دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۸۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسول خدا» ثبت شده است

 

پیش‌تر در مجموعه احادیثی با عنوان «سه دوره هفت‌ساله برای تربیت کودک» ذکر شد که هفت سال دومِ زندگی کودک، دوره «اطاعت و آموزش» است.

در این دوره کودک به حدی از رشد رسیده است که هم دستورپذیر است و هم برای آموختن، آمادگی کامل دارد. بنابراین باید از این فرصت استفاده کرد و بار او را برای موفقیت‌های آینده بست.

همچنین بیان شد که باید در این دوره قرآن، حدیث، احکام، جملات حکمت‌آمیز و تجربیات مفید را به او آموخت.

در حدیث زیر به یکی از تعالیمی که باید به کودک منتقل شود، اشاره شده است.

 

 

 

...عَنْ یَعْقُوبَ بْنِ سَالِمٍ رَفَعَهُ قَالَ قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«عَلِّمُوا أَوْلاَدَکُمُ اَلسِّبَاحَةَ وَ اَلرِّمَایَةَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امیرالمؤمنین، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما)‌ نقل شده است:

«به فرزندانتان شنا و تیراندازی را بیاموزید.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این ورزش‌ها علاوه بر این‌که جسم کودک را پرورش می‌دهند و بر دقت، تمرکز و چابکی او نیز می‌افزایند و به‌خلاف بسیاری از ورزش‌ها، ثمره‌ای عملی - بلکه حیاتی - دارند.

چه خوب است فرزندانمان و حتی خودمان به ورزش‌ها، بازی‌ها و سرگرمی‌هایی مشغول شویم که علاوه بر لذتی که برایمان دارند، ثمره قابل توجهی نیز داشته باشند.

جا دارد تحقیق مفصلی در مورد فواید پرداختن به شنا و تیراندازی (که در احادیث به آن تأکید شده) انجام شود و آثار تربیتی این امور بر جسم و جان انسان، مورد مداقّه قرار گیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۰۱ ، ۰۹:۱۲
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ أَبِی حَیُّونٍ مَوْلَى اَلرِّضَا عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: «نَزَلَ جَبْرَئِیلُ عَلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَ: «یَا مُحَمَّدُ إِنَّ رَبَّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ إِنَّ الْأَبْکَارَ مِنَ النِّسَاءِ بِمَنْزِلَةِ الثَّمَرِ عَلَى الشَّجَرِ فَإِذَا أَیْنَعَ الثَّمَرُ فَلَا دَوَاءَ لَهُ إِلَّا اجْتِنَاؤُهُ وَ إِلَّا أَفْسَدَتْهُ الشَّمْسُ وَ غَیَّرَتْهُ الرِّیحُ وَ إِنَّ الْأَبْکَارَ إِذَا أَدْرَکْنَ مَا یُدْرِکْنَ النِّسَاءُ فَلَا دَوَاءَ لَهُنَّ إِلَّا الْبُعُولُ وَ إِلَّا لَمْ یُؤْمَنْ عَلَیْهِنَّ الْفِتْنَةُ.» فَصَعِدَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمِنْبَرَ فَخَطَبَ النَّاسَ ثُمَّ أَعْلَمَهُمْ مَا أَمَرَهُمُ اللَّهُ بِهِ فَقَالُوا: مِمَّنْ یَا رَسُولَ اللَّهِ؟ فَقَالَ: «مِنَ الْأَکْفَاءِ.» فَقَالُوا: وَ مَنِ الْأَکْفَاءُ؟ فَقَالَ: «الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ أَکْفَاءُ بَعْضٍ.» ثُمَّ لَمْ یَنْزِلْ حَتَّى زَوَّجَ ضُبَاعَةَ بِنْتَ زُبَیْرِ بْنِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لِمِقْدَادِ بْنِ أَسْوَدَ ثُمَّ قَالَ: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا زَوَّجْتُ ابْنَةَ عَمِّی الْمِقْدَادَ لِیَتَّضِعَ النِّکَاحُ.»»

 عیون‌أخبارالرضا، ج‏۱، ص۲۸۹

 

از ابوحیّون، غلام امام رضا (علیه‌السلام) [از ایشان] نقل شده است:

«جبرئیل بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نازل شد و عرض کرد:

ای محمد! پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید:

«زنان دوشیزه، مانند میوه‌ی بر درخت هستند. میوه وقتی برسد، برایش جز چیدن دارویی نیست، وگرنه خورشید آن را فاسد می‌کند و باد آن را دگرگون می‌سازد.

دوشیزگان نیز وقتی آن‌چه را که زنان می‌بینند، ببینند،[۱] برایشان دارویی جز شوهر کردن نیست، وگرنه از فتنه در امان نخواهند بود.»

آن‌گاه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بر فراز منبر رفتند و برای مردم سخنرانی کردند و آنان را از دستور خداوند آگاه ساختند.

مردم عرض کردند:

ای رسول خدا! از میان چه کسانی (برایشان شوهر برگزینیم)؟

پیامبر فرمودند:

«از میان کفوها (همتایانشان).»

عرض کردند:

کفوهای آن‌ها چه کسانی‌اند؟

حضرت فرمودند:

«بعضی از مؤمنین کفو (همتای) بعضی دیگر هستند.»[۲]

آن‌گاه پیامبر از منبر پایین نیامدند، تا زمانی که «ضُباعه» دخترِ «زبیر بن عبدالمطلب» را به ازدواج «مقداد» در آوردند و فرمودند:

«ای مردم! من دختر عمویم را به ازدواج مقداد در آوردم، فقط برای این‌که ازدواج را (میان شما) آسان گردانم.»»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] مقصود، بالغ شدن و بروز عادت ماهانه است.

[۲] در مطلب پیشین از امام جواد (علیه‌السلام) نقل شد: «اگر کسی که اخلاق و دینش را می‌پسندید، (برای خواستگاری) نزد شما آمد، (دخترتان را) به ازدواج او در آورید.» (الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷) و توضیح داده شد که هر خانواده‌ای با هر سطحی از تدین و هر طرز فکری، تیپ خاصی را می‌پسندند و معنای «کفویت» همین است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۰۱ ، ۱۷:۴۰
ابوالفضل رهبر

 

…عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَهْزِیَارَ قَالَ کَتَبَ عَلِیُّ بْنُ أَسْبَاطٍ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ فِی أَمْرِ بَنَاتِهِ وَ أَنَّهُ لاَ یَجِدُ أَحَداً مِثْلَهُ فَکَتَبَ إِلَیْهِ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «فَهِمْتُ مَا ذَکَرْتَ مِنْ أَمْرِ بَنَاتِکَ وَ أَنَّکَ لاَ تَجِدُ أَحَداً مِثْلَکَ فَلاَ تَنْظُرْ فِی ذَلِکَ رَحِمَکَ اَللَّهُ فَإِنَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ قَالَ: «إِذَا جَاءَکُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِینَهُ فَزَوِّجُوهُ «إِلاّٰ تَفْعَلُوهُ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِی اَلْأَرْضِ وَ فَسٰادٌ کَبِیرٌ».»»

