دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

در دست عهد دولت او دستوار باد...

دستوار

اللهم‌صل‌علی‌محمد‌ و آل‌محمد و عجل‌فرجهم

طبقه بندی موضوعی

آخرین نظرات

  • ۸ فروردين ۰۳، ۰۱:۰۶ - M
    👍

۲۹۳ مطلب با موضوع «اهل‌بیت» ثبت شده است

 

...عَنْ عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ قَالَ: قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «یَا عَلِیُّ بَلَغَنِی أَنَّ أُنَاساً مِنْ شِیعَتِنَا تَمُرُّ بِهِمُ السَّنَةُ وَ السَّنَتَانِ وَ أَکْثَرُ مِنْ ذَلِکَ لَا یَزُورُونَ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع.» قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنِّی لَأَعْرِفُ أُنَاساً کَثِیراً بِهَذِهِ الصِّفَةِ. فَقَالَ: «أَمَا وَ اللَّهِ لِحَظِّهِمْ أَخْطَئُوا وَ عَنْ ثَوَابِ اللَّهِ زَاغُوا وَ عَنْ جِوَارِ مُحَمَّدٍ ص فِی الْجَنَّةِ تَبَاعَدُوا.» قُلْتُ: فَإِنْ أَخْرَجَ عَنْهُ رَجُلًا أَ یُجْزِی عَنْهُ ذَلِکَ؟ قَالَ: «نَعَمْ وَ خُرُوجُهُ بِنَفْسِهِ أَعْظَمُ أَجْراً وَ خَیْراً لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۵

 

علی‌بن‌میمون گوید:

امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«ای علی! به من خبر رسیده عده‌ای از شیعیان ما هستند که یک سال، دو سال یا بیشتر، بر آن‌ها می‌گذرد، اما امام حسین‌بن‌علی‌بن‌ابی‌طالب (علیهم‌السلام) را زیارت نمی‌کنند!»

عرض کردم:

فدایتان شوم، من عده‌ی زیادی از مردم را می‌شناسم که این‌چنین هستند.

حضرت فرمودند:

«بدان که - به خدا قسم - به حظّ و بهره‌شان نرسیده‌اند و از پاداش خداوند دور شده‌است و از این‌که در بهشت کنار حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) باشد، دور شده‌اند.»

عرض کردم:

آیا اگر از طرف او کسی برود، آیا از او کفایت می‌کند؟

حضرت فرمودند:

«بله، ولی این‌که خودش برود، اجر و خیرش نزد پروردگارش عظیم‌تر خواهد بود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَنْبَسَةَ بْنِ مُصْعَبٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ لَمْ یَأْتِ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع حَتَّى یَمُوتَ کَانَ مُنْتَقِصَ الْإِیمَانِ مُنْتَقِصَ الدِّینِ إِنْ أُدْخِلَ الْجَنَّةَ کَانَ دُونَ الْمُؤْمِنِینَ فِیهَا.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«کسی که به (زیارت) قبر امام حسین (علیه‌السلام) نرود تا این‌که بمیرد، از ایمانش کاسته‌است، از دینش کاسته‌است و اگر به بهشت داخل شود، در آن‌جا هم (مرتبه‌اش) پایین‌تر از مؤمنان است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ آذر ۹۶ ، ۰۸:۱۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ کَثِیرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏:

«لَوْ أَنَّ أَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ یَزُرِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع لَکَانَ تَارِکاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأَنَّ حَقَّ الْحُسَیْنِ ع فَرِیضَةٌ مِنَ اللَّهِ تَعَالَى وَاجِبَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۲

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«اگر یکی از شما حجش را به جا آورد، سپس امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت نکند، حقی از حقوق رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را ترک کرده‌است؛

چراکه (به جا آوردنِ) حق امام حسین (علیه‌السلام) فریضه‌ای از جانب خداست که بر هم مسلمانی واجب است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى ع عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ ع:

«إِنَّ أَیَّامَ زَائِرِی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ع لَا تُعَدُّ مِنْ آجَالِهِمْ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۳

 

امام رضا از پدرشان از امام صادق (علیه‌السلام) نقل فرموده‌اند:

«به‌راستی که روزهای زیارت‌کنندگانِ امام حسین (علیه‌السلام)، از عمرشان محسوب نمی‌شود.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ ثُوَیْرِ بْنِ أَبِی فَاخِتَةَ قَالَ قَالَ لِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«یَا حُسَیْنُ مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَةَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَسَنَةً وَ حَطَّ بِهَا عَنْهُ سَیِّئَةً حَتَّى إِذَا صَارَ بَالْحَائِرِ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْمُفْلِحِینَ وَ إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُ اللَّهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ لَهُ أَنَا رَسُولُ اللَّهِ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۳

 

حسین‌بن‌علی‌فاخِته گوید: امام صادق (علیه‌السلام) به من فرمودند:

«ای حسین! هرکس با قصد زیارت امام حسین (علیه‌السلام) از منزلش خارج شود،

اگر پیاده باشد، خداوند به ازای هرقدمش، حسنه‌ای می‌نویسد و از سیئه‌ای چشم می‌پوشد.

آن‌گاه وقتی به حائر حسینی برسد، خداوند (نامِ) او را از رستگاران می‌نویسد.

وقتی آداب زیارت را به جا بیاورد، خداوند (نامِ) او را از نجات‌یافتگان می‌نویسد.

وقتی بخواهد برگردد، فرشته‌ای نزدش می‌آید و به او می‌گوید:

«من پیام‌آور خدا هستم. پروردگارت به تو سلام می‌رساند و می‌گوید:

«عملت را از نو شروع کن، که همه (گناهان) گذشته‌ات، پوشیده شد.»»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۴
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ زَیْدٍ الشَّحَّامِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«زِیَارَةُ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع تَعْدِلُ عِشْرِینَ حَجَّةً وَ أَفْضَلُ مِنْ عِشْرِینَ عُمْرَةً وَ حَجَّةً.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۰

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) با بیست حج برابری می‌کند و از بیست عمره و یک حج بافضیلت‌تر است.»

 

 

 

...عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع:

«إِنَّ أَرْبَعَةَ آلَافِ مَلَکٍ عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع شُعْثٌ غُبْرٌ یَبْکُونَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ رَئِیسُهُمْ مَلَکٌ یُقَالُ لَهُ مَنْصُورٌ فَلَا یَزُورُهُ زَائِرٌ إِلَّا اسْتَقْبَلُوهُ وَ لَا یُوَدِّعُهُ مُوَدِّعٌ إِلَّا شَیَّعُوهُ وَ لَا مَرِضَ إِلَّا عَادُوهُ وَ لَا یَمُوتُ إِلَّا صَلَّوْا عَلَى جِنَازَتِهِ وَ اسْتَغْفَرُوا لَهُ بَعْدَ مَوْتِهِ.»

