگر از فرق سر تا کف پایش گناه‌آلود باشد، ایمانش را ناقص نمی‌سازد!؛

(۱) صداقت، (۲) امانت‌داری، (۳) حیاء و (۴) خوش‌اخلاقی.»

 

 

 

…عَنْ صَفْوَانَ عَنْ ذَرِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِنَّ صَاحِبَ الْخُلُقِ الْحَسَنِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۰

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«به‌راستی کسی که اخلاق نیکو دارد، پاداشش مثل کسی است که (روزها) روزه‌دار و (شب‌ها به نماز) ایستاده است.»

 

 

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی عَلِیٍّ اللَّهَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیُعْطِی الْعَبْدَ مِنَ الثَّوَابِ عَلَى حُسْنِ الْخُلُقِ کَمَا یُعْطِی الْمُجَاهِدَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یَغْدُو عَلَیْهِ وَ یَرُوحُ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی خداوند (تبارک‌وتعالی)، پاداشی که به‌خاطر خوش‌اخلاقی به بنده(اش) می‌دهد، مانند پاداشی است که به کسی می‌دهد که شبانه‌روز در راه خدا جهاد می‌کند.»

 

 

 

…عَنِ السَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَکْثَرُ مَا تَلِجُ بِهِ أُمَّتِیَ الْجَنَّةَ تَقْوَى اللَّهِ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۰

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«بیشترین چیزی که به‌واسطه آن امت من وارد بهشت می‌شوند؛ (دو چیز است:)

(۱) تقوای خداوند و (۲) خوش‌اخلاقی.»

 

 

 

…عَنْ حُسَیْنٍ الْأَحْمَسِیِّ وَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِنَّ الْخُلُقَ الْحَسَنَ یَمِیثُ الْخَطِیئَةَ کَمَا تَمِیثُ الشَّمْسُ الْجَلِیدَ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که خوش‌اخلاقی، خطا (گناه) را ذوب می‌کند؛ همان‌طور که خورشید یخ را.»

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«الْبِرُّ وَ حُسْنُ الْخُلُقِ یَعْمُرَانِ الدِّیَارَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَارِ.»

 الکافی، ج۲، ص۱۰۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«نیکوکاری و خوش‌اخلاقی، خانه‌ها (شهرها) را آباد و عُمرها را زیاد می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ حَبِیبٍ الْخَثْعَمِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«أَفَاضِلُکُمْ أَحْسَنُکُمْ أَخْلَاقاً الْمُوَطَّئُونَ أَکْنَافاً الَّذِینَ یَأْلَفُونَ وَ یُؤْلَفُونَ وَ تُوَطَّأُ رِحَالُهُمْ.»

الکافی، ج۲، ص۱۰۲

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«برترین‌های شما کسانی‌اند که خوش‌اخلاق‌تر هستند؛

مهمان‌نوازند، با دیگران انس می‌گیرند، دیگران با آن‌ها انس می‌گیرند و زیراندازشان [برای میزبانی از دیگران] گرم‌ونرم است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی‌ اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ: «لاَ دِینَ لِمَنْ لاَ وَرَعَ لَهُ وَ لاَ إِیمَانَ لِمَنْ لاَ تَقِیَّةَ لَهُ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اَللَّهِ أَعْمَلُکُمْ بِالتَّقِیَّةِ.» فَقِیلَ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ إِلَی‌ مَتَی‌؟ قَالَ: «إِلَی‌ یَوْمِ اَلْوَقْتِ اَلْمَعْلُومِ وَ هُوَ یَوْمُ خُرُوجِ قَائِمِنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ فَمَنْ تَرَکَ اَلتَّقِیَّةَ قَبْلَ خُرُوجِ قَائِمِنَا فَلَیْسَ مِنَّا.» فَقِیلَ لَهُ: یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ وَ مَنِ اَلْقَائِمُ مِنْکُمْ أَهْلَ اَلْبَیْتِ؟ قَالَ: «اَلرَّابِعُ مِنْ وُلْدِی اِبْنُ سَیِّدَةِ اَلْإِمَاءِ یُطَهِّرُ اَللَّهُ بِهِ اَلْأَرْضَ مِنْ کُلِّ جَوْرٍ وَ یُقَدِّسُهَا مِنْ کُلِّ ظُلْمٍ وَ هُوَ اَلَّذِی یَشُکُّ اَلنَّاسُ فِی وِلاَدَتِهِ وَ هُوَ صَاحِبُ اَلْغَیْبَةِ قَبْلَ خُرُوجِهِ فَإِذَا خَرَجَ أَشْرَقَتِ اَلْأَرْضُ بِنُورِهِ وَ وَضَعَ مِیزَانَ اَلْعَدْلِ بَیْنَ اَلنَّاسِ فَلاَ یَظْلِمُ أَحَدٌ أَحَداً وَ هُوَ اَلَّذِی تُطْوَی‌ لَهُ اَلْأَرْضُ وَ لاَ یَکُونُ لَهُ ظِلٌّ وَ هُوَ اَلَّذِی یُنَادِی مُنَادٍ مِنَ اَلسَّمَاءِ یَسْمَعُهُ جَمِیعُ أَهْلِ اَلْأَرْضِ بِالدُّعَاءِ إِلَیْهِ یَقُولُ: «أَلاَ إِنَّ حُجَّةَ اَللَّهِ قَدْ ظَهَرَ عِنْدَ بَیْتِ اَللَّهِ فَاتَّبِعُوهُ فَإِنَّ اَلْحَقَّ مَعَهُ وَ فِیهِ» وَ هُوَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: «إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنٰاقُهُمْ لَهٰا خٰاضِعِینَ»

 کمال‌الدین‌وتمام‌النعمة ج۲، ص۳۷۱

 

از امام علی بن موسی الرضا (علیهماالسلام) نقل شده است:

«کسی که اهل ورع نیست، دین ندارد و کسی که اهل تقیه نیست، ایمان ندارد. به‌راستی بزرگوارترین شما نزد خداوند، کسی است که بیش‌تر تقیه می‌ورزد.»