 الکافی، ج‏۵، ص۳۴۷

 

از علی بن مهزیار نقل شده است:

علی بن أسباط نامه‌ای به امام جواد (علیه‌السلام) نوشت و این مشکلش را با حضرت در میان گذاشت که: برای دخترانش کسی را پیدا نمی‌کند که مثل خودش (مثل علی بن أسباط) باشد.

حضرت در پاسخ نوشتند:

«آن‌چه درباره دخترانت ذکر کردی؛ که هیچ‌کس را مثل خودت (برای آن‌ها) پیدا نمی‌کنی، متوجه شدم.

چنین عقیده‌ای نداشته باش، خدا رحمتت کند!

چراکه رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«اگر کسی که اخلاق و دینش را می‌پسندید، (برای خواستگاری) نزد شما آمد، (دخترتان را) به ازدواج او درآورید؛ «که اگر چنین نکنید، فتنه و فساد بزرگی در زمین روی خواهد داد.»[انفال:۷۳]»»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] علی بن أسباط، از بزرگان شیعه، عالم و صاحب تألیفاتی بوده است. او دوست داشته دخترش را به ازدواج شخصی مثل خودش درآورد. وی توجه نداشته که اولاً هیچ‌کس مثل دیگری نیست. ثانیاً یک جوان چگونه می‌تواند در جایگاه اجتماعی یا علمیِ مردی به سن او باشد. ثالثاً اگر باشد هم معلوم نیست به تور هم بخورند. رابعاً شاید دخترش سلیقه دیگری داشته باشد.

امثال این حساسیت‌های بی‌جا، سبب می‌شود ازدواج دختران به تأخیر بیفتد و همان‌طور که پیامبر فرموده‌اند، فتنه و فساد در زمین رخ دهد.

[۲] ملاکِ بارزی که در روایات، برای پذیرفتن خواستگار، مورد تأکید قرار گرفته است، «پسندیدن اخلاق و دینِ» خواستگار است. ممکن است اشکال شود که در این‌صورت فقط باید به تیپ خاصی از مردان جواب مثبت داد.

نکته این است که هر خانواده‌ای، با هر سطحی از تدین و هر طرز فکری، تیپ خاصی را می‌پسندند (چه به لحاظ اخلاقی و چه به لحاظ دینی) و معنای «کفویت» هم همین است.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آبان ۰۱ ، ۰۸:۵۴
ابوالفضل رهبر

 

قالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ زَوَّجَ‏ کَرِیمَتَهُ‏ بِفَاسِقٍ‏ نَزَلَ عَلَیْهِ کُلَّ یَوْمٍ أَلْفُ لَعْنَةٍ وَ لَا یَصْعَدُ لَهُ عَمَلٌ إِلَى السَّمَاءِ وَ لَا یُسْتَجَابُ لَهُ دُعَاؤُهُ وَ لَا یُقْبَلُ مِنْهُ صَرْفٌ وَ لَا عَدْلٌ.»

 إرشاد القلوب، ج‏۱، ص۱۷۴

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس دختر گرامی‌اش را به ازدواج مردی فاسق[۱] درآورد؛

- در هر روز هزار لعن بر او فرود می‌آید،

- اعمال (عبادی)اش به آسمان نمی‌رود (مقبول واقع نمی‌شود)،

- دعایش مستجاب نمی‌شود

- و واجبات و مستحبات از او پذیرفته نمی‌شوند.»[۲]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] فسق، در لغت به معنای خروج آسیب‌آفرین از دایره شرع، عقل یا عرف است. فاسق، کسی است که به مقررات دینی، عقلی یا عرفی پای‌بند نیست و به‌این‌ترتیب نه‌تنها به خودش، بلکه به دیگران نیز آسیب می‌رساند.

[۲] معلوم است که اگر - با هر انگیزه‌ای؛ از جمله تمکن مالی مرد یا فشار عرف یا… - دخترمان را به ازدواج چنین فردی در آوریم، دین و دنیای او و نسل پس از او آسیب خواهد دید و مسؤول این خسارت کسانی‌اند که عامل این خسارت بوده‌اند.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

نکته قابل توجه این است که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌طور مطلق نفرموده‌اند که دخترتان را به ازدواج چنین کسی در نیاورید، بلکه فرموده‌اند «دختر کریمه‌تان را…»؛ چراکه زن و شوهر باید کفو و همتای یکدیگر باشند.

چنان‌که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید:

«الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَ الْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَ الطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَ الطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ...»

نور:۲۶

«زنان آلوده و فرومایه برای مردان آلوده و فرومایه‌اند

و مردان آلوده و فرومایه برای زنان آلوده و فرومایه‌اند

و زنان پاکیزه و نیکو برای مردان پاکیزه و نیکویند

و مردان پاکیزه و نیکو برای زنان پاکیزه و نیکویند...»

و نیز می‌فرماید:

«الزَّانِی لَا یَنْکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَ الزَّانِیَةُ لَا یَنْکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَ حُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ»

نور:۳

«مرد زناکار نباید جز با زن زناکار یا مشرک ازدواج کند

و زن زناکار نباید جز با مرد زناکار یا مشرک ازدواج کند

و این [ازدواج] بر مؤمنان حرام شده است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آبان ۰۱ ، ۱۰:۴۸
ابوالفضل رهبر

 

گاهی در بیان بعضی موضوعات باید خجالت را کنار گذاشت و مسأله را رُک و راست مطرح کرد. همان‌طور که اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز در جای خودش چنین می‌کردند.

موضوعی که در این مطلب بیان می‌شود نیز از این دست موضوعات است.

 

 

 

…عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَوْ أَنَ‏ رَجُلًا غَشِیَ‏ امْرَأَتَهُ وَ فِی الْبَیْتِ صَبِیٌّ مُسْتَیْقِظٌ یَرَاهُمَا وَ یَسْمَعُ کَلَامَهُمَا وَ نَفَسَهُمَا مَا أَفْلَحَ أَبَداً إِذَا کَانَ غُلَاماً کَانَ زَانِیاً أَوْ جَارِیَةً کَانَتْ زَانِیَةً وَ کَانَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا أَرَادَ أَنْ یَغْشَى أَهْلَهُ أَغْلَقَ الْبَابَ وَ أَرْخَى السُّتُورَ وَ أَخْرَجَ الْخَدَمَ.»

 الکافی، ج‏۵، ص۵۰۰

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«قسم به خدایی که جانم در دست اوست، اگر مردی با همسرش همبستر شود و در اتاق، کودکی بیدار باشد که آن‌دو را ببیند و صدایشان را و صدای نَفَس‌هایشان را بشنود، هرگز سعادتمند نخواهد شد؛

اگر پسربچه باشد، زناکار می‌شود و اگر دختربچه باشد، زناکار می‌شود.

امام سجاد (علیه‌السلام) هرگاه قصد این کار را می‌نمود، درب را قفل می‌کرد، پرده‌ها را می‌انداخت و خدمتکاران را بیرون می‌کرد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] در بعضی روایات نیز نقل شده است: در صورتی که همبستری در جایی انجام شود که کودکی آن‌جا باشد، بیم آن می‌رود که فرزندی که حاصل آن همبستری است، به فسق و فجور شهرت یابد. (طب‌الأئمة، ص۱۳۳) بنابراین، مسأله مسأله‌ی خطیری است و اگر این مراقبت‌های لازم صورت نگیرد، عواقب شومی برای فرزندانمان در پی خواهد داشت.