 الکافی، ج‏۴، ص۵۸۱

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«به‌راستی که چهارهزار فرشته کنار قبر امام حسین (علیه‌السلام) هستند که آشفته‌مو و خاک‌آلودند و تا روز قیامت برای او گریه می‌کنند. رئیسشان فرشته‌ای است که به او «منصور» می‌گویند.

هیچ زائری، امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت نمی‌کند، مگراین‌که آن فرشتگان به استقبال او می‌آیند

و وداع نمی‌کند، مگراین‌که او را بدرقه می‌کنند

و مریض نمی‌شود، مگراین‌که از او عیادت می‌کنند

و نمی‌میرد، مگراین‌که بر جنازه‌اش دعا می‌کنند

و بعد از مرگش برای او آمرزش می‌طلبند.»

 

 

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۲

 

محمدبن‌مسلم (عالم و محدّثِ بزرگِ شیعه) از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده‌است:

«شیعیان ما را به زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) امر کنید؛

چراکه انجام این‌کار، روزی را افزایش می‌دهد، عمر را طولانی می‌کند، از اتفاقات بد جلوگیری می‌کند.

انجام این‌کار بر هر مؤمنی که به امامت از جانب خداوند اقرار داشته‌باشد، واجب است.»

 

 

 

...عَنْ قُدَامَةَ بْنِ مَالِکٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«مَنْ أَرَادَ زِیَارَةَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ لَا رِیَاءً وَ لَا سُمْعَةً مُحِّصَتْ ذُنُوبُهُ کَمَا یُمَحَّصُ الثَّوْبُ فِی الْمَاءِ فَلَا یَبْقَى عَلَیْهِ دَنَسٌ وَ یَکْتُبُ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ حَجَّةً وَ کُلِّ مَا رَفَعَ قَدَمَهُ عُمْرَةً.»

 تهذیب‌الأحکام، ج‏۶، ص۴۴

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«هرکس قصد زیارت قبر امام حسین (علیه‌السلام) را کند،

نه روی سرخوشی و سرمستی و ریا و خودنمایی،

(چنین کسی) گناهانش پاک می‌شود؛ همان‌طور که لباس در آب پاک می‌شود و آلودگی‌ای بر آن نمی‌ماند

و خداوند به‌ازای هر قدمی که می‌گذارد، یک حج و به‌ازای هر قدمی که برمی‌دارد، یک عمره می‌نویسد.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۲۲
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر مطالب زیادی در مورد تقیه شدید در زمان اهل‌بیت (علیهم‌السلام) بیان شده‌بود.

گاهی علمای بزرگ شیعه، مجبور بودند احادیثی که سال‌ها، با رنج و تلاش، دانه‌دانه از اهل‌بیت شنیده‌بودند و جمع‌آوری و تصحیح و دسته‌بندی و تدوین کرده‌بودند را پنهان کنند و برای کسی نقل نکنند، تا تلاش‌هایشان برای حفظ اسلام ناب و استحکام مذهب تشیع مخفی بماند و دردسری برای شیعه و شیعیان ایجاد نشود.

حتی گاهی (وقتی شرایط سخت می‌شد و احتمال می‌دادند مأموران حکومتی قصد دستگیری آن‌ها و تفتیش خانه‌هایشان را دارند) این میراث را دفن می‌کردند. (مانند اتفاقی که برای کتاب‌های ارزشمند محمدبن‌ابی‌عمیر افتاد.)

حال، با توجه به این‌که شیوه «نقل حدیث» چنین بود که اصحاب برای اطمینان از صحت و اعتبار احادیث، آن‌ها را دهان‌به‌دهان و سینه‌به‌سینه انتقال می‌دادند و می‌نوشتند و دوباره قرائت می‌کردند تا مطمئن شوند الفاظ هم درست منتقل شده‌اند، تکلیف این میراث ارزش‌مند چه می‌شد؟

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ أَبِی خَالِدٍ شَیْنُولَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّ مَشَایِخَنَا رَوَوْا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ وَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ کَانَتِ التَّقِیَّةُ شَدِیدَةً فَکَتَمُوا کُتُبَهُمْ وَ لَمْ تُرْوَ عَنْهُمْ فَلَمَّا مَاتُوا صَارَتِ الْکُتُبُ إِلَیْنَا فَقَالَ: «حَدِّثُوا بِهَا فَإِنَّهَا حَقٌّ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۵۳

 

محمدبن‌حسن‌شینوله گوید:

به امام جواد (علیه‌السلام) عرض کردم: 

فدایتان شوم، مشایخ(اساتید حدیثِ) ما، از امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) روایت نقل می‌کردند.

و (چون) تقیه شدید بود، کتاب‌هایشان را کتمان می‌کردند و از اهل‌بیت روایت نقل نمی‌کردند.

پس وقتی می‌مردند، کتاب‌هایشان به ما می‌رسید. (آیا می‌توانیم از آن احادیث استفاده کنیم؟)

حضرت فرمودند:

«از آن کتاب‌ها حدیث نقل کنید، چراکه آن‌ها حق هستند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ لِی: «أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟» فَقُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا. فَقَالَ: «أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ فَأَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۱۸۷

 

میسِّربن‌عبدالعزیز گوید: امام باقر (علیه‌السلام) به من فرمودند: 

«آیا شما (شیعیان) با هم خلوت[1] می‌کنید و با هم حرف می‌زنید و هرچه می‌خواهید[2] می‌گویید؟» 

عرض کردم: 

بله، به خدا قسم، ما با هم خلوت می‌کنیم و حرف می‌زنیم و هرچه می‌خواهیم می‌گوییم. 

حضرت فرمودند: 

«بدانید که به خدا قسم، دوست داشتم در بعضی از این مکان‌ها همراهِ شما باشم. 

بدانید که به خدا قسم، من بوی شما و جان‌های شما را دوست دارم. 

به‌راستی که شما پیروِ دین خدا و دین فرشتگان خدا هستید. 

پس با پرهیزگاری و تلاشِ زیاد، (دین خدا را) یاری کنید.»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] در شرایط سخت تقیه، که شیعیان سخت تحت فشار بودند و عقاید خود را مخفی می‌کردند، لازم بود که جلساتی مخفیانه، بدون حضور مخالفان و دشمنان تشکیل دهند تا دلشان با دیدار یکدیگر گرم شود، عقایدشان مستحکم گردد، از اخبار اطلاع یابند، از احکام و احادیث جدید آگاه شوند و...