به ایشان عرض شد:

ای فرزند رسول خدا! تا چه زمانی (تقیه لازم است)؟

حضرت فرمودند:

«تا روزی که زمان آن (نزد خداوند) معلوم است و آن روز، روز قیامِ قائمِ ما اهل‌بیت (علیهم‌السلام) است. پس کسی که تقیه را پیش از قیامِ قائمِ ما (عجل‌الله‌فرجه) رها کند، از ما (اهل‌بیت) نیست.»

به ایشان عرض شد:

ای فرزند رسول خدا! قائمِ شما اهل‌بیت کیست؟

امام رضا (علیه‌السلام) فرمودند:

«چهارمین نفر از فرزندان (نسلِ) من؛ پسرِ سرور کنیزان[۱] که خداوند به‌وسیله‌ی او زمین را از هر جور و ظلمی پاک می‌سازد. او کسی است که مردم در مورد ولادتش دچار تردید می‌شوند.[۲]

او کسی است که پیش از قیامش در غیبت است و آن‌گاه که قیام کند، زمین به نور او روشن می‌شود. او ترازوی عدالت را میان مردم قرار می‌دهد. پس هیچ‌کس به دیگری ظلم نمی‌کند.

او کسی است که زمین به‌خاطر او در هم پیچیده می‌شود و او سایه‌ای ندارد.

او کسی است که ندادهنده‌ای از آسمان ندا می‌دهد و تمام اهل زمین صدای آن منادی را می‌شوند که (مردم را) به‌سوی او فرامی‌خواند.

آن منادی می‌گوید: «آگاه باشید که حجت خدا، کنار خانه خدا ظهور کرده است. پس از او پیروی کنید؛ چرا که حق با او و در اوست.»

و این، همان سخن خداوند (عزّوجلّ) است که:

«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنٰاقُهُمْ لَهٰا خٰاضِعِینَ»[شعراء:۴]؛

«ما اگر بخواهیم، از آسمان نشانه‌ای فرو می‌فرستیم که (غیرمؤمنان) برای آن نشانه، فروتنانه گردن می‌نهند.»[۳]»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اشاره‌ای است به حضرت نرجس (علیهاالسلام) که کنیزی خریداری‌شده بودند و مقام والایی دارند، چنان‌که سرورِ تمام کنیزان هستند؛ حتی برتر از سایر مادران ائمه (علیهم‌السلام) که کنیز بوده‌اند. (همان‌طور که مستحضرید، به‌جز امیرالمؤمنین، حسنین و باقرین، مادر سایر ائمه (علیهم‌السلام)، کنیز بوده‌اند.)

[۲] علت تردید مردم، مخفی بودن ولادت و وجودِ فرزند امام حسن عسکری (علیهماالسلام) برای محفوظ بودن ایشان از گزند دشمنان بوده است.

[۳] آن غیرمؤمنان، گردن خود را دراز می‌کنند تا گردنشان (به‌سبک اعدام‌های قدیم) قطع شود؛ کنایه از این‌که خاضعانه، فروتنانه و با اختیار (نه از سرِ اجبار و اکراه) خود را تسلیم آن آیتِ الهی می‌کنند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ شهریور ۰۴ ، ۰۹:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مورد اهمیت فوق‌العاده «قلب» و ارتباط مستقیم «سلامت قلب» با «سعادت اخروی»، احادیثی ذکر شده است.

اما در حدیث زیر، به نقش کلیدیِ «زبان» و ارتباط مستقیم «به‌کارگیری صحیحِ زبان» با «استواری قلب» اشاره رفته است...

 

 

 

نقل شده است پس از این‌که مردم با امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به‌عنوان خلیفه بیعت کردند، ایشان خطبه‌ای ایراد کردند و در ضمن آن فرمودند:

«…وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «لاَ یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ وَ لاَ یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ.»…»

 نهج‌البلاغه، ج۱، ص۲۵۱

 

«…به‌راستی که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند:

«ایمان هیچ بنده‌ای استوار نخواهد شد، تا زمانی که قلبش استوار گردد

و قلب هیچ بنده‌ای استوار نخواهد شد، تا زمانی که زبانش استوار گردد.»…»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

گاهی فکر می‌کنیم برای تثبیت ایمان در قلبمان (که معمولاً مرتب در وجودمان کم‌رنگ و پررنگ، و شُل و سِفت می‌شود) باید صرفاً به ریشه‌های اعتقادی پرداخت یا به ریاضت‌های خاص رو آورد.

اما گاهی باید از همین کارهای کوچک و دم‌دستی شروع کرد؛ همین‌که عنان زبان را به‌دست گیریم و سخن راست و استوار بگوییم و هر حرفی نزنیم و با هر لحنی حرف نزنیم و…، همین موجب استواری قلب و استواری ایمانمان خواهد بود.