[۲] چه‌بسا این سرنوشت شوم، خدای نکرده با دیدن صحنه‌های مستهجن نیز در انتظار کودکانمان باشد. لازم است والدین در این زمینه نیز مراقبت جدی داشته باشند تا مبادا چنین صحنه‌هایی از طریقی به چشم و گوش کودکانشان بخورد و موجب محرومیت آن‌ها از سعادت گردد.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۰۱ ، ۱۰:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

بعضی پسربچه‌ها از زمانی که به دنیا می‌آیند تا چند سال کنار مادرشان می‌خوابند و بعضی‌شان وقتی بزرگ می‌شوند هم دوست دارند همچنان کنار مادرشان بخوابند.

در بعضی خانواده‌ها نیز بچه‌ها - چه دختر باشند، چه پسر باشند و چه دختر و پسر، - به دلیل کوچک بودن خانه یا به دلیل اُنسشان با یکدیگر یا به هر دلیلی، کنار هم می‌خوابند.

در هر صورت، این روند تا یک سنی می‌تواند ادامه داشته باشد و بعد از آن مفاسدی در پی خواهد داشت.

امام صادق (علیه‌السلام) این سن را بیان فرموده‌اند. ملاحظه بفرمایید…

 

 

 

…عَنِ اِبْنِ اَلْقَدَّاحِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ:

«یُفَرَّقُ بَیْنَ الْغِلْمَانِ وَ النِّسَاءِ فِی الْمَضَاجِعِ إِذَا بَلَغُوا عَشْرَ سِنِینَ.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«پسربچه‌ها وقتی به سن ده سالگی رسیدند، باید بسترشان از زنان جدا شود.»

 

 

 

…رَوَى عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَیْمُونٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیُّ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ وَ الصَّبِیَّةُ یُفَرَّقُ‏ بَیْنَهُمْ‏ فِی‏ الْمَضَاجِعِ‏ لِعَشْرِ سِنِینَ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۳۶

 

از امام صادق، از پدرشان، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«پسربچه و پسربچه، پسربچه و دختربچه، و نیز دختربچه و دختربچه، در ده‌سالگی، بسترشان باید از هم جدا شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۰۱ ، ۱۱:۰۲
ابوالفضل رهبر

 

…أَحَادِیثِ اَللَّیْثِ بْنِ سَعْدٍ: أَنَّ اَلنَّبِیَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ کَانَ یُصَلِّی یَوْماً فِی فِئَةٍ وَ اَلْحُسَیْنُ صَغِیرٌ بِالْقُرْبِ مِنْهُ وَ کَانَ اَلنَّبِیُّ إِذَا سَجَدَ جَاءَ اَلْحُسَیْنُ فَرَکِبَ ظَهْرَهُ ثُمَّ حَرَّکَ رِجْلَیْهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» وَ إِذَا أَرَادَ رَسُولُ اَللَّهِ أَنْ یَرْفَعَ رَأْسَهُ أَخَذَهُ فَوَضَعَهُ إِلَى جَانِبِهِ فَإِذَا سَجَدَ عَادَ عَلَى ظَهْرِهِ وَ قَالَ: «حُلْ! حُلْ!» فَلَمْ یَزَلْ یَفْعَلُ ذَلِکَ حَتَّى فَرَغَ اَلنَّبِیُّ مِنْ صَلاَتِهِ فَقَالَ یَهُودِیٌّ: یَا مُحَمَّدُ إِنَّکُمْ لَتَفْعَلُونَ بِالصِّبْیَانِ شَیْئاً مَا نَفْعَلُهُ نَحْنُ. فَقَالَ اَلنَّبِیُّ: «أَمَا لَوْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ لَرَحِمْتُمُ اَلصِّبْیَانَ.» قَالَ: فَإِنِّی أُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ فَأَسْلَمَ لَمَّا رَأَى کَرَمَهُ مِنْ عِظَمِ قَدْرِهِ.

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۴، ص۷۲

 

نقل شده است که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در میان گروهی نماز می‌خواندند و امام حسین (علیه‌السلام) که کوچک بود، کنار ایشان بود.

وقتی پیامبر به سجده رفتند، امام حسین بر پشت ایشان سوار شد. سپس پاهایش را تکان داد و گفت: «برو! برو!»

وقتی رسول خدا خواستند سر از سجده بردارند، ایشان را گرفتند و کنار خود گذاشتند.

وقتی حضرت دوباره به سجده رفتند، امام حسین دوباره بر پشت پیامبر سوار شد و گفت: «برو! برو!»

این‌کار را ادامه داد تا پیامبر نمازشان تمام شد.

یهودی‌ای (که این صحنه را دیده بود، به پیامبر) عرض کرد:

ای محمد! شما (مسلمانان) با کودکان طوری رفتار می‌کنید که ما (یهودیان) چنین نمی‌کنیم!

پیامبر فرمودند:

«بدان! شما نیز اگر به خدا و فرستاده‌اش ایمان داشتید، با کودکان مهربانی می‌کردید.»

یهودی عرض کرد:

پس من به خدا و فرستاده‌اش ایمان آوردم.

آن یهودی به‌این‌خاطر که دید پیامبر علی‌رغم مرتبه والایشان، چنان بزرگوارانه رفتار می‌کنند، مسلمان شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

عَبْدُ الْعَزِیزِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص‌ أَنَّهُ کَانَ جَالِساً فَأَقْبَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ فَلَمَّا رَآهُمَا النَّبِیُّ قَامَ لَهُمَا وَ اسْتَبْطَأَ بُلُوغَهُمَا إِلَیْهِ فَاسْتَقْبَلَهُمَا وَ حَمَلَهُمَا عَلَى کَتِفَیْهِ وَ قَالَ: «نِعْمَ الْمَطِیُّ مَطِیُّکُمَا وَ نِعْمَ الرَّاکِبَانِ أَنْتُمَا وَ أَبُوکُمَا خَیْرٌ مِنْکُمَا.»

 مناقب‌آل‌أبی‌طالب، ج‏۳، ص۳۸۸

 

نقل شده است: پیامبر نشسته بودند که امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) پیش آمدند.

وقتی پیامبر آن‌دو را دیدند، به‌خاطرشان برخواستند و مکث کردند تا آن‌دو به ایشان برسند.

آن‌گاه به آن‌دو رو کردند، آن‌ها را بغل گرفتند، بر کتف‌هایشان نشاندند و فرمودند:

«چه خوب مَرکبی است مَرکبتان! چه خوب سوارانی هستید شما! و پدرتان از شما بهتر است.»

 

 

در روایتی دیگر، چنین نقل شده است:

 

 

[مُزَرِّدٌ] قَالَ سَمِعْتُ أَبَا هُرَیْرَةَ یَقُولُ: سَمِعَ أُذُنَایَ هَاتَانِ وَ بَصُرَ عَیْنَایَ هَاتَانِ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ هُوَ آخِذٌ بِیَدَیْهِ جَمِیعاً بِکَتِفَیِ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ وَ قَدَمَاهُمَا عَلَى قَدَمِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ یَقُولُ: «تَرَقَّ عَیْنَ بَقَّةَ!» قَالَ: فَرَقَا اَلْغُلاَمُ حَتَّى وَضَعَ قَدَمَیْهِ عَلَى صَدْرِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ ثُمَّ قَالَ لَهُ: «اِفْتَحْ فَاکَ!» ثُمَّ قَبَّلَهُ ثُمَّ قَالَ: «اَللَّهُمَّ أَحِبَّهُ فَإِنِّی أُحِبُّهُ.»