[2] مقصود این است که در غیاب مخالفان و دشمنان، راحت و بدون محدودیت، سخن بگویند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۹:۱۱
ابوالفضل رهبر

 

أنَّ أَبَا الْحَسَنِ ع کَانَ یَوْماً قَدْ خَرَجَ مِنْ سُرَّ مَنْ رَأَى إِلَى قَرْیَةٍ لِمُهِمٍّ عَرَضَ لَهُ فَجَاءَ رَجُلٌ مِنَ الْأَعْرَابِ یَطْلُبُهُ فَقِیلَ لَهُ قَدْ ذَهَبَ إِلَى الْمَوْضِعِ الْفُلَانِیِّ فَقَصَدَهُ فَلَمَّا وَصَلَ إِلَیْهِ قَالَ لَهُ مَا حَاجَتُکَ فَقَالَ أَنَا رَجُلٌ مِنْ أَعْرَابِ الْکُوفَةِ الْمُتَمَسِّکِینَ بِوِلَاءِ جَدِّکَ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ وَ قَدْ رَکِبَنِی دَیْنٌ فَادِحٌ أَثْقَلَنِی حَمْلُهُ وَ لَمْ أَرَ مَنْ أَقْصُدُهُ لِقَضَائِهِ سِوَاکَ فَقَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ طِبْ نَفْساً وَ قَرَّ عَیْناً ثُمَّ أَنْزَلَهُ فَلَمَّا أَصْبَحَ ذَلِکَ الْیَوْمَ قَالَ لَهُ أَبُو الْحَسَنِ أُرِیدُ مِنْکَ حَاجَةً اللَّهَ اللَّهَ أَنْ تُخَالِفَنِی فِیهَا فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ لَا أُخَالِفُکَ فَکَتَبَ أَبُو الْحَسَنِ وَرَقَةً بِخَطِّهِ مُعْتَرِفاً فِیهَا أَنَّ عَلَیْهِ لِلْأَعْرَابِیِّ مَالًا عَیَّنَهُ فِیهَا یَرْجَحُ عَلَى دَیْنِهِ وَ قَالَ خُذْ هَذَا الْخَطَّ فَإِذَا وَصَلْتُ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى أَحْضِرْ إِلَیَّ وَ عِنْدِی جَمَاعَةً فَطَالِبْنِی بِهِ وَ أَغْلِظِ الْقَوْلَ عَلَیَّ فِی تَرْکِ إِیفَائِکَ إِیَّاهُ اللَّهَ اللَّهَ فِی مُخَالَفَتِی فَقَالَ أَفْعَلُ وَ أَخَذَ الْخَطَّ فَلَمَّا وَصَلَ أَبُو الْحَسَنِ إِلَى سُرَّ مَنْ رَأَى وَ حَضَرَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ کَثِیرُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْخَلِیفَةِ وَ غَیْرِهِمْ حَضَرَ ذَلِکَ الرَّجُلُ وَ أَخْرَجَ الْخَطَّ وَ طَالَبَهُ وَ قَالَ کَمَا أَوْصَاهُ فَأَلَانَ أَبُو الْحَسَنِ لَهُ الْقَوْلَ وَ رَفَقَهُ وَ جَعَلَ یَعْتَذِرُ إِلَیْهِ وَ وَعَدَهُ بِوَفائِهِ وَ طَیْبَةِ نَفْسِهِ فَنُقِلَ ذَلِکَ إِلَى الْخَلِیفَةِ الْمُتَوَکِّلِ فَأَمَرَ أَنْ یُحْمَلَ إِلَى أَبِی الْحَسَنِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ دِرْهَمٍ فَلَمَّا حُمِلَتْ إِلَیْهِ تَرَکَهَا إِلَى أَنْ جَاءَ الرَّجُلُ فَقَالَ خُذْ هَذَا الْمَالَ فَاقْضِ مِنْهُ دَیْنَکَ وَ أَنْفِقِ الْبَاقِیَ عَلَى عِیَالِکَ وَ أَهْلِکَ وَ أَعْذِرْنَا فَقَالَ لَهُ الْأَعْرَابِیُّ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ وَ اللَّهِ إِنَّ أَمَلِی کَانَ یَقْصُرُ عَنْ ثُلُثِ هَذَا وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسَالاتِهِ وَ أَخَذَ الْمَالَ وَ انْصَرَفَ.

 کشف‌الغمةفی‌معرفة‌الأئمة، ج‏۲، ص۳۷۴

 

روزی امام هادی (علیه‌السلام) کار مهمی که برایشان پیش آمده‌بود، از سامرا خارج شدند. 

مردی عرب دنبال ایشان می‌گشت. به او گفتند امام به فلان‌جا رفته‌است. به‌سمت امام حرکت کرد. 

وقتی به امام رسید، ایشان فرمودند: «حاجتت چیست؟»

گفت: من مردی از اعراب کوفه و از شیعیان جدتان، علی‌بن‌ابی‌طالب هستم. دچار بدهیِ بزرگی شده‌ام که توان پرداختش را ندارم. جز شما کسی را ندارم که برای پرداختش به او مراجعه کنم.

امام هادی (علیه‌السلام) به او فرمودند: «ناراحت نباش و امیدوار باش.»

سپس حضرت آن مرد را در محلی که بودند اسکان دادند و وقتی صبح شد، به او فرمودند: «از تو درخواستی دارم. تو را به خدا، دراین‌رابطه با من مخالفت نکن.»

مرد عرب عرض کرد: نه، با شما مخالفت نمی‌کنم.

امام هادی (علیه‌السلام) یادداشتی به خطِ خودشان نوشتند و در آن اعتراف کردند که مالی به اعرابی بدهکارند و مبلغی بیش از بدهیِ مرد عرب تعیین کردند. 

به مرد عرب فرمودند: «این یادداشت را بگیر و وقتی من به سامرا رفتم و گروهی نزد من بودند، پیشِ من بیا و با استناد به این یادداشت، پولت را مطالبه کن و بر من سخت بگیر و با سخنانی درشت، از من بخواه حقت را بدهم. تو را به خدا، با من مخالفت نکن.»

آن مرد این کار را کرد و یادداشت را گرفت و در سامرا، خدمت امام رسید، در حالی که تعداد زیادی از یاران خلیفه (متوکل عباسی) و دیگران، پیش امام بودند.

مرد عرب آمد و یادداشت را در آورد و آن را مطالبه کرد و همان‌طور که حضرت توصیه کرده‌بودند، حرف زد.

امام هادی (علیه‌السلام) با نرمی و ملایمت با او برخورد کردند و معذرت خواهی کردند و به او قول دادند که دینشان را بپردازند و او را از ناراحتی در آورند.