شاید هم بتوان چنین برداشت کرد که «استواری زبان» نشانه‌ای است بر «استواری قلب»؛ مثل یک تب‌سنج که نشان‌دهنده‌ی وضعیت سلامت یا وخامت اوضاع قلبمان است.

کسی که ایمانش استوار باشد، زبانش هم استوار است و کسی که ایمانش سست باشد، زبانش سست و دهانش لق است. به‌قول شیخ بهایی؛ «حال متکلم از کلامش پیداست … از کوزه همان برون تراود که در اوست»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۰۴ ، ۱۱:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ اَلْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ (عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ) قَالَ:

«کَانَ رَجُلٌ شَیْخٌ نَاسِکٌ یَعْبُدُ اَللَّهَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ، فَبَیْنَا هُوَ یُصَلِّی وَ هُوَ فِی عِبَادَتِهِ، إِذْ بَصُرَ بِغُلاَمَیْنِ صَبِیَّیْنِ، قَدْ أَخَذَا دِیکاً وَ هُمَا یَنْتِفَانِ رِیشَهُ، فَأَقْبَلَ عَلَى مَا هُوَ فِیهِ مِنَ اَلْعِبَادَةِ، وَ لَمْ یَنْهَهُمَا عَنْ ذَلِکَ، فَأَوْحَى اَللَّهُ إِلَى اَلْأَرْضِ: «أَنْ سِیخِی بِعَبْدِی!»، فَسَاخَتْ بِهِ اَلْأَرْضُ، فَهُوَ یَهْوِی فِی اَلدُّرْدُورِ أَبَدَ اَلْآبِدِینَ وَ دَهْرَ اَلدَّاهِرِینَ.»

 الأمالی(للطوسی)، ج۱، ص۶۶۹

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در میان بنی‌اسرائیل، پیرمرد عابدی بود که عزلت گزیده بود و خداوند را عبادت می‌کرد. روزی که در حال عبادت بود و نماز می‌خواند، چشمش به دو پسربچه خردسال افتاد که خروسی را گرفته بودند و پَرهایش را می‌کندند.

پیرمرد عابد به عبادتش ادامه داد و آن‌دو را از آن‌کار بازنداشت.

آن‌گاه خداوند به زمین وحی فرمود که: «بنده‌ام را فروبکش!» پس زمین عابد را (در خود) فرو برد و او تا ابد و برای همیشه در آن گردآب‌مانند فرو خواهد رفت.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۰۴ ، ۰۸:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَمَّارٍ الدُّهْنِیِّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع یَقُولُ: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُورٍ یَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِعَبْدٍ مِنْ عَبِیدِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: «أَ شَکَرْتَ فُلَاناً؟» فَیَقُولُ: بَلْ شَکَرْتُکَ یَا رَبِّ. فَیَقُولُ: «لَمْ تَشْکُرْنِی إِذْ لَمْ تَشْکُرْهُ.»» ثُمَّ قَالَ: «أَشْکَرُکُمْ لِلَّهِ أَشْکَرُکُمْ لِلنَّاسِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۹

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«خداوند همه قلب‌های غمگین را دوست دارد و همه بندگان شکرگزار را دوست دارد.

خداوند (تبارک‌وتعالی) در روز قیامت به یکی از بندگانش می‌فرماید: «آیا از فلانی تشکر کردی؟»

آن بنده عرض می‌کند: پروردگارا! من تو را شکر گزاردم.

آن‌گاه خداوند می‌فرماید: «چون از او تشکر نکرده‌ای، پس مرا نیز شکر نگزارده‌ای.»»

بعد امام سجاد (علیه‌السلام) فرمود:

سپاس‌گزارترین شما نسبت به خداوند، سپاس‌گزارترین شما نسبت به مردم است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ مرداد ۰۴ ، ۱۴:۰۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی دَاوُدَ اَلْمُسْتَرِقِّ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ مُصْعَبٍ اَلْعَبْدِیِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ: «قُولُوا لِأُمِّ فَرْوَةَ تَجِیءُ فَتَسْمَعُ مَا صُنِعَ بِجَدِّهَا.» قَالَ: فَجَاءَتْ فَقَعَدَتْ خَلْفَ اَلسِّتْرِ. ثُمَّ قَالَ: «أَنْشِدْنَا!» قَالَ: فَقُلْتُ: «فَرْوُ جُودِی بِدَمْعِکِ اَلْمَسْکُوبِ!» قَالَ: فَصَاحَتْ وَ صِحْنَ اَلنِّسَاءُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «اَلْبَابَ! اَلْبَابَ!» فَاجْتَمَعَ أَهْلُ اَلْمَدِینَةِ عَلَى اَلْبَابِ. قَالَ: فَبَعَثَ إِلَیْهِمْ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «صَبِیٌّ لَنَا غُشِیَ عَلَیْهِ فَصِحْنَ اَلنِّسَاءُ.»

 الکافی، ج۸، ص۲۱۵

 

از سفیان بن مُصعب نقل شده است:

[روزی] خدمت امام صادق (علیه‌السلام) رسیدم.

حضرت فرمودند: «به امّ‌فروه بگویید بیاید و کاری که با جدش کردند را بشنود.»[۱] [۲]

بعد، حضرت (به من) فرمودند: «برایمان شعر (نوحه) بخوان!»

پس من [چنین شعر] گفتم: «ای (ام)فروه! اشک روانت را هدیه کن!...»