 بحارالأنوار، ج‏۴۳، ص۲۸۶

 

پیامبر با دستانشان کتف‌های امام حسن و امام حسین (صلوات‌الله‌علیهم) را گرفتند و درحالی‌که پایشان روی پای حضرت بود، فرمودند:

«(از من) بالا بیا، چشم‌کوچولو!»

پس پسربچه بالا آمد تا این‌که پاهایش را روی سینه رسول خدا گذاشت.

سپس حضرت به او فرمودند:

«دهانت را باز کن.»

سپس او را بوسیدند و فرمودند:

«خداوندا! او را دوست بدار که من نیز او را دوست دارم.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۰۱ ، ۰۸:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

بعضی بزرگ‌ترها وقتی با کودکان مواجه می‌شوند، پرستیژ خود را حفظ می‌کنند و با آن‌ها هم‌دل و هم‌راه نمی‌شوند.

حال‌آن‌که...

 

 

 

…وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ قَالَ: قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«مَنْ کَانَ عِنْدَهُ صَبِیٌ فَلْیَتَصَابَ لَهُ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«هرکس کودکی نزدش بود، باید با او کودکی کند.»

 

 

 

…عَنِ اَلْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ: قَالَ أَمِیرُ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«مَنْ کَانَ لَهُ وَلَدٌ صَبَا.»

 الکافی ج‏۶، ص۵۰

 

از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرکس فرزندی داشت، (باید با او) کودکی کند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

در سیره اهل‌بیت (علیهم‌السلام) نیز زیاد مشاهده می‌شود که حضرات وقتی با کودکان مواجه می‌شدند، زانو می‌زدند، آن‌ها را در آغوش می‌گرفتند، بر پشت و شانه‌های مبارک خود می‌نشاندند، مَرکبِ آن‌ها می‌شدند، با آن‌ها بازی می‌کردند و...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَکْرِمُوا أَوْلَادَکُمْ‏ وَ أَحْسِنُوا أَدَبَهُمْ یُغْفَرْ لَکُمْ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

«فرزندانتان را بزرگ بدارید و آن‌ها را خوب ادب (تربیت) کنید؛ تا آمرزیده شوید.»

 

 

اما چرا ایشان نسبت به بزرگ‌داشت فرزندان تأکید فرموده‌اند؟

در احادیث زیر به آثار فوق‌العاده‌ی «کرامت نفس» اشاره شده است...

 

 

۱

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ هَانَتْ عَلَیْهِ الدُّنْیَا.»

 تحف‌العقول، ص۲۷۸

«هرکه نفْسِ خود را والا بداند، "دنیا" را پست می‌انگارد.»

 

 

۲

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ هَانَتْ عَلَیْهِ شَهَوَاتُهُ.»

 نهج‌البلاغة، ص۵۵۵

«هرکه نفْس خود را والا بداند، "شهوت"هایش را پست می‌انگارد.»

 

 

۳

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ عَلَیْهِ‏ نَفْسُهُ‏ لَمْ یُهِنْهَا بِالْمَعْصِیَةِ.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۳۹

«هرکه نفْس خود را والا بداند، آن را با "معصیت" پست نمی‌گرداند.»

 

 

۴

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ کَرُمَتْ نَفْسُهُ قَلَّ‏ شِقَاقُهُ‏ وَ خِلَافُهُ‏.»

 عیون‌الحکم‌والمواعظ، ص۴۶۴

«هرکه نفْسش والا باشد، "دشمنی و ناسازگاری‌اش" (با دیگران) کم خواهد بود.»

 

 

۵

از امیر مؤمنان (علیه‌السلام) نقل شده است:

«مَنْ‏ کَرُمَتْ‏ نَفْسُهُ‏ اسْتَهَانَ‏ بِالْبَذْلِ وَ الْإِسْعَافِ»

 غررالحکم، ص۶۲۹

«هرکه نفْسش والا باشد، "بخشش به دیگران" و "کمک به نیازمندان" برایش راحت است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

«شخصیت دادن به کودک»، یکی از اصول مهم تربیتی است. چنان‌چه در احادیث مذکور ملاحظه فرمودید، اگر کسی نفْسِ خود را بزرگ بداند، شأنِ خود را اجل از این می‌داند که دامانش را به پستی‌های دنیا، شهوات و معصیت‌ها آلوده نماید.

چنین کسی، با چنین تربیتی، در رابطه با دیگران نیز کریمانه و بزرگوارانه برخورد خواهد کرد.

امروز زمینه‌های آلودگی به دنیا، شهوات و گناهان گوناگون به‌صورت گسترده‌ای فراهم است و روزبه‌روز نیز در حال گسترش است. فرزندان ما روزگاری را تجربه می‌کنند که این زمینه‌ها بسیار بیشتر از امروز خواهد بود.

بنابراین لازم است فرزندانی تربیت کنیم که تاب مقاومت در برابر هجمه‌های روزگار خویش را نیز داشته باشند.

به این منظور، یکی از مسائلی که والدین باید مورد توجه قرار دهند و در عمل به آن اهتمام داشته باشند، شخصیت دادن به کودک و بزرگ‌داشتِ اوست.

این، یکی از ابزار مصونیت‌بخش به کودکان، در برابر آن هجمه‌هاست.

 

 

 

مطلب مرتبط:

اگر می‌خواهید فرزندتان متکبر، زورگو و دروغ‌گو نباشد...

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ شهریور ۰۱ ، ۱۲:۳۸
ابوالفضل رهبر

 

کانَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَخْطُبُ فَجَاءَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ ع وَ عَلَیْهِمَا قَمِیصَانِ أَحْمَرَانِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَنَزَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنَ الْمِنْبَرَ فَحَمَلَهُمَا وَ وَضْعَهُمَا بَیْنَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ: «صَدَقَ اللَّهُ‏ «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» فَنَظَرْتُ إِلَى هَذَیْنِ الصَّبِیَّیْنِ یَمْشِیَانِ‏ وَ یَعْثُرَانِ‏ فَلَمْ أَصْبِرْ حَتَّى قَطَعْتُ حَدِیثِی وَ رَفَعْتُهُمَا.»

 کشف الغمة، ج۱، ص۵۲۲

 

نقل شده است: رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سخنرانی می‌کردند که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) درحالی‌که پیراهن‌هایی قرمزرنگ به تن داشتند و [چون کوچک بودند، کمی] راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند، (جلو) آمدند.

رسول خدا از منبر پایین آمدند، آن‌دو را بغل کردند و مقابل خود قرار دادند.

سپس فرمودند:

«خداوند راست گفته است که: «إِنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ»؛ «اموال و فرزندان شما، فقط فتنه هستند.» [تغابن:۱۵]

نگاهم به این دو کودک افتاد که راه می‌رفتند و به زمین می‌افتادند. پس طاقت نیاوردم؛ سخنم را قطع کردم و آن‌دو را از زمین بلند کردم.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خداوند (عزّوجلّ) در آیه‌ی دیگری فرموده است:

«الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا»[کهف:۴۶]؛ «مال و فرزندان زینتِ حیات دنیوی هستند.» 