این ماجرا برای خلیفه، متوکل عباسی نقل شد، پس دستور داد سی‌هزاردرهم به امام هادی (علیه‌السلام) پرداخت شود.

وقتی پول را به امام دادند، آن را کنار گذاشتند تا آن مرد بیاید.

آن‌گاه به او فرمودند: «این پول را بگیر و با آن بدهی‌ات را پرداخت کن و بقیه‌اش را برای اهل و عیالت خرج کن و ما را معذور بدار.»

مرد عرب عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! به خدا قسم، خواسته‌ی من کمتر از یک‌سومِ این مبلغ بود، اما خداوند بهتر می‌داند رسالتش را در چه جایی (خاندانی) قرار دهد.

پول گرفت و از نزد امام رفت.

 

پانوشتـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ذکر این نکته ضروری است که امام هادی (علیه‌السلام) با این کار، نه‌فقط قصد کمک به آن شیعه‌ی بدهکار را داشتند، بلکه احتمالاً می‌خواسته‌اند حساسیت حکومت را نسبت به خود و وجوهاتی که از اقصی‌نقاط جهان از طرف شیعیان و از طریق شبکه‌ی مخفیِ وکالت، به ایشان می‌رسید، بکاهند.

به‌هرحال، حکومت‌ها از قدرتمند شدنِ افراد هراس دارند و امام هادی احتمالاً با این ترفند می‌خواسته‌اند طوری وانمود کنند که حتی در پرداخت بدهی‌های خودشان درمانده‌اند.

شبکه‌ی وکالت، شبکه‌ی مخفیِ هرمی شکلی است که از زمان امام باقر و امام صادق کم‌کم شکل گرفت. در رأس آن، امام قرار داشت و شاخه‌شاخه می‌شد و به صورتِ مویرگی، به نمایندگان امام در اقصی‌نقاط جهان می‌رسید.

این شبکه، در زمانی شکل گرفت که شیعه، مذهبی ممنوعه بود و ائمه مجبور بودند از این طریق، راهی ارتباطی میان خود و شیعیانشان ایجاد کنند.

از طریق این شبکه، دستوراتِ لازم و احکام و معارف، از بالا به پایین می‌رفت. مردم نیز وجوهات شرعی‌شان را به امام می‌رساندند و امام مجدداً آن را از طریق همین شبکه، در جاهایی که لازم بود، مصرف می‌کردند.

برای دانستن پیرامون جزئیات این شبکه، به کتاب «سازمان وکالت» نوشته حجت‌الاسلام محمدرضا جباری مراجعه کنید.

 

بعداًنوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یکی از مخاطبان، در مورد مطلب اخیر نکته‌ای فرمودند که خوب است توضیح دهم.

آیا کسی در این ماجرا دروغ گفته‌است؟

خیر، اگر دقت کرده‌باشید، امام اول خود را به آن مرد بدهکار کردند و بر روی کاغذی به این بدهکاری اعتراف نمودند. بعد از این بود که مرد طلبش را از امام خواست.

در آخر هم وقتی مبلغ را به او دادند، فرمودند: «أعذرنا»؛ ما را معذور بدار.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۸:۵۶
ابوالفضل رهبر

 

پیش‌تر در مطلبی با عنوان «سال‌های غربت امام سجاد، پس از واقعه عاشورا» به غربتِ شدید حضرت و علت‌های آن اشاره شد.

حدیث زیر نیز مؤیّدِ این نکته است:

 

...عَنْ رِبْعِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ: قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع:

«مَا یَنْقِمُ النَّاسُ مِنَّا فَنَحْنُ وَ اللَّهِ شَجَرَةُ النُّبُوَّةِ وَ بَیْتُ الرَّحْمَةِ وَ مَعْدِنُ الْعِلْمِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِکَةِ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۲۲۱

 

از امام سجاد (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«چرا مردم ما را مؤاخذه و انکار[*] می‌کنند؟! 

ما(اهل‌بیت) - به خدا قسم - درخت نبوت، خاندان رحمت، سرچشمه علم و محل رفت‌وآمد فرشتگان هستیم.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[*] در متنِ حدیث، واژه «نقم» به‌کار رفته‌است. معنای دقیقِ این واژه، به شرح زیر است:

- انکار کردن (قبول نداشتن) و معیوب دانستن (به عیب نسبت دادن) (معجم‌مقاییس‌اللغة)

- مؤاخذه‌ی همراه با اکراه (التحقیق‌فی‌کلمات‌القرآن‌الکریم)

- اکراهِ شدید، انکار کردن، معیوب دانستن (مجمع‌البحرین)

- کینه داشتن (مقدمة‌الأدب)

- مؤاخذه و عیب‌جویی، به علت انجام کار بد (فرهنگ ابجدی)

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۶ ، ۰۸:۲۶
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ سَدِیرٍ قَالَ: کُنَّا عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَذَکَرْنَا مَا أَحْدَثَ النَّاسُ بَعْدَ نَبِیِّهِمْ ص وَ اسْتِذْلَالَهُمْ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْقَوْمِ أَصْلَحَکَ اللَّهُ فَأَیْنَ کَانَ عِزُّ بَنِی هَاشِمٍ وَ مَا کَانُوا فِیهِ مِنَ الْعَدَدِ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع:

«وَ مَنْ کَانَ بَقِیَ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ إِنَّمَا کَانَ جَعْفَرٌ وَ حَمْزَةُ فَمَضَیَا وَ بَقِیَ مَعَهُ رَجُلَانِ ضَعِیفَانِ‏ ذَلِیلَانِ‏ حَدِیثَا عَهْدٍ بِالْإِسْلَامِ عَبَّاسٌ وَ عَقِیلٌ وَ کَانَا مِنَ الطُّلَقَاءِ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَى مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا.»

 الکافی، ج‏۸، ص۱۸۹

 

سدیربن‌حکیم گوید: ما نزد امام باقر (علیه‌السلام) بودیم، که یاد کارهایی که مردم بعد از پیامبرشان کردند و امیرالمؤمنین (صلوات‌الله‌علیهما) را خوار کردند، افتادیم.

مردی از میان حاضران، (به امام باقر) عرض کرد: اصلحک‌الله! پس عزتِ بنی‌هاشم و جمعیتی که داشتند، کجا رفت؟ (چرا بنی‌هاشم کاری نکردند؟)

امام باقر (علیه‌السلام) فرمودند: 

«مگر از بنی‌هاشم چه کسی باقی مانده بود؟ 

(مردانِ بنی‌هاشم،) جعفر[1] و حمزه[2] بودند که از دنیا رفته‌بودند و دو مرد ضعیف و ذلیل و تازه‌اسلام‌آورده برای بنی‌هاشم مانده‌بودند؛ عباس[3] و عقیل[4]، که از طُلَقاء[5] بودند. 