آن‌گاه ام‌فروه به‌گریه فریاد زد و زنان دیگر نیز فریاد برآوردند.

امام صادق (علیه‌السلام) [به‌شکل هشدارآمیزی] فرمودند: «درِ (خانه)! درِ (خانه)!»

اهل مدینه [با شنیدن صدای ناله و فغان زنان] پشت در جمع شده بودند.

آن‌گاه امام صادق (علیه‌السلام) یکی از کسی را (نزد مردم) فرستاد که (به آن‌ها بگوید:) «کودکی از ما غش کرده است و زنان فریاد می‌کنند.»[۳] [۴]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] ام‌ّفروة؛ کنیه‌ی اسماء، دختر امام صادق است. مادر ام‌فروه (همسر امام صادق) فاطمه، دختر حسین بن علی بن حسین (علیهم‌السلام) است. بنابراین ایشان هم از طرف پدر و هم از طرف مادر از نسل سیدالشهداء بوده‌اند. (هرچند کنیه‌ی مادر امام صادق (علیه‌السلام) نیز ام‌فروه بوده، اما از آن‌جا که مادر حضرت از نسل سیدالشهداء نبوده‌اند، در این‌جا منظور دخترشان است.)

[۲] این نکته نیز قابل توجه است که امام صادق از دخترشان می‌خواهند در این مجلس روضه شرکت کند و مصائب سیدالشهداء (علیهماالسلام) را بشنود و گریه کند.

[۳] پنهان کردن این مجلس عزاداری به‌خاطر شرایط تقیه و خفقان حاکم بر اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بوده است.

[۴] شاید بتوان گفت این جمله توریه‌ای بوده است؛ اشاره‌ای به غش کردن کودکی در کربلا…

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۴ ، ۱۱:۱۴
ابوالفضل رهبر

 

…عَنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ قَالَ: لَمَّا قُتِلَ اَلْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عَلَیْهِ السَّلاَمُ لَبِسْنَ نِسَاءَ بَنِی هَاشِمٍ اَلسَّوَادَ وَ اَلْمُسُوحَ وَ کُنَّ لاَ یَشْتَکِینَ مِنْ حَرٍّ وَ لاَ بَرْدٍ وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ یَعْمَلُ لَهُنَّ اَلطَّعَامَ لِلْمَأْتَمِ.

 المحاسن، ج۲، ص۴۲۰

 

از عُمر، فرزند امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

وقتی امام حسین (علیه‌السلام) به شهادت رسیدند، زنان بنی‌هاشم لباس‌های سیاه و پشمین به‌تن کردند و [به عزاداری می‌پرداختند و] از گرما و سرما شکایتی نمی‌کردند.

امام سجاد (علیه‌السلام) برای این مجلس عزایشان، غذا درست می‌کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۴ ، ۰۸:۳۱
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَکْرٍ اَلْحَضْرَمِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ سَمِعْتُهُ یَقُولُ:

«مَنْ أَرَادَ أَنْ یَعْلَمَ أَنَّهُ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ فَیَعْرِضُ حُبَّنَا عَلَى قَلْبِهِ فَإِنْ قَبِلَهُ فَهُوَ مُؤْمِنٌ وَ مَنْ کَانَ لَنَا مُحِبّاً فَلْیَرْغَبْ فِی زِیَارَةِ قَبْرِ اَلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فَمَنْ کَانَ لِلْحُسَیْنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ زَوَّاراً عَرَفْنَاهُ بِالْحُبِّ لَنَا أَهْلَ اَلْبَیْتِ وَ کَانَ مِنْ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ وَ مَنْ لَمْ یَکُنْ لِلْحُسَیْنِ زَوَّاراً کَانَ نَاقِصَ اَلْإِیمَانِ.»

 کامل الزیارات، ج۱، ص۱۹۳

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس می‌خواهد بداند که از اهل بهشت است (یا نه!)، "محبت نسبت به ما (اهل‌بیت)" را به قلبش عرضه کند؛ اگر قلبش "محبت نسبت به ما" را پذیرفت، او مؤمن است و هرکس دوست‌دار ماست، باید در زیارت مزار امام حسین (علیه‌السلام) راغب باشد.

- پس هرکس امام حسین (علیه‌السلام) را بسیار زیارت کند، ما (اهل‌بیت) او را به‌عنوان دوست‌دار خودمان خواهیم شناخت و او از اهل بهشت خواهد بود

- و هرکس امام حسین (علیه‌السلام) را بسیار زیارت نکند، ایمانش ناقص است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همان‌طور که ملاحظه می‌فرمایید، بنا به فرمایش حضرت باقرالعلوم (علیه‌السلام)؛

کسی «اهل بهشت» است که اهل‌بیت او را به‌عنوان محبّ و دوست‌دارِ خود بشناسند.

انسان برای اثبات محبت قلبی‌اش به ایشان، باید نشانه‌هایی از این محبت را بروز دهد.