به همین خاطر است که مال و فرزند برای انسان «فتنه» هستند.

«فتنه»؛ یعنی آزمایشی سختی برای خالص شدن و پاک گشتن. وقتی می‌خواهند از سنگ طلا، طلای خالص به دست آورند، آن را در کوره‌ای داغ قرار می‌دهند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود. به این عمل «فَتْن» گویند.

البته این‌که مال و فرزند، فتنه هستند، به این معنا نیست که باید از آن‌ها دوری کرد و به آن‌ها بی‌اعتنا نمود؛ همان‌طور که در رفتار رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم می‌بینیم که نسبت به فرزندانشان مهری سرشار داشته‌اند (چنان‌که نسبت به همه مخلوقات پروردگار، مهربان بوده‌اند.)

بلکه مال و فرزند، به‌خاطر شیرینی‌ها و جاذبه‌های ذاتی‌شان (این‌که زینتِ زندگی دنیا هستند)، این قابلیت را دارند که ابزار آزمایشی سخت برای انسان باشند.

پس می‌توانیم در عین حال که به فرزندانمان علاقه داریم و مهر می‌ورزیم، مراقب باشیم محبتمان به آن‌ها را بر دستورات خداوند مقدم نداریم و آخرتمان را فدای دنیایمان نکنیم، بلکه محبتمان به آن‌ها را در مسیر امر الهی قرار دهیم.

هنر مؤمن، رعایت این ظرافت‌ها و حرکت بر روی این مرزهاست. اگر در دنیا توانستیم بر این مرزها حرکت کنیم، در آخرت نیز خواهیم توانست از پل باریک صراط عبور نماییم، إن‌شاءالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۳
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «صَلَّى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالنَّاسِ الظُّهْرَ فَخَفَّفَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا انْصَرَفَ قَالَ لَهُ النَّاسُ: هَلْ حَدَثَ فِی الصَّلَاةِ حَدَثٌ؟ قَالَ: «وَ مَا ذَاکَ؟» قَالُوا: خَفَّفْتَ فِی الرَّکْعَتَیْنِ الْأَخِیرَتَیْنِ فَقَالَ لَهُمْ: «أَمَا سَمِعْتُمْ صُرَاخَ‏ الصَّبِیِ‏.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۸

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«(روزی) رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نماز ظهر را بر مردم امامت کردند. ایشان دو رکعت آخر را مختصر (و سریع) خواندند.

وقتی نمازشان را تمام کردند، مردم به ایشان عرض کردند:

آیا حین نماز اتفاقی رخ داد؟

حضرت فرمودند:

«چه‌طور مگر؟!»

عرض کردند:

دو رکعت آخر را مختصر خواندید.

به آنان فرمودند:

«مگر صدای فریاد آن کودک را نشنیدید؟!»»

 

 

 

…عَنْ عَمَّارٍ اَلسَّابَاطِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «لاَ بَأْسَ أَنْ تَحْمِلَ اَلْمَرْأَةُ صَبِیَّهَا وَ هِیَ تُصَلِّی أَوْ تُرْضِعَهُ وَ هِیَ تَتَشَهَّدُ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۲، ص۳۳۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«اشکالی ندارد که زن در حال نماز، کودکش را بغل گیرد یا در حال تشهد، او را شیر دهد.»

 

 

 

...وَ سَأَلْتُهُ عَنِ الْمَرْأَةِ تَکُونُ فِی صَلَاةٍ فَرِیضَةٍ وَ وَلَدُهَا إِلَى جَنْبِهَا فَیَبْکِی وَ هِیَ قَاعِدَةٌ هَلْ‏ یَصْلُحُ‏ لَهَا أَنْ تَنَاوَلَهُ فَتُقْعِدَهُ فِی حَجْرِهَا تُسْکِتَهُ أَوْ تُرْضِعَهُ. قَالَ: «لَا بَأْسَ.»

 مسائل‌علی‌بن‌جعفر، ص۱۶۵

 

از علی‌بن‌جعفر، برادر امام کاظم (علیهم‌السلام) نقل شده است:

از ایشان در مورد زنی که در حال خواندن نمازِ واجب است و فرزندش کنارش است پرسیدم که اگر ناگهان گریه کند، درحالی‌که مادرش نشسته است، آیا درست است که او را بغل گیرد، بر دامنش بنشاند و آرامش کند یا به او شیر دهد؟

حضرت فرمودند:

«اشکالی ندارد.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

احتمالاً حدیث اول را بارها شنیده‌اید، اما محل تأمل است که چرا رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به‌خاطر گریه و زاری یک کودک، از نماز به روال همیشگی دست کشیدند و نماز مؤمنان کثیری که در نمازشان حاضر بودند را کوتاه‌تر کردند؟

کودک نیازهایی دارد که وقتی نمی‌تواند آن‌ها را از طریق کلام به والدینش منتقل کند، به گریه متوسل می‌شود. کودک مذکور در این حدیث، یا نوزاد بوده و زبان باز نکرده بوده، و یا چون پدر یا مادرش در حال نماز بوده‌اند و جوابش را نمی‌داده‌اند، نمی‌توانسته ارتباط کلامی برقرار کند.

توصیه این است که هرچه سریع‌تر باید به گریه کودک توجه کرد؛ نیازش را برطرف نمود یا حواسش را پرت کرد تا از این بی‌تابی رها شود. حتی بهتر است قبل از این‌که کار به گریه بکشد، نیازش پیش‌بینی شود و برطرف گردد.

البته این توصیه، به این معنا نیست که اسیر خواسته‌های نابه‌جا و آسیب‌آفرین کودکان شویم و او را بدعادت کنیم یا در معرض آسیب قرار دهیم، اما این هم تصور غلطی است که اگر به گریه نوزاد فوراً عکس‌العمل نشان دهیم، متوقع بار می‌آید و یاد می‌گیرد با این روش از والدین سوءاستفاده کند!

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است: «مَن بَکى صَبِیٌ لَهُ فَأرضاهُ حَتّى یُسَکِّنَهُ، أعطاهُ اللّه ُ عَزّ وَ جَلَّ مِنَ الجَنَّةِ حَتّى یَرضى.» [الفرودس، ج۳، ص۵۴۹]؛ «کسی که کودک خردسالش گریه کند، آن‌گاه او را راضی (خشنود) کند تا آرام گیرد، خداوند (عزّوجلّ) آن‌قدر از بهشت به او می‌دهد تا راضی شود.»

بعضی پژوهش‌گران نیز برای بی‌توجهی به گریه کودک، آسیب‌هایی برشمرده‌اند؛ از جمله: «عصبی شدن کودک»، «اختلال در سیستم ارتباطی و کاهش رابطه عاطفی میان کودک و والدین»، «تقویت حس بی‌اعتمادی نسبت به والدین»، «ایجاد احساس گناه در والدین» (به‌خاطر پاسخ ندادن به گریه‌های فرزند).