بدانید که به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر زنده بودند، آن‌دونفر[6] به آن‌چه رسیدند، نمی‌رسیدند و اگر آن‌دونفر را می‌دیدند، جانشان را می‌ستاندند.»

 

پاورقیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] جعفر بن ابی‌طالب، برادر امیرالمؤمنین و معروف به جعفر طیار یا جعفر ذوالجناحین؛ کسی که از طرف پیامبر، سرپرست مسلمانانی شد که به حبشه هجرت کردند.

[2] حمزة بن عبدالمطلب، عموی پپامبر و معروف به سیدالشهداء، که در جنگ احد به شهادت رسید.

[3] عباس بن عبدالمطلب، عموی دیگر پیامبر و جدِ بزرگِ خلفای بنی‌عباس.

[4] عقیل بن ابی‌طالب، برادر دیگر امیرالمؤمنین و کسی که هرچند همواره از امیرالمؤمنین به بزرگی یاد می‌کرد، اما در اواخر عمرش، پس از این‌که حضرت حاضر نشد از بیت‌المال به او ببخشد، پیش معاویه رفت تا از بخشش‌های معاویه بهره‌مند شود.

[5] کسانی که در فتح مکه، دستگیر شدند و با منت رسول خدا، آزاد شدند.

[6] ظاهراً مقصود حضرت، غاصبان خلافت امیرالمؤمنین است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۵۱
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: 

«ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَیْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَةً أَبُو خَالِدٍ الْکَابُلِیُّ وَ یَحْیَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ وَ جُبَیْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُرُوا.»

 الإختصاص، ص۲۰۵

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«(همه‌ی) مردم، پس از امام حسین (علیه‌السلام) مرتد شدند (از راه حق برگشتند)، به‌جز سه نفر؛ ابوخالدکابلی، یحیی‌بن‌ام‌طَویل و جُبیربن‌مُطعِم.

بعدها مردم (به راه حق) پیوستند و زیاد شدند.»

 

 

روَی أَبُو عَمْرٍو النَّهْدِی قَالَ: سَمِعْتُ عَلِی بْنَ الْحُسَینِ عَلَیهِ السَّلَامُ یقُولُ:

«مَا بِمَکةَ وَ الْمَدِینَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا یحِبُّنَا!»

 شرح‌نهج‌البلاغة(لابن أبی الحدید)، ج۴، ص۱۰۴

 

ابن‌ابی‌الحدید نیز از امام سجاد نقل کرده‌است که فرمودند:

«در مکه و مدینه، بیست نفر نیستند که ما (اهل‌بیت) را دوست داشته‌باشند.»

 

پانوشتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای فهم علت این مسئله، دانستن چند نکته مفید است:

[1] مردم مکه و مدینه، به‌طور سنتی، طرف‌دارانِ خلیفه‌ی اول و دوم بودند، چنان‌چه مردم بصره، طرف‌دارِ خلیفه سوم بودند.

[2] برترین مردان روزگار و ناب‌ترین شیعیان، همراه با امام حسین، در صحرای کربلا به شهادت رسیده‌بودند. آن‌ها که به یاری امامشان نشتافته‌بودند و زنده مانده‌بودند، کسانی بودند که از حق فاصله داشتند.

[3] امام سجاد (علیه‌السلام) به اندازه ائمه‌ی قبلی، شناخته‌شده نبود و (لااقل در آغاز امامت) جایگاه اجتماعی آنان را نداشت. (هرچند تمام ائمه از حیث مقام علمی و معنوی یکسان هستند.)

[4] یکی از دلائل عدم محبوبیت امام سجاد (علیه‌السلام) در میان مردم زمانه‌شان، شرکت نکردن در قیام‌هایی است که علیه حکومت یزید شکل گرفته بود. ایشان برای قطع نشدنِ خط هدایت مردم، حتی در قیام «حرّه» نیز شرکت نکردند و از جانب مردم مدینه، که توسط لشکر یزید، شدیداً سرکوب و تحقیر شدند، مورد طعن و کنایه بودند. لذا گزارش ابن‌ابی‌الحدید، چندان دور از واقعیت نیست.

[5] بعدها با تلاش گسترده امام سجاد، کار به جایی رسید که در اواخر عمر شریفشان، مدینه پر شده‌بود از موالیِ ایشان. همین صبر و استقامت امام و تمرکزشان بر تربیت شیعیان، باعث شد که جبهه‌ی حق، که تعدادشان تقریباً به صفر رسیده‌بود، کم‌کم تقویت شود و شرایط برای فعالیت امام باقر و امام صادق (علیهم‌السلام) فراهم گردد.

 

دراین‌رابطه، گفتنی بسیار است، که در این مجال نمی‌گنجد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۶ ، ۰۹:۳۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع‏:

«أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع دَخَلَ یَوْماً إِلَى الْحَسَنِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى. فَقَالَ لَهُ: «مَا یُبْکِیکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ؟» قَالَ: «أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ.» فَقَالَ لَهُ الْحَسَنُ ع: «إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ‏ کَیَوْمِکَ‏ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ‏ یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ یَنْتَحِلُونَ دِینَ الْإِسْلَامِ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثَقَلِکَ فَعِنْدَهَا تَحِلُّ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةُ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ رَمَاداً وَ دَماً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ فِی الْفَلَوَاتِ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ.»

 الأمالی (للصدوق)، ص۱۱۶

 

امام صادق از پدرشان، از جدشان، امام سجاد (علیهم‌السلام) نقل فرموده‌اند:

«روزی امام حسین نزد امام حسن (علیهماالسلام) آمدند و وقتی چشمشان به ایشان افتاد، گریه کردند. 

امام حسن (علیه‌السلام) به ایشان فرمودند:

«چه‌چیز تو را به گریه انداخته است، ای اباعبدالله؟»

 

امام حسین (علیه‌السلام) فرمودند: 

«به‌خاطر کاری که با تو کرده‌اند گریه می‌کنم.»

 

امام حسن (علیه‌السلام) فرمودند:

«کسی که مرا مسموم کرده‌است، بر من خدعه نموده و من با آن سم کشته خواهم شد. 

اما «لا یوم کیومک یا اباعبدالله»؛ هیچ روزی مانند روز (شهادتِ) تو نیست، ای اباعبدالله!

سی‌هزار نفر به سوی تو هجوم می‌آورند.

ادعا می‌کنند از امّتِ جدمان، حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هستند 

و خود را به دین اسلام نسبت می‌دهند.