یکی از نشانه‌های بارز محبت به اهل‌بیت (علیهم‌السلام) «اهتمام به زیارت سیدالشهدا» است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مرداد ۰۴ ، ۱۰:۴۹
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ صَاحِبِ السَّابِرِیِّ فِیمَا أَعْلَمُ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«فِیمَا أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مُوسَى ع: «یَا مُوسَى اشْکُرْنِی حَقَّ شُکْرِی!» فَقَالَ: یَا رَبِّ وَ کَیْفَ أَشْکُرُکَ حَقَّ شُکْرِکَ وَ لَیْسَ مِنْ شُکْرٍ أَشْکُرُکَ بِهِ إِلَّا وَ أَنْتَ أَنْعَمْتَ بِهِ عَلَیَّ؟! قَالَ: «یَا مُوسَى الْآنَ شَکَرْتَنِی حِینَ عَلِمْتَ أَنَّ ذَلِکَ مِنِّی.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«در میان آن‌چه خداوند (عزّوجلّ) به حضرت موسی (علیه‌السلام) وحی فرموده است، این فرمایش است که: «ای موسی! مرا آن‌چنان‌که حقش است، شکر بگزار!»

حضرت موسی عرض کرد: پروردگارا! چه‌گونه می‌توانم شکر تو را آن‌گونه که حقش است، به‌جا آورم، درحالی‌که جز این نیست که هر بار تو را شکر می‌گزارم، خودت این نعمت (توفیق شکرگزاری) را به عطا فرموده‌ای.

خداوند فرمود: «ای موسی! الآن که دانستی نعمت شکرگزاری هم از جانب من است، (در واقع آن‌گونه که حقش است) مرا شکر گزاردی.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۰۴ ، ۱۲:۱۵
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ فِی سَفَرٍ یَسِیرُ عَلَى نَاقَةٍ لَهُ إِذَا نَزَلَ فَسَجَدَ خَمْسَ سَجَدَاتٍ فَلَمَّا أَنْ رَکِبَ قَالُوا: یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّا رَأَیْنَاکَ صَنَعْتَ شَیْئاً لَمْ تَصْنَعْهُ! فَقَالَ: «نَعَمْ اسْتَقْبَلَنِی جَبْرَئِیلُ ع فَبَشَّرَنِی بِبِشَارَاتٍ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَسَجَدْتُ لِلَّهِ شُکْراً لِکُلِّ بُشْرَى سَجْدَةً.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در سفری، بر ماده‌شتر خود سوار بودند. ناگهان پیاده شدند و پنج سجده به‌جا آوردند.

وقتی سوار شدند، (اصحاب) عرض کردند:

ای رسول خدا! ما دیدیم شما کاری کردید که پیش‌تر چنین نکرده بودید!

پیامبر فرمودند:

«بله، جبرئیل (علیه‌السلام) نزد من آمد و مژده‌هایی از جانب خداوند (عزّوجلّ) به من داد. پس من در ازای هر مژده، سجده‌ای به‌جا آوردم.»»

 

 

 

…عَنْ هِشَامِ بْنِ أَحْمَرَ قَالَ: کُنْتُ أَسِیرُ مَعَ أَبِی الْحَسَنِ ع فِی بَعْضِ أَطْرَافِ الْمَدِینَةِ إِذْ ثَنَى رِجْلَهُ عَنْ دَابَّتِهِ فَخَرَّ سَاجِداً فَأَطَالَ وَ أَطَالَ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَ رَکِبَ دَابَّتَهُ فَقُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ أَطَلْتَ السُّجُودَ! فَقَالَ: «إِنَّنِی ذَکَرْتُ نِعْمَةً أَنْعَمَ اللَّهُ بِهَا عَلَیَّ فَأَحْبَبْتُ أَنْ أَشْکُرَ رَبِّی.»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از هشام بن احمر نقل شده است:

من به‌همراه امام کاظم (علیه‌السلام) در اطراف مدینه در حرکت بودم. ناگهان ایشان بر بالای مَرکبِ خود، پاهاشان را (به‌حالت دوزانو) جمع کردند، به سجده رفتند و سجده‌شان را بسیار طولانی کردند. بعد، سر (از سجده) برآوردند و به مَرکب خود زدند (تا حرکت کند).

به ایشان عرض کردم:

فدایتان شوم! چقدر سجده‌تان طولانی شد!

امام کاظم (علیه‌السلام) فرمودند:

«به‌راستی که من یاد نعمتی از نعمت‌هایی که خداوند به من عطا کرده، افتادم و دوست داشتم که پروردگارم را شکر گزارم.»

 

 

 

مطلب مرتبط پیشین:

«سجده‌ی شکر، هنگام یاد آوری نعمت، ولو هنگام رانندگی!!!»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۰۴ ، ۱۶:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«تَقُولُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ إِذَا نَظَرْتَ إِلَى الْمُبْتَلَى مِنْ غَیْرِ أَنْ تُسْمِعَهُ «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ».» قَالَ: «مَنْ قَالَ ذَلِکَ لَمْ یُصِبْهُ ذَلِکَ الْبَلَاءُ أَبَداً.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از امام باقر (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه چشمت به کسی افتاد که به بلایی دچار شده، بدون این‌که به گوشش برسانی، سه مرتبه بگو:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَافَانِی مِمَّا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ لَوْ شَاءَ فَعَلَ»؛ «حمد خدایی را که مرا از آن‌چه تو را به آن مبتلا کرده، معاف فرموده است، درحالی‌که اگر می‌خواست (مرا نیز مبتلا) کرده بود.»

هرکس چنین بگوید، هرگز به آن بلا دچار نخواهد شد.»

 

 

 

…عَنْ حَفْصِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الْبَلَاءِ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ لَا تُسْمِعُوهُمْ فَإِنَّ ذَلِکَ یَحْزُنُهُمْ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«هرگاه اهل بلا را دیدید، خدا را حمد گویید، به‌طوری که به گوششان نرسانی؛

چراکه این(که به گوششان برسد) آن‌ها را غمگین می‌کند.»