به‌هرحال (چنان‌چه در مطلب پیشین نیز ذکر شد) کودک، والدینش را روزی‌رسان و تنها تکیه‌گاه خود می‌پندارد و اگر قطع امید او از آن‌ها آسیب‌های خطرناکی در پی خواهد داشت که در همان مطلب به آن اشاره شد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ شهریور ۰۱ ، ۱۵:۵۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْبَجَلِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«أَحِبُّوا الصِّبْیَانَ وَ ارْحَمُوهُمْ وَ إِذَا وَعَدْتُمُوهُمْ شَیْئاً فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ لَا یَدْرُونَ إِلَّا أَنَّکُمْ‏ تَرْزُقُونَهُمْ‏.»

 الکافی، ج‏۶، ص۴۹

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«کودکان خردسال را دوست بدارید، با آن‌ها مهربان باشید و هرگاه به آن‌ها وعده‌ی چیزی را دادید، به وعده‌تان وفا کنید؛

چراکه آن‌ها فقط این را می‌دانند که این شمایید که به آن‌ها روزی می‌رسانید.»

 

 

 

...عَنْ کُلَیْبٍ اَلصَّیْدَاوِیِّ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:

«إِذَا وَعَدْتُمُ اَلصِّبْیَانَ فَفُوا لَهُمْ فَإِنَّهُمْ یَرَوْنَ أَنَّکُمُ اَلَّذِینَ تَرْزُقُونَهُمْ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْسَ یَغْضَبُ لِشَیْءٍ کَغَضَبِهِ لِلنِّسَاءِ وَ اَلصِّبْیَانِ.»

 الکافی، ج۶، ص۵۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده است:

«هرگاه به خردسالان وعده دادید، (به وعده‌تان) به آن‌ها وفا کنید؛

چراکه آن‌ها می‌پندارند شمایید که روزیشان می‌دهید.

به‌راستی‌که خداوند (عزّوجلّ) نسبت به هیچ‌چیز مانند خشمی که نسبت به (ظلم به) زنان و خردسالان می‌گیرد، خشمگین نمی‌شود.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

گر اعتماد فرزندان به کسی که گمان می‌کنند او روزی‌رسانشان است، سلب شود؛

- اولاً از آن شخص ناراحت و ناامید می‌شوند و رابطه‌شان با او دچار اختلال می‌شود. درحالی‌که والدین به رابطه صمیمی با فرزندانشان احتیاج دارند؛ تا راه‌نمایی‌ها و دستوراتشان در مراحل مختلف زندگی، خریدار داشته باشد.

- ثانیاً این تصور در کودکان ایجاد می‌شود که «روزی‌دهنده، ممکن است به وعده‌اش عمل نکند». آن‌گاه وقتی بزرگ‌تر می‌شوند و خالقِ روزی‌دهنده‌شان را می‌شناسند، اعتقادشان به وعده‌های او نیز سست خواهد شد و این - خدای ناکرده - مقدمه‌ی گمراهی‌شان خواهد بود.

نعوذ بالله.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۱۰:۱۶
ابوالفضل رهبر

 

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امر فرموده‌اند که میان فرزندان به عدالت رفتار کنید.

به عنوان مثال، از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«اعْدِلُوا بَیْنَ‏ أَوْلَادِکُمْ‏ فِی السِّرِّ کَمَا تُحِبُّونَ أَنْ یَعْدِلُوا بَیْنَکُمْ فِی الْبِرِّ وَ اللُّطْفِ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«(در محبت ورزیدن) میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید؛ همان‌طور که دوست دارید دیگران نیز میان شما، در نیکی کردن و لطف ورزیدن، به عدالت رفتار کنند.»

 

 

 

همچنین نقل شده است که مردی در مقابل پیامبر یکی از فرزندانش را بوسید و دیگری را نبوسید.

حضرت به او فرمودند:

«فَهَلَّا سَاوَیْتَ بَیْنَهُمَا.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۰

 

«چرا میانشان رفتار برابری نداشتی؟!»

 

 

 

اما از طرفی واقعیت این است که در یک خانواده، بعضی فرزندان به‌جهتی نسبت به بعضی دیگر برتری‌هایی دارند و به‌تَبَع محبوب‌ترند.

به روایت زیر توجه بفرمایید:

روَى رِفَاعَةُ بْنُ مُوسَى عَنْ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ اَلرَّجُلِ یَکُونُ لَهُ بَنُونَ وَ أُمُّهُمْ لَیْسَتْ بِوَاحِدَةٍ أَ یُفَضِّلُ أَحَدَهُمْ عَلَى اَلْآخَرِ قَالَ: «نَعَمْ لاَ بَأْسَ بِهِ وَ قَدْ کَانَ أَبِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ یُفَضِّلُنِی عَلَى عَبْدِ اَللَّهِ.»

 من‌لایحضره‌الفقیه، ج‏۳، ص۴۸۳

 

رفاعه بن موسی گوید:

از امام کاظم (علیه‌السلام) پرسیدم:

مردی چند پسر دارد که از یک مادر نیستند. آیا می‌تواند یکی را بر دیگری برتر شمارد؟

حضرت فرمودند:

«بله، اشکالی ندارد. پدرم نیز مرا نسبت به (برادرم) عبدالله برتر می‌شمرد.»

 

 

 

حال سؤال این است: با توجه به این واقعیت که «بعضی فرزندان نسبت به بقیه برتر و محبوب‌ترند»، چطور می‌توان به این دستور که «میان فرزندانتان به عدالت رفتار کنید» عمل کرد؟

اهل‌بیت (علیهم‌السلام) که یکی از فرزندانشان امام بعدی (و مسلّماً از بقیه برتر و محبوب‌تر) بوده است، چه‌کار می‌کردند؟

به روایت زیر توجه کنید:

...عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ قَالَ: قَالَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: قَالَ وَالِدِی عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ: «وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُصَانِعُ بَعْضَ وُلْدِی وَ أُجْلِسُهُ‏ عَلَى‏ فَخِذِی‏ و أُکْثِرُ لَهُ الْمَحَبَّةُ وَ أُکْثِرُ لَهُ الشُّکْرَ وَ إِنَّ الْحَقَّ لِغَیْرِهِ مِنْ وُلْدِی وَ لَکِنْ مُحَافَظَةً عَلَیْهِ مِنْهُ وَ مِنْ غَیْرِهِ لِئَلَّا یَصْنَعُوا بِهِ مَا فَعَلَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ سُورَةَ یُوسُفَ إِلَّا أَمْثَالًا لِکَیْ لَا یَحْسُدَ بَعْضُنَا بَعْضاً کَمَا حَسَدَ بِیُوسُفَ إِخْوَتُهُ وَ بَغَوْا عَلَیْهِ فَجَعَلَهَا حُجَّةً [رَحْمَةً] عَلَى مَنْ تَوَلاَّنَا وَ دَانَ بِحُبِّنَا وَ جَحَدَ أَعْدَاءَنَا عَلَى مَنْ نَصَبَ لَنَا اَلْحَرْبَ وَ اَلْعَدَاوَةَ.»

 تفسیرالعیاشی، ج‏۲، ص۱۶۶

 

از امام صادق، از امام باقر (علیهماالسلام) نقل شده است:

«به خدا قسم، من بعضی فرزندانم را بازی می‌دهم و روی پایم می‌نشانم و به او زیاد محبت می‌کنم و زیاد تحویلش می‌گیرم، درحالی‌که این، حق فرزند دیگرم است.