دست‌به‌یکی می‌کنند تا:

تو را بکشند، 

خونت را بریزند، 

حرمتت را هتک کنند، 

فرزندان و زنانت را اسیر کنند 

و اموالت را به زور غارت کنند.

در آن زمان است که:

لعن بر بنی‌امیه حلال می‌شود،

از آسمان خاکستر و خون می‌بارد 

و همه‌چیز بر تو گریه می‌کنند، حتی حیوانات در بیابان‌ها و ماهی‌ها در دریاها.»»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۹
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ دَاوُدَ الرَّقِّیِّ قَالَ: کُنْتُ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا اسْتَسْقَى الْمَاءَ فَلَمَّا شَرِبَهُ رَأَیْتُهُ قَدِ اسْتَعْبَرَ وَ اغْرَوْرَقَتْ عَیْنَاهُ بِدُمُوعِهِ ثُمَّ قَالَ لِی:

«یَا دَاوُدُ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ ع فَمَا مِنْ عَبْدٍ شَرِبَ الْمَاءَ فَذَکَرَ الْحُسَیْنَ ع وَ لَعَنَ قَاتِلَهُ إِلَّا کَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ حَطَّ عَنْهُ مِائَةَ أَلْفِ سَیِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ مِائَةَ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ کَأَنَّمَا أَعْتَقَ مِائَةَ أَلْفِ نَسَمَةٍ وَ حَشَرَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَةِ ثَلِجَ الْفُؤَادِ»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۶

 

داود رِقّی گوید: نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که حضرت درخواست آب کردند.

وقتی نوشیدند، دیدم که حضرت بغض کردند و چشمانشان پر از اشک شد.

سپس به من فرمودند:

«ای داود! خداوند لعنت کند قاتل حسین (علیه‌السلام) را. هیچ بنده‌ای نیست که آب بنوشد و از حسین (علیه‌السلام) یاد کند و قاتلش را لعنت کند، مگراین‌که خداوند:

- صدهزار حسنه برای او می‌نویسد،

- صدهزار سیئه را از (کارنامه عملِ) او محو می‌کند،

- (مقامِ) او را صدهزار درجه بالا می‌برد،

- گویا صدهزار غلام را آزاد کرده‌است،

- و خداوند (تعالی) او را با دلی آرام و شاد محشور می‌کند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۵
ابوالفضل رهبر

 

...عنْ عِیسَى بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ:

«نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ.»

 الکافی، ج‏۲، ص۲۲۶

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«نفس کشیدنِ کسی که برای ما (اهل‌بیت) اندوهگین است و به‌خاطر ظلمی که بر ما روا شده، غمگین است، «تسبیح» است،

همت گماشتنش برای امر ما «عبادت» است،

و این‌که رازِ ما را کتمان کند، «جهاد در راه خدا» است.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۲
ابوالفضل رهبر

 

...عنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:

«بَکَى عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ عَلَى أَبِیهِ حُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ ص عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَنَةً وَ مَا وُضِعَ بَیْنَ یَدَیْهِ طَعَامٌ‏ إِلَّا بَکَى عَلَى الْحُسَیْنِ حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکَ أَنْ تَکُونَ مِنَ الْهَالِکِینَ قَالَ‏ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ‏ إِنِّی لَمْ أَذْکُرْ مَصْرَعَ بَنِی فَاطِمَةَ إِلَّا خَنَقَتْنِی الْعَبْرَةُ لِذَلِکَ.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند: 

«علی‌بن‌الحسین (امام سجاد علیه‌السلام) بیست یا چهل سال برای پدرش، حسین‌بن‌علی (علیه‌السلام) گریه کرد. 

هر غذایی مقابل او گذاشته می‌شد، برای امام حسین گریه می‌کرد. 

تا این‌که یکی از غلامانش به ایشان عرض کرد:

فدایتان شوم، ای پسر رسول خدا! من می‌ترسم که شما هلاک شوید. 

فرمود:

««إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنِی إِلَى اللَّهِ وَ أَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ»[یوسف:۸۶]؛ «درددل و اندوه خود را فقط نزد خداوند می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید»

هیچ‌وقت نمی‌شود که قتلگاه فرزندان فاطمه (علیهاالسلام) را به یاد آورم و بغض گلویم را نفشارد.»»

 

در روایتی دیگر نقل شده‌است: وقتی امام سجاد (علیه‌السلام) در محل سرپوشیده‌ی مخصوصشان در حال سجده و گریه بودند، یکی از غلامان به ایشان عرض کرد:

 

آقای من! ای علی‌بن‌الحسین! آیا وقت آن نرسیده که به اندوهتان پایان دهید؟

حضرت سرشان را بلند کردند و فرمودند:

«وَیْلَکَ أَوْ ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ وَ اللَّهِ لَقَدْ شَکَا یَعْقُوبُ إِلَى رَبِّهِ فِی أَقَلَّ مِمَّا رَأَیْتَ حَتَّى قَالَ‏ یا أَسَفى‏ عَلى‏ یُوسُفَ‏ أَنَّهُ فَقَدَ ابْناً وَاحِداً وَ أَنَا رَأَیْتُ أَبِی وَ جَمَاعَةَ أَهْلِ بَیْتِی یُذْبَحُونَ حَوْلِی.»

 کامل‌الزیارات، ص۱۰۷

 

«وای بر تو! 

به خدا قسم، حضرت یعقوب، به خاطر مصیبتی کمتر آن‌چه می‌بینی، به پروردگار شکوا می‌کرد و می‌گفت: «بسی تأسف برای یوسف!» درحالی‌که که تنها یک فرزند از دست داده‌بود، 

اما من (خودم) دیدم که پدرم را و جماعتی از خانواده‌ام را پیش خودم سر بریدند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۵۰
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: کُنْتُ حَاضِراً عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِذْ قَالَ لَهُ رَجُلٌ: أَصْلَحَکَ اللَّهُ! ذَکَرْتَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ یَلْبَسُ الْخَشِنَ یَلْبَسُ‏ الْقَمِیصَ‏ بِأَرْبَعَةِ دَرَاهِمَ‏ وَ مَا أَشْبَهَ ذَلِکَ وَ نَرَى عَلَیْکَ اللِّبَاسَ الْجَیِّدَ. قَالَ: فَقَالَ لَهُ:

«إِنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع کَانَ یَلْبَسُ ذَلِکَ فِی زَمَانٍ لَا یُنْکَرُ وَ لَوْ لَبِسَ مِثْلَ ذَلِکَ الْیَوْمَ لَشُهِرَ بِهِ فَخَیْرُ لِبَاسِ کُلِّ زَمَانٍ لِبَاسُ أَهْلِهِ غَیْرَ أَنَّ قَائِمَنَا إِذَا قَامَ لَبِسَ لِبَاسَ عَلِیٍّ ع وَ سَارَ بِسِیرَتِهِ.»