 

 

 

…عَنْ حَفْصٍ الْکُنَاسِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا مِنْ عَبْدٍ یَرَى مُبْتَلًى فَیَقُولُ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَدَلَ عَنِّی مَا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ فَضَّلَنِی عَلَیْکَ بِالْعَافِیَةِ اللَّهُمَّ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَهُ بِهِ» إِلَّا لَمْ یُبْتَلَ بِذَلِکَ الْبَلَاءِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هیچ بنده‌ای نیست که شخص مبتلایی را ببیند و بگوید:

«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی عَدَلَ عَنِّی مَا ابْتَلَاکَ بِهِ وَ فَضَّلَنِی عَلَیْکَ بِالْعَافِیَةِ اللَّهُمَّ عَافِنِی مِمَّا ابْتَلَیْتَهُ بِهِ»؛ «حمد خدایی را که آن‌چه تو را به آن مبتلا کرده، از من برگردانیده و مرا با عافیت نسبت به تو برتری داده. خدایا! مرا از آن‌چه او را مبتلا کرده‌ای، معاف دار!»،

مگراین‌که به آن بلا مبتلا نخواهد شد.»

 

 

 

…عَنْ خَالِدِ بْنِ نَجِیحٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«إِذَا رَأَیْتَ الرَّجُلَ وَ قَدِ ابْتُلِیَ وَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْکَ فَقُلِ: «اللَّهُمَّ إِنِّی لَا أَسْخَرُ وَ لَا أَفْخَرُ وَ لَکِنْ أَحْمَدُکَ عَلَى عَظِیمِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ».»

 الکافی، ج۲، ص۹۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه مردی را دیدی که مبتلا به بلایی است و خداوند به تو نعمت داده (که مبتلا به آن بلا نیستی)، بگو:

«اللَّهُمَّ إِنِّی لَا أَسْخَرُ وَ لَا أَفْخَرُ وَ لَکِنْ أَحْمَدُکَ عَلَى عَظِیمِ نَعْمَائِکَ عَلَیَّ»؛ «خدایا! من (او را) مسخره نمی‌کنم و (بر او به‌خاطر نعمتی که به من داده‌ای) فخر نمی‌فروشم، اما تو را به‌خاطر نعمت‌هایی فراوانی که به من داده‌ای، حمد می‌کنم.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۰۴ ، ۱۲:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

«استدراج» اصطلاحی است برگرفته از قرآن (آل‌عمران:۱۷۸، قلم:۴۵، أعراف:۱۸۲ و أنعام:۴۴) و در لغت به‌معنای «نزدیک‌شدن تدریجی به چیزی» است.

وقتی کسی علی‌رغم این‌که حق را می‌شناسد و حجت بر او تمام شده، حق را انکار می‌نماید و سرکشی می‌کند، خداوند نعمت‌هایش را یکی‌پس‌ازدیگری بر او نازل می‌کند تا سرش به آن‌ها گرم شود، مغرور شود، از توبه و بازگشت به‌سوی خداوند غافل شود، پله‌پله نزول کند و در نهایت به عذابی شدید گرفتار شود.

 

 

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است که در پاسخ به سؤالی پیرامون مورد معنای «استدراج» چنین فرمودند:

«هُوَ اَلْعَبْدُ یُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَیُمْلَى لَهُ وَ تُجَدَّدُ لَهُ عِنْدَهَا اَلنِّعَمُ فَتُلْهِیهِ عَنِ اَلاِسْتِغْفَارِ مِنَ اَلذُّنُوبِ فَهُوَ مُسْتَدْرَجٌ مِنْ حَیْثُ لاَ یَعْلَمُ.»

 الکافی، ج۲، ص۴۵۲

 

«استدراج این است که بنده گناهی مرتکب می‌شود، اما به او مهلت داده می‌شود (گوش‌مالی نمی‌شود) و هنگام ارتکاب آن گناه، دوباره به او نعمت‌هایی داده می‌شود تا او را از "استغفار از گناهانش" غافل گرداند. پس آن بنده از طریقی که نمی‌فهمد، دچار استدراج شده است.»

 

 

بنابراین وقتی زندگی به‌کام انسان باشد؛ مستمراً به او نعمت داده شود و دچار ابتلائات هم نشود، می‌تواند برای او نگران‌کننده باشد که «نکند دچار سنت الهیِ استدراج شده باشم!»

 

 

چنان‌چه از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«یَا ابْنَ آدَمَ إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَ أَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ‏.»

 نهج‌البلاغة، ص۴۷۲

 

«ای فرزند آدم! هرگاه دیدی پروردگارت نعمت‌هایش را پی‌درپی بر تو نازل می‌کند، درحالی‌که تو نافرمانی‌اش می‌کنی، از این وضعیت سخت بترس.»

 

 

این نگرانی برای یکی از اصحاب امام صادق (علیه‌السلام) نیز ایجاد شده و او این موضوع را با حضرت در میان گذاشته است.