اما (این کارِ من) به‌خاطر محافظت از فرزند شایسته‌ترم است در برابر این فرزندی که تحویلش می‌گیرم و دیگر فرزندان؛ تا آن‌ها با او کاری را نکنند که برادران یوسف با یوسف کردند.

خداوند سوره یوسف را نازل فرمود فقط برای این‌که نمونه‌ای باشد که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسادت نورزیم، همان‌طور که برادران یوسف نسبت به او حسادت ورزیدند و بر او جنایت روا داشتند.

خداوند این سوره را حجتی قرار داده است بر کسانی که از ما پیروی می‌کنند، محبت ما را برگزیده‌اند و دشمنان ما را که به جنگ و دشمنی با ما همت گمارده‌اند، انکار می‌کنند.»

 

 

بنابراین هرچند ممکن است یک فرزند (به هر دلیلی) از بقیه فرزندان محبوب‌تر باشد، اما والدین برای این‌که میان آن‌ها حسادت، کینه و دشمنی ایجاد نشود، باید مراقب باشند که آن‌چه در دل دارند را بروز ندهند و رعایت ظاهر را بنمایند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۰۱ ، ۰۸:۱۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص:

«الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَةِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ یَأْکُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۲

 

از امام صادق، از پدرانشان، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهم) نقل شده است:

«مؤمن، به میل خانواده‌اش غذا می‌خورد

و منافق، خانواده‌اش به میل او غذا می‌خورند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

این بزرگی و بزرگواری در مؤمن دیده می‌شود که وقتی می‌خواهد غذایی تهیه کند، نگاه می‌کند که همسر و فرزندانش چه نوع غذایی می‌پسندند، نه این‌که چیزی بخرد یا بپزد که خود دوست دارد.

به‌این‌ترتیب، هم در تربیتِ نفس خود گامی برمی‌دارد و هم خانواده‌اش را از خود خشنود می‌کند و روابط خانوادگی‌شان را گرم‌تر می‌نماید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ اِبْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ اَلرِّضَا عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قَالَ:

«صَاحِبُ‏ النِّعْمَةِ یَجِبُ‏ عَلَیْهِ التَّوْسِعَةُ عَنْ عِیَالِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۱

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده است:

«کسی که نعمت دارد (وضعش خوب است)، بر او واجب است که نسبت به عیال (افراد تحت سرپرستی)اش توسعه دهد (دست‌ودل‌باز باشد.)»

 

 

 

...عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ یَأْخُذُ بِأَدَبِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ إِذَا وَسَّعَ عَلَیْهِ اتَّسَعَ وَ إِذَا أَمْسَکَ عَلَیْهِ أَمْسَکَ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۱۲

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«مؤمن از ادب خداوند (عزّوجلّ) پیروی می‌کند؛

هرگاه خداوند بر (نعمت‌هایش به) او وسعت بخشد، او نیز (در خرج کردن) توسعه می‌بخشد

و هرگاه خداوند از (اعطای نعمت به) او خودداری کند، او نیز (از خرج کردن) خودداری می‌کند.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

مؤمن چنین نیست که وقتی وضعش خوب است، به هر دلیلی (مثل ترس از بی‌پول شدن، پس‌انداز برای آینده یا...) در خرج کردن برای خانواده کم بگذارد و آن‌ها را در مضیقه قرار دهد.

از طرفی چنین هم نیست که وقتی وضعش چندان خوب نیست، بی‌حساب خرج کند و ریخت‌وپاش نماید.

اگر بزرگ‌ترها در زندگی چنین رفتار کنند، کوچک‌ترها هم چنین بار خواهند آمد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

در مطلب پیشین نقل شد که رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) والدین را تشویق کرده‌اند که فرزندانشان را یاری کنند تا واجد خصلت «برّ الوالدین» باشند؛ یعنی به والدینشان نیکی کنند. همچنین در حدیث دیگری از ایشان، چهار ابزار برای ایجاد این خصلت در فرزندان معرفی شد.

در حدیث زیر، امام صادق (علیه‌السلام) پس از نقل آن حدیث نبوی، در پاسخ به یکی از اصحاب، چگونگی این کار را تبیین فرموده‌اند و در انتها هشدار مهمی داده‌اند.

 

 

 

...عَنْ یُونُسَ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «رَحِمَ اَللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَى بِرِّهِ.»» قَالَ: قُلْتُ: کَیْفَ یُعِینُهُ عَلَى بِرِّهِ؟ قَالَ: «یَقْبَلُ مَیْسُورَهُ وَ یَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ وَ لاَ یُرْهِقُهُ وَ لاَ یَخْرَقُ بِهِ فَلَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ أَنْ یَصِیرَ فِی حَدٍّ مِنْ حُدُودِ اَلْکُفْرِ إِلاَّ أَنْ یَدْخُلَ فِی عُقُوقٍ أَوْ قَطِیعَةِ رَحِمٍ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: «اَلْجَنَّةُ طَیِّبَةٌ طَیَّبَهَا اَللَّهُ وَ طَیَّبَ رِیحَهَا یُوجَدُ رِیحُهَا مِنْ مَسِیرَةِ أَلْفَیْ عَامٍ وَ لاَ یَجِدُ رِیحَ اَلْجَنَّةِ عَاقٌّ وَ لاَ قَاطِعُ رَحِمٍ وَ لاَ مُرْخِی اَلْإِزَارِ خُیَلاَءَ.»»

 الکافی، ج‏۶، ص۵۰

 

یونس بن رِباط گوید:

امام صادق از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل فرمودند:

«خداوند رحمت کند بنده‌ای را که فرزندش را یاری رساند تا با او رفتار نیکویی داشته باشد.»

یونس گوید: (به امام صادق علیه‌السلام) عرض کردم:

چگونه یاری‌اش کند تا با او نیکو رفتار کند؟

حضرت فرمودند:

«(منظور این است که) آن‌چه (انجامش برای فرزندش) آسان است را از او بپذیرد و از آن‌چه (انجامش برای او) سخت است درگذرد و او را به کاری که توانش را ندارد وادار نکند و با تندی مجبورش نسازد؛

چراکه فاصله او(فرزند) و وارد شدنش به مرزهایی از کفر، این است که (با پدر و مادرش) بدرفتاری کند یا با خویشاوندانش قطع رابطه کند.

سپس رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرموده‌اند:

«بهشت پاکیزه است. خداوند بهشت را پاکیزه نموده و بوی آن را چنان خوش نموده که از فاصله(ای که در طول) هزار سال (طی می‌شود) استشمام می‌شود.

اما کسی که (از والدینش) نافرمانی می‌کند و کسی که با خویشاوندانش قطع رابطه می‌نماید و کسی که از روی خودبزرگ‌پنداری لباسی بلند می‌پوشد، بوی بهشت را احساس نمی‌کنند.»»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] این نکته بسیار مهمی است که والدین نباید در تربیت فرزندشان (در هر سنی که هستند) چنان سخت‌گیری کنند که موجب شود شکاف‌های عمیقی میان آن‌ها و فرزندانشان ایجاد شود، به نحوی که فرزندشان نسبت به آن‌ها سرکش شوند و قطع رابطه صورت گیرد و خدای ناکرده به مرزهای «کفر» وارد شوند و حتی بوی بهشت را نیز استشمام نکنند.