 الکافی، ج۶، ص۴۴۴

 

حمادبن‌عثمان گوید: نزد امام صادق (علیه‌السلام) بودم که مردی به ایشان عرض کرد:

اصلحک‌الله! فرمودید که علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) لباس زبر به تن می‌کرد، پیراهن چهار درهمی می‌پوشید و امثال این‌ها، درحالی‌که ما لباسی خوب و زیبا بر تن شما می‌بینیم!

حضرت به او فرمودند:

«به‌راستی‌که علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) در زمانی این‌گونه می‌پوشید که ناپسند نبود

و اگر چنین لباسی را امروز می‌پوشید، موجب می‌شد انگشت‌نما شود.

پس بهترین لباسِ هر زمانه‌ای، لباسِ اهلِ همان زمان است.

به‌جز قائمِ ما (عجلّ‌الله‌فرجه) که وقتی قیام می‌کند، لباس علی (علیه‌السلام) را می‌پوشد و به سیره‌ی او عمل می‌کند.»

 

 

قالَ الإمَامُ الرِّضَا ع:

«إِنَ‏ أَهْلَ‏ الضَّعْفِ‏ مِنْ‏ مَوَالِیَ‏ یُحِبُّونَ‏ أَنْ أَجْلِسَ عَلَى اللُّبُودِ وَ أُلْبِسَ الْخَشِنَ وَ لَیْسَ یَتَحَمَّلُ الزَّمَانُ ذَلِکَ.»

 مکارم‌الأخلاق، ص۹۸

 

از امام رضا (علیه‌السلام) نقل شده‌است که فرمودند:

«برخی یاران کوته‌اندیشم دوست دارند که من بر زیرانداز نمدین بنشینم و لباس زبر بپوشم،

درحالی‌که زمانه(ما) چنین‌چیزی را نمی‌پذیرد.»

 

با این حال، جالب است بدانید:

 

...عَنْ أَبِی عَبَّادٍ قَالَ:

کانَ‏ جُلُوسُ‏ الرِّضَا ع‏ فِی‏ الصَّیْفِ‏ عَلَى حَصِیرٍ وَ فِی الشِّتَاءِ عَلَى مِسْحٍ وَ لُبْسُهُ الْغَلِیظَ مِنَ الثِّیَابِ حَتَّى إِذَا بَرَزَ لِلنَّاسِ تَزَیَّنَ لَهُمْ.

 عیون‌أخبارالرضا، ج۲، ص۱۷۸

 

از ابی‌عَبّاد نقل شده‌است:

امام رضا (علیه‌السلام) در تابستان بر حصیر و در زمستان بر زیراندازی مویین می‌نشستند. لباس زبر و ضخیم می‌پوشیدند،

اما وقتی میان مردم ظاهر می‌شدند، خود را برای آنان می‌آراستند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۶ ، ۱۲:۲۸
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: دَخَلَ أَبُو حَنِیفَةَ عَلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ: لَهُ رَأَیْتُ ابْنَکَ مُوسَى ع یُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ‏ بَیْنَ‏ یَدَیْهِ‏ فَلَا یَنْهَاهُمْ‏ وَ فِیهِ مَا فِیهِ. فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: «ادْعُوا لِی مُوسَى» فَدُعِیَ فَقَالَ لَهُ: «یَا بُنَیَّ إِنَّ أَبَا حَنِیفَةَ یَذْکُرُ أَنَّکَ کُنْتَ تُصَلِّی وَ النَّاسُ یَمُرُّونَ بَیْنَ یَدَیْکَ فَلَمْ تَنْهَهُمْ.» فَقَالَ: «نَعَمْ یَا أَبَةِ إِنَّ الَّذِی کُنْتُ أُصَلِّی لَهُ کَانَ أَقْرَبَ إِلَیَّ مِنْهُمْ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ».» قَالَ: فَضَمَّهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِلَى نَفْسِهِ ثُمَّ قَالَ: «یَا بُنَیَّ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا مُودَعَ الْأَسْرَارِ.»

 الکافی، ج‏۳، ص۲۹۷

 

از محمدبن‌مسلم نقل شده‌است:

ابوحنیفه[1] نزد امام صادق (علیه‌السلام) آمد و به حضرت گفت:

پسرت، موسی را دیدم که نماز می‌خواند و مردم از جلویش عبور می‌کردند، اما او آنان را (از این کار) باز نمی‌داشت و این درست نیست![2]

امام صادق (علیه‌السلام) فرمودند:

«موسی را صدا بزنید تا نزد من بیاید.»

ایشان را صدا زدند (و آمد.) آن‌گاه حضرت به پسرشان فرمودند:

«پسرکم! ابوحنیفه می‌گوید تو نماز می‌خوانده‌ای و مردم از جلویت عبور می‌کرده‌اند، اما آنان را باز نمی‌داشته‌ای.»

امام کاظم (علیه‌السلام) فرمود:

«بله، ای پدر! کسی که من برای او نماز می‌خوانم، از مردم به من نزدیک‌تر است. خداوند (عزّوجلّ) می‌فرماید:

«وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ «ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم».»[3]

امام صادق (علیه‌السلام) فرزندشان را در آغوش گرفتند و فرمودند:

«پسرکم! پدر و مادرم به فدایت، ای گنجینه‌ی اسرار!»[4]

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] ابوحنیفه، نعمان بن ثابت (۸۰ -۱۵۰ هـ ق) فقیه و متکلم نامدار کوفه و پایه‌گذار «مذهب حنفی»، از مذاهب چهارگانه اهل سنت است. اصلیتش کابلی بوده است و جدش ایرانی. وی یکی از بزرگ‌ترین فقهای اهل‌سنت به شمار می‌آید و به «امام اعظم» و «سراج الائمة» ملقب است.

[2] کسانی که به عربستان سفر کرده‌اند، نقل می‌کنند که اهل‌سنت حساسیت ویژه‌ای دارند که وقتی نماز می‌خوانند، کسی از جلویشان (یعنی حدفاصل جایی که ایستاده‌اند تا سجده‌گاه) عبور نکند و وقتی بعضی شیعیان که از این مسأله آگاه نیستند، از بین صفوف نماز عبور می‌کنند، با دست مانع می‌شوند و گاه محکم می‌زنند! گویا گمان می‌کنند اتصالشان با خداوند قطع می‌شود!

[3] سوره ق، آیه۱۱۶.