ملاحظه بفرمایید…

 

 

…عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَرْزُقَنِی مَالًا فَرَزَقَنِی وَ إِنِّی سَأَلْتُ اللَّهَ أَنْ یَرْزُقَنِی وَلَداً فَرَزَقَنِی وَلَداً وَ سَأَلْتُهُ أَنْ یَرْزُقَنِی دَاراً فَرَزَقَنِی وَ قَدْ خِفْتُ أَنْ یَکُونَ ذَلِکَ اسْتِدْرَاجاً فَقَالَ: «أَمَا وَ اللَّهِ مَعَ الْحَمْدِ فَلَا.»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از عُمر بن یزید نقل شده است: به امام صادق (علیه‌السلام) عرض کردم:

من از خداوند (عزّوجلّ) خواستی مالی را روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. از خدا خواستم فرزندی روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. از او خواستم خانه‌ای روزی‌ام کند؛ روزی‌ام کرد. نگران شده‌ام که این وضعیت «استدراج» باشد.

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«بدان! به خدا قسم، با «حمد کردن»، استدراج نیست.»[۱]

 

 

 

همچنین از امام حسین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اَلاِسْتِدْرَاجُ مِنَ اَللَّهِ سُبْحَانَهُ لِعَبْدِهِ أَنْ یُسْبِغَ عَلَیْهِ اَلنِّعَمَ وَ یَسْلُبَهُ اَلشُّکْرَ.»

 تحف‌العقول، ج۱، ص۲۴۶

 

«استدراج بنده از جانب خداوند (سبحانه)، این است که خداوند نعمت‌هایش را بر آن بنده سرازیر کند و او را از شکرگزاری محروم کند.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] اگر شکرِ این نعمت‌ها را به‌جا آوری، استدراج نیست.

[۲] بنابراین در صورتی که مانند عُمر بن یزید، نعمت‌ها بر شما سرازیر بود و بلایی هم سرتان نمی‌آمد و نگران شدید که مبادا دچار سنت «استدراج» شده‌اید، تأمل کنید که آیا شما از شاکران و حامدان پروردگار هستید یا خیر؛ چون خداوند کسی را که دچار استدراج کرده باشد، از شکر و حمد محروم می‌کند!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۰۴ ، ۰۷:۲۳
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «إِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ لَیَشْرَبُ الشَّرْبَةَ مِنَ الْمَاءِ فَیُوجِبُ اللَّهُ لَهُ بِهَا الْجَنَّةَ.» ثُمَّ قَالَ: «إِنَّهُ لَیَأْخُذُ الْإِنَاءَ فَیَضَعُهُ عَلَى فِیهِ فَیُسَمِّی ثُمَّ یَشْرَبُ فَیُنَحِّیهِ وَ هُوَ یَشْتَهِیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ یَعُودُ فَیَشْرَبُ ثُمَّ یُنَحِّیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ ثُمَّ یَعُودُ فَیَشْرَبُ ثُمَّ یُنَحِّیهِ فَیَحْمَدُ اللَّهَ فَیُوجِبُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهَا لَهُ الْجَنَّةَ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«به‌راستی که مردی از میان شما مقداری آب می‌نوشد و خداوند به‌خاطر نوشیدن آن آب بهشت را برایش واجب می‌کند!»

سپس حضرت [در توضیح] فرمودند:

«آن مرد، ظرف آب را برمی‌دارد و بر دهانش قرار می‌دهد، آن‌گاه خداوند را [با بسم‌الله…] نام می‌برد.

سپس (کمی از آن آب) می‌نوشد و ظرف آب را از دهانش برمی‌دارد، درحالی‌که هنوز اشتها دارد، آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

سپس ظرف را (به دهانش) برمی‌گرداند و (کمی) می‌نوشد. سپس برمی‌دارد، آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

سپس (به دهان) برمی‌گرداند و می‌نوشد. آن‌گاه خداوند را حمد می‌کند.

پس خداوند (عزّوجلّ) به‌خاطر این کارش، بهشت را برایش واجب می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۴۷
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا قَالَ: لَمَّا قُبِضَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ أَمَرَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِالسِّرَاجِ فِی اَلْبَیْتِ اَلَّذِی کَانَ یَسْکُنُهُ حَتَّى قُبِضَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ ثُمَّ أَمَرَ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ بِمِثْلِ ذَلِکَ فِی بَیْتِ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ حَتَّى خَرَجَ بِهِ إِلَى اَلْعِرَاقِ ثُمَّ لاَ أَدْرِی مَا کَانَ.

 الکافی، ج۳، ص۲۵۱

 

از جمعی از اصحاب نقل شده است:

زمانی که امام باقر (علیه‌السلام) از دنیا رفتند، امام صادق (علیه‌السلام) دستور دادند در خانه‌ای که ایشان (امام باقر) ساکن بودند، چراغی روشن کنند.

(روشن نگه داشتن چراغ ادامه داشت) تا زمانی که امام صادق (علیه‌السلام) از دنیا رفتند.

بعد از امام صادق، امام کاظم نیز دستور دادند در خانه‌ی امام صادق (علیهماالسلام) چنین کنند (چراغی روشن نگه دارند.)

(این دستور استمرار داشت) تا زمانی که امام کاظم (علیه‌السلام) را (از مدینه) به عراق منتقل کردند. بعد از آن نمی‌دانم چه شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«شُکْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ وَ تَمَامُ الشُّکْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«شکر نعمت، پرهیز از محرّمات است

و تمام شکر، این سخن انسان است: «الحمد لله ربّ العالمین».»

 

 

 

…عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی اَلْحَسَنِ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«مَنْ أَنْعَمَ اَللَّهُ عَلَیْهِ بِنِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ فَقَدْ أَدَّى شُکْرَهَا.»