[۲] باید توجه داشت که استعدادها و توانایی‌های هریک از فرزندانمان متفاوت است و اگر می‌خواهیم آن‌ها به خصلت‌های خوبی متصف شوند، باید ویژگی‌های تک‌تکِ آن‌ها را در نظر بگیریم و بیش از توانشان بر آن‌ها بار نکنیم.

[۳] والدینی که با فرزندشان با مدارا و مهربانی رفتار نکنند و با این کوتاهی‌شان، موجب شوند فرزندشان سرکش و بدرفتار شوند و اصطلاحاً «عاقّ الوالدین» شود و به تعبیر امام صادق (علیه‌السلام) به مرزهای کفر برسند و بوی بهشت را هم استشمام نکنند، در این‌صورت پدر و مادر در این گناه و عقوبت فرزندشان شریک خواهند بود!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۳۷
ابوالفضل رهبر

 

یکی از واجباتی که همه انسان‌ها موظف به انجام آن هستند، «بِرّ الوالدین» است؛ یعنی رفتار نیکو با پدر و مادر. در مقابلِ «برّ الوالدین»، «عاقّ الوالدین» است؛ یعنی نافرمانی و سرکشیِ همراه با تندی نسبت به پدر و مادر.[۱]

 

 

...عَنِ اَلسَّکُونِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«رَحِمَ اللَّهُ وَالِدَیْنِ أَعَانَا وَلَدَهُمَا عَلَى‏ بِرِّهِمَا.»

 الکافی، ج۶، ص۴۸

 

از امام صادق، از رسول خدا (صلوات‌الله‌علیهما) نقل شده است:

«خداوند رحمت کند پدر و مادری را که فرزندشان را یاری رسانند[۲] تا با آن‌ها رفتار نیکویی داشته باشد.»

 

 

سؤال این است که چطور می‌توانیم چنین فرزندانی تربیت کنیم؟

در حدیث دیگری، شیوه‌اش نیز از ایشان نقل شده است:

 

 

و قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ:

«رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ عَبْداً أَعَانَ‏ وَلَدَهُ عَلَى بِرِّهِ بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِ وَ التَّأَلُّفِ لَهُ وَ تَعْلِیمِهِ وَ تَأْدِیبِهِ.»

 مستدرک‌الوسائل، ج‏۱۵، ص۱۶۹

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«خداوند رحمت کند بنده‌ای را که فرزندش را یاری رساند تا با او رفتار نیکویی داشته باشد؛ به‌وسیله:

- احسان به او،[۳]

- تألّف با او،[۴]

- تعلیم او[۵]

- و تأدیبش.»[۶]

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] امام صادق (علیه‌السلام) در ضمن حدیث معروف به «جنود عقل و جهل»، «برّ الوالدین» را یکی از سربازان عقل نامیده‌اند و «عقوق الوالدین» را ضدّ آن و به‌عنوان یکی از سربازان جهل معرفی نموده‌اند. (ر.ک: الکافی، ج۱، ص۲۲)

[۲] حضرت فرموده‌اند فرزندش را برای اتصاف به این ویژگی، «یاری» نماید. پس والدین فقط می‌توانند به فرزندشان کمک کنند تا خودش مسیر را طی کند. آن‌ها نباید و نمی‌توانند او را به‌اجبار به این هدف برسانند.

[۳] «احسان»: نیکیِ فراوان به کسی، پیش از آن‌که او به سختی افتاده و اظهار نیاز کند.

[۴] «تألّف»: هم‌نشینی، نرم‌خویی، مدارا و انس گرفتن.

[۵] «تعلیم»: آموختنِ دانش، به مرور و به‌صورت تدریجی.

[۶] «تأدیب»: آموختنِ آداب و اخلاق به شخصی و به‌عمل‌درآوردنِ این آداب در او، به مرور و به صورت تدریجی.

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

با بهره‌گیری از این چهار وسیله، می‌توان فرزندانی پرورش داد که با والدین خود رفتاری نیکو داشته باشند و نسبت به آنان سرکشی و بدرفتاری نداشته باشند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مرداد ۰۱ ، ۰۸:۰۴
ابوالفضل رهبر

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«أَلَا کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ فَالْأَمِیرُ عَلَى النَّاسِ رَاعٍ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ وَ الرَّجُلُ رَاعٍ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ وَ هُوَ مَسْئُولٌ عَنْهُمْ فَالْمَرْأَةُ رَاعِیَةٌ عَلَى أَهْلِ بَیْتِ بَعْلِهَا وَ وُلْدِهِ وَ هِیَ مَسْئُولَةٌ عَنْهُمْ.»

 مجموعةورام، ج۱، ص۶

 

«آگاه باشید! همه شما سرپرست هستید و نسبت به افرادی که تحت سرپرستی‌تان هستند، مسؤول (مورد سؤال)اید؛

حکمران، سرپرست مردم است و نسبت به آن‌ها مسؤول است،

مرد، سرپرست خانواده‌اش است و نسبت به آن‌ها مسؤول است

و زن، سرپرست خانواده شوهر و فرزندانش است و نسبت به آن‌ها مسؤول است.»

 

 

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

همه‌ی ما در این دنیا سرپرست اشیاء یا افرادی هستیم و به‌تبَع نسبت به آن‌ها مسؤولیم؛ یعنی باید پاسخ‌گو باشیم که آیا سرپرست خوبی برایشان بوده‌ایم یا خیر؟

- آیا از دارایی‌هایمان (اعم از: استعدادها، اموال، موقعیت خانوادگی و اجتماعی و...) به بهترین شکل استفاده کرده‌ایم؟

- آیا سرپرست دانا، توانا و مهربانی برای افراد تحت سرپرستی‌مان بوده‌ایم؟

- آیا توانسته‌ایم استعدادهای بالقوه آن‌ها را شکوفا کنیم؟

- آیا با ندانم‌کاری‌هایمان به آن‌ها آسیبی وارد نساخته‌ایم؟

امید است به لطف پروردگار، در مسؤولیت‌های گوناگونمان موفق باشیم و در روز قیامت با سربلندی به این سؤال‌ها پاسخ گوییم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مرداد ۰۱ ، ۱۳:۰۷
ابوالفضل رهبر

 

...عنِ اَلنَّبِیِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ:

«لَأَنْ یُؤَدِّبَ أَحَدُکُمْ‏ وَلَدَهُ‏ خَیْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ یَتَصَدَّقَ بِنِصْفِ صَاعٍ کُلَّ یَوْمٍ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۲۲۲

 

از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل شده است:

«اگر یکی از شما فرزندش را تأدیب[۱] کند، برایش بهتر است از این‌که در هر روز به‌اندازه نصف صاع[۲] صدقه بدهد.»

 

 

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــ

[۱] تأدیب، یعنی به شخصی چیزی بیاموزیم و بعد، از او بخواهیم آن را در عمل نیز به کار بندد. یعنی آن‌چه برای سعادت فرزندمان لازم است را ابتدا به صورت تئوری به او آموزش دهیم، سپس او را واداریم تا در عمل نیز آموخته‌اش را به کار گیرد.

[۲] هر صاع، معادل حدود سه کیلوگرم غذاست.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۰۱ ، ۱۰:۲۵
ابوالفضل رهبر