[4] این‌که حضرت فرزندشان را صدا کردند و مسأله را از او پرسیدند، احتمالاً هم برای تعلیم و تأدیب ابوحنیفه بوده‌است و هم برای شناساندنِ امام بعدی که علی‌القاعده باید وارث علم امام قبلی باشد؛ چنان‌چه بعد از امام صادق، فرزند دیگرشان، اسماعیل، ادعای امامت کرد و بزرگان شیعه نزد او رفتند و با سؤالاتشان او را سنجیدند و به امام کاظم رجوع کردند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۲۵
ابوالفضل رهبر

 

...عَنْ جَمِیلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ «فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى» قَالَ: «قَوْلُ الْإِنْسَانِ صَلَّیْتُ الْبَارِحَةَ وَ صُمْتُ أَمْسِ وَ نَحْوَ هَذَا.» ثُمَّ قَالَ ع: «إِنَّ قَوْماً کَانُوا یُصْبِحُونَ فَیَقُولُونَ صَلَّیْنَا الْبَارِحَةَ وَ صُمْنَا أَمْسِ‏ فَقَالَ عَلِیٌّ ع: «لَکِنِّی أَنَامُ اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ وَ لَوْ أَجِدُ بَیْنَهُمَا شَیْئاً لَنِمْتُهُ.»»

 معانی‌الأخبار، ص۲۴۳

 

جمیل‌بن‌درّاج گوید: از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این سخن خداوند سؤال کردم:

«فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى»؛ «پس خودستایی نکنید، او(خداوند)، کسی که تقوا ورزیده‌است را بهتر می‌شناسد.»[1]

حضرت فرمدند:

«(منظور) این حرف انسان است که "دیشب نمازشب خواندم و دیروز روزه گرفتم" و مثل این حرف‌ها.»

سپس فرمودند:

«گروهی بودند که وقتی صبح می‌شد، می‌گفتند "دیشب نمازشب خواندیم و دیروز روزه گرفتیم."

امام علی (علیه‌السلام) فرمود:

«اما من شب و روز می‌خوابم و اگر دراین‌میان فرصتی پیدا کنم، باز هم می‌خوابم!»[2]»

 

پاورقیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[1] سوره نجم، آیه۳۲.

[2] واضح است که حضرت در این‌جا قصد شکستن این فضا را داشته‌اند؛ توضیح آن‌که ایشان زاهدترین و عابدترینِ زمانه‌ی خود بوده‌اند و احتمالاً افرادی برای خودنمایی جلوی ایشان از خود این‌گونه تعریف می‌کرده‌اند. احتمالاً حضرت هم از باب تواضع و هم برای شکستن فضای ریاکاری و چاپلوسی، این‌طور سخن گفته‌اند.

و مشخص است که (نعوذ بالله) دروغ هم نگفته‌اند؛ ایشان احتمالاً علاوه بر خواب سرشب، در میانه روز هم قیلوله‌ای داشته‌اند و فرموده‌اند اگر دراین‌میان فرصتی برای استراحت پیدا کنند، باز هم استراحت می‌کنند، که البته با توجه به برنامه فشرده‌شان در شبانه‌روز، احتمالاً چنین فرصتی نمی‌یافته‌اند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۷
ابوالفضل رهبر

 

...عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ وَ بُکَیْرِ بْنِ أَعْیَنَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ وَ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ وَ أَبِی الْجَارُودِ جَمِیعاً عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ:

«أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ رَسُولَهُ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ وَ أَنْزَلَ عَلَیْهِ «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ» وَ فَرَضَ وَلَایَةَ أُولِی الْأَمْرِ فَلَمْ یَدْرُوا مَا هِیَ فَأَمَرَ اللَّهُ مُحَمَّداً ص أَنْ یُفَسِّرَ لَهُمُ الْوَلَایَةَ کَمَا فَسَّرَ لَهُمُ الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصَّوْمَ وَ الْحَجَّ فَلَمَّا أَتَاهُ ذَلِکَ مِنَ اللَّهِ ضَاقَ بِذَلِکَ صَدْرُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ تَخَوَّفَ أَنْ یَرْتَدُّوا عَنْ دِینِهِمْ وَ أَنْ یُکَذِّبُوهُ فَضَاقَ صَدْرُهُ وَ رَاجَعَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَیْهِ «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ‏ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» فَصَدَعَ بِأَمْرِ اللَّهِ تَعَالَى ذِکْرُهُ فَقَامَ بِوَلَایَةِ عَلِیٍّ ع یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَنَادَى الصَّلَاةَ جَامِعَةً وَ أَمَرَ النَّاسَ أَنْ یُبَلِّغَ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ.»

 الکافی، ج‏۱، ص۲۸۹

 

عمربن‌اُذَینه از شش نفر از اصحاب بزرگ (زُراره‌بن‌اعیَن، فُضَیل‌بن‌یسار، بُکَیربن‌اعیَن، محمدبن‌مُسلم، بُرَیدبن‌معاویه و ابی‌الجارود) نقل کرده‌است که همگی از امام باقر (علیه‌السلام) نقل کرده‌اند:

«خداوند (عزّوجلّ) پیام‌برش را به ولایتِ امام علی (صلوات‌الله‌علیهما) دستور داد و این آیه را بر او نازل فرمود:

«إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَوةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوةَ وَ هُمْ رَاکِعُونَ»[مائده:۵۵]؛

«ولیِ شما تنها خداست و پیام‌بر او و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ آن‌کسانی که نماز را به‌پا می‌دارند و در حال رکوع، زکات می‌پردازند.»

و خداوند ولایتِ صاحبان امرِ (ولایت) را واجب گردانید، اما (مردم) نفهمیدند ولایت چیست.

پس خداوند به حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دستور داد که همان‌طور که نماز و زکات و روزه و حج را برای مردم شرح نموده، ولایت را نیز برایشان شرح دهد.

زمانی که این دستور از جانب خداوند رسید، سینه پیام‌بر خدا تنگ شد و نگران شد که مردم از دینشان برگردند و او را تکذیب کنند، به همین دلیل، سینه‌اش تنگ شد و به پروردگارش رجوع کرد.

پس خداوند (عزّوجلّ) این آیه را به او وحی فرمود:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ‏ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ»[مائده:۶۷]؛

«ای پیام‌بر! آن‌چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده‌است را (به مردم) برسان، چراکه اگر چنین نکنی، پیام او را نرسانده‌ای. خداوند تو را از مردم حفظ می‌کند.»

پس پیام‌بر دستور خداوند (تعالی‌ذکره) را اعلان نمود و در روز «غدیر خم» برای (برپاییِ) ولایت حضرت علی (علیه‌السلام) به‌پا خواست، برای نماز دسته‌جمعی ندا داد و به مردم دستور داد شاهدان، (این ماجرا را) به غائبان برسانند.»

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۶ ، ۱۳:۱۲
ابوالفضل رهبر