 الکافی، ج۲، ص۹۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس خداوند به او نعمتی دهد و آن نعمت را با قلبش بشناسد، شکر آن را به‌جا آورده است.»

 

 

 

…عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: خَرَجَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مِنَ الْمَسْجِدِ وَ قَدْ ضَاعَتْ دَابَّتُهُ فَقَالَ: «لَئِنْ رَدَّهَا اللَّهُ عَلَیَّ لَأَشْکُرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکْرِهِ.» قَالَ: فَمَا لَبِثَ أَنْ أُتِیَ بِهَا فَقَالَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ» فَقَالَ لَهُ قَائِلٌ: جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ لَیْسَ قُلْتَ لَأَشْکُرَنَّ اللَّهَ حَقَّ شُکْرِهِ؟ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «أَ لَمْ تَسْمَعْنِی قُلْتُ الْحَمْدُ لِلَّهِ؟»

 الکافی، ج۲، ص۹۷

 

از حمّاد بن عثمان نقل شده است:

امام صادق (علیه‌السلام) از مسجد خارج شدند و (دیدند) مَرکَبشان نیست.

پس فرمودند:

«اگر خداوند آن را به من برگرداند، قطعاً خدا را شکر خواهم کرد؛ آن‌طور که حق شکرش است.»

حماد گوید:

مدتی نگذشت که آن چهارپا [پیدا شد و آن] را برایشان آوردند.

حضرت فرمودند:

«الحمد لله»

شخصی به ایشان عرض کرد:

فدایتان شوم، مگر نفرمودید خدا را آن‌طور که حق شکرش است، شکر خواهم کرد؟

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«مگر نشنیدی که گفتم «الحمد لله»؟»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در مجموع می‌توان گفت: «شکر نعمت» در سه مرتبه است:

- شکر قلبی؛ این‌که انسان با قلبش آن نعمت را بشناسد.

- شکر زبانی؛ این‌که انسان به‌زبان خداوند را حمد گوید.

- شکر عملی؛ این‌که انسان از محرّمات پرهیز کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ خرداد ۰۴ ، ۱۵:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ إِسْحَاقَ الْجَعْفَرِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَکْتُوبٌ فِی التَّوْرَاةِ: «اشْکُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَیْکَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَکَرَکَ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُکِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا کُفِرَتْ الشُّکْرُ زِیَادَةٌ فِی النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِیَرِ.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۴

 

از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است:

«در تورات نوشته شده است:

«سپاس‌گزار (شاکرِ) کسی باش که به تو نعمت داده و به کسی که از تو سپاس‌گزاری می‌کند، نعمت ببخش (انعام کن!)؛

زیرا نعمت‌ها از بین نمی‌روند، اگر شکر شوند و باقی نمی‌مانند، اگر کفران شوند.

شکر موجب زیاد شدن نعمت‌ها و در امان بودن از دیگران است.»»

 

 

 

…عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا سَمِعَاهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ مِنْ نِعْمَةٍ فَعَرَفَهَا بِقَلْبِهِ وَ حَمِدَ اللَّهَ ظَاهِراً بِلِسَانِهِ فَتَمَّ کَلَامُهُ حَتَّى یُؤْمَرَ لَهُ بِالْمَزِیدِ.»

 الکافی، ج۲، ص۹۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هر نعمتی که خداوند به بنده‌ای دهد، که آن بنده آن نعمت را با دلش بشناسد و در ظاهر با زبانش خداوند را حمد گوید، وقتی کلامش (حمد زبانی) تمام شود، برایش (از جانب خداوند) دستور می‌رسد به زیاد شدنِ (نعمت.)»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«دَخَلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ص الْمَسْجِدَ فَإِذَا هُوَ بِرَجُلٍ عَلَى بَابِ الْمَسْجِدِ کَئِیبٍ حَزِینٍ فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «مَا لَکَ؟» قَالَ: یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أُصِبْتُ بِأَبِی [وَ أُمِّی‏] وَ أَخِی وَ أَخْشَى أَنْ أَکُونَ قَدْ وَجِلْتُ. فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع: «عَلَیْکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الصَّبْرِ تَقْدَمْ عَلَیْهِ غَداً وَ الصَّبْرُ فِی الْأُمُورِ بِمَنْزِلَةِ الرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ فَإِذَا فَارَقَ الرَّأْسُ الْجَسَدَ فَسَدَ الْجَسَدُ وَ إِذَا فَارَقَ الصَّبْرُ الْأُمُورَ فَسَدَتِ الْأُمُورُ.»»

 الکافی، ج۲، ص۹۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) وارد مسجد شدند و مردی را جلوی درِ مسجدِ [کوفه] دیدند که غمگین و اندوهگین بود.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«تو را چه شده است؟»

عرض کرد:

ای امیر مؤمنان! دچار مصیبت (مرگِ) پدر [و مادر] و برادر شده‌ام و می‌ترسم (از شدت این مصیبت‌ها) دق کنم.

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به او فرمودند:

«بر تو باد؛ تقوای خداوند و صبر، که فردا(ی قیامت) آن را پیش فرستی.

صبر در امور زندگی به‌منزله سر است برای بدن؛ هرگاه سر جدا شود، جسد فاسد می‌شود و (چنین است که) هرگاه صبر در امور زندگی از بین برود، آن امور دچار فساد می‌شوند.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۰۴ ، ۰۹:۱۸
ابوالفضل رهبر